آیا توسل با توحید منافات دارد؟

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا توسل با توحید منافات دارد؟

با عرض سلام و ادب خدمت دوستان عزیز امیدوارم که ما را در این ایام رجب از دعای خیرتان فراموش نفرمائید .
اخیرا با شبهه ایی رو به رو شدم و هر چند دلایل زیادی آوردم اما با فردی که شبهه رو مطرح کرده بود به نتیجه ایی نرسیدم .
ایشون میگن که تحت هیچ شرایطی بحث توسل رو قبول ندارن اولین دلیلشون رو هم ((فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً)) میدونن . لازم به ذکره ایشون نماز و روزه شون رو سر موقع انجام میدن ولی متاسفانه دچار این انحراف فکری شدن و توسل رو رد میکنن .برا اون ایه اینجوری تفسیر میکنن که همراه نام خدا نباید نام دیگری بیاید مثلا بگیم یا محمد حرام است . میگن که وقتی میگم بر فرض یا امام رضا کمکم کن این حرام است (ما منظورمون معمولا این هست که یا امام رضا شما واسطه ایی بشو تا خدا کمکمون کنه) . حالا اینکه آیه فوق ایا توسل رو رد میکنه یا خیر بر عهده کارشناسان محترم تا جواب بدن من عرایضی که در این مورد داشتم رو ذکر نمیکنم . مورد دوم ، ایشون میگن خدا از همه مهربون تر هستش و اصلا لزومی نداره ما برای خواسته هامون به یه نفر دیگه وصل بشیم ، اون موقع توسل معنی داره که فرد مورد نظر مهربان نباشه . استدلال دیگه هم اینکه خواسته های ما یا مشروع هست یا نامشروع ، اگر نا مشروع هست که هر کسی هم شفاعت کنه اثر بخش نیست و اگر مشروع هست خودمون از خدا بخواییم چون او ارحم الراحمین هست و حتما قبول میکنه . من ایه ( یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه وسیله) رو بهش گفتم و گفت این آیه ربطی به توسل نداره و مربوط به جهاده !!! من توسل فرزندان حضرت یعقوب رو به پدرشون برای شفاعت رو دلیل بر تایید توسل بهش گفتم و این دوستمون گفت که اون موقع عقل بشر کامل نشده بود و برای همین چون الان قرآن رو داریم و عقلمون کامل شده دیگه نیازی به توسل نیست . کلا این آقا بحث توسل رو یه جورایی با توحید متضاد میدونه . میگه وقتی خدا هست نیاز به هیشکی نیست (اینجاشو منم قبول دارم ، خب معلومه به غیر از خدا به هیشکی نیاز نداریم اما ... ) . تقریبا خلاصه بحث دیشب رو که با اون دوستم داشتم رو اینجا عرض کردم حالا دوستان و کارشناسان محترم فرمایشاتشون رو بفرمایند .

سلام علیکم

متاسفانه بحث توحید بحث خیلی پیچیده و عمیقی هست و برای فهمش دو راه و جود داره:

1- مطالعه شدید بحث های عرفانی و فلسفی در کنار استادی که کتاب های مربوطه رو درک کنه و بتونه شرح بده
2- ایمانی که آزموده توسط خدا بدست بیاد و معمولا هم رسیدن به این ایمان نیاز به حشر و نشر چندین ساله با اولیا و سالک های الهی داره

خب توحیدی که معمولا امثال دوستان شما می فهمند از ترجمه تحت الفظی قرآن بدست میاد. که در تضاد هست با خیلی از مفاهیمی که وجود داره به این توحید میگیم توحید عددی ... اما خدا از عدد خارج هست. هر کس فکر کنه خدا یه دونه چیزی هست که وقتی شما رو به هر چیز دیگه کنی اون خدایی که یه دونه هست رو فراموش کردی درکش از توحید، توحید عددی هست. یعنی عدد یک رو به خدا اطلاق کرده و رجوع به هر چیزی جز دیگر رو کنار عدد یک عدد دو در نظر گرفته.
از دید اهل بیت کسی که خدا رو به عدد یک در نظر گرفته خدا رو نشناخته.

در همون قرآن داریم که موسی علیه السلام با تمام درجه اولولعظمیش برای یادگیری یک علم خاص به بنده ای از بندگان خدا رجوع کرد. اگر دوست شما فکر میکنه برادر یعقوب متکامل نبودند و توسلشون ایرادی نداشته راجع به حضرت موسی که از انبیای عظام هست چی میگه؟ اصلا این به کنار این اعتقاد دوست شما که قسمتی از ایات قران دیگه تاریخ مصرفش گذشته اعتقاد اشتباهی هست. چه اینکه اگر حرفی در قران باشه که به درد قبلا خورده اما به درد الان نخورده پس کل قران رو هم می تونیم بگیم مال وقتی هست که بشر کامل نبوده اعتقاد به خود خدا هم به درد قبلا خورده به درد الان نمیخوره .
ادامه دارد...

اگر توحید این باشه که دوست شما فهمیده

پس نانوایی رفتن هم شرک هست ، چون رزاق خدای یگانه هست...

پس دکتر رفتن هم شرک هست چون شافی خدای یگانه هست...

پس دوا خوردن هم توسل به یه شی هست که بت هست چون خدا خودش گفته شفا میده .... پس هر کس قرص و دوا خورد دو تا خدا پیدا کرده ....

اما به واقع توحید واقعی که تمام هدف دین سرورمون محمد صلوات خدا بر جسم و روح پاکش و آل پاکش همین توحید هست. توحید عددی نیست اگر عددی بود پس خود حضرت در خانه می نشست از خدا روزی میخواست. به دکتر مراجعه نمیکرد شفا میخواست ، یا فلان یا فلان نمیگفت از خدای خودش میخواست کارهاش رو انجام بده . که توحیدی که داره خراب نشه اما چرا حضرت هیچ وقت همچین کارهایی نکرد.
با وجود اینکه در فهم توحید، بشری به پایه حضرت نمیرسه و نخواهد رسید؟؟؟

اگر کسی بگه حضرت رسول توحید رو نفهمیده کفر گفته؟ اگر توحید رو فهمیده چرا در زندگی متوسل به انواع اسباب و شرایط شده؟

چون توحید عددی نیست که خدا از وسائل جدا باشه اگر کسی بگه خدا از وسائل جدا هست پس قسمتی از عالم رو بدون خدا در نظر گفته ... اما این معیت خدا با اسباب و شرائط به این شکل نیست که خدا در عالم ماده حلول کرده که این هم کفر هست، یا فکر کنه خدا متحد با تمام اشیا شده که این هم کفر هست...

اما ماجرا چگونه هست؟ براتون بگم که باید خون دل خورد که فهمید توحید یعنی چی...

ادامه دارد...

در نقطه مقابل این دیدگاه کسی میتونه این رو بگه پس اگر اینجور هست متوسل شدن به یه بت هم توحید هست. که این میشه نقطه افراط دیدگاه قبل یعنی اصلا چیزی به نام شرک وجود نداره .... این هم اشتباه هست...

پس در یه راهی قرار داریم که کج شدن به سمت راست اون راه کفر هست... یعنی وسائل و اسباب و شرایط عالم مادی رو از خدا جدا دونستن...
و کج شدن به سمت چپ این راه هم باز کفر هست و توحید نیست... یعنی توسل به یه بت هم توحید باشه ... این هم اشتباه هست و کفر هست...

ببخشید که طولانی شد فقط تونستیم بحث کنیم که توحید اون نیست که دوست شما فهمیده... اما توحید چی هست رو خدا درک و فهمش رو روزی همه ماها کنه انشالله ...

سلام
در مورد نشانه های توسل در قرآن درست مطرح کردید و کسی که این مطالب رو به این دلیل رد میکنه این توسل جستن برای یک زمانی قبل از عصر پیامبر بوده قطعا در گام بعد با همین استدلال میتونه بگه نماز و روزه هم برای امت های قبلی بوده و الان که عقلمون کامل شده نیازی نیست نماز بخوانیم!

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

فرشاد فردی;516112 نوشت:

اخیرا با شبهه ایی رو به رو شدم و هر چند دلایل زیادی آوردم اما با فردی که شبهه رو مطرح کرده بود به نتیجه ایی نرسیدم .
ایشون میگن که تحت هیچ شرایطی بحث توسل رو قبول ندارن اولین دلیلشون رو هم ((فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً)) میدونن . لازم به ذکره ایشون نماز و روزه شون رو سر موقع انجام میدن ولی متاسفانه دچار این انحراف فکری شدن و توسل رو رد میکنن .برا اون ایه اینجوری تفسیر میکنن که همراه نام خدا نباید نام دیگری بیاید مثلا بگیم یا محمد حرام است . میگن که وقتی میگم بر فرض یا امام رضا کمکم کن این حرام است (ما منظورمون معمولا این هست که یا امام رضا شما واسطه ایی بشو تا خدا کمکمون کنه) .

با سلام و عرض ادب

1) در رابطه با دلیل اول ایشان عرض می شود: این آیه ارتباطی با بحث توسل ندارد؛ بلکه مربوط به بحث پرستش و نهی از پرستش غیر خدا می باشد. توضیح: واژه ی «تدعوا» هنگامی که با «مع الله» استعمال می گردد، در لسان قرآن کریم به معنای مطلق خواندن و صدا زدن غیر استعمال نشده است؛ بلکه به معنای عبادت آمده است؛ همچنان که آلوسی مفسر معروف اهل سنت در تفسیر روح المعانی در تفسیر آیه ی شریفه می نویسد:«فَلا تَدْعُوا: أي فلا تعبدوا فيها مَعَ اللَّهِ أَحَداً غيره سبحانه»؛[1] فلاتدعوا: یعنی احدی را در این مساجد به همراه خدا عبادت و پرستش ننمائید.[2]

2) باید توجه داشت عبادت در اصطلاح قرآن و حديث مقوّمات و اركان خاصى دارد كه با بودن آنها، عبادت اصطلاحى تحقق يافته و بدون آن تنها مطلق خضوع محقق می گردد بدون اینکه عنوان عبادت و پرستش بر آن صادق باشد.

1- انجام فعلى كه گوياى خضوع و تذلّل باشد.
2- عقيده و انگيزه خاصى كه انسان را به عبادت و خضوع نسبت به شخص وا داشته است، از قبيل: الف) اعتقاد به الوهيت كسى كه بر او خضوع كرده است؛ همچنان که خداوند متعال درباره مشركان مى‏فرمايد: «الَّذينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللّهِ إِلهًا آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ»؛[3]آنان كه با خداى يكتا خدايى ديگر گرفتند به زودى خواهند دانست كه در چه جهل و اشتباهى بوده ‏اند و با چه شقاوت و عذابى محشور مى ‏شوند.

و در جاى ديگر مى‏ فرمايد: «وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا»؛[4]و مشركان خداى يگانه را ترك گفته و براى احترام و عزّت دنيوى خدايان باطل را برگرفتند.

از اين دو آيه و آيات ديگر استفاده مى‏ شود كه ركن عبادت غير خدا و شرك اعتقاد به الوهيت غير خداوند است.

ب) اعتقاد به ربوبيت كسى كه بر او خضوع شده است: خداوند متعال مى ‏فرمايد: «يا بَني إِسْرائيلَ اعْبُدُوا اللّهَ رَبّي وَ رَبَّكُمْ»؛[5] اى بنى اسرائيل! خدايى را كه آفريننده من و شماست بپرستيد. و در جايى ديگر مى ‏فرمايد:«إِنَّ اللّهَ رَبّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ»؛[6]همانا خداست پروردگار من و شما، بپرستيد او را كه همين است راه راست. از اين دسته آيات نيز استفاده مى ‏شود كه يكى از مقوّمات عبادت غير خدا و شرك، اعتقاد به ربوبيّت استقلالى غير خداوند است نه مطلق خضوع.


[/HR] [1]. روح المعانی، سید محمود آلوسی، ج15، ص102.

[2]. توضیح: قرآن کریم می فرماید:«وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدا»؛ و اينكه مساجد از آن خداست، پس هيچ كس را با خدا نخوانيد! در اينكه منظور از«مساجد»، در اينجا چيست؟ تفسيرهاى گوناگونى ذكر شده: که یکی از تفاسیر آن اینچنین است: منظور مكانهايى است كه در آنجا براى خدا سجده مى ‏شود كه مصداق اكمل آن، مسجد الحرام، و مصداق ديگرش ساير مساجد، و مصداق گسترده‏ ترش، تمام مكانهايى است كه انسان در آنجا نماز مى ‏خواند، و براى خدا سجده مى ‏كند، و به حكم حديث معروف پيغمبر ص كه فرمود:«جعلت لى الارض مسجدا و طهورا»؛[2]" تمام روى زمين، سجده‏گاه و وسيله طهور (تيمم كردن) براى من قرار داده شده" همه جا را شامل مى ‏شود. و به اين ترتيب پاسخى است به اعمال مشركان عرب و مانند آنها كه خانه كعبه را بتكده ساخته بودند، و به اعمال مسيحيان منحرف كه به سراغ" تثليث" رفته و در كليساهاى خود خدايان سه‏گانه را مى‏پرستيدند، قرآن مى‏گويد: تمام معابد، مخصوص خدا است و در اين معابد، جز براى خدا سجده نمى ‏توان كرد و پرستش غير او ممنوع است. تفسیر نمونه، ج25،ص125.

[3] .حجر( 15) آيه 96.

[4] . مريم( 19) آيه 81. .

[5] . مائده( 5) آيه 72.

[6] . آل عمران( 3) آيه 51..

3) نکته ی دیگری که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد آن است که قوام اعمال انسان به نیت او خواهد بود. در اولین روایت از صحیح بخاری می خوانیم:«إنما الأعمال بالنيات وإنما لكل امرىء ما نوى ....»؛ اعمال به نیت ها بستگی دارد و هرکس را همان حاصل آید که نیت نموده است. بنابراین نبايد پنداشت كه تواضع و خضوع و درخواست از غير خداوند، شرك آلود و حرام است، زيرا از مجموع دلايل استفاده مى ‏شود كه اعمال به نيّت است؛ تا نيت فرد، از عملش چه چيزى باشد.

خداوند به خضوع در برابر پدر و مادر امر مى‏كند؛ آن جا كه مى ‏فرمايد: «وَاخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ»؛[1]و هميشه پر و بال تواضع و تكريم را با كمال مهربانى نزدشان بگستران. اگر مطلق خضوع عبادت باشد، باید گفت که خداوند در این آیه دستور به شرک داده است؟

4) اینکه کسی بگوید گفتن «یامحمد» حرام می باشد؛ باید سؤال نمود وی حرمت چنین عملی را از کجا بدست آورده است!؟در روایات صحیح السندی که کسی تشکیک در سند آن ندارد (روایت عثمان بن حنیف) پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در جواب درخواست نابینائی که از آن حضرت شفای خود را خواست، دستور العملی را دادند که مفاد آن اینچنین بود: «اللهم إني اسألک، و اتوجه إليک بنبيک محمد نبي الرحمة يا محمد إني اتوجه بک إلي ربي في حاجتي لتقضي، اللهم شفعه في»؛ پروردگارا من از تو درخواست مي‏کنم و به وسيله پيامبرت محمد«صلی الله علیه وآله»، پيامبر رحمت به تو متوجه مي‏شوم، اي محمد من درباره حاجتم به وسيله تو به خدايم متوجه مي‏شوم تا حاجتم را برآورده بفرمائي، پروردگارا شفاعت او را درباره من بپذير... این روایت را ترمذی،[2] ابن ماجه،[3]احمد،[4] حاکم نیشابوری،[5] و بسیاری دیگر نقل نموده اند و حکم به صحت آن حدیث نموده اند.

در این روایت که صحت آن مورد اتفاق است پیامبر صلی الله علیه وآله به فرد نابینا دستور می دهند که در دعایش آنحضرت را واسطه ی در دریافت فیض و لطف الهی نمایند، که با دیدگاه سطحی نگر این افراد باید معتقد شد که آنحضرت دستور به شرک داده باشند؟

5) اینکه خداوند از همه مهربانتر نسبت به انسان است کسی شکی در آن ندارد؛ ولی لازمه چنین محبتی آن نخواهد بود که ما منکر بحث توسل شویم. به عنوان مثال در روز قیامت که صحنه ی تجلی عظمت الهی است چرا خداوند متعال به پیامبر صلی الله علیه وآله و اولیای دین حق شفاعت را به آنان داده است؟

آیا اگر خداوند گناهان بندگانش را بدون شفاعت پیامبرش صلی الله علیه وآله می پذیرفت اولای به رحمت گسترده اش نمی بود؟ تبعا جواب منفی است پیامبر صلی الله علیه وآله و اولیای دین مظهر رحمت الهی اند که خداوند به واسطه ی آنان خلایق را از رحمت خویش بهره مند می سازد.

6) اینکه در زمان حضرت یعقوب عقل آدمی کامل نبوده و الان کامل شده نیز از سخنانی است که مدرک آن ظاهرا چیزی جز بافته های ذهن ایشان نمی باشد، که دوستان دیگر نیز جواب خوبی بدان دادند.

موفق باشید.


[/HR] [1] . اسراء( 17) آيه 24..
[2] . سنن الترمذى،محمد بن عيسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاك، الترمذي، أبو عيسى، ج13ص124،ح3927، موقع وزارة الأوقاف المصرية،

[3].سننابنماجه، ج1ص441ح1385، دار الفكر بيروت،

[4] . مسند الإمام أحمد بن حنبل،أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني، ح17241،موسسةالرسالة.

[5] . المستدرك على الصحيحين للحاكم، ج3ص202، موقع جامع الحديث.

سلام
والا این بحث توسل بارها و بارها توی انجمن ایجاد شده و هیچ وقت هم نتیجه قانع کننده ای نداشته.
اما چرا هر دفعه این مبحث تکرار میشه؟ چون یا اشتباهه یا اگر هم درست باشه شدیدا با عقل ناسازگاره و این نشون میده که یکی از ارکان تشسیع با عقل ناسازگاره.
اما یه سری توضیحات و السلام :
1 - اینکه دوستمون توی پست های 2 و 3 و4 توسل رو با دارو و نانوایی و ... مقایسه کردند یه چیز کاملا غلطه. و متاسفانه این نوع مثال ها توی ذهن خیلی از عزیزان با عنوان توسل و تحت عنوان توجیهی مناسب برای توسل شکل گرفته.
اسم این کار توسل نیست ، دنیا بر پایه ی علت و معلول بنیان گذاری شده ، علت دوا است و شفای حاصل از آن معلول است
ولی توسل که ما به اءمه انجام میدیم پس چیه؟ توسلی که شیعیان انجام میدند مثل این میمونه که با برادر اقای دکتر ، بلندشی بری مطبش و بهش بگی تو که برادرشی پارتی بازی بکن و بهش بگو که کاره منو حتما حل کنه ، یا اینکه بهتر حل کنه.
اون وقت ای مسلمانان ، آیا نعوذ بالله خداوند پارتی بازی میکنه که شما به اءمه متوسل میشین؟
مگر اینکه اگر فلانی برای شما بره پیش دکتر(دعا کنه) احتمال اینکه دکتره عالم که مهربانترین دنیاست و بین بنده هاش فرق نمیذاره ، کار شما رو حل کنه بیشتر میشه؟خداییش این رو با عقلتون بسنجید.
2 - یه واژه دیگه که در ذهن شیعیان شکل گرفته کلمه ی " باب الحواءج" هست.این یعنی چی؟یعنی شما اگر برادر آقای دکتر رو با خودت ببری دعات بیشتر قبول میشه تا وقتی دوستش رو ببری؟
استغفر الله
3 - توی آیه " وابتغو الیه الوسیله" خیلی از مفسران اعلام کردند که این وسیله منظور اینه که برای رسیدن به خدا دنبال راه ، وسیله ، اسباب و .... باشین.با عقل هم سازگاره.
اون وقت من برام سواله که روی چه حسابی برداشت از توسل به معصومین میشه؟
الله اعلم ما فی الصدور المومنین

muiacir;521768 نوشت:
سلام
والا این بحث توسل بارها و بارها توی انجمن ایجاد شده و هیچ وقت هم نتیجه قانع کننده ای نداشته.
اما چرا هر دفعه این مبحث تکرار میشه؟ چون یا اشتباهه یا اگر هم درست باشه شدیدا با عقل ناسازگاره و این نشون میده که یکی از ارکان تشسیع با عقل ناسازگاره.

سلام علیکم
نتیجه قانع کننده داره اگر گوش شنوایی وجود داشته باشه قبل از اینکه وارد بحث بشم میخوام یه نکته ای رو به دوست عزیزم
muiacir تذکر بدم و اون این هست که این جمله شما مبنی بر عدم سازگاری ارکان تشیع و عقل توهین هست به یک مذهب.
بنده هم می تونم راحت بگم شما اگر تا به حال قرآن خونده بودید و با منطق وحی اشنایی داشتید انقدر سریع جبهه گیری نمی کردید. پس یا از عزیزان مسیحی هستید یا یهودی و در خوشبینانه ترین حالت شاید از عزیزان اهل تسنن باشید. اگر دوست دارید تا من هم هزار تا رکن مذهب شما رو که نه فقط با عقل بلکه با شرع و ... ناسازگار هست رو به رختون بکشم... البته باید اول بدونم شما از کدام مذهب هستید.

muiacir;521768 نوشت:
1 - اینکه دوستمون توی پست های 2 و 3 و4 توسل رو با دارو و نانوایی و ... مقایسه کردند یه چیز کاملا غلطه. و متاسفانه این نوع مثال ها توی ذهن خیلی از عزیزان با عنوان توسل و تحت عنوان توجیهی مناسب برای توسل شکل گرفته.
اسم این کار توسل نیست ، دنیا بر پایه ی علت و معلول بنیان گذاری شده ، علت دوا است و شفای حاصل از آن معلول است

همواره استدالال هایی که توسط عزیزان در مقابل توحیدی که شیعیان قبول دارند موجب خنده ماها میشه البته ...
گفته های بنده توجیه نیست، جماعت کفار هم می دونند که دنیا بر پایه علت و معلول بنیان شده شیعیان هم نگفتند ما فنی به نام توسل بلدیم که خارج از علت و معلول بودن کار میکنه ...


muiacir;521768 نوشت:
ولی توسل که ما به اءمه انجام میدیم پس چیه؟ توسلی که شیعیان انجام میدند مثل این میمونه که با برادر اقای دکتر ، بلندشی بری مطبش و بهش بگی تو که برادرشی پارتی بازی بکن و بهش بگو که کاره منو حتما حل کنه ، یا اینکه بهتر حل کنه.
اون وقت ای مسلمانان ، آیا نعوذ بالله خداوند پارتی بازی میکنه که شما به اءمه متوسل میشین؟
مگر اینکه اگر فلانی برای شما بره پیش دکتر(دعا کنه) احتمال اینکه دکتره عالم که مهربانترین دنیاست و بین بنده هاش فرق نمیذاره ، کار شما رو حل کنه بیشتر میشه؟خداییش این رو با عقلتون بسنجید.

اگر شما از عزیزان اهل تسنن باشید ما می دونیم که یکی از ارکان دین شما این هست که حضرت رسول (ص) از یه ادم عادی هم نعوذبالله پائین تر هست و بود و نبودش هم در همین حدی که کتابی نازل شد بر ایشون کافی هست. پس در نظر شما دعای حضرت و دعای خود شخص هیچ تفاوتی نمیکنه... چون در بعضی جاها از دید مذهب شما گناهانی داشته که از یک بشر عادی هم سر نزده...
ما پناه میبریم بر خدا از تفکر شما ... و بیزاری خودمون رو از این فکر اعلام میکنیم.
شما باز خدا رو یه چیزی در نظر گرفتید و حضرت رو هم به عنوان برادر خدا چیز دیگری اما فکر میکنم با شما نمیشه راجع به این صحبت کرد که عالم مظهر وجود خدا هست و پیامبر هم مظهر رحمانیت و رحیمیت هست.
اما من یه استدلال می کنم از مصحف شریف قرآن همواره در استدلال های خودش نشون داده در صورتی که پیامبری و یا ولی از اولیا خدا دعا کنه تحت اثر نزدیک بودن به خدا به استجابت نزدیک هست. در قضیه بنی اسرائیل بعد از مردن همراهان بنی اسرائیل زنده شدن این ها توسط دعای موسی انجام میشه بلاهای فرعون توسط موسی ایجاد میشه حتی شکافتن دریا توسط عصای موسی انجام میشه خدا مگر خودش وقت آزاد نداره تو اون شرایط دریا رو بشکافه؟ از دید شما حتما عصا باعث پارتی بازی شده؟؟؟؟؟؟
در سوره یوسف ایه 93 از زبان یوسف (ع) بیان میکنه این پیراهن مرا ببرید و بر روی چشم پدر بیفکنید. پس یعقوب به واسطه پیراهن یوسف بینا شد... حتما شما اگر اونجا بودید همینطور میخواستید پیراهن پیامبری رو مسخره کنید که مایه پارتی بازی شده؟؟؟

muiacir;521768 نوشت:
2 - یه واژه دیگه که در ذهن شیعیان شکل گرفته کلمه ی " باب الحواءج" هست.این یعنی چی؟یعنی شما اگر برادر آقای دکتر رو با خودت ببری دعات بیشتر قبول میشه تا وقتی دوستش رو ببری؟
استغفر الله
3 - توی آیه " وابتغو الیه الوسیله" خیلی از مفسران اعلام کردند که این وسیله منظور اینه که برای رسیدن به خدا دنبال راه ، وسیله ، اسباب و .... باشین.با عقل هم سازگاره.
اون وقت من برام سواله که روی چه حسابی برداشت از توسل به معصومین میشه؟
الله اعلم ما فی الصدور المومنین

چیزی در ذهن شیعیان شکل نگرفته ، باب الحوائج به کسی از اولیا اطلاق میشه که مستجاب الدعوه شده اما باز هم از دید شما خدا یه کسی هست که در مقابلش پیامبری و مردمی و خلقی هم وجود داره باز بر میگردیم به جواب اول بنده. که از دید مذهب شما تقرب شما به خدا از پیامبر بالاتر هست.

یکی از اسباب پیدا کردن تواضع برای مومنین ، یکی از اسبابی که ادم می تونه خودش رو جلوی خدا کوچک بدونه ، یکی از اسبابی که ادم به لطف خدا به بعضی ها پی میبره و ازین لطف می فهمه که خدا به بعضی ها به خاطر شرایط روحی و معنویشون نگاه ویژه داره این هست که بین خودش و خدا پیامبری رو واسطه کنه... این برداشت از حدیثی گرفته شده که حتما به شما نرسیده .... حدیثی از حضرت رسول این ایه رو معنی کرده .... البته شاید فهم شما از آیه با فهم کسی که آیه بر شخص خودش نازل شده تفاوت کنه...
در همه ی امت ها پیامبران دارای فضائل روحی و معنوی بودند و در اطرافشون اتفاقات روحانی و معجزه می افتاد، خدا همواره دوست داشت مردم اقرار به بزرگ بودن فرستاده هاش کنند و بدونند که پیامبرانش در تقرب ویژه ای به خدا هستند. هیچ ایرادی نداره که ادم خودش دعا کنه این مثل این میمونه که شما برید وسط بیابون بگید خدا که مکان نداره همینجا نماز میخونم چه فرقی داره با نماز در مکه جلوی کعبه ؟ خدا تاثیر ویژه رو در بعضی مکان ها قرار داد خدا تاثیر ویژه رو در بعضی اشخاص قرار داد..
اینکه شما خودتون دعا کنید هیچ ایرادی نداره اما اینکه پیامبری رو واسطه دعا کنید و به پیامبر بگید سلام خدا بر تو و بر روح و جسمت از خدا برای خواسته من دعا کن ....
البته این هم کاملا واضح هست که همواره همه دعاها حتی اونها که به این شکل بیان بشه به استجابت نخواهد رسید...

سبحان الله
اگه از قرآن بخواهید که هیچ دلیلی برای اینکه حاجت رو از بنده بخوایم نیست...یعنی توسل غلطی که موجود هست که دستمان رو بالا بگیریم و از بنده بخوایم یا فکر کنیم فلان بنده حاجت میده این هیچ جای قرآن نیست...

مفتقر;521959 نوشت:

سلام علیکم
نتیجه قانع کننده داره اگر گوش شنوایی وجود داشته باشه قبل از اینکه وارد بحث بشم میخوام یه نکته ای رو به دوست عزیزم
muiacir تذکر بدم و اون این هست که این جمله شما مبنی بر عدم سازگاری ارکان تشیع و عقل توهین هست به یک مذهب.
بنده هم می تونم راحت بگم شما اگر تا به حال قرآن خونده بودید و با منطق وحی اشنایی داشتید انقدر سریع جبهه گیری نمی کردید. پس یا از عزیزان مسیحی هستید یا یهودی و در خوشبینانه ترین حالت شاید از عزیزان اهل تسنن باشید. اگر دوست دارید تا من هم هزار تا رکن مذهب شما رو که نه فقط با عقل بلکه با شرع و ... ناسازگار هست رو به رختون بکشم... البته باید اول بدونم شما از کدام مذهب هستید.

همواره استدالال هایی که توسط عزیزان در مقابل توحیدی که شیعیان قبول دارند موجب خنده ماها میشه البته ...
گفته های بنده توجیه نیست، جماعت کفار هم می دونند که دنیا بر پایه علت و معلول بنیان شده شیعیان هم نگفتند ما فنی به نام توسل بلدیم که خارج از علت و معلول بودن کار میکنه ...

اگر شما از عزیزان اهل تسنن باشید ما می دونیم که یکی از ارکان دین شما این هست که حضرت رسول (ص) از یه ادم عادی هم نعوذبالله پائین تر هست و بود و نبودش هم در همین حدی که کتابی نازل شد بر ایشون کافی هست. پس در نظر شما دعای حضرت و دعای خود شخص هیچ تفاوتی نمیکنه... چون در بعضی جاها از دید مذهب شما گناهانی داشته که از یک بشر عادی هم سر نزده...
ما پناه میبریم بر خدا از تفکر شما ... و بیزاری خودمون رو از این فکر اعلام میکنیم.
شما باز خدا رو یه چیزی در نظر گرفتید و حضرت رو هم به عنوان برادر خدا چیز دیگری اما فکر میکنم با شما نمیشه راجع به این صحبت کرد که عالم مظهر وجود خدا هست و پیامبر هم مظهر رحمانیت و رحیمیت هست.
اما من یه استدلال می کنم از مصحف شریف قرآن همواره در استدلال های خودش نشون داده در صورتی که پیامبری و یا ولی از اولیا خدا دعا کنه تحت اثر نزدیک بودن به خدا به استجابت نزدیک هست. در قضیه بنی اسرائیل بعد از مردن همراهان بنی اسرائیل زنده شدن این ها توسط دعای موسی انجام میشه بلاهای فرعون توسط موسی ایجاد میشه حتی شکافتن دریا توسط عصای موسی انجام میشه خدا مگر خودش وقت آزاد نداره تو اون شرایط دریا رو بشکافه؟ از دید شما حتما عصا باعث پارتی بازی شده؟؟؟؟؟؟
در سوره یوسف ایه 93 از زبان یوسف (ع) بیان میکنه این پیراهن مرا ببرید و بر روی چشم پدر بیفکنید. پس یعقوب به واسطه پیراهن یوسف بینا شد... حتما شما اگر اونجا بودید همینطور میخواستید پیراهن پیامبری رو مسخره کنید که مایه پارتی بازی شده؟؟؟

چیزی در ذهن شیعیان شکل نگرفته ، باب الحوائج به کسی از اولیا اطلاق میشه که مستجاب الدعوه شده اما باز هم از دید شما خدا یه کسی هست که در مقابلش پیامبری و مردمی و خلقی هم وجود داره باز بر میگردیم به جواب اول بنده. که از دید مذهب شما تقرب شما به خدا از پیامبر بالاتر هست.


یکی از اسباب پیدا کردن تواضع برای مومنین ، یکی از اسبابی که ادم می تونه خودش رو جلوی خدا کوچک بدونه ، یکی از اسبابی که ادم به لطف خدا به بعضی ها پی میبره و ازین لطف می فهمه که خدا به بعضی ها به خاطر شرایط روحی و معنویشون نگاه ویژه داره این هست که بین خودش و خدا پیامبری رو واسطه کنه... این برداشت از حدیثی گرفته شده که حتما به شما نرسیده .... حدیثی از حضرت رسول این ایه رو معنی کرده .... البته شاید فهم شما از آیه با فهم کسی که آیه بر شخص خودش نازل شده تفاوت کنه...
در همه ی امت ها پیامبران دارای فضائل روحی و معنوی بودند و در اطرافشون اتفاقات روحانی و معجزه می افتاد، خدا همواره دوست داشت مردم اقرار به بزرگ بودن فرستاده هاش کنند و بدونند که پیامبرانش در تقرب ویژه ای به خدا هستند. هیچ ایرادی نداره که ادم خودش دعا کنه این مثل این میمونه که شما برید وسط بیابون بگید خدا که مکان نداره همینجا نماز میخونم چه فرقی داره با نماز در مکه جلوی کعبه ؟ خدا تاثیر ویژه رو در بعضی مکان ها قرار داد خدا تاثیر ویژه رو در بعضی اشخاص قرار داد..
اینکه شما خودتون دعا کنید هیچ ایرادی نداره اما اینکه پیامبری رو واسطه دعا کنید و به پیامبر بگید سلام خدا بر تو و بر روح و جسمت از خدا برای خواسته من دعا کن ....
البته این هم کاملا واضح هست که همواره همه دعاها حتی اونها که به این شکل بیان بشه به استجابت نخواهد رسید...

سلام عزیز
ماشالله شما خیلی توضیح دادید اما متاسفانه هیچ کدوم برای بنده قابل قبول نبود.بیشتر شبیه توجیه غیر عقلی با استفاده از بازی با کلمات بود(البته ناراحت نشوید).
به قول دوست عزیزمون جناب عالم مقدس ملکوت :
توسل یعنی من دعا میکنم ، میرم امام رضا و میگم تو هم برام دعا کن.
نه اینکه برم امام رضا بگم برای من از خدا بخواه مریضیم خوب بشه.
توی آیین بودا و هندو و .... هم داریم که طرف میره پیش مقدس خودش(عین رفتن ما مثلا پیش اما رضا)و دعا میکنه و جواب میگیره!!! حتما شما اسم این رو هم میذارین توسل؟ اگر اسمش رو نمیذارین توسل به نظرتون پس چجوری دعاش مستجاب شده؟
اتفاقا اینقدر این مذاهب غیر الهی به توسل معتقدند که من از یکی از خودشون شنیدم میگفت بچم خوب نمیشد همچین که رفتم مزار بزرگمون و ازش خواستم بچم خوب شد.
ای بابا....مسلمونا نکنین این کارا رو

muiacir;522000 نوشت:
به قول دوست عزیزمون جناب عالم مقدس ملکوت :
توسل یعنی من دعا میکنم ، میرم امام رضا و میگم تو هم برام دعا کن.

سبحان الله
بله اصل توسل که در قرآن نیز آمده چنین است...اما گوش شنوایی نیست دوست من....من و آقای عالم مقدس ملکوت خیلی وقته نمیتونیم حالی کسی کنیم اینو چون خودشونو به خواب زدند

muiacir; نوشت:
نه اینکه برم امام رضا بگم برای من از خدا بخواه مریضیم خوب بشه.
توی آیین بودا و هندو و .... هم داریم که طرف میره پیش مقدس خودش(عین رفتن ما مثلا پیش اما رضا)و دعا میکنه و جواب میگیره!!! حتما شما اسم این رو هم میذارین توسل؟ اگر اسمش رو نمیذارین توسل به نظرتون پس چجوری دعاش مستجاب شده؟
اتفاقا اینقدر این مذاهب غیر الهی به توسل معتقدند که من از یکی از خودشون شنیدم میگفت بچم خوب نمیشد همچین که رفتم مزار بزرگمون و ازش خواستم بچم خوب شد.
ای بابا....مسلمونا نکنین این کارا رو

با سلام

توسّل به اولياى الهى به معناى مستقل دانستن آنها در تأثير و رفع مشکلات نيست; بلکه از آنها به سبب آبرومندى و بندگى شايسته نزد خداوند، مى خواهيم تا از خداوند طلب کنند مثلا مشکل ما را مرتفع سازد و يا گناهان ما را بيامرزد و گاه از خود آنان مى خواهيم باذن الله و با اجازه تکوينى پروردگار مشکلى را از ما مرتفع سازد، امّا آنچه که نادرست است آن است که کسى آنها را مستقل در تأثير و تصرّف بداند و اولياى الهى را در عرض پروردگار رافع مشکلات و برآوردنده حاجات بدون کمک خواستن از خداوند بشمارد.

هر فرد مسلمان زمانى مى تواند وليّى از اولياى الهى را واسطه قرار دهد و يا از وى در دشوارى ها کمک بخواهد که خداوند چنين اذنى را بدهد، وگرنه نمى شود کمک خواست. در واقع مشروعيّت اين عمل، متوقّف بر اذن خداوند است.
در قرآن کريم درباره حضرت عيسى(عليه السلام) آمده است که آن حضرت با اذن الهى مشکلاتى را مرتفع مى ساخت، بيمارانى را شفا مى داد و حتى مردگانى را زنده مى کرد.
در آيه 110 سوره مائده خداوند خطاب به حضرت عيسى(عليه السلام)مى فرمايد: (وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ کَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَکُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَتُبْرِءُ الاَْکْمَهَ وَالاَْبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي); و با اذن من، از گِل چيزى به صورت پرنده مى ساختى و در آن مى دميدى و به اذن من پرنده اى مى شد و کور مادرزاد ومبتلا به بيمارى پيسى را به اذن من شفا مى دادىومردگان را به اذن من زنده مى کردى»

با اين اذن الهى، آن حضرت اعلام مى کند که من با اذن خداوند اين امور را انجام مى دهم. در آيه 49 سوره آل عمران از زبان آن حضرت مى خوانيم: «(أَنِّى قَدْ جِئْتُکُمْ بِآيَة مِّنْ رَبِّکُمْ أَنِّى أَخْلُقُ لَکُمْ مِّنَ الطِّينِ کَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَکُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللهِ وَأُبْرِءُ الاَْکْمَهَ وَالاَْبْرَصَ وَأُحْىِ الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللهِ وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِکُم ); من نشانه اى از طرف پروردگار شما برايتان آورده ام; من از گل چيزى به شکل پرنده مى سازم، سپس در آن مى دمم و به اذن خدا، پرنده اى مى گردد و به اذن خدا، کور مادر زاد و مبتلا به بيمارى پيسى را بهبودى مى بخشم، و مردگان را به اذن خدا زنده مى کنم و به شما خبر مى دهم از آنچه مى خوريد وآنچه را در خانه هاى خود ذخيره مى کنيد».

اگر کارى شرعاً مجاز نباشد و شرک باشد، حتّى يک مورد آن نيز نبايد جايز باشد! زيرا عدم جواز شرک براى خداوند استثناء بردار نيست. در نتيجه، اگر کسى از اولياء و مقرّبان درگاه الهى بخواهد ـ با اذن پروردگار ـ مشکل وى را برطرف سازد، کار خلافى مرتکب نشده است.

خداوند به افرادى که گناه کرده اند مى گويد اگر نزد رسول خد(صلى الله عليه وآله) بروند و علاوه بر استغفار از گناهان خويش، از آن حضرت نيز بخواهند براى آنان استغفار کند خداوند آنها را مى بخشد. «(وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَّحِيم ); و اگر آنان، هنگامى که (با گناه و نافرمانى) به خود ستم مى کردند، به نزد تو مى آمدند و از خدا طلب آمرزش مى کردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مى کرد، خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند».

هر چند براى درخواست از خداوند ضرورتى به واسطه نيست; حضرت حق صداى ما را به راحتى مى شنود و در صورتى که مصلحت بداند حاجات ما را برآورده مى سازد; ولى خود خداوند، دستور داده و يا مجاز شمرده است که بنده او، صالحان و اولياى او را واسطه قرار دهد، و از آنها بخواهد برايش دعا کنند و از خداوند بخواهند حاجاتش را برآورده سازد.

توسّل به رسول خد(صلى الله عليه وآله) و اهل بيت
نه تنها شرک نيست، بلکه عين توحيد است; زيرا از ابعاد توحيد، توحيد در اطاعت و فرمانبرى خداوند است و کسى که به اولياى الهى متوسّل مى شود چون فرمان خدا را اطاعت مى کند، در حقيقت از خدا فرمانبردارى کرده است. متوسّل مؤمن مى داند که هر چه در اين عالم تحقّق مى آيد و هر جنبشى به وجود مى آيد، با اذن الهى و تحت نظر اوست.
توسّل به اولياى الهى نيز از اين قبيل است. ما به فرمان خدا براى بخشش گناهان به سراغ اولياى الهى مى رويم و براى رفع گرفتارى ها از آنان مى خواهيم براى ما دعا کنند و يا مشکل ما را مرتفع سازند، امّا مى دانيم همه آنها واسطه فيض و مجراى الطاف الهى اند امّا آن کس که رفع مشکل مى کند خداست، همانگونه که سيراب کننده ما خداست.
به بيان ديگر: گاهى خداوند شفاى ما را در داروى شفابخش قرار داده است و گاه در دعاى ولىّ خدا، امّا شفابخش واقعى خود اوست.


والسلام علی من اتبع الهدی

[=arial]سلام
1-در رابطه با ایه 35 سوره مائده (...وابتغوا الیه الوسیله ...) ، من ترجه این ایه رو که خوندم در پرانتز نوشته به وسیله ایمان و پیروی از اولیای حق به او توسل جویید ...
خوب ایا این پیروی از اولیای حق منظورش همون توسله؟ اگه اره که خوب هیچی ... اگه نه یعنی فقط ایمان و پیروی شرطه و توسل اشکال داره؟ هرچند دوستان در ایه های دیگه ای هم گفتن ولی این ایه رو میگم ..
2-اگه توسل اشکال داشته باشه که خوب یعنی نذر و دعا کردن دیگران برای ما و دعا کردن ما برای دیگران هم گناه داره ... مثلا در رابطه با دعا کردن خوب بازم داریم کسی رو میون خدمون و خدا واسطه قرار میدیم ... حالا تازه به نظر من توسل بهتره که در اینصورت ... چون اونموقع حداقل افرادی رو واسطه قرار میدیم که میدونیم اعمالشون مقبول درگاه خداست ... و در رابطه با نذر ... که اینم اشکال دار میشه و توحیدو زیر سوال میبره یعنی؟ من (نعوذ بالله) به خدا باج میدم تا حاجت منو روا کنه؟ یا خدا نیاز داره؟ که خدا از این صفات مبراست ...
3-یه موردی که اتفاقا همین امروز واسم سوال شده بود این بود که یه حدیث یا روایتی بود از اقا رسول ا... که میفرمودند:با زبانی دعا کنید که با ان گناه نکرده باشید ... ایا این میتونه شامل همون توسل به امامان هم بشه؟ علاوه بر دیگران چون در همین روایت داشت که شما با زبان خودتون گناه کردید نه با زبان دیگران ...
از طرفی این تناقض داره هم با نهج البلاغه نامه 31 ( بدان خدایی که گنج های اسمان و زمین در دست اوست ، به تو اجازه ی درخواست داده، و اجابت ان را به عهده گرفته است . تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند ، درخواست رحمت کنی تا ببخشاید ، و خداوند بین تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه پناه ببری ...) ... دقیقا کدوم حدیث داره اون یکی رو نفی میکنه؟ به علاوه اگه ایه 35 سوره مائده منظورش از وسیله همون توسل هم باشه ... پس این نامه ی نهج البلاغه منظورش چیه که صریحا داره اعلام میکنه خدا واسطه ای بین خودش و بنده اش قرار نداه ؟
4-راجب(توسل یعنی من دعا میکنم ، میرم امام رضا و میگم تو هم برام دعا کن.) راستش من هم مثل کارشناس بحث فکر میکنم مهم نیته ... اخه درگیر و دار دعا که دیگه کسی توجه نمیکنه به این جمله بندیا ... مهم اینه که من میدونم چه ائمه رو واسطه قرار بدم چه دیگران و چه مستقیم خودم دعا کنم در هر حالتی خداست که خواسته منو اجابت میکنه ...

بانوی برفی;522187 نوشت:
ز طرفی این تناقض داره هم با نهج البلاغه نامه 31 ( بدان خدایی که گنج های اسمان و زمین در دست اوست ، به تو اجازه ی درخواست داده، و اجابت ان را به عهده گرفته است . تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند ، درخواست رحمت کنی تا ببخشاید ، و خداوند بین تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه پناه ببری ...) ... دقیقا کدوم حدیث داره اون یکی رو نفی میکنه؟ به علاوه اگه ایه 35 سوره مائده منظورش از وسیله همون توسل هم باشه ... پس این نامه ی نهج البلاغه منظورش چیه که صریحا داره اعلام میکنه خدا واسطه ای بین خودش و بنده اش قرار نداه ؟

سبحان الله
بله خطبه کاملن صحیح است و هیچ تناقضی به قرآن ندارد که توضیح میدهم
راجع به آیه 35 مائده تفسیر علامه طباطبایی هست که میفرمایند:
" وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ"، و حقيقت وسيله به درگاه خدا مراعات راه خدا است، به اينكه اولا به احكام او علم پيدا كنى و در ثانى به بندگى او بپردازى، و ثالثا در جستجوى مكارم و عمل به مستحبات شريعت باشى و اين وسيله معنايى نظير معناى كلمه قربت را دارد
ترجمه الميزان، ج‏5، ص: 535
علی علیه السلام که قرآن ناطق هستند درباره ی وسیله در خطبه 110 نهج البلاغه میفرمایند:
إنّ أفْضل ما توسّل به الْمُتوسّلُون إلى الله سُبْحانهُ: الاْيمانُ به وبرسُوله، والْجهادُ في سبيله
برترين وسيله ‏اى كه متوسلان ميتوانند با آن بسوى خداوند تقرب جويند:«ايمان به او و پيامبر او»است،و همچنان‏«جهاد»در راه او.

SeYEd MohAMad;522258 نوشت:
سبحان الله
بله خطبه کاملن صحیح است و هیچ تناقضی به قرآن ندارد که توضیح میدهم
راجع به آیه 35 مائده تفسیر علامه طباطبایی هست که میفرمایند:
" وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ"، و حقيقت وسيله به درگاه خدا مراعات راه خدا است، به اينكه اولا به احكام او علم پيدا كنى و در ثانى به بندگى او بپردازى، و ثالثا در جستجوى مكارم و عمل به مستحبات شريعت باشى و اين وسيله معنايى نظير معناى كلمه قربت را دارد
ترجمه الميزان، ج‏5، ص: 535
علی علیه السلام که قرآن ناطق هستند درباره ی وسیله در خطبه 110 نهج البلاغه میفرمایند:
إنّ أفْضل ما توسّل به الْمُتوسّلُون إلى الله سُبْحانهُ: الاْيمانُ به وبرسُوله، والْجهادُ في سبيله
برترين وسيله ‏اى كه متوسلان ميتوانند با آن بسوى خداوند تقرب جويند:«ايمان به او و پيامبر او»است،و همچنان‏«جهاد»در راه او.

[=arial]ممنون ... ولی جواب من نبود ...دوستان برخی عرض میکنند توسل جایز و درسته و منافاتی هم با توحید ندارد ... خودمم نمیگم منافاتی با توحید داره ... ولی واقعا وقتی چنین چیزی در نهج البلاغه هست ... که صریحا اعلام میکنه خدا واسطه ای قرار نداده بین خودش و بنده اش تا فاصله ایجاد کند ... منظورش چیه ؟ یعنی درستش اینه که بدون توسل و واسطه با خدا حرف بزنیم؟

بانوی برفی;522348 نوشت:
[=arial]ممنون ... ولی جواب من نبود ...دوستان برخی عرض میکنند توسل جایز و درسته و منافاتی هم با توحید ندارد ... خودمم نمیگم منافاتی با توحید داره ... ولی واقعا وقتی چنین چیزی در نهج البلاغه هست ... که صریحا اعلام میکنه خدا واسطه ای قرار نداده بین خودش و بنده اش تا فاصله ایجاد کند ... منظورش چیه ؟ یعنی درستش اینه که بدون توسل و واسطه با خدا حرف بزنیم؟

[=microsoft sans serif]سلام
در ابتدا معنای توسل رو بیان میکنیم تا به جواب سوال شما ختم بشه انشاالله...
توسل به معناى استفاده از چيزى براى تقرّب به ديگرى است و توسل به پروردگار نيز به معناى استفاده از امورى مشروع براى تقرب به پروردگار است که با انجام کارهاى نيک به او تقرب مى جوييم.
اما توسل به اولياى الهى به معناى شفيع قرار دادن آنها نزد خداست،
خداوند در سوره‌ی مائده بعد اينکه مؤمنين را به تقوي سفارش مي کند آنها را به اخذ وسيله ارجاء مي دهد و لذا اخذ توسل مسئله ایست که مشروعیت خود را از خود قرآن می­گیرد

پس جواب سوال شما که فرمودید:
یعنی درستش اینه که بدون توسل و واسطه با خدا حرف بزنیم؟
این پاسخ را خواهد داشت که خود خدا این سفارش را در قران کریم برای مومنین بیان کرده است...

[=microsoft sans serif]در خواست کمک از يکديگر و دراز کردن دست نیاز به سوی هم، یکی از عادات جاری بشر در پیشبرد امور جاری زندگی و جبران کننده‌ی بسیاری از کاستی­ها و ناتوانای وی است. سنت الهی بر این قرار گرفته است که این قاعده‌ی عام، در امور معنوي نيز نیز جاری بوده و بندگان برای رسیدن به فیوضات الهی و بهره­مند شدن از عنایات الهی در استجابت دعاها و بخشش گناهان، به این قانون عام تمسک جسته و از مقام و جلالت انسان­های مقرب درگاه الهی مدد جویند.

[=microsoft sans serif] اما با ابن وجود و علی رغم تصریح قرآن کریم به جواز این امر و وجود شواهد متعدد قرآنی بر انجام این کار توسط برگزیدان الهی، به علت سوء فهم و قصور اندیشه، این آموزه‌ی ناب به زیر سؤال رفته و تفسیری سخیف و غیر واقعی از آن ارائه می­گردد؛ تا تاجائیکه این مسئله مهم که می­توان زمنیه­ساز تقرب هر بیشتر بندگان به پررودرگار را فراهم سازد، در حد شرک به خدا قلمداد شده و به شدت نفی می­شود.
توسل ممکن است به عبارات مختلفی بیان شده و تحقق يابد از جمله:من پيامبر را وسيله، واسطه و يا شفيع به درگاه خداوند قرار مي دهم، خدايا به احترام پيامبر يا به منزلتي که نزد تو داراست، حاجتم را از تو مسئلت دارم .تو را به پيامبر قسم و يا به جان پيامبر سوگند حاجتم را بدهيد.ولی باید توجه داشت که هر3 مورد به يک چيز بر مي گردند، و حقیقت آن همین است که پيامبر را به علت احترام و منزلت و مکاني که نزد خدا دارد، ايشان را ميان خود و خدا واسطه و وسيله قرار داده می­شود

muiacir;522000 نوشت:
ماشالله شما خیلی توضیح دادید اما متاسفانه هیچ کدوم برای بنده قابل قبول نبود.بیشتر شبیه توجیه غیر عقلی با استفاده از بازی با کلمات بود(البته ناراحت نشوید).

من ناراحت نمیشم اما من از قران خدا نشان اوردم که پیراهن پیامبری چشم پیامبری رو شفا داد ...

شما به این میگید بازی با کلمات پس از دید شما قران یه سری کلمه بازی هست. اف به شما ....

اگر شما قران رو قبول ندارید جایی برای بحث نیست.

SeYEd MohAMad;521980 نوشت:
اگه از قرآن بخواهید که هیچ دلیلی برای اینکه حاجت رو از بنده بخوایم نیست...یعنی توسل غلطی که موجود هست که دستمان رو بالا بگیریم و از بنده بخوایم یا فکر کنیم فلان بنده حاجت میده این هیچ جای قرآن نیست...

کابر SeYEd MohAMad شما اگر قران رو دیده بودید باید این موارد رو هم میدید یا قران شما سوره کم داره یا اهل نصرا و یهود هستید و قران رو کامل نخوندید
از یعقوب خواستند که براشون دعا کنه، تو دعاهای شیعیان هیچ وقت به امام معصوم نمیگیم تو ما رو ببخش میگیم تو از خدای خودت برای ما بخشش رو بخواه ...
اما انگار شما با قران اشنایی ندارید موسی به خضر میگه اون علم غیبی رو به من بده ، سلیمان به کنار دستیش میگه کی می تونه تخت بلقیس رو برام بیاره تو هر دو مورد هم کار یه کار معمولی نیست مثل نانوایی رفتن نیست چرا اینها از خدا نمیخواند؟ چرا موسی از خدا علم نمیخواد به اون بنده خدا میگه علم بهم یاد بده؟ علمی که موسی دنبالش بود یه علم معمول نبود که بگید علت و معلول هست ، اوردن تخت بلقیس یه کار معمول نبود که بگید علت و معلول هست چرا پیامبر خدا بلد نبود از خدا بخواده اما شما کاسه از اش داغ تر ها خدا رو بهتر می شناسید؟

نمی دونم چرا شم سعی دارید چیزی به شیعیان ببندید که در شیعیان نیست لطفا مذهبتون رو بگید تا ما بدونیم با چه فرقه ای داریم احتجاج میکنیم.

این قرانی که دست ما هست داره این همه متضاد با منطق شما صحبت میکنه ، قران رو قبول دارید؟ اگر قبول ندارید من خودم رو خسته نکنم اینجا؟

از جواب سوال من عاجر می مونید میگید بازی میکنی با کلمات، این قران خدا هست که دارید بهش جسارت میکنید....

*گوهــر*;522141 نوشت:

خداوند به افرادى که گناه کرده اند مى گويد اگر نزد رسول خد(صلى الله عليه وآله) بروند و علاوه بر استغفار از گناهان خويش، از آن حضرت نيز بخواهند براى آنان استغفار کند خداوند آنها را مى بخشد. «(وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَّحِيم ); و اگر آنان، هنگامى که (با گناه و نافرمانى) به خود ستم مى کردند، به نزد تو مى آمدند و از خدا طلب آمرزش مى کردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مى کرد، خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند».

تشکر از شما دوست عزیز
والا من هم منظورم از توسل رو همین تیکه که براتون نقل کردم رو گفتم و چیز دیگری نگفتم
اما بنده موارد زیر رو غلط میدونم.
1 - واژه هایی مثل " باب الحواءج"
2 - بالابردن دست و مثلا گفتن "یا زهرا"
3 - اینکه ما خودمون رو کلی توی شبای محرم اذیت کنیم که امام حسین برامون دعا کنه..خوب این چه کاریه؟خیلی راحت ازش بخوایم که همراه ما ایشون هم دعا کنند.
و چندتا نکته رو هم عرض کنم که مواردی که عیسی انجام میداده جزء موارد معجزه بوده و اینکه ازش توسل رو برداشت کنیم یکم غلطه

muiacir;522393 نوشت:
تشکر از شما دوست عزیز
والا من هم منظورم از توسل رو همین تیکه که براتون نقل کردم رو گفتم و چیز دیگری نگفتم
اما بنده موارد زیر رو غلط میدونم.
1 - واژه هایی مثل " باب الحواءج"
2 - بالابردن دست و مثلا گفتن "یا زهرا"
3 - اینکه ما خودمون رو کلی توی شبای محرم اذیت کنیم که امام حسین برامون دعا کنه..خوب این چه کاریه؟خیلی راحت ازش بخوایم که همراه ما ایشون هم دعا کنند.
و چندتا نکته رو هم عرض کنم که مواردی که عیسی انجام میداده جزء موارد معجزه بوده و اینکه ازش توسل رو برداشت کنیم یکم غلطه

[=microsoft sans serif]با سلام
1. در مورد باب الحوائج:

باب الحوائج، یعنی درب حاجت ها، و نه درب اجابت حاجت ها. در واقع همون برآورده کردن حاجت ها به اذن خداست.
پیامبران و ائمه و صلحا و شهدا قاضی الحاجات نیستند، ولی این بزرگواران به جهت قربی که نزد خدا دارند، اگر ما خدا را به حق اینان بخوانیم و از خدا حاجت بخواهیم و یا از روح بلند این بزرگواران بخواهیم که برای ما دعا کنند و از خدا بخواهند حاجات ما روا شود، ممکن است و اشکالی ندارد.
همه این موارد به اذن خداوند متعال است و هیچ کسی در عرض خداوند متعال کوچکترین استقلالی از خود ندارد.

2. این مورد هم مشابه پست های گذشته هست... ما دست به آسمان بلند کرده و یازهرا میگوییم نه ازین جهت است که از حضرت زهرا طلب حاجت کنیم بلکه حضرت زهرا که آبرومند درگاه خداوندی است را واسطه قرار داده و به وسیله این بزرگوار، از خدا طلب حاجت میکنیم...

3. ((( اینکه ما خودمون رو کلی توی شبای محرم اذیت کنیم که امام حسین برامون دعا کنه..خوب این چه کاریه؟خیلی راحت ازش بخوایم که همراه ما ایشون هم دعا کنند.)))!!!!!!!
من متوجه این منظور شما نشدم؟؟؟ مگر ما خلاف این را عرض کردیم؟ مگر ما حاجات خود را از امام حسین طلب میکنیم؟

اما در مورد حضرت عیسی علیه السلام :
اولیاى خداوند با اذن او قدرت تصرف و تغییر در نظام آفرینش را دارند. «انفخ فیه فیكون طیراً باذن اللّه»
آیا باز هم در این موضع باقی هستید که برداشت توسل ار معجزات یکم غلطه؟؟؟!!!

مفتقر;522382 نوشت:
کابر SeYEd MohAMad شما اگر قران رو دیده بودید باید این موارد رو هم میدید یا قران شما سوره کم داره یا اهل نصرا و یهود هستید و قران رو کامل نخوندید
از یعقوب خواستند که براشون دعا کنه، تو دعاهای شیعیان هیچ وقت به امام معصوم نمیگیم تو ما رو ببخش میگیم تو از خدای خودت برای ما بخشش رو بخواه ...
اما انگار شما با قران اشنایی ندارید موسی به خضر میگه اون علم غیبی رو به من بده ، سلیمان به کنار دستیش میگه کی می تونه تخت بلقیس رو برام بیاره تو هر دو مورد هم کار یه کار معمولی نیست مثل نانوایی رفتن نیست چرا اینها از خدا نمیخواند؟ چرا موسی از خدا علم نمیخواد به اون بنده خدا میگه علم بهم یاد بده؟ علمی که موسی دنبالش بود یه علم معمول نبود که بگید علت و معلول هست ، اوردن تخت بلقیس یه کار معمول نبود که بگید علت و معلول هست چرا پیامبر خدا بلد نبود از خدا بخواده اما شما کاسه از اش داغ تر ها خدا رو بهتر می شناسید؟

نمی دونم چرا شم سعی دارید چیزی به شیعیان ببندید که در شیعیان نیست لطفا مذهبتون رو بگید تا ما بدونیم با چه فرقه ای داریم احتجاج میکنیم.

این قرانی که دست ما هست داره این همه متضاد با منطق شما صحبت میکنه ، قران رو قبول دارید؟ اگر قبول ندارید من خودم رو خسته نکنم اینجا؟

از جواب سوال من عاجر می مونید میگید بازی میکنی با کلمات، این قران خدا هست که دارید بهش جسارت میکنید....


سبحان الله
دوست من تعجبی نداره مثل بقیه دوستان تهمت ببندید به نظر میخالفتون...شما اون سبحان الله اول پست من رو ندیدید میخواید حقایق قرآن رو بینید؟
درسته اما به من بگید کجای قرآن گفته حاجت رو از بنده بخواه؟ این جا که فقط خواسته یعقوب ع براشون دعا کنه.این فرزندان یعقوب گفتند که نزد خدا برا ما دعا کن که توسل صحیح اینه اما جایی از قرآن رفته که بگن ای بنده تو به ما حاجت بده؟گفتن یا یعقوب یا یعقوب من مشکلم دست توئه حل کن؟سلامتی رو به من برگردون و اینا؟ماجرای سلیمان چه ربطی داشت به شفا خواستن و حاجت طلبیدن؟ اتفاقن من قرآن رو کامل تر از شما خوندم و میگم خدا گفته مرا بخوانید تا اجابت کتم شما را...گفته کسانی که جز الله میخوانید بندگانی هستند از جنس خودتان. هیچ جای منطق من متضاد با قرآن نبود ولی منطق شما بود و محض اطلاعتون من نگفتم با کلمات بازی میکنید حرف تو دهن مردم نزارید.

با احترام به همه دوستان عزیز من که جواب ها رو خوندم (موافق و مخالف) به جای اینکه سوالم برام روشن تر بشه بدتر گیج تر شدم !!!
نمیگم شکی برام پیش اومد ها اما یکم گیج شدم ... لطفا این بحث رو تا رسیدن به یه نقطه اشتراک ادامه بدید

فرشاد فردی;522518 نوشت:
با احترام به همه دوستان عزیز من که جواب ها رو خوندم (موافق و مخالف) به جای اینکه سوالم برام روشن تر بشه بدتر گیج تر شدم !!!
نمیگم شکی برام پیش اومد ها اما یکم گیج شدم ... لطفا این بحث رو تا رسیدن به یه نقطه اشتراک ادامه بدید

بنام خدا

لطفا برای درک موضوع توسل و شفاعت به وبلاگ زیر سر یزنید
http://messageofgod.blogfa.com

سپاس از لطفتون جناب اسد :Gol:

SeYEd MohAMad;522480 نوشت:
اینا؟ماجرای سلیمان چه ربطی داشت به شفا خواستن و حاجت طلبیدن؟

شما میگید هر کس از کسی خواسته داشته باشه مشرک هست بعد ما که جواب میدیم پیامبر خدا سلیمان خواسته ش رو از بنده ی داشته میگید چه ربطی داره به حاجت خواستن؟!!!!!

حقیر خسته شدم از اینکه یه ماجرایی رو صدبار نقل کنم و شما جواب ندید باز حرف خودتون رو بزنید ....

برای باز هزارم می نویسم چرا یوسف پیامبر خدا عارف نبود به شفا خواستن از خدا و دعا کردن برای شفا از خدا ؟ چرا یعقوب خودش دعا نکرد من چشمم کور شده خدا شفا بده؟

شما که انقدر قرآن خون هستید بگید ...

مگر نمیگید که آشنا به منطق قران هستید خواهش میکنم جواب این سوال رو که برای هزار بار من اینجا مطرح کردم بدید شما که عارف به کلام خدا هستید؟

مفتقر;523673 نوشت:
شما میگید هر کس از کسی خواسته داشته باشه مشرک هست بعد ما که جواب میدیم پیامبر خدا سلیمان خواسته ش رو از بنده ی داشته میگید چه ربطی داره به حاجت خواستن؟!!!!!

حقیر خسته شدم از اینکه یه ماجرایی رو صدبار نقل کنم و شما جواب ندید باز حرف خودتون رو بزنید ....

برای باز هزارم می نویسم چرا یوسف پیامبر خدا عارف نبود به شفا خواستن از خدا و دعا کردن برای شفا از خدا ؟ چرا یعقوب خودش دعا نکرد من چشمم کور شده خدا شفا بده؟

شما که انقدر قرآن خون هستید بگید ...

مگر نمیگید که آشنا به منطق قران هستید خواهش میکنم جواب این سوال رو که برای هزار بار من اینجا مطرح کردم بدید شما که عارف به کلام خدا هستید؟


سبحان الله
شما مگه جواب منو دادید؟سلیمان به آصف گفت آصف من مریضم سلامتی من دست توست؟یعقوب به یوسف گفت من کورم شفای من دست توست؟شما اونجا بودی که فهمیدی یعقوب دعا نکرد؟ ...حرف من رو تحریف نکنید من گفتم حاجت خواستن نه هر خواسته ای!
بنده هم گفتم حاجت خواستن از بنده و این که از بنده بخوای برات دعا کنه رو مقوله ی جدا از همه!
شما فرزندان یعقوب رو مثال زدید و من هم سوالی پرسیدم که هنوز جوابمو ندادید جواب سوالات من رو بدید بعد سوال بپرسید و ادعای باطل که هزار بار سوال میپرسید...یه پست بیشتر نگذاشتید و سه صفر جلوش گذاشتید و کردید هزار بار؟؟یوسف یه بار از بنده حاجت خواست و اون هم درخواست آزادی کرد وقتی در زندان مصر زندانی بود! عقوبتش رو دید و چند سال بعدش هم تو زندان موند و توبه کرد. کلام خدا میگه من از رگ گردن به تو نزدیکترم.. میگه من به شما نزدیکم پس مرا بخوانید تا شما رو اجابت کنم. میگه جز خدا کسی نیست که صدای درمانده رو پاسخگو باشه..میگه شفا فقط در دست خداست میگه جز خدا نباید خواند

چرا به سمت کعبه نماز میخوانیم ؟ مگر خدا داخل کعبه است . خیر . خدا گفته ما هم انطرف نماز میخوانیم
خدا گفته در قرآن راه پیغمبر رو بروید . پیغمبر هم فرموده شفاعت

برادران عزیز این بحث توسل در تاپیک دیگر مفصل انجام شده.لطفا اینجا ادامه ندهید

فرشاد فردی;522518 نوشت:
با احترام به همه دوستان عزیز من که جواب ها رو خوندم (موافق و مخالف) به جای اینکه سوالم برام روشن تر بشه بدتر گیج تر شدم !!!
نمیگم شکی برام پیش اومد ها اما یکم گیج شدم ... لطفا این بحث رو تا رسیدن به یه نقطه اشتراک ادامه بدید

با سلام و عرض ادب

1) نکته ای که دوستان باید بدان توجه داشته باشند آن است که ما از دو دیدگاه می توانیم به مساله ی توسل نگاه بیندازیم:

الف) جهت درون دینی:
که در این دیدگاه ما بر اساس متون مورد پذیرش خود(قرآن و سنت) مساله ی توسل را بررسی می نمائیم. بدیهی است کسی که با توجه به این دیدگاه، مساله ی توسل را زیر سوال می برد نمی تواند ادله ی مورد قبول فریقین را نادیده گرفته و تنها از منظر خویش به مساله توسل توجه داشته باشد.

ب) جهت برون دینی:
در این دیدگاه صرفا آنچه مورد توجه قرار می گیرد تبیین مساله از دیدگاه عقلی آن خواهد بود. مثلا با توجه به این دیدگاه ابعاد توحید و شرک از دیدگاه عقل مورد بررسی دقیق قرار گرفته و حدود و محدوده ی توحید و شرک از شرک جلی تا خفی مورد بررسی قرار می گیرد.(که البته حدود شرک خفی از مباحث علم اخلاق خواهد بود).

با توجه به مطالب فوق سخن ما با مخالفین توسل در مسیر صحیحی قرار می گیرد و نتیجه بخش بودن آن زودتر خواهد بود.

2) از آنجا که اکثر مخالفین توسل، از دیدگاه اول به مساله پرداخته اند می گوئیم: بر اساس این دیدگاه: الف: اصل توسل مورد اتفاق جمیع امت اسلامی است؛ و اختلاف موجود تنها در حول چهار محور می باشد:

1. توسل به ذات؛
2. توسل به دعا و شفاعت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بعد از حیات برزخی.
3. توسل به حق؛
4. توسل به جاه و آبر؛

ابن تیمیه که حیات وهابیت مرهون کتب وی می باشد، در کتاب: «قاعدة جلیلة فی التوسل والوسیلة»، در بیان اقسام توسل مورد اختلاف به مورد اول و دوم اشاره می نماید؛ اما در دلیل منع این دو نوع از توسل بیان می دارد که مورد اول توسط صحابه صورت نگرفته؛ بنابراین محور منع از دیدگاه وی بر اساس بدعی بودن آن خواهد بود. و در بیان منع از قسم دوم می گوید چنین عملی بدعت است، و سبب و وسیله ای برای تحقق شرک می باشد؛ زیرا بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ممکن است مردم به تدریج گرایش به پرستش آن حضرت بنمایند؟!

ب: با نگاهی دیگر به ادله ی وهابیون مشاهده می گردد که آنان علاوه از گریز از روایات توسل؛ بیشترین همت خویش را در استفاده ی از آیات قرآن قرار داده اند؛ و با تمسک به آیاتی که در مورد «پرستش» بکار رفته عمل مسلمانان را شرک آمیز تلقی می نمایند؛ در حالی که : اگر بر فرض، استفاده ی آنان از آیات قرآن نیز بجا و صحیح بوده باشد، براساس مبنای مورد پذیرش امت اسلامی، متهم نمودن عملی به شرک تنها زمانی صحیح خواهد بود که شرک آمیز بودن عمل مورد اتفاق فریقین بوده باشد و مساله مورد اختلاف نبوده باشد؛ زیرا لازمه چنین عملی آن خواهد بود که نسبت شرک و تکفیر در میان مسلمانان شیوع یابد و هر کس بر اساس دیدگاه خود مهر شرک و یا کفر را به پیشانی مخالف خود بزند؛ که چنین امری جز رواج هرج و مرج امر دیگری را بدنبال نخواهد داشت.

ج: نکته ای که معمولا مورد غفلت واقع می گردد، تصور آن است که اعتقاد به توسل تنها منحصر به عقاید شیعه است؟! واین در حالی که اعتقاد به توسل به انسانهای صالح، امری مسلم میان اهل سنت بوده؛ لذا بیشترین کتابهای رد بر وهابیت را نیز خود اهل سنت به نگارش در آورده اند.

د. در پایان از دوستان گرامی ای که مخالف بحث توسل می باشند تقاضا دارم که دلیل بر منع را تنها بر اساس دو محور بحث که عرض شد و با ارائه ی دلیل بیان فرمایند.

موفق باشید.

موضوع قفل شده است