جمع بندی نسبت میان تقوی و عبودیت

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نسبت میان تقوی و عبودیت

سلام نسبت میان تقوی و عبودیت چیست؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

محمد132;537916 نوشت:
نسبت میان تقوی و عبودیت چیست؟

این دو واژه از نظر واژگانی، معنایی نزدیک به یکدیگر دارند :
عبوديّة يعنى اظهار فروتنى و طاعت و فرمانبردارى از حقّ (1)
تقوا در اصطلاح دين و شريعت يعنى خود نگهدارى از آنچه كه به گناه مى‏ انجامد. (2)

بر این اساس این دو واژه هیچ نسبتی با هم ندارند، بلکه تقوا ابزار و وسیله برای عبودیت است.

كسي كه عبوديت و بندگي خدا را برگزيده است، باید در مسیر اطاعت و امتثال دستورات خداوند قدم بگذارد و حتي در جزئيات اعمال و رفتار نيز طبق رضاي پروردگار عمل ‌كند؛ يعني واجبات را انجام مي‌دهد و محرمات را ترك مي‌كند.

از امام صادق درباره حقيقت عبوديت سوال شد.
حضرت علیه السلام فرمود: به سه چيز مى‏توان اين حقيقت را دريافت:
اول اينكه بندگان آنچه را كه خداوند به آنها بخشيده است ملك خود ندانند، زيرا بندگان خدا مالك نيستند و هر چه دارند از خدا مى‏باشد و هر جا خدا امر كند بايد خرج كنند.
دوم اينكه بنده ‏اى هرگز قدرت ندارد با فكر و انديشه خود كارهاى خود را اداره كند،
سوم اينكه هر چه خداوند به او امر كرده و يا از آن نهى نموده است به كار گيرد و از اوامر و نواهى خدا سر باز نزند، هر گاه بنده‏ اى چيزى را ملك خود نداند مال را انفاق مى‏ كند.
هر گاه بنده ‏اى امور خود را به خداوند واگذارد و بفهمد كه با عقل و تدبيرش نمى‏ تواند امور خود را آن طور كه هست اداره كند، گرفتارى‏ هاى دنيا و مصائب آن بر او گوارا مى‏ گردد، هر گاه بنده‏اى به اوامر و نواحى خداوند گردن‏ گذارد ديگر با مردم جدال و مناقشه نمى‏ كند و آنها را آزار نمى‏ دهد.(3)

پی نوشت ها :
1. راغب اصفهانى حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، دارالعلم الدار الشامية، دمشق بيروت، 1412 ق، چاپ اول، ص 541.
2. همان ، ص 881 .
3. علامه مجلسی، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، 1403 ق‏، ج 1، ص 224.

نسیم رحمت;539826 نوشت:
بلکه تقوا ابزار و وسیله برای عبودیت است.

با سلام.
از ظاهر آيات قرآن، عکس اين مطلب استفاده ميشه: «يا أيّها النّاس اعبدوا ربّکم الّذي خلقکم والّذين من قبلکم لعلّکم تتّقون»

(اي مردم، پروردگارتان را که شما و کسانِ قبل از شما را آفريد بندگي کنيد اميد که تقوا پيشه نماييد) (بقره: 21)

استاد جوادي آملي در ذيل اين آيه مي‌فرمايد: گرچه عبادت هم به نوبه خود، تقوا است امّا چون تقوا ملکه‌اي نفساني است که

از راه تمرين در اعمال صالح پديد مي‌آيد از اين رو عبادت، زمينه و سبب تقوا قرار گرفته و انسان با عبادت مي‌تواند ملکه‌ي تقوا پيدا کند.

Hadi99g;539854 نوشت:
از ظاهر آيات قرآن، عکس اين مطلب استفاده ميشه: «يا أيّها النّاس اعبدوا ربّکم الّذي خلقکم والّذين من قبلکم لعلّکم تتّقون»


توجه انسان به حقيقت عبوديت خود موجب می شود به مقتضاى عبودیت که انجام وظیفه در مقابل مقام ربوبيت است، عمل كند و از ابتلاءات و تاريكي هاى أعمال سوء و نيّات و اعتقادات باطل و صفات حيوانى نجات خواهد يابد.
لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ‏ در آیه شریفه نیز دلالت مى‏ كند به پيدايش ترجى و اميد در جمله بعد از آن، و اين معنى در كلام خداوند متعال بر طبق مكالمات و تفاهم عرفى است،(1) يعنى بعد توجه انسان به مقام عبودیت اميدوارى و توقع حاصل مى‏ شود به تحقق حقيقت تقوى که وسیله رسیدن به عبودیت است.
تا فرد در مسیر پرهیزگاری گام برندارد به مقام بندگی نمی رسد زیرا شرط بندگی امتثال اوامر مولی و ترک نواهی اوست و این همان تقوی است.

پی نوشت :
1. مصطفوى حسن، تفسير روشن ، مركز نشر كتاب، تهران، 1380 ش، چاپ اول، ج‏1، ص 114


[="Arial"][="Black"]تقوا نشانه عبودیته..[/]

پرسش:
نسبت میان تقوی و عبودیت چیست؟

پاسخ :
این دو واژه از نظر واژگانی، معنایی نزدیک به یکدیگر دارند :
عبوديّة يعنى اظهار فروتنى و طاعت و فرمانبردارى از حقّ (1)
تقوا در اصطلاح دين و شريعت يعنى خود نگهدارى از آنچه كه به گناه مى‏ انجامد. (2)

بر این اساس این دو واژه هیچ نسبتی با هم ندارند، بلکه تقوا ابزار و وسیله برای عبودیت است.

كسي كه عبوديت و بندگي خدا را برگزيده است، باید در مسیر اطاعت و امتثال دستورات خداوند قدم بگذارد و حتي در جزئيات اعمال و رفتار نيز طبق رضاي پروردگار عمل ‌كند؛ يعني واجبات را انجام مي‌دهد و محرمات را ترك مي‌كند.

از امام صادق(علیه السلام) درباره حقيقت عبوديت سوال شد.
ایشان فرمود: به سه چيز مى‏توان اين حقيقت را دريافت:
اول اينكه بندگان آنچه را كه خداوند به آنها بخشيده است ملك خود ندانند، زيرا بندگان خدا مالك نيستند و هر چه دارند از خدا مى‏باشد و هر جا خدا امر كند بايد خرج كنند.
دوم اينكه بنده ‏اى هرگز قدرت ندارد با فكر و انديشه خود كارهاى خود را اداره كند،
سوم اينكه هر چه خداوند به او امر كرده و يا از آن نهى نموده است به كار گيرد و از اوامر و نواهى خدا سر باز نزند، هر گاه بنده‏ اى چيزى را ملك خود نداند مال را انفاق مى‏ كند.
هر گاه بنده ‏اى امور خود را به خداوند واگذارد و بفهمد كه با عقل و تدبيرش نمى‏ تواند امور خود را آن طور كه هست اداره كند، گرفتارى‏ هاى دنيا و مصائب آن بر او گوارا مى‏ گردد، هر گاه بنده‏ اى به اوامر و نواحى خداوند گردن‏ گذارد ديگر با مردم جدال و مناقشه نمى‏ كند و آنها را آزار نمى‏ دهد.(3)

نکته :
توجه انسان به حقيقت عبوديت خود موجب می شود به مقتضاى عبودیت که انجام وظیفه در مقابل مقام ربوبيت است، عمل كند و از ابتلاءات و تاريكي هاى أعمال سوء و نيّات و اعتقادات باطل و صفات حيوانى نجات خواهد يابد.
لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ‏ در آیه شریفه نیز دلالت مى‏ كند به پيدايش ترجى و اميد در جمله بعد از آن، و اين معنى در كلام خداوند متعال بر طبق مكالمات و تفاهم عرفى است،(4) يعنى بعد توجه انسان به مقام عبودیت اميدوارى و توقع حاصل مى‏ شود به تحقق حقيقت تقوى که وسیله رسیدن به عبودیت است.
تا فرد در مسیر پرهیزگاری گام برندارد به مقام بندگی نمی رسد زیرا شرط بندگی امتثال اوامر مولی و ترک نواهی اوست و این همان تقوی است.

پی نوشت ها :
1. راغب اصفهانى حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، دارالعلم الدار الشامية، دمشق بيروت، 1412 ق، چاپ اول، ص 541.
2. همان ، ص 881 .
3. علامه مجلسی، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، 1403 ق‏، ج 1، ص 224.
4. مصطفوى حسن، تفسير روشن ، مركز نشر كتاب، تهران، 1380 ش، چاپ اول، ج‏1، ص 114.

موضوع قفل شده است