جمع بندی علت نقص دین زنان

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت نقص دین زنان

عرض درود و احترام خدمت کاربران و کارشناسان و با آرزوی قبولی طاعات

یک سوال برای بنده با مطالعه ی یکی از تاپیک های انجمن پیش آمد.
در جایی، کارشناس محترم در پاسخ به سوالی مربوط به "محروم بودن زنان از نماز و روزه در ایام حیض"، پاسخ زیر را داده اند:

هادی;456825 نوشت:
با سلام و عرض ادب

همان طور که نماز خواندن در ایام پاکی دستور خداوند سبحان است نماز نخواندن بانوان در ایام حیض نیز اطاعت از امر خداست در فرهنگ قرآن کریم نیز اطاعت پذیری از خدا و رسولش بالاترین عبادت ها محسوب می شود، لذا هر کسی اطاعت پذیری محض از شرع مقدس اسلام داشته باشد مقرب عند الله است.
از دیدگاه قرآن کریم ایام عادت برای زنان بیماری است؛ «يسئلونك عن المحيض قل هو اذي فاعتزلوا النساء في المحيض»(بقره 222) از تو درباره حيض سؤال مي كنند بگو نوعي بيماري است، در حال اين بيماري با زنان نزديكي نكنيد.
همانند دو گروه از مرداني را مي ماند كه وظايفي متفاوت دارند، يكي به روزه داري، شركت در جهاد، پرداخت زكات و انفاق به محرومين موظف است و ديگري به دليل بيماري و ناداري از آن معاف مي باشد، آيا مي توان گفت كه گروه دوم از دست يابي به كمال معنوي محروم اند؟
در این جا نیز خانم حائص به دلیل بیماری از خواندن نماز معاف می باشد به همین جهت است که به شأن و منزلت بانوان خدشه ای وارد نمی شود .
درثانی خونريزي ماهانه زنان زمينه ساز بارداري است،‌ كه به واسطه بارداري، زايمان و شيردهي، زنان از ارزش و مقام والايی برخوردار مي گردند، پيامبر(ص) در روايتي فرمودند: «اجر زنان باردار چون مجاهد في سبيل الله است. زايمان زنان موجب آمرزش گناهان آنان مي گردد و شيردهي بانوان ثواب آزاد كردن مكرر بنده در راه خدا را دارد.»( علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 100، ص 235)
ثالثا: به زنان حائص توصیه شده است در مواقع نماز سجاده نماز را در مصلّای خود پهن کرده ذکر خدا را بگویند، ذکر خدا در مواقع نماز جبران نماز است . شبيه اين جبران عبادت در توصيه پيامبر(ص) نيز وجود دارد:
ابوسعيد خدري گويد به پيامبر(ص) گفتم:‌«اگر كسي به جهت بيماري و يا ضعف و يا زني به واسطه حيض نتوانست روزه مستحبي ماه رجب به جا آورد چگونه مي تواند اجر و ثواب روزه اين ماه را به دست آورد؟ پيامبر(ص) فرمودند: به ازاء هر روز به فقيري صدقه دهد، به خدا قسم كه اگر چنين كند به تمام ثوبي كه براي روزه دار ماه رجب گفته ام مي رسد و چه بسا بيش از آن مستوجب ثواب گردد»(علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 94، ص 31)
پهن کردن سجاده در مواقع نماز و ذکر خدا گفتن جبران عبادت محسوب شده و ان شاء الله ثواب کامل نماز را خواهد داشت لذا زنان با اطاعت پذیری خود از فیض اطاعت الهی محروم نمی مانند.

حال یک مسئله مطرح می شود، و آن اینکه اگر نماز نخواندن در این ایام، به دستور خداوند و موجب نزدیکی به اوست، چگونه حضرت علی (ع) در نهج البلاغه، علت نقص دین زنان را نماز نخواندن در ایام حیض می دادند؟
مگر کمال دین، عمل به دستور خداوند نیست؟ و مگر نماز نخواندن بانوان در ایام حیض نیز به دستور خداوند نمی باشد؟ پس چگونه است که موجب نقصان دین می گردد؟

با سپاس فراوان

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد هادی

با سلام و عرض ادب و تشکر از دقت نظر حضرت عالی

آنچه از متون دینی ما مسلم و یقینی است اینه که زن و مرد در رسیدن به کمالات انسانی هیچ تفاوتی ندارند، و هر دو جنسیت بدون هیچ تفاوتی قادر هستند به نقطه اوج انسانیت که وصول به حقیقت مطلقه است نائل بشوند، در تاریخ نیز نمونه های فراوانی از این قبیل زنان وجود داشته است؛ حضرت فاطمه سلام الله علیها، حضرت مریم سلام الله علیها و ... از نمونه ای بارز این زنان هستند. بنابراین یقینا منظور امیر المومنین علی علیه السلام از نقصان دین زنان، بدین معنی نیست که زنان چون عادت می شوند از جهت ایمان نسبت به مردان ناقص می باشند چرا که این نوع تفسیر از فرمایش مولای متقیان، مخالف قرآن و روایات می باشد.
ثانیا باید مد نظر داشته باشیم این خطبه را کسی ایراد می کند که همسرش بهترین زنان عالم است و دخترش زینب کبری سلام الله علیها عالمه غیر معلمه است، کنیزی به نام فضّه در خانه که دارد که 1000 عالم را تعلیم می دهد حال چگونه این شخصیت در مورد زنان اینگونه صحبت می کند.
فلذا باید به نوعی این فرمایش را تفسیر کرد که به تناقض نیانجامد .
با توجه به این که خطبه 80 نهج البلاغه بعد از جنگ جمل و آن همه خونریزى‏ هایى که توسط «عایشه» رخ داد، از امام صادر شده، درباره دسته خاصى از زنان است که در این گونه مسیرها گام بر مى‏ دارند.
و با در نظر گرفتن مطالب بالا حضرت علی(ع) در این خطبه گویا به مردم می خواهد بفرماید که زن و مرد هر کدام روحیات و صفات مخصوص به خود را دارند و جایگاه هر کدام باید حفظ گردد، پس عایشه را که یک زن است، سوار بر شتر، فرمانده خود قرار ندهید که شورش بصره را به پا کند و ان همه خون مسلمانان را بر زمین بریزد. (طبق این تفسیر نقص به معنی تفاوت است چنانکه این معنی در قران کریم نیز بکار رفته است «ما تَرى‏ في‏ خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُت‏»(ملک آیه 3)یعنی نقص و کاستی)
بنابراین اینکه حضرت در این خطبه ایمان زنان را ناقص الایمان می داند، اولا در مورد خاص یعنی عایشه و امثال ان است . ثانیا نقص به معنی تفاوت است؛ یعنی حیض یک جریان طبیعی است برای بقای نسل آدمی و ارتباطی با عقوبت‌های الهی ندارد و اگر شکل خاصی از عبادات، در این حال ممنوع است نشان‌دهنده نقص ایمان زن حایض نیست بلکه به عکس با توجه به اینکه زنان زودتر از مردان به سن تکلیف می رسند، اگر از ابتدای تکلیف تسلیم محض باشند و دستورات خداوند را اطاعت کنند زود تر از مردان به کمال انسانیت نائل می شود.
ایمان چیزی جز تسلیم محض در برابر دستورات خداوند نیست؛ در صورت خوب‌بودن متعلق ایمان، لازمه‌اش حاکم گرداندن خدا و پیامبر و تسلیم محض به دستورات آنها همراه رضایت است. «وَ مَا کَانَ لِمُؤمِنٍ وَ لامُؤمِنَه اذَا قَضَی اللهُ وَ رَسُولُهُ أمراً أن یَکُونَ لَهُمُ الخِیَرَهُ مِن أمرهِمْ وَ مَن يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا»(احزاب، 36) هيچ مرد مؤمن و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و پيامبرش در كارى حكمى كردند آنها را در آن كارشان اختيارى باشد. هر كه از خدا و پيامبرش نافرمانى كند سخت در گمراهى افتاده است‏. همچنان که مشاهده می فرمایید ایمان سلیم محض است در این جا جنسیت مطرح نیست لذا هر انسانی اعم از زن و مرد تسلیم محض باشد ایمانش کامل است.

برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به:

علايی رحمانی ،فاطمه ،زن از دیگاه نهج البلاغه
مریم معین الاسلام - ناهید طیبی ،روان شناسی زن در نهج البلاغه


انگاری پاسخ کارشناس با پست شماره 1 نمیخوند یا اینکه من نفهمیدم

هادی;537925 نوشت:
با در نظر گرفتن مطالب بالا حضرت علی(ع) در این خطبه گویا به مردم می خواهد بفرماید که زن و مرد هر کدام روحیات و صفات مخصوص به خود را دارند و جایگاه هر کدام باید حفظ گردد، پس عایشه را که یک زن است، سوار بر شتر، فرمانده خود قرار ندهید که شورش بصره را به پا کند و ان همه خون مسلمانان را بر زمین بریزد. (طبق این تفسیر نقص به معنی تفاوت است چنانکه این معنی در قران کریم نیز بکار رفته است «ما تَرى‏ في‏ خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُت‏»(ملک آیه 3)یعنی نقص و کاستی)


درود

متاسفانه بنده قانع نشدم و شاید هم پاسخ رو متوجه نشدم. شما سعی دارید بفرمایید که اینطور نیست و حیض باعث نقص دین زنان نیست. خب من هم این رو قبول دارم. ولی از کلام صریح حضرت علی (ع)، این مطلب برداشت نمیشه. در ضمن ربط آیه ی اشاره شده را نیز متاسفانه متوجه نشدم. مگر در این آیه، واژه ی "نقص" آمده است؟
ایشان دقیقاً فرمودن دین زنان ناقص است چون نمی توانند در ایام حیض نماز بخوانند. حال شاید برداشت ها متفاوت است ولی به نظر بنده برداشتی که از این کلام می شود، بسیار واضح و روشن است

نقل قول:
با توجه به این که خطبه 80 نهج البلاغه بعد از جنگ جمل و آن همه خونریزى‏ هایى که توسط «عایشه» رخ داد، از امام صادر شده، درباره دسته خاصى از زنان است که در این گونه مسیرها گام بر مى‏ دارند.

یعنی شما می فرمایید این سخن اطلاق ندارد؟ ولی متن خطبه به دسته ی خاصی از زنان اشاره نمی کند. تازه، این مسئله (حیض) برای تمام زنان است نه برخی از زنان که بگوییم اطلاق ندارد!

[="Navy"]سلام
می توانید به این سایت رجوع نمایید:

آيا زنان ناقص العقل هستند؟[/]

ملاصدرا;539101 نوشت:
سلام
می توانید به این سایت رجوع نمایید:

آيا زنان ناقص العقل هستند؟


درود و سپاس

ولی متاسفانه قانع کننده نیست. چرا که این مطلب بدون هیچ دلیلی، نقص رو به تفاوت ترجمه کرده! چگونه همچین چیزی ممکنه؟
و دو اینکه توجه به موقعیت تاریخی و زمانی خطبه، تاثیری در برداشت نداره. به خاطر اینکه (حیض) فقط برای برخی زنان نیست که بگوییم این "نقص دین" مختص زنان آن قضیه است!

Darkness;539103 نوشت:
ولی متاسفانه قانع کننده نیست. چرا که این مطلب بدون هیچ دلیلی، نقص رو به تفاوت ترجمه کرده! چگونه همچین چیزی ممکنه؟

درود
نفصان به معنای کاستی است اما گاهی کاستی کاهش ارزشی است و گاهی کاهش ارزشی نیست که می توان آن مواردی که کاهش ارزشی نیست را به معنای تفاوت گرفت تا بار منفی کلمه نقص از آن برداشته شود.
Darkness;539103 نوشت:
و دو اینکه توجه به موقعیت تاریخی و زمانی خطبه، تاثیری در برداشت نداره. به خاطر اینکه (حیض) فقط برای برخی زنان نیست که بگوییم این "نقص دین" مختص زنان آن قضیه است!

ما هم چنین چیزی را مقصود نداریم و می دانیم که مورد مخصص نيست.مورد يعني جزء معانی تطبيق يك مفهوم كلی و مورد در اصطلاح اصول يعني بيان به آن مناسبت وارد شده باشد كه در قرآن شأن نزول و در روایات شان صدور مي گوييم. و مورد مخصص نیست.
اما مورد می تواند به ما در فهم آیات و روایات کمک کند و اشاره به مورد هم از آن جهت بوده است.
بنده علاقه ای به بحث پیرامون این خطبه ندارم قبلا به کرات در این مورد در این سایت بحث شده و این سخنان تکرار مکررات است.

Darkness;537987 نوشت:
متاسفانه بنده قانع نشدم و شاید هم پاسخ رو متوجه نشدم. شما سعی دارید بفرمایید که اینطور نیست و حیض باعث نقص دین زنان نیست. خب من هم این رو قبول دارم. ولی از کلام صریح حضرت علی (ع)، این مطلب برداشت نمیشه. در ضمن ربط آیه ی اشاره شده را نیز متاسفانه متوجه نشدم. مگر در این آیه، واژه ی "نقص" آمده است؟
ایشان دقیقاً فرمودن دین زنان ناقص است چون نمی توانند در ایام حیض نماز بخوانند. حال شاید برداشت ها متفاوت است ولی به نظر بنده برداشتی که از این کلام می شود، بسیار واضح و روشن است

با سلام و عرض ادب خدمت شا برادر عزیز و تقدیر و تشکر از دقت نظر حضرت عالی

«پیشاپیش از طولانی بودن پاسخ عذرخواهی می کنم»

همانطور که خود شما نیز واقف هستید علم فقه عهده دار بررسی روایات فقهی است و فقها با فراگیری این علم روایات فقهی را بررسی کرده و بر اساس ان فتوا می دهند، لذا غیر فقیه نمی تواند روایتی را (هر چند با سند صحیح و معتبر) جلوی خود گذاشته و به معنی ظاهری ان عمل کند چون با علم فقه آشنا نیست لذا حق اظهار نظر ندارد. بلکه باید به فتوای فقیه عمل کند و از سر خود نمی تواند به ظاهر روایت اکتفا کند.
در کتب روایی ما احادیث بی شماری در موضوعات مختلف وجود دارد که هر یک از این موضوعات را باید متخصصین در ان زمینه روایت را مورد مداقّه قرار داده و نظر خود را بیان کنند مثلا در ارتباط با روایات کلامی غیر متکّلم حق اظهار نظر ندارد و نمی تواند بر اساس ظاهر روایت حکمی را صادر کند.
این روایت که در نهج البلاغه و سایر کتب روایی آمده است نیز از این قاعده مستثنی نیست، غیر متکلم حق اظهار نظر به ظاهر فرمایش مولی علی علیه السلام را ندارد و باید کسی در این رابطه اظهار نظر کند که متکلم،فیلسوف، حدیث شناس و ... باشد. برای مثال در روایتی از رسول خدا صل الله علیه و آله آمده است «یک روز قاعدگی برای شما زنان بهتر است از عبادتِ سالانه‌ای که روزهایش روزه باشید و شبهایش را به نماز و عبادت بگذرانید» (زیبایی نژاد، محمدرضا و محمدتقی سبحانی؛ درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، بررسی مقایسه‌ای دیدگاه اسلام و غرب، قم، دارالنور، 1381 ) آیا در این نوع روایت اثری از نقص ایمان دیده می شود؟ لذا برای تفسیر و تبیین این فرمایش گهربار اکتفا نمودن به ظاهر روایت صحیح نیست.
حضرت امیر علیه السلام فرمود زنان ناقص الایمان هستند. صرف نظر از اینکه این فرمایش امیرالومنین خطاب به عایشه بوده، این کلام یکی از گهربارترین جملاتی است که در وادی روانشناسی گفته شده؛ ولی متأسفانه به خاطر تأسیس نشدن علم روانشناسی اسلامی، این جملات دست افراد عادی افتاده، و افراد عادی نیز کلام حضرت امیر را دلبخواه تفسیر می کنند.

با ذکر این مقدمه فوق، پاسخ فرمایش شما با تبیین دو نکته روشن می شود:

نکته اول: نقص بر دو نوع است؛ کمی و کیفی. نقص کمی نقص ارزشی نیست که اگر کم بشود ارزش آن از بین برود، ولی نقص کیفی نقص ارزشی است و قابل جبران نیست .
یکی از ویژگی های نقص کمی این است که قابل جبران و تکمیل است؛ مثل روزه مسافر یا زن حائض، بر هر مسلمانی روزه یک ماه واجب است، ولی اگر بسبب بروز مانعی 20 روز روزه گرفته باشد، بیست روزه اثر خود را دارد و 10 روز دیگر را باید تکمیل کند؛ چنانکه در قران نیز برای مطلب شاهد داریم. اما در نقص کیفی اگر عملی همه شرایطش تمام نباشد اثر بر آن مقدار که موجود است مرتب نمی شود، مثل روزه یک روز که اگر مقداری از ان کم شود اثر بر ان مترتب نشده و باطل می شود و آن مقدار که روزه بوده ارزشی ندارد. آن چه در این خطبه امده است نقص کمی است نه کیفی چنانچه خود حضرت فرموده اند: زنان ناقص الایمان هستند؛ زیرا در هر ماه چند روزی از ارتباط با خدا و عبادت محروم هستند. همین ترک عبادت خودش نوعی عبادت است.
به عبارت دیگر: نقص بر دو گونه است ؛ نقص طبیعی(کمی) و نقص ارزشی(کیفی). نقص طبیعی ، دست خود شخص نیست و اساساً نقص نیست بلکه در قیاس است که نقص تلقّی می شود. مثلاً زنان نقص قدرت دارند؛ یعنی در قیاس با مردان قدرت کمتری دارند. در عوض، مردان نیز نقص عاطفه دارند؛ چون در قیاس با زن ها عاطفه ی مردها خیلی کمتر است.
امّا نقص ارزشی (کیفی) نبود آن کمالی است که شخص می تواند کسب نماید و باید کسب نماید، ولی کسب نکرده است. مثلاً جهل ، یک نقص ارزشی است که فرد می تواند کسب نماید اما کسب نکرد و روزه گرفتن کامل یک روز نقص ارزشی است چون فرد می تواند روزه را کامل کند اما نکرد.
منظور حضرت علی علیه السلام از نقص ایمان زنان، نقص کمی و طبیعی است که قابل جبران می باشد، اگر خانم حائض نمی تواند چند روزی را روزه بگیرد این نقص طبیعی و کمی است چون قابل جبران است و منافاتی با نقص ارزشی و کیفی ندارد، زیرا می تواند با جبران این عبادت ها همگام با مردان در رسیدن به کمالات انسانی جهاد کند.

نکته دوم:
ایمان بر دو گونه است ؛ ایمان اعتقادی و قلبی که اصل است ؛ و ایمان روانشناختی که فرع می باشد. زن مومن ، چه در حال حیض و چه در حال عادی ، اعتقاد قلبی اش تفاوتی نمی کند. اگر در حالت عادی نماز می خواند ، به خاطر ایمان به خدا و اجرای دستور اوست ؛ و اگر در حال حیض ، نماز نمی خواند ، باز به خاطر ایمان به خدا و اجرای دستور اوست. آنچه شرط ایمان می باشد، اجرای دستور خداست. لذا اگر گفت: نماز بخوان ! باید خواند؛ و اگر فرمود: نماز نخوان! باید نخواند. پس در این ایمان ، فرقی بین مرد و زن نیست.
امّا امر دیگری است با عنوان احساس ایمان. ایمان ، امر قلبی است. زنها در حال حیض ، با اینکه ایمان قلبی دارند و این ایمان کم هم نمی شود ، ولی باز احساس کم شدن ایمان می نمایند؛ نوعی حالت روانی در آنها ایجاد می شود شبیه حالت آن کسی که از روی عمد ترک نماز نموده ؛ البته با شدّت کمتر. این همان نقص ایمانی است که امیرمومنان (ع) به زنها نسبت دادند.
این حالت وقتی با حالت های دیگر مثل حالت زودرنجی و حالت عصبی مزاجی ـ که در زنهای حائض دیده می شوند ـ ترکیب می شود ، نمود روشنتری می یابد. این حالت در زنان ، یک نوع حالت تدافعی طبیعی است. امّا باید دانست که در این حالت ، میل زنان به عصیان و گردنکشی نیز بیشتر می شود ؛ چرا که احساس ایمان ، که در مقابل عصیانگری است ، تضعیف شده است. لذا زنان در این حالت ، چندان قابل اعتماد نیستند ؛ یعنی نه خود زن باید به خودش اعتماد نماید نه دیگران. بخصوص آنجا که پای کینه و تنفّر و امثال آن نیز در میان باشد ؛ که اموری مثل قضاوت ، جنگ و سیاست ، مملوّ از این کینه ها و تنفّرها هستند. (براي مطالعه بيشتر مراجعه کنيد به :جانت شيبلي هايد، روان شناسي زنان . ترجمه دکتر اکرم خمسه.344)
پس امیرمومنان (علیه السلام) به مردان آن دو لشکر هشدار داد که مواظب باشید که زنان به خاطر حیض ، نوعی احساس روانی کسر ایمان دارند ؛ و در این حالت ممکن است دست به کارهای نامعقولی بزنند. (این نکته از سایت پرسمان استفاده شده است)

حاصل سخن آنکه:

اولا: در فرمایش مولی امیر المومنین علی علیه السلام نقص به معنی ارزشی و کیفی نیست بلکه به معنی نقص کمی و طبیعی است که قابل جبران می باشد.
ثانیا: حیض ، موجب کاهش ایمان حقیقی نمی شود؛ بلکه احساس ایمان در این حالت فروکش می کند و این امر خطراتی را در پی دارد که مراقبتهایی را می طلبد.

حاضر
سلام و درود بر شما
:ask5:

ایمان در کلام امیرالمؤمنین (علیه السلام) به معنای اَعمال و مسئولیت هایی است که در شرع از انسان خواسته شده یعنی ایمان آنگونه مسئولیت هایی است که شرع بر اساس عقاید فرد از او طلب می کند. در سخن امام (علیه السلام)، ایمان به همین معنا به کار رفته است چرا که به دنبالش تفسیر شده
«و اما نقصان ایمانهنّ» یعنی اینکه مسئولیت های زن سبک است و کم تر، و دلیلش این است که اسلام نماز و روزه را در زمان عادات ماهیانه اش از او نخواسته است. می بینیم که در اینجا ایمان دقیقا به معنای مسئولیت هایی است که بر عهده زن گذاشته شده و نقصان وظایفی که از زن خواسته شده است، که نه اهانت به مقام زن است نه کمبودی در شخصیت اوست و نه چیزی از مقام و منزلت زن می کاهد.
اگر بازماندن زنان از نماز و روزه در این ایام خللی در ساختار اعتقادی آنان به وجود می آورد و باعث نقصان ایمان آنان می شد، قرآن کریم هرگز ایمان زنان و مردان مسلمان را مساوی نمی دانست در حالی که در آیات مختلف قرآن زنان و مردان در کنار هم ذکر شده اند. حتی سنخیت ایمانی زن و مرد در قرآن ملاک و معیار ازدواج قرار گرفته است. در آیه 26 سوره نور آمده است:
«الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات و الطیبات للطیبین و الطّیبونَ للطیّبات اولئک مبرؤن مما یقولون لهم مغفرة و رزق کریم»؛
«زنان ناپاک از آنِ مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلق دارند؛ و زنان پاک از آنِ مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاک اند. اینان از نسبت های ناروایی که به آنها می دهند مبرّا هستند و برای آنان آموزش (الهی) و روزی پر ارزشی است.» همچنین خداوند در قرآن ثواب و عذاب اخروی مردان و زنان را در کنار هم ذکر کرده است.
«لیعذّب اللّه المنافقین و المنافقاتِ و المشرکین و المشرکات یتوب اللّه علی المؤمنین و المؤمنات و کان اللّه غفورا رحیما» (احزاب: 33/ 73)؛ «هدف این بود که خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را (از مؤمنان جدا سازد و آنان را) عذاب کند، و خدا رحمت خود را بر مردان و زنان با ایمان بفرستد؛ خداوند همواره آمرزنده و رحیم است.»
همچنین در سوره زخرف آمده است: «ادخلوا الجنة انتم و ازواجکم تحبرون» (رخرف: 43/ 70)
شما و همسرانتان داخل بهشت شوید و به سرور بپردازید.
در قرآن وجود دارند که برتری ایمان زنان جامعه ای را بر مردان ذکر می کنند و آن زنان را الگوی شایسته ای برای مردم ذکر می کنند (حضرت مریم و آسیه همسر فرعون)
در عصر رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز زمانی که همه مردم نبوت رسول خدا را انکار می کردند، خدیجه (سلام الله علیها) بود که به آن حضرت ایمان آورد و تمام سرمایه و ثروتش را در راه گسترش اسلام به کار برد که این عمل نشان از ایمان راسخ او دارد.
در روایاتی هم که از ائمه به دست ما رسیده است بارها از زنان با ایمان و بهشتی یاد شده و از آنان تجلیل شده است. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در این زمینه می فرمایند: چه بسیار مردانی که در قیامت سال ها گرفتار عذابند حال آنکه همسران آنان در بهشت از نعمت های الهی بهره می برند.
:natars:
پاینده باشید

هادی;541096 نوشت:
نقص بر دو نوع است؛ کمی و کیفی. نقص کمی نقص ارزشی نیست که اگر کم بشود ارزش آن از بین برود، ولی نقص کیفی نقص ارزشی است و قابل جبران نیست .

سلام و عرض ادب خدمت استاد ارجمند جناب هادی

به نظر نمیرسد که زنان در عباداتشان نقص "کمی" داشته باشند. چون 6 سال زودتر به سن تکلیف میرسند. ضمنا روزه ها را هم باید قضا کنند پس عباداتشان اضافه تر هم هست.
اشتباه میکنم؟

.امین.;580910 نوشت:
سلام و عرض ادب خدمت استاد ارجمند جناب هادی

به نظر نمیرسد که زنان در عباداتشان نقص "کمی" داشته باشند. چون 6 سال زودتر به سن تکلیف میرسند. ضمنا روزه ها را هم باید قضا کنند پس عباداتشان اضافه تر هم هست.
اشتباه میکنم؟



با سلام و عرض ادب

بنده هم خدمت شما عرض ادب و احترام دارم و عید بزرگ غدیر رو خدمت حضرت عالی و تمامی سروران عزیز تبریک میگم امیدوارم عیدی همه ما در این روز مبارک رهایی از گناه و آشتی با خداوند رئوف باشد.
همانطور که حضرت عالی بیان کردید برخی بر این عقیده اند که چون بانوان 6 سال زودتر از آقایان به سن تکلیف می رسند در حقیقت نقص کمّی ندارند اما به هر حال حضرت در این بیان، کلمه «نقص» رو بکار بردند! مطالب این حقیر در پست های 10،11،12 تفسیر این کلمه بود.

هادی;582453 نوشت:

با سلام و عرض ادب

بنده هم خدمت شما عرض ادب و احترام دارم و عید بزرگ غدیر رو خدمت حضرت عالی و تمامی سروران عزیز تبریک میگم امیدوارم عیدی همه ما در این روز مبارک رهایی از گناه و آشتی با خداوند رئوف باشد.
همانطور که حضرت عالی بیان کردید برخی بر این عقیده اند که چون بانوان 6 سال زودتر از آقایان به سن تکلیف می رسند در حقیقت نقص کمّی ندارند اما به هر حال حضرت در این بیان، کلمه «نقص» رو بکار بردند! مطالب این حقیر در پست های 10،11،12 تفسیر این کلمه بود.

بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و احترام دارم خدمت برادر بزرگوار و ارجمندمان
تشکر میکنم از شما و متقابلا تبریک میگم این عید بزرگ را به حضرتعالی و تمامی شیعیان آن حضرت
بله من متوجه تفاسیری که آوردید شدم.
ولی یک سوال از محضر شریفتان دارم، آیا احادیث واحد مثل این حدیث که هیچ نمونه ای در کلام هیچ یک از حضرات معصوم از آن نیامده است را میتوان به صراحت به آن حضرت نسبت داد؟
علما ملاحظه چه چیز را میکنند که کل نهج البلاغه را بدون هیچ استثنائی به آن حضرت منتسب میکنند؟

هادی;541097 نوشت:

حاصل سخن آنکه:

اولا: در فرمایش مولی امیر المومنین علی علیه السلام نقص به معنی ارزشی و کیفی نیست بلکه به معنی نقص کمی و طبیعی است که قابل جبران می باشد.

هادی;582453 نوشت:

همانطور که حضرت عالی بیان کردید برخی بر این عقیده اند که چون بانوان 6 سال زودتر از آقایان به سن تکلیف می رسند در حقیقت نقص کمّی ندارند اما به هر حال حضرت در این بیان، کلمه «نقص» رو بکار بردند! مطالب این حقیر در پست های 10،11،12 تفسیر این کلمه بود.

شرمنده آقای هادی

متاسفانه من متوجه نشدم ، بالاخره مقصود امام در اینجا نقص کمی هست و یا نه ؟

.امین.;582468 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و احترام دارم خدمت برادر بزرگوار و ارجمندمان
تشکر میکنم از شما و متقابلا تبریک میگم این عید بزرگ را به حضرتعالی و تمامی شیعیان آن حضرت
بله من متوجه تفاسیری که آوردید شدم.
ولی یک سوال از محضر شریفتان دارم، آیا احادیث واحد مثل این حدیث که هیچ نمونه ای در کلام هیچ یک از حضرات معصوم از آن نیامده است را میتوان به صراحت به آن حضرت نسبت داد؟
علما ملاحظه چه چیز را میکنند که کل نهج البلاغه را بدون هیچ استثنائی به آن حضرت منتسب میکنند؟


با سلام مجدد خدمت برادر عزیز و ارجمند جناب امین

گرچه سيد رضى قدس سره تمام نهج البلاغه (خطبه ها، نامه ها و كلمات قصار) را جهت اختصار به صورت روايت مرسل گردآورى كرده ، يعنى اسنادى كه آنها را به طور متصل به امير المومنين على بن ابى طالب عليه السلام برساند ذكر نكرده است ، و همين ارسال و حذف اسناد خطبه ها سبب شده كه برخى در آن تشكيك كنند مخصوصا آنها كه تصور مى كردند وجود نهج البلاغه به خاطر محتواى مستدل و بسيار عالى آن ممكن است سندى بر حقانيت مذهب شيعه و دليلى بر فضيلت و برترى امام على عليه السلام بر تمام صحابه گردد و اين را بهانه و دستاويزى براى منزوى ساختن اين كتاب ارزشمند در افكار عمومى مسلمانان قرار دادند.
ولى از آنجا كه نهج البلاغه داراى متنى قوى و محتوائى عالى است، خوشبختانه اين وسوسه ها تاثيرى در افكار انديشمندان اسلامى نگذاشته و علماى اسلام (اعم از شيعه و سنى ) زبان به توصيف و ستايش آن گشوده و اسرار و دقائق آن را تبيين كرده اند، و همچنانكه قرآن كريم را مفسران زيادى تفسير كرده و مترجمان بسيارى آن را به زبانهاى گوناگون ترجمه نموده اند، نهج البلاغه را نيز بسيارى از علماى شيعه و اهل سنت شرح داده اند و به زبانهاى متعددى ترجمه شده است .
هر كس در خطبه ها، نامه ها و كلمات قصار نهج البلاغه دقت كند و در مضامين آن بينديشد و به گوشه اى از اسرار آن آگاه شود، اعتراف خواهد نمود كه اينها سخن يك انسان معمولى نيستند، اينها سخنانى است شبيه سخنان پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و يا شخصيتى همانند او، و به همين جهت درباره آن گفته شده برتر از كلام مخلوق و پائين تر از كلام خالق است .
محتواى عالى و قوت مضامين نهج البلاغه دليل روشن بر صدور آن از امير المومنين على بن ابى طالب عليه السلام است ، و به مقتضاى آفتاب آمد دليل آفتاب در صحت انتساب آن به آن حضرت هيچگونه شك و ترديد نخواهيم كرد. (سيد جعفر حسينى، آشنايى با نهج البلاغه امام على عليه السلام، بخش پنجم، اسناد نهج البلاغه)
مطالعه لینک زیر در این رابطه مفید است:
http://pasokhgoo.ir/node/20236
در ضمن اسناد نامه ها، حکمت ها، و خطبه های نهج البلاغه نیز مورد بررسی قرار گرفته .

هادی;582741 نوشت:
گرچه سيد رضى قدس سره تمام نهج البلاغه (خطبه ها، نامه ها و كلمات قصار) را جهت اختصار به صورت روايت مرسل گردآورى كرده ، يعنى اسنادى كه آنها را به طور متصل به امير المومنين على بن ابى طالب عليه السلام برساند ذكر نكرده است ، و همين ارسال و حذف اسناد خطبه ها سبب شده كه برخى در آن تشكيك كنند مخصوصا آنها كه تصور مى كردند وجود نهج البلاغه به خاطر محتواى مستدل و بسيار عالى آن ممكن است سندى بر حقانيت مذهب شيعه و دليلى بر فضيلت و برترى امام على عليه السلام بر تمام صحابه گردد و اين را بهانه و دستاويزى براى منزوى ساختن اين كتاب ارزشمند در افكار عمومى مسلمانان قرار دادند.

سلام علیکم ورحمه الله
متشکرم از توضیحاتتان استاد
پس باید گفت کسانیکه اینگونه احادیث را مطرح میکنند یا از ناآگاهیشان است و یا از روی غرض ورزی و برای پایین آوردن اعتبار نهج البلاغه. وگرنه در دین اسلام به قدر کافی به زنان شانیت و بها داده شده و از این جهت هیچ فرقی بین زن و مرد نیست .

[="Tahoma"]

.امین.;580910 نوشت:
سلام و عرض ادب خدمت استاد ارجمند جناب هادی
به نظر نمیرسد که زنان در عباداتشان نقص "کمی" داشته باشند. چون 6 سال زودتر به سن تکلیف میرسند. ضمنا روزه ها را هم باید قضا کنند پس عباداتشان اضافه تر هم هست.
اشتباه میکنم؟

سلام
ممکن است اینجا بحث مداومت در نماز مطرح شود زیرا داریم
الَّذِينَ هُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ ﴿المعارج: ٢٣﴾
یعنی شخصی یک روز در میان نماز بخواند و هزار سال عمر کند و کسی که بیست سال عمر کند و از تکلیفش مداوم نماز بخواند هر چند که از لخاظ کمی نماز اولی بیشتر است اما نماز دومی ارزش بالاتری دارد چون این نماز مداوم است البته در این مثال این نقص کیفی است اما در مورد زنان نقص کیفی نیست و نقص کمی می باشد و نقصی حساب نمی شود.
و الله العالم

.امین.;582468 نوشت:
ولی یک سوال از محضر شریفتان دارم، آیا احادیث واحد مثل این حدیث که هیچ نمونه ای در کلام هیچ یک از حضرات معصوم از آن نیامده است را میتوان به صراحت به آن حضرت نسبت داد؟

البته به این صراحت نمی توان گفت که چنین مطلبی سابقه در کلام معصومین ندارد و تکرار نشده است این لینک را نگاه کنید:
http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/66117?ParentID=65284

علــی;582797 نوشت:

سلام
ممکن است اینجا بحث مداومت در نماز مطرح شود زیرا داریم
الَّذِينَ هُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ ﴿المعارج: ٢٣﴾
یعنی شخصی یک روز در میان نماز بخواند و هزار سال عمر کند و کسی که بیست سال عمر کند و از تکلیفش مداوم نماز بخواند هر چند که از لخاظ کمی نماز اولی بیشتر است اما نماز دومی ارزش بالاتری دارد چون این نماز مداوم است البته در این مثال این نقص کیفی است اما در مورد زنان نقص کیفی نیست و نقص کمی می باشد و نقصی حساب نمی شود.
و الله العالم

سلام علیکم
البته چه دین زنان ناقص باشد چه ناقص نباشد به نظر نمیاید این آیه ارتباطی به آن داشته باشد. چون این آیه شریفه و آیات بعدی خصوصیات مصلین را بیان میدارد. و اگر بگوییم زنان مشمول این آیه (الذین هم عن صلاتهم دائمون) نمیشوند به این معناست که زنان از مصلین به شمار نمیایند و این صحیح به نظر نمیاید.
معنی دائمون پایداری بر ادای نمازهای واجب است نه پشت سر هم انجام دادن نماز

[="Tahoma"][="Navy"]

Darkness;536776 نوشت:
حال یک مسئله مطرح می شود، و آن اینکه اگر نماز نخواندن در این ایام، به دستور خداوند و موجب نزدیکی به اوست، چگونه حضرت علی (ع) در نهج البلاغه، علت نقص دین زنان را نماز نخواندن در ایام حیض می دادند؟
مگر کمال دین، عمل به دستور خداوند نیست؟ و مگر نماز نخواندن بانوان در ایام حیض نیز به دستور خداوند نمی باشد؟ پس چگونه است که موجب نقصان دین می گردد؟

سلام
امکان تدارک و جبران نقص ، اصل وجود آنرا نفی نمی کند
ظاهرا امیر مومنان ع در جریان جمل برای تهییج افکار ، به بعدی از واقعیات اشاره کرده اند تا ایشان را از متابعت یا تاثیرپذیری از عایشه بازدارد لذا این کلمات جنبه تبلیغاتی دارند
به همین خاطر است که به اصل نقص برای آن هدف تبلیغاتی خود اشاره می کنند اما به امکان و طریق رفع آن اشاره نمی فرمایند
یا علیم[/]

پرسش:
اگر نماز نخواندن در این ایام حیض، به دستور خداوند و موجب نزدیکی به اوست، چگونه حضرت علی (ع) در نهج البلاغه، علت نقص دین زنان را نماز نخواندن در ایام حیض می دادند؟
مگر کمال دین، عمل به دستور خداوند نیست؟ و مگر نماز نخواندن بانوان در ایام حیض نیز به دستور خداوند نمی باشد؟ پس چگونه است که موجب نقصان دین می گردد؟

پاسخ:
همانطور که خود شما نیز واقف هستید علم فقه عهده‌دار بررسی روایات فقهی است و فقها با فراگیری این علم روایات فقهی را بررسی کرده و بر اساس آن فتوا می‌دهند، لذا غیر فقیه نمی‌تواند روایتی را (هر چند با سند صحیح و معتبر) جلوی خود گذاشته و به معنی ظاهری آن عمل کند چون با علم فقه آشنا نیست لذا حق اظهار نظر ندارد. بلکه باید به فتوای فقیه عمل کند و از سر خود نمی‌تواند به ظاهر روایت اکتفا کند.
در کتب روایی ما احادیث بی‌شماری در موضوعات مختلف وجود دارد که هر یک از این موضوعات را باید متخصصین در آن زمینه روایت را مورد مداقّه قرار داده و نظر خود را بیان کنند مثلا در ارتباط با روایات کلامی غیر‌متکّلم حق اظهار نظر ندارد و نمی‌تواند بر اساس ظاهر روایت حکمی را صادر کند.
این روایت که در نهج‌البلاغه و سایر کتب روایی آمده است نیز از این قاعده مستثنی نیست، غیر‌متکلم حق اظهار نظر به ظاهر فرمایش مولی علی (علیه السلام) را ندارد و باید کسی در این رابطه اظهار نظر کند که متکلم،فیلسوف، حدیث شناس و ... باشد. برای مثال در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده است «یک روز قاعدگی برای شما زنان بهتر است از عبادتِ سالانه‌ای که روزهایش روزه باشید و شبهایش را به نماز و عبادت بگذرانید» (1) آیا در این نوع روایت اثری از نقص ایمان دیده می‌شود؟ لذا برای تفسیر و تبیین این فرمایش گهربار اکتفا نمودن به ظاهر روایت صحیح نیست.
لذا این روایت را از چند منظر مورد بررسی قرار می‌دهیم:
الف: روایت فوق به صورت كامل و یا در برخی منابع بصورت ناقص و صرفا عبارت «ان النساء نواقص العقول» در منابع ذیل یافت می‌شوند:
۱- وسائل الشیعه/ج۲/ص۳۴۴-باب تحریم صلاه و صیام و نحوهما علی الحائض.
۲- بحار/ج۳۰/ص۷/تتمه ی کتاب فتن و محن
۳- ارشاد القلوب/ج۱/ص۱۹۲
۴- خصائص الائمه/ص۹۷
۵- غرر الحکم/باب نساء/۴
۶- اختصاص/ص ۱۷۶-
۷- خصال ج ۲/ص ۳۷۸
۸- کافی/ج۵/ص ۳۲۲
۹- نهج ص ۳۷۳-۱۴
۱۰- القرشی، حیاة الامام الحسن، ج ۲، ص ۴۴۸، عبارت « ان انساء نواقص العقول »
در تمامی منابع فوق روایت مذكور بصورت مرسل یا مرفوع وارد شده است و در منبع اخیر نیز در سلسله سند آن ابوطالب مكی دیده می‌شود كه دچار جنون گردیده بود و قابل اعتماد نیست.
مهدی مهریزی هم در خصوص سلسله سند اين روايت می‌نویسد:« برای این حدیث سند متصلی وجود ندارد و منبع قابل استنادی هم برای آن نیامده است»[2]

ب: در صورت چشم‌پوشی از سند روایت، باید مد نظر داشته باشیم این خطبه را کسی ایراد می‌کند که همسرش بهترین زنان عالم است و دخترش زینب کبری سلام الله علیها عالمه غیر معلمه است، کنیزی به نام فضّه در خانه که دارد که 1000 عالم را تعلیم می‌دهد حال چگونه این شخصیت در مورد زنان اینگونه صحبت می‌کند.
فلذا باید به نوعی این فرمایش را تفسیر کرد که به تناقض نیانجامد .
امام علی (علیه‌السلام) در طول زندگی خویش – از كودكی تا شهادت – طوری زیستند كه اطراف حضرت(علیه‌السلام) را چه در محیط خانه و چه خارج آن، زنان نیك كرداری فراگرفته بودند كه به چنان ویژگی‌های انسانی و ملكات روحی و ایمانی دست یافتند كه بر بسیاری از مردان برتری داشتند و روایاتی كه در مورد طرز برخورد حضرت(علیه‌السلام) با زنان آمده چنان نیست كه از كرامت زن كم كند یا تحقیر و اهانت به زن را در بر داشته باشد بلكه عكس این مطلب بود، موضع عملی ثبت شده از حضرت (علیه‌السلام)، بزرگداشت، احترام و توجه قائل شدن به زن را روشن می‌كند، رفتار و برخورد عملی كه حضرت امیر(علیه‌السلام) با زنانی چون فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها) خدیجه كبری (سلام‌الله علیها)، فاطمه ام البنین، ام سلمه و یا دیگر زنانی كه جهت تظلم و دادخواهی به آن حضرت (علیه‌السلام) مراجعه می‌كردند ... اتخاذ نمودند خود گواه تامّی برای رفتار و منش بزرگوارانه و محترمانه با زن در سیره عملی حضرتشان است[3] كه در هیچ فردی از مسلمانان جز رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) یافت نمی‌شد. و بدون شك این واقعیت و حقیقت عملی، دیدگاه امام(علیه‌السلام) را نسبت به زن ثابت می‌نماید و بنابراین موضع امام (علیه‌السلام) نسبت به زن با شارع مقدس و گفته رسول‌خدا (صلی‌الله علیه و آله) و عمل ایشان (صلی‌الله علیه و آله) هیچگونه تعارضی ندارد.[4]
بررسی متن روایت
در متن روایت، عللی كه بر نقصان عقل، ایمان و بهره مالی زن مطرح شده است، عللی مذموم نیست و موجب نقص در ایمان و عقل و مال نمی‌شود بلكه موارد مطروحه، تفاوت میان زن ومرد را بیان می‌دارد.
توضیح اینكه در خصوص نقص ایمان كه علت آن‌را كاستی نماز و روزه در ایام عادت ماهیانه ذكر نموده‌اند، باید گفت این كاستی در نماز و روزه به فرمان مولاست. همان‌گونه كه قصر نماز مسافر و افطار او امر مولاست و ایمان، اطاعت خداوند و امر او در هر شرایطی است لذا اسقاط نماز و روزه در ایام عادت ماهیانه امر مولاست و تبعیت از آن، عین ایمان است نه نقصان در آن؛ مضاف بر اینكه هم روزه‌ها قضا می‌شوند و هم در زمان عادت ماهیانه زن می‌تواند در مصلای خود بنشیند و با ذكر خدا مشغول باشد. به این مساله، شش سال شرف‌یابی زودتر زنان به بارگاه تكلیف الهی را نیز باید افزود و نیز نماز و روزه كامل در ایام یائسگی و حمل، لذا بنظر نمی‌رسد تفاوت چندانی در كمیت عبادت میان زنان و مردان وجود داشته باشد با تاكید بر این مساله كه ایمان، عمل به دستورات مولا و خالق هستی و ذات باری‌تعالی است و زنان در ایام عادت ماهیانه نه به خواست خود كه به جهت تسلیم فرمان خداوند از نماز و روزه باز می‌ایستند و این خود عین ایمان است ونقصان و مذمتی در این مساله مشاهده نمی‌شود.
بنابراین بررسی فراز روایت در مورد نقصان عقل، نشان دهنده‌ی این است كه مورد فوق صرفا از مصادیق تفاوت زن و مرد در زمینه فیزیولوژیكی، مسئولیت‌های زندگی و تكالیف شرعی است و به تعبیری بیان تفاوت‌های زن و مرد در سه عرصه است نه نقصان و مذمت.

ادامه دارد ...


نتیجه:
با توجه به بررسی سه محور فوق در خصوص توصیفاتی كه از زنان در خطبه ۸۰ نهج‌البلاغه ذكر شده است یعنی بررسی سندی روایت، فضای صدور روایت، سیره عملی حضرت امیر(علیه‌السلام) در برخورد با زنان در زمان زندگی و حكومت خویش و نیز بررسی محتوای روایت، ناگزیر از سه راه هستیم:

الف: یا روایت را معارض قرآن دانسته و آن را طرح نماییم.
ب: یا آن‌را توجیه نموده و نقص را به معنای تفاوت بدانیم و به تفاوت زن و مرد در سه عرصه مورد اشاره در روایت قائل شویم.
ج: و یا اصولا روایت را صرفا در خصوص مورد صدورش یعنی جریان جنگ جمل، حمل نماییم زیرا در این جنگ كه عایشه در آن نقش كلیدی داشت و رهبر سپاه بود، حضرت امیر (علیه‌السلام) باید روشی قاطع و شدید در هشیاری مردم انتخاب نمایند كه متناسب با شكاف عمیقی باشد كه عایشه با كار خود آن را ایجاد كرد و متناسب با عواقب ناگواری باشد كه ضربه سختی بر اتحاد مسلمین وارد ساخت[5]
اما مساله‌ی جمل صرفا با عایشه به تنهایی برپا نشد بلكه در پس و پیش این مساله مردانی چون طلحه و زبیر بعنوان گردانندگان اصلی آن و مردان بسیاری به عنوان سپاه آنان وجود داشتند لذا مذمت حضرت امیر (علیه‌السلام) صرفا متوجه عایشه – یعنی یك زن – نیست و در ضمن ایراد خطبه‌ها و سخنانی در جهت بیداری مردم و بیان هدف و راهی كه عایشه بر خلاف دستور خدا و رسول (صلی‌الله علیه و آله) در التزام همسران پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) به ماندن در خانه، داشتند در خطبه ۸۰، با شدت و قاطعیت بیشتری وی را هدف قرار داده و از او انتقاد می‌نمایند همانگونه كه مردم بصره و مردان آنان را قبل و پس از جنگ مورد مذمت قرار داد. [6]
آیت‌الله جوادی‌آملی نیز شان صدور روایت را در مورد خاصی می‌دانند و قائلند كه گاهی‌ حادثه‌ و یا موضوعی، در اثر یك‌ سلسله‌ عوامل‌ تاریخی، زمان، مكان، افراد، شرایط‌ و علل‌ و اسباب‌ آن، ستایش‌ یا نكوهش‌ می‌شود. معنای‌ ستایش‌ یا نكوهش‌ بعضی‌ حوادث‌ یا امور جنبی‌ حادثه، این‌ نیست‌ كه‌ اصل‌ طبیعت‌ آن‌ شیء، ستایش‌ و یا نكوهش‌ شده، بلكه‌ احتمال‌ دارد زمینه خاصی‌ سبب‌ این‌ ستایش‌ یا نكوهش‌ شده‌ است‌ و این‌ نكوهش‌ نهج‌البلاغه‌ راجع‌ به‌ زن، ظاهراً‌ به‌ جریان‌ جنگ‌ جمل‌ برمی‌گردد. همان‌ گونه‌ كه‌ از بصره‌ و كوفه‌ نیز در این‌ زمینه‌ نكوهش‌ شده‌ است‌ با این‌ كه‌ بصره، رجال‌ علمی‌ فراوانی‌ تربیت‌ كرده‌ و كوفه‌ نیز مردان‌ مبارز و كم‌ نظیری‌ را تقدیم‌ اسلام‌ نموده‌ و بسیاری‌ از كسانی‌ كه‌ به‌ خوانخواهی‌ سالار شهیدان‌ برخاستند از كوفه، نشأت‌ گرفتند و هم‌اكنون‌ نیز كوفه‌ جایی‌ است‌ كه‌ به‌ انتظار ظهور حضرت‌ مهدی(عج) در آنجا نماز می‌خوانند، مسجدی‌ دارد كه‌ مقامات‌ بسیاری‌ از صالحین‌ و صدیقین‌ در آن‌ واقع‌ شده‌ و نمی‌توان‌ گفت‌ كه‌ چون‌ مثلاً‌ از كوفه‌ یا بصره‌ نكوهش‌ شده، آن‌ دو شهر برای‌ همیشه‌ و ذاتاً‌ سزاوار نكوهش‌ می‌باشند. قضایای‌ تاریخی‌ در یك‌ مقطع‌ خاص‌ و حساس، زمینه ی‌ ستایش‌ یا نكوهش‌ فراهم‌ كرده‌ و سپس‌ با گذشت‌ آن‌ مقطع، مدح‌ و ذم‌ نیز منتفی‌ می‌شود.[7]
لذا بنظر می‌رسد كلماتی كه در خطبه ۸۰ در خصوص زنان بكارگرفته شده است، كنایه‌ای به عایشه در تقبیح برپایی بلوای جمل است.
از میان سه راه‌كار فوق آن‌چه مناسب‌تر از همه بنظر می‌رسد این‌است كه راه دوم را برگزینیم و به توضیح روایت و بیان تفاوت زن و مرد در سه مورد مطروحه بپردازیم. زیرا آنچه روایت را به جمل و حوادث آن پیوند می‌دهد، وجه تفاوت میان زن و مرد در وجوه مختلف است، تفاوتی كه دقیقا در سه زمینه‌ی مختلف بیان شده و نشان دهنده‌ی این است كه برای زن و مردی كه از ساختار فیزیكی و خلقت متفاوت برخوردارند، در حوزه‌های خاصّ و مجزایی تعیین مسئولیت شده است و ورود هر یك در حوزه دیگری و نیز نادیده گرفتن این تفاوت و پیروی از اصول تخطی شده، می‌تواند حوادث ناگوار و غیر قابل جبرانی بوجود آورد، توضیح دقیق‌تر اینكه، زنان نباید در حوزه‌ی جنگ و جهاد كه بر طبق تفاوت ساختاری زن و مرد، از وظایف خاص مردان بر شمرده شده، وارد شوند و هدایت و ریاست حوزه‌ای را بدست گیرند كه هیچ تجربه، مهارت، دانش و توانمندی در آن ندارند زیرا حاصل آن جنگی خانمان‌سوز و پركشتار و تفرقه‌افكن و نهایتا شكست بار خواهد شد همان‌گونه كه جمل چنین بود.
اگر نقص در روایت معنای تفاوت بدهد[همان‌گونه كه در آیه۳ سوره ملك تفاوت به معنای نقص بكار گرفته شده اس.] بوضوح میتوان سه حوزه‌ی متفاوتی كه حضرت‌امیر(علیه‌السلام) میان زن و مرد ترسیم نموده‌اند را مورد ملاحظه و عمل قرار داد و از این حیث نه نیاز به طرح روایت است و نه اختصاص آن به یك شان صدور خاص و نه در تعارض با سیره‌ی عملی حضرتشان.

حاصل سخن اینکه
براساس موازین ارائه شده از جانب امامان معصوم علیهم‌السلام، باید روایات مورد تردید، با قرآن انطباق داده شود و در صورت مخالفت، به مقتضای ظاهر آن عمل نگردد. از سوی دیگر، در قرآن به هیچ آیه‌ای که حکمی کلی در ارتباط با نقص عقل و ایمان زنان داشته باشد، برخورد نمی‌نماییم بنابراین یا باید آن را به‌نحوی توجیه نموده و یا تفسیر آن را به خودشان واگذار کنیم.
توجیه روایت این است که نقص در فرمایش امیر المومنین علی (علیه السلام) به معنای تفاوت باشد، یعنی بانوان با توجه به وضعیت بدنی خود در ماه چند روز نماز نمی خوانند. اگر غیر از این معنی کنیم مخالف با قرآن و روایات دیگر خواهد بود ، مگر اینکه از ابتدا بگوییم این روایت مرسل است و از اعتبار ساقط است چنانکه برخی بر این باور هستند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. زیبایی نژاد، محمدرضا و محمدتقی سبحانی؛ درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، بررسی مقایسه‌ای دیدگاه اسلام و غرب، قم، دارالنور، 1381
[2]. شخصیت و حقوق زن در اسلام، استاد مهدی مهریزی، انتشارات علمی و فرهنگی:۱۳۸۲
[3]. دكتر نجوا صالح، زن در نهج البلاغه، ترجمه وروود سلامی، نشر زمزمه زندگی، چاپ اول، سال ۸۴، ص ۶۵.
[4]. شخصیت و حقوق زن در اسلام، استاد مهدی مهریزی، انتشارات علمی و فرهنگی:۱۳۸۲ ، ج ۲،ص ۸۶.
[5]. زن در نهج البلاغه، ص ۲۷۸
[6]. ر.ک: خطبه 13،4،172
[7]. زن در آیینه جلال و جمال، عبد الله جوادی آملی، صص ۳۳۰-۳۳۲

موضوع قفل شده است