عشق از اول سرکش و خونی بود...

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عشق از اول سرکش و خونی بود...

بسم رب الشهداء و الصدیقین

تا حالا نه اسمی از شما به گوشم خورده بود و نه تصویری از شما دیده بودم...
شاید به این خاطر بود روزی هم که خبر شهادتت را شنیدم در دلم آب از آب تکان نخورد!!! آخر این دل را با عشاق چکار؟!
ناخواسته تصاویرت را بعد از شهادت دیدم، دلم پر آشوب شد و چشمانم اشک آلود...
از آن روز تا بحال تو میهمان دل تاریکم هستی! بر دلم آتش افکندی و چشمان کم سویم را با زلال اشک شستشو دادی!

آری سردار بی نشان! آری...

یادمان مدافع حریم حرم شهید حاج عبدالله اسکندری

و سیعلموا الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

راستی سردار با این محاسن سفید تو را به کارزار چه؟! مگر جوانی ات را با جهاد سپری نکردی؟ بس نبود؟ مگر الان زمان عافیت و بازنشستگی ات نبود؟! مگر برخی نمی گویند نبرد و جهاد مربوط به دوره نوجوانی و جوانی یعنی همان دوره غلبه عواطف و احساسات است که بعد از آن هم پشیمان بشوی که چرا رفتم؟؟!! تو از سر خدا دست برنمی داری یا خدا از سر تو؟!!

سردار! موها و محاسنت را که می بینم، تصویر حبیب برایم تداعی می شود، حبیب پسر مظاهر ...

و سیعلموا الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

در این دوران هم یاران برای ارباب سر می دهند.
چه عاقبت بخیری خدا قسمت کند.:Gol: