جمع بندی عرش دقیقاً کجاست؟

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عرش دقیقاً کجاست؟

بسم الله الرحمن الرحیم
در قرآن کریم می خوانیم:« اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ... ثَمَّ استَوی عَلَی العَرش ...»
سوال این است که عرش دقیقاً کجاست؟ و کجاست آنجایی که حتی جبرییل اجازه ی ورود به آن را ندارد؟
با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد رئوف

الحیاة;530535 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
در قرآن کریم می خوانیم:« اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ... ثَمَّ استَوی عَلَی العَرش ...»
سوال این است که عرش دقیقاً کجاست؟ و کجاست آنجایی که حتی جبرییل اجازه ی ورود به آن را ندارد؟
با تشکر

با سلام خدمت شما دوست گرامی

در لغت، عرش به معنای چیزی است که دارای سقف است.(1) به تخت‏های بلند نیز عرش می‏گویند. در داستان سلیمان می‏خوانیم:
«ایکم یایتنی بعرشها؛(2) کدام یک از شما می‏توانید تخت او (بلقیس) را برای من حاضر کند». روشن است که منظور از عرش خداوند تخت معیّن و در مکان خاصی نیست، زیرا برای خداوند غیر جسمانی جایگاه جسمانی بی معناست .
هنگامی که در مورد خداوند عرش را به کار می‏بریم، منظور از آن مجموعه جهان هستی است. عرش، به طور استعاره ای تخت حکومت پروردگار محسوب می‏شود. در تفاسیر آمده که منظور از عرش خدا این است که خداوند تسلط کامل بر امور هستی و مخلوقات خویش دارد. خداوند می‏فرماید:
«إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في‏ سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْش؛(3) پروردگار شما خداوندی است که آسمان‏ها و زمین را در شش روز (شش دوران) آفرید، سپس به تدبیر جهان هستی پرداخت».
علی(ع) فرمود:
«ان الملائکه تحمل العرش و لیس العرش کما تظن کهیئْة السریر ولکنه شئ محدود مخلوق مدّبر و ربک مالکه لا انه علیه ککون الشئ علی الشئ؛ (4) ملائکه عرش را حمل می‏کنند. معنای عرش آن چه که گمان می‏کنید نیست، بلکه عرش شئ محدودی است که خداوند آن را خلق کرده و مالک آن خداوند است، نه این که عرش روی زمین است؛ مانند بودن چیزی روی چیزی».

موفق باشید


1. راغب اصفهانى، المفردات في غريب القرآن ، دمشق بيروت‏، انتشارات دارالعلم الدار الشامية، 1412 ق ، ج 1،ص 558، ماده عرش .
2. نمل (27) آیه 38.
3. یونس (10) آیه 3.
4. علامه مجلسى، بحار الأنوار، بيروت - لبنان، مؤسسة الوفاء، 1404 ه ق ، ج 55، ص 9.

الحیاة;530535 نوشت:
عرش دقیقاً کجاست؟
عرش دقیقا روی آب است....

رئوف;530936 نوشت:
نه این که عرش روی زمین است؛ مانند بودن چیزی روی چیزی
با سلام به همگی...اما قرآن فرموده عرش دقیقا روی آب است....

الحیاة;530535 نوشت:
تشکر

سلام
در تفسیر المیزان به خوبی مقام عرش را توضیح داده است. بخشی از آن را در زیر ببینید:

پس عرش همانطورى كه مقام تدبير عام عالم است و جميع موجودات را در جوف خود جاى داده همچنين مقام علم نيز هست، و چون چنين است قبل از وجود اين عالم و در حين وجود آن و پس از رجوع مخلوقات به سوى پروردگار نيز محفوظ هست. همچنانکه، آيه (و ترى الملائكه حافين من حول العرش ) محفوظ بودن آن را حتى در قيامت، و آيات مربوط به خلقت آسمان ها و زمين موجود بودن آن را مقارن با وجود عالم، و آيه (و هو الذى خلق السموات والارض فى سته ايام و كان عرشه على الماء) موجود بودنش را قبل از خلقت اين عالم بيان مى نمايد.

برای توضیح کامل به آدرس زیر مراجعه کنید:

http://www.aviny.com/quran/almizan/jeld-8/mizan-06.aspx

همچنین در آدرس زیر به معنی علم و قدرت استدلال کرده است:

http://kalaam.ir/?pageid=156

نقل قول:
با سلام به همگی...اما قرآن فرموده عرش دقیقا روی آب است....

سلام
منم یه جایی خوندم که (در تفسیر سوره ص) عرش خدا ساقی(ستونی) دارد و ان ساق عرش روی چشمه ای از اب بنا شده که آن را ص می گویند فک کنم منظور همون هست!

nothing;530978 نوشت:
با سلام به همگی...اما قرآن فرموده عرش دقیقا روی آب است....


با سلام خدمت شما دوست گرامی

مسئله ای که در پاسخ قبل بیان شد این است که نباید از عرش به امری مانند صندلی یا امور مادی مانند آن تعبیر کرد بلکه عرش تعبیری است از قدرت خداوند و از باب تشبیه امور معقول به امور محسوس است تا برای عموم مردم قابل فهم باشد. و مسئله اینکه عرش او بر آب است نیز از این باب است، نه اینکه واقعا صندلی ای وجود دارد که بر روی آب است.

موفق باشید

[="Blue"]

الحیاة;530535 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
در قرآن کریم می خوانیم:« اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ... ثَمَّ استَوی عَلَی العَرش ...»
سوال این است که عرش دقیقاً کجاست؟ و کجاست آنجایی که حتی جبرییل اجازه ی ورود به آن را ندارد؟
با تشکر

منظور از عرش الهی همه عالم وجود هست که عالم وجود که سراسر در حیطه پروردگار است و از ولایت او خارج نیست به عرش او توصیف شده است ...[/]

رئوف;531153 نوشت:
ا سلام خدمت شما دوست گرامی

مسئله ای که در پاسخ قبل بیان شد این است که نباید از عرش به امری مانند صندلی یا امور مادی مانند آن تعبیر کرد بلکه عرش تعبیری است از قدرت خداوند و از باب تشبیه امور معقول به امور محسوس است تا برای عموم مردم قابل فهم باشد. و مسئله اینکه عرش او بر آب است نیز از این باب است، نه اینکه واقعا صندلی ای وجود دارد که بر روی آب است.

با سلام مجدد...اما جالب تر اینه که من در حدیثی خوندم که عرش خدا بقدری سنگین بوده که هر قدر ملایک افزوده می شدند برای بلند کردنش نمی توانستند تا اینکه خدا خودش کاری می کنه که قدرت ملائک طوری باشه که گویی پر کاهی رو بلند کردند....این نشان از مادی بودن عرش روی آب است

سلام

یک روایتی هست که می فرماید :

العرش هوالعلم .......> عرش همان علم پروردگار است .

در آیات اگه اشتباه نکنم 7-9 غافر عبارت حَمَلِه عرش هم آمده ؛ که باز در روایت از حَمله عرش افراد خاصی نام برده شده .

یعنی حمله عرش کسانی هستند که علم پروردگار را ( با توجه به روایت اول ) حمل می کنند .

منم فک میکنم این تشبیه نیست کلا خدا و تشکیلاتش اگر تشبیه بود این همه ملت سر کار بودن و همون تخیلی که غرب از افکار ما مسلمونا شایعه پراکنی میکنه پس درست هست!

من جایی خوندم (دقیقا نمی دونم حدیث درستش چی بود)
که امام حسین (ع) می گفت من یکی از ستون های عرش خدا هستم که ملائک بسیاری دور ان می گردند و از آب چشمه ان می نوشند !

پس اگر تشبیه بود جهنم و بهشت و اسمانهای هفت گانه و غیره هم پس از این دست تشبیهات درست میشن! که یقینا نیست

یا حداقل یه طوری هست که نمیشه با تصورات ذهن مادی اونو تحلیل کرد...والا وجودش حتمی هست اما توصیف ش مشکل هست!

nothing;531200 نوشت:
با سلام مجدد...اما جالب تر اینه که من در حدیثی خوندم که عرش خدا بقدری سنگین بوده که هر قدر ملایک افزوده می شدند برای بلند کردنش نمی توانستند تا اینکه خدا خودش کاری می کنه که قدرت ملائک طوری باشه که گویی پر کاهی رو بلند کردند....این نشان از مادی بودن عرش روی آب است


با سلام خدمت شما دوست گرامی

اولا بهتر بود که حدیث مورد نظر را ذکر می کردید تا بهتر بتوان به بررسی آن پرداخت.

ثانیا، این چنین نیست که این مفادی که مطرح کردید، موجب آن شود که عرش مادی باشد بلکه همچنان می تواند به معنایی که عرض شد باشد. به عبارت دیگر، سنگین بود عرش، به معنای عظمت و جلال آن است و اینکه ملائکه توانایی درک و فهم آن را نداشتند و بر اساس عنایت خداوند، تا حدی ظرفیت درک آن را پیدا کردند و این مسئله به میزانی است که می توانند اراده الهی را در آن هستی جاری کنند.

موفق باشید

رئوف;531153 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

مسئله ای که در پاسخ قبل بیان شد این است که نباید از عرش به امری مانند صندلی یا امور مادی مانند آن تعبیر کرد بلکه عرش تعبیری است از قدرت خداوند و از باب تشبیه امور معقول به امور محسوس است تا برای عموم مردم قابل فهم باشد. و مسئله اینکه عرش او بر آب است نیز از این باب است، نه اینکه واقعا صندلی ای وجود دارد که بر روی آب است.

موفق باشید

اين نظر شما يك برداشت شخصي است؟
يا مانند حدس من برداشت عالم مثالي داريد؟

سلام
ظاهرا دوستان معنی آیات و احادیث رو با علم روز(علمی که تا حالا بشر بهش دست پیدا کرده) مقایسه میکنند و بعدش میخوان عرش رو اثبات کنند :Moteajeb!:
ولی طبق تحقیقاتی که انجام دادم،نظریه ذرات و حالت موادی که الان تو جهان موجوده (نظریه عناصر و جامد،مایع گاز بودن مواد) و بشر علم رو از طریق اون بسط میده،ساده ترین نوع علم هستش و با تمام پیچیدیگیش تو لایه اول علم قرار داره، و مطمئن باشید که علم توی دنیای نسبی،هرچقدر هم که پیشرفت کنه حتی میلیارد سال (البته به شرط نیومدن امام زمان(ع) ) هیچوقت نمیتونه از این سطحی بودنش خلاص بشه (علم اجنه تو لایه دوم قرار داره (یه سطح بالاتر) و علم انسان یه زیر مجموعه از اون هستش،البته در صورت فاکتور گرفتن ادیان الهی)
همه توصیفات بالا برای جهان نسبی هستش(منظورم جهانی هستش که از قوانین نسبی تبعیت میکنه)
و اما جهان مطلق ....، جایی هستش که قوانین مطلق در اون حکمفرماست و تو اون چیزی به نام جامد مایع گاز معنی نمیده

و جواب این سوال که

عزراییل;531206 نوشت:
منم فک میکنم این تشبیه نیست کلا خدا و تشکیلاتش اگر تشبیه بود این همه ملت سر کار بودن و همون تخیلی که غرب از افکار ما مسلمونا شایعه پراکنی میکنه پس درست هست!

من جایی خوندم (دقیقا نمی دونم حدیث درستش چی بود)
که امام حسین (ع) می گفت من یکی از ستون های عرش خدا هستم که ملائک بسیاری دور ان می گردند و از آب چشمه ان می نوشند !

پس اگر تشبیه بود جهنم و بهشت و اسمانهای هفت گانه و غیره هم پس از این دست تشبیهات درست میشن! که یقینا نیست

یا حداقل یه طوری هست که نمیشه با تصورات ذهن مادی اونو تحلیل کرد...والا وجودش حتمی هست اما توصیف ش مشکل هست!

طبق توصیفاتی که تو بالا انجام دادم میشه نتیجه گرفت که این جملات واقعا تشبیه هستش و دلیلش هم درک نکردن موجودات جهان نسبی از قوانین موجودات جهان مطلق هستش(مثل دلیل زاییده نشدن و بوجود آمدن خدا)
البته اینم بگما جهان مطلق و نسبی از هم جدا نیستن ولی حالت خاصی داره که هیچوقت اعضای هر جهان بدون اذن خالقشون نمیتونند به اون یکی دست پیدا کنند

خیلی دوست دارم نتیجه تحقیقاتم رو به اشتراک بزارم،البته با اجازه مدیران و اعضا

واژه عرش در لغت به معنای سقف است و همچنین برای توصیف تخت شاهان به کار می رود. معنای مجازی آن همانا حاکمیت و سلطه است که در قران به همین معنای مجازی به کار رفته است نه اینکه نعوذ بالله تصور کنیم که حضرت الله هم همانند انسانها تخت و تاجی دارد که لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ء.
در حدیثی از پیامبر آمده است : كان الله ولم يكن شيء غيره وكان عرشه على الماء ثم خلق السماوات والأرض وكتب في الذكر كل شيء : الله بود و غیر از او چیزی نبود و عرش او بر آب بود سپس آسمانها و زمین را خلق کرد و در ذکر هر چیزی را نوشت.
آیه 7 سوره هود : وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في‏ سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماء . . . : و او کسی است که آسمانها و زمین را خلق کرد و عرش او بر آب بود.
آیه 30 سوره انبیا : أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ أَ فَلا يُؤْمِنُون‏ : آيا كسانى كه كافرند نمى ‏دانند كه آسمانها و زمين پيوسته بود و ما از هم بازشان كرديم و هر چيز زنده ‏اى را از آب آفريديم پس چرا ايمان نمى ‏آورند؟
ار این آیات و حدیث نتیجه می گیریم که حضرت الله اول آب را آفریده و حاکمیت خویش را بر آب جاری ساخته و سپس کرات و دیگر موحودات را بر پایه آب خلق فرموده اند.

moaqfe;533005 نوشت:
اين نظر شما يك برداشت شخصي است؟
يا مانند حدس من برداشت عالم مثالي داريد؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

مطلبی که در باب معنای مجازی عرش بیان شد، نظر رایج و مشهور شیعه است، به طور مثال به این متن از تفسیر نمونه توجه کنید:

"در قرآن با توجه به موارد استعمالش در معانی مختلفی اطلاق شده که تمامی آنها در یک نقطه مشترکند و آن اینکه "عرش کنایه از عظمت خداوند و مخلوقات اوست." در آیه مورد بحث "استوأ بر عرش " کنایه از استیلاء خداوند، حکومت، مالکیت و تدبیر او بر نظام هستی است. چنان که در اطلاقات معمولی نیز گاهی کلمه " بر تخت نشستن " کنایه از تسلط و استیلای پادشاه بر کشورش به کار می‌رود. مثلاً می گوییم "آن پادشاه در فلان تاریخ بر تخت سلطنت نشست " در حالی که ممکن است آن روز پادشاه اصلاً روی هیچ تختی ننشسته باشد. یا وقتی می گوییم "در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ محمدرضاشاه پهلوی از تخت سلطنت به زیر کشیده شد" یعنی در آن روز حکومت او پایان پذیرفت. در آیات قرآن نیز چنین است مثلاً در آیه "ثم استوی علی العرش " یعنی خداوند (پس از پایان یافتن خلقت جهان) زمام رهبری مخلوقات را به دست گرفت. برای عرش معانی دیگری نیز ذکر شده از جمله: ۱ علم بی پایان پروردگار ۲ مالکیت و حاکمیت خداوند ۳ هر یک از صفات کمالیه و جلالیه الهی ۴ قلب پیامبران، اوصیا و مؤمنان ۵ علمی که خداوند به پیامبران اعطا کرده است"(1)

با توجه به این، همه در این مسئله که معنای مجازی از عرش مراد است، اتفاق نظر دارند و در برخی موارد تفاوت در این است که کدام معنای مجازی مراد است که معمولا نظر شایع این است که اشاره به قدرت الهی است.

موفق باشید

1. تفسیر نمونه. ج. ۲۰. ۳۵.

امام علی علیه السلام در نهج البلاغه میفرمایند .انچه را افرید .با اندازه گیری دقیقی استوار کرد. و با لطف و مهربانی نظمشان داد. و به خوبی تدبیر کرد. هر پدیده را برای همان جهت که افریده شد به حرکت در اورد. چنان که نه از حد ومرز خویش تجاوز نماید .ونه در رسیدن به مراحل رشد خود کوتاهی کند. و این حرکت حساب شده را بدون دشواری به سامان رساند. تا بر اساس اراده او زندگی کند. پس چگونه ممکن است سر پیچی کند. در حالی که همه موجودات از اراده خدا سرچشمه میگیرند.خدایی که پدید اورنده موجودات گوناگون است. بدون احتیاج به اندیشه و فکری که به ان روی اورد.یا غریزه ای که در درون پنهان داشته باشد. و بدون تجربه از حوادث گذشته و بدون شریکی که در ایجاد امور شگفت انگیز یاریش کند. موجودات را افرید. پس افرینش کامل گشت و به عبادت و اطاعت او پرداختند.دعوت او را پذیرفتند ودر برابر فرمان الهی سستی و درنگ نکردند.و در اجرای فرمان الهی توقف نپذیرفتند.پس کجی های هر چیزی را راست و مرزهای هر یک را روشن ساخت.و با قدرت خداوندی بین اشیا متضاد هماهنگی ایجاد کرد.و وسایل ارتباط انان را فراهم ساخت. و موجودات را از نظر حدود اندازه و غرایز و شکل ها و قالب ها و هیئت های گوناگون تقسیم و استوار فرمود . وبا حکمت و تدبیر خویش هر یکی را به سرشتی که خود خواست در اورد.

فکر کنم عرش یعنی محضر پروردگار.یا به نوعی در حضور پروردگار.جایگاه خاصی در محضر خدا.
مثلا میگن عرش هفتم , یعنی کسی که در جایگاه هفتم قرار گرفت از کسی که در جایگاه ششم قرار گرفت به محضر خدا نزدیکتره.البته برداشت من تا اینجا اینه.

alieye;533510 نوشت:
سلام
...
همه توصیفات بالا برای جهان نسبی هستش(منظورم جهانی هستش که از قوانین نسبی تبعیت میکنه)
و اما جهان مطلق ....، جایی هستش که قوانین مطلق در اون حکمفرماست و تو اون چیزی به نام جامد مایع گاز معنی نمیده
...
طبق توصیفاتی که تو بالا انجام دادم میشه نتیجه گرفت که این جملات واقعا تشبیه هستش و دلیلش هم درک نکردن موجودات جهان نسبی از قوانین موجودات جهان مطلق هستش ...
البته اینم بگما جهان مطلق و نسبی از هم جدا نیستن ولی حالت خاصی داره که هیچوقت اعضای هر جهان بدون اذن خالقشون نمیتونند به اون یکی دست پیدا کنند

سلام علیکم،
اینکه فرمودید این بیان‌ها تشبیه است قابل تأمل است ...
هدف از آوردن تشبیه نزدیک کردن یک مفهوم به ذهن خود یا مخاطب است، چون تشبیه هم برای یاد گرفتن یک مسأله بر اساس مقایسه استفاده می‌شود و هم برای یاد دادن یک مفهوم بر اساس مقایسه.
اما اینکه خداوند برای انسان در قرآن از تشبیهاتی استفاده کند دو جور متفاوت قابل طرح است:

  • یکی اینکه انسان مقید به دنیای ماده نمی‌تواند موضوعی را درک کند ولی خبر داشتن از آن برای او لازم است و به همین دلیل خداوند در حد فهم او و با مثال‌هایی مطلب را برایش بیان می‌کند،
  • و دیگری اینکه این تشبیه‌ها باشد تا انسان آن مفاهیم عالی‌تر را بتواند به کمک این مثال‌ها بفهمد، در حد وسع خودش کامل بفهمد و در مقام مثال متوقف نشود، «وَ يَضْرِ‌بُ اللَّـهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُ‌ونَ».

به شخصه با مورد دوم موافق هستم اگرچه برای بسیاری از افراد که در ظاهر کلام باقی می‌مانند (معمولاً عوام‌الناس که شامل خودم هم می‌شود) شاید همان مورد اول تنها گزینه‌ی روی میز باشد.
در باره‌ی مورد دوم حدیثی دیدم از فکر کنم امام باقر علیه‌السلام که تمام امور ملکوتی مثال‌هایی در همین دنیا دارند که خداوند آنها را قرار داده است که از روی این مثال‌ها بشود آن معانی را درک کرد ... امام علیه‌السلام اگر درست خاطرم باشد این مطلب را در تفسیر آیه‌ای بیان کردند ولی متأسفانه نه آن آیه را بخاطر دارم و نه صورت دقیق‌تر آن حدیث را. اما مصداق برای این فرموده‌ی امام کم نیست، از همان تعداد بندهای انگشتان یک دست (۱۴) تا تعداد انگشت‌های یک دست (۵) تا تعداد ماه‌های سال (۱۲) و ...
البته این بیان شاید توسط آیاتی چند هم پشتیبانی بشود:

... وَيَضْرِ‌بُ اللَّـهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّـهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ [النور، ۳۵]
وَكُلًّا ضَرَ‌بْنَا لَهُ الْأَمْثَالَ ۖ وَكُلًّا تَبَّرْ‌نَا تَتْبِيرً‌ا [الفرقان، ۳۹]

اما مطلب جالب‌تر در این مورد وقتی معلوم می‌شود که ابتدا دقت کنیم که در واقعه‌ی معراج [الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏3، ص: 485] که رسول خدا صل‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند:

... فَطَأْطَأْتُ رَأْسِي فَنَظَرْتُ إِلَى بَيْتٍ مِثْلِ بَيْتِكُمْ هَذَا وَ حَرَمٍ مِثْلِ حَرَمِ هَذَا الْبَيْتِ لَوْ أَلْقَيْتُ شَيْئاً مِنْ يَدِي لَمْ يَقَعْ إِلَّا عَلَيْهِ فَقِيلَ لِي يَا مُحَمَّدُ إِنَّ هَذَا الْحَرَمُ وَ أَنْتَ الْحَرَامُ وَ لِكُلِّ مِثْلٍ مِثَال‏ ...

که یعنی به ایشان گفته شد ای محمد این حرم است و تو حرام، برای هر مِثَلی مثال (یا امثال و مثال‌هایی؟) وجود دارد، گویا حقایقی در عالم باشند که مصداق‌های آن همان مثال‌هایی باشند که ما به عنوان حقایق در دنیای ماده می‌بینیم ... این مثال‌ها همگی دلالت می‌کنند به آن حقایق عالی‌تر ولی اگر کسی اهل تعقل و تعبر و تفکر و تدقیق باشد و توانایی درک خوبی هم داشته باشد. در کتاب مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏15، ص: 473 نیز آمده است «و لذا قال ولكل مثل مثال أي كل شي‏ء في الأرض له مثال في السماء» حالا اگر با این حدیث به سراغ برخی ایات قرآن برویم:

وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ ۚ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ [الروم، ۲۷]
لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَ‌ةِ مَثَلُ السَّوْءِ ۖ وَلِلَّـهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ [النحل، ۶۰]

و در زیارت جامعه‌ی کبیره خطاب به اهل بیت علیهم‌السلام می‌گوییم:

اَلسَّلامُ عَلى‏ اَئِمَّةِ الْهُدى‏ ... وَالْمَثَلِ الْأَعْلى‏ ... وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ

مثل و مثال نظیر آن در مورد حرم بودن حرم امن الهی در مکه و اطراف آن و حرام بودن رسول خدا صل‌الله‌علیه‌وآله و حریم داشتن ایشان به طور خاص می‌تواند مورد توجه قرار بگیرد (مثلاً ر.ک. به اینجا) اما این تنها یک مثال است و صور عمومی آن حدیث که می‌گوید «لِكُلِّ مِثْلٍ مِثَال» نباید مورد غفلت واقع شود و البته این معنای آن کلام امام باقر علیه‌السلام نیز هست ... عالم ظاهر دلالت کننده‌ی به سمت حقایق باطنی است ... مثل اینکه نبض که در ظاهر بدن قابل سنجش و اندازه‌گیری است خبر از سلامت یا دردهای داخلی بدن می‌تواند بدهد ... ظاهر خبر از باطن می‌دهد.
حالا ممکن است برخی از مطالبی که گفتم هم اشتباه باشد، نمی‌دانم.

حالا با این حساب در مورد عرش چه می‌توان گفت؟ مثلاً در روایتی داریم که عرش خدا در قلب مؤمن است، داریم که دل مؤمن حرم خداست (مؤمنی که حکومت خداوند را پذیرفته است و اصطلاحاً عبد خداست)، و داریم که «آیا گمان کرده‌ای که همین جسم صغیر هستی و حال آنکه در درون تو عالم اکبر است؟» به نظر می‌رسد ظهور مادی حقیقت عرش همان‌قدر باشد که حقیقت دل مؤمن ظهور مادی دارد و البته نباید غافل بود از اینکه عالم اکبر تمام دنیا را به عنوان یک مثال در دل خود می‌تواند داشته باشد که تمام ماده‌ی محسوس ما هم در داخل آن می‌باشد. بنابراین مفهوم عرش می‌تواند مفهومی ملکوتی باشد که در عین حال تمام عالم ماده و فوق آن در ذیل همین مفهوم قرار بگیرد و البته مثل أعلی خداوند بعید نیست که فوق آن باشد و نه ذیل آن.

alieye;533510 نوشت:
خیلی دوست دارم نتیجه تحقیقاتم رو به اشتراک بزارم،البته با اجازه مدیران و اعضا

خوب همه اینجا هستیم که یاد بگیریم، ان شاء الله همه استقبال بکنند ... :Gol:
یا علی

رئوف;549620 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

مطلبی که در باب معنای مجازی عرش بیان شد، نظر رایج و مشهور شیعه است، به طور مثال به این متن از تفسیر نمونه توجه کنید:

"در قرآن با توجه به موارد استعمالش در معانی مختلفی اطلاق شده که تمامی آنها در یک نقطه مشترکند و آن اینکه "عرش کنایه از عظمت خداوند و مخلوقات اوست." در آیه مورد بحث "استوأ بر عرش " کنایه از استیلاء خداوند، حکومت، مالکیت و تدبیر او بر نظام هستی است. چنان که در اطلاقات معمولی نیز گاهی کلمه " بر تخت نشستن " کنایه از تسلط و استیلای پادشاه بر کشورش به کار می‌رود. مثلاً می گوییم "آن پادشاه در فلان تاریخ بر تخت سلطنت نشست " در حالی که ممکن است آن روز پادشاه اصلاً روی هیچ تختی ننشسته باشد. یا وقتی می گوییم "در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ محمدرضاشاه پهلوی از تخت سلطنت به زیر کشیده شد" یعنی در آن روز حکومت او پایان پذیرفت. در آیات قرآن نیز چنین است مثلاً در آیه "ثم استوی علی العرش " یعنی خداوند (پس از پایان یافتن خلقت جهان) زمام رهبری مخلوقات را به دست گرفت. برای عرش معانی دیگری نیز ذکر شده از جمله: ۱ علم بی پایان پروردگار ۲ مالکیت و حاکمیت خداوند ۳ هر یک از صفات کمالیه و جلالیه الهی ۴ قلب پیامبران، اوصیا و مؤمنان ۵ علمی که خداوند به پیامبران اعطا کرده است"(1)

با توجه به این، همه در این مسئله که معنای مجازی از عرش مراد است، اتفاق نظر دارند و در برخی موارد تفاوت در این است که کدام معنای مجازی مراد است که معمولا نظر شایع این است که اشاره به قدرت الهی است.

موفق باشید

1. تفسیر نمونه. ج. ۲۰. ۳۵.

پس منظور از عرش كل كائنات و منطقه حكمراني پروردگار است؟

moaqfe;552926 نوشت:
پس منظور از عرش كل كائنات و منطقه حكمراني پروردگار است؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی

با توجه به متنی که در پاسخ قبلی ارائه شد"عرش کنایه از عظمت خداوند و مخلوقات اوست." پاسخ سوال شما مثبت است.

موفق باشید

پرسش:
عرش دقیقاً کجاست؟

پاسخ:
در لغت، عرش به معنای چیزی است که دارای سقف است.(1) به تخت‏ های بلند نیز عرش می‏ گویند. در داستان سلیمان می‏ خوانیم:
«ایکم یایتنی بعرشها»؛ کدام یک از شما می‏توانید تخت او (بلقیس) را برای من حاضر کند.(2) روشن است که منظور از عرش خداوند تخت معیّن و در مکان خاصی نیست، زیرا برای خداوند غیر جسمانی جایگاه جسمانی بی معناست .
هنگامی که در مورد خداوند عرش را به کار می‏ بریم، منظور از آن مجموعه جهان هستی است. عرش، به طور استعاره ای تخت حکومت پروردگار محسوب می‏ شود. در تفاسیر آمده که منظور از عرش خدا این است که خداوند تسلط کامل بر امور هستی و مخلوقات خویش دارد. خداوند می ‏فرماید:
«إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في‏ سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْش»؛ پروردگار شما خداوندی است که آسمان‏ها و زمین را در شش روز (شش دوران) آفرید، سپس به تدبیر جهان هستی پرداخت.(3)

حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «ان الملائکه تحمل العرش و لیس العرش کما تظن کهیئْة السریر ولکنه شئ محدود مخلوق مدّبر و ربک مالکه لا انه علیه ککون الشئ علی الشئ»؛ ملائکه عرش را حمل می‏ کنند. معنای عرش آن چه که گمان می ‏کنید نیست، بلکه عرش شئ محدودی است که خداوند آن را خلق کرده و مالک آن خداوند است، نه این که عرش روی زمین است؛ مانند بودن چیزی روی چیزی.(4)

در این زمینه برخی از مفسران شیعه نیز چنین گفته اند:
"در قرآن با توجه به موارد استعمالش در معانی مختلفی اطلاق شده که تمامی آن ها در یک نقطه مشترکند و آن این که "عرش کنایه از عظمت خداوند و مخلوقات اوست." در آیه مورد بحث "استوأ بر عرش" کنایه از استیلاء خداوند، حکومت، مالکیت و تدبیر او بر نظام هستی است. چنان که در اطلاقات معمولی نیز گاهی کلمه "بر تخت نشستن" کنایه از تسلط و استیلای پادشاه بر کشورش به کار می‌رود. مثلاً می گوییم "آن پادشاه در فلان تاریخ بر تخت سلطنت نشست " در حالی که ممکن است آن روز پادشاه اصلاً روی هیچ تختی ننشسته باشد. یا وقتی می گوییم "در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ محمد رضا شاه پهلوی از تخت سلطنت به زیر کشیده شد" یعنی در آن روز حکومت او پایان پذیرفت. در آیات قرآن نیز چنین است مثلاً در آیه "ثم استوی علی العرش " یعنی خداوند (پس از پایان یافتن خلقت جهان) زمام رهبری مخلوقات را به دست گرفت.

برای عرش معانی دیگری نیز ذکر شده از جمله:
۱ علم بی پایان پروردگار.
۲ مالکیت و حاکمیت خداوند.
۳ هر یک از صفات کمالیه و جلالیه الهی.
۴ قلب پیامبران، اوصیا و مؤمنان.
۵ علمی که خداوند به پیامبران اعطا کرده است.(5)

_____________
(1) راغب اصفهانى، المفردات في غريب القرآن ، دمشق بيروت‏، انتشارات دارالعلم الدار الشامية، 1412 ق ، ج 1،ص 558، ماده عرش .
(2) نمل/ 38.
(3) یونس/ 3.
(4) علامه مجلسى، بحار الأنوار، بيروت - لبنان، مؤسسة الوفاء، 1404 ه ق ، ج 55، ص 9.
(5) تفسیر نمونه. ج. ۲۰. ۳۵.

موضوع قفل شده است