جمع بندی طب سنتی یا طب جدید؟

تب‌های اولیه

43 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
طب سنتی یا طب جدید؟

muiacir;537963 نوشت:
سلام خدمت زننده تاپیک
شما طوری حرف زدید که کاملا به طب اسلامی(سنتی) و طبابت جدید واقف هستید.
من 1 ساله در مکانی هستم که یه متخصص طب سنتی(با 18 سال سابقه کار توی حجامت ، فست ، بادکش و ....) هم داریم و به شخصه تجربه کردم طب سنتی به تنهایی پاسخ گوی 10درصد بیماری ها هست و توی 90درصد دیگه فقط و فقط یه مکمل میتونه باشه.

دوست عزیز حرف هایی که زدم مال خودم نیست بر مبنای گفته های اساتید این رشته است. البته دیدگاه شخصی شما جای سوال داره، این آمار و ارقام بر چه مبنایی است، شاید یه نفر به خاطر عدم دریافت نتیجه دارویی از یک طب احساسی برخورد کنه و چنین نظری بده ولی اینکه فرمودید در ۹۰درصد مواقع طب سنتی کارساز نیست جای ابهام داره، البته بنده و متخصصین طب سنتی، طب مدرن رو کاملا کنار نزدن و اعتقادشون بر این هست که از طب سنتی برای تعدیل طب مدرن میشه استفاده کرد.
با این همه موضوع اصلی بنده فقط طب سنتی نبود. این رو هم در نظر بگیرید نحوه اجرای طب سنتی مهمه اگه فقط قسمتی اش اجرا بشه ممکنه باعث اختلالاتی بشه

programmer1;537989 نوشت:
دوست عزیز حرف هایی که زدم مال خودم نیست بر مبنای گفته های اساتید این رشته است. البته دیدگاه شخصی شما جای سوال داره، این آمار و ارقام بر چه مبنایی است، شاید یه نفر به خاطر عدم دریافت نتیجه دارویی از یک طب احساسی برخورد کنه و چنین نظری بده ولی اینکه فرمودید در ۹۰درصد مواقع طب سنتی کارساز نیست جای ابهام داره، البته بنده و متخصصین طب سنتی، طب مدرن رو کاملا کنار نزدن و اعتقادشون بر این هست که از طب سنتی برای تعدیل طب مدرن میشه استفاده کرد.
با این همه موضوع اصلی بنده فقط طب سنتی نبود. این رو هم در نظر بگیرید نحوه اجرای طب سنتی مهمه اگه فقط قسمتی اش اجرا بشه ممکنه باعث اختلالاتی بشه

سلام مجدد
برخلاف پست اول شما ، تقریبا با این پستتون موافقم
اینکه طب سنتی باید در کنار طب جدید اجرا باشه تا شاید نتیجه بهتری بده و اگر دقت کنین من هم گفتم توی 90 درصد بیماری هایی که من میشناسم به صورت مکمل کاربرد داره.
مساله بعدی اینکه اون آمار و ارقام رو من گفتم که....فقط و فقط تجربه 1 ساله من در کنار یکی از متخصصین این امر هست(ایشون 18 سال سابقه کار دارند).
و مساله آخر اینکه متاسفانه برعکس اطبای امروزی که طب سنتی رو یه درمان مکمل میدونند ، متخصصان طب سنتی شدیدا روی طبشون حساس هستند و اون رو خیلی خیلی کاربردی تر میدونند و .... اما متاسفانه بین ادعا و عمل زمین تا آسمون فاصله است.
owari;538019 نوشت:

سلام علیکم مؤمن،
حقیر هم با اکثر حرفهای شما موافق هستم و پاسخ پرسش شما را هم یک چیز بیشتر نمی‌دانم و البته عالمی هم حرف ذیل همین یک جمله دارم:

وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُ‌هُمْ إِلَّا ظَنًّا ۚ إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا ۚ إِنَّ اللَّـهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ [یونس، ۳۶]
و بیشتر آنها، جز از گمان (و پندارهای بی‌اساس)، پیروی نمی‌کنند؛ (در حالی که) گمان، هرگز انسان را از حقّ بی‌نیاز نمی‌سازد (و به حق نمی‌رساند)! به یقین، خداوند از آنچه انجام می‌دهند، آگاه است!

حق کجاست؟ علی مع الحق و الحق مع العلی ...
کدام علی؟ همانکه أنا مدینة‌ العلم و علی بابها
کدام مدینة‌العلم؟ همان که علمش از ناحیه‌ی خداست: وَقُل رَّ‌بِّ زِدْنِي عِلْمًا
و در روایت مبارکه داریم که لیَسَ العِلمُ بِکثرة التَعلیمِ و التَعلُّم ، بَلِ العِلمُ نورٌ یقذفُه اللهُ فی قلبِ مَن یَشاء

آنچه نزد دانشمندان است نه علم است و نه حق است، چیزی که حق نیست باطل است، باطل لزوماً به معنای شیطانی نیست،‌ باطل به معنای چیزی است که خلقت به آن تعلق نگرفته باشد و شبه‌حقیقت باشد، چیزی که وجود ندارد و گمان می‌شود که وجود دارد ... در مورد علوم جدید (بغیر شاید فقط ریاضیات و فلسفه که عقلانی هستند) علومی که داریم شبهی از حقیقت هستند، شبهی از علم، تقریبی از حقیقت ...

فرض کنید خداوند انسان را می‌آفرید و بعد محافظت او از خودش را به داروها و تجهیزات پزشکی‌ای موکول می‌کرد که تازه حدود ۷۰۰۰ سال بعد قرار بود انسان کشف کند! اصلاً نسل تا آن ۷۰۰۰ سال ادامه پیدا می‌کرد که بعد انسان بخواهد چیزی کشف کند؟ خداوند هرچه خلق کرده اسباب زندگی او را هم برایش فراهم کرده است، ولی انسان در قرون وسطی پا را از گلیمش فراتر گذاشت ... شروع کرد به تصرف کردن بدون استحقاق در چیزی که علم زیادی هم نسبت به آن نداشت:

... وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا [الإسراء، ۸۵]
... و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است

بهره‌ی علوم تجربی از علم حقیقی که خداوند عالم را بر اساس آن بنا کرده است تنها فرضیات و نظریه‌هایی است که هیچ یک قطعی نیستند ... البته هر کسی کتاب دانشمندان جربی را بخواند و بفهمد لذت می‌برد از نبوغ انسان و قدرت فکر و تحلیل انسان، اما اینها برای ما قابل توجه هستند مگرنه در مقابل خداوند سرگرمی و بازیچه‌ی دنیا هستند، یک ورزش ذهنی مثل شطرنج و ... می‌ماند، خوب است اگر انسان را مقابل خالق علم خاضع کند اما سد راه است اگر انسان را به طغیان بکشاند که در این صورت این علم ناچیز حجاب اکبر بوده است، متاع غرور، رزقی که انسان را فریب داده و به غفلت از اصل کشانده است، میلی‌متر را می‌گیرند و کیلومتر از دستشان در می‌رود. بجز نظریات که برای محققین جالب است (گاهی هم واقعاً بیش از تخیلات و خیال‌بافی‌های عالمانه نیست) آنچه که عوام را علم‌زده کرده است ماحصل تولید این علوم است: تکنولوژی! تکنولوژی چیز خاصی نیست، اگرچه در آن هم نبوغ انسانی موج می‌زند (که البته در مقابل علم حقیقی قابل اعتنا نیست ولی در غیر مقام مقایسه برای ما جالب است و مایه‌ی کنجکاوی) اما باقی دیگر مطلب خاصی در دل خود ندارد و معمولاً بزرگتری از آنچه که واقعاً هستند به نظر می‌رسند.
حرف بسیار است ...
یا علی


سلام
من توی پست قبلیم میخواستم ثابت کنم که پست اول زننده تاپیک یکم مغرضانه نسبت به طب جدید بیان شد اون وقت شما برای حرفی که خیلی صحت نداره تازه اثبات قرآنی هم میارید؟
طب سنتی چی داره؟فست ، بادکش ، ماساژ ، حجامت ، زالو وبعضا اگر طرف وارد باشه توی مساءل تغذیه هم بر اساس مزاج شناسی توصیه هایی میکنند.
از اسمش هم مشخصه ، طب سنتی ، یعنی تا آخر دنیا همینه.
من به شخصه اون رو طب خوبی میدونم و کاربردی
اما اینکه اگر کسی بخواد شدیدا تعصبی بگه مثلا خیلی راحت میاد و 80درصد بیماری ها رو درمان میکنه یا اینکه بگه طب جدید ضررش بیشتر نفعشه(مثل زننده تاپیک) رو قبول ندارم.چون این ها یا تجربه شخصه متخصصه یا غیر متخصص
اگر غیر متخصصه که هیچ اگرم متخصصه که منم تجربه شخصیم رو بیان کردم.حالا کدوم درست میگیم؟الله اعلم
هیچ وقت هیچ امار مناسبی از تاثیر طب سنتی گزارش نشده ، همیشه تجربه بیماری ها در افراد منفرد بوده برعکس طب جدید که روزی 500 تا مقاله همیشه توش منتشر میشه از خوب بودن یا بد بودنش

muiacir;538107 نوشت:
متخصصان طب سنتی شدیدا روی طبشون حساس هستند و اون رو خیلی خیلی کاربردی تر میدونند و .... اما متاسفانه بین ادعا و عمل زمین تا آسمون فاصله است.

حساس هستند چون اکثر مفاهیم از ناحیه معصوم و یا افرادی که تحت تاثیر بیشتر معارف دینی بوده اند صادر شده، حساس هستند چون پدر بزرگ ها و مادربزرگهای ما هزار و یک جور مرضی که الان جوانهای ما بهش مبتلا هستند رو نداشتند، حساس هستند چون وقتی امروز رو با همه پیشرفت های تکنولوژیکی با گذشته با همه ضعف های علمی مقایسه میکنند، گذشته رو بهتر می بینند چیزی که در تاریخ وجود داره، عمرهای زیادتر، گرمی بیشتر خانواده و امراض کمتر و زندگی های راحت تر و ...

وقتی زندگی معنوی عالمان گذشته رو نگاه میکنیم، خروجی کارهای ایشان هم معمولا دارای کیفیت بسیار بالایی است شبیه همون دانش پزشکی بوعلی سینا که خیلی هم اتفاقا از مزاج ها صحبت کرده و مفاهیم طب سنتی امروز برگرفته از اون هست و سالها در دانشگاه های خارجی و جامع پزشکی (در غرب : مهد تکنولوژی ) مورد استفاده قرار میگرفته و چه بسا قرار میگیرد!.
شما اونها رو با جامعه متخصصین امروزی مقایسه کنید.

muiacir;538107 نوشت:
من توی پست قبلیم میخواستم ثابت کنم که پست اول زننده تاپیک یکم مغرضانه نسبت به طب جدید بیان شد اون وقت شما برای حرفی که خیلی صحت نداره تازه اثبات قرآنی هم میارید؟

بنده نخواستم چیزی رو ثابت کنم و منتظر باشم که دیگران اثباتش رو تایید کنند، سوال و ابهامی داشتم بیان کردم، اگه اثباتی قرآنی و دینی بر مطلبی آورده بشه و تجربه و نظریات مبنتی بر اون تجربه رو زیر سوال ببره و شبه حقیقت رو با نور حقیقت روشن کنه اشکالی داره!؟
شما در پست قبلی چیز خاصی رو ثابت نکردید، فقط بر شبهه و سردرگمی بنده افزودید، اگر نمی گفتید که 1 سال با یک متخصص طب سنتی با 18 سال سابقه کاری در 90 درصد بیماری ها، طب سنتی فقط میتونه مکمل باشه اینقدر وارد بحث نمی شدم! در واقع برای بنده عجیب هست که چطور ممکنه به همه توصیه ها عمل کرد ولی باز هم قدرت طب سنتی رو کم دید، این رو از این بابت میگم که خودم واقعا تازه وارد در طب سنتی هستم و همین چند توصیه ای که در ماه رمضان اجرا کردم تاثیر زیادی ازش دیدم! همچنین سخنان و مطالبی که متخصصین این رشته شبیه آقای خیر اندیش، خدادادی، روازاده و ... گفته اند بر این مطلب اذعان دارند.

muiacir;538107 نوشت:
طب سنتی چی داره؟فست ، بادکش ، ماساژ ، حجامت ، زالو وبعضا اگر طرف وارد باشه توی مساءل تغذیه هم بر اساس مزاج شناسی توصیه هایی میکنند.

نمی دونم سطح آشنایی شما با طب سنتی چقدر هست؟ (مثلا همین مزاج شناسی خیلی از نارسایی ها رو درمان میکنه و در واقع یک پیشگیری دهنده بسیار خوب هست به نظر من همون چیزی که در طب اسلامی/سنتی یک اصل هست یعنی پیشگیری).
ضمنا مفاهیم پایه این رشته هم خیلی با منطق و کلام قرآن و معصومین جور در می آد.
اینکه طب جدید جزء نگره و کل نگر نیست و باعث مشکلاتی میشه.
مثال ملموس همین قضیه بیماری چرک کردن گلو و سرماخوردگی است که دکتر فورا پنی سیلین مینویسه و یه مشت آنتی بیوتیک میده، درسته بهبودی سریعی حاصل میشه ولی آیا کسی گفته که این داروها باعث نارسایی دیگری نمیشن؟! شبیه مکمل های ورزشی و غذایی که عضلات رو حجیم میکنند ولی از اون طرف کلیه و سایر دستگاه های داخلی رو داغون میکنند به قول طب سنتی ها این فرد شبیه یک چراغ هست که فتیله عمرش رو کشیده بالا، درسته روشنایی زیاد و خیره کننده ای برای لحظه ای ساطع میشه ولی زود هم خاموش میشه!
مثال ملموس دیگه همون قضیه معروف 8 لیوان آب خوردن طی روز هست که سلامتی رو تامین میکنه، همون افرادی که این حرف رو زدند باز اخیرا سر این بحث میکنند که این حرف مثل اینکه زیاد هم درست نیست!
همین قضیه در بسیاری از موارد دیگه هم هست، اصولا اکثر شاخه های پزشکی بیمار رو شبیه یک ماشین در نظر میگیرند که قطعه ای ازش خراب شده، شروع میکنند به تعمیر اون قطعه! ولی انسان یک ماشین نیست که مسقل توی این دنیا رها شده باشه و به شدت با همه عالم در ارتباط هست، این رو میتونید در داستان های قرآنی و زندگی های عرفانی و دینی هم مشاهده کنید.
وقتی این جز نگری طب مدرن که مورد مخالفت شدید طب سنتی است رو در کنار معادلات قرآنی و احادیث قرار میدیم نتیجه گیری منطقی تری حاصل میشه.
اینکه احادیث داریم انعقاد نطفه مثلا چه روزهایی انجام بشه باعث بیماری صرع و ... میشه و یکپارچگی عجیب ما با دستگاه خلقت این جز نگری رو کاملا نفی میکنه.
اینکه امام رضا ع تمامی طب رو یک آیه "كُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ" معرفی میکنند بی دلیل نیست، شاید گسترش طب جدید و ناآشنا نگه داشتن مردم از طب سنتی اهداف خاص گروهی خاص بوده!
اینکه دستور حجامت از ناحیه خداوند صادر شده باشه حتما دلیل داره.
اینکه افکار و نیات ما روی آب و اشیاء و خصوصیات کیفی و کمی شون تاثیر میزاره یقینا کاربردهایی داره.
اینکه آقای خیر اندیش میگن در داروخانه ما کمتر از 9 تا دارو وجود داره و البته به اسم دارو هستند و بیشتر مواد سالم غذایی هستند و بسیاری از بیماری ها توسط همین دارو ها درمان شده حتما دلیلی داره.
اینکه تجربیات افراد مختلف در سایت های مختلف درج شده در این زمینه حتما علت خاصی داره.

نقل قول:
اما اینکه اگر کسی بخواد شدیدا تعصبی بگه مثلا خیلی راحت میاد و 80درصد بیماری ها رو درمان میکنه یا اینکه بگه طب جدید ضررش بیشتر نفعشه(مثل زننده تاپیک) رو قبول ندارم

تعصبی عمل کردن توسط بنده نیست، این حرف انعکاس سخنان متخصصین این رشته است که با دلایل بسیار منطقی انتقادات شدیدی بر طب مدرن وارد میکنند.
اینکه طب جدید ضررش بیشتر از نفعشه بلکه حق با شماست کمی تعصبی نوشتم ولی قابل اثبات هم نیست! چه بسا که این طور هم باشه در واقع!

نقل قول:
چون این ها یا تجربه شخصه متخصصه یا غیر متخصص
اگر غیر متخصصه که هیچ اگرم متخصصه که منم تجربه شخصیم رو بیان کردم.حالا کدوم درست میگیم؟الله اعلم

تجربه شخصی شما تجربه یک متخصصه!؟ حال اگر فرض کنیم که شما مبنی بر اون متخصصی که 18 سال سابقه داره این رو گفته باشید، آیا تمامی طب سنتی خلاصه و مجتمع در تخصص یک فرد هست؟ یادمون نره که طب سنتی هم شبیه علوم دیگه نیاز به تکامل داره و مستعد خطا و اشتباه هست و شبیه تفاسیر قرآنی ممکنه صد در صد درست نباشه! و از یکی تا اون یک تفاوتهایی وجود داشته باشه.

نقل قول:
هیچ وقت هیچ امار مناسبی از تاثیر طب سنتی گزارش نشده ، همیشه تجربه بیماری ها در افراد منفرد بوده برعکس طب جدید که روزی 500 تا مقاله همیشه توش منتشر میشه از خوب بودن یا بد بودنش

انتشار این مقالات دلیلی بر برتری طب جدید نیست، البته این رو هم در نظر بگیرید چیزهای جدید معمولا مخاطبان بیشتری هم داره و این کمیت کار رو بالا میبره، اگه در دانشگاه های ما هم به صورت تخصصی در این زمینه رشته ای وجود داشته باشه و مخاطبانش بیشتر بشوند چه بسا که مقالات و پایان نامه های بیشتری در عرصه علم ظاهر بشه.
ضمن اینکه اون 500 مقاله ای که در طب جدید منتشر میشه همیشه پاربرجا نیست و چه بسا سالهای دیگه توسط چند صد مقاله دیگه زیر سوال نرن! (مثال 8 لیوان آب رو به یاد بیارید)

muiacir;538107 نوشت:

سلام
من توی پست قبلیم میخواستم ثابت کنم که پست اول زننده تاپیک یکم مغرضانه نسبت به طب جدید بیان شد اون وقت شما برای حرفی که خیلی صحت نداره تازه اثبات قرآنی هم میارید؟
طب سنتی چی داره؟فست ، بادکش ، ماساژ ، حجامت ، زالو وبعضا اگر طرف وارد باشه توی مساءل تغذیه هم بر اساس مزاج شناسی توصیه هایی میکنند.
از اسمش هم مشخصه ، طب سنتی ، یعنی تا آخر دنیا همینه.
من به شخصه اون رو طب خوبی میدونم و کاربردی
اما اینکه اگر کسی بخواد شدیدا تعصبی بگه مثلا خیلی راحت میاد و 80درصد بیماری ها رو درمان میکنه یا اینکه بگه طب جدید ضررش بیشتر نفعشه(مثل زننده تاپیک) رو قبول ندارم.چون این ها یا تجربه شخصه متخصصه یا غیر متخصص
اگر غیر متخصصه که هیچ اگرم متخصصه که منم تجربه شخصیم رو بیان کردم.حالا کدوم درست میگیم؟الله اعلم
هیچ وقت هیچ امار مناسبی از تاثیر طب سنتی گزارش نشده ، همیشه تجربه بیماری ها در افراد منفرد بوده برعکس طب جدید که روزی 500 تا مقاله همیشه توش منتشر میشه از خوب بودن یا بد بودنش

سلام علیکم مؤمن،
پاسخ شما را از چند بعد می‌دهم و در هیچ کدام از آنها هم به رشته‌ی پزشکی قصد توهین ندارم که در حدیثی آمده که طبیب از آن جهت طبیب گفته می‌شود که سبب طیب خاطر مریض می‌شود و البته همه می‌دانیم که درمان به دست ماست مگرنه شفا دست خداست (الشافی یکی از اسمهای خداست و در دعا هم داریم «یا من اسمه دواء و ذکره شفاء»):

۱. این یک بحث عقلی است که اگر نیاز به دانش پزشکی نوین یک نیاز اساسی باشد در حکمت خداوند خدشه وارد می‌شود که چرا این دانش را همزمان با خلقت آدم علیه‌السلام نازل نکرده است!؟ و چون در حکمت خداوند خدشه‌ای وارد نیست (حکمت خداوند اثبات عقلی دارد) پس نتیجه می‌گیریم دانش نوین پزشکی یک نیاز اساسی انسان نیست.
۲. دو روایت خاص و ویژه در مورد پزشکی به این صورت است:

  • درمان انبیاء چهار چیز بوده است، حجامت، انفیه، حمام و اگر درست خاطرم باشد پیاده‌روی.
  • درمان بیماری‌ها درمان بر اساس مزاج است و عادت بدن، گرمی را با سردی و سردی را با گرمی و رطوبت را با خشکی و خشکی را با رطوبت باید درمان کرد و در نهایت بدن را با آنچه که به آن عادت دارد باید درمان کرد (به نوعی همان ترک ناگهانی عادت موجب مرض است)
اینها بجز داروهای طبیعی مثل عسل است که خداوند الشافی در موردش گفته است «فیه شفاء للناس»
ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَ‌اتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَ‌بِّكِ ذُلُلًا ۚ يَخْرُ‌جُ مِن بُطُونِهَا شَرَ‌ابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِّلنَّاسِ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُ‌ونَ [النحل، ۶۹]
اگر به این آیه دقت کنید می‌بینید که به چند مورد همزمان اشاره شده است:
  • از هر محصولی بخور که اشاره به گیاهان دارویی و بیابانی دارد، پس پرداختن به خود گیاهان دارویی هم خالی ازاثر نخواهد بود
  • عسل‌هایی با رنگ‌های متعدد (پس محتویات متعدد)، پس هر در عسل شفای برخی دردهاست
روایات دیگری هستند که افرادی خدمت امام صادق علیه‌السلام می‌رسیدند که برای درمان بیماری طبیب شراب تجویز کرده است یا بول،‌ امام می‌فرمودند اگر چاره‌ی دیگری نداری به اندازه‌ی ضرورت آن حلال شده است در کتاب خدا، اما بعد زنی آمد که دکتر برایم چنین چیزی را تجویز کرده و من گفته‌ام امکان ندارد به آن لب بزنم چون من شیعه‌ی امام صادق علیه‌السلام هستم. امام هم فرمودند که به راستی کار درستی کردی که خداوند شفایش را در حرامش قرار نداده ست. همه می‌دانیم که شراب هم می‌تواند برخی بیماری‌ها را درمان کند ولی امام فرموده‌اند خداوند شفا را در آن قرار نداده است! این یعنی چی؟ یعنی شراب اگر منافعی هم داشته باشد ولش مضراتی هم دارد که شما علمای پزشکی جدید به آن می‌گویید Side Effect، و خداوند بخیل نیست که دارویی را تجویز کند که اگر یک درد را بهبود می‌دهد خودش منشأ دردهای بسیار دیگر شود که در بلند مدت (و گاهی کوتاه‌مدت) سبب عارضه‌های جدید و گاهی جدی‌تر از عارضه‌ی اول شود، مثلاً به کبد آسیب بزند یا غیره. اما شما که در طب جدید هستید چند دارو را می‌شناسید که عوارض جانبی نداشته باشد؟ اطلاعی که حقیر دارم این است که تعداد چنین داروهایی که عوارض جانبی نداشته باشد بسیار کم است و مثلاً در مورد Adault Cold و یا آسپیرین و چند داروی دیگر چنین ادعایی مطرح است، ولی به نظر حقیر اینکه گفته شود اینها عوارض جانبی ندارند هم یک صحبت استانداردسازی شده است نه حقیقی، یعنی اینکه اگر تبعاتش از حدی کمتر باشد مجاز است که بگوییم آن تبعات قابل صرفنظر می‌باشند، اگرچه در علوم تجربی بسیاری از حقایق هم در زمان تجویز ممکن است هنوز کشف نشده باشند و عدم قطعیت در اکثر و چه بسا تمامی صحبت‌ها وجود دارد، کم و زیاد دارد ولی وجود دارد.
۳. علمای طب سنتی طب جدید را نفی نمی‌کنند ولی دو رویکرد نسبت به آن دارند:
  • تجهیزات پزشکی برای کشف بیماری‌ها بسیار خوب است، چون درمان دو مرحله‌ی اساسی دارد یکی تشخیص بیماری و دیگری درمان آن بیماری، در مرحله‌ی تشخیص می‌توان از روش‌های نوین تشخیص بیماری کمک‌های خوبی گرفت
  • طب سنتی اساسش بر پیشگیری است، اساسش بر مقام‌سازی و سپس تحمل درد است تا بهبودی کامل، اما اگر کسی پیشگیری نکند و بیماری شروع شود و به آن رسیدگی هم نشود و وارد وضعیت بحرانی شود دیگر طب سنتی راهکار شناخته‌شده‌ی جدی برای آن ندارد و مثلاً اگر نیاز به عمل جراحی و خارج کردن بخشی از روده باشد طب سنتی جراحی در خودش ندارد، پس طب جدید برای رسیدگی به وضعیت‌های بحرانی بیشتر توصیه می‌شود، به این معنا که اگر اصل زندگی شخص در خطر است و وقت برای درمان سنتی وجود ندارد بهتر است جان او با طب جدید حفظ شود و البته عوارض این کار هم چون چاره‌ی دیگری نبوده است باید پذیرفته گردد، اما اینکه در تمام طول عمر برای هر چیز کوچک و بزرگی شخص متوسل به درمان‌های طب جدید با مواد شیمیایی و سم‌های خفیف شده و ... شود این است که اشکال دارد، چون نیازی هم به این کارها نیست.
اما نظر حقیر در مورد گزینه‌ی نخست باز همان است که در بالاتر هم به آن اشاره کردم، طب سنتی حتی نیازی به دستگاه‌های تشخیص بیماری طب جدید هم ندارد، مثلاً از روی نبض تا چند صد بیماری قابل کشف است، و نشانه‌های دیگر، اینکه برخی اطبای سنتی همچنان خود را وابسته به روش‌های تشخیصی جدید می‌دانند به نظر حقیر دو دلیل اصلی دارد:
  • ایشان اکثراً پزشک عمومی هستند که برای تخصص به سراغ طب سنتی و اسلامی رفته‌اند، به همین دلیل همچنان متأثر از پزشکی نوین هستند که ۷ سال در آن تحصیل کرده‌اند
  • تخصص و تجربه‌ی بالایی لازم است که طبیب سنتی بتواند از روی نبض و سایر علائم بیماری‌ها را درست تشخیص دهد و اشتباه در این تشخیص هم کل روند درمان را به بیراهه خواهد کشید
به این معنی که مورد نخست به دلیل ضعف در طب سنتی نیست که بیان می‌گردد بلکه بخاطر عدم مهارت کافی طبیبان سنتی است که مطرح می‌شود.
۴. در طب اسلامی تمام بیماری‌ها درمان دارند بجز اصل مرگ اگر بیماری به حساب آید، یعنی کسی که مرد را نمی‌توان مداوا کرد، پس بر خلاف نظر معروف حتی وضعیت‌های بحرانی هم چه بسا درمان اسلامی داشته باشند که بنده‌ی حقیر به یقین می‌گویم دارند، اگرچه درمانشان با درمان‌های معمولی متفاوت است، مثلاً با ذکر و قرآن و توسل. موضوع اینجاست که اسم این درمان‌ها گذاشته نمی‌شود درمان با روش‌های درمانی، در حالیکه در کتب اسلامی ما انواع دعاها و تعویذها و آیات متفاوت قرآنی برای درمان بیماری‌های متفاوت بیان شده‌اند و خود سوره‌ی حمد هم مانند عسل (و البته بسیار بالاتر از آن) شفا شمرده شده است که اگر بر مرده هم خوانده شد و او زنده گشت نباید تعجب کرد. اثر گفتن و شنیدن در اسلام به هیچ وجه قابل انکار نیست، البته نه با موسیقی که خودش درد و بیماری است بلکه با دعا و قرآن و ذکر.
۵. در طب جدید گاهی اوقات به جای درمان بیماری تلاش بر رفع علائم بیماری به صورت منفرد است، مثلاً در یک سرماخوردگی برای بند آمدن آب ریزش بینی دارویی داده می‌شود، برای درد گلو داروی دیگر، برای کم شدن تب هم داروی دیگر! در حالیکه اینها علامت‌هایی هستند که خداوند قرار داده است تا درد به درستی تشخیص داده شده و درمان گردند و برطرف کردن آن علائم بدترین کاری است که یک نفر ممکن است انجام دهد! از طرف دیگر ما داریم که تب و دردگلو را باید رفع کرد ولی آب‌ریزش بینی خودش مفید است. همچنین در طب جدید اگر بیماری تشخیص داده شود دیگر برای رفع درد از مسکن استفاده می‌شود که باز مقابل طب جدید است که می‌گوید تا در توان شخص است باید درد را تحمل کند و این تحمل درد خودش برای بیمار مفید است و ... .

اما صحبت‌های حقیر در آن پست که شما معترض به آن بودید فقط در مورد پزشکی نبود، پزشکی هر چه که باشد باز در خدمت سلامت جسم انسان است، آنچه که بیشتر حقیر در موردش نوشتم سایر علوم تجربی است که در غیر محل ضرورت کار می‌کنند و ایجاد فساد می‌کنند. داروهای اشتباه پزشکی را امام صادق علیه‌السلام هم به دلیل وجود ضرورت اجازه می‌دادند ولی پیشرفت برخی علوم دیگر بدون ضرورت ایجاد فساد می‌کنند و بزرگترین فساد آنها هم همینکه انسان‌هایی را مسخ کرده و عابد و معبودهای جدید ایجاد کرده است، افرادی علم زده که معبودشان دانشمندانی کافر است که غرق در توهمات هستند، مردم را از خدا نهی می‌کنند و به سوی خود دعوت می‌کنند، و عابدانی که قرآن را هم بخواهند باور کنند باید اول آن دانشمندان غربی برایشان تأیید کنند و آنها هم هرگز چنین کاری نمی‌کنند:
وَقَدْ مَكَرُ‌وا مَكْرَ‌هُمْ وَعِندَ اللَّـهِ مَكْرُ‌هُمْ وَإِن كَانَ مَكْرُ‌هُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ [ابراهیم، ۴۶]
وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُن فِي ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُ‌ونَ [النمل، ۷۰]
به راستی جز بنده‌ی خدا بودن یعنی اوج ذلت و خواری ...

اما فقط یک نکته باقی است: آیا پس نباید به علوم جدید اصلاً پرداخت؟
پاسخ: چرا در دوره‌ی کنونی باید پرداخت، از یک طرف مثل شهید چمران که می‌خواستند آنقدر از نظر علمی بالا بروند که کافران جدید نتوانند ایشان را بخاطر نداشتن سواد جدید تخطئه کنند و از طرف دیگر برای اینکه ما الآن در جنگ هستیم، جنگ اسلام و کفر، و در زمان غیبت امام زمان علیه‌السلام وظیفه‌امان مقابله است با هر امکانی که در دسترس داریم.

یا علی

طب مدرن: شیوه هایی که در آزمایشگاه می توان نشان داد در درمان مسائل و مشکلات تاثیر گذار هستند بوسیله مشاهدات تکرار پذیر.
طب سنتی: ادعاهای قدیمی که از فیلتر های طب مدرن قابل عبور نیستند و قادر نیستیم در آزمایشگاه نشان دهیم در درمان مشکلات تاثیر گذار هستند.

بخش هایی از طب سنتی (و طب چینی و هندی و ...) تاثیرگذاریشون مشخص هست و همگی وارد طب مدرن شدند، ولی طب مدرن دامنه بسیار وسیع تری از راهکرد ها و درمان ها برای مسائل و مشکلات داره که طب های سنتی هیچ وقت نداشتند. واکسن فلج اطفال رو که همه ما زدیم رو طب سنتی به ما نداد و پنی سیلین و آنتی بیوتیک و جراحی قلب و رادیولوژی و دستگاه mri و اورتوپدی و درمان آسم و آلرژی و ... رو هم از طب سنتی یا طب چینی و هندی نداریم.

نمی دونم اصرار چیه یک عده قصد دارن طب مدرن و کلا علم مدرن رو بد و بی اهمیت و گمراه و اشتباه و بیخود و ... نشون بدن. خود آقایون وقتی بچه هاتون بیمار میشن کجا می بریدشون؟ عطار و متخصص طب سنتی یا پزشکی که رفته دانشگاه و پزشکی خونده؟ وقتی گلوش عفونت می کنه می بریدش حجامت خون کثیف از بدنش بیرون بیاد یا بهش آمپول پنی سیلین می زنید؟ عزیزان مراجع تقلید که اکثرا سن بسیار بالایی هم دارند هر شب زالودرمانی می کنند یا داروهای قلب و فشار خون و ... رو می خورند؟

حالا گفتیم بینادگرایی و اهمیت به فرهنگ و ... ولی دیگه نه تا این حد. هیچ کدوم از مراجع تقلید و بزرگان دین به اندازه دوستان در اینجا تفکرات بنیادگرایانه درباره علم و پزشکی ندارند.

وایسلی گوجا;538305 نوشت:
طب مدرن: شیوه هایی که در آزمایشگاه می توان نشان داد در درمان مسائل و مشکلات تاثیر گذار هستند بوسیله مشاهدات تکرار پذیر.
طب سنتی: ادعاهای قدیمی که از فیلتر های طب مدرن قابل عبور نیستند و قادر نیستیم در آزمایشگاه نشان دهیم در درمان مشکلات تاثیر گذار هستند.

یعنی ابن‌سینا کارهایش همه غیرعلمی بوده است و نتایجی که به آن‌ها رسیده بود را هر کدام بر اساس مشاهدات غیرعالمانه و تکرار ناپذیر دریافته و ثبت کرده بود؟
فیلترهای طب مدرن کدام هستند؟
آیا قبول ندارید که تحقیقات طب مدرن همین الأن بر اساس مشاهدات روی یک تعداد مثلاً ۱۰۰ یا ۲۰۰ نفری انجام می‌شود و بسیار پیش می‌آید که وقتی نتیجه‌ای را مقاله می‌کنند و دانشگاه دیگری روی گروه دیگری از داوطلبان آزمایش می‌کند و آنها را تحت نظر می‌گیرند نتیجه متفاوت می‌شود؟
اساس کار علوم تجربی بخصوص در پزشکی نوین «مشت نمونه‌ی خروار» است. این ضرب‌المثل به صورت کلی درست است ولی بحث علمی روی آن به این سادگی نیست. مثلاً یکی می‌گوید مشت نمونه‌ی خوبی است از خروار. بعد از او می‌پرسند که آیا یک مشت نمونه‌ی بهتری از خروار است یا دو مشت؟ پاسخ عالمانه این خواهد بود که معلوم نیست، شاید یک مشت و شاید دو مشت، بستگی دارد که مشت‌ها را از کجا پر کنی و ...! بعد می‌پرسد یک مشت نمونه‌ی بهتری است یا سه مشت؟ پاسخ باز همان است! بعد می‌رود سراغ حد بالای مسأله و می‌پرسد آیا یک مشت نمونه‌ی بهتری است از خروار یا خود خروار؟ پاسخ دیگر بدیهی است که خروار چون خود خروار است پس دقیق‌ترین نمونه از خروار هم هست! مثل اینکه اگر پزشکان روی تمام افراد بشر و نسل بشر از ابتدا تا انتها مطلبی را آزمایش کنند و یک نتیجه بگیرند آن نتیجه را بتوانند قطعی بیان کنند! اما این کارها عملی نیست، پس سؤال جدید این خواهد بود که حالا چند مشت برداریم تا تقریب خوبی از خروار را برایمان می‌سازد؟ یعنی در محدوده‌ی دقت قابل پذیرش برای ما! اینجاست که قاعده‌ای وارد بحث می‌شود به نام Law of Large Numbers که اساس هر بحث آماری است. نمونه‌ی مورد بررسی از خروار باید به اندازه‌ی کافی بزرگ باشد تا بشود از بررسی ویژگی‌های آن ویژگی‌های خروار را به دست آورد. در علوم تجربی فیزیکی این کار به نسبت ساده است، اما در علوم اجتماعی و اقتصادی و کلاً انسانی و همچنین علوم پزشکی این کار اصلاً ساده نیست، خصوصاً که در این مسائل بررسی آثار هم کار ساده‌ای نیست که پژوهش را با مشکلات بسیار بزرگتری مواجه می‌کند.
طب سنتی هم همین مشکلات را داشته است، شاید هم بیشتر داشته است چون تجهیزات آزمایشگاهی جدید را نداشته است .... اما ... اما طب اسلامی این مشکلات را ندارد و طب سنتی منبعث از علم الهی هم این مشکلات را ندارد ... چون در علوم منطبق بر وحی صادر کننده‌ی علم به تمام خروار علم دارد و علم او محدود به نمونه‌های از خروار نمی‌شود که با تغییر نمونه نتیجه هم تغییر کند، مضافاً اینکه آثار هر پدیده‌ای را هم کامل و دقیق می‌داند.
اما یک مطلب مهم در مورد طب اسلامی که نباید مورد غفلت قرار داد این است که بخشی از آن رویکرد وحیانی دارد و بخش بزرگی از آن همچنان رویکرد علوم تجربی را ادامه خواهد داد. مثلاً گفته می‌شود که در عسل شفاست و در عسل‌های متفاوت شفای دردهای متفاوت است. حال این یک کار پژوهشی برای محققینی مثل شماست که گیاهان متفاوت را مورد بررسی قرار دهند و ببینند عسل درست شده از روی آنها برای درمان کدام بیماری‌های مفید است ... اما پزشکی مدرن پیدا کردن خط آغاز در تحقیقات را به شانس محول کرده است اگرچه گاهی از روی املاح موجود در خوردنی‌های متفاوت هم حدس‌های عالمانه برای بررسی نقطه‌ی شروع تحقیقاتشان می‌زنند. در طب اسلامی راهنمایی‌های مهمی در مورد شروع تحقیقات تجربی در پزشکی و داروسازی داده شده است و کنار گذاردن آنها خلاف عقل و احتیاط است. همین الآن هم تحقیقات مفصلی پیرامون کاری که حجامت روی بدن انجام می‌دهد در حال پیگیری است و وقتی پیرامون حجامت (چه حجامت تر و چه بادکش) مطالعه می‌کنید گاهی انسان به فکر فرو می‌رود که حجامت نمی‌تواند مبنای انسانی داشته باشد! تحریک غده‌های درون بدن، پدیده‌ی اسمز و ... خود حجامت هم مهم است که از کجای بدن باشد و مطالعه‌ی این موارد و اثر وضعیت ماه بر بدن و ... همگی می‌توانند موضوع تحقیقات پزشکی به حساب بیایند ... اینها مانع تحقیقات نیستند و فقط تحقیقات را در جهت درستشان هدایت می‌کنند ...

وایسلی گوجا;538305 نوشت:
بخش هایی از طب سنتی (و طب چینی و هندی و ...) تاثیرگذاریشون مشخص هست و همگی وارد طب مدرن شدند، ولی طب مدرن دامنه بسیار وسیع تری از راهکرد ها و درمان ها برای مسائل و مشکلات داره که طب های سنتی هیچ وقت نداشتند. واکسن فلج اطفال رو که همه ما زدیم رو طب سنتی به ما نداد و پنی سیلین و آنتی بیوتیک و جراحی قلب و رادیولوژی و دستگاه mri و اورتوپدی و درمان آسم و آلرژی و ... رو هم از طب سنتی یا طب چینی و هندی نداریم.

پیشرفت‌های طب مدرن را منکر نیستیم، اگرچه خیلی از این پیشرفت‌ها هم غیرضروری خواهد شد اگر در طب اسلامی-سنتی پیشرفت انجام گیرد و به آن عمل شود. چنانکه آن زمان که طاعون باعث مرگ و میرهای توده‌ای مردم می‌شد بودند کسانی که به طب مأثور عمل می‌کردند و مبتلا نمی‌شدند.

وایسلی گوجا;538305 نوشت:
نمی دونم اصرار چیه یک عده قصد دارن طب مدرن و کلا علم مدرن رو بد و بی اهمیت و گمراه و اشتباه و بیخود و ... نشون بدن. خود آقایون وقتی بچه هاتون بیمار میشن کجا می بریدشون؟ عطار و متخصص طب سنتی یا پزشکی که رفته دانشگاه و پزشکی خونده؟ وقتی گلوش عفونت می کنه می بریدش حجامت خون کثیف از بدنش بیرون بیاد یا بهش آمپول پنی سیلین می زنید؟ عزیزان مراجع تقلید که اکثرا سن بسیار بالایی هم دارند هر شب زالودرمانی می کنند یا داروهای قلب و فشار خون و ... رو می خورند؟
حالا گفتیم بینادگرایی و اهمیت به فرهنگ و ... ولی دیگه نه تا این حد. هیچ کدوم از مراجع تقلید و بزرگان دین به اندازه دوستان در اینجا تفکرات بنیادگرایانه درباره علم و پزشکی ندارند.

در مورد پزشکی و علوم انسانی صاحب‌نظر نیستم و مطلبی را که در بالا گفتم هم نظر شخصیم بود، شما به عنوان صاحب‌نظر نقدشان کنید، ولی در مورد علوم فیزیکی و ... دارم نظرم را از درون همین علم‌ها بیان می‌کنم، منتقدی هستم که ناآشنا به مبانی این علوم نیستم و می‌بینم که در سایه‌ی پرداختن به آنها چه علم‌های بیشتری که از دستمان نمی‌رود. فکر کنید علمای علوم جدید که هم هوش و هم پشتکارشان از بنده‌ی حقیر به مراتب بیشتر بوده است وقت و همتشان را معطوف به آموزه‌های قرآن و حدیث می‌کردند ...
در زمان غیبت که دسترسی مستقیم به خلیفه‌ی خدا نداریم قرآن و حدیث منبع بزرگی برای شروع تحقیقات هستند، لازم نیست هر فرضیه‌ای که به ذهنمان رسید را رویش وقت بگذاریم و رویش سرمایه‌گذاری و ... کنیم چون خیلی از آنها بی‌ربط هستند.
بعد از ظهور هم که ان شاء الله دیگر انسان کامل که علم ظاهر و باطن را با هم دارد تمام علوم کشف می‌شوند و نیازی به تحقیقات نخواهد بود و دیگر فقط بهره‌برداری از علم خواهد بود و نه تولید علم به معنای امروزی آن.

نقل قول:
نمی دونم اصرار چیه یک عده قصد دارن طب مدرن و کلا علم مدرن رو بد و بی اهمیت و گمراه و اشتباه و بیخود و ... نشون بدن. خود آقایون وقتی بچه هاتون بیمار میشن کجا می بریدشون؟ عطار و متخصص طب سنتی یا پزشکی که رفته دانشگاه و پزشکی خونده؟ وقتی گلوش عفونت می کنه می بریدش حجامت خون کثیف از بدنش بیرون بیاد یا بهش آمپول پنی سیلین می زنید؟ عزیزان مراجع تقلید که اکثرا سن بسیار بالایی هم دارند هر شب زالودرمانی می کنند یا داروهای قلب و فشار خون و ... رو می خورند؟

حالا گفتیم بینادگرایی و اهمیت به فرهنگ و ... ولی دیگه نه تا این حد. هیچ کدوم از مراجع تقلید و بزرگان دین به اندازه دوستان در اینجا تفکرات بنیادگرایانه درباره علم و پزشکی ندارند.



اینکه چطور تشخیص به اصرار بنده دادید خودش جالبه، بنده اصلا اصرار نکردم و طب جدید رو کلا نفی نکردم و برای منافعی که طب مدرن داره و هنوز طب سنتی فاقد اون هست به پزشک متخصص مراجعه میکنم ولی آیا این دلیل بر برتری طب جدید و به حاشیه بردن طب سنتی میشه؟ آیا شما وقتی راه حلی خوب و سالم در طب سنتی وجود داشته باشه باز هم به پزشک متخصص مراجعه میکنید؟
سوال اینجاست که چرا علوم غربی و خارج از ناحیه معصوم اینقدر رشد پیدا میکنه ولی علوم ناحیه معصوم و در واقع علوم وحیانی بایستی به حاشیه بره و نقش یک مکمل رو بازی کنه.
چرا باید غرق در کمیت طب جدید شد ولی بی هیچ توجهی از کنار کیفیت طب سنتی گذشت؟
چرا طب غربی اینقدر برای ما قابل اطمینان هستی در حالی که طب سنتی همیشه با شک و شبهه همراه هست؟

همانطور که نیت از خود عمل بالاتر است، ذهنیت و بینش ما از خروجی عملکرد ما بالاتر است، چرا یک فرد که در مکتب شیعه بزرگ شده، جدا نبودن دین از علم رو قبول داره ولی در عمل اینطور یک حقیقت علمی دینی رو در بینش و تفکر خودش به حاشیه میبره و بیشتر جنبه دکوری براش داره تا حقیقت عینی.
به شخصه دکتر متخصص میرم و از طب جدید بسیار استفاده میکنم ولی همیشه در گوشه ذهنم با دو دلی و شک و شبهه به این طب نگاه میکنم و هر زمان که خروجی خوبی از طب سنتی میبینم نهایت لذت رو میبرم و سعی میکنم به صورت عملی در زندگی ام پیاده سازی کنم.
اگر اصراری هم باشه، اصرار در بینش و تفکر است و نه در عمل چون اصلاح و رفع این مشکلات وظیفه من غیر متخصص نیست، وظیفه آنهایی است که باید در این راه جهد و کوشش کنند.

owari;538356 نوشت:

یعنی ابن‌سینا کارهایش همه غیرعلمی بوده است و نتایجی که به آن‌ها رسیده بود را هر کدام بر اساس مشاهدات غیرعالمانه و تکرار ناپذیر دریافته و ثبت کرده بود؟
فیلترهای طب مدرن کدام هستند؟
آیا قبول ندارید که تحقیقات طب مدرن همین الأن بر اساس مشاهدات روی یک تعداد مثلاً ۱۰۰ یا ۲۰۰ نفری انجام می‌شود و بسیار پیش می‌آید که وقتی نتیجه‌ای را مقاله می‌کنند و دانشگاه دیگری روی گروه دیگری از داوطلبان آزمایش می‌کند و آنها را تحت نظر می‌گیرند نتیجه متفاوت می‌شود؟
اساس کار علوم تجربی بخصوص در پزشکی نوین «مشت نمونه‌ی خروار» است. این ضرب‌المثل به صورت کلی درست است ولی بحث علمی روی آن به این سادگی نیست. مثلاً یکی می‌گوید مشت نمونه‌ی خوبی است از خروار. بعد از او می‌پرسند که آیا یک مشت نمونه‌ی بهتری از خروار است یا دو مشت؟ پاسخ عالمانه این خواهد بود که معلوم نیست، شاید یک مشت و شاید دو مشت، بستگی دارد که مشت‌ها را از کجا پر کنی و ...! بعد می‌پرسد یک مشت نمونه‌ی بهتری است یا سه مشت؟ پاسخ باز همان است! بعد می‌رود سراغ حد بالای مسأله و می‌پرسد آیا یک مشت نمونه‌ی بهتری است از خروار یا خود خروار؟ پاسخ دیگر بدیهی است که خروار چون خود خروار است پس دقیق‌ترین نمونه از خروار هم هست! مثل اینکه اگر پزشکان روی تمام افراد بشر و نسل بشر از ابتدا تا انتها مطلبی را آزمایش کنند و یک نتیجه بگیرند آن نتیجه را بتوانند قطعی بیان کنند! اما این کارها عملی نیست، پس سؤال جدید این خواهد بود که حالا چند مشت برداریم تا تقریب خوبی از خروار را برایمان می‌سازد؟ یعنی در محدوده‌ی دقت قابل پذیرش برای ما! اینجاست که قاعده‌ای وارد بحث می‌شود به نام Law of Large Numbers که اساس هر بحث آماری است. نمونه‌ی مورد بررسی از خروار باید به اندازه‌ی کافی بزرگ باشد تا بشود از بررسی ویژگی‌های آن ویژگی‌های خروار را به دست آورد. در علوم تجربی فیزیکی این کار به نسبت ساده است، اما در علوم اجتماعی و اقتصادی و کلاً انسانی و همچنین علوم پزشکی این کار اصلاً ساده نیست، خصوصاً که در این مسائل بررسی آثار هم کار ساده‌ای نیست که پژوهش را با مشکلات بسیار بزرگتری مواجه می‌کند.
طب سنتی هم همین مشکلات را داشته است، شاید هم بیشتر داشته است چون تجهیزات آزمایشگاهی جدید را نداشته است .... اما ... اما طب اسلامی این مشکلات را ندارد و طب سنتی منبعث از علم الهی هم این مشکلات را ندارد ... چون در علوم منطبق بر وحی صادر کننده‌ی علم به تمام خروار علم دارد و علم او محدود به نمونه‌های از خروار نمی‌شود که با تغییر نمونه نتیجه هم تغییر کند، مضافاً اینکه آثار هر پدیده‌ای را هم کامل و دقیق می‌داند.
اما یک مطلب مهم در مورد طب اسلامی که نباید مورد غفلت قرار داد این است که بخشی از آن رویکرد وحیانی دارد و بخش بزرگی از آن همچنان رویکرد علوم تجربی را ادامه خواهد داد. مثلاً گفته می‌شود که در عسل شفاست و در عسل‌های متفاوت شفای دردهای متفاوت است. حال این یک کار پژوهشی برای محققینی مثل شماست که گیاهان متفاوت را مورد بررسی قرار دهند و ببینند عسل درست شده از روی آنها برای درمان کدام بیماری‌های مفید است ... اما پزشکی مدرن پیدا کردن خط آغاز در تحقیقات را به شانس محول کرده است اگرچه گاهی از روی املاح موجود در خوردنی‌های متفاوت هم حدس‌های عالمانه برای بررسی نقطه‌ی شروع تحقیقاتشان می‌زنند. در طب اسلامی راهنمایی‌های مهمی در مورد شروع تحقیقات تجربی در پزشکی و داروسازی داده شده است و کنار گذاردن آنها خلاف عقل و احتیاط است. همین الآن هم تحقیقات مفصلی پیرامون کاری که حجامت روی بدن انجام می‌دهد در حال پیگیری است و وقتی پیرامون حجامت (چه حجامت تر و چه بادکش) مطالعه می‌کنید گاهی انسان به فکر فرو می‌رود که حجامت نمی‌تواند مبنای انسانی داشته باشد! تحریک غده‌های درون بدن، پدیده‌ی اسمز و ... خود حجامت هم مهم است که از کجای بدن باشد و مطالعه‌ی این موارد و اثر وضعیت ماه بر بدن و ... همگی می‌توانند موضوع تحقیقات پزشکی به حساب بیایند ... اینها مانع تحقیقات نیستند و فقط تحقیقات را در جهت درستشان هدایت می‌کنند ...

پیشرفت‌های طب مدرن را منکر نیستیم، اگرچه خیلی از این پیشرفت‌ها هم غیرضروری خواهد شد اگر در طب اسلامی-سنتی پیشرفت انجام گیرد و به آن عمل شود. چنانکه آن زمان که طاعون باعث مرگ و میرهای توده‌ای مردم می‌شد بودند کسانی که به طب مأثور عمل می‌کردند و مبتلا نمی‌شدند.

در مورد پزشکی و علوم انسانی صاحب‌نظر نیستم و مطلبی را که در بالا گفتم هم نظر شخصیم بود، شما به عنوان صاحب‌نظر نقدشان کنید، ولی در مورد علوم فیزیکی و ... دارم نظرم را از درون همین علم‌ها بیان می‌کنم، منتقدی هستم که ناآشنا به مبانی این علوم نیستم و می‌بینم که در سایه‌ی پرداختن به آنها چه علم‌های بیشتری که از دستمان نمی‌رود. فکر کنید علمای علوم جدید که هم هوش و هم پشتکارشان از بنده‌ی حقیر به مراتب بیشتر بوده است وقت و همتشان را معطوف به آموزه‌های قرآن و حدیث می‌کردند ...
در زمان غیبت که دسترسی مستقیم به خلیفه‌ی خدا نداریم قرآن و حدیث منبع بزرگی برای شروع تحقیقات هستند، لازم نیست هر فرضیه‌ای که به ذهنمان رسید را رویش وقت بگذاریم و رویش سرمایه‌گذاری و ... کنیم چون خیلی از آنها بی‌ربط هستند.
بعد از ظهور هم که ان شاء الله دیگر انسان کامل که علم ظاهر و باطن را با هم دارد تمام علوم کشف می‌شوند و نیازی به تحقیقات نخواهد بود و دیگر فقط بهره‌برداری از علم خواهد بود و نه تولید علم به معنای امروزی آن.

1. اساس علم غربی و طب پزشکی مشاهده های تکرار پذیر است و وقتی یک مشاهده دیگه تکرار پذیر نباشه چکار می کنند؟ میگن قبلا اشتباه می کردیم و حالا بهتر می دونیم. مقایسه کنید با طب سنتی که اصلا تحت هیچ شرایطی تکرار پذیر نیست و باز هم اصرار می کنند نه چون از منبع سنتی اومده صحیحه حتی اگه چیزی که ادعا می کنه در آزمایشات نشون داده نشه.

2. طب اسلامی هم صرفا شما به دلیل صحیح مطلق فرض کردن هر قسمت اسلام اون رو درست می دونید وگرنه اگه با همون استاندارد هایی که شما از طب غربی انتظار دارید، طب اسلامی رو آزمایش کنید خودتون هم معتقدید طب اسلامی و سنتی از اون آزمایش ها سربلند بیرون نمیاد.

3. ابن سینا خودش پزشکی رو بر اساس مفهوم مدرنش می دید و اعتقاد داشت اگه مثلا فلان دارو برای درمان فلان بیماری مناسبه باید بطور تکرار پذیر اون رو خوب کنه. اگه ابن سینا الان زنده بود مطمئن باشید همچین شخصی استاد دانشگاه هاروارد در پزشکی می شد و نه مسئول طب سنتی و اسلامی حوزه علمیه.

4. کسی نگفت هر چیز در طب اسلامی است اشتباه هست. گفتیم اون قسمت هایی که میشه نشون داد صحیح هستند (بر اساس آزمایش) رو نگه می داریم و قسمت هایی که نشون داده میشه صحیح نیستند رو کنار می گذاریم.

programmer1;538373 نوشت:
اینکه چطور تشخیص به اصرار بنده دادید خودش جالبه، بنده اصلا اصرار نکردم و طب جدید رو کلا نفی نکردم و برای منافعی که طب مدرن داره و هنوز طب سنتی فاقد اون هست به پزشک متخصص مراجعه میکنم ولی آیا این دلیل بر برتری طب جدید و به حاشیه بردن طب سنتی میشه؟ آیا شما وقتی راه حلی خوب و سالم در طب سنتی وجود داشته باشه باز هم به پزشک متخصص مراجعه میکنید؟
سوال اینجاست که چرا علوم غربی و خارج از ناحیه معصوم اینقدر رشد پیدا میکنه ولی علوم ناحیه معصوم و در واقع علوم وحیانی بایستی به حاشیه بره و نقش یک مکمل رو بازی کنه.
چرا باید غرق در کمیت طب جدید شد ولی بی هیچ توجهی از کنار کیفیت طب سنتی گذشت؟
چرا طب غربی اینقدر برای ما قابل اطمینان هستی در حالی که طب سنتی همیشه با شک و شبهه همراه هست؟

همانطور که نیت از خود عمل بالاتر است، ذهنیت و بینش ما از خروجی عملکرد ما بالاتر است، چرا یک بچه شیعه جدا نبودن دین از علم رو قبول داره ولی در عمل اینطور یک حقیقت علمی دینی رو در بینش و تفکر خودش به حاشیه میبره و بیشتر جنبه دکوری براش داره تا حقیقت عینی.
به شخصه دکتر متخصص میرم و از طب جدید بسیار استفاده میکنم ولی همیشه در گوشه ذهنم با دو دلی و شک و شبهه به این طب نگاه میکنم و هر زمان که خروجی خوبی از طب سنتی میبینم نهایت لذت رو میبرم و سعی میکنم به صورت عملی در زندگی ام پیاده سازی کنم.
اگر اصراری هم باشه، اصرار در بینش و تفکر است و نه در عمل چون اصلاح و رفع این مشکلات وظیفه من غیر متخصص نیست، وظیفه آنهایی است که باید در این راه جهد و کوشش کنند.

چون علوم سنتی یا به قول شما ناحیه معصوم جوابگوی مشکلات فعلی بشریت نیست. برای اینکه 7 میلیارد نفر رو روی زمین غذا بدیم و مطمئن بشیم این افراد سالم زندگی می کنند نیازه علم مدرن داشته باشیم وگرنه کل دنیا میشه مثل سومالی و سودان. طب مدرن برای ما قابل اعتماد است چون مرتب و بطور تکرار پذیر جواب می دهد ولی طب سنتی اینطور نیست و طبیعیه بهش شک داشته باشیم.

شما اصرار نکردید البته ولی این موضع کلی اینگونه بحث هاست سایر بحث ها درباره طب سنتی رو ببینید متوجه میشید من چی میگم. منظورتون از "بچه شیعه" رو هم متوجه نشدم.

نقل قول:
"منظورتون از "بچه شیعه" رو هم متوجه نشدم"

تکیه کلام بنده است، احساس میکنم دلخور شده اید از این قسمت، منظورم از بچه شیعه فردی است که در مکتب شیعه بزرگ شده، در پست قبلی هم به صورت bold جایگزین شد. معذرت می خوام که مایه ناراحتی شما شدم.

بله درست میفرمایید، واقعا در مورد طب سنتی و جدال این دو طب بحث های فراوانی شده و برای امثال بنده که تخصصی در این موارد ندارن واقعا سردرگمی ایجاد میکنه، پیاده سازی زندگی غربی یا زندگی اسلامی؟ فی ما بین هم که به منافع هیچ کدوم نمی رسیم!
بعد از غذا و قبل از غذا نمک بخوریم یا نه؟
8 لیوان آب در روز بخوریم یا هر وقت تشنه شدیم آب بخوریم؟
مزاجم گرمه، بیشتر سردی بخورم یا بر مبنای هرم غذایی و علوم تغذیه، برنامه غذایی ام رو تنظیم کنم؟
ورزش های تخصصی انجام بدم یا بر مبنای قانون بوعلی سینا و طب سنتی تنها ورزش های ملایم انجام بدم؟
بالاخره روغن زرد خوبه یا بد؟
روغن نباتی برای وسایل صنعتی است یا می تونه برای تغذیه هم استفاده بشه؟
وعده نهار حذف بشه یا نه؟
غذاهای بسته بندی مصرف بشه یا نه؟
گوشت مرغ و تخم مرغ مصرف بشه یا نه؟
کم بخوریم و تعداد وعده ها رو زیاد کنیم؟ یا تعداد وعده ها کم و زیاد بخوریم؟ یا کلا کم بخوریم؟
و و و ....
به امید روزی که آقا امام زمان عج ظهور کنه و ما رو از این سردرگمی ها نجات بده و هر چی احتیاط مستحب و واجب رساله های عملیه است رو حذف کنه و با اطمینان حلال و حرام و واجب خدا رو بشناسیم.
من حرف بیشتری برای گفتن ندارم چون باعث سردرگمی بیشتر میشه. خودمو رها میکنم در نسیم توکل خدا و با عقل نسبی ام تصمیم به انتخاب میگیرم. تنها راه حل، مثل اینکه همین گزینه است.

وایسلی گوجا;538383 نوشت:
1. اساس علم غربی و طب پزشکی مشاهده های تکرار پذیر است و وقتی یک مشاهده دیگه تکرار پذیر نباشه چکار می کنند؟ میگن قبلا اشتباه می کردیم و حالا بهتر می دونیم. مقایسه کنید با طب سنتی که اصلا تحت هیچ شرایطی تکرار پذیر نیست و باز هم اصرار می کنند نه چون از منبع سنتی اومده صحیحه حتی اگه چیزی که ادعا می کنه در آزمایشات نشون داده نشه.

علمی که تکرارپذیر نباشد اصولاً علم نیست، چون قوانین عالم ثابت هستند:
... فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّـهِ تَبْدِيلًا ۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّـهِ تَحْوِيلًا [فاطر، ۴۳]
... پس هرگز نخواهی یافت برای سنت خدا بدل شدنی و هرگز نخواهی یافت برای سنت خدا هیچ تحولی را
تا اینجا را همه قبول داریم، طب سنتی هم غیر این را نمی‌گوید که اگر بگوید اصلاً بی‌معنی خواهد بود صحبت از درمان سنتی شود چون یک بار آن درمان اثر خواهد داشت و بار دیگر در شرایط یکسان اثر نخواهد داشت، حال آنکه اینطور نیست. اما این ادعای بزرگیه که شما می‌گویید «طب سنتی که اصلا تحت هیچ شرایطی تکرار پذیر نیست».
از اینکه می‌فرمایید «چون از منبع سنتی اومده صحیحه حتی اگه چیزی که ادعا می کنه در آزمایشات نشون داده نشه» به نظر می‌رسد منظورتان از «طب سنتی» در واقع «طب اسلامی» باشد که منابع آنها قرآن و روایات است، نه حرف اطبایی مثل ابن سینا و زکریای رازی و غیره. احتمالاً هم اینکه در خط بالاتر آن فرمودید هرگز قابل تکرار نیست منظورتان این باشد که آنچه در حدیث آمده با مشاهدات ما همخوانی ندارد؟ اگر بله مثالی برایتان می‌زنم. مردی که خیلی لاغر و ضعیف شده بود رسید به معصوم، فکر کنم امام کاظم علیه‌السلام، امام علیه‌السلام به او گفتند چقدر ضعیف شدی و گوشت بخور که از گوشت گوشت می‌روید. آن مرد گفت چشم و رفت و مثلاً یک هفته‌ی بعد دوباره با امام دیدار کرد، امام علیه‌السلام فرمودند چرا آنچه به تو دستور دادم را عمل نکردی؟ گفت فدایتان شوم از آن روز جز گوشت غذای دیگری نخورده‌ام! امام فرمودند تو گوشت را پخته خورده‌ای در حالی‌که باید کباب می‌کردی و می‌خوردی. حالا این با مشاهدات شما همخوانی ندارد؟ کسی را می‌شناسید که کباب‌خور باشد و بدنش ضعیف باشد؟ یا در طرف دیگر گفته شده که ماهی بر خلاف گوشت قرمز ضعف می‌آورد و به علت آب کردن گوشت بدن از جمله ماهیچه‌ی چشم سبب ضعف بینایی هم می‌شود، حالا شما کسی را می‌شناسید که قوت غالبش ماهی باشد و هیکلش قوی باشد؟

یا اصلاً فرض کنید شما بحث مزاج‌ها را قبول نداشته باشید ... پزشکی جدید این مبحث را کنار گذاشته و معماری جدید به آن رپی آورده است! چوب مزاجش گرم است و سیمان مزاجش سرد است! استفاده از سنگ و سیمان در مناطق با هوای سرد ایجاد حالت افسردگی می‌کند در حالیمه استفاده از چوب در چنان مناطقی خوشایند است. حتی در نقاشی هم رنگ گرم و سرد داریم و روی شیر دستشویی خانه‌ی شما هم رنگ آبی برای نشان دادن آب سرد و رنگ قرمز برای نشان دادن آب گرم کشیده شده است. یا در نقاشی‌های بخصوص اکسپرسیونیسم که احساس‌گرایی هستند بازی با رنگ‌ها انتقال احساس می‌کند و ... اینها را چه کسی می‌خواهد انکار کند که تمام عالم مزاج دارد! میوه‌ها و گیاه‌ها مزاج ندارند؟ سرد بودن میوه‌های تابستان را هر کسی که زیاد از انها بخورد متوجه می‌شود ... درمان سردی با گرمی و گرمی با سردی و ... چیز عجیبی است؟ و البته بحث زیاد است، این بحث مزاج یکی از بحث‌ها بود ... بحث حجامت هم جالب است، بحث انفیه هم خیلی جالب است که پزشکی جدید حتی نزدیک مفهوم آن هم نشده است و تنها تحقیقاتی پراکنده روی نحوه‌ی تشکیل ان انجام شده است ولی هرگز فکر هم نمی‌کنند که شاید عطسه درمان برخی بیماری‌ها باشد و اینکه با چه چیزی انفیه شود هم مهم است!

این یک روش مرسوم همه‌ی علوم تجربی است که برای ساده‌سازی مسأله برخی دانسته‌ها را کنار می‌گذارند و از باقی‌مانده‌ی آنها یک منحنی رد می‌کنند و بعد رابطه‌ی حاکم بر مسأله تحت تقریب مورد نظر را به دست می‌آورند. برای برخی کاربردها دانسته‌های زیادی را می‌شود کنار گذاشت و خطا همچنان قابل قبول باشد، برای برخی کاربردهای دیگر دانسته‌های بیشتری را باید در نظر گرفت مگرنه خطا قابل پذیرش نخواهد بود. اما در یک علم حقیقی منطبق بر حقیقت و نه سایه‌ی از حقیقت تمام دانسته‌ها باید لحاظ شوند و نه تنها دانسته‌ها که بلکه همه‌ی دانستنی‌ها باید لحاظ گردند. وقتی درمان‌های طب جدید مستقل از مزاج شخص و مزاج سنی و فصلی و ... ارائه می‌شود این یک کنار گذاشتن دانستنی‌ها در ابعاد بزرگ است. این یک نقص است ...

2

وایسلی گوجا;538383 نوشت:
. طب اسلامی هم صرفا شما به دلیل صحیح مطلق فرض کردن هر قسمت اسلام اون رو درست می دونید وگرنه اگه با همون استاندارد هایی که شما از طب غربی انتظار دارید، طب اسلامی رو آزمایش کنید خودتون هم معتقدید طب اسلامی و سنتی از اون آزمایش ها سربلند بیرون نمیاد.

بنده‌ی حقیر چنین اعتقادی ندارم و طب اسلامی را کامل قبول دارم، اگر هم جایی جواب ندهد می‌تواند به درست نرسیدن خبر به ما باشد یا به ناقص رسیدن خبر به ما (مثل همان بحث خوردن گوشت برای روییدن گوشت جدید و قوت گرفتن بدن که اگر فقط بخش اول خبر به ما می‌رسید گمان می‌کردیم گوشت آب‌پز هم همان اثر را دارد یا اصلاً فکر می‌کردیم گوشت ماهی هم گوشت است و باید چاق کند در حالیکه برعکس ضعیف می‌کند.)

3

وایسلی گوجا;538383 نوشت:
. ابن سینا خودش پزشکی رو بر اساس مفهوم مدرنش می دید و اعتقاد داشت اگه مثلا فلان دارو برای درمان فلان بیماری مناسبه باید بطور تکرار پذیر اون رو خوب کنه. اگه ابن سینا الان زنده بود مطمئن باشید همچین شخصی استاد دانشگاه هاروارد در پزشکی می شد و نه مسئول طب سنتی و اسلامی حوزه علمیه.

هم ابن سینا این اعتقاد را داشته که شما می‌فرمایید و هم ما این اعتقاد را داریم و کسی که غیر این اعتقاد را داشته باشد به وجود علم اعتقاد ندارد. اختلاف ما در وجود یا عدم وجود علم نیست بلکه چطور رسیدن به علم است و البته ادعای هر کدام از ما هم این است که طب مورد نظرمان بهتر می‌تواند به حقیقت علم نزدیک شود، علم بر پایه‌ی تجربه و یا علم بر پایه‌ی وحی (بر پایه‌ی وحی یعنی نقطه‌ی شروع تحقیقات و راهنمایی‌ها از طریق وحی وگرنه بخشی از کارها هم بر عهده‌ی تجربه خواهد بود).

4. کسی نگفت هر چیز در طب اسلامی است اشتباه هست. گفتیم اون قسمت هایی که میشه نشون داد صحیح هستند (بر اساس آزمایش) رو نگه می داریم و قسمت هایی که نشون داده میشه صحیح نیستند رو کنار می گذاریم.

فرق ما این است که ما قسمت‌هایی که به نظر می‌رسد صحیح نباشند را هم دور نمی‌اندازیم و بیشتر رویشان کار می‌کنیم تا ببینیم در چه شرایطی صحیح هستند، اگر اعتماد داشته باشیم که صادر کننده‌ی ابتدایی آن خدا یا خلفای خدا هستند. یادم هست مستندی می‌دیدم درباره‌ی اختراع یک پلیمر یا چیزی شبیه به آن، ماده‌ای که انتظار می‌رفت بتواند در اثر کشیدن تا چندین برابر طول خودش کش بیاید بدون آنکه بشکند. وقتی مطابق محاسبات و پیش‌بینی‌های انجام شده ساخته شد سازنده‌ی آن سعی می‌کرد به آرامی ان را بکشد تا طول آن زیاد شود ولی هر بار در اثر کمی کشش و افزایش طول می‌شکست، عاقبت بعد از چندین بار ساختن و شکستن عصبانی شد و محکم و سریع آن را کشید و با کمال تعجب آن لوله‌ی کوتاه ناگهان چندین برابر طول خود کش آمد بدون آنکه پاره شود، مطلب اشتباه نبود بلکه استفاده‌ی از آن اشتباه بود ...! این جور مسائل در مورد احادیث ممکن است پیش بیاید کما اینکه در موضوع گوشت از گوشت روییدن اشاره شد. مثال‌های دیگری هم دارد مثل اینکه گفته‌اند پنیر خالی نخورید ولی شبها اشکالی ندارد، یا خیار برای سرماخوردگی خوب نیست ولی به شرط آنکه سرماخوردگی در فصل زمستان باشد و نه تابستان، مثل اینکه خوابیدن در آفتاب برای شخص سرماخورده خوب نیست مگر اینکه در زمستان باشد و ... (البته ممکن است موارد را اشتباه یادم مانده باشد، شما به چشم مثال حقیقی به آنها نگاه نکنید)

سلام برادران متخصص
من نه متخصص علم و طب جدیدم و نه طب سنتی(اسلامی)
اما اینکه اینقدر راحت طب جدید رو دست کم گرفت ، واقعا و واقعا و واقعا عجیبه.
طب جدید یه دنیای بی نهایته ، هرروز بد و خوبش کشف میشه ، هرروز یه چیز منسوخ میشه یه چیز جدیدی میاد ، هرروز روش های عجیب و غریب که آدم لذت میبره.
پی نوشت : دی ماریا رو دارن سعی میکنن با سلول های بنیادی درمان کنند ، چی رو درمان کنند؟پارگی عضله رو !!!!!
آگرو هم که با اتاق فشار درمان شد و امشب توی بازی احتمالا باشه.
این دوتا درمان متاسفانه بسیار بسیار بسیار کم توی مملکت ما استفاده میشه حالا به دلایلی.
به نظرتون چه چیز توی طب سنتی میتونه اینقدر این دو مدل آسیب عضلانی رو درمان کنه؟یا اصلا میتونه درمان کنه؟اصلا بیخیال درمان ، میتونه پیشگیری کنه؟این یه نمونه ساده که براتون بگم توی این نمونه طب سنت توی هیچ مرحله ای(پیشگیری ، درمان) کاربرد نداره.
یعنی اگر طب جدید نبود این دو نفر 4 سال دیگه برای بازی توی جام جهانی یا شاید توی فینال باید صبر میکردن

muiacir;539227 نوشت:
سلام برادران متخصص
من نه متخصص علم و طب جدیدم و نه طب سنتی(اسلامی)
اما اینکه اینقدر راحت طب جدید رو دست کم گرفت ، واقعا و واقعا و واقعا عجیبه.
طب جدید یه دنیای بی نهایته ، هرروز بد و خوبش کشف میشه ، هرروز یه چیز منسوخ میشه یه چیز جدیدی میاد ، هرروز روش های عجیب و غریب که آدم لذت میبره.
پی نوشت : دی ماریا رو دارن سعی میکنن با سلول های بنیادی درمان کنند ، چی رو درمان کنند؟پارگی عضله رو !!!!!
آگرو هم که با اتاق فشار درمان شد و امشب توی بازی احتمالا باشه.
این دوتا درمان متاسفانه بسیار بسیار بسیار کم توی مملکت ما استفاده میشه حالا به دلایلی.
به نظرتون چه چیز توی طب سنتی میتونه اینقدر این دو مدل آسیب عضلانی رو درمان کنه؟یا اصلا میتونه درمان کنه؟اصلا بیخیال درمان ، میتونه پیشگیری کنه؟این یه نمونه ساده که براتون بگم توی این نمونه طب سنت توی هیچ مرحله ای(پیشگیری ، درمان) کاربرد نداره.
یعنی اگر طب جدید نبود این دو نفر 4 سال دیگه برای بازی توی جام جهانی یا شاید توی فینال باید صبر میکردن

سلام علیکم برادر عزیز،
راست است که گفته‌اند هیچ امر به معروفی بالاتر از ذکر عملی نیست ... شما می‌گویید متخصص نیستید و بنده‌ی حقیر بیشتر به فکر فرو می‌روم که نباید از حد و حدودم خارج شوم ...
در هر صورت مثال‌های خوبی زدید ... اگر از متخصصین طب اسلامی-سنتی امروزی بپرسید گمانم این است که اکثراً فرمایش شما را تأیید خواهند کرد ... مگر کسانی که علوم اسلامی‌اشان فوق درمان با گیاهان دارویی است و از اذکار و دعا و توسل هم در این زمینه بهره می‌برند، که نمونه‌اش شفابخشی‌های شیخ حسن‌علی نخودکی بوده است و در زمان حاضر هم هستند کسانی که چنین کنند (جدای از شیادانی که به دروغ ادعای آن را دارند) البته این‌ها هم علم است ولی علم مورد نیاز برای آن عموماً علم توحید است که در بسیاری از موارد اکتسابی نیست و اعطا شدنی است ... اما علم است ... تجربه‌پذیر است ... اگر شرایطش تکرار شود البته و همه چیز فقط رعایت ظاهر نیست بلکه طهارت باطن هم لازم دارد
پارگی عضله ... قطع عضو ... قطع نخاع ... کور مادرزاد ... عارضه‌های قلبی ولو در جنین باشد پیش از تولد ... و سایر نواقص یا بیماری‌ها ... هر بیماری هر چقدر که حاد یا مضمن باشد یا ...

اما در این بین نظرتان را به مسأله‌ی دیگری جلب می‌کنم. آیت‌الله بهجت رحمه‌الله مستجاب‌الدعوة بودند. عالمی از قول خودشان یا عالم دیگری تعریف می‌کردند که ایشان را در فرودگاه مشهد دیدم که می‌خواستند برگردند قم که دیدم دست بر شکم گذاشته و از درد به خود می‌پیچند. رفتم جلو و بعد از سلام احوال‌پرسی گفتم ظاهراً درد شکم آزارتان می‌دهد؟ فرمودند بله! گفتم چرا دکتر نمی‌روید؟ فرمودند که رفتم و درمان نشده ... از کودکی این بیماری را دارم ... گفتم شما که دعایتان مستجاب است چرا از خداوند نمی‌خواهید که شفا دهد؟ فرمودند این درد را از کودکی دارم و با آن خو کرده‌ام، ترسم از این است که از خداوند بخواهم شفایش دهد و بعد سختی دیگری در زندگیم وارد کند که راحت از پس آن دیگر بر نیایم! می‌دانید یعنی چه؟ خداوند خودش فرموده که «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ» [البلد، ۴] که یعنی «همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم.» اینطور نیست که خداوند بخواهد همه چیز درست باشد و کار از دستش در رفته باشد که بیماری عارض شده باشد و حالا ما در تکاپو بیفتیم که خودمان را نجات دهیم ... این بیماری‌ها و سختی‌های دیگر زندگی همگی جزء برنامه‌ی دنیاست ... اینها همگی روی هم به زندگی فرم و شکل می‌دهند و استعدادها و ضعف‌های اشخاص در حوادث متفاوت بروز می‌کند ... تحمل سختی هم فواید بسیاری دارد که یکی و تنها یکی از آنها این است که انسان رو به طغیان نمی‌آورد و همواره نگاهش به خدا خواهد بود و قدر سلامت و عافیت را هم بیشتر خواهد دانست و زبانش به شکر بیشتر خواهد چرخید، اگر بچرخد ...
البته این در مورد بیماری‌های جسمانی است و نه بیماری‌های روحی و روانی ... بیماری‌های جسمانی در راستای تکامل نفس است اما بیماری خود نفس، بیماری قلب (فِي قُلُوبِهِم مَّرَ‌ضٌ) اینها مجاز نیست و خارج از برنامه است، یعنی در اثر کوتاهی انسان ایجاد می‌شود و باید در صدد رفع آن برآمد ... حتی اگر کسی در مقام رضا هم باشد (یعنی نسبت به سختی‌های دنیا و دردها و سختی‌های جسمانی نه تنها تسلیم باشد که از پذیرش آنها کراهت هم نداشته باشد) باز باید مدام در حال استغفار باشد که در روایت مبارکه داریم که «دائکم الذنوب و دوائکم الإستغفار» که یعنی درد شما گناهان و کوتاهیهای شماست و دوای دردتان هم استغفار ... این است که حتی مؤمنین و موقنین و قانتین و اهل رضا و تسلیم هم شب تا به صبح در حال کمک و توبه و انابه و استغفار و ... هستند.

بنابراین به طور خلاصه در طب اسلامی هر درد جسمی یا روحی درمان دارد ... چه خفیف باشد و چه حادّ ... چه برای درمان باشد و چه در جهت پیشگیری
اما بسته به ایمان شخص ممکن است تجویز شود که درد جسمانی تا حدی که به سلامت ضرر نزند و بعداً ایجاد مشکل نکند تحمل شود ... بدانیم که زندگی از درد خالی نخواهد بود و اگر با اصرار برطرف شدن آنها را از خداوند بخواهیم دردهای جدیدی وارد زندگیمان خواهد شد، بیماری‌اش خوب می‌شود مثلاً گرفتار همسری بدخلق می‌شود که تحملش خیلی سخت‌تر از آن بیماری باشد، بچه‌اش تصادف می‌کند یا مشکل اقتصادی پیدا می‌کند یا ... اما این موضوع تحمل بیماری و درد قابل تعمیم به بیماری‌های روحی نیست یا لااقل قابل تعمیم به تمامی بیماری‌های روحی نیست ... مثلاً کسی که از نظر روانی مبتلا به ناهنجاری هم‌جنس‌خواهی است باید درمان شود،‌ کسی که عادت به گفتن دروغ دارد باید اصلاح شود، کسی که بخیل است یا بداخلاق است اگرچه خودش هم از این روحیه‌ی خودش زجر بکشد ولی این درد درد خارج‌ از برنامه است و صبر کردن بر آن باعث رشد روحی او نمی‌شود و باید هر چه در توان دارد برای درمان خود اقدام کند ...

یا علی

owari;539264 نوشت:

سلام علیکم برادر عزیز،
راست است که گفته‌اند هیچ امر به معروفی بالاتر از ذکر عملی نیست ... شما می‌گویید متخصص نیستید و بنده‌ی حقیر بیشتر به فکر فرو می‌روم که نباید از حد و حدودم خارج شوم ...
در هر صورت مثال‌های خوبی زدید ... اگر از متخصصین طب اسلامی-سنتی امروزی بپرسید گمانم این است که اکثراً فرمایش شما را تأیید خواهند کرد ... مگر کسانی که علوم اسلامی‌اشان فوق درمان با گیاهان دارویی است و از اذکار و دعا و توسل هم در این زمینه بهره می‌برند، که نمونه‌اش شفابخشی‌های شیخ حسن‌علی نخودکی بوده است و در زمان حاضر هم هستند کسانی که چنین کنند (جدای از شیادانی که به دروغ ادعای آن را دارند) البته این‌ها هم علم است ولی علم مورد نیاز برای آن عموماً علم توحید است که در بسیاری از موارد اکتسابی نیست و اعطا شدنی است ... اما علم است ... تجربه‌پذیر است ... اگر شرایطش تکرار شود البته و همه چیز فقط رعایت ظاهر نیست بلکه طهارت باطن هم لازم دارد
پارگی عضله ... قطع عضو ... قطع نخاع ... کور مادرزاد ... عارضه‌های قلبی ولو در جنین باشد پیش از تولد ... و سایر نواقص یا بیماری‌ها ... هر بیماری هر چقدر که حاد یا مضمن باشد یا ...

اما در این بین نظرتان را به مسأله‌ی دیگری جلب می‌کنم. آیت‌الله بهجت رحمه‌الله مستجاب‌الدعوة بودند. عالمی از قول خودشان یا عالم دیگری تعریف می‌کردند که ایشان را در فرودگاه مشهد دیدم که می‌خواستند برگردند قم که دیدم دست بر شکم گذاشته و از درد به خود می‌پیچند. رفتم جلو و بعد از سلام احوال‌پرسی گفتم ظاهراً درد شکم آزارتان می‌دهد؟ فرمودند بله! گفتم چرا دکتر نمی‌روید؟ فرمودند که رفتم و درمان نشده ... از کودکی این بیماری را دارم ... گفتم شما که دعایتان مستجاب است چرا از خداوند نمی‌خواهید که شفا دهد؟ فرمودند این درد را از کودکی دارم و با آن خو کرده‌ام، ترسم از این است که از خداوند بخواهم شفایش دهد و بعد سختی دیگری در زندگیم وارد کند که راحت از پس آن دیگر بر نیایم! می‌دانید یعنی چه؟ خداوند خودش فرموده که «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ» [البلد، ۴] که یعنی «همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم.» اینطور نیست که خداوند بخواهد همه چیز درست باشد و کار از دستش در رفته باشد که بیماری عارض شده باشد و حالا ما در تکاپو بیفتیم که خودمان را نجات دهیم ... این بیماری‌ها و سختی‌های دیگر زندگی همگی جزء برنامه‌ی دنیاست ... اینها همگی روی هم به زندگی فرم و شکل می‌دهند و استعدادها و ضعف‌های اشخاص در حوادث متفاوت بروز می‌کند ... تحمل سختی هم فواید بسیاری دارد که یکی و تنها یکی از آنها این است که انسان رو به طغیان نمی‌آورد و همواره نگاهش به خدا خواهد بود و قدر سلامت و عافیت را هم بیشتر خواهد دانست و زبانش به شکر بیشتر خواهد چرخید، اگر بچرخد ...
البته این در مورد بیماری‌های جسمانی است و نه بیماری‌های روحی و روانی ... بیماری‌های جسمانی در راستای تکامل نفس است اما بیماری خود نفس، بیماری قلب (فِي قُلُوبِهِم مَّرَ‌ضٌ) اینها مجاز نیست و خارج از برنامه است، یعنی در اثر کوتاهی انسان ایجاد می‌شود و باید در صدد رفع آن برآمد ... حتی اگر کسی در مقام رضا هم باشد (یعنی نسبت به سختی‌های دنیا و دردها و سختی‌های جسمانی نه تنها تسلیم باشد که از پذیرش آنها کراهت هم نداشته باشد) باز باید مدام در حال استغفار باشد که در روایت مبارکه داریم که «دائکم الذنوب و دوائکم الإستغفار» که یعنی درد شما گناهان و کوتاهیهای شماست و دوای دردتان هم استغفار ... این است که حتی مؤمنین و موقنین و قانتین و اهل رضا و تسلیم هم شب تا به صبح در حال کمک و توبه و انابه و استغفار و ... هستند.

بنابراین به طور خلاصه در طب اسلامی هر درد جسمی یا روحی درمان دارد ... چه خفیف باشد و چه حادّ ... چه برای درمان باشد و چه در جهت پیشگیری
اما بسته به ایمان شخص ممکن است تجویز شود که درد جسمانی تا حدی که به سلامت ضرر نزند و بعداً ایجاد مشکل نکند تحمل شود ... بدانیم که زندگی از درد خالی نخواهد بود و اگر با اصرار برطرف شدن آنها را از خداوند بخواهیم دردهای جدیدی وارد زندگیمان خواهد شد، بیماری‌اش خوب می‌شود مثلاً گرفتار همسری بدخلق می‌شود که تحملش خیلی سخت‌تر از آن بیماری باشد، بچه‌اش تصادف می‌کند یا مشکل اقتصادی پیدا می‌کند یا ... اما این موضوع تحمل بیماری و درد قابل تعمیم به بیماری‌های روحی نیست یا لااقل قابل تعمیم به تمامی بیماری‌های روحی نیست ... مثلاً کسی که از نظر روانی مبتلا به ناهنجاری هم‌جنس‌خواهی است باید درمان شود،‌ کسی که عادت به گفتن دروغ دارد باید اصلاح شود، کسی که بخیل است یا بداخلاق است اگرچه خودش هم از این روحیه‌ی خودش زجر بکشد ولی این درد درد خارج‌ از برنامه است و صبر کردن بر آن باعث رشد روحی او نمی‌شود و باید هر چه در توان دارد برای درمان خود اقدام کند ...

یا علی

با سلام
پست شما از دید اسلامی مستله رو بررسی کرد که خوب جای تامل داشت و بعضا جای بحث و نقد ولی به هر حال پست خوب و مفیدی برای بنده بود.
تشکر

نقل قول:
...دی ماریا رو دارن سعی میکنن با سلول های بنیادی درمان کنند ، چی رو درمان کنند؟پارگی عضله رو !!!!! ...
...آگرو هم که با اتاق فشار درمان شد و امشب توی بازی احتمالا باشه...

...
به نظرتون چه چیز توی طب سنتی میتونه اینقدر این دو مدل آسیب عضلانی رو درمان کنه؟یا اصلا میتونه درمان کنه؟اصلا بیخیال درمان ، میتونه پیشگیری کنه؟ ...


امان از دست جز نگری طب جدید، مشکل دقیقا همینجاست دیگه!!!
به قول آقای خیر اندیش، طب جدید بیماری رو درمان میکنه و نه بیمار! در حالی که طب سنتی بیمار رو درمان میکنه و نه فقط بیماری!
شما اینجا اول اومدید به فوتبال موضوعیت دادید و بعدش جلوی طبعاتش رو می خواهید بگیرید.

* فوتبال و ورزشهای خشن مانند ورزشهای رزمی سنگین که باعث زد و خورد و ضربه های ناگهانی می گردد، مورد تایید طبّ سنتی نیستند.
* در ورزش، حرکات مفاصل باید دارای نیروی مقابل و کنترلی باشد و حرکت سریع مفصل تا انتهای دامنه حرکتی، بسیار خطرناک است. این اشکال در اغلب ورزش های مدرن وجود دارد.* ورزش های غیر ایزومتریک(وزنه برداری، پرورش اندام و …) تقریبا هیچ یک از اهداف ورزش طبّی را برآورده نمی کنند. این گونه ورزش ها، سرعت واکنش عضلانی را کم می کنند؛ قلب را تضعیف می کنند؛ فشارخون را بالا می برند؛ آسیب های جدّی به دستگاه اسکلتی عضلانی و به ویژه ستون فقرات وارد می کنند و .... اینها سوای آثار مخرّب اخلاقی ناورزش پرورش اندام و نیز زیان های غیرقابل جبران مصرف مکمّل های رایج در این گونه ورزش هاست.
ورزشهای سنگین یعنی ورزشی که بیش از حد معمول باشد، نه تنها ارزش درمانی ندارند بلکه یک نوع خودکشی محسوب می شوند. وقتی فردی چند سال ورزش سنگین می کند، مانند آن است که فتیله چراغ عمر خود را بالا کشیده باشد؛ حاصل این عمل، نور خیره کننده ای است که در ظاهر، دیگران را به حیرت درآورده است و شخص، مورد تحسین قرار می گیرد امّا این کار باعث می شود که سوخت چراغ زندگی جسمانی، یعنی حرارت و رطوبت غریزی به سرعت رو به پایان رود.

با اتمام حرارت غریزی، قوای بدن(حیوانی، طبیعی و نفسانی) دیگر در کالبد جسم باقی نمی مانند و از بدن خارج می شوند(خروج روح از بدن). این اتفاق توجیه طب سنتی بر مرگ های زودرس بسیاری از ورزشکاران حرفه ای در این روزگار است.
در طب قدیم، ورزش های سنگین، محدود به مواردی مثل کشتی بود که علاوه بر این که موارد علمی در روش اجرای آنها لحاظ شده بود، در گزینش افراد هم دقت می شد و ضمن نهی افراد خشک مزاج(و به ویژه افراد صفراوی) از این گونه فعالیت ها، اغلب، افراد دموی، با رعایت تمهیدات لازم، به آنها می پرداختند.

بنابراین می توان به صراحت گفت که تقریبا هیچ یک از ورزش های حرفه ای رایج، مورد تایید طب سنّتی نیست. ...

کامل این مقاله : http://shiateb.com/pages/?current=viewdoc&langid=1&sel=1471
وقتی دایره دخالت طب سنتی/اسلامی رو پایین می آریم،
وقتی طب سنتی رو به حاشیه میبریم،
وقتی فقط از یک بعد (پیشگیری و درمان لحظه ای و موردی) به طب سنتی نگاه کنیم، همین میشه که به چیزهایی که نباید موضوعیت بدیم، میدیم و به چیزهایی که باید موضوعیت داده بشه، نمیدیم!
این باعث میشه فعلی نادرست، انتظاراتی نادرست رو هم پدید بیاره. چه دلیلی داره فوتبالی با این همه فشار بدنی و ضرر وجود داشته باشه که بعدش در مورد درمان نشدن پارگی عضله اش با طب سنتی قضاوت کنیم (البته چه بسا که درمان پذیر هم باشه و ما هنوز مطلع نباشیم!).
بله اگه همه جنبه های طب سنتی/اسلامی رعایت بشه، نیازی نبود دی ماریا عضله اش پاره بشه که بعدا بخوان با روشهای جدید درمانش کنند، که این درمان هم چه بسا ظاهرا مفید باشه و مدت ها بعد مشکل ساز نشه!

همه چیزهایی که گفتم نظرات اساتید این رشته است و دیدگاه شخصی بنده نبود، هنوز هم قائل به این نیستم که طب مدرن کلا بی فایده است، کل حرف این هست که طب مدرنی مفید خواهد بود که از صافی معنویت و دستورات الهی و ائمه معصومین هم گذشته باشه، بی قید و شرط و آزاد در این حیطه آزمایش و خطا کردن نتیجه خوبی نداره.
طب سنتی یک سبک جدید زندگی است که در تمامی ابعاد زندگی دخالت میکنه و نه فقط پیشگیری و درمان بیماری ها! اصولا طب سنتی/ اسلامی میگه نباید اصلا بیماری وجود داشته باشه که بخواد درمان بشه که این پیشگیری همه جانبه فقط محدود چه بخور ها و چه نخورها نیست.
نجوم رو دخالت میده، در روزهای خاص و ماه های خاص و اوقات خاص انعقاد نطفه باعث فلان بیماری مثلا صرع میشه. (حالا شما بیایید به بیماری صرع موضوعیت بدید و به نجوم اهمیت ندید)
معنویت رو دخالت میده (فلان گناه باعث فلان بدبختی در دنیا میشه، حالا شما بیایید صله رحم نکنید و با طب مدرن دنبال طول عمر زیاد باشید)
و ...

حالا طب مدرن بیاد ثابت کنه روزه گرفتن با غذا نخورن تاثیر متفاوتی داره! ، صدقه رفع بلاست، صلح رحم عمر رو زیاد میکنه و...
ما فقط به قسمتی از این عالم وابسته نیستیم، ما درگیر در همه جنبه های این عالم هستیم.
طب سنتی/اسلامی واقف به همه این جوانب هست به همین خاطر اهمیت خاصی بهش میدیم. (البته در نظر داشته باشید منظور بنده از طب سنتی، اون قسمت هایی از طب هست که مطابق با اسلام و دستورات دینی و وحیانی باشه و نه هر نوع طبی)

سلام
یک نسخه از یک دکتر مدرن را پیش 100 دکتر مدرن دیگه ببرید, اگر با تاسف سری تکان نداد و یک لبخند عاقل اندر سفیه نزد میتونیم نتیجه بگیریم که طب مدرن حاصل یک نتیجه مشخص و شسته رفته آزمایشگاهی هستش!
البته در مورد اطباء سنتی هم شاید همینطور باشه ولی چون تا حالا نرفته ام خدمتشان نظری هم نمیدم.
پنیسیلین و رادیولوژی و میکروب و خیلی چیزای دیگه هم شانسی و الله بختکی کشف شدند!
(داستان فیلمینگ,رونتگن و پاستور)
البته اهمیت حیاتی کشف آنها هرگز قابل انکار نیست.

*عارف*;539522 نوشت:
سلام
یک نسخه از یک دکتر مدرن را پیش 100 دکتر مدرن دیگه ببرید, اگر با تاسف سری تکان نداد و یک لبخند عاقل اندر سفیه نزد میتونیم نتیجه بگیریم که طب مدرن حاصل یک نتیجه مشخص و شسته رفته آزمایشگاهی هستش!
البته در مورد اطباء سنتی هم شاید همینطور باشه ولی چون تا حالا نرفته ام خدمتشان نظری هم نمیدم.
پنیسیلین و رادیولوژی و میکروب و خیلی چیزای دیگه هم شانسی و الله بختکی کشف شدند!
(داستان فیلمینگ,رونتگن و پاستور)
البته اهمیت حیاتی کشف آنها هرگز قابل انکار نیست.

تناقض بزرگترین از این ، همین بس که تا حالا پیش متخصص طب سنتی نرفتین و از طب جدید بد و بیراه میگویید.

نقل قول:
تناقض بزرگترین از این ، همین بس که تا حالا پیش متخصص طب سنتی نرفتین و از طب جدید بد و بیراه میگویید.

به عنوان مثال خدمت شما عرض میکنم، بنده خیلی به آفت دهان مبتلا میشم و برای رفعش چقدر دارو و روش خاص از طب جدید امتحان کردم. بارها پیش دکتر رفتم و با پاسخ این مرتبط با حساسیت فصلی و غذایی و ... است و به جز چرک خشک کن و جوش شیرین چیز دیگه ای نتونستند تجویز کنند، در اینترنت و جاهای مختلف هم بارها سوال کردم ولی افسوس از یک دلیل علمی خوب.
ولی همین دو هفته ای که دارم در مورد طب سنتی اطلاعات کسب میکنم پی به دلیل این عارضه بردم، اون هم خودم و حتی بدون مراجعه به طبیب سنتی!، بله علوم طبی در دیدگاه طب سنتی علمی است که همه برای رفع اولیه مشکلاتشون باید بلد باشند و نه شبیه طب جدید که مختص یک جامعه خاص باشه.
بنده طبع گرم و خشک دارم با غلبه صفراوی، این روزها هم اکثر اوقات آفت دهان دارم، چون ماه رمضان خرما و شیر و زولبیا بامیه زیاد مصرف میکنم و بیشتر غذاها طبع گرم دارند. درمانش هم تعدیل صفرا در بدن هست یعنی مصرف کمتر این غذاها و یا مصرف غذاهای مخالف طبع گرم یعنی سرد و یا مصرف همراه با مصلح غذایی شون. به همین سادگی. نتیجه اش رو الان دارم می بینم.
البته این فقط یکی از دلایل آفت دهان هست که بنده فهمیدم، شاید علل دیگه ای هم داشته باشه.

programmer1;539538 نوشت:
به عنوان مثال خدمت شما عرض میکنم، بنده خیلی به آفت دهان مبتلا میشم و برای رفعش چقدر دارو و روش خاص از طب جدید امتحان کردم. بارها پیش دکتر رفتم و با پاسخ این مرتبط با حساسیت فصلی و غذایی و ... است و به جز چرک خشک کن و جوش شیرین چیز دیگه ای نتونستند تجویز کنند، در اینترنت و جاهای مختلف هم بارها سوال کردم ولی افسوس از یک دلیل علمی خوب.
ولی همین دو هفته ای که دارم در مورد طب سنتی اطلاعات کسب میکنم پی به دلیل این عارضه بردم، اون هم خودم و حتی بدون مراجعه به طبیب سنتی!، بله علوم طبی در دیدگاه طب سنتی علمی است که همه برای رفع اولیه مشکلاتشون باید بلد باشند و نه شبیه طب جدید که مختص یک جامعه خاص باشه.
بنده طبع گرم و خشک دارم با غلبه صفراوی، این روزها هم اکثر اوقات آفت دهان دارم، چون ماه رمضان خرما و شیر و زولبیا بامیه زیاد مصرف میکنم و بیشتر غذاها طبع گرم دارند. درمانش هم تعدیل صفرا در بدن هست یعنی مصرف کمتر این غذاها و یا مصرف غذاهای مخالف طبع گرم یعنی سرد و یا مصرف همراه با مصلح غذایی شون. به همین سادگی. نتیجه اش رو الان دارم می بینم.
البته این فقط یکی از دلایل آفت دهان هست که بنده فهمیدم، شاید علل دیگه ای هم داشته باشه.

مطالبی که عنوان فرمودید رو به نظر من اگر به یه متخصص تغذیه هم مراجعه میکردید میشد که پاسخ بگیرید.الزاما طب سنتی فقط پاسخ گو نیست هرچند خوشحالم که طب سنتی پاسخ گویه بیماری شما بوده ، مهم درمان بیماری هست ، حالل با هرچی میخواد باشه.
ضمنا اینکه یک بیماری یا عارضه با طب جدید درمان مذیر نیست دلیل بر این نمیشه که طب جدید خوب نیست ، 2000 تا بیماری هست که اصلا طب سنتی نمیدونه چی هست و از کجا اومده چه برسه بخواد پیشگیری و درمان براش بدونه.
طب جدید واقعا نجات دهنده عالم بشریت بوده ، کسی منکر مضرات و کاستی های اون نیست اما به شخصه معتقدم باید طب سنتی به عنوان یه زیر مجموعه کوچیک از طب جدید استفاده بشه.همین

مصدومیت هایی که در ورزش پیش میان توسط طب سنتی قابل درمان نیستند -> پاسخ دوستان: ورزش حرفه ای مورد تایید طب سنتی نیست.
جراحت هایی که در رانندگی پیش میاد توسط طب سنتی قابل درمان نیست -> پاسخ دوستان: رانندگی و سوار ماشین شدن مورد تایید طب سنتی نیست.
طب سنتی راهی برای پر کردن دندان و اورتودنسی و ... نداره -> پاسخ دوستان: استفاده از دندان مورد تایید طب سنتی نیست :Nishkhand:

این سیستم دور مشکلات چرخیدن برای خوب جلوه دادن طب سنتی، بیشتر داره نشون میده طب سنتی جوابگوی مشکلات فعلی بشریت در جهان نیست و همین لزوم استفاده و پیشرفت در طب مدرن رو نشون میده.

programmer1;539304 نوشت:

حالا طب مدرن بیاد ثابت کنه روزه گرفتن با غذا نخورن تاثیر متفاوتی داره! ، صدقه رفع بلاست، صلح رحم عمر رو زیاد میکنه و...
ما فقط به قسمتی از این عالم وابسته نیستیم، ما درگیر در همه جنبه های این عالم هستیم.
طب سنتی/اسلامی واقف به همه این جوانب هست به همین خاطر اهمیت خاصی بهش میدیم. (البته در نظر داشته باشید منظور بنده از طب سنتی، اون قسمت هایی از طب هست که مطابق با اسلام و دستورات دینی و وحیانی باشه و نه هر نوع طبی)

مشکل اینه که کار علم، اثبات کردن عقاید ما نیست. کار علم به تست و آزمایش گذاشتن یک فرضیه است برای اینکه بفهمیم آیا صحیح است یا خیر.

فرضیه: روزه نگرفتن با غذا خوردن تفاوت دارد. آزمایش: به 1000 نفر عادت غذایی مشابه روزه می دهیم ولی این افراد روزه نگیرند و 1000 نفر هم روزه می گیرند، بعد آزمایش می کنیم ببینیم آیا اتفاق هایی که در بدن اونها می افته مشابه است؟ پاسخ اینه که بله مشابه است. پس نتیجه گرفته میشه تاثیراتی که با روزه گرفتن در بدن حاصل میشه به خاطر غذا نخوردن است.

فرضیه: آیا صدقه بلا رو دفع می کنه؟ آزمایش: می بینیم در کشورهایی که صدقه میدن (مثل ایران) و کشورهایی که نمیدن (مثل سوئد) بلاها کمتر هست یا بیشتر؟ می بینیم که از همه نظر چه رانندگی چه حوادث در محل کار و ... بلاها در سوئد کمتر است. نتیجه می گیریم صدقه دادن تاثیر مشخصی در رفع بلا نداره و فاکتورهای دیگه مثل رعایت قواعد رانندگی، ایمنی در محل کار، استفاده از ماشین ها و جاده های بهتر و گرون قیمت تر، داشتن استاندارد های بهتر در محیط کار (همگی راه حل های مدرن برای رفع بلا) بسیار بیشتر در رفع بلا نقش داره تا صدقه دادن (راه حل سنتی).

فرضیه: آیل صله رحم عمر رو زیاد می کنه؟ آزمایش: به عمر افراد در کشورهایی که این کار رو انجام میدن (مثل ایران) و کشورهایی که نمیدن (مثل ژاپن) نگاه می کنیم و می بینیم آیا عمر افراد بیشتر است یا نه. می بینیم که نه، میانگین طول عمر در ژاپن بیشتر از 10 سال بیشتر است و راه حل مدرن برای طول عمر (استفاده از علم پزشکی مدرن، داروهای خوب، چکاپ های مرتب و ...) بهتر به طول عمر کمک می کنه تا راه حل های سنتی (صله رحم).

علم مدرن بدون پیش فرض، با هدف به آزمایش گذاشتن فرضیات پا به میدان می گذاره و فقط فرضیاتی از فــیلتر علم مدرن رد میشن که از آزمایشات سربلند پیروز بیان، و در عمل و در آزمایش می بینیم راه حل های سنتی/اسلامی، راه حل های بهینه برای زندگی صحیح و سالم نیستند.

بحث بسیار خوبی شده
انقدر که مجابم کرد پست بذارم "خیلی وقته اینجا پستی نمیذارم[به دلایل شخصی]"
برخلاف نظر بسیاری از دوستان من نظرم بر اینه که پزشکس نوین بسیار برای جامعه امروزی نیاز هست.
1. آیا در جامعه امروزی ملاک و پایه و اساس زندگی،اسلامی/قرآنی است؟
2. چند درصد از مردم به طب اسلامی اعتقاد دارند؟
3. انسان امروزی قدرت،محدوده طب اسلامی را می داند؟
4. در شهرهای کنونی چندتا طبیب سنتی/اسلامی داریم که کاملاً آشنا به نبض گیری و تشخیص بیماری باشند؟
انسان امروزی و یا به شخصه خود من با معیارهای مدرن امروزی زندگی کنم،بر اساس علم روز شب رو به روز برسونم و روز رو به شب و هر وقت"خدای نکرده به سرطان"دچار شدم برم سراغ طب اسلامی و بعد اذعان کنم که طب اسلامی جواب نمیده،در حالی که اسلام برنامه مشخص و مدونی برای انسان داره،مقدار خواب کافی برای انسان مشخص شده،خوردنیها و آشامیدنی های هر کدام مضرات و فوائد خاص خود رو دارند،اصل در طب اسلامی بر اساس پیشگیری،وقتی ما پیشگیری رو انجام نمیدیم چجوری انتظار درمان سریع رو هم دارید. نقشه به شما میگه وقتی از نقطع 1 میخواید به نقطه 2 برید باید از فلان مسیر مشخص برید،وقتی شما سهوا یا عمدا مسیر استباهی رو طی کنید مطمئن باشید یا به مقصد نمیرسید یا بسیار دیر میرسید.
الیته امروزه طب اسلامی در بسیاری از جوانب که پزشکی نوین به بن بست رسیده جواب داده.
و مهمتر از همه اینکه طب اسلامی هم زیر مجموعه ای از علوم اسلامی و قرآن هستش دیگه و به فرموده خود خدا [ ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِين ﴿۲ بقره ﴾]

سلام علیکم،

پیدا کردن مکانی دقیق در انجمن برای درج این پرسش مشکل بود، بهترین گزینه ای که مناسب دیدم این قسمت بود.
واقعیتش مدتی است سوالی اساسی ذهنم رو مشغول کرده، علتش هم بر میگرده به بررسی طب سنتی/اسلامی که داشتم. چرا همه چی داره بر میگرده به عقب، انگار پیشرفت بشر هیچ تاثیر موثری نداشته و بیشتر مخرب بوده تا مفید.
در واقع هر چیزی که دخالت در طبیعت بوده در نهایت بدون در نظر گرفتن مزایای اولیه اون باعث آسیب های بزرگی در دراز مدت میشه نمونه اش همین صنایع کنونی که باعث آلودگی بیش از حد هوا میشن.
در واقع دیدگاهی که از علم امروزی دارم پر از دو گانگی ها و شک و شبهه هاست.
طب اسلامی/سنتی قدیم که از کلام معصومین و دانشمندان قدیمی ذکر شده چرا تاثیر بیشتری داره؟ چرا بشر امروز دست روی هر چیزی میزاره در نهایت بیشتر خرابکاریه تا کار مفید.
مثلا سبک معماری جدید کاملا (آپارتمان های بلند و قوطی مانند! حمام های کوچک و خارج از سبک قدیمی و ...) نابود کننده است در حالی که در اون علوم مختلفی نقش داشته اند تا به تکامل رسیده ولی در نهایت ضررش بیشتر از حسنش بوده!
غذا از پخت بر روی آتش با ظروف مسی و سنگی به وسایل شکیلی همچون مایکرویو و .... تغییر پیدا کرد ولی ضرر های این وسایل الان ثابت شده است. مدتی از مشکلات ظروف مسی می گفتند الان از خوبی های این ظروف صحبت میکنند. تقریبا همه مواد خوراکی اصل نیستند و دارای نگهدارنده و افزاینده های مختلف هستند و در واقع مصنوعی هستند و مضر تا مفید. تلفن های همراه و مسایل الکترونیکی و امواج مضرشون الان اثبات شده است و بسیاری از موارد دیگه.

و از طرفی وقتی طب سنتی/اسلامی و احادیث سبک زندگی ائمه معصومین بررسی میشه دنبال یک نوع یکسان سازی هستند یعنی فرد با اجرای این دستورات ناخودآگاه به یک شکل خاص تغییر پیدا میکنند و هر نوع تغییر خاص دیگه ای از اونها سلب میشه.

در واقع وقتی به این موارد نگاه میکنم احساس میکنم خدا دنیا رو به یک شکلی طراحی کرده که حتی برای دخل و تصرف و تغییرش نیاز به امام معصوم داریم.
الان واقعا چرار همه چی تقریبا قدیمی اش بهتر از جدیده (مخصوصا در حوزه سلامت)، پزشکی مدرن 180 درجه با مفاهیم طب سنتی تفاوت داره. چرا سیر نزولی داریم تا صعودی؟
یعنی وقتی ائمه معصومین سفارش به حجامت کرده اند دیگه خودمون رو به زمین و آسمون بزنیم نمیتونیم تغییری در این سبک خونگیری داشته باشیم؟ مگر اینکه خدا از طریق معصوم دستورات دیگه ای بر خلق وارد کنه.
نمی دونم منظورم رو خوب رسوندم یا نه. احساس میکنم در همه جنبه های زندگی به امام نیاز داریم در واقع ما برای همیشه همچون کودکی هستیم که به سرپرستی خدا در همه امور (دقت کنید در همه امور!) نیاز داریم و این سرپرستی از واسط امام معصوم به ما میرسه.
چون واقعا تمامی علوم کنونی که مستقلا توسط بشر و بدون نظارت امام معصوم خلق شده در نهایت ویران کننده است تا آباد کننده! (البته بدون در نظر گرفتن فایده های سطحی و زودگذر)
شاید به همین خاطر هم باشه که در موقع ظهور امام زمان عج انگار دین جدیدی پیاده میشه در حالی که همون دین قدیمه ولی اینقدر دستتخوش تغییر شده این طور به نظر میرسه.

الان به شخصه خودم طوری شدم که برای هر چیزی به علوم اسلامی مراجعه میکنم و دستورات علوم فعلی رو هم تا حد امکان با علوم دینی و اسلامی و قدیم تطبیق میدم اگر به جا بود، به کار میبندم ولی در غیر اینصورت خیر. (البته اگر شدنی باشه Lol
چرا هر چی جلوتر میریم وضعمون بدتر میشه؟
لطفا شما هم نظرتون رو بفرمایید.

سلام خدمت زننده تاپیک
شما طوری حرف زدید که کاملا به طب اسلامی(سنتی) و طبابت جدید واقف هستید.
من 1 ساله در مکانی هستم که یه متخصص طب سنتی(با 18 سال سابقه کار توی حجامت ، فست ، بادکش و ....) هم داریم و به شخصه تجربه کردم طب سنتی به تنهایی پاسخ گوی 10درصد بیماری ها هست و توی 90درصد دیگه فقط و فقط یه مکمل میتونه باشه.

programmer1;536891 نوشت:
سلام علیکم،

پیدا کردن مکانی دقیق در انجمن برای درج این پرسش مشکل بود، بهترین گزینه ای که مناسب دیدم این قسمت بود.
واقعیتش مدتی است سوالی اساسی ذهنم رو مشغول کرده، علتش هم بر میگرده به بررسی طب سنتی/اسلامی که داشتم. چرا همه چی داره بر میگرده به عقب، انگار پیشرفت بشر هیچ تاثیر موثری نداشته و بیشتر مخرب بوده تا مفید.
در واقع هر چیزی که دخالت در طبیعت بوده در نهایت بدون در نظر گرفتن مزایای اولیه اون باعث آسیب های بزرگی در دراز مدت میشه نمونه اش همین صنایع کنونی که باعث آلودگی بیش از حد هوا میشن.
در واقع دیدگاهی که از علم امروزی دارم پر از دو گانگی ها و شک و شبهه هاست.
طب اسلامی/سنتی قدیم که از کلام معصومین و دانشمندان قدیمی ذکر شده چرا تاثیر بیشتری داره؟ چرا بشر امروز دست روی هر چیزی میزاره در نهایت بیشتر خرابکاریه تا کار مفید.
مثلا سبک معماری جدید کاملا (آپارتمان های بلند و قوطی مانند! حمام های کوچک و خارج از سبک قدیمی و ...) نابود کننده است در حالی که در اون علوم مختلفی نقش داشته اند تا به تکامل رسیده ولی در نهایت ضررش بیشتر از حسنش بوده!
غذا از پخت بر روی آتش با ظروف مسی و سنگی به وسایل شکیلی همچون مایکرویو و .... تغییر پیدا کرد ولی ضرر های این وسایل الان ثابت شده است. مدتی از مشکلات ظروف مسی می گفتند الان از خوبی های این ظروف صحبت میکنند. تقریبا همه مواد خوراکی اصل نیستند و دارای نگهدارنده و افزاینده های مختلف هستند و در واقع مصنوعی هستند و مضر تا مفید. تلفن های همراه و مسایل الکترونیکی و امواج مضرشون الان اثبات شده است و بسیاری از موارد دیگه.

و از طرفی وقتی طب سنتی/اسلامی و احادیث سبک زندگی ائمه معصومین بررسی میشه دنبال یک نوع یکسان سازی هستند یعنی فرد با اجرای این دستورات ناخودآگاه به یک شکل خاص تغییر پیدا میکنند و هر نوع تغییر خاص دیگه ای از اونها سلب میشه.

در واقع وقتی به این موارد نگاه میکنم احساس میکنم خدا دنیا رو به یک شکلی طراحی کرده که حتی برای دخل و تصرف و تغییرش نیاز به امام معصوم داریم.
الان واقعا چرار همه چی تقریبا قدیمی اش بهتر از جدیده (مخصوصا در حوزه سلامت)، پزشکی مدرن 180 درجه با مفاهیم طب سنتی تفاوت داره. چرا سیر نزولی داریم تا صعودی؟
یعنی وقتی ائمه معصومین سفارش به حجامت کرده اند دیگه خودمون رو به زمین و آسمون بزنیم نمیتونیم تغییری در این سبک خونگیری داشته باشیم؟ مگر اینکه خدا از طریق معصوم دستورات دیگه ای بر خلق وارد کنه.
نمی دونم منظورم رو خوب رسوندم یا نه. احساس میکنم در همه جنبه های زندگی به امام نیاز داریم در واقع ما برای همیشه همچون کودکی هستیم که به سرپرستی خدا در همه امور (دقت کنید در همه امور!) نیاز داریم و این سرپرستی از واسط امام معصوم به ما میرسه.
چون واقعا تمامی علوم کنونی که مستقلا توسط بشر و بدون نظارت امام معصوم خلق شده در نهایت ویران کننده است تا آباد کننده! (البته بدون در نظر گرفتن فایده های سطحی و زودگذر)
شاید به همین خاطر هم باشه که در موقع ظهور امام زمان عج انگار دین جدیدی پیاده میشه در حالی که همون دین قدیمه ولی اینقدر دستتخوش تغییر شده این طور به نظر میرسه.

الان به شخصه خودم طوری شدم که برای هر چیزی به علوم اسلامی مراجعه میکنم و دستورات علوم فعلی رو هم تا حد امکان با علوم دینی و اسلامی و قدیم تطبیق میدم اگر به جا بود، به کار میبندم ولی در غیر اینصورت خیر. (البته اگر شدنی باشه Lol
چرا هر چی جلوتر میریم وضعمون بدتر میشه؟
لطفا شما هم نظرتون رو بفرمایید.

سلام علیکم مؤمن،
حقیر هم با اکثر حرفهای شما موافق هستم و پاسخ پرسش شما را هم یک چیز بیشتر نمی‌دانم و البته عالمی هم حرف ذیل همین یک جمله دارم:

وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُ‌هُمْ إِلَّا ظَنًّا ۚ إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا ۚ إِنَّ اللَّـهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ [یونس، ۳۶]
و بیشتر آنها، جز از گمان (و پندارهای بی‌اساس)، پیروی نمی‌کنند؛ (در حالی که) گمان، هرگز انسان را از حقّ بی‌نیاز نمی‌سازد (و به حق نمی‌رساند)! به یقین، خداوند از آنچه انجام می‌دهند، آگاه است!

حق کجاست؟ علی مع الحق و الحق مع العلی ...
کدام علی؟ همانکه أنا مدینة‌ العلم و علی بابها
کدام مدینة‌العلم؟ همان که علمش از ناحیه‌ی خداست: وَقُل رَّ‌بِّ زِدْنِي عِلْمًا
و در روایت مبارکه داریم که لیَسَ العِلمُ بِکثرة التَعلیمِ و التَعلُّم ، بَلِ العِلمُ نورٌ یقذفُه اللهُ فی قلبِ مَن یَشاء

آنچه نزد دانشمندان است نه علم است و نه حق است، چیزی که حق نیست باطل است، باطل لزوماً به معنای شیطانی نیست،‌ باطل به معنای چیزی است که خلقت به آن تعلق نگرفته باشد و شبه‌حقیقت باشد، چیزی که وجود ندارد و گمان می‌شود که وجود دارد ... در مورد علوم جدید (بغیر شاید فقط ریاضیات و فلسفه که عقلانی هستند) علومی که داریم شبهی از حقیقت هستند، شبهی از علم، تقریبی از حقیقت ...

فرض کنید خداوند انسان را می‌آفرید و بعد محافظت او از خودش را به داروها و تجهیزات پزشکی‌ای موکول می‌کرد که تازه حدود ۷۰۰۰ سال بعد قرار بود انسان کشف کند! اصلاً نسل تا آن ۷۰۰۰ سال ادامه پیدا می‌کرد که بعد انسان بخواهد چیزی کشف کند؟ خداوند هرچه خلق کرده اسباب زندگی او را هم برایش فراهم کرده است، ولی انسان در قرون وسطی پا را از گلیمش فراتر گذاشت ... شروع کرد به تصرف کردن بدون استحقاق در چیزی که علم زیادی هم نسبت به آن نداشت:

... وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا [الإسراء، ۸۵]
... و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است

بهره‌ی علوم تجربی از علم حقیقی که خداوند عالم را بر اساس آن بنا کرده است تنها فرضیات و نظریه‌هایی است که هیچ یک قطعی نیستند ... البته هر کسی کتاب دانشمندان جربی را بخواند و بفهمد لذت می‌برد از نبوغ انسان و قدرت فکر و تحلیل انسان، اما اینها برای ما قابل توجه هستند مگرنه در مقابل خداوند سرگرمی و بازیچه‌ی دنیا هستند، یک ورزش ذهنی مثل شطرنج و ... می‌ماند، خوب است اگر انسان را مقابل خالق علم خاضع کند اما سد راه است اگر انسان را به طغیان بکشاند که در این صورت این علم ناچیز حجاب اکبر بوده است، متاع غرور، رزقی که انسان را فریب داده و به غفلت از اصل کشانده است، میلی‌متر را می‌گیرند و کیلومتر از دستشان در می‌رود. بجز نظریات که برای محققین جالب است (گاهی هم واقعاً بیش از تخیلات و خیال‌بافی‌های عالمانه نیست) آنچه که عوام را علم‌زده کرده است ماحصل تولید این علوم است: تکنولوژی! تکنولوژی چیز خاصی نیست، اگرچه در آن هم نبوغ انسانی موج می‌زند (که البته در مقابل علم حقیقی قابل اعتنا نیست ولی در غیر مقام مقایسه برای ما جالب است و مایه‌ی کنجکاوی) اما باقی دیگر مطلب خاصی در دل خود ندارد و معمولاً بزرگتری از آنچه که واقعاً هستند به نظر می‌رسند.
حرف بسیار است ...
یا علی

بسمه تعالی

بنده تمامی پست ها را خواندم،به نظرم هیچ کدام از پستهای دوستان گرامی خالی از مطالب درست و غلط نبود و این،کار را سخت می کند.
نخست لازم است بگویم بنده هم به صورت علمی کلاسهایی در طب سنتی و اسلامی گذرانده ام و هم به علت علاقه و هم بیماری ،مدتها مطالعه و تحقیق داشته و بارها پیش کسانی که امروزه مشهور در این رشته هستند رفته ام،مانند آیت الله آل اسحاق،دکتر روازاده،جناب خدادادی،جناب باقری و تعدادی بزرگوار دیگر.این مطلب را جهت اطلاع دوستان لازم به ذکر دیدم.
اما در درجه بعد آنچه را که خود بدان رسیده ام برای دوستان بیان می کنم و امیدوارم مفید واقع شود:

1-علم پزشکی فوائد فراوانی داشته و کمک های بیشماری به بشر کرده است و باید دانست این علم مولود عقل و تلاش بشری است که مخلوق خداوند است و بدین علت نه تنها باطل نیست بلکه موهبتی از ناحیه حق متعال است،البته عیوب بزرگی هم دارد که لازمه هر علم بشری می باشد،یکی از آنها پایبندی به روش آزمون و خطاست که هنوز هم بسیار رواج دارد،دوم جزء نگر بودن پزشکی امروز است که دوستان هم اشاره داشتند و این مطلب باعث عارضه دار شدن اغلب درمانهای طب جدید است و موارد دیگر که مجالش اینجا نیست.

2-طب سنتی و یا اسلامی هنوز تبیین کامل و صحیحی ندارد و اغلب صاحب نظران،به طور واضحی استحسانات خود و نظرات بررسی نشده خود را وارد آن کرده اند و این مطلب باعث نقد بسیاری به طب سنتی شده است که البته باید پذیرفت که بیشتر نقد افراد است.
یک نمونه عرض می کنم: جناب خدادادی معتقد است که انسان اساسا گیاه خوار است و در صحبتهای خود بسیار روی این مطلب مانور می دهد و حتی حدیثی که معصوم علیه السلام می فرمایند کسی که چهل روز گوشت نخورد باید در گوش او اذان گفت را به معنای تولد دوباره انسان معنا کرده و در تایید کلام خود به کار می برند؛در حالی که فقها این حدیث و احادیث مشابه را دلیل بر کراهت ترک خوردن گوشت مطرح کرده و همچنین گویا جناب خدادادی احادیث دیگر را اصلا ندیده اند،مثلا اینکه در روایات بیان شده گوشت سید و آقای طعام هاست. در مقابل دکتر روازاده می گوید گوشت غذای اصلی انسان است و چنین مثال می زند که اگر مثلا شما یک تکه سیرابی گوسفند را به صورت خام بخورید هضم می شود اما مثلا سبزیجات مدت طولانی برای هضم شدن نیاز دارند و حتی مقداری از آنها هضم نشده دفع می شوند،در حالی که فیبر موجود در برخی سبزیجات اصلا برای تحرک روده مورد نیاز بدن است و بدن نیاز به هضم آنها ندارد.
مثال دیگر خود بنده هستم که به علت عفونت گوش و خونریزی آن نیاز به جراحی بود و آنتی بیوتیک دیگر جواب گو نبود،بنده به بسیاری افراد متبحر طب سنتی که نام برخی ذکر شد مراجعه کردم که متفقا گفتند نیازی به جراحی نیست و داروهایی تجویز کردند،همچنین زالو درمانی را چندین بار انجام دادم،این کارها درد گوشم را کمی تسکین داده و بنده را از پیگیری به وسیله طب جدید غافل کرد و نهایت کار به جایی کشید که استخوان گوشم به شکل بدی سیاه شد و تا کنون سه بار مورد عمل جراحی قرار گرفته و شنوایی یک گوشم را کاملا از دست داده و گوش دیگرم هم ضعیف شده است.به هر حال طب سنتی با همه تلاش دقیق بنده ضربه بدی به من زد.البته در موارد جزئی هم به شخصه استفاده هایی از طب سنتی کرده ام.لازم به ذکر است که از طب جدید هم ضربه های اساسی به افراد مختلفی وارد شده است که قابل انکار نیست.

3-در مورد روایات طبی اینگونه نیست که با دیدن چند روایت بتوان گفت که طب اسلامی اینست؛ که اگر کسی چنین ادعایی بکند حقیقتا جفای بزرگی در حق حضرات معصومین علیهم السلام کرده است.زیرا همانگونه که به علل مختلف در برخی زمینه ها نظر کامل معصوم به دست ما نرسیده است،در زمینه طب اسلامی هم اینگونه است.همین روایات هم نیاز به کار دقیق در حوزه علم الحدیث و امثال آن دارد.

4-با توضیحات مذکور به نظر بنده نه طب سنتی و نه طب جدید قابل دفاع صد در صدی نیست و ایرادات واضحی به هر دو وارد است.

5-به قول استاد بزرگوارمان این آقایانی که الان مدعی طب سنتی هستند همگی مشتی از این علم را دارا بوده و کامل نیستند.

حرف زیاد است اما گمان میکنم فعلا همین مقدار کافی باشد.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: جناب استاد

استاد;552192 نوشت:
بسمه تعالی

بنده تمامی پست ها را خواندم،به نظرم هیچ کدام از پستهای دوستان گرامی خالی از مطالب درست و غلط نبود و این،کار را سخت می کند.
نخست لازم است بگویم بنده هم به صورت علمی کلاسهایی در طب سنتی و اسلامی گذرانده ام و هم به علت علاقه و هم بیماری ،مدتها مطالعه و تحقیق داشته و بارها پیش کسانی که امروزه مشهور در این رشته هستند رفته ام،مانند آیت الله آل اسحاق،دکتر روازاده،جناب خدادادی،جناب باقری و تعدادی بزرگوار دیگر.این مطلب را جهت اطلاع دوستان لازم به ذکر دیدم.
اما در درجه بعد آنچه را که خود بدان رسیده ام برای دوستان بیان می کنم و امیدوارم مفید واقع شود:

1-علم پزشکی فوائد فراوانی داشته و کمک های بیشماری به بشر کرده است و باید دانست این علم مولود عقل و تلاش بشری است که مخلوق خداوند است و بدین علت نه تنها باطل نیست بلکه موهبتی از ناحیه حق متعال است،البته عیوب بزرگی هم دارد که لازمه هر علم بشری می باشد،یکی از آنها پایبندی به روش آزمون و خطاست که هنوز هم بسیار رواج دارد،دوم جزء نگر بودن پزشکی امروز است که دوستان هم اشاره داشتند و این مطلب باعث عارضه دار شدن اغلب درمانهای طب جدید است و موارد دیگر که مجالش اینجا نیست.

2-طب سنتی و یا اسلامی هنوز تبیین کامل و صحیحی ندارد و اغلب صاحب نظران،به طور واضحی استحسانات خود و نظرات بررسی نشده خود را وارد آن کرده اند و این مطلب باعث نقد بسیاری به طب سنتی شده است که البته باید پذیرفت که بیشتر نقد افراد است.
یک نمونه عرض می کنم: جناب خدادادی معتقد است که انسان اساسا گیاه خوار است و در صحبتهای خود بسیار روی این مطلب مانور می دهد و حتی حدیثی که معصوم علیه السلام می فرمایند کسی که چهل روز گوشت نخورد باید در گوش او اذان گفت را به معنای تولد دوباره انسان معنا کرده و در تایید کلام خود به کار می برند؛در حالی که فقها این حدیث و احادیث مشابه را دلیل بر کراهت ترک خوردن گوشت مطرح کرده و همچنین گویا جناب خدادادی احادیث دیگر را اصلا ندیده اند،مثلا اینکه در روایات بیان شده گوشت سید و آقای طعام هاست. در مقابل دکتر روازاده می گوید گوشت غذای اصلی انسان است و چنین مثال می زند که اگر مثلا شما یک تکه سیرابی گوسفند را به صورت خام بخورید هضم می شود اما مثلا سبزیجات مدت طولانی برای هضم شدن نیاز دارند و حتی مقداری از آنها هضم نشده دفع می شوند،در حالی که فیبر موجود در برخی سبزیجات اصلا برای تحرک روده مورد نیاز بدن است و بدن نیاز به هضم آنها ندارد.
مثال دیگر خود بنده هستم که به علت عفونت گوش و خونریزی آن نیاز به جراحی بود و آنتی بیوتیک دیگر جواب گو نبود،بنده به بسیاری افراد متبحر طب سنتی که نام برخی ذکر شد مراجعه کردم که متفقا گفتند نیازی به جراحی نیست و داروهایی تجویز کردند،همچنین زالو درمانی را چندین بار انجام دادم،این کارها درد گوشم را کمی تسکین داده و بنده را از پیگیری به وسیله طب جدید غافل کرد و نهایت کار به جایی کشید که استخوان گوشم به شکل بدی سیاه شد و تا کنون سه بار مورد عمل جراحی قرار گرفته و شنوایی یک گوشم را کاملا از دست داده و گوش دیگرم هم ضعیف شده است.به هر حال طب سنتی با همه تلاش دقیق بنده ضربه بدی به من زد.البته در موارد جزئی هم به شخصه استفاده هایی از طب سنتی کرده ام.لازم به ذکر است که از طب جدید هم ضربه های اساسی به افراد مختلفی وارد شده است که قابل انکار نیست.

3-در مورد روایات طبی اینگونه نیست که با دیدن چند روایت بتوان گفت که طب اسلامی اینست؛ که اگر کسی چنین ادعایی بکند حقیقتا جفای بزرگی در حق حضرات معصومین علیهم السلام کرده است.زیرا همانگونه که به علل مختلف در برخی زمینه ها نظر کامل معصوم به دست ما نرسیده است،در زمینه طب اسلامی هم اینگونه است.همین روایات هم نیاز به کار دقیق در حوزه علم الحدیث و امثال آن دارد.

4-با توضیحات مذکور به نظر بنده نه طب سنتی و نه طب جدید قابل دفاع صد در صدی نیست و ایرادات واضحی به هر دو وارد است.

5-به قول استاد بزرگوارمان این آقایانی که الان مدعی طب سنتی هستند همگی مشتی از این علم را دارا بوده و کامل نیستند.

حرف زیاد است اما گمان میکنم فعلا همین مقدار کافی باشد.


بسیار توضیحات عالی بود
و شدیدا ناراحت شدم بابت شنواییتون
واقعا از خدا خواستارم شفایی بهتون بده استاد

muiacir;552291 نوشت:
.به هر حال طب سنتی با همه تلاش دقیق بنده ضربه بدی به من زد.البته در موارد جزئی هم به شخصه استفاده هایی از طب سنتی کرده ام.لازم به ذکر است که از طب جدید هم ضربه های اساسی به افراد مختلفی وارد شده است که قابل انکار نیست.

سلام

انشا.. که خدا شفاتون بده.
منم هر دو طب را رد میکنم. برای مریضی حونی ایم چند تا پزشک طب سنتی را رفتم اما دستوراتی که میدادند برعکس هم بود مثلا یکی الو را مفید و دیگری از مصرف ان شدیدا منع میکرد.
حتی اینکه میگویند داروهایی گیاهی عوارض کمی دارند را هم من برعکسش را تجربه کرده ام. داروهایی که بهم دادند بعد از مصرف انقدر شدید مسموم شدم که هیچوقت به عمرم نشده بودم .
البته مزایا هم داره . مثلا درمان الرژی بعد از سرماخوردگی که خیلی راحت با انجیر رفع شد اما با ان همه هزینه ای که به فوق تخصص ریه دادم هر روز بدتر میشد.
من هیچ کدام از دوطب را بالای 70 درصد قبول ندارم. میشه تلفیقی از دوطب را استفاده کرد تا در هنگام استفاده از مثلا طب سنتی , ازمایش ها و... که مرحله و رشد بیماری هست را با طب علمی پیگیری کرد. ک خدای نکرده ضرر نکنید.
این نظر من بود شاید هم اشتباه باشه.:Nishkhand:

سلام
طبی که در حال حاضر در دنیا رواج داره مبتنی بر جهان بینی مادی هست و انسان رو به چشم یک ماشین و یک جسم صرف نگاه میکند. در حالی که از نظر اسلام حقیقت وجود انسان بعد متعالی و معنوی اون هست. هر طبی که از این دیدگاه انسان رو نگاه کنه مطابق با مکتب اسلامی هست. طب سنتی ایران از این نظر بسیار غنی هست و لازمه که اون رو دوباره احیاء کنیم تا بتونیم از تجربه گذشتگان برای ساخت یک مکتب طبی جدید استفاده کنیم. البته همین طب سنتی هم قطعاً معایبی داره که باید برطرف بشه.

استاد;552192 نوشت:
بسمه تعالی
...
اما در درجه بعد آنچه را که خود بدان رسیده ام برای دوستان بیان می کنم و امیدوارم مفید واقع شود:

1-علم پزشکی فوائد فراوانی داشته و کمک های بیشماری به بشر کرده است و باید دانست این علم مولود عقل و تلاش بشری است که مخلوق خداوند است و بدین علت نه تنها باطل نیست بلکه موهبتی از ناحیه حق متعال است،البته عیوب بزرگی هم دارد که لازمه هر علم بشری می باشد،یکی از آنها پایبندی به روش آزمون و خطاست که هنوز هم بسیار رواج دارد،دوم جزء نگر بودن پزشکی امروز است که دوستان هم اشاره داشتند و این مطلب باعث عارضه دار شدن اغلب درمانهای طب جدید است و موارد دیگر که مجالش اینجا نیست.

2-طب سنتی و یا اسلامی هنوز تبیین کامل و صحیحی ندارد و اغلب صاحب نظران،به طور واضحی استحسانات خود و نظرات بررسی نشده خود را وارد آن کرده اند و این مطلب باعث نقد بسیاری به طب سنتی شده است که البته باید پذیرفت که بیشتر نقد افراد است.
یک نمونه عرض می کنم: جناب خدادادی معتقد است که انسان اساسا گیاه خوار است و در صحبتهای خود بسیار روی این مطلب مانور می دهد و حتی حدیثی که معصوم علیه السلام می فرمایند کسی که چهل روز گوشت نخورد باید در گوش او اذان گفت را به معنای تولد دوباره انسان معنا کرده و در تایید کلام خود به کار می برند؛در حالی که فقها این حدیث و احادیث مشابه را دلیل بر کراهت ترک خوردن گوشت مطرح کرده و همچنین گویا جناب خدادادی احادیث دیگر را اصلا ندیده اند،مثلا اینکه در روایات بیان شده گوشت سید و آقای طعام هاست. در مقابل دکتر روازاده می گوید گوشت غذای اصلی انسان است و چنین مثال می زند که اگر مثلا شما یک تکه سیرابی گوسفند را به صورت خام بخورید هضم می شود اما مثلا سبزیجات مدت طولانی برای هضم شدن نیاز دارند و حتی مقداری از آنها هضم نشده دفع می شوند،در حالی که فیبر موجود در برخی سبزیجات اصلا برای تحرک روده مورد نیاز بدن است و بدن نیاز به هضم آنها ندارد.
مثال دیگر خود بنده هستم که به علت عفونت گوش و خونریزی آن نیاز به جراحی بود و آنتی بیوتیک دیگر جواب گو نبود،بنده به بسیاری افراد متبحر طب سنتی که نام برخی ذکر شد مراجعه کردم که متفقا گفتند نیازی به جراحی نیست و داروهایی تجویز کردند،همچنین زالو درمانی را چندین بار انجام دادم،این کارها درد گوشم را کمی تسکین داده و بنده را از پیگیری به وسیله طب جدید غافل کرد و نهایت کار به جایی کشید که استخوان گوشم به شکل بدی سیاه شد و تا کنون سه بار مورد عمل جراحی قرار گرفته و شنوایی یک گوشم را کاملا از دست داده و گوش دیگرم هم ضعیف شده است.به هر حال طب سنتی با همه تلاش دقیق بنده ضربه بدی به من زد.البته در موارد جزئی هم به شخصه استفاده هایی از طب سنتی کرده ام.لازم به ذکر است که از طب جدید هم ضربه های اساسی به افراد مختلفی وارد شده است که قابل انکار نیست.

3-در مورد روایات طبی اینگونه نیست که با دیدن چند روایت بتوان گفت که طب اسلامی اینست؛ که اگر کسی چنین ادعایی بکند حقیقتا جفای بزرگی در حق حضرات معصومین علیهم السلام کرده است.زیرا همانگونه که به علل مختلف در برخی زمینه ها نظر کامل معصوم به دست ما نرسیده است،در زمینه طب اسلامی هم اینگونه است.همین روایات هم نیاز به کار دقیق در حوزه علم الحدیث و امثال آن دارد.

4-با توضیحات مذکور به نظر بنده نه طب سنتی و نه طب جدید قابل دفاع صد در صدی نیست و ایرادات واضحی به هر دو وارد است.

5-به قول استاد بزرگوارمان این آقایانی که الان مدعی طب سنتی هستند همگی مشتی از این علم را دارا بوده و کامل نیستند.

حرف زیاد است اما گمان میکنم فعلا همین مقدار کافی باشد.

سلام علیکم،
شاید بهتر باشد ابتدا یک تفکیک قائل شویم بین طب اسلامی آنطوری که هست و بعد طب اسلامی-سنتی آنطور که در دسترس ماست. مطالبی که شما اشاره فرمودید مربوط به بخشی از طب اسلامی-سنتی است که امروز در دستان ماست، اشتباه می‌کنم؟
اما آیا اگر حقیر ادعا کنم که طب اسلامی --آنطور که هست-- پیشگیری و درمان از هر دردی را دارد اشتباه می‌کنم؟ صریح روایت است که خداوند هیچ بیماری نازل نمی‌کند مگر آنکه پیش از آن درمانش را نازل کرده باشد ... یا اینکه هر بیماری و دردی درمان دارد مگر مرگ ... یا اینکه مثلاً سوره‌ی حمد شفای هر دردی است (بشرطها و شروطها) ... و ...
الآن اگر کسی غده‌ی سرطانی در سرش باشد متوسل به ائمه علیهم‌السلام شود و غده سریع برطرف شود ... یا اگر کور مادرزاد باشد خودش را به پنجره فولاد ببندد و شفا پیدا کند و بسیاری مثال‌های دیگر مثل جوش دادن آنی عضو قطع شده و ... انجام شود همه می‌گویند معجزه است ... ولی آیا این تنها اعجاز است و علم نیست؟ البته درست است که تعریف علم در اسلام کمی متفاوت از تعاریف معمول آن است، اینکه علم به تعلم نیست بلکه نوری است که خداوند در دل هر کسی که بخواهد می‌تاباند و ... ولی به هر حال همه قبول دارند که هر علمی روشی برای کسب دارد ... یک نفر به دنبال کسب علم از مطالعه‌ی طبیعت می‌رود و یک نفر به دنبال علم توحید می‌رود که هر علمی در ذیل آن موجود است ...
طب اسلامی محدود به داروهای گیاهی و عسل و زالو و استحمام و بادکش و حجامت و غیره نیست ... طب اسلامی شامل تعویذها و آثار آیات متفاوت قرآن و غیره هم می‌شود. بالاتر از تمامی اینها هم اسم أعظم خداست که در ذیل آن «یا من اسمه دواء و ذکره شفاء» قرار می‌گیرد، اشتباه می‌کنم؟

این در مورد اینکه طب اسلامی منبع لایزال علم است ... بن‌بست درش وجود ندارد اگر توسط اهلش پی گرفته شود، اشتباه درش پیش نمی‌آید اگر از منبع گرفته شود ...

اما در مقام مقایسه‌ی دو طب موجود، طب جدید و طب اسلامی ... بله هر کدام مزایا و معایبی دارند ... گاهی مکمل هم هستند و گاهی مخلّ هم ... حتی هر دو تا حدودی پایه‌ی تجربی دارند ... با این تفاوت که در طب سنتی یک راهنمایی‌هایی از طرف منابع قرآنی و روایی به ما شده است که به آزمایش‌های تجربی‌امان جهت بدهند و پیشرفت را تسریع و مطمئن‌تر بگردانند.

یا علی

این دو طب در کنار هم خوب هستند ولی بزرگترین مشکلی که هست اینه که جناب استاد فرمودند و کمی کاربر owari به اون اشاره کردند.
اینکه طب سنتی خیلی سعی میکنه خودش رو سوای از طب جدید جلوه بده ، واقعیتش تا حالا پزشکی رو ندیدم که بگه عسل بده ، زالودرمانی بده ، حجامت وفست بده اما متاسفانه متخصصین طب سنتی شدیدا مخالف با علوم امروز هستند.میری بهشون میگی دکتر گفته عمل ، دکتر گفته فلان دارو رو بخور و ...
الان برای جناب استاد همون مساله شنواییشون که گفتند عمل نمیخواد...خوب برادر من اگر عمل نمیخواد خوبش کن ، اگر خوبش نمیکنی یا بدترش نکن یا جلوی درمانش رو نگیر.
مریضی بود نیاز به گذاشتن فنر توی قلبش ، پیش متخصص طب سنتی رفته بود گفته بودند نیازی به فنر نیست و با زالودرمانی رگ های قلبت باز میشه...
فقط به ایشون.گفتم جون هرکی دوست داری زود برو پیششون و بگو زالو رو از همین امروز شروع کنند که اگر نتیجه نداد فوری بری برای استنت چون اگر دیر بشه خیلی راحت یه سکته کوچولو بهت میده.
یا متاسفانه یکی از معروف های شهر ما که به طرف گفته بود داروهای قندت رو قطع کن من با داروی گیاهی خوبت میکنم و متاسفانه مریض چون قندش با داروها تحت کنترل بود بالا رفت و ...اون متخصص طب سنتی پرونده دار شد(البته ایشون بسیار وارد هستند و هنوز مریض میبینند و شدیدا هم سرشون شلوغه اما کاش یکی میگفت شما درمانتون رو انجام بدین اما خواهشا درمان طب جدید رو برای طرف قطع نکنین)

استاد;552192 نوشت:
نخست لازم است بگویم بنده هم به صورت علمی کلاسهایی در طب سنتی و اسلامی گذرانده ام و هم به علت علاقه و هم بیماری ،مدتها مطالعه و تحقیق داشته و بارها پیش کسانی که امروزه مشهور در این رشته هستند رفته ام،مانند آیت الله آل اسحاق،دکتر روازاده،جناب خدادادی،جناب باقری و تعدادی بزرگوار دیگر.این مطلب را جهت اطلاع دوستان لازم به ذکر دیدم.

سلام علیکم
ناراحت شدم .
ان شاء الله خداوند شفا به شما عنایت بکند .
حالا تکلیف ما چیست ؟ به کدام طب مراجعه کنیم ؟
حجت الاسلام ناظریان میفرمود که حدیث داریم : آنان که در مکتب ما درس نخوانده اند و ریاضت نکشیده اند که ما به آنها توجه کنیم ، اگر در طب حرفی بزند جز مدعی بیش نیست ( مضمونا )
شاید این حدیث در رساله ذهبیه باشه . اگه اینطور باشه که باید قید طب جدید رو زد کلا.
طب اهل بیت دست احدی نیست ؟
اساتیدی که بر مشی حکمای قدیم ، طب رو میدونند مانند علامه حسن زاده آملی حفظه الله ؛اینها هم طب ناقص رو دارند ؟
اگه کامل رو دارند چرا در این بحبوحه رواج نمیدن ؟
و حتی نه در اون سطح ؛ علمایی مثل اقای طرفی اینا هم روی طب اهل بیت کار کردند و البته نجوم . اینا چی ؟
به نظرتون چیکار باید کرد ؟
ممنون

الـــعبد;552801 نوشت:
سلام علیکم
ناراحت شدم .
ان شاء الله خداوند شفا به شما عنایت بکند .
حالا تکلیف ما چیست ؟ به کدام طب مراجعه کنیم ؟
حجت الاسلام ناظریان میفرمود که حدیث داریم : آنان که در مکتب ما درس نخوانده اند و ریاضت نکشیده اند که ما به آنها توجه کنیم ، اگر در طب حرفی بزند جز مدعی بیش نیست ( مضمونا )
شاید این حدیث در رساله ذهبیه باشه . اگه اینطور باشه که باید قید طب جدید رو زد کلا.
طب اهل بیت دست احدی نیست ؟
اساتیدی که بر مشی حکمای قدیم ، طب رو میدونند مانند علامه حسن زاده آملی حفظه الله ؛اینها هم طب ناقص رو دارند ؟
اگه کامل رو دارند چرا در این بحبوحه رواج نمیدن ؟
و حتی نه در اون سطح ؛ علمایی مثل اقای طرفی اینا هم روی طب اهل بیت کار کردند و البته نجوم . اینا چی ؟
به نظرتون چیکار باید کرد ؟
ممنون

lمفهوم حدیث مشخصه ، یعنی شما عملا باید تلاش کنی و درس بخونی تا طبیب بشی(درس خوندم و علم آموزش کار انبیا هست دیگه)
در مورد اون افرادی هم که نام بردید هیچ کدام طب اسلامی و سنتی رو احتمالا 20درصدش رو هم اطلاع ندارند

الـــعبد;552801 نوشت:
سلام علیکم
ناراحت شدم .
ان شاء الله خداوند شفا به شما عنایت بکند .
حالا تکلیف ما چیست ؟ به کدام طب مراجعه کنیم ؟
حجت الاسلام ناظریان میفرمود که حدیث داریم : آنان که در مکتب ما درس نخوانده اند و ریاضت نکشیده اند که ما به آنها توجه کنیم ، اگر در طب حرفی بزند جز مدعی بیش نیست ( مضمونا )
شاید این حدیث در رساله ذهبیه باشه . اگه اینطور باشه که باید قید طب جدید رو زد کلا.
طب اهل بیت دست احدی نیست ؟
اساتیدی که بر مشی حکمای قدیم ، طب رو میدونند مانند علامه حسن زاده آملی حفظه الله ؛اینها هم طب ناقص رو دارند ؟
اگه کامل رو دارند چرا در این بحبوحه رواج نمیدن ؟
و حتی نه در اون سطح ؛ علمایی مثل اقای طرفی اینا هم روی طب اهل بیت کار کردند و البته نجوم . اینا چی ؟
به نظرتون چیکار باید کرد ؟
ممنون

سلام علیکم
بابت تاخیر پیش آمده عذر خواهم،البته مرسوم نیست که کارشناسی در سایت این مطلب را که بنده می خواهم بگویم،بگوید. ولی شاید به علت رعایت اخلاق این کار بی جهت نباشد.
تاخیر های بنده به علت بیماری و گرفتاری های ناشی از آن است،لذا از تمامی دوستان قلبا عذر می خواهم.
اما در مورد سوال شما باید عرض کنم که با توجه به مطالب عرض شده اعتقاد بنده چنین است که در مورد تشخیص از طب جدید استفاده کرده و برای درمان اگر راه مطمئن و آزموده شده ای وجود داشت از آن استفاده می کنم وگرنه مسیر طب جدید را پی می گیرم.آنچه بنده تا کنون یافته ام اینست که شخص متبحری در تشخیص و درمان در طب سنتی در دسترس نیست.این به معنای نبودن چنین فردی نیست بلکه دقیقا منظورم در دسترس نبودن است.
اعتقاد دیگرم اینست که در مورد طب سنتی و طب جدید مبالغه های بسیاری صورت می گیرد و هر دوی آنها نقائص فاحشی دارند و این مطلب با یک جستجوی ساده قابل اثبات است.

سلام و درود بر شما

استاد;555844 نوشت:
تاخیر های بنده به علت بیماری و گرفتاری های ناشی از آن است،لذا از تمامی دوستان قلبا عذر می خواهم.

ان شا الله شفا پیدا کنید

[="Tahoma"][="Black"]

استاد;555844 نوشت:
اعتقاد دیگرم اینست که در مورد طب سنتی و طب جدید مبالغه های بسیاری صورت می گیرد و هر دوی آنها نقائص فاحشی دارند و این مطلب با یک جستجوی ساده قابل اثبات است.

سلام
هر اشکالی به خود طب سنتی وارد باشه به مبانی ش وارد نیست. مبانی این طب بر اساس اندیشه اسلامی و بیانات معصومین (ع) بنا شده. اما مبانی طب جدید کاملاً مادی گرایانه هست که با اندیشه های اسلام ما در تضاده. بنده درک میکنم که از دست دادن سلامتی به خاطر اشتباه پزشک چقدر سخته و از خداوند شفای عاجلتون رو مسئلت میکنم. اما همسنگ دونستن طب سنتی و طب جدید صحیح نیست. این طب بیشتر از سه قرنه که توسط استعمارگران به فراموشی سپرده شده و تازه بعد از این مدت از برکت انقلاب اسلامی چند صباحیه که احیاء شده و داره روش مطالعه صورت میگیره. اکثر مطالعات و درمانهای عملی که توش مطرح میشه روشهاییه که سیصد چهارسال سال پیش و بیشتر اجرا میشده و مسلماً این نسخه ها برای حال حاضر نمیتونن 100% جوابگو باشند. فردی که مثلاً بدنش عادت کرده با قرص قند خونش رو در حالت عادی نگه داره، نمیتونه یک شبه خودش رو از این عادت رها کنه.
اما راه حل اینه که ما با مبانی که داریم و تجربه ای که از بزرگان در قالب طب سنتی در اختیارمونه برای زمان حاضر یک مکتب طبی بنا کنیم. البته طب جدید با همه وسعتی که داره 100% رد شده نیست و از مطالب مفیدش میشه استفاده های بسیاری کرد. به شرطی که مبانی خودمون رو فراموش نکنیم. انشاء الله روش طبی که بتونه شرایط حال حاضر دنیا رو جواب بده برپا بشه. مقدمات این کار هم در حال حاضر در مراکز علمی و بعضاً حوزه های علمیه در حال انجامه و ان شاء الله آینده ش روشنه.[/]

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]

طب نباید جدید و قدیم داشته باشه
طبی خوبه که از قدیم کامل شده ...

طب سنتی یا طبه کامل شده مثال گنج یا راهی میمونه
که یک شبه و بی زحمت میسر نمیشه و باید با صبر و کسب تجربه و فهم درونی اونرو شناخت و دفع کرد .

طب باید درد و مرض رو با هم از بین ببره
امروز گاها درد میره مریضی میمونه مریضی میره درد میمونه و هزار و یک عوارض دیگه ...

به خدا که آدم دیدم بخاطر کمی مشکل عصبی روزی 30 - 40 قرص مصرف میکنه
در صورتیکه شک ندارم هر کدام ازین قرصها میتونه بر ضد هم و به ضرره وجود عمل کنن ...
به عشق و نیت درمان میره . با قرص درد کم میشه اما بیماری ریشه میکنه و هر روز یه مشکل دیگه بوجود میاد .

در صورتیکه این مشکل با کمی زحمت و مراقبت و شناخت بصورت طبیعی قابل رفع بود .
[/]

مشکل این هست که:
متخصصین طب سنتی ادعاهای گنده ای دارند و شدیدا مخالف طب جدید هستند و این طب رو بسیار وابسته به علوم پزشکی غرب میدونند و در پس پرده دست صهیونیست ها رو هم می بینند!
و از این طرف هم یک پزشک مدرن با آرامش و لحن کلام خاصی، آنچنان با پشتوانه کتب درسی اش که برگفته از علوم غرب است، دیدگاه های طب سنتی رو رد میکنه که انگار با یک مشت بچه سر و کار داره. (بی توجه به اینکه کلی از مقالات و نظریاتی که امروز با اطمینان داره از اونها صحبت میکنه فردا ممکنه اشتباه از آب در بیاد و توجیهشون هم این هست که علم تجربیه و سعی و خطا، درسته سعی و خطاست ولی شما هم خیلی با اطمینان صحبت نکن!)

البته دلیل مخالفت زیاد طب سنتی با طب جدید و به عبارتی دلیل تبلیغ شدیدشون شاید این باشه که خیلی در جامعه ما غریب هست و واقعا معدود افرادی هستند که در این زمینه حرفی برای گفتن دارند و چون ما فقط سخنان این افراد رو میشنویم احساس میکنیم که خیلی دارن شلوغ میکنن!
ولی خب جامعه بزرگ پزشکی جدید رو هم در نظر بگیرید که آنچنان روی مردم سایه انداختند که نیازی به تبلیغ ندارن، به محض اینکه بیمار سرش درد میکنه راحت قرص های مسکنی که بهش داده میشه رو قبول میکنه و نیازی به آوردن کلی ادعا و دلیل علمی نیست.
ایا اینقدری که تلویزیون تبلیغ طب جدید میکنه، طب سنتی هم تبلیع میکنه؟

مشکل اینه که هر دوی این دو طب، دیدگاه خودشون رو با قدرت خاصی بیان میکنن و در باطن هم ظاهرا از همدیگه حمایت میکنن البته با کلی اما و اگر! ولی خب به قول شاعر با اگر نتوان نشست!
این وسط یه حلقه مفقوده ای هست که باید پر بشه، با حلقه های اطلاعاتی رو داریم ولی تا زمانی که به نحو مناسبی به همدیگه متصل نشن به هیچ وجه دانش تولید نمیشه!

تا الان نتیجه ای که از بحث گرفتم این هست که تا زمانی که طب جدید و طب مدرن، تا زمانی که حوزه و دانشگاه و ... با هم آشتی نکنند ما باید به عنوان یک موش آزمایشگاهی خودمون رو به دامان حوادث بسپاریم.
به قول معروف هر چه بادا باد. Smile

programmer1;556037 نوشت:
تا زمانی که حوزه و دانشگاه و ... با هم آشتی نکنند ...

سلام علیکم،
تا وقتی که دانشگاه‌های ما درستی متون دینی‌امان را از دانشمندان بی‌خدای غربی استفتاء می‌کنند آشتی در کار نخواهد بود! حسن ظن به خدا و اهل بیت علیهم‌السلام و روحیه‌ی تفکر و عقلانیت نقطه‌ی شروع این آشتی است که فعلاً در دانشگاه‌هایمان غالب نیست ... نه آن حسن ظن همه‌گیر است و نه آن عقلانیت ... آنها که حسن‌ظن و عقلانیت را دارند هم منسجم نیستند و روی‌هم‌رفته حرفی برای گفتن در فضای دانشگاهی ندارند و تفکرشان از حدّ اعتقادات شخصی‌اشان فراتر نمی‌رود ... حوزه‌های علمیه هم که اصلاً ترجیح می‌دهند زیاد وارد فضای بحث‌های موضوعات جدید علمی نروند ... با اینکه به ناب‌ترین منابع‌ علمی دسترسی دارند ... ای کاش حوزه‌های علمیه متولی پژوهشکده‌هایی می‌شدند و اساتید دانشگاهی را دعوت به همکاری می‌کردند و منابع دینی و علمی را با هم و در یکجا بررسی می‌کردند تا یک رنسانس علمی-اسلامی رقم بزنند ...
اگرچه این کار یک کار سیستمی است و در کشور ما همه‌چیز باید زودبازده برنامه‌ریزی شود ... بر خلاف چیزی که مدّ نظر حضرت آقاست.

پزشکی اولین حرفه‌ای هست که روی آن به طور جدّی شروع کرده‌اند به کار ... مثل دوره‌های طب سنتی که برای پزشکان عمومی برقرار می‌شود ... پزشکان معتقدی که با مبنای علمی تجربی به سراغ قرآن و روایات و تجربیات دانشمندان مسلمان گذشته می‌روند و همان علم تجربی را دنبال می‌کنند ولی با فرض‌های اولیه‌ و حدس‌های صحیح و در مسیری که تا حدودی از هدایت الهی حریم آن روشن شده است

ان شاء الله در باقی علوم هم دست به کار شوند ... به هیچ جا هم که نرسند لااقل نشان می‌دهند که اسلام بر خلاف مسیحیت قرون وسطی خودش در علم حرف برای گفتن دارد ... آن هم حرف‌های اساسی ... لااقل دهان یاوه‌گویان روشن‌فکر بسته شود که مبدأ شکل‌گیری دنیادنیا شبهه در ذهن افراد علم‌زده هستند ...

یا علی

وایسلی گوجا;539578 نوشت:
فرضیه: روزه نگرفتن با غذا خوردن تفاوت دارد. آزمایش: به 1000 نفر عادت غذایی مشابه روزه می دهیم ولی این افراد روزه نگیرند و 1000 نفر هم روزه می گیرند، بعد آزمایش می کنیم ببینیم آیا اتفاق هایی که در بدن اونها می افته مشابه است؟ پاسخ اینه که بله مشابه است. پس نتیجه گرفته میشه تاثیراتی که با روزه گرفتن در بدن حاصل میشه به خاطر غذا نخوردن است.

کاملا غیر علمی:
انسان های انتخاب شده چون دقیقا عین هم نیستند اصلا به نتیجه آزمایش نمی شود اعتماد کرد! حتی اگر نمونه تصادفی کل جامعه باشد نیز!‌ ممکن است فردی بیماری یا عارضه یا ... داشته باشد و ...!‌این یک گوشه از عیب های این روش است!
عیب بزرگ دیگر عدم دسترسی به تمامی دانش مربوط به انسان که مثلا آیا روزه دار خوشحال تر است یا نه؟! عمرش زیاد شد یا نه؟!‌ در کل اگر روزه نمی گرفت بهتر بود یا نه؟!‌
و کلی عیب دیگر

programmer1;540126 نوشت:
سلام علیکم،

پیدا کردن مکانی دقیق در انجمن برای درج این پرسش مشکل بود، بهترین گزینه ای که مناسب دیدم این قسمت بود.
واقعیتش مدتی است سوالی اساسی ذهنم رو مشغول کرده، علتش هم بر میگرده به بررسی طب سنتی/اسلامی که داشتم. چرا همه چی داره بر میگرده به عقب، انگار پیشرفت بشر هیچ تاثیر موثری نداشته و بیشتر مخرب بوده تا مفید.
در واقع هر چیزی که دخالت در طبیعت بوده در نهایت بدون در نظر گرفتن مزایای اولیه اون باعث آسیب های بزرگی در دراز مدت میشه نمونه اش همین صنایع کنونی که باعث آلودگی بیش از حد هوا میشن.
در واقع دیدگاهی که از علم امروزی دارم پر از دو گانگی ها و شک و شبهه هاست.
طب اسلامی/سنتی قدیم که از کلام معصومین و دانشمندان قدیمی ذکر شده چرا تاثیر بیشتری داره؟ چرا بشر امروز دست روی هر چیزی میزاره در نهایت بیشتر خرابکاریه تا کار مفید.
مثلا سبک معماری جدید کاملا (آپارتمان های بلند و قوطی مانند! حمام های کوچک و خارج از سبک قدیمی و ...) نابود کننده است در حالی که در اون علوم مختلفی نقش داشته اند تا به تکامل رسیده ولی در نهایت ضررش بیشتر از حسنش بوده!
غذا از پخت بر روی آتش با ظروف مسی و سنگی به وسایل شکیلی همچون مایکرویو و .... تغییر پیدا کرد ولی ضرر های این وسایل الان ثابت شده است. مدتی از مشکلات ظروف مسی می گفتند الان از خوبی های این ظروف صحبت میکنند. تقریبا همه مواد خوراکی اصل نیستند و دارای نگهدارنده و افزاینده های مختلف هستند و در واقع مصنوعی هستند و مضر تا مفید. تلفن های همراه و مسایل الکترونیکی و امواج مضرشون الان اثبات شده است و بسیاری از موارد دیگه.

و از طرفی وقتی طب سنتی/اسلامی و احادیث سبک زندگی ائمه معصومین بررسی میشه دنبال یک نوع یکسان سازی هستند یعنی فرد با اجرای این دستورات ناخودآگاه به یک شکل خاص تغییر پیدا میکنند و هر نوع تغییر خاص دیگه ای از اونها سلب میشه.

در واقع وقتی به این موارد نگاه میکنم احساس میکنم خدا دنیا رو به یک شکلی طراحی کرده که حتی برای دخل و تصرف و تغییرش نیاز به امام معصوم داریم.
الان واقعا چرار همه چی تقریبا قدیمی اش بهتر از جدیده (مخصوصا در حوزه سلامت)، پزشکی مدرن 180 درجه با مفاهیم طب سنتی تفاوت داره. چرا سیر نزولی داریم تا صعودی؟
یعنی وقتی ائمه معصومین سفارش به حجامت کرده اند دیگه خودمون رو به زمین و آسمون بزنیم نمیتونیم تغییری در این سبک خونگیری داشته باشیم؟ مگر اینکه خدا از طریق معصوم دستورات دیگه ای بر خلق وارد کنه.
نمی دونم منظورم رو خوب رسوندم یا نه. احساس میکنم در همه جنبه های زندگی به امام نیاز داریم در واقع ما برای همیشه همچون کودکی هستیم که به سرپرستی خدا در همه امور (دقت کنید در همه امور!) نیاز داریم و این سرپرستی از واسط امام معصوم به ما میرسه.
چون واقعا تمامی علوم کنونی که مستقلا توسط بشر و بدون نظارت امام معصوم خلق شده در نهایت ویران کننده است تا آباد کننده! (البته بدون در نظر گرفتن فایده های سطحی و زودگذر)
شاید به همین خاطر هم باشه که در موقع ظهور امام زمان عج انگار دین جدیدی پیاده میشه در حالی که همون دین قدیمه ولی اینقدر دستتخوش تغییر شده این طور به نظر میرسه.

الان به شخصه خودم طوری شدم که برای هر چیزی به علوم اسلامی مراجعه میکنم و دستورات علوم فعلی رو هم تا حد امکان با علوم دینی و اسلامی و قدیم تطبیق میدم اگر به جا بود، به کار میبندم ولی در غیر اینصورت خیر. (البته اگر شدنی باشه Lol
چرا هر چی جلوتر میریم وضعمون بدتر میشه؟
لطفا شما هم نظرتون رو بفرمایید.

يه مقدار به موضوع بسته نگاه ميكنيد
بنده بعنوان يك نفر كه دستي توي طب سنتي دارم يك نمونه بگم كه زياد هم به طب نوين با ديده منفي نگاه نكنيد
بسياري از بيماران بدليل عفونت و سرعت گسترش آن در طب سنتي از دست ميروند و طب سنتي چيزي براي درمان آنها ندارد ولي طب نوين پني سيلين را دارد
به قول استاد مرحومم سيدباقر حكيم ، كاشف پني سيلين قطعا" از بهشتيان است

با توجه به رشد بشر و زندگي شهرنشيني ، بهترين روش تركيبي از روشهاي كهن و جديد است و هيچكدام را نه ميشود 100% رد كرد و نه 100% تاييد كرد

طب مدرن بر اساس یافته ها و تجربیات بشر در طول قرنهای گذشته پا گرفته است و اصلا طب طب است و سنتی و مدرن ندارد. حتما شنیده اید که کتابهای ابوعلی سینا چندین سال در دانشگاههای اروپایی تدریس می شد. آیا می شود ادعا کرد که مهندسی ساختمان فعلی از مهندسی ساختمان در روم باستان اصلا بهره نگرفته است؟
ولی نکته مهم خیانتی است که طب مدرن به بشر می کند یعنی مثلا پروفسور هایمر درمان انواع سرطان را کشف کرده بود ولی سر از زندان در آورد چرا که شرکتهای داروسازی آمریکایی ( Big Pharma ) سالانه حدود 150 میلیارد دلار از راه تولید و فروش داروها و تجهیزات مربوط به درمان سرطان عایدی دارند.
طب مدرن تحت سیطره شیطان در بیشتر موارد هدفش این نیست که بیماران علاج یابند بلکه هدفش این است که بیماران تا آخر عمر از داروها و تجهیزات تولیدی آنها استفاده کنند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص می توانید به سایتهای مختلف و از جمله به سایت زیر مراجعه فرمایید:
mercola.com

پرسش: طب سنتی و اسلامی بهتر است یا طب جدید!؟

پاسخ: در این مورد به دو نکته توجه بفرمایید:
1-علم پزشکی فوائد فراوانی داشته و کمک های بیشماری به بشر کرده است و باید دانست این علم مولود عقل و تلاش بشری است که مخلوق خداوند است و بدین علت نه تنها باطل نیست بلکه موهبتی از ناحیه حق متعال است،البته عیوب بزرگی هم دارد که لازمه هر علم بشری می باشد،یکی از آنها پایبندی به روش آزمون و خطاست که هنوز هم بسیار رواج دارد،دوم جزء نگر بودن پزشکی امروز است که دوستان هم اشاره داشتند و این مطلب باعث عارضه دار شدن اغلب درمانهای طب جدید است و موارد دیگر که مجالش اینجا نیست.

2-طب سنتی و یا اسلامی هنوز تبیین کامل و صحیحی ندارد و اغلب صاحب نظران،به طور واضحی استحسانات خود و نظرات بررسی نشده خود را وارد آن کرده اند و این مطلب باعث نقد بسیاری به طب سنتی شده است که البته باید پذیرفت که بیشتر نقد افراد است.
یک نمونه عرض می کنم: جناب خدادادی معتقد است که انسان اساسا گیاه خوار است و در صحبتهای خود بسیار روی این مطلب مانور می دهد و حتی حدیثی که معصوم علیه السلام می فرمایند کسی که چهل روز گوشت نخورد باید در گوش او اذان گفت را به معنای تولد دوباره انسان معنا کرده و در تایید کلام خود به کار می برند؛در حالی که فقها این حدیث و احادیث مشابه را دلیل بر کراهت ترک خوردن گوشت مطرح کرده و همچنین گویا جناب خدادادی احادیث دیگر را اصلا ندیده اند،مثلا اینکه در روایات بیان شده گوشت سید و آقای طعام هاست. در مقابل دکتر روازاده می گوید گوشت غذای اصلی انسان است و چنین مثال می زند که اگر مثلا شما یک تکه سیرابی گوسفند را به صورت خام بخورید هضم می شود اما مثلا سبزیجات مدت طولانی برای هضم شدن نیاز دارند و حتی مقداری از آنها هضم نشده دفع می شوند،در حالی که فیبر موجود در برخی سبزیجات اصلا برای تحرک روده مورد نیاز بدن است و بدن نیاز به هضم آنها ندارد.
مثال دیگر خود بنده هستم که به علت عفونت گوش و خونریزی آن نیاز به جراحی بود و آنتی بیوتیک دیگر جواب گو نبود،بنده به بسیاری افراد متبحر طب سنتی که نام برخی ذکر شد مراجعه کردم که متفقا گفتند نیازی به جراحی نیست و داروهایی تجویز کردند،همچنین زالو درمانی را چندین بار انجام دادم،این کارها درد گوشم را کمی تسکین داده و بنده را از پیگیری به وسیله طب جدید غافل کرد و نهایت کار به جایی کشید که استخوان گوشم به شکل بدی سیاه شد و تا کنون سه بار مورد عمل جراحی قرار گرفته و شنوایی یک گوشم را کاملا از دست داده و گوش دیگرم هم ضعیف شده است.به هر حال طب سنتی با همه تلاش دقیق بنده ضربه بدی به من زد.البته در موارد جزئی هم به شخصه استفاده هایی از طب سنتی کرده ام.لازم به ذکر است که از طب جدید هم ضربه های اساسی به افراد مختلفی وارد شده است که قابل انکار نیست.

3-در مورد روایات طبی اینگونه نیست که با دیدن چند روایت بتوان گفت که طب اسلامی اینست؛ که اگر کسی چنین ادعایی بکند حقیقتا جفای بزرگی در حق حضرات معصومین علیهم السلام کرده است.زیرا همانگونه که به علل مختلف در برخی زمینه ها نظر کامل معصوم به دست ما نرسیده است،در زمینه طب اسلامی هم اینگونه است.همین روایات هم نیاز به کار دقیق در حوزه علم الحدیث و امثال آن دارد.

4-با توضیحات مذکور به نظر بنده نه طب سنتی و نه طب جدید قابل دفاع صد در صدی نیست و ایرادات واضحی به هر دو وارد است.

5-به قول استاد بزرگوارمان این آقایانی که الان مدعی طب سنتی هستند همگی مشتی از این علم را دارا بوده و کامل نیستند.

موضوع قفل شده است