جمع بندی اسامی سوره های قرآن

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اسامی سوره های قرآن

سلام.
چرا اسامی سوره های قرآن گاهی اوقات ربط کمی به آیات آن دارند؟! مثلا انتظار ما و منطق حکم میکنه در سوره ی یونس از داستان حضرت یونس حرف زده شه درحالی که فقط میگه از اونها عذاب برگردانده شد.
یا در سوره انفال 2 آیه ی اول درباره ی انفال هست و بقیه ی آیات هیچ ربطی ندارند.
آیا اسامی به گونه ی بهتری نمیتوانستند انتخاب شوند؟؟!!درحالی که می دانیم این کتاب الهی است و باید به بهترین نحو ممکن چیده شده باشد.
ممنون.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد عمار

[=arial]با سلام و ادب
هر سوره‏اى از قرآن کریم نامى دارد و بسیارى از سوره‏ها دارای چند نام هستند که در روایات ذکر شده است. گروه زیادى از مفسّران و قرآن ‏پژوهان معتقدند که اسامى سوره‌ها مانند سایر جنبه‌هاى آن، به توقیف شرعى بوده و توسط خداوند انجام گرفته است.(1)
همچنین با در نظر گرفتن احادیث وارده توسط پیامبر اکرم(ص) که در آن ثواب‌هایی برای قرائت بسیاری از سوره‌ها (به نام آن سوره‌ها) نقل شده، روشن می‌شود که اسامی بسیاری از سوره‌ها در زمان خود پیامبر و توسط آن حضرت انتخاب شده است.(2)
وجه نام‌گذاری قرآن به این اسامی را باید در معنای آن اسامی و محتوایی که در آن سوره آمده است جست‌و‌جو کرد، چنان‌که سوره‌ی بقره را به مناسبت داستان گاو بنی اسرائیل و حکمت شگفتى آورى که در آن است بدین نام خوانده‏اند و سوره‌ی نساء به سبب آن‌که در آن احکام بانوان به تفصیل بیان شده است،‏ چنین نامیده‏اند. بنابر این، نام هر سوره با متن آن مناسبت و بستگى تام دارد.(3) سوره‌هایى هم که چند اسم دارند، یکى از آن میان مشهورتر و معروف‌تر است.
البته علت‌هایی که در این نام‌گذاری‌ها ذکر می‌شود، هرگز به صورت انحصاری نیست؛ زیرا در نام‌گذارى، کوچک‌ترین مناسبت کافى است: «یکفى فى التسمیة ادنى مناسبة».(4)
برخی از مفسّران علت‌های دیگری نیز برای نام‌گذاری سوره‌های قرآن، ذکر کرده‌اند که به مواردی از آن بسنده می‌کنیم:
یک. فلسفه نام‌گذاری أنعام (چارپایان) به این نام: سوره‌ی انعام مانند هر سوره‌ی دیگرى از قرآن نور توحید می‌تاباند، و فروغ ایمان به خدا را در ضمیر انسان مى‏افکند، ولى چرا بدین نام نامیده شد و مثلاً نام‌هایى چون «الحى القیوم» یا «الصمد الاحد» یا «القدوس الاعلى» یا «الحمد و التسبیح» ندارد. و از میان همه‌ی نام‌ها آن را به نام «انعام» خوانده‏اند.
«چارپایان» در قرآن نماد بى‏خردى و بلاهت‏اند و آدمى مى‏پندارد که چنین موجوداتى نباید در حوزه ایمان و معرفت جایى داشته باشند با وجود این خداوند این سوره را «الانعام، چارپایان» نامید. بدین سبب که نظر ما را درباره‌ی انعام دیگرگون کند و دریابیم که اینها از نعمت‌هاى پروردگارند و ما را از جهتى به خداوند راه مى‏نمایند، و براى ما ایجاد مسئولیت‌هایى مى‏کنند، مسئولیتى که مؤمن در برابر پروردگارش بدان شعور مى‏یابد. در این سوره در آیات 138 تا 148 از چارپایان سخن رفته است. اینها که گفته شد چیزى بود از فلسفه نامیدن یک سوره قرآن به نام «چارپایان».(5)
دو. فلسفه‌ی نام‌گذاری سوره‌های نمل، نحل و عنکبوت به نام این حیوانات: سه سوره از قرآن کریم با عنوان سوره‌ی نمل، نحل و عنکبوت آمده که اشاره به «مورچه و زنبور عسل و عنکبوت» است و از «موریانه» (مورچه سفید) در سوره (نمل) به نام «دابّة الارض» اسم برده شده است. بدیهى است این نام‌گذارى سوره‏ها اهتمامى است به حال این موجودات کوچک، و یک نوع بزرگداشت و اهمیت دادن به آنها است در عصرى که آنها را به حساب نمی‌آوردند به خصوص که در این سوره‌ها ضمن مطالب و داستان‌هاى دیگر فقط نامى از حشرات مذکور برده شده است و بحثى مستقل درباره‌ی آنها به عمل نیامده است؛ مثلاً در سوره‌ی نمل ضمن بیان احوال حضرت سلیمان و مسافرتش و گذشتن او از وادى نمل، از مورچه و گفت‌و‌گوى او نیز چند کلمه‏اى گفته شده است. با این حال، سوره به نام مورچه‌ای حقیر است.(6)

1. ر.ک: ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج 1، ص 88، بی نا، بی جا، بی تا؛ ابیارى، ابراهیم، الموسوعة القرآنیة، ج 1، ص 338، مؤسسه سجل العرب، 1405ق؛ صبحى صالح، مباحث فی علوم القرآن، ص 97، منشورات الرضى، قم، چاپ پنجم، 1372ش؛ رضوان، عمر بن ابراهیم، آراء المستشرقین حول القرآن الکریم و تفسیره، ج 2، ص 485، دار الطیبة، الریاض، چاپ اوّل، 1413ق؛ العطار، داود، موجز علوم القرآن، ص 183، موسسة اعلمى، بیروت، چاپ سوم، 1415ق؛ معرفت، محمد هادى، تاریخ قرآن، ص 77، سمت، تهران، چاپ پنجم، 1382ش.
2. احمدى، حبیب الله، پژوهشى درعلوم قرآن، ص 85 و 86، فاطیما، قم، چاپ چهارم، 1381ش.
3. تاریخ قرآن، ص 77 و 78؛ رکنى یزدى، محمد مهدى، آشنایى با علوم قرآنى، ص 103، آستان قدس، سمت، مشهد، تهران، چاپ اوّل، 1379ش.
4. تاریخ قرآن، ص 78 و 79.
5. مترجمان، تفسیر هدایت، ج 3، ص 10 و 11، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، 1377ش.
6. شریعتى، محمد تقى، تفسیر نوین، ص 153و 154، شرکت سهامى انتشار، تهران، 1346ش.

[=arial]نکته مهم:
باید میان نام‌های واقعى و اصلى سوره‌ها و اسم‌هایى که برخى از مسلمانان براى سهولت یادآورى به کار برده‏اند نیز تفاوت قائل شد؛ مثلاً به سوره‌ی «قدر» سوره‌ی «انا انزلناه» هم گفته شده و یا به سوره‌ی «الانسان» سوره‌ی «هل اتى» هم مى‏گویند. گرچه این‏گونه استعمالات در روایات وارده از ائمه اطهار(ع) هم مشاهده مى‏شود، اما همه‌ی اینها براى معرفى و یادآورى است نه نام‌گذارى؛ مانند این که گفته شود سوره‌ی «الانسان» یعنى همان سوره‏اى که با «هل اتى» شروع مى‏شود و از آن مى‏توان به عنوان یک ویژگى منحصر به فرد که موجب تداعى ذهنى سوره مى‏گردد، یاد کرد. بر این اساس هر گروهى مى‏توانند براساس یکى از ویژگی‌هاى سوره‏ها که مورد توافق بوده و شهرت استعمالى پیدا کند، سوره‏اى را یادآورى کرده و به‏ظاهر اسم‏گذارى نمود؛ مثلاً سوره‌ی «الانسان» را به‏جهت آیات (9- 6) که در شأن حضرت على(ع) و خانواده‌ی او نازل شده، سوره‌ی «اهل بیت» نامید. بنابر این، قبل از هرگونه اظهارنظرى درباره‌ی اسامى‏ سوره‏هاى قرآن، باید بین اسم‌هایى اصلى و اسامى که منبعث از فضائل سوره‏ها و یا امور دیگر است، تفاوت قائل شد و به هر اسمى غیر از اسامى رایج در قرآن‌هاى موجود به دیده تردید نگریست و آنها را مبناى استدلال خویش قرار نداد.(1)
به‏علاوه نام‌گذارى برخى سوره‏ها به نام حیوانات؛ مانند بقره، عنکبوت، نمل، نحل، یا به‌نام کفار و منافقین، اگر براساس سلیقه و خواست گروهى از مسلمانان بود و تأیید الاهى را همراه نداشت، بى‌گمان با مخالفت بسیارى از صحابه و تابعین مواجه مى‏شد. به‌خصوص که برخى از این اسامى به ظاهر با شأن یک کتاب الاهى و مقدس سازگار نمى‏باشد و قدرى سبک به‏نظر مى‏رسند، اما از آن‌جاکه همه‌ی صحابه به الاهى بودن این اسامى ایمان داشتند، هیچ‌یک از آنان لب به اعتراض نگشود و احدى از تابعین درصدد تغییر آنها برنیامد.

1. خامه گر، محمد، ساختار هندسى سوره هاى قرآن (پیش درآمدى بر روش هاى نوین ترجمه و تفسیر قرآن کریم)، ص 130 و 131، سازمان تبلیغات اسلامى، تهران، چاپ دوم، 1386ش.

با نام خدا
اگر انسان خدا توفيق نصيبش نمايد تا اينكه قرآن را اقلا يك بار با معني بخواند و از حلال وحرام خدا در دنيا وحتي در اعمالش توحيد در ذات خدا وشرك در ذات او را مد نظر قرار دهد و قلبش فقط جايگاه خدا باشد علائمي از پشت پرده غيب در مي يابد كه آن موقع درك عجيبي از خدا وخلقت او درك مي كند و و در مورد قرآن ونامگذاري ها مي بيند كه تمام نام ها و تقسيم سوره ها حكمتي دارد و به آن مي رسد و يك كلام تمام 113 سوره قرآن را در فاتح الكتاب مي بيند و درك مي نمايد چرا سوره يك قرآن فاتح الكتاب نام گرفته است البته كپي گرفتن از مطالب ديگران و حفظ كردن دست رنج مفسران و عواملي اين چنيني مد نظر نيست و راهي براي آگاهي استو اما اسما خدا نيز در آگاهي خدايي نهفته است و حتي انسان در مي يابد و موضوعات از قران برايش حل مي شود و عوامل زيادي از پشت پرده غيب را درك مي كند اما مي بيني حتي يك عالم هم از كنار اين پديده بي توجه مي گذرد و اهميت نمي دهد زيرا توفيق نيافته تا اينكه درنگ عمقي حاصل شود كه آن نيز زاييده خود بيني و نه خدا بيني است.اگر تمام قران را بخواني درك مي كني كه هيچ اختياري دست انسان نيست و خداوند هرجه را بخواهد البته به ميزان ظرفيت شخص به او عطا مي فرمايد زيرا خدا خوبي و بدي ودين كه همان اسلام براي بشريت قرار داده در قران دين حنيف ابراهيم ع است كه در فطرت انسان قرار داده و آگاهي از آن با توجه به عرضه وضرفيت انسان به وي علم و آگاهي مربوطه را عطا مي فرمايد.و استاد عمار اشارات جالبي دارد وتمام آيات هر موضوعي در بر داشته باشد روي هم يك نقطه مشترك دارند و آن مشترك خطاب به انسان است(يعني 666000 خطاب و تعدادي از آيات جع مي شوند و هر نامي بگيرند باز نقطه مشترك خطاب انسان است (يعني 114 خطاب) .در نتيجه حتي نام قران هم همان خطاب به انسان منتهي كل اين خطاب ها با علائمي الفبايي در ذهن ماست و ما آنان را مربوط به هم تشخيص نمي دهيم و اگر جلو تر رويم حرف ها و سوالات زياد است كه ذهن انسان را بايد خطاب قرار داد.

موضوع قفل شده است