روضه جانسوز اميرالمومنين(ع) از زبان رهبر انقلاب:

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روضه جانسوز اميرالمومنين(ع) از زبان رهبر انقلاب:

[="Arial"][="Green"]روضه جانسوز اميرالمومنين(ع) از زبان رهبر انقلاب:

در فاصله ى اين دو روز يا دو شب - از سحر نوزدهم كه اميرالمؤمنين به دست آن ملعون ضربت خوردند تا شب بيست و يكم - چند تا حادثه ى درس آموز اتفاق افتاد:

يكى در همان لحظه ى اول بود. وقتى ضربت را اين دشمنِ خدا بر اميرالمؤمنين وارد كرد، در روايت دارد كه حضرت هيچ آه و ناله اى نكردند؛ اظهار دردى نكردند. تنها چيزى كه حضرت فرمودند، اين بود: «بسم اللَّه و باللَّه و فى سبيل اللَّه، فزت و ربّ الكعبة»؛(12) به خداى كعبه سوگند كه من رستگار شدم.

بعد هم امام حسن مجتبى(عليه السّلام) آمد سر آن بزرگوار را در دامان گرفت. روايت دارد كه خون از سر مباركش مي‌ريخت و محاسن مباركش خونين شده بود.
امام حسن همانطور نگاه مي‌كرد به صورت پدر، گريه چشمان امام حسن را پر اشك كرد؛ اشك از چشم امام حسن يك قطره اى افتاد روى صورت اميرالمؤمنين.
حضرت چشم را باز كردند، گفتند: حسنم! گريه مي‌كنى؟ گريه نكن؛ من در اين لحظه در حضور جماعتى هستم كه اينها به من سلام مي‌كنند؛ كسانى در اينجا هستند - در همان لحظه ى اول؛ اينى كه نقل شده است از حضرت - فرمود: پيغمبر اينجاست، فاطمه ى زهرا اينجاست.

بعد حضرت را برداشتند - بعد از اينكه امام حسن(عليه السّلام) نماز را در مسجد خواندند، حضرت هم نشسته نماز خواندند.
راوى مي‌گويد كه حضرت گاهى متمايل مي‌شد به يك طرفى كه بيفتد، گاهى خودش را نگه مي‌داشت - و بالاخره به طرف منزل حركت دادند و بردند.
اصحاب شنيدند آن صدائى را كه: «تهدّمت واللَّه اركان الهدى ... قتل علىّ المرتضى».(13) اين صدا را همه ى اهل كوفه شنيدند، ريختند طرف مسجد؛ غوغائى به پا شد.

راوى مي‌گويد: مثل روز وفات پيغمبر در كوفه، ضجه و گريه بلند شد؛ آن شهر بزرگ كوفه يكپارچه مصيبت و حزن و اندوه بود.
حضرت را مى آوردند؛ امام حسين(عليه السّلام) آمد نزديك. در اين روايت دارد كه اينقدر حضرت در همين مدت كوتاه گريه كرده بودند كه پلكهاى حضرت مجروح شده بود. اميرالمؤمنين چشمش افتاد به امام حسين، گفت: حسين من گريه نكن، صبر داشته باشيد، صبر كنيد؛ اينها چيزى نيست، اين حوادث مي‌گذرد. امام حسين را هم تسلا داد.

حضرت را آوردند داخل منزل، بردند در مصلاى حضرت؛ آنجائى كه حضرت در خانه در آنجا نماز مي‌خواندند. فرمود: من را آنجا ببريد. آنجا براى حضرت بسترى گستردند. حضرت را آنجا گذاشتند.
اينجا دختران اميرالمؤمنين آمدند؛ زينب و ام كلثوم آمدند، نشستند پهلوى حضرت، بنا كردند اشك ريختن.
اميرالمؤمنين آنجائى كه امام حسن گريه كرد، امام حسن را نصيحت كردند و تسلا دادند؛ آنجائى كه امام حسين گريه مي‌كرد، حضرت تسلا دادند، گفتند صبر كن؛ اما اينجا اشك دخترها را تحمل نكردند؛ مي‌گويد: حضرت هم شروع كرد به هاى هاى گريه كردن.

يا اميرالمؤمنين! گريه ى زينبت را اينجا نتوانستى تحمل كنى، اگر در روز عاشورا مي‌ديدى چگونه زينبت اشك مي‌ريزد و نوحه ‌سرائى مي‌كند، چه مي‌كردى؟
ابوحمزه ى ثمالى نقل مي‌كند از حبيب بن عمرو كه مي‌گويد: در آن ساعات آخر، در همان شب بيست و يكم، رفتم ديدن اميرالمؤمنين، ديدم يكى از دختران آن حضرت هم در آنجاست؛ آن دختر اشك مي‌ريخت، من هم گريه ام گرفت، بنا كردم گريه كردن؛ مردم هم بيرون اتاق بودند، صداى گريه ى اين دختر را كه شنيدند، آنها هم بنا كردند گريه كردن.

اميرالمؤمنين چشم باز كرد، گفت: اگر آنچه را كه من مى بينم، شما هم مي‌ديديد، شما هم گريه نمي‌كرديد.
عرض كردم يا اميرالمؤمنين مگر شما چه مى بينيد؟ گفت: من ملائكه ى خدا را مى بينم، فرشتگان آسمانها را مى بينم، همه ى انبياء و مرسلين را مى بينم كه صف كشيدند، به من سلام مي‌كنند و به من خوشامد مي‌‌گويند. و پيغمبر را مى بينم كه پهلوى من نشسته است، اظهار مي‌كنند كه بيا على جان، زودتر بيا.

مي‌گويد: من اشك ريختم، بعد بلند شدم، هنوز از منزل خارج نشده بودم كه از صداى فرياد خانواده، احساس كردم كه على از دنيا رفت.
صلّى اللَّه عليك يا اميرالمؤمنين، صلّى اللَّه عليك يا اميرالمؤمنين، صلّى اللَّه عليك يا اميرالمؤمنين. نسئلك اللّهمّ و ندعوك باسمك العظيم الاعظم الأعزّ الأجلّ الأكرم يا اللَّه...

خطبه‌های نماز جمعه‌ی‌ تهران (۱۳۸۸/۰۶/۲۰)

روضه جانسوز اميرالمومنين(ع) از زبان رهبر انقلاب:

[/][/]


رنج های پیروان علی بیشتر از رنج های خود علی است برای اینکه رنج های خود علی جز رنج های پیروانش نیست؛ علی بزرگتر از آن است که از رنج های خویش رنج ببرد. برای این است که می بینیم وقتی که در برابر کفر و در برابر شرک و در برابر دشمن رویاروی، در احد، در حنین، و در بدر می جنگد، مثل شیر مي‌غرد اما وقتي كه در ميان پيروان خودش است، در ميان شيعيان خودش است، توی مسجد کوفه خلیفه است و همه شیعیان او پیرامونش حلقه زده اند، آنجاست که فریادهای علی را می شنویم و آن جاست که با شدت و با خشم و در حال ناتوانی از فشار درد بصورت خودش سیلی می زند.


پیروان علی و رنجهایشان _ دکتر علی شریعتی

موضوع قفل شده است