گدشته مرا رها نمی کند!

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
گدشته مرا رها نمی کند!

سلام نوجوانی هستم 15 ساله و کمی منزوی من پس از ورود به اول دبیرستان به شدت به کار هام حساس شدم یعنی برای هر چیزی احساس دلهره میکنم. جدا از این بزرگترش اینه که پس از ورود به اول دبیرستان به شدت به گذشته فکر می کنم و همین باعث شده کله زندگیم گند بشه. خیلی وقتا موجی از افکار منفی گذشته بهم حمله میکنه و نابودم میکنه یه جورایی خودخوری میکنم و احساس اظطراب و دلهره زیادی بهم دست میده طوری که به همه چیم ظرر میرسونه. چجوری میشه از گذشته های بد خلاص شد؟ گذشته به شدت من را اذیت میکنه ولی یادمه قبلانا تا اواخر سوم راهنمایی بهش زیاد فکر نمی کردم ولی بعد از ورود به اول دبیرستان اتفاقاته زیادی برام افتاد که به شرح زیر است. لطفا راهنمایی کنید.
1.به شدت به گدشته های بد فکر میکنم
2. به شدت به حرکات و رفتارم حساس شدم
3.احساس خوشحالی نمیکنم
به طور کلی گذشته کله زندگیم رو به گند کشیده.

توجه: لطفا پست اول رو نقل قول نکنید.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

Terabitia;523126 نوشت:
سلام نوجوانی هستم 15 ساله و کمی منزوی من پس از ورود به اول دبیرستان به شدت به کار هام حساس شدم یعنی برای هر چیزی احساس دلهره میکنم. جدا از این بزرگترش اینه که پس از ورود به اول دبیرستان به شدت به گذشته فکر می کنم و همین باعث شده کله زندگیم گند بشه. خیلی وقتا موجی از افکار منفی گذشته بهم حمله میکنه و نابودم میکنه یه جورایی خودخوری میکنم و احساس اظطراب و دلهره زیادی بهم دست میده طوری که به همه چیم ظرر میرسونه. چجوری میشه از گذشته های بد خلاص شد؟ گذشته به شدت من را اذیت میکنه ولی یادمه قبلانا تا اواخر سوم راهنمایی بهش زیاد فکر نمی کردم ولی بعد از ورود به اول دبیرستان اتفاقاته زیادی برام افتاد که به شرح زیر است. لطفا راهنمایی کنید.
1.به شدت به گدشته های بد فکر میکنم
2. به شدت به حرکات و رفتارم حساس شدم
3.احساس خوشحالی نمیکنم
به طور کلی گذشته کله زندگیم رو به گند کشیده.

پ

بسمه تعالی
با تقدیم سلام و تحیت و نیز عرض خوش آمد محضر جنابعالی
همانگونه که اشاره فرمودید حضرتعالی دچار اضراب هستید که لازم است با رعایت نکات مربوطه از عمیق شدن آن جلوگیری کنید.

_ خطاهای گذشته خود را فاجعه نپندارید. تنها به دیده عبرت و تجربه به آنها نگاه کنید
_ خطاهای خود را غیر قابل جبران ندانید. دوست عزیزم شما یک پیرمرد 90 ساله نیستید که فرصتی برای جبران گذشته نداشته باشد!
_ از خود توقع زیاد از حد نداشته باشید. هر فرد عادی ممکن است خطا کند. مهم این است که بعد از آگاهی از تکرار ان خودداری نماید.
_ از تنهایی فاصله بگیرید
_ از گفتگو و صمیمیت با دیگران خود را محروم نسازید
_ از سخت گیری در روابط و همچنین توقعات کاذب از دیگران اجتناب نمایید
_ ورزش، تفریح، گردش و مسافرت را از یاد نبرید.
_ به خواب و تغذیه خود اهتمام جدی داشته باشید. شاید لازم باشد با یک متخصص طب سنتی مشورت نمایید.
_ افکار منفی را با جایگزین کردن افکار مثبت خنثی نمایید.
_ در پاره ای موارد این افکار و خاطرات تلخ گذشته را با تمام جزییات بنویسد و مرور کنید و در پایان این جزییات نوشته شده را تکه تکه کنید و دور بریزید
_ به جای پرداختن به گذشته فرصتها را غنیمت بشمارید. تمرکز به گذشته سبب از دست دادن دیگر فرصت ها خواهد شد.
_ در صورت استمرار این وضعیت به صورت حضوری با یک مشاور گفتگو کنید و یا با 09640 بخش مشاوره تماس حاصل فرمائید.
_ در همه جا و همه حال خداوند بزرگ را یار و مددکار خود بدانید

در پناه خدای متعال موفق باشید

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

[="#000080"][="#006400"]هوالعالم[/]

و
شاید از اینده یا بزرگ شدن ترس داری و امروز و فردا رو بیهوده یا بیگاری میدونی که به دیروز برمیگردی تا با دلایل گذشته قدمی به سمت آینده برنداری ! [/]

[="Tahoma"][="Blue"]باسلام دوست گرام

شما باید اول ببینی چی تو گذشته انقدر تورا عذاب میده برطرف کنی.البته نمیدونم درس میگم یا نه؟؟:ok:[/]

نه خیر!
اگه بهش اهمیتی ندی و هر موقع به ذهنت اومد از جمله طلایی به درک!! استفاده کنی و رهاش کنی
اونم ترو رها میکنه
همیشه همینه ولش کنی،ولت میکنه.....منم تجربه داشتم دیگه...ولش کردم....

سلام دوست عزیز شک نکن این افکار مزاحم کار خود شیطان رجیمه.یاد خدا همه اینا رو حل میکنه وقتی میبینی فکرت به این سمت میره خودتو بایاد خدا مشغول کن.سوره ناس یادت نره.یا علی...

با سلام خدمت Terabitia بزرگوار

بنده چند توصیه برای شما دارم. ( البته با اجازه کارشناس محترم)

1_ از خداوند و حضرات معصومین ( صلوات الله علیهم أجمعین )حقیقتاً بخواه که تو را یاری و کمک کنند.

به این مطلب توجه داشته باش که اگر بر فرض تو در خودت نمی بینی که مشکلت را حل کنی ولی خدای بسیار مهربانی

هست که یقیناً می تواند مشکلت را حل کند و اسباب برطرف شدن مشکل تو را فراهم کند. ( این راهکار اول شعار نیستا،

یقین به این راهکار خودش چاره سازه )

2_ این راهکار، راهکار عملی است : سر به سجده بذار و به خدا بگو خدایا تو می توانی مشکل مرا حل کنی،

خودت کمک کن و اسباب رفع مشکل مرا را مهیا کن ( این راهکار بسیار راه کار خوبی است )

3_ بعد از راهکار اول و دوم باید منشأ این افکار خود را پیدا کنی ؟ این افکار از کجا آب می خوره ؟

به خاطر چه حادثه ای شما این قدر نگران و مضطرب هستید ؟ و چه چیز باعث شده که شما

ذهنتان درگیر گذشته شود؟ و چه مطلبی باعث بهم ریختن نظم زندگی شما شده ؟ ( یقیناً با قدری

تفکر خودتان مشکل اصلی را پیدا می کنید )

4 _ بعد از پیدا کردن منشأ این افکار ( مشکل اصلی ) به دنبال راه حل های درست برای برطرف کردن مشکل خود باشید؟

5_ شما با توجه به پیدا کردن مشکل خود، می توانید از کتاب ها و یا نرم افزارها و سایت هایی که به مشکل شما

اشاره شده مراجعه کنید؟ ( توجه داشته باشید که نویسنده کتاب و مطالب سایت انسان های مؤمن و متخصصی باشند)

6_ البته با نحوه بیان شما خیلی بهتر است که به یک مشاور مؤمن ( حتماً با اعتقاد و با خدا باشد) و درس خوانده و وارد

آن هم به صورت حضوری مراجعه کنید. ان شاء الله مشکلتان حل خواهد شد.

در آخر این نکته مهم را دوست دارم به شما بیان کنم که حتماً حتماً هر چه زودتر مشکل خود را پیگیری

کرده و زودتر حل کنید.

سلام علیکم دوست عزیز

• به نظر من ببین این گذشته ای که ازش حرف میزنی ،‌تاثیری روی ایندت داره یا نه.
◘ اینده؟؟؟
• بله اینده ،‌مظورم اینه که این گذشته راه پیدا میکنه به اینده؟ ادامه داره هنوز؟؟ یا نه؟ تموم شد همه اون ماجراها؟
اگه تموم شده که ارزش نداره ، ولش کن . نگرانی نداره که ! بشین ببین از اون اتفاقا چه درسی گرفتی.
اصلا شاید تقدیر بوده ،‌شاید باید همه اون اتفاق ها می افتاده تا شما درس بگیری ازش تا در اینده تکرارش نکنی.
اقا چیزی که گذشت ،‌تموم شد رفت پیه کارش. تو میتونی برشگردونی؟؟ زمان بر میگرده به عقب؟
اره درسته ما خیلی از اوقات از گذشته مون ناراحت میشیم ولی چه فایده؟ نه زمان بر میگرده که درستش کنیم نه با فکر های بیهوده گذشته مون درست میشه.
◘ حالا اگر این گذشته ، زندگی منو تو اینده خراب کنه چی؟
راه حل اینه که اگر کاره بدی کردی از خدا عذرخواهی کنی و بسپاری به خدا . ( لازمش ایمانه قلبی قوی هست و اعتماد به خدا )
خدا ستارالعیوب هست ، ابرو نمیبره‌ ،‌ولی خب ممکن هست به خاطر اون گذشته مجازات بشی از طرف خدا ، خدا صلاح بنده هاشو میخواد.
پس چی شد :
اگه گذشته تموم شده : ازش درس بگیر و رهاش کن چون دیگه بر نمیگرده باید به فکر حالت باشی تا اون گذشته به الانتم اسیب نزنه.
اگه تموم نشده و اثارش تو اینده ممکنه پیدا بشه : بسپاری به خدا و درس بگیری ازش ، و اگر یه روز به هر نحوی از طرف خدا مجازات شدی ،
( البته اگر خطایی کرده بودید در گذشته ) مثل یه مرد قبولش کنی .
حرص خوردن چیزی رو درست نمیکنه رهاش کن ، هر موقع به فکرش افتادی با خدا حرف بزن. اروم میشی.
ان شاءالله مشکلتون حل بشه.

موضوع قفل شده است