توسل به پیامبران و ائمه در قرآن

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
توسل به پیامبران و ائمه در قرآن

با سلام خدمت دوستان وارزوی قبولی طاعات و عبادات

ممنون میشم به این شبهات در خصوص توسل پاسخ بدید

آیه مبارکه 35 سوره مائده (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ . المائدة / 35) رو یکی از آیات دال بر جستن وسیله و تقرب به خداوند با آن مطرح کردن

آیه ای مشابه به همین آیه نیز در سوره حج اینچنین آمده:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿77﴾ وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ....(78) حج

اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! (تنها براى خالق خویش) ركوع و سجده كنید (و تعظیم و كرنش برید و به خاك افتید) و پروردگار خویش را (به تنهایى) پرستش نمایید و كارهاى نیك انجام دهید تا رستگار شوید، و در راه خدا جهاد كنید...

مى‏بینیم كه در این آیه نیز، « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا » و « وَجَاهِدُواْ فى...» و « لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ » آمده و با آیه 35 سوره مائده مشترك است، امّا به جاى جمله «اتقوا الله و ابتغوا إلیه الوسیلة»، شرح آن وسیله یعنى جمله « ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ» و در ادامه « وَجَاهِدُواْ فى...» آمده است!

در آیه 35 مائده تصریح شده كه وسیله را «بجویید!»؛ « وَابْتَغُوا...» و نفرموده: «بخوانید!»؛ «أدعوا...»! و ما مى‏دانیم كه «ارواح» ائمه و سایر صالحان، به دست ‏آوردنى نیستند و و نزد خدای حکیم است و نمیتوان ارواح ائمه را در عالم غیب و بى‏كران بجویید، بنابراین آنچه را نمی‏توان جست و نمیتوان به دست آورد، چگونه مى‏توان «وسیله» قرار داد؟

شاید دوستان ایراد بگیرند که ما اونا رو نمیجوییم که بلکه ازشون میخوایم برامون دعا کنند ( یعنی اینجا بحث خواندن مطرح میشه ) که بازم قرآن با صراحت رد میکنه خوندن من دون الله رو .. آیه ذکر کردن دوستان
*
قسمت قابل توجه آیه، قسمت پایانی آن است که خداوند میفرمایند: «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ » باشد که رستگار شوید!
و هدف از وسیله جستن را رستگار شدن قرار داده اند!
پس آیا متوسل شدن به اموات باعث رستگاریست ؟؟ بی شک هیچ رستگاری در این کار نیست ! و رستگاری حقیقی را خداوند اینچنین معرفی میکند:

«وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» بقره/189

بلكه نیكى آن است كه كسى تقوا پیشه كند و به خانه‏ها از در [ورودى] آنها درآیید و از خدا بترسید باشد كه رستگار گردید.
پس یکی از وسایل رستگار شدن که یکی از همان وسایل می باشد، تقوا پیشه کردن است!

«وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» آل عمران/104

و باید از میان شما گروهى [مردم را] به نیكى دعوت كنند و به كار شایسته وادارند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند.
پس یکی دیگر از آن وسایل،امر به معروف و نهی از منکر است و این عمل باعث رستگاریست!

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ الرِّبَا أَضْعَافًا مُّضَاعَفَةً وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»آل عمران/130
اى كسانى كه ایمان آورده‏اید ربا را [با سود] چندین برابر مخورید و از خدا پروا كنید باشد كه رستگار شوید.
پس پرهیز کردن از ربا و ترس از خدا مایه رستگاریست.

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» آل عمران/200
اى كسانى كه ایمان آورده‏اید صبر كنید و ایستادگى ورزید و مرزها را نگهبانى كنید و از خدا پروا نمایید امید است كه رستگار شوید.
و در این آیه صبر و پاسداری از مرزها وسیله رستگاری بیان شده!

با توجه به این آیات وسایل رستگاری را استنباط نمودیم و فکر کنم تا به اینجا کافی باشه.

از این چند آیه اینگونه برداشت میشود: انجام دادن کارهای صواب و پرهیز از کارهای ناصواب باعث رستگاری است.

حالا یک سوال مطرح میشه که آیا آیه ای را سراغ دارید که در آن توسل به مرده مایه رستگاری قرار داده شده باشد؟

باید در نظر داشت که خداوند تمام اشخاصی که ایمان آورده اند را مخاطب قرار داده و به وسیله جستن تشویق میکند و میفرمایند: یا ایها الذین آمنو!! ای کسانی که ایمان اورده اید!
که خود ائمه و انبیا هم جزء همین ایمان آورندگان هستند!اگر ما به اهل بیت و انبیا متوسل شویم! خود آنها به چه چیزی متوسل شوند؟؟ پس به همین دلیل است که خداوند میفرمایند:

«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَیْهَا» فصلت/46
«هرکس کار نیکی انجام دهد،برای خود اوست، و هرکس کار بدی انجام دهد به زیان خود کرده است،»

خدا وند در جای دیگری سجده را یکی از وسیله های نزدیک شدن قرار داده و میفرماید:
«وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ» علق/19
«(در برابر پروردگارت) سجده ببر و (بدین وسیله به او) نزدیک شو!»

حضرت علی علیه السلام است نیز میفرمایند:
«إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللهِ سُبْحَانَهُ: الاِْیمَانُ بِهِ وَبِرَسُولِهِ، وَالْجِهادُ فِی سَبِیلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الاِْسْلاَمِ، وَكَلِمَةُ الاِْخْلاَصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ، وَإِقَامُ الْصَّلاَةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ، وَإِیتَاهُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِیضَةٌ وَاجِبَةٌ، وَصَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَاب، وَحَجُّ الْبَیْتِ وَاعْتَِمارُهُ، وَصِلَةُ الرَّحِمِ... وَصَدَقَةُ السِّرِّ...، وَصَدَقَةُ الْعَلاَنِیَةِ... وَصَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ».

«برترین وسیله تقرب به سوی خداوند بی آلایش و برتر برای متوسلین، ایمان به او و رسولش، جهاد در راهش، برپاداشتن نماز، دادن زکات، روزه ماه رمضان، حج و عمره خانه خدا، صله رحم، به صورت پنهان، صدقه دادن به صورت آشکار، و انجام دیگر کارهای نیک و شایسته است.»
نهج البلاغه، شرح فیض الإسلام، خطبة 109.

پس: وَمَن یَعْتَصِم بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ * آل عمران/ 101
«هرکس به خدا متوسل شود بیگمان به راه راست و مستقیم رهنمون شده است»

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

دراین اشکال خلط و مغالطه ای صورت پذیرفته که به ما مختصرا بدان پاسخ می دهیم:

1. شبیه به آیه ی «ابتغای وسیله »، تنها آیه ی سوره ی حج نمی باشد؛ بلکه در قرآن آیاتی که با «یا ایها الذین آمنوا»، بیان شده است96 مورد و آیاتی که در پایان آن«لعلکم تفلحون»، آمده 11 مورد است، که محتوای کلی همه ی آنها در ایمان به خدا و انجام فرائض و ترک محرمات خلاصه می گردد. و لفظ «الوسیله» نیز عام بوده و شامل همه ی اعمال عبادی می گردد و اختصاص به مواردی خاص ندارد.

2. اینکه کسی بگوید :«ابتغاء» به معنای «جستن»است وقرآن می فرماید: «اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و وسيله‏ اى براى تقرب به او بجوئيد! و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد»، واین در حالی است که ارواح ائمه را در عالم غیب و بى‏كران نمی توان جست ناشی از عدم ادراک حقیقت امر است؛ زیرا بدیهی است که اگر مراد از «یافتن» تسلط و یا یافتن مادی صرف نخواهد بود و مراد این نیست که ما برای تقرب به خدای متعال با صور ظاهری اعمال به خدای متعال تقرب جوئیم؛ بلکه آنچه در تمام دستورات الهی مد نظر است حقیقت و باطن اعمال صالح می باشد که آن حقیقت در تسلط مادی ما نیست، علاوه بر اینکه حقیقت بسیاری از مصادیق واجبات:«ترک محرمات» از باب «ترک عمل» می باشد، و بدیهی است بنده در ترک عمل به واسطه ی ایمان به خدای متعال به سمت گناه نمی رود و مرتکب فعل گناه نمی گردد و با این ترک به خدای متعال تقرب می جوید.

واگر براستی اعمال عبادی ناقص و بی توجه ما این ویژگی را دارد که می تواند وسیله ی تقرب به خدا باشد ،در حالی که در ادعیه می خوانیم:«اَعوذ بك يا رب من نفس لا تشبع ، ومن قلب لا يخشع ، ومن دعاء لا يسمع ، ومن صلاة لا ترفع »[1]،و «کم من قارئ للقرآن والقرآن يلعنه»[2] . مخلصین که خود را از جمیع آلودگی ها پاک نموده اند ووجیه عندالله هستند نمی توانند وسیله واقع شوند؟

3. در جواب این ادعا که با توسل نمی توان به رستگاری رسید می گوئیم: ما به هر کسی متوسل نمی شویم؛ بلکه به ارواح پاک اولیای الهی[3] و در راس آنها به وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و اهل بیت طاهرینش که صاحبان آبرو و جاه در نزد خداوند متعال اند متوسل می گردیم[4] و آنها را واسطه ی تقرب معنوی خویش[5] با خدای متعال قرار داده و به واسطه ی آن ذوات نورانی حوائج خویش را از درگاه الهی مسالت می نمائیم و به واسطه ی داشتن ولایت و محبت آنها به خدای متعال تقرب می جوئیم؛ زیرا بدیهی است که هر عمل واجب و یا مستحبی مقرب بنده به سوی خالق خویش می باشد.

یکی از فرائض الهی به نص قرآن کریم«مودت قربی»و موالات و دوست داشتن اهل بیت علیهم السلام می باشد که به عنوان مزد رسالت در قرآن معرفی شده است:«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»[6]‏؛ بگو من مزدى از شما در برابر رسالتم جز محبت نزديكانم نمى‏ طلبم.

احادیث متواترگواهی می دهند که مراد از مودت؛ دوستی خاندان رسالت است مودتی که پل سعادت ومایه ی تکامل و وسیله ی تجانس و تشابه میان انسان و خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله می باشد. بنابراین محبت اهل بیت یکی از فرائض الهی است که خداوند متعال بدان دستور داده است .

«محمدبن ادریس شافعی »، امام مذهب شافعیه در بیان جایگاه محبت آل البیت علیهم السلام می گوید:

یا اهل بیت رسول الله حبکم
فرض من الله فی القرآن اَنزله

کفاکم من عظیم القدر انکم
من لم یصل علیکم لا صلاة له.

اى اهل‏بيت رسول‏اللَّه دوستى شما را خداوند در قرآن واجب نموده است. در بزرگى و مقام شما همين بس كه هر كس بر شما (آل محمد) صلوات نفرستد نمازش قبول نمى ‏شود.

خداوند متعال در آیه ی دیگری به پيامبر اکرم صلی الله علیه وآله دستور مى ‏دهد كه بفرماید: «قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبِيلا»؛[7]بگو: «بر اين «رسالت‏» اجرى از شما طلب نمى ‏كنم،جز اينكه هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش «در پيش‏»گيرد. و«مودت قربی» همان سبیلی است که در این آیه بدان اشاره شده است ودر آیه ی دیگری می فرماید:« قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ» [8]بگو هر اجر و پاداشى از شما خواسته ‏ام براى خود شماست، اجر من تنها بر خداوند است و او گواه بر هر چيزى است.

بنابراین محبت ذوی القربی یکی از وسایل بلکه از بهترین آنها است و مصداقی از برترین اعمال حیات بخش به انسان مؤمن می باشد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ...»؛[9]


[/HR] [1] .در منابع عامه حدیث بدین شکل آمده:«حدثنا أبو العباس محمد بن يعقوب ثنا الربيع بن سليمان ثنا الأشعث بن الليث ثنا الليث و أخبرني عمرو بن محمد بن منصور العدل و أحمد بن يعقوب الثقفي قالا : ثنا عمر بن حفص السدوسي ثنا عاصم بن علي ثنا الليث بن سعد أخبرني سعيد بن أبي سعيد المقبري عن أخيه عباد بن أبي سعيد : أنه سمع أبا هريرة يقول :كان رسول الله صلى الله عليه و سلم يدعو فيقول : اللهم إني أعوذ بك من الأربع : من علم لا ينفع و قلب لا يخشع و نفس لا تشبع و دعاء لا يسمع .تعليق الذهبي قي التلخيص : صحيح». المستدرك على الصحيحين ،محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري،ج1ص185،ح354.دار الكتب العلمية بيروت.

[2] .تفسیر آلوسی(از تفاسیر مهم اهل سنت)،سید محمود آلوسی،ج22ص192.

[3] . حقیقتی که در عالم هستی وجود دارد.

[4] . خداوند متعال در وصف حضرت موسی و عیسی«علیهما السلام» می فرماید:«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسى‏ فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ كانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهاً . الاحزاب/69-71.»:اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد همانند كسانى نباشيد كه موسى را آزار دادند و خداوند او را از آنچه در حق او مى‏ گفتند مبرا ساخت، و او نزد خداوند آبرومند (و گرانقدر) بود. «إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ؛ وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ مِنَ الصَّالِحِينَ. آل عمران/45-46. »
[5] . یا با توسل به ذاتشان، و یا با توسل به جاه و آبرویشان و یا با توسل به حقشان به خدای متعال تقرب می جوئیم.

[6] .الشوری/23.

[7] .الفرقان:57.

[8] .سبا:47.

[9]. الانفال/24:« اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! دعوت خدا و پيامبر را اجابت كنيد هنگامى كه شما را به سوى چيزى مى‏خواند كه شما را حيات مى‏ بخشد».

4. علاوه بر محبت عترت علیهم السلام تمسک به آنها نیز به عنوان ثقل اصغر در اعتقادات و اعمال امری است که موجبات سعادت بشر را تضمین نموده آنجا که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند:

«انّى تارك فيكم ما ان تمسّكتم به لن تضلّوا بعدى؛ أحدهما أعظم من الآخر: كتاب اللّه حبل ممدود من السماء الى الأرض و عترتى اهل‏بيتى، لن يفترقا حتى يردا عَلىَّ الحوض، فانظروا كيف تخلفونى فيها»؛ [1]

من در ميان شما دو چيز به وديعت و امانت مى‏ گذارم، مادامى كه به آن تمسك بجوييد، هرگز گمراه نمى ‏شويد؛ يكى از ديگرى بزرگتر است: كتاب خدا كه ريسمان رحمت آويزان از آسمان به سوى زمين است، و ديگرى عترت و اهل بيتم، و اين دو هرگز از هم جدا نمى‏ شوند تا در حوض به من بپیوندند‏، بنگريد چگونه با امانتهاى من رفتار مى‏ كنيد.

واز سوئی دیگر محبّت به اهل بيت عليهم السلام شرط ايمان و شرط قبولی اعمال است، زيرا در احاديث صحيح از طريق شيعه و سنى وارد شده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله خطاب به على عليه السلام فرمودند:

اى علىّ! دوست ندارد تو را مگر مؤمن و دشمن ندارد تو را مگر منافق،[2] و همچنین آنحضرت فرمودند: اگر امّت من روزه بدارند تا آن‏كه مانند كمان‏ها كمرشان خم شده و دل‏ها فرو رود و نماز بدارند به حدّى كه مانند تارها گردند، ولى تو را دشمن بدارند، خداوند آنان را به رو در آتش جهنّم مى‏ اندازد.[3]

واز سویی دیگر اهل بيت علیهم السلام كشتى نجات امّت‏اند؛ چنان‏كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «مثل اهل بيتي فيكم مثل سفينة نوح من ركبها نجى، و من تخلّف عنها غرق»؛[4]

حال سؤال این است که چگونه تمسک عملی و اعتقادی به عترت موجبات سعادت را فراهم نمی آورد، اما توسل به عملی که با هدایت عترت نبوده و از قلبی نیز برنخواسته که با محبت آنها عجین شده باشد، موجبات هدایت و سعادت را به همراه خواهد داشت.

موفق باشید.


[/HR] [1] . سنن الترمذی، ح3788.

[2] .صحیح مسلم، ح249:« قَالَ عَلِىٌّ وَالَّذِى فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إِنَّهُ لَعَهْدُ النَّبِىِّ الأُمِّىِّ -صلى الله عليه وسلم- إِلَىَّ أَنْ لاَ يُحِبَّنِى إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَلاَ يُبْغِضَنِى إِلاَّ مُنَافِقٌ».

[3] . تاریخ مدینة دمشق، ج42،ص66:«يا علي لو أن أمتي صاموا حتى يكونوا كالحنايا وصلوا حتى يكونوا كالأوتار ثم أبغضوك لأكبهم الله في النار».

[4] .المستدرک علی الصحیحین، الحاکم النیسابوری، ح3312و...

مسعود4;543674 نوشت:
در آیه 35 مائده تصریح شده كه وسیله را «بجویید!»؛ « وَابْتَغُوا...» و نفرموده: «بخوانید!»؛ «أدعوا...»!

برادر سلام عليكم

با تشكر از شما

دوست گرامي عجيب هست اين اشكال ساده، شما وسيله مي جوييد كه چه كار كنيد؟ مثلا شما براي بالا رفتن از يك مانعي نردبان مي جويد اين يعني چه؟ يعني مي خواهيد از مانع رد شويد بلاتشبي البته، ما براي رسيدن به خدا نياز به يك وسيله داريم ان هم اهل بيت هست اين چه اكشالي دارد؟ شما زماني كه هم بخواهيد كسي رو بخوانيد داريد وسيله اي را مي جويد اصلا فلسفه توسل ، وسيله جستن هست ديگر

اما اگر خواندن برايتان مهم هست بفمرايد اينهم ايه

ولله الأسماء الحسنى فادعوه بها ایه 180سوره اعراف

عبد الله عليه السلام في قول الله عز وجل : " ولله الأسماء الحسنى فادعوه بها " قال : نحن والله الأسماء الحسنى به خدا قسم ما اسماء حسنی هستیم

ديگر چه مي خواهيد؟

مسعود4;543674 نوشت:
شرح آن وسیله یعنى جمله « ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ» و در ادامه « وَجَاهِدُواْ فى...» آمده است!

خدا در ايه 35 مائده مي فرمايد براي رسيدن به من به وسيله تمسك كگنيد چه ربطي به حهاد دارد؟ چرا نفرموده ان الوسيله جهاد؟ مضاف بر اينكه واو عطف هم بر ان مترتب و مشتمل نيست زيرا با فعلي از هم تفكيك شده اند علاوه بر اين توسل به نماز و روزه و خمس و زكات و جهاد باز هم ادعاي شيعه را ثابت مي كند چون شما در هر حالت براي رسيدن به خدا باز هم به اشيا و متعلقان دون الله متوسل مي شود

مسعود4;543674 نوشت:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿77﴾ وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ....(78) حج

اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! (تنها براى خالق خویش) ركوع و سجده كنید (و تعظیم و كرنش برید و به خاك افتید) و پروردگار خویش را (به تنهایى) پرستش نمایید و كارهاى نیك انجام دهید تا رستگار شوید، و در راه خدا جهاد كنید...

مى‏بینیم كه در این آیه نیز، « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا » و « وَجَاهِدُواْ فى...» و « لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ » آمده و با آیه 35 سوره مائده مشترك است، امّا به جاى جمله «اتقوا الله و ابتغوا إلیه الوسیلة»، شرح آن وسیله یعنى جمله « ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ» و در ادامه « وَجَاهِدُواْ فى...» آمده است!

در آیه 35 مائده تصریح شده كه وسیله را «بجویید!»؛ « وَابْتَغُوا...» و نفرموده: «بخوانید!»؛ «أدعوا...»! و ما مى‏دانیم كه «ارواح» ائمه و سایر صالحان، به دست ‏آوردنى نیستند و و نزد خدای حکیم است و نمیتوان ارواح ائمه را در عالم غیب و بى‏كران بجویید، بنابراین آنچه را نمی‏توان جست و نمیتوان به دست آورد، چگونه مى‏توان «وسیله» قرار داد؟

شاید دوستان ایراد بگیرند که ما اونا رو نمیجوییم که بلکه ازشون میخوایم برامون دعا کنند ( یعنی اینجا بحث خواندن مطرح میشه ) که بازم قرآن با صراحت رد میکنه خوندن من دون الله رو .. آیه ذکر کردن دوستان
*
قسمت قابل توجه آیه، قسمت پایانی آن است که خداوند میفرمایند: «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ » باشد که رستگار شوید!
و هدف از وسیله جستن را رستگار شدن قرار داده اند!
پس آیا متوسل شدن به اموات باعث رستگاریست ؟؟ بی شک هیچ رستگاری در این کار نیست ! و رستگاری حقیقی را خداوند اینچنین معرفی میکند:

«وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» بقره/189


با سلام و درود بر حضرتعالی
جناب مسعود اینها صرفا توجیهات عقلی حضرتعالی هست و هیچ دلیل عقلی و نقلی در این رابطه وجود ندارد که ارتباط کلمات آیات را اینطوری به تاویل می برید ضمن اینکه باید متذکر شد که تاویل آیات بر اساس توجیهات ذهنی اگر بدون دلیل روائی باشد مورد لعن و طعن قرار گرفته است
بی شک توجیهات ذهنی حضرتعالی جایی برای اثبات یا عدم اثبات مسئله توسل از دیدگاه قرآن و مذاهب اسلامی ندارد
جناب آقا مسعود پنبه این حرفها و توجیهات بدون دلیل متقن خیلی وقت هست که زده شد که به نمونه ایی از آن در ذیل اشاره می شود

توسل در قرآن: لفظ «الوسيله» دو بار در قرآن آمده است. يك بار در سوره مائده آيه 35 «... و ابتغوا اليه الوسيله». و بار ديگر در سوره اسراء آيه 75. «اولئك الذين يدعون يثبغون الي ربهم الوسيله».
1. در آيه اول امر شده است كه آدمي براي تقرب اليه وسيله اي جويد. انسان مادي نمي تواند بدون وسيله لازم به خدا نزديك شود و به مقام قرب الهي برسد بلكه واسطه اي لازم است كه او را به اين مقام برساند در آيه مذكور واژة «وسيله» مطلق آمده است. پس هر چيزي كه مرضي و مورد توجه خدا باشد مي تواند وسيله قرار گيرد حال ممكن است اين وسيله از نوع افعال باشد. مانند نماز، روزه، حج، جهاد يا از نوع اشخاص باشد. مانند انبياء و اولياي خدا يا از نوع اشياء باشد مانند كعبه، حجر الاسود، مقام ابراهيم و قرآن. خلاصه هر چيزي كه ما را به خدا و ما را به ياد خدا بياندازد مي تواند وسيله قرار گيرد. مثلاً درباره اوليا خدا از پيامبر گرامي چنين روايت شده است: «هم الذين اذا رؤا ذكر الله»(1) آنها كساني اند كه هنگامي كه مردم آنها ببينند خدا را بياد مي آورند.
2. در آيه ديگر مي فرمايد: و اعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا همگي به ريسمان الهي چنگ بزنيد و از هم جدا نشويد. بي ترديد «حبل الله» از اسماي الهي نيست، اين «حبل الله» مي تواند قرآن، اسلام، پيامبر، ائمه باشد. در حال اين بر جواز توسل به غير خدا دلالت دارد.
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در جواب يك اعرابي كه پرسيده بود «حبل الله» چيست؟ پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ دست به شانه حضرت علي گذاشت و فرمود «يا اعرابي هذا حبل الله»(2).

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ابن ابي شيبه، المصنف، ص 2714، بيروت، دارالكتب العلمية.
2. قندوزي، ينابع المودة، ج 1، ص 357، اسلامبول، بي تا.

ادامه از پست قبل

3. آيه استغفار: و لو انهم اذا ظلموا انفسهم جاؤك فاستغفرو الله و استغفرلهم الرسول لوجدوا الله تواباً رحيماً(1) و اگر آنها هنگامي كه به نفس خود ظلم كرده اند پيش تو آيند و از خدا طلب مغفرت كنند و رسول هم براي آنان طلب آمرزش كند خداوند را توبه پذير و مهربان خواهند يافت.
بيضاوي مفسر اهل سنت مي گويد: اين خطا كاران پيش رسول خدا معذرت خواهي مي كردند و رسول اكرم هم شفيع آنها مي شد و خدا نيز آنها را مي بخشيد. رسول خدا حق دارد كه عذر آنها را بپذيرد و براي آنها شفاعت كند.(2)
امام فخر رازي در تفسيريش گويد: ممكن بود بدون استغفار رسول خدا توبه آنها پذيرفته شود. اما وقتي استغفار رسول خدا به توبه آنها ضميمه شود قبول توبه حتمي خواهد بود.
بنابراين روشن مي شود كه شفاعت خواهي از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ كار مطلوبي است حتي بعد از حيات پيامبر اكرم هم در طول تاريخ مسلمانان آگاه با الهام از اين آيه از آن حضرت تقاضاي شفاعت مي كنند و او را ميان خود و خدا وسيله قرار مي دهند اين سنتي است كه دانشمندان اسلامي به آن عمل كرده است.
مشروعيت توسل به اولياي خدا و واسطه قرار دادن آنها براي تقرب به خداوند و طلب حاجت از او در روايات متعددي آمده است و سيرة مسلمانان از عصر پيامبر تا كنون بر آن جاري بوده است اين امر نه تنها شرك نيست بلكه اظهار تذلل و خشوع بيشتر در پيشگاه خداوند است. كسي كه پيامبر و اولياء الله را وسيله تقرب به خدا قرار مي دهد در واقع خود را در محضر خدا كوچك و بي مقدار مي داند و خداوند به او توجه و عنايت خواهد كرد، لذا كساني كه نزد خدا آبرو دارند و مورد توجه و لطف اويند وسيله قرار مي دهد تا خداوند به احترام آنها او را نيز از رحمت واسعه خود برخوردار سازد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. سوره نساء، آيه 64.
2. تفسير بيضاوي، ج 1، ص 222،

رفع شبهه:
برخي از وهابي ها وقتي در مقابل اين همه روايات و دلايل روشن قرار مي گيردند چنين مي گويند: كه خواندن مردگان خطاب به شخص معدوم است و خطاب به معدودم قبيح است اين سخن عبدالوهاب است. ابن تيميه مي گويد: ياري طلبيدن و توسل جستن به مردگان شرك و نيز ندا كردن شخص معدوم است.(1)

جواب:
اولاً: خواندن مردگان در زمره خطاب به معدوم نيست زيرا طبق قرآن و سنت مردگان در عالم برزخ ميشنوند و صداهاي ما به آنها مي رسد روايات متعددي نيز در اين باره آمده است: در روايتي پيامبر اكرم فرمود: اگر من زنده باشم براي شما خير است و اگر مرده باشيم نيز براي شما خير است. زيرا اعمال شما به ما مي رسد اگر نيكي در اعمال تان ببينم خوشحال مي شوم و اگر بدي ببينم براي تان استغفار مي كنم.(2)
ثانياً: بر فرض كه توسل به مردگان خطاب معدوم باشد شرك نخواهد بود. شرك در مقابل توحيد است. همانگونه كه توحيد اقسامي دارد (توحيد ذاتي، توحيد در صفات، افعال، عبادت) شرك هم انواع دارد (شرك در ذات در صفات، افعال، عابدت)حال پرسش اينست كه توسل بر كدام شرك منطبق مي شود؟

در نتيجه:
توسل به انبياء و اولياء براي برآورده شدن حاجت هم در دوران زندگي و هم پس از حيات آنان كار ناروايي نيست و شرك به شمار نمي آيد. خداوند «وحده لاشريك له» است. اما نظام تكوين با سبب و وسيله مي چرخد و توسل در نظام آفرينش سنتي اساسي و تكويني است و اين كار نيز به هيچ عنوان با قدرت مطلقه باري تعالي منافاتي ندارد.
كسانيكه مي گويند توسل شرك است در حقيقت به مفهوم شرك توجه نكرده اند چون شرك اينست كه ما متوسل را مستقل از خدا بدانيم يا براي او عبادت كنيم ولي هيچ كس از متوسلان وسيله را پرستش نمي كند و آن را در مقابل خدا داراي استقلال و قادر مطلق نمي داند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ابن تيميه، منهاج السنة، ص 11.
2. سبكي، تقي الدين، شفاء الاقسام، ص 46.

و السلام علی من اتبع الهدی :Gol:

تشکر از همه برادران عزیز

من در یک باشگاه علمی با یکی از اهل سنت بحث میکردم که به این مطالب اشاره کردند
صرفا جهت اطلاع عرض کردم تا خدای نکرده ذهنیتی ایجاد نشود:Gol:

نميدونم اين مطلب كه با فرض قبول توسل به زنده است، به دردتون ميخوره يا نه:

بسم الله الرحمن الرحيم

- جمع بندي در شبهات مبني بر امكان توسل به مرده از ديدگاه قرآن

در این جا می خوایم 6 آیه از آیاتی كه نشون میده برای توسل به مرده محدودیتی وجود نداره، با هم صحبت كنیم.

اگه مدینه مشرف شده باشین، خصوصا در نزدیكی بقیع، احتمالا این عبارت رو از وهابی ها بیشتر شنیدین كه امام مرد! تموم شد! از طرفی می دونیم كه ائمه ما شهید بودن و پیامبر هم به طریق اولی مقام بالاتری از شهدا دارن. به نظر شما، قران این شبهه وهابیت رو چجوری بهشون جواب میده؟

آیه اول –

وَ لاتَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لاتَشْعُرُونَ (١٥٤ بقره)
و به آنهایی که در راه خدا کشته می شوند، مرده نگویید؛ بلکه آنها زنده اند، ولی شما نمی فهمید!

دیدین خدا چجوری جوابتون رو داد آقایون وهابی؟ اونا زنده ان، اما شما نمی فهمید!!

اما ممكنه در جواب بگن، خب اصلا زنده، قبول! اما توی آیه دیگه ای خدا می فرماین شهدا زنده ان اما نزد خدا هستن، نه اینكه نزد ما بنده ها؛ پس نمی شنون! شما چی میگین؟
جواب چیه؟ میگیم نزد خدا بودن چه مشكلی ایجاد می كنه؟ مگه ما نزد خدا نیستیم؟ اصلا فرض كنیم نزد خدا بودن اونها یه جای دیگست، مشكل شما شنیدن اونهاست دیگه؟ هر جا باشن اما بشنون، مشكل حل میشه. خداوند این مشكل رو برای شما حل كردن، نه تنها برای شنیدن شهدا كه برای بسیاری مردگان. چطور؟

آیه دوم –

فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فی دارِهِمْ جاثِمینَ (٩١)
فَتَوَلّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ فَکَیْفَ آسى عَلى قَوْمٍ کافِرینَ (93 اعراف)

سرانجام زمین لرزه آنها را فرا گرفت; و صبحگاهان در خانه هایشان به رو افتاده و "مرده بودند". (٩١)
و از آنان روى بر تافت و گفت: «اى قوم من! من رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ کردم و براى شما خیرخواهى نمودم; با این حال، چگونه بر حال قوم بى ایمان تأسّف بخورم؟!» (٩٣)

آیه سوم –

فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فی دارِهِمْ جاثِمینَ (٧٨)
فَتَوَلّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَةَ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ لکِنْ لاتُحِبُّونَ النّاصِحینَ (٧٩ اعراف)

سرانجام زمین لرزه آنها را فرا گرفت; و صبحگاهان، در خانه هایشان به رو افتاده و مرده بودند. (٧٨)
(صالح) از آنها روى برتافت; و گفت: «اى قوم من! رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ کردم، و شرط خیرخواهى را انجام دادم، ولى (چه کنم که) شما خیرخواهان را دوست ندارید.» (٧٩)

چه اتفاقی افتاد؟ در آیه 93 حضرت شعیب و در آیه 79 حضرت صالح با قومشون كه مرده بودند صحبت كردن! آیا پیامبر خدا كار عبثی می كنن؟ خیر، نه تنها می شنون، بلكه به قول رسول خدا در كافی ما و صحیح بخاری اهل تسنن، از ما شنواتر هستند!

؟ - سوال – اصلا قبول، هم مرده ها میشنون و هم شهدا مقام زنده بودن خاصی دارن؛ حالا، مگه میشه این همه آدم برن پیش رسول خدا و باهش صحبت كنن و ایشون بشنون؟! این كار فقط در قدرت خداست، پس شما كه این اعتقاد رو دارین و میگین ایشون مثل خداست مشركین!!

جواب:

آیه چهارم -

فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلى هؤُلاءِ شَهیداً ( نساء٤١)
حال آنها چگونه است هنگامى که از هر امّتى، شاهد و گواهى (بر اعمالشان) مى آوریم، و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد!

از هر امتی شاهدی میارن و حضرت محمد رو بر همه اونها شاهد میارن. میشه كسی به عنوان شاهد در دادگاهی حاضر بشه و از عملی بی خبر باشه؟ خدا كسی رو برای همه امت ها و در همه زمان ها شاهد میارن در حالی كه از اون امتها بی خبر هستن؟! جواب واضحه، خداوند همه كاری را با حساب و كتاب می كند و به هیچ كسی ظلمی نمی كند. پیامبر به اذن خداوند دارای چنین قدرتی هستند. همونطور كه خلق كردن كار خداست و حضرت عیسی می فرمایند من خلق كردم اما به اذن خدا.

؟ - سوال – بازم قبول! خدا میتونه، پیامبر هم به اذن خدا می تونه؛ اما این كه شد فقط شامل حال پیامبر، از كجا معلوم بقیه مومنین هم بتونن همچین كاری بكنن؟

جواب:

آیه پنجم –

وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (105 توبه)
بگو: «عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مى بینند! و بزودى، به سوى داناى نهان و آشکار، بازگردانده مى شوید; و شما را به آنچه عمل مى کردید، خبر مى دهد!»

چی شد؟ پس مومنان هم می تونن ببینن. دقت كنین كه بین دیدن خدا تا دیدن مومن عطف شده است. اینطور نیست كه خدا الان ببینه، پیامبر یا مومن بعدا ببینن.

؟ - سوال – شما اینا همه رو گفتین، اما یك چیز اساسی رو نگفتین! پیامبر بشنون، شاهد باشن، زنده باشن، اما وقتی اجازه حرف زدن نداره، اینا به چه دردی میخوره؟

جواب –
پیامبرای قبل از حضرت رسول به لحاظ جسمی، از دنیا رفتن یا خیر؟ ببینیم در این آیه خداوند چی می فرماین؟

آیه ششم-

وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَجَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمانِ آلِهَةً یُعْبَدُونَ (٤٥ زخرف)
از پیامبرانى که پیش از تو فرستادیم بپرس: آیا غیر از خداوند رحمان معبودانى براى پرستش قرار دادیم!

خداوند دستور دادن بپرس، از كی؟ از پیامبران گذشته، هر پرسشی جواب داره یا خیر؟ ایا خدا دستور به كار عبثی می دهند؟! معاذالله . آن ها هم می شنون و قادرن جواب بدهند. كسی كه می تواند جواب بدهد، نمی تواند دعا بخواند؟ همانطور كه در صحیح بخاری آمده است كه حضرت موسی در قبر خویش در آسمان، عبادت خدا را می كردند. اما اگه این طرف و در دنیا كسی مثل حضرت رسول باشه، قادر به شنیدن مطالب اونها هم هست.

موضوع قفل شده است