جمع بندی ظیفه ی مادی و معنوی ما نسبت رهبر شیعیان لبنان سید حسن نصرالله باید چگونه باشد؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ظیفه ی مادی و معنوی ما نسبت رهبر شیعیان لبنان سید حسن نصرالله باید چگونه باشد؟

با سلام و احترام
وظیفه ی مادی و معنوی ما نسبت رهبر شیعیان لبنان سید حسن نصرالله باید چگونه باشد؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صادق

safareeshghe;524371 نوشت:
با سلام و احترام
وظیفه ی مادی و معنوی ما نسبت رهبر شیعیان لبنان سید حسن نصرالله باید چگونه باشد؟

باسلام وتشکر از شما .
به طور کلی تر باید گفت :

. بر اساس اصول و آموزه‏هاى دینى، جامعه اسلامى پیکره واحدى است: «ان هذه امتکم امةً واحدةً و انا ربکم فاتقون» (1) براساس این آیه، همبستگى عمیقى بین همه مسلمانان دنیا ـ صرف نظر از هرگونه مرزبندى و جغرافیایى به جهت وحدت کلمه و اعتقاد به تعالیم الهى- وجود دارد. همدردى، همدلى و همنوایى، یکى از خصایص بارز و برجسته امت اسلامى است که دل‏هاى آنان را به یکدیگر نزدیک مى‏کند. پیامبر گرامى اسلام در بیان این واقعیت مى‏فرمایند:
حکایت مؤمنان در دوستى و مهربانى چون اعضاى یک پیکر است؛ وقتى یکى از آنها رنجور مى‏شود، دیگران به مراقبت و حمایت از او همداستان مى‏شوند . (2)
همبستگى عمیق اسلامى، تعاون اسلامى را همراه دارد؛ بدین معنا که مسلمانان در همه امور و شؤون مشترک اجتماعى، اقتصادى و سیاسى خود، موظف به همیارى یکدیگرند؛همان گونه که قرآن می گوید:
و تعاونوا على البر و التقوى و لاتعاونوا على الاثم و العدوان . (3)
بر این اساس، همگان مسؤول همدیگرند. پیامبر مى‏فرماید:
«مَن سَمع رجلاً یُنادى یا لَلْمُسلمین فَلَم یَجِبْهُ فَلَیسَ بِمُسلِم؛ هر کس ندایى را بشنود که مسلمانان را به کمک مى‏طلبد و پاسخ مساعد نگوید، مسلمان نیست». هم‏چنین در حدیث دیگرى مى‏فرماید:
«مَنْ اَصْبَحَ وَ لَمْ یَهتمَّ بامورِ المُسلمین فَلیَس بمُسلِم؛ یعنى هر کس در اندیشه کارهاى مسلمانان نباشد ،مسلمان نیست» بر این اساس یکی از منافع مهم کمک به فلسطین ایجاد و حفظ وحت اسلامی است که این امر برای ایران مهم است، زیرا یکی از آرمان های مهم امام خمینی (ره) همگرایی جهان اسلام می باشد.
2. بر اساس اصول متعدد قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران (اصول 3، 11، 152 و 154)، دولت به نمایندگى از همه مردم، موظف به ایفاى «تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان» است. به همین جهت «موظف است سیاست کلى خود را بر پایه ائتلاف و اعتماد ملل اسلامى، قرار دهد» و در اعمال سیاست خارجى، به «دفاع از همه مسلمانان» بپردازد. بنابراین هم بر اساس آموزه‏هاى دین اسلام و هم بر اساس اصول متعدد قانون اساسى، دولت موظف است حمایت‏هاى لازم را از سایر مسلمانان جهان به عمل آورد.
3. با توجه به واقعیاتى از قبیل وجود مرزبندى‏هاى بین‏الملل، حفظ و تقویت نظام جمهورى اسلامى ایران، ارائه الگویى نمونه بر اساس اصول و ارزش‏هاى اسلامى و ... توجه به نیازهاى داخلى حائز اهمیت مى‏باشد. حال اگر زمانى بین نیازهاى داخل و خارج، تزاحم به وجود آمد، رعایت اصول زیر، ضرورى مى‏نماید:
الف) بر اساس آیات و روایات متعدد، جمهورى اسلامى ایرن به عنوان نظام اسلامى، داراى مسؤولیت‏هایى فراملّى، نسبت به سایر مسلمانان است. مسؤولیت‏ها در مورد تزاحم بین نیازهاى داخلى و خارجى، باید مراعات شود. اگر در کشورهاى دیگر، مسلمانانى نیازمند به ضرورى‏ترین نیازهاى حیاتى (از قبیل غذا، دارو، پوشاک و...) باشند؛ نمى‏توان نیازمندى‏هاى غیرحیاتى و کم‏اهمیت‏تر داخلى را اولویت داد؛ چون زندگى و حفظ جان مسلمانان در میان است.
ب ) ملاک تقدم نیازهاى داخل یا خارج در امور غیرمتیقن مسؤولیت‏هاى فراملى، رعایت اصل اهم و مهم است.
حاکم اسلامى با کمک گرفتن از متخصصان و کارشناسان رشته‏هاى مختلف و با درک شرایط و مقتضیات زمانى و مکانى، باید مشخص کند که اولویت با رفع نیازهاى داخلى است یا نیازهاى خارجى دولت اسلامى.
باید مسؤولیت‏هاى برون مرزى و کمک هاى حیاتى را سر لوحه سیاست خارجى خود قرار دهد. در غیر آن موارد، چه بسا در مواردى، بر اساس نظریات کارشناسى و تخصصى ثابت شود که وظیفه‏اى برون مرزى بر نیازهاى داخل اولویت دارد (مانند حمایت ایران از حزب‏الله لبنان در مقابل رژیم غاصب اسرائیل) در مواردى نیز ممکن است مسائل داخلى اولویت دارد مانند تقدم دفاع از مرزهاى کشور در برابر حمله عراق.
با توجه به این مطالب، درباره کمک ایران به مسلمانان فلسطین ، بخشى از کمک‏ها (مانند مواد غذایى، دارو،پوشاک و...) در شرایط فعلى، حیاتى بوده و از مسؤولیت‏هاى فراملى دولت اسلامى محسوب مى‏شود.
با توجه به نیازهاى ضرورى و حیاتى مردم فلسطین و امکانات نسبتا خوب کشورمان، کمک‏هایى محدود بوده ، تأثیر منفى در روند آبادانى و حل مشکلات اقتصادى و معیشتى ما بر جاى نمى‏گذارد. به علاوه نتایج مثبتى را در کوتاه مدت و طولانى مدت، در سطح منطقه‏اى و بین‏الملل، براى کشورمان به ارمغان مى‏آورد.
کوتاه سخن این که درمورد کمک های ایران به فلبنان وسید حسن نصر الله می گوییم:
1- فشارها و مشکلات جامعه هراندازه زیاد باشد، دربرابر وضعیت پیش آمده براى برادران و خواهران آواره لبنانی و... اصلا قابل قیاس نیست.
2. مسلمانان امت واحده و داراى سرنوشت مشترکى هستند. استعمارگران همواره درپى جداسازى وتفرقه میان ملت هاى مسلمانند تا از این رهگذر سلطه خود را برجهان اسلام بیشتر استوار سازند. بنابراین اگر دست از یارى برادران مظلوم مسلمان خود برداریم ، به پاره‏سازى امت واحد اسلامى که هدف دشمنان است، کمک کرده‏ایم.
3. همان طور که در روایت است کمک‏هاى فردى موجب افزایش نعمت و برکات الهى است، کمک هاى اجتماعى چنین است.
4. امروزه درتمام جهان سرمایه ‏هایى براى کمک به جوامع محروم اختصاص داده مى‏شود. در این حرکت انسان دوستانه مسلمانان و جمهورى اسلامى باید جلودار باشند.
5. انجام حمایت‏ هاى اقتصادى، سیاسى و تبلیغاتى در حد وسع و توان از ملت‏هاى مسلمان دیگر خصوصا لبنان، نه تنها با منافع ملى ما تعارض ندارد ،بلکه در راستاى تأمین منافع ملى ایران به حساب مى‏آید؛ زیرا:
اولاً، منافع ملى یک کشور فقط در مرزهاى جغرافیایى آن محدود نمى‏شود. دولت‏ها به میزان هزینه هایى که در کشورهاى دیگر مبذول مى‏دارند، از توان و قدرت تصمیم‏ گیرى و تأثیرگذارى بیشترى نیز در آینده آن کشور و معادلات منطق ه‏اى برخوردار مى‏باشند.
ثانیا، حفظ موجودیت، استقلال و تمامیت ارضى و امنیت ملى کشور که از عناصر کلیدى و حیاتى تشکیل‏دهنده منافع ملى مى‏باشد، نیازمند صرف چنین هزینه‏ ها و کمک به ملت‏ هایى که در خط اول مبارزه با دشمنان ما قرار دارند مى‏باشد.
آینده‏نگرى و تأمین منافع بلندمدت بهترین دلیل بر انجام چنین اقداماتى مى‏باشد، زیرا آرمان‏ها و اهداف توسعه طلبانه رژیم صهیونیستى هرگز به لبنان و فلسطین محدود نبوده ،بلکه آرزوى سیطره بر جهان اسلام و خصوصا ام ‏القراى آن یعنى جمهورى اسلامى ایران را در سرمى‏پروراند.
6. کمک ها یکپارچگى ما را بهتر حفظ مى‏کند و قدرت جمعى ما را بر دشمنان افزون مى‏ سازد و براى مصونیت از خطرات دشمن مفیداست.
7. ارسال کمک‏ها مختص ایران نیست بلکه کشورهاى اسلامی این وظیفه را دارند .
روا نیست که کشورهاى اسلامى از انجام کم ترین وظایف دینى و انسانى خود در قبال مشکلات مردم لبنان و فلسطین و سایر جهان اسلام دریغ ورزند. این فکر که هر مسلمان باید فقط به فکر خود و خانواده و هموطن خود باشد ، نه تنها اندیشه صحیحی نیست ، بلکه چه بسا به صورت مستقیم و غیر مستقیم ازطریق دشمنان امت اسلامی که از وحدت و همدلی مسلمانان واهمه دارند ، تبلیغ و ترویج می شود.
پی نوشت ها:
1. سوره مؤمنون، آیه 52.
2. نهج ‏الفصاحه، ش 2712.
3. سوره مائده، آیه 2.

[="Tahoma"]با تشکر و با عرض قبولی طاعات و عبادات
اما سوال من درباره ی شخص سید حسن نصرالله است نه جوامع اسلامی
ایا ایشان به عنوان معاون یا بهتر بگیم جانشین ولی امر مسلمین جهان هستند و سخنان ایشان برای ما ضروری و مهم است؟
جایگاه سید حسن نصرالله در حکومت جهانی اسلامی چگونه است؟
ایا سید حسن نصرالله به مقام مجتهدی رسیده اند؟
و به طور کلی جایگاه ایشان در اداره حکومت اسلامی و وظیفه مردم نسبت به ایشان چیست؟

safareeshghe;539656 نوشت:
با تشکر و با عرض قبولی طاعات و عبادات
اما سوال من درباره ی شخص سید حسن نصرالله است نه جوامع اسلامی
ایا ایشان به عنوان معاون یا بهتر بگیم جانشین ولی امر مسلمین جهان هستند و سخنان ایشان برای ما ضروری و مهم است؟
جایگاه سید حسن نصرالله در حکومت جهانی اسلامی چگونه است؟
ایا سید حسن نصرالله به مقام مجتهدی رسیده اند؟
و به طور کلی جایگاه ایشان در اداره حکومت اسلامی و وظیفه مردم نسبت به ایشان چیست؟

باسلام وتشکر منظو ر تان روشن است .
نگاه کلی به مسله ارایه شد .
در این نوبت نگاه جامع نسبت به مسله وشخص ایشان ارایه می شود :
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان و یکی از شخصیت های برجسته شیعی دراین کشور است که درتاسیس این حزب و پیشبرد مقاومت علیه نیروهای اشغالگر اسرائیلی نقش مهمی داشته است و از سوی محافل عربی به «سمبل مقاومت» تبدیل شده است. نصرالله یکی از شخصیت های تاثیر گذار در خاورمیانه به ویژه کشور لبنان به حساب می آید.
سید حسن فرزند عبدالکریم نصرالله درسال 1960 درشهرک«بازوریه» واقع در فاصله ده کیلومتری شرق صور متولد شد. پدرش میوه فروش ساده ای بود که درمغازه کوچک خود کار می کرد و درهمان حال به دلیل گرایشات سیاسی ودینی خود، از اندیشه های امام موسی صدر تاثیر می پذیرفت.
به دلیل شرایط کاری و فقر اقتصادی خانواده نصرالله به منطقه «الکرنتینا» دریکی از محلات جنوبی بیروت کوچ کرد و سید حسن نیز دوران طفولیت خود را درهمانجا گذراند. ازدوران کودکی و نوجوانی وی اطلاعی در دسترس نیست جز آنکه گفته می شود علایق دینی داشت و اهل کتاب و مطالعه بود. تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه «النجاح» سپری کرد و دوره دبیرستان را در دبیرستان پسرانه صور گذراند زیرا در پی جنگ داخلی لبنان خانواده نصرالله دوباره مجبور به کوچ به شهرک بازوریه شده بود. درهمین شهرک بود که نصرالله با جنبش امل به رهبری امام موسی صدر آشنا شد و به آن پیوست و درهمان سنین نوجوانی مسئولیت این تشکل را درشهرک بازوریه برعهده گرفت. فضای سیاسی این شهرک به دلیل حضور طرفداران احزاب کمونیستی در آن زمان بیشتر مارکسیستی بود ودرواقع حسن نصرالله برخلاف جریان شنا می کرد.
وقتی نصرالله با سید محمد الفروی آشنا شد که یکی از مدرسان علوم دینی درمسجد صدر بود درواقع مسیر زندگی خود را یقین کرده بود. او قصد داشت به جای رفتن به دانشگاه به حوزه علمیه نجف برود و از این رو از الفروی خواست تا او را در این راه یاری دهد. الفروی توصیه نامه ای به سید محمدباقر صدر روحانی برجسته شیعه در عراق نوشت و نصرالله که جوانی 16 ساله بود به همراه این نامه روانه نجف اشرف شد(1976). می گویند وقتی نصرالله به عراق رسید دیگر حتی یک «قروش » را هم نداشت. همانطور که نشانی آیت الله صدر را جستجو می کرد بطور تصادفی باجوانی به نام سید عباس موسوی آشنا شد. ابتدا فکر می کرد او یک عراقی است اما وقتی متوجه شد او هم یک لبنانی شبیه خودش هست بسیار خوشحال شد و از ان پس رابطه خویشاوندی عمیقی بین آن دو به وجود آمد.
محمد باقر صدر پس از دیدار با نصرالله او را به همان سید عباس موسوی واگذار کرد و توصیه نمود که درکنار تدریس تمام مایحتاج او را فراهم کند.
موسوی علاوه بر یک هموطن لبنانی، معلم سختگیری هم بود که بصورت فشرده درس های حوزوی را با شاگردانش کار می کرد به طوری که طی دوسال قادر به سپری کردن دوره چهارساله می شدند. تدریس بدون وقفه ادامه داشت ونصرالله توانست تا سال 1978 درکنار موسوی درعراق بماند. تحولات سیاسی آن سالها بسیار تعیین کننده بود. به دلیل فشارهای سیاسی رژیم صدام حسین، امام خمینی (ره) رهبرانقلاب ایران مجبور به ترک عراق شد.

انقلاب اسلامی ایران درشرف پیروزی بود به سرعت و تحولات منطقه را تحت الشعاع قرار می داد. رژیم بعثی حاکم برعراق به دلیل رویکردهای جدید خود از یک سو شیعیان و ازسوی دیگر دوستداران رژیم سوریه را تحت فشار قرار می داد. و همین امر موجب شد که با پوزش به حوزه های علمیه، طلاب سوری و لبنانی را تحت پیگرد قرار دهد. یک روز که ماموران بعثی در صدد دستگیری سید عباس موسوی برآمدند دریافتند که او عراق را ترک گفته وتنها خانواده اش باقی مانده است. گفته می شود آن روز حسن نصرالله شانس آورد که به چنگ ماموران بعثی نیفتاد.
درپی این حادثه نصرالله فوراً عراق را ترک کرد و تصمیم گرفت بقیه تحصیلات خود را در مدرسه علمیه بعلبک ادامه دهد که سید عباس موسوی آن را اداره می کرد. بین نصرالله و سید عباس موسوی پیوندی علمی و دینی خاصی به وجود آمده بود که هر روز عمیق تر می شد از این رو درسال 1979 به عنوان مسئول سیاسی بقاع و عضو دفتر سیاسی جنبش امل تعیین شد.

درهمین سال انقلاب اسلامی ایران پیروز شد وامید تازه ای را در بین مسلمانان به ویژه شیعیان جنوب لبنان برانگیخت . فاطمه یاسینی همسرنصرالله و پنج فرزند ثمره این ازدواج است به نام های هادی، محمدجواد، زینب، محمدعلی و محمد مهدی که پسر بزرگ نصرالله (هادی) درسال 1997 درجنگ با نیروهای اسرائیلی به شهادت رسید.

زندگی سیاسی
سال 1982 اسرائیل دست به عملیات تجاوزگرانه گسترده ای درجنوب لبنان زد و بیروت را محاصره کرد. اوضاع سیاسی درلبنان به هم ریخت و گروهها و تشکل های سیاسی و مذهبی صف بندی های تازه ای را به وجود آوردند. این شکاف ها و پیوند ها تا اعماق گروهها نیز سرایت کرد واز آن جمله جنبش امل را به دوپاره تقسیم کرد. بخشی از نیروها به رهبری نبیه بری خواستار الحاق به «جبهه نجات ملی لبنان» بودند و بخش دیگری به رهبری سید عباس موسوی از رویکردهای اصولی و دین مدارانه دیگری پیروی می کردند و به آرمانهای انقلاب ایران متمایل می شدند. حضور بشیر جمیل ، شخصیت مسیحیی لبنانی که به داشتن روابط گرم با اسرائیل متهم بود از جمله دلایل دیگری بود که نصرالله وموسوی را به انشعاب از حزب امل فرا می خواند.
تحلیل آنها این بود که سوریه به کمک نبیه بری می خواهد جمیل را به ریاست جمهوری لبنان برساند. موسوی به سرعت دست به کار شد و اولیه هسته های یک تشکل جدید را پی ریزی کرد که بعدها به « حزب الله لبنان» شهرت یافت.

حزب الله درحالی درسال 1982 اعلام موجودیت کرد که سید حسن نصرالله 22 سال بیشتر نداشت. نخستین وظیفه او دراین تشکل جدید، آماده سازی نیروهای مقاومت و تأسیس هسته های نظامی بود. نصـرالله در آن زمان معاون ابراهیم امین یکی از نمایندگان جنبش حزب الله در پارلمان لبنان محسوب می شد و پس از آن مسئول اجرایی تصمیمات« شورای رهبری» حزب الله شد. حزب الله با الهام از انقلاب ایران مفاهیم جدیدی را وارد عرصه سیاسی لبنان کرد که در رأس آنها «شهادت» و «مقاومت» بود. مقاومت در برابر نیروهای اشغالگر از یک وظیفه ملی بر «جهاد در راه خدا» ارتقاء پیدا کرد ونسل تازه ای با این فرهنگ و ارزش ها پرورش می یافتند که نصرالله در رأس آنها بود. نصرالله معتقد بوده اسرائیل فقط در ذهن های ما قوی است واگر ما این ذهنیت را کنار بگذاریم و از نیروی خود استفاده کنیم خواهیم دید که رژیمی به نام اسرائیل ازیک خانه عنکبوت هم ضعیف تر است.

سال 1989 نصرالله به منظور تکمیل دروس حوزوی خود عازم قم شد ودر آنجا به تحصیل پرداخت اما یکسال بعد به دلیل تشدید اختلاف ها بین جنبش امل و حزب الله و بیم نزاع های مسلحانه بین دو گروه شیعی دوباره به لبنان بازگشت. در آن زمان دیگر نصرالله مسئولیتی را برعهده نداشت و زیرا مسئولیت اجرایی تصمیمات شورای رهبری به شیخ نصیم قاسم واگذار شده بود. سرانجام سید عباس موسوی به دبیرکلی حزب الله برگزیده و شیخ نصیم قاسم بعنوان معاون او معرفی شد و به این ترتیب نصرالله دوباره به سمت پیشین خود بازگشت.
روابط مستحکم ایران وسوریه اختلافات بین حزب الله و جنبش امل رامهار کرد و دو تشکل شیعی با تقسیم وظایف به همکاری مسالمت آمیز روی آوردند.

دبیرکلی حزب الله
سال 1992 اسرائیل طی عملیاتی سید عباس موسوی را به شهادت رساند واعضای حزب به اتفاق نصرالله را به رغم آنکه بیش از 32 سال نداشت به دبیرکلی حزب الله برگزیدند. قدرت نفوذ کلام او در بین نیروهای طرفدار حزب، در کنار ارتش سیاسی ودینی او عامل مهمی در این انتخاب بود. وی با درایت و هوشمندی توانست پس از ضربه سختی که این جنبش نوپا از سوی اسرائیل دریافت کرده بود، وحدت و یکپارچگی درونی را تقویت کرده و هدایت آن را برعهده گیرد. تنها چند ماه پس از حادثه ترور دبیرکل پیشین حزب الله بود که رهبری جدید تصمیم گرفت وارد تحولات سیاسی شده ودر انتخابات پارلمانی سال 1992 شرکت کند. این حرکت به پیروزی چشمگیر منجر شد و طرفداران حزب الله توانستند چند کـرسی پـارلمانی را در استان های جنوبی و دره بقاع کسب کنند. از سوی دیگر با استقرار نیروهای حزب الله درجنوب لبنان، شاخه نظامی حزب مبارزه خود را با نیروهای اسرائیلی که جنوب لبنان را اشغال کرده بودند، آغاز کرد.
این مقاومت آنچنان اهمیت پیدا کرد که لبنانی ها در توافقنامه طایف که پس از جنگ های داخلی امضاء شده بود، حق مقاومت جنوب لبنان به نمایندگان حزب الله را در پاسخگویی به تجاوزات اسرائیل کاملاً به رسمیت شناختند. از آن زمان تاکنون جنبش حزب الله لبنان در دوسطح سیاسی و نظامی دستاوردهای مهمی داشته است. فراکسیون «وفاداری به مقاومت» فراکسیون طرفدار حزب الله که در پارلمان لبنان پیوسته نمایندگانی داشته است و اخیراً نیز در کابینه فواد سینیوره دو وزیر داشت.( 6 تن از وزرای وابسته به جنبش امل وحزب الله چندی پیش در اعتراض به سیاست های سینیوره از این دولت استعفاء دادند.)
از سوی دیگر حزب الله لبنان با مقاومت دلیرانه خود موفق شد درسال 2000 نیروهای اشغالگر اسرائیلی را مجبور به ترک جنوب لبنان ( به استثنای مزارع شبعا) کند. طی سالهای بعد نیز عملیات تبادل اسراء انجام گرفت و حزب الله با تدبیر سیاسی خود موفق شد درسال 2004 پس از مذاکراتی سری و طولانی 24 لبنانی و 400 فلسطینی را در مقابل تحویل دادن پیکر سربازان اسرائیلی و آزادی برخی از اسرای این رژیم آزادکند.
آخرین دستاورد مقاومت حزب الله، جنگ 34 روزه (2006)بود که اسرائیل باهمه توان نظامی خود نتوانست این جنبش راشکست دهد و با پادرمیانی سازمان ملل متحد آتش بس را پذیرفت. نصرالله تاکنون بارها به ایران سفر کرده و درسطح منطقه ای از آرمانهای انقلاب اسلامی دفاع می کند. او خود را مقلد آیت الله علی خامنه ای می داند و تحت تاثیر افکار و اندیشه های سیاسی و دینی مقام معظم رهبری است .
درهر صورت ایشان شخصیت ممتاز و مفید برای جامعه لبنان است. ودر برابر اسرائیل ومعاندان با اسلام وشیعه مثل کوه استوار است .

http://www.askdin.com/showthread.php?t=39985
سوال :
ظیفه ی مادی و معنوی ما نسبت رهبر شیعیان لبنان سید حسن نصرالله باید چگونه باشد؟

پاسخ :
به طور کلی تر باید گفت :
. بر اساس اصول و آموزه‏هاى دینى، جامعه اسلامى پیکره واحدى است: «ان هذه امتکم امةً واحدةً و انا ربکم فاتقون» (1) براساس این آیه، همبستگى عمیقى بین همه مسلمانان دنیا ـ صرف نظر از هرگونه مرزبندى و جغرافیایى به جهت وحدت کلمه و اعتقاد به تعالیم الهى- وجود دارد. همدردى، همدلى و همنوایى، یکى از خصایص بارز و برجسته امت اسلامى است که دل‏هاى آنان را به یکدیگر نزدیک مى‏کند. پیامبر گرامى اسلام در بیان این واقعیت مى‏فرمایند:
حکایت مؤمنان در دوستى و مهربانى چون اعضاى یک پیکر است؛ وقتى یکى از آنها رنجور مى‏شود، دیگران به مراقبت و حمایت از او همداستان مى‏شوند . (2)
همبستگى عمیق اسلامى، تعاون اسلامى را همراه دارد؛ بدین معنا که مسلمانان در همه امور و شؤون مشترک اجتماعى، اقتصادى و سیاسى خود، موظف به همیارى یکدیگرند؛همان گونه که قرآن می گوید:
و تعاونوا على البر و التقوى و لاتعاونوا على الاثم و العدوان . (3)
بر این اساس، همگان مسؤول همدیگرند. پیامبر مى‏فرماید:
«مَن سَمع رجلاً یُنادى یا لَلْمُسلمین فَلَم یَجِبْهُ فَلَیسَ بِمُسلِم؛ هر کس ندایى را بشنود که مسلمانان را به کمک مى‏طلبد و پاسخ مساعد نگوید، مسلمان نیست». هم‏چنین در حدیث دیگرى مى‏فرماید:
«مَنْ اَصْبَحَ وَ لَمْ یَهتمَّ بامورِ المُسلمین فَلیَس بمُسلِم؛ یعنى هر کس در اندیشه کارهاى مسلمانان نباشد ،مسلمان نیست» بر این اساس یکی از منافع مهم کمک به فلسطین ایجاد و حفظ وحت اسلامی است که این امر برای ایران مهم است، زیرا یکی از آرمان های مهم امام خمینی (ره) همگرایی جهان اسلام می باشد.
2. بر اساس اصول متعدد قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران (اصول 3، 11، 152 و 154)، دولت به نمایندگى از همه مردم، موظف به ایفاى «تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان» است. به همین جهت «موظف است سیاست کلى خود را بر پایه ائتلاف و اعتماد ملل اسلامى، قرار دهد» و در اعمال سیاست خارجى، به «دفاع از همه مسلمانان» بپردازد. بنابراین هم بر اساس آموزه‏هاى دین اسلام و هم بر اساس اصول متعدد قانون اساسى، دولت موظف است حمایت‏هاى لازم را از سایر مسلمانان جهان به عمل آورد.
3. با توجه به واقعیاتى از قبیل وجود مرزبندى‏هاى بین‏الملل، حفظ و تقویت نظام جمهورى اسلامى ایران، ارائه الگویى نمونه بر اساس اصول و ارزش‏هاى اسلامى و ... توجه به نیازهاى داخلى حائز اهمیت مى‏باشد. حال اگر زمانى بین نیازهاى داخل و خارج، تزاحم به وجود آمد، رعایت اصول زیر، ضرورى مى‏نماید:
الف) بر اساس آیات و روایات متعدد، جمهورى اسلامى ایرن به عنوان نظام اسلامى، داراى مسؤولیت‏هایى فراملّى، نسبت به سایر مسلمانان است. مسؤولیت‏ها در مورد تزاحم بین نیازهاى داخلى و خارجى، باید مراعات شود. اگر در کشورهاى دیگر، مسلمانانى نیازمند به ضرورى‏ترین نیازهاى حیاتى (از قبیل غذا، دارو، پوشاک و...) باشند؛ نمى‏توان نیازمندى‏هاى غیرحیاتى و کم‏اهمیت‏تر داخلى را اولویت داد؛ چون زندگى و حفظ جان مسلمانان در میان است.
ب ) ملاک تقدم نیازهاى داخل یا خارج در امور غیرمتیقن مسؤولیت‏هاى فراملى، رعایت اصل اهم و مهم است.
حاکم اسلامى با کمک گرفتن از متخصصان و کارشناسان رشته‏هاى مختلف و با درک شرایط و مقتضیات زمانى و مکانى، باید مشخص کند که اولویت با رفع نیازهاى داخلى است یا نیازهاى خارجى دولت اسلامى.
باید مسؤولیت‏هاى برون مرزى و کمک هاى حیاتى را سر لوحه سیاست خارجى خود قرار دهد. در غیر آن موارد، چه بسا در مواردى، بر اساس نظریات کارشناسى و تخصصى ثابت شود که وظیفه‏اى برون مرزى بر نیازهاى داخل اولویت دارد (مانند حمایت ایران از حزب‏الله لبنان در مقابل رژیم غاصب اسرائیل) در مواردى نیز ممکن است مسائل داخلى اولویت دارد مانند تقدم دفاع از مرزهاى کشور در برابر حمله عراق.
با توجه به این مطالب، درباره کمک ایران به مسلمانان فلسطین ، بخشى از کمک‏ها (مانند مواد غذایى، دارو،پوشاک و...) در شرایط فعلى، حیاتى بوده و از مسؤولیت‏هاى فراملى دولت اسلامى محسوب مى‏شود.
با توجه به نیازهاى ضرورى و حیاتى مردم فلسطین و امکانات نسبتا خوب کشورمان، کمک‏هایى محدود بوده ، تأثیر منفى در روند آبادانى و حل مشکلات اقتصادى و معیشتى ما بر جاى نمى‏گذارد. به علاوه نتایج مثبتى را در کوتاه مدت و طولانى مدت، در سطح منطقه‏اى و بین‏الملل، براى کشورمان به ارمغان مى‏آورد.
کوتاه سخن این که درمورد کمک های ایران به فلبنان وسید حسن نصر الله می گوییم:
1- فشارها و مشکلات جامعه هراندازه زیاد باشد، دربرابر وضعیت پیش آمده براى برادران و خواهران آواره لبنانی و... اصلا قابل قیاس نیست.
2. مسلمانان امت واحده و داراى سرنوشت مشترکى هستند. استعمارگران همواره درپى جداسازى وتفرقه میان ملت هاى مسلمانند تا از این رهگذر سلطه خود را برجهان اسلام بیشتر استوار سازند. بنابراین اگر دست از یارى برادران مظلوم مسلمان خود برداریم ، به پاره‏سازى امت واحد اسلامى که هدف دشمنان است، کمک کرده‏ایم.
3. همان طور که در روایت است کمک‏هاى فردى موجب افزایش نعمت و برکات الهى است، کمک هاى اجتماعى چنین است.
4. امروزه درتمام جهان سرمایه ‏هایى براى کمک به جوامع محروم اختصاص داده مى‏شود. در این حرکت انسان دوستانه مسلمانان و جمهورى اسلامى باید جلودار باشند.
5. انجام حمایت‏ هاى اقتصادى، سیاسى و تبلیغاتى در حد وسع و توان از ملت‏هاى مسلمان دیگر خصوصا لبنان، نه تنها با منافع ملى ما تعارض ندارد ،بلکه در راستاى تأمین منافع ملى ایران به حساب مى‏آید؛ زیرا:
اولاً، منافع ملى یک کشور فقط در مرزهاى جغرافیایى آن محدود نمى‏شود. دولت‏ها به میزان هزینه هایى که در کشورهاى دیگر مبذول مى‏دارند، از توان و قدرت تصمیم‏ گیرى و تأثیرگذارى بیشترى نیز در آینده آن کشور و معادلات منطق ه‏اى برخوردار مى‏باشند.
ثانیا، حفظ موجودیت، استقلال و تمامیت ارضى و امنیت ملى کشور که از عناصر کلیدى و حیاتى تشکیل‏دهنده منافع ملى مى‏باشد، نیازمند صرف چنین هزینه‏ ها و کمک به ملت‏ هایى که در خط اول مبارزه با دشمنان ما قرار دارند مى‏باشد.
آینده‏نگرى و تأمین منافع بلندمدت بهترین دلیل بر انجام چنین اقداماتى مى‏باشد، زیرا آرمان‏ها و اهداف توسعه طلبانه رژیم صهیونیستى هرگز به لبنان و فلسطین محدود نبوده ،بلکه آرزوى سیطره بر جهان اسلام و خصوصا ام ‏القراى آن یعنى جمهورى اسلامى ایران را در سرمى‏پروراند.
6. کمک ها یکپارچگى ما را بهتر حفظ مى‏کند و قدرت جمعى ما را بر دشمنان افزون مى‏ سازد و براى مصونیت از خطرات دشمن مفیداست.
7. ارسال کمک‏ها مختص ایران نیست بلکه کشورهاى اسلامی این وظیفه را دارند .
روا نیست که کشورهاى اسلامى از انجام کم ترین وظایف دینى و انسانى خود در قبال مشکلات مردم لبنان و فلسطین و سایر جهان اسلام دریغ ورزند. این فکر که هر مسلمان باید فقط به فکر خود و خانواده و هموطن خود باشد ، نه تنها اندیشه صحیحی نیست ، بلکه چه بسا به صورت مستقیم و غیر مستقیم ازطریق دشمنان امت اسلامی که از وحدت و همدلی مسلمانان واهمه دارند ، تبلیغ و ترویج می شود.
پی نوشت ها:
1. سوره مؤمنون، آیه 52.
2. نهج ‏الفصاحه، ش 2712.
3. سوره مائده، آیه 2.

موضوع قفل شده است