جمع بندی ماجراي متفاوت «ضرب زيدٌ عمرواً»

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ماجراي متفاوت «ضرب زيدٌ عمرواً»

با عرض سلام به محضر دوستان گرامي و آرزوي قبولي طاعات

بنده امروز به مطلب جالب توجّهي برخوردم و خواستم نظر دوستان و اساتيد را هم بپرسم و آن اينکه:

طبق روايتي که مرحوم رئيس المحدّثين در کتاب أمالي و همچنين معاني الأخبار ذکر کرده است، نام اصلي أميرالمؤمنين صلوات الله عليه «زيد» مي‌باشد!

و اين نام «علي» اسم آن حضرت نيست بلکه لقب شريفش مي‌باشد که بر اسمش غلبه يافته.

بعد يکي از اعاظم شيعه از اين مطلب، نکته شريفي را استفاده نموده و آن اينکه:

احتمال مي‌رود در مثال معروف نحوي «ضرب زيدٌ عمرواً» مراد از زيد همان أميرالمؤمنين(ع) و مراد از «عمرو» عمرو بن عبد ودّ باشد،

و مراد از ضرب همان ضربتي باشد که حضرت در غزوه‌ي خندق بر سر او فرود آورد و أفضل من عبادة الثّقلين شد!

متن روايت ياد شده هم به قرار زير است:

عَنِ الْحَسَنِ الْبَصْرِيِّ قَالَ صَعِدَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مِنْبَرَ الْبَصْرَةِ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ انْسُبُونِي فَمَنْ عَرَفَنِي فَلْيَنْسُبْنِي وَ إِلَّا فَأَنَا أَنْسُبُ نَفْسِي أَنَا زَيْدُ بْنُ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ عَامِرِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْمُغِيرَةِ بْنِ زَيْدِ بْنِ كِلَابٍ ‌فَقَامَ إِلَيْهِ ابْنُ الْكَوَّاءِ فَقَالَ لَهُ يَا هَذَا مَا نَعْرِفُ لَكَ نَسَباً غَيْرَ أَنَّكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ قُصَيِّ بْنِ كِلَابٍ فَقَالَ لَهُ يَا لُكَعُ إِنَّ أَبِي سَمَّانِي زَيْداً بِاسْمِ جَدِّهِ قُصَيٍّ وَ اسْمُ أَبِي عَبْدُ مَنَافٍ فَغَلَبَتِ الْكُنْيَةُ عَلَى الِاسْمِ وَ إِنَّ اسْمَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ عَامِرٌ فَغَلَبَ اللَّقَبُ عَلَى الِاسْمِ وَ اسْمُ هَاشِمٍ عَمْرٌو فَغَلَبَ اللَّقَبُ عَلَى الِاسْمِ وَ اسْمُ عَبْدِ مَنَافٍ الْمُغِيرَةُ فَغَلَبَ اللَّقَبُ عَلَى الِاسْمِ وَ إِنَّ اسْمَ قُصَيٍّ زَيْدٌ فَسَمَّتْهُ الْعَرَبُ مُجَمِّعاً لِجَمْعِهِ إِيَّاهَا مِنَ الْبَلَدِ الْأَقْصَى إِلَى مَكَّةَ فَغَلَبَ اللَّقَبُ عَلَى الِاسْمِ‌.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد عماد

سلام علیکم
مرحوم میرزا حبیب الله خویی این حدیث را مرسل می داند(1) بر فرض صحت روایت، حمل این روایت بر ضرب زید عمرا نیاز به سند و مدرک دیگری دارد و با اثبات اینکه برفرض اسم حضرت علی علیه السلام زید بوده نمی توان گفت پس این قضیه نیز درست است، شما مدرکی بر این فرمایش دارید؟

1.[="Traditional Arabic"]منهاج[="Traditional Arabic"] البراعة في شرح نهج البلاغة[="Traditional Arabic"] (خوئى)، ج‏1، ص:220

از طرفی در روایت شیعه و اهل سنت آمده که نام علی را خداوند برای حضرت علی علیه السلام انتخاب نمود
روایات اهل سنت:
1.حافظ گنجی ،«کفایه الطالب، ص406»
2.قندوزی حنفی «ینابیع المودة، ج2، ص306»

و نیز در مناب شیعی آمده:
«وقتی ابوطالب (ع) قنداقه امیرالمومنین (ع) را به دست گرفت، عرضه داشت:
یا رب ذا الغسق الدجى / و القمر المبتلج المضی
بین لنا من حکمک المقضى / ما ذا ترى فی اسم الصبی
یک چیزی شبیه ابر در آسمان پدیدار شد و تا نزدیک سینه ابوطالب (ع) قرار گرفت و وقتی این ابر کنار رفت، دید یک لوح سبزی است که در او نوشته شده است:
خصصتما بالولد الزکی / و الطاهر المنتجب الرضی
فإسمه من شامخ العلی / علی اشتق من العلی
این لوح را از کعبه آویزان کردند. تا اینکه هشام بن عبدالملک (با آن عداوتی که نسبت به اهل بیت (ع) داشت آن را برداشت و بعد از او دیگر کسی این لوح را مشاهده نکرد».(1)
این روایات با روایت مورد نظر شما نمی تواند جمع شود.
1.ابن شهر آشوب «مناقب آل ابیطالب، ج2، ص23 »

سلام علیکم،
این موضوع آیا می‌تواند به اینکه نام امام حسن و امام حسین علیهماالسلام هم شبر و شبیر بوده است ربط پیدا کند؟
همچنین در مورد حضرت زهراء سلام‌الله هم حدود بیست اسم را دیده‌ام که به ایشان نسبت دهند و البته اگرچه آنها جنبه‌ی صفت و کنیه هم داشته باشند ولی باز لفظ اسم هم برایشان به کار رفته است.
مثال دیگر هم اسماء الحسنی است که گاهی از آنها به عنوان «اسماء و صفات الهی» یاد می‌شود و باز صفت جانشین اسم از آن فهمیده می‌شود.

تفاوت اسم با صفت فکر کنم در این باشد که اسم باید همه‌جانبه باشد و در واقع تعریف جامع و مانع از مسمی خود باشد، در حالیکه صفت می‌تواند تک‌بعدی باشد، در این صورت می‌توان علی و زید و مرتضی و حیدر و غضنفر و امیرالمؤمنین و ابوتراب و ... را همگی صفت بگیریم که دلالت کننده‌ی به وجود مبارک حضرت هستند و از این بین نام علی یا زید جامعیت بیشتری داشته باشد و نام ایشان باشد؟

کسی که دو اسم داشته باشد، آیا اسم شناسنامه‌ای مهم است یا اسمی که به آن نام صدا زده می‌شود؟ اگر در میان نزدیکان به نامی صدا زده شود و در خارج خانه به نامی دیگر کدام نام واقعاً نام او خواهد بود؟

یا علی

عماد;536551 نوشت:
مرحوم میرزا حبیب الله خویی این حدیث را مرسل می داند

با سلام و تشکر از بذل توجّه‌تان.

حديث که مسند هستش، اونجا هم بنده نگاه کردم تعبير مرحوم خويي اينچنينه: «روی في غاية المرام عن الصّدوق مسنداً»؛

تازه قبل از ذکر اين حديث، اينچنين گفته: «و يُستفاد من الرّواية الآتية أنّ اسمَه زيدٌ، و لا منافاة، لأنّ تعدّد الأسماء دليلٌ علی کمال المسمّی»

لطفاً شما هم تطبيقش کنيد.

عماد;536551 نوشت:
شما مدرکی بر این فرمایش دارید؟

مدرک روايي موجود نيست، همونطور که اشاره کردم صرفاً احتمال است که فرزند وحيد بهبهاني در پاسخ سؤال 513 از کتاب «مقامع الفضل» مطرح کرده؛

ولي انصافاً نظريّه‌ي بکري هست. والله أعلم.

Hadi99g;537604 نوشت:
با سلام و تشکر از بذل توجّه‌تان.
حديث که مسند هستش، اونجا هم بنده نگاه کردم تعبير مرحوم خويي اينچنينه: «روی في غاية المرام عن الصّدوق مسنداً»؛
تازه قبل از ذکر اين حديث، اينچنين گفته: «و يُستفاد من الرّواية الآتية أنّ اسمَه زيدٌ، و لا منافاة، لأنّ تعدّد الأسماء دليلٌ علی کمال المسمّی»
لطفاً شما هم تطبيقش کنيد.

بله فرمایش شما درست است، بنده اشتباه کردم، به دلیل روزه بودن مسند را مرسل دیدم !

پرسش:
آیا صحیح است که نام حضرت علی(علیه السلام) زید بوده و جمله معروف «ضرب زید عمروا» برگرفته از داستان کشته شدن عمرو به عبدود توسط حضرت علی(علیه السلام) است؟ و ضرب اشاره به ضربه حضرت علی(علیه السلام) دارد که بر عبادت جن و انسان برتری داشت؟

پاسخ:
حضرت علی علیه السلام، اسامی، القاب و کنیه های متعددی داشتند. در روایتی که مرحوم شیخ صدوق نقل می کنند یکی از نام های ایشان زید است:
«حَدَّثَنَا اَلْحَاكِمُ أَبُو حَامِدٍ أَحْمَدُ بْنُ اَلْحُسَيْنِ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ بِبَلْخٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اَلْمُؤْمِنِ بْنُ خَلَفٍ قَالَ حَدَّثَنِي اَلْحَسَنُ بْنُ مِهْرَانَ اَلْأَصْبَهَانِيُّ بِبَغْدَادَ قَالَ حَدَّثَنِي اَلْحَسَنُ بْنُ حَمْزَةَ بْنِ حَمَّادِ بْنِ بَهْرَامَ اَلْفَارِسِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو اَلْقَاسِمِ بْنُ أَبَانٍ اَلْقَزْوِينِيُّ عَنْ أَبِي بَكْرٍ اَلْهُذَلِيِّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلْبَصْرِيِّ قَالَ: صَعِدَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اَلْمِنْبَرَ فَقَالَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ اُنْسُبُونِي مَنْ عَرَفَنِي فَلْيَنْسُبْنِي وَ إِلاَّ فَأَنَا أَنْسُبُ نَفْسِي أَنَا زَيْدُ بْنُ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ عَامِرِ بْنِ عَمْرِو بْنِ اَلْمُغِيرَةِ بْنِ زَيْدِ بْنِ كِلاَبٍ فَقَامَ إِلَيْهِ اِبْنُ اَلْكَوَّاءِ فَقَالَ يَا هَذَا مَا نَعْرِفُ لَكَ نَسَباً غَيْرَ أَنَّكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ قُصَيِّ بْنِ كِلاَبٍ فَقَالَ لَهُ يَا لُكَعُ إِنَّ أَبِي سَمَّانِي زَيْداً بِاسْمِ جَدِّهِ قُصَيٍّ وَ إِنَّ اِسْمَ أَبِي عَبْدُ مَنَافٍ فَغَلَبَتِ اَلْكُنْيَةُ عَلَى اَلاِسْمِ وَ إِنَّ اِسْمَ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ عَامِرٌ فَغَلَبَ اَللَّقَبُ عَلَى اَلاِسْمِ وَ اِسْمُ هَاشِمٍ عَمْرٌو فَغَلَبَ اَللَّقَبُ عَلَى اَلاِسْمِ وَ اِسْمُ عَبْدِ مَنَافٍ اَلْمُغِيرَةُ فَغَلَبَ اَللَّقَبُ عَلَى اَلاِسْمِ وَ اِسْمُ قُصَيٍّ زَيْدٌ فَسَمَّتْهُ اَلْعَرَبُ مُجَمِّعاً لِجَمْعِهِ إِيَّاهَا مِنَ اَلْبَلَدِ اَلْأَقْصَى إِلَى مَكَّةَ فَغَلَبَ اَللَّقَبُ عَلَى اَلاِسْمِ قَالَ وَ لِعَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ عَشَرَةُ أَسْمَاءَ مِنْهَا عَبْدُ اَلْمُطَّلِبِ وَ شَيْبَةُ وَ عَامِرٌ» (1)
ترجمه:روزى امير المؤمنين علىّ‌ بن ابى طالب (عليهما السّلام) بر بالاى منبر قرار گرفت و فرمود:آيا در ميان شما مردم كسى هست كه نسب مرا باز گويد؟و الاّ من خويش را معرّفى كنم،نام من زيد است و نام پدرم عبد مناف،پسر عامر،فرزند عمرو،فرزند مغيره،پسر زيد،فرزند كلاب،ابن كوّاء برخاست و گفت:اى على نسبى براى تو نمى‌شناسيم جز اين كه تو على، فرزند ابو طالب پسر عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصىّ‌ بن كلاب هستى، امير المؤمنين به او فرمود:اى فرو مايه ساكت باش!پدرم مرا زيد ناميده،همنام جدّ خود«قصىّ‌»و نام پدرم«عبد مناف»است كه«ابو طالب»كنيۀ اوست و بر اسمش غلبه پيدا كرده،و نام عبد المطلب«عامر»كه لقب او بر نامش غلبه يافت، و اسم هاشم«عمرو»بوده و لقب بر اسم مقدّم شده،و نام عبد مناف«مغيره»است كه لقب بر نام او مستولى شده،و اسم قصىّ‌«زيد»بوده و عرب او را«مجمع» ناميده است،زيرا آنان را از بلد الأقصى در مكّه گرد آورده است،پس لقبشان بر نامشان غلبه يافت،فرمود:و عبد المطلب،ده نام داشت از جملۀ آن عبد المطّلب، و شيبه،و عامر است.
مرحوم میرزا حبیب الله خوئی این روایت را مسند می داند(2) و تلحویا نام زید را برای حضرت علی(علیه السلام) می پذیرد.(3)
بنابر این روایت می توان، زید را یکی از اسامی دانست، اما استناد جمله مذکور نیاز به دلیل و مدرک دارد و صرف اینکه حضرت علی علیه السلام، عمرو بن عبدود را به قتل رسانده است نمی تواند دلیل محکمی بر این احتمال باشد و تنها می توان به عنوان یک احتمال مطرح کرد.

منابع:
1. شیخ صدوق، معانی الاخبار، مصحح علی اکبر غفاری، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1403ق، چاپ اول، ص20-21
2. خویی، میرزا حبیب الله، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ترجمه آیه الله حسن زاده آملی، مکتبه الاسلامیه، تهران، 1400ق، چاپ چهارم، ج1، ص220
3. همان، ص219

موضوع قفل شده است