جمع بندی چرا خداوند در قرآن خودش را با لفظ «عادل» نام نبرده است؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا خداوند در قرآن خودش را با لفظ «عادل» نام نبرده است؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد هدی


Pitbull;535139 نوشت:
با سلام

چرا خدا در قرآن خودش را عادل ننامیده؟!


با سلام و عرض ادب
قبل از پاسخ به سوال شما چند نکته را باید یادآور شد :

  1. خداوند نامهای بسیاری دارد که در احادیث ،ادعیه و روایات مختلف به حسب دعا یا مناسبت یا پرسشی ، مطرح شده است لزوما تمامی این نامها در قرآن کریم نیامده و هر جا نام یا صفتی از اسماء الهی با آیه یا مطلبی در قرآن کریم مرتبط بوده صرفا از همان نام یا نامها در آیه شریفه یاد شده است . قرآن كريم از صد و بيست و هفت نام خدا ياد كرده است؛ اما روايات معصومين (علیهم السلام) نود و نُه نام را آورده‌اند. در دعاى جوشن كبير هزار نام آمده است و شارحان دعا گفته‌اند كه اين نام‌ها در حقيقت به همان نود و نه نام بازمى‌گردند.

2- تفاوت "عدل" و "قسط"
در قرآن کریم بیشتر از "قسط " و مشتقات آن سخن به میان آمده است .مانند:
-
وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ (یونس/54)

و اگر براى هر كسى كه ستم كرده است آنچه در زمين است مى ‏بود قطعا آن را براى [خلاصى و] بازخريد خود مى‏ داد و چون عذاب را ببينند پشيمانى خود را پنهان دارند و ميان آنان به عدالت داورى شود و بر ايشان ستم نرود


- وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا (انبیاء/47)
و ترازوهاى داد را در روز رستاخيز مى ‏نهيم پس هيچ كس [در] چيزى ستم نمى ‏بيند
-لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ(حدید/25)

به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند



-وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ (یونس/47)
و هر امتى را پيامبرى است پس چون پيامبرشان بيايد ميانشان به عدالت داورى شود و بر آنان ستم نرود

- شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکه و اولوا العلم قائماً بالقسط(آل عمران/18) خداوند، فرشتگان و دارندگان دانش گواهی می دهند که معبودی جز خدای یکتا که به پا دارنده عدل است، نیست



درتعریف عدل آمده است : عدل ،حالتي است بين افراط و تفريط به گونه اي كه در اين حد وسط زيادي يا نقصاني قرار نداشته و اعتدال كامل مراعات شده و به خاطر همين مفهوم است كه از ميانه روي، مساوات و... به «عدل» تعبير گرديده است. نتيجه و هدف عدل و شاخصه اصلي آن اين است كه هر چيز در جاي خود قرار گيرد و هر كسي به آن چه شايسته است برسد. يعني هر موجود به آنچه استحقاق و لياقت آن را داشته بايد برسد و اگر لياقت يك موقعيت و حالت برتر را نداشته هرگز آن رتبه به او داده نمي شود.(1)

در تفاوت قسط با عدل چنين گفته اند كه قسط جنبه تطبيق مفهوم عدالت و اجراء آن در مصاديق و مواردش را دارا است و وقتي عدل بخواهد تحقق و بروز داشته باشد، از آن به قسط تعبير مي گردد. يعني عدل قسطي است كه ظهور يافته و محسوس گشته و از همين روست كه ترازو كردن اشياء را قسط مي گويند. چون عدل و تعادل را به صورت آشكارا نمايش مي دهد. شاهد اين تفاوت آيه 9 از سوره حجرات است كه مي فرمايد: ...فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ كه در اين آيه 2 واژه عدل و قسط كنار هم آمده است و ظاهراً بايد اين دو واژه متفاوت باشد.(2)

(1)- التحقیق في کلمات القرآن الکريم، حسن مصطفوي،ص55
(2)- الفروق اللغويه، ص428



3- خداوند در ذات خود عادل است و داراي قدرت و علم و هر نوع كمال ذاتي است، اما وقت اين كمالات در عمل و در حق بندگان اعمال مي شود صفات فعلي چون رزاق و وهاب و فياض متجلي و منشعب مي گردد كه مي تواند در مورد مخلوقات مختلف، متفاوت باشد ؛ مثلا فيض خداوند بر بنده اي بيش از بنده اي ديگر جاري گردد.
اما بايد به اين نكته ظريف هم توجه داشته باشيد كه عدالت در مشهورترين معناي كلامي خود عطا كردن حق هر صاحب حقي به اوست (1)، در نتيجه فضل و رحمت خداوند چه جاري بشود و چه نشود عملي برخلاف عدالت و مصداق بي عدالتي نيست؛ در واقع اگر خداوند در محاسبه و معامله با بنده اي از حدود عدالت فراتر رفته و حق خود را ببخشد و بنده را بيش از استحقاقش مشمول لطف خود گرداند، باز بي عدالتي به خرج نداده، زيرا عدل و ظلم، نقيض هم نيستند و اگر عملي مصداق عدالت نباشد لزوما مصداق ظلم نيست، بلكه مي تواند مصداق لطف و فضل فراتر از عدل باشد.
(3)

(3)- سيد محسن خرازى‏، بداية المعارف الإلهية في شرح عقائد الإمامية، ج 1، ص 97.

[=&quot]با این توضیح مشخص می شود که قسط جنبه عملی اجرای عدالت است واگر قسط بر پا شود یقینا به عدالت هم عمل شده است . لذا به نظر می رسد در قرآن کریم بر این جنبه عملی اجرای عدالت با بکار گیری مشتقات فراوان قسط تاکید نموده است .
[=&quot]نکته دیگر این است که خداوند در قرآن کریم با تعابیر مختلف ، نوع اجرای عدالت و محدوده ی آن را مشخص می نماید یعنی شما در بحث عدل در قرآن کریم با زوایایی از اجرای عدالت برخورد میکنید که هم محدوده ی عمل بندگان را بصورتی دقیق در بر میگیرد مانند :
[=&quot]فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ(زالزال/7)
[=&quot]وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ(زالزال/8)
[=&quot]یا مانند:
[=&quot]يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ(لقمان/16)
[=&quot]اى پسرك من اگر [عمل تو] هموزن دانه خردلى و در تخته ‏سنگى يا در آسمانها يا در زمين باشد خدا آن را مى ‏آورد
[=&quot]
[=&quot]و هم نوع دقیق اجرای عدالت را مد نظر دارد:
[=&quot]وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا(نساء/124)
[=&quot]و كسانى كه كارهاى شايسته كنند چه مرد باشند يا آن در حالى كه مؤمن باشند آنان داخل بهشت مى ‏شوند و به قدر گودى پشت هسته خرمايى مورد ستم قرار نمى‏ گيرند
[=&quot]وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا (نساء/77)
[=&quot]وبه قدر نخ هسته خرمايى بر شما ستم نخواهد رفت[=&quot]

و نکته دیگر اینکه درست است که خداوند عادل است اما با بندگانش با فضلش رفتار و عمل میکند نه با عدلش زیرا عدل یعنی جایی که در مقام جزای بدی ، سیئه را همان یک گناه و در مقام پاداش ، حسنه را ده برابر جزا می دهد :
مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ(انعام/160)

هر كس كار نيكى بياورد ده برابر آن [پاداش] خواهد داشت و هر كس كار بدى بياورد جز مانند آن جزا نيابد و بر آنان ستم نرود
و بندگانش را نیز تشویق میکند که ازفضل خدادوند مسالت کنند:
وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ (نساء/32)
و از فضل خدا درخواست كنيد
و ما نیز چنین معامله ای را از خداوند مسالت میکنیم :
ربنا عاملنا بفضلک و لاتعاملنا بعدلک
زیرا ما توان و طاقت تحمل عدل الهی را نداریم و شاید به این دلیل این نام در قرآن کریم ذکر نشده –الله اعلم- که درست است که خداوند عادل است اما خداوند با این نام مطلقش با بندگانش برخورد نمیکند بلکه با رحمت برخواسته از تفضل و احسان و کرمش با بندگانش مواجه می شود .

پرسش: چرا خدا در قرآن خودش را عادل ننامیده؟!
پاسخ: درتعریف عدل آمده است : عدل ،حالتي است بين افراط و تفريط به گونه اي كه در اين حد وسط زيادي يا نقصاني قرار نداشته و اعتدال كامل مراعات شده و به خاطر همين مفهوم است كه از ميانه روي، مساوات و... به «عدل» تعبير گرديده است. نتيجه و هدف عدل و شاخصه اصلي آن اين است كه هر چيز در جاي خود قرار گيرد و هر كسي به آن چه شايسته است برسد. يعني هر موجود به آنچه استحقاق و لياقت آن را داشته بايد برسد و اگر لياقت يك موقعيت و حالت برتر را نداشته هرگز آن رتبه به او داده نمي شود.(1)

در تفاوت قسط با عدل چنين گفته اند كه قسط جنبه تطبيق مفهوم عدالت و اجراء آن در مصاديق و مواردش را دارا است و وقتي عدل بخواهد تحقق و بروز داشته باشد، از آن به قسط تعبير مي گردد. يعني عدل قسطي است كه ظهور يافته و محسوس گشته و از همين روست كه ترازو كردن اشياء را قسط مي گويند. چون عدل و تعادل را به صورت آشكارا نمايش مي دهد. شاهد اين تفاوت آيه 9 از سوره حجرات است كه مي فرمايد: ...فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ كه در اين آيه 2 واژه عدل و قسط كنار هم آمده است و ظاهراً بايد اين دو واژه متفاوت باشد.(2)
با این توضیح مشخص می شود که قسط جنبه عملی اجرای عدالت است واگر قسط بر پا شود یقینا به عدالت هم عمل شده است . لذا به نظر می رسد در قرآن کریم بر این جنبه عملی اجرای عدالت با بکار گیری مشتقات فراوان قسط تاکید نموده است .
نکته دیگر اینکه درست است که خداوند عادل است اما با بندگانش با فضلش رفتار و عمل میکند نه با عدلش زیرا عدل یعنی جایی که در مقام جزای بدی، سیئه را همان یک گناه ودرمقام پاداش،حسنه را ده برابرجزا می دهد:مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ(انعام/160)
هر كس كار نيكى بياورد ده برابر آن [پاداش] خواهد داشت و هر كس كار بدى بياورد جز مانند آن جزا نيابد و بر آنان ستم نرود
و بندگانش را نیز تشویق میکند که ازفضل خدادوند مسالت کنند:
وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ (نساء/32)
و از فضل خدا درخواست كنيد
و ما نیز چنین معامله ای را از خداوند مسالت میکنیم :
ربنا عاملنا بفضلک و لاتعاملنا بعدلک
زیرا ما توان و طاقت تحمل عدل الهی را نداریم و شاید به این دلیل این نام در قرآن کریم ذکر نشده –الله اعلم- که درست است که خداوند عادل است اما خداوند با این نام مطلقش با بندگانش برخورد نمیکند بلکه با رحمت برخواسته از تفضل و احسان و کرمش با بندگانش مواجه می شود .

(1)- التحقیق في کلمات القرآن الکريم، حسن مصطفوي،ص55
(2)- الفروق اللغويه، ص428

کلید واژه ها: عادل، نام عادل در قرآن ،قسط،جنبه عملی اجرای عدالت

موضوع قفل شده است