راه هایی جهت تقویت اراده

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
راه هایی جهت تقویت اراده

با عرض سلام و احترام
متاسفانه مشکلی که مدتی با ان رو به رو هستم از دست دادن قدرت اراده ام می باشد.
دوستان من واقعا نمی تونم جلوی خودم بایستم و کارهایی که باید را انجام دهم.... یعنی درس هایم را بخونم......
برنامه هایی که می نویسم را اجرا نمی کنم..... عین بچه های خردسال نیاز دارم که کسی روی اجرای برنامه هایم نظارت کند!..... واقعا نمی دونم چرا اینجوری شدم......برای حل مشکل به خودم گفتم چه ناظری بهتر از خدا.... بیا هر روز صبح با خدا برنامه هات را هماهنگ کن و شب گزارش..... ولی متاسفانه هر روز شکست می خورم.......
دوستان عاجزانه از شما درخواست راهنمایی دارم......
چه کار کنم تا قدرت اراده از دست رفته ام را بدست بیاورم؟ چرا نیاز دارم که کسی روی انجام کارهایم نظارت کند تا انجامش بدم؟! چگونه این مشکل را حل کنم؟؟؟

و به طور مختصر باید بگویم که مشکل از جایی شروع شد که در رشته مورد علاقه ام در دانشگاه قبول نشدم.... سال پیش فارغ التحصیل شدم.... در نهایت تصمیم گرفتم که یکی از گرایش های رشته کارشناسی را برای ارشد انتخاب کنم.... و 4 روز دیگه هم ازمون دارم!.... متاسفانه هنوز جزوه های کلاس کنکورم را کامل نخوندم... نصفه نیمه.... خیلی ناراحت و مضطرب و پشیمان هستم......

واقعا چگونه قدرت اراده از دست رفته ام را بازیابم؟ به خانواده که نمی تونم بگویم!.... با دوستانم هم امکان برنامه ریزی کردن ندارم.... چون من گرایش متفاوتی را انتخاب کردم.... و یک جلسه هم مشاوره رفتم که خیلی سودی نداشت... پیشنهاد کردند کلاس کنکور ثبت نام کنم و جلوی خودم بایستم!
ولی نمی تونم بایستم!... واقعا روم نمیشه حضوری برم پیش مشاور و بگم من ناتوان در اجرای برنامه هایم بعد از یک عمر زندگی هستم.
واقعا زندگی ام متوقف شده..... غیرقابل توصیف.... و واقعا از دست خودم خسته شدم.....
مشاوره انلاین مطمئن سراغ دارید که بتوانم مدتی جهت تقویت اراده باهاشون مشاوره کنم؟
استدعا دارم این بنده گمراه خدا را راهنمایی بفرمایید.

:crying::crying::crying::crying::crying::crying::crying::crying::crying::crying:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

.pashiman;526741 نوشت:
با عرض سلام و احترام

متاسفانه مشکلی که مدتی با ان رو به رو هستم از دست دادن قدرت اراده ام می باشد.
دوستان من واقعا نمی تونم جلوی خودم بایستم و کارهایی که باید را انجام دهم.... یعنی درس هایم را بخونم......
برنامه هایی که می نویسم را اجرا نمی کنم..... عین بچه های خردسال نیاز دارم که کسی روی اجرای برنامه هایم نظارت کند!..... واقعا نمی دونم چرا اینجوری شدم......برای حل مشکل به خودم گفتم چه ناظری بهتر از خدا.... بیا هر روز صبح با خدا برنامه هات را هماهنگ کن و شب گزارش..... ولی متاسفانه هر روز شکست می خورم.......
دوستان عاجزانه از شما درخواست راهنمایی دارم......
چه کار کنم تا قدرت اراده از دست رفته ام را بدست بیاورم؟ چرا نیاز دارم که کسی روی انجام کارهایم نظارت کند تا انجامش بدم؟! چگونه این مشکل را حل کنم؟؟؟

و به طور مختصر باید بگویم که مشکل از جایی شروع شد که در رشته مورد علاقه ام در دانشگاه قبول نشدم.... سال پیش فارغ التحصیل شدم.... در نهایت تصمیم گرفتم که یکی از گرایش های رشته کارشناسی را برای ارشد انتخاب کنم.... و 4 روز دیگه هم ازمون دارم!.... متاسفانه هنوز جزوه های کلاس کنکورم را کامل نخوندم... نصفه نیمه.... خیلی ناراحت و مضطرب و پشیمان هستم......

واقعا چگونه قدرت اراده از دست رفته ام را بازیابم؟ به خانواده که نمی تونم بگویم!.... با دوستانم هم امکان برنامه ریزی کردن ندارم.... چون من گرایش متفاوتی را انتخاب کردم.... و یک جلسه هم مشاوره رفتم که خیلی سودی نداشت... پیشنهاد کردند کلاس کنکور ثبت نام کنم و جلوی خودم بایستم!
ولی نمی تونم بایستم!... واقعا روم نمیشه حضوری برم پیش مشاور و بگم من ناتوان در اجرای برنامه هایم بعد از یک عمر زندگی هستم.
واقعا زندگی ام متوقف شده..... غیرقابل توصیف.... و واقعا از دست خودم خسته شدم.....
مشاوره انلاین مطمئن سراغ دارید که بتوانم مدتی جهت تقویت اراده باهاشون مشاوره کنم؟
استدعا دارم این بنده گمراه خدا را راهنمایی بفرمایید.


:crying::crying::crying::crying::crying::crying::crying::crying::crying::crying:


بسمه تعالی
با تقدیم سلام و تحیت و نیز عرض خوش آمد محضر جنابعالی
ضمن پوزش بابت تاخیر پیش آمده، برداشتی که بنده از مجموع فرمایشات شما دارم این است که " کمال گرایی "، " ذهن فاجعه ساز " و "داشتن توقع بالا از خود" ، عامل اساسی سردرگمی و بازداری شما است!
لذا پیشنهاد می شود؛
_ از تمرکز بر یک موضوع خاص اجتناب کنید و اجازه ندهید این تمرکز شما را از سیار عرصه ها باز بدارد
_ به تفریح و نشاط روانی خود توجه بیشتری داشته باشید. این امر مستلزم آن است که فرصتهای تعریف شده ای را به علاقمندیهای خود اختصاص دهید
_ برای رسیدن به هدف، آن را به بخشهای کوچک تر تقسیم کنید و از گامهای کوچک شروع کنید.
_ موفقیت را منحصر در موضوع یا رشته ای خاص نبینید، لازمه این امر این است که فردی منعطف باشید و برای علاقمندیها و اولویتهای خود، یک پیوستار داشته باشید. اجازه ندهید، نرسیدن به اولویت اول، شما را از پرداختن به دیگر اولویتها باز بدارد.
_ از ناکامی ها فاجعه نسازید و آن را بخش طبیعی و اجتناب ناپذیر زندگی بدانید. به اینگونه موارد می توان به دیده یک تجربه نگاه کرد
_ برای خود ارزش و احترام بیشتری قائل شوید، و موفقیتهای خود را بیشتر ببینید

در پناه خدای متعال موفق باشید

سلام دوست عزیز درد شما رو استاد بزرگ گفتن و من درمانش را برایت تجویز میکنم درمان اراده با نماز حل میشود نماز باعث آرامش روح و فکر میشود طبق آیه قرآن خداوند میفرمایند : از نماز کمک بگیرید

.pashiman;526741 نوشت:
با عرض سلام و احترام

متاسفانه مشکلی که مدتی با ان رو به رو هستم از دست دادن قدرت اراده ام می باشد.
دوستان من واقعا نمی تونم جلوی خودم بایستم و کارهایی که باید را انجام دهم.... یعنی درس هایم را بخونم......
برنامه هایی که می نویسم را اجرا نمی کنم..... عین بچه های خردسال نیاز دارم که کسی روی اجرای برنامه هایم نظارت کند!..... واقعا نمی دونم چرا اینجوری شدم......برای حل مشکل به خودم گفتم چه ناظری بهتر از خدا.... بیا هر روز صبح با خدا برنامه هات را هماهنگ کن و شب گزارش..... ولی متاسفانه هر روز شکست می خورم.......
دوستان عاجزانه از شما درخواست راهنمایی دارم......
چه کار کنم تا قدرت اراده از دست رفته ام را بدست بیاورم؟ چرا نیاز دارم که کسی روی انجام کارهایم نظارت کند تا انجامش بدم؟! چگونه این مشکل را حل کنم؟؟؟

و به طور مختصر باید بگویم که مشکل از جایی شروع شد که در رشته مورد علاقه ام در دانشگاه قبول نشدم.... سال پیش فارغ التحصیل شدم.... در نهایت تصمیم گرفتم که یکی از گرایش های رشته کارشناسی را برای ارشد انتخاب کنم.... و 4 روز دیگه هم ازمون دارم!.... متاسفانه هنوز جزوه های کلاس کنکورم را کامل نخوندم... نصفه نیمه.... خیلی ناراحت و مضطرب و پشیمان هستم......

واقعا چگونه قدرت اراده از دست رفته ام را بازیابم؟ به خانواده که نمی تونم بگویم!.... با دوستانم هم امکان برنامه ریزی کردن ندارم.... چون من گرایش متفاوتی را انتخاب کردم.... و یک جلسه هم مشاوره رفتم که خیلی سودی نداشت... پیشنهاد کردند کلاس کنکور ثبت نام کنم و جلوی خودم بایستم!
ولی نمی تونم بایستم!... واقعا روم نمیشه حضوری برم پیش مشاور و بگم من ناتوان در اجرای برنامه هایم بعد از یک عمر زندگی هستم.
واقعا زندگی ام متوقف شده..... غیرقابل توصیف.... و واقعا از دست خودم خسته شدم.....
مشاوره انلاین مطمئن سراغ دارید که بتوانم مدتی جهت تقویت اراده باهاشون مشاوره کنم؟
استدعا دارم این بنده گمراه خدا را راهنمایی بفرمایید.


:crying::crying::crying::crying::crying::crying::crying::crying::crying::crying:


سلام دوست من ... سعی میکنم تجربیاتم رو در اختیارت قرار بدم ...

1- شما اشتباه کردین که در درون رشته ای تحصیل کردین که نسبت بهش علاقه نداشتین ... کمی رویه اطرافیانت دقت کن ... تمامی انسانها کار و حرفه ای رو انتخاب کردند که نسبت بهش علاقه دارند ... کسی مکانیک قبول شده داره برنامه نویسی میکنی ... شخصی مهندسی خاک خونده داره کاره عمران میکنه ... شخصی روانشناسی خونده داره بساز بفروشی میکنه ... و بدتر اینکه شما دارین ادامه تحصیل میدین در درون رشته ای که اصلا دوسش ندارین ... به شخصه و با توجه به تجربیات خودم دارم بهتون میگم که اشتباه ترین کاره ممکن رو میکنین ... کاره آدم باید عشقش باشه ... اگر کاره انسان عشقش نباشه ... نمیتونه رویه کارش تمرکز کنه ... انرژی به خرج بده ... تا به سر انجام برسونتش ... پس بنابراین به نظره من فوق لیسانس برای شما اشتباه هست ... مگر اینکه فکرت این باشه بخوای در درون یک جایه دولتی استخدام بشی یا اینکه در اون زمینه جایی پارتی داشته باشی ... در غیر اینصورت به نظره من بهتر هست دنبال تحصیلات تکمیلی نری .

2- همه انسانها دنبال کاری میرن که اون کار رو دوست دارن ... میدونم الان ته دلت داری با خودت میگی ... من که نتونستم در درون رشته دلخواه خودم قبول بشم ... پس چجوری میتونم رشته ای که بهش علاقه دارم رو ادامه بدم ... این مساله اصلا چیزه مهمی نیست ... اگر واقعا شما به رشته بخصوصی علاقه داشته باشین خیلی سریع میتونین در درون اون رشته پیشترفت کنین ... من لیسانسم سخت افزار کامپیوتر بود ... زمانیکه در درون دانشگاه تحصیل میکردم متوجه شدم علایقم بیشتر به سمت الکترونیک هست ... بعدش به صورت مستمع آزاد از استاد درس اجازه میگرفتم و در درون کلاس ها حاضر میشدم ... زمانیکه من لیسانس سخت افزارم رو گرفتم ... میتونم بگم لیسانس الکترونیکم رو هم گرفتم .

3- من الان تقریبا 10 سالی میشه که دارم کار میکنم ... در این 10 ساله هم تقریبا 6 ... 7 جایی کار کردم ... پروژه گرفتم و ... ولی تا حالا یک بار ... تاکید میکنم یک بار نشده کسی از من تقاضای مدرک لیسانس کرده باشه ... هر جا رفتم مصاحبه ... کمی باهام صحبت کردند ... ازم خواستند کارهایی که انجام دادم رو براشون بازگو کنم ... و درنهایت ازم خواستن مدت 1 ماه به صورت آزمایشی باهاشون همکاری داشته باشم تا تستم کنن ببینن میتونم از عهده اون کار بر بیام یا نه ... خیلی جاها هم بوده که من رفتم طرف رشته اش مثلا صنایع بوده ولی داشته کاره برنامه نویسی ( کاره مورد علاقش ) رو میکرده ... پس بنابراین غصه این رو نخور که رشته تحصیلیت با رشته ای که دوسش داری فرق میکنه .

4- پیشنهادم بهت این هستش که لیسانست رو گرفتی ... بری در مورد رشتت تحقیق کنی ... چارت دانشگاهیه رشته ات رو از دانشگاهی که توش درس خوندی بگیری .... نهایتا 20 تا 25 واحد بدرد بخور در درون هر رشته وجود داره ... اون واحد ها رو مشخص کنی ... و شروع کنی به یادگیریشون ... بعدش هم در درون موسساتی ثبت نام کنی تا نسبت به رشته تحصیلیت واقعا با سواد بشی ... مثلا اگر نرم افزار کامپیوتر رشته دلخواهت باشه ... با 2 سال سپری کردن در درون موسسات و یادگرفتن زبانهای برنامه نویسی واقعا خیلی بیشتر از یک لیسانس نرم افزار حرفی برای گفتن خواهی داشت .

5- و اما در مورده اراده ... اراده یک ابزاری هست که در درون ما نهادینه شده ... شما در درون پستت به این موضوع اشاره کردین که نمیتونین اراده تون ضعیف شده ... اراده یک ساختاری داره که حتما باید اون ساختار در موردش رعایت بشه وگرنه خوده اراده باعث تضعیف خودش میشه ... هر اراده ای که به خرج میدی باید بهت جواب بده ... اگر ارده ای که خرج میکنی بهت جواب نده ... به مرور زمان اراده ات ضعیف میشه ... پس بنابراین یا ارده به خرج نده ... یا فرمی رو براش اندیشه کن که مطمئن باشی اراده ات مورد تائید قرار میگیره ... حالا شده با تائید مامان جونت ... شده با تائید نمره 20 ... شده با تائید یه بستنی قیفی که برای خودت میخری ... وگرنه ارادت ضعیف میشه .

6- این موضوع رو میخواستم حتما برات تعریف کنم ... من قبلا ها پیش یه دکتر فوق تخصص ریه میرفتم ... این دکتر خودش یه بیمارستان در تهران داره ... ایشون نزدیک 40 تا 50 تا مغازه دارن ... یه بیمارستان دارن ... و انسان خیلی خیلی خوبی هم هستند و به خیلی ها هم کمک میکنن ... ایشون الان تقریبا 60 سالشون هست ... ایشون هر روز راس ساعت 5 صبح در مطبشون حاضر میشن ... و تقریبا تا ساعت 12:30 شب دارن کار میکنن ... یعنی تقریبا روزی دارن 20 ساعت کار میکنن ... ولی آدمهایی مثله خودم رو مبینیم که روزی 3 تا 4 ساعت کار میکنن خسته و کوفته میشن و اراده شون از بین میره ... من مدتی رو در مورد این موضوع تحقیق کردم و متوجه شدم مهمترین علتش یک چیز هست ... ایشون از اراده ای که خرج میکنن نتیجه میگیرن ... پول در میارن ... به دیگران محبت میکنن ... انسان بهتری میشن ... بنابراین تحریک میشن ... اردشون قویتر میشه و میتونن در این سن و سال اینچنین مثله تراکتور کار کنند .

7- صحبت بعدی که میخوام براتون بکنم این هستش که اراده یک قدرت هست و باید بلد باشی ازش استفاده کنی ... معمولاا همه ما یک مقدار مشخصی اراده داریم ... و اگر از حدش بگذره کم میاریم ... پس راه حل چی هست ... راه حل این هست که ابزار سازی کنیم ... راه حل این هست که قوانین طبیعت رو بشناسیم و همسو با اوها حرکت کنیم ... مثلا کسی تصمیم میگیره از اینطرف دریاچه بره اونطرف دریاچه ... کسی تمام مسیر رو شنا میکنه ... کسی دیگر یه قایق میسازه ... کسی دیگر یه قایق اجاره میکنه ... کسی دیگر جت اسکی سوار میشه کله مسیر ور هم عشق و حال میکنه و .... پس مهمترین قسمت استفاده کردن از ارده این هست که قوانین رو بشناسی و بر اساس قوانی برای خودت ابزار سازی کنی و برخی جاها هم ماشین ها یا ابزارهات رو اجاره کنی .

در نهایت میتونم بهت بگم اگر برنامه ات رو نمیتونی اجرا کنی .... مشگل از برنامه هست .... نه مشگل از تو .... باید بتونی قوانینی که بر رویه شما تاثیر گذار هستن رو به خوبی بشناسی و برنامه ای منوط به اون قوانین برای خودت بنویسی ... و خاطره آخرم مطمئنا برات مفید هست حتما بخونش ....

من الان 30سالم هست ... زمانی 26 سالم بود و در جایی استخدام شده بودم ... یه پسره بود 24 سالش بود و مدیر ما بودش ... این آقا با این سن و سالش ... بر رویه تمامی علوم الکترونیک avr , arm ,dsp ,fpga , .... تسلط عجیبی داشت ... من خودم رو نابغه دهر میدونستنم و فکر میکردم هیچ کسی نمیتونه اراده و نبوغ من رو داشته باشه ... ولی ایشون با اون سنه خیلی کمشون میتونم بگم رویه تمامی علوم الکترونیک تسلط داشت ... من واقعا برام سوال بود که ایشون چجوری در اون سن کمشون تونسته بودند بر رویه تمامی اون علوم تسلط داشته باشند ... چجوری فراموش نمیکردند و ... بعدها فهمیدم ... ایشون تو خونشون موسسه زدن و با چند تا از دوستانشون اونجا رو میگردونن ... ایشون به خودشون 1 ماه وقت میدادند مثلا avr رو یاد بگیرند ... بعد از اون 1 ماه از طریق موسسشون تبلیغ میکردند که تدریس avr میکنند ... اینجوری میشد که هم تشویق میشدند ... هم پول در میاوردند ... و هم تحریک میشند که هر چه زودتر و سریعتر رشد کنند .... تازه در درون همون موسسه ارتباطات خیلی مفیدی رو پیدا میکردند و در درون همون موضوع باعث رشد کردنشون میشد ...

نهایت صحبتم ...
نباید از قدرت اراده ات استفاده کنی ... به هیچ وجه ... به قول یکی از اساتید علم اقتصاد ... آدم هیچ وقت از سرمایه اش استفاده نمیکنه .... تنها از اراده ات باید استفاده کنی تا محیط رو برای خودت درست بچینی ... اگر محیط رو درست بچینی ... خوده محیط برات یک سرمایه میشه ... در اینصورت مثله قایقی که بادبان داره ... اتوماتیک در درون دریا حرکت میکنی و نیازی به پارو زدن نخواهی داشت ....

با سپاس
شما راه تحصیلیت اشتباه رفتی
مثل خیلی از ماها که به اجبار یه راه رو ادامه میدیم.
من هم این مشکل رو داشتم
اما جبرانش کردم
شما هم تا دیر نشده جبران کن.

سلام

استاد محترم فرمودند...

شما یک عملی را برای خود انتخاب کنید که هرروز انجامش دهید... و با خود عهد ببندید سَرم برود این کار را انجام خواهم داد

اميدوار;532969 نوشت:
بسمه تعالی
با تقدیم سلام و تحیت و نیز عرض خوش آمد محضر جنابعالی
ضمن پوزش بابت تاخیر پیش آمده، برداشتی که بنده از مجموع فرمایشات شما دارم این است که " کمال گرایی "، " ذهن فاجعه ساز " و "داشتن توقع بالا از خود" ، عامل اساسی سردرگمی و بازداری شما است!
لذا پیشنهاد می شود؛
_ از تمرکز بر یک موضوع خاص اجتناب کنید و اجازه ندهید این تمرکز شما را از سیار عرصه ها باز بدارد
_ به تفریح و نشاط روانی خود توجه بیشتری داشته باشید. این امر مستلزم آن است که فرصتهای تعریف شده ای را به علاقمندیهای خود اختصاص دهید
_ برای رسیدن به هدف، آن را به بخشهای کوچک تر تقسیم کنید و از گامهای کوچک شروع کنید.
_ موفقیت را منحصر در موضوع یا رشته ای خاص نبینید، لازمه این امر این است که فردی منعطف باشید و برای علاقمندیها و اولویتهای خود، یک پیوستار داشته باشید. اجازه ندهید، نرسیدن به اولویت اول، شما را از پرداختن به دیگر اولویتها باز بدارد.
_ از ناکامی ها فاجعه نسازید و آن را بخش طبیعی و اجتناب ناپذیر زندگی بدانید. به اینگونه موارد می توان به دیده یک تجربه نگاه کرد
_ برای خود ارزش و احترام بیشتری قائل شوید، و موفقیتهای خود را بیشتر ببینید

در پناه خدای متعال موفق باشید


سلام
این قسمت های قرمز رنگ رو متوجه نشدم؟

الهه خشم;562847 نوشت:
سلام دوست من ... سعی میکنم تجربیاتم رو در اختیارت قرار بدم ...

1- شما اشتباه کردین که در درون رشته ای تحصیل کردین که نسبت بهش علاقه نداشتین ... کمی رویه اطرافیانت دقت کن ... تمامی انسانها کار و حرفه ای رو انتخاب کردند که نسبت بهش علاقه دارند ... کسی مکانیک قبول شده داره برنامه نویسی میکنی ... شخصی مهندسی خاک خونده داره کاره عمران میکنه ... شخصی روانشناسی خونده داره بساز بفروشی میکنه ... و بدتر اینکه شما دارین ادامه تحصیل میدین در درون رشته ای که اصلا دوسش ندارین ... به شخصه و با توجه به تجربیات خودم دارم بهتون میگم که اشتباه ترین کاره ممکن رو میکنین ... کاره آدم باید عشقش باشه ... اگر کاره انسان عشقش نباشه ... نمیتونه رویه کارش تمرکز کنه ... انرژی به خرج بده ... تا به سر انجام برسونتش ... پس بنابراین به نظره من فوق لیسانس برای شما اشتباه هست ... مگر اینکه فکرت این باشه بخوای در درون یک جایه دولتی استخدام بشی یا اینکه در اون زمینه جایی پارتی داشته باشی ... در غیر اینصورت به نظره من بهتر هست دنبال تحصیلات تکمیلی نری .

2- همه انسانها دنبال کاری میرن که اون کار رو دوست دارن ... میدونم الان ته دلت داری با خودت میگی ... من که نتونستم در درون رشته دلخواه خودم قبول بشم ... پس چجوری میتونم رشته ای که بهش علاقه دارم رو ادامه بدم ... این مساله اصلا چیزه مهمی نیست ... اگر واقعا شما به رشته بخصوصی علاقه داشته باشین خیلی سریع میتونین در درون اون رشته پیشترفت کنین ... من لیسانسم سخت افزار کامپیوتر بود ... زمانیکه در درون دانشگاه تحصیل میکردم متوجه شدم علایقم بیشتر به سمت الکترونیک هست ... بعدش به صورت مستمع آزاد از استاد درس اجازه میگرفتم و در درون کلاس ها حاضر میشدم ... زمانیکه من لیسانس سخت افزارم رو گرفتم ... میتونم بگم لیسانس الکترونیکم رو هم گرفتم .

3- من الان تقریبا 10 سالی میشه که دارم کار میکنم ... در این 10 ساله هم تقریبا 6 ... 7 جایی کار کردم ... پروژه گرفتم و ... ولی تا حالا یک بار ... تاکید میکنم یک بار نشده کسی از من تقاضای مدرک لیسانس کرده باشه ... هر جا رفتم مصاحبه ... کمی باهام صحبت کردند ... ازم خواستند کارهایی که انجام دادم رو براشون بازگو کنم ... و درنهایت ازم خواستن مدت 1 ماه به صورت آزمایشی باهاشون همکاری داشته باشم تا تستم کنن ببینن میتونم از عهده اون کار بر بیام یا نه ... خیلی جاها هم بوده که من رفتم طرف رشته اش مثلا صنایع بوده ولی داشته کاره برنامه نویسی ( کاره مورد علاقش ) رو میکرده ... پس بنابراین غصه این رو نخور که رشته تحصیلیت با رشته ای که دوسش داری فرق میکنه .

4- پیشنهادم بهت این هستش که لیسانست رو گرفتی ... بری در مورد رشتت تحقیق کنی ... چارت دانشگاهیه رشته ات رو از دانشگاهی که توش درس خوندی بگیری .... نهایتا 20 تا 25 واحد بدرد بخور در درون هر رشته وجود داره ... اون واحد ها رو مشخص کنی ... و شروع کنی به یادگیریشون ... بعدش هم در درون موسساتی ثبت نام کنی تا نسبت به رشته تحصیلیت واقعا با سواد بشی ... مثلا اگر نرم افزار کامپیوتر رشته دلخواهت باشه ... با 2 سال سپری کردن در درون موسسات و یادگرفتن زبانهای برنامه نویسی واقعا خیلی بیشتر از یک لیسانس نرم افزار حرفی برای گفتن خواهی داشت .

5- و اما در مورده اراده ... اراده یک ابزاری هست که در درون ما نهادینه شده ... شما در درون پستت به این موضوع اشاره کردین که نمیتونین اراده تون ضعیف شده ... اراده یک ساختاری داره که حتما باید اون ساختار در موردش رعایت بشه وگرنه خوده اراده باعث تضعیف خودش میشه ... هر اراده ای که به خرج میدی باید بهت جواب بده ... اگر ارده ای که خرج میکنی بهت جواب نده ... به مرور زمان اراده ات ضعیف میشه ... پس بنابراین یا ارده به خرج نده ... یا فرمی رو براش اندیشه کن که مطمئن باشی اراده ات مورد تائید قرار میگیره ... حالا شده با تائید مامان جونت ... شده با تائید نمره 20 ... شده با تائید یه بستنی قیفی که برای خودت میخری ... وگرنه ارادت ضعیف میشه .

6- این موضوع رو میخواستم حتما برات تعریف کنم ... من قبلا ها پیش یه دکتر فوق تخصص ریه میرفتم ... این دکتر خودش یه بیمارستان در تهران داره ... ایشون نزدیک 40 تا 50 تا مغازه دارن ... یه بیمارستان دارن ... و انسان خیلی خیلی خوبی هم هستند و به خیلی ها هم کمک میکنن ... ایشون الان تقریبا 60 سالشون هست ... ایشون هر روز راس ساعت 5 صبح در مطبشون حاضر میشن ... و تقریبا تا ساعت 12:30 شب دارن کار میکنن ... یعنی تقریبا روزی دارن 20 ساعت کار میکنن ... ولی آدمهایی مثله خودم رو مبینیم که روزی 3 تا 4 ساعت کار میکنن خسته و کوفته میشن و اراده شون از بین میره ... من مدتی رو در مورد این موضوع تحقیق کردم و متوجه شدم مهمترین علتش یک چیز هست ... ایشون از اراده ای که خرج میکنن نتیجه میگیرن ... پول در میارن ... به دیگران محبت میکنن ... انسان بهتری میشن ... بنابراین تحریک میشن ... اردشون قویتر میشه و میتونن در این سن و سال اینچنین مثله تراکتور کار کنند .

7- صحبت بعدی که میخوام براتون بکنم این هستش که اراده یک قدرت هست و باید بلد باشی ازش استفاده کنی ... معمولاا همه ما یک مقدار مشخصی اراده داریم ... و اگر از حدش بگذره کم میاریم ... پس راه حل چی هست ... راه حل این هست که ابزار سازی کنیم ... راه حل این هست که قوانین طبیعت رو بشناسیم و همسو با اوها حرکت کنیم ... مثلا کسی تصمیم میگیره از اینطرف دریاچه بره اونطرف دریاچه ... کسی تمام مسیر رو شنا میکنه ... کسی دیگر یه قایق میسازه ... کسی دیگر یه قایق اجاره میکنه ... کسی دیگر جت اسکی سوار میشه کله مسیر ور هم عشق و حال میکنه و .... پس مهمترین قسمت استفاده کردن از ارده این هست که قوانین رو بشناسی و بر اساس قوانی برای خودت ابزار سازی کنی و برخی جاها هم ماشین ها یا ابزارهات رو اجاره کنی .

در نهایت میتونم بهت بگم اگر برنامه ات رو نمیتونی اجرا کنی .... مشگل از برنامه هست .... نه مشگل از تو .... باید بتونی قوانینی که بر رویه شما تاثیر گذار هستن رو به خوبی بشناسی و برنامه ای منوط به اون قوانین برای خودت بنویسی ... و خاطره آخرم مطمئنا برات مفید هست حتما بخونش ....

من الان 30سالم هست ... زمانی 26 سالم بود و در جایی استخدام شده بودم ... یه پسره بود 24 سالش بود و مدیر ما بودش ... این آقا با این سن و سالش ... بر رویه تمامی علوم الکترونیک avr , arm ,dsp ,fpga , .... تسلط عجیبی داشت ... من خودم رو نابغه دهر میدونستنم و فکر میکردم هیچ کسی نمیتونه اراده و نبوغ من رو داشته باشه ... ولی ایشون با اون سنه خیلی کمشون میتونم بگم رویه تمامی علوم الکترونیک تسلط داشت ... من واقعا برام سوال بود که ایشون چجوری در اون سن کمشون تونسته بودند بر رویه تمامی اون علوم تسلط داشته باشند ... چجوری فراموش نمیکردند و ... بعدها فهمیدم ... ایشون تو خونشون موسسه زدن و با چند تا از دوستانشون اونجا رو میگردونن ... ایشون به خودشون 1 ماه وقت میدادند مثلا avr رو یاد بگیرند ... بعد از اون 1 ماه از طریق موسسشون تبلیغ میکردند که تدریس avr میکنند ... اینجوری میشد که هم تشویق میشدند ... هم پول در میاوردند ... و هم تحریک میشند که هر چه زودتر و سریعتر رشد کنند .... تازه در درون همون موسسه ارتباطات خیلی مفیدی رو پیدا میکردند و در درون همون موضوع باعث رشد کردنشون میشد ...

نهایت صحبتم ...
نباید از قدرت اراده ات استفاده کنی ... به هیچ وجه ... به قول یکی از اساتید علم اقتصاد ... آدم هیچ وقت از سرمایه اش استفاده نمیکنه .... تنها از اراده ات باید استفاده کنی تا محیط رو برای خودت درست بچینی ... اگر محیط رو درست بچینی ... خوده محیط برات یک سرمایه میشه ... در اینصورت مثله قایقی که بادبان داره ... اتوماتیک در درون دریا حرکت میکنی و نیازی به پارو زدن نخواهی داشت ....


عالیه. ممنون

خیلی تاپیک مفیدیه:Gol:

موضوع قفل شده است