جمع بندی آیا آوردن مِثل قرآن ممکن است؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا آوردن مِثل قرآن ممکن است؟

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت مدیران اسک دین و تشکر از زحماتشون و همچنین تبریک ولادت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

من اکثر پست ها و بحث های مربوط به تحدی رو توی سایت اسک دین خوندم و در جاهای دیگه هم در این مورد تحقیق کردم در اینکه کسی نمی تونه سوره های مثل قرآن با رعایت همه جوانب بیاره کاملا درسته و شکی تو اون نیست اما همین خودش باعث شده یه شبهه و سوالی واسه من پیش بیاد که هیچ جا نتونستم بیانش کنم و تصمیم گرفتم خودم تو انجمن مطرحش کنم .

خداوند در قرآن می فرمایید : (قل لئن اجتمعت الانس والجن علی ان یأتوا بمثل هذا القران لایأتون بمثله ولو کان بعضهم لبعض ظهیرا )

ترجمه : ( بگو اگر همه انس و جن فراهم آیند که نظیر این قرآن را بیاورند نمی‌توانند مانند آن را بیاورند، هر چند آنها پشتیبان یکدیگر باشند. )

______________________________

در جای دیگر می فرماید: (فاتوأ بعشر سورة مثله مفتریات )

ترجمه :(شما هم ده تا سوره مثل این قرآن بیاورید.)______________________________در دو جای دیگر می‌فرماید : ( فأتوا بسورة من مثله )

ترجمه (یک سوره هم شما بیاورید )((( در اینجا می بینیم که خداوند از کل قرآن به یک سوره رسیده و گفته حتی اگه می تونید فقط یک سوره هم بیاورید)))

سوال

این که نمی شه سوره ای مثل قرآن آورده بشه درسته اما آیا می شه بیتی مثل اشعار یکی از شاعر های برجسته آورد و یا جمله شبیه سخنان گفته شده توسط بزرگان و اندیشمندان ، تو ادبیات کلا همچین چیزی راجع به هیچ جمله ی گفته شده امکان نداره ، یعنی امکان نداره کسی بتونه جمله مانند یه جمله دیگه بیاره که مفهوم اونو داشته باشه کلمه هاش از اون جمله مبنا اقتباس نشده باشه ، تمام آرایه های که تو اون به کار رفته تو اون جمله هم به کار رفته باشه ، تمام نظمی که اون جمله داره این جمله هم داشته باشه ، راجع به شعر هم همین صدق می کنه .

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد هدی

jahangiri3;528724 نوشت:
این که نمی شه سوره ای مثل قرآن آورده بشه درسته اما آیا می شه بیتی مثل اشعار یکی از شاعر های برجسته آورد و یا جمله شبیه سخنان گفته شده توسط بزرگان و اندیشمندان ، تو ادبیات کلا همچین چیزی راجع به هیچ جمله ی گفته شده امکان نداره ، یعنی امکان نداره کسی بتونه جمله مانند یه جمله دیگه بیاره که مفهوم اونو داشته باشه کلمه هاش از اون جمله مبنا اقتباس نشده باشه ، تمام آرایه های که تو اون به کار رفته تو اون جمله هم به کار رفته باشه ، تمام نظمی که اون جمله داره این جمله هم داشته باشه ، راجع به شعر هم همین صدق می کنه

با سلام و عرض ادب
ما بحثي در خصوص مثليت در قرآن كريم در تاپيك تحدي من به قرآن به زبان فارسي ، تقريبا به سوال شما پاسخ داده ايم .
مثليت در يك اثر ، يعني داشتن مولفه ها و مشخصه هاي برابر با آن اثر .
مثال:
يك شعري كه در قالب مثنوي سروده شده است دارای ابیات زیادی است و برای سرودن داستان‌ها و مطالب طولانی کاربرد دارد. درمثنوي هر بيت دارای قافیه‌ای جداگانه است و به همین دلیل به آن مثنوی (دو تا دو تا) گفته می‌شود . مثنوي بهترين قالب براي موضوعات حماسي است .
اما شعري كه در قالب غزل است شعري است که در آن مصرع اول و مصرع‌های زوج هم قافيه هستند و حد معمول آن به طور میانگین ۵ تا ۱۲ بیت است.
حالا از ديد يك فردي كه هيچ سر رشته اي از شعر و ادب ندارد مثل مثنوي ، چند بيت شعري است كه ممكن است حتي قصيده باشد چرا ؟زيرا او ويژگي ها و مشخصه هاي مثنوي را نمي داند و از شعر ، فقط يك چند بيتي را مي شناسد كه منظوم باشد ، نه قالب اشعار را مي شناسد نه موضوعاتي كه در هر قالب شعري جاي دارد را مي شناسد نه .....
بنابراين شما براي اينكه مثل يك چيز را بشناسيد يا بياوريد ، بايد اول بدانيد آن چيز چه ويژگي هايي دارد سپس در مقام آوردن چيزي باشيد كه آن مشخصه ها و ويژگي ها را واجد باشد . درست مثل افرادي كه در قالب مثنوي يا غزل يا قطعه و قصيده شعر مي سرايند يا اشخاصي كه از يك سبك خاص پيروي كرده و آثارشان مثل هم است .

[=&quot]اين يك مغالطه است كه در بحث پاسخ به تحدي قرآن كريم باب كرده اند كه آوردن مثل يك چيز غير ممكن است و علت دست آويختن به چنين مغالطه اي اين است كه براي عجز از آوردن مثل قرآن ، بهانه اي دست و پا شود تا مساله موجه جلوه كند .
[=&quot]چرا نمي شود مثل يك اثر را آورد ؟ مثلا مي دانيم كه مثنوي نقش بديع ، يكي از تقليد هاي بسيار موفق از مخزن الاسرار است ، بسياري از آثار بويژه در حوزه ادب و شعر، اينگونه اند . اما نقش بديع ، همان ويژگي ها و مشخصه هايي را دارد كه مخزن الاسرار دارد .
[=&quot]حال پس از اين توضيحات باز گرديم به بحث مثليت در قرآن كريم :
[=&quot]شما در اولين قدم بايد بدانيد قرآن كريم چه ويژگي ها و مشخصات و مولفه هايي دارد تا بتوانيد اثري مثل آنرا بياوريد .
[=&quot]تا اينجا مشكلي نيست . اما براي اين شناخت ما بايد وجوه مختلفي را كه قرآن كريم بعنوان كتابي الهي و اعجاز گونه در بر دارد را بشناسيم . برخي از اين وجوه نيز بعضا در كتب مختلف علوم قرآني بيان شده است مانند : فصاحت و بلاغت، اخبار غيبي، اعجاز تشريعي،سبک، نظم و موسیقی خاص قرآن و...
[=&quot]اما آيا وجوه اعجاز قرآن كريم به همين موارد محدود مي شود ؟ و ايا احصاء و شمارش وجوه اعجاز قرآن كريم – آنگونه كه اين كتاب عزيز واجد آن است – در هر عصر و زماني براي بشر ممكن است ؟ و به تعبيري آيا شناخت ويژگي ها و وجوه مختلف اعجاز قرآن كريم براي بشر ممكن و ميسر است يا خير تا ببينيم آيا مي تواند مثل قرآن را بياورد يا خير ؟

[=&quot]توضيح اينكه قرآن كريم كتاب هدايت براي تمامي بشر براي هميشه است و خواهد بود . ما امروزه با وجوهي از اعجاز قرآن مواجهيم كه مردم اعصار قبلي اساسا از وجود چنين وجوهي اطلاع نداشتند زيرا علم بشر داراي نقص نسبي است و علوم ، تكامل تدريجي دارند و لذا آنچه براي اعصار قبلي مجهول است براي مردم اعصار بعدي جزء معلومات و بلكه بديهيات خواهد بود . اعجاز علمي قرآن عزيز ، يك از وجوهي است كه با تكامل تدريجي علوم ، امروزه از بخشي از آن پرده برداشته شده است .با اين قياس منطقي ، ممكن است مردم اعصار آتي به وجوه ديگري از اعجاز قرآن كريم دست يابند كه امروزه بر ما مجهول است درست مانند اعجاز علمي قرآن كه براي مردم اعصار قبلي مجهول بود يا مانند اعجاز عددي قرآن كريم كه براي مردم قبل ، نامعلوم بود و امروزه با پيشرفت بيشتر علوم ، ما از آنها آگاهيم . بنابراين بشر در اولين قدم براي مثل آوري قرآن يا هر اثر ديگري ابتدا بايد بداند آن اثر دقيقا داراي چه مولفه ها و ويژگي هايي است اما در مورد قرآن كريم اين امر به دليل نقص نسبي دانش بشري و تكامل تدريجي علوم از يك سو و الهي بودن و هميشگي بودن هدايتمندي قرآن كريم براي تمامي اعصار آينده از سوي ديگر – كه حاوي وجوهي از اعجاز براي مردم اعصار آتي است - ، ممكن نيست و به دليل اينكه اين ويژگي نقص نسبي دانش، ذاتي بشر است و نيز تكامل تدريجي علوم امري ذاتي براي علوم بشري است ، لذا بشر هرگز نخواهد توانست حتي بداند قرآن كريم دقيقا داراي چه وجوهي است تا بتواند مثل آنرا بياورد . البته در مرحله ي مثل آوري نيز در مورد وجوهي كه مي شناسد هم با شكست مواجه است .مثلا حتي در بخش وجه فصاحت و بلاغت هم عرب جاهلي با آن پيشرفتي كه د ر شعر و ادب داشت به نحوي كه برخي از آنها مدعي بودند كه به اشعار جن و انس آگاهند ( 1[=&quot][=&quot]) و در اوج پيشرفت شعر و ادب بودند و با اينكه انگيزه كافي و لازم براي پاسخ به تحدي قرآن كريم را داشتند اما اديبان و متخصصانشان وارد اين عرصه نشدند- زيرا مي دانستند اين عرصه ، عرصه اي نيست كه بتوانند هماوردي پيروزمندانه در مقابل قرآن كريم ارائه نمايند- و نا آگاهانشان مفتضحانه شكست خوردند .( 2)

(1)- ر.ك: اعلام الورى صفحه 41
(2)- [=&quot]ر.ك: الميزان، ج 1، ص 68

با سلام و تشکر از زحماتتون
ممنون واقعا توضیحاتتون کامل بود ، من جوابمو گرفتم ، نقطه مبهم واسه من تو این بحث شناخت همه جانبه قرآن عزیز بود ، که واسه بشر میسر نشده ، پس نمیتونه نسخه ای مثل اون بیاره ، این جواب خیلی چیز ها رو در مورد تحدی واسه من روشن کرد .

مرسی از پاسخ کارشناس محترم ...
در بحث های تحدی سوال منم همیشه این بود که چطور بدون در نظر گرفتن ویژگی های قران ادعای تحدی میشه ... ولی حالا برای اینکه این مطلب برام اثبات بشه باید بیشتر بدونم ...میخواستم بدونم کتابی،تاپیکی، ایه ای حدیثی کلا چیزی در مورد ویژگی های قران نیست؟ ... من خودم چیزی پیدا نکردم :Gol:

بانوی برفی;530307 نوشت:
مرسی از پاسخ کارشناس محترم ...
در بحث های تحدی سوال منم همیشه این بود که چطور بدون در نظر گرفتن ویژگی های قران ادعای تحدی میشه ... ولی حالا برای اینکه این مطلب برام اثبات بشه باید بیشتر بدونم ...میخواستم بدونم کتابی،تاپیکی، ایه ای حدیثی کلا چیزی در مورد ویژگی های قران نیست؟ ... من خودم چیزی پیدا نکردم

با سلام و تشكر از لطف شما
از آنجا كه بحث تحدي ، يكي از زير شاخه هاي علوم قرآني است ، شما براي اطلاع از وجوه مختلف اعجاز قرآن كريم بايد به كتب علوم قرآني مراجعه نموده و بخش وجوه اعجاز را مطالعه بفرماييد . البته در كتب قديمي مرسوم بود كه قبل از تفسير يك دوره علوم قرآني نيز به عنوان مقدمات تفسير آورده شود لذاست كه برخي از كتب تفسير نيز حاوي علوم قرآني هستند و شما از رهگذر مطالعه اين تفاسير در بخش مقدمات و علوم قرآني مي توانيد مطالب مورد نيازتان را در اين حوزه بيابيد .
همچنين بايد در نظر داشت كه وجوهي از اعجاز كه ما امروزه به عنوان اعجاز علمي قرآن ، اعجاز عددي ، اعجاز در نظم آهنگ قرآن -مقصود از «نظم‌آهنگ»، آهنگِ برآمده از نظم حروف، كلمات، عبارات و آيات قرآن كريم است- مي شناسيم ، در گذشته هاي دور شناخته شده نبود و اساسا همانگونه كه در پستهاي قبل نيز بعرض رسيد ، مردم اعصار قبلي از وجود چنين وجوهي- مانند وجه اعجاز علمي قرآن كريم - آگاه نبودند . در قرآن كريم هم تحدي به مثليت قرآن عزيز درخواست شده است و مثليت يعني تمامي وجوهي كه قرآن كريم واجد آنست چه ما آن ها را بشناسيم و چه نشناسيم . مثل اينكه شما ويژگي هاي بالفعل بسياري داريد كه دوستتان فقط از برخي از آنها آگاه است و در مقام توصيف شما ، فقط بخشي از توانمندي هاي بالفعل شما را بيان مي كند و مسلما اين توصيف ناقص ، به معني فقدان ساير توانمندي هاي بالفعل در شما نخواهد بود بلكه دلالت بر نقص دانش دوست شما از ويژگي هاي شما دارد .
لذا در آثار قديمي كه متعلق به چند سال قبل است مسلما وجوهي از اعجاز كه امروزه مطرح است ، قابل شناسايي و بيان نبوده است لذا شما در كتب قديمي مي توانيد وجوهي را بيابيد اما در خصوص وجوه ديگري از اعجاز چون اعجاز علمي و نظم آهنگ و اعجاز عددي و ... بايد در كتبي خاص كه در اين موضوعات نگاشته شده و يا با سرچ در اينترنت از مقالات نگاشته شده در اين موضوعات آگاه شويد .
به عنوان نمونه :

آیت كبری، معجزه جاوید قرآن كریم؛ سیدمحمد فاطمی
الاعجاز العددی و الرقمی فی القرآن الكریم؛ حسین سلیمان

پرسش:
قرآن می فرماید :(قل لئن اجتمعت الانس والجن علی ان یأتوا بمثل هذا القران لایأتون بمثله )
در ادبیات کلا چنين چیزی راجع به هیچ جمله ای امکان ندارد ، یعنی امکان ندارد کسی بتواند جمله اي مانند یك جمله دیگر بیاورد که مفهوم آنرا داشته باشه كلماتش از ان جمله مبنا اقتباس نشده باشد ، تمام آرایه هایي که در ان به کار رفته در اون جمله هم به کار رفته باشد ، تمام نظمی که ان جمله دارد این جمله هم داشته باشد ، راجع به شعر هم همین صدق می کند.

پاسخ:
مثل بودن در يك اثر ، يعني داشتن مولفه ها و مشخصه هاي برابر با آن اثر . شما براي اينكه مثل يك چيز را بشناسيد يا بياوريد ، بايد اول بدانيد آن چيز چه ويژگي هايي دارد سپس در مقام آوردن چيزي باشيد كه آن مشخصه ها و ويژگي ها را واجد باشد .

اين يك مغالطه است كه در بحث پاسخ به تحدي قرآن كريم باب كرده اند كه آوردن مثل يك چيز غير ممكن است و علت دست آويختن به چنين مغالطه اي اين است كه براي توجيه عجز از آوردن مثل قرآن ، بهانه اي دست و پا شود تا مساله موجه جلوه كند .
چرا نمي شود مثل يك اثر را آورد ؟ مثلا مي دانيم كه مثنوي نقش بديع ، يكي از تقليد هاي بسيار موفق از مخزن الاسرار است ، بسياري از آثار به ويژه در حوزه ادب و شعر، اين گونه اند .
شما در اولين قدم بايد بدانيد قرآن كريم چه ويژگي ها و مشخصات و مولفه هايي دارد تا بتوانيد اثري مثل آنرا بياوريد .
تا اينجا مشكلي نيست . اما براي اين شناخت ما بايد وجوه مختلفي را كه قرآن كريم بعنوان كتابي الهي و اعجاز گونه در بر دارد را بشناسيم . برخي از اين وجوه نيز بعضا در كتب مختلف علوم قرآني بيان شده است مانند : فصاحت و بلاغت، اخبار غيبي، اعجاز تشريعي،سبک، نظم و موسیقی خاص قرآن و...
اما آيا وجوه اعجاز قرآن كريم به همين موارد محدود مي شود ؟ و آيا شمارش جنبه های اعجاز قرآن كريم – آن گونه كه اين كتاب عزيز واجد آن است – در هر عصر و زماني براي بشر ممكن است ؟ و به تعبيري آيا شناخت ويژگي ها و وجوه مختلف اعجاز قرآن كريم تماما در يك زمان براي بشر ممكن و ميسر است يا خير تا ببينيم آيا مي تواند مثل قرآن را بياورد يا خير ؟
توضيح اينكه قرآن كريم كتاب هدايت براي تمامي بشر براي هميشه است و خواهد بود . ما امروزه با وجوهي از اعجاز قرآن مواجهيم كه مردم اعصار قبلي اساسا از وجود چنين وجوهي اطلاع نداشتند زيرا علم بشر داراي نقص نسبي است و علوم ، تكامل تدريجي دارند و لذا آنچه براي اعصار قبلي مجهول است براي مردم قرن های بعدي جزء معلومات و بلكه بديهيات خواهد بود . اعجاز علمي قرآن عزيز ، يك از وجوهي است كه با تكامل تدريجي علوم ، امروزه از بخشي از آن پرده برداشته شده است .با اين قياس منطقي ، ممكن است مردم قرن های آتي به وجوه ديگري از اعجاز قرآن كريم دست يابند كه امروزه بر ما مجهول است درست مانند اعجاز علمي قرآن كه براي مردم اعصار قبلي مجهول بود يا مانند اعجاز عددي قرآن كريم كه براي مردم قبل ، نامعلوم بود و امروزه با پيشرفت بيشتر علوم ، ما از آنها آگاهيم .

بنابراين بشر در اولين قدم براي مثل آوري قرآن يا هر اثر ديگري ابتدا بايد بداند آن اثر دقيقا داراي چه مولفه ها و ويژگي هايي است اما در مورد قرآن كريم اين امر به دليل نقص نسبي دانش بشري و تكامل تدريجي علوم از يك سو و الهي بودن و هميشگي بودن هدايتمندي قرآن كريم براي تمامي اعصار آينده از سوي ديگر – كه حاوي وجوهي از اعجاز براي مردم اعصار آتي است - ، ممكن نيست و به دليل اينكه اين ويژگي نقص نسبي دانش، ذاتي بشر است و نيز تكامل تدريجي علوم امري ذاتي براي علوم بشري است ، لذا بشر هرگز نخواهد توانست حتي بداند قرآن كريم دقيقا داراي چه وجوهي است تا بتواند مثل آنرا بياورد . البته در مرحله ي مثل آوري نيز در مورد وجوهي كه مي شناسد هم با شكست مواجه است .مثلا حتي در بخش وجه فصاحت و بلاغت هم عرب جاهلي با آن پيشرفتي كه در شعر و ادب داشت به نحوي كه برخي از آنها مدعي بودند كه به اشعار جن و انس آگاهند ( 1) و در اوج پيشرفت شعر و ادب بودند و با اينكه انگيزه كافي و لازم براي پاسخ به تحدي قرآن كريم را داشتند اما اديبان و متخصصانشان وارد اين عرصه نشدند- زيرا مي دانستند اين عرصه ، عرصه اي نيست كه بتوانند هماوردي پيروزمندانه در مقابل قرآن كريم ارائه نمايند- و نا آگاهانشان مفتضحانه شكست خوردند .( 2)

(1)- ر.ك: اعلام الورى صفحه 41
(2)- ر.ك: الميزان، ج 1، ص 68

كليد واژه ها : تحدي، مثل آوري، وجوه اعجاز، نقص نسبي دانش بشري

موضوع قفل شده است