آیا این ماجرا صحت دارد؟ (قتل دشمنان و کافران با روشهای غیر انسانی توسط حضرت علی(ع) )

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا این ماجرا صحت دارد؟ (قتل دشمنان و کافران با روشهای غیر انسانی توسط حضرت علی(ع) )

در اسلام چه کافری جایز القتل است ؟
داستان های متعددی شنیده میشود که کسانی نه بخاطر کفر بلکه به دلایلی غیر توسط مثلا حضرت علی ع کشته شدند مثلا با دود دادن و...
خواستم بدونم حقیقت دارن مثل این ماجرا:

نقل قول:


حضرت علی (ع) و خفه كردن هفتاد نفر هندى


عدّهاى از محدّثين و مورّخين از حضرت صادق آل محمّد؛ و نيز از باقرالعلوم عليهما السلام نقل كرده اند:
پس از آن كه امام اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام از جنگ جمل با ناكثين و اهل بصره رهائى يافت و پيروزمندانه بازگشت ، هفتاد نفر مرد از اهالى هندوستان به حضور آن حضرت آمدند و پس از آن كه اسلام را پذيرفتند و مسلمان شدند، حضرت با زبان هندى با آنان سخن مى گفت و پاسخ سئوالات آن ها را به زبان خودشان مطرح مى فرمود.
و چون كراماتى از آن حضرت مشاهده كردند، مدّعى شدند كه علىّ بن ابى طالب عليه السلام خدا است .
امام علىّ عليه السلام اظهار نمود: اى جماعت ! آنچه را كه شما درباره من گمان كرده ايد، درست نيست ؛ بلكه من نيز همانند شما بنده اى از بندگان خداوند متعال مى باشم .
امّا آن ها فرمايشات حضرت را نپذيرفتند و بر گفته خويش اصرار ورزيدند كه تو همان خدا هستى ، چون همه چيز را مى دانى .
حضرت از اين حركت خشمگين شد و فرمود: واللّه ! اگر از عقيده و حرف خود برنگرديد و توبه نكنيد، شما را خواهم كشت .
وليكن آن ها بر عقيده و حرف خود پافشارى كردند.
به ناچار حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام دستور داد تا چند حلقه قنات حفر نموده و آن ها را از زير زمين به يكديگر متّصل نمايند؛ سپس تمامى آن هفتاد نفر را كه منكر آفريدگار جهان شده بودند داخل قنات ها انداختند؛ و سر قنات ها را نيز پوشانند.
پس از آن يكى از قنات ها را كه خالى بود، پر از هيزم نموده و آتش زدند، و چون دود آتش به تمامى قنات ها جريان پيدا كرد، تمامى آن هفتاد نفر خفه گشتند و به هلاكت رسيدند.

و در حكايتى ديگر چنين آمده است :

امام محمّد باقر عليه السلام فرمود: عبداللّه بن سبا، يكى از كسانى بود كه ادّعاى پيغمبرى مى كرد و معتقد بود كه علی بن ابى طالب عليه السلام خداست ؛ و من پيغمبر او مى باشم .
هنگامى كه امام علىّ عليه السلام از عقيده باطل عبداللّه بن سبا با خبر شد، او را احضار نمود و از او درباره چنين اعتقادى سؤ ال نمود. عبداللّه بن سبا در جواب حضرت ، با صراحت كامل اظهار داشت : تو خدا هستى و من از طرف تو پيامبر هستم ؛ و سپس افزود: مدّتى است كه اين موضوع به طور وحى و الهام ، بر من ثابت شده است .
اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام به او خطاب كرد و فرمود: واى بر تو! مواظب گفتار خود باش ، شيطان تو را به تسخير خود در آورده است ، مادرت به عزايت بنشيند! آيا متّوجه موقعيّت خود نيستى ، بايد از افكار و گفتار كفرآميز خود توبه كنى تا بخشيده گردى .
وليكن عبداللّه بن سبا در مقابل فرمايشات و پيشنهادات اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام بى تفاوت بود و همچنان بر حرف و عقيده باطل خود پافشارى مى كرد.
لذا حضرت به ناچار دستور داد تا او را به مدّت سه روز باز داشت نمايند؛ و در طول اين مدّت مرتّب او را توبه مى دادند، امّا او زير بار نمى رفت و پيشنهاد حضرت را نمى پذيرفت .
بنابر اين روز سوّم به دستور آن حضرت او را از زندان بيرون آورده و اعدام كردند و سپس جسد او را در آتش سوزاندند.

منبع

با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد عماد

عجب است،
کسی که عدالت و انسانیت وی شرق و غرب عالم، دانشمندان اهل سنت و مسیحی و همه و همه را به تحیر واداشته، و رفتارهای عدالت محور وی حتی درباره دشمنان گوش فلک را کر کرده، بخواهند با چند روایت ضعیف ایشان را لکه دار کنند.
جناب محمد 132 سرور گرامی
دشمنان اسلام مانند مگس که بر زخم می نشیند در لابلای کتابهای روایی تاریخی ما گشته اند و آنقدر روایات فضائل مناقب و مدایح حضرت که حتی درباره دشمنانش جاری شده ندیده اند یا نخواسته اند ببینند و همانند همان مگس اگر روایتی که با فرهنگ امروزی نقصان تلقی می شود بزرگنمایی کرده و به خیال خام خود خواسته اند در مقابل نور خورشید با پر کاهی برای جهان ظلم وستم خود سایبان درست کنند
بگذارید قبل از جواب به سوال فرمایشات دانشمند غیرشیعی را درباره حضرت علی علیه السلام مرور کنیم ، کسانی که هم گزارشات مدح و فضایل را دیده اند و هم این گونه گزارشات را ولی به این نوع از گزارشات وقعی ننهاده اند، چون کثرت گزارشات مدح وفضایل و در مقابل قلت این گزارشات ، گزارشات مدح را بدیهی می کند و پس از بدیهی شدن آن گزارشات ، این گونه گزارشات با آنان در تنافی قرار می گیرد.
شبلی شمیل( دانشمند مسیحی):
«بدون تردید علی بن ابی طالب علیه السلام بزرگ بزرگان و تنها نسخه‏ای است که نمونه آن در غرب، شرق، گذشته و حال دیده نشده است».(1)

جاحظ( از بزرگان اهل سنت):
«سخن گفتن درباره علی علیه السلام ممکن نیست ، اگر قرار است حق علی ادا شود گویند غُلُوّ است، و اگر حق او ادا نشود درباره علی علیه السلام ظلم است».(2)

کاردینو (دانشمند مسیحی):

«علی آن قهرمان دردمند خونین دل و آن یکّه سوار ژنده پوش و آن امام شهیدی است که صاحب روح ژرف است و رمز عذاب الهی در اعماق آن نهفته است».(3)

میخائیل نعیمه (نویسنده معروف مسیحی)
«قهرمانیهای امام علی علیه السلام فقط منحصر به میدانهای کارزار نیست، بلکه او در روشن اندیشی، پاکی وجدان، سحر بیان، عمق و کمال انسانیت، شور وحرارت ایمان، بلندی همت و فکر، یاوری و هواداری از رنجیده‏ها در قبال جفاکاران و فروتنی در مقابل حق، هر کجا که تجلی کند، نیز قهرمان بود».(4)

جرج جرداق (مسیحی دانشمند و نویسنده معاصر):
«ای روزگار! چه می‏شد اگر تمام نیروهای خود را بسیج می‏کردی و در هر عصری و زمانی بزرگمردی،چون علی علیه السلام با همان عقل و دهان و قلب، با همان زبان و همان شمشیر به جهان ارمغان می‏دادی؟»(5)

توماس کارلایل( فیلسوف انگلیسی):
«علی علیه السلام به خاطر شدّت عدالتش به شهادت رسید».(6)

گابریل دی انگیری:

«علی علیه السلام یگانه و تنها نمونه‏ای است که تاریخ از این حیث(قهرمان قهرمانان بودن) به ما نشان می‏دهد».(7)


جرجی زیدان (دانشمند مسیحی):
«علی علیه السلام همچون آفتاب نیمروز می‏درخشد».(8)


1.علی بن ابی طالب، ص 6، محمد کامل حسن الحمامی.
2.چهارده معصوم علیهم السلام ص 42، آیت الله مظاهری.

3.الإمام علی صوت العدالة الإنسانیة:5/233، جرج جرداق مسیحی.
4.مقدمه کتاب صوت العدالة الإنسانیة، ص 23، جرج جرداق مسیحی.
5.همان ج1،ص 47.
6.همان ، ج5، ص 236.
7. شهسوار اسلام، ص 243، کابریل انگیری، ترجمه عمادی.
8. مقدمه کتاب شهید رمضان، جرجی زیدان.

اما گزارش مورد نظر شما :
این روایت در کافي ج 7، ص 257، ح 8 و 23 و وسائل الشّيعة: ج 28، ص 335، ح آمده است، بدیهی است که وسایل از کافی نقل کرده باشد
نقد روایت
اولا:
در کافی سند آن مرسل است، زیرا در انتهای سند آمده است… عن رجل عن ابی عبدالله و ابی جعفر. همین روایت، بدون سند و قدری متفاوت در مناقب ابن شهر آشوب آمده و اشعاری هم از قول امام درباره آن، روایت شده است (1)
اگر روایتی مرسل باشد یعنی مشخص نیست که چه کسی آن را از ابی عبدالله وابی جعفر نقل کرده، چطور میشود به چنین روایتی اعتماد کرد.

از آن گذشته،چطور و چگونه چنین حکایت مهمی، باید تنها در یک روایت با سند مرسل (که همو می تواند منبع بقیه باشد، چون سایر نقل ها، فاقد سند است) آمده باشد و در هیچ منبع معتبر شیعی دیگر و نیز منابع تاریخی و روایی اهل سنت حکایت نشده باشد؟ چطور عراق این زمان که حتی جزئیات اخبارش ضبط شده است، این ماجرای مهم را در حافظه تاریخی خود نگاه نداشته است؟ چگونه است که در کتاب الجمل شیخ مفید که تمام حکایات جنگ جمل آمده، این حکایت که درست پس از جنگ و در امتداد آن رخ داده و اهمیت هم دارد، نیامده است؟
ایا چنین واقعه مهمی از دید تاریخنگاران چون طبری و ... به دور می ماند، چرا هیچ یک از تاریخنگاران متعرض آن نشده اند.
1.ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب أل ابي طالب ، قم، انتشارات علامه، 1379ق، ج1، ص 265.

ثانیا: آنکه محتوای این نقل اشکالاتی دارد که باید درباره آن تأمل کرد. این که گروهی هندی با زندگی کوچ نشینی – در اطراف بصره که هنوز با اسلام آشنا نشده اند، و برای اولین بار علی بن ابی طالب(ع) را دیده اند، یکبار غالی شوند و از همه مرزها عبور کرده، مدعی الوهیت خلیفه مسلمانان شوند، امری بعید و در واقع غیر قابل قبول است. آدمی از خود نمی پرسد که آنان از امام علی (ع) چه دیدند که یکباره قائل به الوهیت او شدند؟ این زمانی است که تازه امام به بصره رسیده و همان وقت جنگ کرده و فاتح شده است. در حالی که پیش از آن پایش به بصره نرسیده بود.
ثالثا: نکته آنکه چنین حکایتی، آن هم با این یک نقل، و با سند مرسل و ضعیف نمی تواند در یک چنین امر مهمی قابل اعتنا و اعتماد باشد. به عبارت دیگر، روا نیست چنین حکم مهم شرعی که همان آتش زدن یا با دود خفه کردن هفتاد نفر از زط ها، با چنین روایتی اثبات شود.
رابعا: آنکه عذاب دادن به آتش نیز که در این نقل آمده خود محل بحث است. روایتی منسوب به پیامبر (ص) در منابع حدیثی آمده است که: لا تعذّبوا بعذاب الله. بر اساس همین روایت، برخی گفته اند که در ماجرای مزبور، ابن عباس بر امام علی (ع) اعتراض کرد و گفت: اگر من بودم، آنان را با شمشیری می کشتم، زیرا رسول خدا (ص) فرمود: لا تعذّبوا بعذاب الله (1). و در جایی آمده که امام علی (ع) اشکال او را پذیرفته و از وی تعریف هم کردند (2). شگفت آن که در نقل بالا آمده بود که امام آنان را با آتش نسوزاند، بلکه با دود خفه کرد! همه این موارد دلیل آن است که ماجرا مشکوک و بی اعتبار است.
خامسا: نکته آن که اختلاف میان همین چند نقل مربوط به این حکایت نیز خود نشانگر آن است که ماجرا محل تردید است. در مناقب ابن شهر آشوب در اساس بحثی از کندن چاه و دود نیست، بلکه تنها آمده است که قنبر یکی یکی آنها را آورده در آتش می انداخت! (3).
1.طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامی‍ۀ، تهران، المکتبه المرتضویه، 1387ق. 281/7.
2.ابن عساکر شافعی، تاریخ دمشق، بیروت، دارالفکر، 1415 ق.189/73؛ ابن كثير ابوالفداء‌اسماعیل بن عمر دمشقی، البدای‍ۀ و النهایه، بیروت، دارالفکر، 1986م 13/8.
3.ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب أل ابي طالب ، قم، انتشارات علامه، 1379ق، ج1، ص 265.

رفتار عدالت محور حضرت علی علیه السلام حتی با دشمنان، مرسل بودن روایت در منبع اصلی یعنی کافی، نیامدن این مطلب در کتابهای تاریخی همچون جمل شیخ مفید، اختلاف در محتوای گزارش و ... از نکاتی است که این واقعه را بعید می کند

سلام
شما فرمودین که

محمد132;534750 نوشت:
و در حكايتى ديگر چنين آمده است :

امام محمّد باقر عليه السلام فرمود: عبداللّه بن سبا، يكى از كسانى بود كه ادّعاى پيغمبرى مى كرد و معتقد بود كه علی بن ابى طالب عليه السلام خداست ؛ و من پيغمبر او مى باشم .
... لذا حضرت به ناچار دستور داد تا او را به مدّت سه روز باز داشت نمايند؛ و در طول اين مدّت مرتّب او را توبه مى دادند، امّا او زير بار نمى رفت و پيشنهاد حضرت را نمى پذيرفت .
بنابر اين روز سوّم به دستور آن حضرت او را از زندان بيرون آورده و اعدام كردند و سپس جسد او را در آتش سوزاندند.

اما در روایتی آمده:
نخستين كسى كه در زمان اميرالمومنين عليه السلام به آن حضرت غلو ورزيد و او را خدا خواند، عبدالله به سبا بود، هنگامى كه حضرت خطبه مى خواند عبدالله برخاست و چند بار به وى خطاب كرد تو خدا هستى ، پس گروهى از اصحاب آن حضرت كه از جمله آنها عبدالله بن عباس بود براى او نزد آن حضرت شفاعت كردند و گفتند: توبه نموده و از عقيده خود بازگشته است ، پس على عليه السلام او را بخشيد ولى مشروط به اين كه از كوفه خارج شود. و هنگامى كه خبر شهادت على عليه السلام به عبدالله بن سبا رسيد گفت : به خدا سوگند اگر مغز سرش را در هفتاد هميان برايم بياوريد باز هم مى گويم نمرده و نخواهد مرد تا زمامدار تمام عرب شود. گروهى به عبدالله بن سبا گرويده و با او هم عقيده شدند، از جمله عبدالله بن صبره همدانى و عبدالله بن عمرو كندى و چند تن ديگر.
شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد، ج 1، ص 425 و 426
:Narahat az:

موضوع قفل شده است