اصطلاحات علوم قرآنی

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اصطلاحات علوم قرآنی

1ـ قرائت

قرائت، همان تلاوت و خواندن قرآن كريم است، يعني هرگاه تلاوت قرآن به گونه‌اي باشد كه از نصّ وحي الهي حكايت كند و برحسبِ اجتهادِ يكي از قرّاء معروف ـ‌برپايه و اصول مضبوطي كه در علم قرائت شرط شده است‌ـ استوار باشد، قرائت قرآن تحقّق يافته است[1].

امام صادق،‌(علیه السلام)، مي‌فرمايد: «قرآن يكي بيش نيست و اختلاف بر سر قرائت آن، از جانب راويان (قاريان) صورت گرفته است»[2].

قرآن داراي نصّ واحدي است و اختلاف ميان قرّاء بر سرِ بدست آوردن و رسيدن به آن نصّ واحد است و عوامل اختلاف چند چيز است:

1ـ اختلاف مصاحف اوّليه، چه پيش از اقدام به يكسان كردن مصاحف در زمان عثمان و چه پس از آن.

2ـ نارسايي خط و نوشته‌هاي قرآن كه از هرگونه علايم مشخصه و حتّي از نقطه، عاري بوده است.

3ـ ابتدايي بودن خط، نزد عرب آن روز[3].

2ـ ترتيل

حضرت علي،‌(علیه السلام)، درباره معناي ترتيل مي‌فرمايد: «انتخاب محلّ مناسب براي وقف كردن و تلفّظ صحيح حروف»[4].

3ـ تجويد

علم تجويد، زاييدة علم قرائت بوده و عبارت است از: قواعدي كه از قرائات سبعه، استنباط و تدوين گرديده است. در علم تجويد از مخارج و صفات حروف و ساير دستورهاي تلاوت قرآن مجيد، بحث مي‌شود. نخستين كسي كه اين علم را به رشتة تحرير درآورد ابومزاحم موسي‌بن‌عبيدالله است كه در قرن چهارم مي‌زيسته است[5].

4ـ قرّاء سبعه

قرائت قرآن، بين قاريان، در مواردي اختلاف داشت و چون تعداد قاريان در طي ساليان متمادي افزايش مي‌يافت، اختلاف قرائات نيز روز به روز زياد مي‌شد. تا اين كه ابن مجاهد از ميان كليه قرائات، هفت قرائت را برگزيد. آنان عبارتند از:

1ـ نافع، 2ـ ابن‌كثير، 3ـ ابوعمرو، 4ـ عاصم، 5ـ حمزه، 6ـ كسايي، 7ـ ابن‌عامر[6].

5ـ اسباب نزول

دانشي كه عهده‌دار بيان و توضيح حوادث و جريانهاي تاريخي است كه نزول آيات قرآني را ايجاب كرده است[7].

6ـ آيات الاحكام

احكام شرعي داراي منابعي است كه از جملة اين منابع، قرآن كريم است. قرآن در قالب تقريباً پانصد آيه، به بيان احكام شرعي از قبيل امر و نهي و مباحث حقوقي پرداخته است. بررسي اين آيات از جهات گوناگون، در جهت كشف مقصود و منظور شارع مقدّس، علم «آيات‌الاحكام» را به وجود آورده است[8].

7ـ تفسير

براي تفسير، معاني گوناگوني وجود دارد. از آن جمله تعريفي است كه امام فخر رازي بيان مي‌كند: «تفسير، علمي است كه در آن، از الفاظ كلام پروردگار، از جهت دلالت بر مراد و مقصود خداوند، بحث صورت مي‌گيرد».

به عبارت ديگر: تفسير، دانشي است كه در زمينة معاني آيات قرآن، اسباب نزول، محكم، متشابه، ناسخ، منسوخ و ديگر شوؤن آن، گفتگو مي‌كند[9].

8ـ تأويل

تأويل در لغت به معني بازگردانيدن و رجوع است و در قرآن مجيد عبارت است از: اِرجاع و رجوع‌دادن آيات متشابه، به يكي از معاني كه احتمال مي‌رود.

به عبارت ديگر: تأويل، معلوم كردن باطن آيه است. البته بعضي تفاوت چنداني از جهت معني، بين تفسير و تأويل، قايل نيستند[10].

9ـ فرق تأويل و تفسير

نظر مرحوم علاّمة طباطبايي در تفسير الميزان، آن است كه تأويل يك وجود خارجي است و از سنخ تفسير نيست. تفسير گاهي به ظاهر است، گاهي به باطن، اما تأويل

از سنخ لفظ نيست، از نوع مفاهيم نيست، بلكه از سنخ واقعيت خارجي است‌... تأويل به نظر علاّمة طباطبايي در مقابل تفسير است، زيرا تأويل، آن عين خارجي است

كه هيچ سنخيت با تفسير و مفاهيم تفسيري ندارد. ديگران تأويل را بر همان برداشتهاي باطني حمل كرده‌اند، و در واقع تأويل را با تفسير به باطن، در يك رديف و يك معنا

گرفته‌اند[11].

10ـ خاصّ

آياتي است كه دربارة شخص معيّن و يا مورد خاصّ نازل شده باشد، مانند:

يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ؛[12] اي پيامبر، آن‌چه را كه از ناحية پروردگارت به تو نازل شده، (به مردم) برسان[13].

ادامه دارد ...

11-ـ عام

برخلاف خاص، آیاتی كه عمومیت داشته و شامل تمام افراد باشد. مانند آیاتی كه با خطاب یا أَیُّهَا النَّاسُ... همراه است[14].

12ـ مجمل

آیاتی را می‌گویند كه بدون تفصیل نازل شده، و از ظاهر آیه، مراد و معنی و تفسیر آن به صورت مفصّل معلوم نباشد، بلكه محتاج به توضیح باشد. مانند بیشتر آیاتی كه مربوط به احكام است. نظیر:

أَقِیمُوا الصَّلاهَ؛[15] نماز را بپا دارید[16].

13ـ ظاهر

منظور، معانی ظاهری الفاظ آیات است. مثل:

وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ؛[17] براستی كه خداوند نسبت به بندگان بیناست[18].

14ـ باطن

برخلاف ظاهر، عبارت از معنایی است كه متناسب با ظاهر آیه، بعد از تعقّل و تفكّر و اجتهاد و مراجعه به آیات دیگر، استنباط شود[19].

15ـ مطلق

یعنی رها‌شده، و در قرآن مجید آیاتی است كه بدون هیچ قیدی باشد، مانند:

إِنَّ اللَّهَ عَلی كُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ؛[20] براستی كه خداوند بر هر چیز تواناست[21].

16ـ مقید

آیاتی است كه مقید به خصوصیتی باشند. مانند:

وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً
؛[22] و مردم را حج و زیارت آن خانه واجب است بر هر كسی كه توانایی برای رسیدن بدانجا یافت[23].

17ـ حروف مقطّعه

در ابتدای 29 سوره از سوره‌های قرآن، یك یا چند حرف از حروف الفبا (مجموعاً 78 حرف است و با حذف مكرّرات، 14 حرف می‌شود، یعنی نصف حرف هجاء كه 28 حرف

است) وجود دارد كه این حروف را حروف مقطّعه گویند و عبارتند از: أ، ج، ر، س، ض، ط، ع، ق، ك، ل، م، ن، ه، ی.

بدرالدّین زركشی می‌گوید: «از تركیب این حروف، می‌توان این جمله را ساخت: نص حكیم قاطع له سر». فیض كاشانی جمله صراطُ علیٍّ حقْ نُمسِكُه را ساخته است[24].

18ـ محكمات

آیاتی كه معنا و مراد آنها روشن است. به این‌گونه آیات باید ایمان آورد و عمل كرد، مانند آیه:

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ؛[25] بگو: او خداوند یگانه و بی‌همتاست[26].

19ـ متشابهات

آیاتی را گویند كه استقلال در افاده مدلولِ خود نداشته باشند و به واسطه محكمات، معنای آن روشن می‌شود. مانند آیه:

الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی؛
[27] خدا بر تخت خود قرار گرفت[28].

20ـ ناسخ و منسوخ

در میان آیاتِ احكام كه در قرآن آمده است، آیاتی هست كه پس از نزول، جای حكمِ آیاتی كه قبلاً نازل شده و مورد عمل بوده‌اند را گرفته و به زمان اعتبارِ حكم قبلی،

خاتمه داده است. آیات قبلی، منسوخ و آیات بعدی را ناسخ گویند. چنانكه در اول بعثت، مسلمانان دستور داشتند كه با اهل كتاب به مسالمت رفتار كنند:

فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ
؛[29] پس عفو و گذشت كنید و نادیده بگیرید، تا امر خدا بیاید.

و پس از چندی آیه قتال آمد و به حكم مسالمت، خاتمه داد:

قاتِلُوا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ الْآخِر‌
...ِ؛[30] با كسانی كه به خدا و روز قیامت ایمان ندارند بجنگید[31].

21ـ حد قرآن

در حدیث است كه:

اِنْ لِلْقُرآنِ ظَهْراً وَ بطْناً وَ حَدّاً وَ مطلَعاً؛ قرآن، ظاهری و باطنی دارد، و حدی و مطلعی دارد.

و غرض از حد، آن اندازه از معنی است كه دیگران نمی‌توانند از آن تجاوز كنند، یعنی عجزِ مردم، آنها را از تجاوز منع می‌كند[32].

22ـ فرق قرآن و حدیث قدسی

قرآن مجید با همان الفاظ، معانی و ترتیب خاصّش از جانب پروردگار بر پیامبر اكرم،‌(صلوات الله علیه و آله)، در مقام تحدی و اعجاز نازل شده است و معجزه می‌باشد و هیچ كس

قادر به

آوردن مانند آن ـ‌به جهت رفعت كلام پروردگار متعال‌ـ نیست ولی حدیث قدسی گرچه مانند قرآن، از جانب پروردگار است، لكن در مقام تحدی و اعجاز نبوده و معجزه به

شمار نمی‌آید، مانند این حدیث قدسی:

ألصَّوْمُ لی وَ أنَا أجْزی بِهِ؛[33] روزه مخصوص من است، و من خود جزای آن می‌باشم[34].

23ـ وجوه

اگر در لفظ یا عبارتی چند معنا احتمال رود، این معانی را وجوه گویند. بدین معنا كه عبارت مذكور را بتوان بر چند وجه تعبیر كرد و هر وجهی را تفسیری شمرد[35].

24ـ نظایر

نظایر، در الفاظ و تعابیر مترادفه به كار می‌رود و آن هنگامی است كه چند لفظ (كلمه یا جمله) یك معنای تقریبی واحد را افاده كنند. این بیشتر در الفاظی یافت می‌شود

كه دارای معانی متقارب و مترادف باشند و جدا ساختن آنها، گاه دشوار می‌نماید[36].

25ـ تحدّی

مبارزه‌طلبی و دعوت نمودن منكران نبوّت، برای آوردن مثلی برای معجزه را تحدی گویند. تحدّی اختصاص به اعجاز قرآن ندارد بلكه معجزات پیامبران گذشته نیز همواره

همراه تحدّی بوده است[37].

26ـ تحریف

تحریف در اصطلاح به هفت معنا آمده است:

1ـ تحریف در دلالت كلام؛ یعنی تفسیر و تأویل ناروا،

2ـ ثبت آیه یا سوره در مصحف بر‌خلاف ترتیب نزول،

3ـ اختلاف قرائت كه بر‌خلاف قرائت مشهور باشد،

4ـ اختلاف در لهجه،

5ـ تبدیل كلمات؛ یعنی لفظی را از قرآن برداشتن و مرادف آن را جایگزین كردن،

6ـ افزودن بر قرآن،

7ـ كاستن از قرآن[38].

27ـ سوره

برای لفظ سوره معانی گوناگونی ذكر كرده‌اند، از جمله:

1ـ مخفَّف و تسهیل‌یافته، در این صورت، سؤره، تلفظ می‌شود كه در اصل به معنای باقی‌مانده آشامیدنی در ظرف می‌‌باشد و چون سوره قرآن قطعه و قسمتی از آن

است، بدین جهت سوره‌اش نامیده‌اند.

2ـ سوره از سور، به معني حصار و بارة شهر است، چون سورة قرآن، پيرامون آياتي را احاطه كرده و آنها را گرد هم به صورت واحدي درآورده و نيز همچون بارة شهر، بلند مرتبت و رفيع است، آن را سوره مي‌نامند.

3ـ سوره از سوار است كه معرب دستواره (= ‌دستبند) مي‌باشد و چون سورة قرآن مانند دستواره‌اي آياتي از قرآن را در‌بر‌گرفته است سوره ناميده شده است.

4ـ مقام و منزلت رفيع.

5ـ سوره از تصور (= ‌تصاعد و تركيب) است و از كلمة تَسَوَّرُوا در آية «إِذْ تَسَوَّرُوا الِْمحْرابَ»[39] همين معني اراده شده است زيرا سوره‌هاي قرآن بر روي هم قرار گرفته‌اند، لذا آنها را سوره مي‌نامند[40].

28ـ آيه

آيه، بخشي از حروف، كلمات يا جمله‌هايي است كه از طريق نقل و روايت، حدود آن مشخص شده است[41].

واژة آيه داراي معاني گوناگون است، از جمله:

1ـ علامت و نشانه، از آن جهت كه هر آيه‌اي از قرآن، نشانة صدق و راستي آورندة آن؛ و علامت عجز و ناتواني مخالفان؛ و حاكي از انقطاع و جدايي آن از ما‌قبل و مابعد آن است.

2ـ جماعت، از آن رو كه هر آيه، از جماعت و تعدادي حروف، كلمات يا جمله‌ها، تشكيل يافته است.

3ـ امر عجيب و شگفت‌آور، زيرا هر آيه در همان حد كوتاه و محدود خود، از نظر لفظ و مدلول، در حد اعجاز قرار دارد و عجيب و شگفت‌آور است[42].

پی نوشت ها:
[SPOILER][1] . محمد هادي معرفت، علوم قرآني، ص 182.
[2] . اصول كافي، ج 2، ص 630، ح 12.
[3] . محمد هادي معرفت، علوم قرآني، ص 182ـ 183.
[4] . بحارالانوار، ج 67، ص 323.
[5] . مصطفي اسرار، دانستنيهاي قرآن، ص 39.
[6] . محمد هادي معرفت، علوم قرآني، ص 189ـ 190، با تلخيص.
[7] . مصطفي اسرار، دانستنيهاي قرآن، ص 39.
[8] . همان، ص 40.
[9] . همان، ص 39.
[10] . همان، ص 40.
[11] . كيهان انديشه، شماره 39، ص 12، مصاحبه با آيت‌الله جوادي آملي.
[12] . سورة مائده، آية 67.
[13] . مصطفي اسرار، دانستنيهاي قرآن، ص 38.
[14] . همان.
[15] . سورة بقره، آية 43.
[16] . مصطفي اسرار، دانستنيهاي قرآن، ص 38.
[17] . سورة آل‌عمران، آية 20.
[18] . مصطفي اسرار، دانستنيهاي قرآن، ص 38.
[19] . همان.
[20] . سورة طلاق، آية 12.
[21] . مصطفي اسرار، دانستنيهاي قرآن، ص 38ـ 39.
[22] . سورة آل عمران، آية 97.
[23] . مصطفي اسرار، دانستنيهاي قرآن، ص 39.
[24] . محمد هادي معرفت، علوم قرآني، ص 334.
[25] . سورة توحيد، آية 1.
[26] . علاّمة طباطبايي، قرآن در اسلام، ص 34.
[27] . سورة طه، آية 5.
[28] . علاّمة طباطبايي، قرآن در اسلام، ص 34ـ 39.
[29] . سورة بقره، آية 109.
[30] . سورة توبه، آية 29.
[31] . علاّمة طباطبايي، قرآن در اسلام، ص 48.
[32] . آيت‌الله حسن‌زاده، هزار و يك كلمه، ج 2، ص 131.
[33] . كنزالعمال، ج 8، كتاب الصوم، ص 226.
[34] . سيد محمد حسن جواهري، دانستنيهاي علوم قرآن و معماهاي قرآني، ص 25.
[35] . محمد هادي معرفت، علوم قرآني، ص 320.
[36] . همان.
[37] . آيت‌الله جوادي آملي، تفسير موضوعي، ج 1، ص 128.
[38] . محمد هادي معرفت، علوم قرآني، ص 445ـ 446.

[39] . سورة ص، آية 21.
[40] . دكتر سيد محمد باقر حجتي، پژوهشي در قرآن كريم، ص 83ـ 84.
[41] . همان، ص 65.
[42] . همان، ص 63ـ 64.

[/SPOILER]

موضوع قفل شده است