قصه غصه‌های مردم شیمیایی روستای "زرده دالاهو" + تصاویر

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قصه غصه‌های مردم شیمیایی روستای "زرده دالاهو" + تصاویر

بسم الله الرحمن الرحیم

به گزارش خبرگزاری تسنیم از دالاهو، هشت سال دفاع مقدس نقطه عطفی در تاریخ استان کرمانشاه است، تاریخی که در آن دلیر مردان و زنان این استان جانانه پای ذره ذره خاک مقدس کشورشان ایستادند و شهادت پدران، مادران، همسران و فرزندان خود را به نظاره نشستند اما اندکی شک بر دل خود راه ندادند و بر راهشان در دفاع از کیان اسلامی ثابت قدم ماندند و از نخستین گلوله جنگ تا آخرین آن را با پوست، گوشت و خون خود حس کردند و چه خوش فرمودند رهبر معظم انقلاب که "کرمانشاه سینه ستبر ایران زمین است".
هر چند زوایای پنهان جنگ در کرمانشاه همچنان ناگفته باقی است، اما در هشت سال دفاع مقدس بمباران شیمیایی زرده، دیره، نودشه و بیمارستان سومار غصه فاجعه باری را برای مردم این سرزمین رغم زده که همچنان و پس از گذشت 26 سال از جنگ عواقبش پیدا است و مردمانش از خس خس سینه، دردهای آبله و سوزش پوست و تولد فرزندانی با مشکلات جسمی رنج می‌برند و دریغ از تلاشی برای شناساندن این دلیر مردمان به دیگر مردم سرزمینمان ایران.
در جریان هشت سال دفاع مقدس، کرمانشاه 9800 شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده و پنج بار از سوی رژیم بعث عراق مورد حملات شیمیایی قرار گرفته که برجای ماندن سه هزار و 500 مصدوم شیمیایی یادگار حملات نامیمون رژیم ستمکار بعثی بوده است.


زرده، دهکده شیمیایی‌ها



در فاصله 10 کیلومتری شهرستان سرپل‌ذهاب در غررب استان کرمانشاه، جاده‌ای فرعی در سمت راست به طول هشت کیلومتر وجود دارد که به منطقه خوش آب و هوای ریجاب ختم می‌شود.
ریجاب، مرکز دهستانی به همین نام است که مجموعه روستاهایی در فاصله چند کیلومتر در شهرستان دالاهو را در بر می‌گیرد. این منطقه در میان کوه‌های نزدیک به دالاهو محصور و در زیر درختان انبوه بلوط، انجیر، گردو و انگور پنهان شده است.
روستای زرده معروف به دهکده شیمیایی‌ها در منتهای منطقه ریجاب و در دامنه ارتفاعات دالاهو قرار دارد و مردم این روستا و چند روستای اطراف براساس برخی روایات تاریخی برای حفظ آئین زرتشتی از اورامان به این شبه پناهگاه‌های کوه دالاهو کوچ کرده اند.



روزی که رنج بیماران شیمیایی در کرمانشاه آغاز شد


در صبحگاه جمعه 31 تیرماه 1367 در آخرین روزهای جنگ هنگامی که قرار بود ایران آخرین حلقه آتش بس خود با رژیم مزدور بعثی را تکمیل کند، در حالی که مردم روستای زرده در امامزاده روستا و برای خاکسپاری یکی از اهالی گرد هم آمده بودند به ناگاه سه تا پنج فروند جنگنده عراقی در آسمان زرده حاضر شدند. هر چند صدای حضور جنگنده‌ها در آسمان روستا چنان چیز غریبی نبود و مردم آنجا هشت سال مانوس با صدای هواپیماهای جنگی بودند، اما این هواپیماها 4 بمب 250 کیلویی را بر روی مردم فرو ریختند.
برای مردم بسیار عجیب بود که چرا بمب‌ها منفجر نمی‌شوند، اما به ناگاه رنگین کمانی از دود همه جا را فرا گرفت، یک بمب به نزدیک امامزاده داوود(ع) اصابت کرده بود و چند بمب دیگر به اطراف روستا.

بوی عجیبی شبیه سیر در آسمان زرده پیچید، اول پرندگان از درخت‌ها افتادند و بعد آدم‌ها یکی یکی نقش بر زمین شدند. یکی از بین جمعیت فریاد می‌زند که شیمیایی است خود را به آب بزنید غافل آنکه چشمه غسلان که منبع تامین آب آشامیدنی و همچنین آب کشاورزی و باغداری مردم بوده نیز دچار آلودگی شده است. عده‌ای که درون آب پریدند و از آب نهر خوردند لحظه‌ای بعد از شدت سوزش و درد ریه به حالت خفگی افتادند و در کنار چشمه به شهادت رسیدند و 275 نفر در امامزاده جان باختند و چند صد نفر نیز جانباز شدند.
در 31 تیر 1367 اهالی روستای سرمیل کرندغرب و روستایی در بین دو شهر سرپل‌ذهاب و گیلان‌غرب، نیز هدف بمباران شیمیایی دیگری توسط ارتش عراق قرار می‌گیرند و تنها در روستای "نسار دیره" بیش از 600 روستایی و از جمله زنان و کودکان دچار آسیب‌ها و بیماری دائمی در اثر مواجهه با گاز خردل می‌شوند.

حادثه روستای زرده همزمان می‌شود با عملیات مرصاد که امکان انتقال بسیاری از مجروحان به بیمارستان وجود نداشت و تعدادی نیز که خود خودرو دارند، بستگانشان را به بیمارستان اسلام‌آباد غرب و کرمانشاه انتقال می‌دهند. به دلیل حمله منافقان دو روز اجساد در کنار چشمه و در امامزاده بر روی زمین می‌ماند تا اینکه قائله منافقین در مرصاد به پایان می‌رسد و مراسم خاکسپاری پیکر شهدای بی‌جان روستای زرده انجام می‌شود.


حلبچه را همه می‌شناسند، اما زرده را نه!



روستای شیمیایی زرده در یک روز سیاه یکباره بیش از 30درصد از ساکنان خود را از دست می‌دهد و بقیه نیز به آثار شیمیایی از جمله انواع سرطان‌های مری، ریه، معده، خون و پوست و نیز نابینایی دچار می‌شوند.

در میان آمار شهدای روز اول بمباران روستای زرده پنج کودک زیر 10 سال و 14 جوان زیر 30 سال به شهادت رسیده‌اند و امروز نیز پس از گذشت 26 سال از آن هیروشیمای کوچک مادری باید بجز درد ناشی از شیمیایی شدن خویش، درد مشکل جسمی فرزندش را نیز تحمل کند و چه حیف است که داستان حلبچه را همه می‌دانند اما داستان روستای زرده را اندک کسانی به یاد دارند.


مظلومیتی که در چشم مردمان زرده موج می‌زند


هیچ‌کس نمی‌داند که آسیب‌های زیست محیطی آن بمباران چقدر است یا عواقب آن برای آیندگان چیست، هرچه باشد این نخستین جنگی بود که در آن از گازهای عصبی استفاده شد اما سوزش و تاول همچنان پوست لطیف نازنین انسان‌های زرده را می‌آزارد و علاوه بر آن هزینه‌های مادی گزاف درمان بیماری‌هایی که به تبع آثار شیمیایی شدن، هنوز بر عهده خانواده‌های مظلوم زرده باقی مانده است و نیز بر محنت آنان افزوده است. مادری که درد خس‌خس سینه‌اش را فراموش کرده و به درد فرزندش فکر می‌کند و پدری که آرزو دارد یکبار فرزندش را با چشمی که از دست داده است ببیند، نشان از مظلومیت در بین مردمان زرده، هیروشیمای کوچک کرمانشاه دارد.
اما هر ساله در 31تیر ماه به مناسبت فاجعه غمبار زرده یادواره شهدای این روستا با حضور مسئولان برگزار می‌شود که جا دارد این مراسم به صورت استانی و با تبلیغات گسترده رسانه‌ای برگزار شده تا شاید بتوان حداقل گوشه‌ای از زحمات و محنت‌های آن مردم را جبران کرد و امیدواریم مسئولان نهایت تلاش خود را برای این امر بکار گرفته و در راستای کمک به مردم زرده، دیره و دیگر شهرهای شیمیایی شده استان کرمانشاه نهایت تلاش خود را بکار گیرند.



گزارش از سعید قنبری
منبع: خبرگزاری تسنیم


[/HR]
در گوشه‌ای از شهرستان دالاهو در استان کرمانشاه روستایی هست که شاید کمتر کسی تاکنون اسم آن را شنیده باشد. این روستا در زمان جنگ تحمیلی توسط عراق بمباران شیمیایی شد، آن‌هم با شدتی بسیار بیشتر از سردشت آذربایجان‌غربی.


[/HR]
روستای «زرده» که 31 تیرماه سال 67 بمباران شیمیایی شد و در همان روز 275 نفر در این روستا شهید شدند.
و حالا شیرمحمد کرمی رئیس شورای این روستا از اینکه پیگیری حق مردم روستای زرده تاکنون بی‌نتیجه مانده ابراز نگرانی می‌کند و می‌گوید: زرده با 275 شهید شیمیایی هنوز ناشناخته است.
شیرمحمد کرمی می‌گوید: 31 تیرماه سال 67 بود که روستای زرده توسط رژیم بعث عراق بمباران شد و از جمعیت 1146 نفری روستا 275 نفر در همان لحظه شهید و مابقی جانباز و مصدوم شیمیایی شدند. این روز همزمان با حمله منافقان بود و بسیاری از راه‌ها به مرکز استان بسته بود و خیلی از مصدومان نتوانستند خود را به کرمانشاه برسانند. عده‌ای هم مشغول کفن‌ودفن عزیزانشان بودند و در روستا ماندند.
چون در آن زمان رسانه‌ها نبودند که عکس و خبر از شرایط روستا تهیه کنند، زرده ناشناخته باقی ماند و هنوز خیلی‌ها نام آن را نشنیده‌اند.
عوارض شیمیایی شدن سال‌ها بعد خود را نشان می‌دهد. امروزه آمار سقط‌جنین، خودسوزی به دلیل ناراحتی اعصاب، سرطان خون، بیماری‌های پوستی و ... در زرده بسیار بالا است. یک مرکز درمانی هم در زرده وجود ندارد و باوجوداین همه مصدوم، باید برای دریافت خدمات درمانی مناسب 41 کیلومتر تا مرکز درمان دالاهو طی کنیم.
چون در آن زمان رسانه‌ها نبودند که عکس و خبر از شرایط روستا تهیه کنند، زرده ناشناخته باقی ماند و هنوز خیلی‌ها نام آن را نشنیده‌اند

بعد از بمباران زرده، تنها افرادی که توانسته بودند در آن روز خود را به مراکز درمانی برسانند و اسناد پزشکی داشتند، آن‌هم از سال 80 به بعد برای آن‌ها درصد جانبازی از 5 تا 25 درصد در نظر گرفته شد. تعداد این افراد 400 نفر است و افرادی که بالای 20 درصد جانبازی گرفتند حقوق دریافت می‌کنند، اما خدماتی که به مابقی آن‌ها ارائه می‌شود در حد دفترچه درمانی است. سایر مردم که اسناد پزشکی نداشتند از همین دفترچه درمانی هم محروم هستند و این در حالی است که به دلیل بیماری‌های فراوان هزینه درمانی زیادی بر دوش آنان است.
پیگیری نکردن برخی مسئولان باعث شده است تلاش‌های مردم زرده بعدازاین همه‌سال به نتیجه نرسد. مسئولان نباید بی‌تفاوت باشند.
برای دفاع از حقوق مردمی که در روزهای جنگ نهایت تلاش خود را برای کمک به رزمندگان به کار گرفتند و در بدترین شرایط به آن‌ها آذوقه می‌رساندند هر کاری کرده‌ام، اما نتیجه‌ای نداشته است. مسئولین استان، استاندار، نمایندگان مجلس و ... باید پیگیر امور مردم زرده باشند تا آن‌ها به حقوق واقعی خود برسند.
زرده اکنون 1212 نفر جمعیت دارد و هیچ امکانات ویژه‌ای برای آن‌ها در نظر گرفته نشده است.





[/HR] منبع: خبرگزاری ایسنا