جمع بندی انتخاب نوع زندگی

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انتخاب نوع زندگی

سلامایا در احادیث و قران و .. چیزی هست که نشان دهد که قبل از اینکه به این دنیا بیاییم خودمان پدر و مادر و موقعیت مان انتخاب کرده ایم

[=arial]

با نام الله


[=arial]


کارشناس بحث: استاد پیام

سؤال:
آیا در احادیث و قرآن چیزی هست که نشان دهد که قبل از این که به این دنیا بیاییم، خودمان، پدر و مادر و موقعیت خودمان انتخاب کرده‌ایم؟

پاسخ:

مسأله عالم ذر به صراحت در قرآن بيان نشده؛ اما در قرآن مسأله‌ای مورد اشاره قرار گرفته (1) كه حقيقت و ماهيت آن چندان روشن و واضح نيست و آن اين كه خداوند به هنگام آفرينش آدم، تمام فرزندان آينده او را به صورت موجودات ريز درآورد و به آنان گفت: «ألست بربّكم» آنان گفتند «بلي» سپس همگی را به صلب و پشت آدم باز گردانيد.

آنان هنگام خطاب الهی دارای عقل و شعور كافی بودند. سخن خدا را شنيدند و پاسخ او را گفتند. اين پيمان به اين خاطر از آنان گرفته شد كه راه‏‌های عذر در روز رستاخيز را روی آنان ببندد. (2) محدثان اسلامی بر اساس فهم ناشی از برخی روايات در مورد این آيه بر اين باورند كه اين عهد در عالم پيش از دنيا به نام عالم ذر محقق شده است. البته اشكالاتی بر اين نظر وارد شده است كه محققان به آن اشاره كرده‌‏اند. (3) اما گروهی از مفسران معتقدند بايد آيه را بر توحيد فطري حمل نمود. در توضيح نظريه خود گفته‌‏اند:

انسان با رشته غرائز و استعدادها و انواع تقاضاها و درخواست‏‌های طبيعی و فطری به جهان گام می‌نهد. آدمی هنگام تولد و خروج از صلب پدر و دخول به رحم مادر و در وقت انعقاد نطفه، ذره‏‌ای بيش نيست، ولی در اين ذره استعدادهای فراوان و لياقت‏ های قابل توجهي است، از آن جمله استعداد و فطرت خداشناسی. با تكامل اين ذره در بيرون رحم، تمام استعدادها شكفته شده و به مرحله كمال و فعليت می‌‏رسد. خدا انسان‏‌ها را از پشت پدران و رحم مادران بيرون آورد. آفرينش آن‏ها را با خصوصياتي تركيب داد كه پيوسته پروردگار خود را بشناسند و نياز خود را به او احساس كنند. هنگامی كه انسان‏ها به نياز خود به خدا توجه پيدا كردند و خود را غرق در نياز ديدند، گويی به آنان گفته می‌شود: من خدای شما نيستم؟ آنان می‌گويند: چرا گواهی می‌دهيم كه خدای ما هستي. (4)

علامه طباطبايي معتقدند اين آيه ناظر به وجود و حضور جمعي انسان‏‌ها در حضور خدا است؛ حضوری كه غيبت در آن متصور نيست، گويی همه فرزندان آدم يک جا از پشت پدران گرفته شده، گرد هم جمع آمده‌‏اند و در برابر خدا حضور دارند. در اين حالت هر انساني خود را حضوری می‏‌يابد. يافته ‏اش گواهی روشن بر وجود خدا و خداوندگاري او است، ولي قرار گرفتن انسان‏‌ها در گردونه زمان و تحولات جهان، آدمی را چنان مشغول و از خود بی‌خود می‌‏كند كه از آن علم حضوری كه به آفريدگار خود داشت، غافل می‏‌گردد. (5)

آن چه تا اين جا آورديم، ديدگاه‌‏های برخی از محدثان، متكلمان و مفسران راجع به تفسير اين آيه بود. در مجموع می‌توان گفت ظاهراً آيه شريفه گفت و گويي بين خدا و انسان است. در اين گفت و گو خداوند از انسان‏‌ها اقرار می‌گيرد كه پروردگار آنان است. اقرار گرفتن برای اتمام حجت بر انسان است كه در آينده ادعاي غفلت نكند. آيا گفت و گو به همين صورت كه در آيه آمده، اتفاق افتاده؟ موطن و عالمی كه اين ميثاق گرفته شده، كجا است؟ دنيا يا غير آن؟ آيا اين ميثاق قبل از تولد انسان گرفته شده يا بعد از آن؟ در پاسخ به اين سؤالات نظريات مختلفی ارائه شده است. آيت الله جوادی آملی (زید عزه) بعد از بررسی نظريات مفسران در آيه، دو احتمال را موجه دانسته‏‌اند. أ)

بيان تمثيلی: هر چند ظاهر آيه حاكی از گفت و گويی بين خدا و انسان و گرفتن اقرار است، ولي اين آيه در مقام بيان واقع نيست؛ بلكه مقصود صرفاً تمثيل است. خداوند در واقع از فرزندان آدم اقرار نگرفته، بلكه مراد آن است كه گويا خداوند از همه انسان‏ها اقرار گرفته است. مسأله ربوبيت خدا و عبوديت انسان به قدري روشن است كه گويا همه انسان‏ها گفتند «بلي». شيوه بيان اين آيه بيان تمثيلي است مانند آيه يازدهم سوره فصلت كه فرمود: «سپس آهنگ آفرينش آسمان كرد و آن بخاری بود، پس از آن به زمين فرمود: خواه يا ناخواه بياييد. آن دو گفتند: فرمان‏پذير آمديم» (6) آن دو گفتند با رغبت می‌آييم، در حالی كه در واقع گفت و گويی بين خدا و آسمان و زمين واقع نشده است. پس در آيه ميثاق (عالم ذر) امر و نهی لفظي نيست؛ بلكه در حقيقت تمثيل است و

بايد توجه داشت كه خود قرآن بيان نموده كه درصدد تمثيل است مانند: «اگر قرآن را بر كوهی فرو می‌فرستاديم، يقيناً آن كوه را از بيم خدا فروتن و از هم پاشيده می‌ديدی و اين مثل‏‌ها را برای مردم می‌‏زنيم؛ باشد كه آنان بينديشند». (7) در اين آيه خداوند می‌فرمايد كه انزال قرآن بر كوه مثلی است كه براي به تفكر واداشتن انسان به كار رفته است، بنابراين احتمال گفت و گوی ذكر شده در آيه ميثاق، صرفاً تمثيلي است براي بيان وضوح ربوبيت خدا و عبوديت انسان. (8)

ب) بيان واقعي: معناي دوم كه بيش‌تر مورد نظر است، اين است كه آيه صرفاً تمثيل نيست، بلكه به لسان گفت و گو از واقعيتي سخن می‌گويد كه در خارج رخ داده و واقعيت اين است كه خداوند با زبان دو حجت خود با انسان سخن گفته است: يكی زبان عقل (پيغمبر درونی انسان) و ديگري زبان وحی از طريق انبياء (پيامبران بيروني). اين دو حجت، خدا را به انسان مي‏ نمايانند و ربوبيت او را بيان می‌كنند. اين دو از هيچ انسانی دريغ نشده است. با وجود اين دو حجت، ديگر انسان نمی‌‏تواند

ادعای فراموشی و غفلت كند. نكته‌‏ای كه از آيه به دست می‌‏آيد، نوعی تقدم اين ميثاق بر زندگي انسان است. از اين رو حجت باطنی (عقل) و ظاهری (وحی) هر چند تقدم زمانی بر انسان و اعمال ارادي او ندارد؛ ولی بر مكلف شدن انسان حداقل تقدم رتبی دارد؛ يعنی ابتدا حجت بر عبد تمام می‌شود، سپس مكلف به تكاليف الهی می‌گردد. بنابراين مقصود آيه، گفت و گوی لفظي بين خدا و انسان نيست، بلكه اعطاي دو حجت محكم الهي به انسان است. با توجه به معنای فوق

موطن و عالمی كه اين ميثاق الهی در آن رخ داده، دنيا است و برای هر انسانی بعد از تولد او چنين چيزي رخ می‌دهد. بنابراين آيه ميثاق هيچ دلالتی بر ازلی بودن انسان يا حتی هرگونه وجودی قبل از تولد برای آدمي يا انتخاب زندگی و والدين و دين و ... ندارد؛ بلكه آيه يا صرفاً يک تمثيل است، نه بيان واقع و يا از واقعيت اعطاي حجت باطنی و ظاهری سخن می‌گويد كه مربوط به بعد از تولد انسان است؛ در نتيجه و بر اين مبنا فرض انتخاب جزئيات حيات دنيوی از جانب خودمان بی‌معناست.

منابع:

1. اعراف: 7/ 172 ـ 174.
2. طوسى، محمد بن حسن، التبيان فى تفسير القرآن،‏ دار إحياء التراث العربى، بيروت،‏ بی‌تا، ج 5، ص 27.
3. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن،‏ انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 ش. ج 4، ص 765.
4. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع ‏البيان، ج ‏4، ص 766.
5. طباطبايى، سید محمد حسین، الميزان فى تفسير القرآن،‏ دفتر انتشارات اسلامى‏، قم، 1417 ق. ج ‏8، ص 307 ـ 323.
6. فصلت: 41/ 16.
7. حشر: 59/ 21.
8. جوادی آملی، فطرت در قرآن، نشر اسراء، قم، ص 123 ـ 126 و 135.

موضوع قفل شده است