کمک کنید خواهرمو نجات بدم( دام عرفان كاذب)

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کمک کنید خواهرمو نجات بدم( دام عرفان كاذب)

باعرض سلام و خداقوت به مدیر و کارشناسان محترم سایت
مشکلی دارم و از شما و کاربران محترم مشاوره و راهنمایی می خواهم.
به تازگی از طریق مادرم متوجه شدم که خواهرم مدتی است که نماز را ترک کرده.این موضوع بسیار مرا آزرده کرده بود.چند روز پیش از خواهرم پرسیدم چرا نماز نمی
خونی؟ تو که قبلا مرتب نماز میخوندی قرآن میخوندی؟؟! او در جواب گفت :چون عشق به خدا نیست هروقت به خدا عشق پیداکردم میخونم! من گفتم بدون عشق هم نماز بخونی قبوله.خیلی از جوابش متعجب شدم تا اینکه خواهر بزرگم گفت اون داره کلاس عرفان ( کاذب )میره،( از طریق یکی از دوستای دانشگاهش با ا نجا آشنا شده )میگفت من دفترشو خوندم خیلی توش اراجیف نوشته بود مثلا نوشته بود که درسته که آیه الکرسی باعث محافظت انسان از خطرها میشه و آرامش میده ولی به مراتب انرژی های منفیش بیشتره، پس نخونید!!!! و یه مشت از این خزعبلات و مزخرفات... من با شنیدن این خبر شوکه شدم:badbakht: خواهرم میگفت شنیدم تو این کلاسا انقدر روی مخشون کار میکنن که اول دین و اعتقاداتشونو ازشون می گیرن بعد میگن اصلا خدا وجود نداره بعدش عاقبتشون میشه فساد و روابط جنسی آزاد و در نهایت خودکشی:god:
توروخدا کمکم کنید بهم بگید من چیکار باید بکنم ؟ چه جوری میتونم خواهرمو از این منجلاب نجات بدم؟ آیا باید تند و خشن باهاش برخورد بشه؟ باید به روش بیاریم که ما میدونیم تو داری توی این کلاسها شرکت میکنی یا نه؟ آخه خواهر بزرگم خیلی تند باهاش حرف میزنه بهش میگه کافر! میگه تو نجسی!
دارم دیوونه میشم، اصلا باورم نمیشه خواهر پاک و معصوم من همچین تفکراتی پیدا کرده.اون پارسال به کربلا مشرف شد، باورم نمیشه که بعداز زیارت امام حسین یهو اینقدر انحراف پیدا کنه!!! خدایا تورو به حق امام حسین خواهرمو نجات بده.خدایا تورو بحق جوون اباعبدالله به حق علی اکبر امام حسین خواهرمو و همه جوونها رو به راه راست هدایت کن:Doaa: اون تازه 25 سالشه.....

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

به طور خلاصه جواب شما در اين ابيات نهفته است

از محبت[HL] تلخها شیرین[/HL] شود
وز محبت [HL]مسها زرین [/HL]شود
ازمحبت[HL] دُردها صافی[/HL] شود
وز محبت [HL]دَردها شافی[/HL] شود
از محبت [HL]خارها گل[/HL] می شود
وز محبت [HL]سرکه ها مل[/HL] می شود
از محبت [HL]دار تختی[/HL] می شود
وز محبت [HL]بار بختی[/HL] می شود
از محبت [HL]سجن گلشن [/HL]می شود
بی محبت [HL]روضه گلخن[/HL] می شود
از محبت[HL] نار نوری [/HL]می شود
وز محبت [HL]دیو حوری[/HL] می شود
از محبت [HL]سنگ روغن[/HL] می شود
بی محبت [HL]موم آهن[/HL] می شود
از محبت [HL]حزن شادی[/HL] می شود
وز محبت [HL]غول هادی[/HL] می شود
از محبت [HL]نیش نوشی[/HL] می شود
وز محبت [HL]شیر موشی[/HL] می شود
از محبت [HL]سُقم صحت[/HL] می شود
وز محبت [HL]قهر رحمت[/HL] می شود
از محبت[HL] مرده ، زنده[/HL] می شود
وز محبت [HL]شاه بنده[/HL] می شود
این محبت هم نتیجه دانش است
کی گزافه بر چنین تختی نشست

نيز به اين شعر با دقت توجه و تأمل كنيد:
زني با اضطراب نزد امام علي(ع) آمد و گفت فرزندم روي پشت بام رفته و نزديك ناودان و لبه پشت بام است وقتي مي خواهم بروم بياورمش فرار مي كند. مي ترسم از بام بيفتد.
حضرت فرمودند: همبازي او را ببريد لب بام او از شما مي گريز ولي به سوي همبازي خودش مي آيد و از خطر دور مي شود.

يك زني آمد به پيش مرتضي**گفت: شد بر ناودان طفلي مرا
گرش مي خوانم، نمي آيد به دست**ور هِلم، ترسم كه افتد او به پَست
نيست عاقل تا كه دريابد چو ما**گر بگويم كز خطر سوي من آ
هم اشارت را نمي داند به دست**ور بداند، نشنود؛ اين هم بدست
از براي حق شماييد اي مهان**دستگير اين جهان و آن جهان
زود درمان كن كه مي لرزد دلم**كه به درد از ميوه دل بگسلم
گفت: طفلي را بر آور هم به بام**تا ببيند جنس خود را آن غلام
[HL]سوي جنس آيد سبك ز آن ناودان**جنس بر جنس است عاشق جاودان[/HL]
زن چنان كرد و چو ديد آن طفل او**جنس خود، خوش خوش بدو آورد رو
سوي بام آمد ز متن ناودان**جاذب هر جنس را هم جنس دان

مثنوي معنوي، دفتر چهارم،

براي درمان او هم كه شده بايد اولا
نسبت به امر و نهي ايشان حساس باشيد. تذكر و موعظه و پند مستقيم از عايق هاي جدي ارتباط مؤثر است
لااقل همگي در خانواده به او مستقيم تذكر ندهيد اگر مقدور است بزرگان خانه مثل مادر يا پدر با او سخن بگويند
خب مشكل ديگري كه اينجا بوده ظاهرا رابطه شما صميمي نبوده بهتر است بازنگري شود كه چرا او از كلاس هاي خود و دوستش و افكار جديدش با شما صحبت نكرده است.
در واقع كلاس هاي عرفان بر محور چند امر مي چرخد:
بحران هويت: وقتي نوجوان و جوان به طور طبيعي به شخم زدن باورها و ارزشي هايي كه والدين به او داده اند مي پردازد و از خود سؤالات جدي را مي پرسد كه من كستم؟ اينجا چه مي كنم؟ از كجا آمده ام؟ چرا آمده ام؟ با كي هستم؟ كي خواهم رفت و چرا خواهم رفت و..؟
تحقيق در اين امور نياز به جهت دهي( نه امر و نهي) دارد در واقع او بايد بيابد و با تحقق و بررسي برسد. بايد براي شبهاتي كه در ذهنش هست پاسخ هايي قانع كننده دريافت كند. اگر ما بد عمل كنيم عرفان هاي كاذب با آرامش كاذبي كه دارند مانند آهنربا جذب مي كنند.
احساس پاك معنوي: جوان احساس پاكي دارد و معنوي تر از ديگران است. اغلب ما با جلوه هاي عرفاني دين رو به رو نمي شويم از مجالس معنوي و مذهبي و عرفاني استفاده نمي كنيم به همين دليل دين خشك مي نمايد وقتي معنويتي جذاب تر جلوه گري كند جوان جذب مي شود.
راحت طلبي: تكاليف ديني مسؤليت اور است و زحمت دارد وقتي در عرفان هاي كاذب مي گويند كه چگونه راحت بدون درد سر مي توان به خدا رسيد خب طبيعي است كه او ميان بر و راحت تر را گزينش كند

جلب توجه و اعتراض
گاهي مخالفت صريح با باورها و ارزش هاي خانوادگي گونه اي اعتراض، فرياد توجه طلبي و جلوه نمايي است. وقتي توانايي هاي فرد در نظر گرفته نمي شود در مسائل مختلف زندگي از او مسائل مهم او صحبت نمي شود و مجالس و همنشيني ها بيشتر به امور مختلف اختصاص مي يابد و يا او احساس مي كند در نظر ديگران اهميت زيادي ندارد ممكن است از راه كه حساسيت برانگيز و جلب توجه كننده باشد اقدام كند.
اگر به خواسته هاي او توجهي نشود نيز ممكن است از روي لج و لجازي اعتراض كند و نوعي انتقام باشد.

به طور كلي علل گرايش به عرفان هاي كاذب دو نوع است

1- دروني: احساس بي ارزشي، اعتماد به نفس پايين، ناآرامي و اضطراب، وسواس و افكار خرافي و باورهاي غلط، بحران هويت، نايافتن پاسخ هاي قانع كننده براي شبهات، راحت طلبي، احساس تنهايي و.

2- بيروني: ارتباط ناهمدلانه، سب تربيتي سهل انگارانه يا مستبدانه، همنشينان نامناسب، اساتيد منحرف و اعتراض و انتقام و.. ....

[HL]چه بايد كرد؟[/HL]

برخي از مهم ترين اقدامات
[HL]1- ارتباط صميمي و همدلانه:[/HL] نبايد نقش بازي كرد و بايد واقعا گذشته را جبران كرد و ارتباط جديدي شروع كرد البته او نبايد احساس كند قصد هدايتگري و راهنمايي و مرشد بازي را داريد. وقت بيشتري به براي او اختصاص بدهيد در اين اوقات بيشتر همراهي كنيد در مسائل بدون مسأله و مثبت مثلا با هم شنا برويد، پياده روي برويدف كيك درست كنيد و يا لباسي بدوزيد و...
[HL]2- شيوه نقد:[/HL] نوجوان و جوان در اين دوران تا حد پرسش استاد يا مربي يا دوستي را قبول مي كند و تلاش مي كند با او همانندسازي كند. بنابراين كار حساس حساس است. نقد كردن بدون مقدم، متعدد، و صريح و مستقيم، مقاومت و دفاع ايشان را تحريك مي كند و بدون توجه به سخنان شما در رد مطالب و محتواي شما مي كشدو چه بسا توهين كند به خصوص اگر با توهين شما همراه باشد.
[HL]3- كمك از افراد با نفوذ:[/HL] غالبا اهل خانواده اطرافيان خود را هرچند متخصص هم باشند به ديد افراد مطلع نمي بينيد. بهتر آن باشد كه سر دلبران گفته آيد در حديث ديگران. از افراد بانفوذ و مورد قبول ايشان براي ترميم و تصحيح افكارش كمك بگيريد.
[HL]4- ارضا نيازها:[/HL] وقتي با او وقت بيشتري بگذرانيد و نياز شناسي كنيد بهتر مي توانيد در دفع و رفع نيازها بكوشيد اگر سريع موضع گيري كنيد او افكار و آرزوها و تعارض هايش را بيان نمي كند.
[HL]5- نقد عرفان هاي كاذب:[/HL] از همان ابتدا در برابر عرفان كاذب موضع گيري نكنيد در برابر به تدريج او را با مركز پاسخگو مانند سايت نهاد رهبري بخش عرفان هاي نو ظهور
[/HL][HL]
http://nozohor.porsemani.ir
و سايت موسسه بهداشت معنوي روبه رو كنيد.

http://www.behdashtemanavi.com/

[HL]6- تمايز رفتار از شخصيت: [/HL]خيلي دقت كنيد رفتار بد او را از شخصيتش جدا كنيد برچسب متحجر بودن، گناه كار بودن، بي توفيق بودن و شيطاني شدن و....نزنيد او بايد احساس كند و دريافت كند كه عزيزترين شخص نزد شماست ولي فلان رفتار خاصش مقبول شما نيست.

[HL]7- جلوه هاي عرفاني دين:[/HL] جلوه هاي عرفاني دين و ابعاد رحماني خداوند در زندگي تان پر رنگ تر شود. مسافرت هاي سياحتي- زيارتي برويد.در مناسبت هاي شاد در منزل برنامه هاي شاد و مفرح شرعي داشته باشيد.

[HL]8- بلاگرداني: ا[/HL]ز دعا، نذر، صدقه ، دعاي غريق و حديث كسا براي دفع بلا و حفظ ايمان خانواده كمك بگيريد.


[HL] بمبئي درماني

[/HL]تربيت و ارشاد ديني، اصول و روش هايي دارد. اگر از اين روش هاي دقيق روان شناختي استفاده نکنيم نه تنها موفق نمي شويم بلکه سبب گريزان شد فرد از دين و خودمان مي شويم در کتاب در محضر آيت الله بهجت آمده است که روحاني اي براي تبليغ به بمبئي رفت وقتي به محل تبليغ رسيد متوجه شد که کسي آنجا نماز نمي خواند و روزه نمي گيرد و به احکام اسلامي پايبند نيست. 8 سال آنجا ماند و به تدريج روي باورهاي آنها آهسته و پيوسته کار کرد و گام به گام با شروع از تکاليف سبک شروع کرده بود تا جايي که آنها راحت نماز و روزه را به جا مي آورند. شخصي اعتراض کرده بود که 8 سال اينها را معطل گذاشته اي خب همان اول مي گفتيد 17 رکعت نماز واجب است و بايد بخوانيد. او گفت مي توانستم ولي آن طوري کسي ملتزم نمي شد الان سراغ آنها برويد ببينيد کسي حاضر است نماز را کنار بگذارد. [ 1 ]


-------------------------------------------------
1.نرم افزار تافته جدانابافته

در حدیث آمد که دل همچون پریست

در بیابانی اسیر صرصریست

باد پر را هر طرف راند گزاف

گه چپ و گه راست با صد اختلاف

شیطون بلده چطور منحرف کنه راه بلده.
و جز با دمودستگاه امام حسین ع نمیشه در امان بود وگرنه با این نماز شبو چهله ها و ریشو انگشتر هر جوری باشی برمیگردونتت.

تو زیارت عاشورا چی میگیم و لا جعله الله اخر العهد منی لزیارتکم.
این یعنی چی یعنی فردا دیر برسم به زیارت نرسم؟یعنی بمیرم؟ نه سادست کسی فکر کنه ایناست.
یعنی برم از حسین برگردم:geryeh:

خیلی ممنونم از شما استاد بزرگوار جناب آقای حامی.نکات بسیار ارزشمند و قابل تاملی فرمودین

quote=حامی;52892]سخن بگويند
خب مشكل ديگري كه اينجا بوده ظاهرا رابطه شما صميمي نبوده بهتر است بازنگري شود كه چرا او از كلاس هاي خود و دوستش و افكار جديدش با شما صحبت نکرده است


شاید به این دلیل به من نگفته بود که من همیشه توی مسایل دینی باهاش صریح حرف میزنم.مثلا میگم نباید جوراب نازک بپوشی چرا پوشیدی؟ یا نباید موهاتو مثل کوهان شتر بالا ببندی.اونم همیشه بهم میگه تو املی، عقب مونده ای و از اینجور حرفها.شاید باخودش گفته اگه به من بگه حتما تو ذوقش میزنم.وگرنه تو مسایل دیگه با هم صمیمی هستیم و اتفاق نظر داریم.

البته فکر میکنم طبق فرمایش جناب حامی چند علت دیگه دخیل باشه: تنهایی- چون خواهرم بچه کوچیک خانواده ماست و همه ازدواج کردیم و تقریبا فاصله خونه هامون از هم دوره اون خیلی احساس تنهایی میکنه و بیشتر وقتاشو با دوستاش سپری میکنه در صورتیکه وقتی من مجرد بودم ما همه وقتمونو باهم بودیم و خیلی باهم درددل میکردیم.
یه موضوع دیگه هم که اخیرا براش پیش اومده بود موضوع خواستگارش بود. یه پسری از هم دانشگاهیاش ازش خوشش اومده بود و با خانوادش اومدن خواستگاری.خود پسره ظاهرا خیلی پسر خوبی بود؛ مودب، باشخصیت، اهل نماز و دین و ایمون ولی خانوادش نه.مادر اون پسر تو جلسه خواستگاری ( که با وضع ظاهری بدی هم اومده بود ) به پدرم گفت ما خیلی راحتیم و من جلوی فامیلامون روسری سرم نمیکنم ولی به عروسم چیزیو تحمیل نمیکنم هرجور دوست داره به گرده ولی ما اینجوری هستیم ، عروسیامونم مختلطه، که پدرم عصبانی شد و گفت ما از بی بندو باری خوشمون نمیاد و ...کلا قضیه منتفی شد.از اون روز به بعد روحیه خواهرم بدجور بهم ریخت.بشدت تندخو و عصبی شده بود و همش به مامانم میگفت شما با آینده من بازی کردین، خودش پسرخوبی بود من به خونوادش چیکار دارم و ...
یه دلیل دیگشم فکر میکنم این باشه که توی فامیل یکی دو نفر آدم به ظاهر مذهبی و حزب اللهی داریم که چند مورد نابهنجار از اینا دیده و از هرچی آدم مذهبیه بدش اومده، همش میگه این بسیجیا از همه کثیف ترن( ببخشید واقعا از همه معذرت میخوام ).
نمیدونم، خلاصه هرچی که هست نگرانشم...امیدوارم بتونم کاری براش بکنم.دعاکنید خود آقا امام زمان هدایتش کنه.

راستی استاد حامی یه سوال داشتم: از وقتی این کلاسا رو میره دیگه هروقت مادرم جلسه روضه تو خونه میگیره ، خواهرم از خونه میره بیرون، میخواستم بدونم یعنی ممکنه که نسبت به امامان بدبینش کرده باشن؟ خواهر بزرگم که دفترشو خونده بود میگفت بهشون گفتن هروقت کسی باشما از امامان حرف زد شما سکوت ککنید.ماهم یه بار امتحانش کردیم ، داشتیم از امام حسین صحبت میکردیم( یادم نیست چه موضوعی بود ) ولی اون سکوت کرد و کلا حرفو عوض کرد.
چه جوری اون آدمای شیاد و از خدا بی خبر می تونن توی چندماه همه باورها و ارزشهای آدمو زیرسوال ببرن؟؟؟؟!!!:Narahat:
یعنی امیدی هست؟؟؟
مادرم هنوز به پدرم این موضوع رو نگفته، میگه اگه بابات بفهمه یا از غصه دق میکنه یا خواهرتو می کشه، خودشم داره از غصه و ناراحتی سکته میکنه:Ghamgin:

من قصد مشاوره ندارم چون وارد نیستم فقط بگم توی پست اول گفته بودین امیدی هست؟
اگر به خدا ایمان راسخ دارین ، به امامان ، به قرآن و به دین ایمان راسخ دارین پس باید بتونین قانعش کنین
دگرنه با چندتا نصیحت و فلان کارو بکن و فلان کارو نکن مطمن باشین هیچ وقت به نتیجه نمیرسین

سلام علیکم،
در راستای صحبت‌های کارشناس محترم،
به نظرم چاره‌ای نیست جز دروغ‌های آن کلاسها را برای خواهرتان روشن کنید و یک دوره‌ی عقلی اصول‌الدین برایشان بگذارید که متوجه شود کی دروغ می‌گوید و کی راست!
اما در عین حال تقریباً مطمئن هستم که از شما هیچ چیزی یاد نخواهد گرفت چون از اول به شما دید عاقل‌اندر‌سفیه دارد، زمانی خودش مثل شما بوده و حالا هم این تغییرات خودش را رشد عقلی می‌داند، پس طبیعی است که به شما به عنوان کسانی که دینشان ارثی است و خودتان هم متوجه نیستید و تقلید کورکورانه و ... می‌کنید نگاه کند. پس باز چاره‌ای ندارید که ایشان را ببرید پیش کسی که جلوی او ادب حضور داشته باشد، یک عالم بزرگوار که متانت خوبی داشته باشد و البته دروغ‌های آن عرفان‌های کاذب را هم بشناسد.
خواهرتان اول در مقابل او هم از سر تحقیر شاید صحبت کند ولی ممکن است اگر ببیند طرف هم صحبت‌های ان عرفان‌های کاذب را می‌داند و هم راحت می‌تواند اشکال‌های آنها را گوشزد کند ممکن است دلش نرم شود و به باقی حرفها هم گوش کند.
خدا کمکتان کند
یا علی

با سلام
توضیحات شما رو در پست اول خوندم
باتوجه به توضیحاتتون فکر کنم رابطه شما با خواهرتون صمیمی نیست !
خیلی وقته تو این کلاسها هست؟
از بحثهای بی حاصل دوری کنید.
سعی کنید اول ریشه رو بسوزونید البته بدون اطلاع ایشون یعنی چی تا وقتی که این فرد تو اون کلاسها هست و با دوستانش تو اون کلاس رابطه داره تلاش شما بی ثمره حتی اگه شده بدون اطلاع خواهرتون از نظر قانونی پیگیر باشید.
به چیزهایی که علاقه داره بیشتر سرمایه گذاری کنید
وقتشو پرکنید تا کمتر به این موضوعات بپردازه
تا وقتی که تنها ببینه خودشو به دنبال کسی خواهد بود که این خلاء رو براش پر کنه
از مادرتون بخواهید براش دعا کنه
وقت امام سجاد برای فرزندانش دعا میکنه پس برای ما با شرایطی این دوره زمونه هم ضروری هست
اللَّهُمَّ وَ مُنَّ عَلَيَّ بِبَقَاءِ وُلْدِي وَ بِإِصْلَاحِهِمْ لِي و بِإِمْتَاعِي بِهِمْ. خدایا به من منت گذار و فرزندان مرا نگهداری کن و آن ها را نیکو کار گردان و مرا از آن ها بهره مند ساز
وَ اجْعَلْهُمْ أَبْرَاراً أَتْقِيَاءَ بُصَرَاءَ سَامِعِينَ مُطِيعِينَ لَكَ، وَ لِأَوْلِيَائِكَ مُحِبِّينَ مُنَاصِحِينَ، وَ لِجَمِيعِ أَعْدَائِكَ مُعَانِدِينَ وَ مُبْغِضِينَ، آمِينَ. و آنان را نیکو کار و پارسا و صاحب بینش و پندپذیر و فرمانبردار خود و دوستدار و نیکخواه دوستانت و خصم و بدخواه و کینه جوی نسبت به دشمنانت قرا ده
برخورد با این گونه موارد خیلی حوصله و صبر می خواد
[SPOILER]
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدْ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
خدایا به حرمت اقا صاحب زمان (عج) مشکل همچین خانواده هایی رو حل کن
اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدْ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ[/SPOILER]

به نظر من این رفتار خواهرتون احساسی هست نه علمی و میخواد با اینجور کارها به خانواده ثابت کنه که توی جلسه خواستگاری اشتباه کرده اند ولی ممکنه خودش قلبا/عقلا اون عرفانها رو قبول نداشته باشه :Gig:
یه احتمال دیگه هم هست که با اون پسره هنوز رابطه داره و از شما مخفی میکنه :Gig:

به یکی از علما گفتند آقا فلانی کافر شد چه کنیم؟ پاسخ داد شما او را کفری کرده اید که کافر شد! (تا میومد بره مستراح سرش داد میزدند چرا با پای راست رفتی و ... :Moteajeb!: اونم کافر شد)

رفتار خانواده شما با ایشون اصلا مناسب نبود و ضمنا به 25 سال هم نگید "فقط". خانم 25 ساله باید الان 2 تا بچه قد و نیم قد می داشت.
برای چه تا این سن و سال ازدواج نکرده اند؟ تحصیل؟ یعنی الان ارشد دارند دیگه؟[SPOILER] خانم ها که ماشاءالله از 2 سال سربازی معاف اند.[/SPOILER]
اگر هم لیسانس هستند که باید 23 سالگی گرفته باشند توی این 2 سال خواستگار خوب نبود؟؟
دختر بالغ مانند میوه ی رسیده است اگر از درخت چیده نشود میگندد چرا تاالان ازدواج نکرده اند؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 25 سال مگه کمه؟؟؟؟؟؟؟؟ دست کم 8-7 سال پیش باید ازدواج میکردند چه شد؟
والا من که پسرم 23 سالمه تشنه ی ازدواجم از هر نظر (دینی/اجتماعی و ...) قاطی کردم به خدا نماز صبحمم جماعت بود الان کله آفتاب بلند میشم... خانوم ها رو نمیدونم چقدر دوام میارند!

اصل کلام در پست اول جناب حامی و شعر مولانا بود (این محبت هم نتیجه دانش است / کی گزافه بر چنین تختی نشست) دانش نفوذ در دل دیگران البته با صداقت تمام نه دروغکی!

muiacir;528546 نوشت:
من قصد مشاوره ندارم چون وارد نیستم فقط بگم توی پست اول گفته بودین امیدی هست؟
اگر به خدا ایمان راسخ دارین ، به امامان ، به قرآن و به دین ایمان راسخ دارین پس باید بتونین قانعش کنین
دگرنه با چندتا نصیحت و فلان کارو بکن و فلان کارو نکن مطمن باشین هیچ وقت به نتیجه نمیرسین

سلام و ممنون از نظرتون:Gol:
قطعا بدون لطف خدا و امامان هیچ خیری انجام نمیشه، منظورم از امیدی هست این بود که نمیدونم عمق فاجعه چقدره و من میتونم با چند راهکار عقیدشو برگردونم؟؟
یعنی اصلا نمیدونم که آیا عقیدشو ازدست داده یا نه هنوز به این مرحله نرسیده که امیدوارم انشاالله به این شب عزیز کار به اونجاها نکشیده باشه.


[QUOTE=owari;5285سلام علیکم،
در راستای صحبت‌های کارشناس محترم،
به نظرم چاره‌ای نیست جز دروغ‌های آن کلاسها را برای خواهرتان روشن کنید و یک دوره‌ی عقلی اصول‌باشه.رایشان بگذارید که متوجه شود کی دروغ می‌گوید و کی راست!
اما در عین حال تقریباً مطمئن هستم که از شما هیچ چیزی یاد نخواهد گرفت چون از اول به شما دید عاقل‌اندر‌سفیه دارد، زمانی خودش مثل شما بوده و حالا هم این تغییرات خودش را رشد عقلی می‌داند، پس طبیعی است که به شما به عنوان کسانی که دینشان ارثی است و خودتان هم متوجه نیستید و تقلید کورکورانه و ... می‌کنید نگاه کند. پس باز چاره‌ای ندارید که ایشان را ببرید پیش کسی که جلوی او ادب حضور داشته باشد، یک عالم بزرگوار که متانت خوبی داشته باشد و البته دروغ‌های آن عرفان‌های کاذب را هم بشناسد.
خواهرتان اول در مقابل او هم از سر تحقیر شاید صحبت کند ولی ممکن است اگر ببیند طرف هم صحبت‌های ان عرفان‌های کاذب را می‌داند و هم راحت می‌تواند اشکال‌های آنها را گوشزد کند ممکن است دلش نرم شود و به باقی حرفها هم گوش کند.
خدا کمکتان کند
یا علی

باسلام و تشکر از اینکه وقت گذاشتید:Gol:
آخه جناب owari خواهرم نمیدونه که من از کلاسهاش اطلاع دارم و من هم مرددم که به روش بیارم یا نه؟ اینجوری یه کم کارم سخت تره ولی فکر میکنم اگه به روش نیارم بهتر باشه.درضمن توی فامیل و دوست و آشنا هیچ کس نیست که اون حرفشو قبول داشته باشه که اگرم طرفو قبول داشته باشه اونوقت قضیه لو میره و من اصلا نمیخوام که تو فامیل و آشنا این موضوع بپیچه اصلا شاید خودشم جری تر بشه.شوهرمو خیلی قبول داره ولی من این موضوع رو به شوهرم نگفتم نمیدونم گفتنش درسته یا نه؟؟!
ازشما التماس دعا دارم.دعاکنید تا خود آقاصاحب الزمان هدایتش کنه.

اللیل والنهار;528617 نوشت:
با سلام
توضیحات شما رو در پست اول خوندم
باتوجه به توضیحاتتون فکر کنمکردم. شما با خواهرتون صمیمی نیست !
خیلی وقته تو این کلاسها هست؟
از بحثهای بی حاصل دوری کنید.
سعی کنید اول ریشه رو بسوزونید البته بدون اطلاع ایشون یعنی چی تا وقتی که این فرد تو اون کلاسها هست و با دوستانش تو اون کلاس رابطه داره تلاش شما بی ثمره حتی اگه شده بدون اطلاع خواهرتون از نظر قانونی پیگیر باشید.
به چیزهایی که علاقه داره بیشتر سرمایه گذاری کنید
وقتشو پرکنید تا کمتر به این موضوعات بپردازه
تا وقتی که تنها ببینه خودشو به دنبال کسی خواهد بود که این خلاء رو براش پر کنه
از مادرتون بخواهید براش دعا کنه
وقت امام سجاد برای فرزندانش دعا میکنه پس برای ما با شرایطی این دوره زمونه هم ضروری هست
اللَّهُمَّ وَ مُنَّ عَلَيَّ بِبَقَاءِ وُلْدِي وَ بِإِصْلَاحِهِمْ لِي و بِإِمْتَاعِي بِهِمْ. خدایا به من منت گذار و فرزندان مرا نگهداری کن و آن ها را نیکو کار گردان و مرا از آن ها بهره مند ساز
وَ اجْعَلْهُمْ أَبْرَاراً أَتْقِيَاءَ بُصَرَاءَ سَامِعِينَ مُطِيعِينَ لَكَ، وَ لِأَوْلِيَائِكَ مُحِبِّينَ مُنَاصِحِينَ، وَ لِجَمِيعِ أَعْدَائِكَ مُعَانِدِينَ وَ مُبْغِضِينَ، آمِينَ. و آنان را نیکو کار و پارسا و صاحب بینش و پندپذیر و فرمانبردار خود و دوستدار و نیکخواه دوستانت و خصم و بدخواه و کینه جوی نسبت به دشمنانت قرا ده
برخورد با این گونه موارد خیلی حوصله و صبر می خواد
[SPOILER]
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدْ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
خدایا به حرمت اقا صاحب زمان (عج) مشکل همچین خانواده هایی رو حل کن
اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدْ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ[/SPOILER]

سلام و تشکر از شما سرکار اللیل و النهار گرامی:Gol:
درسته مانسبت به چندسال قبل زیاد باهم صمیمی نیستیم البته تو مسایل دینی که تو پستهای قبل بهش اشاره کردم.الان حدود پنج شش ماهی هست که نماز نمیخونه ولی من تازه فهمیدم متاسفانه.من به مادرم پیشنهاد دادم که با بابا صحبت کنه و تعقیبش کنه تا مکان اونجا رو پیدا کنه و لو بده ولی مامانم گفت ما نمیدونیم زمان اون کلاسها کی هست.ازوقتی خواهربزرگم باهاش مستقیم و تند موضع گرفته دیگه دفترشو قایم کرده و اصلا نمیدونیم کی با دوستش میره، چون سر کار هم میره بنابراین معلوم نیست زمان و مکان اون کلاسها کی و کجاست.

کنیز بی بی زینب;528662 نوشت:
اصلا نمیدونیم کی با دوستش میره، چون سر کار هم میره بنابراین معلوم نیست زمان و مکان اون کلاسها کی و کجاست.

باسلام
بلاخره اگه پیگیر باشید می تونید پیداش کنید
البته بحث و جنجال راه کارش نیست
سعی کنید باهاش صمیمی باشید
اینطوری بهتر می فهمید دغدغه خواهرتون چیه چرا باید بره دنبال همچین چیزی

اشک قلم;528631 نوشت:
به نظر من این رفتار خواهرتون احساسی هست نه علمی و میخوانمیشد.نجور کارها به خانواده ثابت کنه که توی جلسه خواستگاری اشتباه کرده اند ولی ممکنه خوکردن.اا/عقلا اون عرفانها رو قبول نداشته باشه :Gig:
یه احتمال دیگه هم هست که با اون پسره هنوز رابطه داره و از شما مخفی میکنه :Gig:

به یکی از علما گفتند آقا فلانی کافر شد چه کنیم؟ پاسخ داد شما او را کفری کرده اید که کافر شد! (تا میومد بره مستراح سرش داد میزدند چرا با پای راست رفتی و ... :Moteajeb!: اونم کافر شد
رفتار خانواده شما با ایشون اصلا مناسب نبود و ضمنا به 25 سال هم نگید "فقط". خانم 25 ساله باید الان 2 تا بچه قد و نیم قد می داشت.
برای چه تا این سن و سال ازدواج نکرده اند؟ تحصیل؟ یعنی الان ارشد دارند دیگه؟[SPOILER] خانم ها که ماشاءالله از 2 سال سربازی معاف اند.[/SPOILER]
اگر هم لیسانس هستند که باید 23 سالگی گرفته باشند توی این 2 سال خواستگار خوب نبود؟؟
دختر بالغ مانند میوه ی رسیده است اگر از درخت چیده نشود میگندد چرا تاالان ازدواج نکرده اند؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 25 سال مگه کمه؟؟؟؟؟؟؟؟ دست کم 8-7 سال پیش باید ازدواج میکردند چه شد؟
والا من که پسرم 23 سالمه تشنه ی ازدواجم از هر نظر (دینی/اجتماعی و ...) قاطی کردم به خدا نماز صبحمم جماعت بود الان کله آفتاب بلند میشم... خانوم ها رو نمیدونم چقدر دوام میارند!

اصل کلام در پست اول جناب حامی و شعر مولانا بود (این محبت هم نتیجه دانش است / کی گزافه بر چنین تختی نشست) دانش نفوذ در دل دیگران البته با صداقت تمام نه دروغکی!

سلام جناب اشک قلم از شماهم بخاطر نظرتون ممنونم:Gol:
منظورم از "فقط" این بود که نمی خوام توی 25سالگی خدای نکرده خواهرم به بی دینی و فساد کشیده بشه و از دست بره.
خواستگار که زیاد داشت ولی از همشون ایراد میگرفت و میگفت من باید شوهرم از همه نظر از خودم بالاتر باشه و تک باشه و ... این آخریه رو خیلی پسندیده بود که خونوادم مخالفت کردن.اونم لج کرد و گفت شما فکرکردین من میرم با یه آدم حزب اللهی ازدواج میکنم، نخیر، من همچین تیپایی رو می پسندم....
من اصلا تعجب میکنم، خواهرم نماز اول وقتش ترک نمیشد، قرآن و مفاتیح خوندنش ترک نمیشد.وقتی پارسال از کربلا برگشت انقدر متحول شده بود، حجابش کامل بود، تا اسم امام حسین و میبردیم اشکش جاری میشد... پناه بر خدا
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک

سلام خواهر کنیز بی بی زینب

من خودم فقط ی خواهر دارم که 10 سال ازم کوچیکتره. بزرگترین دغدغه زندگیمه خیلی وقتا.

میخوای بگم سر خواهرت چی اومده؟

خواهرت فقط خسته شده، از بقول خودت تنهایی،از غم و باید نباید، از استفاده ابزاری از دین.

از نوجوونی باید ذهنشو تقویت میکردید که این امام حسین:doa(6): امام مهربونیهاست،بعضی وقتا یجور رفتار میشه که باعث میشه کم سن و سال ترها از اماما فقط ی روضه و گریه تو ذهنشون بیاد.

بعد وقتی تو این جلسات کاذب بهشون میگن نعوذبالله اماما انرژی منفی دارن بهشون فکر نکنید خب این بچه ای که از وقتی چشماشو باز کرده از اماما فقط تو روضه ها صحبت شنیده پیش خودش ی

فکرایی میکنه که شاید درست میگن.

جوونا دنبال عشقن،دلشون شادی میخواد،از امر و نهی مستقیم متنفرن حالت دفاعی میگیرن. جذب مهربونی میشن.

بخدا اشکم درومد گفتی خواهر بزرگترت بهش چه لفظ هایی میگه...

اخه چرا؟ چطور میتونه بگه؟!!

ما خودمون هیچ خطایی نداشتیم تو زندگی؟ نمیگم کم اهمیت بودن به حجاب و رفتن سراغ فرقه های ضاله گناه نیست ولی اینم راهش نیست.

باهاش واقعا مهربون باشید. از در نصیحت نه ولی از در اینکه براتون مهمه براتون ارزش داره وارد بشید.

به نوبه ی خودم از ته دلم براش دعا میکنم. بحق این شب عزیز امام زمان :doa(3): دستشو بگیره.

سلام خانم مهبان عزیز خیلی ممنونم از احساس همدردیتون نظر اارزشمندتون.:Gol:
آره باید ارتباطمو باهاش قوی تر کنم.باید بیشتر کنارش باشم.واقعا به دعای شما عزیزان احتیاج دارم.التماس دعا از همگی

مهبان;528686 نوشت:
سلام خواهر کنیز بی بی زینب

من خودم فقط ی خواهر دارم که 10 سال ازم کوچیکتره. بزرگترین دغدغه زندگیمه خیلی وقتا.

میخوای بگم سر خواهرت چی اومده؟

خواهرت فقط خسته شده، از بقول خودت تنهایی،از غم و باید نباید، از استفاده ابزاری از دین.

از نوجوونی باید ذهنشو تقویت میکردید که این امام حسین:doa(6): امام مهربونیهاست،بعضی وقتا یجور رفتار میشه که باعث میشه کم سن و سال ترها از اماما فقط ی روضه و گریه تو ذهنشون بیاد.

بعد وقتی تو این جلسات کاذب بهشون میگن نعوذبالله اماما انرژی منفی دارن بهشون فکر نکنید خب این بچه ای که از وقتی چشماشو باز کرده از اماما فقط تو روضه ها صحبت شنیده پیش خودش ی

فکرایی میکنه که شاید درست میگن.

جوونا دنبال عشقن،دلشون شادی میخواد،از امر و نهی مستقیم متنفرن حالت دفاعی میگیرن. جذب مهربونی میشن.

بخدا اشکم درومد گفتی خواهر بزرگترت بهش چه لفظ هایی میگه...

اخه چرا؟ چطور میتونه بگه؟!!

ما خودمون هیچ خطایی نداشتیم تو زندگی؟ نمیگم کم اهمیت بودن به حجاب و رفتن سراغ فرقه های ضاله گناه نیست ولی اینم راهش نیست.

باهاش واقعا مهربون باشید. از در نصیحت نه ولی از در اینکه براتون مهمه براتون ارزش داره وارد بشید.

به نوبه ی خودم از ته دلم براش دعا میکنم. بحق این شب عزیز امام زمان :doa(3): دستشو بگیره.

منم به مامانم گفتم موقع شهادت امام ها کلی عزاداری میکنیم در صورتی که موقع شادی(تولد, بعثت , غدیر , نیمه شعبان و...) خبری نیست!! یعنی کلا جامعه و حتی تلوزیون و... هم همین جوریه. اینقد که غصه میخوریم نصفش شادی نمی کنیم .ما فقط باید غم بخوریم؟؟
خواهرتون تنهاست درسته , اما دچار دوگانگی هم شدند. از ی طرف ادمهای مذهبی و ببخشید جانماز اب کش که زیر ابی رفتن هاشون لو میره و...
از طرفی ادمهایی بی دین و... را هم قبول نداره. دنبال ی شخصیت هست که از نظر خودش کامل باشه با اینجور تنها بودنش به ان سمت کشیده شده که دنبال ی چیز جدید بره تا ان چیزی را که میخواد بدست بیاره.
منم ی مدت دوگانگی ارزش پیدا کرده بودم جالبه خیلی ها با مهربونی به سمت انحراف ها می کشونن.ازت میخوان بری و ببینی که اگر خوشت نیومد بعد میتونی کنارش بذار و نصیحت دلسوزانه و پرمهر و محبتم می کنن.
. با محبت به ثبات فکری برسونیدش. و این دوگانگی ارزشی را ازش بگیرید
ببخشید من تجریه خودم بود. از خدا میخوام دل همه جوان ها اروم کنه وهمه عاقبت بخیر بشن

کنیز بی بی زینب;526841 نوشت:
باعرض سلام و خداقوت به مدیر و کارشناسان محترم سایت
مشکلی دارم و از شما و کاربران محترم مشاوره و راهنمایی می خواهم.
به تازگی از طریق مادرم متوجه شدم که خواهرم مدتی است که نماز را ترک کرده.این موضوع بسیار مرا آزرده کرده بود.چند روز پیش از خواهرم پرسیدم چرا نماز نمی
خونی؟ تو که قبلا مرتب نماز میخوندی قرآن میخوندی؟؟! او در جواب گفت :چون عشق به خدا نیست هروقت به خدا عشق پیداکردم میخونم! من گفتم بدون عشق هم نماز بخونی قبوله.خیلی از جوابش متعجب شدم تا اینکه خواهر بزرگم گفت اون داره کلاس عرفان ( کاذب )میره،( از طریق یکی از دوستای دانشگاهش با ا نجا آشنا شده )میگفت من دفترشو خوندم خیلی توش اراجیف نوشته بود مثلا نوشته بود که درسته که آیه الکرسی باعث محافظت انسان از خطرها میشه و آرامش میده ولی به مراتب انرژی های منفیش بیشتره، پس نخونید!!!! و یه مشت از این خزعبلات و مزخرفات... من با شنیدن این خبر شوکه شدم خواهرم میگفت شنیدم تو این کلاسا انقدر روی مخشون کار میکنن که اول دین و اعتقاداتشونو ازشون می گیرن بعد میگن اصلا خدا وجود نداره بعدش عاقبتشون میشه فساد و روابط جنسی آزاد و در نهایت خودکشی
توروخدا کمکم کنید بهم بگید من چیکار باید بکنم ؟ چه جوری میتونم خواهرمو از این منجلاب نجات بدم؟ آیا باید تند و خشن باهاش برخورد بشه؟ باید به روش بیاریم که ما میدونیم تو داری توی این کلاسها شرکت میکنی یا نه؟ آخه خواهر بزرگم خیلی تند باهاش حرف میزنه بهش میگه کافر! میگه تو نجسی!
دارم دیوونه میشم، اصلا باورم نمیشه خواهر پاک و معصوم من همچین تفکراتی پیدا کرده.اون پارسال به کربلا مشرف شد، باورم نمیشه که بعداز زیارت امام حسین یهو اینقدر انحراف پیدا کنه!!! خدایا تورو به حق امام حسین خواهرمو نجات بده.خدایا تورو بحق جوون اباعبدالله به حق علی اکبر امام حسین خواهرمو و همه جوونها رو به راه راست هدایت کن اون تازه 25 سالشه.....

سلام بر شما ...
حتما تهران زندگی میکنید؟؟
بله در تهران هر قدم زبده العارفین و عمده المکاشفین ریخته است ذات مقدسشون همگی بریء از هر گونه علم است
:ok:
انرژی منفی را می گیریم انرژی مثبت می دهیم و از این مزخرفات که متاسفانه بنده داستان زیاد دارم از این کارها در تهران !!
نگاه کنید به نظر بنده اگر امکان دسترسی به استاد فاطمی نیا دارید که با ایشون حرف بزنید که ان شاء الله راهنماییتون می کنند
حالا برسیم به بحث نگاه کنید محبت ریشه در معرفت دارد بر اساس معرفت پایه گذاری می شود
حالا معرفت از چه حاصل می شود؟؟
امام صادق ع : لا يقبل الله عملا إلا بمعرفة ، ولا معرفة إلا بعمل ، ومن يعمل دلته المعرفة على العمل ، ومن لم يعمل فلا معرفة له ، إنما الايمان بعضه من بعض
خدا عملی را قبول نمی کند مگر با معرفت ،معرفتی هم نیست مگر با عمل

البته معرفت خودشم چند قسم است که اگر سخن بگوییم دراز و طویل می شود
شما معرفت را باید ایجاد بکنید با عمل معرفت{البته از نوع اجمالیه } مفت اومده در خونمون عقل و پیامبر و ائمه را برای ما فرستاده است !!از این طریق اگر معرفت زیاد بشه محبت زیاد می شه و اگر چنین استدلالی دارند این شکلی درست می شود

:{ قال رسول الله ( صلى الله عليه وآله : نية المؤمن خير من عمله کافی ج2ص84}
نیت مومن برتر از عملش است ..
نگاه کنید خود رسول الله می گویند نیت مومن مهم است شما بگویید عشقی در این حدیث نیست!!
إنما يتقبل الله من المتقين ( 27 )

27 انعام
تقوا داشته باشد قبول است
خوب بله یک جا خدا می گوید قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی ولی جای دیگر می گوید تقوا ::::عمل قبول است !!!! این کجاش عشق اومده در 27 انعام

یکی از اشکالات ما همین است که فرزندان کنترل نمیشوند . سر والدین و خانواده گرم کاراشونه که خیلی هاش هم لازم نیست بچه میره این ور اون ور .
این یک چیزی است که زیاد میبینم . مادره بچش تو خونه است میره روضه میره مهمونی میره خرید و.... . بچه کنکور داره گرفتار اینترنت شده . گفتم این چند ماه این اینترنت رو از این بگیرین گفتن خودش میدونه .
بنده این موضوع را خیلی میبینم که والدین دو دستی بچه رو نمیچسبن . حواسشون به بچه نیست .
شرائط امروز با چند سال قبل عوض شده . امروز باید تمام فکر و ذکر انسان بچه باشد .
این تاپیک زنگ خطر است . خانواده ها باید خیلی بیشتر مواظب باشند .

ammarshi8 نوشت:
سلام بر شما ...
حتما تهران زندگی میکنید؟؟
بله در تهران هر قدم زبده العارفین و عمده المکاشفین ریخته است ذات مقدسشون همگی بریء از هر گونه علم است
:ok:
انرژی منفی را می گیریم انرژی مثبت می دهیم و از این مزخرفات که متاسفانه بنده داستان زیاد دارم از این کارها در تهران !!
نگاه کنید به نظر بنده اگر امکان دسترسی به استاد فاطمی نیا دارید که با ایشون حرف بزنید که ان شاء الله راهنماییتون می کنند
حالا برسیم به بحث نگاه کنید محبت ریشه در معرفت دارد بر اساس معرفت پایه گذاری می شود
حالا معرفت از چه حاصل می شود؟؟
امام صادق ع : لا يقبل الله عملا إلا بمعرفة ، ولا معرفة إلا بعمل ، ومن يعمل دلته المعرفة على العمل ، ومن لم يعمل فلا معرفة له ، إنما الايمان بعضه من بعض
خدا عملی را قبول نمی کند مگر با معرفت ،معرفتی هم نیست مگر با عمل

البته معرفت خودشم چند قسم است که اگر سخن بگوییم دراز و طویل می شود
شما معرفت را باید ایجاد بکنید با عمل معرفت{البته از نوع اجمالیه } مفت اومده در خونمون عقل و پیامبر و ائمه را برای ما فرستاده است !!از این طریق اگر معرفت زیاد بشه محبت زیاد می شه و اگر چنین استدلالی دارند این شکلی درست می شود

:{ قال رسول الله ( صلى الله عليه وآله : نية المؤمن خير من عمله کافی ج2ص84}
نیت مومن برتر از عملش است ..
نگاه کنید خود رسول الله می گویند نیت مومن مهم است شما بگویید عشقی در این حدیث نیست!!
إنما يتقبل الله من المتقين ( 27 )

27 انعام
تقوا داشته باشد قبول است
خوب بله یک جا خدا می گوید قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی ولی جای دیگر می گوید تقوا ::::عمل قبول است !!!! این کجاش عشق اومده در 27 انعام

....................................................................................................

سلام جناب ammarshia و ممنون از راهنماییتون:Gol:
بله ساکن تهران هستیم.وقتی گفت عشق به خدا نیست ، نماز نمیخونم، من خودمم خیلی تعجب کردم چون اصلا اهل حرفای به ظاهر فلسفی نیست! بعد فهمیدم این حرفاش ازکجا آب میخوره! متاسفانه اهل سخنرانی گوش دادن و روضه رفتن نیست یعنی فقط محرم مجلس روضه میره وگرنه از اساتید میتونستیم بهره مند بشیم علی الخصوص همونطور که شما فرمودین استاد فاطمی نیا

تا چه حد ایشان دین زده شده اند؟؟؟

یعنی قران را هم قبول ندارد!!!
اینکه بهشان گفته اند فلان ایه موج منفی دارد خو در قران گفته شده الا بذکرالله تطمین القلوب.
اگر قران را قبول دارد که این ایه را بگذارید جلوش
اگر قران را قبول ندارد بهتر است هم از مراجع امنیتی ( وزارت اطلاعات ) کمک بگیرید - تعقیب و گریز دیگر باانهاست-
هم از یک پزشک روانشناس خداشناس
هم از یک انسان مذهبی که قبلا با چنین افرادی برخورد داشته

نمی دونم جناب Baby نمیدونم واقعا اعتقاداتشو از دست داده یا فقط مطالب و اراجیف کلاسش رو مکتوب کرده؟! چون اصلا هیچ صحبتی که بخواد نفی کنه یا منکر بشه نمی کنه ، علامت ظاهریش فقط ترک نمازه:Ghamgin: اما اینکه به وزارت اطلاعات یا انتظامی خبر بدیم ، خودمم تو فکرم هست ولی نمی دونیم زمان تشکیل کلاس کیه؟! چون ظاهرا هرروزه نیست و تاریخای خاصی داره.

خواهرم کنیز بی بی زینب
تمامی پاسخ ها را که بهتون نوشته بودند خوندم و احساس می کنم که شرایط خواهر شما دقیقاً شبیه شرایط من در 8 سال پیش هست زمانی که من هم با اعتقاد به کلاسهای خودباوری و یوگا و مدیتیشن و عرفانهایی که هدفشون عمدتاً ارائه یک بسته آماده و سریع مثل فست فود برای رسیدن به خدا هست نمازم رو به مدت یکسال ترک کردم و تا حدی ضد خانواده و مادرم که تحصیلات حوزوی هم داشتند بد شدم که تصمیم به ترک منزل گرفتم که به خاطر نداشتن هیچ حامی اینکارو نکردم 4 سال متاهل شدم و نزدیک به یک سال چنان علاقه مند به موضوعات و عرفان اسلام و مهدوی شناسی و اسلام شناسی شدم که هیچ کس باور نمیکنه.

اول از همه خدمتتون بگم بنده حقیر معتقدم نگران نباشید و مطمئن باشید با توسل به اهل بیت و خدا حتماً حال خواهرتون از شما هم بهتر خواهد شد
بنده معتقدم وقتی کسی دچار فتنه ای میشه خصوصاً از فتنه آخر الزمان خداوند می خواد اون شخص رو ترفیع درجه بده و انشالا با نظر به تجربیات خودم پیش بینی می کنم ایشان انشالا رشد و کمال نسبت به دین پیدا خواهند کرد دلیل دارم ولی نمیخوام زیاد سخنرانی کنم
بنده 8 سال بطور جدی در اکثر عرفانها نه به عنوان یک محقق و بلکه به عنوان یک پرتوجو شاگردی کردم و الان دیدم نسبت به دین اول مدیون دعاهای مادرم و دوم مدیون تجربیات اون عرفانهای کاذب هستم.
راهکار بنده به شما:
1-از مادرتون بخواین خواهرتون رو دعا کنه
2-اگر تصمیم دارید خواهرتون رو زودتر از این عرفان ها دور کنید قبل از هرگونه نهی از منکر باید برخوردی عام گرایانه نه دین گرایانه داشته باشید چون متوجه شدم ایشون از سبک و آداب دین و ظاهر دین خوششون نمیاد (البته یه حدس هست ولی احتمال میدم عرفان حلقه رو ایشون دنبال میکنه)و برای این برخورد باید خودتون هم بشین هم منزلت خواهرتون اما مواظب باشید اعتقادهای خودتون هم زیر سوال نره چون چنان شک هایی در عرفانهای نوظهور در دین ایجاد میشه که اگر خودتون ایمان علمی و عملی نداشته باشید و صرفاً کلامی باشه چه بسا هر کسی، پیر و جوان یا مومن و کافر نمیشناسه و منکر میکنه
شیطان هم با این همه مقام خود و این همه عبادت و سجده های طولانی تنها یک شک منجر شد اون رو از عرش به فرش بیاره پس پیشنهاد میکنم واگذار کنید به اهل بیت پیامبر ایشان خود راه هموار و صحیح رو در جلوی پای ایشون میزارن و انشالا مایه افتخار خانواده بشن
3-و مورد آخر اگه میخواین حرفتون اثر داشته باشه با خواهرتون با توصیه علم روانشناسی میگم به صورت والد به کودک صحبت نکنید شما بالغید و باید با بالغ خواهرتون حرف بزنید مثال بزنم:
اگر مدام یک کودک از آمپول و قرص بترسد مادر با نهی و الزام و جدیت او را وادار می کند که آمپول بزنه این میشه ارتباط والد به کودک
حالا اگه یه مرد گنده از آمپول ترس داشته باشه یا اعتقاد نداشته باشه آیا با زور میشه اون رو وادار به انجام اون کار کرد؟ علم روانشناسی میگه اون کودک بالغ شده و باید با زبان بالغ با اون حرف زد نه والد تا تاثیر دیده شود. اگر خواهر شما تصور کند هنوز تصمیم های او را جدی نمی گیرید و معتقدید هنوز بچه هست و با برخورد تند والد مواجهش کنید او هم با شدت فراوانی مثل کودک با شما لج می کند و حتی تا مرض آسیب به خود و اطرافیان پیش می رود بهترین عملکرد برای برخورد با این موضوع برخورد بالغانه هست.
توجه داشته باشید همسنهای خواهرتون تاثیر بیشتر از شما خواهند گذاشت خصوصاً جنس مخالف، برای ازدواج تصمیم خانواده شما صحیح هست چون فرزند در نهایت هر چهره و اعتقادی داشته باشد اصولاً به ریشه خودش (اعتقاد و تربیت خانواده) بر خواهد گشت پس در انتخاب همسر کار درستی انجام دادید و همین موضوع به خواهرتون هم بر می گردد که عاقبت به اصل خودش بر می گردد و کمی در این مسیر ممکن است شما و خانواده راحرس دهد اما انشاا... امام عصر حواسشون به همه بچه شیعه ها هست و همه ما رو هدایت خواهند نمود.

ببخشید زیادی پرحرفی کردم...

کنیز بی بی زینب;529372 نوشت:
نمی دونم جناب Babay نمیدونم واقعا اعتقاداتشو از دست داده یا فقط مطالب و اراجیف کلاسش رو مکتوب کرده؟! چون اصلا هیچ صحبتی که بخواد نفی کنه یا منکر بشه نمی کنه ، علامت ظاهریش فقط ترک نمازه:Ghamgin: اما اینکه به وزارت اطلاعات یا انتظامی خبر بدیم ، خودمم تو فکرم هست ولی نمی دونیم زمان تشکیل کلاس کیه؟! چون ظاهرا هرروزه نیست و تاریخای خاصی داره.

وقتی شماره خواهرتان را بدهید به ستادخبری خود اطلاعات ردگیری میکند و با شنود خط میفهمد کلاسها کی است و کجا است و این ها از کجا اب میخورند.
فقط از اطلاعات حتما تضمینی بگیرید که مشکلی برای خواهرتان حتی در حد دستگیری چند ساعته پیش نیاید.

.........

توضیه ایه الله العظمی بهجت :ghodesa: در موارد مسایل خانوادگی خواندن نماز جعفر طیار :doa(6): است و تاکید دارن که بعد از این نماز هر طور شده چشم گریان بشود ولو به اندازه پرمگس و درست در لحظه ای که اشک جاری میشود هم جهت تعجیل ظهور امام زمان :doa(3): دعا کنید و هم جهت هدایت خواهرتان از این وضعیت گمراهی
این نماز را بارها بخوانید تا نتیجه اش را بگیرید نه اینکه فقط یکبار خوانده شود.اگر بحز شما سایر اعضای خانواده هم این نماز را بخوانند بهتر میشود.

بدیهی است بگویم که نماز جعفر طیار :doa(6): را میتوان در هر زمانی و هر مکانی خواند.
مثلا 4 عصر در خانه خودتان یا 9 شب در مسجد

ولی حدود ظهر جمعه در حرم ایمه اطهار :doa(4): این نماز حالت اکسیر پیدا میکند.

..........

حالا که بحث نماز جعفر طیار :doa(6): و ایه الله العظمی بهجت :ghodesa: شد خوب است بگویم که ایه الله العظمی بهجت :ghodesa: هر روز حدود ظهر این نماز را میخواندند.

حمید صلواتی;529452 نوشت:
خواهرم کنیز بی بی زینب
تمامی پاسخ ها را که بهتون نوشته بودند خوندم و احساس می کنم که شرایط خواهرشما دقیقاً شبیه شرایط من در 8 سال پیش هست زمانی که من هم با اعتقاد به کلاسهای خودباوری و یوگا و مدیتیشن و عرفانهایی که هدفشون عمدتاً ارائه یک بسته آماده و سریع مثل فست فود برای رسیدن به خدا هست نمازم رو به مدت یکسال ترک کردم و تا حدی ضد خانواده و مادرم که تحصیلات حوزوی هم داشتند بد شدم که تصمیم به ترک منزل گرفتم که به خاطر نداشتن هیچ حامی اینکارو نکردم 4 سال متاهل شدم و نزدیک به یک سال چنان علاقه مند به موضوعات و عرفان اسلام و مهدوی شناسی و اسلام شناسی شدم که هیچ کس باور نمیکنه.

اول از همه خدمتتون بگم بنده حقیر معتقدم نگران نباشید و مطمئن باشید با توسل به اهل بیت و خدا حتماً حال خواهرتون از شما هم بهتر خواهد شد
بنده معتقدم وقتی کسی دچار فتنه ای میشه خصوصاً از فتنه آخر الزمان خداوند می خواد اون شخص رو ترفیع درجه بده و انشالا با نظر به تجربیات خودم پیش بینی می کنم ایشان انشالا رشد و کمال نسبت به دین پیدا خواهند کرد دلیل دارم ولی نمیخوام زیاد سخنرانی کنم
بنده 8 سال بطور جدی در اکثر عرفانها نه به عنوان یک محقق و بلکه به عنوان یک پرتوجو شاگردی کردم و الان دیدم نسبت به دین اول مدیون دعاهای مادرم و دوم مدیون تجربیات اون عرفانهای کاذب هستم.
راهکار بنده به شما:
1-از مادرتون بخواین خواهرتون رو دعا کنه
2-اگر تصمیم دارید خواهرتون رو زودتر از این عرفان ها دور کنید قبل از هرگونه نهی از منکر باید برخوردی عام گرایانه نه دین گرایانه داشته باشید چون متوجه شدم ایشون از سبک و آداب دین و ظاهر دین خوششون نمیاد (البته یه حدس هست ولی احتمال میدم عرفان حلقه رو ایشون دنبال میکنه)و برای این برخورد باید خودتون هم بشین هم منزلت خواهرتون اما مواظب باشید اعتقادهای خودتون هم زیر سوال نره چون چنان شک هایی در عرفانهای نوظهور در دین ایجاد میشه که اگر خودتون ایمان علمی و عملی نداشته باشید و صرفاً کلامی باشه چه بسا هر کسی، پیر و جوان یا مومن و کافر نمیشناسه و منکر میکنه
شیطان هم با این همه مقام خود و این همه عبادت و سجده های طولانی تنها یک شک منجر شد اون رو از عرش به فرش بیاره پس پیشنهاد میکنم واگذار کنید به اهل بیت پیامبر ایشان خود راه هموار و صحیح رو در جلوی پای ایشون میزارن و انشالا مایه افتخار خانواده بشن
3-و مورد آخر اگه میخواین حرفتون اثر داشته باشه با خواهرتون با توصیه علم روانشناسی میگم به صورت والد به کودک صحبت نکنید شما بالغید و باید با بالغ خواهرتون حرف بزنید مثال بزنم:
اگر مدام یک کودک از آمپول و قرص بترسد مادر با نهی و الزام و جدیت او را وادار می کند که آمپول بزنه این میشه ارتباط والد به کودک
حالا اگه یه مرد گنده از آمپول ترس داشته باشه یا اعتقاد نداشته باشه آیا با زور میشه اون رو وادار به انجام اون کار کرد؟ علم روانشناسی میگه اون کودک بالغ شده و باید با زبان بالغ با اون حرف زد نه والد تا تاثیر دیده شود. اگر خواهر شما تصور کند هنوز تصمیم های او را جدی نمی گیرید و معتقدید هنوز بچه هست و با برخورد تند والد مواجهش کنید او هم با شدت فراوانی مثل کودک با شما لج می کند و حتی تا مرض آسیب به خود و اطرافیان پیش می رود بهترین عملکرد برای برخورد با این موضوع برخورد بالغانه هست.
توجه داشته باشید همسنهای خواهرتون تاثیر بیشتر از شما خواهند گذاشت خصوصاً جنس مخالف، برای ازدواج تصمیم خانواده شما صحیح هست چون فرزند در نهایت هر چهره و اعتقادی داشته باشد اصولاً به ریشه خودش (اعتقاد و تربیت خانواده) بر خواهد گشت پس در انتخاب همسر کار درستی انجام دادید و همین موضوع به خواهرتون هم بر می گردد که عاقبت به اصل خودش بر می گردد و کمی در این مسیر ممکن است شما و خانواده راحرس دهد اما انشاا... امام عصر حواسشون به همه بچه شیعه ها هست و همه ما رو هدایت خواهند نمود.

ببخشید زیادی پرحرفی کردم...


سلام جناب آقای صلواتی بزرگوار صحبتاتون خییییلی بهم امید داد خیییلی خوشحال شدم ، برای شما هم خوشحالم که راهتونو پیدا کردین، الحمدلله :Labkhand:
همه امید و توسلم به آقا صاحب الزمانه میدونم که آقا هیچ وقت دست رد به سینم نمیزنه و همچنین اربابم اباعبدالله علیه السلام، ارباب کشتی نجاته و همیشه قسمش میدم به اون کربلایی که خواهرمو دعوت کرد، که خودش برش گردونه و رهاش نکنه.
خدایا بحق امام حسین همه ما رو در دینت ثابت قدم نگه دار:Doaa:

موضوع قفل شده است