جمع بندی آیا خداوند عدالت را در تبلیغ دین کامل خودش در جهان رعایت کرده است؟

تب‌های اولیه

42 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا خداوند عدالت را در تبلیغ دین کامل خودش در جهان رعایت کرده است؟

بسم الله الحمید المجید....با سلام...می دانیم حضرت محمد صلوات الله علیه و آله اهل قاره آسیا است و اگر اشتباه نکنم حضرت عیسی علیه سلام اهل قاره اروپا.... اکثر انسانهای قاره آسیا مذهب اسلام دارند و اکثر انسان های اروپا مذهب مسیحیت دارند.... آیا این نشان نمی دهد اکثر انسان ها دنبال حقیقت نیستند و فقط یه جورایی میشه گفت آنچه از اجداد و پدر و مادر و پیامبران و نزدیکان خودشان بوده به ارث بردند بدون درک و فهم کامل...یعنی اکثر ما مسلمونای آسیا نمی دونیم چیز زیادی از مسیحیت و اکثر مسیحیان اروپا چیزی نمی دونند از اسلام...درسته هر دو دین خدا هستند و مسیحیت بوضوح اکنون نابود شده و تحریف شده ولی منظور من از این سوال اینه که واقعا اکثر انسان ها زیاد حقیقت خدا براشون مهم نیست و بیشتر از سر ترس جهنم و شوق بهشت دینی که به ارث بردند رو دارند....و از طرفی طبق آیه زیبای قرآن خدا هرکس رو طبق جنبه و قدرت او امتحان می کند اما خوب چرا خدا دین کامل خود که اسلام است رو در همه جا یکسان پخش نکرد تا برای کسی بهانه ای نشود که مثلا ما از اسلام چیزی نمی دانستیم....طرف در آمریکا بدنیا بیاد دیگه نمی فهمه اسلام چیه که....احتمال خیلی قوی طبق الگو ها و افراد و ملت ها و قوانین آمریکا بیشتر سمت شهوات حرام و زورگویی و حق خواری و شیطان پرستی گرایش پیدا می کنه.....در کل سوالم اینه که آیا خدا عدالت رو رعایت کرده برای تبلیغ دین کامل خودش در جهان؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد رئوف

nothing;522324 نوشت:
بسم الله الحمید المجید....با سلام...می دانیم حضرت محمد صلوات الله علیه و آله اهل قاره آسیا است و اگر اشتباه نکنم حضرت عیسی علیه سلام اهل قاره اروپا.... اکثر انسانهای قاره آسیا مذهب اسلام دارند و اکثر انسان های اروپا مذهب مسیحیت دارند.... آیا این نشان نمی دهد اکثر انسان ها دنبال حقیقت نیستند و فقط یه جورایی میشه گفت آنچه از اجداد و پدر و مادر و پیامبران و نزدیکان خودشان بوده به ارث بردند بدون درک و فهم کامل...یعنی اکثر ما مسلمونای آسیا نمی دونیم چیز زیادی از مسیحیت و اکثر مسیحیان اروپا چیزی نمی دونند از اسلام...درسته هر دو دین خدا هستند و مسیحیت بوضوح اکنون نابود شده و تحریف شده ولی منظور من از این سوال اینه که واقعا اکثر انسان ها زیاد حقیقت خدا براشون مهم نیست و بیشتر از سر ترس جهنم و شوق بهشت دینی که به ارث بردند رو دارند....و از طرفی طبق آیه زیبای قرآن خدا هرکس رو طبق جنبه و قدرت او امتحان می کند اما خوب چرا خدا دین کامل خود که اسلام است رو در همه جا یکسان پخش نکرد تا برای کسی بهانه ای نشود که مثلا ما از اسلام چیزی نمی دانستیم....طرف در آمریکا بدنیا بیاد دیگه نمی فهمه اسلام چیه که....احتمال خیلی قوی طبق الگو ها و افراد و ملت ها و قوانین آمریکا بیشتر سمت شهوات حرام و زورگویی و حق خواری و شیطان پرستی گرایش پیدا می کنه.....در کل سوالم اینه که آیا خدا عدالت رو رعایت کرده برای تبلیغ دین کامل خودش در جهان؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب:

- پیامبر اسلام(ص) در مکه و عیسی (ع) در بیت لحم (شهری در فلسطین کنونی) متولد شدند و هر دو آسیایی محسوب می شوند و مسیحیت پس از اتفاقات بسیاری به کل اروپا راه یافت.

- چند مورد مطرح کردید ولی به جهت تمرکز در بحث، به سوال مشخص شما در مورد عدالت خداوند در دین کامل خودش، می پردازم:

- در این مورد قرآن کریم می فرماید: إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فيها نَذير(1)ما تو را به حق، بشارتگر و هشدار دهنده فرستاديم، و هيچ امّتى نبوده مگر اين كه در ميان آنها هشدار دهنده‏ اى بوده است.
این آیه نشانگر آن است که بر خلاف تصوری که گاهی مطرح می شود، این چنین نیست که پیامبران محدود به منطقه ی خاورمیانه بوده باشند بلکه هر قومی، پیامبر (نذیر و بشیر) داشته است و از طریق این پیامبران راه کمال برای آنها باز بوده است.

- این مسئله در دوران معاصر نیز به صورت دیگری قابل بررسی است، امروزه پیام اسلام در هر کجای کره زمین قابل دسترسی است. و معارف اسلامی از طریق برنامه های تلویزیونی (از طریق ماهواره ها) و نیز سایت های اینترنتی در حال ارائه در سطح جهانی است و همگان امکان دسترسی به آن را دارند.

- مسئله دیگر اینکه، به طور کلی هر کسی که در راه کمال باشد، همواره خداوند راه را برای او هموار میکند و لو اینکه این راه برای ما روشن نباشد و این مفاد این آیه است که می فرماید: وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ (2) و كسانى كه در راه ما كوشيده‏اند، به يقين راههاى خود را بر آنان مى‏نماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است.

موفق باشید

1.فاطر،24
2. عنکبوت ،69

در ضمن من همین دیروز در حدیثی خوندم که پیامبر صل الله علیه و آله با دو بال که جبرییل به او داد به تمام کشورهای کره زمین در غرب و شرق رفته و دین اسلام رو خودش تبلیغ کرده....اگه ممکنه در این مورد هم توضیح بدید با سلام مجدد متن اصلاح شده:: آقا برداشت من اشتباه بود رفتم دیدم...پرواز نبود بلکه ماجرا از این قراره: علی بن ابراهیم قمی از حفص کنانی نقل می کند که گفت: از عبدالله بن بکر شنیدم که می گفت:امام صادق(ع) به من فرمود: آیا این طور نیست که رسول خدا رسالتش عام بوده و همگان را فرا می گیرد و خداوند در کتاب خود فرموده: تورا نفرستادیم مگر برای تمام مردم(سباء28) یعنی برای اهل مغرب و مشرق و زمین و آسمان اعم از آدمیان و پریان...سوال این است که آیا آن حضرت رسالت خود را به همه آنها ابلاغ کرده؟ چگونه چنین کاری کرد؟گفتم نمی دانم...فرمود:ای پسر بکر پیغمبر از مدینه خارج نشده پس چگونه به اهل غرب و شرق پیغامش را رسانیده؟ گفتم نمی دانم...فرمود: خداوند جبرییل را فرمان داد بسبب پری از بال خود زمین را کند و آن را برای محمد نصب کرد با این کار زمین در مقابل آن حضرت مثل کف دست در میان دستانش بودو توسط آن به اهل شرق و غرب نگاه کرد و هر طایفه ای را با زبان خودشان مخاطب ساخت و آنها را به سوی خدا و نبوت خویش دعوت کرد.....(لذا من بد برداشت کردم پرواز نکرده حضرت بلکه عجیب تر دنیا در کف دستانش بوده) سند: تفسیر قمی:202/2 بحار الانوار:188/18 ح 20

سوالی از کارشناس محترم دارم
زمانی که پیامبر اسلام مبعوث شدند به جز منطقه عزبستان و بعد ایران و روم ، تکلیف مابقی دنیا چی بود؟افریقا ، آمریکا و ....

nothing;523029 نوشت:
در ضمن من همین دیروز در حدیثی خوندم که پیامبر صل الله علیه و آله با دو بال که جبرییل به او داد به تمام کشورهای کره زمین در غرب و شرق رفته و دین اسلام رو خودش تبلیغ کرده....اگه ممکنه در این مورد هم توضیح بدید

با سلام خدمت شما دوست گرامی

اگر متن حدیث و یا آدرس آن را ارائه کنید، امکان بررسی دقیق تر آن فراهم می شود.

با تشکر

muiacir;523031 نوشت:
سوالی از کارشناس محترم دارم
زمانی که پیامبر اسلام مبعوث شدند به جز منطقه عزبستان و بعد ایران و روم ، تکلیف مابقی دنیا چی بود؟افریقا ، آمریکا و ....

با سلام خدمت شما دوست گرامی

تا وقتی دین حق به مردم نرسیده است، آنها موظف به پیروی از حقایقی هستند که در دین فعلی شان وجود دارد البته باید نسبت به خرافات و نیز مسائل ضد عقلی که به آنها ارائه می شده است، واکنش نشان دهند و نسبت به حقیقت و یافتن دین حق، حالت پرسشگری و جستجویی داشته باشند.

موفق باشید

رئوف;523046 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

تا وقتی دین حق به مردم نرسیده است، آنها موظف به پیروی از حقایقی هستند که در دین فعلی شان وجود دارد البته باید نسبت به خرافات و نیز مسائل ضد عقلی که به آنها ارائه می شده است، واکنش نشان دهند و نسبت به حقیقت و یافتن دین حق، حالت پرسشگری و جستجویی داشته باشند.

موفق باشید

وقتی همین ایران و رومش با جنایات نامناسب خلیفه دوم اسلام درونش اومد اون وقت شما انتظار دارین وقتی طرف دینش مثلا مسیحی هست و تا قرن 4 هجری هم که کسی مدعی تحریف در تورات و انجیل نیست ، بیاد اسلام رو بپذیره؟
به نظرتون این ادعای قرآن که زمین از حجت خدا خالی نمیمونه ، یکم اغراق نیست؟اگر خالی نمیمونه که تکلیف اون بیچاره ها با اون وضع ارتباطات 1400 سال پیش چی میشه.

nothing;523029 نوشت:
در ضمن من همین دیروز در حدیثی خوندم که پیامبر صل الله علیه و آله با دو بال که جبرییل به او داد به تمام کشورهای کره زمین در غرب و شرق رفته و دین اسلام رو خودش تبلیغ کرده....اگه ممکنه در این مورد هم توضیح بدید

برادر من ، این حدیث اگر سندش هم معتبر باشه به شخصه نه عقلم قبول میکنه ، نه درکم .

muiacir;523058 نوشت:
برادر من ، این حدیث اگر سندش هم معتبر باشه به شخصه نه عقلم قبول میکنه ، نه درکم .
چرا مگه خیلی غیر قابل باوره؟ در صورتی که بسیاری معجزات عجیبتر داره پیامبر.....درضمن فردا سندشو با متن یک صفحه ای کامل میارم.....الان کتابه پیشم نیست

[="Tahoma"][="Navy"]

nothing;522324 نوشت:
بسم الله الحمید المجید....با سلام...می دانیم حضرت محمد صلوات الله علیه و آله اهل قاره آسیا است و اگر اشتباه نکنم حضرت عیسی علیه سلام اهل قاره اروپا.... اکثر انسانهای قاره آسیا مذهب اسلام دارند و اکثر انسان های اروپا مذهب مسیحیت دارند.... آیا این نشان نمی دهد اکثر انسان ها دنبال حقیقت نیستند و فقط یه جورایی میشه گفت آنچه از اجداد و پدر و مادر و پیامبران و نزدیکان خودشان بوده به ارث بردند بدون درک و فهم کامل...یعنی اکثر ما مسلمونای آسیا نمی دونیم چیز زیادی از مسیحیت و اکثر مسیحیان اروپا چیزی نمی دونند از اسلام...درسته هر دو دین خدا هستند و مسیحیت بوضوح اکنون نابود شده و تحریف شده ولی منظور من از این سوال اینه که واقعا اکثر انسان ها زیاد حقیقت خدا براشون مهم نیست و بیشتر از سر ترس جهنم و شوق بهشت دینی که به ارث بردند رو دارند....و از طرفی طبق آیه زیبای قرآن خدا هرکس رو طبق جنبه و قدرت او امتحان می کند اما خوب چرا خدا دین کامل خود که اسلام است رو در همه جا یکسان پخش نکرد تا برای کسی بهانه ای نشود که مثلا ما از اسلام چیزی نمی دانستیم....طرف در آمریکا بدنیا بیاد دیگه نمی فهمه اسلام چیه که....احتمال خیلی قوی طبق الگو ها و افراد و ملت ها و قوانین آمریکا بیشتر سمت شهوات حرام و زورگویی و حق خواری و شیطان پرستی گرایش پیدا می کنه.....در کل سوالم اینه که آیا خدا عدالت رو رعایت کرده برای تبلیغ دین کامل خودش در جهان؟

سلام
نبوت و رسالت از طرق عادی انتقال می یابد و دین نیز از طرق عادی ترویج و تبلیغ می گردد ووو
تنها چیز غیر عادی رسالت و نبوت جان عالی نبی و امکان ارتباط او با خدای متعال است وگرنه تمام ابعاد دیگر آن باید طبق قوانین این عالم باشد که بوده و هست
این سوال آدم را به یاد اشکالات مشابهی می اندازد که چرا خدای متعال به همه یکسان روزی ندارد یکسان زیبایی نداد ووو
هرجوابی آنجاست اینجاست
یا علیم[/]

رئوف;523044 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

اگر متن حدیث و یا آدرس آن را ارائه کنید، امکان بررسی دقیق تر آن فراهم می شود.

با تشکر

با سلام با سلام مجدد متن اصلاح شده:: آقا برداشت من اشتباه بود رفتم دیدم...پرواز نبود بلکه ماجرا از این قراره: علی بن ابراهیم قمی از حفص کنانی نقل می کند که گفت: از عبدالله بن بکر شنیدم که می گفت:امام صادق(ع) به من فرمود: آیا این طور نیست که رسول خدا رسالتش عام بوده و همگان را فرا می گیرد و خداوند در کتاب خود فرموده: تورا نفرستادیم مگر برای تمام مردم(سباء28) یعنی برای اهل مغرب و مشرق و زمین و آسمان اعم از آدمیان و پریان...سوال این است که آیا آن حضرت رسالت خود را به همه آنها ابلاغ کرده؟ چگونه چنین کاری کرد؟گفتم نمی دانم...فرمود:ای پسر بکر پیغمبر از مدینه خارج نشده پس چگونه به اهل غرب و شرق پیغامش را رسانیده؟ گفتم نمی دانم...فرمود: خداوند جبرییل را فرمان داد بسبب پری از بال خود زمین را کند و آن را برای محمد نصب کرد با این کار زمین در مقابل آن حضرت مثل کف دست در میان دستانش بودو توسط آن به اهل شرق و غرب نگاه کرد و هر طایفه ای را با زبان خودشان مخاطب ساخت و آنها را به سوی خدا و نبوت خویش دعوت کرد.....(لذا من بد برداشت کردم پرواز نکرده حضرت بلکه عجیب تر دنیا در کف دستانش بوده) سند: تفسیر قمی:202/2 بحار الانوار:188/18 ح 20 در ضمن سوالاتی من دارم....آیا ما نیز جزء همه مردمان نیستیم؟ پس چرا پیامبر مستقیم برای ما دعوت نکرد...بابا ما هم دل داریم می خوایم پیامبر خدا رو ببینیم

muiacir;523054 نوشت:
وقتی همین ایران و رومش با جنایات نامناسب خلیفه دوم اسلام درونش اومد اون وقت شما انتظار دارین وقتی طرف دینش مثلا مسیحی هست و تا قرن 4 هجری هم که کسی مدعی تحریف در تورات و انجیل نیست ، بیاد اسلام رو بپذیره؟
به نظرتون این ادعای قرآن که زمین از حجت خدا خالی نمیمونه ، یکم اغراق نیست؟اگر خالی نمیمونه که تکلیف اون بیچاره ها با اون وضع ارتباطات 1400 سال پیش چی میشه.


با سلام خدمت شما دوست گرامی

در مورد تحریف تورات و انجیل، بحث زیاد است و نیازی نیست که فعلا در آن ورود پیدا کنیم. در مورد اینکه نحوه ورود اسلام به ایران و روم، به نحو مطلوبی صورت نگرفته است نیز می توان سخن بسیار گفت ولی آنچه که فعلا مدعای ماست این است که راه حقیقت و کمال همواره باید به روی انسان ها باز باشد و این گونه نیز بوده است. یعنی در همه جای دنیا، اگر انسان ها بخواهند خوب باشند و راه کمال را طی کنند، این راه را خواهند یافت و این مفاد آیه ای است که پیش از این بیان شد.
این امکان در شرایط مختلف فراهم می شود حال ممکن است فرد اساسا اسم اسلام را هم نشنیده باشد(در قرون گذشته) ولی آموزه های آن به او رسیده باشد و او نیز طبق آن عمل کند.
در مورد افرادی که پیام اسلام به اونها نرسیده نیز در پاسخ قبلی عرض شد که مکلف به همان میزان حقیقت هستند که یافته اند.

موفق باشید

رئوف;523846 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

در مورد تحریف تورات و انجیل، بحث زیاد است و نیازی نیست که فعلا در آن ورود پیدا کنیم. در مورد اینکه نحوه ورود اسلام به ایران و روم، به نحو مطلوبی صورت نگرفته است نیز می توان سخن بسیار گفت ولی آنچه که فعلا مدعای ماست این است که راه حقیقت و کمال همواره باید به روی انسان ها باز باشد و این گونه نیز بوده است. یعنی در همه جای دنیا، اگر انسان ها بخواهند خوب باشند و راه کمال را طی کنند، این راه را خواهند یافت و این مفاد آیه ای است که پیش از این بیان شد.
این امکان در شرایط مختلف فراهم می شود حال ممکن است فرد اساسا اسم اسلام را هم نشنیده باشد(در قرون گذشته) ولی آموزه های آن به او رسیده باشد و او نیز طبق آن عمل کند.
در مورد افرادی که پیام اسلام به اونها نرسیده نیز در پاسخ قبلی عرض شد که مکلف به همان میزان حقیقت هستند که یافته اند.

موفق باشید

کارشناس عزیز خوب پست شما که نشد پاسخ
داستان اینجاست وقتی پیامبر اسلام توی عربستان ظهور یافتند :
1 - تکلیف مثلا افریفا و امریکا پس چی میشه؟
2 - تا چند سال بعد دین اسلام به اون ها رسیده؟حداقل 100 سال رو بوده چون اون زمان که مثل امروز اینترنت و .... نبوده
3- همین ایران و رومش بعد چقدر وقت اسلام پیامش رو بهشون رسوند؟

[=Times New Roman]سلام علیکم و رحمه الله

جناب muiacir گرامی

پاسخ شبهه شما را استاد در پست قبلی داده و در این پست هم اشاره کردند . اگر قرار بر این باشد که پاسخ استاد خوانده نشود که فایده پرسش چیست ؟

این را من باب توجه عرض کردم و همچنین امکان طرح پرسش های جدید در قالب بحث تا پرسمان و گفتگو مفید واقع گردد
و الا هر تعداد باری که مایل هستید مختارید سوالتان را تکرار نمائید.

یاحق

muiacir;523031 نوشت:
زمانی که پیامبر اسلام مبعوث شدند به جز منطقه عزبستان و بعد ایران و روم ، تکلیف مابقی دنیا چی بود؟افریقا ، آمریکا و ....

با عرض سلام خدمت برادر وفادار
پاسخ حضرتعالی در تاپیک132 بحث لزوم معجزه خطاب به حضرتعالی ارائه شده است ولی شما سوال را این بار در فضایی دیگر عنوان می نمایید:Gig:
بنده عینا پاسخ را تکرار می نمایم؛
«
وقتی عقل لزوم ارسال رسل را درک کرد وظیفه اش پیدا کردن مصداق است یا خود دنبال مصداق باشد یا کسی که به او اطمینان دارد. این کار را انجام دهد. لذا لازم نیست به تعداد تمام بشر ارسال نبی شود. این درک عقلی را ممکن است یک فرد یا حتی یک جامعه(جمع متشکل از تعدادی افراد) داشته باشند. درک فردی مثل درکی که سلمان پیدا نمود و برای پیدا کردن مصداق آن با بررسی گفتار پیشینیان در مورد نشانه های پیامبر جدید به شبه جزیره رفت درک جامعه نیز مثل درک قبائلی که خوشان همگی کوچ نمی کردند تعدادی امین را برای بررسی انتخاب می نمودند»
شاید سوال بکنید تکلیف مردم بعد از پیامبر اسلام چیست؟
نکته ای که باید مد نظر قرار داد این است که بر اساس اعتقاد مسلمانان پیامبر اسلام آخرین پیامبر است و پس از او پیامبر نخواهد آمد.
برادر عزیز غرض از ارسال نبی اطلاع بشر از برنامه زندگی است . و قرآن این برنامه را ارائه داده است. لذا با فرض جامع بودن این برنامه مشکلی نسبت به ختم رسالت نیست. چون رسالت به ذات مقصود نیست.، بلکه وسیله ای برای در اختیار گذاشتن برنامه زندگی است. وقتی برنامه جامع باشد نیازی به نبی جدید نیست. بله این برنامه برای توضیح دقیق احتیاج به شارح معصوم دارد. لذا مسئله امامت مطرح می شود»
و این بار وظیفه مردم مصداق یابی امام معصوم است.

سیدممد;524012 نوشت:
با عرض سلام خدمت برادر وفادار
پاسخ حضرتعالی در تاپیک132 بحث لزوم معجزه خطاب به حضرتعالی ارائه شده است ولی شما سوال را این بار در فضایی دیگر عنوان می نمایید:Gig:
بنده عینا پاسخ را تکرار می نمایم؛
«
وقتی عقل لزوم ارسال رسل را درک کرد وظیفه اش پیدا کردن مصداق است یا خود دنبال مصداق باشد یا کسی که به او اطمینان دارد. این کار را انجام دهد. لذا لازم نیست به تعداد تمام بشر ارسال نبی شود. این درک عقلی را ممکن است یک فرد یا حتی یک جامعه(جمع متشکل از تعدادی افراد) داشته باشند. درک فردی مثل درکی که سلمان پیدا نمود و برای پیدا کردن مصداق آن با بررسی گفتار پیشینیان در مورد نشانه های پیامبر جدید به شبه جزیره رفت درک جامعه نیز مثل درک قبائلی که خوشان همگی کوچ نمی کردند تعدادی امین را برای بررسی انتخاب می نمودند»
شاید سوال بکنید تکلیف مردم بعد از پیامبر اسلام چیست؟
نکته ای که باید مد نظر قرار داد این است که بر اساس اعتقاد مسلمانان پیامبر اسلام آخرین پیامبر است و پس از او پیامبر نخواهد آمد.
برادر عزیز غرض از ارسال نبی اطلاع بشر از برنامه زندگی است . و قرآن این برنامه را ارائه داده است. لذا با فرض جامع بودن این برنامه مشکلی نسبت به ختم رسالت نیست. چون رسالت به ذات مقصود نیست.، بلکه وسیله ای برای در اختیار گذاشتن برنامه زندگی است. وقتی برنامه جامع باشد نیازی به نبی جدید نیست. بله این برنامه برای توضیح دقیق احتیاج به شارح معصوم دارد. لذا مسئله امامت مطرح می شود»
و این بار وظیفه مردم مصداق یابی امام معصوم است.

اخه یکم عجیبه که تمام اون پیامبرانی که میشناسیم توی منطقه خاورمیانه ، جایی که دنبال این کارهای عجیب و غریب مثل معجزه بودند و بیشتر از اون تحت تاثیر بودند، مبعوث شدند

nothing;523230 نوشت:
با سلام با سلام مجدد متن اصلاح شده:: آقا برداشت من اشتباه بود رفتم دیدم...پرواز نبود بلکه ماجرا از این قراره: علی بن ابراهیم قمی از حفص کنانی نقل می کند که گفت: از عبدالله بن بکر شنیدم که می گفت:امام صادق(ع) به من فرمود: آیا این طور نیست که رسول خدا رسالتش عام بوده و همگان را فرا می گیرد و خداوند در کتاب خود فرموده: تورا نفرستادیم مگر برای تمام مردم(سباء28) یعنی برای اهل مغرب و مشرق و زمین و آسمان اعم از آدمیان و پریان...سوال این است که آیا آن حضرت رسالت خود را به همه آنها ابلاغ کرده؟ چگونه چنین کاری کرد؟گفتم نمی دانم...فرمود:ای پسر بکر پیغمبر از مدینه خارج نشده پس چگونه به اهل غرب و شرق پیغامش را رسانیده؟ گفتم نمی دانم...فرمود: خداوند جبرییل را فرمان داد بسبب پری از بال خود زمین را کند و آن را برای محمد نصب کرد با این کار زمین در مقابل آن حضرت مثل کف دست در میان دستانش بودو توسط آن به اهل شرق و غرب نگاه کرد و هر طایفه ای را با زبان خودشان مخاطب ساخت و آنها را به سوی خدا و نبوت خویش دعوت کرد.....(لذا من بد برداشت کردم پرواز نکرده حضرت بلکه عجیب تر دنیا در کف دستانش بوده) سند: تفسیر قمی:202/2 بحار الانوار:188/18 ح 20 در ضمن سوالاتی من دارم....آیا ما نیز جزء همه مردمان نیستیم؟ پس چرا پیامبر مستقیم برای ما دعوت نکرد...بابا ما هم دل داریم می خوایم پیامبر خدا رو ببینیم


با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب:

- اولا چنین نیست که همواره در احادیث (بر فرض صحت این حدیث) کلمات دقیقا به معنای حقیقی خود به کار رفته باشند بلکه گاهی از کلمات استفاده می شود و معنای کنایی و تشبیهی از آنها مراد است و این مسئله در زندگی روزمره ما نیز جاری است و همواره از کلمات معنای حقیقی آنها را اراده نمی کنیم به طور مثال شما ممکن است بگوید من یک دوستی دارم که واقعا شیره، آیا منظور شما این است که شما یک دوستی دارید که حیوان درنده است و دارای یال است و .. ؟ خیر، این چنین نیست بلکه مراد شما این است که دوست شما فرد شجاعی است. چنین استفاده هایی از کلام در زبان روزمره ما به وفور اتفاق می افتد.
این مسئله مخصوصا در امور دینی، گاهی لاجرم است به این معنا که برخی از مطالب ماورائی را نمی توان برای مردم (مخصوصا مردم 14 قرن پیش) بیان کرد مگر از طریق تشبیه و امور مشابه آن. بنابراین اگر در حدیثی گفته شده است که چنین بالی داده شده است، لزوما به معنای آن نیست که واقعا بال داده شده است بلکه منظور آن است که وسیله انتقال معارف داده شده است.

- مطلب دیگر اینکه، برای هدایت لازم نیست شما حتما خود پیامبر را مشاهده کنید بلکه آنچه مهم است و تاثیر گذار است پیام و آموزه های پیامبر و پیروی از روش و منش ایشان است. بنابراین شما و بسیاری دیگر از انسان ها در طول قرون گذشته و آینده، می توانند توسط اسلام هدایت شوند و لو اینکه خود پیامبر را ملاقات نکرده باشند.

- آرزوی دیدار ایشان نیز ان شالله در جهان دیگر محقق می شود.

موفق باشید

عيسي مسيح اگرچه آسيايي بود اما مهم راه و روش اوست
در درون مسيحيت و سخنان عيسي مسيح آرامش نهفته است
و هر كس كه بدنيا بيايد و سخنان عيسي مسيح را بشنود بايد خوشحال باشد چون به آرامش حقيقي رسيده

muiacir;523902 نوشت:
کارشناس عزیز خوب پست شما که نشد پاسخ
داستان اینجاست وقتی پیامبر اسلام توی عربستان ظهور یافتند :
1 - تکلیف مثلا افریفا و امریکا پس چی میشه؟
2 - تا چند سال بعد دین اسلام به اون ها رسیده؟حداقل 100 سال رو بوده چون اون زمان که مثل امروز اینترنت و .... نبوده
3- همین ایران و رومش بعد چقدر وقت اسلام پیامش رو بهشون رسوند؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

- همان طور که پیش از این عرض کردم، افراد تا زمانی که اسلام به آنها نرسیده است (البته فرض بحث در مورد افرادی است که خود در این دوری از اسلام مقصر نیستند) تکلیف شان عمل کردن به حقایقی است که در دست دارند.

- روند طبیعی شکل گیری یک دین و رشد و گسترش آن، طبیعتا مدت زمانی را نیاز دارد. و اسلام نیز از این مسئله مستثنا نبوده است و زحمات سالیان زیادی توسط پیامبر و اهل بیت تحمل شده است تا پیام اسلام به نسل های بعدی و نیز کشورهای دیگر، منتقل شود.

موفق باشید

رئوف;524192 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

- همان طور که پیش از این عرض کردم، افراد تا زمانی که اسلام به آنها نرسیده است (البته فرض بحث در مورد افرادی است که خود در این دوری از اسلام مقصر نیستند) تکلیف شان عمل کردن به حقایقی است که در دست دارند.

- روند طبیعی شکل گیری یک دین و رشد و گسترش آن، طبیعتا مدت زمانی را نیاز دارد. و اسلام نیز از این مسئله مستثنا نبوده است و زحمات سالیان زیادی توسط پیامبر و اهل بیت تحمل شده است تا پیام اسلام به نسل های بعدی و نیز کشورهای دیگر، منتقل شود.

موفق باشید

چرا همه پیامبران در خاورمیانه مبعوث شدند؟

muiacir;524027 نوشت:
اخه یکم عجیبه که تمام اون پیامبرانی که میشناسیم توی منطقه خاورمیانه ، جایی که دنبال این کارهای عجیب و غریب مثل معجزه بودند و بیشتر از اون تحت تاثیر بودند، مبعوث شدند

با سلام
برادر گرامی در ضمن مباحث لزوم معجزه عرض شد که بحث لزوم ارسال رسل بحث عقلی است لذا نیاز به برهان عقلی برای اثبات دارد. این بحث، (لزوم ارسال رسل) بحث تاریخی نیست که با شواهد تاریخی نیاز به اثبات داشته باشد. از سویی وقتی عقل لزوم ارسال رسل برای تمام بشر را درک کرد. و برهان عقلی بر مطلب ارائه شد. مطلب ثابت می شود . وظیفه تاریخ دان بررسی بیشتر است. وظیفه تاریخ شناس کنکاش است . چرا که عقل چنین لزومی را اثبات کرده و حکم عقل قطعی است ولی بحث تاریخی تجربی و تابع بررسی است هرچقدر بررسی بیشتر صورت بگیرد، نتایج جدیدتری بدست خواهد آمد. شما مستحضر هستید بشر به تمام تاریخ حیات خود با تمام جزئیات علم ندارد. وعلم بشر در این زمینه نیز ناقص می باشد و بالتبع حکم عقل قطعی بر حکم تجربی ظنّی مقدم است.
برادر گرامی تمام پیامبران صاحب شریعت نبوده اند فقط پنج تن ار آنان صاحب شریعت بوده اند و بقیه پیامبران تبلیغی بوده اند. وقتی پیامبر اولوالعظمی چون حضرت عیسی(ع) فقط 12 یار دارد. وضعیت دیگر پیامبران تبلیغی چگونه خواهد بود، برخی هیچ یاری نداشته اند حتی یک نفر ، به نظر شما تاریخ نویسان مخالف وحی چه داعی برای نوشتن ادعای نبوت او داشته اند. تاریخ گواهی این است که بسیاری از پیامبران حتی در زمان خود پیروان خاصی نداشته اند و بالتبع در طول تاریخ بشر داعی بر حفظ آثار ایشان نبود. حتی برخی هم که خود را تابع پیامبر خویش می دانند به عمد آثار او را تخریب می نمودند. نمونه بارز آن وهابیت عربستان است که اکثر آثار مربوط به حیات پیامبر را تخریب می نمایند . و بالتبع بعد گذر زمان و نابودی کامل آثار ایشان، تعدادی مثل شما این پرسش را تکرار خواهند نمود که اگر پیامبری در عربستان بوده چرا آثاری از او بر جا نمانده است؟
اینکه فرمودید:«
جایی که دنبال این کارهای عجیب و غریب مثل معجزه بودند و بیشتر از اون تحت تاثیر بودند» قبلا نیاز عقلی به معجزه را اثبات نموده ایم و لذا عرض می کنیم عجیب و غریب این است که کسی به حکم عقل خود توجه نکند
:Moteajeb!:
. من نمی دانم شما با فرض قبول نیاز به پیامبر(لزوم ارسال رسل) ، چگونه ادعای پیامبری و اتصال فردی را به غیب و قدرت مطلق بررسی خواهید نمود؟،آیا عقل شما حکم نمی کند این فرد متناسب با ادعایش شاهدی بیاورد؟؟؟؟؟

سیدممد;524347 نوشت:
با سلام
برادر گرامی در ضمن مباحث لزوم معجزه عرض شد که بحث لزوم ارسال رسل بحث عقلی است لذا نیاز به برهان عقلی برای اثبات دارد. این بحث، (لزوم ارسال رسل) بحث تاریخی نیست که با شواهد تاریخی نیاز به اثبات داشته باشد. از سویی وقتی عقل لزوم ارسال رسل برای تمام بشر را درک کرد. و برهان عقلی بر مطلب ارائه شد. مطلب ثابت می شود . وظیفه تاریخ دان بررسی بیشتر است. وظیفه تاریخ شناس کنکاش است . چرا که عقل چنین لزومی را اثبات کرده و حکم عقل قطعی است ولی بحث تاریخی تجربی و تابع بررسی است هرچقدر بررسی بیشتر صورت بگیرد، نتایج جدیدتری بدست خواهد آمد. شما مستحضر هستید بشر به تمام تاریخ حیات خود با تمام جزئیات علم ندارد. وعلم بشر در این زمینه نیز ناقص می باشد و بالتبع حکم عقل قطعی بر حکم تجربی ظنّی مقدم است.
برادر گرامی تمام پیامبران صاحب شریعت نبوده اند فقط پنج تن ار آنان صاحب شریعت بوده اند و بقیه پیامبران تبلیغی بوده اند. وقتی پیامبر اولوالعظمی چون حضرت عیسی(ع) فقط 12 یار دارد. وضعیت دیگر پیامبران تبلیغی چگونه خواهد بود، برخی هیچ یاری نداشته اند حتی یک نفر ، به نظر شما تاریخ نویسان مخالف وحی چه داعی برای نوشتن ادعای نبوت او داشته اند. تاریخ گواهی این است که بسیاری از پیامبران حتی در زمان خود پیروان خاصی نداشته اند و بالتبع در طول تاریخ بشر داعی بر حفظ آثار ایشان نبود. حتی برخی هم که خود را تابع پیامبر خویش می دانند به عمد آثار او را تخریب می نمودند. نمونه بارز آن وهابیت عربستان است که اکثر آثار مربوط به حیات پیامبر را تخریب می نمایند . و بالتبع بعد گذر زمان و نابودی کامل آثار ایشان، تعدادی مثل شما این پرسش را تکرار خواهند نمود که اگر پیامبری در عربستان بوده چرا آثاری از او بر جا نمانده است؟
اینکه فرمودید:«
جایی که دنبال این کارهای عجیب و غریب مثل معجزه بودند و بیشتر از اون تحت تاثیر بودند» قبلا نیاز عقلی به معجزه را اثبات نموده ایم و لذا عرض می کنیم عجیب و غریب این است که کسی به حکم عقل خود توجه نکند
:Moteajeb!:
. من نمی دانم شما با فرض قبول نیاز به پیامبر(لزوم ارسال رسل) ، چگونه ادعای پیامبری و اتصال فردی را به غیب و قدرت مطلق بررسی خواهید نمود؟،آیا عقل شما حکم نمی کند این فرد متناسب با ادعایش شاهدی بیاورد؟؟؟؟؟

اگر عقل میگه لزوم ارسال رسل واجبه ، اخرش اون سوال من جواب داده نشد که چرا تاریخ اصلا پیامبری در منطقه غیر از خاورمیانه رو معرفی نکرده.جواب شما بیشتر شبیه یه مان بود تا جواب

سیدممد;524012 نوشت:
وقتی عقل لزوم ارسال رسل را درک کرد وظیفه اش پیدا کردن مصداق است یا خود دنبال مصداق باشد یا کسی که به او اطمینان دارد.

با سلام خدمت شما دوست گرامی.
اگر پیدا کردن مصداق بر اساس امکانات و استعداد و توانایی های بشر در زمان ارسال رسل محال باشد چی؟
سیدممد;524347 نوشت:
این بحث، (لزوم ارسال رسل) بحث تاریخی نیست که با شواهد تاریخی نیاز به اثبات داشته باشد.

ولی برای پیدا کردن مصداق در هر عصری باید به متون تاریخی مراجعه کرد. خود قرآن و احادیث در عین اینکه متون مقدس هستند ولی در برهه ای از تاریخ نازل و ایراد شده اند و از جهاتی متن تاریخی به حساب می آیند. لذا عقل ما را بعد از اثبات ارسال رسل به تاریخ ارجاع می دهد.
منتها اشکال همان طور که عرض شد اینجاست که یافتن مصداق برای برخی انسان ها در طول تاریخ محال بوده است.
مثلا همین آمریکا مگر چند قرن است که کشف شده است؟ سرخپوستان مستقر در آنجا دین الهیشان چه بوده؟
همچنین است روستاهایی در میان کوههای چین و ژاپن که همین امروز هم امکانات اولیه زندگی برای آنها به سختی ارسال می شود چه رسد به مبلغ دینی.
لذا برای شخصی که در آن مناطق زندگی می کند و بعضا دینشان بت پرستی بوده یا ماهیت الحادی داشته مانند بودیسم یافتن مصداق دین الهی محال بوده است چرا که توانایی های انسان در آن اعصار کم بوده است. خداوند هم که از انسان امر محال را انتظار ندارد. درنتیجه باید بگوییم انتظار خداوند از مردم همان دوران در آن مناطق بت پرستی یا الحاد بوده است که این با مفاهیم دینی نمی خواند.
و من الله توفیق
و من الله توفیق

muiacir;524225 نوشت:
چرا همه پیامبران در خاورمیانه مبعوث شدند؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب:

- چنین نیست که همه پیامبران در خاورمیانه مبعوث شده باشند بلکه پیامبران در سراسر جهان وجود داشته اند و هر جا که بشری بوده است، پیامبری نیز برای آنها مبعوث میشده است و این مطلبی است که از این آیه قرآن استفاده می شود: إِنَّا أَرْسلْنَك بِالحَْقّ‏ِ بَشِيراً وَ نَذِيراًوَ إِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلا خَلا فِيهَا نَذِيرٌ (1)ما ترا به حق بشارت دهنده و بيم ‏رسان فرستاديم و هيچ امتي نيست مگر بيم ‏رساني در آن بوده
طبق این آیه در هر قومی نذیر و انذار دهنده ای وجود داشته است و راه هدایت برای انسان ها بسته نبوده است.

- از سوی دیگر، قرآن مدعی آن نیست که داستان تمام این پیامبران را مطرح کرده است. اساسا قرآن کتاب تاریخ نیست بلکه آنچه از تاریخ در آن نقل می شود به هدف هدایت است. قرآن کتاب هدایت است و برای این منظور از وقایع تاریخی نیز استفاده کرده است. خود قرآن نیز به این مطلب می پردازد و می فرماید: ولقد ارسلنا رسلا من قبلك منهم من قصصنا عليك ومنهم من لم نقصص عليك (2) پيش از تو رسولانى فرستاديم; سرگذشت گروهى از آنان را براى تو بازگفته، و گروهى را براى تو بازگو نكرده‏ ايم.

- وجه بیان نکردن داستان پیامبران دیگر به نظر این گونه است که با توجه به اینکه مردم آن زمان اطلاع زیادی از مردمان دیگر نقاط جهان نداشتند و جهان آنها محدود به خاور میانه بوده است، تنها داستان پیامبرانی برای آنها بیان شده است که اعراب آن زمان، سرزمین های آنها را می شناختند و نیازی به بیان داستان پیامبران دیگر وجود نداشت.

- با توجه به مطالب فوق، چنین نیست که پیامبران محدود به منطقه خاورمیانه بوده باشند بلکه تنها داستان های آنها در قرآن بیان شده است و خود قرآن می فرماید که داستان پیامبران دیگر را بر تو بیان نکردیم.

موفق باشید

1. فاطر 24
2. غافر 78

درود و عرض احترام .
استراتر گرامی ، در قالب یک تاپیک ، یک پست ، یک پاراگراف نمیشه راجب عدالت خداوند در به قول شما تقسیم یا تبلیغ دین صحبت کرد .
برای کمک بهتر به شما کتاب بسیار بسیار مفید ، عدل الهی ، استاد متفکر شهید مطهری را پیشنهاد میکنم .
یک مورد دیگر ، در دین مسیح به وضوح و کامل به پیامبر آخر الزمان اشاره شده بود و تمام مسیحیان موظف بودند به دین پیامبر آخرالزمان که کامل ترین آیین الهی بر روی کره ی خاکی هست مومن شوند که اگر این صورت نگرفته کمکاری از خودشان است .
درمورد آفریقا ، مسیحیت با خرج مخارج زیادی درحال تبلیغ در مناطق دور افتاده ی آفریقا هست ، تا اقوامی که حتی دین ندارند و در دورترین نقاط زندگی میکنند را به مسیحیت در بیاورد اما جالب است بدانید نمودار روند اسلام آوردن در آفریفا بسیار بیشتر از مسیحیت است و همین روند روبه رشد باعث نگرانی در جوامع یهود و مسیحی شده است ، که ربطی به مبحث ندارد .
خداوند از هر فرد بسته به شرایط تکلیف می خواهد ، پس کسی که اسلام به آن نرسیده و خود شخص هم نتوانسته درمورد آن مطالعه کند ( دلایل موجه !) معادل با شخصی که در ایران ، کشور شیعه متولد شده است تکلیف نمی خواهد .
شبتون به خیر و نیکی .

muiacir;524225 نوشت:
چرا همه پیامبران در خاورمیانه مبعوث شدند؟

قبل از پاسخ به اين پرسش لازم است كه يك مطلب توضيح داده شود و آن اينكه به نص قرآن كريم يكي از لوازم نبوت عامه اين است كه هيچ مردمي بدون راهنما نيستند و ممكن نيست، خداوند ملتي را بدون راهنما رها كند، زيرا خدا مربّي، مدبر انسان است و انسان مسافري است كه عوالمي را پشت سر گذاشته و عوالمي را در پيش روي دارد. از اين رو امكان ندارد جمعيتي در منطقه‎اي زندگي كند و خداوند براي آن‎ها راهنما نفرستد. (با توجه به سوره فاطر، آيه 24) با ذكر اين مقدمه روشن مي شود كه يقينا هرجا مردم و قومي زندگي مي كرده اند خداوند يك فرستاده اي را براي هدايت آنها فرستاده است.
همچنين بنا بر نقل روايات ما بيش از 124 هزار پيامبر مبعوث شده داريم، لذا ممكن است بسياري از آنان در مناطق مختلف دنيا به رسالت مبعوث شده اند و ما از آنان بي خبريم چنانچه خود خداوند متعال در قرآن مي فرمايد: و منهم من قصصنا عليك و منهم من لم نقصص عليك، ما پيش از تو رسولاني فرستاديم كه سرگذشت گروهي را براي تو بازگفته و گروهي را براي تو باز گو نكرديم.(غافر 78)
بعد از ذكر اين مقدمه در پاسخ سوال قبلی شما در مورد امريكا بايد عرض كنم از آنجايي كه اين قاره حدود پنج شش قرن بيشتر از كشف آن نمي گذرد طبيعي است كه پيامبري هم در مورد آن ذكر نشده باشد.
اما در مورد آفریقا و اروپا و ديگر مناطق غربي بايد گفت پيامبراني در اين مناطق مبعوث شده اند چنانچه بعضي از عارفان و حكيمان به استناد برخي از تواريخ، حضرت ادريس را همان هرمس پنداشتند، هم چنان كه حضرت شيث را همان آغاثا ذيمون دانستند و عده‎اي شايد بر اثر همين هرمس و آغاثاذيمون و فيثاغورس، مانند آن‎ها مثل ارسطو... را از انبيا دانستند. (سيره پيامبران در قرآن، جوادي آملي، مطالع کنید)
در ادامه توجه به يك نكته خالي از لطف نمي باشد و آن اينكه: هر چند كه تعداد زيادي از پيامبران در منطقه خاور ميانه مبعوث شده اند اما اين هم با هدف نهايي مبعوث كردن رُسُل كه هدايت انسانها است منافاتي ندارد زيرا ديني را كه پيامبري مي‎آورد براي ديگر اقوام هم هست و به همه عالَم عرضه مي‎شود مثلا خداوند متعال در مورد قرآن ميفرمايد: «قران براي عالَم انذار دهنده است» (سوره فرقان، آيه 1)و اگر كسي دنبال حق است، به محض برخورد با او، آن را مي‎پذيرد، حال مي خواهد از هر منطقه و سرزميني باشد، چون ديني كه خداوند مي‎آورد بر حقيقت انسانيت و فطرت او مطابقت دارد. آنچه مهم است جهاني بودن زبان ديني است كه پيامبر مي‎آورد.
در پايان كلامي را از حضرت آية الله مكارم شيرازي نقل مي كنيم كه ايشان در پاسخ به اين سوال اينگونه جواب داده اند: با توجه به وضع پيدايش جوامع بشري،‌ و ظهور تمدّن انساني، اين مسئله جاي شگفتي نيست كه اكثر پيامبران در منطقه خاور ميانه بوده اند، زيرا مورخان بزرگ جهان تصريح مي كنند كه مشرق زمين مخصوصاً شرق ميانه، گهواره تمدن انساني است و منطقه اي كه به نام هلال خصيب است(هلال خصيب يعني هلال پر بركت كه اشاره به منطقه اي است كه از دره نيل شروع مي شود و تا مسير دجله و فرات و اروند رود ادامه پيدا مي‌كند زادگاه تمدن هاي بزرگ جهان است).
تمدن مصر باستان كه قديمي ترين تمدّن شناخته شده جهان است، تمدّن بابل در عراق، تمدن يمن در جنوب حجاز، همچنين تمدّن ايران و شامات، همه نمونه تمدن هاي معروف بشري هستند ... قدمت تمدن انساني دراين مناطق به هفت هزار سال يا بيشتر باز مي گردد.
از سوي ديگر، رابطه نزديكي ميان تمدن انساني و ظهور پيامبران بزرگ است، زيرا انسان هاي متمدن نياز زيادي به آيين هاي الهي دارند، تا هم قوانين حقوقي و اجتماعي را تضمين كرده، جلو تعديات و مفاسد را بگيرد، و هم فطرت الهي آن ها را شكوفا سازد.
به همين دليل مي گويم نياز بشر امروز مخصوصاً كشورهايي كه از تمدن و صنعت سهم بيشتري دارند، به مذهب، از هر زمين بيشتر است.
اقوام وحشي و يا نيمه وحشي، آمادگي زيادي، براي پذيرش مذاهب ندارند، و اگر مذهب را پذيرا شوند، قدرت نشر آن را ندارند. (پيام قرآن ، مطالع شود).

رئوف;524610 نوشت:
با توجه به مطالب فوق، چنین نیست که پیامبران محدود به منطقه خاورمیانه بوده باشند بلکه تنها داستان های آنها در قرآن بیان شده است و خود قرآن می فرماید که داستان پیامبران دیگر را بر تو بیان نکردیم.

با سلام.
با توجه به اینکه دین ما هم در برهه ای از تاریخ و آن هم 1400 سال پیش نازل شده است و نسل به نسل و نقل به نقل توسط معصومین و علما به ما انتقال داده شده است و اگر این قرآن و روایات اینگونه به ما نمی رسید ما می توانستیم ادعا کنیم که خداوند دینی برای هدایت ما نفرستاد همین طور است سرگذشت مناطقی از زمین که در تاریخ آنها حداقل تا همین 1400 سال پیش اثری از پیامبری یافت نمی شود و زمانی که قاره آمریکا کشف شد در تاریخ سرخپوستان آن سرزمین ها اثری از پیامبر الهی یافت نشده است. حال حتی اگر فرض کنیم در 1400 سال پیش در آن مناطق پیامبر بوده ولی در تاریخ ثبت نشده ما هم بواسطه همین عدم ثبت دینشان در تاریخ است که می گوییم نسلهای بعد از آنها از 1400 سال پیش دینی به آنها نرسیده و با توجه به اینکه از 1400 سال پیش به بعد هم پیامبر غیر از پیامبر اسلام در هیچ منطقه ای ظهور نکرده می توان ادعا کرد مردم بخش زیادی از کره زمین بی پیامبر و بی دین مانده اند.
و من الله توفیق

muiacir;524404 نوشت:
اگر عقل میگه لزوم ارسال رسل واجبه ، اخرش اون سوال من جواب داده نشد که چرا تاریخ اصلا پیامبری در منطقه غیر از خاورمیانه رو معرفی نکرده.جواب شما بیشتر شبیه یه مان بود تا جواب

با سلام
برادر گرامی پاسخ اینجانب به جنابعالی کاملا واضح بود لذا آنرا تکرار می نمایم در صورتی که اشکال عقلی بر پاسخ داشته باشید استفاده می کنم:
«
با سلام
برادر گرامی در ضمن مباحث لزوم معجزه عرض شد که بحث لزوم ارسال رسل بحث عقلی است لذا نیاز به برهان عقلی برای اثبات دارد. این بحث، (لزوم ارسال رسل) بحث تاریخی نیست که با شواهد تاریخی نیاز به اثبات داشته باشد. از سویی وقتی عقل لزوم ارسال رسل برای تمام بشر را درک کرد. و برهان عقلی بر مطلب ارائه شد. مطلب ثابت می شود . وظیفه تاریخ دان بررسی بیشتر است. وظیفه تاریخ شناس کنکاش است . چرا که عقل چنین لزومی را اثبات کرده و حکم عقل قطعی است ولی بحث تاریخی تجربی و تابع بررسی است هرچقدر بررسی بیشتر صورت بگیرد، نتایج جدیدتری بدست خواهد آمد. شما مستحضر هستید بشر به تمام تاریخ حیات خود با تمام جزئیات علم ندارد. وعلم بشر در این زمینه نیز ناقص می باشد و بالتبع حکم عقل قطعی بر حکم تجربی ظنّی مقدم است.
برادر گرامی تمام پیامبران صاحب شریعت نبوده اند فقط پنج تن ار آنان صاحب شریعت بوده اند و بقیه پیامبران تبلیغی بوده اند. وقتی پیامبر اولوالعظمی چون حضرت عیسی(ع) فقط 12 یار دارد. وضعیت دیگر پیامبران تبلیغی چگونه خواهد بود، برخی هیچ یاری نداشته اند حتی یک نفر ، به نظر شما تاریخ نویسان مخالف وحی چه داعی برای نوشتن ادعای نبوت او داشته اند. تاریخ گواهی این است که بسیاری از پیامبران حتی در زمان خود پیروان خاصی نداشته اند و بالتبع در طول تاریخ بشر داعی بر حفظ آثار ایشان نبود. حتی برخی هم که خود را تابع پیامبر خویش می دانند به عمد آثار او را تخریب می نمودند. نمونه بارز آن وهابیت عربستان است که اکثر آثار مربوط به حیات پیامبر را تخریب می نمایند . و بالتبع بعد گذر زمان و نابودی کامل آثار ایشان، تعدادی مثل شما این پرسش را تکرار خواهند نمود که اگر پیامبری در عربستان بوده چرا آثاری از او بر جا نمانده است؟
اینکه فرمودید:«جایی که دنبال این کارهای عجیب و غریب مثل معجزه بودند و بیشتر از اون تحت تاثیر بودند» قبلا نیاز عقلی به معجزه را اثبات نموده ایم و لذا عرض می کنیم عجیب و غریب این است که کسی به حکم عقل خود توجه نکند

:Moteajeb!:
. من نمی دانم شما با فرض قبول نیاز به پیامبر(لزوم ارسال رسل) ، چگونه ادعای پیامبری و اتصال فردی را به غیب و قدرت مطلق بررسی خواهید نمود؟،آیا عقل شما حکم نمی کند این فرد متناسب با ادعایش شاهدی بیاورد؟؟؟؟؟»

شریعت عقلانی;524608 نوشت:
اگر پیدا کردن مصداق بر اساس امکانات و استعداد و توانایی های بشر در زمان ارسال رسل محال باشد چی؟

باسلام
اگر خارج از قدرت بشر باشد چون ملاک ارسال رسل باقی است برای او یا آن قوم ارسال نبی قطعی است البته لازم نیست این نبی حتما پیامبری صاحب شریعت باشد، وجود پیامبری تبلیغی کفایت می کند.

سیدممد;524752 نوشت:
اگر خارج از قدرت بشر باشد چون ملاک ارسال رسل باقی است برای او یا آن قوم ارسال نبی قطعی است البته لازم نیست این نبی حتما پیامبری صاحب شریعت باشد، وجود پیامبری تبلیغی کفایت می کند.

با سلام.
اولا که پیامبرهای تبلیغی هم شریعت خاصی را تبلیغ می کنند. هر چند که خود صاحب آن نباشند. چرا که وجود شریعت و احکام برای تمام انسان ها بر اساس همان براهین عقلی ارسال رسل ضروری است.
ثانیا اگر وجود پیامبر قطعی باشد باید در کتب تاریخیشان اثری از آن باشد. مضاف بر اینکه از 1400 سال پیش تا به کنون هیپ پیامبری در هیج جای دنیا ظهور نکرده است ( این مساله بر اساس خاتمیت پیامبر اسلام قطعی است ) لذا پیدا کردن مصداق برای انسان هایی که در 1400 سال پیش تا حدود 100 سال پیش که تکنولوژی های ارتباطی بوجود نیامده بود در مکان هایی چون آمریکا و استرالیا و شرق و جنوب شرقی آسیا محال بوده است و مثلا در تاریخ کشورهای شرق آسیا کسی جز بودا ظهور نکرده است. در تاریخ سرخپوستان آمریکا قبل از کشف آن هم شخص بخصوصی مطرح نیست. اگر ادعایی مبنی بر وجود پیامبری در آن مناطق هست باید به صورت تاریخی ثابت شود. چه اینکه وجود تمام پیامبران حتی پیامبر اسلام و شریعت هایشان بصورت تاریخی اثبات می شود.
و من الله توفیق

سیدممد;524751 نوشت:
وقتی پیامبر اولوالعظمی چون حضرت عیسی(ع) فقط 12 یار دارد. وضعیت دیگر پیامبران تبلیغی چگونه خواهد بود،

با سلام مجدد.
اینها ملاک نیست.
چه اینکه وضعیت حضرت عیسی ع از پیامبر اسلام بسیار سخت تر و دشوار تر بود و در آخر هم نتوانست حکومتی در زمان خود بوجود بیاورد و دین و شریعتش را تبلیغ کند ولی امروزه می بینیم مسیحیت عالمگیرتر از اسلام شده است. لذا اینها اصلا ملاک نیست. اگر خدا بخواهد می تواند شریعت پیامبری را حتی با وجود سختی های بسیار عالمگیر کند چنانکه کرد.

سیدممد;524751 نوشت:
به نظر شما تاریخ نویسان مخالف وحی چه داعی برای نوشتن ادعای نبوت او داشته اند. تاریخ گواهی این است که بسیاری از پیامبران حتی در زمان خود پیروان خاصی نداشته اند و بالتبع در طول تاریخ بشر داعی بر حفظ آثار ایشان نبود.

سلمنا که اینگونه باشد که شما می گویید. همین که شریعتی بوسیله تاریخ نسل به نسل و نقل به نقل به مردم زمان های بعد نرسیده و همچنین از 1400 سال تا کنون هم که پیامبری در هیچ کجای دنیا ظهور نکرده گواه بر این است که عدالت خدا در این مساله نقض شده است.
حداقل خداوند می توانست تا پیشرفت تکنولوژی و ارتباطات صبر کند بعد نبوت را ختم نماید.

و من الله توفیق

شریعت عقلانی;524718 نوشت:
با سلام.
با توجه به اینکه دین ما هم در برهه ای از تاریخ و آن هم 1400 سال پیش نازل شده است و نسل به نسل و نقل به نقل توسط معصومین و علما به ما انتقال داده شده است و اگر این قرآن و روایات اینگونه به ما نمی رسید ما می توانستیم ادعا کنیم که خداوند دینی برای هدایت ما نفرستاد همین طور است سرگذشت مناطقی از زمین که در تاریخ آنها حداقل تا همین 1400 سال پیش اثری از پیامبری یافت نمی شود و زمانی که قاره آمریکا کشف شد در تاریخ سرخپوستان آن سرزمین ها اثری از پیامبر الهی یافت نشده است. حال حتی اگر فرض کنیم در 1400 سال پیش در آن مناطق پیامبر بوده ولی در تاریخ ثبت نشده ما هم بواسطه همین عدم ثبت دینشان در تاریخ است که می گوییم نسلهای بعد از آنها از 1400 سال پیش دینی به آنها نرسیده و با توجه به اینکه از 1400 سال پیش به بعد هم پیامبر غیر از پیامبر اسلام در هیچ منطقه ای ظهور نکرده می توان ادعا کرد مردم بخش زیادی از کره زمین بی پیامبر و بی دین مانده اند.
و من الله توفیق


با سلام خدمت شما دوست گرامی

در مورد کسانی که اسلام به آنها نرسیده است، در پاسخ های قبلی مطالبی عرض شد، لطفا مراجعه کنید.

موفق باشید

رئوف;525029 نوشت:
در مورد کسانی که اسلام به آنها نرسیده است، در پاسخ های قبلی مطالبی عرض شد، لطفا مراجعه کنید.

با سلام.
شما فرمودید :
رئوف;523046 نوشت:
تا وقتی دین حق به مردم نرسیده است، آنها موظف به پیروی از حقایقی هستند که در دین فعلی شان وجود دارد البته باید نسبت به خرافات و نیز مسائل ضد عقلی که به آنها ارائه می شده است، واکنش نشان دهند و نسبت به حقیقت و یافتن دین حق، حالت پرسشگری و جستجویی داشته باشند.

سوال اینجاست که اگر دین فعلی شان اصولا در زمره ادیان الهی قرار نداشته باشد مانند دین بودایی. آیا آنها موظفند به حقایقی که بودا مطرح کرده پایند باشند؟
در ضمن در بین پیروان ادیان الهی هم فرقه های متعددی وجود دارد که هر یک تصور خاصی از خدا دارند. مسلما خدای شیعیان با خدای اهل سنت یا وهابیون و خدای یهودیان و مسیحیان با هم متفاوت است. و البته عامه مردم مسلمان شیعه هم از مبانی فلسفی و عقلی اثبات وجود خدا بیخبرند. پس شما چطور انتظار دارید که یک انسان بودایی آن هم با تربیت و آموزشی که از کودکی در جامعه ای با این اعتقادات بزرگ شده خدا را آنهم به طور صحیح برای خود اثبات نماید. خدایی که حتی در مکاتب مشایی و اشراقی و متعالیه خدایی متفاوت است. یعنی حتی به تصورات ابن سینا عالم بزرگ مسلمان و فیلسوف بزرگ هم ملاصدرا ایراد وارد کرده است. مضاف بر این برخی انسان ها از زمانی که به دنیا می آیند و خود را می شناسند با چنان مشکلات بزرگی جهت امرار معاش و گذران زندگی بر می خورند که اصولا وقت رفتن به دنبال این پرسش ها را ندارند و محیط برایشان جهت این امر فراهم نیست. هر چند که در آن مناطق اصولا نامی از خدا به این شکلی که در ادیان الهی آمده است نبوده است.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;524816 نوشت:
اولا که پیامبرهای تبلیغی هم شریعت خاصی را تبلیغ می کنند. هر چند که خود صاحب آن نباشند. چرا که وجود شریعت و احکام برای تمام انسان ها بر اساس همان براهین عقلی ارسال رسل ضروری است.

با سلام
این مطلب از قضا مساله ادعایی ما است که اثبات می کند پیامبرانی غیر از پیامبران صاحب شریعت بوده اند
شریعت عقلانی;524816 نوشت:
ثانیا اگر وجود پیامبر قطعی باشد باید در کتب تاریخیشان اثری از آن باشد

این مطلب با آنچه قبلا ذکر نموده اید متناقض است در مطلب قبل دلیل اثبات رسل را دلیل عقلی می دانید اما در اینجا دلیل اثبات را شاهد تاریخی می دانید و می گویید اگر شاهد تاریخی نباشد ثابت نیست. بعبارت دیگر در مطلب قبلی می پذیرید عقل قطعی لزوم ارسال رسل را می پذیرد و در این عبارت این لزوم قطعی را با دلیل تجربی ناقص رد می نمایید بعبارت دیگر دچار نوعی تجربه گرایی و معتقد به تقدم تجربه ناقص بر برهان عقلی قطعی می شوید!
شریعت عقلانی;524816 نوشت:
مضاف بر اینکه از 1400 سال پیش تا به کنون هیپ پیامبری در هیج جای دنیا ظهور نکرده است ( این مساله بر اساس خاتمیت پیامبر اسلام قطعی است ) لذا پیدا کردن مصداق برای انسان هایی که در 1400 سال پیش تا حدود 100 سال پیش که تکنولوژی های ارتباطی بوجود نیامده بود در مکان هایی چون آمریکا و استرالیا و شرق و جنوب شرقی آسیا محال بوده است و مثلا در تاریخ کشورهای شرق آسیا کسی جز بودا ظهور نکرده است. در تاریخ سرخپوستان آمریکا قبل از کشف آن هم شخص بخصوصی مطرح نیست. اگر ادعایی مبنی بر وجود پیامبری در آن مناطق هست باید به صورت تاریخی ثابت شود. چه اینکه وجود تمام پیامبران حتی پیامبر اسلام و شریعت هایشان بصورت تاریخی اثبات می شود.

اولا در مباحث لزوم معجزه عنوان شد اصالت در ارسال پیام است و ارسال پیامبر هدف نیست. لذا اگر کاملترین پیام در سیر تربیتی انسان ارائه شود لزومی جهت ارسال پیامبر جدید نیست، از سویی عنوان شد به خاطر حفظ پیام به شکل کامل و انتقال صحیح آن احتیاج به شارح معصوم است و با این بیان مساله امامت نمایانگر می شود. در این بین باز بارها عنوان شد. عقل لزوم ارسال رسل را درک می کند و وظیفه انسان تشخیص مصداق نبی است که یا خود اقدام نماید یا براساس گفته فردی مورد اطمینان اقدام نماید در این بین معجزه می تواند اثبات کننده ادعای مدعی نبوت در اتصال به منبع قدرت مطلق باشد .
شاید سوال کنید این فرد چگونه از معجزه اگاه شود در پاسخ می گوییم اگر معجزه ، معجزه ای مکتوب و جاودانه باشد، قابلیت عرضه در هر نقطه و مکانی را خواهد داشت.
ثانیا گفتار شما و تاکید شما بر لزوم اثبات تاریخی وجود انبیا نشان دهنده خطا شما در تقدم تجربه ناقص بر عقل قطعی است. لذا لازم است ابتدا در میزان واقع نمایی عقل و تجربه گفتگویی ترتیب داده شود. چرا که زیر بنای تمام مباحث ارائه شده توسط بنده تقدم عقل قطعی بر تجربه ناقص است.

شریعت عقلانی;524817 نوشت:
با سلام مجدد.
اینها ملاک نیست.
چه اینکه وضعیت حضرت عیسی ع از پیامبر اسلام بسیار سخت تر و دشوار تر بود و در آخر هم نتوانست حکومتی در زمان خود بوجود بیاورد و دین و شریعتش را تبلیغ کند ولی امروزه می بینیم مسیحیت عالمگیرتر از اسلام شده است. لذا اینها اصلا ملاک نیست. اگر خدا بخواهد می تواند شریعت پیامبری را حتی با وجود سختی های بسیار عالمگیر کند چنانکه کرد.

با سلام
برادر عزیز بنده در تنقیص مسیحیت صحبت نکردم تا با حساسیت شما در اثبات برتری مسیحیت بر دیگر ادیان مواجه شوم . بزرگوار گفتگو در این بود؛ ما با اقوام و مناطقی مواجه هستیم که هیچ شاهد تاریخی بر وجود نبی در میان ایشان نیست و بنده عرض کردم اولا لزوم ارسال رسل قطعی است، ثانیا بحث عقلی قطعی را با معیار تجربه ناقص نمی سنجند، ثالثا تاریخ گواه این است برخی پیامبران اولوالعظم حتی در زمان خود به خاطر مخالفت های حکومت طرفدار چندانی نداشتند مثل حضرت عیسی . و برخی دیگر حتی یک یار هم نداشتند با این وضعیت چه داعی بر حفظ آثار ایشان از سوی دیگران است؟؟؟
لذا خواهشمندم از بحث خارج نشویم.
البته برای بنده یک سوال باقی است بر مبنای بینش تجربه گرارانه شما نبوت حضرت عیسی برای شما چگونه ثابت است، اساسا نبوت یک مدعی را چگونه قبول را رد می نمایید؟؟؟؟

شریعت عقلانی;524817 نوشت:
حداقل خداوند می توانست تا پیشرفت تکنولوژی و ارتباطات صبر کند بعد نبوت را ختم نماید.

با ارائه یک معجزه مکتوب و قابل عرضه در هر مکان و زمانی مشکلی در ختم نبوت نمی باشد.

سیدممد;525136 نوشت:
این مطلب از قضا مساله ادعایی ما است که اثبات می کند پیامبرانی غیر از پیامبران صاحب شریعت بوده اند

با سلام. منظور بنده را متوجه نشدید. ببینید همه ما می دانیم بر اساس متون دینی پیامبران اولی العزم و صاحب کتاب و شریعت 5 پیامبر بیشتر نبوده اند. ( حضرات آدم و موسی و عیسی و ابراهیم و محمد ع) لذا اگر پیامبرانی هم در مناطقی که ذکر شد ظهور کرده باشند باید شریعت این 5 پیامبر را تبلیغ کرده باشند. از طرفی هر پیامبری شریعت پیامبر قبل از خود را تبلیغ می کند. مثلا اگر فرض کنیم حضرت موسی (ع) در 3000 سال قبل ظهور کرده است تمام پیامبران از 3000 سال قبل باید شریعت ایشان را تبلیغ کنند. حال که شریعتی در برخی مناطق از 3000 سال قبل وجود ندارد تناقضی بوجود می آید که باید با عدالت الهی حل گردد.
سیدممد;525136 نوشت:
این مطلب با آنچه قبلا ذکر نموده اید متناقض است در مطلب قبل دلیل اثبات رسل را دلیل عقلی می دانید اما در اینجا دلیل اثبات را شاهد تاریخی می دانید و می گویید اگر شاهد تاریخی نباشد ثابت نیست. بعبارت دیگر در مطلب قبلی می پذیرید عقل قطعی لزوم ارسال رسل را می پذیرد و در این عبارت این لزوم قطعی را با دلیل تجربی ناقص رد می نمایید بعبارت دیگر دچار نوعی تجربه گرایی و معتقد به تقدم تجربه ناقص بر برهان عقلی قطعی می شوید!

ببینید فرض اولیه در این تاپیک پذیرش عقلانی لزوم ارسال رسل است. بنده با این فرض جلو رفتم و در نهایت به تناقض رسیدم. این نشان دهنده این است که یکی از فرض های تاپیک باید غلط باشد. ( برهان خلف )
یا خدایی وجود ندارد. یا خدایی وجود دارد ولی عادل نیست. یا خدای عادلی وجود دارد ولی ارسال رسل نفرموده اند.
طبق برهان خلف می تواند بیش از یکی از مقدمات هم غلط باشد.
در واقع نبود پیامبرانی در تاریخ برخی از جوامع قرینه ای است بر اینکه فرضیه هایمان اشتباه است.
برهان های عقلانی بر اساس شواهد تجربی اقامه می شوند. مطمئن باشید اگر در تاریخ بشریت افرادی نظیر پیامبران ظهور نمی کردند عقل شما هیچ گاه به سراغ این نمی رفت که نبوت را اثبات کند. اقامه برهان های عقلانی معلول تجربیات بشری است. هر چند که در آن از شواهد تجربی استفاده نشود.
در ضمن بنده قبلا عرض کردم که :
شریعت عقلانی;524608 نوشت:
لذا عقل ما را بعد از اثبات ارسال رسل به تاریخ ارجاع می دهد.

در واقع بعد از اینکه عقل لزوم ارسال رسل را دریافت برای پیدا کردن مصداق انسان را به تاریخ ارجاع می دهد و شواهد تجربی.
متون تمام ادیان در عین اینکه متونی مقدس هستند متونی تاریخی هم هستند. تمام مفسران برای درک بهتر آیات قرآن به سراغ شان نزول آنها می روند که وقایعی تاریخی اند. تمام علم حدیث مبتنی بر علم رجال است که علمی است که در مورد افراد و خصوصیاتشان و صادق و کاذب بودنشان و ... بحث می کند که در کل علمی است از جنس تاریخ.
لذا تمام دین ما مبتنی بر تاریخ است.
اشتباه دیگر شما این است که فکر کردید بنده گفتم چون در تاریخ نیست پس پیامبرانی نبوده اند. خیر بنده چنین چیزی نگفتم. بلکه عرض شد چون شریعت پیامبرانی که اثری از آنها در تاریخ نیست به هر حال نقل به نقل و نسل به نسل منتقل نشده است و مردمی از این نعمت الهی بی بهره بوده اند. لذا یا باید در عدالت الهی شک کنیم یا در برهانمان در لزوم ارسال رسل.
نکته دیگر اینکه شما سعی دارید با اتهام تجربه گرایی به بنده از پاسخ طفره روید. عرض بنده همان طور که عرض شد این است که همین عقلی که لزوم ارسال رسل را قبول می کند ( که در این مساله بحث هست که مربوط به تاپیک نیست ) ما را برای پیدا کردن همین رسلی که خداوند ارسال کرده و شریعتشان به تاریخ ارجاع می دهد. اگر این تجربه گرایی است تمام متدینان و علمای اسلام هم تجربه گرا هستند.
سیدممد;525136 نوشت:
اولا در مباحث لزوم معجزه عنوان شد اصالت در ارسال پیام است و ارسال پیامبر هدف نیست. ل

پس از ارسال پیام اصالت در انتشار پیام هم هست. پیامی که پس از ارسال منتشر نشود بدرد نمی خورد. ارسال پیامبران را هم به دلیل همین انتشار پیام عرض کردم. چه اینکه در گذشته تکنولوژی اینقدر پیشرفت نکرده بود که پیام پیامبری به تمام نقاط دنیا برسد. لذا باید ارسال یامبر صورت گیرد تا پیام الهی به تمام مردم برسد.
سیدممد;525136 نوشت:
لذا اگر کاملترین پیام در سیر تربیتی انسان ارائه شود لزومی جهت ارسال پیامبر جدید نیست،

اگر برای انتشار این کاملترین پیام الهی ( که ظاهرا قرآن است ) امکانات و استعدادهای بشری کفایت نکند ارسال پیامبر باید ادامه پیدا کند.
سیدممد;525136 نوشت:
از سویی عنوان شد به خاطر حفظ پیام به شکل کامل و انتقال صحیح آن احتیاج به شارح معصوم است و با این بیان مساله امامت نمایانگر می شود.

این پیام فقط در مناطقی که امامان می زیسته اند و نهایتا اطرافش حفظ و منتشر شده نه بیشتر.
سیدممد;525136 نوشت:
عقل لزوم ارسال رسل را درک می کند و وظیفه انسان تشخیص مصداق نبی است که یا خود اقدام نماید یا براساس گفته فردی مورد اطمینان اقدام نماید

چه خود بخواهد اقدام کند چه فرد مورد اطمینان نهایتا این اقدامها باید به تاریخ ارجاع داده شود. چرا که برای تشخیص مصداق چیزی جز متون تاریخی نداریم.
سیدممد;525136 نوشت:
شاید سوال کنید این فرد چگونه از معجزه اگاه شود در پاسخ می گوییم اگر معجزه ، معجزه ای مکتوب و جاودانه باشد، قابلیت عرضه در هر نقطه و مکانی را خواهد داشت.

این قابلیت عرضه براساس قابلیت های علم و تکنولوژی در انتشار این معجزه مکتوب صورت می پذیرد که این قابلیت امروزه وجود دارد ( که در این مساله هم باز تردیدهایی وجود دارد) ولی صد سال پیش که اینترنت و تکنولوژی های پیشرفته ارتباطی امروزی نبود این معجزه قابلیت عرضه نداشت.
سیدممد;525136 نوشت:
ثانیا گفتار شما و تاکید شما بر لزوم اثبات تاریخی وجود انبیا نشان دهنده خطا شما در تقدم تجربه ناقص بر عقل قطعی است. لذا لازم است ابتدا در میزان واقع نمایی عقل و تجربه گفتگویی ترتیب داده شود. چرا که زیر بنای تمام مباحث ارائه شده توسط بنده تقدم عقل قطعی بر تجربه ناقص است.

به اندازه کافی توضیح داده شد.
سیدممد;525166 نوشت:
برادر عزیز بنده در تنقیص مسیحیت صحبت نکردم تا با حساسیت شما در اثبات برتری مسیحیت بر دیگر ادیان مواجه شوم .

سخن بنده در برتری محتوایی نبود. شما اصلا دقت نمی کنید. بنده عرض کردم عیسی مسیح (ع) با وجود تنها 12 یار شریعتش اینگونه به لحاظ کمی گسترش پیدا کرد. لذا پیامبری که یاران اندکی داشته یا اصلا یاری نداشته امکان این وجود دارد که حداقل به اندازه بسیاری کمی شریعتش انتشار یابد. شما می خواهید اثبات کنید کمی یار و طرفدار در انتشار شریعت پیامبران تاثیر دارد. بنده هم مثال نقصی اوردم مبنی بر اینکه شریعت عیسی به لحاظ کمی با وجود یاران بسیار کمتر نسبت به پیامبر اسلام و با وجود سختی های زیاد بیشتر گشترش پیدا کرد. پس رابطه ای بین انتشار شریعت پیامبر با تعداد یاران او وجود ندارد.
سیدممد;525166 نوشت:
البته برای بنده یک سوال باقی است بر مبنای بینش تجربه گرارانه شما نبوت حضرت عیسی برای شما چگونه ثابت است، اساسا نبوت یک مدعی را چگونه قبول را رد می نمایید؟؟؟؟

بنده در مقام طرفداری از هیچ دینی نیستم. حالا شمایید که دارید بحث را منحرف می کنید یا بنده؟؟!!
اثبات نبوت عیسی (ع) چه ربطی بحث ما دارد. ولی باید گفت وجود شخصی به نام عیسی مسیح (ع) که ادعای نبوت کرده به لحاظ تاریخی قابل اثبات است و البته شواهدی هم در کتب ادیان دیگر مبنی بر وحود چنین شخصی هست. که باز همین کتب ادیان متونی تاریخی اند.
تمام شریعت ها بر اساس تاریخ به عصر ما منتقل شده اند.
سیدممد;525166 نوشت:
با ارائه یک معجزه مکتوب و قابل عرضه در هر مکان و زمانی مشکلی در ختم نبوت نمی باشد.

باز هم بی دقتی!!
ارایه این معجزه بر اساس عدم تکنولوژی های پیشرفته ارتباطی در گذشته به نقاط بسیار دور از حجاز مانند آمریکا و استرالیا و چین و .... تا حداقل یکی دو قرن پیش غیر ممکن بوده است.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;525055 نوشت:

با سلام.
شما فرمودید :

سوال اینجاست که اگر دین فعلی شان اصولا در زمره ادیان الهی قرار نداشته باشد مانند دین بودایی. آیا آنها موظفند به حقایقی که بودا مطرح کرده پایند باشند؟
در ضمن در بین پیروان ادیان الهی هم فرقه های متعددی وجود دارد که هر یک تصور خاصی از خدا دارند. مسلما خدای شیعیان با خدای اهل سنت یا وهابیون و خدای یهودیان و مسیحیان با هم متفاوت است. و البته عامه مردم مسلمان شیعه هم از مبانی فلسفی و عقلی اثبات وجود خدا بیخبرند. پس شما چطور انتظار دارید که یک انسان بودایی آن هم با تربیت و آموزشی که از کودکی در جامعه ای با این اعتقادات بزرگ شده خدا را آنهم به طور صحیح برای خود اثبات نماید. خدایی که حتی در مکاتب مشایی و اشراقی و متعالیه خدایی متفاوت است. یعنی حتی به تصورات ابن سینا عالم بزرگ مسلمان و فیلسوف بزرگ هم ملاصدرا ایراد وارد کرده است. مضاف بر این برخی انسان ها از زمانی که به دنیا می آیند و خود را می شناسند با چنان مشکلات بزرگی جهت امرار معاش و گذران زندگی بر می خورند که اصولا وقت رفتن به دنبال این پرسش ها را ندارند و محیط برایشان جهت این امر فراهم نیست. هر چند که در آن مناطق اصولا نامی از خدا به این شکلی که در ادیان الهی آمده است نبوده است.
و من الله توفیق



با سلام خدمت شما دوست گرامی

حقیقت، یک سنخ است و به حقیقت صحیح و حقیقت غیر صحیح، تقسیم نمی شود. حقیقت امری است که از سوی خداوند بیان می شود و ممکن است به هر دلیلی در یک دین تحریف شده یا غیر الهی نیز بخشی از این حقیقت وجود داشته باشد. به طور مثال در اسلام کشتن انسان ها بدون دلیل مجاز نیست. این حقیقت الهی که در اسلام بیان شده است، در مکاتب دیگر نیز وجود دارد، حال اگر فرض کنیم که پیروان آن مکاتب به اسلام دسترسی ندارند، آیا نمی توان دست کم از آنها توقع داشت که به حقایقی این چنین، ملتزم باشند؟ و بدون دلیل انسان دیگری را نکشند؟

عرض بنده این نبود که کسی که به اسلام دسترسی ندارد، باید از او توقعاتی را که از یک مسلمان آشنا به مبانی داریم، داشته باشیم، بلکه عرض بنده آن بود که در محدوده ی اموری که خود او می داند که این مسائل حق هستند و در اسلام نیز به حق بودن آنها تصریح شده، می توانیم از او انتظار داشته باشیم. مثلا عدالت امری است که در سرشت انسان وجود دارد و اسلام نیز بر آن تاکید بسیاری دارد، حال اگر روز قیامت از بودایی که اسلام به او نرسیده بپرسیم که چرا عدالت را رعایت نکردی، او در جواب نمی تواند بگوید که اسلام به من نرسیده بود، زیرا عدالت بر اساس وجدان او، امری لازم الاجرا بوده است و تکلیف برای او نیز وجود داشته است و لو اینکه بر فرض به اسلام دسترسی نداشته باشد.

موفق باشید

رئوف;525460 نوشت:
عرض بنده این نبود که کسی که به اسلام دسترسی ندارد، باید از او توقعاتی را که از یک مسلمان آشنا به مبانی داریم، داشته باشیم، بلکه عرض بنده آن بود که در محدوده ی اموری که خود او می داند که این مسائل حق هستند و در اسلام نیز به حق بودن آنها تصریح شده، می توانیم از او انتظار داشته باشیم. مثلا عدالت امری است که در سرشت انسان وجود دارد و اسلام نیز بر آن تاکید بسیاری دارد، حال اگر روز قیامت از بودایی که اسلام به او نرسیده بپرسیم که چرا عدالت را رعایت نکردی، او در جواب نمی تواند بگوید که اسلام به من نرسیده بود، زیرا عدالت بر اساس وجدان او، امری لازم الاجرا بوده است و تکلیف برای او نیز وجود داشته است و لو اینکه بر فرض به اسلام دسترسی نداشته باشد.

با سلام خدمت استاد گرامی و ارجمند.
البته مثالهایی که زدید امور اخلاقی زندگی انسان است که به عقل می توان به آنها رسید. خود شیعه هم معتقد به حسن و قبح عقلی است. ولی :
از آنجاییکه موضوع تاپیک ارتباط ارسال رسل با عدالت الهی است این برداشت را می توان کرد که بدلیل اینکه خدا باید عادل باشد لذا باید راه رسیدن به کمال را برای تمام انسان ها یه یک اندازه فراهم آورد. از این مساله نتیجه می شود که تمام ادیان و فرق و مکاتب ( چه الهی و چه غیر الهی ) باید واجد حقیقتی یکسان درون خود باشند. یعنی باید بتوان از طریق تمام ادیان به کمال مطلوبی که خداوند برای بشر در نظر گرفته برسند. اگر غیر از این باشد عدالت الهی زیر سوال می رود.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;526185 نوشت:

با سلام خدمت استاد گرامی و ارجمند.
البته مثالهایی که زدید امور اخلاقی زندگی انسان است که به عقل می توان به آنها رسید. خود شیعه هم معتقد به حسن و قبح عقلی است. ولی :
از آنجاییکه موضوع تاپیک ارتباط ارسال رسل با عدالت الهی است این برداشت را می توان کرد که بدلیل اینکه خدا باید عادل باشد لذا باید راه رسیدن به کمال را برای تمام انسان ها یه یک اندازه فراهم آورد. از این مساله نتیجه می شود که تمام ادیان و فرق و مکاتب ( چه الهی و چه غیر الهی ) باید واجد حقیقتی یکسان درون خود باشند. یعنی باید بتوان از طریق تمام ادیان به کمال مطلوبی که خداوند برای بشر در نظر گرفته برسند. اگر غیر از این باشد عدالت الهی زیر سوال می رود.
و من الله توفیق


با سلام خدمت شما دوست گرامی

آن چیزی که بر خداوند لازم است این است که راه کمال را برای انسان ها باز نگه دارد به طوریکه اگر کسی طالب بود، بتواند به کمال برسد اما لزومی ندارد که این مسئله در همه جا به یکسان وجود داشته باشد. فردی ممکن است فرزند کاملترین پیامبر باشد و همواره در جوار او باشد، آیا امکان کمالی که برای او فرض می شود، می تواند برای همه تحقق پیدا کند؟ طبیعتا نمی شود.
آن چه مهم است این است که راه کمال باز باشد. البته در بعضی دوران ها و در برخی مکان ها، زمینه سعادت و کمال مستعد تر است ولی در برخی کمتر مستعد است و این مسئله در روز جزاء مورد توجه خواهد بود فلذا با عدالت خداوند نیز منافاتی ندارد. اینکه فرد 14 قرن پس از رسول خدا زندگی میکند و دسترسی مستقیم به هیچ معصومی ندارد، یقینا با فرد که همسایه رسول خدا بوده است، متفاوت است. ولی راه رسیدن به کمال برای این فرد در قرن حاضر نیز باز است.
در مورد ادیان دیگر نیز به همین نحو است. برخی از یافته های انسان از حقیقت، محصول تعقل و فطرت اوست، علاوه بر این در ادیان دیگر نیز می توان برخی از مطالب حق را یافت، بنابراین راه برای کسی که طالب هدایت است، باز است و خداوند خود وعده کمک به چنین افرادی را داده است.

موفق باشید

سلام
من آخر نفهمیدم که چرا در هیچ کجای تاریخ حرفی از وجود پیامبران در منطقه ای غیر از خاورمیلنه زده نشده؟
قطعا اگر پیامبری وجود داشته باشه یکی از شخصیت های خفن هر روزگاری هست و قطعا تاریخدانان باید حداقل یه ذکر کوچیکی ازش بکنند.
اخه وقتی نبوده ما طبق چه اصول تاریخی اثبات میکنیم که بوده که حالا بیاد از حقایقی که در دست داره استفاده بکنه

پرسش:
آیا خداوند عدالت را در تبلیغ دین کامل خودش در جهان رعایت کرده است.؟

پاسخ:
چنین نیست که همه پیامبران در خاور میانه مبعوث شده باشند بلکه پیامبران در سراسر جهان وجود داشته اند و هر جا که بشری بوده است، پیامبری نیز برای آن ها مبعوث می شده است و این مطلبی است که از این آیه قرآن استفاده می شود: «إِنَّا أَرْسلْنَك بِالحَْقّ‏ِ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ إِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلا خَلا فِيهَا نَذِيرٌ»؛ ما ترا به حق بشارت دهنده و بيم ‏رسان فرستاديم و هيچ امتي نيست مگر بيم ‏رساني در آن بوده.(1)
طبق این آیه در هر قومی نذیر و انذار دهنده ای وجود داشته است و راه هدایت برای انسان ها بسته نبوده است.

- از سوی دیگر، قرآن مدعی آن نیست که داستان تمام این پیامبران را مطرح کرده است. اساسا قرآن کتاب تاریخ نیست بلکه آنچه از تاریخ در آن نقل می شود به هدف هدایت است. قرآن کتاب هدایت است و برای این منظور از وقایع تاریخی نیز استفاده کرده است. خود قرآن نیز به این مطلب می پردازد و می فرماید: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنَا عَلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ»؛ پيش از تو رسولانى فرستاديم؛ سرگذشت گروهى از آنان را براى تو بازگفته، و گروهى را براى تو بازگو نكرده‏ ايم.(2)

- وجه بیان نکردن داستان پیامبران دیگر به نظر این گونه است که با توجه به این که مردم آن زمان اطلاع زیادی از مردمان دیگر نقاط جهان نداشتند و جهان آن ها محدود به خاور میانه بوده است، تنها داستان پیامبرانی برای آن ها بیان شده است که اعراب آن زمان، سرزمین های آن ها را می شناختند و نیازی به بیان داستان پیامبران دیگر وجود نداشت.

- با توجه به مطالب فوق، چنین نیست که پیامبران محدود به منطقه خاورمیانه بوده باشند بلکه تنها داستان های آن ها در قرآن بیان شده است و خود قرآن می فرماید که داستان پیامبران دیگر را بر تو بیان نکردیم.

این مسئله در دوران معاصر نیز به صورت دیگری قابل بررسی است، امروزه پیام اسلام در هر کجای کره زمین قابل دسترسی است. و معارف اسلامی از طریق برنامه های تلویزیونی (از طریق ماهواره ها) و نیز سایت های اینترنتی در حال ارائه در سطح جهانی است و همگان امکان دسترسی به آن را دارند.

- مسئله دیگر این که، به طور کلی هر کسی که در راه کمال باشد، همواره خداوند راه را برای او هموار می کند و لو این که این راه برای ما روشن نباشد و این مفاد این آیه است که می فرماید: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»؛ و كسانى كه در راه ما كوشيده‏ اند، به يقين راه هاى خود را بر آنان مى‏ نماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است.(3)

______
(1) فاطر/ 24.
(2) غافر/ 78.
(3) عنکبوت/ 69.

موضوع قفل شده است