من و منشاء وسواس

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
من و منشاء وسواس

با نام و یاد دوست


با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات

این سوال ،‌ سوال یکی از کاربران سایت هست که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا به درخواست ایشان و با توجه به اهمیت موضوع ، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

استاد بزرگوار سلام
پیرو مطالبی که در تاپیک بی خیال درمانی گذاشته اید جرات پیدا کردم مشکل خودم رو با شما در میون بذارم.
متاسفانه توضیحش طولانیه و از این بابت از شما عذرخواهی می کنم. سعی می کنم با اعتماد کامل حرف هام رو بزنم و انشاءالله مرجع اعتمادم درست باشه، این سایت برای من نعمتی شده که بتونم سوالاتم رو بپرسم.

من بیست و سه سالمه. مجردم. فرزند اول و تنها دختر خونواده.

از حدود هفت هشت سال پیش من دچار یه مشکل جسمی شدم طوری که (ببخشید واقعا) در بازه های زمانی مختلف، به دلیل نشت ادرار، لباسم نجس میشه.
بازم عذرخواهی می کنم از اینکه مجبورم پوست کنده توضیح بدم؛ بخاطر همین مشکلی که گفتم به ناچار دائما مثل شرایط یک خانم پریود، از محصولات بهداشتی استفاده می کنم تا جلوی نجس شدن دائمی لباسهام رو بگیرم. خیلی معذرت می خوام از اینکه مجبور شدم توضیحاتی رو بدم.
برای رفع این مشکل از هیچ تلاشی فروگذار نکردم. همین بیماری باعث شده به مرور دچار وسواس طهارت و نجاست بشم، وسواس من توی یه دوره ای انقد شدت گرفت که دچار افسردگی حاد شدم. شکر خدا پدر و مادرم خیلی کمکم کردن تا خیلی زود از این وضعیت بیرون بیام، هرچند که کاملا از بین نرفته و گاها شدت می گیره.
الان تحت درمان روش پزشکی نوین هستم که همه ی این مشکلات رو ناشی از اضطرابی میدونه که توی یه دوره ای دچارش بودم. الویت اول این پزشک اینه که اضطراب منو کاهش بده. منظورم از گفتن همه ی اینا اینه که به درمان اقدام کردم ولی ظاهرا مدت زیادی طول می کشه تا خوب بشم تازه اگه اگه! خدا بخواد.

این بیماری باعث شده 1. من به شدت نسبت به انجام واجبات سرد بشم. چون وضوم زود به زود باطل میشه، نماز خوندن دقیقا حکم شکنجه رو برام داره، البته نه همیشه ولی معمولا. نماز جماعتم که هفته ای یه بار به زور توفیقم میشه، بس که نمیتونم تا مسجد وضوم رو نگه دارم و وضو گرفتن توی مسجد هم همیشه مقدور نیست.
2. باعث شده وسواسی بشم و این موضوع خونواده ام رو خیلی عذاب میده، مدام به کارام اعتراض می کنن و من قدرت واکنش صحیح با اونها رو ندارم و از این طریق گاها باعث رنجش پدر و مادرم میشم، این یعنی نه آسایش دنیا رو دارم نه راحتی آخرت رو خواهم داشت، درد نارضایتی پدر و مادرم داره منو می کشه.
3. علی رغم حساسیت زیادی که نسبت به شرایط خواستگارها دارم(متاسفانه و صد متاسفانه نمی تونم خواسته هام رو تعدیل کنم) ولی وقتی یادم می افته یه روزی قراره راجع به مشکلاتم و شرایطی که مجبورم همیشه داشته باشم با خواستگارها صحبت کنم رسما دیوونه میشم، این مورد پدر و مادرم رو هم خیلی نگران می کنه.

استاد حامی! من هرچی سخنرانی و مقاله و استفتا و ... بوده مطالعه کردم و الحق هم در کنترل پیشرفت مشکلم موثر بودن ولی فقط از پیشرفتش جلوگیری کردن و اتفاق دیگه ای نیفتاده. مشکلم تحملش خیلی دردآوره ولی وسواس ناشی از اون آسایش رو از خودم و خونواده ام گرفته.
شرایط من متفاوته. چون من دائما با نشت ادرار و نجس شدن دست به گریبانم و ...دیگه نمی دونم چی باید بگم.
امیدوارم از اینکه وقتتون رو گرفتم منو ببخشید. ممنون میشم کمکم کنین.
در ضمن، نماز و روزه هاتون هم قبول حق باشه انشاءالله


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

سلام خدمت شما پرسشگر محترم
خدا رو شكر تو اين مشكل از چند نعمت برخورداري چيزي كه در بسياري از بيماران وسواسي آن را نمي بينيم:
پيگيري و تلاش براي درمان
خانواده اي حمايت كنند
اعتماد به روان پزشك و دارو درماني
بينش كافي نسبت به احكام شرع
تلاش براي شركت در نماز جماعت.

[HL]مخفي كردن بيماري[/HL]
در روايت داريم كسي كه بيماري خود را مخفي كند از درمان خود را محروم مي كند. بسياري از افراد احساس مي كنند اگر درباره بيماري خود با كارشناس صحبت كنند زشت است و شرم مي كنند از بيان مشكل خود و همين امر مانع حل مشكل مي شود و سبب تشديد بيماري مي گردد. درحالي كه كارشناسي كه در اين زمينه تخصص دارد با اين گونه اختلالات و مشكلات طبيعي و عادي برخورد مي كند و نگاه عجيب و غريبي نخواهد كرد چون مي داند هرانساني ممكن است به اين اختلال ذهني يا نوع ديگر مبتلا شود و او روزانه با افراد زيادي در ارتباط است كه اين مشكلات را دارند.

[HL]سبب شناسي[/HL]

بيماري وسواسي ممكن است علل مختلف يادگيري(تقويت ها و تنبيه ها و شرطي شدن و...)، يادگيري مشاهده اي، عوامل معنوي و مذهبي و ماورايي، مسائل زيستي و هورموني، ژنتيك و ناآگاهي از احكام شرعي و رجوع به غيرمتخصص احكام شرعي و.. ...داشته باشد.
و غالبا تركيبي از امور دخالت دارند بنابراين درمان التقاطي و تركيبي است.

[HL]تذكر:[/HL] گاهي ريزش ادار به دليل بيمارهاي كليوي و مجاري ادار است اگر هنوز اين امر را بررسي نكرده ايد حتما از متخصص كليه و اورلوژي كمك بگيريد.

[HL]اضطراب[/HL]
همان گونه كه فرموديد اضطراب ريشه وسواس ها است.
و ما و ذهن مان براي كاهش اضطراب به رفتارهاي تكراري يا افكار تكراري پناه مي بريم
و تكرار عملي و فكري زياد خودش سبب اضطراب زيادتر مي شود
و باز براي كاهش اضطراب پناه به به رفتارهاي تكراري يا افكار تكراري مي بريم
و....
اين چرخه تكرار و تكرار مي شود

اضطراب--------وسواس(فكري و عملي)------اضطراب زيادتر-----وسواس (فكري و عملي)شديدتر -----اضطراب زيادتر و زيادتر و......(چرخه معيوب)

[HL]چاره چيه؟[/HL]
يكي كارهاي مهمي كه بايد انجام دهيم قيجي كردند اين چرخه است؛ نبايد اجازه دهيد چرخه و دور معيوب به كار خودش ادامه دهد و حال ما را بدتر كند
سخته
بله واقعا سخت است اما اين كار مثل ترك اعتياد است ابتدا زحمت زيادي دارد
روزهاي نخستين ماه مبارك هم براي ما خيلي سخت است بايد برعادت غذايي و شرطي شدن هاي خود غلبه كنيم و با همراه شدن با خيل روزه داران موفق مي شويم و سخت هايش را تحمل مي كنيم ولي روزهاي بعدي توان بيشتري در خود مي يابيم.

[HL]دارو درماني[/HL]
بخش مهمي از درمان وسواس دارودرماني است. دارو درماني اينجا مثل كپسول هوا براي فضا نورد مهم است برخي اشتباها فكر مي كنند داروهاي روان پزشكي همگي اعتيادآور است. اين يك فكر بسيار خطرناك و غلط است
چهل دسته دارو روان پزشكي داريم از اين ميان اكثر داروها اعتياد آور نيست
داروهاي خواب آور و آرام بخش قوي زير نظر متخصص تجويز مي شود و براي مدت معيني است
با اين دارو كه ممكن است كسالت و كرختي ايجاد كند ما قدرت زيادي خواهيم داشت چون افكار و رفتار تكراري و اضطراب افت پيدا مي كنند
در واقع مانند اين است كه ما كارخانه ذهن اضطراب را كه دود سمي و آلوده دارد را خاموش مي كنيم تا مردم نفس راحتي بكشند
در اين زمان استراحت تجديد قوا پيدا مي كنيم تا بتوانيم با اضطراب و افكار سمي بجنگيم
در غير اين صورت احساس مي كنيم كاملا از انرژي خالي هستيم

[HL]دارو درماني تا كي؟[/HL]
هر چه درمان را به تأخير اندازيم بيماري شديد تر مي شود و درمان نياز به زمان بيشتري دارد.
اگر مدت زيادي است گرفتار اضطراب هستيم نبايد انتظار داشته باشيم با يكي دو ماه دارودرماني نتيجه بگيريم.
خب دارو دارماني بستگي به وضعيت ما دارد برخي زمينه هاي اضطرابي و وسواسي شان ژنتيكي و زيستي است اين افراد بايد براي دراز مدت دارو استفاده كنند مانند افرادي كه فشار خود يا مشكل تيروئيد يا قلبي - عروقي يا كم خوني شديد يا بيماري قند و... دارند و بايد براي هميشه دارو مصرف كنند.
دارو را نبايد بدون مشورت با پزشك قطع كنيم يا تغيير دهيم يا كم و زيادكنيم بايد وقتي دارويي را مصرف مي كنيم وضعيت خود را به متخصص اعلام كنيم تا با شرايط بعد از مصرف دارو را تنظيم كند
به ياد داشته باشيد برخي داروها به برخي سازگار و براي گروهي ناسازگار است مانند اين كه ما ميوه اي براي عده اي خوب و با مزاج برخي نمي سازد.

[HL]درمان هاي ديگر[/HL]
بعد از دارو درماني و آرامش نسبي ذهن بايد از روان شناس باليني (درمان هاي شناختي رفتاري) كمك بگيريم

[HL]خودياري[/HL]
از تمرين هاي خودياري نبايد غافل شويم
كار، فعاليت هاي بدني، انصراف توجه از افكار وسواسي( با مجاسبات رياضي، انجام دادن كاري، فرار از تنهايي، خواندن آيات و اشعاري كه حفظ هستيد، تماس تلفني، و...)ورزش هايي مانند شنا، پياده روي، خواندن كتب مفرح و نشاط بخش، ديدن فيلم هاي كمدي، نوشتن( خاطرات و..)، نماز و روزه، داشتن دوستي معنوي و همدل، داشتن كارشناس مخصوص احكام شرعي و....

[HL]كارشناس احكام شرعي[/HL]
از تماس و ارتباط با كارشناسان مختلف اجتناب كنيد اين امر وقت زيادي از ايشان مي گيرد و مديون خواهيد شد. يك كارشناس فقهي آگاه به مسائل روان شناختي داشته باشيد و بعد از اطمينان از احكام فقط و فقط به گفته هاي او عمل كنيد
اضطراب افراد وسواسي را هل مي دهد تا با كارشناسان مختلف تماس داشته باشند ولي آنها بايد در برابر اين خواسته تكراري و وسواسي مقاومت كنند. [HL]تماس ها مانند سيگاري است كه افرادي سيگاري در استرس ها زيادتر مي كشند[/HL] و براي اطمينان سازي بيمارگونه است.
اگر نياز شد با كارشناس مذهبي مشورت كنيد حتما حتما بگوييد كه بيماري وسواس داريد تا حكم مخصوص وسواسي را بگويد
تا درمان بيماري از مطالعه رساله عميله مرتبط با وسواس اجتناب كنيد.

[HL]ازدواج[/HL]
براي ازدواج عجله نكنيد. ابتدا درمان (دارودرماني، روان درماني، تمرينات خودياري ) را جدي بگيريد هرگاه وضعيت شما بهتر شد با مشورت با متخصص اقدام كنيد
براي توضيح مشكل وسواس به خواستگار خودتان را به زحمت نيندازيد حتما به اتفاق خواستگار نزد روان شناس باليني برويد تا ايشان او را نسبت به مشكل آگاه كند
گاهي افراد بعد از ازدواج مشكلشان شديد تر مي شود چون مسؤوليت هايشان بيشتر مي شود و همسر به جايي حمايت براي رفع مشكل با تمسخر، سرزنش و سركوفت و ....سبب تشديد بيماري مي شوند

[HL]هركسي به نوعي[/HL]
به جاي اين كه زانو غمي به بغل بگيريم و بگوييم چرا سهم من اين است حركت كنيم. به عنوان مشاوري كه سال ها متمادي به مردم در ارتباط هستم مي گويم كه هركسي حتي افرادي كه به ظاهر خوش هستند مشكلاتي دارند و ما اغلب مي گوييم مرغ همسايه غاز است و ديگري حال و روز بهتري دارد
در حالي كه اگر بگوييم هر كسي مشكلي دارد و من نيز مانند بسياري مبتلا به اين نوع مشكل هستم(پذيرش) نيروي بيشتري براي مقابله خواهيم يافت
گويند حاكمي خواست كه مردم حاضر شوند و مشكلات خود را در ميدان بزرگ شهر بريزند و بعد به آنها گفت هركسي هر مشكلي كه مي خواهد بردارد افراد با ديدن مشكلات عجيب و غريب ديگران اصرار داشتند تا مشكل خود را بردارند و با آن مقابله كنند چون به مراتب كوچك تر از مشكلات ديگران بود
برنامه ماه عسل ماه مبارك گاهي مشكلات بزرگي را نشان مي دهد كه افراد با آن مبارزه مي كنند اين برنامه به ما مي تواند قدرت دهد.

مطالعه كنيد

قدرت اراده = زيرخاكي پر قيمت

http://ahkam.askdin.com/index.aspx?Link=20

واقعا متاسفم دوست عزیز . تو رساله هم یعضی چیزا سخته عمل کردنش . به مرور زمان عمل کردن به این حکمها ادمو خسته میکنه ...

پیش دکتر زنان رفتین؟ این بیماری شاید یه جوری درمان شه!

سؤال: اين جانب از مدّتى قبل دچار بيمارى داخلى شده­ام؛ از نشانه هاى آن تكرّر ادرار و باد شكم مى باشد، گاهى فكر مى­كنم شايد جنبه وسواس داشته باشد، فقط در هنگام وضو گرفتن و يا نماز خواندن و يا نشستن در يك جا مقيّدم كه چيزى از من خارج نشود؛ با توجّه به توضيحات فوق به دو سؤال زير پاسخ دهيد:
الف) آيا به احساس دوّم كه فقط در مواقع خاص (وضو و نماز) به من دست مى دهد اعتنا نكنم؟ ب) آيا به قطراتى كه امكان دارد بعد از چند دقيقه از من خارج شود اعتنا نكنم، يا حكم ديگرى مى­فرماييد؟(مرجع: آیت ­الله مکارم شیرازی)

پاسخ: الف) در مورد شك، مخصوصاً اگر ناشى از وسواس باشد،[HL] ابداً اعتنا نكنيد.[/HL]

ب) [HL]اگر استبرا كرده ­ايد و قطرات مشكوك است كه بول است يا چيز ديگر، باز اعتنا نكنيد [/HL]و اگر [HL]يقين[/HL] داريد بول است، چنانچه تجديد وضو مايه مشقّت زياد مى شود يك بار وضو براى هر نماز كافى است[1].


[/HR] [1] . آیت الله مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج2، احكام وضو، سئوال 60.

حامی;540765 نوشت:
تذكر: گاهي ريزش ادار به دليل بيمارهاي كليوي و مجاري ادار است اگر هنوز اين امر را بررسي نكرده ايد حتما از متخصص كليه و اورلوژي كمك بگيريد.

فراموش نشود

سلام
من نیز مانند این خانم دچار وسواس و سپس افسردگی شدید شدم.:Ghamgin:
بعد از زمانی که دونستم که وسواس دارم به روانپزشک مراجعه کردم.:bastan::khaneh:
بحمدلله پنج ماه میگذره و الن خیلی حالم خوبه .چنان با نشاط شده ام که نمیتونن باور کنن یه زمانی افسردگی شدید داشتم.:khaneh:
:Ealam:نباید مایوس شد و نباید فقط به دارو ها چشم دوخت بلکه باید از خدا کمک خواست.
در ضمن تو درسام هم قویتر شدم.

ادامه سؤال پرسشگر محترم

نوشت:
سلام
ضمن سپاسگذاری صمیمانه از شما که با حوصله به سوالاتم جواب دادین. بی نهایت ممنونم از شما. اگه اجازه بفرمایین در ادامه ی فرمایش تون مواردی رو عرض کنم.

خانواده ای که حمایت می کنند؛
چیزی که می خوام بگم شاید بی انصافی باشه، نمی دونم. خانواده ی من همیشه در کنارم بودن و هستن، ولی بدلیل وابستگی زیادی که به همدیگه داریم یا بهر دلیل دیگه ای، عموما از خط اعتدال بیرون می زنیم. هم من هم والدین؛ من با زودرنجی های بی موردم و والدین با انتظارات نا معقول و شایدم معقول.
مادرم با اینکه می دونه تحت شرایطی که اضطرابم بالا میره، وسواسم شدت پیدا می کنه. با این حال مدام میگه اگه به گناه بودن کارات فکر کنی دست بر می داری، مثلا اینجوری میخواد منو منع کنه و دست بردارم در حالی که حالم بدتر میشه. میگم دست خودم نیست نمی تونم مقابله کنم، میگن یعنی پاهات رو خودت حرکت نمی دی که بری دستاتو بشوری؟ خودشون میرن؟ اینا مگه دستای تو نیست که شیر آب رو باز می کنه! یعنی چی دست خودم نیست!!!
پس خونواده ام حمایت می کنن ولی... این طرف دیوار هم هست.

تذكر: گاهي ريزش ادرار به دليل بيمارهاي كليوي و مجاري ادار است
از این بابت بطور کامل تحت آزمایش و چکآب بوده ام و سلامت کلیه ها و مباحث ارولوژیکی با آخرین روش های پزشکی مورد بررسی بوده و سالم بوده.
دارو درمانی
چند سال قبل، اقدام کردیم تا از طریق دارو و روانپزشک(در کنار روانشناس) اضطراب و وسواسم کنترل بشه. منتها بدلیل خواب آلودگی ناشی از مصرف و اینکه زمان کمی برای رسیدگی به تکالیف درسی داشتم و از خیلی از کارهام عقب می افتادم بدتر اضطرابم شدت گرفت و میشه گفت بعد از اون موقع بود که نشانه های اولیه ی افسردگی در من بروز کرد. اون روزها خیلی خفیف بود البته.
به ياد داشته باشيد برخي داروها به برخي سازگار و براي گروهي ناسازگار است مانند اين كه ما ميوه اي براي عده اي خوب و با مزاج برخي نمي سازد.
همینطوره که می فرمایید. منتها از بین چندین نوع دارویی که مصرف کردم هیچ کدوم با سیستم بدنی من سازگار نبود، فقط عوارضش برام موند که به زحمت دارم باهاش مبارزه می کنم.

خودیاری...كار، فعاليت هاي بدني
خیلی کم پیش میاد روزم رو بدون برنامه پیش ببرم. زمان ورزشم مرتبه، مطالعه آیینی و علمی، حفظ شعر و ... که نه به خاطر مبارزه با مشکلاتم بلکه از روی عادات زندگی ام همیشه این برنامه ها رو دارمشون. مگر زمانی که افسردگی ام به شدت عود کنه و انگیزه ی زندگی ام رو از دست بدم که در این شرایط هم سعی می کنم حداقل برنامه هام رو داشته باشم ولو به اجبار و اکراه.

نوشتن( خاطرات و..)، داشتن دوستي معنوي و همدل
تا حدود زیادی دست به قلم هستم. ارتباط دوستی زیاد قوی ندارم چون علی رغم روابط عمومی خوب، دوستی که طرز فکر اعتقادی نزدیکی به من داشته باشه ندارم یکی دو موردی هستن که اونا هم اهل شهرهای دیگه ان و خیلی کم می بینم شون.
داشتن كارشناس مخصوص احكام شرعي و....
توی دانشگاه که بودم با یکی از استاتیدم مشورت می کردم که هم تحصیلات حوزوی داشتن هم تحصیلات دانشگاهی در رشته روانشناسی. خیلی کمکم می کردن ولی از وقتی فارغ التحصیل شدم این ارتباط قطع شده و در مضیقه ام. تماس تلفنی هم نه برای ایشون راحته نه برای من.

یه خصیصه...
به عنوان یه جوون که به اقتضای سن و سالش باید با یه چیزهایی مبارزه کنه و شیطان رو از خودش دور نگه داره، تنها امیدم و تنها چیزی که بهم نیرو میده که خطا نرم، فقط یه آیه است: قطعا ما انسان را آفریدیم و به آنچه نفسش بر وی وسوسه می کند آگاهیم.
وقتی یادم می افته یکی هست که می دونه توی چه شرایطی ام به قدری بهم انرژی می ده که خدا می دونه. با این آیه قدرت می گیرم که با وسوسه های اقتضای جوونی به خوبی مبارزه کنم.
حالا هم اگه بدونم والدینم می دونن که تو چه شرایطی ام، شاید بهتر بتونم مبارزه کنم و به زندگی ادامه بدم. دردم اینه که علی رغم همه ی دلسوزی هاشون، مقصر اول و آخر بیماری ام و وسواس و افسردگی رو خود من می دونن و میگن خودت نمی خوای که خوب بشی و این عین یه خوره داره منو از بین می بره. گاهی اوقات خودم رو اینجوری قانع می کنم که شاید محبت و دوست داشتن زیادی شون باعث شده هنوز نتونن قبول کنن که این مشکلات با منه و باید باهاش کنار اومد.
خونواده ی من برای هر مساله ی کوچیکی خیلی خوب می شینن و با هم صحبت می کنن تا به نتیجه برسن. ولی من هرچی در این مورد باهاشون صحبت می کنم و انتظاراتم رو میگم بی نتیجه ست.
خیلی وقت شما رو گرفتم. حقیقتا شرمنده ام. اگه احساس می کنین لزومی نداره وقت با ارزش تون رو صرف بحث روی مشکلاتم کنین، جواب ندین موردی نداره، وسعت مسائل من بیشتر از اونیه که بشه تو یکی دو تا پست جمع کرد.
من تا اینجا فرمایشات پرمغز و مفیدتون رو خوندم برام خیلی باارزشه و خدا رو شکر می کنم. بازم ممنون.


به دقت گوش كنيد و يادداشت برداري كنيد

1- تعریف وسواس و راه‌های پیشگیری و درمان== دانلود سخنرانی استاد حورایی

2- سخنرانی آیت الله فاطمی نیا
3- آيت الله مظاهري
جلسه پنجم

جلسه چهارم

جلسه سوم

جلسه دوم

جلسه اول


حامی;540922 نوشت:
سلام
ضمن سپاسگذاری صمیمانه از شما که با حوصله به سوالاتم جواب دادین. بی نهایت ممنونم از شما. اگه اجازه بفرمایین در ادامه ی فرمایش تون مواردی رو عرض کنم.

خانواده ای که حمایت می کنند؛
چیزی که می خوام بگم شاید بی انصافی باشه، نمی دونم. خانواده ی من همیشه در کنارم بودن و هستن، ولی بدلیل وابستگی زیادی که به همدیگه داریم یا بهر دلیل دیگه ای، عموما از خط اعتدال بیرون می زنیم. هم من هم والدین؛ من با زودرنجی های بی موردم و والدین با انتظارات نا معقول و شایدم معقول.
مادرم با اینکه می دونه تحت شرایطی که اضطرابم بالا میره، وسواسم شدت پیدا می کنه. با این حال مدام میگه اگه به گناه بودن کارات فکر کنی دست بر می داری، مثلا اینجوری میخواد منو منع کنه و دست بردارم در حالی که حالم بدتر میشه. میگم دست خودم نیست نمی تونم مقابله کنم، میگن یعنی پاهات رو خودت حرکت نمی دی که بری دستاتو بشوری؟ خودشون میرن؟ اینا مگه دستای تو نیست که شیر آب رو باز می کنه! یعنی چی دست خودم نیست!!!
پس خونواده ام حمایت می کنن ولی... این طرف دیوار هم هست.

تذكر: گاهي ريزش ادرار به دليل بيمارهاي كليوي و مجاري ادار است
از این بابت بطور کامل تحت آزمایش و چکآب بوده ام و سلامت کلیه ها و مباحث ارولوژیکی با آخرین روش های پزشکی مورد بررسی بوده و سالم بوده.
دارو درمانی
چند سال قبل، اقدام کردیم تا از طریق دارو و روانپزشک(در کنار روانشناس) اضطراب و وسواسم کنترل بشه. منتها بدلیل خواب آلودگی ناشی از مصرف و اینکه زمان کمی برای رسیدگی به تکالیف درسی داشتم و از خیلی از کارهام عقب می افتادم بدتر اضطرابم شدت گرفت و میشه گفت بعد از اون موقع بود که نشانه های اولیه ی افسردگی در من بروز کرد. اون روزها خیلی خفیف بود البته.
به ياد داشته باشيد برخي داروها به برخي سازگار و براي گروهي ناسازگار است مانند اين كه ما ميوه اي براي عده اي خوب و با مزاج برخي نمي سازد.
همینطوره که می فرمایید. منتها از بین چندین نوع دارویی که مصرف کردم هیچ کدوم با سیستم بدنی من سازگار نبود، فقط عوارضش برام موند که به زحمت دارم باهاش مبارزه می کنم.

خودیاری...كار، فعاليت هاي بدني
خیلی کم پیش میاد روزم رو بدون برنامه پیش ببرم. زمان ورزشم مرتبه، مطالعه آیینی و علمی، حفظ شعر و ... که نه به خاطر مبارزه با مشکلاتم بلکه از روی عادات زندگی ام همیشه این برنامه ها رو دارمشون. مگر زمانی که افسردگی ام به شدت عود کنه و انگیزه ی زندگی ام رو از دست بدم که در این شرایط هم سعی می کنم حداقل برنامه هام رو داشته باشم ولو به اجبار و اکراه.

نوشتن( خاطرات و..)، داشتن دوستي معنوي و همدل
تا حدود زیادی دست به قلم هستم. ارتباط دوستی زیاد قوی ندارم چون علی رغم روابط عمومی خوب، دوستی که طرز فکر اعتقادی نزدیکی به من داشته باشه ندارم یکی دو موردی هستن که اونا هم اهل شهرهای دیگه ان و خیلی کم می بینم شون.
داشتن كارشناس مخصوص احكام شرعي و....
توی دانشگاه که بودم با یکی از استاتیدم مشورت می کردم که هم تحصیلات حوزوی داشتن هم تحصیلات دانشگاهی در رشته روانشناسی. خیلی کمکم می کردن ولی از وقتی فارغ التحصیل شدم این ارتباط قطع شده و در مضیقه ام. تماس تلفنی هم نه برای ایشون راحته نه برای من.

یه خصیصه...
به عنوان یه جوون که به اقتضای سن و سالش باید با یه چیزهایی مبارزه کنه و شیطان رو از خودش دور نگه داره، تنها امیدم و تنها چیزی که بهم نیرو میده که خطا نرم، فقط یه آیه است: قطعا ما انسان را آفریدیم و به آنچه نفسش بر وی وسوسه می کند آگاهیم.
وقتی یادم می افته یکی هست که می دونه توی چه شرایطی ام به قدری بهم انرژی می ده که خدا می دونه. با این آیه قدرت می گیرم که با وسوسه های اقتضای جوونی به خوبی مبارزه کنم.
حالا هم اگه بدونم والدینم می دونن که تو چه شرایطی ام، شاید بهتر بتونم مبارزه کنم و به زندگی ادامه بدم. دردم اینه که علی رغم همه ی دلسوزی هاشون، مقصر اول و آخر بیماری ام و وسواس و افسردگی رو خود من می دونن و میگن خودت نمی خوای که خوب بشی و این عین یه خوره داره منو از بین می بره. گاهی اوقات خودم رو اینجوری قانع می کنم که شاید محبت و دوست داشتن زیادی شون باعث شده هنوز نتونن قبول کنن که این مشکلات با منه و باید باهاش کنار اومد.
خونواده ی من برای هر مساله ی کوچیکی خیلی خوب می شینن و با هم صحبت می کنن تا به نتیجه برسن. ولی من هرچی در این مورد باهاشون صحبت می کنم و انتظاراتم رو میگم بی نتیجه ست.
خیلی وقت شما رو گرفتم. حقیقتا شرمنده ام. اگه احساس می کنین لزومی نداره وقت با ارزش تون رو صرف بحث روی مشکلاتم کنین، جواب ندین موردی نداره، وسعت مسائل من بیشتر از اونیه که بشه تو یکی دو تا پست جمع کرد.
من تا اینجا فرمایشات پرمغز و مفیدتون رو خوندم برام خیلی با ارزشه و خدا رو شکر می کنم. بازم ممنون.

سلام
نماز و روزه تان قبول

[HL] سايكواجوكيشن براي خانواده[/HL]
بيماري وسواس براي خيلي از خانواده ها محسوس نيست و واقعا نمي توانند هضم كنند كه چرا فرد وسواسي اين گونه عمل مي كند. بنابرابن از در تذكر، يا تندي و تمسخر و ...وارد مي شوند.
بهترين راه اين است كه با اعضاي خانواده يك نزد روان شناس باليني حاضر شويد تا ايشان با توضيحاتش آنها را نسبت به بيماري آگاه كند. نيز مي توانيد از سؤالات افراد وسواسي و مقالات و سخنراني هاي كارشناسان ايشان را نسبت به اين بيماري روشن كنيد.

[HL]دارو درماني[/HL]
داروها عوارضي دارند مانند همه داروهاي ديگر ولي داروهاي اضطراب زدا اغلب كرختي و خواب آلودگي هم دارند و اين داروها زير نظر متخصص براي مدتي مشخص استفاده مي شود و در برابر براي كم كردن عوارض از توصيه هاي مشاور و روان پزشك كمك بگيريد
بايد زماني را براي دارو درماني انتخاب كنيد كه نگران تكاليف نباشيد. خود نگراني درباره تكاليف و بايد و نبايدها و الزام هاي خودساخته مي توانند حال شما را بدتر كنند
سلامت ما در اولويت قرار دارد بنابراين حتي اگر متخصص لازم ديد مي توانيد يك ترم يا يك سال مرخصي بگيريد

[HL]تصور كنيد كشي را مي خواهيد با كشيدن به جايي ببنديد وقتي قبل از بستن از دستتان رها شود به سر جاي اولش بر مي گردد. در دارو درماني بايد مراقب باشيم كه سر از خود دارو را قطع نكنيم وگرنه فايده و اثر آن مي رود و شما را به جاي اول و حتي عقب تر برمي گرداند[/HL]

در [HL]گزينش[/HL] روان پزشك و روان شناس باليني تحقيق زيادي كنيد از افرادي كمك بگيريد كه در زمينه وسواس كار تخصصي مي كنند(مهم)
نيز در در تماس با كارشناس احكام نبايد زياده روي كنيد بيماري وسواس طوري است كه شما را وادار مي كند تا پيوسته براي اعتماد و اطمينان با او در ارتباط باشيد و همين حتي مي تواند شما را به كارشناسي كه پيوسته و در جلسات متعدد به سؤالات شما پاسخ مي دهد وابسته كند و اين يعني گرفتاري روي گرفتاري و قوز بالا قوز بنابراين دقت كنيد شما بعد از يك بار پرسيدن همه نكات را مي دانيد فقط عمل كنيد چون تماس هاي زياد شما را نسبت به تضييع وقت كارشناس مديون مي كند

[HL]خودياري[/HL]
حتما خود شما كه با اين بيماري دست و پنجه نرم كرده ايد خوب مي دانيد كه چه چيزهايي حالتان را بدتر و چه چيزهايي حال شما را بهتر مي كنند(مانند آيه مورد نظرتان) با در نظر داشتن عقل و شرع فهرستي از آنها تهيه كنيد و تلاش كنيد آنها را براي بهبود و نشاط خود به كار بگيريد.

در آخر از همه كاربران درخواست دارم براي سلامتي شما و همه بيماران دعا كنند
اللهم اشف مرضانا بحق محمد و آل محمد

ادامه سحنان پرسشگر محترم

...... نوشت:
سلام استاد
فایل های صوتی که آپلود کرده بودین، همه رو بجز یکی شون قبلا گوش داده بودم و به احترام فرمایش شما، یک بار دیگه به دقت و با یادداشت برداری گوش دادم.
بیان می کنم تا بیشتر و بیشتر مقید به رعایت باشم:
سعی می کنم با انسجام رفتاری بیشتر و تمرکز قوی تر از قبل با مشکلاتم مبارزه کنم.
تصمیم گرفتم مکررا و برنامه دار به فایل استاد فاطمی نیا گوش بدم تا بی اعتنایی ملکه ی ذهنم بشه، اینجوری حداقل یه بخشی از مشکل کم میشه.
در میون گذاشتن این مسائل با شما، انگیزه ی مبارزه ام رو بیشتر کرد. ماه، ماه خداست، شب قدر هم نزدیکه، شما و کلی کاربرای دیگه هم که برام دعا می کنین، خودمم برای نمی دونم چندمین بار شروع می کنم به جنگیدن، ولی با انگیزه ی بیشتر و توکل.
انشاءالله یه روزی بهتون خبر بدم که حالم چقدر خوب شده.
من همه ی تلاشم رو برای خوب شدنم می کنم. وسواسم باید از بین بره. در مورد بیماری ام هم نهایت تلاشم رو می کنم تا درمان بشه اگرم نشد چون خواست خداست تسلیم می شم و ازش می خوام دیگه کم نیارم.
استاد از خدا بخوایین و برام دعا کنین کم نیارم.
یک دنیا ممنون از راهنمایی هاتون. کلی اذیت تون کردم، انشاءالله حلال کنین.

سلام بر شما
فرق شما با بسياري از افراد وسواسي در پويا بودن و حركت كردن شما است و اين اميدوار كنند است كه ان شاالله با كمك از متخصص و تمرينات خودياري ديگر و [HL]توسل[/HL] و [HL]دعاي مؤمناني كه اين سطر مي خوانند مشكل رفع مي شود[/HL]
اميدوار با همين روحيه ادامه دهيد و روزي خبر خوب رهايي شما از وسواس را بشنويم
ان شاالله در صفحات آتي بي خيال درماني (همين فصل كه شروع مي كنم) نكاتي خواهم گفت كه كمك كننده است و اميدوارم همراهي كنيد و بازخورد به بنده بدهيد

ديشب خدمت عالمي بود مبتلا به سرطان بود و خدا رو شكر حالشان خيلي بهتر است مي گفت در بيمارستان تهران پزشك معالج در جمعي از بيماران اشاره كرد به من و گفت داستان ايشان به خاطر سبك باورهايشان متفاوت است نظام باورهاي امثال ايشان بسيار كمك كننده است.
خود اين عالم مي گفت: در بدترين شرايط روحي توسل به حضرت زهرا پيدا مي كردم
به خدا هم گفتم خب جانم مال خودتان است مي خواهيد من را ببريد حرفي ندارم
ولي اگر از خودم بپرسيد( با چشماني پر از اشك ادامه داد) دستم خالي است و توشه قابل توجهي ندارم (با اين كه حوزه علميه دارند با بيش از 500 نفر طلبه خواهر)
امسال نذر داشت براي ماه مبارك رفته روستايي براي تبليغ و امام زاده اي متروكه را براي برگزاري [HL]قسمتي كوتاه از دعاي ابو حمزه در هر شب(كوتاه و مختصر و مردم پسند با ده دقيقه صحبت در هرشب[/HL] انتخاب كرده بود
مردم مخالفت مي كردند و مي گفت كسي نمي آيد ديشب همراه ايشان به امام زاده رفتم باوركردني نبود چراغاني شده بود و مردم منتظر بودند حاج آقا [HL]طبق شب هاي قبل[/HL] ساعت ده و نيم حاضر شوند
بله

[HL]افراد وسواسي هم بايد فوق العاده دقت كنند مبادا با خداي خودشان قهر كنند و خسته شوند
قهر با خدا مثل اين است كه در چاهي افتاده باشيم و برايمان طنابي انداخته باشند كه ما را نجات بدهند ولي ما لج كنيم و طناب را نگيريم
در اين صورت خودمان محروم مي شويم
[/HL]

[HL]
[/HL]
موضوع قفل شده است