چگونه با خانواده ام درباره ازدواج صحبت کنم؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونه با خانواده ام درباره ازدواج صحبت کنم؟

[="Arial"]با سلام . به تازگی عاشق یکی از اقوامم شده ام . از طرفی بسیار خجالتی هستم و با اینکه هفته ای چند بار روابط خانوادگی داریم حتی برای یک بار هم با او صحبت نکرده ام . سه مشکل دارم . اولا اینکه نمی دانم چطور به او فقط با رفتار و بدون صحبت ابراز علاقه کنم . دوم اینکه خانواده ی من به شدت مخالف ازدواج فامیلی هستند و سوم اینکه هنوز 17 سال سن دارم و می ترسم قبل از رسیدن به سن ازدواج او ازدواج کند و نمی دانم با این سن کم چطور این قضیه را مطرح کنم . خواهش می کنم به سرعت راهنمایی کنید .:hamdel:[/]

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

سلام خدمت شما برادر بزرگوارم
از تأخيري كه در ارسال پاسخ شد عذر مي خواهم
يكي از اقوام بدون اين كه درباره ماشيني تحقيق كند فقط به خاطر قيافه ماشين عاشق آن شد و سريع ماشين راقولنامه و محضري كرد و بعد يكي يكي متوجه عيوب كار شد
مصرف بنزين ماشين بالا بود و قيمت بنزين نيز روز به روزبالا مي رود
قطعات ماشين به اين راحتي گير نمي آيد و وقتي كه با زحمت گير مي آيد گران است.
تعميركاران اين ماشين به شدت كم هستند
و....
بعد از مدتي كه اذيت شد مجبور شد ماشين را زير قيمت بفروشد.
دوست بزرگوارم
فيلسوفي مي گويد زندگي تحقيق نشده ارزش زيستن ندارد
من مشاور مي گويم ازدواج بدون تحقيق و معيار ارزش شروع ندارد چون به احتمال خيلي زياد با جهنمي از اختلافات روبه رو مي شويم.

بنابراين قبل از عاشق شدن حتما حتما كتابهاي مربوط به ازدواج را مطالعه كنيد و حتي اگر خانواده ها نيز اجازه دادند هردو زير نظر مشاور ژنتيك( به خاطر فاميل بودن) و مشاور ازدواج باشيد مبادا با گزينشي عجولانه سبب ناخوشي خود و ايشان شويد.
بعد از مطالعه كتاب هاي مربوط به ازدواج و تصميم كمك از مشاور اگر معياها و تناسب هاي لازم بود
مي توانيد محترمانه اين را با خانواده درميان بگذاريد و از واسطه براي راضي كردن والدين و ابلاغ پيام تان كمك بگيريد.

هشدار
مراقب باشيد قبل از چاه كند مناري را ندزديد يا قبل از جارو كردن منزل مهماني را دعوت نكنيد. منظورم چيه؟
متأسفانه بسياري از دختران و پسران قبل از اين كه مطمئن شوند كه خانواده ها با ازدواجشان موافقت مي كنند يا نه تصميم ازدواج مي گيرند و رابطه آنها به علاقه و علاقه به علاقه شديد قلبي(عشق و وابستگي شديد عاطفي) ختم مي شود و سال ها در اين وابستگي مي سوزند و به هم ديگر نمي رسند و اين آشنايي و وابستگي مانند ويروس بد سبب خوردن شدن فايل هاي زندگي بعدي آنها مي شود يعني در زندگي زناشويي بعدي ذهن و قبلشان اسير است و چه بسا اين امر سبب رسوايي مي شود و حتي خيانت مي شود كه اين امر با رعايت هاي شما از محضر شما دور است.

داستان شب تار جدايي را از سايت جستجو كنيد و بخوانيد
موفق باشيد
دعاي مي كنم آنچه به صلاح تان است خداوند نصيبتان كند

کتابها را میتوانید از لینک های زیر دانلود کنید

مطلع مهر
رهنمودهایی برای ازدواج

[=B Nazanin]ازدواج
[=B Nazanin]1. نمودار: همسرگزینی موفق
2. نمودار: علل عشق هاي بيمار گونه
3. نمودار: انگیزه های غلط در ازدواج
4. نمودار: خواستگاری و پروژه مهم تحقیق

سلام وعرض ادب خدمت شما !

برادرگرامی فکر میکنید سن 17 برای عاشق شدن سن مناسبی باشه ؟ شاید شنیده باشید که دراین سن خیلی ها ازدواج کردند اما اونها

بخاطر رسم و رسومات خانوادشون اینکار رو کردند نه از روی عشق ! به قول کارشناس محترم شما عاشق ظاهر اون دخترخانم شدید . این نوع

عشقها خیلی زود گذر هستند مطمئن باشید زمانی که سنتون بره بالا به چنین روزی خواهید خندید . سعی کنید ذهنتونو درگیر این مسائل نکنید

چون چشم باز میکنید می بینید عمرتون به بیهودگی تلف شده و از زمان عقب موندید . شما در اولین قدم هدفتون پیشرفت در درس و بالا بردن خودتون

باشه ؛ چون هرچی پیشرفت داشته باشید یک قدم یک قدم به آرزوهاتون نزدیک میشید . فقط توکل کنید بخدا و ازخودش کمک بخواهید . موفق باشید .

سلام
ابراز علاقه شما به ایشان قبل از اینکه توافقی از طرف خانواده ها بر این ازدواج باشد، به هیچ وجه درست نیست؛ چون این علاقه آینده مشخصی ندارد و معلوم نیست به ازدواج ختم شود یا نه؟ لذا اگر شما به او ابراز علاقه کنی و در نتیجه رابطه ای شدیدا عاطفی بین شما شکل بگیرد، جدای از اینکه کوله بار گناهتان را سنگین میکنید، در صورتی که این رابطه به ازدواج ختم نشود برای فراموش کردن همدیگر رنج زیادی را باید متحمل شوید.
شاید بگویید من فقط میخواهم احساسم را به او بگویم تا اگر او هم نسبت به من احساس مثبتی داشت، تا زمان فراهم شدن شرایط ازدواج برایم صبر کند. در پاسخ عرض میکنم این کار شدنی نیست چون شما در شرایطی هستی که هر چه به او نزدیکتر شوی عشق و علاقه شما بیشتر میشود. البته با درگیر کردن ایشان، او هم درگیر این احساسات شده و چون تحمل دوری معشوق سخت است، روز به روز سعی میکنید رابطه را نزدیکتر کنید در حالی که هیچ ضمانتی برای ختم شدن این عشق به ازدواج وجود ندارد؛ به خصوص که خانواده شما شدیدا با ازدواج فامیلی مخالف هستند که این مخالفت در صورت رابطه داشتن شما با هم تشدید میشود. لذا نتیجه آن چیزی جز شکست و درگیری با خانواده و لطمه خوردن ازدواج اینده و افت تحصیلی و ... نخواهد بود.
بنابراین اولین قدم این است که نگذارید این علاقه در شما به حدی شدید شود که اگر به وصال ختم نشد، ضربه سنگینی به شما وارد نشود. راه آن هم این است که فعلا تا حد امکان به او نزدیک نشوید و کمتر او را ببینید.
قدم بعدی این است که فعلا در مورد علاقه خود به او، چیزی به خانواده نگویید؛ بلکه میتوانید در مورد اصل ازدواج خود با خانواده صحبت کنید. البته چون معمولا خانواده ها با ازدواج در این سن مخالف هستند شما باید از همین الان شروع به زمینه سازی کنی تا سنی که پدر و مادرت برای ازدواج شما در نظر گرفته اند را به حداقل برسانی؛ مثلا اگر در نظرشان این است که شما در 25 سالگی ازدواج کنی، کاری کنی که به ازدواج در 20 سالگی رضایت دهند. روش این کار را بعدا خدممتان عرض میکنم.
بعد از اینکه توانستی تفکر آنها را مبنی بر ازدواج در سن بالا را تغییر دهی، میتوانی فرد مورد نظر را به عنوان یک مورد مناسب به مادرت یا یکی از اعضای خانواده که صمیمیت بیشتری با او داری معرفی کنی. مثلا بگویی به نظرت فلانی میتواند مورد خوبی برای من باشد؟(وقتی راهکار راضی کردن خانواده برای ازدواج در سن پایین را بگویم خجالت شما هم کم میشود و میتوانید این جمله را بگویید!) اگر نظرشان مثبت باشد و مخالفتشان صرفا به خاطر سن بود، میتوانی بگویی من نمخواهم الان اقدامی صورت بگیرد فقط از این میترسم که قبل از اقدام ما، شوهر کند. لذا از شما میخواهم این مسئله را با مادرش در میان بگذارید و شرایط را هم بگویید که الان اقدامی انجام نمی شود تا شرایط هر دو فراهم شود. فقط میخواهم نظر شما و خود دختر را بدانیم و برای آن برنامه ریزی کنیم. اگر آنها هم موافق باشند که مشکلی نیست. اما اگر در آن صورت خانواده خودت یا خانواده او به هر دلیلی مخالفت کنند، چاره ای جز فراموش کردن ایشان نیست.
منتها چون با راهکار گفته شده نگذاشتی عشق و علاقه شما به حدی برسد که شما را کور و کر کند و همچنین طرف هم درگیر این عشق نشده است، لذا فراموش کردن او خیلی سخت نخواهد بود؛ به خصوص اینکه با فراهم کردن مقدمات، میتوانی از پدر و مادرت بخواهی که فرد دیگری را برای شما پیدا کنن. چون با جایگزین شدن فرد جدید و ازدواج با او، فرد قبلی را کاملا فراموش خواهی کرد.
پیروز و سربلند

بزرگ که بشی به الان خودت می خندی

سلام دوست عزیز. ب نظر من شما اول باید با خودت صحبت کنی. یه سری مسائل باید واسه خودت روشن بشه .این عشق اگه بر حسب رفتار طرف باشه شاید ارزش داشته باشه عاقلانه روش فکر کنی و با مشورت تصمیم بگیری ولی اگه از قیافه یا تنهایی یا هرچیز دیگه عاشق شدی خودت باید واقعیت رو قبول کنی و اون رو کنار بذاری.برعکس بقیه من فکر نمیکنم 17 سال سن کمی باشه ک نتونی احساست رو کنار بذاری و عاقلانه در مورد یک عمر زندگی تصمیم بگیری. باید عاقلانه زندگی کنی چون عمرت اینقد بلند نیست ک بخوای همه راه هایه عاشقانه رو هم امتحان کنی.موفق باشی.

دوست عزیز نگران نباش.به نظر من هیچ واکنشی نشان نده چون به مرور زمان این مسئله را فراموش می کنی.

ازدواج عاشقانه دو گونه است:

- بعضی ها اول عاشق می شن و بعد ازدواج می کنند.
- بعضی ها اول با عقل و سنجیدن شرایط ازدواج می کنند و بعد هر چه جلوتر می روند عاشق تر می شوند.

دومی پایدار تره و عشقش واقعی تره . من خودم نوع دوم رو بیشتر می پسندم چون اینجوری مجبور نیستم با معایبش - مثل اونایی که جناب کارشناس گفتند - بسوزم و بسازم یعنی به خاطر عشقم چشمم رو ببندم و وارد زندگی با یه کسی که واقعا دقیق نشناختمش بشم و بعد ببینم که اونی که باید باشه نیست و ملاک های زن زندگی رو نداره - برای این ملاک ها هم باید مطالعه کرد- .

برای همین من سعی می کنم و از خدا می خوام که قبل از ازدواج عاشق نشم و فقط با ملاک هایی که دارم انتخاب کنم البته برای بررسی این ملاک ها اول می روم اونایی رو بررسی می کنم که یه کم احساسم بهشون نسبت به بقیه فرق می کنه.

همونطور که می دونی ملاک هایی رو میگم که از عقل و دین گرفته باشند.:Gol:

باعرض معذرت از رفقا ولی شیوه پاسخ دادن بعضی ها خیلی تند و شکننده بود

به نظرم بهتر بود با نرمی و در عین احترام بیشتر به طرف مقابل راهنمایی خودتون رو بیان می کردید
بازم معذرت:pir:

منم 17 ساله بودم همینطوری شدم. یه علاقه بدون منطق. فقط چند ماه از عمرم رو خراب کردم.
الان 25 سالم شده به اون موقع خودم میخندم. اصلا به اینکه همین الانشم بتونم ازدواج کنم میخندم.
اصلا خودتو درگیر این چیزها نکن دوست عزیز . بلند شو آیندتو بساز
زندگی تو این جامعه ما شوخی نیست. باید با چنگ و دندون گلیمتو از اب بیرون بکشی.
این نظر منه شایدم من اشتباه درک کردم.
امیدوارم اگه عاشقی به صلاحته بهش برسی عزیز

کلا این هفده هجده سالگی،یکی از خطرناک ترین دوران زندگیه،خخخ
(-:

سلام

لزوما نمی بایست همه چیز را خودتان تجربه کنید...از تجربه افرادی استفاده نمایید که اساس ازدواجشان اینچنین بوده است...

موضوع قفل شده است