حرمت نگه نداشتن از سوی همسر

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حرمت نگه نداشتن از سوی همسر

به نام خدا
با سلام
خدا رو شکر همسر بنده اهل نماز و قرآن و دعا و ... هستند و در خانه هم بسیار فرد زحمت کشی هستند. اما ...
ما حدود ده ساله که ازدواج کردیم و دو فرزند هم داریم.
حالا طی این ده سال، چند بار ایشون مجوز توهین و تهمت و بد و بیراه و نفرین خانواده و پدر و مادر بنده رو دارند؟
چند بار می تونند به مادر بنده نسبت بد بدهند؟!!! (مادر ...) (البته عذرخواهی می کنم)
چند بار می تونند حرمت نگه ندارند و بنده رو خورد و خمیر کنند؟
پدر و مادر بنده را چطور؟
بستگان بنده را چطور؟
دوستی گفت باید قاطعیت نشان بدم! قاطعیت یعنی چه؟
یعنی عصبانیت؟ یعنی قهر؟ یعنی صحبت منطقی؟ یعنی بی محلی؟ یعنی ...؟
اگه هیچ کدوم جواب نده باید چه کنم؟
بنده چه رفتاری در مقابل باید انجام بدهم؟
بنده حرمت ایشان و خانوده ی ایشان رو به هیچ وجه نشکستم
البته ممکنه مشکل از جایی باشه که بنده خبر ندارم
مثلا حرف ها و رفتار اشتباه خودم
خب بپرسید تا بگم
به هر حال حالم خوب نیست
اما همه ی این ها به کنار

متاسفانه و متاسفانه و متاسفانه ایشون هیچ ابایی از اینکه این رفتار ها جلوی فرزندان صورت بپذیره ندارند با اینکه بنده خواهش کردم این کار رو نکنند
از رادیو معارف برنامه هاش رو دانلود کردم و با هم گوش دادیم اما ...
و این خیلی خیلی خیلی خیلی بیشتر داره آزارم میده
این که بنده رو بی شخصیت میکنند و حرف های بدی می زنند و ...
یادمه فرزند بزرگم وقتی حدود سه سالش بود به بنده گفت بابا شما آدم بدی هستی!!! با اینکه بهش لبخند زدم اما قلبم منهدم شد

بنده حتی وقتی با همسرم قهر هستیم (که معمولا هستیم!) هیچ وقت اجازه نمی دم که فرزندانم به ایشون بی احترامی کنند و شخصیتش رو بالا نگه می دارم، اما در مقابل ...

حالم بده، خیلی بد
مدتیه بازده کاریم رو شدیدا از دست دادم و این رو همکاران و رییس هم متوجه شدند و فعلا چیزی نگفتند
خیلی خواستم خودم مساله رو حل کنم اما نشد و اثراتش رو روی خودم دیگه یه دو هفته ای هست که شدیدا دارم میبینم.
البته خیلی مسایل دیگه هم هست که مطرح نشد.
سلامت باشید

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار


babajoon;517535 نوشت:
به نام خدا
با سلام
خدا رو شکر همسر بنده اهل نماز و قرآن و دعا و ... هستند و در خانه هم بسیار فرد زحمت کشی هستند. اما ...
ما حدود ده ساله که ازدواج کردیم و دو فرزند هم داریم.
حالا طی این ده سال، چند بار ایشون مجوز توهین و تهمت و بد و بیراه و نفرین خانواده و پدر و مادر بنده رو دارند؟
چند بار می تونند به مادر بنده نسبت بد بدهند؟!!! (مادر ...) (البته عذرخواهی می کنم)
چند بار می تونند حرمت نگه ندارند و بنده رو خورد و خمیر کنند؟
پدر و مادر بنده را چطور؟
بستگان بنده را چطور؟
دوستی گفت باید قاطعیت نشان بدم! قاطعیت یعنی چه؟
یعنی عصبانیت؟ یعنی قهر؟ یعنی صحبت منطقی؟ یعنی بی محلی؟ یعنی ...؟
اگه هیچ کدوم جواب نده باید چه کنم؟
بنده چه رفتاری در مقابل باید انجام بدهم؟
بنده حرمت ایشان و خانوده ی ایشان رو به هیچ وجه نشکستم
البته ممکنه مشکل از جایی باشه که بنده خبر ندارم
مثلا حرف ها و رفتار اشتباه خودم
خب بپرسید تا بگم
به هر حال حالم خوب نیست
اما همه ی این ها به کنار

متاسفانه و متاسفانه و متاسفانه ایشون هیچ ابایی از اینکه این رفتار ها جلوی فرزندان صورت بپذیره ندارند با اینکه بنده خواهش کردم این کار رو نکنند
از رادیو معارف برنامه هاش رو دانلود کردم و با هم گوش دادیم اما ...
و این خیلی خیلی خیلی خیلی بیشتر داره آزارم میده
این که بنده رو بی شخصیت میکنند و حرف های بدی می زنند و ...
یادمه فرزند بزرگم وقتی حدود سه سالش بود به بنده گفت بابا شما آدم بدی هستی!!! با اینکه بهش لبخند زدم اما قلبم منهدم شد

بنده حتی وقتی با همسرم قهر هستیم (که معمولا هستیم!) هیچ وقت اجازه نمی دم که فرزندانم به ایشون بی احترامی کنند و شخصیتش رو بالا نگه می دارم، اما در مقابل ...

حالم بده، خیلی بد
مدتیه بازده کاریم رو شدیدا از دست دادم و این رو همکاران و رییس هم متوجه شدند و فعلا چیزی نگفتند
خیلی خواستم خودم مساله رو حل کنم اما نشد و اثراتش رو روی خودم دیگه یه دو هفته ای هست که شدیدا دارم میبینم.
البته خیلی مسایل دیگه هم هست که مطرح نشد.
سلامت باشید


بسمه تعالی
با تقدیم سلام و تحیت و نیز عرض خوش آمد محضر جنابعالی
ضمن تاسف از ناراحتی شما، در خصوص دغدغه مذکور توجه داشته باشید؛
بررسی و تحلیل دقیق این موضوع مستلزم پیگیری مشاوره حضوری به اتفاق یکدیگر است...
اما به صورت کلی و در حد بضاعت این تاپیک می توان گفت؛ اگر بد دهنی ایشان موضوعی است که مسبوق به سابقه نیست و زمینه های خانوادگی و تربیتی ندارد ( افراد مشابه در خانواده ایشان نیستند و این رفتار را در قبال دیگر افراد انجام نمی دهد...) آنگاه می توان نتیجه گرفت که این امر بیانگر سطوحی از آسیب در سطح روابط بین فردی شما است! و مسئله را باید در سطح روابط خود و خانواده تان با وی بررسی کنید...
هر چند که در هیچ فرضی رفتار ایشان قابل توجیه نیست، اما مبتنی بر این فرض، بد دهنی ایشان حاوی این پیام است که " به من حق بدهید "!!! بنابراین در بسیاری از موارد ممکن است ایشان درصدد القاء این باشند که شما در حیطه وظائف شخصی، مسولیت خود را در قبال ایشان انجام نداده اید و یا اینکه در اختلافات احتمالی پیش آمده میان همسر و خانواده تان، آنگونه که باید از ایشان حمایت می کرده اید، حمایت نکرده اید...
در اینصورت پیشنهادی که لازم است دنبال گردد این است که
_ در موارد اختلافی، نقش مدافع و یا وکیل خانواده تان را نداشته باشید، این امر سبب تشدید مقاومت همسر شما خواهد شد
_ با بیان نرم و محبت آمیز از وی بخواهید که توقعات خود را از شما و خانواده تان به صورت شفاف بیان نماید و شما نیز سعی در همدلی با وی داشته باشید.
_ از مسیر احترام و توجه بیشتر به خانواده وی، او را با وجدان خویش روبرو نمایید.
_ در صورت توهین، ناراحتی خود را سانسور نکنید و به صورت قاطع از وی بخواهید از تکرار این رفتار خودداری کند
_ به هنگام عصبانیت و توهین صدا و تصویر وی را ضبط کنید و در موقعیت مناسب در اختیار او قرار دهید ( جهت جلوگیری از بدبینی می توانید از قبل با وی هماهنگ کنید )، مشاهده این رفتار نقش بازدارنده برای تکرار آن خواهد داشت.

در پناه خدای متعال موفق باشید

babajoon;517535 نوشت:
به نام خدا
با سلام
خدا رو شکر همسر بنده اهل نماز و قرآن و دعا و ... هستند و در خانه هم بسیار فرد زحمت کشی هستند. اما ...
ما حدود ده ساله که ازدواج کردیم و دو فرزند هم داریم.
حالا طی این ده سال، چند بار ایشون مجوز توهین و تهمت و بد و بیراه و نفرین خانواده و پدر و مادر بنده رو دارند؟
چند بار می تونند به مادر بنده نسبت بد بدهند؟!!! (مادر ...) (البته عذرخواهی می کنم)
چند بار می تونند حرمت نگه ندارند و بنده رو خورد و خمیر کنند؟
پدر و مادر بنده را چطور؟
بستگان بنده را چطور؟
دوستی گفت باید قاطعیت نشان بدم! قاطعیت یعنی چه؟
یعنی عصبانیت؟ یعنی قهر؟ یعنی صحبت منطقی؟ یعنی بی محلی؟ یعنی ...؟
اگه هیچ کدوم جواب نده باید چه کنم؟
بنده چه رفتاری در مقابل باید انجام بدهم؟
بنده حرمت ایشان و خانوده ی ایشان رو به هیچ وجه نشکستم
البته ممکنه مشکل از جایی باشه که بنده خبر ندارم
مثلا حرف ها و رفتار اشتباه خودم
خب بپرسید تا بگم
به هر حال حالم خوب نیست
اما همه ی این ها به کنار

متاسفانه و متاسفانه و متاسفانه ایشون هیچ ابایی از اینکه این رفتار ها جلوی فرزندان صورت بپذیره ندارند با اینکه بنده خواهش کردم این کار رو نکنند
از رادیو معارف برنامه هاش رو دانلود کردم و با هم گوش دادیم اما ...
و این خیلی خیلی خیلی خیلی بیشتر داره آزارم میده
این که بنده رو بی شخصیت میکنند و حرف های بدی می زنند و ...
یادمه فرزند بزرگم وقتی حدود سه سالش بود به بنده گفت بابا شما آدم بدی هستی!!! با اینکه بهش لبخند زدم اما قلبم منهدم شد

بنده حتی وقتی با همسرم قهر هستیم (که معمولا هستیم!) هیچ وقت اجازه نمی دم که فرزندانم به ایشون بی احترامی کنند و شخصیتش رو بالا نگه می دارم، اما در مقابل ...

حالم بده، خیلی بد
مدتیه بازده کاریم رو شدیدا از دست دادم و این رو همکاران و رییس هم متوجه شدند و فعلا چیزی نگفتند
خیلی خواستم خودم مساله رو حل کنم اما نشد و اثراتش رو روی خودم دیگه یه دو هفته ای هست که شدیدا دارم میبینم.
البته خیلی مسایل دیگه هم هست که مطرح نشد.
سلامت باشید

من بازهم میخوام از اون پیشنهادهای شیطانیم ارائه بدم...اما گفتم ارائه هرو بدم چون به احتمال زیاد تاثیر گذاره..!
اول اینکه 1هفته مرخصی بگیرید(با توجه به وضعیت روحیتون میتونید مرخصیو بگیرید!) و به مادر یا خواهرتون بگید 1هفته میخوام بدون اینکه به کسی بگی بیای پیش من.....شما یک بار دیگه این برخوردو از خانمتون دیدید خیلی ریلکس, یعنی با پایین آوردن ولوم صداتون, بدون بحثو و دعوا دست بچه هاتون رو بگیرید سوار ماشین شید برید هتل..! گوشیتون رو هم خاموش کنید, بعد 1هفته خیلی ریلکس و خوشحال برگردید خونه, انگار که نه تنها بهتون بد نگذشته بلکه خیلیم بهتون خوش گذشته.....زندگیتون ازین رو به اون رو خواهد شد, چون خانمتون برای این 1هفته غیبت 1000تا سناریو تو ذهنش میسازه که 999تاش براش آزار دهندس....!!!این روش امتحانشو پس داده.....ضمنا اینم بگم که در حالت کلی نمیخواد به خانمتون دروغ بگید, اما خوب راستشو هم نگید...!!:khandeh!: :Gol:

babajoon;517535 نوشت:
حالم بده، خیلی بد
مدتیه بازده کاریم رو شدیدا از دست دادم و این رو همکاران و رییس هم متوجه شدند و فعلا چیزی نگفتند
خیلی خواستم خودم مساله رو حل کنم اما نشد و اثراتش رو روی خودم دیگه یه دو هفته ای هست که شدیدا دارم میبینم.
البته خیلی مسایل دیگه هم هست که مطرح نشد.
سلامت باشید

سلام علیکم

منظورتان از خرد و خمیر کردن برخورد فیزیکی است؟ ... معمولا این برخورد از طرف آقایان عصبی انجام می گیرد!

اگر زن به این حد برسد که فحش بدهد یا برخورد فیزیکی با شوهرش بکند نشان می دهد که زبان دیگری را بلد نیست یا زبان دیگری را کارگر نمی داند!

در واقع رفتاری را برای عکس العملهای ده ساله شما یا خانواده‌تان انتخاب کرده است ... که مسلماً اشتباه می باشد

بنابراین ضمن تاکید برای عمل به توصیه ‌های استاد امیدوار پیشنهاد می کنم تعدادی کتاب برای شناخت همدیگر مطالعه کنید

کتابهای خوبی در همین وب سایت با جستجو پیدا خواهید کرد که توسط کابران و کارشناسان توصیه شده است

البته تا قبل از مراجعه به یک کارشناس متدین با کرامت خودتان با ایشان برخورد کنید چون مادر فرزندان است و بی احترامی و حتی کم محلی

به او تاثیر مستقیم بر شخصیت فرزندان می گذارد.

به گونه‌ای عمل کنید که برای ورود به ماه رمضان قلبتان سنگین نشود

اجالتاً چند هدیه مناسب، گل، و شیرینی برای پایین آوردن آمپر ایشان و پاک کردن ذهن فرزندان تهیه و فضای خانه را محمدی ( صل الله علیه و آله) نمایید:

http://www.askdin.com/thread39561.html

babajoon;517535 نوشت:
خیلی خواستم خودم مساله رو حل کنم اما نشد و اثراتش رو روی خودم دیگه یه دو هفته ای هست که شدیدا دارم میبینم.
البته خیلی مسایل دیگه هم هست که مطرح نشد.

[h=1]روابط متقابل همسران (زن و شوهر نسبت به یکدیگر)[/h]

بسم الله الرحمن الرحیم

اميدوار;519498 نوشت:
اما به صورت کلی و در حد بضاعت این تاپیک می توان گفت؛ اگر بد دهنی ایشان موضوعی است که مسبوق به سابقه نیست و زمینه های خانوادگی و تربیتی ندارد ( افراد مشابه در خانواده ایشان نیستند و این رفتار را در قبال دیگر افراد انجام نمی دهد...) آنگاه می توان نتیجه گرفت که این امر بیانگر سطوحی از آسیب در سطح روابط بین فردی شما است! و مسئله را باید در سطح روابط خود و خانواده تان با وی بررسی کنید...

سلام و عرض ادب

و کسب اجازه از استاد امیدوار ، همونطور که استاد فرمودند نیاز هست علتیابی داشته باشید یعنی بطور دقیق ببینید مشکل از کجاست ، از خودتان بیرون آیید و نگاهی به

همسرتان بیاندازید مثل یک قاضی عادل یا خود را جای وی از آغاز زندگی مشترکتان تا الان بیاندازید و ببینید مشکل از کجا نشات میگیرد ؟!

ویژگی نداشته اید که به رفتار بد همسرتان دامن زند "بطور مثال زنان از مردان با ابهت بیشتر خوششان می آید " ، یا بطور کل رفتارتان با همسرتان در مقابل برخوردش چگونه بوده:

1-گاهی خوب و گاهی بد

2-همیشه بد

3- همیشه سعی در خوب بودن

و....

برای رفع یک رفتار بد در مرحله اول بر یک رفتار تمرکز کرد و به طور مستمر سعی در رفع آن کرد : تشویق ، تنبیه، تغفل ...

از این تاپیک استفاده کنید:

بهترین شیوه برای تذکر عیوب در خانه و نسبت به همسر چیست؟

[h=1]با همسری که غیر منطقی است چگونه باید رفتار نمود؟[/h]

[="Tahoma"]

اميدوار;519498 نوشت:
به هنگام عصبانیت و توهین صدا و تصویر وی را ضبط کنید و در موقعیت مناسب در اختیار او قرار دهید ( جهت جلوگیری از بدبینی می توانید از قبل با وی هماهنگ کنید )، مشاهده این رفتار نقش بازدارنده برای تکرار آن خواهد داشت.

این روش و حتما امتحان کنید ...

متعلم;519647 نوشت:
روابط متقابل همسران (زن و شوهر نسبت به یکدیگر)

سلام!!!
چقدر به درد بخور بود!

با سلام به همه دوستان و کارشناسان محترم
بسیار بسیار متشکرم از رهنمودهای مفیدتون
بله قطعا بنده دنبال راه حل های صحیح برای رفع این مساله هستم و قطعا لینک های ارسال شده رو مطالعه می کنم
همونطور که عرض کرده بودم، برنامه های رادیو معارف از جمله خانه مهر و پرسمان تربیتی خانواده هم خیلی به دردم خورده خدا رو شکر.

- در مورد خورد و خمیر کردن، منظورم روحی بوده و نه فیزیکی! Smile
خواستم بازم از شرایط بگم پشیمون شدم! به هر حال خدا رو شکر می کنم که به بنده صبر داد و توفیق داد تا بتونم به جای فکر کردن به راه های بی بازگشت، به پیدا کردن راه های درست فکر کنم و شما همرهان خوب رو سر راه بنده قرار داد
مطمئن باشید به همه ی پاسخ های بالا فکر خواهم کرد و انشاءالله به درست هاش، عمل

البته نکته ای که نگرانی بنده رو هنوز به دنبال داره و امیدوارم راه حلش توی لینک های بالا باشه، بحث تاثیر رفتارهای اشتباه روی فرزندان هست که اگر نکته ی خاصی در این زمینه هم هست خوشحال میشم بدونم.
با آرزوی خوشبختی برای همه

babajoon;520576 نوشت:
البته نکته ای که نگرانی بنده رو هنوز به دنبال داره و امیدوارم راه حلش توی لینک های بالا باشه، بحث تاثیر رفتارهای اشتباه روی فرزندان هست که اگر نکته ی خاصی در این زمینه هم هست خوشحال میشم بدونم.
با آرزوی خوشبختی برای همه

سلام بر دوست عزیز، باباجون گرامی

مطمئن باشید این تلاش شما همان عبادت و موجب قرب شما به حضرت حق تبارک و تعالی می باشد. تلاش شما برای اصلاح مصداق دو حدیث زیر است:

امام جواد(ع): کسی که راه ورود به کاری را نشناسد،راه برون شدن از آن درمانده اش می کند

امام جواد(ع): کسی که کاری را بدون علم و دانش انجام دهد،افسادش بیش از اصلاحش خواهد بود

ضمنا بعد از تلاش و توکل، توسل به روش پست زیر برای حل مشکلات بسیار مجرب است:

http://www.askdin.com/thread14542-6.html#post520302

همچنین خواندن کتب و وب سایت‌های پست زیر هم بسیار به شما و همسرتان کمک می‌کند

http://www.askdin.com/thread38980.html#post513708

سلام علیکم
وقتی رابطه خوبی دارید و شرایط گل و بلبل هستش.
به ایشان بفرمائید که نباید موقع ناخوشی و عصبانیت فحاشی کنه!
و بهش بگید که واقعاً ن ناراحت میشم .....بالاخره زنذگی بالا و پائین داره و در موقع ناخوشیها هستش که هر کسی چهره واقعی خودشو نشان میده. تو اگه منو دوست داری باید در اون مواقع هم بتونی خودتو کنرل کنی!
مومن بودن فقط به روخونی قرآن و زیارت نامه نیست. تو که انسان دیندار و متعهدی هستی باید در مواقع خشم با در نظر گرفتن سیره امامان علیهم السلام شیطان را از خودت دور کنی...
به همین ترتیب میتونید از ایشان قول بگیرید...ولی اگر باز فحاشی کرد, در همان لحظه به ایشان یادآوری نکنید که تو قول داده بودی و سعی کنید که با صبر موضوع را رد کنید تا اینکه دوباره ارتباط خوبی پیدا کنید و اینجا میتونید عهد شکنی و آزردگی خودتون را مطرح کنید..احتمالا با چند بار تکرار نتیجه می گیرید . انشاالله:Gol:

به نام خدا
با سلام دوباره
این حرفا رو عمدا می زنم فقط از بابت این که امید رو توی دل همه ی اونهایی که خدای نکرده ناامید شدند و یا داره بهشون خیلی سخت می گذره زنده کنم.

باور کنید که بنده هم جزء اون دسته ای بودم که روزگار سختی رو پشت سر گذاشتم. البته بیشتر از بابت معنوی و روانی و تا حدی مادی.
اما نکته ای برای خودم هم جالب بوده و قطعا از لطف خدای متعال بوده اینه که همیشه ی خدا یه نور امیدی توی دلم روشن بوده و هست.
چه در دوران کودکی و نوجوانی، چه در جوانی و حالا که دارم نزدیک میشم به پا به سن گذاشته ها.
و علی رغم این که اشتباهات زیادی داشتم و از درگاه خدا بسیار شرمنده ام، اما همواره تلاش خودم رو واسه ی اصلاح و جبران انجام می دادم.
درد دلم با خدا همیشه این بود که خدایا من که جهنمی ام، اما خودت داری می بینی که جزء اون جهنمیایی هستند که خودشون رو به زور می خواستند جا بدن توی تیم تو! زورشون رو زدند اما نشد. خودت شاهدی که هی تلاش کردند، هی خودشون رو بالا کشیدند و دوباره رفتند پایین اما هیچ وقت نا امید نشدند. خدایا! همین هم واسه ی من افتخاره.
بگذریم...
این آخریا که دیگه حقیقتا قلبم خیلی بهش فشار می اومد و نمی دونستم باید چیکار کنم و از طرفی ناراحتی های همسرم رو هم می دیدم و همیشه این فکر رو می کردم که همون قدر که من به دلایلی از دست ایشون ناراحتم همون قدر بلکه بیشتر هم ممکنه ایشون از دست من ناراحت باشه. کما اینکه همین طور هم بود.
هیچ وقت فکر نمی کردم که بنده عاری از هر گونه اشتباه هستم. هیچ وقت هم فکر نمی کردم که همه چیز رو خودم می فهمم و بلدم و نیازی به راهنما ندارم.
پس چی؟ هان!
همون نور امیده، همون همیشه از خدا طلب کمک کردن حتی با سری پایین از شرمندگی، باعث شد تا بتونم به یک نقطه ی عطف برسم.
اون نقطه ی عطف خیلی زمان زیادی ازش نمی گذره. شاید چند ماه!
اما خوشحالم از این که اگر خطایی هم داشتم، خطایی بوده که شکر خدا جبران پذیر بوده و پلی پشت سرم خراب نکردم. کاری نکردم و یا حرفی نزدم که حالا بخوام بابت شرمنده ی عیال و خانواده ش باشم. الحمدلله
حقیقتش اینه که خیلی وقت بود (شاید بیش از یک سال بلکه بیشتر) دنبال این بودم که از یه مشاور کمک بگیرم. اما خب دوست داشتم مشاوری باشه که مذهب براش محور باشه و اگر نه همینطوری که خیلی هستند و البته همه شون قابل احترام
حتی یادمه یه بار زنگ زدم به دفتر مرجع تقلیدم و پرسیدم که تا کی دفتر بازه که برم پیششون. اما نرفتم. خب ایراد از خودمه. تنبلی کردم و خوب نگشم احتمالا!
تا عنایت خدا بیش از پیش شامل حالم شد و توی اوج این سختی ها، کم کم با سایت مرکز پاسخگویی آشنا شدم.
(یه اتفاقی افتاد! یه چیزی گفتم به خدا! گفتم خدایا با خودت معامله می کنم! خدایا بر همه ی این سختی ها تحمل می کنم اما خودت راه رو بهم نشون بده. به شرفم سوگند که گفتم و به شرم سوگند که جوابش رو هم گرفتم. خوب می دونید که تحمل سختی هایی که از طرف کسی که قراره دوستش داشته باشی و قراره دوستت داشته باشه چقدر سخت و جانکاهه. اما این کار رو کردم و تحملم رو دو چندان کردم. البته خاطر فرزندان هم این وسط قطعا نقش داشت و بهم کمک کرد یا مجبورم کرد که این کار رو انجام بدم)
البته خب مشاوره های این مرکز به صورت آنلاین هم جواب کار بنده رو نمی داد چون محدودیت زمانی داشت. اما همین سرآغاز خوبی بود و بنده این سرنخ رو ول نکردم. فکر کنم اوایل امسال بود که به طور معجزه آسایی و خیلی اتفاقی (یادم نیست چی شد) با برنامه ی خانه ی مهر رادیو معارف و بعد از اون سایتش و بعد برنامه های مختلفش و ... آشنا شدم و یه هو وارد دریایی از اطلاعات مفید و به درد بخورم شدم که از هیجان و خوشحالی واقعا واقعا توی پوست خودم نمی گنجیدم. عین بچه ها که بهشون کلی شکلات و اسباب بازی و ... داده باشند!!!
و خب الحمدلله که آرامش رو تونستم در وهله ی اول به خودم بر گردونم و از مطالب اون شبکه کمک های زیادی بگیرم. البته سعی کردم طوری که بر خورنده نباشه این مطالب رو به همسر محتمر هم ارائه کنم و کم کم به ایشون هم بفهمونم که می تونیم از این برنامه ها به نفع زندگی مون خیلی استفاده کنیم که خدا رو شکر همین اتفاق هم افتاد.
سرتون رو درد نیارم. در اینجا فقط از همه استادان و دوستانی که پاسخ بنده رو دادند و راهنمایی کردند شدیدا سپاسگزارم.
همه ی متن ها رو دونه به دونه خوندم و روشون فکر کردم (آخه یه عادت بدی دارم، هر حرفی راحت تو کَتم نمی ره:Nishkhand:) و فایل های صوتی رو گوش کردم. به خصوص صحبت های استاد فقیهی که انقدر آرامش بخش بود که چندین بار گوش کردم و با عیال توی ماشین دوباره گوش کردیم.
جالبه که ایشون هم از این صحبت ها بیش از بقیه خوششون اومده بود. الحمدلله
به هر حال با توجه به شناختی که از روحیات همسرم دارم بدون اینکه بخوام خیلی مستقیم وارد بحث نصیحت بشم، نرم نرمک با همین ابزار به کمک خدا دارم ایشون رو هم متوجه برخی نگاه های اشتباهشون می کنم و البته خودم هم کم اشتباه نداشتم که به لطف خدا در اصلاحشون تلاش می کنم.

البته یه سوالی هنوز توی ذهنم هست که توی فرصت بعدی حتما می پرسم.
یا علی
اعیاد شعبانیه مبارک

سلام خیلی خوشحالم که راهتونو پیدا کردین و اوضاعتون بهتره.
منم حال شمارو دارم اما من فرزند ندارم و بسیار از اینکه روزی فرزندی داشته باشمو این فحش ها و تحقیرهارو بشنوه نگرانم. من که هر راهی رفتم نتیجه نداد. تمام تلاشمو میکنم صدام هرگز بالا نره، با شنیدن هر توهینی هرگز من توهین نکنم... اما وقیح تر شد و حالا حق خودش میدونه و مردی رو در بدهنی و عربده کشی میبینه... البته بی انصافیه نگم تسبت به گذشته شدتش کم شده اما هنوز هم خیلی آزار دهندست.
لطفا راهکارهایی که یاد گرفتین رو در تایپیکتون بیارین تا من و امثال من هم بهره ببریم.

ازمحبت خارها گل میشوند......

سلام
بنده در محضر کارشناسان و استادان این انجمن درس پس میدم و عذرخواهی میکنم اگر جای ایشان صحبتی میکنم. امیدوارم که اشتباه حرفی نزنم. انشاءالله
همونطور که عرض کردم اولین قدم به نظرم این اومد که به دنبال راه حل بگردم نه اینکه همه چیز رو تموم شده فرض کنم و خدای نکرده بسوزم و بسازم و یا طلاق!
البته خیلی خیلی سخته. بالاخره دل ما هم که از سنگ نیست. ناراحت میشه غصه می خوره اون هم وقتی ببینی بدی (ظاهرا) از طرف کسی اومده که انتظارش رو نداری. از طرف کسی که دوستش داری. کسی که فکر می کنی اون هم دوستت داره.
نکته ی دیگه این بود که هیچ وقت فکر نکردم همه ی اشتباهات گردن طرف مقابله. و این خیلی مهمه به نظرم.
اما در کنار این دو کلیت، باید عرض کنم که صبر، معامله ی با خدا و عدم تقابل با رفتار بد به همون صورت نقش بسیار مهمی خواهد داشت.
اگه توی راهنمایی دوستان توی این موضوع دیده باشید چند تا لینک سخنرانی قرار گرفته که به خصوص صحبت های استاد فقیهی بسیار بسیار بسیار بسیار آرامش بخش و دلگرم کننده بود. توصیه میکنم اگر گوش نکردید حتما برید سراغش. حتما حتما.
می دونید! مساله اینه که ما گاهی فکر می کنیم همه چیز رو خودمون بلدیم و همه ی راه ها رو هم امتحان کردیم و دیگه راه دیگه ای قطعا وجود نداره. اما شک نکنید که این طور نیست. اگر این رو قبول داشته باشید در جا نخواهید زد و دایم دنبال علم آموزی خواهید بود به ویژه توی امر همسرداری.
یه پیشنهاد موکد دیگه هم خدمتتون دارم. این که برنامه های خانه ی مهر و پرسمان خانواده ی رادی معارف رو هم برید دانلود کنید و گوش کنید. خانه ی مهر به خصوص صحبت های خانم حاج احمدی و آقای اخوان. البته همه اش خوبه . منتها این دو بیشتر به راه کارهای همسرداری می پردازند. پرسمان خانواده هم که استاد عباسی صحبت میکنند عالی عالیه.
یادمه آخر یکی از برنامه های خانم حاجی احمدی یه خانم جوانی زنگ زد که عقد کرده بودند و در شرف عروسی بودند. ایشون از کارشناس برنامه خواست که برای شروع زندگی یه شاه کلید بهش بده تا محکم و قوی آغاز کنند. خانم کارشناس هم در پاسخ گفت: برید علمتون رو زیاد کنید!
یه کم به این جمله فکر کنید خودتون متوجه اهمیت قضیه خواهید شد.
با آرزوی خوشبختی برای شما
در پناه خدا

شمیم الزهرا;529268 نوشت:
سلام خیلی خوشحالم که راهتونو پیدا کردین و اوضاعتون بهتره.
منم حال شمارو دارم اما من فرزند ندارم و بسیار از اینکه روزی فرزندی داشته باشمو این فحش ها و تحقیرهارو بشنوه نگرانم. من که هر راهی رفتم نتیجه نداد. تمام تلاشمو میکنم صدام هرگز بالا نره، با شنیدن هر توهینی هرگز من توهین نکنم... اما وقیح تر شد و حالا حق خودش میدونه و مردی رو در بدهنی و عربده کشی میبینه... البته بی انصافیه نگم تسبت به گذشته شدتش کم شده اما هنوز هم خیلی آزار دهندست.
لطفا راهکارهایی که یاد گرفتین رو در تایپیکتون بیارین تا من و امثال من هم بهره ببریم.

بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت خدمت جنابعالی

خب خدا رو شکر که تغییر مثبت رو در رفتار همسرتون احساس می کنید، این خودش می تونه نویدی برا تغییرات بیشتر باشه، به شرط اینکه شما سعی در تغییر همسرتون نداشته باشید، ایشون زمانی تغییر می کنند که خود نیاز به تغییر رو احساس کنند و البته پذیرش شما نسبت به ایشون نقش تعیین کننده ای خواهد داشت. لازمه که حس مثبت و قدردانی خودتون رو نسبت به این تغییرات ابراز کنید، منتهی بهتره که این حس رو بیشتر در عمل به ایشون منتقل کنید و نه گفتار! چون ممکنه ناهشیار احساس کنند که این تغییرات نشانه ضعف وی بوده است!!!
در قبال فرزندپروری و...هم، آرام آرام اهمیت موضوع رو برای وی جا بندازید تا زمینه متقاعد شدن ایشان برای بهره گیری از تجارب متخصصان و کارشناسان امر تربیت، فراهم گردد. با لحاظ رویکرد و شخصیت همسرتان، لعاب اخلاقی و دینی به موضوعات ندهید.

در پناه خدای متعال

موضوع قفل شده است