« نگران رفتارها و احیانا خودکم بینی برادرم هستم!!! »

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
« نگران رفتارها و احیانا خودکم بینی برادرم هستم!!! »

با سلام و احترام

ضمن اینکه مطالب مرتبط با مشکلی که می خواهم مطرح کنم را در این انجمن مطالعه کردم، ولی طرف بحث خودم نیستم که راهکارها را به فراخور، به کار بگیرم. پیشاپیش از کمک بزرگواران سپاسگذاری می کنم؛

من برادری دارم حدود 16-17 ساله که

1. اعتماد به نفسش فوق العاده پایین هست، البته:
1.1. او در جمع هایی که به هر جهت از او پایین ترند(از لحاظ فرهنگی، مالی، موقعیت تحصیلی و...) خیلی راحت ارتباط برقرار می کند، بدون اینکه به کسی جسارت کند یا فخرفروشی ای در کار باشد با افراد آن جمع شوخی می کند، دوست می شود و کلی به او خوش می گذرد.

1.2. اما در بین هم سن و سالان فامیل (که تقریبا از اکثر جهات در یک سطح هستند) علی رغم رابطه ی دوستی که با آنها دارد، اصلا صمیمی نمی شود، با اینکه در محیط خانه به شدت اهل بگو و بخند و شوخی است، در آن جمع زیاد مزه پرانی نمی کند و مدام اصرار دارد که زودتر جمع را ترک کند، وارد بحث ها نمی شود و اگر حرفی برای گفتن داشته باشد غیرمستقیم بیان می کند یا نصفه و نیمه می گوید و در تمام اینها، سرش پایین است.

نکته: علی رغم وضعیت درسی قابل قبول، نسبت به هم سن و سالان فامیل که اغلب در مدارس نمونه تحصیل می کنند، به شدت احساس ضعف می کند و از بحث درس و نمره در جمع ها به شدت به شدت فراری است. من و پدر و مادرم در این مورد بسیار تلاش کرده ایم که احساس ضعف او را کاهش دهیم ولی فی الواقع موفق نبوده ایم. مخصوصا که سال آینده قرار است کنکور بدهد، به شدت از جمع فامیل منضجر و فراری است.

2. در جمع کلاس و بین معلمان به ادب و شوخ و شنگ بودن معروف است. اما چنانچه در همان جمع بخواهد ارائه ی مطلبی داشته باشد، امکان ندارد زیر بار برود ...
2.1. برای رفع این مشکل، والدینم او را وارد جمع بچه های مسجد و ... کرده اند که در آن هم با اینکه به شدت محبوب اعضاست و مسئولیت هایی هم به او واگذار شده که از پس شان برآمده اما باز هم توانایی صحبت در جمع را ندارد.

2.2. از نظر ظاهر فیزیکی و نوع لباس و اینها هم در سطح مطلوب و حتی بالاتر است.

2.3. با اینکه کاملا زیر نظر والدینم فعالیت و آمد و شد و کلاً زندگی می کند، ولی شخصیت مستقلی دارد و به فراخور سن خود، استقلال لازم را داراست.

3. اصلا دوست ندارد کسی فکر کند او بچه مثبت است، علی رغم اینکه اتفاقا هست! گاه به عمد برخی از رفتارهای محتاطانه و استاندارد وار را ترک می کند تا ثابت کند که بچه مثبت و به قول خودش سوسول نیست.(من و پدر و مادرم هرگز چنین القلیی را به او نکرده و نمی کنیم ولی نمی دانم این طرز فکر او از کجا نشات گرفته!) حین غذاخوردن از چنگال استفاده نمی کند یا کمربند ایمنی را نمی بندد، اصلا سمت کتاب های شعر نمی رود، در جمع نماز نمی خواند... تا ظاهرا به نظر خودش چیزی را به اثبات برساند!

متاسفانه و صد متاسفانه اصلا اهل مطالعه نیست، حتی حاضر به خواندن متن های کوتاه هم نیست و از این نظر ما نمی توانیم از او بخواهیم که در زمینه ی افزایش اعتماد به نفس یا هر مبحث دیگری، قدری آگاهی و اطلاعات خود را افزایش دهد. حال من به عنوان خواهر بزرگتر چه کمکی می توانم به او بکنم؟

تلاش های ما تاکنون:
1. گاهی در جمع های مختلف، خلاقیت ها و استعدادهای او در زمینه های مختلف را بیان می کنیم. اما هیچ فرقی به حالش نمی کند نه در آن موقعیت نه بعدها...
2. به شخصه سعی می کنم در جمع، بحثی را آغاز کنم که برادرم در آن مورد حرف های زیادی برای گفتن دارد، ولی یا صحبت نمی کند یا با اکراه چند کلمه ای خطاب به من می گوید و تمام.
3. به خاطر او، با هم سن و سالانش در فامیل هم بازی می شوم تا به خاطر من هم شده وارد بازی شود ولی خیلی کم پیش آمده که موفق بشوم و معمولا با تیکه انداختن یا تشر زدن به من، من و بقیه را هم دلسرد و گاه کنف می کند...

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

porteqal;518034 نوشت:
با سلام و احترام

ضمن اینکه مطالب مرتبط با مشکلی که می خواهم مطرح کنم را در این انجمن مطالعه کردم، ولی طرف بحث خودم نیستم که راهکارها را به فراخور، به کار بگیرم. پیشاپیش از کمک بزرگواران سپاسگذاری می کنم؛

من برادری دارم حدود 16-17 ساله که

1. اعتماد به نفسش فوق العاده پایین هست، البته:
1.1. او در جمع هایی که به هر جهت از او پایین ترند(از لحاظ فرهنگی، مالی، موقعیت تحصیلی و...) خیلی راحت ارتباط برقرار می کند، بدون اینکه به کسی جسارت کند یا فخرفروشی ای در کار باشد با افراد آن جمع شوخی می کند، دوست می شود و کلی به او خوش می گذرد.

1.2. اما در بین هم سن و سالان فامیل (که تقریبا از اکثر جهات در یک سطح هستند) علی رغم رابطه ی دوستی که با آنها دارد، اصلا صمیمی نمی شود، با اینکه در محیط خانه به شدت اهل بگو و بخند و شوخی است، در آن جمع زیاد مزه پرانی نمی کند و مدام اصرار دارد که زودتر جمع را ترک کند، وارد بحث ها نمی شود و اگر حرفی برای گفتن داشته باشد غیرمستقیم بیان می کند یا نصفه و نیمه می گوید و در تمام اینها، سرش پایین است.

نکته: علی رغم وضعیت درسی قابل قبول، نسبت به هم سن و سالان فامیل که اغلب در مدارس نمونه تحصیل می کنند، به شدت احساس ضعف می کند و از بحث درس و نمره در جمع ها به شدت به شدت فراری است. من و پدر و مادرم در این مورد بسیار تلاش کرده ایم که احساس ضعف او را کاهش دهیم ولی فی الواقع موفق نبوده ایم. مخصوصا که سال آینده قرار است کنکور بدهد، به شدت از جمع فامیل منضجر و فراری است.

2. در جمع کلاس و بین معلمان به ادب و شوخ و شنگ بودن معروف است. اما چنانچه در همان جمع بخواهد ارائه ی مطلبی داشته باشد، امکان ندارد زیر بار برود ...
2.1. برای رفع این مشکل، والدینم او را وارد جمع بچه های مسجد و ... کرده اند که در آن هم با اینکه به شدت محبوب اعضاست و مسئولیت هایی هم به او واگذار شده که از پس شان برآمده اما باز هم توانایی صحبت در جمع را ندارد.

2.2. از نظر ظاهر فیزیکی و نوع لباس و اینها هم در سطح مطلوب و حتی بالاتر است.

2.3. با اینکه کاملا زیر نظر والدینم فعالیت و آمد و شد و کلاً زندگی می کند، ولی شخصیت مستقلی دارد و به فراخور سن خود، استقلال لازم را داراست.

3. اصلا دوست ندارد کسی فکر کند او بچه مثبت است، علی رغم اینکه اتفاقا هست! گاه به عمد برخی از رفتارهای محتاطانه و استاندارد وار را ترک می کند تا ثابت کند که بچه مثبت و به قول خودش سوسول نیست.(من و پدر و مادرم هرگز چنین القلیی را به او نکرده و نمی کنیم ولی نمی دانم این طرز فکر او از کجا نشات گرفته!) حین غذاخوردن از چنگال استفاده نمی کند یا کمربند ایمنی را نمی بندد، اصلا سمت کتاب های شعر نمی رود، در جمع نماز نمی خواند... تا ظاهرا به نظر خودش چیزی را به اثبات برساند!

متاسفانه و صد متاسفانه اصلا اهل مطالعه نیست، حتی حاضر به خواندن متن های کوتاه هم نیست و از این نظر ما نمی توانیم از او بخواهیم که در زمینه ی افزایش اعتماد به نفس یا هر مبحث دیگری، قدری آگاهی و اطلاعات خود را افزایش دهد. حال من به عنوان خواهر بزرگتر چه کمکی می توانم به او بکنم؟

تلاش های ما تاکنون:
1. گاهی در جمع های مختلف، خلاقیت ها و استعدادهای او در زمینه های مختلف را بیان می کنیم. اما هیچ فرقی به حالش نمی کند نه در آن موقعیت نه بعدها...
2. به شخصه سعی می کنم در جمع، بحثی را آغاز کنم که برادرم در آن مورد حرف های زیادی برای گفتن دارد، ولی یا صحبت نمی کند یا با اکراه چند کلمه ای خطاب به من می گوید و تمام.
3. به خاطر او، با هم سن و سالانش در فامیل هم بازی می شوم تا به خاطر من هم شده وارد بازی شود ولی خیلی کم پیش آمده که موفق بشوم و معمولا با تیکه انداختن یا تشر زدن به من، من و بقیه را هم دلسرد و گاه کنف می کند...


بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت محضر جنابعالی
بر حسب توضیحات ارائه شده چیزی که به ذهن می رسد این است که؛
1- اعتماد به نفس ایشان در حدی که شما گمان می کنید ضعیف نیست...
2- نفس رفتار شما و والدین محترم برای ترغیب وی به انجام برخی امور از آنجا که همراه با حساسیت و تکرار است، نقش منفی بر سطح همکاری و نیز اعتماد به نفس ایشان دارد چرا که وی به خوبی متوجه حساسیت شما شده و این حساسیت بیرونی را ناخواسته درونی می کند.

بنابراین پیشنهاد می شود؛
_ از تمرکز به چنین موضوعاتی اجتناب کنید
_ با بها دادن بیشتر به استقلال وی، به صورت غیر مستقیم احساس خلاء وی در موضوعات مذکور را پر کنید.
_احترام بیشتری برای وی قائل شوید و برای تصمیمات وی بیش از گذشته ارزش قائل شوید
_ از این موضوع فاجعه سازی نکنید و بپذیرید که ممکن است ایشان نیز مانند هر فرد دیگری در پاره ای امور ضعف داشته باشند.

در پناه خدای متعال موفق باشید

سلام دوست عزیز
راجع به بقیه مسائل من نظر خاصی ندارم به هرحال تخصص من نیست اما اینو میتونم بگم که اگه بیشتر تاکید کنید و جوری رفتار کنید که تو اعتماد به نفس نداری و ما میخوایم بهت اعتماد به نفس بدیم و... طرف بیشتر سرخورده میشه چون فکر میکنه نیاز به حمایت 24 ساعته داره تا خودشو مطرح کنه بزارید خودش باشه
رفتارش هم که تو مدسه و دوستان مطلوبه شاید با اعضای فامیل از نظر فکری علاقه ای بهشون نداشته باشه که باهاشون راحت نیست میگید تو بعضی جمع ها راحت تره شاید نه به خاطر اینکه ازش پایین ترن بلکه عقاید و رفتاراشون شبیه حرف همو میفهمن پس بزارید تو گروهی هایی باشه که دوست داره
اما در مورد مدرسه و درس من خودم تجربه تحصیل تو مدارس تیزهوشان تو دبیرستان و نمونه راهنمایی رو داشتم
جوش به شدت خرابه همه درد درس دارن و اصولا 80 درصد بچه ها رابطه ای دوستانه ای با همکلاسی ها ندارند و اکثرا از طرف دوستا و خانواده و معلما تحت فشارن کلا وقتی احوال پرسی قبل هرچی میگن چه خبر از درسا!!!خب این فشاری که روشون هست باعث میشه از جمع فراری بشن مگه پدر و مادر با رفتارشون نشون بدن همه چیز زندگی بچشون درس نیست و ویژگی های و امتیازاتی دیگه هم دارن و مهارت های دیگه ضمنا اینکه میگید از بحث درس و نمره تو جمع فراریه مخصوصا چون سال دیگه کنکور داره به خاطره اینکه همش مقایسه میشه و انگشت روشونه بچه هایی که تو مدارس خاص درس میخونن همه انتظار رتبه تک رقمی و دو رقمیدارند و شما و خانواده تون هم مثل اینکه به این مسئله دامن میزنید درس و نمره و رتبه مسائل شخصی اند و دلیل نداره پیوسته تو جمع های خانوادگی مطرح شند خوب همین که درسش خوبه کافیه اینکه نمیخواد راجع بهش بحث کنه ضعف نیست کسی دوست نداره پیوسته مقایسه بشه و چون کنکور هم پیش رو داره پیوسته با لفظ اقای دکتر/مهندس رتبه فلان و... مورد خطاب قرار میگیره هم توقعات ازش بالا میره هم استرس اینکه اگه نشه اگه نیارم گریبانگیرش میشه و شاید همین باعث کمبود اعتماد به نفس و گوشه گیریش بشه
توقعات فضایی از برادرتون نداشته باشید بهش بگید همونی هست رو نشون بده و کسایی که دوستش دارن و اطرافیان با دیدن من واقعیش بهش احترام میزارن و براش ارزش قائلن
اون تیکه بچه سوسول هم از طرف خانواده گفته نمیشه بیشتر از جانب دوستانه یه سری عادت های نوجوانی به هرحال خودتون هم این رو تجربه کردید پس نخواید جوری که خانواده حس کنه کامله و ... رفتار کنه بزارید اونی باشه که هست
اما اگه نگرانید ترجیحا تو یه ورزش تیمی که ملزم به همکاری باشه اسمشو بنویسید چون انوقت مجبور به ارتباطه با بودن تو انجمن ها ومساجد دلیلی بر افزایش اعتماد به نفس نیست دیدم که تو چندین انجمن عضو بوده عضو فعالی هم بوده اما تو چندماه مفید به اندازه 20 دقیق هم حرف نزده
ورزش های تیمی بهترین گزینه است
ظمنا خیلی از پسرا تو این سن علاقه ای به خوندن ندارن اما من خودم پسرخالمو با این روش کشوندم تو زمینه مطالعه و الان تو همه زمینه ها میخونه:
مانگا یا انیمه نوشته های کمی دارن و بیشتر تصویرن تو سایت انیمه ورد که ایرانی هم هست انواعشو میتونید پیدا کنید تو همه سبکی هم داره برای همه سنین ازبچه تا بزرگسال
بعدش کتابایی مث وارکرافت وراثت(همون مجموعه کریستفر پائولینی که مال اژدها و...) و کتابی ماجراجویانه و.. که اگه بخواید لیست کاملی براتون مینویسم با شرح موضوع
توقع ندداشته باشید یه پسر 17 ساله کتابای استاد مطهری و شریعتی و... بخونه باب میلش نیست اول از علایقش شروع کنید
یه سری رفتارا خجالتی یه پر رویی تو این سن هست افراط و تفریط یه 2 ،3 سال دیگه از این حال در میاد و اینا مقطعی هستند
پیروز باشید

[="Tahoma"][="Navy"]سلام
با توجه به استقلالی که ایشان دارند اگر به این ویژگی بهاء وجهت مناسب داده شود ایشان فردی مفید برای خود و جامعه خواهند بود.

جهت رسیدن به این نکته که این ویژگی در ایشان مثبت است مسئولیتهایی را برایشان در نظر بگیرید ( مثلا میزبان بودن 5 نفر برای یک عصرانه یا شام )،

و در وافع خودتان را در امر یاری دهید ،

البته اگر کم و کاستی در این مسئولیت محوله دیده شود طبیعیه چرا که ایشان ممکنه اولین تجربه اشان برای گرفتن آن مسئولیت را داشته باشن،

لذا باید به برنامه ریزیها و پیشبرد آن امر بیشتر توجه کنید.[/]

سلام...
[=century gothic]ببخشیدولی از نظرمن رفتاربرادرتون معمولی هست چون در سنی هست که آدم باید برای بلوغ فکری سنگاشو با خودش به قول معروف وابکنه و نیاز به تنهایی و جایی داره که از جمع دور باشه :ok:منم همین حسا رو داشتم دلم نمی خواست مهمونی خانوادگی برم یا زیاد صحبت کنم...:khandeh!:
هر آدمی وقتی با پایین تر از سطح خودش حالا از هر لحاظ همنشین می شه بهتر صحبت می کنه و نظراتشو بیان می کنه، ولی اگر در جمعی باشه که حالا یا دور و بریا هم سطح خودش یا بالاتر باشن کمتر صحبت می کنه و بیشتر شنونده هستش ولی اینطور که شما دارید بیان می کنین حرف می زنه از اونجایی که می گین نصفه رها می کنن حرفاشونو شاید منظور رو دارن غیر مستقیم به همسالانشون می رسونه....:Cheshmak::Cheshmak:
همه ما وقتی کوچیک بودیم اگر خیلی مقرراتی بودیم بهمون یه کنایه ای چیزی می گفتن الان که دیگه می گن سوسول و پاستوریزه و از این حرفا شما باید بهش بگین که تو جامعه آدما باید همه نوع رنگ باشن اگر همه جا یه رنگ باشه دنیا خسته کننده هست بگین خودش باید انتخاب کنه چه رنگی باشه باید خودش باشه باید انسان منحصر بفردی باشه اگر بهش کنایه زدن جوابشونو بده اینا رو باید طوری بهش بگین که احساس نکنه دارین نصیحتش می کنین چون وحشتناک بدش می آد .....:pir::nashenas:می دونم سخته......:ok:
اگر اهل مطالعه نیست ببینن از چه نوع فرهنگ ها ...حکایت ها یا ...دوس داره باید از کتاب های کم حجم که صفه آراییش قشنگ باشه و خط درشت داشته باشه استفاده کنین ..من از شعر حالا هرنوعش خیلی بدم می اومد و حوصله خوندنشم اصلا نداشتم ولی یه بار که داشتم یه نگاه سرسری به کتاب های بابام مینداختم یه کتاب با همین مشخصات بد جور چشممو گرفت ...با این که سنمم کم نبود ...:ok::nevisandeh:

porteqal;518034 نوشت:
من برادری دارم حدود 16-17 ساله که

سلام نگران نباشید درست میشه. تضمینی:Nishkhand:
سنش که بره بالا تر درست میشه.
برادر شما اعتماد به نفس بالایی داره اتفاقا!:Nishkhand:

موضوع قفل شده است