جمع بندی بررسي دستاوردهايي در زمينه اعجاز عددي قرآن

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسي دستاوردهايي در زمينه اعجاز عددي قرآن

[=Tahoma]
[=&amp]بررسي دستاوردهايي در زمينه اعجاز عددي قرآن[/]

[=&amp]نويسنده: دکتر پريچه ساروي (عضو هيأت علمي دانشگاه تهران)[/]
[=&amp]نشريه: بيّنات[/]
[=&amp]شماره: 55[/]

[=&amp]چکيده[/]
[=&amp]يکي از وجوه اعجاز قرآن اعجاز عددي آن است. بدين معنا که حتي در تعداد کاربرد الفاظ آن، دقت و ظرافتي بکار رفته که از عهده‌ي بشر معمولي خارج است. تعداد بعضي الفاظ با وضعيت طبيعي مسماي آنها در عالم خارج ارتباط دارد و تعداد برخي ديگر، با الفاظ ديگري که نوعي ارتباط از قبيل همانندي و تضاد ميان آنها برقرار است، تناسب دارد. اين مسأله اگرچه در گذشته، توجه برخي ازدانشمندان علوم قرآني را به خود جلب نموده بود، ولي ظهور و بروز اساسي آن، در عصر حاضر است که عصر پيشرفت ماشين‌هاي الکترونيکي دقيق است.[/]
[=&amp]کليد واژ‌ه‌ها: اعجاز عددي - اعجاز قرآن - وجوه اعجاز - علم[/]

[=&amp]مقدمه[/]
[=&amp]قرآن کريم از جانب خداوند حکيم، به منظور هدايت همه‌ي انسان‌ها نازل شده است. از آنجا که روحيات انسان‌ها متفاوت بوده، به گونه‌هاي مختلف هدايت مي‌شوند، در اين کتاب نيز، همه جنبه‌هاي هدايتي و به تبع آن تمامي وجوه اعجاز - خواه لفظي و خواه محتوايي - به کار رفته است. در اين ميان، يکي از وجوه اعجاز لفظي اعجاز عددي است. بدين معنا که حتي در تعداد کاربر الفاظ آن نيز ارتباط و تناسب شگفت‌انگيزي وجود دارد که آن را جز معجزه نمي‌توان ناميد.[/]
[=&amp]در وضعيتي که پيامبر ارجمند اسلام (ص) آيات قرآن را به تناسب رويدادها و پرسش‌ها طي 23 سال بر مردم خوانده است، ممکن نبود بدون وحي الهي بتواند، به گونه‌اي سخن گويد که تعداد کلماتش متناسب شوند و به فرض محال که خود به چنين کاري دست زده بود، قطعاً آن را از مهم‌ترين امتيازات قرآن شمرده، به مسلمانان ابلاغ مي‌نمود. ولي در اين باره کم‌ترين اثري از پيامبر اکرم (ص) نرسيده و جهان اسلام تاکنون از اين امتياز قرآني خبر چنداني نداشته است. به راستي اين کشف بس عظيمي است که انسان‌هاي قرن ما را با روشن‌ترين دليل و واضح‌ترين برهان به راه سعادت و کتاب نيکبختي ايشان رهبري مي‌کند و به حق خداوند متعال در اين روزگار که عصر کامپيوتر است، به تناسب پيشرفت‌هاي تکنيکي، پرده‌اي از اسرار کتاب عظيم خود برداشته و حقانيت قرآن کريم را از راه عدد و محاسبه به روشني بر همگان اثبات نموده و بار ديگر، به انسان «ظلوم» و «جهول» اتمام حجت فرموده است.(1)[/]
[=&amp]توجه علماي قديم به اعجاز عددي[/]
[=&amp]گذشتگان متوجه شده بودند 29 سوره با حروف مقطعه شروع شده و تعداد حروف هجاء عربي نيز با «همزه» 29 حرف است. همچنين، مي‌دانستند که مجموع اين حروف با حذف مکررات 14 حرف مي‌شود که اين عدد (يعني14) برابر با نصف حروف عربي بدون «همزه» است. اين حروف با حذف مکررات و به ترتيب نزولشان عبارتند از:[/]
[=&amp]ن - ق - ص - الف - ل - م - ي - س - ک - ه - ع - ط - ر - ح[/]
[=&amp]در ميان اين حروف، از تمام اقسام حروف عربي نيمي وجود دارد. در اينجا، از هر يک از اين اقسام، نصف[/]
[=&amp]آنها که در حروف مقطعه به کار رفته است ذکر مي‌شود.[/]
[=&amp]1. حروف مهموسه: س - ک - ح - ه - ص[/]
[=&amp]2. حروف مهجوره (غير مهموسه): ن - ق - الف - ل - ي - ع - ط - ر[/]
[=&amp]3. حروف حلقيه: ه - ح - ع[/]
[=&amp]4. حروف غير حلقيه: ن - ق - ص - ل - م - ي - س - ک - ط - ر[/]
[=&amp]5. حروف مطبقه: ص - ط[/]
[=&amp]6. حروف مفتحه (غير مطبقه): ن - ق - الف - ل - ي - س - ک - ه - ع - ر - ح[/]
[=&amp]7. حروف شديده: الف - ک - ق - ط[/]
[=&amp]8. حروف رخوه (غير شديده): ن - ص - ل - م - س - ه - ع - ر - ح - ي[/]
[=&amp]9. حروف لين: ي (2)[/]
[=&amp]برخي از آنان نيز، با اشاره به بعضي از ظواهر اعجاز در حروف و کلمات قرآن گفته‌اند:[/]
[=&amp]و از اين نمونه، افتتاح سوره‌ها با حروف مقطعه و اختصاص هر يک از آنها به چيزي است که با آن آغاز شده؛ به طوري که «الم» به جاي «الر» و به جاي «طس» قرار نگرفته است.[/]
[=&amp]و هر سوره‌اي که به يکي از اين حروف آغاز شده، بيشتر حروف آن سوره از آن نوع است. مثلاً سوره‌ي «ق» به اين دليل با حروف «ق» شروع شده، که در اين سوره، کلمات بسياري که داراي اين حرف مي‌باشد، وجود دارد. مانند: قرآن، خلق، قول، تلقي دو ملک، قول قعيد و رقيب و سائق، القاء در جهنم، تقدم وعد، ذکر متقين و قلب و قرون، تنقيب در بلاد، تشقق زمين، حقوق و عيد و غيره.[/]
[=&amp]و در سوره‌ي يونس حدود دويست کلمه يا بيشتر از کلماتي که داراي «الر» هستند، وجود دارد و به همين دليل اين سوره با «الر» شروع شده است.(3)[/]
[=&amp]توجه علماي جديد به اعجاز عددي[/]
[=&amp]از علماي جديد دکتر رشاد خليفه در کتابش الاعجاز العددي للقرآن الکريم، مطالبي در اين مورد نوشته و استاد محمد صدقي بک بر اين کتاب حاشيه زده و برخي از اشتباهات آن را تذکر داده است.[/]
[=&amp]همچنين استاد عبدالرزاق نوفل کتابي به عنوان الاعجاز العددي في القرآن الکريم نوشته و در آن مواردي از ارتباط و تناسب ميان کلمات قرآني را بيان کرده است.[/]
[=&amp]از ديگر معاصراني که در اين باره تحقيق کرده است استاد دکتر علي حلمي موسي استاد فيزيک است که بحث‌هاي دقيق و مهمي در اين باره دارد.(4)[/]
[=&amp]مطالب جالبي پيرامون اعجاز عددي در اين کتاب‌ها وجود دارد که موجب تعجب و شگفتي انسان مي‌شود، لکن گاهي مواردي هم، در برخي از آنها ديده مي‌شود که به نظر مي‌رسد نويسنده خواسته است، متکلفانه، آن اعداد را توجيه و ميان بعضي از آنها ارتباط برقرار کند. در حاليکه قرآن کريم که سراسر معجزه است، نيازي به اين گونه توجيهات متکلفانه ندارد. علاوه بر آن ممکن است، آن اعداد از جهات ديگر يا با کلمات ديگري که نويسنده متوجه نشده، ارتباط و تناسب داشته باشد.[/]
[=&amp]در اين جا ابتدا نمونه‌هاي جالبي را از ميان برخي از اين کتاب‌ها به طور اختصار نقل مي‌کنيم و پس از آن، بعضي از توجيهات متکلفانه‌ي آنها را، با بياني نقدگونه ارائه مي‌دهيم.[/]
[=&amp]برخي از نمونه‌هاي جالب اعجاز عددي[/]
[=&amp]1. حروف مقطعه[/]
[=&amp]بعضي از محققان معاصر با استفاده از کامپيوتر، چندين سال درباره اين موضوع تحقيق کرده، به نتايج جالب توجهي رسيده‌اند. چنان که در يکي از همين تحقيقات، ثابت شده که حروف اوائل اين سوره‌ها با حروفي که در آيات همان سوره‌ها به کار رفته، ارتباط دقيقي دارد و تعداد آنها در اين سوره‌ها بيشتر از حروف ديگر است و نيز هر يک از اين حروف مقطعه با مجموع حروف هر سوره، نسبت رياضي کاملا دقيقي دارد که حفظ و نگهداري چنين نسبتي بر بشر، بدون استفاده از مغزهاي الکترونيکي محال است.(5) ايشان مي‌نويسد:[/]
[=&amp]حروف مقطعه، قرآن نشان مي‌دهد که هر کلمه و در واقع هر حرف با دقت و برنامه‌ي خاص در قرآن به کار رفته است. محل حروف مقطعه قرآن در جاي مشخص خود، طرح پيشرفته توزيع الفبايي در سراسر قرآن را اثبات مي‌کند. هيچ کس نمي‌تواند ادعا کند که اين گونه طرح پيشرفته توسط انسان - هر قدر هم متعالي باشد قابل وصول باشد.[/]
[=&amp]قرآن از 114سوره به وجود آمده که 14حرف الفباي آن بر طبق ترکيب خاصي توزيع شده است. بنا به فرمول معروف رياضي، تعداد تبديل‌هاي ممکن در اين حالت برابر 114خواهد بود تعداد تبديل‌هاي ممکني که بايد صورت گيرد تا کتابي چون قرآن به رشته تحرير درآيد،000 / 000 / 000 / 000 / 000 / 000 / 000 / 000 / 626 است.[/]
[=&amp]اين مقدار (626 سپتيليون) قطعا خارج از توان و ظرفيت هر مخلوقي حتي کامپيوترهاي بسيار پيچيده و پيشرفته امروزي است. چون به اين عدد بنگريم، خاضعانه کلام خداوندي را درک خواهيم کرد که مي‌فرمايد:[/]
[=&amp]{قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلي أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً}.(اسراء،88 / 17)[/]
[=&amp]«بگو (اي پيغمبر) اگر جن و انس متفق شوند که کتابي مانند اين قرآن بياورند هرگز نتوانند هر چند همه پشتيبان يکديگر باشند».[/]
[=&amp]به علاوه، اين تعداد تبديل‌هاي بررسي شده براي يک طرح توزيع مشخص الفبايي بوده است بدون آنکه آنها را در جملات معني‌داري جاي دهند. قرار دادن حروف الفبايي که از نظر رياضي توزيع آن تضمين شده باشد در جملات مفهوم و معني‌د‌ار، خود مسأله مهم ديگري است.(6)[/]
[=&amp]2. از جالب‌ترين موارد اعجاز عددي، الفاظي است که 12 بار، در قرآن کريم به کار رفته و با ائمه (ع) دوازد‌ه‌گانه شيعه مرتبط است. علاوه بر اعتقادي که شيعيان به اين 12 امام معصوم (ع) دارند، در کتب و روايات اهل سنت نيز نسبت به اين تعداد ائمه تصريح شده است. از جمله در «صحيح بخاري» در اول کتاب «الاحکام» آن در باب «الامراء من قريش» جزء چهارم ص144 و در آخر کتاب «الاحکام» و در «صحيح مسلم» در اول کتاب «الاماره» جزء دوم ص79 که بسياري از صاحبان صحاح و سنن نيز بر آن اجماع دارند از پيامبر صلي الله عليه و آله چنين نقل شده است:[/]
[=&amp]«همواره دين باقي خواهد بود تا وقتي که قيامت فرا رسد و بر مردم دوازده خليفه که همگي از قريش هستند، آمده باشند».(7)[/]
[=&amp]2-1. امام: اين کلمه و مشتقات آن به صورت‌هاي: «اماما» 4 بار، «امام» 2 بار، «ائمه» 5 بار و «امامهم» 1 بار،[/]
[=&amp]مجموعاً 12 بار بکار رفته است.[/]
[=&amp]2-2. خلفاء لفظ «خليفه» و مشتقاتش در حالت مدح12 بار در قرآن کريم به کار رفته است: 4 بار به صورت «خلائف»، 3 بار «خلفاء» 2 بار «خليفه» 1 بار، «استخلف»1 بار، «يستخلفکم» و 1 بار «ليستخلفنهم».[/]
[=&amp]2-3. اوصياء: از مواردي که وصيت رسول خدا (ص) را نسبت به اين که ائمه بعد از وي12 نفرند، تأييد مي‌کند، اين است که کلمه‌ي «الوصيه» از جانب خداوند متعال نسبت به مخلوقين12 بار به کار رفته است: 5 بار به لفظ «وصينا»، 4 بار «وصاکم»، 1 بار «اوصاني» 1 بار «وصي».[/]
[=&amp]2-4. المفلحون: اين کلمه تنها به همين صورت 12 بار در قرآن کريم آمده است.[/]
[=&amp]2-5. المعصومون: فعل «يعصم» و مشتقاتش به صورت مذکر 12 بار در قرآن کريم وارد شده که مطابق است با تعداد خلفاي دوازده گانه‌اي که خداوند متعال، به آنها عصمت داده و آنها را، از هر پليدي پاک گردانيده است. يک بار هم، به صورت مونث آمده است (ممتحنه،10) به همان گونه که در ميان اهل‌بيت (ع) نيز يک بانوي معصوم، يعني «فاطمه زهرا (س)» وجود دارد که طبق روايات (8) مشمول آيه شريفه زير مي‌باشد:[/]
[=&amp]{إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکمْ تَطْهِيراً}.(9)(احزاب / 33)[/]
[=&amp]2-6. شيعه «شيعه» يعني پيروان و ياران فرد و جمعش بصورت «شيع» مي‌آيد و «اشياع» جمع الجمع آن است... و اصل «الشيعه» به معناي فرقه‌اي از مردم است و اين اسم درباره کسي که ولايت علي و اهل‌بيتش (ع) را بپذيرد غلبه پيدا کرده، به طوري که به صورت اسم خاصي براي آنها درآمده است.[/]
[=&amp]اين کلمه و مشتقاتش نيز 12 بار در قرآن کريم وارد شده و معروف است که اين فرقه تنها فرقه‌اي است که مدعي التزام به راه ائمه اثني‌عشر (ع) مي‌باشد و مقصود از آنها همان اماميه جعفري است اين کلمه به صورت‌هاي زير در قرآن کريم ديده مي‌شود:«شيعته» 3 بار «تشيع» 1 بار «شيعه»، 1 بار «اشياعکم»، 1 بار «شيع» 1 بار «شيعا» 4 بار «باشياعهم».(10)[/]
[=&amp]3. اولوالعزم: پيامبران اولوالعزم پنج نفرند که عبارتند از: نوح، ابراهيم، موسي و عيسي (ع) و محمد (ص) لفظ «عزم» نيز در قرآن‌کريم 5 بار: 3 بار به صورت «عزم»، 1 بار «العزم» و 1 بار «عزما» ذکر شده است.(11)[/]
[=&amp]4. ملائکه و شياطين: تعداد واژه‌ي «ملائکه» 68 مرتبه و «الشيطان» نيز 68 بار است. بقيه واژه‌هاي مربوط به ملائکه: 10 بار به لفظ «ملک»، 5 بار «ملائکه»، 3 بار «ملکا»، و 2 بار «ملکين» مي‌باشد که روي هم 20 بار مي‌شود و چون به تعداد کلمه «الملائکه» يعني 68 بار افزوده گردد، مجموعاً 88 مرتبه خواهد شد.[/]
[=&amp]ساير واژه‌هاي مربوط به شيطان 17مرتبه به لفظ «الشياطين»، 2 بار «شيطانا» و 1 بار «شياطينهم» است که تعداد اين موارد نيز روي هم 20 مرتبه مي‌شود و چون به تعداد کلمه «الشيطان» يعني 68 بار اضافه شود، مجموعاً 88 مرتبه خواهد شد.[/]
[=&amp]بنابراين الفاظ «الملائکه» و «الشيطان» در شمارش، 68 مرتبه و با يکديگر برابر و همچنين مشتقات ديگر اين دو کلمه نيز، هر يک 20 بار و با يکديگر مساوي و در نتيجه مجموع آنها نيز 88 بار و با هم يکسان است.(12)[/]
[=&amp]5. کتم و نشر: کلمه‌ي «کتم» با مشتقاتش 21 بار به صورت‌هاي «تکتموا» 2 بار، «تکتمون» 6 بار، «يکتمون» 7 بار، و «کتم» و «تکتمونه» و «نکتم» و «يکتم» و «يکتمن» و «يکتمها» هر کدام 1 بار در قرآن کريم وجود دارد.[/]
[=&amp]کلمه‌ي «نشر» نيز به همين تعداد به صورت‌هاي: «ينشر» 2 بار، «فانتشروا» 2 بار، «النشور» 2 بار، «نشورا» 3 بار و «نشرت» و «انشرنا» و «انشره» و «ينشرون» و «تنشرون» و «نشراً» و «منشور» و «منشوراً» و «الناشرات» و «منتشره» و «بمنشرين» و «منتشر» هر کدام يکبار مي‌باشد.(13)[/]
[=&amp]6. ثياب و حجاب: تعداد کلمه‌ي ثياب 8 بار: 2 بار «ثياب»، 2 بار «ثيابهم»، 1 بار «ثياباً»، 1 بار «ثيابک»، 1 بار «ثيابهن» و تعداد کلمه‌ي حجاب نيز به همين اندازه: 4 بار «حجاب»، 2 بار «حجاباً»، 1 بار «الحجاب» و 1 بار «محجوبون» است.(14)[/]
[=&amp]7. رجل و امراه: کلمه‌ي «رجل» به صورت مفرد 24 بار و کلمه‌ي «امراه» نيز به صورت مفرد 24 بار در قرآن کريم آمده است.(15)[/]
[=&amp]8. دنيا و آخرت: واژه‌ي «الدنيا» در قرآن کريم 115 بار به همين لفظ و واژه‌ي «الاخره» نيز 115 بار به همين لفظ تکرار شده است.(16)[/]
[=&amp]9. زلزال و فزع، حطام و تتبير: کلمه‌ي‌زلزال و مشتقاتش 6 بار در قرآن کريم وجود دارد: 1بار «زلزلت»، 1 بار «زلزالاً»، 2 بار «زلزالها»، 2 بار «زلزلوا» و 1 بار «زلزله»، بديهي است که زلزله موجب ترس و نابودي انسان‌ها و آباداني‌ها شده، ضرر جاني و اقتصادي بسياري بر جاي مي‌گذارد. از نکات قابل توجه اين که کلمه فزع به معناي ترس و مشتقاتش: «فزع» 2 بار، «فزعوا» 1 بار، «فزع» 1 بار و «الفزع» 2 بار از لحاظ تعداد با کلمه زلزال و مشتقاتش برابر مي‌باشد، اين وضعيت درباره کلمه حطام به معناي شکستن و خرد کردن و مشتقات آن، «حطاماً» 3 بار، «الحطمه» 2 بار، و «يحطمنکم» 1 بار و نيز کلمه تتبير به معناي نابودي و از بين رفتن مشتقاتش: «تبرنا» 1 بار و «تتبيراً» 2 بار، «متبر» 1 بار و «تبارا» 1 بار نيز صادق است.(17)[/]
[=&amp]10. جحيم و عقاب: واژه‌ي جحيم به معناي دوزخ 26 بار در قرآن کريم به صور‌ت‌هاي «جحيم» 25 بار و «جحيما»، 1 بار و ذکر «عقاب» به معناي کيفر نيز به همين اندازه با گونه‌هاي: «العقاب» 17مرتبه، «عقاب» 3 بار، «عاقبتم» 2 بار، «عاقبوا» 1 بار، «عوقبتم» 1 بار، «عاقب» 1 بار و «العقوب» 1 بار آمده است.(18)[/]
[=&amp]نضره و عبوس: کلمه‌ي نضره به معناي بشاشت و بهجت به همراه مشتقاتش 3 بار: 2 بار «نضره» و 1 بار «ناضره» و کلمه‌ي عبس به معناي ترشرويي و مشتقاتش نيز 3 بار: 2 بار «عبس» و 1 بار «عبوساً» مي‌باشد.(19)[/]
[=&amp]نشاط و کسل: کلمه نشط و مشتقاتش 2 بار:«ناشطات» و «نشطاً» و ضد آن «کسالي» نيز تنها به همين شکل 2 بار به کار رفته است.(20)[/]
[=&amp]برخي از نمونه‌هاي تکلف‌آميز[/]
[=&amp]1. در يک مورد تحت عنوان «محراب و صلوات» آمده: کلمه‌ي محراب به صورت مفرد و جمع پنج بار و کلمه‌ي صلوات (تنها به صورت جمع) پنج بار به تعداد نمازهاي يوميه و نيز به تعداد کلمه‌ي محراب در حالت مفرد و جمع به کار رفته است.(21)[/]
[=&amp]سپس آيات مربوط به اين دو کلمه نيز ذکر شده است.[/]
[=&amp]اشکال: در اينجا نويسنده دو کلمه را با يکديگر مقايسه کرده و در اين مقايسه يکي از آن دو کلمه را تنها به صورت جمع و ديگري را هم مفرد و هم جمع در نظر گرفته است. در صورتي که در مقايسه دو چيز بايد ملاک يکسان باشد پس در اينجا نيز يا بايد هر دو را فقط به گونه جمع در نظر بگيريم و يا در هر دو مورد هم مفرد و هم جمع را منظور داريم.[/]
[=&amp]2. در موردي تحت عنوان «صيام و صبر و درجات و شفقت» چنين مي‌خوانيم:[/]
[=&amp]از واژه‌ي «صوم» و همه‌ي مشتقاتش در قرآن کريم 14 بار ياد شده؛ چنانکه به[/]
[=&amp]لفظ «الصيام» 8 بار و به صورت‌هاي «صوماً»، «صياماً»، «تصوموا»، «فليصمه»، «الصائمين» و «الصائمات» هر کدام 1 بار آمده است.[/]
[=&amp]به همين تعداد يعني 14 بار واژه‌ي «صبر» تکرار شده که 6 بار با لفظ «الصبر» و 8 بار «صبراً» به کار رفته است.(22)[/]
[=&amp]اشکال: در اينجا نيز مانند مورد قبل بايد بگوييم: اگر ملاک اين است که تعداد تکرار يک کلمه با مشتقاتش حساب شود، چرا در مورد «صبر» تمام مشتقات آن را در نظر نگرفته؟ بخصوص اينکه مشتقات آن نيز دقيقاً همان معنا را دارند و اگر ملاک اين است که مشتقات حساب نشود، پس چرا در مورد کلمه «صوم» تمام مشتقات آن را در نظر گرفته است؟[/]
[=&amp]3. در جايي تحت عنوان «ما فتحه اللّه تعالي علي» نويسنده چنين گفته است:[/]
[=&amp]بعد از دعا و کوشش، موارد بسياري از اعجاز قرآن برايم هويدا شد. مثلا پيش خود گفتم در حاليکه لفظ «يوم»(=روز) 365 بار و لفظ «شهر»(=ماه) 12 بار به کار رفته، چرا لفظ «ساعه» 24مرتبه بکار نرفته باشد که به اندازه تعداد ساعات يک روز است. کتاب «المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکريم» را گشودم و شروع به شمارش اين کلمه کردم متوجه شدم که 48 مرتبه ذکر شده است. پس گفتم اين عدد با رقم مذکور يعني 24 متناسب نيست و نزديک بود از اين عدد مأيوس شوم. با خود گفتم احتمالاً همين مسأله باعث شده که ديگران درباره‌ي اين عدد گفتگو نکنند. ولي دوباره اميد بستم و شروع کردم به تفکر و شمارش به طرق ديگري که ديگران انجام نداده‌اند و به توفيق خداوند متعال کشف کردم که لفظ «ساعه» همراه با حرف، 24 مرتبه به کار رفته و عدد ساعت روز نيز 24 مي باشد.(23)[/]
[=&amp]اشکال: چنانکه در ضمن بيانات نويسنده آمده، و لفظ «ساعه» را با الفاظ «يوم» و «شهر» با عدد 12 هر دو با توجه به مقياس «سال» معنا پيدا مي‌کنند و اگر بخواهيم با همين مقياس به کلمه «ساعه» توجه کنيم، بايد عدد 8760 را داشته باشيم. يعني اگر قرآن کريم بخواهد اين تناسب را درباره لفظ «ساعه» نيز رعايت کند بايد 8760 مرتبه آن را تکرار کند که بسيار زياد است، در حاليکه اين لفظ اين قدر مهم به نظر نمي‌رسد که ذکر آن تا اين حد مناسب باشد. حال که به کاربردن چنين مقياسي درباره لفظ ساعه بيهوده به نظر مي‌رسد، چه لزومي دارد که حتما تعداد ساعات يک شبانه روز را در نظر بگيرد و مثلا؛ دو شبانه روز را در نظر نگيرد؟[/]
[=&amp]نويسنده با يک مقايسه نابجا، خود را به تکلف انداخته و سعي کرده که با هر توجيهي شده به اين عدد فرضي خود يعني 24 برسد و آنگاه توجيه بي‌ربطي را پيدا کرده و گفته: تعداد دفعاتي که لفظ «ساعه» همراه با حرف به کار رفته است 24 مي‌شود.[/]
[=&amp]ولي بايد از وي بپرسيم همراه با حرف به کار رفتن چه امتيازي است و چه ارتباطي با يک شبانه روز دارد.[/]
[=&amp]4. در مورد ديگري ابتدا دو آيه زير ذکر شده:[/]
[=&amp]«و ابر را سايبان شما قرار داديم و «من» و «سلوي» را غذايتان مقرر داشتيم و گفتيم از اين روزي‌هاي پاک تناول کنيد و آنها نه به ما بلکه به نفس خود ظلم کردند»(بقره: 57)[/]
[=&amp]«و هنگامي که به موسي گفتيد ما به يک نوع طعام صبر نخواهيم کرد، از خداي خود بخواه تا براي ما از زمين نباتاتي مانند خيار و سير و عدس و پياز بروياند موسي گفت آيا مي‌خواهيد غذاي بهتري که داريد به پست‌تر از آن تبديل کنيد حال که تقاضاي شما اين است به شهر مصر درآييد که در آنجا آنچه درخواست کرديد مهيا است و بر آنها ذلت و خواري مقدر گرديد و چون دست از عصيان و ستمکاري برنداشته به آيات خدا کافر گشتند و انبياء را به ناحق، کشتند ديگر بار به خشم خدا گرفتار شوند»(بقره، 61)[/]
[=&amp]و در ادامه آمده: داستان آن، چنين است که خداوند متعال بر بني اسرائيل «من» و «سلوي» نازل کرده بود ولي بني اسرائيل خواستار تبديل اين طعام به طعام ديگري بودند، مي‌خواستند به طعامي تبديل شود که در آيه فوق ذکر شده است.[/]
[=&amp]کلمه‌ي «خير» و مشتقاتش 196 بار و کلمه «ادني» و مشتقات آن 133 بار در قرآن کريم آمده است. انسان وقتي چيزي را به چيزي ديگر تبديل مي‌کند به ناچار يا بهره مي‌برد يا زيان، يا زيادي بر وي واقع مي‌شود و يا نقصان و يا اينکه فرقي نمي‌کند و در هر دو حال مساوي است. استبدالي که در آيه کريمه ذکر شده، به مصلحت آنها نبود. آنها خواستار تبديل چيزي به چيز بهتر يعني «من» و «سلوي» به چيزي بدتر يعني غير از «من» و «سلوي» بودند.[/]
[=&amp]اين عمل آنها را مي‌توان به شکل زير نشان داد:[/]
[=&amp]63=133-196=ادني - خير[/]
[=&amp]بنابراين تفاوت بين تعداد کاربرد «خير» و مشتقاتش و تعداد کاربرد «ادني» و مشتقاتش63 مي‌باشد. وقتي به عدد 63 توجه مي‌کنيم، مي‌بينيم به اندازه‌ي تعداد کاربرد کلمه‌ي «ذوق» و مشتقات آن است. گويي ذوق سليم، آنها را به خاطر اين استبدادشان در زيان مي‌بيند. يعني آنها ذوق ندارند.(24)[/]
[=&amp]اشکال: نويسنده‌ي مطلب فوق براي رسيدن به يک تساوي، به توجيهات متکلفانه‌اي دست زده است، او ابتدا يکي از آيات را که الفاظ «خير» و «ادني» در آن بکار رفته، ذکر و سپس تعداد کاربرد آن دو را که در موارد مختلف قرآن و بودن ارتباط با اين آيه‌ي مذکور به کار رفته از يکديگر کم کرده و نتيجه را که عدد 63 است، فقط با معنايي که خود از آيه‌ي مذکور استنتاج کرده، ارتباط داده و سپس، يک ارتباط ساختگي ميان حاصل آن تفريق و اين کلمه برقرار کرده است.[/]
[=&amp]5. در جايي هم تحت عنوان «صلوه و نجات و ملائکه و قرآن» آمده: لفظ «الصلوه» 67 بار در قرآن کريم وارد شده و 41 بار هم به لفظ «مصلي» آمده است.[/]
[=&amp]بنابراين «صلوه» و «مصلي» روي هم رفته 68 مرتبه در قرآن کريم آمده و به همين تعداد يعني 68 بار کلمه‌ي «نجات» و مشتقات آن بازگو شده است.(25) و سپس تعداد کاربرد هر يک از مشتقات و نيز آيات آنها ذکر شده است.[/]
[=&amp]اشکال: در اينجا نيز همان اشکالي که در برخي از موارد قبلي ذکر شد، وجود دارد.[/]
[=&amp]زيرا در اينجا کلمه «نجات» با تمام مشتقاتش و «صلوه» تنها با يکي از مشتقاتش محاسبه شده است.[/]
[=&amp]6. در موردي نيز تحت عنوان «قرآن و نور و حکمت و تنزيل» آمده:[/]
[=&amp]از واژه «قرآن» 68 بار در کتاب الهي ياد شده است.[/]
[=&amp]واژه «نور» 33 مرتبه و «حکمت» 20 بار و «تنزيل» 15 بار در قرآن آمده است. وقتي اين سه عدد را با هم جمع کنيم، عدد 68 به دست مي‌آيد که با تعداد تکرار کلمه «قرآن» برابر است.(26)[/]
[=&amp]اشکال: همانطور که مي‌دانيم در قرآن کريم اسماء و صفات متعددي، براي قرآن کريم ذکر شده است. نويسنده مطلب فوق از ميان اين همه اسماء و صفات تنها سه مورد از آنها را به گونه‌اي که عدد مجموع آنها با عدد لفظ «قرآن» يکي شود، انتخاب کرده و محاسبه مزبور را انجام داده است. در صورتي که يا بايد همه‌ي موارد با هم جمع شود و مجموع آنها با کلمه مورد نظر مقايسه گردد و يا هر يک جداگانه در نظر گرفته شود.[/]
[=&amp]7. در مورد ديگري درباره‌ي «قرآن، بيّنات، مبينات، موعظه و شفاء» چنين آمده است:[/]
[=&amp]واژه «قرآن» 68 بار در قرآن کريم وجود دارد. واژه‌ي «بيّنات» به معني دلائل روشن به همين لفظ 52 مرتبه و به لفظ «مبيّنات» به معني دلائل روشنگر 3 بار، واژه «موعظه» 9 بار و واژه «شفاء» 68 بار يعني به اندازه تعداد واژه‌ي «قرآن» است.(27)[/]
[=&amp]اشکال: در اينجا نيز همان اشکال مورد قبل ديده مي‌شود.[/]
[=&amp]8. همچنين در جايي، تحت عنوان «انسان و دارايي او» آمده است: کلمه «انسان» با واژه‌هاي گوناگونش 368 بار و مجموع دارايي وي از قبيل «رزق» به معناي روزي «مال» و «بنين» به معناي پسران نيز به همين اندازه، يعني 368 مرتبه در قرآن کريم ذکر شده است. بدين صورت که «رزق» و مشتقاتش 123 بار به کار رفته که 3 مرتبه از آن، مربوط به روزي عمومي جانداران است. بنابراين موارد مربوط به «انسان» 120 مرتبه است و «مال» 86 بار و واژه‌هاي مربوط به «ابناء» 162 بار تکرار شده است.(28) بدين گونه مجموع دارايي وي که روي هم رفته 368 بار در قرآن ذکر شده، به همان تعدادي است که واژه‌ي «انسان» و مشتقات و مترادفات آن آمده است.(29)[/]
[=&amp]اشکال: در قرآن کريم دارايي‌هاي ديگري نيز از قبيل: لباس، کشتي، عصا، حيوانات اهلي و غيره براي انسان ذکر شده است. ولي نويسنده‌ي مطلب مذکور از ميان آنها تنها سه مورد را که با جمع‌بندي آنها بتواند به عدد مذبور برسد، انتخاب و جمع نموده است.[/]

[=&amp]پاورقي‌ها[/]
[=&amp]------------------------------[/]
[=&amp]1) الاعجاز العددي للقرآن الکريم / 13.[/]
[=&amp]2) منهج الصادقين، 1 / 58[/]
[=&amp]3) الاتقان في علوم القرآن، 2 / 112.[/]
[=&amp]4) من اعجاز البلاغي و العددي للقرآن الکريم / 52-55.[/]
[=&amp]5) انوار العرفان في تفسير القرآن.[/]
[=&amp]6) اعجاز قرآن تحليل آماري حروف / 269-279، ترجمه: محمد تقي آيت اللهي.[/]
[=&amp]7) نص عربي آن چنين است:«قال: لا يزال الذين قائماً حتي تقوم الساعه و يکون عليهم اثناعشر خليفه کلهم من قريش».[/]
[=&amp]8) حتي در روايات اهل سنت نيز به اين مطلب تصريح شده است که برخي از آنها عبارتند از: صحيح مسلم کتاب فضائل الصحابه باب فضائل اهل بيت النبي (ص) جزء دوم / 368، و صحيح ترمذي جزء پنجم / 30، و مسند احمد بن حنبل جزء اول / 330، و مستدرک حاکم، 3 / 133، و اسباب النزول واحدي / 203.[/]
[=&amp]9) همان / 80 -83.[/]
[=&amp]10) من اعجاز البلاغي و العددي للقرآن الکريم / 73-90.[/]
[=&amp]11) همان / 104- 105.[/]
[=&amp]12) الاعجاز العددي للقرآن الکريم / 22-23.[/]
[=&amp]13) من اعجاز البلاغي و العددي للقرآن الکريم / 247؛ المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکريم / 813 -814.[/]
[=&amp]14) من اعجاز البلاغي و العددي للقرآن الکريم / 195.[/]
[=&amp]15) همان / 107.[/]
[=&amp]16) الاعجاز العددي / 21.[/]
[=&amp]17) من اعجاز البلاغي و العددي للقرآن الکريم / 180؛ المعجم المفهرس / 263-264.[/]
[=&amp]18) الاعجاز العددي / 38-39.[/]
[=&amp]19) من اعجاز البلاغي و العددي للقرآن الکريم / 133.[/]
[=&amp]20) همان / 120.[/]
[=&amp]21) همان / 161.[/]
[=&amp]22) الاعجاز العددي / 114-115.[/]
[=&amp]23) من اعجاز البلاغي و العددي للقرآن الکريم / 56-59.[/]
[=&amp]24) همان / 118-119.[/]
[=&amp]25) الاعجاز العددي / 109-112.[/]
[=&amp]26) همان / 176-178.[/]
[=&amp]27) همان / 178.[/]
[=&amp]28) همان / 53-57.[/]
[=&amp]29) همان.[/]

[=&amp]منابع مآخذ:[/]
[=&amp]ابن حنبل، احمد، مسند احمد بن حنبل، تحقيق احمد شاکر، مصر: دارالمعارف، 1404.[/]
[=&amp]ابن منظور، محمد بن مکرم الافريقي المصدري، لسان العرب، قم: نشر ادب الحوزه، 1405.[/]
[=&amp]ترمذي، محمد بن عيسي، صحيح ترمذي، چاپ مصر، افست بيروت: دارالکتاب العربي، بي‌تا.[/]
[=&amp]حاکم نيشابوري، المستدرک علي الصحيحين، هند: دائره المعارف العثمانيه، 1244.[/]
[=&amp]داور پناه، ابوالفضل، انوار العرفان في تفسير القرآن، تهران: انتشارات صدر، 1375، چ 1.[/]
[=&amp]رشاد خليفه، اعجاز قرآن تحليل آماري حروف، ترجمه محمد تقي آيت اللهي، شيرازي: دانشگاه شيراز، 1365.[/]
[=&amp]سيوطي، جلال الدين عبدالرحمن بن ابي بکر، الاتقان في علوم القرآن، تهران، منشورات الرضي - بيدار، 1363، چ 20.[/]
[=&amp]عبدالباقي، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن کريم، تهران: انتشارات اسلامي،1372، چ 1.[/]
[=&amp]مسلم، محمد، صحيح مسلم، تصحيح فواد عبدالباقي، بيروت: داراحياء التراث العربي، 1374.[/]
[=&amp]نجدي، حميد، من اعجاز البلاغي و العددي للقرآن الکريم، موسسه البلاغ للطباعه و النشر والتوزيع، 1411، چ 2.[/]
[=&amp]نوفل، عبدالرزاق، الاعجاز العددي للقرآن الکريم، بيروت: دارالکتاب العربي، 1407، چ 2.[/]
[=&amp]واحدي، علي بن احمد نيشابوري، اسباب النزول واحدي، بيروت: دارالکتب العلميه، 1402.[/]
[=&amp].[/]

[/]

برچسب: 

سؤال:
نظرتان پیرامون بررسی دستاوردهايی در زمينه اعجاز عددی قرآن چیست؟

پاسخ:
به نوشته بالا تنها از باب یک نظریه _ که مشابه آن خیلی پیشتر و به صورت بهتر بیان شده_ می‌توان نگاه کرد؛ یعنی نه محتوای این نوشته را صد در صد تایید می‌کنیم و نه تکذیب!

قرآن کریم کتاب انسان سازی و برنامه زندگی است؛ قرآن چراغ هدایت و هدیه آسمانی خداوند به بشر زمینی است تا در پرتو آیات روشن‌گر و نورانی‌اش، راه را از بیراهه تشخیص داده و مسیر عبودیت و کمال را طی نماید.
اعجاز قرآن در مجموعه جنبه لفظی و معنایی آن است که هم از نظر شیوایی گفتار و فصاحت بیان _به گفته دوست و بیگانه_ گوی سبقت را از همگان ربوده و سرآمد کلام بشری شده، و هم از منظر بلندای معنا و محتوای بی‌بدیل و نکات راهگشا در تربیت و پرورش صحیح جسم و روح انسان، دریایی پرگهر و کرانه ناپدید گشته، به گونه‌ای که کس را یارای هم آوردی با آن نیست.
مطالبی که درباره اعجاز عددی قرآن ادعا می‌شود، ظاهرا مطلب نوظهوری است که برخی علاقه‌مندان به این کتاب بزرگ آسمانی مطرح کرده‌اند، و نمی‌توان در مورد درستی یا نادرستی تمام این گونه آمار قضاوت کلی نمود و باید تک تک ادعاهای مطرح شده، به دقت بررسی شوند.
بنده همه تحقیقات آقای خلیفه را نخوانده‌ام، بنابراین نمی‌توانم بگویم که همه ادعاهای ایشان، درست است، یا نادرست! بلکه باید دانه به دانه ادعاهای ایشان، با ادله‌ای که ارائه داده‌اند را بررسی نمود، تا درستی یا نادرستی آن‌ها اثبات شود؛ به عنوان نمونه، بنده برخی ادعاها درباره اعجاز عددی قرآن _که شاید برخی از آن‌ها هم در اصل منتسب به تحقیقات آقای رشاد خلیفه باشد_ را در اینجا (
http://www.askquran.ir/thread25055-2.html) بررسی کرده‌ام اما پس از بررسی دقیق، برخی از آن‌ها را نادرست یافتم. برای اطلاعات بیشتر، می‌‌توانید جمع‌بندی پایانی لینک مربوطه را مطالعه فرمایید.
نکته دیگر این که، بنده برای این مدعاها مستندی از آیات و روایات نیافتم؛ یعنی در آیه یا روایتی، مطلبی نیافتم که به اعجاز عددی قرآن و اینگونه آمار و ارقام اشاره‌ای نموده باشد و آن را از وجوه اعجاز قرآن معرفی کرده باشد، بنابراین قبول یا رد چنین ادعاهایی، منوط به تحقیق درباره تک تک این ادعاهاست که اگر درست بود، ادعایی صحیح و قابل پذیرش است و اگر معجزه نباشد، دست کم مطلبی شگفت‌آور است، و اگر هم نادرست بود، ادعایی باطل است که تنها به آیات قرآن منتسب شده و ریشه‌ی تحقیقی ندارد و براساس حدس و گمانه‌زنی پی‌ریزی شده است؛ نتیجه این که، نادرستی این ادعاها ربطی به قرآن ندارد چون در آیات کریمه قرآن، چنین ادعایی طرح نشده و ملاک اعجاز قرآنی قرار نگرفته است.
در پایان، نظر شما را به نوشتار آیة الله معرفت (که در علوم قرآنی صاحب نظر هستند)، جلب می‌نمایم. ایشان در کتاب علوم قرآنی (ص 284 و 285)، پس از نقل مقاله ای از آقای رشاد خلیفه درباره حروف مقطعه قرآن و قید و تبصره های بسیاری که وی در نتایج تحقیقی‌اش آورده، می‌نویسد:
«...خلاصه آن قدر تبصره و تقیید در مدعای خویش آورده که خاصیت قاعده بودن [آن] را از بین برده است. بعدها گفته‌های وی مورد سوء ظن قرار گرفت. وی برخی ادعاهای ناروا نمود که از جانب مراجع مکه مکرمه مورد نکوهش قرار گرفت [و] مردم را از وی بر‌حذر داشتند و او را با نام «دجال» یاد نمودند»!

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدیقین

موضوع قفل شده است