لبخند و تبسم

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
لبخند و تبسم

در دین ما به گشاده رویی توصیه شده .سوال:ایا در سلام کردن و رویارویی با همه افراد باید گشاده رویی به خرج داد ولبخند زد؟یعنی حتی در رویارویی وسلام کردن با فردی که گشاده رو نیست ولبخند برلب ندارد هم باید انسان انگونه باشد؟؟
سوال2-در مقابل کسی که خیلی میخندد وحتی قهقهه میزند اگر ما بخواهیم تبسم کنیم ممکن است ناراحت یا اذیت شود در این صورت باید چه کرد
حتی گاهی اصلا نمیتوانیم بخندیم انگاه چه؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سینا

همانطور که می دانید تبسم وخنده ابزاری است برای نشان دادن خوشرویی وبخشی از اخلاق خوب در خوشرویی متجلی می شود.چرا که مومن به خوشرویی سفارش شده است وخنده وتبسم وروی خوش نشان دادن به دیگران از لوازم خوشرویی محسوب می شود.وبه اصطلاح از مصادیق ارتباط غیر کلامی می باشد.
تبسم به معنی خنده ی بدون صدا است واز نظر اخلاقی برما لازم است که در ارتباط با دیگران به این امر توجه ویژه ای داشته باشیم.

پیامبرخدا صل الله وعلیه واله وسلم ‌فرمودند: «هرگاه دو مسلمان یکدیگر را ملاقات کنند، یکصد رحمت در میان آن‌ها تقسیم می‌شود که نود ونه سهم برای کسی است که خوشروتر از دیگری با او ملاقات کند»[1]

به طور کلی در روایات به ماسفارش شده است که در برابر همه ی افراد خوشرو باشیم حال فرقی نمی کند طرف مقابل ما چه برخوردی داشته باشد البته چنانچه طرف مقابل هم خوشرو باشد طبیعتا کار برای ما راحت تر است ولی اگرباشخصی ترشرو ملاقات کنیم در اینجا باید با صبوری وتدبیر بیشتری ارتباط برقرار کنیم به گونه ای که ترشرویی او ما را از متبسم بودن منصرف ننماید.در رابطه با کسانی که عادت به قهقهه دارند نیز لازم است توجه کنیم که طبق روایات قهقهه از شیطان است بنابراین با متبسم بودن خود لازم است به این افراد نیز متذکر شویم تا قهقهه خود را به تبسم مبدل نمایند در ضمن دلیلی ندارد که بگوییم تبسم در برابر افرادی که قهقهه می زنند باعث ناراحتی آنها می شود .توجه کنید در امور اخلاقی انچه که مهم است انجام عمل اخلاقی به طور صحیح ومنطبق بر اصول اخلاقی می باشد بنابراین اموری همچون خجالت کشیدن،خوش یا ناخوش آمدن آن عمل در نگاه دیگران،موافقت یا عدم موافقت انهاو...نباید باعث عقب نشینی ما از انجام عمل شود.
لازم است به تبسم وخوشرویی خود در ارتباط با دیگران به عنوان یک عبادت نگاه کنیم چرا که برای کسی که تبسم می نماید حسنه می نویسند وتبسمش چنانچه با نیت پاک والهی باشد مصداق عبادت خواهد بود.
نکته ی اخر این که برقراری ارتباط با دیگران والبته شناختن مخاطب خود، نیازمنددارابودن هنرمعاشرت است بدین معنا که انسان با شناخت طرف مقابل خود به خوبی بتواند بهترین نوع رفتار را برای خود انتخاب کند تا بیشترین تاثیرگذاری مثبت را داشته باشد .

[1] . نباطى بياضى على بن يونس؛ الصراط المستقيم، چاپ كتابخانه حيدريه، نجف، 1384ق، ج 2، ص 158.

[="Arial"][="Black"]سلام خب چجوری که یعنی قهقهه از شیطان است , خب آدم مثلا یه فیلم خنده دار میبینه یا با دوستش مطالب طنز میخونه خب آخه چجوری می تونه فقط تبسم کنه
خب از خنده آدم ریسه میره ,
[/]

باخیش;539795 نوشت:
سلام خب چجوری که یعنی قهقهه از شیطان است , خب آدم مثلا یه فیلم خنده دار میبینه یا با دوستش مطالب طنز میخونه خب آخه چجوری می تونه فقط تبسم کنه
خب از خنده آدم ریسه میره ,

اگر حزن حقیقی از نوع حزن ممدوح در قلب انسان سکنی گزید، دیگه شخص دلیلی نمی بینه که قهقهه کنه...
خدا رحمت کنه پدربزرگم را که می گفت: اگر مرگ حق است پس قهقهه مستانه از بزای چیست؟؟؟!!!

اگه ادم مومن باشه قهقهه نمیزنه !

[="Arial"][="Black"]چه ربطی به مومن بودن داره
اینجوری میگن که میگن مذهبی ها خشک کن واسه همه چی سخت میگیرن
آخه تو این دنیای پر از غم الکی نخندیم غمبرک بگیریم?
[/]

باخیش;539795 نوشت:
سلام خب چجوری که یعنی قهقهه از شیطان است , خب آدم مثلا یه فیلم خنده دار میبینه یا با دوستش مطالب طنز میخونه خب آخه چجوری می تونه فقط تبسم کنه
خب از خنده آدم ریسه میره ,

لازم است توجه کنید آنچه که در رابطه ی با تبسم وقهقهه گفتیم حکم وجوب وحرمت نبود بلکه استحباب تبسم وکراهت قهقهه را در قالب توصیه اخلاقی بیان نمودیم بنابراین به ماسفارش شده است که ازخنده ی زیاد ویا قهقهه دوری کنیم اما در بعضی شرایط ممکن است انسان به دلیل دیدن صحنه ی جالب ویا بخشی از یک فیلم ویا به قول شما خواندن مطلب طنز بدون اختیار با صدای بلند بخندد که در این صورت نمی توان خرده ای به رفتار شخص گرفت.البته هرچقدر که انسان معرفتش بیشتر شود وتقربش به خداوند زیادتر، تسلطش نسبت به امور شخصی اش بیشتر خواهد بودودر این حالت خنده وگریه وبقیه ی واکنش هایش را نیز به راحتی می تواند کنترل نماید. همانطور که می دانید احکام ودستورات الهی هر کدام فلسفه وحکمت خاص خود را دارد که گاه بر ما روشن شده است وگاهی نیز همچنان حکمتش بر ما پوشیده است اما شاید بتوان در رابطه با قهقهه وخنده ی بلند اینگونه گفت که چون خندیدن انسان غالبا یکی از نشانه های خوشحالی وشاد بودن است وشاد بودن ما نیز معمولا بابت امور دنیایی است وهمین امر ریشه در غفلت ما دارد چرا که در اثر خندیدن وقهقهه مداوم غفلت ما بیشتر وبیشتر خواهد شد وبه همان نسبت با زیاد شدن قهقهه ،حزن درونی مومن که بسیار مورد سفارش قرار گرفته است کم خواهد شد.غفلت انسان باعث فراموشی مرگ می شود و همین امر باعث بی تفاوت بودن نسبت به عملکرد ورفتارها واعمال انسان می شود ودر پس این قهقهه ها گویا خودفراموشی وبه تبع آن خدا فراموشی نهفته است به خاطر همین در آموزه های اسلام از آن اموری که نیز مقدمه ی گناه ویا غفلت هستند ،برحذر داشته شده ایم.
علاوه بر این وقتی به روایات توجه می کنیم از یک طرف تبسم را بسیار توصیه نموده اند واز طرفی قهقهه را مورد مذمت قرار داده اند و از طرف دیگراز عبوس بودن نیزنهی شده ایم و این در واقع به معنی رعایت اعتدال در خندیدن وپرهیز از هرگونه افراط وتفریط می باشد
.

[="Arial"][="Black"]سلام دوباره من یه سوال پیش اومدش , خب مگه نمی گن آدم وقتی به نشاط و شادی درونی ( معنویت برسه چون نفس تجرد داره و شیرینی معنوی تو دل ماندگار هست ) خب داشته باشه دیگه لذت ها و شادی های این دنیا براش مهم نیست , خب الان شادی درونی با مومن واقعی که تو درونش باید حزن داشته باشه این یعنی چجوری اخهههههههه ?[/]

باخیش;540821 نوشت:
سلام دوباره من یه سوال پیش اومدش , خب مگه نمی گن آدم وقتی به نشاط و شادی درونی ( معنویت برسه چون نفس تجرد داره و شیرینی معنوی تو دل ماندگار هست ) خب داشته باشه دیگه لذت ها و شادی های این دنیا براش مهم نیست , خب الان شادی درونی با مومن واقعی که تو درونش باید حزن داشته باشه این یعنی چجوری اخهههههههه ?

لازم است توجه کنید که شادی وغم ازجمله اموری است که می تواند هم بُعد ممدوح داشته باشد وهم مذموم. شادی یکی از نیازهای درونی وفطری انسان است به گونه ای که در روایات نیز توصیه شده ایم که بخشی از ساعات روزانه ی خود را به تفریح های سالم اختصاص دهیم واز لذتی که در این بخش حاصل می شودبرای شارژ شدن در سایر بخش ها مدد بگیریم.بنابراین شادی مومن فقط شادی های معنوی نیست بلکه بهره بردن از شادی ها ولذتهای مادی نیز مورد سفارش قرار گرفته است البته به شرطی که منطبق بر اموزه های اسلام باشد اما در عین حال شادی ونشاط منطقه ممنوعه و حرامی نیز دارد که نباید در آن وارد شد.
معیار ارزشمندی هر کاری در دین ما این است که ان کار منطبق بر تعالیم اسلام باشد وهمراه با نیت و انگیزه ی الهی .شادی هم چنانچه این دو ویژگی را داشته باشد ممدوح ودر غیر این صورت مذموم است.
اما این که انسان وقتی شادی دارد اعم از این که شادی او مادی ویا معنوی باشد آیا می تواند در عین حال محزون هم باشد واز حزن سفارش شده در روایات بهره ببرد در اینجا پاسخ نیزمثبت است چرا که شادی داشتن به معنی عدم حزن وغم نیست انسان می تواند شادیها را داشته باشد ودر عین حال از حزن درونی نیز بهره ببرد

غم وانده وحزن نیز مممکن است ممدوح باشد ویا مذموم.آنچه که به آن سفارش شده ایم غم درونی وحزن باطنیست به نحوی که ممدوح باشد به این معنا که دلیل حزن ما سعادت وآخرت ما باشد نه دنیا ومادیات .غم از دست دادن منافع، مال و مقام، غم روزی و مانند آن از عوامل حزن و اندوه شمرده شده است که ما از انها برحذر شده ایم.
بنابراین شادی ولذت مادی داشتن به شرطی که منطبق بر دستورات اسلام باشد منافاتی با شادی معنوی ندارد هر چند لذتها وشادیهای معنوی از نظر ارزش بالاتر و والاتر می باشند.وحزن درونی وشادی معنوی نیز منافاتی با هم ندارند چرا که متعلق آنها متفاوت است ودلایل شاد بودن ومحزون بودن مختلف می باشد.

سوال:
آیا در سلام کردن و رویارویی با همه افراد باید گشاده رویی به خرج داد و لبخند زد؟
آیا خنده و قهقه بی اختیار از شیطان است؟

پاسخ:
همانطور که می دانید تبسم و خنده ابزاری است برای نشان دادن خوشرویی و بخشی از اخلاق خوب در خوشرویی متجلی می شود.چرا که مومن به خوشرویی سفارش شده است و خنده و تبسم و روی خوش نشان دادن به دیگران از لوازم خوشرویی محسوب می شود.و به اصطلاح از مصادیق ارتباط غیر کلامی می باشد.تبسم به معنی خنده بدون صدا است و از نظر اخلاقی بر ما لازم است که در ارتباط با دیگران به این امر توجه ویژه ای داشته باشیم.
پیامبرخدا (صلی الله وعلیه واله)فرمودند: «هرگاه دو مسلمان یکدیگر را ملاقات کنند، یکصد رحمت در میان آن‌ها تقسیم می‌شود که نود ونه سهم برای کسی است که خوشروتر از دیگری با او ملاقات کند»[1]
به طور کلی در روایات به ما سفارش شده است که در برابر همه افراد خوشرو باشیم حال فرقی نمی کند طرف مقابل ما چه برخوردی داشته باشد البته چنانچه طرف مقابل هم خوشرو باشد طبیعتا کار برای ما راحت تر است ولی اگر با شخصی ترشرو ملاقات کنیم در اینجا باید با صبوری و تدبیر بیشتری ارتباط برقرار کنیم به گونه ای که ترشرویی او ما را از متبسم بودن منصرف ننماید.

در رابطه با کسانی که عادت به قهقهه دارند نیز لازم است توجه کنیم که طبق روایات قهقهه از شیطان است بنابراین با متبسم بودن خود لازم است به این افراد نیز متذکر شویم تا قهقهه خود را به تبسم مبدل نمایند در ضمن دلیلی ندارد که بگوییم تبسم در برابر افرادی که قهقهه می زنند باعث ناراحتی آنها می شود .توجه کنید در امور اخلاقی آنچه که مهم است انجام عمل اخلاقی به طور صحیح و منطبق بر اصول اخلاقی می باشد بنابراین اموری همچون خجالت کشیدن،خوش یا ناخوش آمدن آن عمل در نگاه دیگران،موافقت یا عدم موافقت آنها و...نباید باعث عقب نشینی ما از انجام عمل شود.لازم است به تبسم و خوشرویی خود در ارتباط با دیگران به عنوان یک عبادت نگاه کنیم چرا که برای کسی که تبسم می نماید حسنه می نویسند و تبسمش چنانچه با نیت پاک والهی باشد مصداق عبادت خواهد بود.

نکته آخر این که برقراری ارتباط با دیگران و البته شناختن مخاطب خود، نیازمند دارابودن هنر معاشرت است بدین معنا که انسان با شناخت طرف مقابل خود به خوبی بتواند بهترین نوع رفتار را برای خود انتخاب کند تا بیشترین تاثیرگذاری مثبت را داشته باشد .

آیا خنده و قهقه بی اختیار هم از شیطان است؟
آنچه که در رابطه ی با تبسم و قهقهه گفتیم حکم و
ب و حرمت نبود بلکه استحباب تبسم وکراهت قهقهه را در قالب توصیه اخلاقی بیان نمودیم بنابراین به ما سفارش شده است که از خنده زیاد یا قهقهه دوری کنیم اما در بعضی شرایط ممکن است انسان به دلیل دیدن صحنه جالب یا خواندن مطلب طنز بدون اختیار با صدای بلند بخندد که در این صورت نمی توان خرده ای به رفتار شخص گرفت.البته هرچقدر که انسان معرفتش بیشتر شود و تقربش به خداوند زیادتر، تسلطش نسبت به امور شخصی اش بیشتر خواهد بود و در این حالت خنده و گریه و بقیه واکنش هایش را نیز به راحتی می تواند کنترل نماید.

همانطور که می دانید احکام و دستورات الهی هر کدام فلسفه و حکمت خاص خود را دارد که گاه بر ما روشن شده است و گاهی نیز همچنان حکمتش بر ما پوشیده است اما شاید بتوان در رابطه با قهقهه و خنده بلند این گونه گفت که چون خندیدن انسان غالبا یکی از نشانه های خوشحالی و شاد بودن است و شاد بودن ما نیز معمولا بابت امور دنیایی است و همین امر ریشه در غفلت ما دارد چرا که در اثر خندیدن و قهقهه مداوم غفلت ما بیشتر خواهد شد و به همان نسبت با زیاد شدن قهقهه ،حزن درونی مومن که بسیار مورد سفارش قرار گرفته است کم خواهد شد.غفلت انسان باعث فراموشی مرگ می شود و همین امر باعث بی تفاوت بودن نسبت به عملکرد و رفتارها و اعمال انسان می شود و در پس این قهقهه ها گویا خودفراموشی و به تبع آن خدا فراموشی نهفته است به خاطر همین در آموزه های اسلام از آن اموری که نیز مقدمه ی گناه ویا غفلت هستند ،برحذر داشته شده ایم.
علاوه بر این وقتی به روایات توجه می کنیم از یک طرف تبسم را بسیار توصیه نموده اند و از طرفی قهقهه را مورد مذمت قرار داده اند و از طرف دیگر از عبوس بودن نیز نهی شده ایم و این در واقع به معنی رعایت اعتدال در خندیدن و پرهیز از هرگونه افراط و تفریط می باشد

منبع:
[1] . نباطى بياضى على بن يونس؛ الصراط المستقيم، چاپ كتابخانه حيدريه، نجف، 1384ق، ج 2، ص 158جو




موضوع قفل شده است