احساساتی فراتر از بلوغ

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
احساساتی فراتر از بلوغ

با نام و یاد دوست

سلام
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که طرح آن با آیدی خودشون ممکن نبود
لذا سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:

به نام خدا

سلام خدمت مدیران و اعضای خوب اسک دین

ببخشید که یک مقدار مجبورم طولانی حرف بزنم ولی مجبورم...

من یک نوجوان 14 ساله هستم.از وقتی کوچیک بودم پدر و مادرم سعی کردن منو مذهبی تربیت کنند که به خاطر این خدا رو شکر میکنم.وقتی ابتدایی بودم مدام توسط همکلاسی ها بخاطر آروم بودنم مسخره میشدم ولی من اعتنایی نمیکردم.از 3 سالگی پام به کامپیوتر باز شد که تا الان زندگیم بهش وابسته هست.الان که دیگه دارم وارد سن بلوغ میشم یکسری احساسات درباره غریزه .... دارم احساس میکنم که طبیعیه.ولی چند وقته دارم احساس میکنم یک چیزی مازاد بر احساسات معمولی این دوره داره برام پیش میاد.از اونجایی که عادت ندارم حرف هامو به این راحتی ها به کسی بگم نگهش داشتم ولی دیدم داره خیلی اذیت میکنه.دوست داشتم تحقیر بشم!منی که تا اون موقع میشه گفت مغرور بودم!و تحقیر نه توسط هر کسی...توسط جنس مخالف(مونث).حالا دیگه روز به روز داره بدتر میشه.بالاخره تصمیم گرفتم به مادرم بگم.با ترس و لرز گفتم ولی مادرم اعتنایی نکرد و گفت طبیعیه.تا حالا فیلم و عکس .... ندیدم و سعی داشتم خودم رو پاک نگه دارم ولی به خود ارضایی رو اووردم که پشیمونم و دارم ترک میکنم که به لطف خدا دارم موفق میشم .ولی این حسه داره اذیتم میکنه هر کاری کردم نتونستم سرکوبش کنم.ورزش سنگین،سرگرم کردن خود و... خواهش میکنم کمکم کنید.

ممنون

با تشکر
در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

به نام خدا
سلام خدمت مدیران و اعضای خوب اسک دین.ببخشید که یک مقدار مجبورم طولانی حرف بزنم ولی مجبورم...
من یک نوجوان 14 ساله هستم.از وقتی کوچیک بودم پدر و مادرم سعی کردن منو مذهبی تربیت کنند که به خاطر این خدا رو شکر میکنم.وقتی ابتدایی بودم مدام توسط همکلاسی ها بخاطر آروم بودنم مسخره میشدم ولی من اعتنایی نمیکردم.از 3 سالگی پام به کامپیوتر باز شد که تا الان زندگیم بهش وابسته هست.الان که دیگه دارم وارد سن بلوغ میشم یکسری احساسات درباره غریزه .... دارم احساس میکنم که طبیعیه.ولی چند وقته دارم احساس میکنم یک چیزی مازاد بر احساسات معمولی این دوره داره برام پیش میاد.از اونجایی که عادت ندارم حرف هامو به این راحتی ها به کسی بگم نگهش داشتم ولی دیدم داره خیلی اذیت میکنه.دوست داشتم تحقیر بشم!منی که تا اون موقع میشه گفت مغرور بودم!و تحقیر نه توسط هر کسی...توسط جنس مخالف(مونث).حالا دیگه روز به روز داره بدتر میشه.بالاخره تصمیم گرفتم به مادرم بگم.با ترس و لرز گفتم ولی مادرم اعتنایی نکرد و گفت طبیعیه.تا حالا فیلم و عکس .... ندیدم و سعی داشتم خودم رو پاک نگه دارم ولی به خود ارضایی رو اووردم که پشیمونم و دارم ترک میکنم که به لطف خدا دارم موفق میشم .ولی این حسه داره اذیتم میکنه هر کاری کردم نتونستم سرکوبش کنم.ورزش سنگین،سرگرم کردن خود و...
خواهش میکنم کمکم کنید.ممنون

 

با تقدیم و سلام و تحیت و نیز عرض خوش آمد خدمت جنابعالی
لطفا به موارد زیر توجه فرمایید؛

_ از اینکه سعی در حراست از حریمهای اخلاقی دارید خوشحالیم و به شما تبریک عرض می کنیم امیدواریم که با توفیق الهی روز به روز در این مسیر موفق تر باشید.

_ در رابطه با تمایلی که اشاره نمودید، بر حسب توضیحات شما و با این فرض که این تمایل سبب برانگیختگی جنسی شود، باید گفت که به نحوی دچار مازوخیست ( آزار طلبی) هستید. معمولا افرادی مازوخیسم به علت تجارب دوره کودکی و سبک تربیتی که نسبت به آنان اعمال شده است، به این باور رسیده اند که تجربه آرامش و رسیدن به امنیت در گرو تنبیه و تحقیر و...است!
مازوخیست دارای انواعی است؛
روانی: شخص از توهین و تحقیر دیگران نسبت به خود لذت می برد
احساسی: شخص با توهین خارجی مواجه نمی شود، بلکه برای رسیدن به لذت تصویر سازی ذهنی می کند که در این تصویر سازی خود را تحت تحقیر دیگران قرار می دهد ( بر حسب توضیحات ارائه شده، به نظر می رسد این قسم درباره شما صادق است)
جسمانی: شخص از اینکه مورد آزار جسمی قرار بگیرد به برانگیختگی و لذت می رسد

_ در صورتی که این ویژگی شدید نباشد و زندگی روزمره فرد را مختل نکند، جای نگرانی نیست!

_ در دوره تاهل و پس از ازدواج در صورتی که این حالت شدید باشد لازم است از سوی همسر فرد همکاری لازم صورت بگیرد.

_ برطرف کردن چنین وضعیتی مستلزم مراجعه به متخصص است، در این خصوص می توانید بيمارستان روزبه، بيمارستان روانپزشكي آزادي، بيمارستان رسول اكرم(ص) (انستيتو روانپزشكي تهران) مراجعه بفرمایید.

_ در عین حال از فاجعه سازی و افراط در بزرگ کردن این مسئله خودداری کنید و به تامین دیگر نیازهای مرسوم و مشروع خود از قبیل تفریح، ورزش، سرگرمی و...غفلت نکنید

در پناه خدای متعال موفق باشید

با سلام. باید از هر گونه افکار و چیزهایی که تحریک کننده است دوری کنید. موقعی که انسان را تحریک میشود ، در آن لحظه تصمیم گیری سخت میشه و نمیتونه درست تصمیم بگیره. اگر میخواید این کار را ترک کنید باید از اینها دوری کنید نه اینکه تحریک بشید و آن موقع تصمیم بگیرید .شهوت یک نیاز است و باید مانند نیاز های دیگر از راه درست برطرف شود. یک مثال برایتان میزنم مثلا شما تشنه هستید و در اطراف شما چیزی جز مشروبات الکلی نیست. تشنگی شما دلیل بر نوشیدن ماده حرام نمیشه به علاوه اینکه این نیاز مانند نیاز تشنگی نیست که شما را آزار دهد بلکه با بی توجهی خیلی راحت میتونید ازش بگذرید . باید تصمیم خودتون رو بگیرید و وقتی تصمیم گرفتید که این کار را کنار بذارید باید سر حرفتون بمونید + اگر در این زمان نتونید این کار را ترک کنید در سال های بعد قطعا کارتون سخت تر میشه چون به یک عادت تبدیل میشه . موفق باشید

موضوع قفل شده است