نکات و سخنان گهربار از آیت الله امجد حفظه الله
تبهای اولیه
[=arial, helvetica, sans-serif]استاد شيخ محمود امجد به سال 1318 هـ.ش در خانواده اى روحانى در شهر «كرمانشاه» به دنيا آمد، پدرش از واعظان توانا، و جدّشان از عالمان ذى فنون ملقّب به «افصح المتكلّمين» بود. در حدود 18 سالگى تحصيلات جديد را رها و به انگيزه تحصيل علوم دينى به شهر مقدّس قم مشرّف شد و در مدّت كوتاهى دوره مقدّمات و سطح را به پايان رسانده و به دروس خارج مشغول گرديد. در درس خارج فقه و اصول از محضر استادانى چون حضرات آيات عظام: امام خمينى، داماد، بهاءالدينى و بهجت ـ قدّس الله اسرار الماضين، و دامت بركات الباقين منهم ـ و در فلسفه و عرفان عملى از محضر پربار علاّمه طباطبايى قدّس سرّه استفاده فراوان برد. و در حدود 20 سال پايان عمر گهربار معظّم له با ايشان انس داشت و در جلسات عمومى و خصوصى ايشان شركت مى كرد و از سال 1351 هـ.ش. با آيت الله العظمى بهاء الدينى مأنوس و استفاده فراوان برد. و نيز در حدود سال 1350 با آيت اللّه العظمى بهجت ـ دامت بركاته ـ مرتبط شد و افزون بر بهره بردارى از دروس خارج فقه و اصول آن عارف ارتباط خاص و نزديك با معظّم له داشت و اينك حدود دو دهه است كه ايشان در تهران ساكن و دانشجويان و جوانان از جلساتش بهره هاى اخلاقى مى برند و علامه طباطبايي مي گفت: «ايشان قوي است.» در اوخر عمر علامه، هر مجلسي كه از ايشان دعوت مي كردند تا برود، آقاي امجد را مي فرستاد. علامه دوست داشت آقاي امجد، دوبيتي هاي باباطاهر را به آواز برايش بخواند. استاد امجد از اساتید مسلم عرفان و اخلاق کشورمان هستند.[/]
4[=2 mitra]آقایان کار مشکل است . این حرف ها را آخوند ها درست نکردند[=2 mitra]تنها احساس کافی نیست باید تعقل هم باشد .چرا به مجالس علمی علاقمند نیستم[=2 mitra]متاسفانه ما مردم قدرناشناسی هستیم ما مردم ناسپاسی هستیم[=2 mitra] باید به کلاس های اخلاق[=2 mitra]روی بیاوریم وقتی هم سر کلاسهای اخلاق حاضر می شویم برای نشان دادن خود و پز دادن[=2 mitra]می رویم ما در کارهامون تصمیم شیطان را تصویب و تایید کرده ایم .
مفتقرا! متاب رو،از در او به هیچ سو
زان کهمس وجود را فضّه او طلا کند!
[=symbol]· [=b mitra]قرآن نور است برای کسی که بخواهد ازآن استفاده کند ،
[=symbol]· [=b mitra]قرآن تبیان کل شیء است یعنی قرآن دارای کلیاتی است که برای سعادت بشر کافی می باشد ( ان هذا القران یهدی للتی هی اقوم )
[=symbol]· [=b mitra]اگر انسان با قرآن آشنا شود و قرآن را به عنوان شناسنامه خودش و به عنوان کلام خدا بخواند نورانی می شود و قرآن او را بالا می برد (اقرا وارق). ما از علامه طباطبائی پرسیدیم: قرآن را چگونه بخوانیم ایشان فرمودند: [=times new roman]"[=b mitra]قرآن کلام خدا است[=times new roman]"[=b mitra]، اگر انسان بداند که قرآن کلام خداست و به این اقرا و ارق توجه داشته باشد ترقی می کند و بالا می رود.
[=symbol]· [=b mitra]برای فهمیدن کلام باید متکلم را شناخت.
[=symbol]· [=b mitra]ما باید آنقدر قرآن بخوانیم تا بفهمیم که قرآن کلام خداست.
[=symbol]· [=b mitra]قرآن کد عالم هستی یعنی شرح عالم هستی است، اگر کسی با قرآن آشنا شو با تمام اسرار هستی آشنا می شود و به قله اعلی انسانیت می رسد به عنوان مثال آقای وفایی شوشتری وقتی در نجف بودند به یک نفر نامه می نویسند که چرا فلان شب نماز شبت را نخواندی ( ریزبینانند در عالم هستی واقفند از کار هر کسی) اینها همه مربوط به نورانیت قرآن است اگر انسان با قرآن کریم انس پیدا کند به جایی می رسد که همه چیز را می داند.
[=symbol]· [=b mitra]هر آنچه که سعادت بشر را تامين مي کند در قرآن وجود دارد قرآن کد و رمز عالم هستي است.
[=symbol]· [=b mitra]قرآن نور است نور هم ظاهر است وهم ظاهرکننده (مظهر) . عمل به قرآن باعث نورانيت مي شود ماهم بايد با آن سنخيت داشته باشيم تا قرآن را بفهميم.
[=symbol]· [=b mitra]قرآن در همه شئون خود مستقل است و وابستگی به غیر خود ندارد ، در اصل سندیت و حجیت، و در دلالت ظواهر و الفاظ احتیاج به هیج جای دیگر ندارد و در ارائه خطوط دین از قطعیات است .
[=symbol]· [=b mitra]خواندن قرآن بايد ما را بالا ببرد.
[=symbol]· [=b mitra]قرآ ن درس تربيت است.
[=symbol]· [=b mitra]قرآن رابه عنو ان توسل به خدا بخوانيم. وقتي که يک رعيت نامه سلطان را برايش مي خواند شاه به او جايزه مي داد، ما هم وقتي که قرآن مي خوانيم ازخدا جايزه بگيريم.
[=symbol]· [=b mitra]هرچه انسان بالاتر برود با نور قرآن بیشتر آشناتر می شود ولی شرطش این است که انسان طهارت داشته باشد، شرطش تشخیص کان یکون نیست چون این مطالب را همه می توانند بفهمند چه طاهر باشند و چه نباشند ولی کسانی قرآن را خوب می فهمند که طاهر باشند.
[=symbol]· [=b mitra]خدا به پيغمبر میفرمايد: قرآن را بخوان و به وسيله قرآن مردم را تزکیه کن تا مردم قرآن را بفهمند و ما هم بايد به دنبال پيغمبر برويم و تنها هدف بايد دعوت به خدا باشد. نبايد انتظارداشت که انسانها همه درفهم قرآن يکسان باشند، انسانها مانند معدنهای طلا و نقره هستند؛ هر کدام يک خاصيتی دارند.
[=symbol]· [=b mitra]هرچه آدم با قرآن انس بگيرد بيشتر بالا مي رود و ظهور و بروز اخروي او نيز بيشتر مي شود .
[=symbol]· [=b mitra]قرآن عقل آدم را روشن می کند.
[=symbol]· [=b mitra]قرآن تنها کتابی است که اگر هزاران مرتبه بخوانی خسته نمی شوی ،
[=symbol]· [=b mitra]اگر به ما می گفتند که یک کتاب در کره مریخ وجود دارد که هم نور است و هم تبیان آنوقت ما می رفتیم تا ببینیم آن کتاب چیست .
[=symbol]· [=b mitra]باید سراسر قرآن را با هم نگاه کرد و نباید فقط یک تکه از آن را خواند.
[=symbol]· [=b mitra]ممکن است که يک آيه به تنهايي مطلبی را به ما بفهماند وگاهي هم ممکن است چند آيه باهم مطلب را بفهماند بهر حال قرآن خودش را به ما مي فهماند.
[=symbol]· [=b mitra]قرآن حجيت ذاتي دارد وقتي آيات قرآن جمع بندي شود، قرآن حجيت تام و قطعي دارد و با سنت قطعي مخالفت ندارد وقتي در سنت اختلافي پيدا شد آنگاه بايد به قرآن مراجعه نمود چون قرآن سنت قطعي است.
[=symbol]· [=b mitra]دو کار وظيفه ما است : تلاوت و مطالعه ظاهر قرآن، فهم آيات و تدبر در قرآن
[=symbol]· [=b mitra]تلاوت قرآن شفاست، اگر ناراحت شديد با قرآن ناراحتی خود را برطرف کنید. حتي اگر آن را نفهميديد همين که آن را بدست بگيريد خدا فرج تان را مي رساند .
[=symbol]· [=b mitra]آدم هر چه بیشتر قرآن می خواند، بیشتر با آیات و اسماء آشنا می شود. اینگونه است که ظهور و بروزش نیز بیشتر می شود.
[=symbol]· [=b mitra]هر چه قرآن را نگاه می کنی حتی یک ذره اشکال در آن نمی بینی ،عالم خلقت هم مانند قرآن می ماند ، یک ذره خلل در آفرینش نمی بینی ، یعنی اگر یک پرکاهی را از آفرینش برداری هیچ چیز در عالم نخواهد بود. عالم مثل تسبیح نمی ماند بلکه مثل عدد است اگر عدد شماره 5 یا عدد شماره 6 را برداری دیگر عدد نداری یا اگر عدد شماره 5 را برداری و 6 را جای آن بگذاری اعداد از بین می رود .
[=symbol]· [=b mitra]قرآن جهان شمول است و دارای دو ویژگی است، یکی اینکه قرآن جهانی است و به زبان جهان سخن می گوید و یکی اینکه زبان فطرت است مانند آب که آب برای همه لازم است.
[=symbol]· [=b mitra]مطالعه قرآن برای همه لازم است چون برای همه بشراست و باید زبان فطرت داشته باشد.
[=symbol]· [=b mitra]قرآن برای همه ( للناس ) نازل شده است، ولی تنها متقین از آن استفاده می کنند ( للمتقین ).
[=symbol]· [=b mitra]قرآن قابل فهم همگان است اما چه وقت به حقیقت آن می رسیم ؟ وقتی که قدم برداریم و حرکت کنیم که هر چه قدم برداریم روشنتر می شود .
[=symbol]· [=b mitra]قرآن همیشه مصداق دارد. وقتی می گوید موسی و فرعون، نه اینکه دیگر تمام شده، یعنی اینکه ببین تو خودت موسایی یا فرعون !
[=symbol]· [=b mitra]قرآن دارای دو جورمخاطب است، يکی مخاطب های عمومی و ديگری مخاطب های فرزانه و دانشمند. قرآن گاهی به صورت برهانی صحبت کرده، که دانشمندان از آن استفاده میکنند و گاهی به صورت تمثيل صحبت کرده که قابل فهم برای عموم میباشد. برهان تمانع را همه کس نمیفهمند، اين برهان تمانع که معرکه آرای فلاسفه است را علامه طباطبایی یک جور معنا می کند ملا صدرا یک جور معنا می کند و علامه جعفری یک جور معنا می کند. ولی کسی نمی تواند با مَثَل مخالفت کند . مثلا برهان تمانع را می توان به صورت ساده اینگونه معنا کرد که اگر دو تا خدا داشته باشیم یک خدا می گوید بچه باید سفید باشد و یک خدا می گوید بچه باید سیاه باشد ، این خدا می گوید بچه باید بلند قد باشد و آن خدا می گوید بچه باید کوتاه قد باشد پس دعوایشان می شود، اگر هم این دو خدا باهم به توافق برسند این اشکال بوجود می آید که آیا این خدا به آن خدا نیازی دارد یا خیر، پس آن یکی چه کاره است ؟ اصلا آن خدای دوم کجاست و کدام کتاب و پیامبر را فرستاده است، خیلی ساده می شود حرف زد که هم جنبه علمی داشته باشد و هم ساده باشد، مطالب علمی را می توان به زبان ساده مطرح کرد ، کدام کتاب است که این جور باشد
[=symbol]· [=b mitra]انسان باید دید علمی داشته باشد تا قرآن را بفهمد
[=symbol]· [=b mitra]مطالب علمی را نباید به قرآن تحمیل کرد، تحمیل کردن مطالب علمی به قرآن را تفسیر به رای گویند.
[=symbol]· [=b mitra]اگرعلم صددرصد به جایی رسید، می توان از آن برای فهم قرآن کمک گرفت مطالب علمی به عنوان شواهد قرآن هستند.
[=symbol]· [=b mitra]خواندن علوم پايه وپاک بودن باعث مي شودکه انسان قرآن را بهتر بفهمد.
[=symbol]· [=b mitra]دانش هايي که ما داريم (مانند صرف و نحو و معاني وغيره) ما را قابل مي کند که از قرآن استفاده کنيم.
[=symbol]· [=b mitra]شهود و برهان و... همه با قرآن تطبیق دارد و همه یک مطلب واحد را می گویند.
[=symbol]· [=b mitra]انسان باید ذهنش را از افکار خودش و دیگران خالی کند تا بفهمد که آیه قرآن چه می گوید.
[=symbol]· [=b mitra]اندیشمندان هر علمی دارای زبانی هستند، فلاسفه یک زبان دارند ، ریاضی دانان یک زبان دیگر ، هرکس زبان خودش را دارد ولی قرآن اینطور نیست ، قرآن زبان عمومی بشر است.
[=symbol]· [=b mitra]قرآن کتاب علمی محض نیست، کتاب غیر علمی هم نیست، کتاب ریاضی و فقه و منطق نیست، قرآن کتاب مبدا و معاد است کتاب هدایت است.
[=symbol]· [=b mitra]آنچه در قرآن مهم است تربيت و اخلاق قرآني است و پي بردن به چگونگي و کيفيت بسیاری از چیزها مهم نيست . مانند چگونگی پدید آمدن آسمان ها و یا کیفیت معاد که همه حکمای اسلام در مورد آن بحث کرده اند که قائل به معاد جسماني هستند و هر کسی کيفيت و چگونگی آن را به گونه ای دانسته و البته این قبیل مسائل به درد ما هم نمي خورد، اعتقاد به معاد است که غیر قابل انکار است.
[=symbol]· [=b mitra]هر جا داستان حضرت موسی علیه السلام را که در قرآن می خوانیم تازگی دارد، خدا به مادر موسی وحی نمود که اگر می ترسی بچه ات را در دریا بینداز ، انداختن موسی در دریا یعنی توکل به خدا ، نگهدارنده وحافظ این بچه خداست، این مطالب در قرآن آمده است ولی اینکه موسی کی شیر خورده و چند ماه شیر خورده در قرآن نیامده است ، چون اینها بدرد نمی خورد ، این داستانها را چرا خدا به ما گفته است ؟ آیا می خواسته افسانه بگوید ؟ خیر هر چه که بدرد ما می خورد در قرآن آمده است و آنوقت ما می رویم سراغ مطالبی که بدرد ما نمی خورد. از قرآن باید این را آموخت که قرآن چگونه بحث می کند ، امین بودن و قوی بودن را از داستان حضرت موسی در قرآن می توان فهمید
داستان حضرت موسی علیه السلام و خضر علیه السلام قوانین الهی را نشان می دهد، نه به حضرت موسی علیه السلام خرده گرفته شده و نه به حضرت خضر علیه السلام ، و این نشان می دهد ما باید بر ظواهر اتکا کنیم .
· اگر کسي هوي و هوس داشته باشد و بخواهد نظريات خود را به قرآن تحميل کند اين شخص نمي تواند قرآن را بفهمد.
· اینکه قرآن می گوید بر دلهایشان قفل زده اند ، قفل چیست همین خصوصیات اخلاقی می باشد همین کینه ها و خود پرستیهاست.
· قرآن ذي وجوه است و اگر نمي توانيد معاني مختلف را بر آن حمل کنيد ، آن معني را که خوب و عقلاني است قبول کنيد .
· در مورد قرآن کریم گفته شده قرآن وجوه معنایي مختلفی دارد ،اما توجه داشته باشيم که متکلم خداست و محدوديت علمي ندارد و مخاطب اصيل قرآن حضرت رسول (ص) است که در فهم معاني متفاوتي که منظور متکلم بوده مشکلي ندارد و ظرفيت آن را دارد . پس اگر متکلم لفظي بگويد و هزاران معنا را قصد کند ، مخاطب هم که رسول است هزار معنا را بفهمد ، ديگر اشکالي در رابطه با ذي وجوه بودن قرآن وجود ندارد . البته بايد به اين نکته توجه داشت که قرآن ذي وجوه است اما هرگز ايهام شعري در آن وجود ندارد. و همچنین با اینکه مخاطب اصيل قرآن حضرت رسول (ص) است ، اما اين موضوع منافاتی با عربي مبين بودن (فهم همگانی) آن ندارد.
· بنا بر نظر علما الفاظ برای معانی عامه وضع شده است و معناي انتزاعي دارند ، مثلا چراغ يک معناي عام است . اول چراغ موشي بود بعد چراغ توري شد ، بعد برق آمد و ... اما هميشه چراغ يک معناي انتزاعي داشته است و بر همه اينها صدق مي کند. گاهي الفاظ مشترک است اما معاني برداشت شده از آن متفاوت است ، مثلا يک قبيله به عين، چشمه و قبيله ديگر نقره و ديگري زانو اطلاق می کردند.
· مجموع قرآن برای همه مردم قابل فهم است ولی ممکن است برخی از مسائل و مطالب آن را همه افراد متوجه نشوند.
· آیاتی درقرآن وجود داردکه به آنها آیات محکم گفته می شود مانند آیه ((لاتدرکه الابصار هو یدرک الابصار))یعنی چشم او را نمی بیند ولی او چشم را می بیند آیاتی نیز وجود دارد مانند ((علی العرش استوی )) (یعنی بر عرش ایستاده است) که آیه متشابه است با ارجاع آیه متشابه به محکم می توان نتیجه گرفت که خدا ماده نیست پس عرش هم نمی تواند مادی باشد. عقل با محکمات متشابهات را تشخیص می دهد.
· در مورد تشخیص و عقل برهانی می توانیم بگوئیم: گاهی عقل چیزی را درک می کند و گاهی نیز موضوعی را عقلی می نماید یعنی اول صغری وکبری را درست کرده و سپس عقل آن را می فهمد، از طرف دیگر عقل همه چیز را نمی فهمد لکن آنچه فهمیدن آن برای بشر لازم است عقل درک می کند و در حقیقت مایه کار ما عقل است. با عقل دنبال حضرت صادق علیه السلام می رویم. عقل مهم است معجزه مهم نیست، چون حضرت موسی علیه السلام معجزه عصا را نشان داد ولی پیروانش با شنیدن صدای گوساله به دنبال گوساله رفتند. عقل برهانی انسان را از انحرافات نگه می دارد.
· قران تحدی (به مبارزه فراخواندن) دارد، یکی از تحدی های قرآن این است که اگر قرآن از جانب کسی غیر از خدا می آمد آنوقت قرآن دارای اختلافات و تناقضات می بود و بعد باید کسی می آمد و در خصوص تناقضات قرآن کتاب می نوشت ولی الان در قرآن تناقضی وجود ندارد ، تحدی قرآن فقط به فصاحت و بلاغت آن نیست ، چون در آن زمانی که قرآن نازل شد ، مردم به صورت طبیعی شاعر بودند ، و لذا در آن زمان فصاحت و بلاغت قرآن جلوه کرد تا مردم آن زمان خاضع شوند.
· قرآن یک کلمه (لن تفعلوا) دارد که همه را به زانو در می آورد یعنی اینکه ابدا نخواهید توانست مثل قرآن را بیاورید ودانشمندان درطول قرن ها نتوا نستند که یک آیه مانند آن را بیاورند. اعجاز قرآن دراین یک کلمه است خدا نمی فرماید که ما نمی گذاریم مثل قرآن را بیاورید (یعنی صرف) بلکه می گوید شما نمی توا نید مثل قرآن را بیاورید.
· معجزه علت طبیعی می خواهد و علل طبیعی بر اساس امکان است نه امتناع ولی چیزی که ضرورت دارد در معجزه غلبه ای است که به هیچ وجه نمی شود بر آن تسلط یافت .به عبارت دیگر وقتی اراده خدا باشد همه چیز ممکن است، اعجاز خرق عادت است اما هر خرق عادتی معجزه نیست ، معجزه استناد به علت غیر مغلوب دارد ،خرق عادت اعم از معجزه و کرامت و اهانت است ، خرق عادت را می توان مغلوب کرد ولی اعجاز را نمی توان مغلوب کرد اما معجزه هم علت طبیعی میخواهد و مستند به علت غالب غیر مقهور است.
· حالا برویم فکر کنیم که از خدا بهتر چه کسی است ؟ چرا از خدا فرار می کنیم ؟ مگر می خواهیم کجا برویم ؟ "انی توفکون ، انی تسرفون " قرآن داد می زند که کجا میروید ، سیر بیکران من الله و الی الله و فی الله تمام شدنی نیست . ما مسافریم و مسافر ابدی هستیم باید توشه هایی مطابق سفرمان جمع کنیم ، ما قرآن داریم پس دستمان پر است، قرآن قرآن، علیکم بالقرآن " کتاب انزلنا الیک لتخرج الناس ..."
· عجب نیست که بعضی از علما نمی گویند الله اعلم بلکه میگویند الله یعلم ، برای اینکه الله اعلم یعنی خدا بهتر می داند ولی من هم چیزی می دانم ، از این کلمه بوی علم نمی آید ، کتابهای علمی تکرار ندارد ولی قرآن تکرار دارد ، تکرار در کتب علمی سودمند نیست ولی در قرآن تکرار سودمند است. یکی از معجزات قرآن اسلوب خاص آن است و ربطی به کلام بشر ندارد ، هر کس به این اسلوب آشنا باشد می بیند که این کلام بشر نیست .
· ادبیات مقدمه است ، همچون پلکان است از آن که بالا رفتی دیگر نیازی به آن نداری ، اگرچه 14 قرن است که روی ادبیات کار کرده اند، اما ادبیات قرآن غیر از این ادبیات است .
· بچه مسلمان نباید پی الفاظ و قرائت های مختلف و ... برود . چه کنیم که از قرآن لفظی بیش نمانده است.
· برهان اثبات مطلوب است و نقض نقیض ، اگر سلب محمول از این موضوع امکان نداشته باشد با این عقل نمی توان تفسیر متن مقدس کرد.
· محبت خدا علم است. هر چه محبت به خدا بیشتر شود، توجه به او نیز بیشتر خواهد شد. توجه بیشتر محبت بیشتری را موجب خواهد گشت. همینطور است که یکدیگر را تشدید می کنند. رابطه علم و عمل نیز همینگونه است.
· رسولان در گرفتن وحی و رساندن و عمل به آن اشتباه نمی کنند .
· وحدت وجود یعنی هر کسی هرچیزی دارد مال خداست .
· داستان های قرآن نمی خواهد خصوصیات تاریخی را بگوید بلکه به ما درس عبرت می دهد
[=titr][=times new roman]سلام عليكم و رحمه الله و انواره
[=titr][=times new roman]نكات استاد امجد در باب قرآن و اهل بيت عليهم السلام
[=symbol]· [=b mitra]فهم همه قرآن از حقایق و اشارات و اسرار، برای اهل بیت علیهم السلام است.
[=symbol]· [=b mitra]قرآن و عترت (علیهم السلام) دو ثقلی است که هرگز از هم جدا نمی شوند زیرا ظاهر و باطن یکدیگرند و عترت، معلم قرآن است. همانطور که کتاب بدون معلم و یا ظاهر بدون باطن معنا ندارد جدایی قرآن و عترت از هم نیز بی معناست.
[=symbol]· [=b mitra]همه چيز در قرآن هست وکسی که قرآن را به نطق در مي آورد اهل بيت علیهم السلام است .
[=symbol]· [=b mitra]اسرار قرآن را اهل بيت علیهم السلام مي فهمند اما ظاهر قرآن و الفاظ آن برای همه حجت است .
[=symbol]· [=b mitra]معلومات خود را حمل بر قرآن نکنيد و آراء خود را به قرآن عرضه کنيد .
[=symbol]· [=b mitra]هيچ کس غير از اوصياء نمي تواند قرآن را جمع کند. کلمات قرآن ذي وجوه است ، البته نه به اين معني که هر کس يک معنا از آن را بفهمد، کلمات قرآن معاني مختلفي دارد که با هم هماهنگ است و در طول هم است و فقط امام حقیقت آن را مي فهمد . اگر علامه هم در فهم قرآن موفق شد به اين دليل بود که او در روايات تدبر کرد و ازآنها طرز تفسیر را فراگرفت ، اهل بيت علیهم السلام معلم قرآن هستند و همه چيز را مي توانند به ما ياد بدهند .
[=symbol]· [=b mitra]اگر اهل بيت علیهم السلام مي گويند ما علم غیب نداريم، اين بدان معنا نيست که آنها علم غيب ندارند بلکه به اين معناست که آنها علم ذاتي ندارند و علم ذاتی مختص خداست .
[=symbol]· [=b mitra]چرا مي گويند قرآن ثقل اکبر است، زيرا قرآن مبدإ است، قرآن است که مي گويد برويد سراغ اهل بيت علیهم السلام.
[=symbol]· [=b mitra]فرهنگ قرآن بايد محفوظ شود ، البته فرهنگ قرآن همين کاغذ وجوهر نيست و اگرلازم باشد امام خود را فداي فرهنگ قرآن مي کند ، امام وظيفه ندارد خود را نگه دارد ولي بايد فرهنگ قرآن را نگه دارد .
[=symbol]· [=b mitra]پيامبر را بايد قرآن ثابت کند تا اينکه پيامبر حرفش براي ما حجت شود . اگر پيغمبر بوسيله چيز ديگر مثل معجزه ثابت شد دوباره مرجع تعبدي براي ما مي شود و اما اگر پيامبر براي ما ثابت نشد خود قرآن به تنهايي و مستقلا حجت است و پيامبر حداقل معلم و راهنمای آن است . در هر صورت حجيت قرآن مستقل است .
[=symbol]· [=b mitra]از آنجایی که قرآن سنت را تائید کرده نمی توانند با هم تعارضی داشته باشند و هر دو برای ما حجت هستند، ولی ممکن است سنت غیر قطعی با قرآن تعارض داشته باشد که البته سخن قرآن حجت است و نباید سنت پذیرفته شود. بنابراین حجیت سنت غیر قطعی با عرضه کردن آن به قرآن است.
[=symbol]· [=b mitra]بنابراینکه سنت، حجیت خود را از قرآن می گیرد قرآن ثقل اکبر و سنت ثقل اصغر است.
[=symbol]· [=b mitra]منظور از سنت صرفا حدیث نیست بلکه هر آنچه به معصوم نسبت داده شده لفظا و معنا حجت است به شرط اینکه صحت آن مورد تائید باشد.
[=symbol]· [=b mitra]قرآن و عترت اگر از هم جدا باشند بدرد نمی خورد ، قرآن می گوید حسین علیه السلام و حسین علیه السلام می گوید قرآن . ما اگر آنها را از هم جدا کنیم خیانت به قرآن و دین نموده ایم .
[=symbol]· [=b mitra]این حرف را به همه اعلام کنید : ای ملت جهان از شیعه و سنی و یهودی و مسیحیت و مارکسیستها و جهان بشریت بدانید، سعادت منحصر است در پیروی از قرآن و عترت، غیر از این همه باطلند و عاطل.
[=symbol]· [=b mitra]امام معصوم است که لطائف و دقائق قرآن را می فهمد و بیان حدود می نماید، این دو حتما باید در کنار هم باشند، ما چون دسترسی به معصوم نداریم کلمات آنها در احکام حجیت ظاهری دارد و می توانیم با اخبار واحدشان (غیر متواتر) احکام را جاری کنیم. اما در عقاید نمی توانیم از خبر واحد استفاده کنیم اگر روایتی در عقاید بود باید برهانی باشد . در تکوین هیچ اختلاف و اشکالی نیست ، زنبور عسل هیچ وقت گندم نمی سازد ، این خبر که فطرس معصیت کرده و امام حسین علیه السلام او را شفا داده درست نیست ، امام حسین علیه السلام شفا می دهد اما مَلَک هیچ وقت معصیت نمی کند زیرا این با قرآن نمی سازد (البته ممکن است فطرس غیر ملک بوده باشد.). عقاید ما احتیاج به قرآن دارد و حرف هیچ کس برای ما حجت نیست ، باید بدانیم که حرف علامه دهر هم غیر قول معصوم و برهان هیچ حجیتی ندارد، مگر اینکه کسی تحقیق کرده باشد و درستی آن را به یقین بداند.
[=symbol]· [=b mitra]تبیین حدود و جزییات و تفاسیر احکام مربوط به سنت است .
[=symbol]· [=b mitra]همانطور که قرآن میزان است ، سنت قطعی هم میزان است .
[=symbol]· [=b mitra]هر چه را که بخواهیم به دین نسبت دهیم هم به قرآن و هم به سنت احتیاج داریم و کسی که حکم دینی می دهد احتیاج به علوم مختلف دارد باید درس خوانده باشد و استاد دیده باشد ، اما متاسفانه می بینیم که هر کس سلیقه خود را به جای دین گذاشته است .
[=symbol]· [=b mitra]ممکن است علما با هم اختلاف داشته باشند اما دو معصوم با هم اختلاف ندارند پس در راس جامعه باید معصوم باشد در این صورت حکومت اسلامی داریم و در غیر این صورت همه افکار در جامعه باید مطرح شود ( دانشجو، طلبه، استاد و ... ) ولی در نهایت حکم به دست ولی فقیه امضا می شود، یک ولی فقیه برای ارائه حکم با کارشناسان مختلف مشورت می کند و مدرک حکم را بررسی می کند و در نهایت حکم را صادر می کند.
[=symbol]· [=b mitra]اگر در خانه اهل بیت را نمی بستند مردم بیشتر از قرآن استفاده می کردند و علامه طباطبائی ها بسیار می شدند.
[=symbol]· [=b mitra]تئوری را نمی شود به قرآن تحمیل کرد، تفسیر به رأی است. چیزی را اگر شهود کردیم، باید پشتوانه اش برهان باشد. برهان و قول معصوم، معتبر است.
[=symbol]· [=b mitra]عده ای مانند اخباریون، می گویند هیچ چیز از قرآن نمی فهمیم. ولی قرآن برای همه آمده، نه فقط برای اهل بیت عليهم السلام. اهل بیت علیهم السلام همه آن را می فهمند.
[=symbol]· [=b mitra]حرف افراد دیگر غیر از معصومین راهگشا هست ولی حجت نیست.
[=symbol]· [=b mitra]خواب ومکاشفه حجیت ندارد بلکه فقط دوچیزاست که حجیت دارد: 1 - برهان است که باید مقدماتش صددرصد یقینی باشدآنگاه نتیجه اش هم یقینی است. 2 - قول معصوم است که باید حد وسط باشد درست است که قرآن نور و تبیان است ولی برای شناختن کل معارف آن چاره ای جز پناه بردن به دانش بیکران اهل بیت نداریم.
[=symbol]· [=b mitra]حرف هیچکس حجیت ندارد غیر از برهان و قول معصوم یعنی غیر از عقل وا هل بیت علیهم السلام .
[=symbol]· [=b mitra]گاهی پیامبر با معجزه اثبات می شود که این حجت است در غیر این صورت قرآن بدون واسطه پیامبر را حجت می کند و معصوم با واسطه پیامبر حجت می شود.
[=symbol]· [=b mitra]برخی از علما قائل به تحریف قرآن شده اند که در این زمینه اشتباه کرده اند ، این اشتباهات به ما می فهماند به غیر از چهارده معصوم به دیگران به طور مطلق نمی توان اعتماد کرد ، بنابراین بحث مرید و مرادی و اینکه هر چه مراد ما گفت همان را بدون چون و چرا انجام دهیم که بعضا مشاهده می شود نادرست است. البته بحث معلم و شاگردی بسیار مفید و لازم است چراکه هم معلم و هم متعلم هر دو رشد می کنند.
[=symbol]· [=b mitra]ماثور اصطلاحا به حدیث و روایت گفته می شود یعنی اثری که مانده است، به قرآن ماثور گفته نمی شود. تفسیرنقلی یعنی تفسیر قرآن به روایت است مگر اینکه تفسیر ماثور را تفسیر نقلی بگیریم که اعم از تفسیرقرآن به قرآن وتفسیرقرآن به روایت است.
[=times new roman][=titr]سلام عليكم و رحمة الله و انواره
[=symbol]· [=b mitra]فاقم وجهک للدین حنیفا یعنی اینکه دین همان دین فطرت است و فطرت انسان دین می خواهد همان طوری که انسان نیاز به آب دارد.
[=symbol]· [=b mitra]دین در دو قسم است یک دین فطرت و یکی دین عیسی و موسی. دین فطرت همان دین اسلام و فطرت انسان تسلیم خدا است. فطرت قانون است اما وقتی که می گوییم دین عیسی و موسی یعنی مجموعه عقاید و وظایف و احکام عملی آن ها.
[=symbol]· [=b mitra]اسلام به دو گونه معنی می شود. نخست منظور از اسلام همان دین فطرت است. "فطرت الله التی فطر الناس علیها" اینکه فطرت همه انسانها، اسلام و تسلیم است، بنابراین گفته می شود دین حضرت موسی علیه السلام، حضرت عیسی علیه السلام و دین حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)، دین اسلام است. منظور دیگر از اسلام مجموع اعتقادات، احکام و اخلاقیاتی که بواسطه قرآن و سنت آمده است.
[=symbol]· [=b mitra]تمام عالم را از منظر تکوین که بنگری، مسلمانند.
[=symbol]· [=b mitra]قیامت لنگرگاه است، پس این عالم در حرکت است.
[=symbol]· [=b mitra]عقل ابزار دین است، با عقل دین را می فهمیم. عقل چراغ است و دین راه.
[=symbol]· [=b mitra]مبانی دین، عقل و نقل است. نقل معتبر و عقل مبرهن و روشن.
[=symbol]· [=b mitra]عقل مبرهن، یعنی عقلی که مبانی درستی داشته باشد.
[=symbol]· [=b mitra]دو راه برای رسیدن به شرع دین داریم، عقل و نقل؛ نه اینکه عقل در مقابل نقل باشد.
[=symbol]· [=b mitra]اگر نقل و عقل در مقابل هم واقع شد، عقل مقدم است.
[=symbol]· [=b mitra]اگر روایتی درمورد مسائل علمی مطلبی را گفت، و بعد اثبات شد که جور دیگری است، روایت صحیح نیست.
[=symbol]· [=b mitra]اگر روایت صد در صد درست باشد، امکان ندارد با علم مخالفت کند.
[=symbol]· [=b mitra]هیچگاه نقل صحیح با علم مخالفت نمی کند، چون از طرفی ما به عصمت ائمه قائل هستیم، و از سوی دیگر عصمت در عالم تکوین جاری است. در زنبور عسل هم عصمت است. در تکوین خطایی نیست.
[=b mitra]پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد همه چیز در کل عالم زیباست. نه اینکه خطا را می پوشاند، خطایی نیست. بلاها نسبی است، هر کاری خدا می کند حسن است، و جز حسن کاری نمی کند. در ضمن اشعری هم نیستیم که بگوییم هر کاری خدا بکند، ظلم هم بکند درست است. مکتب صحیح و درست ، مکتب اهل بیت علیهم السلام است که واقعیات را بیان می کند.
[=symbol]· [=b mitra]فیلسوف می خواهد با واقعیت آشنا شود، با دین کار ندارد. متکلم با دین کار دارد، می خواهد دین را حمایت کند. فیلسوف دلیل می خواهد، دین گفته باشد یا نه. متکلمین شیعه همه فیلسوف اند، دلیل را می پذیرند.
[=symbol]· [=b mitra]شیعه یعنی کسی که جز برهان و سخن معصوم هیچ مبنایی ندارد، ذهنش را خالی می کند. بین فلسفه و دین فاصله نیست. دین اسلام پایه اش بر عقل و فلسفه است. پس تفکیک معنا ندارد.
[=symbol]· [=b mitra]اینکه حرفی را فرد مسلمان یا غیر مسلمان می گوید مهم نیست. ما نباید به شخص کار داشته باشیم، باید ببینیم حرف حق کدام است، همان را بپذیریم.
[=symbol]· [=b mitra]اولین نشانه اسلام آنست که هر چیزی را برای خودمان می خواهیم، برای دیگران هم بخواهیم.
[=symbol]· [=b mitra]سید بحر العلوم نیمه شب سراغ صاحب مفتاح فرستاد و از او پرسید: « چرا همسایه ات گرسنه است و تو به او نمی رسی؟» صاحب مفتاح می گوید: «خبر نداشتم.» سید بحر العلوم می فرماید: « اگر خبر داشتی و به او نمی رسیدی که یهودی بودی!»
[=symbol]· [=b mitra]اسلام واقعی را باید از حضرت علی(علیه السلام) یاد گرفت. ایشان می فرماید: « اگر خلخال از پای زن یهودی در آوردند، حق دارید بمیرید.»
[=symbol]· [=b mitra]اسلام دین جامعی است که هم دنیا و هم آخرت را در نظر گرفته است.
[=symbol]· [=b mitra]پای ماده که در میان باشد حرکت است. ماده که نباشد حرکت هم نیست. این دنیا مجرد می سازد، لیکن انسان فوق تجرد است.
[=symbol]· [=b mitra]هرکاری در این دنیا انجام دهیم در آن دنیا درو می کنیم. در آخرت دیگر جایی برای عمل نیست. برای همین در آنجا انسان از نظر علمی بالا می رود نه از نظر عملی.
[=symbol]· [=b mitra]اصول متعارفه یعنی بحث کردیم و روشن شده است. اصول موضوعه یعنی فعلاً قبول کن، بعداً بحث می کنیم.
[=symbol]· [=b mitra]ملاک شیعه و سنی اجتهاد است، کسی که بحث می کند و اهل اجتهاد است، شیعه است.
· در خصوص بسم الله الرحمن الرحیم می شود تا ابد حرف زد ولی به طور مختصر می توان گفت که بسم الله الرحمن الرحیم از سه کلمه الله الرحمن و الرحیم تشکیل شده است و تمام ازل و ابد در دو کلمه رحمن و رحیم آمده است.
· تفسیر من به صورت اختصار است، مثلا:
در مورد سوره حمد اینکه کمال از برای خدا است و ما هم عاشق خدا هستیم، خواندن سوره حمد با بیست ختم قرآن مساوی است همه قرآن در سوره حمد است.
در مورد سوره والعصر: همه عاطل و باطل هستند مگر کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند و حق پرستند.
در مورد سوره توحید: شناسنامه خدا است، خدا یکی است و شریک و مثل و مانند ندارد .
در مورد سوره قدر : شناسنامه حضرت ولی عصر علیه السلام است در این سوره آمده است که در هر سال شبی بنام شب قدر هست زیرا فعل مضارع (تنزّل) دلالت بر دوام دارد و ملائکه بر انسان کامل نازل می شوند و امروز انسان کامل حضرت بقیه الله (ارواحنا له الفدا) است.
سوره ناس : چون ما گرفتار عوامل مرئی و نامرئی هستیم و جاذبه ها و کشش هایی ما را پایین می برد باید از این عوامل به خدا پناه ببریم .
سوره فلق: خدا روشنگر است و ما نیز باید روشنگر جامعه باشیم .
سوره کافرون: ما خدمتگزار هر که به سمت خدا می آید هستیم اما هرکه نمی خواهد بیاید رهایش می کنیم.
سوره غافر راجع به مجادلین و سرکوبی آنهاست. می گوید مراقب باش قدرت هایی که دشمنان پیدا می کنند، فریبت ندهد، بلکه باید تکیه ات به خدا باشد.
· متاسفانه دانشمندان ما افقی فکر می کنند این همه آیات را می بینند ولی آن را نمی فهمند. دانشمندان ژنتیک ما باید از همه خدا شناس تر باشند یا دانشمندی که پشت تلسکوپ می نشیند واین همه کهکشان را می بیند باید پی به عظمت خدا ببرد . کسانی که خدا را نمیبینند کورند.
· اول و آخر قرآن زچه ب آمد و سین یعنی دو جهان رهبر تو قرآن بس (از بای بسم الله تا سین الناس)
· همه حروف مقطعه اگر با هم آورده شود جمله (( صراط علی حق نمسکه)) حاصل می شود.
· هر آنچه که عنصري و مادي است جزء آسمان دنيا است و از پس پرده آسمان دنيا شش آسمان معنوي است .
· آفرينش آسمان ها و زمين در شش روز است ، توجه داشته باشيد که روز و شب بر اثر حرکت وضعي زمين است و در آن زمان اصلا زميني نبوده که ما شش روز به حساب همين روزهاي کنوني داشته باشيم، پس خلقت زمين و آسمان و ما بين آن را در شش مرحله وجود داشته است .
· اينکه مي گويند زمين قطعه اي از خورشيد بوده و از آن جدا شده و سال ها سرد شده و در آن دحو الارض رخ داده و ... ريزه کاري هايي است که قرآن در مورد آن صحبت نکرده و به ما هم ربطي ندارد زيرا قرآن کتاب تربيت است. نگاه کردن به ريزه کاري هاي طبيعت و ادبيات و علم و ... خيلي خوب است و براي ديدن عظمت الهي است ، ولي بايد بدانيم بيان چيزهاي غير ضروري بالاخص از سوي مبلغان دین مایه تاسف است و خدا هم نمي خواهد اين ريزه کاري ها را بگويد و اصل مطلب را که در مسير هدايت است بازگو مي کند .
· نهایت توحید و توحید ناب را می توان در آیه نخست سوره حدید یافت. در بسیاری از جاهای قرآن اینطور آمده که "سبح لله ما فی السموات و ما فی الأرض" حال آنکه در آنجا اینگونه آمده که "سبح لله ما فی السموات و الأرض" که این بیان نهایت توحید است که فنا صورت گرفته است. روایت است از حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) که : « فهم این آیات به همراه آیات سوره توحید مخصوص علمای آخرالزمان است.»
· "بسم الله الرحمن الرحیم" سوره حمد جامع تمامی حرفهاست.
· در داستان حضرت یونس گناهی از آن جناب سر نزد، بلکه ایشان کار فوق برنامه ای را انجام نداد. کسی به حرفهایش گوش نمی داد این بود که از شهر بیرون رفت، در صورتیکه می بایست صبر می کرد. در واقع بیرون رفتنش بدون امر بود. این مسئله ولایت کبری می خواهد، همانطور که امیر المؤمنین علیه السلام بدون امر شمشیر نمی کشد. اصلا هیچ کاری را بدون امر انجام نمی دهد. یک جا هم باید دست روی دست بگذارد، در این جا هم مطابق امر و نهی عمل می کند.
· حضرت امیر علیه السلام می فرماید : از قرآن کریم یک کلمه را انتخاب کردم " و من یتوکل علی الله فهو حسبه "
· با تعمق در آیات و هماهنگی محتوای کلی آن ها می توان در مورد منظور کلی آیه ای به نتایج و برداشت های مشخصی رسید. موارد زیر به عنوان نمونه اشاره شده است:
1 - درآيه 61 سوره آل عمران ( آيه مباهله ):فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكمُْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتهَِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْكَذِبِينَ
منظور از نسائنا و ابنائنا: نساء حضرت زهرا (س) بوده و منظور از ابنائنا حضرت امام حسن(ع) و امام حسين (ع) بوده است .
2 - در آيه 33 سوره احزاب ( آيه تطهير ) :وَ قَرْنَ فىِ بُيُوتِكُنَّ وَ لَا تَبرََّجْنَ تَبرَُّجَ الْجَهِلِيَّةِ الْأُولىَ وَ أَقِمْنَ الصَّلَوةَ وَ ءَاتِينَ الزَّكَوةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكمُْ تَطْهِيرًا
برخي ميگويند این آیه با توجه به آيات قبلی آن درباره زنان حضرت رسول است . وليکن با توجه به دو ضمير مذکر موجود در اين آيه نمي تواند منظور زنان حضرت رسول باشد زيرا 20 ضمير موجود در آيات قبل همگي مونث بودند و اين دو ضمير مذکر است .پس سياق آيات اجازه اين برداشت را نمي دهد ، همانطور که شان نزول آن نيز اين اجازه را نمي دهد. در غير اين صورت بايد دو ضمير موجود در آيه به صورت انتن و يطهرکن مي آمد.
3 - در آيه 40 سوره توبه : إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانىَِ اثْنَينِْ إِذْ هُمَا فىِ الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَحِبِهِ لَا تحَْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُواْ السُّفْلىَ وَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِىَ الْعُلْيَا وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(40)
پنج ضمير معلوم المرجع در آيه وجود دارد که به حضرت رسول صلی الله علیه و اله بر مي گردد ولي دو ضمير مشکوک المرجع دارد ( عليه و ايده ) که برخي آن را به شخص همراه حضرت که در غار بوده باز مي گردانند که آن شخص ابوبکر بوده است ، اما با توجه به سياق آيات و پيوستگي اين دو ضمير به ضماير قبلي ، اين دو ضمير نيز به حضرت رسول ( ص) بر مي گردد .
4 - در آيه 74 سوره انعام : وَ إِذْ قَالَ إِبْرَهِيمُ لِأَبِيهِ ءَازَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْنَامًا ءَالِهَةً إِنىِّ أَرَئكَ وَ قَوْمَكَ فىِ ضَلَلٍ مُبِينٍ(74)
منظور از اب ابراهيم ، پدر واقعي حضرت ابراهيم علیه السلام نبوده است ، زيرا : اولا ، در عربي منظور از اب به غير پدر هم اطلاق مي شود مانند عمو يا جد و ... . ثانيا ، براي مومن سزاوار نيست که طلب آمرزش براي مشرک داشته باشد ، در حالي که حضرت ابراهيم در اواخر عمر براي والدين خود طلب آمرزش مي نمايد پس پدر و مادر حضرت شايسته آمرزش هستند. ثالثا ، طلب آمرزش ابراهيم براي اب خود فقط به دليل وعده اي بود که به او داده بود و پس از احراز شرک اب ابراهيم علیه السلام ، حضرت ابراهيم علیه السلام از او تبري جست .
5 - در آيه 22 سوره انبياء( برهان تمانع):لَوْ كاَنَ فِيهِمَا ءَالهَِةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَنَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ(22)
منظور این است که اگر دو خدا وجود مي داشت ، اين دو با هم ناسازگار مي بودند . مثلا يکي مي گفت بچه دختر با شد و ديگري مي گفت پسر با شد ، يا يکي مي گفت شب باشد و ديگري مي گفت روز با شد . در اين باره امير المومنين علیه السلام فرموده اند: اگر خداي ديگري مي بود بايد او نيز خلقي و ديني داشت و رسولي مي فرستاد ، اما هيچ رسولي را نديده ايم که بيايد و بگويد از جانب خداي ديگري آمده است .
سلام عليكم و رحمة الله و انواره
نکاتی پيرامون تفسير ، تفاسير و علماء از حضرت استاد امجد
· الميزان و ما ادراک الميزان، همين الميزان براي شما بس است اگر هيچ کتاب ديني را نخوانيد و فقط الميزان را بخوانيد براي شما کفايت مي کند هيچ کتابي قابل مقايسه با الميزان نيست من خودم ا گر قدر مي دانستم همه کارهايم را تعطيل مي کردم و الميزان مي خواندم و بحث می کردم.
· تفسير قرآن را در دو حالت داريم :اول- ظاهر قرآن که براي تفسير به آن احتياج به علم، برهان عقلي و قول معصوم داريم . دوم – تفسير باطن قرآن که براي آن احتياج به عرفان قلبي، علم حضوري و سنت معصومين داريم.
· ولیّ (مطلق الهی) و ولیّ فقیه دو چیز متفاوت اند ، ولیّ اگر به چیزی حکم کند بی برو و برگرد آن حکم درست است ، مثلا اگر گفت این طلاست قطعا و یقینا طلاست .اما ولیّ فقیه مسئله را بررسی نموده و با کارشناسان مختلف مشورت نموده و در نهایت حکم می دهد زیرا نظر کارشناس مقدم است، اما ولیّ الهی احتیاج به کارشناس ندارد و به هر چه حکم بدهد همان درست است.
· ممکن است انسان هزار انا انزلنا را در یک ساعت بخواند ، طی زمان برای ما قابل لمس نیست اما می دانیم که می توان از زمان کم استفاده بسیار کرد ، علامه فقط در 20 سال المیزان را نوشته که 1000 سال ارزش دارد .
· احدی در معارف مانند علی علیه السلام سخن نگفته اما تا رسول خدا صلی الله علیه و اله بود علی علیه السلام سخن نگفت یعنی شرط ادب را در مقابل استاد رعایت نمود.
· در خصوص علوم قرآن هزاران کتاب وجود دارد و چون مطالب زیاد و وقت کم است انسان باید به جوهر علوم اکتفا کند.
· شهید مطهری می گوید تفسیر المیزان با فکر نوشته نشده، بلکه الهامات است، و همه مشکلات من با المیزان حل می شود.
· فقیه اصطلاحی نمی تواند تفسیر بنویسد، بلکه باید با فلسفه و کلام آشنا باشد.
· کتاب تسنیم تفسیر آیت الله جوادی آملی است و هم شرح المیزان است.
· برهان ، نور الثقلین ، صافی، اصفی، تفسیر روایی هستند ، تفسیر روایی عمدتا بیان تاویلات و تطبیق های قرآن است.
· در تفسیر مجمع البیان به بیان اقوال مختلف به ویژه در ارتباط با مباحث ادبی قرآن پرداخته است.
· تفسیرآقا نور تفسیری عقلی است.
· تفسیر بسیار ارزشمند تسنیم علاوه بر مزایای فراوانی که دارد شرحی بر المیزان هم هست .
· تفسیر المیزان تفسیر بسیار جامع و بی نظیر است.
· مثنوی اگر بصورت نثر در بیاید، بهترین کتاب تدریس فلسفی، کلامی، عرفانی و اخلاقی است.
· بحث های بسیار مفیدی در مورد قرآن در کتاب ((قرآن در قرآن)) حضرت آیه الله جوادی مطرح شده است خواندن این کتاب بسیار می تواند برای دانشجویان سودمند باشد علیکم بال((قرآن در قرآن)).
· هر چه بخواهید در نیش قلم های المیزان پیدا می شود . آقای مطهری فرمود : تا 200 سال دیگرنمی دانند علامه کیست ، این را به خاطر برخی که باور نمی کنند فرموده وگرنه می فرمود تا 1000 سال دیگر. اگر قرنها بگذرد چون علامه طباطبائی پیدا نمی شود.
· علما نمی گفتند درس داریم، می گفتند بحث داریم. نمی گفتند اشکال دارد، می گفتند سهو القلم است، قلم اشتباه کرده. بحث و نقد ارزش دارد، توهین هیچ ارزشی ندارد. ادب خیلی مهم است. آیت الله جوادی آملی در ادب خیلی موفق هستند و آن را از استادان خود، چون علامه طباطبایی آموخته اند.
· به علامه طباطبایی بسیار توهین کردند، ایشان یک کلمه به کسی چیزی نگفت.یک نفر بر علیه المیزان کتابی نوشته بود، برای آمرزش او دعا کردند، و گفتند :" المیزان اشکال دارد، ولی نه اینقدر" این ها مظهر رحمت اند.
· علامه حلی برای فتوا در طهارت چاه، برای اینکه هوی و هوس او در رای او تاثیر نکند چاه منزل خودش را بست.
· خدايا بخل و حسد و کينه و تمام اين نجاسات اخلاقی را از ما بگير و ما را طاهر و مطهر گردان تا قرآن را بهتر بفهميم .
[=arial]مصاحبه با حاج آقا امجد در مورد آيت الله بهجت(حفظهما الله)1
و از جوانى اهل سير و سلوك بودهاند. يكى از دوستان ايشان كه با هم درس آقاى قاضى ميرفتند، ميگفت: «يك روز آقاى قاضى به موقع سر درس حاضر نميشود، آقاى بهجت ميگويد: ايشان حالشان خوب نيست، و يكايك حالات او را از خانه تا به درس بيان ميكند. وقتى آقاى قاضى وارد محل درس ميشوند، طرف آقاى بهجت ميروند و ميفرمايند: «امروز شيرين كارى كردى!»; لذا بايد از ايشان استفاده كرد و فقط در جوار ايشان بودن كفايت نميكند. حضرت آيت الله بهاء الدينى(قدس سره) ميفرمودند: به آقاى بهجت گفتم: «شما بيرون بيا» يعنى بروز كن، شما براى حوزه خوب هستى ايشان در جواب گفته بود: «من معذورم.» و اساساً هر كس بيشتر موحّد باشد اخلاقش هم بهتر خواهد بود، و گراميترين افراد نزد خداوند با تقواترين آنان ميباشد; كه: (وَ اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَاللّهِ اَتْقيكُمْ) و آقاى بهجت اين گونه است و به قول علاّمه طباطبائى(قدس سره) ايشان عبد صالح هستند. به طلاّب و ارادتمندان آقا توصيه ميكنم ايشان را اذّيت نكنند فقط از دور تماشا كنند و از ايشان تقاضاى دعا كنند يك كلام ايشان دارد و آن اينكه معصيت نكنيد آن را گوش كنند درس اوّل تا آخر همين است.
بسم الله
و چند نكته ي ديگر:
1- بهشت هدف شما نیست جایگاه شماست آخرت کلیدش خود آدم می باشد کسی که به مردم می پرد درنده است این سگ است گرگ است این جایش بهشت نیست آنجا پرده را می کشند می گویند این گرگ است اینجا جای درست شدن می باشد به عنایت می باشد به جدیت نیست تا یار که را خواهد و میلش به که باشد ما باید یک تلاشی بکنیم مذبوحانه و یک اندیشه گزاف بقیه اش دیگر دست خداست.کلید بهشت اعتقاد به توحید ، اخلاق ، عمل صالح و دوست داشتن اهل بیت من می باشد بهشت را هرگز با متاع دنیا نمی توان خرید و بازار بهشت فروشی هرگز در صومعه ، کنیسه و دیر و بدست راهبان و کشیشان و آخوندهای مسیحی و یهودی نمی باشد بلکه بهشت در کنار انسان و در جان او می باشد آقایون اگر کسی گناهی دارد حق ندارد گناهش را پیش کسی بازگو نماید غیر از خاری چیزی نیست من خدایا گنهکارم استغفرالله تمام شد کسی برود و گناه خودش را پیش کسی بگوید این خودش یک گناه دیگری است اقرار به گناه واعتراف به گناه پیش خدای تعالی ارزش دارد مرشد و غیر مرشد ندارد اسلام یعنی اصلا چنین اجازه ای نمی دهد مرشد کیه مرشد اهل بیت عصمت و طهارت می باشند بقیه ول معطلند تنها دستگیر انسان ولی عصر(عج) می باشد و بس این طرف و آن طرف نرو خبری نیست آن را که خبری شد خبری باز نیامد در اسلام آن که دلبستگی سراسری دارند فقط همین چهارده معصوم هستند و دیگر هیچ ، تجربیات تلخی از این جوانان دارم اینجا الان در همین تهران یک افراد کالی هستند که خودشان را مرشد کردند کال هستند و تیر را هم به تاریکی می فرستند یک افرادی هم هستند که شیادند این جوان هم پاک و پاکیزه گول این افراد کال و شیاد را می خورند آقا یک دستور را عمل کنیم کار تمام است یک دستور بیشتر نداریم خلاف نکنیم بهترین معلم ما اینست .
2- لا اله الا الله بالاتر از بهشت می باشد ولی از این احادیثی که ما می خوانیم از صلوات بهتر چیزی نیست حب اهل بیت یعنی لا اله الا الله .
3- من نمی دانم پای منبر بنده همه جور آدمی می آیند علما هستند دانشمندان هستند لطف می کنند محبت می کنند سنی هست شیعه هست دنیا بداند شیعه بداند سنی بداند مارکسیست ها بدانند یهودی ها و نصاری بدانند نجاتی نیست مگر پناه به قرآن و اهل بیت و دیگر راه نجاتی برای بشریت نیست .حالا ممکن است برادران اهل سنت بیایند بگویند بیاییم مثل شما شویم؟ نه آقا جان مثل ما نشوید ما شیعه نیستیم ما محبیم شما هم محبید ما سنی غیر محب نداریم اگر غیر محب باشد اصلا کافر است کسی که محب علی نیست کافر است اهل سنت همه اهل محبتند در مصر در مورد محبت امیرالمومنین غوغا می کنند اهل سنت که دشمنان اهل بیت نیستند ما همه محب اهل بیت هستیم ولی باید برگردیم به مکتب اهل بیت ، اهل بیت عصمت و طهارت سعادت بخش جامعه هستند کسانی می توانند به جامعه سعادت بخشند که حقیقت قرآن هستند و آنها خلیفة الله هستند بر روی زمین و امروز در پس پرده عالم کی این عالم را ادره می کند ؟ فرمانروای کل عالم امام زمان (عج) است که معلم قرآن می باشند.
[=arial, helvetica, sans-serif]آیت الله محمود امجد:
1- کلید عالم بدست حضرت زهراست همه مشکلات بدست حضرت زهرا حل می شوند تجربه شده هرکس 530 مرتبه بگوید «الهم صل علي فاطمه و ابيها و بعلها و بني ها بعدد ما احاط به علمك» حاجت می گیرد یک یا زهرا بگوید حاجت می گیرد بی برو برگرد هم ندارد ولی باید با توجه باشد ببین آقا ما شماره تلفن را به شما دادیم بالاخره آنقدر می گیریم تا بگیرد این ارتباطات اینجوریه دل ما باید متصل شود دل ما متصل شود حاجت گرفتیم ما هم حاجت فراوان داریم بزرگترین حاجت ما هم معرفت می باشد بهترین حاجت ما فرج آقا امام زمان می باشد برای جامعه مون و برای خودمون معرفت می باشد که خدا عنایت کند ما به این خاندان معرفت پیدا کنیم تمام این درس ها و بحث ها اگر نتیجه اش شناخت و معرفت انسان باشد ارزش دارد نه اینکه انسان را در حد یک موجود بشناسند انسان را بشناسد بعنوان حی خداخواه ، انسان یعنی حیوان خداخواه البته حیوان هم تعبیر خوبی نیست بقیه هم در هر مرحله علمی هم باشند و هرکجا بروند انسان نیستند و فردا که قرار باشد از این عالم برویم همه پشیمان خواهند بود مگر کسانی که رویشان به خداست و با خدا ارتباط دارند.
اگر ای حبیبه کبریا نظری به جانب ما کنی
به یکی نظر به ره وفا همه دردها تو دوا کنی
به ولای تو دل من حریص به چه حاجتی به که ازدقی
من بی نوا به تو ملتمس که حوائجم تو روا کنی
تو صدف ز بحر ولایتی تو شجر ز اصل ولایتی
که شود ز راه عنایتی دلم از مهم تو رها کنی
همه دردمند توایم و بس همه مستمند توایم و بس
به امید اینکه به ما مدد تو ز راه جود و سخا کنی
همه دوستان به تو متُجی همه شیعیان به تو مقتدی
تو به روی شیعه و متقی درمرحمت همه واکنی
تو سبب به خلقت سرمدی تو یگانه دختر احمدی
تو که جسم و جان محمدی تو شفاعت ما به وفا کنی
به تو فاطمه شده ازآن نظر که نجات ما زتو شد سبب
همه شیعه را ز عزابرفت تو رهابه روز جزا کنی
گر اوات حق زتو شد عیان ز طفیل تو شده خلق کان
اثر قدر زتو در جهان تو که امر و نهی قضا کنی
نرسد کسی به جلال تو بلغ العلا بکمال تو
دل آنکه بسته به آن تو ، تو رهابها زبلا کنی
فاطمه زهرا ام ابیهاست مادر عالم می باشد حالا شاید من بگویم من که آلوده ام چطور فاطمه مادر من می باشد؟چطور به او بگویم مادر؟اگر آدم آلوده باشد به مادرش نمی گوید مادر؟ مادر یعنی ام و ام هم یعنی پناه و فاطمه پناهگاه عالم می باشد ، امام باقر(ع) می فرمایند ما امامان در گرفتاریها به مادرمون فاطمه زهرا(س) متوسل می شویم. پیغمبر خدا ، عقل کل ، صادر نخستین ، نیر اعظم و خاتم انبیاء ضعف و ناتوانی در وجودش پیدا گردیده آمده و به فاطمه زهرا(س) پناه آورده است پیغمبر پناه آورده است به فاطمه زهرا(س) ، متاسفانه مقام حضرت زهرا را نمی دانیم .
2- یک لحظه یک سلام و یک خدمت ممکن است شما را به عرش اعلا برساند یک خدمت از هزار سال عبادت بالاتر است در مشهد امام رضا زوار زیاد دارد اما امام دنبال خدمتگزار می گردد به دوستان اهل بیت خدمت کنید .یک آقانوری بوده در محل یهودیها در تهران و آقا که رد می شد یکی یهودی به ایشان سلام می کرده است آقا نور هم کسی بود که همه افتخار می کردند که ایشان یک شب مهمانشان باشد یک روز دیدند آقا دارد می رود محله یهودیها و خانه آن یهودی ، حالا کسی که مردم خاک کفشش را سرمه چشمشان می ساختند چرا خانه یهودی می رود؟ می رود و یهودی برمی گردد و می گوید آقا سلام آقا عقیده شما چیه؟ می گوید ما عقیدمون اینه که خدا یکی است و محمد هم خاتم پیغمبران است و تمام عقایدش را می گوید این مال ماست و یهودی می گوید پس از این به بعد مال ماهم هست و می میرد یک سلام به آقا نور به چه جاها می رساند رفتن به مکه و کربلا هنر نیست هنر اینست که انسان با ائمه ارتباط برقرار کند خدمت کند اینها دنبال نوکر و خدمتگزار می گردند الان امام زمان دنبال نوکر می گردد. اینها وظیفه و شعور می خواهند یک کبوتر بازی هست که یک وقت من باید بروم دستبوسی ایشان ، یک کبوتربازی در مشهد یک وقتی توبه کرده بود یک آقایی صحبت می کرد و می گفت که بیا برویم ببینیم این کیه؟ رفتم دیدم یک تپه می باشد که ارزن در آنجا ریخته است و کبوترهای فراوانی که پرهایشان را قرمز کرده بود که موقع پرواز آسمان را قرمز می کردند در این موقع یک کبوتر بازی آمد کبوترجلدی بخره گفت این کبوتر چند؟ برگشت گفت این صد هزار تومان می ارزد ولی من نمی فروشم گفت این کبوتر جلد می باشد و برمی گردد بالاخره کبوتربازه و می فهمد برگشت گفت ایراد ندارد صدهزار تومان را پانزده هزار تومان داد به این آقا ، بعد از دوسال کبوتر برگشت می گوید تعجب کردم و با خود گفتم این که کبوتر من است ولی چطور شده از دست آن کبوتر باز فرار کرده است؟ می گوید امتحانش کردم در هر لانه ای را باز کردم اینها نرفتند در لانه خودشان را که باز کردم رفتند داخل لانه خودشان ، می گوید اینقدر خوشحال شدم و گرفتم این کبوترها را ناز کردم و گفتم ای خدا کبوتر من را که دو سال است ندیده بودم الان با دیدنش خوشحال می شوم پنجاه سال است گناه کردم( دائم الخمر بوده این کبوترباز) حالا ما پنجاه سال عوضی رفتیم اگر برگردیم تو چقدر خوشحال می شوی می گوید توبه کردم و رفتم همه ظرف شراب ها را شکستم حسینیه درست کردم خدا کند ما هم برگردیم. می دانید اگر جوان قطره اشکش جاری شود خدا حیا می کند و دعایش را مستجاب می کند خدا اینقدر شما ها را دوست دارد امام حسین (ع) هم شماها را دوست دارد امام حسین هم مال و منال و خواهر و برادر و اهل بیت اش را فدا کرده تا من و تو هدایت شویم .
3- اسلام برای ظواهر نیامده است برای حقیقت آمده است اسلام آمده برای ساختن انسان ، شعار خوب است ولی شعار برای شعور است شعار ، دعای کمیل و دعای ندبه فراوان است ولی معرفت کم می باشد تقوی کم می باشد حرف تقوی فراوان است اما عمل به تقوی کم می باشد .
4- مرحوم آقای ارباب در اصفهان رفته بود پیش آقاسید جمال گلپایگانی که یکی از علما و فقها و عرفا بود که همه علما قبولش دارند گفته بود خدایا به تو می سپارم خدادار باشیم و من يتقي الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحتسب و من يتوكل على الله فهو حسبه إن الله بالغ أمره قد جعل الله لكل شيء قدرا یعنی چه ؟ یعنی اینکه اگر از او گشتی همه چیز از تو گشت خدایا دلهای ما را از این کدورت ها پاک گردان.
5- همه دین یک کلمه بیشتر نیست خودبین مباش آیت الله قاضی استاد علامه طباطبایی یک کلمه گفته خودبین مباش و خدا جو باش سه ساعت سرش را پایین انداخته ما متاسفانه اهل حرفیم می خواهیم حرف بزنیم والا در خانه اگر کس هست یک حرف بس است گفتم الف گفت دیگر گفتم هیچ خدا به همه ما توفیق بندگی بدهد.
یا علی بده جامی زان شراب روحانی تا دمی بیاسایم زین حجاب ظلمانی
یا علی مدد مولا یا علی مدد مولا لا اله الا الله
خانه دل ما را از کرم عمارت کن پيش از آن که اين خانه رو نهد به ويراني ما
یا علی مدد مولا یا علی مدد مولا لا اله الا الله
ماسيه گليمان را جز بلا نمي شايد بر دل بلاکش نِه، هر بلا که بتواني
6- خدا می گوید چیزی در نزد من محبوبتر و عزیزتر از واجبات نیست کجا می روید سیرو سلوک ؟ سیرو سلوک واجبات و محرماته ، مرد مرد باشد واجباتش را انجام دهد و محرماتش را ترک کند به همه جا می رسد .
7- من خودم در زمان امام راحل مسئولیت هایی داشتم خودم خودم را عزل کردم دیدم عرضه نداشتم کشیدم کنار .
8- پیامبر نیامده است ما دولا راست شویم آمده است ما را ببرد آنجایی که خودش می باشد آنجایی که جبرئیل پر می اندازد جبرئیل رئیس ملائک آنجا نمی تواند برود .
9 - شب گر رخ مهتاب نبيند سخت است / لبتشنه اگر آب نبيند سخت است / ما نوكر و ارباب تويي مهدي جان / نوكر رخ ارباب نبيند سخت است
10 - شیعه ی مرتضی علی عمر هدر نمی کند /از لحظات فرصتش ساده گذر نمی کند
11- یا علی یاعلی مالک ملک دلی ... نام زیبای تو شد رافع هر مشکلی/یا علی یا مولا ای نگار زهرا ... یا حیدر یا حیدر یا مرتضی / ای به خاتم نگین قبله ی اهل یقین ... ذکر هر مومن بود یا امیرالمومنین / یا علی یا مولا ای نگار زهرا ... یا حیدر یا حیدر یا مرتضی
12- پوز بند نفس فقط عشق است.قرآن عشق نامه است.
13- کسی که تقوا و خداترسی و علم دین ندارد همان بهتر که ابزار علم دنیا و چوب و چماق پیشرفته هم نداشته باشد.
14- در ماه مبارک رمضان از "خدایی" استعفا بدهیم ما همه بهشتي ايم چون روز عيد فطر روزه نمي گيريم و با خدا عناد نداريم.
15- غرق نعمتیم...الحمدلله...حالیمون نیست...اسغفرلله...صلوات
16- هرچی می خوای از خدا فقط بگو : اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم!!
17- هُو بَس، ... ما بقی هَوَس، ... و انقَطَعَ النَفَس
18- ظهور نزدیکه.خیلی نزدیک.کی گفته.این در داره می گه.دیوار داره می گه.همه خلقت دارن می گن.نمی شنوین؟
19- مطهري از «داستان راستان» گرفته تا «اصول و روش رئاليسم» مسير روشني را براي جوانان ترسيم مي كند.مطهري فردي مؤدب به آداب اسلامي بود كه به خوبي ظرافت هاي دين را دريافته بود. اين توجه به ظرافت هاست كه آدم را آدم مي كند. خيلي از دينداران به مقامات معنوي نمي رسند. چرا كه آنها به ظرافت هاي دين و اخلاق توجه ندارند.
20- به خدا و اهل بيت تمسك كنيد كه امروز آتش از هر طرف جوانان را فرا گرفته است. دينداري يعني شب و روز فعال بودن و كار كردن. كار كردن براي خدا و اهل بيت، خواب شما، درس خواندن شما، كار كرن شما بايد براي خدا باشد.هيچ مكتبي به اندازه اسلام دعوت به علم نكرده است. خدا انسان را به نورانيت و محبت و كمال دعوت مي كند و براي پيمودن راه كمال بايد عالم بود.
21- امروز جامعه ديني ما، جامعه اي نامتعادل است كه اصول اسلامي در آن جاري نيست والله قسم، من اگر قدرت داشتم خيلي از مجالس مذهبي را در اين شهر تعطيل مي كردم. بعضي از اين مجالس ديني، انحرافي است. امروز جامعه ما با نماز كمترين ارتباط را دارد. كم رنگ ترين و كم اهميت ترين مسئله در جامعه، نماز است. نماز خوان زياد است اما روح نماز جاري نيست. چرا كه واقعاً در نماز ما، همه چيز بزرگ است، غير از خدا. خيلي شنيده ايم كه اهل نماز مي گويند، نماز را بخوانيم تا راحت شويم، با وجودي كه اين جمله بي احترامي به نماز است.
22- نظام ديني و تعليم و تربيت اسلام بر علم و آگاهي، نماز، ادب و اخلاق استوار است و امروز اين اخلاق اسلامي است كه بايد در نهادهاي ديني ما جاري شود ولي متأسفانه بايد از خودمان بپرسيم كه تا كي قرار است كاهل باشيم. به عمل كار برآيد به سخنراني نيست.
23- به فلانی بگویید بیا و یک خدمت بزرگ به اسلام -در طول عمرت- بکن.آن عمامه ات را بردار.
آيت الله امجد (حفظه الله) : 2. تمام حافظ دو كلمه است؛زلف و رخ . مي گويد زلف را بزن كنار تا رخ را ببيني. 3.بچه ها حواستان باشد فردا بايد خادم باشيد نه اينكه خائن باشيد ، حالا مي خواهد همه ي عالم خائن باشد.(به شما ربطي ندارد.) 4.كسي بخواهد به جايي برسد بايد ادب بكند. 5.علوم بالا مثل عرفان و فلسفه و ... را حتما لازم است فرد زانو بزند ،استاد كامل ببيند ، استاد لازم است والا نبايد برود طرفشان. الحمد لله الذي جعلنا من المتمسكين بولايه اميرالمومنين
سلام عليكم و رحمه الله و انواره
منبع: تقريرات خودم از فرمايشات ايشان.
زياده عرضي نيست.
التماس دعا
طارق
سلام عليكم و رحمة الله و انواره
زياده عرضي نيست.
التماس دعا
طارق
سلام عليكم و رحمة الله و انواره
ان شا الله كه تو اين مدت به نكات قبلي ايشان عمل كرده باشيم تا زمينه اي باشد براي اين نكات :
2. بعد از ايمان هيچ عملي بهتر از خدمت به خلق نيست.
3. اگر از صلوات لذت مي بري بدان با محمد و آل محمد ارتباط داري.
4. نگران كردن پدر و مادر-ولو يك دقيقه-گناه است. اگر مي خواهي به منزل دير بروي ، زنگ بزن اطلاع بده تا نگران نشوند.
5. ارزش ها بايد ملاك باشد نه حزب و گروه. و الا بي دين مي شويم.
منبع: كتاب جواهر معنوي/نشر سلوك جوان
الحمد لله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية اميرالمومنين
زياده عرضي نيست.
التماس دعا
طارق
سلام عليكم و رحمة الله و انواره
( از نظر معنويت و حقيقت نه از جهت عنصري)
راستي دوستاني كه تازه اومدند اين صفحه ، صفحه ي اول اين تاپيك رو هم ببينند.
ان شاء الله كه عالم و عامل باشيم.
زياده عرضي نيست.
التماس دعا
طارق
سلام عليكم ورحمة الله و انواره
اي كاش بدانيم اين حرف يعني چه!!!
زياده عرضي نيست.
التماس دعا
طارق
رس اخلاق استاد آيت الله امجد
دعا كردن براي فرج امام زمان (عليه السلام ) بهترين هديه براي حضرت است . براي حضرت صدقه بدهيم و محبت كنيم . فرج عمومي حضرت اين است كه حكومت حضرت تشكيل بشود . همه انبيا منتظر آن حكومت بوده اند.البته ما بايد براي اين نظام تلاش كنيم اما نبايدخيال كنيم كه ما چون اين نظام را قبول كرديم پس ما مسلمانيم.نخير ! مسلمان نيستيم وبايد اقرار كنيم كه مسلمان نيستيم . اسلام چيز ديگري است.الان اگر بنده بگويم من نمونه حوزه علميه هستم ،اصلا مردم از حوزه علميه متنفر ميشوند .بايد بگويم من يك طلبه ناقص از يك حوزه هستم ،اگر نواقصي از من ديدي ،آنها را به حساب حوزه نگذار.من يك مسلمان كالي (ناقص) هستم.اگر از من اشكالي ديدي به اسلام لطمه نزن مرحوم جمال الدين اسد آبادي _خدا اورا رحمت كند_ ميگفت اول بايد بگوييم ما مسلمان نيستيم ،بعد تبليغ اسلام را كنيم.ما يك سري سليقه شخصي از شرق وغرب جمع كردهايم واسمش را اسلام گذاشتيم.عروسي وعزاي ما اسلامي ست ؟ مراسم ورفتار هاي ما اسلامي است؟كجاي ما اسلامي است؟
البته اينطور نيست كه فكر كنيم حضرت وقتي بيايند ، من عوض مي شوم ونفوس عوض مي شوند. منتها من جرأت نميكنم كار بد كنم. الان جرأت نمي كنم از ترس قانون ، شراب فروشي بازكنم ولي در خانه ام مي توانم شراب بسازم . اما آنوقت جرأت نمي كنم در خانه خودم هم شراب بسازم ، نه اينكه نخواهم اين كار را بكنم . آن كسي كه مي خوتهد دزدي كند ديگر نمي تواند ، نه اين كه نمي خواهد دزدي كند.
اين طور نيست كه وقتي امام زمان بيايد همه نفوس ، مسلمان مي شوند ، نخير ، چنين چيزي نيست ، چرا؟ چون قرآن مي فرمايد:
«وألقَُِّْينابينهم العداوه والبغضاء الي يوم القيامه» تا قيامت ، اين بشر همين طوري است.منتهي همين طور كه براي حضرت سليمان ،همه جن اونس در خدمتش بوده اند،وقتي حضرت بيايد ، همه قدرت ها در دست اوست. آن وقت آدم از در وديوار وعيال خودش واز شنود شدن حرف هايش مي ترسد.وقتي اينطور شدمن ديگر مي ترسم خلاف كنم . نه اينكه خيال كنيم نفوس ما عوض ميشودولي الان اگر انسان كاري كند امام زمان راضي شود هفتاد برابر آن وقت است، منظور از هفتاد ، عدد نيست ، كنايه از كثرت است ، يعني اعمال خيلي رزش دارد .
شما الان هر كار خوبي بكني ، هفتاد برابر آن وقت است .ما كافي ست واجب را انجام دهيم و حرام را ترك كنيم ، خدا آنوقت سلمان زمان مي شويم .اگر سي به واجب عمل كند و حرام را ترك كند ، خدا دستش را مي گيرد و اورا در هفت شهر عشق مي گرداند .ما خيال كرده ايم كلاس اخلاق امجد كسي را مي سازد ، نه ، چنين نيست ! امجد را خودش را نساخته ، بعد بيايد تورا بسازد ؟ از اين كلاس اخلاق به آن كلاس اخلاق .
حاج آقا امجد(حفظه الله): اينقدر قرآن بايد بخواني تا بفهمي ، وقتي فهميدي ، ديگر قرآن رهايت نمي كند. كتاب جواهر معنوي / شماره ي 230 الحمد لله الذي جعلنا من المتمسّكين بولاية اميرالمومنين
سلام عليكم و رحمة الله و انواره
زياده عرضي نيست.
التماس دعا
طارق
سلام عليكم و رحمة الله و انواره
اگر خدا دست از ما بر دارد آتشيم
زياده عرضي نيست.
التماس دعا
طارق
(همسر حاج آقا حالشان خوب نيست براي سلامتي ايشان دعا كنيد.)
زياده عرضي نيست.
التماس دعا
طارق
سلام عليكم و رحمة الله و انواره مجموعه نكات شماره ي 10 آيت الله امجد(حفظه الله)1 1. ترك و فعل خيلي مهم نيست ، نيّت خيلي مهم است 2.عميق ترين حرف بنده اين است ؛خدا هست 3.بي خود اين طرف و آن طرف نرويم هيچ كس غير خدا كاره اي نيست 4.ما آمده ايم هم نشين خدا بشويم رفيق خدا بشويم 5.خداوند گداي سمج را دوست دارد ولي در خانه ي خودش نه ديگران منبع : زلال معرفت
2.خرق عادت ؛خرق عادت مي خواهد.(يعني كسب كرامات كه خرق عاد اند ، خرق و كنار زدن عادات زشت و غلط را مي خواهد.) 3.بايد فقط براي خدا كار كرد ولو كم. 4.آدم چو در ميان آب و گل بود # حسين ما عزيز جان و دل بود # جهان به پيش قامتش خجل بود# عزيز فاطمه عرش را قائمه # حسين سفينة انجاة است# اصل اصول حسنات است# عاشق و معشوق شدند روبرو .....
التماس دعا
يا حق
سلام عليكم و رحمة الله و انواره
1.اگر انسان براي سخن خود ارزش قائل نباشد ، كسي گوش نمي دهد و ارزش قائل نمي شود.
2.آدم هاي حليم به مقصدشان مي رسند.
3.آتش نفس ما جهنّم را مي سوزاند ؛ خدايا مهارش كن.
4.شما عزيزان با خصوصيّات نفس ،آشنا نيستيد ! هيچ كس از عهده اش بر نمي آيد ،الّا خدا. بزرگان و نوابغ ،زمين خورده اند.
5.قرآن كريم،انسان را مستقيما مي برد سرچشمه ي حقّ.
6.زندگي مشترك بر اساس تعاون و همكاري و صفا و صميميّت است نه قانونمندي(به معني خاص مضر).
7.نهج البلاغه عقل انسان را نوراني مي كند.
8.وقار با تكبّر نبايد اشتباه شود.
9.سرانجام توهين به علما و مومنين ،توهين به خدا و پيغمبر(ص) است.(معاذ الله)
10.آن چيزي كه نفس را آرام مي كند ، عشق است.
سلام عليكم و رحمة الله و انواره
زياده عرضي نيست.
التماس دعا
طارق
سلام عليكم و رحمة الله و انواره
نكات شماره ي 14 آيت الله امجد :
2. بي خود اين طرف و آن طرف نرويم هيچ كس جز خدا كاره اي نيست.
3.آدم عاقل به غير خدا اعتماد نمي كند.
4.حبّ محبوب خدا ، حبّ خداست.
5.هزار سال بدون اخلاص كار كردن ، يك جو نمي ارزد.
6.با مردم با محبّت رفتار كنيم كه محبّت بيش ترين اثر را دارد.
منبع : زلال معرفت
التماس دعا
يا حق
طارق
[=tahoma]قرآن كريم
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]- آيه الله خوشوقت سفارش فرمودند زياد قرآن بخوانيد و تكرار كنيد براي اين است كه چه بسا كسي صد بار هم بخواند و نفهمد ولي در دفعه صد و يك بفهمد .[/]
-قرآن را كه مي خوانيد اين طور فكر كنيد كه هيچ كس نيست مگر شما و قرآن كه قرآن با شما حرف مي زند..
اگر با قرآن انس بگيريم در قيامت بما خواهند گفت اقرأ و ارفع. ..-
- يك قرآن در شب قدر نازل شد و يازده قرآن ناطق از نور فاطمه (س) بجا ماندند.
- روايت داريم كه ثواب خواندن سوره حمد هفت برابر كل قرآن است-.
- قرآن نابغه خداوند و ادعيه معصومين قرآن صاعدند (يعني درواقع جواب قرآنند)-
- اگر انسان با قرآن انس بگيرد حكيم مي شود. والقرآن الحكيم و ا -.
- خلاصه قرآن را مرحوم طباطبائي در اين آيه بيان كرد: قل تعالوا الي كلمه الله و لا تشركوا بي شيئا و بالوالدين احسانا. (انعام/5)
خودشناسي و خداشناسي
- تو بايد كنار بروي تا خدا بيايد ما برويم كنار مي نگريم كه خدا هست يا نيست. -
- علي(ع) كه عقل كل است مي گويد الهي لا تكلني الي نفسي طرفه عين ابدا. -
- اگر ذكر خيرت كردند بدان كه خير در ذكر است نه مذكور.-
- اسم اعظم خودت هستي پس خودت را كشف كن. -
- در حوادث معلوم مي شود كه خدا را چه كسي تاچه اندازه قبول دارد. -
-اگر ما براي پول بازار را و براي علم دانشگاه را و براي شفا دكتر را فقط قبول داريم فرقي با كمونيستها نداريم.
-همه دم از خدا مي زنند آيا چند نفرشان خدا را مي شناسند و به آن ايمان دارند.
- خداشناسي بستگي به اطاعت دارد و نشستن پشت تلسكوپ و اينهمه عظمت را ديدن چه فايده دارد
- انسان قدرتش خيلي زياد است ولي نمي خواهد خرج كند، بابي ساندز 60 روزنه آب خورد نه غذا
- مقام انسان به حدي است كه خدا همه عالم به اين عظمت را خلق كرد نگفت ناز شستم ولي در خلقت انسان گفت فتبارك الله احسن الخالقين
- خودشناسي و امام شناسي و خداشناسي همه در يك مسيرند.[/]
رابطه با خدا وذكر
- چيزي كه زيادش خوب است همين ذكر خداست و دگر هيچ-
- هر كس مي گويد من بيكارم به او مي گويم كه كار او صلوات است كه خير دنيا و آخرت را دربردارد.
- در وقت تحير و ترديد ميان چند كار آيه الله بهجت فرمودند آن هنگام شروع كنيد به صلوات فرستادن.
- دوستي با خدا باعث مي شود كه با خلق او شفقت داشته باشي.
- هر كس در دنيا جمال الهي را نبيند در قيامت نيز نخواهد ديد.
- يكي از بهترين مجاري تفكر اسماء الهي در قرآن است: عليم، خبير، بصير، سميع، قدير.
- برگ به ساقه چسبيده شاداب است مادامي كه خودش را قطع نكند و الا زرد مي شود.
- هر كس از خدا بترسد خداوند ديگران را از او مي ترساند.
- در اثر ا ستمرار گناه دوستي خدا تبديل به دشمني مي شود.
معرفت و شناخت امام زمان(عج الله تعالي عليه)
- امام زمان (عج) رحمت واسعه الهي و همه رحمت خداست.
- عبادات افراد در زمان غيبت هفتاد برابر زمان حضور ثواب دارد.
- برخي از امام زمان (عج)خانه و همسرو… مي خواستند و مي گرفتند و علامه بحر العلوم فقط مسأله مي پرسيد.
- شاه براي مرحوم سيد جمال الدين گلپايگاني پول فراواني فرستاد او نگرفت و فرمود ما صاحب داريم اصرار كردند به نوكرهايتان بدهيد فرمود آنها هم صاحب دارند.
- در كتاب مكيال المكارم از امام زمان نقل شد كه فرمودند من قطعا دعا مي كنم براي كسي كه مصيبت جد شهيدم را ياد كند و سپس براي تعجيل ظهورم و تأييد و تقويتم دعا نمايد. اني لادعو لمن يذكر مصيبته جدي الشهيد ثم يدعو لي بالتعجيل و التأييد.
توبه واستغفار
- عابدان از گناه توبه كنند عارفان از استغفار.
- فردي از امام هادي (ع) نصيحتي جامع براي دنيا و آخرتش مي خواست حضرت فرمودند: اكثر من الاستغفار و الحمد فانك بذلك تدرك الخير كله.
- آدمهايي كه خودشان را بي گناه مي دانند خيلي گنهكارند. جعلت الاقرار بالذنب وسيله اليك.
- حافظا ترك جهان كردن طريق خوش دلي است /هان مپندار كه احوال جهان داران خوش است.
- مرحوم سيد احمد خوانساري سه دوره نمازهايشان را خواندند و وصيت كردند بعد از مرگش كتابهايش را فروخته و براي ايشان نماز استيجاري بگيرند 40 سال خلاف و احتياط از ايشان ديده نشده و بحث در عصمت ايشان بوده.
علم ، دين و عقل
- آنهايي كه دين را كنار گذاشته اند و در صددند تا با فكر خود مشكلات را حل كنند موفق نخواهند شد. كتاب خالي بيچاره مي كند انسان را.
- بقول يكي از علماء چون عقلم نمي رسد شرع را برمي گزينم ما چه مي فهميم. بهتر است تعبد به شرع كنيم الكمال كل الكمال التفقه في الدين.
- جهل در مقابل عقل است و لو دانش فراوان داشته باشد، رب عالم قد قتله جهله.
- عقل چراغ است كه انسان را به شرع هدايت مي كند. عقل خيلي حقير است ولي شرع فوق عقل است.
- عقل يك منبع نوراني است، العقل ما عبد الرحمن واكتسب به الجنان.
- عقل ما را تا پاي شرع مي برد و از آنجا به بعد با شرع است
يادمرگ ومعاد
- استعداد براي مرگ = اجتناب ا لمحارم و اكتساب المكارم.
-روايت است موقع خواب به حضرت عزرائيل سلام بدهيد براي تربيت نفستان خوب است.
-بهترين كار ياد مرگ است. زيرا حضرت علي (ع) فرمود: من اكثر ذكرا للموت يرضي عن الدنيا با ليسير
-مرحوم طباطبائي درباره معاد كمتر بحث مي كرد و مي فرمود قيامت قيامت است.. «ان منكم الا واردها".
عالم، استاد و والدين
- چهل حديث امام و معراج السعاده را بدون استاد نخوان و الا به اشتباه مي افتي فكر مي كني كه جوع يعني نخوردن؟!
- طي اين مرحله بي همرهي خضر مكن ظلمات است بترس از خطر گمراهي
- در يك مجلسي كه بزرگاني چون بهاء الديني ، مصطفي حائري و مرحوم طباطبائي بودند ، سيد وارد شد سكوت جلسه را فراگرفت تا زماني كه رفتند همه به احترامش ايستادند.
- اگر به استاد ايراد هم داريد در قالب سؤال بپرسيد.
تبليغ دين
- براي تبليغ اول خود را از خدا بترسانيم تا به مردم بگوييم از خدا بترسيد و گناه نكنيم و بعد به مردم بگوييم.
- در تبليغ اين چيزها را مطرح كنيد، احكام كرامات اهل بيت با احاديث اخلاقي و آموزش عقايد آقاي طباطبائي، مصباح آقاي اميني و نيز توحيد مفضّل.
- براي تبليغ انسان بايد خيلي ملا باشد زود نرو منبر.
- حرف يكساعت را در نيم ساعت بزن.
- مردم به قول شما نگاه نمي كنند به عمل شما نگاه مي كنند
نفس اماره
- نفس اماره عادت كرده به هرزگي ولذا نبايد رهايش كرد.
- پدر مرحوم مجلسي (رضوان الله عليه) فرمود بر اساس روايت هفتصد هزار حجاب در راه است ولي من در حجاب خوديت هنوز مانده ام چه برسد به بقيه حجب!!
- نفس اماره هر گاه چيزي را را باور كند دنبالش مي رود ولو سخت باشد.
- شيطان در مقابل نفس اصلاح شده هيچكاره است.
- مرحوم شيخ رجبعلي خياط در اثر يك گناه نكردن و تن ندادن به شهوت به آن مقام رسيد.
- همه انسانها داراي نفس مهمله هستند؛ فالهمها فجورها و تقويها.
- يكي آمد خدمت او نصيحتي خواست او سكوت كرد و بعد فرمود تو در راه نامحرمي ديدي و بدون استغفار نمي شود ترا نصيحت كرد چون فكرت مشغول به آن است.
- بعضي علما ميان جلسه وقتي خوب گل مي كردند صحبت خود را قطع مي كردند تا از سر هواي نفس ادامه ندهند.
- تا نفس اماره فرمانده ما نشد قسم هاي سوره شمس را باور كنم و تصميم به اطاعت خدا بگيريم
- اگر ما كنار برويم همه چيزمي آيد چون از او گشتي همه چيز از تو گشت.
تقوي و خودسازي
- آيه الله خوشوقت فرمود: در اثر ادامه تقوي ايمان بالا مي رود و ريشه صفات بد خشك مي شود و به جاي آنها صفات متناسب با آن ايجاد مي شود.
- پله اول ايمان، تقوي است.
- اگر با افراد با تقوي مباشر باشيم آنوقت رعايت تقوي آسان تر مي شود.
- سرمايه زندگي ابدي تقوي است نه خانه و زمين كه دنيايي است.
- به فكر واجب و حرام باشيد به خدا بقيه اش درست مي شود مستحبات و مكروهات خودش تنظيم مي شود.
- يكي از روحانيون كه بر اثر بي تقوائي از چشم مردم افتاده بود و مردم ديگر به او اقتدا نمي كردند در آن محله به آقاي بهاء الديني عرض كرد سفارش مرا به مردم بكنيد آقا فرمود سفارش نمي كنم مگر آنكه عوض شوي گفت عوض مي شوم و او همانجا به مردم سفارش كرد و عجب است كه مرحوم بهاء الديني فرمودند در عمرم فقط يك نفر را ديدم كه عوض شد.
- مرحوم ميرزا فشاركي فرمود: هر گاه درس مي دهم مراقبه دارم ولي موقع بحث نمي توانم.
- به صاحب عبقات گفتند پادشاه مي خواهد به زيارت شما بيايد فرمود وقت ندارم اصرار كردند فرمود پس مقداري از وقت غذا و استراحتم را كم مي كنم.
- مرحوم ملا هادي سبزواري در كرمان سه سال خادم بود و كسي او را نمي شناخت.
امام شناسي وتوسل به اهل بيت(ع)
- -يك دم بخود آي و ببين چه كسي, به كه بسته دل و با كه هم نفسي
- اگر ما خودپرست باشيم نمي توانيم با علي (ع) باشيم.
- در اين عالم پر تلاطم راهي به جز توسل نداريم.
- امام زمان (ع) خيلي به شيعيان عنايت دارند چنانچه بخدا عرضه داشته خدايا گناهان شيعيان ما را كه بين آنها و توست (حق الله) بگذر و از آنچه كه حق الناس است از خمس ما حساب كن.
- چهارده معصوم (عليهم السلام) يك آئينه 14 ضلعي خدا هستند آئينه تمام نماي صفات و كمال خدا.
- جود خداي تعالي در امام جواد (ع) ظهور كرده و الا همه اهل بيت (عليهم السلام) جوادند.
- سوره قدر در وصف حضرت فاطمه زهرا (س) مي باشد.
- دكترحاج آقا حسين قمي نماز شبش را در حرم حضرت معصومه (س) مي خواند و التماس مي كرد بي بي جان ياريم كن اشتباه نكنم بعد در مطب به بيمار مي گفت يك حمد براي شفاي خود بخوان و آنگاه بر تابلوي مطبش نوشته بود اينجا دوا آنجا شفا.
-معرفت تفصيلي خدا از اهل بيت شروع مي شود..اللهم عرفني نفسك فانك ان لم تعرفني نفسك لم اعرف
- خاندان و فرزندان اهل بيت: طيب زماني زن بچه سيدي را كه حيران و بي خانه بودند آنها را در خانه خواهرش جا داد و فردا براي آنها خانه خريد و بعد از شهادتش در خواب ديدند او را كه بسيار شادمان بود و مي گفت تمام توفيقاتم از محبت به اين بچه سيد ها بود.
- از غير تو من رستم مادر تو بگيرد دستم
- هم عالم نورانيت معصومان با ما فرق مي كند و هم عالم عنصريشان.
- حالات حضرات با ما فرق مي كند آنها موجودات استثنائي و فوق بشرند.
- امام هادي (ع) مهتدي به نفس است يعني آنقدر زلال است كه هادي اش خواندند.
- امام باقر (ع) فرمودند: انا هادي السموات.
- آخرين سر خداشناسي امام شناسي است.
- مرحوم بهاء الديني فرمودند: ما گداي در خانه اهل بيتيم اگر آنها را شناسيم خدا را شناختيم بنا عرف الله لولانا ما عرف الله.
- راه زياد شدن محبت به اهل بيت، محبت به دوستان آنهاست.
- خاندان عصمت و طهارت خاندان عشق اند. اگر كسي مي خواهد عشق را پيدا كند بايد طهارت يابد. لا يمسه الا المطهرون.
- اگر مردم با همين محبتي كه به اهل بيت (عليهم السلام) دارند از دنيا بروند اهل نجاتند.
- اگر انسان در طيف مغناطيسي ائمه (عليهم السلام) وارد شود از هزاران سال عبادت بهتر است.
- حاج آقا بهاء الديني در اوج اعلي بودند مي فرمودند پيش ما خبري نيست، بچسبيد به اهل بيت (عليهم السلام).
- امام موسي بن جعفر (ع) فرمودند كه مراد از كلمات الله فضائل ما اهل بيت (عليهم السلام است. (
- هر جا اسم حضرت زهرا و امام حسين (ع) است دار الشفاء است.
- اگر مي خواهي زيارت كني اهل بيت (عليهم السلام) را به ديدار دوستانشان برو.
- احتضار يعني در حضور اهل بيت (عليهم السلام) بايد باشيم.
- فاطمه مظهر مشيت الله، مظهر اراده الله است، مظهر ليس كمثله شيء است.
- آل محمد لا يقاس بهم احد به جز اهل بيت ما كسي را نداريم.
- حرم اهل بيت شيشه است و كعبه ذره بين از شيشه نور عبور مي كند و ذره بين دست را مي سوزاند. (شيشه براي ما مناسبتر است(
- هيچ كس به جز اهل بيت نمي تواند دست ما را بگيرد.
- به كنه معرفت اهل بين نمي توان رسيد چون كنهش خداست
- چاره اي جز توسل نيست. شيطان با يك اشاره آدم را به جهنم مي تواند بكشاند و لو اعلم علماء باشد.
- خودشناسي و امام شناسي و خداشناسي همه در يك مسيرند.
علم و عمل
- حضرت زهرا (س) به كنيزشان فرمودند دو تا جريده كاغذي كه از پدرم گرفتم و گم شده آنها را پيدا كن كه من آنها را از حسينم بيشتر دوست دارم (در مقام بيان ارزش علم) كه بر روي يكي نوشته شده بود من كان يؤمن بالله و اليوم الاخر فليقل خيرا او ليسكت. و بر روي ديگري نوشته شده بود هر كس كه به خدا و آخرت ايمان دارد همسايه اش را آزار ندهد.
- علم حصولي انسان را انسان نمي كند بلكه آن علم حقيقي است و اين اخلاص مي خواهد.
- اتقوا الله و يعلمكم الله، با اين انسان به عرش مي رود و حتي بالاتر.
- علم ما ارتكازي است مثل اينكه روز را مي شناسيم ولي بايد بما بگويند كه الان روز است يا شب. .
- در اصول كافي آمده: علم سه وجب است: وجب اول تكبر وجب دوم تواضع وجب سوم تازه مي فهمد كه هيچ نمي فهمد بزرگان به درجه اي مي رسند كه مي فهمند، هيچ چيز نمي فهمند.
- و ما اختلف الذين اوتوا الكتاب الا من بعد ما جاءهم العلم بغيا بينهم؛ اختلاف قبل از علم و يقين ممدوح است زيرا باعث روشن شدن است ولي بعد از علم مذموم است.
- خود عمل تنها ملاك نيست آدم رياكار هم عملش زيباست اصل نيت است و مؤمن با نيت ابدي در بهشت خالد است.
- اهل علم: اول انصاف بعد استماع بعد حفظ بعد عمل و بعد نشر.
- بزرگترين حسرت از عالمي است كه به علمش عمل نكند و مردم با حرف او به بهشت روند.
- علوم پراكنده براي مرحوم شيخ بهاء مثل زنگ تفريح بود،
- بايد جوهر علوم را فراگرفت چرا كه وقت كم است و عمر كم است و علوم زياد.
- اهل جهنم از بوي بد عالم غير عامل متأذي اند.
دنيا، غفلت وتعلق
- جهان و كار جهان جمله هيچ بر هيچ است/ هزار بار من اين نكته كرده ام تحقيق
- مرحوم آقاي عبدالكريم حائري به پسرش فرمود: من به دنبال رياست نرفتم خودش آمد سراغم ولي به شما توصيه مي كنم اگر خودش هم به سراغتان آمد نپذيريد.
تعلق حجابست و بي حاصلي/ چو پيوندها بگسلي واصلي سعدي
- يكي در حال احتضار مي گفت مواظب كركره ها باش كه نور نيايد رنگ فرشها را مي برد.
- تا دنيا در نظر انسان كوچك نيايد نمي تواند به طرف خدا برود.
- ما هنوز شير دنيا را مي خوريم هنوز از شير گرفته نشديم.
سكوت وتدبير
- قال الصادق (ع): ما عبدالله مثل الصمت
- هر كه خاموش او عاقل است/ پر سخن گفتن نشان جاهل است.
- افضل الاعمال صمت است و سكوت.
- بزرگان ما به سكوت ملزم بودند.
- كنج خاموشي به از گنج آمده/ عارفان را گنج بي رنج آمده
- آنهايي كه حرف زياد مي زنند عقل ندارند.
- حداقل اگر مي خواهيد سالم باشيد سكوت كنيد دانا باشيد و ساكت.
- چه بسا يك كلمه لغو باعث قضا شدن نماز شب مي شود و يا سردرد و كمر درد و … .
- سند بي عقلي حرف زدن بسيار است. (اذا تم العقل نقص الكلام)
- به كس نگو كم حرف بزن كه اگر خودش عقل داشت مي فهميد.
شيطان
- شيطان دائم انسان را از دعايي به دعاي ديگر مشغول مي سازد دعاي بدون مغز و تدبر.
- شيطان در وهله اول مي خواهد انسان را كافر كند اگر نتوانست او را به گناه مي كشاند و اگر هم نتوانست انسان را به وسواس دچار مي سازد.
- شيطان ولايت را قبول نداشت كه مطرود شد.
- حضرت عيسي (ع) مي خواست بين خدا و شيطان آشتي دهد خدا فرمود: به شيطان بگو بر قبر آدم اگر سجده كني قبول مي شوي شيطان قبول نكرد و گفت من به خود آدم سجده نكردم حالا به قبرش سجده كنم.
- شيطان خيلي از مشكلات امور دنيا را برايشان مي پوشاند تا او را در آن دام بيندازد.
- شيطان افراد متفاوت است. شيطان يك موجود خارجي مجرد است كه مثل دزد خارج از خانه است ولي دزد داخل نفس است.
- آنها كه دينشان باطل است بيشتر تلاش مي كنند. زيرا شيطان كاري به آنها ندارد.
بدبيني
- سوء ظن به خودي خود حرام است زيرا مبدأ خيلي از كارهاي گناه مي شود.
- آدمهاي خبيث هميشه عيبها را مي بينند اما افراد طيب به عيوب خود انسان مشغولند.
- راه اصلاح انسان بدبيني نسبت به خود و خوش بيني نسبت به ديگران است.
مردم دوستي وادب
- خلق را معذ ور بدار جز خود را، اين به حكمت و عرفان نزديكتر است.
- بيشتر اولياء خدا براي بندگان خدا مي گريند.
- دكترهاي سابق پول خرج مي كردند تا خدمت به مردم كنند.
-پيامبر(ص) فرمود: خداوند عده اي را در بهشت حاكم ديگران قرار مي دهد و كساني هستند كه در دنيا مشكلات مردم را حل مي كردند بدون اينكه احدي بفهمد
- پيامبر به سلمان درباره اين آيه: «ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البريه» فرمود اقوام تو (ايرانيان) هستند.
-لازمه پرواز سر پائين گرفتن است به پرنده ها حين پرواز بنگر.
- حضرت عيسي (ع) از حواريون مي خواست تا به او اجازه دهند پايشان را بشويد.
عشق واشك
- وادي خدا وادي عشق است گريه اش هم لذت دارد فراقش هم لذت دارد.
- فرق انسان و حيوان در عشق است.
- عاشق شو ار نه روزي كار جهان سرآيد- ناخوانده نقش مقصود از كارگاه هستي
بدون اشك احدي نمي تواند محقق شود. تشكيك چرا؟
- گريه شستشوست، كسي قدر گريه را نمي داند.
- گريه بهترين وسيله تلطيف روح وآرامش است.
- خنده بدن را چاق مي كند، گريه روح را
[=tahoma][=arial, helvetica, sans-serif]۱- تکلیف[/]
«این حرفها که "به نماز نگویید کار دارم، به کار بگویید نماز دارم" اشتباه است. باید دید که تکلیف چیست؟!!! اگر تکلیف نماز است بسم الله... و اگر غیر نماز است باید آنرا انجام داد.»
اگر این کلام را جز از زبان حضرت آیت الله امجد شنیده بودم در پذیرش آن مردد میشدم.
یادم هست که در ادامه مثالهایی زدند و فرمودند: «آقایی که وظیفه دارد کار مردم را انجام دهد، آنرا رها کرده پشت در زیر گرما و سرما در انتظار و میگوید "نماز" اول کار مردم را انجام بده معطل نشوند بعد نماز را بخوان ! بگویید تکلیف! باید دید که تکلیف چیست!»
و غیر از این نیست که از آن عالم ربانی جز این بصیرت و روشناندیشی انتظاری نیست.[/]
- مگه كسي توي بهشت از كسي مي پرسه حالت چطوره ؟!
دقت كردين اين جمله رو كه مي فرمايند : حرم آقا امام رضا (ع) يك قطعه از بهشت است . روي كره زمين تو بهشت داري توي حرم خدمت آيت الله امجد رسيدم ، سلام و احوال پرسي كردم ، گفتم : آقا حالتون چطوره ؟ گفت : مگه كسي توي بهشت از كسي مي پرسه حالت چطوره ؟! معلومه تو بهشتِ زبون عاشق از گله گذاري بند مي ياد ، كيف مي كنه
۳- امشب شما را به خدا نميسپارم بلكه خدا را به شما ميسپارم
هنوز هم آخرين جمله آيت الله امجد در گوشم پيچيده، در جمله خداحافظي شب قدر خطاب به شب زنده داران مي گفت: امشب شما را به خدا نميسپارم بلكه "خدا را به شما ميسپارم". فكر كردم آيا ميشود در اين شبها مواظب خدايمان باشيم...
[=arial, helvetica, sans-serif] لا إله إلا الله يعني هيچ دلبري جز خدا نيست
[=arial, helvetica, sans-serif]اي آنکه رنگ تعلق نميپذيري!غلامتم دربست!
درويشي به درويشي گفت: از خدا چه خواهي؟ گفت: آن خواهم که نخواهم. درويش گفت: اين هم خود خواستني است.
ميدوني بايد از بعضي از نماز و روزهها استغفار کنيم!
آيتالله امجد ميگفت بعد از نماز، از نمازتون استغفار کنيد!
امام حسين (ع) در دعاي عارفانه عرفه، عاشقانه ميفرمايد:من کانت محاسنه مساويه، فکيف لايکون مساويه مساويه
آن کس که خوبيهايش بدي است، چگونه بديهايش، بدي نباشد!
اگر نماز خوبي هم خونديم، شکر کنيم!
شکر نعمت، نعمتت افزون کند
ولي به عبادت دل نبنيديم که حجاب بشه!
به قول آيتالله صديقي بت يکي سنگ و چوبه، بت يکي پوله، بت يکي زن و بچههاشه، بت يکي هم عبادتشه!
مثلا يکي سرقفلي صف اول جماعت، پشت سر آقا رو خريده، اگر کسي ديگه جاش بشينه، ديگه نميتونه نماز بخونه، حالش فرق ميکنه!
آقاي امجد ميگفت: لا إله إلا الله يعني هيچ دلبري جز خدا نيست.
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عيال و خانمان را چه کند
ديوانه کني هر دو جهانش بخشي
ديوانه تو هر دو جهان را چه کند
[=tahoma][=arial, helvetica, sans-serif]بعيد است كه ربط حرفهاي بداههوار آیت الله امجد به احوالات دروني مخاطبين اتفاقي باشد[/]
آیت الله امجد معمولا كار خودشان را ميكنند و آنچه بر خود ميداند را ادا ميكند. نور است و صفا. من كه از كرامات ايشان خيلي شنيده بودم، (در جلسه ای که بودم و ایشان تشریف داشتند)جرأت نداشتم چشم در چشمشان بشوم. سرم را پايين گرفته بودم و گوش ميكردم و سعي ميكردم آنچه ميگويد تا پس از ديدار و دسترسي به قلم و كاغذ از خاطرم نرود. آدم ايشان را كه ميبيند بيشتر به درون خودش ميرود تا اينكه شيفتهي ايشان بشود. اين بهرهاي بود كه ميشد از حضور حاجآقاي امجد برد و شايد مقصود برگزاركنندگان (اینگونه جلسات با حضور استاد)هم اين بود ولي جلسه طوري پيش ميرفت كه يك سري سؤالهاي بيربط و خستهكننده از ايشان پرسيده ميشد كه آدم حيفش ميآمد چرا از چنين حضوري به كمترين بهره راضي شدهايم. نميدانم ولي بعيد است كه ربط حرفهاي بداههوار ايشان به احوالات دروني مخاطبين اتفاقي باشد. مثلاً نکتهای که اشارتاً در مورد حقّالنّاس فرمودند، سر ما را بیشتر در گریبان فرو برد؛ گویی که میدید در درون ما چه مسألهای مطرح است. به ما میگفت "پیش از هر کاری بگویید «بسم الله الرحمن الرحیم»، بسمالله یعنی به نام خدا و برای خدا" و تنها کسانی میتوانند متذکر چنین معنایی شوند که خود، خدایی باشند...[/]
[=arial, helvetica, sans-serif]ذوق فقهی و اصولی آيتالله مرعشی قویتر از بعد فلسفیاش بود [/]
[/]
[=tahoma]
[=arial, helvetica, sans-serif]ذوق فقهی و اصولی آيتالله «مرعشی شوشتری» قویتر از بعد فلسفیاش بود، ولی در همه علوم دست داشت و برخورد بسيار دقيقی میكرد. [/]
[=arial, helvetica, sans-serif]متن ذيل، مشروح مصاحبه سرويس انديشه خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، با آيتالله «محمود امجد» ـ از دوستان نزديك مرحوم آيتالله مرعشی ـ است كه در مورد سلوك اخلاقی مرحوم مرعشی با ما به گفتوگو نشست. [/]
[=arial, helvetica, sans-serif]ایکنا: لطفا در ابتدا برای ما از نحوه آشناییتان با مرحوم آیتالله مرعشی بگویید. [/]
[=arial, helvetica, sans-serif]چندين سال است كه بنده به مدرسه عالی شهيد مطهری آمدم و ابتدا با اين بزرگوار (آيتالله مرعشی) آشنا شدم و خيلی هم به ايشان علاقهمند بودم. اين مرد بزرگوار لطف خاصی داشت و من هم ارادت خدمت ايشان داشتم. [/]
[=arial, helvetica, sans-serif]ایکنا: آیا این مسئله که ایشان کم استاد دیده و نجف هم نرفته بود، تأثیری در کمالات علمی ایشان داشت؟ [/]
[=arial, helvetica, sans-serif]اتفاقا از محاسن ايشان است. چرا استاد نديده؟، استاد هم ديده، مرحوم آيتالله جزائری، پدر امام جمعه اهواز و مرحوم آيتالله آل طيب، اينها استادانشان بودند و حتی هم درس به ايشان میدادند و مباحثه با ايشان میكردند و خيلی هم محبوب بودند پيش استاد. ايشان عمرشان را در تحصيل علم و تعمق و تفكر گذراند و عاشق علم بود. [/]
[=arial, helvetica, sans-serif]ایکنا: نظر حضرتعالی راجع به تأملات فلسفی ایشان چیست؟ [/]
[=arial, helvetica, sans-serif]در همان ابتدا كه كتاب «فلسفتنا»ی شهيد صدر منتشر شد، ايشان آنرا ترجمه كردند، اما ذوق فقهی و اصولی ايشان قویتر از بعد فلسفیشان بود، ولی درهمه علوم دست داشت و دقت داشت و برخورد بسيار دقيقی میكرد و مطالعات عميقی میكرد، ولی در علم اصول فقه خيلی قوی و در عين حال عاشق آن بود. [/]
[=arial, helvetica, sans-serif]ایکنا: آیا به خاطر دارید که مرحوم آیتالله مرعشی نظری خلاف مشهور داشته باشند؟ [/]
[=arial, helvetica, sans-serif]بله، برای مثال، مسئله عاقله. ايشان چون با محيط دستگاه قضايی آشنا بود، میدانست كه اين عاقله يك تعهداتی بود، بدون تعهد نمیشود كه ديه عاقله را گردن بستگان پدری گذاشت. نظرياتی داشت، البته با دقت فقهی. فقيه و صاحب نظر و محكم بود. [/]
[=arial, helvetica, sans-serif]ایکنا: از ارادت و ارتباط ایشان با اهل بیت(ع) بگویید. [/]
[=arial, helvetica, sans-serif]ايشان زيارت عاشورايی در منزل خود میگرفت كه مخصوص بود و طبق همان مأثور. دوست داشت بنده يك لحظه هم كه شده آنجا شركت كنم. با توجه به فرصت كمی كه داشتم، لحظات كمی آنجا شركت میكردم. آنجا علما و قضات بودند. به خاطر اينكه ايشان دوست داشت، من چند دقيقهای شركت میكردم و يك بيت يا دو بيت میخواندم. ايشان به اهل بيت(ع) ارادت و يك حالت بكاء داشت. البته اخيرا خيلی بيشتر به اهل بيت(ع) توجه داشت. اصلا ايشان از اول دغدغهای نسبت به مطالب بالاتر داشت و اخيرا هم حالت بسيار خوبی داشت. حتی وقتی ياد گرفتاری مردم میافتاد، گريهاش میگرفت. خيلی عاطفی بود. [/]
[=arial, helvetica, sans-serif]ایکنا: اگر خاطرهای از ایشان دارید، ما را محروم نفرمایید. [/]
[=arial, helvetica, sans-serif]دو خاطره من از ايشان دارم؛ يكی اينكه وقتی آيتالله جزائری مرحوم شد و خبر آن به مدرسه عالی رسيد، ديدم خيلی سرگردان میگردد و خيلی ناراحت است و بعد رفت اهواز و محل خودشان برای مراسم. ولی همان روز كه خبر را شنيده بود، بسيار نگران شده بود، به شكلی كه در مدرسه پريشان میگشت كه من ايشان را به حجره بردم و برايش يك روضه خواندم و آرامش پيدا كرد. ولی وقتی فرزند جوانش تصادف كرده بود و از دنيا رفت، من رفتم تسليت بگويم، ديدم مشغول مطالعه است، آنقدر ايشان عاشق علم بود كه اصلا متوجه نبود و مشغول بود كه من هم اصلا نمیتوانستم به ايشان تسليت بگويم. اين دو حال را من از ايشان ديدم؛ يكی نسبت به استادش و ديگری نسبت به علمش كه همه چيز از خاطرش میگذشت و مشغول تعمق و تحقيق بود. مخصوصا اين اواخر حالت بسيار خوبی پيدا كرده بود و واقعا ولوی بود. [/]
[=arial, helvetica, sans-serif]ايكنا: اگر نكتهای را لازم میدانيد كه فروگذار شده، بفرماييد. [/]
[=arial, helvetica, sans-serif]بالاخره بايد عبرت گرفت كه فقط علم ظاهر نيست. ايشان با اينكه خيلی عاشق به اين علوم بود، اخيرا جور ديگری شده بود و نسبت به مسائل ديگر خيلی توجه داشت. من در مشهد بودم كه خبر درگذشت ايشان را شنيدم و بسيار متأثر شدم و هميشه بيادش هستم[/][/]
1- ترك و فعل خيلي مهم نيست ، نيّت خيلي مهم است.
2- عميق ترين حرف بنده اين است ؛خدا هست.
3- بي خود اين طرف و آن طرف نرويم هيچ كس غير خدا كاره اي نيست.
4- ما آمده ايم همنشين خدا بشويم رفيق خدا بشويم.
5- خداوند گداي سمج را دوست دارد ولي در خانه ي خودش نه ديگران.
6- اگر كوه دماوند را با مژه ات بكَني و ببري نهاوند از خودسازي راحت تر است. خود سازي خيلي كار مشكلي است.
7- خدا هر كسي را كه اساس ظلمي را گذاشته و ظلم كرده به مردم ، لعنت كند و كسي را هم كه از اين لعن ناراحت مي شود خدا او را هم لعنت كند.
8- الهي لا تكلني الي نفسي اگر خدا دست از ما بر دارد آتشيم.
9- شرّي بزرگتر از خودمان نداريم.
10- قرآن گنج نامه و عشق نامه ي الهي است.
11- خرق عادت ، خرق عادت مي خواهد.
12- درشت ها از عهده ي خودشان برنيامدند ، ما چه؟
13- عمر خود گم نکنید که المثنی ندارد .
14- یک عمر هوا پرست نباشیم به اسم خدا پرستی . فکر کنیم . پناه بر خدا.
حضرت آقای امجد:
[=arial, helvetica, sans-serif]«الطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق»
«انفاس جمع نفس است; یعنی انسان به اندازه هر نفس زدنش، میتواند به سمتخدا راه داشته باشد . هر انسان، بینهایت راه به سوی خدا دارد . یکی مریضخانه میسازد، یکی مسجد میسازد، یکی به فقرا کمک میکند، یکی میتواند نماز بخواند و ... همه اینها راههایی است که میتواند انسان را به خدا برساند . همه اینها راه خداست; ولی گرایشها فرق میکند . یکی از راه مهندسی، یکی از راه پزشکی، یکی از راه روحانیت و ... هر کسی از یک راهی باید برود . خود انسان راههای فراوان دارد . بهترین راه را باید انتخاب کرد به نسبت آن گرایش و طبیعتی که در هر کسی هست .»
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]فضایل و رذایل زنجیره ای اند
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]این حرف حاج آقا امجد هم عجیب بود هم ترسناک...مهره های دومینو یکی شان که بریزد هوار می شود بر روی بقیه مهره ها
[=tahoma]دريا بوديم به اين چيزا موج بر نميداشتيم
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]هيچ وقت يه بازي ارزش يه دعوا رو نداره تنها چيزي كه ارزش دعوا رو داره حقه و… و من هنوز بازي بزرگان رو ياد نگرفتم ديدم و شنيدم ولي نميدونم يعني چي يعني چي كه يكي مثل حاجي امجد بايد بياد اونقدر ساده با بچه ها برخورد كنه كه يه سري فكر كنن كارش خندوندنه و شاد باشه آخه به چي شاده شايد به فضل خدا كه ميفرمايد ” قل بفضل الله و رحمته فبذلك فليفرحو هو خير مما يجمعون ” و ما اينو نفهميديم برا همين دلامون شده مثل يه استكان كه يه فوت توش موج ميندازه اگه دريا بوديم به اين چيزا موج بر نميداشتيم ولي اگه برميداشتيم چه طوفاني بود ميشد كربلا[/][/]
[=tahoma][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]«ما با جوان ها سر و کار داریم. ما رفتیم دنبال جوان. به جوان می گیم ای جوان! من نمی خوام تو رو به سمت خودم جذب کنم. من فقط به تو یه حرف می زنم. تو اگه بمب بارون بشه چی کار می کنی؟ نمی ری پناهگاه؟ خوب این دنیا همونه. همه اش ظواهره. گول این ظواهر رو نخور. برو تو پناهگاه خدا. اون جا باش بمب بارون که تموم شد بیا بیرون زندگی کن. اینا زندگی نیست که اینا ظاهرش قشنگه توش هیچی نیست.»[/][/]
زیاده عرضی نیست.
التماس دعا
طارق
انسان چگونه بايد بفهمد كه كارش مورد رضاى خداست ؟
بايد خودمان را به خدا نشان بدهيم. تكليفمان را با خدا روشن كنيم; چه فقط خداوند است كه جاودانه و تكيه كردنى است. ديگران همه فانىاند و رضايت فانى، مستقلا اعتبارى ندارد. پدران و مادران، استادان، شاگردان و همسايگان، همه در معرض مرگ هستند; اينها كه قابل اعتماد نيستند. كسى كه ممكن استسكته كند و بميرد، نمىتواند تكيهگاه ارزشى باشد.
چه كنيم كه محبت اهل بيت در دل ما قرار گيرد؟
به دوستانشان محبت كنيم; خدمت كنيم !
انسان چه كند تا هميشه درونش نورانى بماند؟
بايد بسيار به ياد خدا باشد. استغفار زياد كند. صلوات زياد بفرستد و ياالله بگويد.
راههاى تقويت صدق نيت و اخلاص عمل و راندن شيطان از خود چيست ؟
معرفت مىخواهد. بايد با خدا آشنا شويم و او را بشناسيم كه او ما را بس است.
نشانه اينكه ائمه اطهار«عليهمالسلام» از ما راضى هستند چيست ؟
اعمالى كه خدا را راضى مىكند انجام بدهيد; آن اعمال، مورد رضايت ائمه«عليهمالسلام» هم خواهد بود.
به دلايلى از معنويات و عبادات بكلى دور شدهام در حاليكه قبلا با آنها انس داشتم. الان هم خيلى دوست دارم به حالت طبيعى برگردم چه بايد بكنم؟
همين كه احساس مىكنى از خدا دور شدهاى دليل بر اين است كه به خدا نزديكى! خوش به حالت! قبلا خيال مىكردى كه با او انس دارى. و لازم نيست كه به همان حالتبرگردى .
نمىتوانم به توبه واقعى برسم، چه كنم؟
استغفرالله بگويى كافى است; يعنى پشيمانى.
هر بار تصميم به ترك گناه مىگيرم موفق نمىشوم؟
بله چارهاش توجه به حق است.
در قنوت نماز چه ذكر و دعايى بخوانيم ؟
يك صلوات بفرستيد. در قنوت دعا به عربى بهتر است ; "ربنا آتنا فى الدنيا حسنة...".
ديگران فكر مىكنند خيلى خوب هستم ولى خودم فكر مىكنم اصلا خوب نيستم؟
الحمد لله. به به! مبارك است! ايشان در مراحل كمال هستند: كم من ثناء جميل لست اهلا له نشرته!
اگر كسى تارك الصلوة است چگونه بايد او را راهنمايى كرد؟
بايد گفت اى مردم! نماز، شكر خداست; اگر مثلا بيمارى ميگرن داشتى يا يك مويرگ مغز تو پاره مىشد، چه مىكردى؟ حال كه سلامت هستى خدارا شكر كن. شكر خدا، نماز است. اين را بگوييد و او را عادت بدهيد به شكر خدا!
براى عادت دادن از راههاى دنيوى شروع كنيد تا برسيد به مراحل آخر .
به تنهايى علاقه دارم اما گاهى تنهايى، خودش آفتى مىشود. تاحدى كه فكر مىكنم قسى القلب هم شدهام .
اگر كسى در تنهايى، واقعا با خدا انس دارد برايش خوب است و الا نه...; يا انس با خلق داشته باشيد يا انس با خالق !
مدام وسواس اين را دارم كه از من سلب توفيق شده است; گناه مىكنم و مىخواهم كه قلب مريضم معالجه بشود.
اصلا! فقط روزى چند بار استغفار كنيد و بگوييد استغفرالله; فكرش را هم نكنيد.
درباره استفاده صحيح از اوقات عمر راهنمايى بفرماييد؟
تفريحات مشروع داشته باشيد، در اين باغ قدم بزنيد، از اين فضا استفاده كنيد، اينجا خيلى خوب است; اينجا بگرديد و خوب نگاه كنيد، اينجا را خدا به شما داده. همين تفريح خيلى خوبى است. سعى كنيد مشاعرهاى داشته باشيد; يك كارى براى خودتان داشته باشيد، ضمنا درستان را هم بخوانيد.
فردى تارك الصلوة است كه من او را راهنمايى مىكنم. او تا هفت روز در نماز خواندن ثبات دارد و بعد اظهار مىكند كه شيطان در او نفوذ كرده است؟!
شما مسؤول اعمال او نيستيد. شما فقط دعوت به نماز كنيد.
مىتوانم جزو السابقون باشم يا نه؟
بله بله! خانمها بهتر هم مىتوانند جزء مقربان باشند; الان بانوى اصفهانى به مقامى رسيده است كه مردها به آنجا نرسيدهاند.
بعد عملى حب الهى داشتن چگونه ممكن است ؟
خدا دوستت دارد تو هم خدا را دوست دارى. اشتباه نكن !
از خدا بيشتر هيچ كس را دوست ندارى، منتها اين را بايد بفهمى، بفهمى كه خدا دوستت دارد و شما خدا را دوست دارى چرا؟ چون قوام شما به خداست .
آيا خواب حجيت داردو اگر خوابى را مىبينيم، بايد به آن توجه كنيم يا نه؟
اصلا در وادى خواب نباشيد چون خواب خيلى پيچيده است. خيلى مشكل است. فقط اگر خوابتان خوب بود به فال نيك بگيريد. و اگر خواب بد ديديد، بگوييد ان شاءالله چيزى نيست، ولى يك صدقه هم بدهيد.
مواقع ذكر، و اوقات افضل كدام است؟
درس بخوانيد و فقط به فكر واجبات و محرمات باشيد، حرام انجام ندهيد.
موقع درس استاد آيا صحيح است كه ما مشغول ذكر باشيم؟
خيلى بيخود است. ذكر در كلاس، همان درس است. ذكر ديگر را برو در باغ قدم بزن و بگو.
در نماز نافله، اگر كسى با ما صحبت كرد، مىتوانيم جواب بدهيم يا خير؟
اگر لازم باشد، بله! مثلا با اشاره.
علىرغم اينكه دوست دارم در همه ابعاد عرفانى، سياسى، اجتماعى و... آگاه باشم كمتر همت دارم كه روزنامه بخوانم و از مسائل سياسى روز آگاه شوم. چه بايد بكنم؟
كار بسيار خوبى مىكنيد. شما در رشته خودتان، كار كنيد و خوب درس بخوانيد. آن وقت در روزنامهها معارض را بخوانيد. روزنامهها تعارض دارند. در اين تعارضات يك چيزى مىفهميد و الا اگر بخواهيد وقتتان را صرف چيزهاى ديگر كنيد سر در گم خواهيد بود و هيچ فايدهاى نخواهد داشت; شما درستان را بخوانيد. خوب درس بخوانيد. خط مشى هم خط رهبرى است.
در مورد حفظ قرآن راهنمايى بفرماييد. شروع به حفظ مىكنم ولى سست هستم؟
براى حفظ قرآن، همانطور كه گفتم آن را به حافظه، بسپاريد. صبح زود بلند شويد، يك بخشى از يك آيه را بخوانيد، چند نكته و بخش بخوانيد اگر توانستيد تمام آيه را بخوانيد. اگر توانستيد دو آيه بخوانيد. اين را به حافظه بدهيد. برويد دنبال درستان. آنگاه ببينيد حافظ مىشويد يا نه؟ اگر مدتى گذشت و حفظ نكرديد هرچه دلتان مىخواهد به من بگويد... و لله الحمد / رب السموات و رب الارض / رب العالمين و... اين ديگر فراموش نخواهد شد!
راه حفظ قرآن، همين است.
چه كنيم تا آدم شويم و امراض قلبىمان درمان شود؟
همين كه آدم در تجليات الهى باشد، مىشود آدم. ولى ما دست از دنيا نمىكشيم. اين مانع آدم شدن است. آدم شدن يعنى بندگى خدا! اينكه در فكر بندگى خدا باشيم. بايد فكر كنيم; يابنده هستيم يا نيستيم، اگر بنده هستيم بندگى كنيم; اين مىشود "آدميت" ولى آن مقاماتى كه تجليات اسماء الهى است، البته خدا بايد لطف و نظر كند و... .
وقتبهتر براى تفكر چه وقتى است ؟
بين الطلوعين، بين الصلوتين، بين نماز مغرب و عشا، نيمه شب، بعد از نماز صبح و بعد از نماز شب خيلى خوب است; وقتى نماز شب را خوانديد بنشينيد و فكر كنيد. فكر هم مجرا دارد. بهترين مجرايش خود انسان است." من كه هستم؟ انسان بايد خودش را كشف كند. ما چگونه يك نظريه دقيق علمى را مىخواهيم بفهميم، اما خودمان را نمىخواهيم بفهميم ؟
اگر فردى احساس حقارت بكند و اين احساس باعثشود كه او نتواند با ديگران ارتباط صحيح برقرار كند و نهايتا خودش را هم درست نشناسد و اعتماد هم به خودش نكند، دواى اين دردها را اجمالا بفرماييد؟
بايد استادان محبت كنند كه چنين افرادى را به پاى منبر بياورند و وادارند كه حرف بزنند، من يك طلبهاى داشتم كه تنومند بود ولى خجالتى! يك روز، با اصرار آوردمش كه حرف بزند، آمد پاى منبر و گفت "من معذرت مىخواهم " همين كافى بود! استادها سعى كنند شاگردهاى كمرو را پشت تريبون بياورند و بگويند "بگو يا حسين "! بگو "بسم الله الرحمن الرحيم"! از اينجا كم كم اين سد شكسته مىشود ; ديگر ماشاء الله مىشود سخنران .
در مورد "اعتماد به نفس" بايد گفت اين حرف غلطى است; از اروپا آمده است. اعتماد به نفسى كه بزرگان ما مىگويند يعنى اعتماد به شرق و غرب نكن، خودت مستقلا راه برو. و الا اعتماد به نفس يك حرف غلطى است، مال ما نيست. اعتماد به خدا درست است. ما نفسى در كارمان نيست. نفس چيست كه بدان اعتماد كنيم؟ نفسى كه هر لحظه در يك حالت متغير است! فقط اعتماد به خدا مهم و مطرح است!
غم خوب استيا شادى؟ چون من بيشتر از حالات روحى غم را دوست دارم و علت آن هم اين است كه در حالتى كه محزون هستم، احساس تقرب بيشترى مىكنم؟
بله، آن حزن است، حزن در راه خدا خوب است اما اينكه انگشترم گم شد، بنشينم غصه بخورم، يا پدرم يا مادرم از دستم رفته، غصه بخورم، اينها غلط است. غمت اينجورى نباشد.
اگر كسى گريهاش مىآيد، دلش مىخواهد عقدهاش را واكند، بنشيند براى مصيبت اهل بيت «عليهمالسلام» گريه كند تا عقدهاش باز شود.
اينكه چرا در راه خدا و آخرت عقب ماندهام؟ اين حزن خوب است.
معرفت امام حسين«عليه السلام» و عشق به ايشان را چگونه مىتوانم كسب كنم؟
اگر كسى يك ليوان آب به دستشما بدهد، شما فراموش مىكنيد؟ شما انسان هستيد. نمىتوانيد فراموش كنيد. تا آخر عمر يادتان مىماند.
امام حسين«عليه السلام» هر چه داشته فداى ما كرده، كه ما هدايتبشويم. ايا جا دارد كه به او عشق بورزيم يا نه؟! با اين گريهها عشق خودمان را مىتوانيم به امام حسين«عليه السلام» بيشتر بكنيم. با اين توسلها، خدمات (در مجلس امام حسين«عليه السلام» چاى مىريزيم، محبت كنيم، آش بپزيم و..)، اينها محبت امام حسين«عليه السلام» را زياد مىكند. سينه مىزنند، سينه بزنيم. گريه مىكنند، گريه كنيم. عزادارى مىكنند عزادارى كنيم. روضه بخوانيم، نوحه بخوانيم، شعر بخوانيم; اينها همه محبت است.
هيچ كس به اندازه امام حسين«عليه السلام» بشر را دوست ندارد. ما هم بايد هيچ كس را به اندازه امام حسين«عليه السلام» دوست نداشته باشيم. البته اين همان دوستى خداست.
خيلى طالب نماز اول وقت هستم اما گاهى اين توفيق را از دست مىدهم و همين باعثسستى من در نماز اول وقت مىشود و اثر بدى بر روى من دارد. چه كنم ؟
چرا؟!! نماز را اول وقتبخوانيد. اگر بيحال هستيد بگوييد مىخواهم حتى با بيحالى نماز را در اول وقتبخوانم. البته اگر دلايلى مثل برخورد با كلاس و... هست مشكلى نيست ولى مثلا ما دور هم نشستهايم و حرف مىزنيم; چون وقت نماز شد، بلند شويم، نمازمان را بخوانيم. به دوستانمان هم بگوييم معذرت مىخواهم من فعلا نماز دارم. در جايى نوشته بود آقاى مطهرى در وسط يك جلسهاى بلند شد و گفت وقتخواب من شده! همه مسخره كردند، گفتند از خوابش نمىگذرد. نمىدانستند كه او مىخواهد برود بخوابد كه در دل شب با حال خوش بلند شود.
من سعى مىكنم شرايط و حالات دعا را حفظ كنم و با تضرع، استمرار بر دعا داشته باشم. ولى در نهايتحاجت من برآورده نمىشود و همين باعث نااميدىام مىشود. چه كنم؟
اگر اجازه بدهيد كمى دقيقتر حرف بزنم. اولا خدا گفته دعا مستجاب است. اگر واقعا بخواهيد، خدا به شما مىدهد. ولى گاهى اين دعا صلاح نيست مستجاب بشود; مثلا فرض كنيم من از خدا ماشين مىخواهم اگر خدا الان به من بدهد بچهام مىرود و با آن تصادف مىكند و من طاقت از دست دادن بچهام را ندارم. اين را فردا مىدهد. كه بچه من دسترسى به اين ماشين ندارد. نبايد ناراحتبشوم كه دير شده است.
در روز قيامت، ما از خدا تشكر مىكنيم بخاطر آن چيزهايى كه به ما نداده است. اين مطلب در باره دعا عمومى است ; اما يك مطلب ديگر، حال دعاست. خيلى از مردم دعا مىكنند ولى حال دعا ندارند. اما برخى از مردم هم دعا مىكنند و حال دعا دارند.
مردم همه دارند امن يجيب را با گريه و زارى و تضرع مىخوانند اين را مىگوييم حال.
دعاهايى كه ما مىكنيم براى آن است كه زبان استعدادمان باز بشود. استعداد چيست؟ استعداد امام«رحمه الله» اين بوده كه دنيا را زير و رو كند. اين استعداد را از خدا خواسته و خدا به او داده. اين استعداد كه باشد، اگر حرف هم نزند، خدا به او مىدهد. چنانكه ما در زبان استعداد، آب خواستهايم، خدا آب را خلق كرده، به زبان استعداد غذا خواستهايم، خدا غذا خلق كرده است; پس هم حال مىخواهد هم دعا و هم زبان استعداد. اگر زبان استعداد باشد، حال هم نباشد خدا مىدهد. بيشتر ما زبان استعداد نداريم. اگر دعا كرديم و خدا به ما نداد، بايد تشكر كنيم; چون خدا مىداند چه چيزهايى را بايد به ما بدهد و چه چيزهايى را ندهد.
"... و استاد كلامش را با دعا، حال دعا و زبان استعداد به پايان رساند."
پىنوشت:
*** چكيدهاى از جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه امام صادق«عليه السلام» - واحد خواهران با حضور آيتالله امجد
صبح و شب در چهارراه های فرعی هم احتیاط کنید.
تا حالا هیچ کس از احتیاط ضرر نکرده.احتیاط فقط در طهارت و اینها که موجب وسواس است بده و الا در باقی مسائل کسی از احتیاط ضرر نکرده.
رُوات حدیث احترام دارد.علامه طباطبایی این احادیث و روایات بحار را می خواندند ، اصرار داشتند نام تک تک راویان را نام ببرند.می گفتیم چرا؟ می فرمودند بردن نام راویان ، نورانیت دارد.اینها راویان حدیث اند. )) (کم کسی نیستند) . مثلا محمدبن مسلم 30000 روایت از امام صادق(ع) نقل کرده ، خیلی ارزش داره و مقام بالایی است.
التماس دعا
با او
ضمن عرض سلام ، باید در پاسخ سوال شما عرض کنم که ؛
1. ((دور)) یک امری است که حکمای اسلامی وقوع آن را محال دانسته اند و بر آن برهان اقامه کرده اند.
دور یعنی : یک معلول ، علتِ علت خود شود.
مثلا الف علت ب بوده و ب هم علت الف باشد که این جا دور بوده و محال است.مثلا ب هم معلول الف است و هم علت آن.الف هم همینطور.این محال است.
حالا با تعریفی که گذشت ، اگر بین این علت و معلول دوری ، فاصله ای نباشد و بی واسطه باشند ، گفته می شه که دور مصرّح دارند.ولی اگر بین علت و معلول دوری ، واسطه ای باشد ، به اون دور مضمر می گویند.مثلا الف علت ب بوده و ب علت ج بوده و ج علت د بوده و دوباره خود د علت الف باشد.
پس تقسیم بندی اول دور که در جمله ی بالا آمد که به مصرح و مضمر تقسیم می شود این است.
2.اما علاوه بر این یک جور دور دیگر هم داریم ، بنام دور لِمّی که برای زمانی است که الف و ب هر دو موقوف به هم ایستا باشند.یعنی علت ایستایی الف و ب ، تکیه شان به هم باشد.مثل دو آجر که نوکشان رو به هم تکیه بدیم و با تکیه ی به هم ایستاده بمانند.این لزوما محال نیست.
التماس دعا
طارق
شش نکاته ی جالب و کاربردی از آیت الله امجد :
2. موقع غضب ، هر تصمیمی بگیرید اشتباه است.
قال امیرالمومنین (ع): الغضب یفسد الالباب و یبعد من الصواب. ص 53
3. به مطالب بولتن ها و... خیلی ترتیب اثر ندهید.با یک جمله ی روزنامه که نمی توان حکم صادر کرد.فردای قیامت از ما حجّت می خواهند.فقط علم(یقینی) حجّت است. ص 77
4. رئیس ملائکه ، حضرت جبرئیل (س) است ولی در مقام طولی به انسان نمی رسد. ص 48
5. بمباران اطلاعات به چه درد می خورد؟ مغز و تفکر و اندیشه می خواهد.
حرف زدن ، مانع از تفکر است.
امیرالمومنین(ع): الصّمت روضه الفکر= سکوت بوستان فکر و اندیشه است. ص 44
6. شخصیت هر کس ، منوط به میزان ارتباطش با خداست. ص 42
منبع کل نکات : کتاب جواهر معنوی / درج دوم / صفحان جلوی نکات نوشته شده / نشر سلوک جوان قم
التماس دعا
طارق