جمع بندی آیا خداوند بدون واسطه هم فیض می دهد؟

تب‌های اولیه

102 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا خداوند بدون واسطه هم فیض می دهد؟

باسلام
آیا خداوند بدون واسطه هم فیض میدهد؟
زیرا در اینجا
http://www.javabcity.ir/node/36

بیان شده که

فیض بی واسطه و سبب محال است، تنها کسی که به او فیض بی واسطه شد اوّل ما خلق الله است یعنی کسی که اول مخلوق خداوند متعال بود و الّا غیر از آن، همه از طریق وسائط فیض الهی استرزاق می شوند

1- آیا این جمله درست است؟

2- منظور از اول ما خلق الله کیست؟ چیست؟ آدم (ع)؟ ملائکه؟ زمین و اسمان؟

3- آیا از این به بعد بدون واسطه به کسی فیض میرسد یا خیر؟

در موضوع؛ ما از وسائلی که خدا قرار داده جهت دریافت فیوضات و رفع مشکلات استفاده میکنیم زیرا خداوند وسایل را قرار داده تا از طریق وسایل ما به فیض برسیم و مشکلاتمان حل شود زیرا بدون وسیله ممکن نیست و خداوند به جزء کسی که اول خلق کرد و به او بدون واسطه فیض رسانید دیگر به کسی این چنین نمیکند و همه باید از طریق واسطه باشد.

4- آیا این جمله نیز درست است؟

لطفا بیشتر روشن کنید.

[="Navy"]

user;537078 نوشت:
فیض بی واسطه و سبب محال است، تنها کسی که به او فیض بی واسطه شد اوّل ما خلق الله است یعنی کسی که اول مخلوق خداوند متعال بود و الّا غیر از آن، همه از طریق وسائط فیض الهی استرزاق می شوند
1- آیا درست است؟

سلام
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ صَغِيرٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ‏ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ‏ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِكُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً وَ جَعَلَ لِكُلِّ شَرْحٍ عِلْماً وَ جَعَلَ لِكُلِّ عِلْمٍ‏ بَاباً نَاطِقاً عَرَفَهُ مَنْ عَرَفَهُ وَ جَهِلَهُ مَنْ جَهِلَهُ‏ ذَاكَ‏ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَحْن‏

امام صادق (ع) فرمود: خدا خوددارى و امتناع فرموده كه كارها را بدون اسباب فراهم آورد و کار ها را بدون واسطه انجام دهد پس براى هر چيزى سبب و وسيله‏اى قرار داد و براى هر سبب شرح و گشايشى مقرر داشت و براى هر شرحى نشانه‏اى [دانشى‏] گذاشت و براى هر نشانه درى گويا نهاد، عارف حقيقى كسى است كه اين در را شناخت و نادان حقيقى كسى است كه باين در نادان گشت، اين در گويا رسول خدا (ص) است و ما.
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 183

user;537078 نوشت:
- منظور از اول ما خلق الله کیست؟ چیست؟ آدم (ع)؟ ملائکه؟ زمین و اسمان؟

حقیقت محمدی یا نور محمدی یا صادر اول
وَ عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي فَفَتَقَ مِنْهُ نُورَ عَلِيٍّ ثُمَّ خَلَقَ الْعَرْشَ وَ اللَّوْحَ وَ الشَّمْسَ وَ ضَوْءَ النَّهَارِ وَ نُورَ الْأَبْصَارِ وَ الْعَقْلَ وَ الْمَعْرِفَةَ الْخَبَر

و از جابر كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: نخست چيزى كه خدا آفريد نور من بود، و نور على را از آن برگشود، سپس آفريد عرش و لوح و خورشيد و روشنى‏ روز و نور ديده‏ها و خرد و شناسائى را
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏54، ص: 170

user;537078 نوشت:
3- آیا از این به بعد بدون واسطه به کسی فیض میرسد یا خیر؟
لطفا بیشتر روشن کنید.

می توانید به بحث های حکما در مورد قاعده الواحد و ... رجوع کنید و در روایات فوق هم جواب واضح آمده است.[/]

باسلام و تشکر

[=arial black]اگه ممکنه این سوال رو مختصرا جواب بدید: آیا از این به بعد بدون واسطه به کسی فیض میرسد یا خیر؟

زیرا یکی از شبهاتی که وارد میکنند در توسل، آیه فتوکل علی الله فهو حسبه است؛ که عده ای میگن ما نباید توسل به غیر خدا کنیم و باید چشممون فقط به خدا باشه. میخوام ثابت کنم که قطعا باید چه در امور معنوی و چه مادی از وسیله و توسل کار بگیرید زیرا
فیض بی واسطه و سبب محال است، تنها کسی که به او فیض بی واسطه شد اوّل ما خلق الله است یعنی کسی که اول مخلوق خداوند متعال بود و الا غیر از آن، همه از طریق وسائط فیض الهی استرزاق می شوند. پس در نتیجه همگان باید از طریق اسباب و وسائط فیض متوقع رسیدن فیوضات الهی بوده و چشم امید به اسباب الهیّه داشته باشند.

[="Navy"]

user;537085 نوشت:
اگه ممکنه این سوال رو مختصرا جواب بدید: آیا از این به بعد بدون واسطه به کسی فیض میرسد یا خیر؟

زیرا یکی از شبهاتی که وارد میکنند در توسل، آیه فتوکل علی الله فهو حسبه است؛ که عده ای میگن ما نباید توسل به غیر خدا کنیم و باید چشممون فقط به خدا باشه. میخوام ثابت کنم که قطعا باید چه در امور معنوی و چه مادی از وسیله و توسل کار بگیرید زیرا
فیض بی واسطه و سبب محال است، تنها کسی که به او فیض بی واسطه شد اوّل ما خلق الله است یعنی کسی که اول مخلوق خداوند متعال بود و الا غیر از آن، همه از طریق وسائط فیض الهی استرزاق می شوند. پس در نتیجه همگان باید از طریق اسباب و وسائط فیض متوقع رسیدن فیوضات الهی بوده و چشم امید به اسباب الهیّه داشته باشند.


سلام

دلیل نقلی بر توسل در قرآن:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ [٥:٣٥]
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‌ای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا [٤:٦٤]
ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می‌کردند (و فرمانهای خدا را زیر پا می‌گذاردند)، به نزد تو می‌آمدند؛ و از خدا طلب آمرزش می‌کردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار می‌کرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند.

قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ [١٢:٩٧]
گفتند: «پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم!»

فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا ۚ كَذَٰلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَىٰ وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ [٢:٧٣]
سپس گفتیم: «قسمتی از گاو را به مقتول بزنید! (تا زنده شود، و قاتل را معرفی کند.) خداوند این‌گونه مردگان را زنده می‌کند؛ و آیات خود را به شما نشان می‌دهد؛ شاید اندیشه کنید!»

و ...

دلیل عقلی هم همان قاعده الواحد است که فلاسفه مطرح می کنند که می توانید به این لینک رجوع کنید.

و یا این لینک.[/]

[="Blue"]

user;537078 نوشت:
باسلام
آیا خداوند بدون واسطه هم فیض میدهد؟
زیرا در اینجا
http://www.javabcity.ir/node/36

بیان شده که

فیض بی واسطه و سبب محال است، تنها کسی که به او فیض بی واسطه شد اوّل ما خلق الله است یعنی کسی که اول مخلوق خداوند متعال بود و الّا غیر از آن، همه از طریق وسائط فیض الهی استرزاق می شوند

1- آیا این جمله درست است؟

2- منظور از اول ما خلق الله کیست؟ چیست؟ آدم (ع)؟ ملائکه؟ زمین و اسمان؟

3- آیا از این به بعد بدون واسطه به کسی فیض میرسد یا خیر؟

در موضوع؛ ما از وسائلی که خدا قرار داده جهت دریافت فیوضات و رفع مشکلات استفاده میکنیم زیرا خداوند وسایل را قرار داده تا از طریق وسایل ما به فیض برسیم و مشکلاتمان حل شود زیرا بدون وسیله ممکن نیست و خداوند به جزء کسی که اول خلق کرد و به او بدون واسطه فیض رسانید دیگر به کسی این چنین نمیکند و همه باید از طریق واسطه باشد.

4- آیا این جمله نیز درست است؟

لطفا بیشتر روشن کنید.

بزرگوار ! برای ارتباط با خالق یکتا هیچ نیازی به واسطه و دیگران نیست و شما میتوانید مستقیم با خداوند تماس بگیرید و از او طلب کنید همان طورکه خداوند فرموده :

وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ

چون بندگان من در باره من از تو بپرسند ، بگو که من نزديکم و به ندای کسی که مرا بخواند پاسخ می دهم پس به ندای من پاسخ دهند و به من ايمان آورند تا راه راست يابند

سوره مبارکه البقره ایه 186

و در ایه دیگر یکیفرماید :

أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ

کیست جز او که درمانده را زمانی که او را بخواند پاسخ دهد و غم های او را برطرف سازد ؟؟؟

سوره مبارکه النمل ایه 62

و در ایه دیگر میفرماید :

الیس الله بکاف عبده

آیا خدا برای بنده اش کافی نیست ؟؟

سوره مبارکه الزمر ایه 36

* همه این ایات نورانی که بسیار در کلام خدا دیده میشوند نشان این هست که هیچ نیازی به واسطه دیگری و چیزی از مخلوقات و .. نیست زیرا کسی که قرار است با او ارتباط برقرار کنید خدایی است که میفرماید : نحن اقرب الی من حبل الورید .... ما از رگ گردن هم به شما نزدیکتر هستیم ....

لذا قران کریم و نبی مکرم اسلام و اهل بیت علیهم السلام همه عمر خود را صرف ان کردند که روح توحید در ما زنده شود و همه توجه و استغاثه خود را به سوی نیروی لا یزال عالم خلقت ببریم

و اما وسیله قرار دادن با واسطه برای برقراری با خدا متفاوت است ! وسیله یعنی هر چیزی که باعث تقرب شما به خدای یکتا شود مانند نماز روه زکات احسان و ... همه اعمال صالح و هیچ ارتباطی به این ندارد که خداوند بخواهد به وسیله دیگری فیضی را برساند زیرا او قادر متعال و سلطان علی الاطلاق هست و سمیع و بصیر و خبیر و علیم است ....

به ایه زیر توجه کنید :

إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

در حقيقت ، كسانى را كه به جاى الله مى‏خوانيد ، بندگانى از جنس شما هستند. پس آنها را در گرفتاريها بخوانيد ، اگر راست مى‏گوييد بايد شما را اجابت كنند.

سوره مبارکه الاعراف ایه 194[/]

عالم مقدس ملکوت;537121 نوشت:
إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

در حقيقت ، كسانى را كه به جاى الله مى‏خوانيد ، بندگانى از جنس شما هستند. پس آنها را در گرفتاريها بخوانيد ، اگر راست مى‏گوييد بايد شما را اجابت كنند.

  1. به ارتباط آیه 194 سوره اعراف (إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ...) در تفسیر چنین آمده است که این آیه شرك در عبادت و پرستش غير خدا را عملى سفيهانه و دور از منطق و عقل معرفى مى‏نمايد.[1] که چگونه انسان با وجود عقل و منطق چیزی را بندگی و پرستش کند که نه لیاقت آن را دارد و نه توان بر آورده سازی حاجات را دارد. در تفسیر دیگر می‌خوانیم که ممکن مراد از «عِبادٌ»، انسان‏هايى باشند كه بعنوان خدا مطرح شده بودند، مثل حضرت عيسى عليه السلام، يا فرشتگان و ممكن است مراد، همان بت‏هايى باشند كه بت‏پرستان آنها را «اله» مى‏پندارند. و اگر به معناى مخلوقات بدانيم، شامل هر چيزى مى‏شود كه به جاى خدا پرستش مى‏شود.[2] این آیه عمل کسانی را که به جای خدا دیگری را به ربانیت میخوانند و مورد پرستش قرار می‌دادند نقد و سرزنش می‌کند و با مسئله توسل ربطی ندارد، زیرا کسانی که توسل می‌کنند، متوسَّل را به جای خدا به ربانیت قرار نمی‌دهند، برایش استقلالیت قائل نیستند. و اگر العیاذبالله چنین باشد (که نیست) خداوند فرموده اگر راستگوييد آنها را بخوانيد تا مشكلات و حوائج شما را روا كنند، چگونه است زمانیکه توسل می‌کنیم مشکلات ما را (به اذن خدا) برطرف می‌کنند؟ پس زمانیکه مشکلات ما برطرف می‌شود نتیجه گرفته می‌شود که مصداق این آیه توسل شیعیان نیست و اگر مصداقش می‌بود در توسل نباید نتیجه مثبت می‌گرفتیم.


[/HR][1] اقتباس از تفسیر نمونه، ج7، ص56

[2] اقتباس تفسیر نور، ج4، ص249

با استفاده از این آیه ای که فرمودید افراطی ها به اهل تشیع تهمت شرک می زنند.
هدف شما رو از آوردن این آیه متوجه نشدم!

بزرگواران!

در سوره انبیاء آیه 69 داریم که: [پس او را در آتش افكندند] گفتيم: اى آتش! برابر ابراهيم سرد و بى‏ آسيب باش!

آیا این واسطه فیض مستقیم و بدون وسیله و واسطه بود؟؟ (چون در اول گفته شد اول ما خلق الله نوری)

در سایت اسلام کوئست روایتی هست که قرار میدم
http://islamquest.net/fa/archive/question/fa44826
این‌که حضرت ابراهیم(ع) با توجه ویژه خداوند از آتش نجات یافت و این‌که زیتون، درخت پر ارزشی است، هر دو از مطالبی هستند که در قرآن کریم بدان‌ها اشاره شده است، اما در خود قرآن، ارتباطی میان این دو مطلب اعلام نشده است، ولی از برخی دعاها چنین استنباط می‌­‌شود که خداوند از راه انداختن برگ زیتونی که اسم اعظم در آن نگاشته شده بود در آتش، آن‌را خاموش ساخته و از این طریق، عنایت ویژه خود نسبت به ابراهیم(ع) را نمودار ساخت. دو دعای ذیل، ناظر به همین مطلب هستند:
1. «أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی کُتِبَ عَلَى وَرَقِ الزَّیْتُونِ‏ وَ أُلْقِیَ فِی النَّارِ فَلَمْ یَحْتَرِق»؛[1]‏ تو را می‌خوانم با آن نامت که بر برگ زیتون نگاشته شده و در آتش افکنده شد و به دنبال آن، آتش از سوختن بازایستاد.
2. «وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی کُتِبَ عَلَى‏ وَرَقِ‏ الزَّیْتُونِ‏ فَخَضَعَتِ النِّیرَانُ لِتِلْکَ الْوَرَقَة»؛[2] و تو را با نامی از تو می­‌خوانم که بر برگ زیتون نگاشته شده و به دنبال آن، آتش در مقابل این برگه سر تعظیم فرود آورد.

آیا تأیید میکنید؟

روایتی از اهل سنت در این بابت (وسیله خاموش شدن آتش ابراهیم نبی علیه السلام) لازم دارم؛ آیا هست؟

user;537085 نوشت:
باسلام و تشکر

[=arial black]اگه ممکنه این سوال رو مختصرا جواب بدید: آیا از این به بعد بدون واسطه به کسی فیض میرسد یا خیر؟

زیرا یکی از شبهاتی که وارد میکنند در توسل، آیه فتوکل علی الله فهو حسبه است؛ که عده ای میگن ما نباید توسل به غیر خدا کنیم و باید چشممون فقط به خدا باشه. میخوام ثابت کنم که قطعا باید چه در امور معنوی و چه مادی از وسیله و توسل کار بگیرید زیرا
فیض بی واسطه و سبب محال است، تنها کسی که به او فیض بی واسطه شد اوّل ما خلق الله است یعنی کسی که اول مخلوق خداوند متعال بود و الا غیر از آن، همه از طریق وسائط فیض الهی استرزاق می شوند. پس در نتیجه همگان باید از طریق اسباب و وسائط فیض متوقع رسیدن فیوضات الهی بوده و چشم امید به اسباب الهیّه داشته باشند.

سلام علیکم،
خیر نمی‌رسد مگر به رسول خدا و سپس اهل بیت او که کلهم نور واحد.

نقل قول:
احتجاجات ( ترجمه جلد 9 بحار الأنوار)، ج‏2، ص: 203
كنز الفوائد كراجكى: نقل كرده‏اند كه ابو حنيفه با حضرت صادق عليه السلام غذا خورد وقتى امام عليه السلام دست از غذا كشيد گفت الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ* خدايا اين نعمت از تو و پيامبر تو است. ابو حنيفه گفت يا ابا عبد الله آيا با خدا شريك قرار مى‏دهى؟ فرمود: واى بر تو خداوند در قرآن مى‏فرمايد وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ و در جاى ديگر مى‏فرمايد وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ.
ابو حنيفه گفت به خدا قسم گويا تاكنون در قرآن اين آيات را نخوانده بودم و نه شنيده بودم امام فرمود: من هم خوانده‏ام و هم شنيده‏ام ولى خداوند در باره تو و امثال تو نازل كرده أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها و در اين آيه مى‏فرمايد كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ.

خداوند به انسان نزدیک است ولی انسان به خدا نزدیک نیست، بخاطر همین برای اینکه کلام او را بفهمیم برایمان پیامبر فرستاده، انکار توسل با این توجیه که خداوند خودش به ما نزدیک است فرق چندانی ندارد با انکار لزوم نبوت (از اصول الدین شیعه و اهل سنت) با این ادعا که خداوند به انسان نزدیک است.
منکران شیعه خیل زیادی از معارف حقیقی را از دست داده‌اند: «وَمَا تَفَرَّ‌قَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ / وَمَا أُمِرُ‌وا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّـهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ ۚ وَذَٰلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ» [البینة، ۴ و ۵]
یا علی

[="#000080"][="#000080"][="#006400"][="#006400"]هوالعالم[/][/]

فکر میکنم که رویه پیش دستی در ارسال نظر قبل از ارسال کارشناس عادت نشه . خیلی بهتره ...
ولی ازونجا که ارسالها زیادی داشتیم بنده حقیر نظر خودمو میگم

به نظر من باید ببینیم مقاله از چی حرف میزده
ازون طرف منظور از فیض چی بوده ؟

ما قبول داریم که ظرف وجود موجوداتی مثل موسی کلیم الله بدون واسطه هم از سرچشمه هستی لبریز شده
ما قبول داریم که خدا برای هر کاری تواناست و اوست که داناست و حکیم

اما باز خود رو طوری بین جزییات و کلمات نارسا گم میکنیم که از اصل و کلیات دور میشیم
و گاها برای جهان هستی قانونی وضع میکنیم که شاید نعوذبالله فرمان الهی رو محدود به درک و دانسته های خود کنیم .

دیروزی که خداوند رقم زد, تا حدودی درک شده و به اثبات رسیده اما بخشی از فردای امروز که به خداوند مربوط میشه ممکنه به هر شکلی باشه ...
البته اینکه بگیم فردا از عمل دیروز و امروز ما شکل میگیره چندان بیراه نیست اما مگر تا چه حد به دیروز و امروز توجه داشتیم که بخواییم فردا رو پیش بینی کنیم ...

کلا باید گفت اینها دست خداست
و ممکنه هر نا ممکنی ممکن بشه ...
[/][/]

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صادق

user;537078 نوشت:
باسلام
آیا خداوند بدون واسطه هم فیض میدهد؟
زیرا در اینجا
http://www.javabcity.ir/node/36

بیان شده که

فیض بی واسطه و سبب محال است، تنها کسی که به او فیض بی واسطه شد اوّل ما خلق الله است یعنی کسی که اول مخلوق خداوند متعال بود و الّا غیر از آن، همه از طریق وسائط فیض الهی استرزاق می شوند

1- آیا این جمله درست است؟

2- منظور از اول ما خلق الله کیست؟ چیست؟ آدم (ع)؟ ملائکه؟ زمین و اسمان؟

3- آیا از این به بعد بدون واسطه به کسی فیض میرسد یا خیر؟

در موضوع؛ ما از وسائلی که خدا قرار داده جهت دریافت فیوضات و رفع مشکلات استفاده میکنیم زیرا خداوند وسایل را قرار داده تا از طریق وسایل ما به فیض برسیم و مشکلاتمان حل شود زیرا بدون وسیله ممکن نیست و خداوند به جزء کسی که اول خلق کرد و به او بدون واسطه فیض رسانید دیگر به کسی این چنین نمیکند و همه باید از طریق واسطه باشد.

4- آیا این جمله نیز درست است؟

لطفا بیشتر روشن کنید.

در باره فراز اول پرسش باید گفت که صادر اول همان مخلوق بی‌واسطه است که از آن در آموزه‌های عرفانی به صادر اول، حقیقت محمدی(ص) نور محمدی، روح محمد(ص)، عقل اول، جوهر اول و مانند آن یاد می‌شود.(1) در این رابطه با رویکرد فلسفی و عرفانی جای سخن بسیار است که تفصیل آن را در جای خود باید مطالعه نمود.(2) ولی در این جا تنها بدین روایت نورانی اشاره می‌شود، جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید:
از رسول الله(ص) پرسیدم، اولین چیزی را که خدا خلق کرد چه بود؟ فرمود: «نور پیامبرت بود که خدا اول او را آفرید. بعد همه چیز را از نور وجود او خلق نمود، آن گاه نور او را چند قسمت کرد . عرش، کرسی، حاملان عرش و ساکنان کرسی را آفرید، سپس نور او را مدتی که خود می‌داند ،در مقام حبّ نگاه داشت، بعد از آن قلم، لوح، بهشت را آفرید، سپس مدتی آن نور را در مقام خوف نگاه داشت، آن گاه ملائکه، خورشید،‌ماه را از و آفرید، بعد آن نور را در مقام حیا نگاه داشت، بعد با هیبت خود به آن نور نگاه کرد. از تجلیات آن ارواح انبیا، اولیا،‌شهدا و صالحان را خلق نمود».(3)
بنابر این مراد از صادر اول و فیض بی‌واسطه و مخلوق بی‌واسطه خداوند نور و حقیقت وجود ختمی مرتبت است که سایر موجودات در پرتو وجود او و به واسطه نور وجود او آفریده شده‌اند.
گفتنی است که گرچه غیر از فیض نخست، سایر مخلوقات همه با واسطه خلق شده‌اند و این وسایط در برخی بیش تر و در برخی کم تر است و بحث از سلسله علل است، در فلسفه مطرح است. اما از این نظر که مخلوق بی‌واسطه خدا به تعبیری که در پرسش آمده، بیش تر مخلوق خدا باشد و مخلوق با واسطه کم تر. چنین نیست، بلکه در مخلوقیت همه یکسان مخلوق محسوب می‌شوند، یعنی نقش و تأثیرگذاری خالقیت خدا نسبت به همه یکسان است، به خصوص بر اساس مبنای حکمت متعالیه که عالم و جهان هستی از آغاز تا انجام همه عین ربط، عین فقر و نیاز نسبت به مبدأ هستی هستند.
بنابر این در اصل تأثیرگذاری خدا بر همه مخلوقات و اینکه مؤثر حقیقی در عالم جز خدا نیست، تفاوت بین مخلوقات نخواهد بود، ولی اگر از این طرف یعنی طرف مخلوقات حساب شود ، مخلوق با واسطه اصلاً قابل قیاس با مخلوق بی‌واسطه نیست. از این رو آن را صادر اول ومانندآن می گویند.
در تبیین قاعده الواحدو نحوهء صدور کثرت از خداوندی که یکتا و بی همتا و بسیط محض است بایدگفت در این رابطه به طور کلی ، سه رویکرد مطرح است:
1. حکمای مشاء بر آنند ذات حق تعالی که علت است ،چون واحد و بسیط است ، به حکم قاعده الواحد (از واحد جز یک چیز صادر نمی شود ) در مرتبه اول جز معلول واحد بسیط که عقل اول است از او صادر نیافته ، اما عقل اول به دلیل اینکه معلول و ممکن الوجود است دو حیثیت به نام وجود و ماهیت دارد . بعد به واسطه این دو حیثیت در عقل اول معلول دوم به وجود آمده، یعنی به واسطه جنبه وجودی عقل اول که اشرف است، عقل دوم صادر شده ، به واسطه جنبه ماهیت آن که اخس است، فلک اول ( جسم کلی عالم ) ایجاد گردیده ، بدین ترتیب به واسطه عقل دوم ، عقل سوم و فلک دوم ایجاد گردیده تا به ده عقل و نه فلک رسیده ، از عقل دهم از حیثیت وجودیش فعلیات عالم عناصر و از جنبه ماهیت آن قابلیات و هیولای آن موجود گردید ،آن گاه به واسطه نا متناهی بودنی حرکت دوری شوقی افلاک و حرکت اجسام عنصری به تحریک نفوس و ده شوق قدسی (یعنی ده عقل مجرد ) انواع گوناگون از کثرت به وجود آمده اند .
بر اساس این رویکرد معطی وجود درهمه مراتب یاد شده حق تعالی است ، ولی معطی استعدادها فاعل های واسطه ها و علل میانه است که عبارت از عقول ده گانه ، و افلاک نه گانه ، و حرکت های ماده است .
2. رویکرد دیگر از آن حکمای اشراق است ، آن ها تحلیل حکمای مشاء را در پدید آمدن کثرت و موجودات عالم قبول ندارند ، و معتقدند از ذات احدیت که نور قاهر است و وجود کامل و شدید است نخست سلسله عقول قاهره به ترتیب صادر گردیده ( البته نه ده عقل که مشاء بدان ملتزم اند ) بلکه عقول قاهره بی شمار که بر عدد آن جز خدا کسی آگاه نیست ، و این نظام طولی آفرینش است . اما نظام عرضی از نظام طولی برخاسته است، بدین ترتیب که عقل اول که از حق تعالی صادر شده، نسبت به علت خود که خداوند است، نظر ، حب و شهود ، القهار و حاجت دارد . حق تعالی نیز نسبت به عقل اول قهر و عقل سوم نسبت به عقل دوم تا آخرین سلسله عقول بی شمار همه نسبت به عقول ما فوق خود همین نسبت و رابطه را دارند ، و این جهات کثرت بالضروره خواهد بود ، زیرا عالی معشوق و دانی عاشق عالی است ، آن گاه از هر جهتی از این جهات از ذات احدیت و هر عقلی نسبت به ما دون اشراقی شد و از آن اشراق عقل عرضی پدید آمده و چون آن جهات به دو قسم شد ، یکی نظر عالی به سافل ( معشوق به عاشق ) که جهتی اشرف است ، و یکی نظر سافل (عاشق به معشوق ) که جهت اخس است . پس دو سلسله عقول عرض از جهات نظر عالی به سافل ، و یک سلسله از جهات نظر سافل به عالی ، و سلسله اول را که حاصل از اشراقات است ، اشرف می دانند ، سلسله دوم را که حاصل از مشاهدات است، اخس دانند. بنابراین حکمای اشراقی پدید آمدن کثرت در عالم و این همه انواع موجودات در عالم جسمانی را این گونه تحلیل می کنند .
3. رویکرد سوم این است که واجب تعالی چون واحد عدل نیست، بلکه وحدتش حقه حقیقه است، یعنی واحدی است که ثانی در مقابلش ندارد و از پیش بیان شد که حقیقت واجب ،هستی حقیقی و وجود صرف است و مقابل هستی نیستی است . پس صادر اول از حق تعالی کلی نظام و نظام کلی آفرینش است، نه موجود فردی عادل ، از این روی در آموزه های وحیانی آمده ( و ما امرنا الا واحده ) (4) فرمان ما در عالم یکی بیش نیست . اما ترتیب کثرت در عالم به ترتیب اسمای حسنای الهی و ظهور و تجلیات آن ها در مظاهر است . تکثر عالم به تکثر اسما و شئون الهی مستند است. (5) این رویکرد سوم که مورد پسند مرحوم الهی قمشه ای است، رویکرد عرفانی مسئله است که حافظ درباره آن گفته است :
این همه عکس می و رنگ و نگاری که نمود
:Gol: یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد.
هر کدام از این رویکرد ها درباره پیدایش کثرت صحیح می باشد ، وجود کثرت و حرکت ، و موجودات به خداوند مستند است ، اما عوارض وجودی و ماهوی آن ها نظیر کثرت های گوناگون و تغیرات و حرکت ها و عوامل دیگری دارد و یا ذاتی آنان و از لازمه وجودشان است و خداوند از آن گونه امور منزه است

پی‌نوشت‌ها:
1. عبدالرحمان جامی اشعة اللمعات، ص 244.نشر گنجینه تهران بی تا.
2. امین صادقی پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص 313. نشر موسسه آثار امام خمینی 1387 ش.
3. محمد باقر مجلسی بحار الانوار، ج 25، ص 21.نشر دارالاحیا التراث العربی بیروت 1403 ق.
4. قمر (54) آیه 50.
5. الهی قمشه ای ،حکمت الهی ،ح 1 ،ص 300 - 302.نشر انتشارات قزوین 1363ش.

باسلام
من از آیت الله مکارم شیرازی استفتاء کردم ببینید:

سوال

باسلام
سوال اول: اول ما خلق الله چه بوده است؟ عقل یا نور خاتم الانبیا و امام علی علیه السلام؟
سوال دوم: آیا این روایت درست است؟ جابر كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: نخست چيزى كه خدا آفريد نور من بود، و نور على را از آن برگشود، سپس آفريد عرش و لوح و خورشيد و روشنى‏ روز و نور ديده‏ها و خرد و شناسائى را بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏54، ص: 170
سوال سوم: پس از اینکه اول ما خلق الله؛ از عنایت خدا بدون وسیله خلق شد؛ پس از آن دیگر به هیچ چیزی فیضی نمیرسد و حاجتی از آن گره گشایی نمیشود مگر توسط وسیله؟ درست است؟

پاسخ

1- در برخی روایات از قلم و در برخی روایات جوهر و برخی دیگر نور حضرت محمد و علی علیهما السلام و در برخی روایات آب بعنوان اول ما خلق الله ذکر شده است و ممکن است همه آنها در مرحله اول با هم آفریده شده باشد.

2- روایت مزبور مرسله است و سند معتبری ندارد.

3- این مطلب به این صورت صحیح نیست.

سوالات بنده


1- کدام حدیث صحیح، تأیید کننده جواب شماره 1 است؟
2- اینکه در شماره 3 جواب فرمودند این مطلب به این صورت صحیح نیست ؛ یعنی چی؟؟ یعنی فیض بدون واسطه هم به انسان میرسه؟

لطفا در مورد این استفتاء بگویید

عالم مقدس ملکوت;537121 نوشت:
بزرگوار ! برای ارتباط با خالق یکتا هیچ نیازی به واسطه و دیگران نیست

سلام عليكم
با تشكر از شما برادراهل سنت
ببخشيد اين فتوايي را كه شما داده ايد ايا از قران بوده و يا اجتهاد خصي هست كه ما برا رسيدن به خدا اصلا نياز به واسطه نداريم؟
اگر اجتهاد شخصي هست كه باطل هست و اگر شما اهل قران هستيد بزگواري كنيد به اين ايت هم رجوع كنيد كه خداوند خودش شخصا به پيغمبر دستور مي دهد واسطه بين منافقين خودش باشد

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا ﴿64﴾

و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر آنكه به توفيق الهى از او اطاعت كنند و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند پيش تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏خواستند و پيامبر [نيز] براى آنان طلب آمرزش مى‏كرد قطعا خدا را توبه‏پذير مهربان مى‏يافتند (64)


وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ ﴿5﴾

و چون بديشان گفته شود بياييد تا پيامبر خدا براى شما آمرزش بخواهد سرهاى خود را بر مى‏گردانند و آنان را مى‏بينى كه تكبركنان روى برمى‏تابند (5)


يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿35﴾


اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا پروا كنيد و به او [توسل و] تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد باشد كه رستگار شويد (35)

عجيب هست كه اين ايات در قران خانه شما موجود نيست

اگر اين ايات در قران شما موجود نيست بزگواري كنيد ادرس دهيد قراني را كه رسول الله اورده اند و در دست همه مسلمين هست را خدمت شما ارائه و پست كنيم هزينه پست را هم خودم مي دهم مجاني و رايگان

عالم مقدس ملکوت;537121 نوشت:
خدایی است که میفرماید : نحن اقرب الی من حبل الورید .... ما از رگ گردن هم به شما نزدیکتر هستیم ....

خداوند از رگ گردن به ما نزديك تر هست اما نمي دانم چرا براي شفا قران را از خودش به ما نزديك تر مي داند ننزل من القران ما هو الشفاء

عالم مقدس ملکوت;537121 نوشت:
إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

در حقيقت ، كسانى را كه به جاى الله مى‏خوانيد ، بندگانى از جنس شما هستند. پس آنها را در گرفتاريها بخوانيد ، اگر راست مى‏گوييد بايد شما را اجابت كنند.

سوره مبارکه الاعراف ایه 194

عجيب اين جاست كه پيغمبر هم به اندازه شما فاضل و عارف به قران نبوده است زيرا پيغمبر نيز من دون الله را صدا مي كرد

الرسول بدعوكم في اخراكم

پس به نظر شما پيغمبر هم كافر بوده زيرا هنوز نمي دانسته يكفي الله خداوند ايشان را كفايت مي كرده و دون الله را صدا نموده

[="Blue"]

اهل سنت واقعي;549732 نوشت:
سلام عليكم
با تشكر از شما برادراهل سنت
ببخشيد اين فتوايي را كه شما داده ايد ايا از قران بوده و يا اجتهاد خصي هست كه ما برا رسيدن به خدا اصلا نياز به واسطه نداريم؟
اگر اجتهاد شخصي هست كه باطل هست و اگر شما اهل قران هستيد بزگواري كنيد به اين ايت هم رجوع كنيد كه خداوند خودش شخصا به پيغمبر دستور مي دهد واسطه بين منافقين خودش باشد

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا ﴿64﴾

و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر آنكه به توفيق الهى از او اطاعت كنند و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند پيش تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏خواستند و پيامبر [نيز] براى آنان طلب آمرزش مى‏كرد قطعا خدا را توبه‏پذير مهربان مى‏يافتند (64)


وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ ﴿5﴾

و چون بديشان گفته شود بياييد تا پيامبر خدا براى شما آمرزش بخواهد سرهاى خود را بر مى‏گردانند و آنان را مى‏بينى كه تكبركنان روى برمى‏تابند (5)


يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿35﴾


اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا پروا كنيد و به او [توسل و] تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد باشد كه رستگار شويد (35)

عجيب هست كه اين ايات در قران خانه شما موجود نيست

اگر اين ايات در قران شما موجود نيست بزگواري كنيد ادرس دهيد قراني را كه رسول الله اورده اند و در دست همه مسلمين هست را خدمت شما ارائه و پست كنيم هزينه پست را هم خودم مي دهم مجاني و رايگان

خداوند از رگ گردن به ما نزديك تر هست اما نمي دانم چرا براي شفا قران را از خودش به ما نزديك تر مي داند ننزل من القران ما هو الشفاء

عجيب اين جاست كه پيغمبر هم به اندازه شما فاضل و عارف به قران نبوده است زيرا پيغمبر نيز من دون الله را صدا مي كرد

الرسول بدعوكم في اخراكم

پس به نظر شما پيغمبر هم كافر بوده زيرا هنوز نمي دانسته يكفي الله خداوند ايشان را كفايت مي كرده و دون الله را صدا نموده

باز هم بحث تکراری و سخنان بیهوده ! ظاهرا یک میلیارد مسلمان موحد که شب و روز کلام الله میخوانند متوجه نشده اند و شما چند نفر که هزار کتاب را با کلام الله شریک کرده اید متوجه هستید ؟؟!!!!!!!
این دو سه ایه ای که در برابر هزاران ایه قران کریم بهانه کرده اید اصلا مراد و منظور شما را اثبات نمیکند ! منظور از وسیله یک کلمه عام هست یعنی هر چیزی که انسان را به خدا نزدیک میکند ... مثلا امام رضا علیه الاف التحیه و الثنا میفرماید : الصلاه قربان کل تقی ! نماز نزدیک کننده و وسیله هر انسان پرهیزکاری هست ....

نماز روزه جهاد خمس زکات حج و ... همه میتواند وسیله باشد و البته محبت و مودت و پیروی نیکو از محمد و ال محمد صلوات الله علیهم اجمعین نیز وسیله ای بزرگ هست ولی نه اینکه بوسیله ان بزرگواران به خداوند شرک ببرید و به جای الله انان را بخوانید و استغاثه کنید و حاجت بطلبید در حالی که ان بزرگواران امده اند شما را به سمت نیروی لا یزال مبدا هستی راهنمایی کنند ....

هزار هزار شرک و غلوی که امروزه گروهی مسمی به شیعه اهل بیت !!!!!!!!!!!!!! بدان گرفتارند در کجای دین و شریعت امده است ؟؟؟ کجا امده به جای یا الله یا رحمن بگویید یا علی یا ابالفضل ؟؟!!! کجا امده مریض شدی بگی یا زهرا شفا بده ؟!!!!! کجا امده خود به قبور ائمه ببندی و حاجت بطلبی ؟؟؟!!!!!! کجا امده به جای حج خانه خدا دائم بری کربلا ؟؟!!!! کجا امده این قدر که زیارت عاشورا و این دعا و ان دعا میخوانی یک بار هم با کلام الله انس نداشته باشی تا بدین انحرافات گرفتار شوی ؟؟؟؟؟؟
ظاهرا دینی که پیامبر اورده اسلام هست و دین شما نام دیگری دارد !

در مورد استغفار پیامبر اولا : موقع حیات پیامبر میفرماید نه موقع ممات ! دوما : میفرماید و استغفروا الله و استغفر لهم الرسول ! یعنی همه توجه به سمت الله میبرند و در کناش از رسول الله صلی الله علیه و اله هم میخواهند دعا کنند !
ولی توسل شما عزیزان به کدام یک از این گونه مسائل شباهت دارد ؟؟؟؟!!!!!

مغلطه شما در مورد کلمه یدعوا هم واقعا قابل ستودن است !! یدعوا در ایه 153 ال عمران صدا کردن معمولی هست و این بچه خردسال هم متوجه میشود و اما در ایه ای که خداوند نهی از صدا کردن میکند مشخص است که خصوصیات الهی دادن به غیر اوست ....

به هر حال ما ان چه شرط بلاغ هست میگوییم تو خواه پند گیر و خواه مرا ملال کن ! این جا نیستیم تا از عقاید شخصی خود دفاع کنیم بلکه عقیده راسخ یکی هست و ان باتوجه به کلام الله کشف میشود میخواهیم سخنان مختلف گوش داده و بفضل الله هدایت شویم پس هر کس بخواهد خود فریبی و مغلطه های رنگین کند تنها به ضرر خود عمل کرده و بس ................ فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمصیطر .....[/]

باسلام وآرزوی توفیق شناخت حق برای همه حقیقت جویان .

گرچه این مسله نه تنها از نگاه پیروان اهل بیت بلکه در نگاه بسیاری از عالمان برادران اهل سنت هیچ محذوری ندارد .
ونیازی به بحث مجدد نخواهد بو د ولی برای مزید اطلاع وروشن شدن مسله که در این تاپیک مجددا مطرح شده باید گفت :

توسل در لغت به معنای «تقرب و نزدیکی» و نیز به معنای «آنچه با او تقرب حاصل می­شود، می­باشد و در اصصلاح خاص مکتب تشیّع، به آن عملي مي گويند که پيامبر يا يکي از ائمه را در درگاه خداوند وسيله قرار مي دهند تا از خدا حاجت و بخشش گناهان خویش را طلب کنند و آنها را شفیع نزد خداوند قرار دهند. خداوند در سوره‌ی مائده بعد اينکه مؤمنين را به تقوي سفارش مي کند آنها را به اخذ وسيله ارجاء مي دهد و لذا «اخذ توسّل مسئله ایست که مشروعیت خود را از خود قرآن می­گیرد. در قرآن نمونه­های از توسّل به ساحت انبیاء الهی آمده است که از جمله‌ی آنها عبارتند از: 1- توسّل به حضرت یعقوب جهت طلب استغفار؛ 2- توسل بنی اسرائیل به موسی(ع)؛ 3- توسّل به پیامبر اکرم(ص) جهت آمرزش گناهان. قرآن کریم نه تنها توسل به افراد زنده را جائز شمرده است بلکه توسل جستن به اشخاصی که از دنیا رفته­اند و در نزد خداوند دارای مقام و منزلت هستند نیز، تجویز شده است. چراکه از دید قرآن اصالت انسان به روح اوست و این روح، قابلیّت و استعداد بقای بعد از مرگ و از بین رفتن بدن مادّی را دارد. ولذا انبیاء و اولیاء و شهدا کسانی هستند که هیچ وقت نمی­میرند و در نزد پروردگارشان حی و مرزوق می­باشند ولذا می­توان به ایشان برای تقرب به ذات الهی توسّل جست.
در خواست کمک از يکديگر و دراز کردن دست نیاز به سوی هم، یکی از عادات جاری بشر در پیشبرد امور جاری زندگی و جبران کننده‌ی بسیاری از کاستی­ها و ناتوانای وی است. سنّت الهی بر این قرار گرفته است که این قاعده‌ی عام، در امور معنوي نيز نیز جاری بوده و بندگان برای رسیدن به فیوضات الهی و بهره­مند شدن از عنایات الهی در استجابت دعاها و بخشش گناهان، به این قانون عام تمسّک جسته و از مقام و جلالت انسان­های مقرّب درگاه الهی مدد جویند.
امّا با ابن وجود و علی رغم تصریح قرآن کریم به جواز این امر و وجود شواهد متعدّد قرآنی بر انجام این کار توسّط برگزیدان الهی، به علّت سوء فهم و قصور اندیشه، این آموزه‌ی ناب به زیر سؤال رفته و تفسیری سخیف و غیر واقعی از آن ارائه می­گردد؛ تا تاجائیکه این مسئله مهم که می­توان زمنیه­ساز تقرب هر بیشتر بندگان به پررودرگار را فراهم سازد، در حدّ شرک به خدا قلمداد شده و به شدّت نفی می­شود. از اینرو لازم است تا هرچه بیشتر این حقیقت ناب توضیح و تبیین گردد و شبهات مخالفنان در این زمنیه به نحو معقولی پاسخ داده شود.
به همین منظور ما در این نوشتار برآنیم که ابتدا به مسئله «توسّل» و مشروعیّت آن از دیدگاه قرآن نظری بیافکنیم و آنگاه با نشان دادن شواهدی قرآن از وقوع این امر به دست اولیاء خدا، دلیلی دیگر بر جواز آن ارائه دهیم.
در اسلام مي بينيم که بعضي از روزها و ساعت ها توجه خاصي دارند براي استجابت دعاء. مثلاً شب جمعه يکي از اين اوقات است. هنگامي که فرزندان يعقوب آمدند و درخواست مغفرت از پدرشان کردند ايشان در جواب فرمود: قالَ سَوفَ أستَغفِرُ لَکُم رَبي- بعداً براي شما استغفار خواهم کرد» و همان گونه که روايات وارد شده هدفش اين بوده است که انجام تقاضا را به سحرگاهان شب جمعه که وقت مناسب تري براي اجابت دعاء و پذيرش توبه است به تأخير انداخت.
[1]
مفهوم شناسي

کلمات «توسل» و «وسيله» هر دو دارای یک ریشه‌ی لغوی بوده و از ماده‌ی «وسل» گرفته شده اند و در حالت مصدری به معناي « تقرب و نزديکي» به غیر است[2]. «وسيله» به صورت اسم نیز استعمال شده است و به معنای «آنچه با آن تقرب حاصل شود» می­باشد.[3] بنابراین توسل آن است که بنده چيزي يا شخصي را نزد خداوند واسطه قرار دهد تا او وسيله ي قربش به خدا گردد.[4]
راغب مي گويد که«وسيله» به معناي رساندن خود به چيزي است با رغبت و ميل است. بنابراين، به خاطر اين رغبت که در «وسيله» خوابيده است اين کلمه خصوصي تر از کلمه ي «وصيله» است. وصيله بيش از رساندن به چيزي دلالت ندارد، چه اينکه اين رساندن با رغبت باشد و چه بدون رغبت.
اين لفظ فقط دوبار در قرآن آمده است؛ یکی در سوره ي مائده آيه ي 35 و دیگری سوره ي اسراء آيه ي 57 وبه معنای تقرب جستن و يا چيزي است که باعث تقرب مي شود، به کار رفته است.
[5]
اما از حیث اصطلاح، امروزه توسل به عملي خاص که شيعيان انجام مي دهند اطلاق مي گيرد. توسل به آن عملي مي گويند که پيامبر يا يکي از ائمه را در درگاه خداوند وسيله قرار مي دهند تا از خدا حاجت و بخشش گناهان خویش را طلب کنند و آنها را شفیع نزد خداوند قرار دهند.
توسل ممکن است به عبارات مختلفی بیان شده و تحقق يابد از جمله: « من پيامبر را وسيله، واسطه و يا شفيع به درگاه خداوند قرار مي دهم.»؛ «خدايا به احترام پيامبر* يا به منزلتي که نزد تو داراست، حاجتم را از تو مسئلت دارم.»؛ « تو را به پيامبر قسم و يا به جان پيامبر سوگند حاجتم را بدهيد.» ولی باید توجّه داشت که هر3 مورد به يک چيز بر مي گردند، و حقیقت آن همین است که پيامبر را به علت احترام و منزلت و مکاني که نزد خدا دارد، ايشان را ميان خود و خدا واسطه و وسيله قرار داده می­شود.
[6]
عبادت: خضوع زباني و عملي در برابر کسي است که به الوهيت و ربوبيت او معتقد گرديم.
[7]
شرک در لغت: شرک به معناي شرکت به معني شريک شدن است.
[8]راغب مي گويد شرک يعني خلط الملکين.[9]
شرک در اصطلاح: آيت الله جوادي آملي مي فرمايند: براي خدا همتا قرار دادن و اين کار ممکن است در صفات يا افعال و حتي در ذات باشد، ولي آنچه بيش از همه در قرآن طرح و نقد شده شرک در عبادت است.
[10]شرک اعتقاد به تعدد و مشرکت و انکار وحدت و يگانگي است.[11]
مشروعیّت توسل در قرآن

خداوند در سوره‌ی مائده می­فرماید: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»[12]- اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد از خدا پروا كنيد و به او [توسل و] تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.
در اين آيه روي سخن به افراد با ايمان است و به آنها سه دستور براي رستگار شدن داده شده است: نخست ایشان را به تقوای الهی و پرهیز از معاصی توصیه می­کند. سپس دستور مي دهد که «وسيله اي براي تقرب به خدا انتخاب نمائيد» (وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ). و سرانجام «دستور به جهاد در راه خدا مي دهد».(وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ). و نتيجه همه آنها اين است که« در مسير رستگاري قرار گيريد.»(لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ).
[13]
«اتَّقُواْ» از باب افتعال گرفته شده است و به مفهوم ايجاد مانع دو چيز است، پس منظور آيه اين است که ميان خود و کيفر خدا مانع و سپري پديد آوريد.
[14] بعد اينکه خداوند مؤمنين را به تقوي سفارش مي کند آنها را به اخذ وسيله ارجاء مي دهد.
بنابراين وسيله گرفتن براي تقرب به خداوند نه تنها يک کار جايزي هست، بلکه کاري هست که خود خداوند آن را سفارش کرده است. چون اين وسيله معني عام دارد قرار دادن افراد به عنوان وسيله نيز جايز است.
نمونه­های از توسّل در قرآن کریم

در قرآن کریم موارد زیادی از مصادیق توسل را می­توان یافت. نقل این موارد و عدم ردع آن از طرف قرآن کریم خود می­تواند دلیل بر این مدّعا باشد که وسيله قرار دادن مقام انساني صالحي در پيشگاه خدا و طلب چيزي از خداوند به خاطر او، به هيچ وجه ممنوع نيست و منافات با توحيد ندارد. در ادامه به چند مورد از آنها اشاره می­کنیم.
1- توسّل به حضرت یعقوب جهت طلب استغفار

در جریان قصّه‌ی حضرت یوسف(ع) زمانیکه فرزندان یعقوب یوسف را در چاه انداختند، به نزد پدر خویش، حضرت یعقوب(ع) آمده و اظهار ندامت کرده و گفتند:
قَالُواْ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ
[15]- گفتند:« اى پدر! براى گناهان ما آمرزش خواه كه ما خطاكار بوديم!»
قرآن مي فرمايد که حضرت يعقوب براي فرزندانش استغفار کرد: قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّيَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ- گفت:«به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى‏خواهم كه او همانا آمرزنده مهربان است!»
از آيات فوق استفاده مي شود که تقاضاي استغفار از شخص ديگر نه تنها منافات با توحيد ندارد، بلکه راهي است براي رسيدن به لطف پروردگار، و گرنه چگونه ممکن بود يعقوب پيامبر، تقاضاي فرزندان را دائر به استغفار براي آنان بپذيرد، و به توسل آنها پاسخ مثبت دهد.
[16] اين نشان مي دهد که توسل به اولياي الهي، اجمالا امري جائز است و آنها که آن را ممنوع و مخالف با اصل توحيد مي شمرند، از متون قرآن، آگاهي ندارند و يا تعصب هاي غلط مانع ديد آنها مي شود.[17]
2- توسل بنی اسرائیل به موسی(ع)

تنوع طلبی بنی اسرائیل و انتظارات بیش از حد ایشان از پیامبر خویش امریست که در قرآن کریم به آن اشاره شده است. امّا نکته­ای که در این راستا مؤید کلام ما و خود نوعی دلیل بر وجود توسّل در فرهنگ قرآن و سیره‌ی امم سابق می­تواند باشد، واسطه قرار دادن موسی(ع) برای طلب و عرض حاجات خویش به درگاه خداوند است. چه اینکه زمانی که بین اسرائیل خواستار نزول اطعمه و اشربه‌ی رنگین و متنوع از درگاه خداوند می­شوند به موسی(ع) روی آورده و می­گویند:
وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نَّصْبِرَ عَلَىَ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ
[18]-(و چون گفتيد اى موسى هرگز بر يك [نوع] خوراك تاب نياوريم از خداى خود براى ما بخواه تا از آنچه زمين مى‏روياند، برای ما خارج کند.
بنابراین می­توان نتیجه گرفت که واسطه قرار دادن یک پیامبر یا یک مقرّب درگاه الهی برای درخواست و طلب حاجت از درگاه الهی امری بلااشکال است.
3- توسّل به پیامبر اکرم(ص) جهت آمرزش گناهان

خداوند در قرآن کریم از عمل برخی از مؤمنین گنهکار گزارش داده است که به نزد رسول خدا آمده و از ایشان درخواست می­کردند تا از درگاه خداوند برای ایشان طلب آمرزش و بخشش نماید:
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا
[19]-و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند پيش تو مى‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏خواستند و پيامبر [نيز] براى آنان طلب آمرزش مى‏كرد قطعا خدا را توبه‏پذير مهربان مى‏يافتند.
قرآن کریم این فیض بزرگ را تنها شامل مؤمنین ندانسته و مشرکین را نیز قابل دریافت این موهبت الهی و طلب بخشش رسول خدا می­داند:
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ
[20]چون بديشان گفته شود بياييد تا پيامبر خدا براى شما آمرزش بخواهد سرهاى خود را بر مى‏گردانند و آنان را مى‏بينى كه تكبركنان روى برمى‏تابند!
اين آيه صريحاً مي گويد که آمدن به سراغ پيامبر*و او را بر در درگاه خدا شفيع قرار دادن، و وساطت و استغفار او براي گنه کاران مؤثر است، و موجب پذيرش توبه، و رحمت الهي است. خداوند حتی به این هم اکتفا نکرده بلکه به پیامبر خویش امر می­کند که از جانب خویش برای مؤمنان طلب آمرزش کند:
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ
[21]- پس بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست و براى گناه خويش آمرزش جوى و براى مردان و زنان با ايمان [طلب مغفرت كن] و خداست كه فرجام و مآل [هر يك از] شما را مى‏داند!
اينجا خداوند به پيامبر امر کرده که براي مسلمانان استغفار کند. اين نکته نيز قابل توجه است که در اينجا خداوند براي مؤمنين و مؤمنات شفاعت کرده ، و دستور استغفار به پيامبرش داده، تا آنها را مشمول رحمت خود کند، و از اينجا عمق مسأله «شفاعت» در دنيا و آخرت، و در همچنين مشروعيت و اهميت مسأله«توسل» ظاهر مي شود.
[22]
از مجموع این آیات می­توان نتیجه گرفت که اگر وساطت و دعا و استغفار و شفاعت خواستن از پيامبر* شرک بود چگونه ممکن بود که قرآن چنين دستوري را به گنه کاران بدهد! منتها افراد خطا کار بايد نخست خود توبه کنند و از راه خطا برگردند، سپس براي قبول توبه خود از استغفار پيامبر*نيز استفاده کنند.
بديهي است پيامبر*آمرزنده گناه نيست، او تنها مي تواند از خدا طلب آمرزش کند. جالب توجه اينکه قرآن نمي گويد: تو براي آنها استغفار کن بلکه مي گويد«رسول» براي آنها استغفار کند، اين تعبير گويا اشاره به آن است که پيامبر*از مقام و موقعيتش استفاده کند و براي خطا کاران توبه کننده استغفار نمايد.
[23]
مسئله‌ی طلب استغفار و آمرزش برای گنه­کاران تنها به شخصیّت حضرت رسول(ص) منحصر نشده و حتي در بعضي آيات آمده است که فرشتگان نيز براي مؤمنان طلب آمرزش مي کنند مانند:
. وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ
[24]-و براى كسانى كه گرويده‏اند طلب آمرزش مى‏كنند پروردگارا رحمت و دانش [تو بر] هر چيز احاطه دارد كسانى را كه توبه كرده و راه تو را دنبال كرده‏اند ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار.
«رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا.....»- اين جمله حکايت متن استغفار ملائکه است، ملائکه قبل از درخواست خود نخست خدا را به سعه رحمت و علم ستوده اند، و اگر در بين صفات خداوندي رحمت را نام برده و آن را با علم جفت کردند، بدين جهت است که خدا با رحمت خود بر هر محتاجي انعام مي کند و با علم خود احتياج هر محتاج و مستعد رحمت را تشخيص مي دهد. و معناي جمله اين است که : خدايا حال که رحمت و علم تو واسع است، پس کساني را که با ايمان آوردن به يگانگي تو و با پيروي دين اسلام، به سوي تو برگشتند، بيامرز و از عذاب جحيم حفظشان فرما.
[25]
تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ وَالْمَلَائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِي الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
[26]-چيزى نمانده كه آسمانها از فرازشان بشكافند و [حال آنكه] فرشتگان به سپاس پروردگارشان تسبيح مى‏گويند و براى كسانى كه در زمين هستند آمرزش مى‏طلبند آگاه باش در قيقت‏خداست كه آمرزنده مهربان است.
بنابراين مي يابيم که وسيله ي گرفتن سنت قرآني و سنت انساني هست. وسيله سنت عالم مادي و عالم معنوي هست. اما چون انسان با ماديات انس دارد قبول مي کند وسيله هايي که بالا اثبات شده، اما هنگامي که اين وسيله غير مادي باشد شايد براي او قبول کردن وسيله سخت باشد. بنابراين اين شايد در ذهن کسي سؤالي ايجاد شود که آيا مي شود از کسي که زنده نيست درخواست توسل کرد؟
توسل به کسانیکه از دنیا رفته­اند

ممکن است گفته شود تمام موارد توسلی که در بالا به آن اشاره شد، همگی در زمان حیات شخص مورد توسّل صورت گرفته است ولی آنچه تشیّع مدافع آن است، امکان توسّل حتی به گذشتگان و کسانی که از دار دنیا رفته­اند، می­باشد. اگر هم بر اساس آیات قرآن جواز و مشروعیّت توسّل را ثابت کنیم این تنها مربوط به افراد زنده و کسانی که در قید حیاتند می­باشد و هیچ دلیل و مدرکی برای تعمیم آن به مردگان وجود ندارد.
برای اثبات امکان توسّل به اشخاصی از دنیا رفته­اند قدم اوّل آن است که ثابت کنیم که اصالت انسان به روح است، و ثانياً اين روح با اين جهان ارتباط دارد.
اصالت روح

قرآن انسان را به دو گروه زنده و مرده تقسیم کرده است. امّا آيا زندگي يعني نفس کشيدن و هوا را فرو بردن و بيرون آوردن؟ نه، اين معني زندگي نيست، اينها براي ما شرايط زندگي است نه خود زندگي. زندگي يعني بينايي و توانايي. ما از آن جهت به خداوند تعالي«حي» مي گوييم که دانا و تواناي مطلق است، آثار حيات بر وجود مقدس او بار مي شود.[27]
در حقیقیت آنچه حیات حقیقی انسان را تشکیل می­دهد، چیزی غیر از تنفّس و تغذیه‌ی ایست که در سایر موجودات زنده متداول است. انسان در بین همه‌ی موجودات، قابلیّت دریافت حیات ویژه­ای را دارد که در سایه‌ی پاسخگویی به دعوت شریعت حاصل می­شود. خداوند در سوره‌ی انفال می­فرماید: : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ
[28]-اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد چون خدا و پيامبر شما را به چيزى فرا خواندند كه به شما حيات مى‏بخشد!
خداوند در این آیه، قرآن را عامل حيات و پيغمبر را حيات بخش و زنده کننده معرفي کرده است.
بنابراين زندگي ما به همين بدن مادي و حرکت قلب ما نيست، که در صورت از کار افتادن آن، خاتمه یابد بلکه زندگي و حیات حقیقی انسان به «روح» او وابسته است که با ایمان زنده می­شود و اصالت وی را تشکیل می­دهد و فناناپذیر است و حتی پس از بین رفتن بدن مادّی نیز در قادر است به حیات خود ادامه دهد.
این حقیقت را می­توان از آیاتی دیگر از قرآن نیز استفاده کرد از جمله‌ی این آیات شریفه که به آنها اشاره می­کنیم:
قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ
[29]- بگو:«فرشته مرگى كه بر شما گمارده شده جانتان را مى‏ستاند آنگاه به سوى پروردگارتان بازگردانيده مى‏شويد.»
لفظ «توفي» به معني ميراندن نيست، بکله به معني اخذ و گرفتن است. و تعبير اين آيه فقط آن وقت صحيح خواهد بود که واقعيت انسان همان روح باشد. بدن ما فقط لباسي است که بر روح پوشانيده شده است.
[30]
سوره ي بقره آيه ي 154: وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ- و كسانى را كه در راه خدا كشته مى‏شوند مرده نخوانيد بلكه زنده‏اند ولى شما نمى‏دانيد!
سوره ي يس آيه ي 25-27: إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ- قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ- بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ-(به همين دليل) من به پروردگارتان ايمان آوردم [اقرار] مرا بشنويد! [سرانجام به جرم ايمان كشته شد و بدو] گفته شد به بهشت درآى گفت اى كاش قوم من مى‏دانستند..... كه پروردگارم چگونه مرا آمرزيد و در زمره عزيزانم قرار داد!»
سوره ي آل عمران آيه ي 169: وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ-(اي پيامبر!) هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند مرده مپندار بلكه زنده‏اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.
علامه مي فرمايند که مراد از «جنت» بهشت برزخ است نه بهشت آخرت.
[31]
سوره آل عمران آيه ي 170: فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ-به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است‏شادمانند و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته‏اند شادى مى‏كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى‏شوند.
کلمه «فرح» ضد کلمه ي «حزن» است و کلمه «بشارت» و «بشري» به معناي هر خيري است که تو را خوشحال کند، و کلمه «استبشار» به معناي اين است که در طلب اين باشي که با رسيدن خبري و بشارتی خرسندي کني و معناي جمله اين است که کشته شدگان در راه خدا هم از نظر رسيدن خودشان به فضل خدا و ديدن آن فضل خوشحالي مي کنند و هم در طلب اين خبر خوش هستند که رفقاي عقب مانده شان نيز به اين فضل الهي رسيدند، و آنها نيز خوفي و اندوهي ندارند.
از اين بيان روشن مي شود که کشته شدگان در راه خدا از وضع مؤمنين برجسته که هنوز در دنيا باقي مانده اند خبر دارند.
[32]
حالا که ثابت شد که اصالت انسان بر روحش است و مرگ فقط يک انتقالي است از يک دنيا به دنياي ديگر، بايت ثابت کنيم که ارتباطي بين افراد آن دنيا و اين دنيا هست تا بتوانيم آنها را به عنوان وسيله استفاده کنيم.
ارتباط گذشتگان با اين دنيا

در قرآن آيات زيادي هست که نشان مي دهد که انبياء ما با اين آن جهان ارتباط داشته اند.
1. پيامبران با ارواح گذشتگان سخن می­گویند

حضرت صالح با ارواح قوم خويش سخن مي گويد. در آيات 77-79 سوره ي اعراف آمده:فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ وَعَتَوْاْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُواْ يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ- فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ- فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِن لاَّ تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ-پس آن ماده‏شتر را پى كردند و از فرمان پروردگار خود سرپيچيدند و گفتند اى صالح اگر از پيامبرانى آنچه را به ما وعده مى‏دهى براى ما بياور!» آنگاه زمين‏لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه هايشان از پا درآمدند. پس [صالح] از ايشان روى برتافت و گفت اى قوم من به راستى من پيام پروردگارم را به شما رساندم و خير شما را خواستم ولى شما [خيرخواهان و نصيحتگران] را دوست نمى‏داريد.!»
آيه نخست حاکي است که آنان هنگامي که زنده بودند از او عذاب الهي را درخواست کردند، آيه دوم حاکي است که عذاب الهي را در خواست کردند، و آيه ي سوم حاکي است که حضرت- صالح پس از مرگ و نابودي آنان، با آنها سخن مي گويد.
حضرت شعيب با ارواح گذشتگان سخن مي گويد: فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ، الَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيْبًا كَأَن لَّمْ يَغْنَوْاْ فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيْبًا كَانُواْ هُمُ الْخَاسِرِينَ، فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ
[33]-پس زمين‏لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه‏هايشان از پا درآمدند. كسانى كه شعيب را تكذيب كرده بودند گويى خود در آن [ديار] سكونت نداشتند كسانى كه شعيب را تكذيب كرده بودند خود همان زيانكاران بودند! پس [شعيب] از ايشان روى برتافت و گفت اى قوم من به راستى كه پيامهاى پروردگارم را به شما رسانيدم و پندتان دادم ديگر چگونه بر گروهى كه كافرند دريغ بخورم؟!»
پيامبر ما نيز با ارواح انبيا صحبت مي کند در آيه ي 45 سوره ي زخرف آمده است: وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ، و از رسولان ما كه پيش از تو گسيل داشتيم جويا شو آيا در برابر [خداى] رحمان خدايانى كه مورد پرستش قرار گيرند مقرر داشته‏ايم؟
2. درود بر انبياء

در خود قرآن به انبياء سلام فرستاده شده است و نيز ما به آنها در نماز هم سلام مي فرستيم، اگر آنها هيچ ارتباطي با اين دنيا نداشته اند پس اين سخن از قرآن و ما بيهوده خواهد بود. از جمله‌ی در سوره‌ی صافات موارد متعدّدی از این سلام­های الهی آمده است که عبارتند از:
آيه ي 79 : سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ
آيه ي 109: سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ
آيه ي 120: سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ
آيه ي 130: سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ
آيه ي 181: وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ
علاوه بر این ما مأموريم که در تشهد نماز، سلام بر پيامبر بفرستيم و اين اعتقاد همه ي مسلمين اعم از شيعه و اهل سنت است چگونه ممکن است او را مخاطب سازيم به چيزي که هرگز آن را نمي شود.
اگر به راستي ارتباط و پيوند ما با پيامبر، مقطوع و بريده است، پس يک چنين سلام، آن هم به صورت خطاب، چه معني دارد؟
[34]
نتيجه بحث

توسل جستن به ساحت اولیاء الهی برای تقرب به ذات پرودرگار و واسطه قرار دادن ایشان یکی از مسلّمات دینی و یکی از آموزه­های قرآنی به شمار می­رود. در قرآن کریم نمونه­های زیادی از توسّل بندگان به ساحت انبیاء الهی ذکر شده است. توسل به هیچ وجه با توحید تعارض و تضاد ندارد و در راستای سنّت الهی و وجود سلسله اسباب و علل در نظام آفرینش قابل فهم است. وجودات ظلمانی و تیره ما امکان ارتباط مستقیم با ذات الهی و دریافت مستقیم فیض را از ما سلب کرد ه است. از اینرو ما لياقت برقراري رابطه مستقیم با خداوند را نداريم زيرا با او سنخيت نداريم، گناهان ما، خيلي ما را از او دور کرده است، و به خاطر اين، ما از توسل استفاده مي کنيم. ما اعتقاد نداريم که توسل خواستن از انبياء و ائمه است بلکه اعتقاد داريم قاضی حاجات و استجاب کننده‌ی حقیقی دعوات خداوند است و انبیاء و ائمه‌ی اطهار تنها واسطه‌ی فیض الهی اند.

منابیع پاسخ پیشین :

پاورقی

[1] . بيستوني، دکتر محمد، توسل شفاعت از ديدگاه قرآن و روايات، ص:29.

[2] . ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج:11، ص: 724.

[3] . قرشي، سيد علي اکبر، قاموس قرآن، ج:7، ص:218.

[4] . رضواني، علي اصغر، سلفي گري( و هابيت) و پاسخ به شبهات، ص: 399.

[5] . بيستوني، دکتر محمد، توسل شفاعت از ديدگاه قرآن، و روايات، ص:9.

[6] . سيد علوي، سيد ابراهيم، تاريخچه، نقد و بررسي وهابي ها ترجمه و نگارش، ص:292.

[7] . سبحاني، استاد محقق جعفر، منشور جاويد، ج:2، ص:333.

[8] . قرشي، سيد علي اکبر، قاموس قرآن، ج:4،ص:20.

[9] .راغب اصفهاني حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، ج:1، ص:451.

[10] .آملي،آيت الله جوادي، تفسير موضوعي قرآن کريم توحيد در قرآن، ص:571.

[11] . سعيدي مهر، محمد، آموزش کلام اسلامي، ج1،ص:157.

[12] - سوره مائده/ 35

[13] . مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج:4، ص:364-365.

[14] . مترجمان، ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج:7، ص:22.

[15] - یوسف/ 97

[16] . مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج:10، ص:75-76.

[17] . بيستوني، دکتر محمد، توسل شفاعت از ديدگاه قرآن و روايات، ص:44-45.

[18] - بقره/61

[19] - نساء/ 64

[20] - منافقین/ 5

[21] - محمد/ 19

[22] . مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج:21،ص453.

[23] . مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج:3، ص:451.

[24] - غافر/7

[25] .موسوي همداني سيد محمد باقر، ترجمه تفسير الميزان، ج:17،ص:469.

[26] - شوری/ 5

[27] . مرتضي، شهيد مطهري، احياي تفکر اسلامي، ص:52-55.

[28] - انفال/ 24

[29] - سجده/ 11

[30] . سبحاني، استاد محقق جعفر، منشور جاويد، ج:10، ص:364-365.

[31] . موسوي همداني سيد محمد باقر، ترجمه تفسير الميزان، ج:17،ص:115.

[32] . موسوي همداني سيد محمد باقر، ترجمه تفسير الميزان، ج:4، ص:94.

[33] - اعراف/ 91-93

[34] . سبحاني، استاد محقق جعفر، منشور جاويد، ج:10، ص:360-364.

منابع و مراجع

قرآن کریم
آملي، آيت الله جوادي، تفسير موضوعي قرآن کريم توحيد در قرآن، مرکز نشر اسراء، قم، 1383.
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب،دار صادر، بيروت، 1414 ق.
بيستوني، دکتر محمد، توسل شفاعت از ديدگاه قرآن و روايات،انتشارات جوان، تهران، 1371.
رضواني، علي اصغر، سلفي گري( و هابيت) و پاسخ به شبهات،انتشارات مسجد مقدس جمکران، قم، 1384.
سبحاني، استاد محقق جعفر، منشور جاويد، مؤسسه ي امام صادق عليه السلام، قم، 1383.
سيد علوي، سيد ابراهيم، تاريخچه، نقد و بررسي وهابي ها ترجمه و نگارش،مؤسسه ي انتشارات امير کبير، تهران، 1367
قرشي، سيد علي اکبر، قاموس قرآن،دار الکتب الاسلاميه، تهران، 1371.
مترجمان، ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن،انتشارات فراهاني، تهران، 1360 ش.
مرتضي، شهيد مطهري، احياي تفکر اسلامي،انتشارات صدرا، تهران، 1380.
مکارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه، دار الکتب الاسلاميه، تهران، 1374 ش.
موسوي همداني سيد محمد باقر، ترجمه تفسير الميزان، دفتر انتشارات اسلامي جامعه ي مدرسين حوزه علميه قم، قم، 1374 ش.

عالم مقدس ملکوت;550226 نوشت:
باز هم بحث تکراری و سخنان بیهوده !

ببخشيد جناب ملكوت ايا از منظر شما سخنان الله تبارك و تعالي بيهوده و گزاف و عبس بوده است؟ بنده هر انچجه گفتم از كتاب الله بوده است گويا شما سخنان خداوند را هزيان مي پنداريد همان گونه كه عمر سخنان خدا را هزيان پنداشت

خداوند در قران مي فرمايد انزل فيه القران هدي للناس خداوند قران را مايه هدايت مي داند شما چگونه انرا عامل ضلالت مي دانيد و مي گويد گزاف و بيهوده است/

عالم مقدس ملکوت;550226 نوشت:
ظاهرا یک میلیارد مسلمان موحد که شب و روز کلام الله میخوانند متوجه نشده اند و شما چند نفر که هزار کتاب را با کلام الله شریک کرده اید متوجه هستید ؟؟!!!!!!!

برادر خونسدي خودتان را حفظ كنيد نيازي به اين همه تند روي نيست

فرموديد مسلمان كتاب خدا ا مي خواند خوب اولا شما اين امار را از كجا داريد؟ دوم بخوانند كه چه؟ چه چيزي را مي خواهيد ثابت كنيد؟ شيطان هم شش هزار سال تابع خداوند بود اما اخر تمرد كرد و هبوط شد

منظورتان از ما چند نفر كيست؟ بنده با شما سخن مي گويم و نه همزاد هاي من شما با چجه كسي سخن مي گويد؟

برادر شما قائل بر اين هستيد كه قران كتابي گزاف و بيهوده است حالا براي چه اين كتاب گزاف را مي خوانيد؟ ثانيا شما كه خود قران را منكر هستيد ان وقت چگونه به ما اتهام مي زنيد كه كتب ديگر را با قران شريك كرده ايم؟ چه خوب هست انسان براي ادعايش دليل هم بياورد و نه اينكه اسمان را به زمين بدوزد تا بخواهد ادعايش را ثابت كند

دوست گرامي خداوند در قران مي فرمايد كسي اگر توسل بهع انبيا الله نكند منافق است ايا شما دوست داريد مصداق ان باشيد؟

رابعا اجماع در امت اسلامي به توسل هست حالا شما به ما بفرما اين 1 ميليارد ادم نفهميدند ايا شما فهميدي؟

در کتاب «الموسوعة الفقهية الکويتية » که در اين کتاب آراء تمام فقهاي اهل سنت را به صورت الفبا آورده اند و در ج4 ، ص156 مفصل ، حدود سي چهل صفحه در باره توسل بحث کرده است

ذهب جمهور الفقهاء المالکية و الشافعية و متأخر الحنفية و هو المذهب عند الحنابله إلي جواز هذا النوع من التوسل، سواء في حيات النبي أو بعد وفاته
اكثر فقهاى اهل سنّت ـ مالكيّه، شافعيّه، و متأخّرين از علماى حنفيّه و حنابله ـ اعتقاد به جواز اين نوع توسّل به رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم در زمان حيات و پس از رحلت حضرت دارند .

گويا شما از ائمه اربعه اهل سنت هم بيشتر مي فهميد بر كدام مذهب اربعه هستيد؟


عالم مقدس ملکوت;550226 نوشت:
این دو سه ایه ای که در برابر هزاران ایه قران کریم بهانه کرده اید اصلا مراد و منظور شما را اثبات نمیکند


دوست گرامي و برادر اهل سنت خداوند در قران قران را مايه رحمت هدايت و بشارت مي داند ونزلنا عليك الكتاب تبيانان لكل شي و هدي و رحمه و بشري للمسلمين حال براي چه شما بخشي از ان را مايه هدايت مي دانيد و بخش ديگر را مايه ضلالت؟

دوم اين ايات نياز نيست عقيده ما را ابت كند بلكه عقيده اجماع امت را ثابت كرده است

«وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحِيماً» (نساء: 64)
و اگر هنگامي که گروه منافقان به گناه بر خود ستم کردند از کردار خود به خدا توبه کرده و به تو رجوع مي‌کردند و پيامبر بر آنها استغفار مي‌کرد البته در اين حال خدا را توبه‌پذيرِ مهربان مي‌يافتند.
سُبکي در «شفاء السقام» مي‌گويد:
و ذلک و ان کان ورد في الحياة، فهي رتبة له لا تنقطع بموته؛ تعظيماً له... و الآية وردت في اقوام معينين في حالة الحياة و بعد الموت، و لذلک فهم العلماء من الآية العموم في الحالتين، و استحبوا لمن أتي قبره(صلّی الله علیه وآله وسلّم) ان يتلوا هذه الآية و يستغفر الله تعالي
اگرچه آيه مربوط به حال حيات پيامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم) است، ولي اين رتبه و مقامي است که با رحلت حضرت(صلّی الله علیه وآله وسلّم) قطع نمي‌شود. به جهت بزرگداشت آن حضرت و آيه در مورد اقوام معيني در حال حيات پيامبر و يا بعد از رحلت او وارد شده لذا علما از آيه، عموم فهميده‌اند، پس مستحب است که هر کس به زيارت قبر ايشان مي‌آيد، اين آيه را قرائت نمايد و از خداوند استغفار نمايد...
شفاء السقام، صص 81 و 82

فكر نكنم شما بيشتر از امام سبكي هم بيشتر بفهميد البته اين حبي كه شما نسبت به اهل بيت دارد خود نمايان گر اين هست از شافعي مذهب ها باشيد امام سبكي هم شافعي هست براي چي با علماي خودتان هم مخالفت مي كنيد؟

عالم مقدس ملکوت;550226 نوشت:
منظور از وسیله یک کلمه عام هست یعنی هر چیزی که انسان را به خدا نزدیک میکند ... مثلا امام رضا علیه الاف التحیه و الثنا میفرماید : الصلاه قربان کل تقی ! نماز نزدیک کننده و وسیله هر انسان پرهیزکاری هست

خوب اينكه وسيله كلمه عام هست ادعاي ما را ثابت مي كند و كار شما را سخت زيرا مدعي هستيد براي رسيدن به خدا فقط بايد خدا را صدا كرد ان هم استناد به اين ايه ادعوني استجب لكم خوب اگر با خودندن مي توانيم به خدا نزديد شوم چرا مي گويد وسايل ديگري هم براي رسيدن به خدا هست ايا شما شرك گفته ايد؟

دوم بحث ما بر سر ايه 35 هست كمه بايد ديد شان نزولش چيست وگرنه هر گردويي ، گردو نيست عزيز دلم كما اينكه ما قبلا هم اشاره نموديد منظور از ايه 35 مائده به نص مولا علي ع در كتب تفسيري شيعه خود مولا علي ع هست كه مولا ذيل همين ايه فرمودند ان وسيله

ثانيا ايا شما به همه سخحنان امام رضا متمسك مي شويد يا اينكه مانند ايات قران گزينشي عمل مي كنيد؟

«اللهم يا رب أنت عظمت حقنا أهل البيت فتوسلوا بنا كما أمرت و أملوا فضلك و رحمتك و توقعوا إحسانك و نعمتك فاسقهم سقيا نافعا عاما غير رائث و لا ضائر و ليكن ابتداء مطرهم بعد انصرافهم من مشهدهم هذا إلى منازلهم و مقارهم» خدايا تو حق ما را بزرگ داشتي و مردم آن‌گونه که تو امر کرده‌اي به ما توسل جسته‌اند و به فضل و رحمت تو دل بسته‌اند و از تو احسان و نعمت‌هايت انتظار دارند؛ پس خدايا بر آن‌ها باران سودمند فراگير غير مضر بباران؛ و اول بارش نيز زماني باشد که مردم به خانه‌هايشان بر گشته باشند. پس از دعا ابرها در آسمان هويدا شد، امام(ع) فرمودند اين‌ها مربوط به منطقه شما نيست، مربوط به فلان منطقه است. اين اتفاق تا 10 بار افتاد در مرتبه يازدهم فرمودند اين ابرها مربوط به منطقه شماست، به منازلتان برويد. در اين هنگام باران باريد به طوري که تمام بيابان‌ها و چاله‌ها سيراب شد و مردم به آن حضرت مي‌گفتند: «هنيئا لولد رسول‌ا...(ص) كرامات ا... عز و جل؛ کرامات خداوند گواراي وجود فرزند پيامبر باد» (عيون‏أخبارالرضا(ع)، ج2، ص‌170)

عالم مقدس ملکوت;550226 نوشت:
نماز روزه جهاد خمس زکات حج و ... همه میتواند وسیله باشد و البته محبت و مودت و پیروی نیکو از محمد و ال محمد صلوات الله علیهم اجمعین نیز وسیله ای بزرگ هست ولی نه اینکه بوسیله ان بزرگواران به خداوند شرک ببرید و به جای الله انان را بخوانید و استغاثه کنید و حاجت بطلبید در حالی که ان بزرگواران امده اند شما را به سمت نیروی لا یزال مبدا هستی راهنمایی کنند ....


اين ادعاي شما نيز مقارن با قران بوده و باطل هست بنده نمي دانم چرا شما براي اثبات عقايد وهابي گريتان از خودتان احجتهاد مي كنيد و به قران احتجاج نمي كني؟ مكر نمي گويد ادعا هاي شما از قران ثابت هست پس لطفا از قران ايه بياوريد كه توسل به غير الله شرك و كفر است مامنتظر ايه مي مانيم

اما نتنها خواستن از اهل بيت شرك نيست و خواندن انها شرك نيست بلكه عين توحيد هم مي باشد زيرا ما به دستور خدا عمنل كرده ايم مضاف بر اينكه عجيب هست اشكمال شما زيرا حضرت يوسف برراي شفاي پدرش به يك شب متوسل شد نه خدا حال انكه خداوند تصريح بر كمفر حضرت يوسف نكرد اما شما مي كنيد عجيب هست او پيراهنش را خواند و به ان متوسل شد و نه خدا ايشان كافر نشد اما شيعه كه به اهل بيت طبق قران و سنت متوسل مي شود كافر هست عجيبه واقعا حاشا لله

اما اينكه فرموديد خوادن اهل بيت و گفتن يا محمد و غيره شرك هست اين هم مخالف قران هست

برادر سريال مخالفت هاي شما با قران در حال افزايش هست مواظب باشيد اين سريال تبديل به فيلم نشود

ولله الأسماء الحسنى فادعوه بها ایه 180سوره اعراف
و نامهاى نيكو به خدا اختصاص دارد پس او را با آنها بخوانيد

الحسين بن محمد الأشعري ومحمد بن يحيى جميعا ، عن أحمد بن إسحاق ، عن سعدان بن مسلم ، عن معاوية بن عمار عن أبي عبد الله عليه السلام في قول الله عز وجل : " ولله الأسماء الحسنى فادعوه بها " قال : نحن والله الأسماء الحسنى ( 1 ) التي لا يقبل الله من العباد عملا إلا بمعرفتنا .
به خدا قسم ما اسماء حسنی هستیم .

کتاب اصول کافی ج1ص143

خوب اگر این ایه و این روایت را کنار هم قرار بدهی کاملا درست در میاد که توسل و یا علی و یا حسین و... هیچ عیبی ندارد

عالم مقدس ملکوت;550226 نوشت:
هزار هزار شرک و غلوی که امروزه گروهی مسمی به شیعه اهل بیت !!!!!!!!!!!!!! بدان گرفتارند در کجای دین و شریعت امده است ؟؟؟ کجا امده به جای یا الله یا رحمن بگویید یا علی یا ابالفضل ؟؟!!! کجا امده مریض شدی بگی یا زهرا شفا بده ؟!!!!! کجا امده خود به قبور ائمه ببندی و حاجت بطلبی ؟؟؟!!!!!! کجا امده به جای حج خانه خدا دائم بری کربلا ؟؟!!!! کجا امده این قدر که زیارت عاشورا و این دعا و ان دعا میخوانی یک بار هم با کلام الله انس نداشته باشی تا بدین انحرافات گرفتار شوی ؟؟؟؟؟؟

ما منظور شما را از غلو نمي دانيم چيست اما اگر عمل كردن به قران به معناي غلو هست اشكالي ندارد ما تابع قران هستيم پس از منظر شما خداوند هم در حال غلو هست و در حال نزول ايات به اندازه شما نفهميده است

اينكه كجا امده يا علي و يا اباالفضل بگويد در بخش قبل ايه را اوردم مضاف بر اينكه خود اهل بيت هم يا محمد رسول الله كگفته اند گويا سيره اهل بيت هم نزد شما حجت نيست

وَ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ ص يَا رَسُولَ اللَّهِ
منبع : بحارالانوار ج 90 ص 28 ح 1 - بلد الامین ص 219 - مصباح المتهجد ص 323

فرمودي در كجا امده كه مريض شدي بگو يا زهرا شفا بده، خوب شما به ما بفرما در كدام ايه امده مريض شديم نگويم يا زهرا شفا بده؟ علاوه بر اين اگر شفا را خدا مي دهد پس چرا خداوند مي فرمايد در زمان مريضي شفا را از قران بخواهيد؟ ننزل من القران ما هو شفا و همچنين عسل نيز شفا هست به نظر شما اين شركيات هم در هنگام نزول از دست خدا در رفته است؟

البته اگر در خانه كس است يك حرف بس است همان ايات و روايات برايتان كفايت مي كند علي ايحجال ايه اي ديگري را هم خدمتتان مي دهم تا ببينيد همان گونه كه حضرت يوسف براي درمان بينايي چشم پدرش گفت يا پيراهن و شما هم مي گويي يا قرص و يا دكتر بهتر است بداني اهل بيت نيز توسل به منبر پيغمبر را دواي درد مي داننند

علیّ بن ابراهیم عن أبیه و محمد بن اسماعیل عن الفضل بن شاذان عن ابن أبی عمیر و صفوان بن یحیی عن معاویه بن عمار قال قال ابو عبد الله(: إِذَا فَرَغْتَ مِنَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله فَائْتِ الْمِنْبَرَ فَامْسَحْهُ بِيَدِكَ وَ خُذْ بِرُمَّانَتَيْهِ وَ هُمَا السُّفْلَاوَانِ وَ امْسَحْ عَيْنَيْكَ وَ وَجْهَكَ بِهِ فَإِنَّهُ يُقَالُ إِنَّهُ شِفَاءُ الْعَيْنِ وَ قُمْ عِنْدَهُ فَاحْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَيْهِ وَ سَلْ حَاجَتَكَ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ مَا بَيْنَ مِنْبَرِي وَ بَيْتِي رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ وَ مِنْبَرِي عَلَى تُرْعَةٍ مِنْ تُرَعِ الْجَنَّةِ وَ التُّرْعَةُ هِيَ الْبَابُ الصَّغِيرُ ثُمَّ تَأْتِي مَقَامَ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله فَتُصَلِّي فِيهِ مَا بَدَا لَكَ فَإِذَا دَخَلْتَ الْمَسْجِدَ فَصَلِّ عَلَى النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله وَ إِذَا خَرَجْتَ فَاصْنَعْ مِثْلَ ذَلِكَ وَ أَكْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ فِي مَسْجِدِ الرَّسُولِ صلی الله علیه و آله
هرگاه از دعا نزد قبر پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فارغ شدی کنار منبر آن حضرت بیا و دو رمانه [برآمدگی پایین منبر] آن را دست کشیده، بر چشمان و صورت خود بکش؛ چرا که آن شفای چشم است.
الکافی، ج 4، ص 553

عالم مقدس ملکوت;550226 نوشت:
ظاهرا دینی که پیامبر اورده اسلام هست و دین شما نام دیگری دارد !

نه عزيزم ديني كه ما تابع ان هستيم اسلام هست اما انچه ما از شما مي بينيم خلاف قران و سنت و سيره اهل بيت و هم چنين صحابي هست لذا ما از شمكا سوال مي كنيم اين دين شما كه خلاف قران و سنت و سيره اهل بيت است چه نام دارد؟

نكند عايشه هم به قبر متوسل شده دينش فرق مي كرده؟ يا مثلا عمر كه به غير الله متوسل شده بود شايد دينش مسيحيت بوده؟

عالم مقدس ملکوت;550226 نوشت:
در مورد استغفار پیامبر اولا : موقع حیات پیامبر میفرماید نه موقع ممات !

اولا در كمجا فرموده در زمان ممات نمي توانيد متوسل شويد؟ دوما مانند اين هست ما بگويم خداوند در قران فرموده اقم الصلاه اين ايات در زمان حيات پيغمبر بوده لذا بعد از ممات ايشان نسخ شده شما از كجا دريافتيد در زمان حيات نسخ است؟ و ديگر كاربر ندارد؟ حال انكه شفا دادن پيراهن يوسف خود مويد اين هست توسل در حالت ممات كارگشا هست مضاف بر اينكه علماي اهل سنت گفته اند هم در حالت حيات هست هم ممات

وفي نيل الأوطار للشوكاني (5/178) قال: ( احتج القائلون ) بأنها مندوبة بقوله تعالى (( وَلَو أَنَّهُم إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُم جَآؤُوكَ فَاستَغفَرُوا اللّهَ وَاستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوَّاباً رَّحِيماً )) (النساء:64)، ووجه الاستدلال بها أنه (صلى الله عليه وآله وسلم) حي في قبره بعد موته كما في حديث: الأنبياء أحياء في قبورهم، وقد صححه البيهقي وألف في ذلك جزءا.

شوكاني كه وهابيون مي گويند از ائمه سلف هست مي گويد ايه هم براي حيات مترتب هست و هم ممات زيرا روايت صحيح داريم كه انبيا در قبر خود زنده هستند

ببخشيد ديگر هم اهل سنت با شما مخالفت مي كنند و هم شيعيان زيرا طبق انچه روايات دارند خلاف عقيده شما را ثابت كرده اند

وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً وَ إِنِّي أَتَيْتُ نَبِيَّكَ مُسْتَغْفِراً تَائِباً مِنْ ذُنُوبِي وَ إِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى اللَّهِ‏[/ رَبِّي وَ رَبِّكَ لِيَغْفِرَ لِي ذُنُوبِي وَ إِنْ كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَاجْعَلْ قَبْرَ النَّبِيِّ ص خَلْفَ كَتِفَيْكَ وَ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَ ارْفَعْ يَدَيْكَ وَ اسْأَلْ حَاجَتَكَ فَإِنَّكَ أَحْرَى أَنْ تُقْضَى إِنْ شَاءَ اللَّهُ.
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏4، ص: 551

اين ايه تمييز داده مي شود براي حاجت گرفتن حتي در زمان ممات پيغمبر و توسل به قبرشان با توجه به دستور اهل بيت كه در روايت بالا هست

نكند اهل بيت هم از منظر شما دين جديد اورده اند و يا به اندازه شما تامل و تعقل در قران نكرده اند؟

عالم مقدس ملکوت;550226 نوشت:
یعنی همه توجه به سمت الله میبرند و در کناش از رسول الله صلی الله علیه و اله هم میخواهند دعا کنند !
ولی توسل شما عزیزان به کدام یک از این گونه مسائل شباهت دارد ؟؟؟؟!!!!!

شما مدعي شديد با هزار ايه موجود ما بايد مستقيما از خدا بخواهيد و به غير الله متوسل نشويم سوال مي كنيم ايا خداوند از رگ كردن نزديك تر هست و يا پيغمبري كه به او متوسل شده اند؟ مضاف بر اينكه خداوند دستور مي دهد ه به پيغمبر متوسل شوند ضمن اينكه توسل ما به اهل بيت هم با اين قيد است يا وجيها عند الله اشفعي لنا عند الله

عالم مقدس ملکوت;550226 نوشت:
مغلطه شما در مورد کلمه یدعوا هم واقعا قابل ستودن است !! یدعوا در ایه 153 ال عمران صدا کردن معمولی هست و این بچه خردسال هم متوجه میشود و اما در ایه ای که خداوند نهی از صدا کردن میکند مشخص است که خصوصیات الهی دادن به غیر اوست ....

خداوند در اين ايه فرموده است هركسي غير از خدا را به خواند مگر شما زبان خداود هستيد كه سخنانش را براي خودتان تاويل مي كنيد و شروط مي گذاريد؟ قيودي را كه شما گفته ايد از ايه به من نشان دهيد منتظر هستيم و خواهيم ماند دوم خداوند در ايه فرموده غير من را نخوانيد بدون هيچ قيد و بندي

عالم مقدس ملکوت;550226 نوشت:
به هر حال ما ان چه شرط بلاغ هست میگوییم تو خواه پند گیر و خواه مرا ملال کن ! این جا نیستیم تا از عقاید شخصی خود دفاع کنیم بلکه عقیده راسخ یکی هست و ان باتوجه به کلام الله کشف میشود میخواهیم سخنان مختلف گوش داده و بفضل الله هدایت شویم پس هر کس بخواهد خود فریبی و مغلطه های رنگین کند تنها به ضرر خود عمل کرده و بس ................ فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمصیطر .....

ايات قران با هم ديگر معنا و تفسير مي شوند يفسر بعضها بعضا لذا شما نبايد گزينشين ايات را انتخاب كنيد و مصداق نومن ببعض و نكفر ببعض باشيد زيرا اگر اينگونه باشد وارد مصداق اولئك هم الكافرون حقا خواهيد بود معاذ بالله

عالم مقدس ملکوت;550226 نوشت:
در مورد استغفار پیامبر اولا : موقع حیات پیامبر میفرماید نه موقع ممات ! دوما : میفرماید و استغفروا الله و استغفر لهم الرسول ! یعنی همه توجه به سمت الله میبرند و در کناش از رسول الله صلی الله علیه و اله هم میخواهند دعا کنند !
ولی توسل شما عزیزان به کدام یک از این گونه مسائل شباهت دارد ؟؟؟؟!!!!!

نكند پ1يراهن حضرت يوسف هم زنده بوده است و نفس مي كشيده؟

ثانيا نكند شما كه مي گويد يا قرص هم در ان زمان قرص زنده مي وشد و در حال حيات است نه ممات

عالم مقدس ملکوت;550226 نوشت:
کجا امده مریض شدی بگی یا زهرا شفا بده ؟

كجا امده كه شما مريض شدي بگو ياقرص يا دكتر؟ هر پاسخي اين جا دادي ما هم همان پاسخ را مي دهيم .

عالم مقدس ملکوت;537121 نوشت:
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ

چون بندگان من در باره من از تو بپرسند ، بگو که من نزديکم و به ندای کسی که مرا بخواند پاسخ می دهم پس به ندای من پاسخ دهند و به من ايمان آورند تا راه راست يابند

سوره مبارکه البقره ایه 186


سلام بر شما
برادر عزیز اقای ملکوت !
همین خدا در جای دیگر می گوید:
که البته برادر عزیز مان ملاصدرا پست خوبی زده اند که حقیر می زنم تا نگاه کنید که دوستان جوابتان را داده اند
ملاصدرا;537089 نوشت:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا [٤:٦٤]
ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می‌کردند (و فرمانهای خدا را زیر پا می‌گذاردند)، به نزد تو می‌آمدند؛ و از خدا طلب آمرزش می‌کردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار می‌کرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند.

این یعنی اول پیش پیغمبر آمدن به جای خدا مگر پیامبر به اندازه شما نمی دانست که بیاید بگوید چی می گید خدا می گه
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ

چون بندگان من در باره من از تو بپرسند ، بگو که من نزديکم و به ندای کسی که مرا بخواند پاسخ می دهم پس به ندای من پاسخ دهند و به من ايمان آورند تا راه راست يابند

سوره مبارکه البقره ایه 186

یا سوره یوسف که برادر ملاصدرا زحمت کشیده اند و زده اند چرا مگر حضرت یعقوب نمی دانست دو تا مساله پیش می اد لطفا جواب دهید به سوال دو گزینه ای جواب دهید !
1- پیامبران به اندازه شما نمی دانستند
2-شما اشتباه آیات را فهمیدید

ملاصدرا;537089 نوشت:
فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا ۚ كَذَٰلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَىٰ وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ [٢:٧٣]
سپس گفتیم: «قسمتی از گاو را به مقتول بزنید! (تا زنده شود، و قاتل را معرفی کند.) خداوند این‌گونه مردگان را زنده می‌کند؛ و آیات خود را به شما نشان می‌دهد؛ شاید اندیشه کنید!»

با تشکر از شما برادر عزیز
جالب این جاست یک گاو می تونه این کار را بکند اما یک انسان نمی تواند !!؟؟؟

عالم مقدس ملکوت;537121 نوشت:
إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

در حقيقت ، كسانى را كه به جاى الله مى‏خوانيد ، بندگانى از جنس شما هستند. پس آنها را در گرفتاريها بخوانيد ، اگر راست مى‏گوييد بايد شما را اجابت كنند.

سوره مبارکه الاعراف ایه 194


برادر عزیز ما قبلا هم گفتیم دعا 8 معنی دارد

جوابتان را قبلا دادیم :
http://www.askdin.com/thread38712-11.html قَوْلُهُ تَعَالَى: (إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبادٌ أَمْثالُكُمْ) حَاجَّهُمْ فِي عِبَادَةِالْأَصْنَامِ." تَدْعُونَ" تَعْبُدُونَ.
تدعون به معنی عبادت است و در مورد بت های قریش است
تفسیر قرطبی ذیل ایه مورد بحث

اول بحث در مورد دعو و تدعون است که به 4 یا 6 معنی امده است خوب ما یک جواب ساده می دهیم در قران وجود دارد::
پیغمبر می گوید :
إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَىٰ أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِّكَيْلَا تَحْزَنُوا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَا أَصَابَكُمْ ۗ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ [٣:١٥٣]
(به خاطر بیاورید) هنگامی را که از کوه بالا میرفتید؛ و جمعی در وسط بیابان پراکنده شدند؛ و از شدت وحشت،) به عقب ماندگان نگاه نمی‌کردید، و پیامبر از پشت سر، شما را صدا می‌زد. سپس اندوه‌ها را یکی پس از دیگری به شما جزا داد؛ این بخاطر آن بود که دیگر برای از دست رفتن (غنایم جنگی) غمگین نشوید، و نه بخاطر مصیبت‌هایی که بر شما وارد می‌گردد. و خداوند از آنچه انجام می‌دهید، آگاه است.

سوره ال عمران ایه 153
با این حال
پیغمبر باید اولین مشرک باشد.
هر جا کلمه ی یدعون باشد دلالت بر شرک بودن نیست
اما نظر مفسرین اهل سنت که می گویند این ایه در مورد بت هاست جالب است ایات بت ها را در مورد ما می گیرند
بینید اشتباه وهابیون در این ایه چیست ::

قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: «شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا» سَبِيلًا وَسُنَّةً باب دُعَاؤُكُمْ إِيمَانُكُمْ لِقَوْلِهِ عَزَّ وَجَلَّ: {قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلاَ دُعَاؤُكُمْ} [الفرقان: 77]وَمَعْنَى الدُّعَاءِ فِي اللُّغَةِ الإِيمَانُ
صحیح بخاری ج1ص10
می گه چی دعا به معنای ایمان است در ایه 77 سوره فرقان
اما این ایه به معنی صدا است یا پرستیدن::
اشتباهی که وهابیون می کنند این است ما دو نوع دعا داریم مثل خوردن یک بار میگی زمین خورد یک بار میگی غذا خورد حالا این دو نوع خوردن مثل هم هستند ؟ ما دو تا دعا در لغت داریم و بلکه چهارتا یکی به معنی صدا زدن است یکی به معنی ایمان است حال شما این ایه را با معنی عبادت و ایمان ترجمه کن . . و هم چنین بعید می گوید اگر تونستند حاجت های شما را می دهند خوب حضرت عیسی حاجت می داد، پیغمبر حاجت می داد،موسی حاجت می داد پس نتیجه این که به معنای صدا زدن جور نمی اید ...
توسلاتی که به پیامبر کردند:
صحيح البخاري - الجمعة - سوآل الناس الإمام - رقم الحديث : ( 954 )

- حدثنا : الحسن بن محمد قال : ، حدثنا : محمد بن عبد الله الأنصاري قال : ، حدثني : أبي عبد الله بن المثنى ، عن ثمامة بن عبد الله بن أنس ، عن أنس : أن عمر بن الخطاب (ر) كان إذا قحطوا إستسقى بالعباس بن عبد المطلب فقال : اللهم إنا كنا نتوسل إليك بنبينا (ص) فتسقينا ، وإنا نتوسل إليك بعم نبينا فأسقنا ، قال : فيسقون.
عمر می گه ما به پیامبر توسل می کردیم
یعنی حاجت می خواستیم دیگر
اما 6 معنی سایت زیر 8 معنی لغوی اورده است :
http://www.bonyadedoa.com/?set=3&cat=44&item=289
و فکر نکنم که دیگر در زمان حیات پیامبر حاجت نگرفته باشند این واقعا سخن مضحکه ای است
پس ایه مورد بحثتان منتفی است

دقت کنید در آیه می گوید :

پس آنها را در گرفتاريها بخوانيد ، اگر راست مى‏گوييد بايد شما را اجابت كنند.

اگر خواندن بگیریم
یعنی خواندن چه حی و چه مرده
خوب دوستان توضیح دادند یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا
اینا حضرت یعقوب را خواندن دیگر خوب الان 3 قضیه ایجاد می شود :1- حضرت یعقوب مستجباب الدعوه نبوده طبق این ایه چون د گرفتاری او را خواندن که نمی دانم کسی می توان چنین حرفی را بزند یا خیر 2-شما ایه را بد ترجمه و بد فهمیده اید 3-نعوذ بالله داستان حضرت یوسف یک افسانه ای بیش نبوده !!

در ضمن خیلی تعجب می کنم از عده ای که ادعای روحانیت می کنند و از سخنان دیگر علما بزرگ که حتی بگویم هزاران هزاران نفر جمع شوند خاک پای چنین اشخاصی نمی شوند
فقط یک جمله می گویم و بس
فکر کنم در حوزه ای که درس می خوانید اسم سید العارفین آیت الله العظمی سید علی قاضی طباطبایی صلوات الله علیه را شنیده باشید که علامه طباطبایی ره از ایشون به سید العلما الربانیین تعبیر می کند اقای علمای ربانی
در شرح سخنانشان امده است
علامه طباطبایی از ایت الله قاضی :همه فیض ها از ابی عبدالله است

شیعه یعنی این !

عالم مقدس ملکوت;550226 نوشت:
؟ کجا امده به جای یا الله یا رحمن بگویید یا علی یا ابالفضل ؟؟!!! کجا امده مریض شدی بگی یا زهرا شفا بده ؟!!!!! کجا امده خود به قبور ائمه ببندی و حاجت بطلبی ؟؟؟!!!!!! کجا امده به جای حج خانه خدا دائم بری کربلا ؟؟!!!! کجا امده این قدر که زیارت عاشورا و این دعا و ان دعا میخوانی یک بار هم با کلام الله انس نداشته باشی تا بدین انحرافات گرفتار شوی ؟؟؟؟؟؟

اما جواب اول که گفتید به جای یا رحمن بگوید یا علی این منطق قران و روایته
همانطور که برادر اهل سنت واقعی فرمودند:
اهل سنت واقعي;550290 نوشت:
ولله الأسماء الحسنى فادعوه بها ایه 180سوره اعراف
و نامهاى نيكو به خدا اختصاص دارد پس او را با آنها بخوانيد

الحسين بن محمد الأشعري ومحمد بن يحيى جميعا ، عن أحمد بن إسحاق ، عن سعدان بن مسلم ، عن معاوية بن عمار عن أبي عبد الله عليه السلام في قول الله عز وجل : " ولله الأسماء الحسنى فادعوه بها " قال : نحن والله الأسماء الحسنى ( 1 ) التي لا يقبل الله من العباد عملا إلا بمعرفتنا .
به خدا قسم ما اسماء حسنی هستیم .

کتاب اصول کافی ج1ص143

خوب اگر این ایه و این روایت را کنار هم قرار بدهی کاملا درست در میاد که توسل و یا علی و یا حسین و... هیچ عیبی ندارد


بله همانطور که حضرت زهرا گفت : يا أبت يا رسول الله ، ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب
الامامه و السیاسه ج1ص20
فعل تقریر سخن معصوم نه فقط سخن معصوم
خود ائمه در روایت بالا می گند ما را بخوانید ایا خدا گفته در ایه 180 سوره اعراف من را در موقع مریضی نخوانید اگر بگید نه پس همانطور ائمه هم عیبی ندارد طبق ایه 180
اصلا کاری نداریم به اهل تشیع نگاه کنید در مورد اقا امام موسی بن جعفر اهل سنت چه می گویند ؟؟
وکان معروف فعند اهل العراق بقضاء الحوائج
صواعق المحرقه ص 203
خیلی جالبه شما می فرمایید عبادر امثالکم اگه راست می گید بخونید
ولی اهل عراق معروف است به بباب الحوائج
در ضمن توسل به پنج تن آل عبا از شیوه پیامبرا است ملاحظه کنید :
توسل به پنج تن آل عبا از شیوه پیامبران بوده است

. هرگاه كه زكريا نام محمد، علي، فاطمه، و حسن (ع) را مي برد، اندوهش برطرف مي شد، ولي همين كه نام حسين (ع) را مي برد، بغض گلويش را مي فشرد و نفسش به شماره مي افتاد و گريه اش مي گرفت. روزي گفت: خداوندا! چه سري دارد كه هرگاه نام چهار نفر از اينان را مي برم غم و اندوهم برطرف شده و خاطرم تسكين مي يابد،
بعد گفت:

خداوندا! فرزندي به من بده كه در دوران پيري ديدگانم به او روشن شده، وارث و جانشين من باشد! او را براي من به مانند حسين (ع) نسبت به حضرت محمد (ص) قرار ده! بعد از آنكه او را به من دادي، مرا گرفتار محبت او گردان و بعد همانگونه كه حبيبت محمد (ص) به مصيبت او دچار مي شود، مرا نيز دچار مصيبت او بگردان!
خداوند، يحيي (ع) را به زكريا داد و او را به مصيبت فقدان او دچار كرد. دوران حمل يحيي، همچون دوران حمل حسين، شش ماه بود.
بحارالانوار، ج 52، ص 84.

حج واجب واجبه !!!یک ذره دقت کنید
در ضمن کسانی که از شما بیشتر درس خوانده اند اشعاری سروده اند می فرماید:
ومن حديث كربلاء والكعبة * لكربلاء بان علو الرتبة
بلاغه الامام علی بن الحسین ص 72
اینو بحر العلوم فرموده دیگه مقام کربلا خیلی بالاست

بله عده ای می خواهند دو گنج با ارزش را از ما شیعه ها بگیرند ولی کور خونده اند

علامه امینی فرمودند : دو گنج گرانبها خدا در اختیار ما شیعیان گذاشته که مخالفین ما از اون دو گنج محروم اند:1-زیارت هاست 2-دعاهاست

عجب ما قران نمی خوانیم در برنامه های ماه رمضان چه قدر جزء خوانی بود دیدید؟؟

عالم مقدس ملکوت;550226 نوشت:
کجا امده مریض شدی بگی یا زهرا شفا بده ؟

ما با زهرا س مي گويد و يا محمد مي گويم همان طور كه اين شعار اهل بيت بوده است

- علی بن إبراهیم ، عن أبیه ، عن أحمد بن محمد بن أبی نصر ، عن معاویة بن عمار عن أبی عبد الله ( علیه السلام )
قال : شعارنا ( یا محمد یا محمد )
وشعارنا یوم بدر ( یا نصر الله اقترب اقترب ) وشعار المسلمین یوم أحد ( یا نصر الله اقترب ) ویوم بنی النضیر ( یا روح القدس ارح ) و یوم بنی قینقاع ( یا ربنا لا یغلبنک ) ویوم الطائف ( یا رضوان ) وشعار یوم حنین ( یا بنی عبد الله [ یا بنی عبد الله ] ) ویوم الأحزاب ( حم لا یبصرون ) ویوم بنی قریظة ( یا سلام أسلمهم ) ویوم المریسیع وهو یوم بنی المصطلق ( ألا إلى الله الأمر ) ) ویوم الحدیبیة ( ألا لعنة الله على الظالمین ) ویوم خیبر یوم القموص ( یا علی آتهم من عل ) ویوم الفتح ( نحن عباد الله حقا حقا ) ویوم تبوک ( یا أحد یا صمد ) ویوم بنی الملوح ( أمت أمت ) ویوم صفین ( یا نصر الله )
وشعار الحسین ( علیه السلام ) ( یا محمد ) وشعارنا ( یا محمد )

امام صادق علیه السلام می فرماید:شعار ما اهل بیت،: «یا محمّد! یا محمّد ! » است ، شعارمان در جنگ بدر: «اى یارى خدا، نزدیک شو، نزدیک شو ! » و شعار مسلمانان در جنگ اُحُد : «اى یارى خدا ، نزدیک شو ! » بود ... و شعار حسین علیه السلام در کربلا : «یا محمّد ! » بود . شعار ما اهل بیت نیز: «یا محمّد ! » است.
اصول کافی ج5 ص 47 روایت صد درصد صحیح



در آخر:
عایشه به دیگر مردم،می گفت:برای حل مشکلات خود،یا محمد بگویید
عبدالله بن عمر،یا محمد می گوید و پای او که مشکل داشت،خوب می شود
یک نابینا به عثمان بن حنیف صحابی برای حل مشکل خود،چاره می خواهد،و این صحابی جلیل القدر،به او می گوید:به رسول الله ص،متوسل شو. و او همین کار را می کند،و مشکلش حل می شود
ائمه اهل بیت هم می فرمایند:شعار ما اهل بیت نیز،یا محمد است.
ائمه اهل بیت علیهم السلام و اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله،همه مشرک بوده وهیچ کدام نمی دانسته اند که توسل شرک است؟فقط شما 4 تا وهابی فهمیدید؟

داداش اهل سنت واقعی گل گفتی همه مشرک به جز عده ای کم بذار حال کنند در پیرو سخنانتان:
ی شوند
سلام علیکم و عرض ادب خدمت دوستان ..
دوستان بنده اسنادی را خدمتتان عرض می کنم علما اهل سنت به مرده توسل کردند
الشافعي : أيام كان ببغداد ، قال : إني لأتبرك بأبي حنيفة ، وأجئ قبره كل يوم ، فإذ عرضت لي حاجة صليت ركعتين وجئت إلى قبره ، وسألت الله تعالى الحاجة عنده ، فما تبعد أن تقضى
اولین شخص : امام شافعی است که به قبر ابو حنیفه می رفته است و نماز به جار می اورده است و حاجتش را می خواسته
تاريخ بغداد 1 : 123
وقال ابن حجر : كان الشافعي - أيام كان ببغداد - يجيء إلى ضريح أبي حنيفة يزوره فيسلم عليه ، ثم يتوسل إلى الله تعالى به في قضاء حاجته . ولما بلغ الشافعي أن أهل المغرب يتوسلون بما لك لم ينكر عليهم
باز هم امام شافعی بوده است که متوسل می شده است
کتاب الخیرات الحسان اقای ابن حجر هیثمی در مورد ابوحنیفه :شافعی می اد می گه من تبرک به قبر ابو حنبیه می کنم خوب امام شافعی الان کافر شده است ؟؟انی لاتبرک بابی حنیفه و اجیء علی قبره می ام سر قبرش دعا می خوام
در پاورقی امده است تمام رجال ثقه است
أحمد بن حنبل : ثبت أن أحمد توسل بالشافعي حتى تعجب ابنه عبد الله ، فقال له أبوه : إن الشافعي كالشمس للناس وكالعافية للبدن4
الخيرات الحسان / لابن حجر : 94 .
مشرک دوم : امام احمد حنبل توسل می کرده است به قبر امام شافعی
أبو علي الخلال : شيخ الحنابلة في وقته ، يقول : ما همني أمر فقصدت قبر موسى بن جعفر ، فتوسلت به ، إلا سهل الله تعالى لي ما أحب
تاريخ بغداد 1 : 120
مشرک سوم : شیخ ابوعلی خلال به قبر حضرت رضا ع متوسل می شده است
إبراهيم الحربي : قال في قبر معروف الكرخي : قبر معروف الترياق المجرب ، أي في قضاء الحوائج
تاريخ بغداد 1 : 122 ، وصفوة الصفوة / لابن الجوزي 2 : 321 / 260
قبر معروفی است که حوایج می را می دهد

- أبو الفرج ابن الجوزي : نقل ابن الجوزي أخبارا كثيرة جدا في زيارة قبر أحمد والتبرك والتوسل به ، منها : عن عبد الله بن موسى ، قال : خرجت أنا وأبي في ليلة مظلمة نزور أحمد ، فاشتدت الظلمة ، فقال أبي : يا بني ، تعال حتى نتوسل إلى الله تعالى بهذا العبد الصالح حتى يضيء لنا الطريق ، فإني منذ ثلاثين سنة ما توسلت به إلا قضيت حاجتي ، فدعا أبي وأمنت على دعائه ، فأضاءت السماء كأنها ليلة مقمرة حتى وصلنا إليه
مناقب الإمام أحمد بن حنبل / لابن الجوزي : 400 ، 563
می گه اخبار زیاد است که به قبر امام احمد بن حنبل متوسل شدند و حاجت دیده اند
خوب یکی از بت خانه ها که می گید شما قبر حضرت رضا بت خانه است قبر امام احمد است چرا خراب نکردید ؟؟
--------------------------------------------
چندتن از علمای دیگر مانند محمد بن مومل :
محمد بن مؤمل كه از علماء بزرگ حنفي مذهب و متوفاي 373 هجري است، مي‌گويد:
خرجنا مع امام اهل الحديث، ابي بكر بن خذيمة وعديله أبي علي الثقفي مع جماعة من مشايخنا و هم إذ ذاك متوافرون إلي علي بن موسي الرضا بطوس قال: فرأيت من تعظيمه يعني إبن خزيمة لتلك البقعة و تواضعه لها و تضرعه عندها ما تحيرنا.
ما همراه تعدادي از علماء بزرگ رفتيم به زيارت قبر آقا امام رضا (عليه السلام) و ديدم كه آقاي إبن خزيمه، يك تعظيم و تواضعي نسبت به قبر امام رضا (عليه السلام) داشت كه براي ما تعجب آور بود.
تهذيب التهذيب إبن حجر، ج7، ص339

مشرک بعدی اقای ابن حبان
آقاي إبن حبان مي‌گويد:
ما حلت بي شدة في وقت مقامي بطوس فزرت قبر علي بن موسي الرضا صلوات الله علي جده و عليه و دعوت الله إزالتها عني إلا أستجيب لي و زالت عني تلك الشدة و هذا شئ جربته مرارا فوجدته كذلك، أماتنا الله علي محبة المصطفي و أهل بيته صلي الله عليه و سلم الله عليه و عليهم أجمعين.
من مدتي در مشهد بودم، هر وقت گرفتار مي‌شدم، به حرم امام رضا (عليه السلام) مي‌رفتم و در آنجا متوسل مي‌شدم و از خداوند رفع گرفتاريم را مي‌خواستم و گرفتاريم برطرف مي‌شد. من هر وقت كه رفتم آنجا متوسل شدم، جواب گرفتم و اين را من تجربه كرده ائمه (عليهم السلام)؛ و در آخر هم مي‌گويد: خداوند ما را بميراند بر محبت مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) و أهل بيت (عليهم السلام) او.
الثقات إبن حبان، ج8، ص457
منبع سایت ولی عصر
---------------------------------------------
من فقط یک سوال می پرسم از اون هایی که می گند توسل شرکه ایا این علما مشرک شدند یا خیر ؟؟؟؟فقط یک کلمه بله یا خیر
نتیجه گیری :
بنده ثابت کردم که حداقل 7 تن از علمای بنام اهل سنت مشرک هستند خوب حنبلی ها چه قدر از جمعیت جهان هستند؟؟
جمعیت جهان را ویکیپدیا به صورت تصویر در اورده است :
http://commons.wikimedia.org/wiki/File:Muslims_schools.png?uselang=fa
شما حنبلی و شافعی را در نظر بگیرید کلا مشرک خوب چیزی از اهل سنت نمون

تفضیل:
kheyme133.ir/Forum/Catgory/310/Post/2508

جواب ما را بدهيد ايا شما دليلي داريد كه مي گويد يا قرص؟ ميوگويد يا دكتر؟

ما براي يا محمد گفتنمان دليل داريم همان گونه كه حضرت بوسف گفت يا پيراهن ما مي گويم يا محمد مگر اينكه شما بگويد مقام اهل بيت از پيراهن يوسف هم معاذ بالله پايين تر باشد پاسخ ما را بدهيد

توسل ابوحنفيه به كفش و پرستيدن ان

ابوحنیفه گفت:
اگر مردى این کفش را به منظور نزدیک شدن به خداوند بپرستد، من اشکالى در آن نمى ‌بینم؛ پس سعید گفت: این کفر آشکارى است
أن أبا حنیفة قال : لو أن رجلا عبد هذه النعل یتقرب بها إلى الله ، لم أر بذلک بأسا . فقال سعید : هذا الکفر صراحا
تاریخ بغداد – الخطیب البغدادی – ج ۱۳ – ص ۳۶۹- دار الکتب العلمیة
المعرفة والتاریخ – ج ۳- ص۹۶- دار الکتب العلمیة

[="Blue"][="#0000FF"]من ادامه سخنی در این تایپک نمیبینم زیرا مغلطه جویان از هر مغلطه ای استفاده میکنند .....

فقط چند نکته به اختصار عرض میکنم :

اولا : حضرت یوسف علیه السلام میفرماید : این پیراهن ببرید رو صورت پدرم بیندازید او بینا میشود ... ولی نمیفرماید این پیراهن شفایش میدهد فقط بویی که ان لباس بواسطه حضرت یوسف گرفته بود باعث شد چشمان یعقوب شفا دهد .... لباس یوسف به مانند همان قرص و دکتر عمل کرد ولی ایا خود یوسف فرمود که من پدرم شفا میدهم که شما شفای خود را از غیر الله میطلبید ؟؟؟؟؟؟!!!! بعدش هم اون عمل مستقیم به دستور نبی خدا انجام شد ولی ایا شما زمان ائمه بودید که ایشان بفرمایند دور قبور ما اهن بکشید و دست بزنید شفا بگیرید ؟؟؟؟؟؟!!! یا خود به ضریح فولاد ببندید ؟؟؟؟

دوما : وسیله مادی با اثر معنوی کار متفاوت است ! خداوند عالم ماده را عالم اسباب و مسببات افریده است ! طبیعی است انسان برای درمان مرض مادی خود متوسل به یک عامل مادی به نام قرص و دکتر میشود ! ولی ائمه ای که 1400 سال پیش از دنیا رفتند چه ربطی به این سبب مادی شما دارند ؟؟؟؟؟ ایا ان بزرگواران دکتر بودند ؟؟؟؟ یا اگر فرضا دکتر بودند اکنون ایا در قید حیات هستند که صداشون میزنید ؟؟؟؟؟!!! شما برای یک معلول مادی علت غیر مادی میجویید !!! و این خارج از عقل و محکوم به شرک است .... تنها عامل معنوی که میتواند در کنار علت مادی کارساز باشد یک چیز است و ان قدرتی است که حی قیوم است و همه چیز به دست اوست و همیشه در حیات است ....... و اذا مرضت فهو یشفین : ایه 80 سوره الشعرا

جناب امار شیعه ! شما لطفی میکردید مغلطه دوستتان را در پاسخ به ما میخواندید که دوباره تکرار نکنید ! بنده عرض کردم صدا زدن رسول خدا در ایه فوق صدا زدن معمولی است و صدا زدنی که خداوند نهی میکند خصوصیات الهی دادن به غیر خداوند است .....

در مورد ایت الله قاضی هم بهتره سخن نگید زیرا ایشان در زمان خود مطرود حوزه علمیه بوده است و بهتر است در مسیر کشف حقیقت به مقوله عرفان و شهودیات افراد متوسل نشوید !

در مورد شعار یا محمد یا محمد ! حضرت نفرموده ما از این شعار مدد میگرفتیم بلکه منظور حضرت شعار یا شناسه ما برای جهانیان در یا محمد یا محمد بوده است ! که نشان گر مسلمانان باشد ! ولی ایا جایی سراغ دارید یکی از هزاران امور عجیبی که امروزه انجام میدهید را ائمه انجام داده باشند ؟؟؟ ایا امام صادق رفته کربلا و شفا خواسته ؟؟؟؟!!!!! ایا امام صادق علیه السلام از دون الله مدد گرفته ؟؟؟؟؟؟!!!!

در مورد چند نقلی که جناب امار شیعه از دیگران اورد : اولا عملکرد دیگران معتبر نیست بلکه قران کریم است که محور عقاید است ! دوما ان چه معروف است جناب ابن حنبل از ابوحنیفه متنفر بوده است حال چگونه به قبرش متوسل شده است ؟؟؟!!!!!

سخنان تند احمد حنبل درباره ابوحنيفه مشهور است ... از جمله : ذكر أبو حنيفة عند أحمد بن حنبل فقال رأيه مذموم : نزد احمد حنبل نامي از ابوحنيفه آمد و او گفت: نظراتش مذموم است (الجرح و التعديل ج8 ش2062)

سمعت احمد بن حنبل يقول ما قول أبي حنيفة والبعر عندي إلا سواء : از احمد حنبل شنيدم كه مي گفت سخنان ابوحنيفه و نعره شتر در نزد من يكي هستند (تاريخ بغداد 13/439)(کتاب السنة، ش230)

سایر مثال هایی هم که زدید اصلا توسل افراد به شکل شما نبوده بلکه تعظیم و اکرام بوده است و ان چه هم که بوی توسل میدهد از نوع شما نبوده بلکه توسل شرعی بوده طرف میامده نماز میخوانده و التماس دعا به صاحب قبر میگفته نه اینکه صاحب قبر را قدرتمند در براوردن حاجت بداند ....

مسیر سلوک اجماع مسلمین از قدیم تا به جدید توجه و استغاثه به سمت نیروی لایزال عالم هستی الله تبارک و تعالی بوده است و غیر ان موجود نبوده مگر از عصر صفویه که مکتب اهل بیت را تحریف و ان را وارونه و شرک الود به جهانیان عرضه کردند ................ و اگر اندکی دل خود را تسلیم خداوند کنید و غیر او را از خانه دل بزدایید نور توحید را در قلوب شما منور خواهد کرد و متوجه خواهید شد

و السلام علی من اتبع الهدی[/][/]

اقای ملکوت عزیز که از ما غلط املایی می گیرید عمار هستم نه امار
جواب دهید هیچ جوابی ندیدیم .و در ضمن در مورد علامه قاضی گفتم علامه طباطبایی می فرمودند سید العلماء الربانیین در مورد چه کسی آمده
آهان یادم اومد پس اون اقای انگلیسی هم که میاد به ایت الله بهجت توهین می کند هم گویا حق است بر طبق سخنان شما چون ایشون شاگرد سید العارفین اقای قاضی بودند
همین سخنان احمد حنبل رو برو به مولوی عبدالحمید و عبدالمجید بگو .
عه یادم اومد شافعی هم جزو شیعه هاست و شیعه الان حدود1میلیاردم می رسه چون در شرح حالش اومده کان تشیع شدیدا در الفهرس ابن ندیم
عه حاکمم جرح شده جزو شیعه هاست
لینک زیر را مشاهده کنید:

http://www.askdin.com/thread33017.html
در ضمن سخن اهل سنت بر ما حجت نیست
عملکرد معتبر نیست نمی دانم این را از قصد گفتید یا خیر چونکه فعل و تقریر و سخن معصوم حجته! نه فقط سخن!
عزیز متنفر بودن چه ربطی داره؟
در دنیای امروزی کارت پیش کسی گیر باشه و ازش منتفر باشی نمی ری پیشش؟
این دیگه استدلال ما فوق الغیر علمیه

عزیز من اجماع رو خوب اومدی حتما از نوع اجماع نوع سومه که در تشیع بیشتر از دو تا نیست
این قدر دوستان مثال زدند از صحابه و ...خیلی جالب شد صحابی رضی الله اجمعین جزو مسلمونا نیستن از دیدگاه مولانا ملکوت در دفتر خاطرات خود حک می کنیم!

user;537078 نوشت:
باسلام
آیا خداوند بدون واسطه هم فیض میدهد؟
...

سلام علیکم،
البته قبلاً هم در همین تاپیک هم نظرم را داده‌ام ولی با این وجود یک آیه‌ی قرآن و تفسیرش هم هست که شاید به حل مسأله به شما کمک کند:

... وَ لَيْسَ الْبِرُّ‌ بِأَن تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِ‌هَا وَلَـٰكِنَّ الْبِرَّ‌ مَنِ اتَّقَىٰ ۗ وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا ۚ وَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ [البقرة،‌۱۸۹]
... و نیکوکاری بدان نیست که از پشت دیوار به خانه درآیید (چه این کاری ناشایسته است) ولی نیکویی آن است که پارسا باشید و به خانه‌ها (و به هر کار) از راه آن داخل شوید، و تقوا پیشه کنید، باشد که رستگار شوید.

در تفسیر آمده است که بیوت خداوند عز و جل اهل بیت علیهم‌السلام هستند که به واسطه‌ی ایشان فیض داده می‌شود، کسی که از ایشان اطاعت کند از درب خانه وارد شده است و کسی که از ایشان مخالفت کند از پشت خانه وارد شده است ...:

الطبرسي في (الاحتجاج): عن الأصبغ بن نباتة، قال: كنت جالسا عند أمير المؤمنين (عليه السلام) فجاءه ابن الكواء، فقال: يا أمير المؤمنين، [من البيوت في‏] قول الله عز و جل وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى‏ وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها؟ فقال (عليه السلام): «نحن البيوت التي أمر الله بها أن تؤتى من أبوابها، نحن باب الله و بيوته التي يؤتى منها، فمن بايعنا و أقر بولايتنا فقد أتى البيوت من أبوابها، و من خالفنا و فضل علينا غيرنا فقد أتى البيوت من ظهورها».

یعنی همه از این خاندان روزی خود را می‌گیرند، چه مؤمن چه کافر، اما برخی روزی (مادی یا معنوی) خود را از راه حلال (اطاعت خداوند و خلفایش) می‌گیرند و برخی روزی خود را حرام دریافت می‌کنند. در این زمینه روایتی هم هست که حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام با یکی از صحابه به مسجد می‌روند جوانی را که بی‌کار یک گوشه ایستاده بود صدا می‌کنند و می‌فرمایند تا نمازمان را بخوانیم چهارپایان ما را نگاه دار، او هم قبول می‌کند، بعد که می‌روند و بر می‌گردند می‌بینند آن جوان نیست و افسار چهارپایانشان هم نیست ... در بازار می‌گردند تا می‌بینند افسار چهارپایانشان دست شخصی است که دارد داد می‌زند تا آن بفروشد ... فرمودند این را چه کسی به شما داده است؟ مشخصات همان جوان را داد ... امام فرمودند که این افسار مال من است به همان قیمتی که از او خریدی به من پس بده ... می‌گوید دو درهم ... امام دو درهم به او می‌دهند ... بعد می‌فرمایند این دو درهم را کنار گذاشته بودم که به آن جوان بدهم ... روزی نزد خداوند مقسوم است او فقط حلالش را حرام کرد ...، اگر درست خاطرم باشد.
این حتی در مورد رزق معنوی هم هست ... مزد رسالت رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله مطابق قرآن «مودة‌ذی‌القربی» است، به قول بزرگی کسی که مزد رسالت را ندهد و از قرآن استفاده کند سارق است ... خداوند هم در حرامش برکتی قرار نداده است ... قرآن مایه‌ی گمراهی ایشان خواهد شد ...

اگر اشتباه نفهمیده باشم
یا علی

owari;537170 نوشت:
خیر نمی‌رسد مگر به رسول خدا و سپس اهل بیت او که کلهم نور واحد.

یعنی می گویید خدا در ایات زیر دروغ گفته ؟!!!
لطفا و خواهشا به حاشیه نروید و فقط بگویید این ایات دروغ است یا راست ؟


وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ

چون بندگان من در باره من از تو بپرسند ، بگو که من نزديکم و به ندای کسی که مرا بخواند پاسخ می دهم پس به ندای من پاسخ دهند و به من ايمان آورند تا راه راست يابند


کیست جز او که درمانده را زمانی که او را بخواند پاسخ دهد و غم های او را برطرف سازد

ایا خدا برای بنده اش کافی نیست ؟

صادق;550249 نوشت:
از اینرو ما لياقت برقراري رابطه مستقیم با خداوند را نداريم زيرا با او سنخيت نداريم، گناهان ما، خيلي ما را از او دور کرده است، و به خاطر اين، ما از توسل استفاده مي کنيم. ما اعتقاد نداريم که توسل خواستن از انبياء و ائمه است بلکه اعتقاد داريم قاضی حاجات و استجاب کننده‌ی حقیقی دعوات خداوند است و انبیاء و ائمه‌ی اطهار تنها واسطه‌ی فیض الهی اند.

سلام

استاد بزرگوار سخنان شما با ایات خداوند در زیر در تضاد است

یا شما اشتباه می کنید یا خداوند

سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ

چون بندگان من در باره من از تو بپرسند ، بگو که من نزديکم و به ندای کسی که مرا بخواند پاسخ می دهمپس به ندای من پاسخ دهند و به من ايمان آورند تا راه راست يابند

کیست جز او که درمانده را زمانی که او را بخواند پاسخ دهد و غم های او را برطرف سازد

ایا خدا برای بنده اش کافی نیست ؟

گیلدان;554503 نوشت:
سلام

استاد بزرگوار سخنان شما با ایات خداوند در زیر در تضاد است

یا شما اشتباه می کنید یا خداوند

سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ

چون بندگان من در باره من از تو بپرسند ، بگو که من نزديکم و به ندای کسی که مرا بخواند پاسخ می دهمپس به ندای من پاسخ دهند و به من ايمان آورند تا راه راست يابند

کیست جز او که درمانده را زمانی که او را بخواند پاسخ دهد و غم های او را برطرف سازد

ایا خدا برای بنده اش کافی نیست ؟


سلام بر شما و ممنون از شما
من می توانم بگویم سخن استاد مطابق با قرآن است !

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا .

64 سوره نساء
اگر اين مخالفان هنگامي كه به خود ستم مي كردند (و فرمانهاي خدا را زير پا مي گذاردند) به نزد تو مي آمدند و از خدا طلب آمرزش مي كردند و پيامبر هم براي آنها استغفار مي كرد خدا را توبه پذير و مهربان مي يافتند.


شما یک آیه بیاورید که گفته است اول برید پیش خدا ؟؟
-98 سوره یوسف می گوید :
یا ابانا استغفر لنا .
چرا نگفته برید پیش خدا اول .
یعنی حضرت یعقوب نمی دونسته که خدایی وجود دارد و ایا خدا برایش کافی نیست؟؟

سوره اعراف ایه 134 می فرماید:
وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا يَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ ۖ لَئِن كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ [٧:١٣٤]
هنگامی که بلا بر آنها مسلط می‌شد، می‌گفتند: «ای موسی! از خدایت برای ما بخواه به عهدی که با تو کرده، رفتار کند! اگر این بلا را از ما مرتفع سازی، قطعاً به تو ایمان می‌آوریم، و بنی اسرائیل را با تو خواهیم فرستاد!»

چرا حضرت موسی ع نگفت اقا جان خدا هست ! چرا نگفت ایا خدا برای شما کافی نیست

user;537078 نوشت:
باسلام
آیا خداوند بدون واسطه هم فیض میدهد؟
زیرا در اینجا
http://www.javabcity.ir/node/36

بیان شده که

فیض بی واسطه و سبب محال است، تنها کسی که به او فیض بی واسطه شد اوّل ما خلق الله است یعنی کسی که اول مخلوق خداوند متعال بود و الّا غیر از آن، همه از طریق وسائط فیض الهی استرزاق می شوند

1- آیا این جمله درست است؟

2- منظور از اول ما خلق الله کیست؟ چیست؟ آدم (ع)؟ ملائکه؟ زمین و اسمان؟

3- آیا از این به بعد بدون واسطه به کسی فیض میرسد یا خیر؟

در موضوع؛ ما از وسائلی که خدا قرار داده جهت دریافت فیوضات و رفع مشکلات استفاده میکنیم زیرا خداوند وسایل را قرار داده تا از طریق وسایل ما به فیض برسیم و مشکلاتمان حل شود زیرا بدون وسیله ممکن نیست و خداوند به جزء کسی که اول خلق کرد و به او بدون واسطه فیض رسانید دیگر به کسی این چنین نمیکند و همه باید از طریق واسطه باشد.

4- آیا این جمله نیز درست است؟

لطفا بیشتر روشن کنید.


سلام
فیض بی واسطه ممکن است و بزرگان از اهل معرفت به مسیری خاص بین مخلوق و خالق قائلند که مخلوق می تواند از آن مسیر کسب فیض مستقیم داشته باشد و این ممکن است به مستهلک کردن اسباب در مسبب اصلی و برداشت انیت آنها برای اتصال مستقیم حق تعالی به مخلوق مد نظر باشد
امام سجاد ع در ابتدای دعای ابو حمزه می فرماید :وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي اُناديهِ كُلَّما شِئْتُ لِحاجَتي وَاَخْلوُ بِهِ حَيثُ شِئْتُلِسِرِّي بِغَيرِ شَفيـع فَيقْضي لي حاجَتي
این نشان از وجود راهی ویژه برای ارتباط مستقیم برای کسب فیض است
والله العالم

گیلدان;554503 نوشت:
سلام

استاد بزرگوار سخنان شما با ایات خداوند در زیر در تضاد است

یا شما اشتباه می کنید یا خداوند

سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ

چون بندگان من در باره من از تو بپرسند ، بگو که من نزديکم و به ندای کسی که مرا بخواند پاسخ می دهمپس به ندای من پاسخ دهند و به من ايمان آورند تا راه راست يابند

کیست جز او که درمانده را زمانی که او را بخواند پاسخ دهد و غم های او را برطرف سازد

ایا خدا برای بنده اش کافی نیست ؟

با سلام وتشکر .
از این که پیگیر سوال تان هستید از شما باید تقدر نمود .
ولی در تعبییرات خود و الفاظی که به کار می برید بشتر دقت نماید .
مثلا این تعبیر شما :
(یا ..... اشتباه می کنید یا خداوند)
یا در پست دیگر تان آمده :

( می گویید خدا در ایات زیر دروغ گفته ؟!!!
لطفا و خواهشا به حاشیه نروید و فقط بگویید این ایات دروغ است یا راست ؟)

این گونه تعبیر در باره ساحت قدس الهی نادرست است . انسان وقتی در باره خالق خود سخن می گوید باید بنده وار حرف بزند مثلا مأدب وبا تعبیر زیبا ومحترمانه ومانند آن .
البته شما از روی عمد ویا غرض این گونه تعبیر ننموده اید بلکه توجه به حرف وتعبیر تان نداشته اید ولی باید بشتر دقت نماید .
بعد از دیدن سوال تان به صفحه مشخصات شما مراجعه نمودم دید م پایه علمی تان را پنجم ابتدایی درج نموده اید . با توجه به این نکته خوب است اول آیه مورد استناد تان معنا وتفسیر شود .
بعد با مثال های متناسب با شرایط علمی تان پاسخ لازم همراه با مثال های ملموس ومحسوس تقدیم گردد .
مفسر بزرگ معاصر علامه طباطبایی با استفاده از دو آیه «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»؛(1) «هرگاه بندگانم از من سؤال کردند، من نزدیک هستم و دعای دعا کننده را هرگاه مرا بخواند اجابت می‏کنم»و آیه «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛(2) «بخوانید مرا .استجابت می‏کنم شما را»
می‏فرماید که در استجابت دعا دو چیز معتبر است:
یکم) دعوت، خواستن و طلب باشد، آن هم به راستی و صداقت؛ نه این که لقلقه زبان باشد که لفظ «ادعو» آن را می‏رساند.
دوم) فقط از خداوند بخواهد که لفظ «عنّی» همین را می‏فهماند.
بنابراین اگر به یک سبب از هزاران اسباب خارجی اعتماد کند، از خدا نخواسته و در این جا «عنّی» محقق نشده است.(3)
پس معنای آیه همان طور که شما هم کمی توجه دارید این است که حاجت دهند ه فقط خداوند است وفقط باید از خدا چیزی خواست ونه از غیر او .
ولی باید توجه نماید که واسط قرار گرفتن چیزی در دریافت فیض ورحمت الهی هر گز تعارضی با مسله یاد شده ندارد .
حالا به مثال های ساده دقت نماید :
مثلا جای تردید نیست که شفا دهنده خداوند است، ولی باید به پزشک متخصص مراجعه کرد و دارو مصرف کرد تا شفا پیدا نمود ،چون خداوند مجرای دریافت شفا را در دارو قرار داده است ودارو وپزشک واسطه شفا اند ولی شفا دهنده فقط خداوند است .
یا مثلاً برای رفع تشنگی باید از آب استفاده کرد. وآب واسطه رفع تشنگی است گرچه خالق آب وفیض وبر طرف کننده عطش خداوند است .
از این گذشته باید توجه داشته باید که آیات قران را درهر مسله باید به کمک یکدیگر فهمید .
دقت نماید در مسله مورد بحث ریشه اصلی واسطه فیض و توسل در قرآن کریم آمده :
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ؛(4) اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خدا پروا کنید و با وسیله به او توسل جویید».
با توجه به اینکه کلمه وسیله در آیه اطلاق دارد، شامل همه امور معنوی می‌شود که انسان را برای دریافت حاجت از خداوند کمک می‌کند، بنابر این همان طور که برای گرفتن حاجت به خانه خدا و حجر الاسود و نماز و روزه و درود به پیامبر متوسل می‌شویم، به ارواح و قبور مطهر پیامبر، اولیای الهی، و بندگان صالح نیز می‌توان متوسل شد و آن ها را در پیشگاه خداوند شفیع قرار داد و از خداوند حاجت مي خواهيم .
حکمت اعطای این نقش به بزرگان دین و اولیای الهی، جایگاه معنوی آنان است، همه موجودات عالم هستی، آیات و نشانه‌های حضرت حق‌اند، هر موجودی به اندازه وسعت وجودی خود نشانگر اسما و صفات خداوند هستند، عالی‌ترین و تابناک‌ترین جلوه و ظهور حضرت حق تعالى در آینه وجود پیامبر و ائمه تحقق یافته است، آن ها مظهر کامل اسما و صفات خداوندند، توسل به ارواح و قبور مطهر آنان توجه به مظاهر اسمای خداوند است. برای دریافت فیض الهی. این کار از نظر عقلی و شرعی نه تنها محذوری ندارد، ‌بلکه یک کار پسندیده است. در آموزه‌های دینی در این باره دلایل بسیار وجود دارد.(5) چه این که با اندک دقت در اطراف خود متوجه می شویم که گردش امور هستی، بر اساس اسباب و وسایل و به تعبیری دیگر واسطه فیض و توسل است. آب و مواد غذایی از طریق ریشه، تنه و شاخه درخت، به برگ آن می رسد. ریشه درخت از طریق برگ، نور و هوا را دریافت می‌کند. باران که می‌بارد، به واسطه ابر است. ابر به وسیله گرم شدن آب دریا در اثر نور خورشید ایجاد می شود. در حدیثی از امام صادق (ع) آمده: خدا ابا دارد که کارها بدون سبب و علت و واسطه جریان پیدا کند. (6)
وهم چنین خداوند متعال دستور داده کسانی که می‌خواهند گناهان‌شان آمرزیده شود،باید به در خانه پیامبر بروند. علاوه بر آن که خود طلب مغفرت می‌کند، از آن بزرگوار بخواهند که از خدا برای طلب مغفرت نماید:
اگر ایشان هنگامی که با ارتکاب گناه به خود ستم کردند، نزد تو می‌آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند و پیامبر هم برای ایشان طلب مغفرت می‌کرد ،خدا را توبه‌پذیر مهربان می‌یافتند».(7) فرزندان یعقوب هنگام پشیمانی از گناه خود به یعقوب(ع) خود متوسل شدند (8) با اذعان به این نکته قرانی دیگر معنا ندارد که شما در باره واسطه فیض بودن ائمه ع دچار تردید شود . بنا براین راه دستیابی به رحمت واسعه الهی در ساحات مختلف زندگی دنیای و اخروی، امور دینی و دنیا، واسطه فیض و وسایل و اسباب است که خداوند معرفی کرده که بندگانش از همان طریق بروند تا به رحمت او برسند، پس نه تنها منافاتی با توحید وفقط به خدا توجه نمودن ندارد ، بلکه به گفته آموزه‌های وحیانی راه همان است که بیان شد .برای رسیدن به فیض رحمت خدا باید به در خانه اهل بیت رفت و رحمت الهی را از مجرای وسایط فیض آن دریافت کرد.
برای رفع مشکلات باید از خداوند طلب کمک نمود. از خداوند خواست تا مشکلات رفع گردد، ولی از آن جا که ائمه (ع) مظهر اسمای الهی اند، به عنوان خلیفه خداوند در زمین رفع مشکلات از مردم به وسیله آن ها انجام می‌شود.
واسطه قرار دادن اولیاى الهى و حاجت خواستن از آنان، به این معنى نیست که آنان را مستقل در انجام امور و شئون عالم هستى مى‏دانیم، بلکه در واقع از آنان مى‏خواهیم به خاطر منزلت و قربى که در درگاه خداوند به سبب عبودیت و بندگى خدا دارند ،از او بخواهند حاجت و خواسته ما را برآورده کند؛ یعنى حاجت‏ دهنده را خداوند مى‏دانیم. براى حاجت خواستن از خدا، بندگانى را که نزد خداوند عزیزند ،واسطه قرار مى‏دهیم که حاجت ما را از خدا بخواهند. این نحوه توسل امرى است که هم از پیامبر اکرم و هم از اصحاب ایشان دیده شده است. (9)

پی نوشت ها:
1) بقره (2)، آیه 186؛
2) غافر (40)، آیه 60؛
3) المیزان، 2، ص 30 - 33.
4. مائده (5) آیه 35.
5. سید کاظم روحانی، شفاعت و توسل، نشر بوستان کتاب قم ، ص 49 ـ 50.
6. مجلسی بحار الانوار،نشر دار الاحیا لتراث العربی، بیروت، 1403 ش. ج 2، ص 90.
7. جعفر سبحانى، آیین وهابیت، نشر دفتر انتشارات اسلامی، قم،1376 ش، ص 153.
8. یوسف (12) آیه 97.
9. محسن قرائتی، اصول عقاید، نشر موسسه ی درسهای از قرآن 1384 ش، ص99.

صادق;554517 نوشت:
با سلام وتشکر .
از این که پیگیر سوال تان هستید از شما باید تقدر نمود .
ولی در تعبییرات خود و الفاظی که به کار می برید بشتر دقت نماید .
مثلا این تعبیر شما : (یا ..... اشتباه می کنید یا خداوند)
یا در پست دیگر تان آمده :
( می گویید خدا در ایات زیر دروغ گفته ؟!!!
لطفا و خواهشا به حاشیه نروید و فقط بگویید این ایات دروغ است یا راست ؟)
این گونه تعبیر در باره ساحت قدس الهی نادرست است . انسان وقتی در باره خالق خود سخن می گوید باید بنده وار حرف بزند مثلا مأدب وبا تعبیر زیبا ومحترمانه ومانند آن .
البته شما از روی عمد ویا غرض این گونه تعبیر ننموده اید بلکه توجه به حرف وتعبیر تان نداشته اید ولی باید بشتر دقت نماید .

سلام و ممنون

استاد خدایی که من به ان اعتقاد دارم با خدای شما ظاهرا متفاوت است
استاد خدای من انسان گونه نیست که با این سخنان و نحو بیان من ناراحت شود
خدای من عاشق مطلق و عاشق بی قیدوشرط بنده اش می باشد
او مرا پست و سخیف که لایق در خانه اش نباشم نمی داند
او مرا موجودی باارزش و خلیفه خودش می داند در خانه او بدون واسطه همیشه به روی من باز است
او از پذیرش من بدون واسطه ابا ندارد و ...

صادق;554517 نوشت:
بعد از دیدن سوال تان به صفحه مشخصات شما مراجعه نمودم دید م پایه علمی تان را پنجم ابتدایی درج نموده اید . با توجه به این نکته خوب است اول آیه مورد استناد تان معنا وتفسیر شود .
بعد با مثال های متناسب با شرایط علمی تان پاسخ لازم همراه با مثال های ملموس ومحسوس تقدیم گردد .
مفسر بزرگ معاصر علامه طباطبایی با استفاده از دو آیه «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»؛(1) «هرگاه بندگانم از من سؤال کردند، من نزدیک هستم و دعای دعا کننده را هرگاه مرا بخواند اجابت می‏کنم»و آیه «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛(2) «بخوانید مرا .استجابت می‏کنم شما را»
می‏فرماید که در استجابت دعا دو چیز معتبر است:
یکم) دعوت، خواستن و طلب باشد، آن هم به راستی و صداقت؛ نه این که لقلقه زبان باشد که لفظ «ادعو» آن را می‏رساند.
دوم) فقط از خداوند بخواهد که لفظ «عنّی» همین را می‏فهماند.
بنابراین اگر به یک سبب از هزاران اسباب خارجی اعتماد کند، از خدا نخواسته و در این جا «عنّی» محقق نشده است.(3)
پس معنای آیه همان طور که شما هم کمی توجه دارید این است که حاجت دهند ه فقط خداوند است وفقط باید از خدا چیزی خواست ونه از غیر او .
ولی باید توجه نماید که واسط قرار گرفتن چیزی در دریافت فیض ورحمت الهی هر گز تعارضی با مسله یاد شده ندارد .
حالا به مثال های ساده دقت نماید :
مثلا جای تردید نیست که شفا دهنده خداوند است، ولی باید به پزشک متخصص مراجعه کرد و دارو مصرف کرد تا شفا پیدا نمود ،چون خداوند مجرای دریافت شفا را در دارو قرار داده است ودارو وپزشک واسطه شفا اند ولی شفا دهنده فقط خداوند است .
یا مثلاً برای رفع تشنگی باید از آب استفاده کرد. وآب واسطه رفع تشنگی است گرچه خالق آب وفیض وبر طرف کننده عطش خداوند است .
از این گذشته باید توجه داشته باید که آیات قران را درهر مسله باید به کمک یکدیگر فهمید .
دقت نماید در مسله مورد بحث ریشه اصلی واسطه فیض و توسل در قرآن کریم آمده :
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ؛(4) اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خدا پروا کنید و با وسیله به او توسل جویید».
با توجه به اینکه کلمه وسیله در آیه اطلاق دارد، شامل همه امور معنوی می‌شود که انسان را برای دریافت حاجت از خداوند کمک می‌کند، بنابر این همان طور که برای گرفتن حاجت به خانه خدا و حجر الاسود و نماز و روزه و درود به پیامبر متوسل می‌شویم، به ارواح و قبور مطهر پیامبر، اولیای الهی، و بندگان صالح نیز می‌توان متوسل شد و آن ها را در پیشگاه خداوند شفیع قرار داد و از خداوند حاجت مي خواهيم .
حکمت اعطای این نقش به بزرگان دین و اولیای الهی، جایگاه معنوی آنان است، همه موجودات عالم هستی، آیات و نشانه‌های حضرت حق‌اند، هر موجودی به اندازه وسعت وجودی خود نشانگر اسما و صفات خداوند هستند، عالی‌ترین و تابناک‌ترین جلوه و ظهور حضرت حق تعالى در آینه وجود پیامبر و ائمه تحقق یافته است، آن ها مظهر کامل اسما و صفات خداوندند، توسل به ارواح و قبور مطهر آنان توجه به مظاهر اسمای خداوند است. برای دریافت فیض الهی. این کار از نظر عقلی و شرعی نه تنها محذوری ندارد، ‌بلکه یک کار پسندیده است. در آموزه‌های دینی در این باره دلایل بسیار وجود دارد.(5) چه این که با اندک دقت در اطراف خود متوجه می شویم که گردش امور هستی، بر اساس اسباب و وسایل و به تعبیری دیگر واسطه فیض و توسل است. آب و مواد غذایی از طریق ریشه، تنه و شاخه درخت، به برگ آن می رسد. ریشه درخت از طریق برگ، نور و هوا را دریافت می‌کند. باران که می‌بارد، به واسطه ابر است. ابر به وسیله گرم شدن آب دریا در اثر نور خورشید ایجاد می شود. در حدیثی از امام صادق (ع) آمده: خدا ابا دارد که کارها بدون سبب و علت و واسطه جریان پیدا کند. (6)
وهم چنین خداوند متعال دستور داده کسانی که می‌خواهند گناهان‌شان آمرزیده شود،باید به در خانه پیامبر بروند. علاوه بر آن که خود طلب مغفرت می‌کند، از آن بزرگوار بخواهند که از خدا برای طلب مغفرت نماید:
اگر ایشان هنگامی که با ارتکاب گناه به خود ستم کردند، نزد تو می‌آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند و پیامبر هم برای ایشان طلب مغفرت می‌کرد ،خدا را توبه‌پذیر مهربان می‌یافتند».(7) فرزندان یعقوب هنگام پشیمانی از گناه خود به یعقوب(ع) خود متوسل شدند (8) با اذعان به این نکته قرانی دیگر معنا ندارد که شما در باره واسطه فیض بودن ائمه ع دچار تردید شود . بنا براین راه دستیابی به رحمت واسعه الهی در ساحات مختلف زندگی دنیای و اخروی، امور دینی و دنیا، واسطه فیض و وسایل و اسباب است که خداوند معرفی کرده که بندگانش از همان طریق بروند تا به رحمت او برسند، پس نه تنها منافاتی با توحید وفقط به خدا توجه نمودن ندارد ، بلکه به گفته آموزه‌های وحیانی راه همان است که بیان شد .برای رسیدن به فیض رحمت خدا باید به در خانه اهل بیت رفت و رحمت الهی را از مجرای وسایط فیض آن دریافت کرد.
برای رفع مشکلات باید از خداوند طلب کمک نمود. از خداوند خواست تا مشکلات رفع گردد، ولی از آن جا که ائمه (ع) مظهر اسمای الهی اند، به عنوان خلیفه خداوند در زمین رفع مشکلات از مردم به وسیله آن ها انجام می‌شود.
واسطه قرار دادن اولیاى الهى و حاجت خواستن از آنان، به این معنى نیست که آنان را مستقل در انجام امور و شئون عالم هستى مى‏دانیم، بلکه در واقع از آنان مى‏خواهیم به خاطر منزلت و قربى که در درگاه خداوند به سبب عبودیت و بندگى خدا دارند ،از او بخواهند حاجت و خواسته ما را برآورده کند؛ یعنى حاجت‏ دهنده را خداوند مى‏دانیم. براى حاجت خواستن از خدا، بندگانى را که نزد خداوند عزیزند ،واسطه قرار مى‏دهیم که حاجت ما را از خدا بخواهند. این نحوه توسل امرى است که هم از پیامبر اکرم و هم از اصحاب ایشان دیده شده است. (9)
پی نوشت ها:
1) بقره (2)، آیه 186؛
2) غافر (40)، آیه 60؛
3) المیزان، 2، ص 30 - 33.
4. مائده (5) آیه 35.
5. سید کاظم روحانی، شفاعت و توسل، نشر بوستان کتاب قم ، ص 49 ـ 50.
6. مجلسی بحار الانوار،نشر دار الاحیا لتراث العربی، بیروت، 1403 ش. ج 2، ص 90.
7. جعفر سبحانى، آیین وهابیت، نشر دفتر انتشارات اسلامی، قم،1376 ش، ص 153.
8. یوسف (12) آیه 97.
9. محسن قرائتی، اصول عقاید، نشر موسسه ی درسهای از قرآن 1384 ش، ص99.

بزرگوار من این مطالب را هزاران بار خوانده ام و ممنونم از شما که دوباره انها را نوشتید
منتهی من سوالی دارم که با این مطالب شما جور نمی اید
شما فرمودید باید حتما توسل به پیامبر ص و ائمه بنماییم برای رفتن به در خانه خدا و گرفتن حاجت

استاد از شش میلیاد جمعیت جهان چند میلیون شیعه هستند و اشنا با ائمه ؟

ایا میلیارها انسان دیگر که اعتقاد به پیامبر ص و ائمه ندارند در خانه خدا نمی روند ؟
ایا انها حاجت ندارند ؟ ایا خدا فقط متعلق به ما شیعیان است ؟
ایا یک مسحی وقتی به درگاه خدا دعا می کند هم باید توسل به حضرت محمد و ائمه ع کند ؟
انها چگونه با خدا ارتباط برقرار می کنند ؟
این شبهه چگونه با سخنان شما جور در می اید ؟

این هم از سخنان امام علی ع
ایا سخنان امام علی ع را هم تفسیر خواهید کرد ؟؟!!!

. توجه به دعا: و از گنجینه‌‏‌هاى رحمت او چیزهایى را درخواست کن که جز او کسى نمى‌‌‏تواند عطا کند. هر گاه او را بخوانى، ندایت را مى‌‌‏‌شنود، و چون با او راز دل‌گویى راز تو را مى‌‌‏داند، پس حاجت خود را با او بگوى، و آنچه در دل دارى نزد او باز گوى، غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن، تا غم‌‌‏هاى تو را بر طرف کند و در مشکلات تو را یارى رساند؛ مانند عمر بیشتر، تندرستى بدن، و گشایش در روزى. سپس خداوند کلیدهاى گنجینه‏هاى خود را در دست تو قرار داده که به تو اجازه دعا کردن داد، پس هر گاه اراده کردى مى‏توانى با دعا، درهاى نعمت خدا را بگشایى،

پیروز باشید

ammarshia;554511 نوشت:
سلام بر شما و ممنون از شما
من می توانم بگویم سخن استاد مطابق با قرآن است !

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا .

64 سوره نساء
اگر اين مخالفان هنگامي كه به خود ستم مي كردند (و فرمانهاي خدا را زير پا مي گذاردند) به نزد تو مي آمدند و از خدا طلب آمرزش مي كردند و پيامبر هم براي آنها استغفار مي كرد خدا را توبه پذير و مهربان مي يافتند.
شما یک آیه بیاورید که گفته است اول برید پیش خدا ؟؟
-98 سوره یوسف می گوید :
یا ابانا استغفر لنا .
چرا نگفته برید پیش خدا اول .
یعنی حضرت یعقوب نمی دونسته که خدایی وجود دارد و ایا خدا برایش کافی نیست؟؟

سوره اعراف ایه 134 می فرماید:
وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا يَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ ۖ لَئِن كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ [٧:١٣٤]
هنگامی که بلا بر آنها مسلط می‌شد، می‌گفتند: «ای موسی! از خدایت برای ما بخواه به عهدی که با تو کرده، رفتار کند! اگر این بلا را از ما مرتفع سازی، قطعاً به تو ایمان می‌آوریم، و بنی اسرائیل را با تو خواهیم فرستاد!»

چرا حضرت موسی ع نگفت اقا جان خدا هست ! چرا نگفت ایا خدا برای شما کافی نیست

سلام و تشکر جواب شما همان است که به استاد صادق دادهام

لطفا پست بالایی را مطالعه فرمایید

پیروز باشید

owari;554330 نوشت:

سلام علیکم،
البته قبلاً هم در همین تاپیک هم نظرم را داده‌ام ولی با این وجود یک آیه‌ی قرآن و تفسیرش هم هست که شاید به حل مسأله به شما کمک کند:

... وَ لَيْسَ الْبِرُّ‌ بِأَن تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِ‌هَا وَلَـٰكِنَّ الْبِرَّ‌ مَنِ اتَّقَىٰ ۗ وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا ۚ وَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ [البقرة،‌۱۸۹]
... و نیکوکاری بدان نیست که از پشت دیوار به خانه درآیید (چه این کاری ناشایسته است) ولی نیکویی آن است که پارسا باشید و به خانه‌ها (و به هر کار) از راه آن داخل شوید، و تقوا پیشه کنید، باشد که رستگار شوید.

در تفسیر آمده است که بیوت خداوند عز و جل اهل بیت علیهم‌السلام هستند که به واسطه‌ی ایشان فیض داده می‌شود، کسی که از ایشان اطاعت کند از درب خانه وارد شده است و کسی که از ایشان مخالفت کند از پشت خانه وارد شده است ...:

الطبرسي في (الاحتجاج): عن الأصبغ بن نباتة، قال: كنت جالسا عند أمير المؤمنين (عليه السلام) فجاءه ابن الكواء، فقال: يا أمير المؤمنين، [من البيوت في‏] قول الله عز و جل وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى‏ وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها؟ فقال (عليه السلام): «نحن البيوت التي أمر الله بها أن تؤتى من أبوابها، نحن باب الله و بيوته التي يؤتى منها

، فمن بايعنا و أقر بولايتنا فقد أتى البيوت من أبوابها، و من خالفنا و فضل علينا غيرنا فقد أتى البيوت من ظهورها».

یعنی همه از این خاندان روزی خود را می‌گیرند، چه مؤمن چه کافر، اما برخی روزی (مادی یا معنوی) خود را از راه حلال (اطاعت خداوند و خلفایش) می‌گیرند و برخی روزی خود را حرام دریافت می‌کنند. در این زمینه روایتی هم هست که حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام با یکی از صحابه به مسجد می‌روند جوانی را که بی‌کار یک گوشه ایستاده بود صدا می‌کنند و می‌فرمایند تا نمازمان را بخوانیم چهارپایان ما را نگاه دار، او هم قبول می‌کند، بعد که می‌روند و بر می‌گردند می‌بینند آن جوان نیست و افسار چهارپایانشان هم نیست ... در بازار می‌گردند تا می‌بینند افسار چهارپایانشان دست شخصی است که دارد داد می‌زند تا آن بفروشد ... فرمودند این را چه کسی به شما داده است؟ مشخصات همان جوان را داد ... امام فرمودند که این افسار مال من است به همان قیمتی که از او خریدی به من پس بده ... می‌گوید دو درهم ... امام دو درهم به او می‌دهند ... بعد می‌فرمایند این دو درهم را کنار گذاشته بودم که به آن جوان بدهم ... روزی نزد خداوند مقسوم است او فقط حلالش را حرام کرد ...، اگر درست خاطرم باشد.
این حتی در مورد رزق معنوی هم هست ... مزد رسالت رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله مطابق قرآن «مودة‌ذی‌القربی» است، به قول بزرگی کسی که مزد رسالت را ندهد و از قرآن استفاده کند سارق است ... خداوند هم در حرامش برکتی قرار نداده است ... قرآن مایه‌ی گمراهی ایشان خواهد شد ...

اگر اشتباه نفهمیده باشم
یا علی


مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ كيست آنكه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند ؟ با توجه به این ایه بله هم بدون واسطه هم با واسطه

نگارا;554617 نوشت:

سلام و ممنون

استاد خدایی که من به ان اعتقاد دارم با خدای شما ظاهرا متفاوت است
استاد خدای من انسان گونه نیست که با این سخنان و نحو بیان من ناراحت شود
خدای من عاشق مطلق و عاشق بی قیدوشرط بنده اش می باشد
او مرا پست و سخیف که لایق در خانه اش نباشم نمی داند
او مرا موجودی باارزش و خلیفه خودش می داند در خانه او بدون واسطه همیشه به روی من باز است
او از پذیرش من بدون واسطه ابا ندارد و ...

بزرگوار من این مطالب را هزاران بار خوانده ام و ممنونم از شما که دوباره انها را نوشتید
منتهی من سوالی دارم که با این مطالب شما جور نمی اید
شما فرمودید باید حتما توسل به پیامبر ص و ائمه بنماییم برای رفتن به در خانه خدا و گرفتن حاجت

استاد از شش میلیاد جمعیت جهان چند میلیون شیعه هستند و اشنا با ائمه ؟

ایا میلیارها انسان دیگر که اعتقاد به پیامبر ص و ائمه ندارند در خانه خدا نمی روند ؟
ایا انها حاجت ندارند ؟ ایا خدا فقط متعلق به ما شیعیان است ؟
ایا یک مسحی وقتی به درگاه خدا دعا می کند هم باید توسل به حضرت محمد و ائمه ع کند ؟
انها چگونه با خدا ارتباط برقرار می کنند ؟
این شبهه چگونه با سخنان شما جور در می اید ؟

این هم از سخنان امام علی ع
ایا سخنان امام علی ع را هم تفسیر خواهید کرد ؟؟!!!

. توجه به دعا: و از گنجینه‌‏‌هاى رحمت او چیزهایى را درخواست کن که جز او کسى نمى‌‌‏تواند عطا کند. هر گاه او را بخوانى، ندایت را مى‌‌‏‌شنود، و چون با او راز دل‌گویى راز تو را مى‌‌‏داند، پس حاجت خود را با او بگوى، و آنچه در دل دارى نزد او باز گوى، غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن، تا غم‌‌‏هاى تو را بر طرف کند و در مشکلات تو را یارى رساند؛ مانند عمر بیشتر، تندرستى بدن، و گشایش در روزى. سپس خداوند کلیدهاى گنجینه‏هاى خود را در دست تو قرار داده که به تو اجازه دعا کردن داد، پس هر گاه اراده کردى مى‏توانى با دعا، درهاى نعمت خدا را بگشایى،

پیروز باشید


باسلام وتشکر .
خوش وقت هستم که طرف سخن بنده حقیر شما با یک جهان آگاهی در باره مسله ی مورد بحث هستید .
وخوش حال شدم که آنچه در نوبت قبل در پاسخ جناب تان تقدیم داشته ام برای شما نکته ی نو به همراه نداشته بلکه درحد تجدد خاطره شما با آن گفته بوده است .
ولی آنچه در این نوبت لازم است تقدیم شود یاد آوری چند نکته است که خواهش دارم این نکته ها را بدقت وچندین بار مطالعه نماید :
1_ بی تردید خدای من وشما که افتخار پیروی اهل بیت را دارم همان خدای است که قران وپیامبر و علی وزهرا یازده فرزند معصومش سلام الله علیهم .
آن خدا ی که آنها به ما معرفی نمود سخنش در باره مسله مورد بحث همان است که در آخرین وحیانی آسمانی خود بیان نموده وقبلا به نمونه ی از آن اشاره شد .
2_ درست است که او کریم تر وغفور تر از آن است که بی ا دبی های بندگانش را با دیده اغماض ننگرد .
بی شک او خدای بنده نواز وبخشایشگر است .
ولی وظیفه بندگی ایجاب می کند ما وقتی با او ودر باره اوسخن می گویم مثل بنده سخن بگویم وادب بندگی را تا جای که می دانیم ومی توانیم مراعات کنیم .
3_ اما در باب مسله خلافت الهی انسان باید توجه داشت :
واژة خلافت به لحاظ کاربردهای مختلف معانی متفاوتی را می‌رساند ولی در معنای جانشینی و نیابت، شهرت و کاربرد بیشتری دارد،(1) اما درباره مفهوم عرفانی و وحیانی خلافت الهی گفته شده: حق تعالى ذاتاً بی‌نیاز از عالم است، ولی اسمای الهی هر کدام مظاهری دارند که آثار آن اسما به وسیله آنها ظاهر می‌گردد، بنابر این لازم است مظهر اسم الله که جامع جمیع اسما و صفات حق تعالی ، خلیفه خدا در عالم باشد تا به وسیله او همه عالم این به کمال لایق‌شان برسند. مظهر وخلیفه ، انسان کامل است که یکی از افراد نوع انسان است ؛ بنابراین خلیفه خدا در زمین نه همه انسان ها ، بلکه انسان کامل است که اسما و صفات الهی در او تجلی یافته است.
بنابر این خلافت الهی در واقع تعبیری دیگری از مظهریت اسما و صفات الهی است و گرنه خداوند که «بکلّ شیء محیط»(2) و«علی کلّ شیء شهید»(3)است از هیچ جا و از هیچ نشئه و عالم غایب نیست تا خلیفه جای او را بگیرد و جانشین او گردد. پس مراد از خلافت الهی انسان این است که او مظهر اسما و صفات خداوند و آیت وجود او در عالم است.(4)
به عبارت دیگر ، خلافت الهی انسان امر تکوینی و واقعی عینی در نظام وجود و جهان هستی است. این امر که هیچ یک از موجودات حتى موجوداتی نظیر فرشتگان مقرب الهی که از سعة وجودی بسیار بالای برخوردارند، نتوانستند به این مقام راه یابند و ردای خلافت را دربر کنند شگفت‌آر و تأمل برانگیز است و این خود بر اسرارآمیز بودن مسأله دلالت دارد.
چگونه فرشتگان مقرب که بهره‌مند از کمالات والایند و اسما و صفات حق در آن‌ها به روشنی جلوه‌گر است و جلوه‌های کامل‌تری از جمال و جلال حق را نشان می‌دهند، نتوانسته‌اند به این مقام بار یابند؟ فهم این نکته که فرشتگان چرا و چگونه نتوانستند حق خلافت را ادا کند ،نیازمند دقت و تأمل بیش‌تر از حد معمول است.
مراد از خلافت الهی انسان همان جلوه جامع بودن اوست .از طرفی فرشتگان با وجود این که آیینه شفاف صفات حق‌اند، از جامعیت لازم برخوردار نیستند تا همه اسما و صفات در وجود آنها متجلی گردد. از این رو انسان که از گسترده وجودی و جامعیت کامل بهره دارد، شایسته پوشیدن ردای خلافت الهی شده است.(5)
بنابراین یکی از اسرار اختصاص مقام خلافت الهی به انسان این است که انسان به دلیل جامعیت که در عرفان ا ز آن به کون جامع یعنی وجود جامع تعبیر شده ، شایسته مقام خلافت است ؛یعنی آدمی اگر درست عمل کند ،می‌تواند همه اسما و صفات خدا را در وجود خود تجلی کند و مظهر همه اسما شود، گرچه این امر عملاً تنها در وجود انسان کامل (انبیا و اولیای معصوم) تحقیق می‌یابد ولی به هر حال انسان از این جامعیت برخوردار است بر خلاف سایر موجودات و حتى فرشتگان که تنها می‌توانند مظهر برخی اسمای الهی باشند و نه همه اسما.
4_ اما در باره این که شش میلیارد انسان همه اورا می خوانند . باید گفت :
نه تنها آن تعداد بشر بلکه همه نظام خلقت اورا می خوانند واو خدای همه است وبه همه پاسخ می دهد وچه بسا بر اساس حکمت بالغه خود دعا های آنان را مثل دعا یک شیعه خالص ایجابت می کند .
ولی شما ای عزیز پرسشگر توجه داشته باشید که اسراری فراوان در این مسله نهفته است که تنها به قطره ی از آن حکمت متعالی حق در این باب اشاره می شود .
اجازه دهید بحث را از این جا آغاز نمایم :
بر اساس روایات، عالم برای آدمی و عالم و آدم برای انسان کامل آفریده شده. مثلاً در حدیث قدسی آمده:
«یابن آدم خلقت الأشیاء لأجلک وخلقتک لأجلی؛(6) ای فرزند آدم، همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم».
از این حدیث شریف معلوم می‌شود که جهان برای انسان و او برای خدا خلق شده است. از این رو مقام آدمی مقام خلافت الهی است و انسان خلیفه خدا در عالم است.
برخی روایات ناظر به این است که عالم و آدم طفیل وجود انسان کامل است، خداوند خطاب به پیامبر فرمود:
«وعزّتی وجلالی لولاک لما خلقت الأفلاک؛(7) به عزت و عظمتم سوگند !اگر نبودی، عالم را خلق نمی‌کردم».
خداوند خطاب به قلم فرمود:
«بنویس: لا اله إلاّ الله محمد رسول الله، آن گاه قلم از خداوند پرسید: او کیست که نامش را قرین نام خود قرار داده‌ای؟ خداوند فرمود: فولاه لما خلقتک ولا خلقت خلقی إلاّ لأجله؛(8) اگر محمد نبود، تو را خلق نمی‌کردم و عالم را جز برای او نیافریدم».
رسول خدا(ص) خطاب به امیرمؤمنان(ع) فرمود:
«یا علیّ لولا نحن ما خلق الله آدم ولا الحواء ولا السماء ولا الأرض؛(9) اگر ما نمی‌بودیم، خداوند آدم و حوا و آسمان و زمین را خلق نمی‌کرد».
بر اساس این گونه روایات معلوم می‌شود که غایت خلقت عالم و آدم، انسان کامل است و همه عالم خلقت طفیل وجود پر برکت انسان کامل است.
وجود حجت نه تنها برای هدایت انسان، بلکه برای بقا و دوام عالم ضروری است. امام باقر(ع) فرمود:
«والله ما ترک الله أرضاً منذ قبض آدم(ع) إلاّ وفیها امام یهتدى به إلى الله وهو حجته على عباده ولا تبقى الأرض بغیر امام حجة لله على عباده؛(10) سوگند به خدا که حق تعالى هرگز زمین را بدون امام که مردم را به سوی خدا هدایت نماید، نگذاشته است. او حجت خدا بر بندگانش است، و زمین هرگز بدون حجت خدا بر مردم نخواهد بود».
در روایت دیگر آمده:
«لو بقیت الأرض بغیر إمام لساخت؛(11) اگر زمین بدون امام باشد، از هم متلاشی می‌گردد».
از این حدیث معلوم می‌شود که وجود حجت و امام معصوم در عالم از وجود اکسژن و هوا ضروری‌تر است، زیرا اگر هوا نباشد، موجودات زنده و حیوانات و گیاهان نابود می‌شوند، ولی اگر حجت و امام در روی زمین نباشد، همه عالم حتى جمادات متلاشی و نابود می‌شوند.
بنابر این حجت و امام معصوم واسطة فیض خداوند در وجود و بقای عالم است. هرگز عالم و آدم بدون امام نبوده و نخواهد بود، از این رو خطاب به حضرت بقیة الله حجة ابن الحسن آمده:
«. . . الذی ببقائه بقیت الدنیا وبیمنه رُزق الورى وبوجوده ثبتت الأرض والسماء؛(12)
مهدی که چشم عالم با اوست و دنیا به بقای او باقی است و به برکتش به خلق روزی می‌رسد، زمین و آسمان به وجودش برقرار است».

پی‌نوشت‌ها:
1. لغت‌نامه دهخدا، ماده خلافت و خلیفه.
2. فصلت (41) آیه 54.
3. نساء (4) آیه 33.
4. ر،ک: پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص 175، نشر مؤسسه آثار امام، 1386ش.
5. همان، ص 180.
6. علم الیقین، ج 1، ص 381.
7. بحار الانوار، ج 15، ص 28.
8. همان، ص 29.
9. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 237.
10. اصول کافی، ج 1، ص 179.
11. همان.
12. مفاتیح الجنان، ص 155 و 156.

این تاپیک رو بخونید ( پست 36) ببینید خدا چطوری بدون واسطه فیض میده ...

http://www.askdin.com/thread29848.html#post554717

نگارا;554392 نوشت:
یعنی می گویید خدا در ایات زیر دروغ گفته ؟!!!
لطفا و خواهشا به حاشیه نروید و فقط بگویید این ایات دروغ است یا راست ؟

سلام علیکم،
حقیر کلا در حاشیه هستم ... این را در امضایم هم نوشته‌ام ... آیات خداوند راست است ... مطلبی که حقیر گفتم هم تناقضی با آن ندارد ولی نیاز دارد کمی بیشتر در موردشان فکر کنید و از طرف دیگر اینها را از خودم هم ننوشتم و کلام خلیفه‌ی خدا بوده است ...

نگارا;554392 نوشت:
ایا خدا برای بنده اش کافی نیست ؟

یعنی شما خداوند تنفس می‌کنید و از هوا رویگردان هستید؟ خداوند می‌خورید و می‌آشامید و از غذا و آب رویگردان هستید؟

نگارا;554617 نوشت:
استاد خدای من انسان گونه نیست که با این سخنان و نحو بیان من ناراحت شود
خدای من عاشق مطلق و عاشق بی قیدوشرط بنده اش می باشد
او مرا پست و سخیف که لایق در خانه اش نباشم نمی داند
او مرا موجودی باارزش و خلیفه خودش می داند در خانه او بدون واسطه همیشه به روی من باز است
او از پذیرش من بدون واسطه ابا ندارد و ...

خدای شما جهنم ندارد؟ خدایی که کافر را به جهنم می‌اندازد برای این است که خداوند را آزار داده و خداوند بهش برخورده و می‌خواهد انتقام بگیرد؟ هرچه کنی به خود کنی ... گر همه خوب و بد کنی. ادب شما و تواضع شما در مقابل خدا برای خدا نیست برای خود شماست و البته بندگان دیگری که خواسته یا ناخواسته در تعامل با شما هستنند ...

صادق;554688 نوشت:
باسلام وتشکر .
خوش وقت هستم که طرف سخن بنده حقیر شما با یک جهان آگاهی در باره مسله ی مورد بحث هستید .
وخوش حال شدم که آنچه در نوبت قبل در پاسخ جناب تان تقدیم داشته ام برای شما نکته ی نو به همراه نداشته بلکه درحد تجدد خاطره شما با آن گفته بوده است .
ولی آنچه در این نوبت لازم است تقدیم شود یاد آوری چند نکته است که خواهش دارم این نکته ها را بدقت وچندین بار مطالعه نماید :
1_ بی تردید خدای من وشما که افتخار پیروی اهل بیت را دارم همان خدای است که قران وپیامبر و علی وزهرا یازده فرزند معصومش سلام الله علیهم .
آن خدا ی که آنها به ما معرفی نمود سخنش در باره مسله مورد بحث همان است که در آخرین وحیانی آسمانی خود بیان نموده وقبلا به نمونه ی از آن اشاره شد .
2_ درست است که او کریم تر وغفور تر از آن است که بی ا دبی های بندگانش را با دیده اغماض ننگرد .
بی شک او خدای بنده نواز وبخشایشگر است .
ولی وظیفه بندگی ایجاب می کند ما وقتی با او ودر باره اوسخن می گویم مثل بنده سخن بگویم وادب بندگی را تا جای که می دانیم ومی توانیم مراعات کنیم .
3_ اما در باب مسله خلافت الهی انسان باید توجه داشت :
واژة خلافت به لحاظ کاربردهای مختلف معانی متفاوتی را می‌رساند ولی در معنای جانشینی و نیابت، شهرت و کاربرد بیشتری دارد،(1) اما درباره مفهوم عرفانی و وحیانی خلافت الهی گفته شده: حق تعالى ذاتاً بی‌نیاز از عالم است، ولی اسمای الهی هر کدام مظاهری دارند که آثار آن اسما به وسیله آنها ظاهر می‌گردد، بنابر این لازم است مظهر اسم الله که جامع جمیع اسما و صفات حق تعالی ، خلیفه خدا در عالم باشد تا به وسیله او همه عالم این به کمال لایق‌شان برسند. مظهر وخلیفه ، انسان کامل است که یکی از افراد نوع انسان است ؛ بنابراین خلیفه خدا در زمین نه همه انسان ها ، بلکه انسان کامل است که اسما و صفات الهی در او تجلی یافته است.
بنابر این خلافت الهی در واقع تعبیری دیگری از مظهریت اسما و صفات الهی است و گرنه خداوند که «بکلّ شیء محیط»(2) و«علی کلّ شیء شهید»(3)است از هیچ جا و از هیچ نشئه و عالم غایب نیست تا خلیفه جای او را بگیرد و جانشین او گردد. پس مراد از خلافت الهی انسان این است که او مظهر اسما و صفات خداوند و آیت وجود او در عالم است.(4)
به عبارت دیگر ، خلافت الهی انسان امر تکوینی و واقعی عینی در نظام وجود و جهان هستی است. این امر که هیچ یک از موجودات حتى موجوداتی نظیر فرشتگان مقرب الهی که از سعة وجودی بسیار بالای برخوردارند، نتوانستند به این مقام راه یابند و ردای خلافت را دربر کنند شگفت‌آر و تأمل برانگیز است و این خود بر اسرارآمیز بودن مسأله دلالت دارد.
چگونه فرشتگان مقرب که بهره‌مند از کمالات والایند و اسما و صفات حق در آن‌ها به روشنی جلوه‌گر است و جلوه‌های کامل‌تری از جمال و جلال حق را نشان می‌دهند، نتوانسته‌اند به این مقام بار یابند؟ فهم این نکته که فرشتگان چرا و چگونه نتوانستند حق خلافت را ادا کند ،نیازمند دقت و تأمل بیش‌تر از حد معمول است.
مراد از خلافت الهی انسان همان جلوه جامع بودن اوست .از طرفی فرشتگان با وجود این که آیینه شفاف صفات حق‌اند، از جامعیت لازم برخوردار نیستند تا همه اسما و صفات در وجود آنها متجلی گردد. از این رو انسان که از گسترده وجودی و جامعیت کامل بهره دارد، شایسته پوشیدن ردای خلافت الهی شده است.(5)
بنابراین یکی از اسرار اختصاص مقام خلافت الهی به انسان این است که انسان به دلیل جامعیت که در عرفان ا ز آن به کون جامع یعنی وجود جامع تعبیر شده ، شایسته مقام خلافت است ؛یعنی آدمی اگر درست عمل کند ،می‌تواند همه اسما و صفات خدا را در وجود خود تجلی کند و مظهر همه اسما شود، گرچه این امر عملاً تنها در وجود انسان کامل (انبیا و اولیای معصوم) تحقیق می‌یابد ولی به هر حال انسان از این جامعیت برخوردار است بر خلاف سایر موجودات و حتى فرشتگان که تنها می‌توانند مظهر برخی اسمای الهی باشند و نه همه اسما.
4_ اما در باره این که شش میلیارد انسان همه اورا می خوانند . باید گفت :
نه تنها آن تعداد بشر بلکه همه نظام خلقت اورا می خوانند واو خدای همه است وبه همه پاسخ می دهد وچه بسا بر اساس حکمت بالغه خود دعا های آنان را مثل دعا یک شیعه خالص ایجابت می کند .
ولی شما ای عزیز پرسشگر توجه داشته باشید که اسراری فراوان در این مسله نهفته است که تنها به قطره ی از آن حکمت متعالی حق در این باب اشاره می شود .
اجازه دهید بحث را از این جا آغاز نمایم :
بر اساس روایات، عالم برای آدمی و عالم و آدم برای انسان کامل آفریده شده. مثلاً در حدیث قدسی آمده:
«یابن آدم خلقت الأشیاء لأجلک وخلقتک لأجلی؛(6) ای فرزند آدم، همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم».
از این حدیث شریف معلوم می‌شود که جهان برای انسان و او برای خدا خلق شده است. از این رو مقام آدمی مقام خلافت الهی است و انسان خلیفه خدا در عالم است.
برخی روایات ناظر به این است که عالم و آدم طفیل وجود انسان کامل است، خداوند خطاب به پیامبر فرمود:
«وعزّتی وجلالی لولاک لما خلقت الأفلاک؛(7) به عزت و عظمتم سوگند !اگر نبودی، عالم را خلق نمی‌کردم».
خداوند خطاب به قلم فرمود:
«بنویس: لا اله إلاّ الله محمد رسول الله، آن گاه قلم از خداوند پرسید: او کیست که نامش را قرین نام خود قرار داده‌ای؟ خداوند فرمود: فولاه لما خلقتک ولا خلقت خلقی إلاّ لأجله؛(8) اگر محمد نبود، تو را خلق نمی‌کردم و عالم را جز برای او نیافریدم».
رسول خدا(ص) خطاب به امیرمؤمنان(ع) فرمود:
«یا علیّ لولا نحن ما خلق الله آدم ولا الحواء ولا السماء ولا الأرض؛(9) اگر ما نمی‌بودیم، خداوند آدم و حوا و آسمان و زمین را خلق نمی‌کرد».
بر اساس این گونه روایات معلوم می‌شود که غایت خلقت عالم و آدم، انسان کامل است و همه عالم خلقت طفیل وجود پر برکت انسان کامل است.
وجود حجت نه تنها برای هدایت انسان، بلکه برای بقا و دوام عالم ضروری است. امام باقر(ع) فرمود:
«والله ما ترک الله أرضاً منذ قبض آدم(ع) إلاّ وفیها امام یهتدى به إلى الله وهو حجته على عباده ولا تبقى الأرض بغیر امام حجة لله على عباده؛(10) سوگند به خدا که حق تعالى هرگز زمین را بدون امام که مردم را به سوی خدا هدایت نماید، نگذاشته است. او حجت خدا بر بندگانش است، و زمین هرگز بدون حجت خدا بر مردم نخواهد بود».
در روایت دیگر آمده:
«لو بقیت الأرض بغیر إمام لساخت؛(11) اگر زمین بدون امام باشد، از هم متلاشی می‌گردد».
از این حدیث معلوم می‌شود که وجود حجت و امام معصوم در عالم از وجود اکسژن و هوا ضروری‌تر است، زیرا اگر هوا نباشد، موجودات زنده و حیوانات و گیاهان نابود می‌شوند، ولی اگر حجت و امام در روی زمین نباشد، همه عالم حتى جمادات متلاشی و نابود می‌شوند.
بنابر این حجت و امام معصوم واسطة فیض خداوند در وجود و بقای عالم است. هرگز عالم و آدم بدون امام نبوده و نخواهد بود، از این رو خطاب به حضرت بقیة الله حجة ابن الحسن آمده:
«. . . الذی ببقائه بقیت الدنیا وبیمنه رُزق الورى وبوجوده ثبتت الأرض والسماء؛(12)
مهدی که چشم عالم با اوست و دنیا به بقای او باقی است و به برکتش به خلق روزی می‌رسد، زمین و آسمان به وجودش برقرار است».
پی‌نوشت‌ها:
1. لغت‌نامه دهخدا، ماده خلافت و خلیفه.
2. فصلت (41) آیه 54.
3. نساء (4) آیه 33.
4. ر،ک: پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص 175، نشر مؤسسه آثار امام، 1386ش.
5. همان، ص 180.
6. علم الیقین، ج 1، ص 381.
7. بحار الانوار، ج 15، ص 28.
8. همان، ص 29.
9. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 237.
10. اصول کافی، ج 1، ص 179.
11. همان.
12. مفاتیح الجنان، ص 155 و 156.

سلام و تشکر

استاد همه حرفهای شما را قبول دارم مخصوصا در باره انسان کامل

ولی من جواب سوالم را نگرفتم
مسیحیان هنگام دعا به چه کسی باید توسل جویند ؟
یهودیان به چه کسی ؟
بوداییان به چه کسی ؟
سرخپوستان به چه کسی ؟

ایا خدای شیعه خدای انان هم هست یا نه ؟ ایا انها نمی توانند با خدا ارتباط برقرار کنند چون انها ائمه و پیامبر اسلام را قطعا نمی شناسند ؟

در ضمن درباره سخنان امام علی ع چیزی نگفتید ؟
ایا طبق سخنان امام علی ع دعاهایمان را بخدا بگوییم یا نمی توانیم مستقیما به او بگوییم ؟دعای امام علی ع را لطفا توضیح دهید ؟


و از گنجینه‌‏‌هاى رحمت او چیزهایى را درخواست کن که جز او کسى نمى‌‌‏تواند عطا کند. هر گاه او را بخوانى، ندایت را مى‌‌‏‌شنود، و چون با او راز دل‌گویى راز تو را مى‌‌‏داند، پس حاجت خود را با او بگوى، و آنچه در دل دارى نزد او باز گوى، غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن، تا غم‌‌‏هاى تو را بر طرف کند و در مشکلات تو را یارى رساند؛ مانند عمر بیشتر، تندرستى بدن، و گشایش در روزى. سپس خداوند کلیدهاى گنجینه‏هاى خود را در دست تو قرار داده که به تو اجازه دعا کردن داد، پس هر گاه اراده کردى مى‏توانى با دعا، درهاى نعمت خدا را بگشایى،

با تشکر

owari;554862 نوشت:
سلام علیکم،
حقیر کلا در حاشیه هستم ... این را در امضایم هم نوشته‌ام ... آیات خداوند راست است ... مطلبی که حقیر گفتم هم تناقضی با آن ندارد ولی نیاز دارد کمی بیشتر در موردشان فکر کنید و از طرف دیگر اینها را از خودم هم ننوشتم و کلام خلیفه‌ی خدا بوده است ...

سلام

ایا این سخنان خلیفه خدا نیست ؟

امام علی ع می فرماید :

و از گنجینه‌‏‌هاى رحمت او چیزهایى را درخواست کن که جز او کسى نمى‌‌‏تواند عطا کند. هر گاه او را بخوانى، ندایت را مى‌‌‏‌شنود، و چون با او راز دل‌گویى راز تو را مى‌‌‏داند، پس حاجت خود را با او بگوى، و آنچه در دل دارى نزد او باز گوى، غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن، تا غم‌‌‏هاى تو را بر طرف کند و در مشکلات تو را یارى رساند؛ مانند عمر بیشتر، تندرستى بدن، و گشایش در روزى. سپس خداوند کلیدهاى گنجینه‏هاى خود را در دست تو قرار داده که به تو اجازه دعا کردن داد، پس هر گاه اراده کردى مى‏توانى با دعا، درهاى نعمت خدا را بگشایى،

لطفا این سخنان را ترجمه بفرمایید ؟ شاید من اشتباه انها را می خوانم

owari;554862 نوشت:
خدای شما جهنم ندارد؟ خدایی که کافر را به جهنم می‌اندازد برای این است که خداوند را آزار داده و خداوند بهش برخورده و می‌خواهد انتقام بگیرد؟ هرچه کنی به خود کنی ... گر همه خوب و بد کنی. ادب شما و تواضع شما در مقابل خدا برای خدا نیست برای خود شماست و البته بندگان دیگری که خواسته یا ناخواسته در تعامل با شما هستنند ...

خدای من جهنم برای کافران ندارد بلکه این کافران هستند که با اعمالشان برای خودشان جهنم می سازند
همچنین ادب شما و تواضع شما همچنین برای خودتان است نه خداوند
خداوند به ادب ما نیازی ندارد

سلام

معنای "وسیله" را در خطبه ی 109نهج االبلاغه ملاحظه فرمایید:


109

وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از خطبه هاى آن حضرت است
اِنَّ اَفْضَلَ ما تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ اِلَى اللّهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى
برتر چيزى كه متوسلان به خداوند پاك و بزرگ به آن توسل جستند عبارت است از:

الاْيمانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ; وَالْجِهادُ فى سَبيلِهِ فَاِنَّهُ ذِرْوَةُ الاِْسْلامِ;
ايمان به خدا و رسول او; و جهاد در راه حق كه قلّه اسلام;
وَ كَلِمَةُ الاِْخْلاصِ فَاِنَّهَا الْفِطْرَةُ; وَ اِقامُ الصَّلاةِ فَاِنَّها الْمِلَّةُ; وَ ايتاءُ
و كلمه اخلاص كه فطرت توحيدى; و به پا داشتن نماز كه حقيقت آيين; و اداى
الزَّكاةِ فَاِنَّها فَريضَةٌ واجِبَةٌ; وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضانَ فَاِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ
زكات كه فريضه اى مشخص و لازم; و روزه ماه رمضان كه سپر از
الْعِقابِ; وَ حِجُّ الْبَيْتِ وَاعْتِمارُهُ فَاِنَّهُما يَنْفِيانِ الْفَقْرَ، وَ يَرْحَضانِ
عذاب; و حج و عمره خانه خدا كه نابودكننده فقر و شوينده
الذَّنْبَ; وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَاِنَّها مَثْراةٌ فِى الْمالِ، وَ مَنْسَأَةٌ فِى الاَْجَلِ;
گناه; و صله رحم كه عامل ازدياد ثروت و طول عمر;
وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَاِنَّها تُكَفِّرُ الْخَطيئَةَ; وَ صَدَقَةُ الْعَلانِيَةِ فَاِنَّها تَدْفَعُ
و صدقه پنهانى كه كفّاره گناهان; و صدقه آشكار كه دفع كننده مردن
ميتَةَ السُّوءِ; وَ صَنائِعُ الْمَعْرُوفِ فَاِنَّها تَقى مَصارِعَ الْهَوانِ.
بد است; و انجام كارهاى خوب و نيكى به ديگران كه آدمى را از افتادن در خوارى حفظ مى كند.
اَفيضُوا فى ذِكْرِاللّهِ فَاِنَّهُ اَحْسَنُ الذِّكْرِ، وَ ارْغَبُوا فيما وَعَدَ
به ياد خدا شتاب ورزيد كه بهترين ذكر است، و به آنچه به اهل تقوا وعده داده
الْمُتَّقينَ فَاِنَّ وَعْدَهُ اَصْدَقُ الْوَعْدِ، وَاقْتَدُوا بِهَدْىِ نَبِيِّكُمْ فَاِنَّهُ اَفْضَلُ
رغبت نماييد كه وعده اش صادقترين وعده هاست، و به روش پيامبر اقتدا كنيد كه برترين
الْهَدْىِ، وَاسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَاِنَّها اَهْدَى السُّنَنِ، وَ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَاِنَّهُ
روش، و به سنّت او رفتار نماييد كه رهنماترين سنّت است، و قرآن بياموزيد كه
اَحْسَنُ الْحَديثِ، وَ تَفَقَّهُوا فيهِ فَاِنَّهُ رَبيعُ الْقُلُوبِ، وَاسْتَشْفُوا بِنُورِهِ
بهترين گفتارست، و در آن انديشه كنيد كه بهار دلهاست، و از نورش شفا خواهيد
فَاِنَّهُ شِفاءُ الصُّدُورِ، وَاَحْسِنُوا تِلاوَتَهُ فَاِنَّهُ اَنْفَعُ الْقَصَصِ.
كه شفاى سينه هاست، و آن را به نيكوترين صورت بخوانيد كه سودمندترين داستان سرايى است.
فَاِنَّ الْعالِمَ الْعامِلَ بِغيْرِ عِلْمِهِ كَالْجاهِلِ الْحائِرِ الَّذى لايَسْتَفيقُ
زيرا عالمى كه به غير علمش عمل كند همچون نادانى است سرگردان كه از جهلش
مِنْ جَهْلِهِ، بَلِ الْحُجَّةُ عَلَيْهِ اَعْظَمُ، وَالْحَسْرَةُ لَهُ اَلْزَمُ، وَ هُوَ عِنْدَاللّهِ
به هوش نيايد، بلكه حجت حق بر او عظيم تر، و اندوهش دائم تر، و نزد خدا بيش از همه سزاوار
اَلْــوَمُ .
ملامت است.


محی الدین;554513 نوشت:

سلام
فیض بی واسطه ممکن است و بزرگان از اهل معرفت به مسیری خاص بین مخلوق و خالق قائلند که مخلوق می تواند از آن مسیر کسب فیض مستقیم داشته باشد و این ممکن است به مستهلک کردن اسباب در مسبب اصلی و برداشت انیت آنها برای اتصال مستقیم حق تعالی به مخلوق مد نظر باشد
امام سجاد ع در ابتدای دعای ابو حمزه می فرماید :
وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي اُناديهِ كُلَّما شِئْتُ لِحاجَتي وَاَخْلوُ بِهِ حَيثُ شِئْتُلِسِرِّي بِغَيرِ شَفيـع فَيقْضي لي حاجَتي
این نشان از وجود راهی ویژه برای ارتباط مستقیم برای کسب فیض است
والله العالم

سلام علیکم برادر مؤمن و بزرگوارم،
تا قسمتی از نظر شما را حقیر می‌توانم قبول کنم ولی ادامه‌اش را نیاز است که ان شاء الله توضیح بیشتری بفرمایید:
اینکه بسیاری از واسطه‌های فیض قابل کنار زدن هستند درش حرفی نیست ... بحث سر کامل کنار زدن تمام واسطه‌هاست که می‌ماند.

کسی که بخواهد از خداوند چیزی بخواهد (چون بحث فیض بدون واسطه در مورد استجابت دعاست و در غیر این صورت همه قبول دارند که فیض خداوند با واسطه است و روال طبیعی خود را طی می‌کند) ابتدا باید به خداوند رو کرده و از او کمک بخواهد، خداوند هم در این مورد دو نکته فرموده است:

... فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّـهِ [البقرة، ۱۱۵]
وَلِلَّـهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا ... [الأعراف، ۱۸۰]

اهل بیت علیهم‌السلام وجه‌الله و همچنین اسماء‌الله‌الحسنی هستند ... پس خداوند را باید از طریق ایشان خواست ... کسی که از خود خداوند بخواهد هم فرقی نخواهد داشت و باز خداوند از طریق ایشان به فیض می‌رساند چون خودش آنها را واسطه‌ی فیض قرار داده است. در روایت داریم که حضرت موسی علیه‌السلام بیمار شدند، هر چه علمای قوم گفتند که این بیماری نزد ما درمان دارد ایشان نپذیرفتند و می‌گفتند من شفای خود را از خداوند می‌خواهم، ولی مدتی گذشت و ایشان بدتر شدند که بهتر نشدند و مدام از خداوند شفای خود را می‌خواستند و آن علما و طبیبان هم می‌خواستند ایشان را درمان کنند و ایشان باز اجازه نمی‌دادند ... تا اینکه وحی آمد که تا به درمان ایشان تن ندهی شفای خداوند به تو نخواهد رسید! حضرت موسی علیه‌السلام در دل ناراحت شدند ... خداوند به او فرمود که آیا می‌خواهی حکمت را خود را به خاطر توکل تو به خودم نادیده بگیرم؟ چه کسی آن آثار درمانی را در آن گیاهان گذاشته است؟ اینجا بود که حضرت موسی علیه‌السلام متوجه اشتباهشان شدند ... البته بعید نیست در شرایطی که درمان نزد علما موجود نیست خداوند بدون واسطه‌ی طبیعی شفا را بدهد ولی این به معنی دور زدن برخی مراتب واسطه است و نه تمامی آنها!

در دعای امام سجاد علیه‌السلام که فرمودید هم ایشان فرمودند که هر وقت از خداوند بدون واسطه و شفیعی چیزی خواستم خداوند اجابت کرد ... نه اینکه بفرمایند خداوند هم بدون واسطه دعایم را جامه‌ی عمل پوشانده است.

سؤال کردن بی‌واسطه از خداوند ایرادی ندارد ... ما خداوند را هم با اسماء حسنی او می‌خوانیم و هم با نام جلاله‌ی الله که کلمة الله هی العلیا ... اما هر طوری که خداوند را بخوانیم اگر ان شاء الله خداوند اجابت کند این اجابت از طریق واسطه خواهد بود، برای هر کسی بجز واسطه‌های اولی که بالاترین درجات وجودی را دارند و در اصطلاح قرآنی جنب‌الله هستند که باز اهل بیت علیهم‌السلام هستند.

یا علی

نگارا;554883 نوشت:
سلام

ایا این سخنان خلیفه خدا نیست ؟

امام علی ع می فرماید :

و از گنجینه‌‏‌هاى رحمت او چیزهایى را درخواست کن که جز او کسى نمى‌‌‏تواند عطا کند. هر گاه او را بخوانى، ندایت را مى‌‌‏‌شنود، و چون با او راز دل‌گویى راز تو را مى‌‌‏داند، پس حاجت خود را با او بگوى، و آنچه در دل دارى نزد او باز گوى، غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن، تا غم‌‌‏هاى تو را بر طرف کند و در مشکلات تو را یارى رساند؛ مانند عمر بیشتر، تندرستى بدن، و گشایش در روزى. سپس خداوند کلیدهاى گنجینه‏هاى خود را در دست تو قرار داده که به تو اجازه دعا کردن داد، پس هر گاه اراده کردى مى‏توانى با دعا، درهاى نعمت خدا را بگشایى،

لطفا این سخنان را ترجمه بفرمایید ؟ شاید من اشتباه انها را می خوانم

سلام،
هست ... اشتباه نمی‌خوانید ولی با دقت کافی هم نمی‌خوانید ... و البته علم حجاب اکبر است

owari;554909 نوشت:
سلام،
هست ... اشتباه نمی‌خوانید ولی با دقت کافی هم نمی‌خوانید ... و البته علم حجاب اکبر است

السلام علیکم و رحمه الله
...

نگارا;554884 نوشت:
معنای "وسیله" را در خطبه ی 109نهج االبلاغه ملاحظه فرمایید:

109

وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از خطبه هاى آن حضرت است
اِنَّ اَفْضَلَ ما تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ اِلَى اللّهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى
برتر چيزى كه متوسلان به خداوند پاك و بزرگ به آن توسل جستند عبارت است از:

الاْيمانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ; وَالْجِهادُ فى سَبيلِهِ فَاِنَّهُ ذِرْوَةُ الاِْسْلامِ;
ايمان به خدا و رسول او; و جهاد در راه حق كه قلّه اسلام;
وَ كَلِمَةُ الاِْخْلاصِ فَاِنَّهَا الْفِطْرَةُ; وَ اِقامُ الصَّلاةِ فَاِنَّها الْمِلَّةُ; وَ ايتاءُ
و كلمه اخلاص كه فطرت توحيدى; و به پا داشتن نماز كه حقيقت آيين; و اداى
الزَّكاةِ فَاِنَّها فَريضَةٌ واجِبَةٌ; وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضانَ فَاِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ
زكات كه فريضه اى مشخص و لازم; و روزه ماه رمضان كه سپر از
الْعِقابِ; وَ حِجُّ الْبَيْتِ وَاعْتِمارُهُ فَاِنَّهُما يَنْفِيانِ الْفَقْرَ، وَ يَرْحَضانِ
عذاب; و حج و عمره خانه خدا كه نابودكننده فقر و شوينده
الذَّنْبَ; وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَاِنَّها مَثْراةٌ فِى الْمالِ، وَ مَنْسَأَةٌ فِى الاَْجَلِ;
گناه; و صله رحم كه عامل ازدياد ثروت و طول عمر;
وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَاِنَّها تُكَفِّرُ الْخَطيئَةَ; وَ صَدَقَةُ الْعَلانِيَةِ فَاِنَّها تَدْفَعُ
و صدقه پنهانى كه كفّاره گناهان; و صدقه آشكار كه دفع كننده مردن
ميتَةَ السُّوءِ; وَ صَنائِعُ الْمَعْرُوفِ فَاِنَّها تَقى مَصارِعَ الْهَوانِ.
بد است; و انجام كارهاى خوب و نيكى به ديگران كه آدمى را از افتادن در خوارى حفظ مى كند.
اَفيضُوا فى ذِكْرِاللّهِ فَاِنَّهُ اَحْسَنُ الذِّكْرِ، وَ ارْغَبُوا فيما وَعَدَ
به ياد خدا شتاب ورزيد كه بهترين ذكر است، و به آنچه به اهل تقوا وعده داده
الْمُتَّقينَ فَاِنَّ وَعْدَهُ اَصْدَقُ الْوَعْدِ، وَاقْتَدُوا بِهَدْىِ نَبِيِّكُمْ فَاِنَّهُ اَفْضَلُ
رغبت نماييد كه وعده اش صادقترين وعده هاست، و به روش پيامبر اقتدا كنيد كه برترين
الْهَدْىِ، وَاسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَاِنَّها اَهْدَى السُّنَنِ، وَ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَاِنَّهُ
روش، و به سنّت او رفتار نماييد كه رهنماترين سنّت است، و قرآن بياموزيد كه
اَحْسَنُ الْحَديثِ، وَ تَفَقَّهُوا فيهِ فَاِنَّهُ رَبيعُ الْقُلُوبِ، وَاسْتَشْفُوا بِنُورِهِ
بهترين گفتارست، و در آن انديشه كنيد كه بهار دلهاست، و از نورش شفا خواهيد
فَاِنَّهُ شِفاءُ الصُّدُورِ، وَاَحْسِنُوا تِلاوَتَهُ فَاِنَّهُ اَنْفَعُ الْقَصَصِ.
كه شفاى سينه هاست، و آن را به نيكوترين صورت بخوانيد كه سودمندترين داستان سرايى است.
فَاِنَّ الْعالِمَ الْعامِلَ بِغيْرِ عِلْمِهِ كَالْجاهِلِ الْحائِرِ الَّذى لايَسْتَفيقُ
زيرا عالمى كه به غير علمش عمل كند همچون نادانى است سرگردان كه از جهلش
مِنْ جَهْلِهِ، بَلِ الْحُجَّةُ عَلَيْهِ اَعْظَمُ، وَالْحَسْرَةُ لَهُ اَلْزَمُ، وَ هُوَ عِنْدَاللّهِ
به هوش نيايد، بلكه حجت حق بر او عظيم تر، و اندوهش دائم تر، و نزد خدا بيش از همه سزاوار
اَلْــوَمُ .
ملامت است.

سلام علیکم
متاسفانه این خطبه و معنای توسل بد فهمیده شده !
این یکی از وسائل است نه همه ی وسائل

خود حضرت امیر هم می گه افضل یعنی چی ؟؟بهترین پس یعنی چند نوع هست
یکی افضل داریم یکی نزدیک ترین داریم! نزدیک یعنی چی مثلا می گم فلان مدیر شرکت اقای X بهش نزدیک تر از همست یعنی تو اگه می خوای کارت رو راه بندازه باید بری پیش اقای X که کارت رو به اون مدیر بگه

خود حضرت علی ع هم وسیله است !

در
تاريخ بغداد ، ج 1 ، ص120
در ذيل آيه : أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَي رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ . الآسراء / 57 . مي گويد
مراد از وسيله : الني وعلي وفاطمة والحسن والحسين . اين ها وسيله ها و واسطه هايي هستند كه انسان را به خدا مي رساند


و همچنين از قول ام المؤمنين عايشه نقل مي كند كه در رابطه با حضرت امير گفت :
واقربهم عند الله وسيلة
.
نزديك ترين وسيله به سوي خداي عالم علي بن أبي طالب عليه السلام است .

شرح نهج البلاغه ، ابن أبي الحديد ، ج2 ، ص267 به نقل از مسند احمد . و مناقب ابن مغازلي ، ص56 . همين تعبير را با اندك تغييري ابن حجر عسقلاني در فتح الباري ، ج12 ، ص253 دارد

منبع سخنان ایت الله قزوینی در شبکه سلام متن موجود از سایت ولی عصر عج

بابا جان مگر نمی گید عایشه صدیقه است یعنی این جا دروغ گفته ؟؟

چون سند از شیعه دادید چند سندی از شیعه بدهیم

از دید شیعه خود ائمه گفتند ما وسیله هستیم علاوه بر روایات قبلی جمع می شود ::
الحمد لله الذي لم يحتج في صنعه إلى الآلة والعلة والحيلة ، الرحمن الذي قدر لأهل البيت بفضله كل فضيلة ، الرحيم الذي أزال من المؤمن بلطفه من الذلة كل ذليلة ، عرف الخلائق بأن جعلها شعبا وقبيلة ، وعد في كتابه للمؤمنين الموقنين عدة جميلة ، وجعل الفردوس للمشتاقين مثوبة جزيلة ، فقال : ( يا أيها الذين آمنوا اتقوا الله وابتغوا إليه الوسيلة ) . سعيد بن طريف عن علي ( ع ) قال : في الجنة لؤلؤتان إلى بطنان العرش إحداهما بيضاء والأخرى صفراء في كل واحدة منها سبعون الف غرفة أبوابها وأكوابها من عرق واحد فالبيضاء الوسيلة لمحمد وأهل بيته
والصفراء لإبراهيم وأهل بيته . الصادق ( ع ) :
نحن السبب بينكم وبين الله .

صراحتا ائمه می گویند ما وسیله هستیم
مناقب ال ابی طالب ج3ص705
في الكافي باب الإشارة والنص إلى الحسين ( عليه السلام ) في الرواية الثانية المنقولة عن الإمام الصادق ( عليه السلام ) قال إلى نقل قول محمد بن علي الحنفية للحسن المجتبى ( عليه السلام ) : أنت إمام وأنت وسيلتي إلى محمد ( صلى الله عليه وآله ) - الخ ( 1 ) . وفي باب بدو أرواحهم في حديث عن رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) قال : نحن الوسيلة إلى الله والوصلة إلى رضوان الله - الخ . وتقدم في " حقق " و " شفع " و " دعا " ما يتعلق بذلك .
مستدرک سفینه البحار ج10 ص304
ما وسیله به سوی خدا هستیم

منبع :

مراد از وسیله در قران چه کسانی هستند ؟؟

نگارا;554883 نوشت:
سلام

ایا این سخنان خلیفه خدا نیست ؟

امام علی ع می فرماید :

و از گنجینه‌‏‌هاى رحمت او چیزهایى را درخواست کن که جز او کسى نمى‌‌‏تواند عطا کند. هر گاه او را بخوانى، ندایت را مى‌‌‏‌شنود، و چون با او راز دل‌گویى راز تو را مى‌‌‏داند، پس حاجت خود را با او بگوى، و آنچه در دل دارى نزد او باز گوى، غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن، تا غم‌‌‏هاى تو را بر طرف کند و در مشکلات تو را یارى رساند؛ مانند عمر بیشتر، تندرستى بدن، و گشایش در روزى. سپس خداوند کلیدهاى گنجینه‏هاى خود را در دست تو قرار داده که به تو اجازه دعا کردن داد، پس هر گاه اراده کردى مى‏توانى با دعا، درهاى نعمت خدا را بگشایى،

لطفا این سخنان را ترجمه بفرمایید ؟ شاید من اشتباه انها را می خوانم

عزیز من سلام !

این سخن درست است که ما درخواست های خود را از حضرت حق انجام می دهیم ولی بحث ما این است که عده ای می گند این توسل باطل است !با اینکه باطل نیست

سلام علیکم و رحمه الله

اگر کسی از طریق شرع و دین , خدا را نشناسد و به امر او عمل نکند و نهی او را در خودش و دیگران ناهی نباشد چگونه میتواند خداوند سبحان را دوست بدارد ؟

این درست است که
سرخپوست و مسیحی و حتی آئیست و الی الاخ ... اظهار محبت میکنند به خداوند ولی
بعضی از اینها نمیتوانند حتی یک اختلاف نظر بین خود و خدائی خود و یا اتفاق نظر را مثال بزنند

دلیلش این است که خدائی که متصور شده اند مطیع آنهاست و نه آنها مطیع خدا باشند. لذا برخی به این اعتراف افتاده اند که خداوند وهم و خیال است در حالیکه خداوند سبحان وهم نیست بلکه خدائی که آنها متصور شده اند جز توهمی نبوده و نیست.

اما بعد ..
خب یکی از دستورات خداوند به بندگان این است که اگر توبه کنید و پیامبر برایتان دعا کنند خداوند تواب و رحیم است چنانکه برای فرزندان یعقوب نبی خداوند چنین بود .

این خدا با خدائی که مطیع من و شما و غیرهم باشد تفاوت دارد . این خدا با میل من و دیگران اختلاف رای و نظر دارد و سخنانش هدایتی را تبئین میکند که در خدای تصور شده دیگران تفاوت اساسی دارد.

یاحق

موضوع قفل شده است