جمع بندی دستور یا ذکری برای طی الارض ؟

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دستور یا ذکری برای طی الارض ؟

استغفرالله ربی و اتوب علیه ....
سلام فرض کنید کسی وجود داشته باشه که از نظر روحی و پاک بودن قابلیت طی الارض را داشته باشه ....
این فرد چطور طی الارض باید برسه
ذکر یا آموزشی هست که باید از استاد به خصوصی گرفت ؟
چه استادی ؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد بصیر

bahman69;531224 نوشت:
سلام فرض کنید کسی وجود داشته باشه که از نظر روحی و پاک بودن قابلیت طی الارض را داشته باشه ....
این فرد چطور طی الارض باید برسه
ذکر یا آموزشی هست که باید از استاد به خصوصی گرفت ؟
چه استادی ؟

باسلام و عرض ادب
طی الارض، موهبت و کرامتی است که خداوند متعال به بعضی از اولیایش می دهد، افرادی که مصمم به انجام واجبات و ترک محرمات بوده اند، همیشه در مسیر جلب رضایت الهی حرکت کرده اند، و با این اعمال و رفتار، خداوند چنین مقامات و کراماتی را عائدشان کرده است. اگر ولیّ خدا، هدفش از بندگی، رسیدن به این مقامات باشد، این خودش شرک و هوس است، چون او خدا را عبادت می کند تا رضایت خدا را بدست آورد و خدا را شایسته عبادت دیده است نه این که به این مقامات برسد، هر چند خداوند متعال هم در عوض و پاداش مجاهدتها و ریاضتهایشان، چنین مقاماتی را به آنها می دهد. اما این که چقدر بدهد و به چه کسی بدهد یا ندهد، این دست خداست و نمی توان عمل خاصی را برای رسیدن به این حالات و مقامات معرفی کرد. هر چند که بعضی از علمای بزرگوار دستورالعملهایی را برای آن ذکر کرده اند، ولی قطعا مقدمات رسیدن به این کرامت، علاوه بر اذکار و دستورالعملهای خاص، نکاتی است که در ابتدا ذکر شد.
البته طی الارض دو روش دارد، الهی و شیطانی. الهی با ریاضتهای شرعی و ترک معصیت است و شیطانی از طریق ارتباط با اجنه و همچنین ریاضتهای غیر شرعی و حرام به دست خواهد آمد.

bahman69;531224 نوشت:
دستور یا ذکری برای طی الارض ؟

استغفرالله ربی و اتوب علیه ....
سلام فرض کنید کسی وجود داشته باشه که از نظر روحی و پاک بودن قابلیت طی الارض را داشته باشه ....
این فرد چطور طی الارض باید برسه
ذکر یا آموزشی هست که باید از استاد به خصوصی گرفت ؟
چه استادی ؟

سلام

ایا طاقت دارید مرگ را تجربه کنید !

[="Navy"]

bahman69;531224 نوشت:
این فرد چطور طی الارض باید برسه
ذکر یا آموزشی هست که باید از استاد به خصوصی گرفت ؟
چه استادی ؟

هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست. هیچ ذکر عملی، بالاتر از ترک معصیت در اعتقادیّات و عملیّات نیست.
اگر به تمام این دستور عمل کردید و به ترک محرمات و انجام واجبات پرداختید و به دانسته های خود عمل کردید « من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم »؛ « [ من عمل بما علم] کفی ما لم یعلم » ؛ ( والذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا ).
آنچه می دانید، عمل کنید؛ و در آنچه نمی دانید؛ احتیاط کنید تا روشن شود؛ و اگر روشن نشد، بدانید که بعض معلومات را زیر پا گذاشته اید؛ طلب موعظه از غیر عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظی را شنیده اید و می دانید، عمل نکردید، و گرنه روشن بودید.[/]

bahman69;531224 نوشت:
استغفرالله ربی و اتوب علیه ....
سلام فرض کنید کسی وجود داشته باشه که از نظر روحی و پاک بودن قابلیت طی الارض را داشته باشه ....
این فرد چطور طی الارض باید برسه
ذکر یا آموزشی هست که باید از استاد به خصوصی گرفت ؟
چه استادی ؟

سلام علیکم
منظورتون از "قابلیت طی الارض" چیست؟
طی الارض معلول عواملی است که اگر ایجاد شوند, طی الارض هم پدیدار می شود.مثلاً برای راه رفتن معلولی هم عواملی لازم است مثل سالم بودن پا,اعصاب,مغز,رشد معمولی (مثلایکی دو سال سن داشتن) و تغذیه مناسب و تمرین...نتیجه اینها راه رفتن معمولی است , برای طی الارض هم به همین صورت است .

bahman69;531224 نوشت:
استغفرالله ربی و اتوب علیه ....
سلام فرض کنید کسی وجود داشته باشه که از نظر روحی و پاک بودن قابلیت طی الارض را داشته باشه ....
این فرد چطور طی الارض باید برسه
ذکر یا آموزشی هست که باید از استاد به خصوصی گرفت ؟
چه استادی ؟

از سوال جناب عالی معلوم میشه شما اصلا نمیدونید طی الارض چی هست؟ و چه کسانی این قدرت را دارند؟

شما اگر به جای درست حسابی ای برسید استاد خودش پیدا می شود.
استاد اگر خودش صلاح بداند طی الارض را نیز یاد میدهد.

ولی تجربه نشان داده است که آنچه دلمان می خواهد به صلاح مان نیست و استاد نیز یاد نحواهد داد. به همان دلایلی که استاد بحث فرمودند.

بدان اگر امکاناتی مثل طی الارض دادند تکالیفی خواهند داد که به مراتب سخت تر است یعنی اگر بهتان طی الارض دادند ابتدا باید آب دهان قورت داده و سپس خود را برای امتحان های سخت آماده کنید.

پس (وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّ‌سُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمْ عَنْهُ فَٱنتَهُوا۟) (سوره حشر)

فتا 1;534652 نوشت:
سلام

ایا طاقت دارید مرگ را تجربه کنید !

من در مورد خودم صحبت نمی کنم سوالم کلی بود . منظورم این بود کسانی که طی الارض را کسب می کنند آیا قبلا ذکر گفتند ؟ یا فقط با اراده خدا یا خودشان اینکار را انجام می دهند و از ذکر هم استفاده نمی کنند ؟

*عارف*;534707 نوشت:

سلام علیکم
منظورتون از "قابلیت طی الارض" چیست؟
طی الارض معلول عواملی است که اگر ایجاد شوند, طی الارض هم پدیدار می شود.مثلاً برای راه رفتن معلولی هم عواملی لازم است مثل سالم بودن پا,اعصاب,مغز,رشد معمولی (مثلایکی دو سال سن داشتن) و تغذیه مناسب و تمرین...نتیجه اینها راه رفتن معمولی است , برای طی الارض هم به همین صورت است .

سلام . خب اینها که ذکر کردید برای راه رفتن بود برای طی الارض چه چیزهایی لازم هست ؟!

مولانا;534757 نوشت:
از سوال جناب عالی معلوم میشه شما اصلا نمیدونید طی الارض چی هست؟ و چه کسانی این قدرت را دارند؟

نه . نمی دانم . چه کسانی این قدرت را دارند ؟!

bahman69;534871 نوشت:
سلام . خب اینها که ذکر کردید برای راه رفتن بود برای طی الارض چه چیزهایی لازم هست ؟!

سلام
همانطور که کارشناس محترم فرمودند, ترک محرمات و انجام واجبات و در مراحل بعد هم ترک مکروهات و انجام مستحبات...ولی اینها باید به نیت قربه الی الله باشد و نه به نیت صرف طی الارض!
طی الارض از ثمرات فرعی کمال است و نباید هدف باشد .

bahman69;534866 نوشت:
منظورم این بود کسانی که طی الارض را کسب می کنند آیا قبلا ذکر گفتند ؟ یا فقط با اراده خدا یا خودشان اینکار را انجام می دهند و از ذکر هم استفاده نمی کنند ؟

باسلام
بله قبلا اذکار و اعمالی را داشته اند که به این مقام رسیده اند، منتها این دستورالعملها را استاد به شاگردش که شرایط و قابلیت را در او ببینید، تجویز می کند و سینه به سینه بین استاد و شاگردان می گردد و چیزی نیست که هر کسی بتواند به آن پی ببرد.

سلام
مثال استفاده ذکرهای خاص طی الارض برای اشخاص معمولی، مانند استفاده سوخت گازوئیل برای هواپیمایی است که با بنزین پرواز میکند.
تا وقتی که سیستم بدن به این ذکرها عادت نکرده،هیچوقت طی الارض صورت نمیگرد،حتی با تکرار این ذکرها هم این عمل انجام نمیشود،تا وقتی که همه جوارح با هم همصدا نباشند،هیچگاه طی الارض صورت نمیگرد.

ولی این را خوب میدانم که اولین سنگ از سنگ بنای مسیر عرفان،گوش ندادن به موسیقی است(هر نوع موسیقی) و اینکه اگر کسی توانست با موسیقی به پرواز در بیاید،بدانید که یک جای کارش لنگ میزند.

استاد بصیر توی این تاپیک،تقریبا جواب شما رو کامل داده


http://www.askdin.com/thread31465.html

یاعلی

سلام ...
امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...

مطلبی بود که دوست داشتم براتون بنویسم . شاید براتون مفید باشه ...
خوب ... هر کسی سن بلوغ رو تجربه میکنه ... مسائل و اتفاقات ماورائ طبیعه رو میبینه و دوست داره از اون ها سر در بیاره ... دنبال راهها و روشهای جادویی میگرده تا بتونه رشد و پیشترفت کنه ... از نظره من هم انسان از آن جهت که انسان هست چنین خصوصه برتری جویی رو داره و تا زمانیکه در قله علم و دانش قرار نگیره ... چنین تقلاهایی ادامه داره ...

و اما تجربه شخصی خودم ...
من هم زمانی در مورد طی طریق تحقیق کردم و دوست داشتم که به چنین جایگاهی برسم ... یادم هست که در موردش تحقیقات زیادی کردم . صحبتهای زیادی از آیت الله کشمیری و آیت الله قاضی رو مطالعه کردم . اگر شما اطلاعاتی از این دو روحانی داشته باشین میدونین که ایشان به بالاترین مقامات عرفان رسیده اند . آیت الله قاضی عنوان میکنند که اگر کسی 1 سال روزی 5000 بار سوره قل هوالله را بخواند میتواند به طی طریق برسد ... البته حماقت محض هست که فکر کنیم فقط باید روزانه 5000 بار این سوره رو بخونیم تا به طی طریق برسیم ...

نهایت چیزی که من بهش رسیدم این بود که کارهای خارق العاده ای که عرفا انجام میدن از امتداد راه توحید هست .... اعتقاد به وحدانیت خدا ... البته اگر کمی در این مسیر جلو بری میبنی که بحث فقط اعتقاد به وحدانیت خدا نیست و مسائل زیادی در این مسیر پیش میاد که باید بتونی از عهده اش بر بیای . خوب نیاومدم که این پست رو برات بنویسم که این چیزا رو برات بگم .... خواستم یه چیزه دیگه برات بگم ...

مدت زمان زیادی اذکار مختلف وقت من رو گرفتند ... من مشگلاتی در سره راهم داشتم که متوسل به اذکار مختلف شدم تا بتونم اون مشگلاتم رو حل کنم و راستش هیچ کدومشون بهم جواب ندادند ... میتونم بگم شاید کمتر ذکری وجود داشته باشه که من بارها و بارها اون ذکر رو تسبیح وار نگفته باشم ... مدت زمان زیادی در مورد اسم اعظم تحقیق کردم و آیاتی که گفته میشد اسم اعظم در درونش وجود داره رو حفظ کردم ... آیت الکرسی رو حفظ کردم ... سوره نور رو هر روز صبح میخوندم ... سوره ملک رو هر روز صبح میخوندم و .... تنها چیزی که عایدم میشد این بود که چهرم نورانی تر میشد به هیچ کدوم از خواسته هام نمیرسیدم و هیچی که هیچی ... واقعا هیچی که هیچی ....

من مشگلات زیادی داشتم و میتونم بگم هیچ کدوم از مشگلاتم رو نتونستم توسط اذکار حل کنم ... حتی نمازهای ویژه ای رو هم خوندم ولی باز مشگلاتم سر جاشون بودند ... تا اینکه آقای شطرنج باز رو دیدم .... الان تقریبا 1 ماهی میشه که با ایشون آشنا شدم ...

من کارم الکترونیک هست و باید بابته پروژه های مختلف الکترونیکی جاهای متفاوتی برم ... یه روز قرار شد با مدیر شرکت سره پروژه ای بریم ... با ایشون رفتیم پیش آقای شطرنج باز ... و با ماشین آقای شطرنج باز قرار شد که بریم سره پروژه ... آقای شطرنج باز شخصیتی هستند که همش خوب میارن ... همش برنده هستند ... دست رو خاک میزارن طلا میشه ... بهترین کار .... بهترین زندگی ... بهترین فرزندان ... اینگار خدا ایشون رو بقل بکرده و داره باهاش تخمه میشکونه ...

تو ماشین نشسته بودیم و مدیر شرکتمون رو کرد به آقای شطرنج باز .... از ایشون پرسید دلیل اینهمه موفقیت شما چی هست .... چی شد که شما از هیچی به اینجا رسیدین ....( آقای شطرنج باز بساز بفروش هستند و دهها ساختموم دارند ... تولیدی سیمان دارند ... بیشتر از 4 تا سوله دارند ... و شرکتهای زیادی هم دارند )

همون لحظه من گوشام رو تیز کردم ... اینجور موقع ها من حواسم رو شیش دونگ جمع میکنم تا بتونم از تجربیات دیگران نهایت استفاده رو ببرم ... با خودم گفتم الان آقای شطرنج باز میخوان یه موضوع مهم Business Planning رو تشریح کنن ... ایشون گفتند علت موفقیت من خریدن یه بادکنک تف تفی از یه پیره مرد بود که هر چقدر زور میزد نمیتونست بادش کنه ... برام جالب شد ...

ایشون میگفتند که در ایام جوانی ورشکست میشن و تمام دارایی هاشون رو از دست میدن .... میرن از خانومشون کمک میخوان و از خانوموشمون میخوان که طلاهاشون رو بفروشن تا ایشون بتونن کاسبی جدیدی رو راه بندازن ... آقای شطرنج باز طلاهای خانومشون رو میفروشن و بعدش میرن و در درون قهوه خونه میشینن ... در قهوه خونه صدایی رو میشنون که آقای فلانی داره به آقای بهمانی میگه ... شخصی میخواد مغازش رو بفروشه ... و بین خودشون میگن چقدر خوب میشه که کسی بتونه اون مغازه رو بخره ... آقای شطنج باز میگن من پول دارم آشنائیت بدین تا اگر امکانش هست من اون مغازه رو بخرم ...ولی گویا آقای شطرنج باز پولشون کم بوده .... همین جور که با هزار امید داشتن از قهوه خونه میومدن بیرون پیره مردی رو میبینن که داره یه بادکنکی رو باد میکنه و بادکنک تف تفی بوده و هیچ کس نمیتونسته اون رو بخره .... با خودش میگه بزار من این بادکنک تف تفی رو از این پیره مرد بخرم ... هیچی بعد از ظهر میشه و ایشون میرن صاحب مغازه رو میبینن .... و بدون اینکه مغازه رو ببینن ... قصد خرید اون مغازه رو میکنن .... ایشون رو میکنن به صاحب مغازه و میگن من فقط فلان قدر پول دارم ... امکانش هست که مغازه رو به من بفروشین .... مغازه دار با کمی نق و نوق قبول میکنه و مغازه رو به ایشون میفروشه ...

ایشون با هزار امید به سمت مغازه حرکت میکنن ... تا اینکه به آدرس مورد نظر میرسن ... سه تا دیوار میبینن که هیچ سقفی بر رویه اون نیست و پر از زباله به طوری که اصلا نمیشه توش کاسبی کرد .... ایشون دستاشون رو میگیرن به سمته آسمون و میگن خدایا چرا با من این کار رو کردی ... و تو همین احوالات بودند که یهو یه ماشین بنز آخرین سیستم جلویه این سه تا دیوار وای میاسته .... شخصی از درون این ماشین بیرون میاد و یه قطعه فلزی از تو جیبش در میاره و رو میکنه به ایشون و میگه .... میتونی از رویه این بسازی ... ایشون میگه بله .... میگه از روش 5 تا بساز و بیار به این آدرس ....

آقای شطرنج باز باورش نمیشه .... با خودش میگه ... نه من لباس تراشکاری تو تنم هست .... نه مغازه ام مغازه درست و حسابی هست ... چطور این مرد به من اعتماد کرد و این کار رو به من سپرد .... هیچی ... خوشحال میشه و میره 5 تا از اون نوع میسازه و میبره تحویل میده ... صاحب کارخونه خیلی خوشحال میشه و باهاش یه قرارداد کلون میبنده .... و از همون جا شروع میشه ...

ایشون پشت سر هم خوب میاوردند ... تاس زندگی براش فقط 6 مینداخت ... و درنهایت گفت : اگر میخوای خدا باهات کیف کنه ... باید بتونی دعاهای خالص برای خودت جمع کنی ... خالصه خالص و از عمق وجود .... ایشون گفتند میدونی چرا دعای مادر رد خور نداره .... و در نهایت خودشون جواب دادند ... که چون دعای مادر خالص هست ....

ایشون میگفتن من فرصت بدست آوردن دعای خالص و با تموم وجود یک انسان رو از دست نمیدم ... شده با خریدن یک بادکنک تف تفی ... شده با سوار کردن یه آدم که در درون اتوبان وایساده منتظره یه ماشین و هیش کی سوارش نمیکنه ... شده با نوازش کشیدن بر سره یه بچه یتیم .... ایشون میگفتن من نذری دادم ... ولی میدونم هیچ کسی بابته اون نذری من رو دعا نکرده ... و ارگ دعایی بوده از عمق وجودش نبوده .... ولی هیچ وقت فرصت بدست آوردن دعاهایی که از عمق وجود یک انسان میشه رو از دست نمیدم ....

راستش اون زمانی که آقای شطرنج باز داشتن این صحبت ها رو میکردند اینگار یه زنگی تو گوش من به صدا در اومد .... تازه اینگار راهش رو فهمیده بودم .... تمام انسانهای موفقی که اطرافم دیده بودم رو به یاد آوردم .... همشون همین خصوصیت رو داشتن .... همشون فرصت طلب بودن ....

من قبلا تو یه شرکت کار میکردم که مدیرش برای وزارت نفت پروژه انجام میداد .... مدیرش بی نهایت بد اخلاق ... بد دهن ... بود و میتونم بگم هیچ کدوم از پارامترهای یک مدیر موفق رو نداشت .... ولی همیشه کاراش راست و ریس میشد ... من چون کارهای دفتری اون شرکت رو هم انجام میدادم ... میدیدم همیشه برای آقای .... فیش حقوقی رد میکنن .... در حالیکه ایشون در درون شرکت نبودند .... و هر بار که از ایشون میپرسیدم چرا به حساب ایشون پول میریزین میگفتند که ایشون رمز پیروزی من هستند ... بعدها فهمیدم این آقا در حقیقت شخصی بودند که در درون شرکت استخدام شدند .... در درون یکی از پروژه ها فوت میشن .... و چون تک فرزنده پدری پیر بودند .... ایشون هر ماه به حساب این آقا پول میریختن ... و اینجوری صاحب یه دعای خالص خالص و بسیار بزرگ میشدن ....

نهایت صحبتم ...
تنها دنبال یه چیز باش .... دعای خالص خالصه خالص که از عمق وجود یک انسان بیرون میاد ... فکر کن صدها ظرف داری که باید ظرفهات رو از دعای خالص خالص پر کنی .... اینجوری به هر چی بخوای میرسی ....

bahman69;531224 نوشت:
استغفرالله ربی و اتوب علیه ....
سلام فرض کنید کسی وجود داشته باشه که از نظر روحی و پاک بودن قابلیت طی الارض را داشته باشه ....
این فرد چطور طی الارض باید برسه
ذکر یا آموزشی هست که باید از استاد به خصوصی گرفت ؟
چه استادی ؟

سلام علیکم،
این بنده‌ی خدا خودم این علم را ندارم، زمانی دوست داشتم و دنبالش رفتم و بعد به این نتیجه رسیدم که همین کارم اشتباه بوده است، اما اگر شما کسی را شناختید که از نظر روحی قابلیت اعطای این کرامت را داشت راهش این است:

أنا مدینة العلم و علی بابها فمن أراد الحکمة فلیأتها من بابها
من شهر علم هستم و علی دروازه‌ی آن، پس هر کسی طالب علم است باید که از دروازه‌ی آن وارد شهر شود

راهش توسل به امام المتقین علیه‌السلام است، اگر صلاح دانستند واسطه‌ی فیض می‌شوند و اگر صلاح ندانستند منع می‌کنند، پس آنچه دادند را بگیرید و از آنچه منع کردند درگذرید و این به صلاح دنیا و آخرت خودتان است:

... وَ مَا آتَاكُمُ الرَّ‌سُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا ... [الحشر، ۷]
... آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید ...

خواستن طی‌الأرض از خداوند برای سالک راه خدا یعنی توقف بر هدفی کوچک، در حالیکه بزرگان دین فرموده‌اند که از کریم باید زیاد خواست و غیر این باشد اشتباه است، از خداوند که أکرم‌الأکرمین است باید باید بالاترین‌ها را خواست که خود خداست، محبت خدا و عبادت خدا و محبت اولیاء خدا و اطاعت آنها و عداوت دشمنان خدا و دشمنان اولیاء خدا را ... این‌ها خواستنی است ... آنهای دیگر را اگر خودشان دادند که هیچ اگر نداند رهایشان کنید و نگذارید سنگ پایتان شوند. اولیاء خداوند هرگز نعمتی را برای خودشان از خداوند نمی‌خواستند مگر برای اینکه بتوانند وظیفه‌ای را به کمک آن انجام دهند که در نبود آن ولو با مشقت بسیار هم قادر به انجامش نبودند ... اما حتی در این موارد هم از خدا چیز خاصی را نمی‌خواستند و برای خداوند راه حل معرفی نمی‌کردند و برای خدا تعیین تکلیف نمی‌کردند و فقط درخواست کمک می‌کردند و راه حل آن را هم به خود خداوند می‌سپردند ... رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله در معراجشان از خداوند تخفیف نماز بر امتشان را نخواستند --و راضی بودند به حکم خداوند-- مگر بعد از درخواست حضرت موسی علیه‌السلام از ایشان و اینکه نمی‌شد روی آن بزرگوار را به زمین انداخت. از خداوند چیزی را برای راحت شدن کارها و زندگیمان نخواهیم و راضی باشیم به رضای خدا ان شاء الله.
خوش بحال شما که لااقل طهارت باطنی خوبی دارید، از خداوند بخواهید که روزی ما هم بکند که خواستن طهارت باطنی هم قابل خواستن است
یا علی

سلام ...
امیدوارم همچنان خوب و خوش و سلامت باشین ...

راستش جوونیهام که منم دنبال این چیزها بودم جملات زیادی رو از این طرف و اونطرف میخوندم .... گفتم این رو هم براتون بگم ....

نمیدونم بایزید بسطامی رو میشناسید یا نه ... بایزید بسطامی یه عارف بزرگی بوده که میگن اون هم به چنین مقاماتی رسیده بوده و میتونسته طی طریق بکنه و .... و تحولات زیادی رو بر رویه عرفای ما بعد از خودش گذاشته ...

یه بحثی ایشون دارند با عنوان حجاب ... ایشون عنوان میکنن که شیرینی ایمان هم حجاب است ... عارف نباید دنبال شیرینی ایمان باشد ... چون خوده شیرینی ایمان تبدیل به حجاب میشود ...

ایشون عنوان میکنن که خیلی ها از تو مسیر رفتن بیرون ... چون به حجاب ها راضی شدن ... یکی به شیرینی ایمان ... یکی به انجام اعمال مذهبی ... و ایشون عنوان میکنن عارف کسی هست که از خدا بجز او را نخواهد و در این مسیر اگر هر چیزی دیگر بهش دادند قبول نکنه ...

اگه کسی به صلاحش باشه که بتونه طی الارض کنه حتما خواهد توانست
ولی مشکل اینجاست که اکثر مردم به صلاح نیست که این قابلیت رو داشته باشند!
خودتون بهش فکر کنید متوجه میشید
نکته دیگه اینکه طی الارض کردن نباید هدف شما باشه
منظور از هدف نبودن اینه که مثلا نخوایید طی الارض کنید که حال کنید!!! بلکه وسیله انجام عمل صالح باشه> خیلی از ما دنبال این چیزا هستیم که چیکار کنیم ؟!!!
نکته بعد اینکه کسی در روز حساب نتونه گلایه کنه که چرا شما داشتی ما نداشتیم> خیلی ها این چیزا رو برای خودشون میخوان چرا دعا نمی کنید که همه بتونن؟!!!
نکته بعد اینکه اصلا نباید دنبال بدست آوردن این قابلیت باشید چون هدف شما نیست > پس درخواست کننده این قابلیت باید کمی بیشتر تامل کنه!!!
دعا کردن یه تخصصه اینطور نیست که هر چی دوست داشتی از خدا بخوای! فنه روش داره که صحیفه سجادیه بهترینشه> خیلی از دعا های ما تناقض داره با چیزهای دیگه که اون ها هم به صلاحه!!!
...

[=Times New Roman]

owari;537187 نوشت:

أنا مدینة العلم و علی بابها فمن أراد الحکمة فلیأتها من بابها
من شهر علم هستم و علی دروازه‌ی آن، پس هر کسی طالب علم است باید که از دروازه‌ی آن وارد شهر شود

راهش توسل به امام المتقین علیه‌السلام است، اگر صلاح دانستند واسطه‌ی فیض می‌شوند و اگر صلاح ندانستند منع می‌کنند، پس آنچه دادند را بگیرید و از آنچه منع کردند درگذرید و این به صلاح دنیا و آخرت خودتان است:

منم یه داستان شنیدم که حاج سید محمد علی رشتی یقین پیدا میکنه که یه شخص پاره دوزی طی الارض داره..
.
.
بعد میره باهاش صحبت میکنه که من چکار کنم که طی الارض نصیبم بشه ، پاره دوز هم میگه :
ای سید هرچه هست به دست این آقاست ، هرچه می خواهی از او بخواه.. ( اشاره به حرم حضرت امیرالمومنین علیه السلام میکند )..:Gig:

[=arial]سلام علیکم
عزیزان بهتر نیست بجای اینکه به طی الارض و مکاشفه بپردازید به واجباتتون میرسیدید؟؟؟
جست و جو این اعمال برای عوام باعث انحطاط و سردرگمی هستش چون در حدی نیستین که اعمال خاصه و مراقبت های شاقه به عمل بیارید پس
بیاید بجای این حرف ها در این ساعات عزیز برای فرج یار دعایی بکنیم ...
دوستتون میدارم عزیزان
با آرزوی موفیقیت
اللهم عجل لولیک الفرج
یاعلی مدد

سلام مجدد
یه داستان معروفی هستش که اکثراً شنیدید ولی تکرارش ضرری نداره.
نقل است که روزی سیدابن طاوس میبینه یکی از شاگردانش دیر به کلاس میرسه و علتش را دوری راه بیان میکنه که باید تا محل پل روی رودخانه پیاده برم و دوباره مسیر را برگردم و خیلی وقتم گرفته میشه.
سید به ایشان میفرمایند که فردا با هم بریم.و شاگرد کنار سید میان و به رودخانه میرسن. سید میفرمان که عبای من را بگیر و بگو "یاسید یاسید ...."و پا روی آب گذار.....به این ترتیب هر روز از روی آب راه میرن و زود به کلاس میرسن....ر.زی شاگرد دقت میکنه و میبینه که استاد خودش هم داره ذکر میگه "یا علی یا علی ...." و با خودش میگه این چه کاریه که من مزاحم استاد بشم و خودش تا ذکر "یا علی..." میگه فرو میره تو آب.....
اینه که هر عمل و هر ذکری مختص و فراخور هر شخص با قابلیتهای خودش میباشه و اینطور نیست که بشه ذکری را برای همه تجویز کرد.
در مورد کرامات عرفا هم این مطالب فرعی هستند.
یک مثال:
شخصی را در نظر بگیرید که آرزویش باسوادشدن باشه تا حدی که بتونه تابلوی مغازه ها و مثلا روزنامه های ورزشی را بخونه...شاید از نظر ایشان این حد نهایت علم باشه ولی اگر ایشان پا به دنیای مدرسه و علم بزاره و روزی از حل مسائل پیچیده ریاضی و فیزیک به لذت و شعف برسه و یا اینکه با علمش بتونه کشف یا اختراعی بکنه که میلیونها انسان روزانه در زندگی ازش استفاده کنن....اونموقع شاید به اون آرزوش که نهایت آرزوش خواندن تابلوی مغازه ها بود میخنده و اون سواد و قابلیت اصلا در لذایذ معنوی روحیش "صفره".

داداش دعا کن این لذت توحیدی که عرفا بهش رسیدن نصیبت بشه من حاظرم همه چیمو بدم یکم درش غرق بشم فقط یکم( البته نگه داشتنشم سخته).اونوقته میفهمی که طی الارض هیچ اهمیتی نداره.خوش بحال این عرفا و علما چه حالی میکردند و چه لذتی:Ghamgin:

امیرمحمداوشلی;540017 نوشت:
[=arial]سلام علیکم
عزیزان بهتر نیست بجای اینکه به طی الارض و مکاشفه بپردازید به واجباتتون میرسیدید؟؟؟
جست و جو این اعمال برای عوام باعث انحطاط و سردرگمی هستش چون در حدی نیستین که اعمال خاصه و مراقبت های شاقه به عمل بیارید پس
بیاید بجای این حرف ها در این ساعات عزیز برای فرج یار دعایی بکنیم ...
دوستتون میدارم عزیزان
با آرزوی موفیقیت
اللهم عجل لولیک الفرج
یاعلی مدد

سلام آقا امیر ...
امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...
شما از لفظ عوام استفاده کردین ... و گفتین چنین مسائلی بدرد عوام نمیخوره ... منظورتون از عوام کی هست !!!! من عوام هستم یا شما ... یا کسی که این سوال رو پرسیده ؟؟؟

این متنی هست که منتسب به ملاصدرا هستش ... گفتم شاید براتون جالب باشه ....

ملاصدرا بر این باور بود که مذهب شیعه دو وجه دارد، وجه ظاهری، یعنی همان شریعت و احکام دینی، و وجه باطنی، که همان درون‌مایه و حقیقت مذهب شیعه‌است و ملاصدرا آن‌را عرفانشیعی می‌نامید. او برای رستگاری انسان، هم شریعت و پایبندی به فرایض دین را لازم می‌شمرد و هم سیر و سلوک عرفانی برای رسیدن به حقیقت مذهب شیعه را ضروری می‌دانست. این در حالی بود که بیشتر دانشمندان قشری اصفهان، دید خوبی نسبت به عرفان نداشتند. ایشان بر این باور بودند که بسیاری از عارفان، به احکام دین اسلام پایبند نیستند و عمل به فرایض دینی را برای رسیدن به رستگاری لازم نمی‌بینند. یکی از دلایل تبعید ملاصدرا از اصفهان همین باور بود.

ملاصدرا بر این باور بوده که فراگیری دانش از جمله فقه، حدیث و تفسیر و نیز سلوک در عرفان شیعی بر همهٔ مسلمانان واجب عینی است، نه واجب کفایی، و هر مسلمان باید با فراگیری این دانش‌ها به درجهٔ اجتهاد برسد و اگر گروهی از مسلمانان بنا به دلایلی پذیرفتنی به این درجه دست نیافتند، آنگاه می‌توانند از مجتهد تقلید کنند، به شرط آن‌که تقلید ایشان آگاهانه بوده و واجد بودن مجتهد نیز بر ایشان آشکار شده باشد.

ویکی پدیا .

با سلام

اگر در جستجوی قدرت و .. باشید بهش نمیرسید اگر عباداتتون بیشتر بشه و بزرگترینش که خیلی هم ساده به نظر میاد نماز اول وقته اگر انجامش بدید قدرتهای گوناگون بهتون هدیه داده میشه

مثل:

مکاشفه در خواب

پیشگویی و...

البته از یکی از علما برای طی العرض پرسیده شد فرمودن 8 ایه ی سوره طه .

در پناه حق و حقیقت

نفرنفر;537094 نوشت:
سلام ...
امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...

مطلبی بود که دوست داشتم براتون بنویسم . شاید براتون مفید باشه ...
خوب ... هر کسی سن بلوغ رو تجربه میکنه ... مسائل و اتفاقات ماورائ طبیعه رو میبینه و دوست داره از اون ها سر در بیاره ... دنبال راهها و روشهای جادویی میگرده تا بتونه رشد و پیشترفت کنه ... از نظره من هم انسان از آن جهت که انسان هست چنین خصوصه برتری جویی رو داره و تا زمانیکه در قله علم و دانش قرار نگیره ... چنین تقلاهایی ادامه داره ...

و اما تجربه شخصی خودم ...
من هم زمانی در مورد طی طریق تحقیق کردم و دوست داشتم که به چنین جایگاهی برسم ... یادم هست که در موردش تحقیقات زیادی کردم . صحبتهای زیادی از آیت الله کشمیری و آیت الله قاضی رو مطالعه کردم . اگر شما اطلاعاتی از این دو روحانی داشته باشین میدونین که ایشان به بالاترین مقامات عرفان رسیده اند . آیت الله قاضی عنوان میکنند که اگر کسی 1 سال روزی 5000 بار سوره قل هوالله را بخواند میتواند به طی طریق برسد ... البته حماقت محض هست که فکر کنیم فقط باید روزانه 5000 بار این سوره رو بخونیم تا به طی طریق برسیم ...

نهایت چیزی که من بهش رسیدم این بود که کارهای خارق العاده ای که عرفا انجام میدن از امتداد راه توحید هست .... اعتقاد به وحدانیت خدا ... البته اگر کمی در این مسیر جلو بری میبنی که بحث فقط اعتقاد به وحدانیت خدا نیست و مسائل زیادی در این مسیر پیش میاد که باید بتونی از عهده اش بر بیای . خوب نیاومدم که این پست رو برات بنویسم که این چیزا رو برات بگم .... خواستم یه چیزه دیگه برات بگم ...

مدت زمان زیادی اذکار مختلف وقت من رو گرفتند ... من مشگلاتی در سره راهم داشتم که متوسل به اذکار مختلف شدم تا بتونم اون مشگلاتم رو حل کنم و راستش هیچ کدومشون بهم جواب ندادند ... میتونم بگم شاید کمتر ذکری وجود داشته باشه که من بارها و بارها اون ذکر رو تسبیح وار نگفته باشم ... مدت زمان زیادی در مورد اسم اعظم تحقیق کردم و آیاتی که گفته میشد اسم اعظم در درونش وجود داره رو حفظ کردم ... آیت الکرسی رو حفظ کردم ... سوره نور رو هر روز صبح میخوندم ... سوره ملک رو هر روز صبح میخوندم و .... تنها چیزی که عایدم میشد این بود که چهرم نورانی تر میشد به هیچ کدوم از خواسته هام نمیرسیدم و هیچی که هیچی ... واقعا هیچی که هیچی ....

من مشگلات زیادی داشتم و میتونم بگم هیچ کدوم از مشگلاتم رو نتونستم توسط اذکار حل کنم ... حتی نمازهای ویژه ای رو هم خوندم ولی باز مشگلاتم سر جاشون بودند ... تا اینکه آقای شطرنج باز رو دیدم .... الان تقریبا 1 ماهی میشه که با ایشون آشنا شدم ...

من کارم الکترونیک هست و باید بابته پروژه های مختلف الکترونیکی جاهای متفاوتی برم ... یه روز قرار شد با مدیر شرکت سره پروژه ای بریم ... با ایشون رفتیم پیش آقای شطرنج باز ... و با ماشین آقای شطرنج باز قرار شد که بریم سره پروژه ... آقای شطرنج باز شخصیتی هستند که همش خوب میارن ... همش برنده هستند ... دست رو خاک میزارن طلا میشه ... بهترین کار .... بهترین زندگی ... بهترین فرزندان ... اینگار خدا ایشون رو بقل بکرده و داره باهاش تخمه میشکونه ...

تو ماشین نشسته بودیم و مدیر شرکتمون رو کرد به آقای شطرنج باز .... از ایشون پرسید دلیل اینهمه موفقیت شما چی هست .... چی شد که شما از هیچی به اینجا رسیدین ....( آقای شطرنج باز بساز بفروش هستند و دهها ساختموم دارند ... تولیدی سیمان دارند ... بیشتر از 4 تا سوله دارند ... و شرکتهای زیادی هم دارند )

همون لحظه من گوشام رو تیز کردم ... اینجور موقع ها من حواسم رو شیش دونگ جمع میکنم تا بتونم از تجربیات دیگران نهایت استفاده رو ببرم ... با خودم گفتم الان آقای شطرنج باز میخوان یه موضوع مهم Business Planning رو تشریح کنن ... ایشون گفتند علت موفقیت من خریدن یه بادکنک تف تفی از یه پیره مرد بود که هر چقدر زور میزد نمیتونست بادش کنه ... برام جالب شد ...

ایشون میگفتند که در ایام جوانی ورشکست میشن و تمام دارایی هاشون رو از دست میدن .... میرن از خانومشون کمک میخوان و از خانوموشمون میخوان که طلاهاشون رو بفروشن تا ایشون بتونن کاسبی جدیدی رو راه بندازن ... آقای شطرنج باز طلاهای خانومشون رو میفروشن و بعدش میرن و در درون قهوه خونه میشینن ... در قهوه خونه صدایی رو میشنون که آقای فلانی داره به آقای بهمانی میگه ... شخصی میخواد مغازش رو بفروشه ... و بین خودشون میگن چقدر خوب میشه که کسی بتونه اون مغازه رو بخره ... آقای شطنج باز میگن من پول دارم آشنائیت بدین تا اگر امکانش هست من اون مغازه رو بخرم ...ولی گویا آقای شطرنج باز پولشون کم بوده .... همین جور که با هزار امید داشتن از قهوه خونه میومدن بیرون پیره مردی رو میبینن که داره یه بادکنکی رو باد میکنه و بادکنک تف تفی بوده و هیچ کس نمیتونسته اون رو بخره .... با خودش میگه بزار من این بادکنک تف تفی رو از این پیره مرد بخرم ... هیچی بعد از ظهر میشه و ایشون میرن صاحب مغازه رو میبینن .... و بدون اینکه مغازه رو ببینن ... قصد خرید اون مغازه رو میکنن .... ایشون رو میکنن به صاحب مغازه و میگن من فقط فلان قدر پول دارم ... امکانش هست که مغازه رو به من بفروشین .... مغازه دار با کمی نق و نوق قبول میکنه و مغازه رو به ایشون میفروشه ...

ایشون با هزار امید به سمت مغازه حرکت میکنن ... تا اینکه به آدرس مورد نظر میرسن ... سه تا دیوار میبینن که هیچ سقفی بر رویه اون نیست و پر از زباله به طوری که اصلا نمیشه توش کاسبی کرد .... ایشون دستاشون رو میگیرن به سمته آسمون و میگن خدایا چرا با من این کار رو کردی ... و تو همین احوالات بودند که یهو یه ماشین بنز آخرین سیستم جلویه این سه تا دیوار وای میاسته .... شخصی از درون این ماشین بیرون میاد و یه قطعه فلزی از تو جیبش در میاره و رو میکنه به ایشون و میگه .... میتونی از رویه این بسازی ... ایشون میگه بله .... میگه از روش 5 تا بساز و بیار به این آدرس ....

آقای شطرنج باز باورش نمیشه .... با خودش میگه ... نه من لباس تراشکاری تو تنم هست .... نه مغازه ام مغازه درست و حسابی هست ... چطور این مرد به من اعتماد کرد و این کار رو به من سپرد .... هیچی ... خوشحال میشه و میره 5 تا از اون نوع میسازه و میبره تحویل میده ... صاحب کارخونه خیلی خوشحال میشه و باهاش یه قرارداد کلون میبنده .... و از همون جا شروع میشه ...

ایشون پشت سر هم خوب میاوردند ... تاس زندگی براش فقط 6 مینداخت ... و درنهایت گفت : اگر میخوای خدا باهات کیف کنه ... باید بتونی دعاهای خالص برای خودت جمع کنی ... خالصه خالص و از عمق وجود .... ایشون گفتند میدونی چرا دعای مادر رد خور نداره .... و در نهایت خودشون جواب دادند ... که چون دعای مادر خالص هست ....

ایشون میگفتن من فرصت بدست آوردن دعای خالص و با تموم وجود یک انسان رو از دست نمیدم ... شده با خریدن یک بادکنک تف تفی ... شده با سوار کردن یه آدم که در درون اتوبان وایساده منتظره یه ماشین و هیش کی سوارش نمیکنه ... شده با نوازش کشیدن بر سره یه بچه یتیم .... ایشون میگفتن من نذری دادم ... ولی میدونم هیچ کسی بابته اون نذری من رو دعا نکرده ... و ارگ دعایی بوده از عمق وجودش نبوده .... ولی هیچ وقت فرصت بدست آوردن دعاهایی که از عمق وجود یک انسان میشه رو از دست نمیدم ....

راستش اون زمانی که آقای شطرنج باز داشتن این صحبت ها رو میکردند اینگار یه زنگی تو گوش من به صدا در اومد .... تازه اینگار راهش رو فهمیده بودم .... تمام انسانهای موفقی که اطرافم دیده بودم رو به یاد آوردم .... همشون همین خصوصیت رو داشتن .... همشون فرصت طلب بودن ....

من قبلا تو یه شرکت کار میکردم که مدیرش برای وزارت نفت پروژه انجام میداد .... مدیرش بی نهایت بد اخلاق ... بد دهن ... بود و میتونم بگم هیچ کدوم از پارامترهای یک مدیر موفق رو نداشت .... ولی همیشه کاراش راست و ریس میشد ... من چون کارهای دفتری اون شرکت رو هم انجام میدادم ... میدیدم همیشه برای آقای .... فیش حقوقی رد میکنن .... در حالیکه ایشون در درون شرکت نبودند .... و هر بار که از ایشون میپرسیدم چرا به حساب ایشون پول میریزین میگفتند که ایشون رمز پیروزی من هستند ... بعدها فهمیدم این آقا در حقیقت شخصی بودند که در درون شرکت استخدام شدند .... در درون یکی از پروژه ها فوت میشن .... و چون تک فرزنده پدری پیر بودند .... ایشون هر ماه به حساب این آقا پول میریختن ... و اینجوری صاحب یه دعای خالص خالص و بسیار بزرگ میشدن ....

نهایت صحبتم ...
تنها دنبال یه چیز باش .... دعای خالص خالصه خالص که از عمق وجود یک انسان بیرون میاد ... فکر کن صدها ظرف داری که باید ظرفهات رو از دعای خالص خالص پر کنی .... اینجوری به هر چی بخوای میرسی ....

سلام و عرض ادب

واقعا موقعی که این متن رو میخوندم مو رو تنم سیخ میشد !! واقعا همینطوره منم اون سوال بزرگی که همیشه ذهنمو درگیر میکرد رو گرفتم..

من همیشه به دعای دیگران بیشتر از دعاهای خودم اعتقاد دارم و مطمعن باشین این راه یک میانبر برای رسیدن به کمالاته البته بعد از واجبات

[="Tahoma"][="Blue"]سوال:
سلام فرض کنید کسی وجود داشته باشه که از نظر روحی و پاک بودن قابلیت طی الارض را داشته باشه ....
این فرد چطور طی الارض باید برسه
ذکر یا آموزشی هست که باید از استاد به خصوصی گرفت ؟
چه استادی ؟

باسلام و عرض ادب
طی الارض، موهبت و کرامتی است که خداوند متعال به بعضی از اولیایش می دهد، افرادی که مصمم به انجام واجبات و ترک محرمات بوده اند، همیشه در مسیر جلب رضایت الهی حرکت کرده اند، و با این اعمال و رفتار، خداوند چنین مقامات و کراماتی را عائدشان کرده است. اگر ولیّ خدا، هدفش از بندگی، رسیدن به این مقامات باشد، این خودش شرک و هوس است، چون او خدا را عبادت می کند تا رضایت خدا را بدست آورد و خدا را شایسته عبادت دیده است نه این که به این مقامات برسد، هر چند خداوند متعال هم در عوض و پاداش مجاهدتها و ریاضتهایشان، چنین مقاماتی را به آنها می دهد. اما این که چقدر بدهد و به چه کسی بدهد یا ندهد، این دست خداست و نمی توان عمل خاصی را برای رسیدن به این حالات و مقامات معرفی کرد. هر چند که بعضی از علمای بزرگوار دستورالعملهایی را برای آن ذکر کرده اند، ولی قطعا مقدمات رسیدن به این کرامت، علاوه بر اذکار و دستورالعملهای خاص، نکاتی است که در ابتدا ذکر شد.
البته طی الارض دو روش دارد، الهی و شیطانی. الهی با ریاضتهای شرعی و ترک معصیت است و شیطانی از طریق ارتباط با اجنه و همچنین ریاضتهای غیر شرعی و حرام به دست خواهد آمد.[/]

موضوع قفل شده است