درخواست حضرت حجت (عج) از شيعيان براي دعا براي ايشان آيا يك تعارف است؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
درخواست حضرت حجت (عج) از شيعيان براي دعا براي ايشان آيا يك تعارف است؟

با عرض سلام خدمت دوستان و مومنين عزيز
از مدتها قبل اهميت مسئله دعا براي امام زمان روحي فداه برايم خيلي جا نيفتاده بود و خيال ميكردم حضرت حجت عليه السلام كه خود قطب عالم امكان و خليفه خدا روي زمين هستند و به يمن وجود ايشان همه موجودات روزي ميخورند و همه امور به دست ايشان است، عملا نيازي به دعاي ما ندارند و اگر ما دعا براي ايشان ميكنيم در اصل يك نوع اعلام ارادت و بيعت با ايشان است ، تا اينكه با حديث بسيار جالبي در كتاب شريف الاحتجاج شيخ طوسي از قول وجود مقدس حضرت امام حسن عسگري عليه السلام در مورد شرح واقعه " شب عقبه" برخورد كردم كه كلا ديد مرا نسبت به تاثير دعاي انسانها و موجودات بر عالم وجود ،عوض كرد و از آن موقع خودم را به شدت موظف به دعا براي همه انسانها علي الخصوص وجود مبارك حضرت بقيه الله الاعظم ميدانم.
به جا دانستم كه اصل متن كتاب و برداشتم از آن را با شما مومنين و انصارالحجه عليه السلام نيز در ميان بگذارم تا اگر اشتباه ميكنم بنده را راهنمايي نماييد و اگر درست فهميده ام ديگر مومنين نيز به دعا براي وجود مقدسش پايبند تر شوند.
اما متن كتاب:
===================================
«احتجاج رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بر منافقين» «در جريان مكر آنان در راه تبوك در شب عقبه»
از امام عسكرى عليه السّلام نقل است كه فرمود: گروهى از منافقين در شب‏ عقبه‏، قصد كشتن رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله را داشتند، و گروهى ديگر در مدينه كمر به قتل حضرت على عليه السّلام بسته بودند، ولى قادر به مغالبه و ستيزه‏جويى پروردگار نبودند و خوشبختانه موفّق نشدند، و مطلبى كه آنان را وادار به اين توطئه نمود حسادتشان به اظهارات پيامبر در تمجيد و تجليل ازعلى بن أبى طالب عليه السّلام بود.
از آن جمله: هنگام خروج پيامبر از مدينه به سمت تبوك وقتى على عليه السّلام را جانشين خود در شهر نمود بدو فرمود: جبرئيل بر من نازل شد و گفت: اى محمّد، على أعلى ضمن ابلاغ سلام مى‏فرمايد: يا تو از مدينه خارج شو و على را بر شهر بگمار، و يا خود در شهر بمان و على خارج شود. و هيچ گريزى از آن نيست. و على را نيز مأمور به پذيرش يكى از آن دو ساخته‏ام، هيچ كس به حقيقت بزرگى و عظمت كسى كه مرا در مورد آن دو اطاعت نمايد و به پاداش عظيمش واقف نيست و نمى‏داند.
پس هنگامى كه او را جانشين خود در مدينه قرار داد موج زخم‏زبان و بدگويى منافقين به اوج خود رسيد، كه پيامبر از على دلتنگ و ملول؛ و از مصاحبت و رفاقتش بيزار گشته، و براى همين او را در مدينه گذاشته و بهمراه خود نبرده. و حضرت على عليه السّلام از شدّت ناراحتى و حزن، از مدينه خارج شده و به خدمت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله رسيد.
پيامبر در مواجهه با على فرمود: چرا از مدينه خارج شدى؟ و آن حضرت جريان واقعه را باز گفت. پيامبر فرمود: آيا خوشنود نيستى كه نسبت به من مانند نسبت هارون به موسى باشى، جز آنكه پس از من هيچ پيامبرى نخواهد بود؟! با شنيدن اين كلام حضرت على عليه السّلام به مدينه بازگشت. و تير منافقين به سنگ خورد. بنا بر اين نقشه‏اى در خصوص قتل أمير المؤمنين عليه السّلام كشيدند، بدين ترتيب كه در سر راه او گودال عميقى كنده و روى آن را با حصير و خاك پوشانيدند تا چون‏آن حضرت از آنجا عبور كند با مركبش در آن گودال بيافتد. زمين اطراف گودال، سنگلاخ بود، و قصد داشتند جهت استتار روى گودال را با سنگ بپوشانند تا با زمين اطراف يكسان شده و آن حضرت را بكشند.
وقتى أمير المؤمنين عليه السّلام نزديك آنجا شد، اسب آن حضرت به قدرت خدا بزبان آمده و سر خود را كج نمود و رو به سوار خود نموده و جريان امر را بازگفت و حضرت را از حركت باز داشت.
آن حضرت نيز ضمن دعاى خير براى او حركت نمود تا به گودال سر پوشيده رسيد.
در اينجا اسب از بيم عبور از آن مكان ايستاد.
حضرت أمير المؤمنين عليه السّلام فرمود: به اذن و فرمان خدا صحيح و سالم بگذر، و آن مركب با معجزه‏اى ديگر صحيح و سالم از روى آن همچون زمين سفت و محكم عبور نمود.
و اسب عرضه داشت: پروردگار جهانيان چقدر رعايت حال تو را مى‏كند! تو را از روى اين گودال عبور داد.
آن حضرت فرمود: خداوند به جهت خيرخواهى تو بود كه مرا از روى آن گذراند.
سپس همچنان كه روى اسب به عقب برگشته و مشغول صحبت بود، منافقين در اطراف او مخفى شده بودند كه ناگاه اسب ندا كرد: از اين مكان دور شويد. همه رفتند و كسى نماند، و پس از آن زمانى نگذشت كه همه آنان به درون آن گودال افتادند، و صداى ناله و فغانشان بپا خاست و همه از آنچه ديده بودند متعجّب شدند. . .
================================
حديث ادامه دارد ولي منظور من قسمت قرمز رنگ آن است كه مولايمان امير المومنين به اسب خود ميگويد " خداوند به جهت خيرخواهى تو بود كه مرا از روى آن گذراند"
با توجه به اينكه ما ميدانيم ائمه معصومين عليهم السلام اهل تعارف يا خداي نكرده دروغ يا مبالغه نيستند پس اين جمله و اين واقعه ميگويد خداي تبارك و تعالي، جان خليفه خود در روي زمين ، اسد االله غالب علي عليه السلام كه بعد از پيامبر هيچ كس به عظمت او نيست و نخواهد بود را به خاطر خير خواهي يك اسب حفظ نمود.
واقعا دود از سر آدم بلند ميشود وقتي مي بينيم در قوانين عالم وجود، خيرخواهي و دعا در حق ديگران چه جايگاه عظيمي دارد.
پس وقتي مي بينيم حضرت حجت عليه السلام با واسطه و بي واسطه بارها به شيعيانشان پيغام داده اند و از ايشان خواسته اند كه براي ايشان و فرج ايشان دعا كنيم، مي فهميم اين يك تعارف نيست و واقعا دعاهاي شيعيان ميتواند در حفظ جان حضرت و زمينه سازي ظهور حضرت و ميزان موفقيت حضرت در زمان ظهور كاملا موثر باشد.
درضمن در حديث بالا ميخوانيم وقتي اسب ، براي مولايمان علي عليه السلام خيرخواهي مي نمايد و ايشان را از ادامه راه نهي ميفرمايد، حضرت نيز براي اسب دعاي خير مي نمايد، پس نتيجه ميتوان گرفت وقتي ما براي مولايمان عزيز فاطمه سلام الله عليهما دعا ميكنيم، حضرت نيز براي ما دعا مي نمايد و حتي مي توان گفت بنابر آيه شريفه " مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيرٌ مِنْهَا" و توصيه در دين به اينكه هركس حسنه و خوبي اي در حق تو كرد تو بهتر از آن را پاسخ بده ، يقينا حضرت حجت در حق دعا كنندگان و خير خواهانشان دعايي بهتر خواهند نمود و مسلما دعاي ولي خدا مردود نمي گردد.
پس از همين الان خود را موظف نمائيم هميشه وعلي الخصوص در نمازهايمان براي سلامتي و تعجيل در فرج حضرت و تاييد ايشان و از بين رفتن موانع ظهور ايشان دعا نمايييم.
حقيردر كنار همه دعاهايي كه شما مومنين سراغ داريد ،دعاي نسبتا مختصري را توصيه مينمايم كه از وجود مقدس حضرت امام رضا عليه السلام براي حضرتش رسيده و به شيعيان توصيه شده اين دعا را براي حضرت مهدي عجل االله فرجه بخوانند كه خدمتتان تقديم مينمايم باشد كه كساني كه حفظ نيستند حفظ نمايند و در قنوت نماز و هميشه براي ايشان قرائت نمايند:
ازابن مقاتل روايت شده كه امام رضا عليه السلام به اوفرمودند: در قنوت نماز جمعه چه مى خوانيد ؟ گفتم : آنچه مردم مى خوانند ، فرمود : همانند آنان نخوان ،بلكه بخوان:
اللَّهُمَّ أَصْلِحْ عَبْدَكَ وَ خَلِيفَتَكَ بِمَا أَصْلَحْتَ بِهِ أَنْبِيَاءَكَ وَ رُسُلَكَ وَ حُفَّهُ بِمَلَائِكَتِكَ وَ أَيِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِكَ وَ اسْلُكْهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً يَحْفَظُونَهُ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَ أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً يَعْبُدُكَ لَا يُشْرِكُ بِكَ شَيْئاً وَ لَا تَجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ عَلَى وَلِيِّكَ سُلْطَاناً وَ أْذَنْ لَهُ فِي جِهَادِ عَدُوِّكَ وَ عَدُوِّهِ وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ
ترجمه : بار الها ، کار ظهور بنده شایسته و خلیفه راستینت (حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف) را سامان ده ، همان گونه که کار پیامبران و فرستادگانت را اصلاح کردی و از فرشتگانت نگاهبانانی بر او بگمار و از سوی خویش با روح القدس او را یاری فرما و دیده بانانی که نگاهش دارند از پیش رو به پشت سر و از هر گزندی نگاهش دار و ترس و هراس او را به امن دگرگون ساز که او تو را می پرستد و هیچ چیز را همتا و مانند تو قرار نمی دهد و برای هیچ یک از آفریدگانت چیرگی نسبت به ولی خود قرارمده و او را در جهاد با دشمنت و دشمنش اجازه فرما و مرا از یاران او قرار ده که همانا تو بر هر کاری توانایی.

خدا نگهدار و التماس دعا براي حضرت حجت عليه السلام

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد شعیب

سؤال:
آیا درخواست حضرت حجت (عجل الله تعالی فی فرجه) از شيعيان برای دعا برای وی، يک تعارف است؟

پاسخ:
در باره دعای برای امام زمان (عجل الله تعالی فی فرجه) نکات ذیل برای شما مفید است:
دعا برای امام زمان (عجل الله تعالی فی فرجه) با این که خداوند نگهبان و حافظ حضرت است منافات ندارد؛ زیرا:
1. دعا برای انسان کامل چون امام زمان (عجل الله تعالی فی فرجه) ریشه در فطرت دارد.
جوهره اصلی روح و فطرت انسان، با «کمال‏ طلبی و نیکی‌گرایی» آمیخته و سرشته شده است.
تعظیم و تکریم، دعا و ذکر و یاد «صاحبان کمال» لازمه عشق و ارادت به نیکی‏‌ها و کمالات است و ریشه در فطرت آدمی دارد.
2. دعا اظهار ایمان، ارادت و عشق است
دعا برای امام زمان (عجل الله تعالی فی فرجه) یعنی اظهار عشق و ارادت دوستدار به محبوب؛ دل دادن صمیمانه دل داده به دلدار؛ سر سپردن سرباز جان برکف در پیش پای سردار.
دعا برای امام یعنی اعلام وفاداری صادقانه مرید به مراد؛ ابراز علاقه مطیع به مطاع؛ و اعلام خودفراموشی نسبت به جان جانان. دعا یعنی ایستادن در برابر آیینه کمال و جمال و جلال حق تعالی و غم دوران دوری و رنج و محبت‏های ایام سیه‌روزی و هجران را بازگو کردن.
دعای عاشق تجدید پیمان و تأکید میثاق و تقویت تعهد است بر وفاداری، خویشتن سازی، اصلاح نقش خویش و جامعه برای تداوم مبارک معشوق.
3. دعا برای امام (عجل الله تعالی فی فرجه)، تمرین خودسازی و آماده‌‏سازی جامعه است.
دعا که مخ عبادتش گفته‏‌اند، به معنای «خواستن از خدا است» چه چیزی از خدا درخواست می‏‌کنیم؟
وجود مقدس «ولی و حجت خدا» را می‏‌خواهیم.
سلامتی و ظهورش را طلب می‏کنیم.
دعا یا طلب سخنی است که اگر از دل برآید، عمل را به دنبال خواهد داشت. تلقین و تکرار دعا، دعا کننده را وادار می‏‌کند هر کاری که در سلامتی روحی و قلبی امامش تأثیر منفی دارد، انجام ندهد. هر رفتار و گفتاری که مانع ظهور و عامل تداوم غیبت است، نه تنها مرتکب نشود، بلکه تعهد می‏بندد مانند هر عاشقی شب و روز تلاش کند تا موانعی را که دیگران ایجاد می‏‌کنند، برطرف سازد و محیط را آماده پذیرش «محبوب» گرداند.
4. دعا برای امام (عجل الله تعالی فی فرجه) دعا برای خود و جامعه است‏.
دعا برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فی فرجه) در واقع دعا برای خود و جامعه انسانی به خصوص مستضعفان جهان است. دعا برای رفع ظلم و ستم، فقر و فلاکت و کوه مصائبی است که برگُرده بیچارگان و درماندگان است.
امام زمان (عجل الله تعالی فی فرجه) در توقیع شریفی که به نایب خاصش (جناب محمد بن عثمان) نوشته فرموده است: «برای تعجیل فرج من بسیار دعا کنید؛ زیرا که گشایش کارها و امور شما در فرج من است» (1)
5. ظهور و فرج امام زمان به امر و قضای الهی در موعد مقرر و زمان مقرر تحقق می‏‌یابد.
در عین حال نقش دعا در تعیین مقدرات الهی و حتی تغییر آنها مانند دفع معصیت‏های مقدّر و تعجیل در زمان ظهور مقدّر بی‌هیچ تردیدی ثابت است.
عبارت دیگر: خداوند مقدر نموده با توجه به اموری که تحقق می‌‏یابد و علت‌هایی که تمام و کامل می‏‌شوند، امر فرج امام زمان در زمان یا دوره‏ای خاص تحقق یابد.
یکی از علت‌هایی که در تعیین و تقدیر زمان ظهور می‏‌تواند نقش داشته باشد و در روایات معصومین به صراحت از آن نام برده شده، تأثیر دعا در ظهور و تعجیل فرج امام زمان است؛ چون از یک طرف دعا، نشانه خواستن انسان‏ها است و خواستن انسان‏‌ها یکی از علت‌‏های تحقق ظهور امام زمان است.
از طرف دیگر دعا یکی از اسباب و عللی است که در جهان هستی، تأثیر در تحقق یک چیز و یا رفع یک حادثه دارد، یعنی در مجموعه جهان هستی و قوانین و سنت‏های مقدر و معین آن، نیز در قضای الهی، دعا در تعیین حوادث و یا رفع آنها نقش دارد. خدایی که تقدیر حتمی و قطعی را معین نموده، مقدر کرده است که دعا و خواستن از خداوند، هم چنین کارهای نیک زمان تحقق سرنوشت و از جمله زمان ظهور را (که یکی از حوادث جهان و سرنوشت انسانی است) مقدّم سازد. بنابراین اصل «ظهور» امری حتمی و قطعی است، اما زمان تحقق آن از تقدیرات مشروط است که با افکار و عقاید و گفتار و افعال انسان‏‌ها، مقدّم یا مؤخّر می‏‌گردد.
6. دعا و نجوا با امام زمان (عجل الله تعالی فی فرجه) یک نوع اظهار محبت و علاقه به آن حضرت است.
کسى که به فردى محبت دارد، پیوسته او را یاد و براى سلامتى­اش دعا مى­کند. کدام عزیزى محبوب تر از امام زمان(عجل الله تعالی فی فرجه) است. از طرفى دعا براى سلامتى امام زمان (عجل الله تعالی فی فرجه) در استجابت دعاى خود ما نیز مؤثر است؛ زیرا یکى از آداب دعا، دعا براى دیگران است. امام باقر (علیه السلام) مى‌فرماید: «زودترین دعایى که به اجابت مى­‌رسد دعاى برادر دینى براى برادرش در غیاب او است.ابتدا شروع به دعا براى برادرش کند، پس فرشته اى که موکل بر اوست می‌گوید: آمین. دو برابر آن چه براى برادرت درخواست کردی براى توست.» (2)
مرحوم سید بن طاووس مى‌گوید: وقتى دعا کردن به برادر دینى این همه فضیلت و اجر دارد ، معلوم مى‌­شود که فضیلت دعا براى امام چه قدر خواهد بود ، که سبب وجود توست اگر نبود آن جناب، خداوند تو و هیچ کس از مردم را نمى­‌آفرید. پس مبادا خود یا کسى از بندگان خدا را در دعا بر آن جناب مقدم داری. هم­چنین قلب و زبان خود را براى دعا به این سلطان بلند مرتبه حاضر کن. بپرهیز از این که تصور کنى این کلام را براى این گفتم که آن جناب نیازمند دعاى ماست. پس هرگاه براى آن مولا دعا کردی، امید است خداوند به دلیل وجود مقدس وی، درهاى اجابت دعا را برایت بگشاید. (3)
هم­چنین دعا برای آن حضرت، یاد آوری حضرت و ارتباط قلبی و درونی و استحکام پیوند ما با او است. این مسأله می­‌تواند تأثیر بسیاری در رفتار و کردار و سلوک ما نیز داشته باشد.
بنابراین هر چند خداوند حافظ و نگهبان امام زمان است؛ ولى یکى از وظایف شیعیان در عصر غیبت، دعا براى آن حضرت بر شمرده شده است تا ارتباط و پیوند شیعیان با امام زمان (عجل الله تعالی فی فرجه) همواره مستحکم و پا بر جا بماند. نذر هم برای امام زمان اشکال ندارد.
دعا برای امام زمان می‌تواند از جهتی سلام و درود مومنان (صلوات) بر پیامبر باشد، در حالی که خدا و فرشتگان بر او سلام می‌کنند. آیا می‌توان گفت چون خدا و فرشتگان بر پیامبر درود می‌فرستند، پس چه نیازی به درود ما انسان‌ها است؟ در حالی که در دستورهای دینی آمده، همان گونه که خدا و فرشتگان بر پیامبر درود می‌فرستند، شما نیز درود بفرستید.


منابع:
1. کلینی، محمد، اصول کافی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1380 ق، ج 4، ص 270.
2. نوری، حسین، نجم الثاقب، نشر دار العلم، قم، بی‌تا، ص 590.
3. همان، ص 505.

موضوع قفل شده است