جمع بندی آیا دعای ندبه سند قابل ملاحظه ای دارد ؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا دعای ندبه سند قابل ملاحظه ای دارد ؟

سند دعای ندبه

دعای ندبه دعایی است که از نظر محتوا مستدل ،عالی ،فصیح ، گیرا،عاطفی وحماسی است و در صورت آگاهی کامل خواننده میتواند الهام بخش برای اصلاح وضع اجتماعی و مبارزه با ظلم و فساد گردد و جهشی به سوی اهداف انسانی باشد .
اما نمی دانیم چرا این دعا مورد حملات ناآگانه بعضی قرار گرفته ،گاهی به عبارات و گاهی به سند آن حمله میکنند ،در حالی نه مضمون آن کمترین ایرادی دارد و نه سند آن «در حدود یک دعا »می تواند مورد خدشه قرار گیرد .
این دعا در سه کتاب معروف و معتبرقدیمی آمده است :
1-کتاب مزار کبیر تالیف محدث ودانشمند معروف قرن ششم محمد بن جعفر المشهدی .
2-کتاب مزار قدیم که مولف آن از دانشمندان معاصرو هم دوره مرحوم طبرسی (نویسنده کتاب احتجاج در قرن ششم )است .
3-کتاب مصباح الزائرتالیف سید رضی الدین بن طاووس که از زهاد و بزرگان محدث قرن هفتم است .
مرحوم علامه مجلسی نیزدر بحار الانوار آن را از کتب بالا نقل کرده است (1)
در هر سه کتاب ،دعا از « محمد بن علی بن یعقوب بن اسحا ق بن ابی قره » و او از «محمد بن حسین بن سفیان البزوفری (2)»که در زمان غیبت صغری می زیسته است و قاعدتا به وسیله مکاتبه از طریق نواب ،با امام علیه السلام تماس گرفته است و او از حضرت مهدی صاحب الامر علیه السلام نقل می کند که دستور دادند این دعا را بخوانند .
نفر اول یعنی «محمد بن علی بن یعقوب »طبق کتب تراجم و رجال از علماء و روات شیعه واز افراد ثقه و مورد اطمینان است ودارای تالیفات متعددی می باشد و نفر دوم «بزوفری »از اساتید شیخ مفید است.
شیخ مفید هنگامی که از این استاد خود نام میبرد از او به نیکی و تجلیل یاد می کند .
و دانشمند بزرگوار نویسنده کتاب «الذریعه »می نویسد که این شخص (محمد بن حسین بزوفری )کتاب دعایی تالیف کرده که دعای ندبه در آن است .(3)
پس سند دعا به افرادی بر میگردد که همه مورد ثقه ویا شناخته شده اند و هیچ شخص مجهولی و ناشناسی درسند دعا نیست .
به فرض اینکه هم سند این دعا مجهول باشد ،باز طبق قاعده معروفی که دراصول داریم به نام «تسامح در ادله سنن »(یعنی در عین اینکه در سند روایات مربوط به احکام واجب و حرام باید سختگیری و مو شکافی زیاد کرد در ادله مستحبات لازم نیست سختگیری نمود ،چه اینکه مستحبات اعمالی هستند که انجام آنها واجب نیست و ترک آنها حرام نمی باشد )در سند این دعا نیز نمی توان سختگیری کرد.
مطابق این قاعده معروف که متکی به احادیث زیاد و معتبری هست فقهای اسلام هیچگاه دربارهسندمستحبات و دعاها ایرادی نمی گرفتند و به همین اندازه که در کتابی مشهور نقل شده بود و مضمون صحیحی داشت قناعت می کردند به همین دلیل مدرک بسیاری از دعاهای مشهور که امروز در دست ماست گاهی یک حدیث مرسل بیش نیست (4).
1-بحار الانوار ج22 ص262
2-بزوفر یکی از آبادیهای عراق نزدیک شهر واسط است که در دجله واقع شده
3-الذریعه ج 8 ص 184
4- پاسخ به پرسشهای مذهبی ،ایت الله مکارم ص 645 .:Gol:

سؤال:
آیا برای دعای ندبه، سندی وجود دارد؟

پاسخ:
براى اين دعا، دو سند ذكر شده است، ولی قصدم این است که با دو راوی این دعا بیشتر آشنا شویم:

سند اول
اين سند مربوط است ‏به نقلى كه مرحوم سيد بن طاووس در كتاب شريف مصباح الزائر آورده است . عين عبارت ايشان چنين است:
ذكر بعض اصحابنا قال: قال محمد بن على بن ابى قرة، نقلت من كتاب محمد بن الحسين بن سفيان البزوفرى‏ (قدس سره) دعاء الندبه و ذكر انه الدعاء لصاحب الزمان (علیه السلام) و يستحب ان يدعا به فى الاعياد الاربعة و هو ...» (1)
بعضى از اصحاب ما چنين گفته‏‌اند كه جناب محمد بن على بن ابى قرة از كتاب مرحوم محمد بن الحسين بن سفيان بن البزوفرى، دعاى ندبه را نقل كرده و گفته است كه اين دعا، دعايى است‏براى حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) كه مستحب است آن را در عيدهاى چهارگانه (روز جمعه، عيد قربان، عيد فطر و عيد غدير) بخوانند.

سند دوم
دومين سندى كه براى دعاى ندبه، از خلال كتاب‏هاى روايى به‏دست مى‏آيد، سندى است كه مرحوم مجلسى در بحارالانوار نقل مى‏‌كند:
محمد بن مشهدى در كتاب مزار خويش (مزار كبير) چنين گفته كه دعاى ندبه را محمد بن ابى قرة از كتاب ابى جعفر محمد بن الحسين بن سفيان البزوفرى، نقل كرده است. (2)
همان‏ طور كه ملاحظه مى‏‌شود، آن تزلزل و ضعفى كه در سند اول وجود دارد، در سند دوم به چشم نمى‏‌خورد؛ زيرا در سند دوم، مرحوم مشهدى به طور مستقيم مى‏‌فرمايد: محمد بن على بن ابى قرة چنين گفت كه دعاى ندبه منقول از كتاب مرحوم بزوفرى است، در حالى كه در سند اول، مرحوم سيد بن طاووس مى‏‌فرمايد: ذكر بعض اصحابنا .
لازم به ذكر است كه مرحوم مجلسى بعد از بيان هر دو سند، چنين اظهار نظر مى‏‌كند: «گمان مى‏‌رود مرحوم سيد بن طاووس نيز اين دعا را از جناب مشهدى گرفته باشد و مراد وى از بعض اصحابنا همان مرحوم مشهدى باشد.»
به هر حال، سندى كه نزد اهل فن، از استناد بيشترى برخوردار است، همان سند مرحوم محمد بن مشهدى است كه ما نيز به بررسى آن مى‏‌پردازيم؛ ولى قبل از پرداختن به بررسى سند دعا، لازم است در نگاهى كوتاه، به معرفى كتاب مزار محمد بن مشهدى بپردازيم.

آشنايى با كتاب مزار كبير
مزار محمد بن مشهدى، كتابى است كه در مورد زيارت‏‌هاى وارد شده براى پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) و خاندان نورانى آن حضرت نوشته شده است.
علامه مجلسى در بحار الانوار، از اين كتاب با عنوان «مزار كبير» ياد كرده است. و بنابر آن‏ چه علامه طهرانى در الذريعه بيان كرده است و هم‏چنين از خاتمه‏ مستدرک الوسايل ظاهر مى‏‌شود، اين كتاب، يكى از مدارک مرحوم نورى براى «مستدرك الوسايل‏» بوده است. (3)
از عبارتى كه در مقدمه‏ مزار كبير آمده است، چنين آشكار مى‏‌گردد كه مرحوم مشهدى فقط رواياتى را كه به سند قابل اعتماد و از راويان موثق به دست آورده، نقل‏ كرده است.

آشنايى با محمد بن مشهدى
آيت ‏الله خويى در معجم الرجال به نقل از شيخ حر عاملى چنين ظاهر مى‏‌شود كه مراد از محمد بن مشهدى، محمد بن على بن جعفر است. (4)
ولى مرحوم حاجى نورى در خاتمه‏ مستدرک الوسايل در اين باره مى‏‌فرمايد: «مراد از محمد بن مشهدى، محمد بن جعفر بن على بن جعفر المشهدى است كه از وى با عنوان «حائرى‏» نيز ياد شده است . ايشان يكى از كسانى است كه از ابى الفضل شاذان بن جبرييل قمى روايت نقل مى‌‏كند . او هم‏چنين با دو واسطه از مرحوم محمد بن نعمان ـ شيخ مفيد ـ به نقل روايت مى‏‌پردازد.» (5)
ولى به هر حال مقصود از محمد بن مشهدى، هر كدام از اين دو كه باشد («محمد بن على بن جعفر ـ يا ـ محمد بن جعفر بن على بن جعفر المشهدى‏»)، شخص قابل اعتماد، مورد وثوق و جليل القدرى است كه توصيف و مدح وى در كتاب‌های رجال آمده است.

آشنايى با محمد بن على بن ابى قرة
درباره‏ آشنايى با «محمد بن على ابى قرة‏» بايد گفت كه ايشان از جمله راويان صاحب كتاب و مورد اعتماد است .
رجال نجاشى: محمد بن على بن يعقوب اسحاق بن ابى قرة ابوالفرج القنائى، كه ملقب به «كاتب‏» است، شخص ثقه و مورد اعتمادى است كه شنيده‏‌ها و نوشته‏‌هاى زيادى از او به جاى مانده است. (6)
وى شخصى بود كه كتاب‏ها را ورق به ورق براى اصحاب اماميه مى‏‌خواند و همواره در مجالس، با ما بود.
از عبارت نجاشی: «كان يوردق لاصحابنا و معنا فى المجالس‏» چنين استفاده مى‏‌شود كه مرحوم نجاشى در زمان «ابن ابى قرة‏» مى‌‏زيسته است.
پس با توجه به مطالب مندرج در رجال کشی، معجم رجال آیت الله خوئی و ... می‌توان اذعان نمود که سند این دعا از استحکام خوبی برخوردار است.

منابع:
1. حلی، علی بن موسی بن طاووس، مصباح الزائر، ص 446.
2.
همان، ص 453.
3. نوری، حسین،
مستدرک الوسایل، ج 3، ص 368 ـ 369؛ تهرانی، آقا بزرگ، الذریعه، ج 20، ص 324.
4. خوئی، سید ابوالقاسم، معجم الرجال، ذیل محمد بن مشهدی، ج 17، ص 259.
5.
نوری، حسین، مستدرک الوسایل، ج 3، ص 368؛ تهرانی، آقا بزرگ، الذریعه، ج 20، ص 324.
6. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص 283.

اسناد دعاي ندبه

بسيار ديده شده يک نفر بدون تحقيق کافي سخني مي‌گويد جمعي ديگر هم بدون تحقيق دنبال سخن او را مي‌گيرند و کم‌کم بصورت «مسأله» اي در مي‌آيد، و جمعي را بخود مشغول مي‌سازد و يا در کار خود مردود و سرگردان مي‌نمايد؛ متاسفانه دعاي جالب و لطيف ندبه اخيراً بهمين سرنوشت مبتلا شده است.
در شماره پيش گفتيم دعاي ندبه دعائي است که از نظر محتوا کاملا مستدل و عالي و فصيح و گيرا و عاطفي و حماسي است و در صورت آگاهي کامل خواننده مي‌تواند الهام بخش براي اصلاح وضع اجتماعي و مبارزه با ظلم و فساد گردد و جهشي باشد به سوي اهداف بزرگ انساني.
اما نمي‌دانيم چرا اين دعا اخيراً مورد حملات ناآگاهانه بعضي قرار گرفته، گاهي به عبارات آن حمله مي‌کنند و گاهي به سند آن، در حالي که نه مضمون آن کمترين ايرادي دارد و نه سند آن «در حدود يک دعا» مي‌تواند مورد خدشه قرار گيرد در شماره گذشته روشن ساختيم که تهمت مشابهت عبارات دعا با عقايد فرقه کيسانيه تا چه حد بي پايه است، اکنون لازم است يک جمله ديگر اضافه کنيم و سپس به شرح اسناد دعا بپردازيم:
بعضي ايراد مي‌کنند که جمله «و عرجت بروحه الي سمائک»(روح او را به معراج به آسمانها بردي )با عقيده شيعه سازگار نيست زيرا معراج تنها جنبه روحاني نداشته است.
در حاليکه اگر به منابع اصلي دعا باز گرديم ايراد بر طرف مي‌گردد زيرا اين دعا را پيش از همه در کتاب «مزار کبير» تاليف محمد بن جعفر المشهدي که از علماي قرن ششم است مي‌بينيم و در کتاب او جمله مزبور باين صورت آمده است «و عرجت به الي سمائک» يعني او را بمعراج به آسمانها بردي و اثري از کلمه روح در آن نيست (دقت کنيد)
دومين متن قديمي که اين دعا در آن ديده شده کتاب «مزار قديم» است که مؤلف آن در قرن ششم مي‌زيسته، و در اين کتاب عبارت نيز بهمان صورت است «و عرجت به الي سمائک».
تنها در کتاب سوم يعني کتاب «مصباح الزائر» تاليف سيد بن طاوس کلمه «بروحه» ديده مي‌شود، و تازه مرحوم صاحب مستدرک حاجي نوري در کتاب «تحية الزائر» مي‌گويد من خودم در بعضي از نسخه‌هاي کتاب مصباح الزائر «عرجت به» ديدم نتيجه اينکه در دو متن از سه کتابي که سند دعاي ندبه از آنها نقل شده، کلمه بروحه ندارد و «به» دارد، و در متن سوم نيز دو نسخه مختلف وجود دارد، منتها چون در نسخه «مصباح الزائر» که نزد مرحوم علامه مجلسي وجود داشته کلمه «بروحه» بوده و کتب دعاي امروز غالباً از آن گرفته شده است اين بحث را برانگيخته است در حاليکه در متون متعدد قديمتر از آن اثري از کلم? «بروحه» نيست.
بهر حال متن اصلي و صحيحتر دعا کلمه «بروحه» ندارد.
***
اما سند اين دعا

اين دعا همانطور که در بالا اشاره شد ـ در سه کتاب معروف و معتبر قديمي آمده است:
1ـ کتاب مزار کبير تأليف محدث و دانشمند معروف قرن ششم محمدبن جعفر ـ المشهدي.
2ـ کتاب مزار قديم که مولف آن از دانشمندان معاصر مرحوم طبري نويسنده کتاب احتجاج است (قرن ششم)
3ـ کتاب مصباح الزائر تاليف سيد رضي الدين ابن طاووس که از زهاد و بزرگان محدثان قرن هفتم است.
مرحوم علامه مجلسي نيز در جلد 22بحارالانوار صفحه 262 آنرا از کتب بالا نقل کرده است.
و در هر سه کتاب دعا از «محمدبن علي‌بن يعقوب‌بن اسحاق‌بن ابي قره» و او از «محمدبن حسين بن سفيان البزوفري»[1] که در زمان غيبت صغري مي‌زيسته است و قاعدتاً وسيله مکاتبه از طريق نواب با امام (عليه السلام) تماس گرفته است و او از حضرت مهدي صاحب الامر (ع) نقل مي‌کند که دستور دادند اين دعا را بخوانند.
نفر اول يعني محمدبن علي‌بن يعقوب طبق کتب تراجم و رجال از علما و روات شيعه و از افراد ثقه و مورد اطمينان است و داراي تاليفات متعددي مي‌باشد.
و نفر دوم «محمدبن حسين‌بن سفيان بزوفري» از اساتيد شيخ بزرگوار شيخ مفيد است که مستغني از معرفي مي‌باشد.
شيخ مفيد بهنگاميکه نام اين استاد خود را مي برد از او به نيکي وتجليل ياد مي کند .
جالب توجه اينکه دانشمند بزرگوار نويسنده کتاب «الذريعه» در جلد هشتم صفحه 184 مينويسد که اين شخص (محمدبن حسين بزوفري» کتاب دعائي تأليف کرده که دعاي ندبه در آن هست.
بنابراين ملاحظه مي‌کنيد که سند دعا به افرادي بر ميگردد که همه ثقه و يا شناخته شده‌اند و هيچ شخصي مجهول و ناشناس در سند دعا نيست.
علاوه بر اين بفرض اينکه سند دعا مجهول باشد باز طبق قاعده معروفي که در اصول داريم بنام «قاعده تسامح در ادله سنن» (يعني در عين اينکه در سند روايات مربوط به احکام واجب و حرام بايد سختگيري و موشکافي زياد کرد در ادله مستحبات لازم نيست سختيگري نمود، چه اينکه مستحبات اعمالي هستند که انجام آنها واجب نيست و ترک آنها حرام نمي‌باشد)
در سند اين دعا نمي‌توان سختگيري کرد. مطابق اين قاعده معروف که متکي به احاديث زياد و معتبري هست فقهاي اسلام هيچگاه درباره سند مستحبات و دعاها ايراد نمي‌گرفتند همين اندازه که در کتابي مشهور نقل شده بود و مضمون خوبي داشت قناعت مي‌کردند. بهمين دليل مدرک بسياري از دعاهاي مشهور که امروز در دست ماست گاهي يک حديث مرسل بيش نيست.
و در هر صورت طبق مدارک فوق سند دعاي ندبه چيزي نيست که قابل ايراد باشد، و سرچشمه ايراد عدم آگاهي بر مطالب فوق بوده است.
جالب اينکه آقائي در کتاب خود نوشته است هر کس سندي براي دعاي ندبه پيدا کند ده هزار تومان به او خواهد داد. بايد بايشان با نهايت ادب گفت لااقل يکدهم از مبلغ مزبور را پس از مطالعه اين سطور به فقيران و مستمندان بدهد و تصميم بگيرد در آينده گرد اين سخنان غرور آميز نگردد.
(درباره اسناد دعاي ندبه بحثهاي ديگري نيز هست که بخواست خدا در فرصت ديگري از آن سخن خواهيم گفت.)
[1] . بزوفر بر وزن عضنفر يکي از آباديهاي عراق نزديک شهر واسط است که در طرف غرب دجله واقع شده.

دعاي شريف ندبه از كداميك از معصومين(ع) نقل شده و از حيث سند تا چه حد قابل اعتماد و اعتناست؟
يكي از مسائلي كه معمولاً دربارة دعاي ندبه بحث مي‌شود همين بحث سند آن است. دعاي ندبه از امام صادق(ع) نقل شده است، ولي روايتي كه اين دعا در آن ذكر شده مرسله است. چون دعاي ندبه جزء مستحبات است و نه واجبات بنابر قاعده تسامح در ادلة سنن2، چندان لزومي ندارد كه به دنبال صحت سند آن باشيم و به قصد رجا مي‌توان آن را قرائت كرد.
علاوه بر اين، چند معاضد و تقويت‌كننده نيز مي‌توان براي سند دعاي ندبه ارائه كرد كه عبارتند از:

1. كثرت نقل بزرگان دين؛ علمايي كه در دينشان بسيار محتاط بودند و با احتياط زياد فتوا مي‌دادند و در مقام نقل اخبار و سخن گفتن، با احتياط بسياري قدم برمي‌داشتند، اين دعا را نقل كرده‌اند؛ از جملة اين بزرگان سيد بزرگوار و عارف بالله سيد بن طاووس(ره) است كه از علماي قرن هفتم هجري به شمار مي‌آيد. ايشان كتاب‌ها متنوع و مقبول نزد همة علما دارد. بنده تاكنون با عالمي برخورد نكرده‌ام كه كوچك‌ترين خدشه‌اي به مقامات علمي، عملي و كتاب‌هاي ايشان وارد كند. سيد بن طاووس در دو كتاب اقبال الاعمال و همچنين مصباح الزائر اين دعا را نقل كرده‌ است. با توجه به اينكه ايشان عالم بسيار معتبر و محترمي است،3 تنها با نقل اين دو كتاب، دربارة دعاي ندبه اطمينان حاصل مي‌شود.


شيخ محمد بن مشهدي حائري، كه از اعلام قرن ششم است در كتاب مزار كبير اين دعا را نقل كرده‌اند. همچنين قطب‌الدين راوندي (م 573 ق) كه در صحن مطهر حضرت معصومه(س) مدفون است در مزار قديم، و ابوالفرج قطاني از بزرگان قرن پنجم و معاصر مرحوم نجاشي هم در كتاب مزار4 خود اين دعا را نقل كرده‌اند.


از ديگر اعلامي كه به نقل اين دعا مبادرت ورزيده‌اند محدث بزرگوار مرحوم علامه مجلسي(ره) است5 كه در كتاب مزار بحارالأنوار و همچنين كتاب شريف زادالمعاد اين دعا را نقل كرده است. جالب اينجاست كه بدانيم ايشان در كتاب زاد المعاد، اين دعا را معتبر خوانده ‌است. معناي اين كلام اين است كه ايشان سلسلة سند دعا را به طور قطعي و يقيني تا امام صادق(ع) يافته‌ است.6


سيد صدرالدين يزدي از شاگردان مرحوم آقا جمال خوانساري (م 1154 ق) نيز اين دعا را نقل كرده و در كتاب كوچكي به شرح آن پرداخته ‌است. ايشان در اين كتاب قرائت دعاي ندبه را در روز جمعه، عيد فطر، عيد قربان و عيد غدير مستحب دانسته است، اين مطالب حكايت از اين دارد كه ايشان روايت دعاي ندبه را معتبر مي‌دانسته است.
محدث نوري(ره) صاحب نجم‌الثاقب و شاگرد ايشان مرحوم محدث نامدار شيخ عباس قمي(ره) صاحب مفاتيح‌الجنان نيز اين دعا را نقل كرده‌اند. لازم به ذكر است كه مرحوم شيخ عباس قمي خيلي در نقل مطالب احتياط مي‌كرده و بسياري از دعاها را نقل نكرده است.


2. استناد و تمسك بزرگان و محققان قرن‌هاي اخير به بخش‌هايي از اين دعا: از اين دسته از بزرگان اولين كسي را كه به خاطر مي‌آورم مرحوم شيخ مرتضي انصاري است كه در كتاب مكاسب در باب خيارات به مناسبت بحث دربارة شروط ابتدايي و ضمن عقد، اين عبارت را از دعاي ندبه نقل مي‌كند:
بعد أن شرطت علهيم الزّهد في درجات هذه الدّنيا الدّنيـّـة و زخرفها و زبرجها فشرطوا لك ذلك
ايشان از اين عبارت براي استدلال بر مبناي فقهي خود استفاده كرده و جواز شرط ابتدايي را نتيجه گرفته است. بزرگاني هم كه بر مكاسب، شرح نوشته‌اند مانند: مرحوم ايرواني، مامقاني، محقق نامدار كم نظير مرحوم شيخ محمدحسين غروي اصفهاني و مرحوم سيد عبدالحسين لاري نجفي در حواشي علمي و دقيق خود، اين بخش را آورده‌اند.
به عبارت ديگر نزد اين فقها آنقدر دعاي ندبه معتبر بوده كه در فتواي فقهي به آن استناد جسته‌اند.


3. مضامين عالي موجود در دعا، به خصوص استفاده‌هايي كه از آيات قرآن شده است. استفاده و اقتباس از قرآن در دعاها موجب اطمينان نسبت به آن دعا مي‌شود. عباراتي مثل « ثمّ جعلت أجر محمّدٍ صلواتك عليه و آله مودّتهم في كتابك فقلت: قل لا اسألكم عليه أجراً إلاّ المودّة في القربي»7، يا «إنّما أنت منذرٌ ولكلّ قومٍ ‌هادٌ و...»8


4. روايتي كه شيخ صدوق در كتاب كمال الدين آورده است كه البته دربارة دعاي ندبه نيست ولي بي‌شباهت به آن هم نيست. مفضل نقل مي‌كند: بر امام صادق(ع) وارد شدم، ديدم با لباس مخصوصي نشسته‌اند و خيلي واله و سرگردان هستند؛ اشك مي‌ريزند و مي‌گويند:
اي آقاي من غيبت تو مرا ناراحت كرده و ...
و با عباراتي از همين دست آن را ادامه مي‌دهند كه اين مطالب مي‌تواند نشان بدهد كه احتمال صدور دعاي ندبه از امام ششم(ع) وجود دارد به خصوص كه راوي نقل مي‌كند حضرت در فراق اين فرزند هنوز به دنيا نيامدة خود چنان مي‌گريست كه اشك از ديده‌هايشان جاري بود.
با اين جهت‌هايي كه برشمرديم اگر انسان دنبال اشكال‌تراشي و بهانه‌آوردن نباشد، يقيين پيدا مي‌كند كه اين دعا از خزائن وحي الهي و خاندان پيامبر(ص) است.

با سلام در تأیید فرمایشات شما عرض کنم که:
يكي از دانشمندان اسلامي به نام حاج شيخ عباسعلي اديب اصفهاني، كتابي به نام وظائف الشيعه در شرح دعاي ندبه نوشته است. در مقدمه آن كتاب مي فرمايد:
مرحوم محدث نوري كه در فن رجال و حديث استاد و اهل خبره است در كتاب تحيه الزائر مي فرمايد اين دعا در سه كتاب نقل شده است:
1- مصباح الزائر، علي بن طاووس2- مزار كبير، شيخ محمد بن المشهدي3- مزار قديم. و هر سه كتاب از شيخ ابوالفرج محمد بن علي بن يعقوب بن اسحاق بن ابي قره القناني الكاتب نقل مي كنند و او از كتاب ابي جعفر محمد بن حسين بن سفيان البزوفري نقل مي كند كه اين دعا از حضرت مهدي(عج) به ما رسيده است.

ناقلين حديث همه افراد معتبر و شايسته و اهل تقوا مي باشند و بعد از اين كه شرح حال تك تك افراد را بررسي مي نمايد، در خاتمه مي فرمايد: يا اين كه سند اين دعاي شريف نسبت به دعاها و زيارات مأثوره (يعني وارده از معصومين) برابر بلكه بالاتر است مضامين و عبارات لطيفه آن نيز بهترين شاهد است كه از مطلع انوار ائمه اطهار صادر شده است.
علاوه بر اين كه دانشمندان اسلامي در سند مستحبات دقت زياد لازم نمي دانند و گفته اند خواندن اين دعا در چهار عيد مستحب است: جمعه، عيد قربان، عيد غدير، عيد فطر و اين دعا به منزله زيارت حضرت مهدي(عج) است ولي در آن اشاراتي به بعضي از عقائد ديني شيعه و وظايف مذهبي (مانند شرط امامت و نبوت و امثال ذلك) شده است. (وظائف الشيعه، ص 2 تا 4) .
بنابراين مي توان گفت اين دعا از زمان غيبت كبرا در بين شيعه مطرح شده ولي در اين 50 سال مخصوصا سالهاي اخير بيشتر مورد توجه شيعه واقع شده است.
موفق باشید.

موضوع قفل شده است