جمع بندی آیا برای انسان های غار نشین پیامبری بود و رسیدن به کمالات بسوی خدا مفهومی داشت؟

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا برای انسان های غار نشین پیامبری بود و رسیدن به کمالات بسوی خدا مفهومی داشت؟

بسم الله الظاهر و الباطن....با سلام...انسانهای غارنشینی که حرف زدن هم بلد نبودن واگر اشتباه نکنم بسیار نزدیک بودند به حالات و زندگی حیوانات آیا برای انسان های غار نشین پیامبری بود و رسیدن به کمالات بسوی خدا مفهومی داشت؟

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد صادق

nothing;524827 نوشت:
بسم الله الظاهر و الباطن....با سلام...انسانهای غارنشینی که حرف زدن هم بلد نبودن واگر اشتباه نکنم بسیار نزدیک بودند به حالات و زندگی حیوانات آیا برای انسان های غار نشین پیامبری بود و رسیدن به کمالات بسوی خدا مفهومی داشت؟

با سلام وتشکر از شما .
پاسخ در چند نکته بیان می‌شود:
1ـ بر اساس آموزه‌های وحیانی، انسان از اول با فطرت توحیدی خلق شده است:
«کلّ مولودٍ یولد على الفطرة؛(1) همة مردم بر فطرت پاک توحیدی خلق می‌شوند».
بنابر این آدمی در عمق جان، رابطه‌خود را با خدا می‌تواند درک کند. شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد :خدا را به من آن گونه معرفی کن که گویی او را می‌بینم، حضرت از او سؤال کرد:
«آیا هیچ وقت از راه دریا مسافرت کرده‌ای؟» گفت: آری. حضرت فرمود: «اتفاق افتاده است که کشتی در دریا بشکند؟» گفت: بلی، اتفاقاً در سفری چنین قضیه‌ای واقع شد. حضرت فرمود: «به جایی رسیدی که امیدت از همه چیز قطع شود و خود را مشرف به مرگ ببینی؟» گفت: بلی چنین شد. حضرت فرمود: «در آن حال امیدی به نجات داشتی؟» گفت: آری. «به چه کسی امیدوار بودی؟» آن شخص متوجه شد که در آن حال گویا دل او با کسی ارتباط داشت، در حدی که گویی او را می‌دیده است. (2)
حال ممکن است بگوید :
اگر آدمی فطرتاً خداپرست و در مسیر تکامل است، چه نیازی به انبیا دارد و انبیا برای چه مأمور هدایت شده‌اند؟
امیر مؤمنان(ع) سخن زیبایی در این باره دارد و فرمود:
«خداوند پیامبرانی را از فرزندان آدم برگزید و از آنان در ابلاغ و امانتداری در رساندن الهی به مردم پیمان گرفت، در زمانی که بیشتر مردم چیزی دیگری به جای آن نشانده بودند، و حق او را نشناخته و برای خدا شریک قرار داده و شیاطین آنان را از معرفت به او باز داشت، و رشتة پرستش خدا را بریده بودند، در چنین زمانه‌ای بود که خداوند رسولان خود را برانگیخت و پیامبرانش را پی در پی به سوی مردم فرستاد، تا از آنان بخواهند که عهد فطرت الهی را ادا نمایند و نعمت‌های فراموش شدة خدا را به یادشان آورند و با ابلاغ احکام الهی یا ارائه دلایل حجت را برای‌شان تمام کنند و توانمندی‌های پنهان عقل‌های آنان را برانگیزانند، و آیات با عظمت الهی را به آنان بنمایانند. همچون آسمان بلند که مانند سقفی بر بالای سرشان برافراشته و زمین که چون گهواره‌ای زیر پای آنان گسترده و معیشت‌هایی که ایشان را زنده می‌دارد». (3)
فلسفة بعثت انبیا آشنا کردن بشر به خواست‌های فطری آنان و شکوفایی عقل آنها بوده است. عقل و فطرتی که به دلایل و انگیزه های مختلف، یا خاموش می­شوند و یا از مسیر خود به انحران کشیده می­شوند.
2ـ نکته دیگر این که باید توجه داشت گرچه عقل لازم است ولی کافی نیست و به تنهایی نمی‌تواند سعادت ابدی بشر را تأمین کند : «متأسفانه بسیاری از آدمیان توفیق بهره‌مندی از داده‌های عقلانی را ندارند. برخی با وجود چراغ عقل در شقاوت فرو می‌غلتند، زیرا گاهی هواهای نفسانی، عقل را که فرمانروای وجود انسان در چنگال خود به اسارت می‌گیرد. در این صورت نه تنها عقل نجات‌بخش و کارساز نیست، بلکه چراغی است در دست خواست‌های نفسانی و نفس پس از اسیر گرفتن عقل از نور آن در جهت خواست‌های غیر الهی و غیر انسانی بهره‌می‌گیرد، پس عقل بدون هدایت وحی چه بسا ممکن است به عنوان جاده صاف کن خواست‌های نفس عمل کند. عقل آن گاه مفید و کارساز است که در عِقال شریعت و نبوت باشد و از هدایت انبیا و در پرتو نور وحی پرورش یابد. »(4)
3ـ وبالاخره بر اساس آموزه های وحیانی بشر در اولین فرایند خلقت دارای رهنمای الهی بوده است مثلا اولین مخلوق در روی زمین از نوع انسانی جناب آدم (ابوالبشر ) بوده است او نبی بوده وحوا امت او بوده است بعد از حضرت آدم، شیث جانشین و وصی وی بود و از مقام پیامبری
بهره‌مند بود. بعد از شیث فرزندش انوش (که نام دیگرش «رسیان» است) وصی و پیامبر بعدی بود.
پس از انوش نوبت به قینان و پس از او مهلائیل و پس از او یارد و غنمیشا و بعد حضرت ادریس به پیامبری می‌رسد و بعد از اینان زمان حضرت نوح می‌گردد.(5)

پی‌نوشت‌ها:
1. عوالی اللئالی، ج 1، ص 35، نشر سید شهدا، قم 1403ق.
2. نقل از: معارف قرآن، ص 30، نشر مؤسسة در راه حق، قم 1367ش.
3. نهج البلاغه، خطبه 1.
4. ر، ک: پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص 262، نشر مؤسسة آثار امام خمینی 1386ش.
5. قصص قرآن یا تاریخ انبیا، سید هاشم رسولی محلاتی، ص 22 ـ‌40.

تشکر از کارشناس محترم تاپیک
1 - آیا در تمامی کره زمین هم پیامبر بوده؟یعنی مثلا توی افریقا ، امریکا و ...
2 - قبل از آدم هم قاعدتا لنسان یا موجود شبیه به انسان بوده ، برای اونا پیامبر نبوده؟

muiacir;526330 نوشت:
تشکر از کارشناس محترم تاپیک
1 - آیا در تمامی کره زمین هم پیامبر بوده؟یعنی مثلا توی افریقا ، امریکا و ...
2 - قبل از آدم هم قاعدتا لنسان یا موجود شبیه به انسان بوده ، برای اونا پیامبر نبوده؟

[=&quot]بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين‏
[=&quot]و صلى الله على محمد و اهل بيته الطاهرين لا سيما بقية الله المنتظر عجل الله تعالى له الفرج و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلى العظيم‏
[=&quot]سلام علیکم و رحمت الله وبرکاته

چرا می خواهید بدانید ایا پیامبری بوده یا نبوده؟؟؟؟(تا اون جایی که من می دونم کسی درست درباره ی این چیز ها خبر ندارد و دلیلی هم برای دانستن این چیز ها نیست)
امام علی _علیه السلام_:
وقت های تو اجزای عمر توان،پس هیچ زمانی را از دست مده،مگر برای آن چیزی که به رستگاریت کمک کند.
پس مسایلی را یاد بگریریم که بدرد آخرتمون بخوره پس شما تو ضمینه ی اصول دین بسیار تحقیق کن خیلی به سعادت کمک می کنه سپس به سراغ فروع دین برو هم زمان اخلاق اسلامی هم یاد بگیر

در مورد سوالتون=بلد نیستم

و من الله توفیق

753;526341 نوشت:

[=&quot]بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين‏
[=&quot]و صلى الله على محمد و اهل بيته الطاهرين لا سيما بقية الله المنتظر عجل الله تعالى له الفرج و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلى العظيم‏
[=&quot]سلام علیکم و رحمت الله وبرکاته

چرا می خواهید بدانید ایا پیامبری بوده یا نبوده؟؟؟؟(تا اون جایی که من می دونم کسی درست درباره ی این چیز ها خبر ندارد و دلیلی هم برای دانستن این چیز ها نیست)
امام علی _علیه السلام_:
وقت های تو اجزای عمر توان،پس هیچ زمانی را از دست مده،مگر برای آن چیزی که به رستگاریت کمک کند.
پس مسایلی را یاد بگریریم که بدرد آخرتمون بخوره پس شما تو ضمینه ی اصول دین بسیار تحقیق کن خیلی به سعادت کمک می کنه سپس به سراغ فروع دین برو هم زمان اخلاق اسلامی هم یاد بگیر

در مورد سوالتون=بلد نیستم

و من الله توفیق

فرمودید که دلیلی برای دانستن این چیزها نیست ، ولی من شدید برام سواله که اگر پیامبری براشون نبوده عدالت خداوند رعایت نشده.صرف اینکه قرآن میگه برای همه قوم ها پیامبر فرستادیم برای مسلمانان سند و مدرکه نه برای عالمیان

muiacir;526364 نوشت:
فرمودید که دلیلی برای دانستن این چیزها نیست ، ولی من شدید برام سواله که اگر پیامبری براشون نبوده عدالت خداوند رعایت نشده.صرف اینکه قرآن میگه برای همه قوم ها پیامبر فرستادیم برای مسلمانان سند و مدرکه نه برای عالمیان

در مورد سوالتون=بلد نیستم

ولی اگه لطف کنید دلیلتون رو بگید که برای چی برای شما خیلی مهمه من شاید بهتر بتونم کمک کنم،لطف کنید دلیلتون رو بگید_لطفا_

دیدن این لینک هم خالی از لطف نیست!!موضوع لینک:
[h=1]آیا قبل حضرت آدم انسان های دیگری بودند؟ آیا تمدن داشتند؟[/h]http://www.soalcity.ir/node/2089

muiacir;526330 نوشت:
تشکر از کارشناس محترم تاپیک
1 - آیا در تمامی کره زمین هم پیامبر بوده؟یعنی مثلا توی افریقا ، امریکا و ...
2 - قبل از آدم هم قاعدتا لنسان یا موجود شبیه به انسان بوده ، برای اونا پیامبر نبوده؟

باسلام وتشکر از شما . :Gol::Gol:
پاسخ در دو محور بیان می شود :
الف_ در باره فراز اول سوال تان باید گفت : منطقه مسکونی جهان در آن زمانها ظاهرا آسیا،اروپا و افریقای امروزی بوده است. آمریکا در آن زمان کشف نشده و ارتباطی بین آنان برقرار نبوده است.اما در مورد پیامبران چند مطلب لازم به تصریح است:
1- تعداد پیامبران بنا بر روایات 124 هزار نفر بوده و نام محدودی از آنان در قرآن ذکر شده و چون پیامبر اسلام در جزیره العرب مبعوث شده نام پیامبرانی در قرآن و روایات آمده که تا حدودی برای آن مردم شناخته شده بوده اند . د رباره نام وتاریخ و محل بعثت پیامبران دیگر، سخنی به صراحت نیامده است. بنا بر این نمی توان گفت پیامبران فقط در مناطق خاص مبعوث شده اند. شاید پیامبرانی در مناطق دیگری بوده اند که به آنها اشاره نشده است .
2-در قرآن تصریح شده که برای همه امت ها (نذیر) وپیامبر مبعوث کرده ایم:"و ان من امةالا خلا فیها نذیر "(1) " ولقد بعثنا فی کل امة رسولا"(2)
این آیات صراحت دارد که همه امت ها هشدار دهنده و پیامبر داشته اند زیرا هدف خلقت کمال یابی بشر است و این هدف بدون هدایتگری حاصل نمی شود و هدایتگری خداوند در قالب ارسال پیامبران و رسولان ظهور می کند .
با توجه به اینکه اولین انسان پیامبر بوده و نبوت و وصایت در نسل او تداوم داشته و بعد نسل او در مناطق مختلف زمین پراکنده شده اند ، اتمام حجت بر همه نسل ها صورت گرفته و تجدید نبوت ها به خصوص پیامبران تبلیغی در صورت لزوم مبعوث شده اند گرچه هیچ امتی نیست که اتمام حجت بر آن صورت نگرفته باشد.
3-خداوند تصریح می کند که هیچ امتی را به عذاب قهر نابود نمی کند مگر بعد از آنکه در مرکز مدنیت آن رسولی برای انذار آنان مبعوث کند:
"و ما کان ربک مهلک القری حتی یبعث فی امها رسولا"(3)
بنا بر این رسولا ن معمولا در مرکز و در جایگاهی مبعوث می شده اند که پیام آنان بهتر گسترش یابد و به گوش امت و مردم زمان برسد . البته جهات دیگر هم منظور می شده ولی معلوم است که بعثت یک پیامبر در یک منطقه حاشیه ای و دور از ارتباط های عمومی چندان اثر بخش نبوده و هدف بعثت را محقق نمی کند . خاور میانه مر کزیت جهان را داشته و از آنجا راحت تر با همه دنیا ارتباط برقرار می شده است.

ب_بر اساس آموزه های دینی حضرت آدم(ع) که پدر نسل کنونی بشر است، اولین انسان روی زمین نبوده، بلکه قبل از آدم(ع) انسان‌های دیگری در زمین می‌زیسته اند. مرحوم علامه طباطبایی می‌فرماید: «از بعض روایات اهل بیت(ع) معلوم می‌شود که این نوع (انسان) ادوار زیادی قبل از این دوره به خود دیده است».(4)
امام پنجم(ع) به یکی از یارانش فرمود :
‌خلقت خداوندی به همین عالم و همین نسل بشر منحصر نمی‌شود. بلکه خداوند هزار هزار جهان آفرید . ‌نیز هزار هزار آدم خلق نمود که این بشر و این جهان آخرین آن‌ها است".(6)
امام باقر(ع) فرمود: «خداوند از آن روز که زمین را آفریده، هفت عالَم در آن پدید آورده و انسان‌های این عالَم‌ها از فرزندان آدم نبوده اند . خلقت شان از آدیم زمین است . خداوند آن‌ها را یکی پس از دیگری با جهان مربوط به خودشان در زمین منزل داد، سپس آدم ابوالبشر را آفرید و فرزندانش را از او پدید آورد ».(7)
‌ از امام علی(ع) آمده است که پیش از خلقت آدم، موجودی شبیه بشر به نام "‌نسناس" وجود ‌داشت.(8) نسناس در جانورشناسی، نام عمومی گروهی از آدم نمایان است که شبیه به انسان هستند.(9)
روایات ذکر شده در این که انسان‌های گذشته، کاملاً مانند همین انسان‌ها بوده اند، صراحت ندارند. چه بسا انسان هایی که در گذشته بوده ، ‌تنها از بعضی جهات با انسان‌های امروزی شباهت داشته اند ولی در مجموع این نکته به دست می آید آن ها نیز دارای روح بوده اند. چون موجود زنده بدون روح نیست و آن ها هرچه بوده، بالاخره موجودات زنده بوده اند .گرچه نحوه حیات آن ها و روش زندگی و نیز تکلیف داشتن یا نداشتن آنان و مانند آن چیزهايی است که اطلاع دقیق در باره آن در دست نیست .

پی نوشت:
1-فاطر(35)،آیه24.
2-نحل(16)،آیه36.
3-قصص(28)،آیه59.
4. تفسیر المیزان(ترجمه) ج 4، ص 239،نشر جامعه مدرسین قم 1377 ش.
‌6. تفسیر المیزان ( ترجمه) ج4، ص 248.
7. بحارالانوار، مجلسی، ج58، ص 298.
8 .دائره المعارف فارسی، ج 2، بخش 2، ص 3027، واژه نسناس نشر مرکز دایره المعارف تهران ، بی تا.

753;526341 نوشت:

[=&amp]بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين‏[/]
[=&amp]و صلى الله على محمد و اهل بيته الطاهرين لا سيما بقية الله المنتظر عجل الله تعالى له الفرج و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلى العظيم‏[/]
[=&amp]سلام علیکم و رحمت الله وبرکاته[/]



چرا می خواهید بدانید ایا پیامبری بوده یا نبوده؟؟؟؟(تا اون جایی که من می دونم کسی درست درباره ی این چیز ها خبر ندارد و دلیلی هم برای دانستن این چیز ها نیست)
امام علی _علیه السلام_:
وقت های تو اجزای عمر توان،پس هیچ زمانی را از دست مده،مگر برای آن چیزی که به رستگاریت کمک کند.
پس مسایلی را یاد بگریریم که بدرد آخرتمون بخوره پس شما تو ضمینه ی اصول دین بسیار تحقیق کن خیلی به سعادت کمک می کنه سپس به سراغ فروع دین برو هم زمان اخلاق اسلامی هم یاد بگیر

در مورد سوالتون=بلد نیستم

با سلام وتشکر از جناب 753 (دوست جدید )
گرچه این سخن درست است که باید تلاش شود مسایل مفید تر پرسیده شود تا از این رهگذر بر اطلاع علمی همگان افزوده گردد . ولی اجازه دهید که جناب عضو وفادار هم سوال های مطرح برای خودش را بپرسد بالآخره هر کسی یک دغدغه ی ذهنی دارد چه عیب دارد آن را مطرح وپاسخ لازم را دریافت کند ؟

از این گذشته از قدیم گفته اند :
پرسیدن عیب نیست نداستن عیب است
.
وسوال سان هم طوری نیست که شما آن را مساوی = با بلد نیستم تلقی نماید . جواب مناسب ومفصل در این نوبت برای ایشان ارسال شد ملاحظه کنید :
پاسخ در چند نکته بیان می‌شود:
1ـ بر اساس آموزه‌های وحیانی، انسان از اول با فطرت توحیدی خلق شده است:
«کلّ مولودٍ یولد على الفطرة؛(1) همة مردم بر فطرت پاک توحیدی خلق می‌شوند».
بنابر این آدمی در عمق جان، رابطه‌خود را با خدا می‌تواند درک کند. شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد :خدا را به من آن گونه معرفی کن که گویی او را می‌بینم، حضرت از او سؤال کرد:
«آیا هیچ وقت از راه دریا مسافرت کرده‌ای؟» گفت: آری. حضرت فرمود: «اتفاق افتاده است که کشتی در دریا بشکند؟» گفت: بلی، اتفاقاً در سفری چنین قضیه‌ای واقع شد. حضرت فرمود: «به جایی رسیدی که امیدت از همه چیز قطع شود و خود را مشرف به مرگ ببینی؟» گفت: بلی چنین شد. حضرت فرمود: «در آن حال امیدی به نجات داشتی؟» گفت: آری. «به چه کسی امیدوار بودی؟» آن شخص متوجه شد که در آن حال گویا دل او با کسی ارتباط داشت، در حدی که گویی او را می‌دیده است. (2)
حال ممکن است بگوید :
اگر آدمی فطرتاً خداپرست و در مسیر تکامل است، چه نیازی به انبیا دارد و انبیا برای چه مأمور هدایت شده‌اند؟
امیر مؤمنان(ع) سخن زیبایی در این باره دارد و فرمود:
«خداوند پیامبرانی را از فرزندان آدم برگزید و از آنان در ابلاغ و امانتداری در رساندن الهی به مردم پیمان گرفت، در زمانی که بیشتر مردم چیزی دیگری به جای آن نشانده بودند، و حق او را نشناخته و برای خدا شریک قرار داده و شیاطین آنان را از معرفت به او باز داشت، و رشتة پرستش خدا را بریده بودند، در چنین زمانه‌ای بود که خداوند رسولان خود را برانگیخت و پیامبرانش را پی در پی به سوی مردم فرستاد، تا از آنان بخواهند که عهد فطرت الهی را ادا نمایند و نعمت‌های فراموش شدة خدا را به یادشان آورند و با ابلاغ احکام الهی یا ارائه دلایل حجت را برای‌شان تمام کنند و توانمندی‌های پنهان عقل‌های آنان را برانگیزانند، و آیات با عظمت الهی را به آنان بنمایانند. همچون آسمان بلند که مانند سقفی بر بالای سرشان برافراشته و زمین که چون گهواره‌ای زیر پای آنان گسترده و معیشت‌هایی که ایشان را زنده می‌دارد». (3)
فلسفة بعثت انبیا آشنا کردن بشر به خواست‌های فطری آنان و شکوفایی عقل آنها بوده است. عقل و فطرتی که به دلایل و انگیزه های مختلف، یا خاموش می­شوند و یا از مسیر خود به انحران کشیده می­شوند.
2ـ نکته دیگر این که باید توجه داشت گرچه عقل لازم است ولی کافی نیست و به تنهایی نمی‌تواند سعادت ابدی بشر را تأمین کند : «متأسفانه بسیاری از آدمیان توفیق بهره‌مندی از داده‌های عقلانی را ندارند. برخی با وجود چراغ عقل در شقاوت فرو می‌غلتند، زیرا گاهی هواهای نفسانی، عقل را که فرمانروای وجود انسان در چنگال خود به اسارت می‌گیرد. در این صورت نه تنها عقل نجات‌بخش و کارساز نیست، بلکه چراغی است در دست خواست‌های نفسانی و نفس پس از اسیر گرفتن عقل از نور آن در جهت خواست‌های غیر الهی و غیر انسانی بهره‌می‌گیرد، پس عقل بدون هدایت وحی چه بسا ممکن است به عنوان جاده صاف کن خواست‌های نفس عمل کند. عقل آن گاه مفید و کارساز است که در عِقال شریعت و نبوت باشد و از هدایت انبیا و در پرتو نور وحی پرورش یابد. »(4)
3ـ وبالاخره بر اساس آموزه های وحیانی بشر در اولین فرایند خلقت دارای رهنمای الهی بوده است مثلا اولین مخلوق در روی زمین از نوع انسانی جناب آدم (ابوالبشر ) بوده است او نبی بوده وحوا امت او بوده است بعد از حضرت آدم، شیث جانشین و وصی وی بود و از مقام پیامبری
بهره‌مند بود. بعد از شیث فرزندش انوش (که نام دیگرش «رسیان» است) وصی و پیامبر بعدی بود.
پس از انوش نوبت به قینان و پس از او مهلائیل و پس از او یارد و غنمیشا و بعد حضرت ادریس به پیامبری می‌رسد و بعد از اینان زمان حضرت نوح می‌گردد.(5)

پی‌نوشت‌ها:
1. عوالی اللئالی، ج 1، ص 35، نشر سید شهدا، قم 1403ق.
2. نقل از: معارف قرآن، ص 30، نشر مؤسسة در راه حق، قم 1367ش.
3. نهج البلاغه، خطبه 1.
4. ر، ک: پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص 262، نشر مؤسسة آثار امام خمینی 1386ش.
5. قصص قرآن یا تاریخ انبیا، سید هاشم رسولی محلاتی، ص 22 ـ‌40.

753;526370 نوشت:
ولی اگه لطف کنید دلیلتون رو بگید که برای چی برای شما خیلی مهمه من شاید بهتر بتونم کمک کنم،لطف کنید دلیلتون رو بگید_لطفا_

دیدن این لینک هم خالی از لطف نیست!!موضوع لینک:
آیا قبل حضرت آدم انسان های دیگری بودند؟ آیا تمدن داشتند؟

http://www.soalcity.ir/node/2089


علیکم السلام
من سوالی رو که جوابشو ندونم نمیتونم الکی نظر بدم که به خاطر همین گفتم نمیدونم
برای همین جست و جو کردم ولینک نسبتا خوبی پیدا کردم و ارسال کردم
نگفتم که کاربر گرامی muiacir نپرسند گفتم برن تو اصول عقاید کار کنند چون سوالشون درباره ی عدالت خداوند تبارک و تعالی می باشد

muiacir;526364 نوشت:
پیامبری براشون نبوده عدالت خداوند رعایت نشده
اگه در این باب تحقیق کنند قطعا به جوابشون هم می رسند

لینک :http://www.soalcity.ir/node/2089
[h=1]آیا قبل حضرت آدم انسان های دیگری بودند؟ آیا تمدن داشتند؟[/h] ارسال شده توسط شهر سوال در د., 05/27/2013 - 09:33

روایات متعددی درباره انسان هایی قبل از حضرت آدم (ع) داریم که به وجود انسان هایی قبل از حضرت آدم دلالت می کند.

امام صادق(ع) فرموده اند: شاید شما گمان می‏كنید كه خدای عزّ وجلّ غیر از شما هیچ بشر دیگری را نیافریده است. نه، چنین نیست؛ بلكه هزار هزار آدم آفریده كه شما از نسل آخرین آنها هستید.[1]

همچنین امام باقر(ع) فرموده اند: خدای عز وجل از روزی كه زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض كرده است) كه هیچ یك از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده‏اند و خدای تعالی همه آنها را ازپوسته روی زمین آفرید و نسلی را بعد از نسل دیگر ایجاد كرد و برای هر یك، عالمی بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه ‏اش را از او منشعب ساخت...[2]

همچنین بعضی از مفسرین در ذیل آیه مربوط به اعتراض فرشته ها به خلقت انسان، احتمال علم فرشته ها، از سابقه موجودات قبلی ساکن در زمین سخن گفته اند:

«قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِكُ الدِّماءَ[بقره/30] گفتند: در آنجا مخلوقى پدید مى ‏آورى كه تباهى كنند و خونها بریزند؟»

در تفسیر نمونه می نویسد: «بعضى دیگر از مفسران معتقدند پیشگویى فرشتگان بخاطر آن بوده كه آدم نخستین مخلوق روى زمین نبود، بلكه پیش از او نیز مخلوقات دگرى بودند كه به نزاع و خونریزى پرداختند پرونده سوء پیشینه آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد!»[3]

بنابراین از منظر دینی مسلم است که قبل از حضرت آدم (ع) انسان های دیگری بر روی کره زمین زندگی می کرده اند. اما درباره جزئیات زندگی آنها، باید دقت کنیم که این مسائل، یکی از مصادیق غیب است و ما به آن دسترسی نداریم. و نمی توانیم همه جزئیات را کشف کنیم. و باید به همان مقداری که در روایات بیان شده است، بسنده کنیم. یکی از مصادیقی که در روایات راجع به آن صحبت شده است، نسناسان است. که قبل از خلقت حضرت آدم (ع) نسل آن ها نابود می شود.

حضرت علی (ع) می فرمایند: وقتى كه خداى متعال اراده كرد كه خلقتى را به دست قدرت خود ایجاد كند، و این امر بعد از گذشت هفت هزار سال از خلقت جنّ و نسناس در زمین بود، آنگاه خداوند از طبقات آسمانها پرده برداشت و به ملائكه فرمود: به زمین بنگرید و اهل آن از جنّ و انس را ببینید، پس وقتى كه نگاه كردند و اعمال معصیت آمیز آنها را دیدند، بر ایشان بسیار دشوار بود، آن وقت گفتند: پروردگارا تو عزیز و قادرى و اینها خلق ضعیف تو هستند كه با روزى تو زندگى مى‏كنند ولى تو را نافرمانى و معصیت مى‏ نمایند و تو از آنها انتقام نمى ‏گیرى، وقتى كه پروردگار سخن آنان را شنید فرمود: من مى‏خواهم در زمین جانشینى قرار دهم كه حجت من در زمین من باشد، ملائكه گفتند: تو منزّهى از اینكه در زمین موجودى را بیافرینى كه همان طور كه جنّیان در زمین فساد مى‏ كردند، در آن فساد و و خونریزى كنند، پس این خلیفه را از ما قرار بده چون ما تو را معصیت و نافرمانى نكرده و تو را به ستایشت تسبیح مى‏گوئیم و تقدیس مى‏ نمائیم، آنگاه خداى عزّ و جل فرمود: همانا من چیزى را مى‏ دانم كه شما نمى‏ دانید، اراده كرده ‏ام كه به دست قدرت خود خلقى را بیافرینم، و از ذریّه او پیامبران و بندگان صالح و امامان هدایت یافته ‏اى قرار دهم و آنها را جانشینان خود بر خلقم در زمین قرار دهم و زمین خود را از لوث نسناس پاكیزه سازم و جنّیان عصیانگر را منتقل كرده و آنها را در هوا و در اقطار زمین سكونت دهم و بین آنها و خلقم حجابى قرار دهم.[4]

نکته ای که باید به آن توجه داشت اینکه انسان های امروزی همه از نسل حضرت آدم (ع) هستند هیچ ربطی به نسل های قبلی انسان ها ندارد. و ظاهر آیات قرآنی به خوبی این مطلب را نشان می دهد. که در موارد مکرر انسان ها را با تعبیر "بنی آدم: خطاب قرار داده است:

«یا بَنِی آدَمَ [اعراف/27] ای فرزندان آدم!»

و اینکه حضرت آدم (ع) نیز به نسل های قبلی ربطی ندارد و مستقل از آنها خلق شده است، نیز مطلبی روشن است. از جمله دلایل آن اینکه در آیه ذیل به عدم وجود پدر برای حضرت آدم (ع) و خلق آن از خاک اشاره می کند:

«إِنَّ مَثَلَ عیسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ[آل عمران/59] مَثَل عیسى در نزد خدا، همچون آدم است كه او را از خاك آفرید، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد

[1]. كتاب توحید، ج 1، ص 277.
[2]. خصال، ج 2، ص 652، ح 54.
[3]. تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 174.
[4]. علل الشرائع، ج‏1، ص: 105.

سوال بعدی که ممکنه برای شماها ایجاد بشه
آیا انسان ها قبل از حضرت آدم هم شیطان داشته اند؟

ارسال شده توسط شهر سوال در ی., 05/26/2013 - 21:23
معمولا وقتی سخن از شیطان است، منظور سر دسته شیاطین یعنی ابلیس است. و ابلیس تا قبل از خلقت حضرت آدم، اغواگری نداشته بلکه در زمره ملائک مقرب خدا بوده است.
اما درباره انسان های قبل از حضرت آدم، باید توجه داشت که دانش این مساله، جزئی از عالم غیب است. و دست ما از از اخبار غیب کوتاه است و جز به آن مقدار که به ما تعلیم داده اند، چیزی نمی دانیم:
«ما كانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَیْبِ؛[آل عمران/179] خدا همه شما را از سر غیب آگاه نسازد.»

ما تنها از این مطمئن هستیم که انسان هایی قبل از حضرت آدم (ع) بوده اند، اما همه جزئیات زندگی آن ها و گمراهی ها و سبب هایشان را نمی دانیم
.
محمد بن مسلم مى‏ گوید: از امام باقر (ع) شنیدم كه فرمود: خداوند از وقتى كه زمین را آفرید، در آن هفت عالم آفرید كه هیچ كدام از آنها از فرزندان آدم نبودند، خداوند آنها را از روى زمین آفرید و آنها را یكى پس از دیگرى با عالمى كه داشتند در زمین سكونت داد، آنگاه خداوند آدم پدر بشر را آفرید و فرزندان او را از او آفرید.[1]

ابو حمزه ثمالى گفت از حضرت زین العابدین علیه السّلام شنیدم میفرمود خداوند محمّد و علی و پاك فرزندانش را از نور عظمت خود آفرید و آنها را بصورت شبح قرار داد قبل از آفرینش مخلوقات سپس فرمود تو خیال میكنى خداوند جز شما چیزى نیافریده بخدا سوگند هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفرید كه تو در آخرین عالم قرار گرفته‏اى.[2]

[1]. خصال ج 2 ص 359.
[2]. بحار الانواز ج 25 ص 25.

لینک:http://www.soalcity.ir/node/1724

سوال دیگه که ممکنه پیش بیاید:
[h=1]چرا خدا برای زمان ما پیامبری نمی فرستد؟[/h] ارسال شده توسط شهر سوال در پ., 08/22/2013 - 00:57

خدای متعال بشر را برای هدفی آفریده و برای وصول بشر به آن هدف، لازم است معلوماتی از طریق وحی الهی به بشر برسد. از این رو خدای متعال بعضی از بندگان خاص خویش که لیاقت دریافت وحی را دارند، به عنوان پیامبر به سوی بشر مبعوث کرده است.

بنابراین هدف از ارسال رسولان، رساندن مطالبی به بشر است که با حواس و عقل او قابل درک نیست هر چند برایش لازم است و شرطی برای وصول به کمال می باشد.

با توجه به فهم این ضابطه متوجه می شویم که در چه دوره هایی پیامبری مبعوث شده و در چه دوره ای پیامبری مبعوث نمی شود. در هر دوره ای که دعوت و سخن رسول قبلی دچار تحریف شده، پیامبری جدید مبعوث می شود تا تحریفات را بزداید و مطالب را مجددا به بشر برساند.

پس در دوره هایی که وسایل ارتباطی رشد نکرده بودند و یک پیامبر نمی توانست همه مردم را هدایت کند، خدای متعال پیامبرانی تبلیغی فراوانی مبعوث می نمود که بدون داشتن شریعت خاص، شریعت پیامبری اولوالعزم را به مردم می رساندند.
حال در دوره ای هستیم که پیامِ پیامبر خاتم محفوظ مانده و راه دسترسی به اساس آن وجود دارد: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ[حجر/9] ما قرآن را نازل كردیم و ما بطور قطع نگهدار آنیم!»

از سویی نیز وسایل ارتباطی و تلاش علما برای رساندن پیام وحی اسلامی مکفی است. با این حساب جایی برای تجدید رسالت ها باقی نمی ماند.

و کسانی که تصور می کنند، حتما باید رسولی در پیش چشمان خود ببینند تا ایمان بیاورند، باید به این نکته توجه کنند که خدای متعال تنها به اندازه ای که حجت تمام شود، معجزه ارائه می نماید و حتی در دوره حضور رسول همه مردم به طور مستقیم معجزات را نمی بینند و هر معجزه ای که طلب کنند نیز ارائه نمی شود. بلکه تنها به اندازه ای که طالبان حق و حقیقت راه را بیابند معجزه ارائه می شود و امروزه نیز آیات الهی به صورت بسیار گسترده در پیش روی ماست. و علم تجربی هر روز گوشه دیگری از این آیات را بر ملا می کند.
لینک:http://www.soalcity.ir/node/2241

muiacir;526364 نوشت:
فرمودید که دلیلی برای دانستن این چیزها نیست ، ولی من شدید برام سواله که اگر پیامبری براشون نبوده عدالت خداوند رعایت نشده.صرف اینکه قرآن میگه برای همه قوم ها پیامبر فرستادیم برای مسلمانان سند و مدرکه نه برای عالمیان


از پرسیدن منعی نیست به گفته مولوی :
هیچ ترتیب وآدابی مجو :Gol:هر چه می خواهد دل تنگت بگو

سوال بعدی:
[h=1]آیا تعداد پیامبران 124000 نفر بوده ؟چگونه در مدت 7000 سال این همه پیامبر آمده اند؟[/h] ارسال شده توسط شهر سوال در ی., 05/26/2013 - 20:29
راههای علم و آگاهی پیدا كردن نسبت به حقائق، مختلف است، بعضی مطالب با براهین و استدلال‌های عقلی و برخی نیز با تجربه و مشاهده معلوم و ثابت می‌شوند؛ امّا نباید فراموش كرد كه تنها راه علم و آگاهی پیدا كردن به یك حقیقت، تعقّل و اندیشیدن و یا تجربه نیست. چه بسا مطالبی كه قابل تجربه نبوده و با براهین و ادله عقلی نیز ثابت نمی‌شوند همانند تاریخ و سرگذشت پیشینیان.

به خوبی روشن است كه كسی از راه تجربه و یا تفكّر و اندیشیدن نمی‌تواند نسبت به تاریخ گذشته آگاهی پیدا كند در این‌گونه موارد تنها راه كسب اطّلاعات و آگاهی، گوش سپردن به گفته تاریخ نگاران و یا كسانی است كه از گذشته به هر طریقی آگاهی دارند و راستگویی آنها مُبَرهن است.
مسأله تعداد انبیاء و همچنین تعداد امامان و اینكه چه كسانی پیامبر یا امام بوده‌اند. از جمله مواردی اند كه با حس، تجربه و عقل ثابت نمی‌شود.

البته اصل ضرورت بعثت انبیاء و امامت و مسائلی همچون لزوم عصمت انبیاء و امامان و همچنین نیازمندی جامعه بشری به انبیا و امامان متعدد، با ادلة عقلی ثابت می‌شوند، چنانکه علمای علم كلام این ادله را ذكر نموده‌اند[1] و در روایات هم بر این ادله عقلی تأكید شده است و معصومین ـ علیهم السّلام ـ نیز در موارد متعدد به این ادله عقلی استدلال نموده‌اند.[2]

امّا اینكه پیامبران و امامان چند نفر و چه كسانی بوده‌اند مسلّماً خارج از حوزة عقل و تجربه است. تنها راه آگاهی از این مسأله گوش سپردن به گفته های مورّخین و كتب تاریخی و یا گوش سپردن به كسانی است كه خداوند آگاهی و دانش این مطالب را به آنها ارزانی داشته است.
در مورد تعداد پیامبران،قرآن كریم،علاوه بر ذكر نام تعدادی از پیامبران بزرگ الهی،به این واقعیت هم اشاره می كند كه تعداد پیامبران،بیشتر از آن است كه نام آنها در قرآن آمده است، خداوند به این موضوع در آیه 78 سوره غافر اشاره كرده و می فرماید:
«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنَا عَلَیكَ وَمِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیكَ؛ ما پیش از تو رسولانی فرستادیم؛ سرگذشت گروهی از آنان را برای تو بازگفته، و گروهی را برای تو بازگو نکرده‌ایم» و همچنین در آیه 36 سوره نحل هم می فرماید:«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولا: ما در هر امتی رسولی برانگیختیم».
پس آنچه از قرآن بدست می آید این است كه پیامبران متعددی برای راهنمایی بشر از سوی خدا به پیامبری مبعوث شده اند.

بنابراین در قرآن كریم به تعداد دقیق پیامبران الهی اشاره ای نشده است، لذا باید برای یافتن پاسخ به این سوال كه تعداد پیامبران الهی،چند نفر بوده است،به روایات نقل شده از معصومین(علیهم السلام) مراجعه كنیم:

در بحار الانوار روایاتی نقل شده است که تعداد پیامبران را 124 هزار نفر ذکر کرده است . شماری از این روایات عبارت است از:
1 . حضرت رسول می فرماید: «خداوند 124 هزار پیامبر آفریده و من گرامی ترین آنان نزد خداوند هستم . . . و 124 هزار وصی آفریده که علی (ع) گرامی ترین آن ها نزد خداوند و بهترین ایشان است .»[3]

2 . امام زین العابدین (ع) فرمود: «هر کس دوست دارد 124 هزار پیامبر با او مصافحه کنند، امام حسین (ع) را در نیمه شعبان زیارت کند; چرا که ارواح پیامبران از خداوند برای زیارت حضرتش اذن می گیرند و به آنان اجازه داده می شود و پنج نفر از ایشان اولوالعزم هستند».[4]

3 . ابوذر (ره) از پیامبر خدا (ص) سؤال کرد: پیامبران چند نفرند؟ حضرت (ص) فرمود: «124 هزار پیامبر . . . .»[5]

4 . شیخ صدوق (ره) در کتاب اعتقادات می فرماید: «عقیده ما (شیعه امامیه) در تعداد انبیا این است که آنان 124 هزار نفرند و هر کدامشان وصی ای دارند .»[6]

مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر «المیزان » ، بعد از ذکر روایت ابوذر (ره) در تعداد انبیا، می فرماید: «قسمت اول این حدیث که مشتمل بر تعداد پیامبران است، از مشهورات است که شیعه و سنی در کتبشان نقل کرده اند . صدوق در «خصال » و «امالی » از حضرت رضا (ع) از پیامبر خدا (ص) و از زید بن علی از اجدادش از امیرالمؤمنین (ع) و ابن قولویه در «کامل الزیارة » و سید در «اقبال » از امام سجاد (ع) و در «بصایر الدرجات » از امام باقر (ع) روایت کرده اند.[7]
بنابراین، منشا شهرت چنین تعدادی روایات یاد شده است.

اما در منابع موجود نام تعداد بسیار اندکی از پیامبران به چشم می خورد. شماری از علل این مساله عبارت است از:
1 . اکثر انبیا شریعت مستقل نداشتند و به شریعت پیامبر دیگر دعوت می کردند; مثل حضرت لوط در زمان حضرت ابراهیم. این پیامبران خودشان به طور مستقیم از خداوند وحی دریافت می کردند; ولی از سوی وی مامور به شریعت پیامبر دیگری بودند.
2 . بسیاری از انبیا معروف نبودند و براساس روایات، بر یک شهر یا روستا و یا حتی یک خانواده مبعوث شدند.

در مورد اینكه چگونه در این مدت 124000پیامبر آمده اند باید عرض كنم:
آنچه مسلم است این است که همه این انبیاء پشت سر هم نیامده اند بلکه بسیاری از آنها در یک زمان و در مناطق مختلف مشغول تبلیغ دین بوده اند.شاهد این ادعا آن است که طبق آیات قرآن کریم حضرت لوط و حضرت ابراهیم (علیهما السلام) در یک زمان بوده اند.

همچنین روایات مختلفی داریم که نشان می دهد چندین پیامبر در یک زمان مشغول به تبلیغ بوده اند. از جمله در روایات متعددى آمده است كه بیان می کند بنى اسرائیل در یك روز دو، یا سه ،یا چهار پیامبر و یا حتى هفتاد پیامبر را (در یك روز) به شهادت رسانیدند، بدون آن كه در آن روز بازار و كسب و تجارت خود را تعطیل كرده باشند..... فَكَانَتْ بَنُو إِسْرَائِیلَ تَقْتُلُ فِی الْیَوْمِ نَبِیَّیْنِ وَ ثَلَاثَةً وَ أَرْبَعَةً حَتَّى إِنَّهُ كَانَ یُقْتَلُ فِی الْیَوْمِ الْوَاحِدِ سَبْعُونَ نَبِیّاً وَ ... .[8]

[1]. ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد، ج2-1.
[2]. فیض كاشانی، ملامحسن، الوافی، اصفهان، چاپ مؤسسة امیر المؤمنین، ص 21، باب اضطرار الی الحجة، ح 1.
[3]. بحارالانوار، مجلسی، ج 11، ص 30.
[4]. همان، ص 58.
[5]. همان، ص 32.
[6]. همان، ص 28.
[7]. المیزان، ج 2، ص 144.
[8]. بحارالانوار، ج11، ص47.
لینک:http://www.soalcity.ir/node/1689

صادق;526618 نوشت:
از پرسیدن منعی نیست به گفته مولوی :
هیچ ترتیب وآدابی مجو هر چه می خواهد دل تنگت بگو

سلام دوباره مگه من گفتم منعه؟؟؟؟؟

سوال بعدی :
[h=1]چرا خداوند پیامبران را تنها بر قسمتی از جهان (خاورمیانه) مبعوث کرده است؟[/h] ارسال شده توسط شهر سوال در سه‌شنبه, 03/26/2013 - 23:14

در پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه کنیم:

1- تاریخ تنها به بازتاب گوشه ای از گذشته می پردازد و نمی توانیم آنچه بیان شده را تمام آنچه موجود بوده است، بدانیم. همچنان که کشف آثار باستانی، توان نشان دادن تمام گذشته را ندارد. بنابراین باید در قدم اول متوجه باشیم که نمی توانیم با جزم و یقین ادعا کنیم که تمام پیامبران در منطقه خاورمیانه بوده اند.

2- با توجه به رهنمودهای وحیانی می دانیم که بعثت پیامبران اختصاص به مردم منطقه خاصى ندارد. بلکه همه امت ها پیامبر داشته اند:
«إِنَّآ أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِ‏ّ بَشِیراً وَنَذِیراً وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیر؛[فاطر/24] بشارت و هشدار فرستادیم و هیچ امّتى نبوده مگر آن كه در آن هشدار دهنده‌‏اى گذشته است.»

«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِى كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّغُوتَ؛[نحل/36] وهمانا ما در میان هر اُمّتى پیامبرى را برانگیختیم (تا به مردم بگویند) كه خدا را بپرستید و از طاغوت (و هر معبودى جز خدا) دورى نمایید».

3- اگر در قرآن مجید، تنها نام عدّه معدودى از پیامبران بزرگ برده شده که در منطقه خاورمیانه بوده اند؛ بدین معنا نیست كه تعداد پیامبران منحصر به همین افراد است؛ بلكه در خود قرآن تصریح شده است كه بسیارى از پیامبران بوده ‏اند كه نامى از ایشان در قرآن نیامده است:
«وَرُسُلاً لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْكَ؛[نساء/164] و پیامبرانى [را نیز برانگیخته ‏ایم‏] كه [سرگذشتِ‏] ایشان را بر تو بازگو نكرده‌‏ایم».
بنابراین نمى‏توان گفت كه همه پیامبران در یك منطقه خاص ظهور نموده ‏اند، بلكه طبق احادیثى كه در مورد تعداد آنان رسیده است (124 چهار هزار نفر) تعداد محدودی از آن ها مربوط به خاورمیانه بوده اند، و از بقیه خبری نداریم.

4- قرائن و شواهدی وجود دارد که نشان دهد، پیامبرانی در غیر خاورمیانه احتمالا وجود دشته اند. به عنوان مثال بودا گر چه نامش را به عنوان پیامبر نمی برند، ولی وقتی زندگی او بررسی می شود، بسیاری از خصوصیات پیامبران را در زندگی مشاهده می کنیم.

5- منطقه جغرافیایى یک پیامبر مهم نیست؛ و علیرغم فاصله جغرافیایی، مردمی می توانند از امت یک پیامبر حساب شوند. همانطور که امروز، امت اسلام به منطقه خاصی اختصاص ندارد و در سرتاسر جهان وجود دارند. و آنچه لازم است اینکه همه باید راه دست یافتن به وحی را داشته باشند. و مطابق قرآن نیازی نیست تا هر منطقه جغرافیایی ای پیامبر داشته باشد

«وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فی‏ كُلِّ قَرْیَةٍ نَذیراً؛[فرقان/51] و اگر مى ‏خواستیم، در هر شهر و دیارى بیم‏ دهنده‏اى برمى‏ انگیختیم (ولى این كار لزومى نداشت)»

6- شاید رمز بعثت پیامبران اولوالعزم از خاورمیانه در این است که منطقه جغرافیایی خاورمیانه، نوعی مرکزیت برای تمام جهان داشته است که خدای متعال می فرماید پیامبران در مرکز شهرها، فرستاده می شوند بنابراین باید پیامبران اولوالعزم در مرکزی ترین منطقه باشند:
«وَ ما كانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى‏ حَتَّى یَبْعَثَ فی‏ أُمِّها رَسُولاً؛[قصص/59] و پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاك نمى ‏كرد تا اینكه در كانون آنها پیامبرى مبعوث كند»

7- دعوت و تبشیر و انذار پیامبران، محدود به منطقه برخواسته از آن نبوده و آنها به مناطق دیگر سفیر می فرستادند یا به آن سفر می کردند. به عنوان نمونه حضرت عیسی (ع) رسولانی به مناطق دیگر اعزام کرده است:
«إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَیْكُمْ مُرْسَلُونَ؛[یس/14] هنگامى كه دو نفر از رسولان را بسوى آنها فرستادیم، امّا آنان رسولان (ما) را تكذیب كردند پس براى تقویت آن دو، شخص سوّمى فرستادیم، آنها همگى گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوى شما هستیم! (طبق احادیث این آیه در شان چند تن از حواریون است)»
همچنین حضرت ابراهیم، لوط را به سرزمین دیگری فرستاده است. به همین دلیل فرشتگان عذاب قوم لوط، ابتدا به سراغ ابراهیم می روند و به او خبر می دهند.

8- بسیاری از پیامبران، مبشر پیامبران بزرگ تر بوده اند، بنابراین طبیعی است که آنها خیلی کانون توجه نبوده باشند و با توجه به خبرهای قرآنی، که اکثر مردم در مقابل رسولان موضع خوبی نگرفته اند. طبیعی است که نام این دسته از پیامبران، خیلی ثبت نشده باشد و اثری از آنها بر جای نمانده باشد.
لینک:http://www.soalcity.ir/node/59

ان شا الله لینک هایی که گذاشته ام کمکی بتواند به دوستان عزیز بکنه!!
اگر کاربر گرامی muiacir دلیلشون رو از سوال کردن می پرسیدن شاید می تونستم بهتر کمک کنم
و من الله توفیق

کاربر گرامی muiacir
اگر از پست من این جوری برداشت کردید که گفتم هم چین سوالاتی رو نپرسد واقعا معذرت می خوام و خواهشمند است که مرا حلال کنید[ولی منظور من این بود که باید از منبع اصلی که همون اصول عقاید(عدل خداوند)به جواب برسید-که در صورت مطالعه این سوال وسوال های مشابه تون به جواب میرسه]
از
صادق
کارشناس پاسخگوی کلام و اعتقادات
هم ممنونم که وجه دیگر سوال رو گفتند من از ایشان یاد گرفتم که از این به بعد وقتی می خوام نظری بدم کاملا توضیح بدم که کاربرا اشتباها برداشت نکنند ومن الله توفیق

753;526645 نوشت:
کاربر گرامی muiacir
اگر از پست من این جوری برداشت کردید که گفتم هم چین سوالاتی رو نپرسد واقعا معذرت می خوام و خواهشمند است که مرا حلال کنید[ولی منظور من این بود که باید از منبع اصلی که همون اصول عقاید(عدل خداوند)به جواب برسید-که در صورت مطالعه این سوال وسوال های مشابه تون به جواب میرسه]
از
صادق
کارشناس پاسخگوی کلام و اعتقادات
هم ممنونم که وجه دیگر سوال رو گفتند من از ایشان یاد گرفتم که از این به بعد وقتی می خوام نظری بدم کاملا توضیح بدم که کاربرا اشتباها برداشت نکنند ومن الله توفیق

باسلام وتقدیر از این روحیه خوب ودرس آموز تان چقدر خوب است همه این گونه روحیه داشته باشد .:Gol::Gol:

آفرین بر خلق وبر رفتار تان
خوش درخشید جلوه گفتار تان
ای گرامی کار بر در اسک دین
بر شما وگفته ات صد آفرین
:Gol::Gol:

خدا از کسی بیش از وسعش نمیخواهد . لا یکلف الله نفسا الا وسعها
هر انسانی به اندازه وسعش پاسخگو میباشد . آنکه در غار زندگی میکرده همان مقدار که توانایی داشته که یاد بگیر د و عمل کند . ماهم که در ایرانیم به اندازه خودمان و او هم که در آمریکاست به اندازه که خودش .
مثلا ما در ایران وظیفه بیشتری نسبت به آنکه در آمریکا زندگی میکند و از این شرلائط دور است داریم

بپاخیزیم;526678 نوشت:
خدا از کسی بیش از وسعش نمیخواهد . لا یکلف الله نفسا الا وسعها
هر انسانی به اندازه وسعش پاسخگو میباشد . آنکه در غار زندگی میکرده همان مقدار که توانایی داشته که یاد بگیر د و عمل کند . ماهم که در ایرانیم به اندازه خودمان و او هم که در آمریکاست به اندازه که خودش .
مثلا ما در ایران وظیفه بیشتری نسبت به آنکه در آمریکا زندگی میکند و از این شرلائط دور است داریم

باسلام وتشکر از شما که در این مسله اظهار نظر نمودید .
این سخن حق است که فرمود :
لا یکلف الله نفسا الا وسعها . هر انسانی به اندازه وسعش پاسخگو میباشد .
ولی همین مقدار هم نیاز به حجت دارد که بر اساس آن علم به تکلیف و فهم آن وعمل به آن برایش حاصل گردد البته باید توجه داشت که غیر از انبیا حجت دیگر در کنار آنان برای انسان وجود دارد
امام صادق(ع) فرمود :
«إنّ لله على الناس حجّتین: حجّة ظاهرة و حجّة باطنة، فامّا الظاهرة فالرسل والاُنبیاء و الأئمّة(ع)، و أمّا الباطنة فالعقول؛(1) برای خداوند بر مردم دو حجت است: یکی ظاهری و دیگر باطنی، حجت ظاهری انبیا و رسولان وائمه‌اند، حجت باطن عقل و خرد آدمیان است».
از آن جا که انبیا و رسولان و ائمه هر سه گروه جزو حجت ظاهری‌اند، به طور کلی فرمود: «خداوند دو نوع حجت دارد: یکی ظاهری و دیگری باطنی».

پی‌نوشت:
1. اصول کافی، ج 1، ص 16.

http://www.askdin.com/thread40027.htm
جمع بندی 1
سوال : انسانهای غارنشینی که حرف زدن هم بلد نبودن واگر اشتباه نکنم بسیار نزدیک بودند به حالات و زندگی حیوانات آیا برای انسان های غار نشین پیامبری بود و رسیدن به کمالات بسوی خدا مفهومی داشت؟

پاسخ در چند نکته بیان می‌شود:
1ـ بر اساس آموزه‌های وحیانی، انسان از اول با فطرت توحیدی خلق شده است:
«کلّ مولودٍ یولد على الفطرة؛(1) همة مردم بر فطرت پاک توحیدی خلق می‌شوند».
بنابر این آدمی در عمق جان، رابطه‌خود را با خدا می‌تواند درک کند. شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد :خدا را به من آن گونه معرفی کن که گویی او را می‌بینم، حضرت از او سؤال کرد:
«آیا هیچ وقت از راه دریا مسافرت کرده‌ای؟» گفت: آری. حضرت فرمود: «اتفاق افتاده است که کشتی در دریا بشکند؟» گفت: بلی، اتفاقاً در سفری چنین قضیه‌ای واقع شد. حضرت فرمود: «به جایی رسیدی که امیدت از همه چیز قطع شود و خود را مشرف به مرگ ببینی؟» گفت: بلی چنین شد. حضرت فرمود: «در آن حال امیدی به نجات داشتی؟» گفت: آری. «به چه کسی امیدوار بودی؟» آن شخص متوجه شد که در آن حال گویا دل او با کسی ارتباط داشت، در حدی که گویی او را می‌دیده است. (2)
حال ممکن است بگوید :
اگر آدمی فطرتاً خداپرست و در مسیر تکامل است، چه نیازی به انبیا دارد و انبیا برای چه مأمور هدایت شده‌اند؟
امیر مؤمنان(ع) سخن زیبایی در این باره دارد و فرمود:
«خداوند پیامبرانی را از فرزندان آدم برگزید و از آنان در ابلاغ و امانتداری در رساندن الهی به مردم پیمان گرفت، در زمانی که بیشتر مردم چیزی دیگری به جای آن نشانده بودند، و حق او را نشناخته و برای خدا شریک قرار داده و شیاطین آنان را از معرفت به او باز داشت، و رشتة پرستش خدا را بریده بودند، در چنین زمانه‌ای بود که خداوند رسولان خود را برانگیخت و پیامبرانش را پی در پی به سوی مردم فرستاد، تا از آنان بخواهند که عهد فطرت الهی را ادا نمایند و نعمت‌های فراموش شدة خدا را به یادشان آورند و با ابلاغ احکام الهی یا ارائه دلایل حجت را برای‌شان تمام کنند و توانمندی‌های پنهان عقل‌های آنان را برانگیزانند، و آیات با عظمت الهی را به آنان بنمایانند. همچون آسمان بلند که مانند سقفی بر بالای سرشان برافراشته و زمین که چون گهواره‌ای زیر پای آنان گسترده و معیشت‌هایی که ایشان را زنده می‌دارد». (3)
فلسفة بعثت انبیا آشنا کردن بشر به خواست‌های فطری آنان و شکوفایی عقل آنها بوده است. عقل و فطرتی که به دلایل و انگیزه های مختلف، یا خاموش می­شوند و یا از مسیر خود به انحران کشیده می­شوند.
2ـ نکته دیگر این که باید توجه داشت گرچه عقل لازم است ولی کافی نیست و به تنهایی نمی‌تواند سعادت ابدی بشر را تأمین کند : «متأسفانه بسیاری از آدمیان توفیق بهره‌مندی از داده‌های عقلانی را ندارند. برخی با وجود چراغ عقل در شقاوت فرو می‌غلتند، زیرا گاهی هواهای نفسانی، عقل را که فرمانروای وجود انسان در چنگال خود به اسارت می‌گیرد. در این صورت نه تنها عقل نجات‌بخش و کارساز نیست، بلکه چراغی است در دست خواست‌های نفسانی و نفس پس از اسیر گرفتن عقل از نور آن در جهت خواست‌های غیر الهی و غیر انسانی بهره‌می‌گیرد، پس عقل بدون هدایت وحی چه بسا ممکن است به عنوان جاده صاف کن خواست‌های نفس عمل کند. عقل آن گاه مفید و کارساز است که در عِقال شریعت و نبوت باشد و از هدایت انبیا و در پرتو نور وحی پرورش یابد. »(4)
3ـ وبالاخره بر اساس آموزه های وحیانی بشر در اولین فرایند خلقت دارای رهنمای الهی بوده است مثلا اولین مخلوق در روی زمین از نوع انسانی جناب آدم (ابوالبشر ) بوده است او نبی بوده وحوا امت او بوده است بعد از حضرت آدم، شیث جانشین و وصی وی بود و از مقام پیامبری
بهره‌مند بود. بعد از شیث فرزندش انوش (که نام دیگرش «رسیان» است) وصی و پیامبر بعدی بود.
پس از انوش نوبت به قینان و پس از او مهلائیل و پس از او یارد و غنمیشا و بعد حضرت ادریس به پیامبری می‌رسد و بعد از اینان زمان حضرت نوح می‌گردد.(5)

پی‌نوشت‌ها:
1. عوالی اللئالی، ج نشر سید شهدا، قم 1403ق.1، ص 35،
2. نقل از: معارف قرآن،نشر مؤسسة در راه حق، قم 1367ش. ص 30،
3. نهج البلاغه، خطبه 1.
4. ر، ک: پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، نشر مؤسسة آثار امام خمینی 1386ش.ص 262،
5. قصص قرآن یا تاریخ انبیا، سید هاشم رسولی محلاتی، ص 22 ـ‌40.

http://www.askdin.com/thread40027.htm
جمع بندی 2
سوال :
1 - آیا در تمامی کره زمین هم پیامبر بوده؟یعنی مثلا توی افریقا ، امریکا و ...
2 - قبل از آدم هم قاعدتا لنسان یا موجود شبیه به انسان بوده ، برای اونا پیامبر نبوده؟

پاسخ در دو محور بیان می شود :
الف_ در باره فراز اول سوال تان باید گفت : منطقه مسکونی جهان در آن زمانها ظاهرا آسیا،اروپا و افریقای امروزی بوده است. آمریکا در آن زمان کشف نشده و ارتباطی بین آنان برقرار نبوده است.اما در مورد پیامبران چند مطلب لازم به تصریح است:
1- تعداد پیامبران بنا بر روایات 124 هزار نفر بوده و نام محدودی از آنان در قرآن ذکر شده و چون پیامبر اسلام در جزیره العرب مبعوث شده نام پیامبرانی در قرآن و روایات آمده که تا حدودی برای آن مردم شناخته شده بوده اند . د رباره نام وتاریخ و محل بعثت پیامبران دیگر، سخنی به صراحت نیامده است. بنا بر این نمی توان گفت پیامبران فقط در مناطق خاص مبعوث شده اند. شاید پیامبرانی در مناطق دیگری بوده اند که به آنها اشاره نشده است .
2-در قرآن تصریح شده که برای همه امت ها (نذیر) وپیامبر مبعوث کرده ایم:"و ان من امةالا خلا فیها نذیر "(1) " ولقد بعثنا فی کل امة رسولا"(2)
این آیات صراحت دارد که همه امت ها هشدار دهنده و پیامبر داشته اند زیرا هدف خلقت کمال یابی بشر است و این هدف بدون هدایتگری حاصل نمی شود و هدایتگری خداوند در قالب ارسال پیامبران و رسولان ظهور می کند .
با توجه به اینکه اولین انسان پیامبر بوده و نبوت و وصایت در نسل او تداوم داشته و بعد نسل او در مناطق مختلف زمین پراکنده شده اند ، اتمام حجت بر همه نسل ها صورت گرفته و تجدید نبوت ها به خصوص پیامبران تبلیغی در صورت لزوم مبعوث شده اند گرچه هیچ امتی نیست که اتمام حجت بر آن صورت نگرفته باشد.
3-خداوند تصریح می کند که هیچ امتی را به عذاب قهر نابود نمی کند مگر بعد از آنکه در مرکز مدنیت آن رسولی برای انذار آنان مبعوث کند:
"و ما کان ربک مهلک القری حتی یبعث فی امها رسولا"(3)
بنا بر این رسولا ن معمولا در مرکز و در جایگاهی مبعوث می شده اند که پیام آنان بهتر گسترش یابد و به گوش امت و مردم زمان برسد . البته جهات دیگر هم منظور می شده ولی معلوم است که بعثت یک پیامبر در یک منطقه حاشیه ای و دور از ارتباط های عمومی چندان اثر بخش نبوده و هدف بعثت را محقق نمی کند . خاور میانه مر کزیت جهان را داشته و از آنجا راحت تر با همه دنیا ارتباط برقرار می شده است.

ب_بر اساس آموزه های دینی حضرت آدم(ع) که پدر نسل کنونی بشر است، اولین انسان روی زمین نبوده، بلکه قبل از آدم(ع) انسان‌های دیگری در زمین می‌زیسته اند. مرحوم علامه طباطبایی می‌فرماید: «از بعض روایات اهل بیت(ع) معلوم می‌شود که این نوع (انسان) ادوار زیادی قبل از این دوره به خود دیده است».(4)
امام پنجم(ع) به یکی از یارانش فرمود :
‌خلقت خداوندی به همین عالم و همین نسل بشر منحصر نمی‌شود. بلکه خداوند هزار هزار جهان آفرید . ‌نیز هزار هزار آدم خلق نمود که این بشر و این جهان آخرین آن‌ها است".(6)
امام باقر(ع) فرمود: «خداوند از آن روز که زمین را آفریده، هفت عالَم در آن پدید آورده و انسان‌های این عالَم‌ها از فرزندان آدم نبوده اند . خلقت شان از آدیم زمین است . خداوند آن‌ها را یکی پس از دیگری با جهان مربوط به خودشان در زمین منزل داد، سپس آدم ابوالبشر را آفرید و فرزندانش را از او پدید آورد ».(7)
‌ از امام علی(ع) آمده است که پیش از خلقت آدم، موجودی شبیه بشر به نام "‌نسناس" وجود ‌داشت.(8) نسناس در جانورشناسی، نام عمومی گروهی از آدم نمایان است که شبیه به انسان هستند.(9)
روایات ذکر شده در این که انسان‌های گذشته، کاملاً مانند همین انسان‌ها بوده اند، صراحت ندارند. چه بسا انسان هایی که در گذشته بوده ، ‌تنها از بعضی جهات با انسان‌های امروزی شباهت داشته اند ولی در مجموع این نکته به دست می آید آن ها نیز دارای روح بوده اند. چون موجود زنده بدون روح نیست و آن ها هرچه بوده، بالاخره موجودات زنده بوده اند .گرچه نحوه حیات آن ها و روش زندگی و نیز تکلیف داشتن یا نداشتن آنان و مانند آن چیزهايی است که اطلاع دقیق در باره آن در دست نیست .

پی نوشت:
1-فاطر(35)،آیه24.
2-نحل(16)،آیه36.
3-قصص(28)،آیه59.
4. تفسیر المیزان(ترجمه)نشر جامعه مدرسین قم 1377 ش. ج 4، ص 239،
‌6. تفسیر المیزان ( ترجمه) ج4، ص 248.
7. بحارالانوار، مجلسی، نشر دار الاحیا التراث العبی بیروت . 1403 ق . ج58، ص 298.
8 .دائره المعارف فارسی، واژه نسناس نشر مرکز دایره المعارف تهران ، بی تا.
ج 2، بخش 2، ص 3027،

http://www.askdin.com/thread40027.htm
جمع بندی3
سوال :
1 - آیا در تمامی کره زمین هم پیامبر بوده؟یعنی مثلا توی افریقا ، امریکا و ...
2 - قبل از آدم هم قاعدتا لنسان یا موجود شبیه به انسان بوده ، برای اونا پیامبر نبوده؟
چرا می خواهید بدانید ایا پیامبری بوده یا نبوده؟؟؟؟(تا اون جایی که من می دونم کسی درست درباره ی این چیز ها خبر ندارد و دلیلی هم برای دانستن این چیز ها نیست)
امام علی _علیه السلام_:
وقت های تو اجزای عمر توان،پس هیچ زمانی را از دست مده،مگر برای آن چیزی که به رستگاریت کمک کند.
پس مسایلی را یاد بگریریم که بدرد آخرتمون بخوره پس شما تو ضمینه ی اصول دین بسیار تحقیق کن خیلی به سعادت کمک می کنه سپس به سراغ فروع دین برو هم زمان اخلاق اسلامی هم یاد بگیر

در مورد سوالتون=بلد نیستم

پاسخ :
گرچه این سخن درست است که باید تلاش شود مسایل مفید تر پرسیده شود تا از این رهگذر بر اطلاع علمی همگان افزوده گردد . ولی اجازه دهید که جناب عضو وفادار هم سوال های مطرح برای خودش را بپرسد بالآخره هر کسی یک دغدغه ی ذهنی دارد چه عیب دارد آن را مطرح وپاسخ لازم را دریافت کند ؟

از این گذشته از قدیم گفته اند :
پرسیدن عیب نیست نداستن عیب است
.
وسوال سان هم طوری نیست که شما آن را مساوی = با بلد نیستم تلقی نماید . جواب مناسب ومفصل در این نوبت برای ایشان ارسال شد ملاحظه کنید :
پاسخ در چند نکته بیان می‌شود:
1ـ بر اساس آموزه‌های وحیانی، انسان از اول با فطرت توحیدی خلق شده است:
«کلّ مولودٍ یولد على الفطرة؛(1) همة مردم بر فطرت پاک توحیدی خلق می‌شوند».
بنابر این آدمی در عمق جان، رابطه‌خود را با خدا می‌تواند درک کند. شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد :خدا را به من آن گونه معرفی کن که گویی او را می‌بینم، حضرت از او سؤال کرد:
«آیا هیچ وقت از راه دریا مسافرت کرده‌ای؟» گفت: آری. حضرت فرمود: «اتفاق افتاده است که کشتی در دریا بشکند؟» گفت: بلی، اتفاقاً در سفری چنین قضیه‌ای واقع شد. حضرت فرمود: «به جایی رسیدی که امیدت از همه چیز قطع شود و خود را مشرف به مرگ ببینی؟» گفت: بلی چنین شد. حضرت فرمود: «در آن حال امیدی به نجات داشتی؟» گفت: آری. «به چه کسی امیدوار بودی؟» آن شخص متوجه شد که در آن حال گویا دل او با کسی ارتباط داشت، در حدی که گویی او را می‌دیده است. (2)
حال ممکن است بگوید :
اگر آدمی فطرتاً خداپرست و در مسیر تکامل است، چه نیازی به انبیا دارد و انبیا برای چه مأمور هدایت شده‌اند؟
امیر مؤمنان(ع) سخن زیبایی در این باره دارد و فرمود:
«خداوند پیامبرانی را از فرزندان آدم برگزید و از آنان در ابلاغ و امانتداری در رساندن الهی به مردم پیمان گرفت، در زمانی که بیشتر مردم چیزی دیگری به جای آن نشانده بودند، و حق او را نشناخته و برای خدا شریک قرار داده و شیاطین آنان را از معرفت به او باز داشت، و رشتة پرستش خدا را بریده بودند، در چنین زمانه‌ای بود که خداوند رسولان خود را برانگیخت و پیامبرانش را پی در پی به سوی مردم فرستاد، تا از آنان بخواهند که عهد فطرت الهی را ادا نمایند و نعمت‌های فراموش شدة خدا را به یادشان آورند و با ابلاغ احکام الهی یا ارائه دلایل حجت را برای‌شان تمام کنند و توانمندی‌های پنهان عقل‌های آنان را برانگیزانند، و آیات با عظمت الهی را به آنان بنمایانند. همچون آسمان بلند که مانند سقفی بر بالای سرشان برافراشته و زمین که چون گهواره‌ای زیر پای آنان گسترده و معیشت‌هایی که ایشان را زنده می‌دارد». (3)
فلسفة بعثت انبیا آشنا کردن بشر به خواست‌های فطری آنان و شکوفایی عقل آنها بوده است. عقل و فطرتی که به دلایل و انگیزه های مختلف، یا خاموش می­شوند و یا از مسیر خود به انحران کشیده می­شوند.
2ـ نکته دیگر این که باید توجه داشت گرچه عقل لازم است ولی کافی نیست و به تنهایی نمی‌تواند سعادت ابدی بشر را تأمین کند : «متأسفانه بسیاری از آدمیان توفیق بهره‌مندی از داده‌های عقلانی را ندارند. برخی با وجود چراغ عقل در شقاوت فرو می‌غلتند، زیرا گاهی هواهای نفسانی، عقل را که فرمانروای وجود انسان در چنگال خود به اسارت می‌گیرد. در این صورت نه تنها عقل نجات‌بخش و کارساز نیست، بلکه چراغی است در دست خواست‌های نفسانی و نفس پس از اسیر گرفتن عقل از نور آن در جهت خواست‌های غیر الهی و غیر انسانی بهره‌می‌گیرد، پس عقل بدون هدایت وحی چه بسا ممکن است به عنوان جاده صاف کن خواست‌های نفس عمل کند. عقل آن گاه مفید و کارساز است که در عِقال شریعت و نبوت باشد و از هدایت انبیا و در پرتو نور وحی پرورش یابد. »(4)
3ـ وبالاخره بر اساس آموزه های وحیانی بشر در اولین فرایند خلقت دارای رهنمای الهی بوده است مثلا اولین مخلوق در روی زمین از نوع انسانی جناب آدم (ابوالبشر ) بوده است او نبی بوده وحوا امت او بوده است بعد از حضرت آدم، شیث جانشین و وصی وی بود و از مقام پیامبری
بهره‌مند بود. بعد از شیث فرزندش انوش (که نام دیگرش «رسیان» است) وصی و پیامبر بعدی بود.
پس از انوش نوبت به قینان و پس از او مهلائیل و پس از او یارد و غنمیشا و بعد حضرت ادریس به پیامبری می‌رسد و بعد از اینان زمان حضرت نوح می‌گردد.(5)

پی‌نوشت‌ها:
1. عوالی اللئالی، نشر سید شهدا، قم 1403ق.ج 1، ص 35،
2. نقل از: معارف قرآن،نشر مؤسسة در راه حق، قم 1367ش. ص 30،
3. نهج البلاغه، خطبه 1.
4. ر، ک: پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، نشر مؤسسة آثار امام خمینی 1386ش.ص 262،
5. قصص قرآن یا تاریخ انبیا، سید هاشم رسولی محلاتی، ص 22 ـ‌40.

موضوع قفل شده است