سرنوشت وابسته به شرایط

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سرنوشت وابسته به شرایط

سلام.

یه سوالی برام پیش اومده. اونم اینه :
فکر کنید یه بنده خدایی, توی یه جایی زندگی میکنه که اصلا همه بت پرست هستن. خب ایشون هم بت پرسته. اصلا فکرش نمیره سمت اینکه مثلا یه خدایی مثل خدای ما هستش. خب ایشون هم کافر از دنیا میره. خب تقصیر اون نیست که شرایط اینجوری بوده.
شاید اگر یه آدمی که توی دوران زندگیش مومن بوده هم توی شرایط ایشون بوده باشه, کافر میشده.

اصلا بزارید یه جور دیگه بگم. اگر یک انسانی, صد بار هم زندگی کنه و هر دفعه از اول به دنیا بیاد, عین هر صد دفعه انسان مومن یا کافری هستش؟ یعنی به شرایط بستگی نداره؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد هادی

با سلام و عرض ادب و تقدیر از بابت پرسش خوبتان

اینکه فرمودید « اصلا فکرش نمیره سمت اینکه مثلا یه خدایی مثل خدای ما هستش» صحیح نیست؛ چون خداجویی فطری هر انسانی است، خداوند انسان را طوری افرید که تا لحظه مرگ در تکاپوی حقیقت باشد، کفّار هم از این قاعده مستثنی نیستند؛ انسان از ابتدای خلقت مکلف نیست و دینی ندارد؛ امّا وقتی به سن بلوغ رسید موظف است از قدرت عقل، فطرت، اراده و انتخاب استفاده کرده و مسیری را انتخاب کند که مطابق عقل و فطرت اوست، این مسئله حتی شامل مسلمان زاده ها نیز می شود هیچ مسلمانی حق ندارد بعد از بلوغ، دین خود را بر اساس مذهب آباء و اجداد خود اختیار کند، بلکه موظف است در دین آبا و اجداد خود تحقیق کند (رساله های عملیه، مسئله 1)
تقلید کورکورانه در هر آیینی مذموم است حتی کفار هم این نوع تقلید را مذموم می دانند لذا معلوم می شود انسان قدرت انتخاب و آزادی انتخاب داشته فطرت او اقتضا می کند که در حال تکاپوی حقیقت باشد، کفار نیز اگر چه در محیط کفر بزرگ شده اند اما آن ها نیز با توجه به اینکه انسان هستند و همه انسان ها فطرتا خداجو و حقیقت جو هستند به تکاپوی حقیقت می باشند. منتهی برخی از آن ها حقیقت را یافته و رستگار می شوند اما برخی دیگر، حقیقت را با وجود اینکه در تکاپوی ان بودند، نمی یابند. آن هایی که حقیقت را یافتند و دین حق را پذیرفتند یقینا رستگار بوده و وارد بهشت می شوند؛ اما آن هایی که حقیقت را نیافتند جاهل قاصر شمرده شده و امیدی برای نجات ان ها وجود دارد، چون در قيامت وضعيت مسئوليت و تكاليفي كه خداوند از من و شما مي طلبد، با انسان هايي كه در مناطق مختلف ديگر، همچون كشورهاي غير اسلامي يا اقوام بدوي و قبايل ابتدايي مناطقي چون صحراهاي آفريقا يا جنگل هاي آمريكاي جنوبي زندگي مي كنند، كاملا متفاوت است و هيچ گاه همساني و همانندي وجود ندارد.
اين حقيقتي است كه در روايات ما هم مورد اشاره قرار گرفته و حتي از انسان هايي نام برده شده كه به خاطر تمام نشدن حجت بر ايشان در قيامت يا برزخ به نوعي مورد محاسبه و آزمون قرار مي گيرند.( علامه مجلسي، بحارالانوار، دارالكتب الاسلاميه، تهران، بي تا، ج 5، ص 289، حديث 2و 3، باب اطفال و كساني كه در دنيا بر آن ها حجّت تمام نشده است)
این گونه از افراد در صحنه قيامت حق بر آنها عرضه مي شود و پس از اعتراف به اين که آنچه به دنبالش بودند همين است چه بسا قابليت راه يابي به بهشت را نيز پيدا مي کند. خداوند فرمود: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» (بقره 286) البتّه خدا كسى را بيش از توان او فرمان نمى‏دهد. طبق فرمایش قرآن کریم، خداوند از کفاری که در کشور های غیر اسلامی متولد شدند تکلیفی بیش از طاقت نداده است، کسانی که در مناطق نامبرده متولد می شوند با توجه به اینکه ندای حقیقت به آن نرسیده، بله تقصیری ندارند و به همین جهت نیز خداوند در قیامت جبران خواهد نمود.


نتیجه آنکه:

در تربیت انسان عواملی نظیر: وراثت، خانواده، محیط و اختیار و اراده ی انسان موثرند، بدون شک خانواده و محیط نقش بسزائی در انتخاب دین و آیین دارند، اما تنها منحصر کردن به این دو عامل (یعنی نادیده گرفتن نقش خود و اراده و اختیار و آزادی انتخابی که خداوند در پرتو عقل و منطق به انسان عطا فرموده است) معقول نیست چرا که طبق آموزه های قرآنی، عقل و منطق مهم ترین نقش را در هدایت و سعادتمندی انسان ایفاء می کند.
لذا انسان، چه در محیط اسلامی متولد بشود و چه در محیط کفر فطرت انسانی همان فطرت خداجویی است و فرقی بین مسلمان زاده و کافر زاده وجود ندارد هر دو باید بعد از بلوغ به دنبال حقیقت باشند؛ چون از دیدگاه هر دو تقلید کورکورنه نامعقول است و عقل چنین چیزی را نمی پسندند، یک مسلمان زاده هم اگر دین خود را با تقلید کورکورانه بپذیرد ارزشی نخواهد داشت دینی ارزش دارد و موجب رستگاری انسان می شود که با تحقیق و یقین بر انسان حاصل شود لذا تا اینجا هم کافر و هم مسلمان برابر هستند چون هر دو باید در آیینی که هستند تحقیق کرده و یقین حاصل گردد.
با توجه به اینکه همه ساله بسیاری از همین افراد به اسلام می پیوندند (چنانکه بر عکسش هم متاسفانه اتفاق می افتد) پس معلوم می شود محیط زندگی تاثیر صددرصدی ندارد بلکه اصل، تعقل و قدرت انتخاب است که کافر و مسلمان به طور خدادادی دارا می باشند.

در ارتباط با قسمت دوم پرسشتان عرض می شود:


بله در ارتباط با افراد خاص همانند ائمه اطهار علیهم السلام، انبیاء الهی، و برخی اولیای الهی همین طور است، این دسته اگر صد بار هم بدنیا بیایند در هر محیط فرهنگی و جغرافیایی که باشند محیط، تأثیری به ان ها نخواهد گذاشت، همچنانکه رسول خدا صل الله علیه و اله در منطقه ای چشم به جهان گشود که همه بت پرست بودند اما دین و مذهب اطرافیان هیچ تأثیری بر پیامبر اکرم صل الله علیه و آله نداشت.

در مورد آیت الله بهجت هم این قضیه نقل شده که قبل از به دنیا آمدن آیت‌الله بهجت، پدر ایشان به بیماری سختی دچار شده و در زمان بیماری، صدایی می‌شنود و کسی به ایشان می‌گوید که محمدتقی در راه است. همین امر نشان می‌دهد که آیت‌الله محمدتقی بهجت ذخیره‌‌الله است و گوهر خاص و نایابی است که خداوند عطا کرد. (به نقل از حجه الاسلام صدیقی امام جمعه موقت تهران)

اما در ارتباط با افراد عادی همچنانکه عرض شد تأثیر محیط بر افکار و عقاید قابل انکار نیست، اما اینگونه هم نیست که محیط تأثیر صد در صد داشته باشد. هر انسانی دارای فطرت حقیقت جویی و قدرت انتخاب و اختیار دارد لذا محیط نمی تواند تأثیر صد در صدی داشته باشد بلکه در انتخاب دین و آیین عوامل دیگری هم دخیل هستند.



توجه: این مطلب نیاز به تأمل و تحقیق بیشتری دارد ان شاء الله بعد از تحقیق بیشتر خدمت شما ارائه خواهم کرد.

موضوع قفل شده است