قسمت ما دختران مجرد از زندگی و ازدواج چیه؟

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قسمت ما دختران مجرد از زندگی و ازدواج چیه؟


با نام و یاد دوست

سلام

سوال یکی از کاربران که امکان طرح ان با مشخصات و آیدی خودشون نبود

با حفظ امانت در این تاپیک طرح می شود و جهت پاسخگویی به کارشناس محترم ارجاع داده می شود:

نقل قول:

سلام وقتتون بخیر
می خواستم منو راهنمایی کنید اما قبلش باید یه مقدار از خودم بگم :

دختری هستم 32 ساله مومن ومقید به دستورات خدا ومحجبه ،در خانواده ای بزرگ شدم که مذهبی نیستند وخواهرام به حجابششون اهمیت نمی دهند،همه خواهرام مجرد هستیم ، من خودم تابه حال برای ازدواج معتقد بودم که خدا وقتش بشه وقسمتم باشه برام درست می کنه وبه هیچ مردی به جز بحث کاری نگاه نکرده ام .وحتی خواهررامو که به ازدواج خیلی اهمیت می دند راهنمایی می کردم که دیر نشده وقتی شرایط ازدواج جور نشده باید صبر کرد وهمه چیز به ازدواج ختم نمی شه و... اینم بگم چون باخواهرام تقریبا همسن هستیم خواستگار هم می آید ودر ازدواج هم سخت نمی گیریم وحتی چند مورد صحبتهای اولیه تا قرار عقد هم رسید ولی بعد به دلیل دروغ گویی از طرف خواستگار بهم خورد ،
من خودم تابه حالا شخصا خواستگاری نداشته ام من از این بابت ناراحت نبودم اما الان چندوقته تقریبا حدود دو سه هفته است که به آقایی که تمام ملاکهای من برای ازدواج را داره علاقه مندشده ام آقایی که حتی نمی دونم مجرده یانه ؟اوهم علاقه ای دارد به من یا نه ؟واین علاقه بد جور فکر و ذهن منو به خودش مشغول کرده وخیلی هم از خدا می خواهم که منو راهنمایی کنه و مهر منو هم به دل طرف بندازه وبیاد با من ازدواج کنه ...
این احساس خیلی اذیتم میکنه اینکه گناهه اینکه به طرف دارم ظلم می کنم با این علاقه یک طرفه و پنهانی ام
واز این بابت هم نگران هستم که من خودم به شخصه وخواهرام تا کی باید تنها بمانیم وقسمت ما از زندگی و ازدواج چیه ؟چرا هیچ کدوم از ما تاحالا نشده ازدواج کنیم بگم که رد شدن خواستگارا هیچ کدومش از طرف خواهرام نبوده حتی خواهرم راضی شده با یک پسر ی که به گفته خانواده اش بیماری افسردگی داشته وخجالتی هم بوده ازدواج کنه ولی باز سر نگرفته
لطفا راهنمایی ام کنید چطور می تونم با این مسیله کنار بیام این احساسی که خودم پیدا کردم واینکه چرا تابه حال به قولی گفتنی بخت هیچ کدوم از ما خواهرا باز نشده اینم بگم درسته خواهرام به حجابشون اهمیت نمی دند اما پاک وبانجابت هستند .
منتظر راهنمایی شما هستم.

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

سلام خدمت شما پرسشگر محترم
خيلي عذر ميخوام از اين كه به دليل مشكلاتي كه پيش اومد برام نتونستم در سايت باشم و پاسخ بدهم. راست زندگي اين طوري است و ائمه و كتب آسماني اصرار دارند كه به ما بفهمانند كه شيوه زندگي در دنيا چگونه باشد
قدسي كردن دين به نفع دين نيست دين كاملا در گير زندگي مادي ما است يعني چه كار كنيد كه راحت باشيد، گرفتار موج غم و افسردگي نشويد در پي اين ثواب و عقاب مطرح است.
در كار مشاوره ام با افراد زيادي مواجه بودم كه عينا همين مشكل را داشته اند
با زوج ها كه بعد از سال ها ازدواج و بچه دار نشدن تصميم به جدايي داشته اند
با زني كه دخيل مي بسته به مردي برسد و فكر مي كرده است او همتايي اوست و بد از ازدواج فهميده او با خانم هاي متعددي ارتباط دارد
با افرادي بعد از ازدواج فرزندانشان بيمار مي شدند و مي مردند
و...
نه قصد ندارم تيرگي هاي زندگي دنيا را نشان دهم ولي واقعيت اين است كه همه فكر مي كنند اگر مشكل ديگري را داشتند راحت تر با آن كنار مي آمدند.
در حالي كه خداوند احد واحد و حكيم امتحان هر كسي را متناسب با صبر او مي گيرد. ولي اين ما هستيم كه با بي تابي خودمان را كم توان مي بينيم
تجربه به من گفته كه شما به من خواهيد گفت كه تو هم دلت خوش است و دستي از دور به اتش نداري
ولي واقعا زندگي مشاوره اي به من درس هاي زيادي آموخته و اين كه خودم هم مانند شما زندگي ام خالي از بحران نبوده اما نوع ان فرق داشته است.
متأسفانه ارتباط نداشتن خانواده ها با هم سبب شده كه افراد احساس كنند مرغ همسه غاز است و تصور كنند كه ديگري خوش است مشكلي ندارد.

ادامه دارد...

[=&quot]زني از سرنوشت خود ناراضي بود او فقيرتر از ديگران بود، شوهرش را سا ل‌ها قبل از دست داده بود، خوراك لازم به اندازه هفت بچه‌اش را نداشت، تحملش كم شده بود و سلامتي خانواد هاش در خطر بود. يك شب وقتي خيلي نااميد بود، فرشته‌اي بر او ظاهر شد و كيسه‌اي خالي به او داد و سفارش كرد كه همه ناراحتي‌ها، مشكلات و نيازهايش را در آن بريزد. كيسه خيلي سنگين شده بود اما فرشته دست او را گرفت و به بهشت برد. زن همان‌گونه كه كيسه را همراه خود مي‌برد، در راه ناله و شكايت مي‌كرد. وقتي به بهشت رسيد، شگفت‌زده شد؛ زيرا همواره بهشت را به گونه‌اي ديگر تصور مي‌كرد. همه ابرهاي آسمان آ نجا به شكل كيسه‌هايي از مشكلات، ناراحتي‌ها و مسئوليت‌ها بودند و روي بزرگترين كيسه پيرمردي دانا و متشخص نشسته بود.
آن پيرمرد از مشكلات و ناراحتي‌هاي زن اطلاع داشت؛ زيرا مدتها بود دعاها، نيايش‌ها و نفرين‌هاي زن را مي‌شنيد. پيرمرد به زن دستور داد كه كيسه‌اش را بر زمين بگذارد و به او گفت بقيه كيسه‌هايي را كه آ نجا بود باز كند و محتواي آنها را ببيند. سپس، يكي را انتخاب كند و به زندگي زميني‌اش باز گردد. زن كيسه‌ها را باز كرد و برخلاف انتظارش مشكلات، تعارض‌هاي فشارآور، خستگي‌ها و چيزهايي مشابه‌ اينها را ديد. بسياري از آنها براي زن عجيب بود. مردد بود كه قبلاً همه آ نها را ديده است يا نه. براي اينكه كيسه‌ها را به اطراف پرت كند، انرژي زيادي مصرف كرد تا به كيسه آخر رسيد؛ آن را باز كرد و راضي شد. دريافت كه گويا كيسه قبلي خودش است. وقتي آن را بلند كرد، به نظرش رسيد كه سبك‌تر شده است و ديگر ناراحتي‌هايش براي او مزاحمت ايجاد نمي‌كنند. از آن به بعد، دردهايش بيش از رنج‌هايي كه كشيده بود، به نظر نمي‌رسيد و به جاي آ نها او سختي‌هاي واقعي را لمس كرد و مي‌دانست كه ديدن آ نها به زحمتش مي‌ارزد. [1]

[=&quot][1]دكتر حسين سليمي،مشاور مدرسه، دوره شـشم، شـمـــاره١، پـــايـيــز٨٩

چراغ چشمك زن
برخي از تجهيزات چراغ چشمك زن و هشدار دهنده دارند و اين ما را خبر مي كند كه سيستم را چك كنيم
در ماشين چراغ آب و بنزين هم به خبر مي دهند كه ماشين نياز به بررسي يا آب و بنزين و..دارند.
روان ما نيز همين طور است وقتي حال ما ن خوب نيست يا احساس خوبي نداريمف راحت نمي توانيم بخنديم و... به ماخبر مي دهد كه برايم كاري بكن
خب ما چه مي كنيم
حرص مي خوريم غصه مي خوريم تو خودمان مي ريزيم و كنار مي كشيم حال جمع را نداريم و...
دقيقا مثل اين كه شما به دوست يا بردارتان بگوييد به من كمك كن ولي او به جاي كمك بگوييد به فكرت هستم يا بگويد چه سخت ناراحت شدم برات....اينها چه سودي براي شما دارد؟
روان ما در سختي ها از ما مي خواهد كه برايم كاري بكن و بايد مانند دانشمندان با دقت كار كنيم
خودمان را كم نگيريم.
چه بايد كرد؟

مراحل حل مسأله
مشكل چيست؟(بنويسيم)
چه راه حل هايي براي حل مشكل وجود دارد اثباتا و ثبوتا؛ همه احتمالات و تصورات را روي كاغذ بياوريم و مشورت كنيم(مثل همين كار شما)
از بين راه حال ها كدام مناسب و كدام با شرايط، عقل و شرع سازگاري ندارد كنار بگذاريم(غربالگري)
مراحل باقي مانده را تجربه كنيم.

علل اين مشكل
علل اين مشكل به طور كلي دونوع اند
1-مادي
2- ماورايي( اثر وضعي گناه، نارضايتي والدين، سحر و..)

براي مطالعه بيشتر متن زير را بخوانيد:

[=B Mitra]خواستگاران لیز
[=B Mitra]یکی از سؤال های مهم که اخیراً بسیار رواج یافته است این است که چرا خواستگار می رود و پشت سرش را نگاه نمی‌کند.
این امر می تواند علل مختلفی داشته باشد:
الف: عوامل طبیعی:
1- دختر: شلخته بودن، بدلباسی، بی توجهی به نوع استفاده از واژه ها و کلمات، توقعات سنگین(مادی یا معنوی)، بیماری روانی یا جسمانی، اجتناب از جمع زنان و شرکت نکردن در مراسم آنان.
2- خواستگار: دمدمی مزاج و شخصیت بی ثبات، تصور این که دختر با اهداف و معیارهای او تناسب ندارد، ترس از توقعات (مادی یا معنوی ) سنگین، برداشت ابتدایی نادرست از خانواده دختر و تصحیح برداشت با روبرو شدن( انتظار مال دار بودن و...)
3- خانواده دختر: پدر سالاری یا مادرسالاری و ترس خواستگار و خانواده از دخالت آنها، وجود بیمار جسمی یا روانی در خانواده (اعتیاد، معلول و...) وجود دختر بزرگ تر در خانواده، رو راست نبودن و مخفی کاری و دادن اطلاعات متناقض.
4- خانواده پسر: پدر سالاری یا مادرسالاری و دخالت زیاد در تصمیم گیری پسر، بد دانستن دوستی دختر با پسرشان، اصرار خانواده بر ازدواج و فرار پسر از ازدواج و..
5- افراد بیگانه و دشمنان کینه توز: دو به هم زدن و دادن اطلاعات نادرست به خانواده پسر.
ب: عوامل معنوی:
1- امتحان الهی: دنیا محل آزمایش است هر کسی به گونه ای آزمایش می شود فقر، ثروت، بیماری جسمی و روانی، و...و تاخیر در ازدواج نیز می تواند نوعی امتحان الهی باشد.
2- سحر: [HL]افرادی که ساحر باشند خیلی خیلی کم اند [/HL]چون علم است و نیاز به تخصص دارد. ولی اصل سحر وجود دارد. برای سحر لازم نیست از دعا نویس کمک بگیرید. خودتان از دعاهای مفاتیح الجنان کمک بگیرید.
3- گناهان: در دعای کمیل می خوانیم خدایا گناهانی که نعمت های مادی و معنوی را از من منع می کند برطرف کن.
نکته: توصیه آیت الله بهجت برای ازدواج: نماز جعفر طیار، زیارت عاشورا و صدقه دادن

[=B Mitra]پی نوشت :
1. محمد حسین، قدیری، نیش ها و نوش ها، ص12-13(كتاب و نرم افزار موجود در سايت گفتگوي ديني براي دانلود)


مدرسه ذهن
اما اين كه فرموديد ذهن درگير مردي شده است كه از او خبر ندارم كه ازدواج كرده يا نه، به من فكر مي كند يا نه و...
ببينيد خودتان هم مي دانيد اين به نفع شما نيست راستش بسياري مرداني كه خواستن و نياز(خواستگاري) سراغ دختراني مي روند و انها با ناز جواب مي دهند بعد از مدتي احساس يكنواختي مي كنند حال اگر خانمي طوري شود كه خود امواج براي مردي (به طور ناخودآگاه يا آگاهانه ) بفرستد عاقبتش مشخص است اين مرد ممكن است چند روزي او را گمشده و ستاره سهيل بنامد ولي به زودي از او دلزده مي شود در واقع كتاب شخصت ما بايد خواندني باشد براي طرف مقابل و زود تمام نشود وقتي خانمي نيازش كف دستش باشد گويي همه مطالب كتابش روي جلدش نوشته شده.
بايد مدريت خيال خود را به عهده بگيريد اجازه ندهيد خيالات شما را با خود ببرد مانند كسي نباشد كه در قايق است و موج برايش تصميم مي گيريد باد بان بساز و قايق را جهت بده

خب چه بايد كرد؟
با توجه به مباحث خواستگار ليز دقت كنيد ببيند اگر جايي مشكل مادي يا معنوي از شما است كه تلاش كنيد رفع كنيد اگر نيست اين امتحان الهي است و بايد راضي به رضاي خدواند باشيد و تلاش كنيد از يكنواختي فرار كنيد
شما براي خواهرانتان هم برنامه متنوع و كلاس هاي مختلف بريزيد بندگي خدا را كنيد و از خودش بخواهيد كه از فضل و كرمش مشكل را رفع كند و بهتر از چيزي كه مي خواهيد نصيبتان كند
هميشه زود به خواسته رسيده به معناي خوب بودن كار هم نيست چه بسا عمري در رنج و مشاجره باشند
و چه بسا دير به نتيجه برسيم ولي لذت بخش باشد
دوست روحاني اي دارم بعد از 17-18 سال خداوند به او فرزندي داد و اين ايام چه سخت بر او همسرش گذشت سخت سخت سخت
اما الان خداوند دختري به او داده خيلي بامزه با هوش و اين زن و شوهر قدراين فرزند را از همه ما بيشتر دارند و زندگي آن بعد از زمستان سختي به بهار رسيد (پايان شب سيه سفيد است بايد توكل به خدا باشد و حركت كرد توقف در جا زدن و نااميدي خود مانع استجابت دعا و نشاط است.

كنكور دنيا
فوق ديپلم، ليسانس، فوق ليسانس، دكترا و فوق دكترا كنكور مخصوص خود را داند و هر چه بالاتر رود امتحان سخت تر است افرادي اين سختي را به جان مي خردند تا رشد كنند در زندگي دنيا هم بالاترين امتحانات را انبيا و امامان و اولياي خدا دادند( مصايب حضرت زينب، پيامبر اسلام و. جداي يوسف، گريه يعقوب..)
[HL]پيامبر (ص)فرمودند يادآوري غم ما غم زداست.[/HL]

طاهر;524118 نوشت:
هیچ کدوم از ما تاحالا نشده ازدواج کنیم بگم که رد شدن خواستگارا هیچ کدومش از طرف خواهرام نبوده حتی خواهرم راضی شده با یک پسر ی که به گفته خانواده اش بیماری افسردگی داشته وخجالتی هم بوده ازدواج کنه ولی باز سر نگرفته
لطفا راهنمایی ام کنید

سلام
ضمن توصیه شما خواهر گرامی به عمل به توصیه های استاد حامی و بررسی مباحث خواستگار لیز، چند نکته هم به ذهن بنده رسید که می نویسم شاید مفید باشد:

- همانطور که خودتان گفته‌اید به سر انجام نرسیدن خواستگاری حکمتهایی دارد و باید از خداوند بخاطر گرفتار آدم افسرده نشدن و خجالتی سپاسگزاری کنید

- در مورد خواستگاران باید از یک مشاور کمک بگیرید که مثلا با فلان رفتار و یا گفتارش چه نتایجی می‌توان از شخصیت او بدست آورد( از کتابهای روان شناسی هم می‌توانید استفاده کنید)

- در زمینه انتخاب همسر، شناخت تفاوت مردان وزنان، همسرداری، تربیت فرزند، زندگی عارفان، خداشناسی، امام شناسی، سرانجام شناسی هم تا ازدواج نکرده اید مطالعه زیاد بکنید

- باید با فامیل خود ارتباط خوب برقرار کنید و در حد صله رحم رفت و آمد داشته باشید

- باید دیدگاه توحید افعالی را در خودتان قوی کنید و خواهران را نیز آگاه نمایید. به عنوان مثال به حدیث پست زیر عمل کنید:

http://www.askdin.com/thread36122.html#post474078

- از طرفی باید در خواستگاری از عقل خوب استفاده کنید. یعنی بین خوب و خوبتر ( از لحاظ مادی و معنوی) اگر انتخاب نداشتید باید خوب را انتخاب کنید و منتظر خوبتر نباشید.

- البته بین فاسد و افسد هیچکدام را انتخاب نکنید. بین صالح و اصلح اگر انتخاب نداشتید صالح را انتخاب کنید

- در پایان ضمن عمل به توسلات توصیه شده از طرف آیة الله بهجت قدس سره، از روش مجرب زیر هم غافل نشوید:

http://www.askdin.com/thread14542-6.html#post520302

موفق باشید

براي مطالعه بيشتر

چرا خواستگار ندارم

دختري هستم كه به درس خواندن بسيار علاقه مند بودم و اين علاقه مرا به درس و دانشگاه كشاند، اما تاكنون كه 25 سال دارم هيچ خواستگاري نداشتم و حالا كه سرشار از احساسات پاك هستم و نياز به يك همدم دارم كه خلأ هاي روحي ام را پر كند اين موقعيت برايم پيش نمي آيد. گاهي با ديدن دختران فاميل كه از من كوچكترند و ازدواج به موقع كردند و داراي بچه هم هستند، آنقدر از خودم ناراحت مي شوم كه با خودم مي گويم كه با داشتن همه امتيازهايي كه نسبت به آنها دارم، چرا من نبايد مانند آنها به موقع ازدواج کنم و دارای همسر باشم. در اينكه تحصيلات باعث باز شدن فكر انسان مي شود و او را از تاريكي به روشنايي مي برد شكي نيست، اما نمي دانم چرا دختري كه تحصيلات بالا دارد بايد محكوم به تنهايي باشد. با وجود همه اميد هايي كه به خدا دارم گاهي تنهايي بر سرم سايه مي افكند و فكر مي كنم كه تا لحظه مرگ بايد تنها باشم. شايد مواردي را كه من به عنوان يك دختر بيان كردم در پسري هم وجود داشته باشد، اما چرا بايد اينگونه باشد؛ دختران و پسراني كه دوست دارند به عنوان همسر كنار هم باشند و باعث آرامش روحي هم شوند، مانند تشنه اي هستند كه آبي را به لبهايش برسانند و از او دريغ كنند؟ انسان هرچند پدر و مادر و خواهر و برادر و دوست مهربان و دلسوز داشته باشد اما هرگز جاي همسری مهربان و خداجو را نمي گيرد! باوجود همه اين مسايل به دليل نداشتن رابطه با پسري (به جز در مسايل درسي) اگرروزي برايم خواستگار آمد نمي دانم چطور برخورد كنم. خواهش مي كنم به خاطر خدا هم شده مرا مفصل راهنمايي كنيد (خواهش ميكنم از بيان پاسخي تكراري بپرهيزيد چرا كه من تمام سايت شما را هميشه مطالعه مي كنم). همين كه بدانم بعد از خدا كسي هست كه به احساساتم اهميت مي دهد بسيارخوشحال مي شوم. با تشکر فراوان.

دانشجوي ارجمند از اينكه به ما اعتماد كرده و « پرسمان» را به عنوان منبع پاسخگويي به سؤالات خود برگزيديد، سپاسگزاريم.
نامه تان را با دقت خواندم. خرسندم كه درد دل خودتان را براي ما نوشته ايد. برون ريزي مسايل و مشورت گرفتن از ديگران و اهل خبره و كارشناسان اگر هيچ تأثير و نتيجه اي نداشته باشد حداقل مي تواند موجب تخليه هيجانات باشد كه روانشناسان آن را مفيد و سودبخش مي دانند.
در قسمتي از نامه تان گفته ايد «خواهش مي كنم از بيان پاسخي تكراري بپرهيزيد چرا كه من تمام سايت شما را هميشه مطالعه مي كنم»؛ اكنون اجازه بدهيد از شما بپرسم چقدر از مطالب و راهكارهايي كه در سايت پرسمان به آنها به عنوان موانع ازدواج و نداشتن خواستگار توضيح داده شده است را عمل كرده ايد. بگذاريد مثالي برايتان بزنم: فرض كنيد كسي سرما بخورد، به پزشك مراجعه كند اما نسخه دكتر را گوشه جيبش بگذارد. آيا خوب مي شود؟ مطمئنا نه!!!
خواهر گرامي شما علم و آگاهي در مورد علل نداشتن خواستگار را با مطالعه مقاله ها و پرسش و پاسخهاي موجود در سايت پيدا كرده ايد ، اما راهكارها را به كار نگرفته ايد! درست مثل همان نسخه!
پس بايد دست بكار شويد. از همين الان تصميم بگيريد و مطالب زير را ( هر چند به نظرتان تكراري بيايد) با دقت بخوانيد و سعي كنيد آنها را در زندگيتان بكار بگيريد.
قبل از پرداختن به موضوع اصلي شما يعني دلايل خواستگار نداشتن تذكر چند نكته ضروري است.
خواهر گرامي؛ دغدغه شما براي ازدواج در سنين جواني، امري طبيعي است؛ زيرا ازدواج يكي از مسائل اساسي زندگي است كه در دوره جواني اتفاق مي‏افتد اما اهميت اين مسئله نبايد موجب نگراني شديد شده و زندگي شما را مختل سازد. نگران اين كه چرا تا به حال موفق به ازدواج نشده ايد ،نباشيد چرا كه:
1. نداشتن خواستگار يكي از مشكلات رايج در ميان دختران امروزي است. اين مشكل بسيار فراگير شده و اختصاصي به شما ندارد. با توجه به شرايط موجود، نداشتن حتى يك خواستگار چيز بعيدي به نظر نمي‌رسد، چرا كه همه ما در پيرامون خود شاهد دخترهاي بسيار شايسته‌اي هستيم كه به هر دليلي حتى يك خواستگار نداشته‌اند.
2. امروزه سن ازدواج در جامعه ما بالا رفته است و طبيعتاً دخترها هم ديرتر ازدواج مي كنند. الآن مثل قديم نيست كه دختري كه مثلاً به سن 20 سالگي رسيده ديگر اميدي به ازدواج و يافتن همسر نداشته باشد. در حال حاضر ميانگين سن ازدواج در دختران حدود 24 سال است كه شما فاصله چنداني با ميانگين نداريد. گذشته ازآن در حال حاضر امتيازات فراواني از جمله تحصيلات دانشگاهي، اعتقاد ديني سالم و ... داريد كه بسياري از دختران ندارند.
3. شايد در سنين پايين تر موقعيت هاي بهتري براي ازدواج فراهم شود اما خداوند بهتر مي داند صلاح هر فردي در ازدواج در چه سني است. بى‏ترديد خداوندى كه شما را آفريده ، كفو و همسر مناسب و متناسب با شما را نيز در نظر گرفته است و به موقع او را روانه‏ منزل شما خواهد كرد ،به گونه اي كه هيچ چيزى نخواهد توانست مانع ايجاد پيوند و ازدواج شما شود.
و اما نداشتن خواستگار و علل آن:
متاسفانه در جامعه ما قانون نانوشته اي در ميان مردم باب شده كه خوبي دختر را مي توان از تعداد خواستگارانش فهميد. يعني هر دختري كه تعداد خواستگارانش زياد باشد معلوم مي شود كه دختر خوبيست و اصل و نسب دار است اما اگر دختري در زمان متعارف جامعه ازدواج نكند يا خواستگار زيادي نداشته باشد اين طور تعبير مي شود كه حتماً مشكلي دارد كه كسي سراغش نمي رود!
آن وقت است كه دختران و خانواده هايشان روز به روز نا اميدتر، نگران تر و دستپاچه تر مي شوند و اعتماد به نفس خود را در زمينه ازدواج از دست مي دهند.
معمولاً افراد در مقابل اين مساله (نداشتن خواستگار) به دو نحو برخورد مي كنند. برخي با آن كنار آمده و منتظر فراهم شدن شرايط خوب مي شوند ولي برخي ديگر مدام در تلاشند تا از طرق مختلفي چون برقراري آشنايي هاي نادرست، دعانويسي و... خود را از اين مهلكه نجات دهند.
اما به واقع علت اصلي نداشتن خواستگار چيست؟ به طور كلي علل و عوامل نداشتن خواستگار را مي توان در دو دسته تقسيم كرد:
۱) عوامل فردي: عللي كه خود فرد باعث ايجاد آنها شده است.
۲) عوامل بيروني: عللي كه عامل ايجاد آن ها خود فرد نبوده است.

طبيعي است كه اگر مانعي بر سر راه شما وجود دارد ابتدا بايد سعي كنيد آن را برطرف نماييد. ( از آنجا كه ما در مورد بسياري از مسايل زندگي شما اطلاعي نداريم مطالب زير را بيان مي كنيم و اين خود شما هستيد كه بايد با دقت در اين مطالب و بررسي وضعيت خود پاسخ مناسب را بيابيد).
۱) عوامل فردي
- گاهي دختر دچار خطا يا انحراف اجتماعي، اخلاقي و... شده و يا يك صفت اخلاقي ناپسند دارد كه تمام اهل محل آن را مي دانند. اين امر از سويي باعث سلب اعتماد مردم محل و از سوي ديگر باعث مردود شدن وي در تحقيقات محلي افراد غريبه مي شود. به همين دليل كسي به خواستگاري ايشان نمي رود كه البته بايد تا حدودي در اين رابطه به مردم حق داد. تنها راه رهايي از اين مشكل توبه حقيقي دختر به درگاه خداوند و كمك خواستن از او براي تغيير و اصلاح است. اگر فرد واقعاً توبه كرده و درستكار شود، مردم با ديدن رفتار تغيير يافته اش، به مرور زمان دوباره به وي اعتماد مي كنند.
- گاه برخي از دختر خانم ها به علل مختلفي چون خجالتي بودن، كمرويي، درونگرايي و... از حاضر شدن در جمع هاي خانوادگي يا دوستان سر باز مي زنند و به قولي انزواجو مي شوند. در اين حالت نيز اولاً به دليل اين مشكل شخصيتي شان و ثانياً به خاطر ديده نشدن توسط واسطه ها دچار تاخير در ازدواج مي شوند. راه چاره اين مشكل، توسعه روابط اجتماعي دختر و خانواده او است. در چنين مواردي پيشنهاد مي گردد چنين دختراني با حفظ عفت و رعايت ضوابط اخلاقي و شرعي در مجامع و محافل زنانه نظير روضه هاي خانگي، مراسم هيأت هاي مذهبي و ... حضور يابند تا زمينه آشنايي مادران نيازمند عروس و يا واسطه ها با چنين دختري مهيّا گردد.
همچنين شركت در جمع هاي جديد به شما فرصت ديده شدن مي دهد و در محيط هاي جديد مي توانيد عقايد خود، شخصيت و ظرفيت اداره يك زندگي را به ديگران نشان دهيد.
به عبارتي، پختگي شما تا زماني كه پشت پرده باشد، كسي را به سوي شما جلب نمي كند. شما بايد در محيط هاي اجتماعي سالم رفت و آمد داشته باشيد و قابليت هاي خود را نشان دهيد. حتما منظورمان را از قابليت متوجه مي شويد. يعني آن چه كه احترام ديگران را نسبت به شما برمي انگيزد و نشان مي دهد شما يك سر و گردن از ديگر دختران بالاتريد و آمادگي يك زندگي واقعي را داريد.
- مشكل ديگر برخي از دختران ايراد گرفتن هاي زياد از خواستگاران است. البته هيچ دختري در خودآگاهش خود را يك آدم سخت گير نمي داند. پاي صحبت بيشتر اين دخترها كه بنشينيد مي شنويد: «مگر من چه توقعي دارم؟ من كه خانه و ويلا و مهريه و شيربها نخواستم. همين قدر كه پسري مرد زندگي باشد براي من كافي است»
اما خيلي از همين دختران پاي انتخاب كه مي رسد، دچار وسواس هاي بيهوده مي شوند: «نكند تك پسر بودنش باعث لوس شدن او شده باشد؟ نكند پرجمعيت بودن خانواده او بعدها برايم مشكل تراشي كند؟ اين خواستگار را نمي پسندم چون چاق است... اين يكي پدرش را از دست داده و بايد سرپرست خانواده خودش هم باشد ... مگر مي شود با پسري كه دانشجو است ازدواج كرد؟ و...» همين وسواس هايي كه به نظر خيلي از خانواده ها منطقي به نظر مي رسد، باعث بالا رفتن سن دخترها و در نهايت نبود خواستگار مي شود.
2) عوامل بيروني
- اما همه انتقادها به دختر خانم ها مربوط نمي شود. خيلي وقت ها اين پسران و خانواده آنها هستند كه اين مشكلات را دامن مي زنند. مثلا با عرض تاسف يكي از مهمترين ملاك هاي انتخاب همسر در اين روزها چه از سوي پسر و چه از سوي خانواده او داشتن زيبايي بسيار دختر است. يك دختر همه چيز تمام دختري است كه زيبا، خوش ظاهر، مقيد باشد و خانواده داري او با تمكن مالي خانواده تعبير مي شود. همين امر باعث شده كه دختراني كه از زيبايي كمتري برخوردارند يا متمكن نيستند با مشكل عدم خواستگار مواجه باشند.
- گاهي مشاهده مي شود كه برخي از دخترها به دليل وجود نقص عضو يا مشكل جسمي با اين مشكل درگير مي شوند كه يقيناً اين امر نوعي آزمايش از جانب خداوند براي محك فرد مي باشد. البته افراد اين دو دسته مي توانند با گسترش استعدادها و توانمندي هاي خود در زمينه هاي متفاوت علمي، هنري و... نواقص خود را جبران و توانمندي هايشان را به رخ ديگران بكشانند.
- مشكل ديگر برخي از دخترهاي جوان بزهكاري و شرايط نامساعد اخلاقي پدر، مادر، برادر و ديگر افراد خانواده شان است. والدين بايد بدانند كه اشتباه هر يك از اعضا و بدنامي خانواده ابتدا به پاي جوانان در شرف ازدواج آن خانواده به خصوص دخترهايشان نوشته مي شود. به همين دليل بايد تمام سعي خود را براي اجتناب خود و اعضاي خانواده از مشكلات اجتماعي و اخلاقي بكنند.
- نداشتن هم كفو و همتا معضل ديگر برخي از دختران است. مثلاً دختري تحصيل كرده كه در محيطي كوچك و روستايي زندگي مي كند و همتايي برايش وجود ندارد. در چنين مواردي يكي از راهكارها هجرت و نقل مكان كل خانواده به محله و يا شهر بزرگتر و يا ميهمان شدن خود دختر( در صورت نبودن مانع و با رعايت ضوابط اخلاقي و شرعي) در منزل يكي از محارم در شهري بزرگتر است.
- گاه ديده مي شود كه خانواده اي محترم در محله اي بدنام و يا معروف به فساد زندگي مي كنند. يقيناً دختر اين خانواده با مشكل نبود خواستگار مواجه مي شود. زيرا هر كسي كه قصد ازدواج با وي را داشته باشد ابتدا وارد محله مي شود تا از همسايه ها تحقيق كند و اگر ببيند كه محل سكونت دختر در محله اي بدنام مي باشد گمان مي كند كه خانواده يا خود دختر نيز مشكل دارند. راهكار مقابله با اين مشكل ترك محل است. هجرت حركتي مقدسي است كه شايد يكي از مصاديقش همين جا باشد.
- فرهنگ هاي اشتباه و كوته نظرانه، عامل بيروني ديگري است در ايجاد نبود خواستگار براي برخي از دختران. فرهنگ هايي چون «دختر كوچك ازدواج كرده و دختر بزرگتر مانده. حتماً ايراد و اشكالي دارد كه كسي دختر اول را نگرفته است.»، «سطح مالي پايين خانواده دختر و عدم تامين جهيزيه از طرف آنها» و... همه و همه فرهنگ هاي غلطي هستند كه متاسفانه مثل قارچ هاي سمي در جامعه ما رشد يافته اند و كسي به بيهودگي شان نمي انديشد.

ادامه دارد...

حال چه كنيم؟ در شرايط كنوني چه كار بايد كرد؟ دختر خانمي كه خواستگار ندارد چگونه مي تواند اين آرامش فكري را داشته باشد؟ آيا مي توان جايگزيني براي نيازهاي ارضاء نشده معرفي كرد؟ آيا مي توان اين نيازها را مهار كرد؟
انشاءالله توجه و عمل به نكات زير بسياري از مشكلات شما را حل خواهد كرد :
1. شما تنها فردى نيستيد كه با اين مساله مواجه هستيد؛ لذا آن را به عنوان يك مساله ببينيد نه يك معضل و مشكل لاينحل.
2. زود ازدواج ‏كردن نشانه موفقيت در امر ازدواج و تأمين خوشبختى و سعادت هميشگى نيست. با كمى دقت و تفحص در بين همسايگان، فاميل و ديگران، مشاهده مي كنيد كه فرآيند خواستگارى و ازدواج، معمولاً يك فرآيند طولانى مدت و نيازمند زمان و دقت كافى است. چه بسا همين تأخير، شناخت و آگاهى‏تان را از موضوعات و معيارهاى ازدواج بيشتر و عميق‏تر كند و موفقيت در اين امر مهم و حياتى را چندين برابر كند كه در نتيجه به صلاح شما خواهد بود.
3. ازدواج همه زندگي نيست ، بلكه تنها يك بعد از ابعاد زندگي است . پس تا زماني كه شرايط ازدواج برايتان فراهم نشده، از فرصت استفاده كنيد و در ساير ابعاد مثل تحصيل در مقاطع بالاتر و ... بكوشيد.
4. از منفي بافي و افكار منفي بايد اجتناب شود. اگر مي خواهيد سالم بمانيد و جواني خود را حفظ كنيد ناراحتي و افكار مزاحم را از خود دور كنيد و بدانيد كه آنچه باعث ناراحتي و مشكل مي شود افكار منفي و نوع ديد ما به دنيا و وقايع است. در بسياري موارد ما از يك حادثه طبيعي، برداشتي داريم كه كاملا متفاوت با واقعيت آن است. سعي كنيد بدبيني را كنار بگذاريد و به دنيا با عينك خوشبيني نگاه كنيد اجازه ندهيد افكار منفي بر شما پيروز شود، آرامش را در زندگي به خودتان هديه دهيد.
5. طرز برخورد با خانواده و دوستان : رفتار مناسب ، با ادب و احترام و به دور از شوخي زياد و جلف بودن مي تواند براي يك خانم مناسب باشد و نظر يك آقا را جلب كند. طرز برخورد در جامعه نيز در اين باره موثر است، بعضي خانم ها ممكن است فكر كنند، برخورد مناسب در مواجهه با يك آقاي نامحرم، اخم كردن و بدخلقي است ولي اين درست نيست، ما نبايد با رفتار محرك، ديگران را تحريك كنيم، ولي اخم كردن و بدخلقي هم مناسب نيست.
6. كم كردن توقعات: يكي از موانع مهم پيش روي ازدواج جوانان توقعات بالا مي باشد كه با كم كردن اين توقعات و بيان اين مساله در موقعيت هاي مناسب مي توانند زمينه ازدواج را ايجاد كنند. همچنين يكي از مواردي كه مي تواند مانع ازدواج باشد و آقا را از اقدام به خواستگاري منصرف سازد موقعيت اقتصادي خوب خانواده خانم است يعني آقا اين جرات را ندارد كه اقدام به ازدواج كند، كه بيان كردن اين مساله در جمع دوستان و بستگان كه انتظارات من براي ازدواج بالا نيست مي تواند راه حل مناسبي براي آن باشد.
7. افزايش مهارتها: تلاش بيشتر و روزافزون براي شكوفايي استعدادها و توانايي‌هاي خود و يادگيري فنون و هنرهاي مختلف و پر كردن اوقات فراغت داشته باشيد. دختراني كه شايستگي هاي لازم در زمينه هاي اخلاقي، اجتماعي، مهارت هاي زندگي و امتيازات ويژه ديگر در جامعه كسب مي كنند، نسبت به ديگر دختران خواهان بيشتري دارند.
8. نيكو كردن اخلاق حسنه و خوش برخورد بودن: در محيط اطراف به خصوص در خانه سعي كنيد با كمال متانت و گذشت و فداكاري رفتار كنيد.
9. صبور و بردبار بودن: چرا كه صبر و شكيبايي كليد معنويات و گشايش‌هاي نعمت‌ها و الطاف الهي است.
10. توجّه به ضعف‌ها و خصلت‌هاي ناپسند خود و رفع آنها: چه بسا به دليل وجود يك صفت بد يا يك رذيله اخلاقي و رفتاري در ما، خداوند نعمتي و يا لطفي را از ما دور كند.
11. توجه نكردن به حرف و حديث هاي مردم و برخورد كردن با آنها به صورت سعه صدر و گذشت از آنها با كمال بزرگواري.
12. حضور در جمع ها با شركت كردن در مجالس مذهبي- فرهنگي- هنري و ... و نشان دادن توانمندي هاي و كمالات روحي و اخلاقي خود.
13. توجه به اين مطلب كه دنيا به آخر نرسيده و اساساً هدف اصلي و نهايي زندگي كه ازدواج كردن نيست. با ازدواج نكردن نيز مي توان به آن اهداف متعالي دست يافت.
14. براي تعجيل در ازدواج به حضرات ائمه اطهار عليهم السلام بويژه امام جواد عليه السلام متوسل شويد.
15. آيه «رَبّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّياتِنا قُرّةَ أَعْينٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتّقينَ إِمامًا»(سوره فرقان آيه 74) را زياد بخوانيد.
16. در مهماني هاي خانوادگي و مراسم گوناگون در ميان سخنان خود به صورت غير مستقيم نسبت به ازدواج با جوان پاك و متديني ابراز علاقه كنيد.
17. يك احتمال را هم نبايد نديده گرفت و آن اينكه شايد خواستگاراني براي شما آمده يا مي آيد اما چون در حال تحصيل هستيد والدينتان چيزي در مورد آنها به شما نمي گويند و يا اينكه آنها داراي معيارهاي لازم نيستند لذا والدينتان ترجيح مي دهند صحبتي در مورد آنها نكنند تا شما با فكري آسوده به تحصيلتان بپردازيد. لذا بدون خجالت با والدينتان در اين مورد صحبت كنيد و تمايلتان به ازدواج را به اطلاع آنها برسانيد. اگر صحبت رودررو با آنها برايتان سخت است با شخص ديگري از خانواده يا بستگان كه راحت تريد صحبت كنيد تا نظر شما را به اطلاع والدينتان برساند.
و حرف آخر اين كه:
توجه به امتحانات و آزمايش هاي الهي داشته باشيم كه مبادا با بي صبري، اجر خود را از دست داده و مشكلات را بيشتر نماييم. ضمن اينكه خداوند متعال كساني را كه به هر جهت اسباب و امكانات ازدواجشان فراهم نشده و نتوانسته‌اند ازدواج كنند، دستور داده كه تقوي و پاكدامني پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بي‌نياز گرداند. «وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتّي يُغْنِيَهُم اللهُ مِنْ فَضْلِهِ»[ نور/33.]. پس آنچه كه در زندگي در درجه اول اهميّت دارد، بندگي و اطاعت خداوند و حفظ پاكدامني و عفّت است.
خواهر محترم، در پايان شاخه گلي از گلستان نبوي پيش كش شما مي كنيم: پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) فرمودند: «آنچه از دنيا نصيب تو باشد، اگر ناتوان هم باشى، به تو مى رسد و آنچه به زيان تو باشد، به زور نمى توانى آن را از خود دور كنى. هركس به آنچه از دستش رفته اميد نداشته باشد، آسوده است و هر كس به آنچه خداوند روزى اش كرده، خرسند باشد، شادمان مى گردد ».
خواهر گرامي به ياد داشته باشيد كه باد با شمع هاي خاموش كاري ندارد، اگر بر تو سخت مي گذرد بدان كه روشني.
تو شاهكار خالقي تحقير را باور مكن
بر روي بوم زندگي هر چيز ميخواهي بكش
زيبا و زشتش پاي توست، تقدير را باور مكن
تصوير اگر زيبا نبود نقاش خوبي نيستي
از نو دوباره رسم كن، تصوير را باور مكن
خالق تو را شاد آفريد، آزاد آزاد آفريد
پرواز كن تا آرزو، زنجير را باور مكن
موفق باشيد .چشم به راه مكاتبات بعدي شما هستيم.

منبع

[="DarkGreen"]

سلام و عرض ادب

از تمامی دوستانی که پست هاشون رو حذف کردم عذر میخوام

این تاپیک محل بحث در مورد حجاب نیست

در همین سایت تاپیک هایی با موضوع حجاب زیاده جهت بحث در این زمینه به تاپیک های مربوطه مراجعه نمایید.

[/]

با سلام خدمت همه

خب بنده که خجالت میکشم در حضور اساتید چیزی بگم ولی صحبت های استاد حامی خیلی جالب بود!

ولی به نظر من ما انسان ها کلا ناشکریم و ناشکری باعث میشه که نعمت های خوب به سراغ ما نیاد!.
:Gol:

حامی;526311 نوشت:
باد با شمع هاي خاموش كاري ندارد، اگر بر تو سخت مي گذرد بدان كه روشني

هیچ جمله ای مثل این جمله نمی تونست انرژی از دست رفته این چند روزه من رو برگردونه

نمی دونم به صورت ناخوداگاه وقتی خوندم خیلی آروم و خوشحال شدم

سلام
با نشان دادن ویژگی های مثبت شخصیتی خود زمینه منتخب شدن را فراهم کنید البته درچارچوب شرع ...

مگه من درمورد حجاب حرف زدم؟!:Gig:

طاهر;524118 نوشت:
من خودم تابه حالا شخصا خواستگاری نداشته ام من از این بابت ناراحت نبودم اما الان چندوقته تقریبا حدود دو سه هفته است که به آقایی که تمام ملاکهای من برای ازدواج را داره علاقه مندشده ام آقایی که حتی نمی دونم مجرده یانه ؟اوهم علاقه ای دارد به من یا نه ؟واین علاقه بد جور فکر و ذهن منو به خودش مشغول کرده وخیلی هم از خدا می خواهم که منو راهنمایی کنه و مهر منو هم به دل طرف بندازه وبیاد با من ازدواج کنه ...
با سلام...اگر خدا قبول می کرد آرزوی منو تمام خلایق الان جفت داشتند...چون آرزوی من اینه اول تمام مخلوقات جفت بشن من حاضرم آخر سر جفت بشم حتی هرگز در این دنیا جفتی نداشته باشم اما این مصیبت تنهایی برای هیچ مخلوقی پیش نیاد..... اما چه کنم که حکمت خدا طوری دیگر است.....اما تنها کمکی می تونم بکنم اینه که واقعا باید خودتون برید جلو و علاقه خودتونو نشون بدید به این آقا....بهتر از هیچیه....

به نظر من خودش جلو نرود و اول شخصی را واسطه قرار دهد و ببیند که شخص مورد نظر اصلا ازدواج کرده یا نه ویا اصلا قصد ازدواج دارد یانه و اگر دختری جلو برود وخودش ÷یش قدم شود این کار برای او سبکی محسوب می شود و حتی شاید طرف مقابل به خاطر این سبکی طرف مقابل را نپسندد. کلا در این رابطه ها واسطه بهترین گزینه است. حتی اگر این درخواست از سوی پسر باشد. وخوش آمدن شما هم دلیل نمی شود که وی هم از رفتارهای شما و ملاکهای شما خوشش آید.پس در آخر این کار را (بعد از فرستادن واسطه) به قضا و قدر خداوند بسپار وسعی کن اگر قبول نکرد زود مهر او را از دلت بیرون کنی. انشا الله در تمام مراحل زندگی موفق باشی

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]

قسمت هر چی باشه کیفیتش با تعقل و حرکت بهتر میشه

خیلی راحت میشه توسط یک واسطه امین از معیارهای شخص و نظر شخص نسبت به دختری با چنین شرایط اگاه شد و
قدم به قدم و کاملا صادقانه اما غیر مستقیم نظر مرد رو به ازدواج جلب کرد ! تا لااقل خیلی زود بدون سوخت زمان و زندگی این وصلت صورت بگیره یا ختم به خیر بشه ... یا حتی بدون واسطه و با کمی بحث در مورد ازدواج و ملاک ها ...

به نظر من فیلم ها و رفتارهای تاثیر گذار امروز و محدودیت هایی که ما خارج از دستورات دین و ایین برای خود وضع کردیم دست و پای ما رو برای برقراری رابطه ای سالم بسته و به ما اجازه حتی مصاحبت چند ثانیه ای نمیده ...

همین که کمی دور خیز داشته باشیم
میبینیم که فلان فیلم فقط یک فیلم بوده و میبینیم که گام برداشتن در مسیر امر خیر به این مهمی هیچ جای دنیا و در هیچ دینی ممنوع نشده
منتهی رعایت عرف و اصول الزاماتی داره که عمل به اونها با برنامه های اموزشی و همین مشورت ها و واسطه ها ممکن میشه . [/]

اضافه کنم
چون قبلا ویرایشگر این صفحه رو برای ارسال لاد کرده بودم اخرین نظر دوست عزیز که از واسطه گفتن رو ندیده ارسال زدم
شاید باید بگم ازین بابت و ارسال راهکار تکراری متاسفم .

منم برای بار سوم تاکید میکنم :از طریق یک نفر واسطه اطلاعاتت رو تکمیل کن وبهش ابراز علاقه ات را بگو.
چون تجربه من هم ثابت کرده در این جور مسایل واسطه بهترین راهه
این را هم مهم بدان که شاید بهش برسی شاید هم نه
پس حواست رو جمع کن واز طریق واسطه ببین به صلاحته یا نه

بسمه تعالی
با سلام

برا ساکنین پایتخت رفتن به این آدرس شاید خالی از لطف نباشه

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=279773

موضوع قفل شده است