جمع بندی آیا نفرین شده ام؟؟؟

تب‌های اولیه

39 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا نفرین شده ام؟؟؟

سلام

معضل انتخاب مورد برای ازدواج برای جوانان امروزی وجود داره. ولی برای من یه جور دیگه هست. من قبل از اینکه تصمیم برای ازدواج بگیرم با یه دختر نجیب و محجبه توی دانشگاه آشنا شدم در واقع جزء شاگردام بود و با اینکه بسیار مقید بود ولی به سرعت و قبل از اینکه بتونم خونواده ام رو برای ازدواج آماده کنم یه دل نه صد دل عاشق من شد و انصافا هم دختر بسیار خوبی بود. ولی امان از نظر خانواده ام که مخالفت کردند و من هم برای اینکه از نظر خانواده سرپیچی نکرده باشم بعد از خواستگاری رسمی که انجام شد (به دروغ) بهش گفتم هیچ علاقه ای بهت ندارم و در حالی که مثل بارون اشک می ریخت بهم گفت : " هیچ وقت کاری نکن که دعای بد پشت سر خودت و خانوادت باشه. بعدا که هر جا رفتی جواب منفی شنیدی به حرف من می رسی". ضمناً اون دختر هم پدرش رو که توی انقلاب ضربه خورده بود و جانباز به حساب میومد یک ماه قبل از آشناییمون از دست داده بود

با اجازتون الان سه سال آزگاره که دارم دنبال دختر خوب میگردم و بیش از 35 مورد خواستگاری رسمی رفتم ولی یا من نمیپسندم یا طرف مقابل یا خانواده من یا خانواده طرف مقابل. فکر میکنم از طرف اون دختر نفرین شدم. حالا شما بگید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟ خسته شدم از بس گشتم و دلخواهم رو پیدا نکردم.

آیا نفرین شده ام و یا دلیل چیز دیگریست؟ من اصلا قصد ظلم کردن به اون دختر رو نداشتم....

[=microsoft sans serif]همانطور که می دانید دعا دو نوع است گاهی مثبت وگاهی منفی دعای مثبت همان طلب خیر برای خود و دیگران است اما دعای منفی طلب مرگ وناکامی وبدبختی برای دیگران است که همان نفرین نامیده می شود.لازم است بدانیم که نفرین فقط یک واکنش بی تأثیر نیست، بلکه واکنشی است با آثار و تبعات سخت و شدید که شخص باید مواظب باشد گرفتار آن نشود.

در آموزه های اسلام به ما توصیه شده است که ازفضیلت عفو وگذشت بهره ببریم ولب به نفرین نگشاییم.
خداوند متعال مى‏ فرماید: " وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ"؛ [1] آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند، آیا دوست نمى‏دارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است!
هنگامی که از این زوایه به مسئله نگاه می کنیم، نفرین در حق مسلمان توصیه نمی شود.همان گونه که دعا برای استجابت، شرایطی دارد،نفرین نیز این گونه است؛ یعنی اگر شخصی به مجرد این که از طرف کسی مورد اذیت و آزار قرار گرفت، یا دلش شکسته شد و نفرین کرد، لاجرم باید نفرینش اجابت شود، قطعاً این گونه نیست!

بنابراین چنانچه نفرین کسی بجا باشد ممکن است عوارضش در این دنیا نصیب انسان شود اما اگرنفرین بجا نباشد هرچقدر هم که نفرین کننده اصرار بر این امر داشته باشد بی فایده است.

امام صادق (ع) می فرماید: "اتَّقُوا دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ فَإِنَّ دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ تَصْعَدُ إِلَى السَّمَاء"؛ [2] از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می رود.

بنابراین اگر به کسی ظلمی نماییم واو ما را نفرین کند نتیجه ی آن را در زندگی خود خواهیم دید.

در رابطه با موردی که فرمودید در مرحله ی اول لازم است مشخص شود که شما خطا واشتباهی در این امر داشته اید یا نه ؟ از ظاهر انچه فرمودید چنین بر می آید که شما هیچ گناهی را مرتکب نشده اید و ازدواج نکردن با آن خانم به دلیل مخالفت خانواده ،حقی را از ایشان تضییع ننموده است.بنابراین در این شرایط نفرین کردن ایشان تاثیری در زندگی شما ندارد چرا که بحق نمی باشد.
ولازم است توجه کنید تا زمانی که این تلقین نادرست در ذهن شما وجود داشته باشد شرایط برای شما سخت وسخت تر خواهد شد پس سعی شما بر این باشد که تلقین بد را حذف وبه جای آن توکل بر خدا و خوشبینی نسبت به آینده را جایگزین تلقین نمایید.[=microsoft sans serif]

[1] . نور، 22.
[2] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 90، ص 359، موسسة الوفاء، بیروت، 1409ق

هوالناظر

سلام این تاپیک رو هم مطالعه کنید:

[h=2]با توجه به آیات قرآن، آیا ما باید از خودمون مراقبت کنیم یا نه؟[/h]

از پاسخگویی شما بی نهایت سپاس گذارم. امیدوارم بتوانم به فرموده شما عمل کنم. ولی برایم بسیار عجیب است که افرادی که احتمال می دادم به راحتی به من جواب مثبت دهند متاسفانه جواب منفی دادند و این مورد مرا گیج کرده. من پسری آرام و خوش اخلاق هستم و افرادی که مرا می شناسند همیشه به من می گفتند خوش به حال کسی که همسر تو شود. جایگاه اجتماعی خوبی هم دارم. نمیدانم دلیل این جواب های منفی چیست؟؟؟

خدا خیرتان دهد
اللهم عجل لولیک الفرج...

سلام !
البته نباید از حق هم بگذریم که شما بااون جواب رد دادن اونم به اون صورت وبا دروغ دل اون دختر رو شیکوندید . شما حتی سعی نکردید که خانواده خودتونو مجاب کنید
وخیلی سریع مخالفت اونها رو قبول کردید و به دورغ به اون دختر معصوم گفتید که دوستش ندارید . شما هیچ عیبی دراون دخترندیده بودیدو بهانه ای برای مخالفت نداشتید
و قطعا" اونم از شما عکس العملی دیده بوده که یک دل نه صد دل عاشق شما شده .
وقتی خانواده شما بی دلیل دختری رو رد میکنه خب باید منتظرموردای مشابه اونم باشید . اما اینکه شما هم جواب رد می شنویدباید بگم که در همیشه روی یک پاشنه
نمی چرخه . بالاخره جایی باید شما هم اون حسی رو که به دیگران القاء میکنید از طرف دیگران ببینید .( منظورم همون حس مخالفت و رد کردن دختری بدون دلیل وبهانه )
راستی یه سئوال چطور دلتون اومد وقتی که دوستش داشتید به دروغ بهش بگید که دوستش ندارید و تا این اندازه اونو تحقیرکنید ؟ با عرض معذرت به شما برادر محترم
باید بگم که خود کرده را تدبیر نیست . شما به سختی دلی رو شیکوندیدچه بسا هنوزم در فکر شما باشه .

میشه بفرمایید چطور یکدفعه اون خانم عاشق شما شد؟
خوب حتما یک رابطه هر چند لسانیِ کوتاه مدت با ایشون برقرار کردید و حتما تو صحبتهاتون از قصد و علاقتون برای ایشون گفتید، ایشون هم یک خانم بی آلایش و عاطفی بودند و سریعا نسبت به شما دلداده شدند.
حال سوال من اینجاست آیا ازدواج سنتی هم اینگونه مشکلات را دارد؟
اگر قبل از روبرو شدن با آن دختر، با خانواده خود مطرح می کردید و اجازه میدادید که آنها تحقیقات و بررسیهای خودشان را شروع کنند و بعد ایشان را مورد بررسی های شخصی قرار می دادید، آنوقت هم چنین مشکلی پیش می آمد؟
مسئله شما که تمام شده و انشالله برای هر دو طرفتان ختم به خیر گشته و مشکلاتی که بیان کردید به زودی حل شود.
ولی روی سخنم با نفس خودم است که از ماجرای شما درس بگیرم که بعضی چیزها مدرنش به درد نمی خورد، علی الخصوص ازدواج!

با سلام به دوستان محترم m_d و afshan

توی حرفام گفته بودم که ایشون جزء شاگردای من بود. من کلاس فوق برنامه توی دانشگاه برگزار میکردم و بیش از 100 نفر دانشجو سر کلاس من مینشست و از اونجایی که توی دانشگاهمون شخصیت محبوبی بودم طبیعی بود خیلیا باهام ارتباط لسانی در حیطه کاری برقرار کنن و همزمان در دل علاقه هایی به من پیدا کنن ( اینا رو اصلا محض تعریف از خود نمیگم فقط میخوام بگم چطوری اون دختر به من علاقه مند شد)

من قبل از آشنایی با این دختر با خانواده مطرح کرده بودم ولی مخالفت کرده بودند ( نه با این دختر بلکه کلا با ازدواج کردن من مخالف بودند ) . دلیل مخالفت خانواده شاغل نبودن من بود. به من گفته بودن اول برو دنبال کار بعد ازدواج. من ته دلم قرص بود که با توجه به توانایی هایی که دارم شغل پیدا میکنم. ولی اون زمان از طریق یکی از دوستان خبر داشتم که دختره خواستگار زیاد داره. از طرفی هم از این میترسیدم که اگه ازش خواستگاری نکنم یه وقت اون پیشقدم بشه و اصلا دوست نداشتم این اتفاق بیافته. روز به روز بهم نزدیک تر میشد و به زبان بی زبانی بهم میگفت ازم خواستگاری کن. منم بالاخره علی رغم مخالفت های خانواده ازش خواستگاری غیر رسمی کردم.

ماجراهای بعدی طولانی هست. فقط همینو بهتون بگم که با این دلیل به دروغ بهش گفتم دوستش ندارم که شاید بتونه یه مدتی که من خانواده ام رو راضی میکنم دوری منو تحمل کنه. آخه هر روز میگفت " کی میای خواستگاری رسمی؟ من دیگه طاقت ندارم" منم این کار رو کردم تا شاید بتونه فراموشم کنه. غافل از اینکه در نهایت همین سیاست غلطی که پیش گرفتم باعث شد در عرض سه ماه منو فراموش کنه و به یکی دیگه بله بگه. اینکه بله گفتنش به خاطر فراموش کردن من بود یا نه نمیدونم.

در مورد اقداماتم هم برای راضی کردن خانواده برای خواستگاری باید بگم یک بار به مدت 26 ساعت اعتصاب غذا کردم تا اینکه خانواده راضی شد که به خواستگاری بره ولی چون به حالت اجباری خواستگاری رفتند جوابشون از قبل مشخص بود. خانواده من میرفتند تا به دنبال نقطه ضعفی از خانواده دختر بگردن و منو راضی کنن که فکر این دختر رو از سرم بیرون کنم. بعد از خواستگاری هم گفتند این دختر به دردت نمیخوره. منم وقتی دیدم راضی کردن خانواده به زمان احتیاج داره و این دختر هم اصلا صبر و تحمل نداره این دروغ رو بهش گفتم.

اللهم عجل لولیک الفرج...

با سلام

به هر حال اشتباهاتی هم شما و هم آن خانم و هم خانواده شما مرتکب شدید. و الان باید جور آن را بکشید. همانطور که الان مطمئنا آن دختر می کشد! (کسی که آنقدر به شما علاقه داشته وقتی ظرف 3 ماه به دیگری جواب مثبت می دهد فقط و فقط یک معنا دارد: میخواسته به شما ثابت کند آنقدرها هم که شما فکر می کنید وابسته به شما نبوده که در عوض آن علاقه، شما غرورش را آنچنان شکسته اید! )

اون دختر با عجله و کم صبریش و شما با رفتارهای بچه گانه تون با خانواده بجای گفتگوی عاقلانه و منطقی برای راضی کردن اونا! و خواستگاری غیر رسمیتون قبل از آماده کردن خانواده تون! و خانواده شما با بی توجهیشون به شرایط شما و علاقه آن دختر به شما! در حالی که به نظر میرسه تمام ملاکای لازم رو داشته (بجز اینکه اون به شما علاقه مند بود و این از نظر اونا اشتباه بوده!) نشان دادید که اون زمان شما بسیار ناپخته و خام بوده اید!

اما این موضوع نفرین! مطمئنا واقعیت دارد و شما تا مدتی گرفتار آه آن دختر هستید! اما نگران نباشید، خدا بزرگتر و مهربان تر از آن است که شما را نبخشد! فقط باید از ته دل توبه کنید و سعی کنید با شناخت بهتر خودتان رفتار صحیحتری در پیش گرفته و به جای اینکه مرتب پشت سر هم هر جایی که رسیدید خواستگاری برید، با دقت نظر و تحقیق کامل به خواستگاری دختری برید که با شرایط شما مناسبتر باشه.

اینطوری احتمال زیادی وجود داره که موفق به یک ازدواج مناسب با یه شخص مناسب بشید.
ما هم براتون دعا می کنیم مشروط به اینکه هر وقت ازدواج کردید بیایید اینجا و به ما هم خبر بدید و شیرینی شو تنها تنها نخورید!
موفق باشید.

javaneh1986;525568 نوشت:
بیش از 35 مورد خواستگاری رسمی رفتم

سلام
برای اینکه شان خودتون رو سبک نکنید همین مطلب رو دیگه نه پیش دیگران ونه خودتون مطرح نکنید
سلامتی روح روانتان را تجدید کنید
برای ازدواج کمی تامل کنید تا خدا راهش را به شما نیز نشان دهد.
از دعای خیر مادر وپدر بهره ببرید
این رو هم بگم توصیه شده زیاد استغفار کنید و خواسته تان را از خدا طلب کنید.
التماس دعا

دل شکستن یک حق الناس است.

تا میتوانی دلی به دست اور دل شکستن هنر نیست
دل به دست اوردن چقدر سخت و دل شکستن چه اسون.

کافیه کسی که دلش را شکسته اید گفته باشد خدا خیرش ندهد.

با احترام به نظر و فرمایشات همه عزیزان باید بگم من از کرده خود پشیمانم ولی به نظرم بزرگترین مجازاتی که ممکن بود برای من پیش بیاد پیش اومده منظورم از دست دادن اون دختر هست. ضمن اینکه من اصلا قصد ظلم کردن نداشتم و نیت قلبیم رسیدن به اون دختر بود. میخواستم از روی یه جوی عریض بپرم و نیاز داشت که یکم عقب برم تا بتونم پرش خوبی انجام بدم.

از یه روحانی در مورد شرایط اجابت نفرین پرسیدم ایشون گفتند اگر توبه کنم خدا توابه و برام مثال قوم حضرت یونس (ع) رو زدند که با اینکه حضرت یونس (ع) پیامبر خدا بودند و در پیش خدا مقاماتی داشتند، اما وقتی قومشون رو نفرین کردند خدا نفرین حضرت رو قبول نکرد و چون در اون قوم پشیمانی رو میدید اونا رو به عذاب گرفتار نکرد.

باسلام

صرف بی نتیجه بودن درخواستگاری نمینونه نشانه بدی باشه پس امید داشته باش که بهترازاین نصیبت میشه.....

javaneh1986;528276 نوشت:
با احترام به نظر و فرمایشات همه عزیزان باید بگم من از کرده خود پشیمانم ولی به نظرم بزرگترین مجازاتی که ممکن بود برای من پیش بیاد پیش اومده منظورم از دست دادن اون دختر هست. ضمن اینکه من اصلا قصد ظلم کردن نداشتم و نیت قلبیم رسیدن به اون دختر بود. میخواستم از روی یه جوی عریض بپرم و نیاز داشت که یکم عقب برم تا بتونم پرش خوبی انجام بدم.

از یه روحانی در مورد شرایط اجابت نفرین پرسیدم ایشون گفتند اگر توبه کنم خدا توابه و برام مثال قوم حضرت یونس (ع) رو زدند که با اینکه حضرت یونس (ع) پیامبر خدا بودند و در پیش خدا مقاماتی داشتند، اما وقتی قومشون رو نفرین کردند خدا نفرین حضرت رو قبول نکرد و چون در اون قوم پشیمانی رو میدید اونا رو به عذاب گرفتار نکرد.

وقتی توبه میکند انسان باید حقوق را ادا کند.
ادای حق الناسی همچون دل شکستن دلجویی از شخص دل شکسته است.

در بیت شریفه ایه الله العظمی بهجت :ghodesa: ایشان حتی به کشتن مگس و پشه هم اعتراض میکرد و چنانچه فرزند ایشان مگسی را میکشت پس از اعتراض برای رفع بلا صدقه میدادند.

BABY;528391 نوشت:
وقتی توبه میکند انسان باید حقوق را ادا کند

در ادای حقوق مفسده هایی وجود دارد که بعید می دانم کسی تجویز کنید. دلجویی من از این دختر به معنی یادآوری دوران شیرین !! گذشته هم برای خودم و هم برای ایشان می باشد. من که فکر نمی کنم این کار درست باشد. روحانی در این مورد توبه کردن و طلب حلالیت از خدا را تجویز کرده است.

javaneh1986;525568 نوشت:
سلام

معضل انتخاب مورد برای ازدواج برای جوانان امروزی وجود داره. ولی برای من یه جور دیگه هست. من قبل از اینکه تصمیم برای ازدواج بگیرم با یه دختر نجیب و محجبه توی دانشگاه آشنا شدم در واقع جزء شاگردام بود و با اینکه بسیار مقید بود ولی به سرعت و قبل از اینکه بتونم خونواده ام رو برای ازدواج آماده کنم یه دل نه صد دل عاشق من شد و انصافا هم دختر بسیار خوبی بود. ولی امان از نظر خانواده ام که مخالفت کردند و من هم برای اینکه از نظر خانواده سرپیچی نکرده باشم بعد از خواستگاری رسمی که انجام شد (به دروغ) بهش گفتم هیچ علاقه ای بهت ندارم و در حالی که مثل بارون اشک می ریخت بهم گفت : " هیچ وقت کاری نکن که دعای بد پشت سر خودت و خانوادت باشه. بعدا که هر جا رفتی جواب منفی شنیدی به حرف من می رسی". ضمناً اون دختر هم پدرش رو که توی انقلاب ضربه خورده بود و جانباز به حساب میومد یک ماه قبل از آشناییمون از دست داده بود

با اجازتون الان سه سال آزگاره که دارم دنبال دختر خوب میگردم و بیش از 35 مورد خواستگاری رسمی رفتم ولی یا من نمیپسندم یا طرف مقابل یا خانواده من یا خانواده طرف مقابل. فکر میکنم از طرف اون دختر نفرین شدم. حالا شما بگید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟ خسته شدم از بس گشتم و دلخواهم رو پیدا نکردم.

آیا نفرین شده ام و یا دلیل چیز دیگریست؟ من اصلا قصد ظلم کردن به اون دختر رو نداشتم....

اگر اینقد به نظر خانوادتون پایدار بودید چرا از لحظه اول بهشون نگفتید تا اون دختر بیچاره که پدرشو به تازگی از دست داده بود تو اون شرایط بهتون وابسته نمیشد؟

چطور تو مدت کوتاه بهتون علاقه مند شد،یعنی شما هیچ حرکتی حرفی بهش نزدید که خیلی بعید بنظر میرسه.

دل مؤمن جایگاه خداست کم و زیادشو کار نداریم که به درجه ایمان بستگی داره ولی همون که اون دختر نجیب و باحیا بوده یعنی ی گوشه ی دلش خدا رو داشته. با شکستن دلش اونم

به این طریق خدا رو شکستید.

شما که اینقد به خانوادتون وابسته اید که حاضرید بخاطرشون به عشقتون دروغ بگید باید از اول بهشون میگفتید.

از ماست که برماست

مهبان;528888 نوشت:
با شکستن دلش اونم

به این طریق خدا رو شکستید.


خدا توی دلهای شکسته جای داره
مقام قهاریت خدا و عزت خدا یعنی این که قوی وبدون شکست میباشد.
پس شکست وغم برای خدا راه نداره.بهتر از این مثل که گفتم استفاده کنید
تشکر

aAa71;529017 نوشت:
خدا توی دلهای شکسته جای داره
مقام قهاریت خدا و عزت خدا یعنی این که قوی وبدون شکست میباشد.
پس شکست وغم برای خدا راه نداره.بهتر از این مثل که گفتم استفاده کنید
تشکر

منظورم حرمت مومن شکستن حرمت خدا رو شکستنه

خدا که شکستنی نیست. .ولی رابطه ما با خدا دورشدنی و شکستنی و قطع شدنی میتونه باشه.

خدا همه جا حضور داره بدون اینکه صفات سلبی و ثبوتیش تغییر کنه.ناظر به همه چی هست. وای از اون روزی که مظلومی برای داد خواستن به خدا پناه ببره درصورتیکه هیچکسو نداشته باشه

دوستان فرمایشات همه رو قبول دارم. ولی هر چی بوده الان تموم شده و من راه چاره رو جستجو میکنم نه تکرار خاطرات تلخ. اگه من کار بدی انجام دادم در عوض طرف مقابل هم بی تقصیر نبوده. اگه خدا بخواد فقط به دل شکسته اون دختر رسیدگی کنه و به دل پاره پاره من توجهی نداشته باشه که این از عدل خدا به دوره چه برسه به فضل خدا.

خیلی دلم میخواست برای یکبار هم که شده اون دختر رو میدیدم و ازش میپرسیدم که واقعا نفرینم کرده یا نه و اگر نفرین کرده ازش طلب حلالیت بخوام ولی مثل روز برام روشنه که این کار اشتباه محضه و زنده شدن خاطراته. اون لابد الان مشغول زندگی هست و زندگیش ای شالا که خوب پیش میره. دلم نمیخواد خرابش کنم.حتی یکبار تصمیم گرفتم از یه نفر بخوام که میانجی بشه و حرفای منو به گوشش برسونه ولی بازم پشیمان شدم. دوستان محترم و کارشناسان عزیز سایت سرزنش خیلی شنیدم بیشتر دوست دارم کمکم کنید تا سرزنش. راه چاره چیه؟ من نباید به همسر دلخواهم ( که خدا گفته برای اینکه ایمانتون کامل بشه باید ازدواج کنید) برسم؟

javaneh1986;525568 نوشت:
معضل انتخاب مورد برای ازدواج برای جوانان امروزی وجود داره. ولی برای من یه جور دیگه هست. من قبل از اینکه تصمیم برای ازدواج بگیرم با یه دختر نجیب و محجبه توی دانشگاه آشنا شدم در واقع جزء شاگردام بود و با اینکه بسیار مقید بود ولی به سرعت و قبل از اینکه بتونم خونواده ام رو برای ازدواج آماده کنم یه دل نه صد دل عاشق من شد و انصافا هم دختر بسیار خوبی بود. ولی امان از نظر خانواده ام که مخالفت کردند و من هم برای اینکه از نظر خانواده سرپیچی نکرده باشم بعد از خواستگاری رسمی که انجام شد (به دروغ) بهش گفتم هیچ علاقه ای بهت ندارم و در حالی که مثل بارون اشک می ریخت بهم گفت : " هیچ وقت کاری نکن که دعای بد پشت سر خودت و خانوادت باشه. بعدا که هر جا رفتی جواب منفی شنیدی به حرف من می رسی". ضمناً اون دختر هم پدرش رو که توی انقلاب ضربه خورده بود و جانباز به حساب میومد یک ماه قبل از آشناییمون از دست داده بود
[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]

وقتی میگیم واقعا نجیب و مقید یعنی کسی که سری در اسمانها داره و به اصطلاح دل و احساسش به اندازه اسمان وسیع بوده و هست .
نفرین یک نفر تا این حد مخرب نیست مگر اینکه !!! عصمت و ابرویی زیر سوال رفته باشه و خدا بخواد که درس بعد از ازمایش به شما بده ...

تا توانی دل بدست آر دل شکستن هنر نمی باشد !!!
دلی شکسته شده و حالا کمترین کاری که میتونیم بکنیم اینه که منبعد جای دل شکستن دل به دست اریم و درین ثواب زیاده روی یا اسراف نکنیم که مبادا به گناه و عذاب کشیده بشه ...

خیلی از جوونای امروز 20 - 25 سال خودشونو زیر سایه خدا و پدر و مادر با عزت نفس بین زرورق حفظ می کنند
ولی متاسفانه تا پیشنهاد یا بوی ازدواج به مشامشون میرسه از خود بیخود حریم شکنی میکنن .
گاها تا حدی پیش میرن که حتی ااگر ازدواج هم صورت بگیره بعد از یک هفته دیگه هیچ احساسی نسبت به هم ندارند
چون بدون ظرفیت سازی زیاده خواهی و زیاده روی کردن ... [/]

[=&quot]نکته ای که مجددا لازم هست به ان توجه کنیم این است که اول باید جرم ثابت شود وبعد به دنبال تعیین مجازات باشیم .صرف گریه کردن واحساساتی شدن وداشتن عواطف بسیار در یک جریان نمی توان بنا را بر این گذاشت که دلی شکسته شده وحقی تضییع شده است این که می گویند خداوند در دل شکسته جای دارد منظور جایی است که به خاطر تضییع حقی اشکی سرایز شده باشد ویا دلی شکسته باشد در جریانی که مطرح فرمودید با توجه به اطلاعاتی که از این جریان به ما دادید ظاهرا شما در ایجاد علاقه دخالتی نداشته اید وقول و وعده ای از جانب شما وجود نداشته است وعلاقه ی شدید از سمت طرف مقابل بوده است بنابراین به هر دلیل که شما به این ازدواج جواب منفی دادید حقی را ضایع ننموده اید وبنابراین مشمول نفرین آن شخص نخواهید بود. در ضمن دیدار دوباره وارتباط مجدد شما حتی برای کسب حلالیت صحیح نمی باشد وشما می توانید با دعا کردن واستغفار وطلب عفو برای خود وایشان از خداوند طلب بخشش نمایید. (برای آگاهی نسبت به عواملی که منجر به عدم موفقیت شما در امر ازدواج می شود لطفا سوال خود را در گروه مشاوره مطرح فرمایید.)

[="Arial"][="Black"]سلام خیلی خیلی ناراحت کننده هست اتفاقی که براتون افتاده ,
اما کسی که آدم رو دوست داشته باشه هر چقدر هم که دلش رو بشکنه بازم براش نفرین نمی کنه , شما دور ادور یه اطلاعی بگیرین ببینید زندگی اش خوبه یا نه
نا امیدی از طرف شیطان هستش
فقط به درگاه خدا گریه کنید و ازش بخواهید راه چاره ای جلو تون بذاره و گشایشی در کارتون ایجاد شه
مهم نیست که تو گذشته چه اتفاقی افتاده , نهم اینکه همه حق دارن برای شروعی دوباره تلاش کنن و سعی کنن بهترین ها رو برای خودشون بدست بیارن
[/]

سلام
در مورد اینکه نتونستید تا حالا ازدواج کنید 2 دلیل به نظرم میرسه :
1- هوز عاشق اون خانم هستید و نمیتونید کسی دیگر را انتخاب کنید ولی دارید این موضوع را از خودتون هم پنهان می کنید.
2-عشق ایشان از دل شما خارج شده ولی باورتان به نفریت ایشان مانع میشه که بتونید کسی دیگر را انتخاب کنید . یعنی خودتون دارید برای خودتون (یا اطرافیانتان)انرژی منفی میفرستید.
اما راه حل پیشنهادی:
آنطور که از فرمایشتان استنباط کردم, هنوز از شرایط زندگی ایشان اطمینانی ندارید, لذا پیشنهاد می کنم یک اطلاع دقیق از اینکه آیا واقعا ازدواج کرده یا نه بدست بیارید.
{احتمال اینکه شخصی که اینهمه عاشق باشد(مخصوصاً یک خانم) بتونه 3 ماهه با کسی دیگر ازدواج کنه ضعیفه.}
اگر هنوز مجرده میتونید ......
اگر ازدواج کرده و از زندگیش راضی هستش میتونید با ایشان به همراه یکی از خواهرانتان و یا ...ملاقاتی داشته باشد ولی عنوان نکنید که نفرین شما مانع زندگی من شده و میتونید بفرمائید که هنوز قصد ازدواج ندارید و آنموقع هم نداشتید و فقط به خاطر اینکه شما را رنجاندم میخوام ازتون حلالیت و رضایت بگیرم.
این کار را به این دلیل میگم بکنید که اگر تلقینی در ذهن از ایشان دارید اینطوری برطرف میشه و اگر هم عشقی از ایشان دارید در اینصورت اگر مجرده میتونید شما و خانواده تان تجدید نظری بکنید و اگر هم ازدواج کرده که میتونید راحتتر ایشان را از دل خود خارج کنید و به فکر یک آیند بهتر دیگری باشید.
-------------------------------
اما دو نکته در خلال این ماجرا به ذهن من میرسه که نقاط روشن داستان هستند.
1-شما علیرغم اشتیاق شدیدتان به ایشان به احترام والدین خود پا بر دل خود گذاشتید و این خیلی با ارزش هستش , اگرچه آن خانم ناراحت شدند ولی به قول جناب سینا شما حقی از ایشان پایمال نکردید, مگر اینکه امیدهای واهی و قولهایی به ایشان داده باشید که .....
رضالله فی رضالوالدین...بنا براین چطور ممکن است که شما با کسب رضایت خدا به یک زندگی نفرین شده رسیده باشید.....و عنده جمیع خیر الدنیا والآخره ....
2-در مورد خانمی که برای این شکست توانسته خواستگار خود و خانواده اش را نفرین کند برای ازدواج جای تامل دارد و چه بسا خدا خواسته شما را از یک زندگی تلخ نجات دهد......افرادی که متاهل هستند می دانند که این عشق جوانی که به دور از واقعیات زندگی و در دوران رویایی جوانی ایجاد میشود به سرعت از بعد از ازدواج از بین می رود و اگر طرفین واقعا همکفو و مناسب هم باشند , عشقی از نوعی دیگر ایجاد خواهند کرد که به زندگیشان صفا و صمیمیت خواهد داد و اگر هم اختلاف فکری و اخلاقی داشته باشند که زندگیشان جهنم خواهد شد .

سینا;537268 نوشت:
نکته ای که مجددا لازم هست به ان توجه کنیم این است که اول باید جرم ثابت شود وبعد به دنبال تعیین مجازات باشیم .صرف گریه کردن واحساساتی شدن وداشتن عواطف بسیار در یک جریان نمی توان بنا را بر این گذاشت که دلی شکسته شده وحقی تضییع شده است این که می گویند خداوند در دل شکسته جای دارد منظور جایی است که به خاطر تضییع حقی اشکی سرایز شده باشد ویا دلی شکسته باشد در جریانی که مطرح فرمودید با توجه به اطلاعاتی که از این جریان به ما دادید ظاهرا شما در ایجاد علاقه دخالتی نداشته اید وقول و وعده ای از جانب شما وجود نداشته است وعلاقه ی شدید از سمت طرف مقابل بوده است بنابراین به هر دلیل که شما به این ازدواج جواب منفی دادید حقی را ضایع ننموده اید وبنابراین مشمول نفرین آن شخص نخواهید بود. در ضمن دیدار دوباره وارتباط مجدد شما حتی برای کسب حلالیت صحیح نمی باشد وشما می توانید با دعا کردن واستغفار وطلب عفو برای خود وایشان از خداوند طلب بخشش نمایید. (برای آگاهی نسبت به عواملی که منجر به عدم موفقیت شما در امر ازدواج می شود لطفا سوال خود را در گروه مشاوره مطرح فرمایید.)

سلام علیکم استاد بزرگوار،
یعنی گفتن دروغ ایشان که البته مصلحتی هم بود است و نه منفعتی اثبات جرم نمی‌کند؟ خوب ایشان گفته‌اند که خودشان خواستگاری غیر رسمی از دختر کرده بودند، دختر بی‌تاب خواستگاری رسمی ایشان بوده است ... بعد ناگهان ... به دختر گفته می‌شود که اصلاً‌ دوست ندارم! معلوم است که اگرچه مصلحت‌اندیشی شده است و سعی شده است رعایت همه‌جانبه‌ای انجام شود ولی گفتن اینکه دوستت ندارم بعد از ابراز علاقه و خواستگاری غیر رسمی نشان می‌دهد ایشان در چنان وضعیت بغرنجی به لحاظ روحی بوده‌اند که نتوانسته‌اند به هیچ وجه در مدیریت بحران موفق باشند و کاری که کرده‌اند اگرچه به عمد نبوده ولی لطمه‌ی سنگینی را به دختر وارد کرده است. حالا اگر کسی به اشتباه کار خطایی بکند که به زندگی دیگران لطمه وارد شود آیا این جرم نیست؟ هست! مثل تصادف منجر به فوت که هرگونه قتل غیرعمد که مجازات دارد. به هر حال شخص خطاکار ضامن حق ضایع شده است، اگرچه تعمدی هم نداشته باشد ...

اما در این مورد خاص به قول خود ایشان معذرت خواهی از آن دختر دیگر دیر شده و مفسده دارد، حتی با فرض اینکه آن دختر برای انتقام از ایشان رفته باشند با کس دیگر ازدواج کرده باشند و هنوز دلشان پیش ایشان باشد باز اگر ایشان کوچکترین ندامتی از خودشان نشان دهند زندگی به کام آن دختر که دیگر الآن در عقد دیگری است هم سخت‌تر خواهد شد ... زندگی را برای شوهرش هم جهنم خواهد کرد ...

مشکل اینجاست که اصلاً‌پیدایش محبت قبل از ازدواج اشکال دارد ... نگاه کردن به جزئیات صورت و اندام و ... یکدیگر برای پسندیدن هم فقط وقتی مجاز است که مانعی در سر راه ازدواجشان نباشد و قصدشان ازدواج باشد، بنابراین اشکال در روابط بین ایشان با آن خانم به قبل از این مسأله‌ی آخر (که گفتن یک دروغ بود) باز می‌گردد، چه از طرف ایشان و چه از طرف آن خانم.

اما راه حل چیست؟ به قول خودشان هم پشیمان هستند و هم توبه کرده‌اند و هم خودشان هم متحمل سختی‌های زیادی شده‌اند ... اما راه حل الآن ایشان چیست؟ بنده‌ی حقیر که نمی‌دانم، اما حداقلش این است که از این همه سختی عبرت گرفته باشند (و باشیم) که هر کاری باید از راه درست و خداپسندانه‌ی خودش انجام بگیرد تا تبعات بعدی به دنبال نداشته باشد ... بعد نوبت می‌رسد به اینکه ناامیدی از رحمت خداوند هم‌پایه‌ی کفر است و نباید از رحمت خداوند ناامید شد ... مطلب سوم هم این است که ایشان الحمدلله ایمان خوبی دارند و در نتیجه می‌توانند امیدوار به خیری باشند که خداوند در سر راهشان قرار خواهند داد ولی به وقتش که گر خداوند ببندد ز حکمت دری ز رحمت گشاید در دیگری ... حداقلش این است که اگر ایشان این همه به خواستگاری نمی‌رفتند و جواب رد نمی‌دادند و نمی‌شنیدند و همان بار اول ازدواجشان سر می‌گرفت هرگز هم متوجه نمی‌شدند که جایی دلی را شکستند ... آن می‌شد استدراج و عذابش به بعد از مرگ موکول می‌شد و این یعنی خداوند ایشان را دوست دارد که در همین دنیا ایشان را متوجه کرده است ...

ایشان تعمدی نداشتند و اشتباه کردند، ما هم به خودمان باشد از این قبیل مسائل دور نیستیم، خداوند به همه‌ی ما رحم کند که نه کسی از ناحیه‌ی ما و نزدیکان ما به دردسر بیفتد و نه ما و نزدیکان ما از ناحیه‌ی کسی به دردسر بیفتیم. البته این دعا در مورد دشمنان دین خداوند نیست، چنانکه در دعای حج که برای ایام ماه مبارک وارد شده است هم آمده:
وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تَقْتُلَ بِي أَعْدَاءَكَ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِكَ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُكْرِمَنِي بِهَوَانِ مَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِكَ وَ لا تُهِنِّي بِكَرَامَةِ أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
و از تو میخواهم كه به وسيله من دشمنان خود و رسولت را به قتل رسانى، و از تو درخواست میكنم كه مرا گرامى دارى به خوار كردن آنکه خودت خواهی از خلقت، و خوار نكنى مرا به گرامى داشتن احدى از اوليائت

یا علی

باخیش;537276 نوشت:
اما کسی که آدم رو دوست داشته باشه هر چقدر هم که دلش رو بشکنه بازم براش نفرین نمی کنه

سلام علیکم،
این صحبت شما البته از جهاتی کاملا درسته ولی از جهاتی هم استثناء دارد و از جهات دیگری هم مصداقش خیلی وقتها اشتباه تشخیص داده می‌شود.
برای مثال اگر علاقه به صورت محبت حقیقی باشد این محبت در راستای محبت خداست و نسبت به خود انسان تعریف نمی‌شود، یعنی مثلاً چون او آدم خوبی است دوستش دارم نه اینکه خطایی کردم و وظیفه‌ی شرعی او برخورد با من بوده اما نه از حق خودش که از حق خدا یا دیگری گذشته و خطایم را نادیده گرفته و بخاطر این محبتش دوستش دارم. صورت‌های دنیایی‌تر محبت حقیقی محبتی است که خداوند به صورت تکوینی به افراد می‌دهد، مثل محبت مادر و پدر به فرزندانشان، این محبت‌ها هم با ظلم به ایشان از طرف محبوب به تنفر نمی‌انجامد اگرچه ضعف و نقصان پیدا کند، اما اگر ظلم از طرف بچه‌ها زیاد شود چه بسا به نفرین و عاق والدین هم منجر گردد.
اما عشق دوران جوانی قبل از شکل‌گیری رابطه‌ی ازدواج کم‌تر پیش می‌آید که یکی از دو حالت قبلی باشد، شورش از آن محبت‌ها بیشتر است، بروزش پر سر و صداتر است، اما مثل طبل توخالی است، بهره‌اش از حقیقت کمتر است. چنین عشق‌هایی است که حول منیت انسان‌هاست و به جای عزت دادن به انسان‌ها آنها را ذلیل می‌کند و مرزی مثل مو باریک با تنفر دارد، تا محل هم می‌گذارند جملات ناب عاشقانه است که رد و بدل می‌شود و همه تمجید از عاشقی و حرارت عشق، ولی یک کم‌محلی آب سردی است که به این آتش می‌ریزد و عشق زود جای خودش را به تنفر می‌دهد ...
حالا حقیر نمی‌دانم، این‌ها هم نظرات شخصی بود که شاید هم اشتباه باشند، اما مسلماً هر محبتی از آن عیار مد نظر شما برخوردار نیست.
یا علی

[="Arial"][="Black"]ولی تا اونجایی که من تو بقیه دیدم , آدم عشق اولش رو نمی تونه فراموش کنه , و خیلی سخته فراموش کردنش و هميشه یه جا تو قلب و ذهنت داره[/]

باخیش;537477 نوشت:
ولی تا اونجایی که من تو بقیه دیدم , آدم عشق اولش رو نمی تونه فراموش کنه , و خیلی سخته فراموش کردنش و هميشه یه جا تو قلب و ذهنت داره

در حالت کلی اگر به هم نرسیده باشند بله، ولی اگر رسیده باشند خیر ...

اگر هم نرسیده باشند باز چند حالت پیش می‌آید:
۱. شرایط نگذاشت به هم برسند اگرچه هر دو طرف تلاش کردند ...
۲. یکی از دو طرف به دیگری پشت کرد که به هم نرسیدند ...

تنفر در حالت دوم است که بروز پیدا می‌کند ... طرف می‌گوید دیگی که برای من نمی‌جوشد می‌خواهم برای کس دیگری هم نجوشد ... کامیابی که من یک طرفش نیستم می‌خواهم که اصلاً کامیابی نباشد ... بسیاری از جنایت‌ها هم از عشق و عاشقی شروع می‌شود ... البته اگر همان شخص خاطی دوباره اظهار ندامت کند و به رابطه بازگردد و بتواند این شخص را هم قانع کند که پشیمان شده است و غیره چه بسا باز تنفر به عشق بدل بشود ولی بی‌محلی دوباره باز این عشق جدید را به تنفری عمیق بدل می‌کند ... این تبدیل عشق و نفرت به هم به معنای این است که آن طرف خاطی هرگز جایگاه خود را در دل عاشق به کل از دست نمی‌دهد،‌به این معنی که هرگز برای آن شخص عاشق یک فرد معمولی مثل سایرین نمی‌شود، اما نه اینکه این جایگاه نیز همیشه جایگاه مهر و محبت باشد، بلکه می‌تواند جایگاه محبت باشد یا غضب، یا مورد عشق و محبت واقع خواهد شد و یا تنفر و کینه ...

قضیه شاید هم پیچیده‌تر از اینها باشد، حقیر در حد فهم خودم نظر دادم و اصراری بر درستی آن ندارم.
یا علی

owari;537502 نوشت:
بسیاری از جنایت‌ها هم از عشق و عاشقی شروع می‌شود

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما

از صحبت های زیبای شما استفاده کردم. بله من در پست های قبلی هم گفتم که متوجه خطای خودم هستم و دنبال راهی برای جبرانش هستم. یه سوال چرا سعی دارید که جرم و جنایت را به عشق پاک من پیوند بزنید. من هرگز قصد آزار آن دختر را نداشتم و تنها آرزویم رسیدن به او بود فقط راه را اشتباه انتخاب کردم و برای فردی که برای اولین بار به کسی دل میبندد ( البته امیدوارم همه اولین بارشان همان آخرین بارشان باشد ) کم تجربگی کردن زیاد دور از ذهن نیست. من میخواستم برای پریدن از جوی کمی عقب گرد کنم و پرش بهتری انجام دهم ولی....

*عارف*;537358 نوشت:
آنطور که از فرمایشتان استنباط کردم, هنوز از شرایط زندگی ایشان اطمینانی ندارید, لذا پیشنهاد می کنم یک اطلاع دقیق از اینکه آیا واقعا ازدواج کرده یا نه بدست بیارید.

نه جناب عارف من دیگه عاشق این دختر نیستم و او در حال حاضر زندگی خوبی دارد و از ازدواجش هم مطمئنم چون همسرش از دوستان من بود و خبرها رسید.

javaneh1986;537556 نوشت:
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما
...
یه سوال چرا سعی دارید که جرم و جنایت را به عشق پاک من پیوند بزنید. من هرگز قصد آزار آن دختر را نداشتم و تنها آرزویم رسیدن به او بود فقط راه را اشتباه انتخاب کردم و برای فردی که برای اولین بار به کسی دل میبندد ( البته امیدوارم همه اولین بارشان همان آخرین بارشان باشد ) کم تجربگی کردن زیاد دور از ذهن نیست. من میخواستم برای پریدن از جوی کمی عقب گرد کنم و پرش بهتری انجام دهم ولی....

سلام علیکم مؤمن،
طاعات و عبادات شما هم قبول درگاه حق ان شاء الله.
اصلاً چنین قصدی نداشتم و چنان سعیی هم نکردم، فقط پست اولم مستقیماً در رابطه‌ی با مسأله‌ی شما بود، باقی آنها درباره‌ی این بود که عشق و تنفر قابل تبدیل شدن به هم هستند و در نتیجه احتمال نفرین منتفی نیست، اما نه اینکه دیگر هر چه گفتم شما مصداقش باشید و در واقع مطمئن هستم که نیستید. مطمئن هم هستم که شما تعمدی در شکستن دل آن دختر نداشته‌اید. گاهی انسان می‌خواهد مسأله‌ای را حل کند و زیر بار فشار راه حلی را برمی‌گزیند اما می‌بیند که ای دل غافل قضیه خراب‌تر شد .... ظاهراً وضعیت شما هم اینطور بود ... اگرچه تعمدی نبودن رفع مسؤولیت نمی‌کند ولی در هر صورت ظاهراً در این مورد حلالیت خواستن هم مگر بعد از گذشت سالها از این واقعه نمی‌تواند گزینه‌ی خوبی باشد و طلب مغفرت برای ایشان و دعا کردن برای ایشان و صدقه دادن برایشان چه بسا گزینه‌های بهتری برای جبران مافات باشند. وضع شما را درک می‌کنم چون عقب‌نشینی برای پرش از جوبی که نتیجه‌اش افتادن در جوب دیگری شده باشد را تجربه کرده‌ام ...
اینها درس است برای همه‌ی ما ...
خداوند کمکتان کند، هم همسر خوبی پیدا کنید و هم رضایت خداوند را در آن زمینه کسب کنید و هم عاقبت خودتان و خانواده‌اتان و آن خانم و خانواده‌اشان ختم بخیر باشد و فرزندان مؤمن نصیبتان شود. شما هم ما رو دعا کنید که در نیازمندی و احساس فقر به رحمت خدا دل انسان به خدا نزدیک‌تر است. وضع شما الآن مثل حضرت موسی علیه‌السلام بعد از فرار از مصر است که وقتی برای دختران شعیب علیه‌السلام از چاه آب کشید به گوشه‌ای در سایه رفتند و فرمودند که خدایا به هر رحمتی که به سویم بفرستی محتاج و فقیرم:

فَسَقَىٰ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىٰ إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَ‌بِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ‌ فَقِيرٌ‌ [القصص، ۲۲]
موسی برای (گوسفندان) آن دو آب کشید؛ سپس رو به سایه آورد و عرض کرد: «پروردگارا! هر خیر و نیکی بر من فرستی، به آن نیازمندم!»

خدا هم چه زود هم برایش کار فراهم کرد و هم دامادشان کرد! خدا خودش سبب‌ساز هست نگران نباشید و علی الله فلیتوکل المؤمنون.
یا علی

سلام علیکم
میخواستم از کارشناس محترم تاپیک و عزیزان مطلع بپرسم اینکه میگند اگر نفرین کنی ممکنه به خودت برگرده هم درسته؟
آیا نفرین کردن عقوبت هم داره؟
مثلا من یه نفرین کردم و نفرینم هم به جا بوده حالا توی قیامت نظر خدا نسبت به نفرین من چیه؟مشکلی نیست یا مجازات میشم یا ....
اگر نفرینم به جا نبوده باشه چی؟توی قیامت به خاطرش بازخواست میشم؟
کلا توی قیامت چجوری به لحث نفرین رسیدگی میشه

muiacir;537600 نوشت:
سلام علیکم
میخواستم از کارشناس محترم تاپیک و عزیزان مطلع بپرسم اینکه میگند اگر نفرین کنی ممکنه به خودت برگرده هم درسته؟
آیا نفرین کردن عقوبت هم داره؟
مثلا من یه نفرین کردم و نفرینم هم به جا بوده حالا توی قیامت نظر خدا نسبت به نفرین من چیه؟مشکلی نیست یا مجازات میشم یا ....
اگر نفرینم به جا نبوده باشه چی؟توی قیامت به خاطرش بازخواست میشم؟
کلا توی قیامت چجوری به لحث نفرین رسیدگی میشه

سلام علیکم،
تا کارشناس محترم یا سایر دوستان پاسخ کافی بدهند نظر دست و پا شکسته‌ی خودم را می‌دهم و آن اینکه بله! بدون مجازات و تبعات برای خود شخص نفرین کننده هم نیست، مگر اینکه نفرین برای مقاصد خدایی باشد.
یعنی لعنت فرستادن (لعنت کردن یعنی دعا کردن برای دور بودن کسی از رحمت خدا و این نوعی نفرین است) به دشمنان خدا نه تنها تبعات منفی ندارد که مستحب هم هست (البته لعنت دشمنان خدا فرق دارد با لعنت کردن هر فاسقی که گناه می‌کند، چنین کسانی را حق نداریم لعن کنیم به صورت دعایی، اگرچه آنها به همان میزان که گناهکار هستند از رحمت خدا دور بوده و ملعون هستند، حتی ترک اولی هم می‌تواند ملعون کند کسی را از درجات بالای انسانی). اما اگر به نیت خدا نباشد و برای خود باشد حساب‌کشی خواهد داشت و در قیامت شخص باید جوابگو باشد، اگر به حق بوده باشد که هیچ وگرنه بدون مجازات نخواهد بود، با این وجود همان بازخواست شدن هم خودش سختی‌های زیادی دارد که معنی آن این است که تا می‌شود کسی را لعن نکرد باید نکرد.
به طور خاص در مورد عاق والدین داریم که پدر و مادری که فرزندشان را عاق کنند خودشان هم بی‌نصیب از تبعات این عاق کردن نخواهند ماند، خداوند به آنها خواهد گفت که به چه حقی آن بندگان خدا (فرزندانشان) را که امانت نزد ایشان بودند به سختی انداختند و راضی شدند به عذاب شدن آنها ...
حالا اگر اشتباه نکنم،
یا علی

owari;537451 نوشت:

سلام علیکم استاد بزرگوار،
یعنی گفتن دروغ ایشان که البته مصلحتی هم بود است و نه منفعتی اثبات جرم نمی‌کند؟ خوب ایشان گفته‌اند که خودشان خواستگاری غیر رسمی از دختر کرده بودند، دختر بی‌تاب خواستگاری رسمی ایشان بوده است ... بعد ناگهان ... به دختر گفته می‌شود که اصلاً‌ دوست ندارم! معلوم است که اگرچه مصلحت‌اندیشی شده است و سعی شده است رعایت همه‌جانبه‌ای انجام شود ولی گفتن اینکه دوستت ندارم بعد از ابراز علاقه و خواستگاری غیر رسمی نشان می‌دهد ایشان در چنان وضعیت بغرنجی به لحاظ روحی بوده‌اند که نتوانسته‌اند به هیچ وجه در مدیریت بحران موفق باشند و کاری که کرده‌اند اگرچه به عمد نبوده ولی لطمه‌ی سنگینی را به دختر وارد کرده است. حالا اگر کسی به اشتباه کار خطایی بکند که به زندگی دیگران لطمه وارد شود آیا این جرم نیست؟ هست! مثل تصادف منجر به فوت که هرگونه قتل غیرعمد که مجازات دارد. به هر حال شخص خطاکار ضامن حق ضایع شده است، اگرچه تعمدی هم نداشته باشد ...

یا علی


[=microsoft sans serif]
بهتر است کمی با دقت بیشتری مباحث را دنبال کنیم. دختر خانمی سر راه ایشان قرار می گیرد واتفاقا علاقه از جانب دختر شروع می شود واین اولین خطاست که متوجه ی این ارتباط می شود. ایشان قول ازدواج می دهند ونهایتا خانواده را راضی می کنند تا به خواستگاری بروند(قدم مثبت برای نشان دادن صداقت) اما نهایتا با مخالفت خانواده روبرو می شوند وبا گفتن دروغ پای خود را از این جریان بیرون می کشند.این که چقدر ایشان در ایجاد این علاقه دخیل بوده اند ویا چرا دروغ گفته اند وبهتر بود از راههای دیگر برای بیرون امدن از این جریان بهره می گرفتند بحث دیگریست.انچه در سوال مطرح شده این است که ایشان عدم موفقیت خود در امر ازدواج را به نفرین احتمالی ان دختر خانم نسبت می دهند وهمین امر باعث بی انگیزه شدن وناامید شدن ایشان در امر ازدواج است.پاسخی که در پستهای قبلی داده شد مبنی بر همین اصل بود که ظلمی صورت نگرفته است که ایشان مشمول نفرین شوند هرچند خطا و اشتباه که البته از روی بی تجربه گی بوده کار را برای ایشان سخت کرده است .توجه کنید که حقی ضایع نشده چون ایشان قدم مثبت برای ازدواج را برداشتند اما شرایط مهیا نشد.طبیعتا بین ایشان که قولی می دهد وسعی در انجام ان دارد هر چند به سرانجام نمی رسد وشخصی که قولی می دهد وبی هیچ دلیل به آن وفا نمی کند فرق است.

سینا;537722 نوشت:
انچه در سوال مطرح شده این است که ایشان عدم موفقیت خود در امر ازدواج را به نفرین احتمالی ان دختر خانم نسبت می دهند وهمین امر باعث بی انگیزه شدن وناامید شدن ایشان در امر ازدواج است.پاسخی که در پستهای قبلی داده شد مبنی بر همین اصل بود که ظلمی صورت نگرفته است که ایشان مشمول نفرین شوند هرچند خطا و اشتباه که البته از روی بی تجربه گی بوده کار را برای ایشان سخت کرده است .توجه کنید که حقی ضایع نشده چون ایشان قدم مثبت برای ازدواج را برداشتند اما شرایط مهیا نشد.

سلام علیکم
1-دختری علاقمند به پسری می شود و پیش قدم است
2-پسر هم موافق می شود و بعد از افزایش محبت و عشق طرفین,پسر خواستگاری غیر رسمی می کند و دختر هم موافقت خود را اعلام می کند
3-پسر با خانواده می آیند و خواستگاری رسمی می کند
4-خانواده پسر دلیلی منطقی دارند که رد کنند
4-خانواده پسر دلیلی غیر منطقی دارند که رد کنند
4-آزمایش خون ازدواج را مردود می داند
4-پسر ناگهان پشیمان می شود و رد می کند
5-پسر با یک دروغ قصد ختم موضوع را دارد.
**********
جناب سینا یک سوال از شما دارم:آیا هر یک از آیتمهای 4 اتفاق افتاده باشد برای آن دختر فرقی ندارد و نفرین می کرد؟
آیا هر یک از آیتمها رخ می داد پسر باز هم دروغ می گفت؟ و آیا دروغ ظلم نیست؟
درست است که پرداختن به دروغ ایشان موضوع تاپیک نیست ولی از آنجا که شما کارشناس تاپیک هستید خواستم که مطلبی را که به نظرم اشتباه است نقد کنم تا دیگران به شبهه نیفتند.

javaneh1986;537556 نوشت:
نه جناب عارف من دیگه عاشق این دختر نیستم و او در حال حاضر زندگی خوبی دارد و از ازدواجش هم مطمئنم چون همسرش از دوستان من بود و خبرها رسید.

خوب این خیلی خوبه و همانطور که قبلا عرض کردم
*عارف*;537358 نوشت:
-عشق ایشان از دل شما خارج شده ولی باورتان به نفریت ایشان مانع میشه که بتونید کسی دیگر را انتخاب کنید . یعنی خودتون دارید برای خودتون (یا اطرافیانتان)انرژی منفی میفرستید

*عارف*;537358 نوشت:
گر ازدواج کرده و از زندگیش راضی هستش میتونید با ایشان به همراه یکی از خواهرانتان و یا ...ملاقاتی داشته باشد ولی عنوان نکنید که نفرین شما مانع زندگی من شده و میتونید بفرمائید که هنوز قصد ازدواج ندارید و آنموقع هم نداشتید و فقط به خاطر اینکه شما را رنجاندم میخوام ازتون حلالیت و رضایت بگیرم.
این کار را به این دلیل میگم بکنید که اگر تلقینی در ذهن از ایشان دارید اینطوری برطرف میشه و اگر هم عشقی از ایشان دارید در اینصورت اگر مجرده میتونید شما و خانواده تان تجدید نظری بکنید و اگر هم ازدواج کرده که میتونید راحتتر ایشان را از دل خود خارج کنید و به فکر یک آیند بهتر دیگری باشید.

ولی اگر فکر می کنید که ملاقات شما مفسده دارد و حتی به قول جناب سینا هم که مفسده دارد, میتونید شخص ثالثی را برای گرفتن حلالیت و رضایت با همان عنوان که در بالا عرض کردم بفرستید تا اگر موفق شدند که از دل ایشان در آورند, در اینصورت ذهن شما هم آزاد می شود و شاید راحتتر بتونید انتخاب جدید و موفقی داشته باشید, فقط در مورد دروغی هم که گفتید یک نکته عرض کنم و آن اینکه با توجه به اینکه توبه کرده اید و خدا ارحم الراحمین است و نیت شما هم خیر بوده انشااله که مورد عفو الهی قرار می گیرید. ولی اثر آن سخن شما بر آن خانم ممکن است که از بین رفته باشد و شما بیخود نگران هستید و خود را نفرین شده می دانید و اگر به روشی که عرض کردم عمل کنید احتمال زیادی داره که به ارامش برسید.
موفق باشید

سینا;537722 نوشت:
[=microsoft sans serif]
بهتر است کمی با دقت بیشتری مباحث را دنبال کنیم. دختر خانمی سر راه ایشان قرار می گیرد واتفاقا علاقه از جانب دختر شروع می شود واین اولین خطاست که متوجه ی این ارتباط می شود. ایشان قول ازدواج می دهند ونهایتا خانواده را راضی می کنند تا به خواستگاری بروند(قدم مثبت برای نشان دادن صداقت) اما نهایتا با مخالفت خانواده روبرو می شوند وبا گفتن دروغ پای خود را از این جریان بیرون می کشند.این که چقدر ایشان در ایجاد این علاقه دخیل بوده اند ویا چرا دروغ گفته اند وبهتر بود از راههای دیگر برای بیرون امدن از این جریان بهره می گرفتند بحث دیگریست. ... ظلمی صورت نگرفته است که ایشان مشمول نفرین شوند هرچند خطا و اشتباه که البته از روی بی تجربه گی بوده کار را برای ایشان سخت کرده است .توجه کنید که حقی ضایع نشده چون ایشان قدم مثبت برای ازدواج را برداشتند اما شرایط مهیا نشد.طبیعتا بین ایشان که قولی می دهد وسعی در انجام ان دارد هر چند به سرانجام نمی رسد وشخصی که قولی می دهد وبی هیچ دلیل به آن وفا نمی کند فرق است.

سلام علیکم،
ببخشید از اینکه نمی‌توانم حرفتان را خوب هضم کنم، فرض کنید دخترخانم تمام اشتباهات به گردنشان بوده، هم بیخودی عاشق شده‌اند و هم بعداً با بی‌تابی پسر را در تنگنا قرار داده‌اند ... حالا اگر پسر به هر دلیل بخواهد این آشنایی خاتمه یابد، آیا بعد از اینکه به او ابراز علاقه کرده است آن دخترخانم این حق را ندارد که با توضیحی قانع کننده یا لااقل با دلجویی قانع شود که این ازدواج به صلاح نیست که سر بگیرد؟ آیا برخورد خوب شدن با کسی که گناه نکرده (اگرچه اشتباه کرده) حق نیست و کسی که مورد بداخلاقی واقع شود و به او دروغ گفته شده حقی ازش ضایع نشده است؟ دلی شکسته شود (بدون استحقاق شکسته شدن) آیا حقی ضایع نشده است؟
البته قبول دارم که جناب جوانه جوانی کردند و هیچ تعمدی نداشتند ولی حقی که از کسی ضایع شود شخص ضایع کننده ضامن خواهد بود چه آن تضییع حق عمدی باشد و چه سهوی، چه با نیت پلید و چه حتی با نیت پاک، غیر از این است؟ مثال‌هایش هم بسیار است، از قتل غیرعمد گرفته تا تصادفات با خسارات مالی تا ... شخص به دلیل اینکه کارش سهوی بوده تبرئه نمی‌شود و به هر حال باید جبران کند. بحث حقیر این نیست که ایشان در کل قصد فریب دختر را داشتند یا کار اشتباهی کردند که وقتی خانواده‌اشان مخالفت کردند از ایشان تبعیت کردند، اتفاقاً در این موارد خیلی هم خوب عمل کردند، بحث حقیر فقط سر همان یک برخورد آخر ایشان با آن خانم است، اینکه در همان یک برخورد آخر حقوقی از آن خانم ضایع شده است ... سؤال ایشان هم حول همان برخورد آخر است و نه عملکرد کلی‌اشان ... ایشان دلی را بعد از آنکه محبت ایشان را در خود جای داد شکستند، نه در جواب ظلمی که به او شده بلکه در جواب محبت، این تضییع حق نیست؟ خوش‌خلقی جزء حقوق مؤمن بر مؤمن نیست؟ بدخلقی مباح است اگر باعث ناراحتی‌های عمیق در طرف مقابل شود؟ آیا این جمله‌ی قرآن نیست که:
هل جزاء الإحسان الا الإحسان؟
آیا پاداش احسان جز احسان است؟

اگر شما هم قبول داشته باشید که اینجا حقی ضایع شده است، بعد می‌رسیم به اینکه آیا این دل شکسته اگر نفرین کند می‌تواند چنین اثری را روی زندگی جناب جوانه بگذارد یا خیر؟ در این بین هم می‌شود به موضوعات متعددی پرداخت مثل اینکه:
۱. از طرفی ایشان قصدشان مثبت بوده و اصلاً انتظار نداشتند مسائل آنطور که پیشرفت پیش برود،
۲. از طرف دیگر هم جبران به صورت عذرخواهی بعد از این مدت مفسده دارد (اگر همان موقع می‌خواستند می‌شد جبران کرد، مثلاً دو روز بعد دوباره یک ملاقات با ایشان ترتیب می‌دادند و همه چیز را آنطور که بوده برایشان توضیح می‌دادند و دعوتشان به صبر و پذیرش آنچه به صلاح است می‌کردند و تلاش می‌کردند که آن خانم هم ضربه‌ی روحی نخورد)
آیا چنین نفرینی اگر انجام شود با توجه به این دو موضوع نزد خداوند جامه‌ی عمل پوشانده می‌شود؟

در پاسخ به این سؤال نظر حقیر این است که آنچه برای ایشان رخ داده است که این تعداد خواستگاری ناموفق داشته باشند نتیجه‌ی نفرین نبوده بلکه نتیجه‌ی تکوینی اشتباهی بوده که کرده‌اند و این بخاطر نور ایمانی است که در دلشان بوده که خداوند ایشان را در همین دنیا متوجه اشتباهشان کرده‌اند، اینطوری هم قسمتی از سختی که آن خانم به ناحق تحمل کرده‌اند را کشیده‌اند، هم برای خودشان و هم برای ایشان استغفار می‌کنند، هم برای خودشان و ما عبرت می‌شود که در برخوردهایمان کمی بیشتر دقت کنیم که دل شکسته دیگر شکسته اگرچه بند هم زده شود.
یا علی

*عارف*;537855 نوشت:
5-پسر با یک دروغ قصد ختم موضوع را دارد.

با سلام

من با دروغ قصد ختم موضوع را نداشتم بلکه قصد آغازی دوباره را داشتم.... من هم مثل همه افراد آزاده دنیا ( نمیگم مسلمونا ) از دروغ بدم میاید....

یعنی هر کسی به خواستگارش جواب منفی دهد، باید دچار نفرین طرف مقابل شود ؟

به نظر من جواب نه گفتن و نه شنیدن، خیلی خیلی بهتر از آن هست که فردای زندگی بخواهند از هم طلاق بگیرند، یا با یک بچه بخواهند از هم جدا شوند.

از طرفی به نظر من دختر باید در خانواده پسر عزت و احترام داشته باشد، پسری هم که به خانواده اش ( پدر و مادرش) احترام نگذارد فردای روزگار به خانم خودش هم احترام نخواهد گذاشت.

[=microsoft sans serif]ظاهرا دوستان به سراغ پست زدن های تکراری رفتند انچه که لازم بود در پستهای قبلی گفته شد .دو نکته را لازم می دانم توضیح دهم یکی این که بحث بنده در پست های گذشته این است که ایشان حق الناسی برگردن ندارند نه اینکه اشتباهی مرتکب نشده اند.لازم است بین این دو مسئله تفاوت قائل شویم.اگر بخواهیم اشتباهات ایشان را بشماریم از اولین جرقه ی برقراری ارتباط وچراغ سبز نشان دادن به علاقه ی طرف مقابل تا دروغی که در اخر جریان گفتند ایشان دچار اشتباه شده اند واز نظر اخلاقی نیز کار درستی انجام نداده اند. اما اشتباهات ایشان در واقع به گونه ای نبوده که ایشان را مستحق نفرین کند وبخواهند مشمول نفرین واقع شوند چون حقی را ضایع ننموده اند در واقع ما گاهی با خطا واشتباه ویا حتی گناه فردی روبرو هستیم وگاهی خطا واشتباهی که منجر به حق الناس می شود انچه ایشان مرتکب شده اند گناه شخصی است نه تضییع حقوق.
ونکته ی دوم این که ما باید بین بحث فقهی واخلاقی تمییز قائل شویم از نظر فقهی ایشان حقی ضایع ننمود ه اند که ضامن احقاق ان باشند هر چند از نظر اخلاقی به خوبی عمل ننمودند که البته برای جبران آن نیز استغفار وصدقه وطلب مغفرت می تواند اثر این امر را کم رنگ نماید.

با سلام و ادب و آرزوی قبولی طاعات

دوست عزیز نفرین فقط از جانب فرد واقعا مظلوم ، مستجاب درگاه الهی خواهد شد که در داستان شما مصداقی ندارد . پس خواهشا تلقین های منفی را از خودتان دور کنید.

برای امر ازدواج باید همواره فرمول " دعا + صبر + توکل " را مد نظر داشته باشید .

آیه آخر سوره توبه را در همه حال بخوانید.

یادمان باشد که در تمام کارها اراده انسان و اراده پروردگار در کنار هم هستند : اگر تیغ عالم بجنبد ز جای نبرد رگی تا نخواهد خدای

التماس دعا

muiacir;537600 نوشت:
سلام علیکم
میخواستم از کارشناس محترم تاپیک و عزیزان مطلع بپرسم اینکه میگند اگر نفرین کنی ممکنه به خودت برگرده هم درسته؟
آیا نفرین کردن عقوبت هم داره؟
مثلا من یه نفرین کردم و نفرینم هم به جا بوده حالا توی قیامت نظر خدا نسبت به نفرین من چیه؟مشکلی نیست یا مجازات میشم یا ....
اگر نفرینم به جا نبوده باشه چی؟توی قیامت به خاطرش بازخواست میشم؟
کلا توی قیامت چجوری به لحث نفرین رسیدگی میشه

در فرهنگ اسلام عفو و بخشش بر خشم و غصب نسبت به مؤمنین و نزدیکان ترجیح داده شده است وبنابراینزبان گشودن به نفرین و لعن‌، امری مذموم شمرده شده است مگر در شرایط خاص که جایز می باشد.
بنابراین تا جایی که می شود باید با صبر وتوکل ومدد از اهل البیت علیهم السلام بر مشکلات فائق اییم ولب به نفرین باز نکنیم. در رابطه با نفرین کردن نیز باید توجه کنیم که نفرین دو گونه است گاهی ممکن است به حق باشد وگاهی ممکن است ناحق . در صورت اول اگر نفرین ما بحق باشد ومورد ظلمی واقع شده باشیم ودیگران را نفرین کنیم ممکن است نفرین ما برای ان شخص موثر باشد البته نه به ان شکلی که ما می خواهیم ویا بر زبان می آوریم بلکه به هر صورتی که خداوند صلاح بداند چرا که گاهی ممکن است ما بابت ظلم کوچکی نفرین بزرگی کنیم که در این صورت نفرین به همان شکلی که ما می خواهیم مورد اجابت قرار نخواهد گرفت. واما اگر نفرین کردن ما برحق نباشد وبه ناحق دیگران را نفرین کنیم در این صورت مطابق روایت ان نفرین به خودمان برمی گردد.بنابراین نفرینی که به ناحق باشد، تأثیر گذاربر زندگی نفرین شونده نخواهد بود واتفاقا تاثیر نامطلوب برای نفرین کننده دارد.

حضرت امام باقر می‌فرماید: "کسی که چیزی را لعنت می‌کند، اگر مستحق نباشد، لعنت به خود گوینده بر می‌گردد. پس از لعن مؤمن بپرهیزید، مبادا خود گرفتار شوید."(1)

پس اگر بدون جهت مومنی را نفرین کردیم فعل حرام مرتکب شده ایم وباید روز قیامت پاسخگو باشیم اما اگر بحق باشد مسئول نیستیم..

1. میزان الحکمه‌، محمدمحمدی ری شهری‌، ج 5، ص 616، مکتب الاعلام الاسلامی‌، قم.

سوال:
با دختری در دانشگاه آشنا شدم که بعدا عاشق من شد ولی بخاطر مخالفت خانواده ام مخالفت کردم ولی الان فکر میکنم از طرف اون دختر نفرین شدم.شما بگید چیکار کنم؟

پاسخ:
همانطور که می دانید دعا دو نوع است گاهی مثبت و گاهی منفی دعای مثبت همان طلب خیر برای خود و دیگران است اما دعای منفی طلب مرگ و ناکامی و بدبختی برای دیگران است که همان نفرین نامیده می شود.
لازم است بدانیم که نفرین فقط یک واکنش بی تأثیر نیست، بلکه واکنشی است با آثار و تبعات سخت و شدید که شخص باید مواظب باشد گرفتار آن نشود.در آموزه های اسلام به ما توصیه شده است که از فضیلت عفو و گذشت بهره ببریم و لب به نفرین نگشاییم.

خداوند متعال مى‏ فرماید: " وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ"؛ [1] آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند، آیا دوست نمى ‏دارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است!
هنگامی که از این زوایه به مسئله نگاه می کنیم، نفرین در حق مسلمان توصیه نمی شود.همان گونه که دعا برای استجابت، شرایطی دارد،نفرین نیز این گونه است؛ یعنی اگر شخصی به مجرد این که از طرف کسی مورد اذیت و آزار قرار گرفت، یا دلش شکسته شد و نفرین کرد، لاجرم باید نفرینش اجابت شود، قطعاً این گونه نیست!
بنابراین چنانچه نفرین کسی بجا باشد ممکن است عوارضش در این دنیا نصیب انسان شود اما اگر نفرین بجا نباشد هرچقدر هم که نفرین کننده اصرار بر این امر داشته باشد بی فایده است.

امام صادق (ع) می فرماید: "اتَّقُوا دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ فَإِنَّ دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ تَصْعَدُ إِلَى السَّمَاء"؛ [2] از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می رود.

بنابراین اگر به کسی ظلمی نماییم و او ما را نفرین کند نتیجه ی آن را در زندگی خود خواهیم دید.در رابطه با موردی که فرمودید در مرحله ی اول لازم است مشخص شود که شما خطا و اشتباهی در این امر داشته اید یا نه ؟ از ظاهرآنچه فرمودید چنین بر می آید که شما هیچ گناهی را مرتکب نشده اید و ازدواج نکردن با آن خانم به دلیل مخالفت خانواده ،حقی را از ایشان ضایع نکردید.
بنابراین در این شرایط نفرین کردن ایشان تاثیری در زندگی شما ندارد چرا که بحق نمی باشد.صرف گریه کردن و احساساتی شدن و داشتن عواطف بسیار در یک جریان نمی توان بنا را بر این گذاشت که دلی شکسته شده و حقی تضییع شده است این که می گویند خداوند در دل شکسته جای دارد منظور جایی است که به خاطر تضییع حقی اشکی سرایز شده باشد یا دلی شکسته باشد در جریانی که مطرح فرمودید با توجه به اطلاعاتی که از این جریان به ما دادید ظاهرا شما در ایجاد علاقه دخالتی نداشته اید و قول و وعده ای از جانب شما وجود نداشته است و علاقه ی شدید از سمت طرف مقابل بوده است بنابراین به هر دلیل که شما به این ازدواج جواب منفی دادید حقی را ضایع ننموده اید و بنابراین مشمول نفرین آن شخص نخواهید بود

البته اگر بخواهیم اشتباهات شما را بشماریم از اولین جرقه ی برقراری ارتباط و چراغ سبز نشان دادن به علاقه ی طرف مقابل تا دروغی که در آخر جریان گفتید دچار اشتباه شده اید و از نظر اخلاقی نیز کار درستی انجام نداده اید. اما اشتباهات شما در واقع به گونه ای نبوده که شما را مستحق نفرین کند و مشمول نفرین واقع شوید چون حقی را ضایع ننموده اید. در واقع ما گاهی با خطا یا حتی گناه فردی روبرو هستیم و گاهی خطائی که منجر به حق الناس می شود آنچه شما مرتکب شده اید گناه شخصی است نه تضییع حقوق.علاوه بر این ما باید بین بحث فقهی و اخلاقی تمییز قائل شویم از نظر فقهی شما حقی ضایع ننموده اید که وظیفه جبران آن باشید هر چند از نظر اخلاقی به خوبی عمل ننمودید که البته برای جبران آن نیز استغفار و صدقه و طلب مغفرت می تواند اثر این امر را کم رنگ نماید.
و لازم است توجه کنید تا زمانی که این تلقین نادرست در ذهن شما وجود داشته باشد شرایط برای شما سخت و سخت تر خواهد شد پس سعی شما بر این باشد که تلقین بد را حذف و به جای آن توکل بر خدا و خوشبینی نسبت به آینده را جایگزین تلقین نمایید.


[1] . نور، 22.
[2] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 90، ص 359، موسسة الوفاء، بیروت، 1409ق

موضوع قفل شده است