کنترل من دست کیست؟؟ یا چیست؟؟؟

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کنترل من دست کیست؟؟ یا چیست؟؟؟

با سلام

کنترل من دست کیست؟؟ یا چیست؟؟

دوستان تا حالا شده بخواین کاری بکنین ونشده؟؟

شده اراده کاری را بکنین و به وقتش حوصله نداشته باشین؟؟

خواسته باشین یه کاری رو ادامه بدین مثل نماز اول وقت و موقع اذان برین دنبال کار دیگه و یا بخوابین و یا........به بعد موکول کنین

یا مثلا برنامه ریزی کنین از فردا یه ساعت مطالعه می کنم و یه هفته می گذرد و هنوز فردای ما نرسیده

ویا.......

مگه کنترل و هدایت ما دست خودمون نیست ؟؟؟ اگه هست پس چرا به موقع اش نمی تونیم همان کار را انجام بدیم؟؟؟

تصمیم می گیریم از فردا دروغ نگیم و غیبت و کنار بگذاریم محل اش که می رسد تو فکرمون هم شاید باشه ولی نمی تونیم غیبت نکنیم و یا دروغ نگیم و....

به نظر شما چرا ؟؟؟

مگه ما دست خودمون نیستیم؟؟؟

از کجا هدایت می شیم؟؟؟

چرا نمی تونیم جلوی خودمون را بگیریم؟؟

نظر دوستان؟؟؟

[=arial]

تصمیم می گیریم از فردا دروغ نگیم و غیبت و کنار بگذاریم محل اش که می رسد تو فکرمون هم شاید باشه ولی نمی تونیم غیبت نکنیم و یا دروغ نگیم و....

به نظر شما چرا ؟؟؟

مگه ما دست خودمون نیستیم؟؟؟

از کجا هدایت می شیم؟؟؟

چرا نمی تونیم جلوی خودمون را بگیریم؟؟

نظر دوستان؟؟؟

باسلام به طاها دوست بزرگوار
در مورد دروغ گفتم خوب این جور مورد جز ارزش‌های رفتاری و بسادگی از بین نمیره !!
رفتار هایی مثل دروغ گفتن،حسادت،بد دهنی، خسیس بودن و ....
سالها باید روی رفتار بد کار کرد تا از بین بر!!
عقیده نیست که زود از بین بر!
مثلا من از رنگ زرد بدم میاد !خوب یک کتاب می‌خونم عقیدم عوض می‌شه!!
و از رنگ زرد خوشم میاد!!
اما ارزش‌های رفتاری به سادگی‌ تغییر پذیر نیست!!

طاها;17950 نوشت:
با سلام

کنترل من دست کیست؟؟ یا چیست؟؟

دوستان تا حالا شده بخواین کاری بکنین ونشده؟؟

شده اراده کاری را بکنین و به وقتش حوصله نداشته باشین؟؟

خواسته باشین یه کاری رو ادامه بدین مثل نماز اول وقت و موقع اذان برین دنبال کار دیگه و یا بخوابین و یا........به بعد موکول کنین

یا مثلا برنامه ریزی کنین از فردا یه ساعت مطالعه می کنم و یه هفته می گذرد و هنوز فردای ما نرسیده

ویا.......

مگه کنترل و هدایت ما دست خودمون نیست ؟؟؟ اگه هست پس چرا به موقع اش نمی تونیم همان کار را انجام بدیم؟؟؟

تصمیم می گیریم از فردا دروغ نگیم و غیبت و کنار بگذاریم محل اش که می رسد تو فکرمون هم شاید باشه ولی نمی تونیم غیبت نکنیم و یا دروغ نگیم و....

به نظر شما چرا ؟؟؟

مگه ما دست خودمون نیستیم؟؟؟

از کجا هدایت می شیم؟؟؟

چرا نمی تونیم جلوی خودمون را بگیریم؟؟

نظر دوستان؟؟؟

به نظر من اصلا ما خودمون دوس نداريم اون كارارو كنيم.يعني دروغ نگيم و اينا فقط ميخوايم خودمون رو گول بزنيم.

البته گاهي ميشه كه خيلي عهدمون واسمون مهمه و بهش عمل ميكنيم.ترك ميكنيم!!!

ما مي تونيم،نمي خوايم!!!

آراس;17975 نوشت:
به نظر من اصلا ما خودمون دوس نداريم اون كارارو كنيم.يعني دروغ نگيم و اينا فقط ميخوايم خودمون رو گول بزنيم.

البته گاهي ميشه كه خيلي عهدمون واسمون مهمه و بهش عمل ميكنيم.ترك ميكنيم!!!

ما مي تونيم،نمي خوايم!!!

با سلام:Gol:

البته نظر بنده کمی متفاوت است و آن اینکه ما خیلی چیزها رو دوست داریم، و حتی می خواهیم که بعضی کارها رو انجام بدهیم و بعضی ها رو ترک کنیم. یعنی هم در نیت مان دوست داریم و هم واقعاً می خواهیم.

اما باز هم نمی شود، می خواهیم و دوست داریم که گناه نکنیم اما به محض قرار گرفتن در مقام گناه، مرتکب می شویم.

این مسأله همون طوری که دوست عزیزمون گفتند به میزان اهمیت دادن به اون کار، بستگی داره، به هر میزان دستیابی به نقطۀ مطلوب، برامون اهمیت داشته باشه، به همون میزان عزم و تلاش و همت مون هم افزایش پیدا می کنه.

ضمن اینکه فی ما بین میل و خواست ذهنی و فکری با میل و خواست قلبی و درونی تفاوت از زمین تا آسمان است. اکثریت مردم، امیال و خواسته ها برایشان ذهنی و فکری است، تصور دوست داشتن و خواستن را دارند، اما برای تحقق این قبیل خواسته ها و رسیدن به نقطۀ مطلوب، باید این میل و خواستۀ ابتدائی را به قلب و درون انتقال داد.

مشکل، همان بحث ایمان است که ایمانِ اکثریت مردم، در مرحلۀ زبان و فکر و ذهن است، لذا به هنگام گناه، نمی توانند در برابر خواسته های نفسانی مقابله کنند، از اینرو خداوند در قرآن می فرماید: "یا ایها الذین آمنوا آمنوا ..."، ای کسانی ایمان آورده اید دو باره ایمان بیاورید یعنی ایمانتان را از مرحلۀ ظاهر به باطن و از بیرون به درون و از اندیشه به قلب تان انتقال دهید.

موفق باشید ...:Gol:

سلام
موضوع کاربردی و خوبی است
ما در مشاوره هم با این مشکل بسیار زیاد مواجه می شویم
امتیاز ما انسان ها نسبت به موجودات دیگر به این است که کنترل رفتار و گفتار خود را به زور بالقوه داریم.
ولی نکته ای که هست این است که اصالت راحت طلبی به طور غریزی در ما وجود دارد همیشه دنبال میان بر و اهداف دردسترس هستیم. دوست ندارید برای رسیدن به خواسته خود تلاش کنیم. به تعبیر قرآن انسان عجول است بنابراین وقتی برخی در مشاوره از مشاور می شنود که محور کنترل در دست خودت است یکه می خورند آنها برای شنیدن این حرف پیش مشاور نیامده بودند در واقع اغلب دنبال یک روش، یک قرص یا یک معجزه می گردند تا آنها را به خواسته خود برساند.
مثال
یکی از مشکلات مشاوران با افرادی که به خود ارضایی معتاد شده اند این است که آنها می خواهند خودشان کنترل رفتار مراجع را به عهده بگیرند. به هم دلیل موفق نمی شوند. شیوه مناسب این است که ابتدا به فرد بقبولانیم که من روش می دهم اما حرکت با توست. برخی در یک جلسه سی روش برای ترک ارائه می دهند ولی من مخالفم در مشاوره حضوری به افراد مشابه هم می گفتم طرح من برای رفع مشکل این است اگر موافق هستید تا شروع کنیم و اختیار با شماست که این طرح را بپذیری یا رد کنید. برخی افراد یکی دو جلسه مشاوره می آمدند و من تا می دیدم که حرکت نمی کند می گفتم متاسفانه شما طرح را زیر پا گذاشته اید و من عملا نمی توانم با شما ادامه دهم می توانید مشاور خود را عوض کنید به عنوان مثال از فردی خواستم تا جلسه بعد سه نوبت به ورزشگاه یا باشگاهی برود یا حد اقل برای تماشا حاضر شود و او از همین کار سرباز زده بود.........
تعارض امیال
گاهی امیال ما با هم در تعارض هستند.اگر میل راحت طلبی بر میل به پیش رفت(مادی و معنوی) غلبه پیدا کند مسلما کنترل ما از دست مان خارج می شود و مرتب در جا می زنیم و یا عقب گرد داریم.
پذیرش
ریشه اصلی بسیاری از رکودهای ما این است که نمی خواهیم قبول کنیم که از بیرون اتفاقی نمی افتد. و اصل این است که خودمان باید تلاش کنیم. نمی خواهیم قبول کنیم نظام اسباب علل جهان چنین ایجاب می کند.
جهاد با نفس
ما به معنی جهاد توجه داریم که یعنی تلاش جنگ و در گیری، زخمی شدن و اسارت و...ولی در جهاد با نفس که جهاد بزرگ تر است از این معنا غافلیم. یعنی متوجه نیستیم که این جا هم برای غلبه باید زحمت کشیدو خون دل خورد باید برای پیروزی ابزار خوب و یار و یاور یافت و از منافقان (نفس و...) برحذر بود

طاها;17950 نوشت:
چرا نمی تونیم جلوی خودمون را بگیریم؟؟

به نظر من ماها تنبلی میکنیم ....اگه اراده مون رو محکم کنیم و روی حرفی که زدیم پافشاری کنیم ...فکر نمیکنم دیگه با اینجور مشکلات رو به رو بشیم

وقتی من نوعی تصمیم بگیرم که از فردا مثلا غیبت نکنم .. باید محکم باشم وسر حرفم بایستم ..

وقتی اراده و ایمانم قوی باشه پس اگه هم توی موقعیتی قرار بگیرم که داره غیبت میشه چون ایمانم و اراده ام رو قوی کردم حتی از گوش دادن به غیبت هم خود داری میکنم

reza;17969 نوشت:
در مورد دروغ گفتم خوب این جور مورد جز ارزش‌های رفتاری و بسادگی از بین نمیره !! رفتار هایی مثل دروغ گفتن،حسادت،بد دهنی، خسیس بودن و .... سالها باید روی رفتار بد کار کرد تا از بین بر!! عقیده نیست که زود از بین بر! مثلا من از رنگ زرد بدم میاد !خوب یک کتاب می‌خونم عقیدم عوض می‌شه!! و از رنگ زرد خوشم میاد!! اما ارزش‌های رفتاری به سادگی‌ تغییر پذیر نیست!!


با سلام

رضای عزیز به مطلب خوبی اشاره کردین

ولی اصل بحث اینجاست که اراده من دست کیست؟؟

درست است که کارها و اعمال ما باید برایمان ملکه شود خوب حالا سوال این ملکه کردن اعمال خودمان برای خودمان دست کیست؟؟؟

چه کسی باید این عمل را انجام دهد؟؟؟ ما یا کسی غیر از ما؟؟؟؟

چرا من بر روی خودم کنترل ندارم؟؟

از کجا هدایت می شوم؟؟؟؟

صدیق;17984 نوشت:
همان بحث ایمان است که ایمانِ اکثریت مردم، در مرحلۀ زبان و فکر و ذهن است، لذا به هنگام گناه، نمی توانند در برابر خواسته های نفسانی مقابله کنند، از اینرو خداوند در قرآن می فرماید: "یا ایها الذین آمنوا آمنوا ..."، ای کسانی ایمان آورده اید دو باره ایمان بیاورید یعنی ایمانتان را از مرحلۀ ظاهر به باطن و از بیرون به درون و از اندیشه به قلب تان انتقال دهید.


باز سلام

ممنون از استاد صدیق

ولی بزرگوار کسانی که حتی به دین و خدا هم ایمان ندارند به خودشان تسلط ندارند و هدایت خودشان دست خودشان نیست.

همه دیدیم افرادی را که می گن می خواستم از امروز صبح ها بلند شوم ومثلا ورزش کنم الان چند ساله این تصمیم را کرفتم و تا حالا نتونستم

مطالب شما در مورد مسایل دینی و عبادی و....درست ولی ما در بیشتر کارهامون اینجوری هستیم

در کارهای روزمره و رفتار روزمره هم دچار چنین مشکلی هستیم.

مگه نه؟؟؟؟

طاها;17950 نوشت:
کنترل من دست کیست؟؟ یا چیست؟؟

به نظر من کنترل و اراده در دست خودمان هست ...

واژه اراده به معنى خواست و خواستن، مفهومى است که کاربرد بسیارى در زندگى انسانها ‏دارد. اراده در ما سبب جرأت، متانت و محور تمام موفقیتها و شکستهاست، زیرا اراده هم ‏داراى جنبه مثبت یا حقیقى و هم جنبه منفى یا کاذب است

صفاتى مانند عظمت، شهامت، ‏شجاعت و اینها زاییده اراده قوى و مثبت است.‏راه رهایى از هر گرفتارى با تقویت اراده میسر است.

jahromi;18106 نوشت:
به نظر من کنترل و اراده در دست خودمان هست ...

با سلام

دست خودمان هست؟؟؟

یا اگر بخواهیم می توانیم دست خودمان بگیریم؟؟

اگر دومی درست باشه که همه موافقیم ولی چه جوری؟؟؟

اصلا چر کنترل این همه ادم دست خودشون نیست؟؟؟

کنترل این همه ادم دست کیه ؟؟؟

طاها;18101 نوشت:


با سلام

رضای عزیز به مطلب خوبی اشاره کردین

ولی اصل بحث اینجاست که اراده من دست کیست؟؟

درست است که کارها و اعمال ما باید برایمان ملکه شود خوب حالا سوال این ملکه کردن اعمال خودمان برای خودمان دست کیست؟؟؟

چه کسی باید این عمل را انجام دهد؟؟؟ ما یا کسی غیر از ما؟؟؟؟

چرا من بر روی خودم کنترل ندارم؟؟

از کجا هدایت می شوم؟؟؟؟



سلام به بزورگوار
خوب این قضیه بستگی به کمال داره!!
هرچه بیشتر انسان به کمالات رسیده باشه کنترل خویشتنش آسانتر!!
مگر نه اینکه سعادت یعنی خوب بودن در حال بودن!!
و کمال خوب بودن در حال شدن!!

هرچه این شدن بیشتر بره جلوالبته در جهته درست و آدمی پی به حقایق
کمالات ببره بیشتر میتونه از بدیها دوری کنه
یا علی

با سلام

دوستان نظر ندارند که چه کسی کنترل ما را به دست دارد؟؟

شیطان

نفس خودمان

عقل

عقیده مان و؟؟؟؟؟

راستی کنترل خود دوستان دست کیست؟؟؟


سلام علیکم

خب اگر از مبحث جبر و اختیار بگذریم و ضمائم آنرا هم در نظر بگیریم به این مطلب میرسیم که انسان تا چه حد تحت اختیار تصمیم و اراده و عقل خود است.

نقل است که شیطان میگوید در عالم ماده من از 4 طرف انسان را در بر میگیرم.

و همچنین نقل شده که ( البته از روی غیظ ) که کلمه انسان ریشه در نسیان ( فراموشی ) دارد.

لذا خداوند باریتعالی برای او ذکر قرار داد و همچنین ذکر اکبر ( نماز ) در 5 وقت از اوقات روزانه.

از طرفی انسان را از جهتی میتوان اینگونه تحلیل کرد که او
1- از جهت میلش تحت تاثیر قرار میگیرد
2- از روی اراده اش تحت تاثیر قرار میگیرد
3- از بابت تفکر و باورهایش ( یقین هم به همچنین ) تحت تاثیر قرار میگیرد
4- از روی اتفاقات اطرافش تححت تاثیر قرار میگیرد

(اینها را در ذهن داشتم)

خب اگر واقعا اینهمه موارد بر انسان موثر است که بنا بر قول اول از 4 جهت این تاثیرات شیطانی است چه انتظاری از انسان میرود ؟

آیا از انسان نسیانگر و اسیر میل و خواهش نفسانی میتوان انتظار داشت که متعلق به خودش باشد ( حال خدا پیش کش )

ممنون از مطلب عالیتان

یاحق

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

سلام به همگی دوستان عزیز

به مسئله خوبی شما اشاره کردید ، تا آخر صفحه اول همه توضیحاتی دادند ولی زیاد به شیطان فکر نکردند و من هم به خودم گفتم که حتما بحث مذهبی نیست و بحث روانشناسیه ولی تا اینکه در صفحه دوم درصد مذهبی شدن بالاتر رفت.

نقش شیطان
به نظر من ، شیطان تاثیر مهمی دارد بر روی این مسئله و این فرد گفته که دشمن ما هست و باید بدانیم که هر کاری می کند که ما گناه کنیم ! حتی می تواند کاری کند که اراده ما به حد 1٪ برسد .

شما در جمله هایتان فقط از تصمیم گرفتن برای انجام اعمال خوب مثل ورزش در صبح و نماز به موقع و دروغ نگفتن و .... یاد کرده اید و از اعمال بد نگفتید !
اگر بگوییم که اراده انسان توسط موجود دیگری تحت تاثیر و مورد کنترل شدید قرار گرفته ! پس او برای انجام گناه هم بی اراده می شود !‌ مثلا می خواد دروغ بگه می گه نه ولش کن حوصله ندارم ! و می خواد نماز بخونه می گه حوصله ندارم !‌ یعنی نه خوب جلوش ارزش پیدا می کنه و نه بد !‌

اینکه ما دقیقا کنترل و اراده خودمان را در دستمون داریم ، کاملا درسته و اینکه تنها نیرو هایی هستند که مارا وسوسه به کار بد و خوب می کنند بلکه کنترل شدید ندارند ، فقط در مرحله اول ! اگر این نیرو بر او قلبه کنه .... اراده اش از دستش کامل گرفته نمی شود بلکه شدت وسوسه بالا و بالاتر می رود !‌ و شیطان هم دقیقا همین کار را می کند !‌ یادمان نرود یک قسمت درونی خودمان هم هست که باعث می شود ما بتوانیم از شیطان هم بدتر باشیم ! (نفس اماره)

نقش خودمان و محیط
محیط خانواده و زندگی بر روی ما تاثیر می گذارد ، مثلا در خونه مادرتون و پدرتون نماز نمی خونه و این الگوی بدیه و شما هم همین کار را می کنید ! یاد میگیرید و تبدیلش می کنید به یک رفتار معمولی و عادی در زندگی که مهم نیست و اینکه بدانید وقتی به این شکل شود و شما هم یک شبه تصمیم می گیرید که فرداییش نماز بخوانید ، بدانید که در اشتباه هستید و به قول معروف شما را جو گرفته است ! و تحت تاثیر افکار خوب خود (وجدان) و یا تحت تاثیر حرف های یک نفر شده اید !‌ و این فقط تا زمان کمی باقی می ماند !

اما اگر در اینجا باز هم پافشاری کنید و بگویید کهمن باید اینکار را بکنم و باید و باید و باید ... ، این به شما کمک بزرگی میکند (تلقین کردن)

نتیجه
پس نتیجه می گیریم که ما اراده خودمان را داریم ، موجوداتی دیگر ما را وسوسه به کار بد و دعوت به کار خوب می کنند ، ما هم یا خوب رو انتخاب می کنیم و یا بد ! و برای انتخاب این دو از هم ، به یک چیز نیاز داریم ، اراده قوی ! و اراده قوی هم از گوش کردن و تحت تاثیر قرار گرفتن خود توسط یک یا چند فرد یا محیط اجتماعی .

اگر قرار بود اراده خودمان دست کسی دیگر باشد ، پس چرا خدا در آخرت ما را به بهشت یا جهنم می برد ؟‌ باید فرد وسوسه گر یا دعوت گر را ببرد !‌ و ما هم پوچ و نابود .

منتظر نظرات دیگر کاربران محترم هستیم

طاها;18236 نوشت:
دوستان نظر ندارند که چه کسی کنترل ما را به دست دارد؟؟ شیطان نفس خودمان عقل عقیده مان و؟؟؟؟؟ راستی کنترل خود دوستان دست کیست؟؟؟

با سلام و عرض ادب
در جواب بنده چند نکته عرض می کنم:
1- انسان دارای اختیار است.
2- اراده ما در طول اراده الهی است.
3- شیطان تنها وسوسه می کند نه مجبور.
4- وجود ما انسانها و آثار وجودی مان آفریدهٔ خدا است و قدرت و اختیار ما نیز از ناحیهٔ خدا است. امّا این را که از قدرت و اختیارمان چگونه استفاده کنیم، خداوند به خودِ ما واگذار کرده است. حال اگر از قدرت و اختیارمان خوب و درست و در راه رضای خدا استفاده کنیم، خداوند پاداشی به ما می دهد و اسباب هدایت و توفیق در این زمینه را فراهم می کند و برکت استمرارِ اسبابِ هدایت و سعادت را عنایت می فرماید.
امّا اگز از قدرت و اختیارمان خوب و درست و در راه رضای خدا استفاده نکردیم و بلکه از آن در راه نادرست و گناه و نافرمانی استفاده کردیم، نتیجه وضعی اش این است که مجازات می شویم و بی توفیقی و خذلان نصیبمان می گردد و اسباب و زمینه های موفّقیّت را از دست می دهیم و بلکه زمینهٔ سقوط و تنزّل بیشترمان می شود.
4- برای تصمیم گیری های مؤثر روزمره ی انسان به سه قوه ی عقل، فکر و حس نیازمند هستیم که باید بشناسیم.

موضوع قفل شده است