آیا در داستان حضرت موسی(ع) و فرعون، تناقض وجود دارد؟
تبهای اولیه
با سلام خدمت مدیران و اعضای محترم سایت پرمحتوای اسک دین
همانگونه که می دانیم، دشمن همیشه راه های جدیدی را برای پیشبرد اهداف خود به کار می بندد. امروز شبهه افکنی به طرق گوناگونی صورت می پذیرد. بی تردید شیوه های مقابله ما هم باید کارامدتر باشد.
در سایتهای شبه انداز بعضا می بینیم که شبهاتی مطرح می شود و مطمئنا این شبهات ذهن هایی رو منحرف نماید، لذا پاسخگویی مناسب ضروری به نظر میرسد.
به طور مثال در سایتی، شبهاتی در خصوص تناقض داستان حضرت موسی و فرعون بیان شده که من عینا نقل می کنم:
پس از اینکه فرعون از موسی میخواهد تا معجزهاش را نشان دهد، موسی عصایش را می اندازد؛ عصای او نیز به مار تبدیل میگردد و دستش را از داخل پیراهن بر سینهاش قرار میدهد، پس از بیرون آوردن دستش، نوری بسیار روشن و کاملا سفید از آن میتابد؛ فرعون با مشاهدهی این رخداد، رو به همراهانش که از بزرگان قومش بودند میکند و میگوید که این کار موسی جادوگری آشکاری است:
قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ (شعراء/34) (فرعون) به گروه اطرافش گفت اين [مرد] جادوگرى داناست.
يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ (شعراء/35) میخواهد شما را با جادويش از سرزمينتان بیرون نماید، پس شما چه دستوری میدهید.
اما قرآن دچار تناقض گوئی شده است، در سورهی اعراف همان جملهی فرعون را از زبان اطرافیان او بیان مینماید:
قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ (اعراف/109) گروهی از قوم اطراف فرعون گفت (گفتند) اين [مرد] جادوگرى داناست.
يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ (اعراف/110) میخواهد شما را از سرزمينتان بيرون كند پس چه دستور میدهيد؟
در این آیات تناقض آشکاری وجود دارد، از یک سو فرعون به اطرافیانش میگوید که شما چه دستوری میدهید و از سوئی دیگر همین جمله را اطرافیان فرعون بیان مینمایند.
اگر آیهی 35 سورهی شعرا بپذیریم، پس فرعون انسان خودکامهای نبوده است، اما در سورهی اعراف آیهی 109 این اشتباه را اصلاح مینماید.
باز در این آیات خبری از هارون نیست، زیرا فرعون و اطرافیانش از صیغهی مفرد برای خطاب قرار دادن موسی استفاده مینمایند.
اما در ادامه آیه هارون نیز پیدا میگردد.
موسی به آنها پاسخ میدهد:
قَالَ مُوسَى أَتقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءكُمْ أَسِحْرٌ هَذَا وَلاَ يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ ( یونس/77) موسى گفت آيا وقتى حق به سوى شما آمد میگوئید آيا اين جادو است و حال آنكه جادوگران رستگار نمیشوند.
نزدیکان فرعون نیز بیان مینمایند:
قَالُواْ أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاء فِي الأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ (یونس/78) مشاوران فرعون به او گفتند که موسی و هارون را بازداشت کن و کسانی را برای یافتن جادوگران به شهرهای نمختلف مصر بفرست.
قَالُواْ أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِي الْمَدَآئِنِ حَاشِرِينَ (اعراف/111) گفتند او و برادرش را به بند بکش و گردآورندگانى را به شهرها بفرست.
قَالُوا أَرْجِهِ وَأَخَاهُ وَابْعَثْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ (شعراء/36) گفتند او و برادرش را به بند بکش و گردآورندگان را به شهرها بفرست.
(فراموشکاری در اعجاز، تکرار دو آیه با بازی با کلمات)
يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ (شعراء/37) (تا) تمام جادوگران دانايى را نزد تو آورند
يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ (اعراف/112) (تا) تمام جادوگران دانايى را نزد تو آورند.
ظاهرا این قسمت پنجمش هست و هنوز ادامه داره در این سایت
ممنون می شوم کارشناسان محترم، به این شبهه و سایر شبهاتی که در چنین فضاهایی منتشر می شود، پاسخ بدهند.
با سلام
پس از اینکه فرعون از موسی میخواهد تا معجزهاش را نشان دهد، موسی عصایش را می اندازد؛ عصای او نیز به مار تبدیل میگردد و دستش را از داخل پیراهن بر سینهاش قرار میدهد، پس از بیرون آوردن دستش، نوری بسیار روشن و کاملا سفید از آن میتابد؛ فرعون با مشاهدهی این رخداد، رو به همراهانش که از بزرگان قومش بودند میکند و میگوید که این کار موسی جادوگری آشکاری است:
قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ (شعراء/34) (فرعون) به گروه اطرافش گفت اين [مرد] جادوگرى داناست.
يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ (شعراء/35) میخواهد شما را با جادويش از سرزمينتان بیرون نماید، پس شما چه دستوری میدهید.اما قرآن دچار تناقض گوئی شده است، در سورهی اعراف همان جملهی فرعون را از زبان اطرافیان او بیان مینماید:
قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ (اعراف/109) گروهی از قوم اطراف فرعون گفت (گفتند) اين [مرد] جادوگرى داناست.
يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ (اعراف/110) میخواهد شما را از سرزمينتان بيرون كند پس چه دستور میدهيد؟در این آیات تناقض آشکاری وجود دارد، از یک سو فرعون به اطرافیانش میگوید که شما چه دستوری میدهید و از سوئی دیگر همین جمله را اطرافیان فرعون بیان مینمایند.
اگر آیهی 35 سورهی شعرا بپذیریم، پس فرعون انسان خودکامهای نبوده است، اما در سورهی اعراف آیهی 109 این اشتباه را اصلاح مینماید.
در مورد اينكه جمله ي فوق يعني "إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ*يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ" يكبار از قول فرعون و در سوره ي ديگر از قول ملاء بني اسرائيل نقل شده است ، مرحوم علامه و استاد جوادي آملي ، قائلند به اينكه اين دو جمله در دو يا چند موقعيت مختلف و يكبار از طرف فرعون و سپس ملاء قوم و يا ابتدا به پيشنهاد ملاء و سپس به تصويب فرعون رسيده است و قرآن كريم در دو سوره مختلف ، هر بار يكي از جلسات و گفتگو ها را گزارش فرموده است و اين مساله دو گزارش از دو جلسه مختلف است و هيچگونه تناقضي وجود ندارد :
جمله (( فما ذاتامرون (( كلامى است كه بعضى از بزرگان قوم فرعون به بعضى ديگر گفته اند، و جمله (( قالوا ارجه (( حكايت آخرين راءيى است كه همه كرسى نشينان فرعون متفقا به عرض او رسانده اند، در موضع ديگرى از قرآن همين حرف را از خود فرعو ن حكايت كرده و فرموده : (( قال للملا حوله ان هذا لساحر عليم ، يريد ان يخرجكم من ارضكم بسحره فما ذاتامرون ، قالوا ارجه و اخاه و ابعث فى المدائن حاشرين ، ياتوك بكل سحار عليم (( از اين آيه و از آيه مورد بحث بر مى آيد كه اين كلام را اول خود فرعون پيشنهاد كرده و سپس كرسى نشينان او در اطراف آن مشورت كرده و سرانجام همان را تصويب نموده اند.(1)
(1)- الميزان ، ج 8، ص272
استاد جوادي آملي نيز مي فرمايند:
"﴿قالَ الْمََلأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَليمٌ﴾ ان دربارياني مترفي كه در اثر زر اندوزي چشم پر كن بودند اينها را ميگفتند ملأ بعضي از اينها به بعضي ديگر گفتند و بعضيها به خود فرعون پيشنهاد دادند گاهي از خود فرعون اين سخن نقل ميشود حالا يا در يك مجلس بودن همگان به مشورت پرداختند و قرآن كريم گاهي سخنان اين گروه و گاهي سخنان آن گروه را گاهي كلمات فرعون را نقل ميكند يا نه مجلس مشورتي متعددي داشتند بر اساس تعدد آن جلسات مشورتي آن چه كه در سوره اعراف آمده با آنچه كه در ساير سور آمده فرق دارد يكجا دارد كه فرعون گفته يك جا دارد كه ملأي از قوم فرعون گفته اند﴿قالَ الْمََلأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَليمٌ﴾ ... ﴿يُريدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَما ذا تَأْمُرُونَ﴾ اين فماذا تامرون را معلوم ميشد كه ملأي از قوم فرعون به ملأ ديگر گفتند كه آن ملأ ديگر يك برجستگي داشته كه يا فرعون هم در جمع آنها بود يا آنها يك رتبه برتري دار حائز بودند به دليل اينكه اين گروه به آنها گفتند فماذا تامرون چه دستور ميدهيد ﴿يُريدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَما ذا تَأْمُرُونَ﴾ "( 1)
(1)- ر.ك: بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، تفسير سوره مباركه اعراف ، جلسه 122
باز در این آیات خبری از هارون نیست، زیرا فرعون و اطرافیانش از صیغهی مفرد برای خطاب قرار دادن موسی استفاده مینمایند.
اما در ادامه آیه هارون نیز پیدا میگردد.
موسی به آنها پاسخ میدهد:
قَالَ مُوسَى أَتقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءكُمْ أَسِحْرٌ هَذَا وَلاَ يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ ( یونس/77) موسى گفت آيا وقتى حق به سوى شما آمد میگوئید آيا اين جادو است و حال آنكه جادوگران رستگار نمیشوند.
نزدیکان فرعون نیز بیان مینمایند:
قَالُواْ أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاء فِي الأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ (یونس/78)
در جريان انذار فرعون و ملا بني اسرائيل،آنچه از آيات بر مي آيد اين است كه در ابتدا خداوند موسي عليه السلام را براي انذار فرعون مي فرستد و موسي عليه السلام از خداوند درخواست مي كند كه هارون عليه السلام را در اين امر ، با او همراه نمايد و خداوند درخواست موسي عليه السلام را مي پذيرد لذا امر مي كند كه هر دو به نزد فرعون رفته و او را انذار نمايند . اين جريان درسوره مباركه طه ، ضمن آيات 24-43 بيان شده است :
اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى (طه/24) به سوى فرعون برو كه او به سركشى برخاسته است
وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي(طه/29) و براى من دستيارى از كسانم قرار ده
هَارُونَ أَخِي (طه/30) هارون برادرم را
قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى(طه/36) فرمود اى موسى خواسته ات به تو داده شد
اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي (طه/42)تو و برادرت معجزه هاى مرا [براى مردم] ببريد و در يادكردن من سستى مكنيد
اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى (طه/43) به سوى فرعون برويد كه او به سركشى برخاسته
لذا حضرت موسي عليه السلام به همراه برادرش براي انذار فرعون بر او وارد شدند اما آغاز سخن و ارائه معجزات از سوي حضرت موسي عليه السلام صورت گرفت بنابراين مخاطب اوليه فرعون و ملا ء هم موسي عليه السلام و سپس هر دوي آن دو بزرگوار بودند ، اينكه در فراز ابتدايي آيه مي بينيد كه خطاب به موسي عليه السلام است و سپس خطاب ، تثنيه مي شود ظاهرا ناشي از اين امر است . تصور نمي كنم هيچگونه تناقضي از اين امر كاملا طبيعي كه در جريان گزارش هر جلسه اي رخ مي دهد ، تناقض تلقي شود مگر اينكه افراد از ضيق عدم تناقض بخواهند به دلايل طبيعي و عادي متوسل شوند .
مشاوران فرعون به او گفتند که موسی و هارون را بازداشت کن و کسانی را برای یافتن جادوگران به شهرهای نمختلف مصر بفرست.
قَالُواْ أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِي الْمَدَآئِنِ حَاشِرِينَ (اعراف/111) گفتند او و برادرش را به بند بکش و گردآورندگانى را به شهرها بفرست.
قَالُوا أَرْجِهِ وَأَخَاهُ وَابْعَثْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ (شعراء/36) گفتند او و برادرش را به بند بکش و گردآورندگان را به شهرها بفرست.
بنده متوجه تناقض مورد ادعا در اين دو آيه نشدم . اينكه فرعون از طرفي عده اي را براي يافتن ساحران زبده به شهر ها گسيل دارد و اينكه در شهر ها عده اي براي يافتن سحره زبده برانگيخته شوند و به جستجو بپردازند ، چه تناقضي مي تواند داشته باشد ؟ در ابتدا مورد تناقض را مشخص نماييد تا قابل بحث باشد .
(فراموشکاری در اعجاز، تکرار دو آیه با بازی با کلمات)
يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ (شعراء/37) (تا) تمام جادوگران دانايى را نزد تو آورند
يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ (اعراف/112) (تا) تمام جادوگران دانايى را نزد تو آورند.
براي توضيح اين اختلاف دودر مساله را مي توان در نظر گرفت :
- اختلاف قرائت
- جمع نمودن دو گروه از ساحران
- اختلاف قرائت : برخي ، كلمه "ساحر " در آيه 112 سوره مباركه اعراف را ، "سحار" قرائت كرده اند . استاد جوادي آملي مي فرمايند:بعضيها سحّار هم قرائت كردند ﴿بكل سحّار عليم﴾ (1)
2.جمع نمودن دو گروه از ساحران : استاد جوادي در توضيحي در ذيل آيه مي فرمايند :
" عليم بودن ساحر به اندازه سحر اوست عليم بودن سحّار هم به اندازه سحّار بودن اوست درست است هر دو صفت مشبهه هستند اما وقتي گفتند ساحرِ عليم بعد گفتند سحّار عليم يعني آن ساحر در حوزه سِحر خود عليم است اين سحّار در قلمرو سحّار بودن خود عليم است پس عليمها هم فرق ميكنند ساحرها هم فرق ميكنند" (3)
همچنين مرحوم علامه ميفرمايند:
او و برادرش را نگهدار و مامورينى به شهرستانها بفرست تا هر چه ساحر درس خوانده و استاد هست همه را حاضر سازند.( 4)
شايد از اين توضيحات بشود اين برداشت را كرد كه در مقابله با حضرت موسي عليه السلام ، فرعون و درباريانش ، دو گروه از ساحران را جمع نمودند هم سحار (ساحران وارد به فوت و فن سحر ، ساحران ماهرتر و اساتيد سحر) را و هم ساحران زبده درس خوانده را نه ساحران معمولي را .
اگر اختلاف قرائت دليل اختلاف لفظ "ساحر" و "سحار" در اين دو آيه نباشد ، توضيح فوق كه برداشتي از تفاسير است مي تواند توضيح خوبي براي اين اختلاف لغت باشد .
(1)- ر.ك: بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، تفسير سوره مباركه اعراف ، جلسه 122
(2)- تفسير كشاف، ذيل آيه 37 سوره مباركه شعراء
(3)- ر.ك: بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، تفسير سوره مباركه شعرا، جلسه 7
(4)- الميزان ، ج 8 ، ص272