جمع بندی آیا خداوند در آن واحد هم ناراحت است هم خوشحال؟ مگر جمع متناقضین بی معنی نیست؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا خداوند در آن واحد هم ناراحت است هم خوشحال؟ مگر جمع متناقضین بی معنی نیست؟

بسم الله العالم العلیم....با سلام....می دانیم خداوند از اعمال بد انسان غضبناک و خشمگین و ناراحت می شود و از اعمال خوب انسان شاد و رضایتمند می شود.... از طرفی می دانیم جمع متناقض ها با هم بی معنی است.....اما می دانیم اکنون در جهان میلیون ها نفر در حال شاد کردن خدا هستند با اعمال خوب و میلیون ها نفر در حال ناراحت کردن خدا هستند با اعمال بد..... پس چگونه خدا در آن ممکن هم شاد است هم ناراحت؟؟؟؟ مگر می شود یک جسم هم سفید باشد هم سیاه؟ یک فرد هم ناراحت باشد هم خوشحال؟

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد هادی

با سلام و عرض ادب و تقدیر و تشکر از بابت پرسش خوبتان

اولا: از دیدگاه علمای علم منطق در صورتی تناقض رخ می دهد که تمام هشت شرط در یک قضیه وجود داشته باشد، اگر یکی از شروط منتفی باشد اجتماع متناقضین نخواهد بود ، مثلا اگر گفته شود «انسان خندان است» و «شیر خندان نیست» در این دو قضیه تناقضی صورت نگرفته چون شرط «اتحاد در موضوع» منتفی است، (شیر و انسان موضوع قضیه هستند) حال چون رضا و غضب الهی مربوط به صفات افعالی خداوند است جمع بین رضا و غضب امکان پذیر خواهد بود.
برای مثال انسان نمی تواند در آنِ واحد در مورد یک نفر و در ارتباط با یک فعل او هم راضی باشد و هم ناراضی، اما می تواند نسبت به یک فعل وی راضی و نسبت به فعل دیگرش ناراضی باشد و یا امکان دارد نسبت به یک شخص راضی بوده و نسبت به شخص دیگر ناراضی باشد، چرا که اتحاد در موضوع ندارند.
خداوند هم ممکن است نسبت به یک فرد راضی باشد و نسبت به فرد دیگر ناراضی؛ در این جا هم چون موضوع واحد وجود ندارد تناقضی صورت نگرفته و رضا و غضب جع شدنی است.
به دو قضیه زیر توجه بفرمایید:
خداوند از ابن ملجم ناراضی است
خداوند از علی علیه السلام راضی است.
آیا دو قضیه فوق متناقض هستند؟ یقینا خیر چون موضوع قضیه واحد نیست لذا تناقضی هم در کار نخواهد بود خداوند نسبت به بندگان خوب خود راضی بوده و نسبت به بندگان گناهکار خود ناراضی است.

ثانیا: غضب یک حالت انفعال و تغییر پذیری در رفتار و کنش انسان است، یعنی فرد خشمگین و غضبناک از حالتی به حالت دیگر تغییر می کند. غضب حالتى است که براى رفع ناملایمات و انتقام عارض انسان می گردد اما آیا غضب در خداوند نیز به همین معنی است؟ اگر به همین معنی باشد مفهومش این است که «معاذ الله» ذات خداوند تغییر پذیر باشد!
غضب در مورد خداوند سبحان عبارت است از کیفر عذاب؛ شخصی در مورد آیه «وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوى» (81 /طاها) از امام باقر علیه السلام سوال کرد که منظور از غضب خدا چیست؟
حضرت در جواب ایشان فرمودند : غضب خدا همان عقاب الهی است ( که آثار گناهان خود شخص می باشد) و هرکس که بگوید خدا از حالتی به حالت دیگر تغییر کرده است صفت مخلوق را به خداوند نسبت داده است. (اصول کافی، ج1، ص110)
خداوند متعال می فرماید : «پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند،انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگونى در آفرينش الهى نيست؛ اين است آيين استوار؛ ولى اكثر مردم نمى‏دانند »( الروم : 30) و حضرت ابراهیم (ع) فرمود: « من روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمانها و زمين را آفريده؛ من در ايمان خود خالصم؛ و از مشركان نيستم» (الأنعام/79) و اگر کسی پشت به دین حقّ کند او در مسیر عکس مسیر فطرت و نظام تکوین گام برمی دارد. لذا هم در درون خود دچار تصادم و تضادّ است؛ هم عالم خلقت با او سر ناسازگاری دارد. لذا از درون و بیرون خود را تحت فشار می بیند. واین یعنی غضب خدا.
غضب و رضا در صفات فعلی باری تعالی متجلی می شود، و صفات فعلی خداوند مخلوقات هستند که هر کدام مظهری از صفات فعلی خداوند می باشند، علامه طباطبایی در این رابطه می فرمایند:
«و اما حب و بغضى كه به خداى تعالى نسبت داده مى‏شود، دو تا از صفات افعال است، و معانيى است خارج از ذات خدا و غير قائم به او. و معناى حب خداى تعالى نسبت به يكى از بندگان، اين است كه: رحمتش را بر او گسترده كند، و به سوى او بكشاند و بغض خداى تعالى نسبت به كسى اين است كه رحمتش را از او بازدارد و دور كند». (ترجمه تفسیر المیزان / ج 17 / ص 77)
بنابراین رضای خدا چیزی نیست جز رو به خدا بودن و از نور او بهره بردن و غضب خدا چیزی نیست جز پشت به خدا بودن و از نور او بی بهره گشتن.
نتیجه اینکه چون غضب و رضای پرودگار از صفات فعلی است و موضوع واحدی ندارد جمع متناقضین نخواهد بود.

هادی;516628 نوشت:
با سلام و عرض ادب و تقدیر و تشکر از بابت پرسش خوبتان
با سلام مجدد..اولا منظور من در آن واحد همزمان بود...حالا مثالی قوی تر بزنم: فرض کنید فردی در سمت راست من است و در دست راست من یک چاقو....وفردی در سمت چپ من است و در دست چپ من یک تکه نان تازه....فرد سمت چپی گرسنه است و دارد از گرسنگی می میرد و فرد سمت راستی هم فقیر است اما من بطور همزمان چاقور را به فرد سمت راست می زنم و نان را به گرسنه سمت چپ می دهم.... یعنی قتل عمد و گناه و در همان زمان کاملا همزمان با قتل عمد و طعام گرسنه کار نیکی و شری کردم و هر دو را باقصد خیر و شر در یک زمان انجام دادم..خب خدا اینجا در آن واحد هم از من ناراحت است هم شاد....چون واقعا کار بد و خوب را در آن واحد باهم انجام دادم....اما در مورد مطلب دوم پاسخ شما.....اگر صفات خشم و خوشحالی یعنی عذاب و پاداش در فعل برای ما توسط خدا....پس یعنی خدا یک وجود بی احساس است خودش؟ و فقط از روی افعال ما تشخیص می دهد که ما کار بدی کردیم و یا کار خوبی بعد به ازای کار ما عذاب کند یا پاداش دهد....با این گفته شما این برداشت می شود....من فکر نکنم درست باشه....خدا اگر ناراحت نشه و خوشحال نشه که هیچ حسی نداره....پس نعوذبالله نمی فهمه احساس در ما چیه؟ چون خودش در فعله فقط؟ خب هرچیزی که شبیه مخلوق باشه در خدا همون مخلوق نیست که...مثلا خدا وجود داره ما هم وجود داریم....ما بگیم نه خدا وجود نداره چون شبیه ما مخلوقات میشه....؟ اینم همین میشه دیگه...خدا ناراحت و خوشحال میشه اما چگونگیش رو مادرک نمی کنیم چون مثل ما نیست....نمی دونم...ولی فکر می کنم خدا واقعا ناراحت و شاد میشه و حس داره...یه تیکه سنگ هم حس داره خدا نداشته باشه؟......در ضمن با این مثال چاقو و نان ....بنظر من خدا می تواند همزمان متناقضین رو عملی کند.....هرنشدنی بنظر من در خدا شدنی است

بزرگوار الله تعالی تک بعدی نیست مثل سایر موجودات که جمعی در او وجود نداشته اشد ! همه این سوالات و کنجکاوی ها برای این است که درک ذات الله متعال برای انسان و سایر موجودات قابل هضم نیست ! این شادی و ناراحتی خدا هم اعتباری است و الا او نه شاد میشود نه ناراحت ! زیرا هیچ چیز نیست که او را شاد یا ناراحت کند و او بی نیاز از چیزی است که بخواهد او را شاد یا ناراحت کند !

بسمه تعالی
با سلام
من ابتدائا از استاد و کارشناس محترم تشکر می کنم جهت پست اولشون.
اما قسمت دوم برای افرادی مثل ما که به شکل فلسفی خدا رو نمی شناسیم و شاید بعضا ندونیم که صفات فعلی و ... دقیقا چی هستن ، بهتره مطلب اینطور عنوان نشه تا سردرگمی بیشتری بوجود نیاد.
اما در مورد " مثال قوی تر " دوستمون باید بگم که آیا شما همزمان کار خوب و کار بد رو باهم انجام دادی یا نه؟
اگه همزمان دو کار مثبت و منفی رو انجام دادی پس خدا هم همزمان می شه از کار خوب شما راضی و از کار بد شما ناراضی باشه .
به قول استاد اتحاد در موضوع وجود نداره تا اینکه تناقض رخ بده . همونطوری که اگه کسی از شما بپرسه بالاخره الان شما کار بدی کردی یا خوب ،
نمیشه که آدم همزمان هم بد بکنه هم خوب ؛ مطمئنا می گید " با این دستم کار خوب کردم و با اون دستم کار بد " پس با ذکر این تفاوت ،
می بینید که خودتون رو از تناقض نجات دادید ، در مورد خداوند هم دقیقا همینطوره ، نسبت به کار بد شما راضی و نسبت به کار بد شما ناراضی است و اصلا تناقضی با هم ندارند مگر اینکه توی ذهنتون خدا رو با چهره ی یه آدم در نظر بیارین و تصور کنین که چطور میشه همزمان هم بخنده هم اخم کنه !!!!! :khaneh:
این فرض هم مطمئنا در ذهن شما نیست !
اما در مورد جمله ی آخر که " هر نشدنی بنظر من در خدا شدنی است " کمی تامل بیشتری بکنید .

موفق باشید.

سلام دوست عزیز
در مورد اینکه هر نشدنی در خدا شدنی است که حرفی نیست اما انجام دادن همزمان دو کار مثبت و منفی چرا ممکن نیست مثلا نماز خواندن در زمین غصبی وقتی وقت نماز تنگ است و مکانی دیگر برای نماز خواندن وجود ندارد حالا رجحان با کدوم کاراست؟

[="Tahoma"][="Navy"]

nothing;516011 نوشت:
بسم الله العالم العلیم....با سلام....می دانیم خداوند از اعمال بد انسان غضبناک و خشمگین و ناراحت می شود و از اعمال خوب انسان شاد و رضایتمند می شود.... از طرفی می دانیم جمع متناقض ها با هم بی معنی است.....اما می دانیم اکنون در جهان میلیون ها نفر در حال شاد کردن خدا هستند با اعمال خوب و میلیون ها نفر در حال ناراحت کردن خدا هستند با اعمال بد..... پس چگونه خدا در آن ممکن هم شاد است هم ناراحت؟؟؟؟ مگر می شود یک جسم هم سفید باشد هم سیاه؟ یک فرد هم ناراحت باشد هم خوشحال؟

سلام
اولا خدای متعال جسم نیست تا محکوم به احکام آن باشد
ثانیا رضایت و عدم رضایت خدای متعال در آن توجهات و عدم توجهاتی است که به بندگان دارد جمع ایندو هیچ اشکالی ندارد چون موضوعشان یکی نیست
یا علیم[/]

nothing;516704 نوشت:
بنظر من خدا می تواند همزمان متناقضین رو عملی کند.....هرنشدنی بنظر من در خدا شدنی است

باسلام و عرض ادب

جمع متناقضین امری است محال و نشدنی، قدرت خدا هم فقط بر امور ممکن تعلق می گیرد و اموری که محال ذاتی هستند متعلق قدرت خدا نیستند؛ دقت شود که در این فرض، قدرت خداوند محدود نمی شود زیرا امور محال وقوع خارجی ندارند که قدرت شامل آن امور نیز بشود، لذا این که فرمودید هر نشدنی در خدا شدنی است برداشت اشتباهی است. (در ارتباط با این موضوع لینک زیر را مشاهده بفرمایید:
http://www.askdin.com/thread30638-15.html)

جمع بندی
موضوع: اجتماع نقیضین

پرسش:
آیا خداوند در آن واحد هم ناراحت است هم خوشحال؟ مگر جمع متناقضین بی معنی نیست؟ با توجه به اینکه در جهان میلیون ها نفر در حال شاد کردن خدا هستند و میلیون ها نفر هم در حال ناراحت کردن خدا، پس چگونه خداوند در آنِ واحد خداوند هم خوشحال است هم ناراحت؟

پاسخ:
علمای علم منطق، هشت شرط برای اجتماع نقیضین ذکر می کنند، در صورت اجتماع شرایط هشتگانه، اجتماع نقیضین محال خواهد، یکی از شرایط هشتگانه اتحاد در موضوع است؛ مثلا اگر گفته شود «انسان خندان است» و «شیر خندان نیست» در این دو قضیه تناقضی صورت نگرفته چون شرط «اتحاد در موضوع» منتفی است، (شیر و انسان موضوع قضیه هستند) حال چون رضا و غضب الهی مربوط به صفات افعالی خداوند است جمع بین رضا و غضب امکان پذیر خواهد بود.
برای مثال انسان نمی تواند در آنِ واحد در مورد یک نفر و در ارتباط با یک فعل او هم راضی باشد و هم ناراضی، اما می تواند نسبت به یک فعل وی راضی و نسبت به فعل دیگرش ناراضی باشد و یا امکان دارد نسبت به یک شخص راضی بوده و نسبت به شخص دیگر ناراضی باشد، چرا که اتحاد در موضوع ندارند.
خداوند هم ممکن است نسبت به یک فرد راضی باشد و نسبت به فرد دیگر ناراضی؛ در این جا هم چون موضوع واحد وجود ندارد تناقضی صورت نگرفته و رضا و غضب جع شدنی است.
به دو قضیه زیر توجه بفرمایید:
خداوند از ابن ملجم ناراضی است
خداوند از علی علیه السلام راضی است.
آیا دو قضیه فوق متناقض هستند؟ یقینا خیر چون موضوع قضیه واحد نیست لذا تناقضی هم در کار نخواهد بود خداوند نسبت به بندگان خوب خود راضی بوده و نسبت به بندگان گناهکار خود ناراضی است.
در ردّ این پاسخ مثالی ذکر می شود که اجتماع نقیضین را ممکن می کند؛ «فرض کنید فردی در سمت راست من است و در دست راست من یک چاقو....وفردی در سمت چپ من است و در دست چپ من یک تکه نان تازه....فرد سمت چپی گرسنه است و دارد از گرسنگی می میرد و فرد سمت راستی هم فقیر است اما من بطور همزمان چاقور را به فرد سمت راست می زنم و نان را به گرسنه سمت چپ می دهم.... یعنی قتل عمد و گناه و در همان زمان کاملا همزمان با قتل عمد و طعام گرسنه کار نیکی و شری کردم و هر دو را باقصد خیر و شر در یک زمان انجام دادم..خب خدا اینجا در آن واحد هم از من ناراحت است هم شاد....چون واقعا کار بد و خوب را در آن واحد باهم انجام دادم»
در پاسخ عرض می شود:
باز هم اجتماع نقیضین نیست، چون موضوع واحدی ندارند در مثالی که ذکر گردید دو موضوع متفاوت وجود دارد، خداوند از این جهت که شما یتیمی را مورد نوازش قرار دادید از شما راضی است و از جهت دیگر که قتل عمد مرتکب شدید ناراضی است؛ این دو نه موضوع واحدی دارند و نه جهت واحدی، لذا متناقض نخواهند بود، بالتبع اجتماع نقیضین هم صورت نمی گیرد.

موضوع قفل شده است