توصیه‌ی ایتدایی قرآن به کدام است: چندهمسری یا تک‌همسری؟

تب‌های اولیه

88 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
توصیه‌ی ایتدایی قرآن به کدام است: چندهمسری یا تک‌همسری؟

سلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته
در آیه‌ی ۳ از سوره‌ی نساء امده:
وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُ‌بَاعَ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا
واگر می ترسید که نتوانید در مورد دختران یتیم [در صورت ازدواج با آنان] عدالت ورزید، بنابراین از [دیگر] زنانی که شما را خوش آید دو دو و سه سه و چهار چهار به همسری بگیرید. پس اگر می ترسید که با آنان به عدالت رفتار نکنید، به یک زن یا به کنیزانی که مالک شده اید [اکتفا کنید]؛ این [اکتفای به یک همسر عقدی] به اینکه ستم نورزید و از راه عدالت منحرف نشوید، نزدیک تر است.

ساختار منطقی این آیه به این صورت است:

اگر a آنگاه ازدواج کنید با ۲ یا ۳ یا ۴ زن،
اما اگر هم
a و هم b آنگاه اکتفا کنید به ۱ زن یا کنیز،
رعایت این قواعد هم ممکن هنوز به ناعدالتی ختم شود ولی کمک می‌کند که رعایت عدالت برای شما ساده‌تر باشد
a: ترس از عدم رعایت عدالت مطلوب در مورد ایتام
b: ترس از عدم رعایت در نفقه میان چندهمسر دائم همزمان

حالا سؤال حقیر نه از باب شأن نزول (مصداق خاص آیه) که از باب ادبیات عرب و ادبیات قرآن است:

اینکه خداوند در این آیه نفرموده است:
اگر a آنگاه ازدواج کنید با ۱ یا ۲ یا ۳ یا ۴ زن از زنان غیریتیم که برای شما پسندیده باشد
و در عوض شمارش را از ۲ آغاز کرده است، آیا این به آن معناست که چندهمسری توصیه‌ی اصلی خداوند است برای کسانی که فرض «اگر b» برایشان وجود ندارد؟
یا اینکه چون وجود یک زن و یک شوهر اساس حداقلی تشکیل یک خانواده است از شروع شمارش از عدد ۱ به دلیل ایجاز در کلام صرفنظر نموده است؟

به طور خلاصه شروع شمارش از عدد ۲ به جای عدد ۱ آیا معنای توصیه به دو همسری با بالا است تا فرض b برقرار نباشد، یا اینکه صرفاً ایجاز در کلام است و به ادبیات عرب و قرآن باز می‌گردد؟

با تشکر

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد عمار

[=arial] و اگر مى‏ترسيد از اينكه (به هنگام ازدواج با دختران يتيم) رعايت عدالت در باره آنها نكنيد (از ازدواج با آنان صرف نظر نمائيد و) با زنان پاك (ديگر) ازدواج كنيد، دو يا سه يا چهار همسر، و اگر مى‏ترسيد عدالت را (در باره همسران متعدد) رعايت نكنيد تنها به يك همسر قناعت نمائيد و يا از زنانى كه مالك آنها هستيد استفاده كنيد. اين كار بهتر از ظلم و ستم، جلوگيرى مى‏كند
با سلام و ادب
آیه در ابتدا می فرماید اگر نمى ‏توانيد ازدواج با يتيمان را با اصول عدالت بياميزيد چه بهتر كه از آن صرف نظر كنيد سپس به سراغ زنان غير يتيم برويد.
و در اين آيه در باره ازدواج با يتيمان سخن ميگويد كه همانگونه كه بايد مراعات عدالت را در باره اموال آنها بنمائيد در مورد ازدواج با دختران يتيم نيز با نهايت دقت رعايت مصلحت آنها را بكنيد، در غير اين صورت از ازدواج با آنها چشم بپوشيد و زنان ديگرى انتخاب كنيد.
و در ادامه می فرماید شما براى دورى از ستم كردن در حق دختران يتيم ميتوانيد از ازدواج آنها خوددارى كنيد و با زنانى ازدواج نمائيد كه موقعيت اجتماعى و فاميلى آنها به شما اجازه ستم كردن را نميدهد و ميتوانيد از آنها دو نفر يا سه نفر يا چهار نفر به همسرى خود انتخاب كنيد. منتها چون مخاطب، همه مسلمانان بوده است تعبير به دو تا دو تا و مانند آن شده است.
لذا توصیه به ازدواج مجدد در آیه هست و آيه فوق دليل صريحى است بر مسئله جواز تعدد زوجات منتها با شرائط.
علت ذکر 2 هم به این خاطر است که یک قدر مسلم است و در آن شکی نیست و جواز بیشتر در آیه مورد نظر است.

عمار;516876 نوشت:
[=arial] و اگر مى‏ترسيد از اينكه (به هنگام ازدواج با دختران يتيم) رعايت عدالت در باره آنها نكنيد (از ازدواج با آنان صرف نظر نمائيد و) با زنان پاك (ديگر) ازدواج كنيد، دو يا سه يا چهار همسر، و اگر مى‏ترسيد عدالت را (در باره همسران متعدد) رعايت نكنيد تنها به يك همسر قناعت نمائيد و يا از زنانى كه مالك آنها هستيد استفاده كنيد. اين كار بهتر از ظلم و ستم، جلوگيرى مى‏كند
با سلام و ادب
آیه در ابتدا می فرماید اگر نمى ‏توانيد ازدواج با يتيمان را با اصول عدالت بياميزيد چه بهتر كه از آن صرف نظر كنيد سپس به سراغ زنان غير يتيم برويد.
و در اين آيه در باره ازدواج با يتيمان سخن ميگويد كه همانگونه كه بايد مراعات عدالت را در باره اموال آنها بنمائيد در مورد ازدواج با دختران يتيم نيز با نهايت دقت رعايت مصلحت آنها را بكنيد، در غير اين صورت از ازدواج با آنها چشم بپوشيد و زنان ديگرى انتخاب كنيد.
و در ادامه می فرماید شما براى دورى از ستم كردن در حق دختران يتيم ميتوانيد از ازدواج آنها خوددارى كنيد و با زنانى ازدواج نمائيد كه موقعيت اجتماعى و فاميلى آنها به شما اجازه ستم كردن را نميدهد و ميتوانيد از آنها دو نفر يا سه نفر يا چهار نفر به همسرى خود انتخاب كنيد. منتها چون مخاطب، همه مسلمانان بوده است تعبير به دو تا دو تا و مانند آن شده است.
لذا توصیه به ازدواج مجدد در آیه هست و آيه فوق دليل صريحى است بر مسئله جواز تعدد زوجات منتها با شرائط.
علت ذکر 2 هم به این خاطر است که یک قدر مسلم است و در آن شکی نیست و جواز بیشتر در آیه مورد نظر است.

سلام
تشکر از پاسخ گوییتون.دوتا سوال دارم
1 - اون قسمت که میگه " با زنان(پاک) دیگر ازدواج کنید" منظور از دیگر زنان یتیم هست یا هر زن دیگری؟
2 - فکر میکنم سوال زننده تاپیک جواب داده نشد.من این طور برداشت میکنم که اگر میتوانیم بین زنان عدالت برقرار کنیم ، آنگاه توصیه قرآن این هست که بهتره چندهمسر اختیار کنیم و به یکی قناعت نکنیم و اگر توصیه قرآن این بود که به یکی قناعت کنیم میتونست این طور بگه :
اگر توانایی عدالت رو داشتین به یکی قناعت کنین ولی اگر خواستین تا 4 تا هم میشه.
حالا اگر غیر از لینه شما بفرمایین

عمار;516876 نوشت:
لذا توصیه به ازدواج مجدد در آیه هست و آيه فوق دليل صريحى است بر مسئله جواز تعدد زوجات منتها با شرائط.
علت ذکر 2 هم به این خاطر است که یک قدر مسلم است و در آن شکی نیست و جواز بیشتر در آیه مورد نظر است.

با سلام
منم متوجه جوابتون نشدم
اساس اسلام بر تک همسریست یا چند همسری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بارها این سوال رو از کارشناس ها پرسیدم و هر کدوم متفاوت جواب دادند

شبـنم;516962 نوشت:
با سلام
منم متوجه جوابتون نشدم
اساس اسلام بر تک همسریست یا چند همسری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بارها این سوال رو از کارشناس ها پرسیدم و هر کدوم متفاوت جواب دادند

سلام علیکم،
ضمن تشکر از کارشناس محتر فکر می‌کنم در جمله‌ی آخر ایشان اینطور آمده که ۱ قدر مسلم درست بوده است و خداوند آن را دیگر به همان دلیل ایجاز ذکر نکرده است، البته در همین راستا می‌توان گفت که در بخش اول کنیز هم ذکر نشده و متعه هم ذکر نشده است و ذکر نشدن ۱ هم به معنای جواز نداشتن آن (در صورت امکان چندهمسری) نبوده است، بلکه بخاطر ایجاز حذف شده است همانطور که کنیز و متعه در این آیه نیامده‌اند.

owari;516972 نوشت:
سلام علیکم،
ضمن تشکر از کارشناس محتر فکر می‌کنم در جمله‌ی آخر ایشان اینطور آمده که ۱ قدر مسلم درست بوده است و خداوند آن را دیگر به همان دلیل ایجاز ذکر نکرده است، البته در همین راستا می‌توان گفت که در بخش اول کنیز هم ذکر نشده و متعه هم ذکر نشده است و ذکر نشدن ۱ هم به معنای جواز نداشتن آن (در صورت امکان چندهمسری) نبوده است، بلکه بخاطر ایجاز حذف شده است همانطور که کنیز و متعه در این آیه نیامده‌اند.

ولی باز هم مشکل همچنان باقی لست که آیا اگر در خود توانایی این را دیدیم که بین آن ها عدالت برقرار کنیم ، میتوانیم چند همسر اختیار کنیم؟
در این آیه صرف داشتن و نداشتن عدالت رو جواز بر چندهمسری شمرده ، فلذا ما میتونیم از این آیه نتیجه بگیریم که در صورت ایجاد عدالت در بین همسران ، جواز چند همسری برای ما صادر میشود.
این برخلاف اونی هست که علمای شیعه میگند و از چند همسری تا حد امکان منع میکنند.در حالی که طبق این آیه نه تنها منع نکرده بلکه فقط صرف نداشتن عدالت در بین همسران رو مانع تعدد زوجین میدونه
مساله بعدی اینکه باید یه جوری ثابت بشه نیاوردن واژه 1 در قسمت اول آیه به علت ایحاز بوده.اگر واقعا ایجازی در کار هست باید در قسمت دوم میگفت فقط یک زن بگیرید(واژه اکتفا کنید رو مترجمین در تمام ترجمه ها نیاورده اند فلذا اگر لین اکتفا کنید رو از خودمون به ترجمه اضافه نکنیم ، اون وقت بحث ایجاز و حذف عدد 1 در قسمت اول آیه دیگه مطرح نیست)
و من الله توفیق

muiacir;516959 نوشت:
سلام
...
میتونست این طور بگه : اگر توانایی عدالت رو داشتین به یکی قناعت کنین ولی اگر خواستین تا 4 تا هم میشه.

سلام علیکم،
نمی‌دانم ولی گاهی نحوه‌ی بیان ظاهر آیات به گونه‌ای است که در فهمیدن مطلبی در بطن قرآن کمک کند. مثلاً یک مسأله را به لحاظ ترتیب اجزاء یا سایر موارد برای اینکه یک معنای خاص را بدهد می‌توان به صورت‌های ظاهری متفاوتی مرتب و مدون کرد، اما برای اینکه معانی دیگری هم در داخل ان آیات گنجانده شوند این انتخاب‌ها محدودتر می‌شود. مثلاً خداوند می‌توانست بفرماید تا ۴ که بفهمیم دیگر ۵ زن نمی‌شود ولی فرموده ۲ یا ۳ یا ۴ که هر کدام از این اعداد شاید دارای مفاهیم دیگری هم باشند که در بطن قرآن باید به آنها پرداخت و علم آن نزد راسخون در علم است.
ممکن است سؤال شود که اگر ۱ گفته نشده ولی مد نظر بوده است و کنیزهم مد نظر بوده است و متعه هم مد نظر بوده است ولی هیچ‌یک گفته نشده‌اند از کجا معلوم که ۵ به بالا هم مد نظر نبوده باشند ولی گفته نشده‌اند؟ در جواب باید گفت که آن موارد دیگر از قرائن دیگر به دست می‌آیند ولی برای جواز بیش از ۴ همسر دائم قرینه‌ای نیست که مجاز باشد.

اما یک سؤال دیگر از کارشناس محترم:
چیزی که با اشاره یا با صراحت حرام نشده باشد مگر حلال نخواهد بود؟ می‌دانم در روایات صریحا گفته شده است که بیش از چهار زن همزمان نمی‌شود داشت ولی در خود قرآن قرینه‌ی برای این حرمت وجود ندارد؟ از شمردن از ۲ تا ۴ با اینکه می‌دانیم منعی بر شمرده شدن ۱ و کنیز و متعه نمی‌شود چگونه منع بر عدد ۵ و بالاتر برداشت می‌شود؟

با تشکر

فکر میکنم جواب سوال کننده به درستی داده نشده است.
اصلا سوال این است که توصیه ابتدایی اسلام چیست؟
در جواب داده شده ما که نفهمیدیم کدام حالت ابتدایی است.

muiacir;516980 نوشت:
ولی باز هم مشکل همچنان باقی لست که آیا اگر در خود توانایی این را دیدیم که بین آن ها عدالت برقرار کنیم ، میتوانیم چند همسر اختیار کنیم؟
در این آیه صرف داشتن و نداشتن عدالت رو جواز بر چندهمسری شمرده ، فلذا ما میتونیم از این آیه نتیجه بگیریم که در صورت ایجاد عدالت در بین همسران ، جواز چند همسری برای ما صادر میشود.
این برخلاف اونی هست که علمای شیعه میگند و از چند همسری تا حد امکان منع میکنند.در حالی که طبق این آیه نه تنها منع نکرده بلکه فقط صرف نداشتن عدالت در بین همسران رو مانع تعدد زوجین میدونه

سلام علیکم برادرم،
این عدالت همان عدالت در پرداخت نفقه است که ظاهراً اگر همین یک شرط را داشته باشیم می‌توانیم چند همسر بگیریم به شرط آنکه سنجیده و عاقلانه عمل شود (مثلاً اگر جان یا مال یا آبرویمان تهدید شود بعید نیست تقیه واجب شود، اگر کسی از دین خدا زده شود هم باز بعید نیست محدودیت‌هایی وارد گردد، اگر نیازی ندارم و کسی بخاطر این کار ما به سختی‌ای که حقش نیست گرفتار شود هم باز خلاف انصاف است و ...). حقیر به شخصه در رساله‌ها ندیدم شرطی اصافه بگذارند، در مورد برخورد با زن‌ها هم البته حرام است طبق قرآن که توجه و محبت فقط به یکی یا برخی معطوف شود تا یکی یا برخی احساس سرگردانی و ... کنند.
سایر شروط علما هم فکر کنم بحث توصیه‌ای باشد و برای همان عاقلانه شدن عمل به این کار.

muiacir;516980 نوشت:
مساله بعدی اینکه باید یه جوری ثابت بشه نیاوردن واژه 1 در قسمت اول آیه به علت ایحاز بوده.اگر واقعا ایجازی در کار هست باید در قسمت دوم میگفت فقط یک زن بگیرید(واژه اکتفا کنید رو مترجمین در تمام ترجمه ها نیاورده اند فلذا اگر لین اکتفا کنید رو از خودمون به ترجمه اضافه نکنیم ، اون وقت بحث ایجاز و حذف عدد 1 در قسمت اول آیه دیگه مطرح نیست)

نکته‌ی خوبیه که «اکتفا کنید» در متن قرآن نیامده و فقط در ترجمه‌ها آمده. ان شاء الله کارشناس محترم پاسخ بدهند.
با تشکر

owari;515520 نوشت:
سلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته
در آیه‌ی ۳ از سوره‌ی نساء امده:
وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُ‌بَاعَ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا
واگر می ترسید که نتوانید در مورد دختران یتیم [در صورت ازدواج با آنان] عدالت ورزید، بنابراین از [دیگر] زنانی که شما را خوش آید دو دو و سه سه و چهار چهار به همسری بگیرید. پس اگر می ترسید که با آنان به عدالت رفتار نکنید، به یک زن یا به کنیزانی که مالک شده اید [اکتفا کنید]؛ این [اکتفای به یک همسر عقدی] به اینکه ستم نورزید و از راه عدالت منحرف نشوید، نزدیک تر است.

owari;515520 نوشت:
حالا سؤال حقیر نه از باب شأن نزول (مصداق خاص آیه) که از باب ادبیات عرب و ادبیات قرآن است:

اینکه خداوند در این آیه نفرموده است:
اگر a آنگاه ازدواج کنید با ۱ یا ۲ یا ۳ یا ۴ زن از زنان غیریتیم که برای شما پسندیده باشد
و در عوض شمارش را از ۲ آغاز کرده است، آیا این به آن معناست که چندهمسری توصیه‌ی اصلی خداوند است برای کسانی که فرض «اگر b» برایشان وجود ندارد؟
یا اینکه چون وجود یک زن و یک شوهر اساس حداقلی تشکیل یک خانواده است از شروع شمارش از عدد ۱ به دلیل ایجاز در کلام صرفنظر نموده است؟

به طور خلاصه شروع شمارش از عدد ۲ به جای عدد ۱ آیا معنای توصیه به دو همسری با بالا است تا فرض b برقرار نباشد، یا اینکه صرفاً ایجاز در کلام است و به ادبیات عرب و قرآن باز می‌گردد؟

سلام

جواب سوال شما به راحتی از دقت در ایه بدست می اید

به قسمتی که ابی کرده ام دقت فرمایید
اگر اعداد را از یک شروع می کرد
ان وقت قسمت دوم ایه که قرمز کرده ام و می فرماید نتوانید بین انها عدالت برقرار کنید
در مورد یک همسر بی معنا خواهد شد
یعنی رعایت عدالت در باره یک همسر بی معنی خواهد بود

و خداوند برای اینکه این که قسمت دوم ایه و قرمز رنگ کاملا با معنا باشد الزاما باید از دو شروع می کرده است

پس این شروع از دو فقط برای صحیح بودن معنای جمله می باشد

و در اخر ایه با بیان اینکه اگر نمی توانید عدالت را رعایت کنید به یک همسر بسنده کنید

نشان می دهد اساس اسلام بر تک همسری می باشد

دل ارام;517003 نوشت:
سلام

جواب سوال شما به راحتی از دقت در ایه بدست می اید

به قسمتی که ابی کرده ام دقت فرمایید
اگر اعداد را از یک شروع می کرد
ان وقت قسمت دوم ایه که قرمز کرده ام و می فرماید نتوانید بین انها عدالت برقرار کنید
در مورد یک همسر بی معنا خواهد شد
یعنی رعایت عدالت در باره یک همسر بی معنی خواهد بود

و خداوند برای اینکه این که قسمت دوم ایه و قرمز رنگ کاملا با معنا باشد الزاما باید از دو شروع می کرده است

پس این شروع از دو فقط برای صحیح بودن معنای جمله می باشد

و در اخر ایه با بیان اینکه اگر نمی توانید عدالت را رعایت کنید به یک همسر بسنده کنید

نشان می دهد اساس اسلام بر تک همسری می باشد

استدلالتان مبنی بر علت و معلول بودن آیه درست هست اما مبنی بر توصیه به تک همسری غلط
آیه صریحا ابتدا داره اعلام میکنه چند همسر بگیرید ، اگر خوف عدم عدالت مابین آن ها رو دارید ، آن گاه به تک همسر اکتفا کنید.دقت کنید که میگه " اکتفا کنید".
با مثال بیان میکنم : پسرم نوشابه دوتا نخور و اگر میدونی مریض میشی شد به همون یه دونه اکتفا کن.در این جمله در صورتی که شما تشخیص بدهید مریض نمیشوید(این تشخیصش مهمه)شما توصیه رو به کدام میبینید؟یه نوشابه یا دونوشابه؟.قطعا دو نوشابه
ولی جالب اینجاست که واژه اکتفا کنید جزیی از ترجمه صریح آیه نیست که دیگه میشه همون توصیه به چند همسری.چون کلمه "فواحده" ترجمه شده "با یکی اکتفا کنید" در حالی که میشه ترجمش هم کرد " پس یکی بگیرید"
با عقل هم تقریبا جور در میاد چون اون زمان بعید به نظر میاد با وجود جنگ و بیماری ها و مردن مردان ، تجویز قرآن بیشتر به تک همسری باشه!
کما اینکه الان توصیه علمای شیعه به تک همسری هست

muiacir;517009 نوشت:
استدلالتان مبنی بر علت و معلول بودن آیه درست هست اما مبنی بر توصیه به تک همسری غلط
آیه صریحا ابتدا داره اعلام میکنه چند همسر بگیرید ، اگر خوف عدم عدالت مابین آن ها رو دارید ، آن گاه به تک همسر اکتفا کنید.دقت کنید که میگه " اکتفا کنید".
با مثال بیان میکنم : پسرم نوشابه دوتا نخور و اگر میدونی مریض میشی شد به همون یه دونه اکتفا کن.در این جمله در صورتی که شما تشخیص بدهید مریض نمیشوید(این تشخیصش مهمه)شما توصیه رو به کدام میبینید؟یه نوشابه یا دونوشابه؟.قطعا دو نوشابه
ولی جالب اینجاست که واژه اکتفا کنید جزیی از ترجمه صریح آیه نیست که دیگه میشه همون توصیه به چند همسری.چون کلمه "فواحده" ترجمه شده "با یکی اکتفا کنید" در حالی که میشه ترجمش هم کرد " پس یکی بگیرید"
با عقل هم تقریبا جور در میاد چون اون زمان بعید به نظر میاد با وجود جنگ و بیماری ها و مردن مردان ، تجویز قرآن بیشتر به تک همسری باشه!
کما اینکه الان توصیه علمای شیعه به تک همسری هست

یکبار دیگه به ایه دقت کنید

سلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته
در آیه‌ی ۳ از سوره‌ی نساء امده:
وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُ‌بَاعَ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا
واگر می ترسید که نتوانید در مورد دختران یتیم [در صورت ازدواج با آنان] عدالت ورزید، بنابراین از [دیگر] زنانی که شما را خوش آید دو دو و سه سه و چهار چهار به همسری بگیرید. پس اگر می ترسید که با آنان به عدالت رفتار نکنید، به یک زن یا به کنیزانی که مالک شده اید [اکتفا کنید]؛ این [اکتفای به یک همسر عقدی] به اینکه ستم نورزید و از راه عدالت منحرف نشوید، نزدیک تر است.

به قسمتی که قهوه ای کرده ام که خداوند دارد ماحصل دستوراتش را بیان می کند دقت کنید

می فرماید اکتفا به یک همسر به اینکه ستم نورزید و از عدالت منحرف نشوید نزدیکتر است

یعنی خداوند برای ستم نکردن و به عدالت نزدیکتر بودن توصیه به یک همسر کرده است

دل ارام;517016 نوشت:
یکبار دیگه به ایه دقت کنید

سلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته
در آیه‌ی ۳ از سوره‌ی نساء امده:
وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُ‌بَاعَ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا
واگر می ترسید که نتوانید در مورد دختران یتیم [در صورت ازدواج با آنان] عدالت ورزید، بنابراین از [دیگر] زنانی که شما را خوش آید دو دو و سه سه و چهار چهار به همسری بگیرید. پس اگر می ترسید که با آنان به عدالت رفتار نکنید، به یک زن یا به کنیزانی که مالک شده اید [اکتفا کنید]؛ این [اکتفای به یک همسر عقدی] به اینکه ستم نورزید و از راه عدالت منحرف نشوید، نزدیک تر است.

به قسمتی که قهوه ای کرده ام که خداوند دارد ماحصل دستوراتش را بیان می کند دقت کنید

می فرماید اکتفا به یک همسر به اینکه ستم نورزید و از عدالت منحرف نشوید نزدیکتر است

یعنی خداوند برای ستم نکردن و به عدالت نزدیکتر بودن توصیه به یک همسر کرده است

شما صحیح میفرمایید اما باید کل آیه رو دید
اون قسمت قهوه ای ماحصل کل ایه نیست ، بلکه ماه عسل عدم توانایی برای ایجاد عدالت هست
باز هم میگم آیه صریحا داره میگه اگر توانایی عدالت دارید ، چند همسر بگیرید.
میتونست بگه اگر توانایی عدالت دارید ، باز به یه دونه قناعت کنید که اون موقع سخن شما درست میشد.
و من الله توفیق

muiacir;517020 نوشت:
شما صحیح میفرمایید اما باید کل آیه رو دید
اون قسمت قهوه ای ماحصل کل ایه نیست ، بلکه ماه عسل عدم توانایی برای ایجاد عدالت هست
باز هم میگم آیه صریحا داره میگه اگر توانایی عدالت دارید ، چند همسر بگیرید.
میتونست بگه اگر توانایی عدالت دارید ، باز به یه دونه قناعت کنید که اون موقع سخن شما درست میشد.
و من الله توفیق

ببینید قسمت ابی و قرمز کلا یک مبحث است

و قسمت قهواه ای رنگ نتیجه مبحث

در قسمت ابی و قرمز می گوید

واگر می ترسید که نتوانید در مورد دختران یتیم [در صورت ازدواج با آنان] عدالت ورزید، بنابراین از [دیگر] زنانی که شما را خوش آید دو دو و سه سه و چهار چهار به همسری بگیرید. پس اگر می ترسید که با آنان به عدالت رفتار نکنید، به یک زن یا به کنیزانی که مالک شده اید [اکتفا کنید]

تا اینجا خداوند صریحا فرموده به شرط اینکه نترسید از عدم اجرای عدالت می توانید با دو یا سه و چهار زن ازدواج کنید
این توصیه به چند همسری نیست و همانطور که قبلا گفتم خداوند نمی توانسته از عدد یک استفاده کنه
چون در صورت اوردن یک رعایت عدالت درباره یک زن بی معنی می شده

یعنی اینکه شرط تعدد زوجات عدم ترس از رعایت عدالت می باشد

یعنی اینجا قانون تعدد زوجات دارد بیان می شود
نه قانون اصل و اساس ازدواج

و اخر ایه که من قهوه ای کردم به صراحت منظور خداوند مشخص می شود

این [اکتفای به یک همسر عقدی] به اینکه ستم نورزید و از راه عدالت منحرف نشوید، نزدیک تر است.

می گوید در هر صورت برای اینکه ستم نورزید و از عدالت منحرف نشوید
تک همسری مورد توصیه است

و این کاملا عقلانی و منطقی می باشد
یعنی اینکه اکتفای به یک همسر شما را از ستم و عدم اجرای عدالت مصون می دارد

اگر دقت فرمایید و تعمق کنید این معنا از ایه کاملا مشخص است

owari;516992 نوشت:
سلام علیکم برادرم،
این عدالت همان عدالت در پرداخت نفقه است که ظاهراً اگر همین یک شرط را داشته باشیم می‌توانیم چند همسر بگیریم به شرط آنکه سنجیده و عاقلانه عمل شود (مثلاً اگر جان یا مال یا آبرویمان تهدید شود بعید نیست تقیه واجب شود، اگر کسی از دین خدا زده شود هم باز بعید نیست محدودیت‌هایی وارد گردد، اگر نیازی ندارم و کسی بخاطر این کار ما به سختی‌ای که حقش نیست گرفتار شود هم باز خلاف انصاف است و ...). حقیر به شخصه در رساله‌ها ندیدم شرطی اصافه بگذارند، در مورد برخورد با زن‌ها هم البته حرام است طبق قرآن که توجه و محبت فقط به یکی یا برخی معطوف شود تا یکی یا برخی احساس سرگردانی و ... کنند.
سایر شروط علما هم فکر کنم بحث توصیه‌ای باشد و برای همان عاقلانه شدن عمل به این کار.

نکته‌ی خوبیه که «اکتفا کنید» در متن قرآن نیامده و فقط در ترجمه‌ها آمده. ان شاء الله کارشناس محترم پاسخ بدهند.
با تشکر

علت از عدالت همه جور عدالت را می شود عدالت در نفقه، احترام ، دوست داشتن، زناشویی و ....
شب مرد در کنار هر یک از زوحین مجبور هست که بگذراند.یعنی هر روز را حتما باید در کنار یکی از زنان باشد. فقط صرفا نفقه نیست

دل ارام;517038 نوشت:
ببینید قسمت ابی و قرمز کلا یک مبحث است

و قسمت قهواه ای رنگ نتیجه مبحث

در قسمت ابی و قرمز می گوید

واگر می ترسید که نتوانید در مورد دختران یتیم [در صورت ازدواج با آنان] عدالت ورزید، بنابراین از [دیگر] زنانی که شما را خوش آید دو دو و سه سه و چهار چهار به همسری بگیرید. پس اگر می ترسید که با آنان به عدالت رفتار نکنید، به یک زن یا به کنیزانی که مالک شده اید [اکتفا کنید]

تا اینجا خداوند صریحا فرموده به شرط اینکه نترسید از عدم اجرای عدالت می توانید با دو یا سه و چهار زن ازدواج کنید
این توصیه به چند همسری نیست و همانطور که قبلا گفتم خداوند نمی توانسته از عدد یک استفاده کنه
چون در صورت اوردن یک رعایت عدالت درباره یک زن بی معنی می شده

یعنی اینکه شرط تعدد زوجات عدم ترس از رعایت عدالت می باشد

یعنی اینجا قانون تعدد زوجات دارد بیان می شود
نه قانون اصل و اساس ازدواج

و اخر ایه که من قهوه ای کردم به صراحت منظور خداوند مشخص می شود

این [اکتفای به یک همسر عقدی] به اینکه ستم نورزید و از راه عدالت منحرف نشوید، نزدیک تر است.

می گوید در هر صورت برای اینکه ستم نورزید و از عدالت منحرف نشوید
تک همسری مورد توصیه است

و این کاملا عقلانی و منطقی می باشد
یعنی اینکه اکتفای به یک همسر شما را از ستم و عدم اجرای عدالت مصون می دارد

اگر دقت فرمایید و تعمق کنید این معنا از ایه کاملا مشخص است

سلام علیکم،
اول از تمام دوستان که با تعقل و تفکر پاسخ می‌دهند ممنون و متشکرم و واقعاً‌ از پاسخ‌های همه‌اتان دارم استفاده می‌کنم.
خواهر عزیز حرفهای شما هم خیلی خوب هستند ولی با اینکه فرمودید بخش اول توصیه نیست و فقط امکان را بیان می‌کند چندان درست به نظر نمی‌رسد، یک بار دیگر این آیه را بخوانیم:
وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُ‌بَاعَ / فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا

فعل فانکحوا یعنی «نکاح کنید» که به شکل امری آمده و گرچه واجب از آن برداشت نمی‌شود ولی توصیه می‌تواند به حساب آید.
همچنین توجه کنید که دوتا «اگر» در این عبارت آمده:
۱. «اگر ترس داشتید که با ایتام ازدواج کنید»، مثلاً چون پدر ندارند گمان کردید نکند نفس شما را به ظلم کردن در مورد آنها و اموالشان توصیه کند و شما نتوانید مقاومت کنید، آن وقت سراغ ازدواج با غیر ایتام بروید و از آن زنان دو تا یا سه تا یا چهار زن بگیرید آنقدر که برایتان طیب باشد «ما طلب لکم».
۲. اگر نه تنها از ازدواج با ایتام ترس داشتید که در آن گرفتار ظالم شدن بشوید و به سراغ زنان غیریتیم آمدید هم اگر در مورد آنها هم که طیب برایتان چند همسری است ترس داشتید که عدالت را نتوانید اجرا نمایید در این صورت برای اینکه ظالم نشوید یک زن بگیرید یا اگر از نظر مالی توان پرداختن به یک زن را هم ندارید اصلاً کنیز بگیرید (متعه هم مانند همین کنیز از نظر مالی تعهد کمی برای مرد دارد اگرچه متعه و کنیز یکی نیستند، فقط از نطر تعهد مالی گفتم که شبیه هستند)

پس در کل دو خطر برای مرد هست،
یکی ظالم شدن به ایتام در صورت ازدواج با آنها: توصیه‌ی خداوند این است که اگر ترس دارید به گناه بیفتید وارد عرصه‌ی گناه نشوید و با آنها ازدواج نکنید
یکی ظالم شدن به چند همسر یا لااقل یکی از آنها در مورد نفقه: توصیه‌ی خداوند این است که اگر ترس دارید به گناه بیفتید وارد این عرصه هم نشوید

حالا کسی که ترس ندارد که به ایتام ظلم کند خداوند توصیه کرده که باز با ایتام ازدواج نکند؟ حتماً نه مگرنه آنها محکومند به نداشتن شوهر!
حالا اگر کسی ترس ندارد که عدالت در نفقه را رعایت کند خداوند به او توصیه کرده که باز به گرفتن یک زن اکتفا کند چون برای دوری از گناه امن‌تر است؟ قاعداً باز هم نه.

دوستان دقت کنید به این اصل فلسفی که ترجیح بدون مرجح نداریم، یعنی خداوند هم اگر نکاح کنید را قبل از اینکه اگر ترس دارید ترک کنید آورده است حتماً از روی ترجیحی آورده است، مگرنه مثلا می‌فرمود یکی بگیرید که از گناه دورتر باشید ولی اگر خیلی ساحت خود را بی‌عدالتی در نفقه دور دانستید این اجازه را دارید که همسران بعدی را هم بگیرید.

همچنین توجه کنید که فعل و ترک فعل توسط خداوند در کلام خداوند و در معصوم در قول و عملشان حجت شرعی است، بخاطر همین می‌خواهم بدانم که نیاوردن عدد «۱» در آن شمارش تا ۴ از چه بابی بوده است. اگر قرآن همین ظاهر بود به طور قطع می‌گفتم ایجاز با حذف عدد «۱» حاصل نمی‌شده و با مختصر کردن شمارش به صورت «از ۱ تا ۴» یا اصلاً «تا ۴» هم ممکن بوده است چون اتخاذ کنیز می‌شود ازدواج با هیچ زنی که عدد صفر را هم به آن شمارش اضافه می‌کند.

یا علی

هو الناظر

muiacir;517020 نوشت:
شما صحیح میفرمایید اما باید کل آیه رو دید
اون قسمت قهوه ای ماحصل کل ایه نیست ، بلکه ماه عسل عدم توانایی برای ایجاد عدالت هست
باز هم میگم آیه صریحا داره میگه اگر توانایی عدالت دارید ، چند همسر بگیرید.
میتونست بگه اگر توانایی عدالت دارید ، باز به یه دونه قناعت کنید که اون موقع سخن شما درست میشد.
و من الله توفیق

سلام

ببخشید یک سوال: حالا که بهتون توصیه شده شما تا الان چند تا همسر اختیار کردید؟

------------------------------------------------------------------------------------------

نکته قابل و جالب توجه:

می دونستید دشمنان دین اسلام بعد از اینکه نتونستن از طریق جنگ سخت پیروز بشن از جنگ نرم استفاده کردند و تا حد قابل توجهی پیروز شدند !

از خیلی از حربه های جنگ نرم استفاده کردند یکی از مهمترنشون اسم آزادی زن بود و در کنارش سر کوفت اینکه زنان مسلمان تحت ظلم اند ، بنده نمیخام احکام اسلام رو زیر سوال ببرم !

اما نکته مهم این هست که بعضی نادان وارانه به عمد یا غیر عمد در رسانه ها به شبهه ها دامن میزنند! و با لحن طلبکارانه باعث دینزدگی جوانان می شوند و همین یک نوع جنگ نرم دیگریست!

بهتر هست از لحن و بیان کاربرانی همچون انصارالحجه استفاده کنیم:

سعی کنید وقتی پست هاشون رو خوندید یاد بگیرید:

[h=2]ازدواج با مرد مسیحی[/h]

lili66;517053 نوشت:
علت از عدالت همه جور عدالت را می شود عدالت در نفقه، احترام ، دوست داشتن، زناشویی و ....
شب مرد در کنار هر یک از زوحین مجبور هست که بگذراند.یعنی هر روز را حتما باید در کنار یکی از زنان باشد. فقط صرفا نفقه نیست

سلام علیکم،
نه خواهرم اینطور نیست، حد واجبش عدالت در نفقه است و اینکه یکی از همسران کامل از توجه محروم نشود، در سایر موارد هم هرچقدر که مرد بیشتر بتواند به همسرانش برسد بهتر است ....

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع يَقُولُ ثَلَاثٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلِينَ الْعِطْرُ وَ إِحْفَاءُ الشَّعْرِ وَ كَثْرَةُ الطَّرُوقَةِ.
سند:صحیح،اتصال:مسندوسائل الشیعة،بَابُ اسْتِحْبَابِ كَثْرَةِ الزَّوْجَاتِ وَ الْمَنْكُوحَاتِ وَ كَثْرَةِ إِتْيَانِهِنَّ بِغَيْرِ إِفْرَاطٍ .

درباره عدالت هم در جای خودش از معصوم (ع) روایت آوردیم که منظور عدالت در پرداخت نفقه است و عدالت در محبت طبق قرآن ممکن نیست.
«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ قَالَ سَأَلَ ابْنُ أَبِي الْعَوْجَاءِ هِشَامَ بْنَ الْحَكَمِ فَقَالَ لَهُ أَ لَيْسَ اللَّهُ حَكِيماً قَالَ بَلَى وَ هُوَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ قَالَ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً (النساء -: 3 -) أَ لَيْسَ هَذَا فَرْضاً قَالَ بَلَى قَالَ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ (النساء -: 129 -)
أَيُّ حَكِيمٍ يَتَكَلَّمُ بِهَذَا فَلَمْ يَكُنْ عِنْدَهُ جَوَابٌ فَرَحَلَ إِلَى الْمَدِينَةِ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ يَا هِشَامُ فِي غَيْرِ وَقْتِ حَجٍّ وَ لَا عُمْرَةٍ قَالَ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ لِأَمْرٍ أَهَمَّنِي إِنَّ ابْنَ أَبِي الْعَوْجَاءِ سَأَلَنِي عَنْ مَسْأَلَةٍ لَمْ يَكُنْ عِنْدِي فِيهَا شَيْ‏ءٌ قَالَ وَ مَا هِيَ قَالَ فَأَخْبَرَهُ بِالْقِصَّةِ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً (النساء -: 3 -) يَعْنِي فِي النَّفَقَةِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ (النساء -: 129 -) يَعْنِي فِي الْمَوَدَّةِ قَالَ فَلَمَّا قَدِمَ عَلَيْهِ هِشَامٌ بِهَذَا الْجَوَابِ وَ أَخْبَرَهُ قَالَ وَ اللَّهِ مَا هَذَا مِنْ عِنْدِكَ»

ابن ابی عوجاء از هشام بن حکم پرسید:مگر خداوند حکیم نیست؟گفت:آری،او احکم الحاکمین (حکیم ترین حکیمان) است.گفت:پس به من بگو این آیه که خداوند تعالی در آن می فرماید:«فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً» آیا این واجب نیست؟گفت آری.گفت: و نیز به من بگو این آیه خداوند سبحان در آن می فرماید:«وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ» (و شما هرگز نمی توانید میان زنان عدالت کنید هرچند (بر عدالت) حریص باشید،پس به یک طرف یکسره تمایل نورزید تا آن (زن دیگر) را سرگشته (بلاتکلیف) رها کنید) این چگونه حکیمی است که این گونه سخن می گوید؟اما او جوابی نداشت،پس به مدینه نزد امام صادق علیه السلام رفت،امام فرمود ای هشام!اینک نه وقت حج است،نه عمره.هشام گفت:آری جانم به فدایت،به خاطر کار مهمی آمده ام.چرا که ابن ابی عوجاء درباره مسئله ای از من سوال که جوابی برای آن نداشتم.فرمود:آن چیست؟ و او نیز ماجرا را برایش تعریف کرد.امام صادق علیه السلام به او فرمود:درباره آیه «فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً» باید گفت که منظورش توانایی در نفقه است.اما درباره آیه:«وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ» (و شما هرگز نمی توانید میان زنان عدالت کنید هرچند (بر عدالت) حریص باشید،پس به یک طرف یکسره تمایل نورزید تا آن (زن دیگر) را سرگشته (بلاتکلیف) رها کنید) منظورش در مودت و دوست داشتن است.و زمانی که هشام به ابن ابی عوجاء چنین پاسخ داد،ابن ابی عوجاء گفت:به خدا سوگند که این پاسخ از تو نیست.

کافی،ج 5،ص 362،ح1
سند روایت هم صحیح است(به نوح بن شعیب و محمد بن حسن دقت شود).از نظر اتصال هم مشکلی ندارد.

نتیجه:
1-طبق روایات عدالت مورد نظر در آیه،عدالت در پرداخت نفقه است و طبق آیه دیگر،مرد توانایی عدالت در محبت را ندارد (لذا نداشتن توانایی عدالت در محبت،دلیل بر از بین رفتن جواز تعدد زوجات نمی شود).
2-طبق روایات تعدد زوجات مستحب است،در این خصوص دوستان می توانند به باب "اسْتِحْبَابِ كَثْرَةِ الزَّوْجَاتِ وَ الْمَنْكُوحَاتِ وَ كَثْرَةِ إِتْيَانِهِنَّ بِغَيْرِ إِفْرَاطٍ" در کتاب وسائل الشیعة رجوع کنند.

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

بن موسی;517141 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع يَقُولُ ثَلَاثٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلِينَ الْعِطْرُ وَ إِحْفَاءُ الشَّعْرِ وَ كَثْرَةُ الطَّرُوقَةِ.
سند:صحیح،اتصال:مسندوسائل الشیعة،بَابُ اسْتِحْبَابِ كَثْرَةِ الزَّوْجَاتِ وَ الْمَنْكُوحَاتِ وَ كَثْرَةِ إِتْيَانِهِنَّ بِغَيْرِ إِفْرَاطٍ .

...
طبق روایات تعدد زوجات مستحب است،در این خصوص دوستان می توانند به باب "اسْتِحْبَابِ كَثْرَةِ الزَّوْجَاتِ وَ الْمَنْكُوحَاتِ وَ كَثْرَةِ إِتْيَانِهِنَّ بِغَيْرِ إِفْرَاطٍ" در کتاب وسائل الشیعة رجوع کنند.

سلام علیکم،
خوب اگر این کار مستحب باشد خودبخود یعنی توصیه‌ی به آن شده است که البته با جمع شدن شرایطش هم مستحب خواهد بود، یعنی مسبب کار حرامی نباشد و ...، مثل هر مستحب دیگر.
ممنون

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

owari;517155 نوشت:
خوب اگر این کار مستحب باشد خودبخود یعنی توصیه‌ی به آن شده است که البته با جمع شدن شرایطش هم مستحب خواهد بود، یعنی مسبب کار حرامی نباشد و ...، مثل هر مستحب دیگر.

بله درست می فرمایید.در آن روایت هم گفته شده که از سنت های رسولان است که البته با شرایطش باید باشد و شرایطش همانطور که شما گفتید و حقیر هم اشاره ای کردم،عدالت در نفقه است و نیز تقسیم شب ها که تقسیم شب ها هم به طور مساوی نیست.برای مثال مردی که سه زن دارد می تواند دو شب را از چهار شب نزد دو تن از همسرانش باشد و دو شب دیگر را نزد آن دیگری (یعنی نزد یک زن دو شب باشد و نزد دو زن دیگر،هر کدام یک شب که یعنی سهم یک زن از دو زن دیگر یک شب بیشتر است).بقیه موارد مانند عدالت در احترام و دوست داشتن و ... مستحب هستند،نه واجب (برخلاف تصور دوستان).

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

owari;517155 نوشت:
سلام علیکم،
خوب اگر این کار مستحب باشد خودبخود یعنی توصیه‌ی به آن شده است که البته با جمع شدن شرایطش هم مستحب خواهد بود، یعنی مسبب کار حرامی نباشد و ...، مثل هر مستحب دیگر.
ممنون

سلام علیکم

عذر میخوام میان بحثتون عرض میکنم، اگر من و شمایی که درجه اجتهاد نداریم میتوانستیم از روایات در هر زمانی طبق برداشت خودمان استباط فقهی داشته باشیم چرا باید موظف به تقلید از مجتهدین میشدیم؟

.امین.;517160 نوشت:
سلام علیکم

عذر میخوام میان بحثتون عرض میکنم، اگر من و شمایی که درجه اجتهاد نداریم میتوانستیم از روایات در هر زمانی طبق برداشت خودمان استباط فقهی داشته باشیم چرا باید موظف به تقلید از مجتهدین میشدیم؟

سلام علیکم مؤمن،
البته اینجا بررسی واجبات و محرماتی انجام نداده‌ای و رساله‌ی عملیه هم ادعای گردآوری تمامی مستحبات و مکروهات را ندارد، اینکه روز باید ایستاده آب خورد یا شب باید نشسته آب خورد یا شب جمعه باید سوره‌ی جمعه خواند و ... مستحباتی هستند که در رساله نیامده‌اند ... حالا ان شاء الله باز کارشناسان محترم اگر اشتباه برداشت کرده‌ایم تذکر دهند اگر این روایات دلیل بر استحبات نمی‌شوند و در کل اسلام توصیه به چندهمسری ندارد.
اما در مورد آنکه قرمز کرده‌بودید که «در هر زمانی» البته اگر منظورتان اشاره به این مطلب است که همانطور که قرآن شأن نزول دارد احادیث هم شأن صدور دارند و بدون علم به آنها نباید حکم استخراج کرد حق با شماست، اما اگر منظورتان این است که در هر زمانی می‌توان احکام واجب و مستحب متفاوتی را استخراج کرد و کاری که یک زمان مستحب است ممکن است زمانی بیاید که واجب باشد یا مکروه یا حرام در حالت کلی این حرف درست نیست، حالت خاصی هم که این حرف می‌تواند درست باشد احکام ثانویه و موقتی است که تحت عنوان احکام حکومتی و برای مدیریت کردن یک وضعیت مثلا بحرانی داده می‌شود، مثل حکم حرمت تنباکو که موقتاً برای مبارزه با استعمار بود و ...
در پناه خداوند باشید
یا علی

اسماء;517059 نوشت:
هو الناظر

سلام

نکته قابل و جالب توجه:

می دونستید دشمنان دین اسلام بعد از اینکه نتونستن از طریق جنگ سخت پیروز بشن از جنگ نرم استفاده کردند و تا حد قابل توجهی پیروز شدند !

از خیلی از حربه های جنگ نرم استفاده کردند یکی از مهمترنشون اسم آزادی زن بود و در کنارش سر کوفت اینکه زنان مسلمان تحت ظلم اند ، بنده نمیخام احکام اسلام رو زیر سوال ببرم !

اما نکته مهم این هست که بعضی نادان وارانه به عمد یا غیر عمد در رسانه ها به شبهه ها دامن میزنند! و با لحن طلبکارانه باعث دینزدگی جوانان می شوند و همین یک نوع جنگ نرم دیگریست!

سلام علیکم،
از تذکرتان ممنون. این حرفتان واقعاً قابل توجه است، ما در شرایطی زندگی می‌کنیم که سر بعضی مسائل بهتر است زیاد صحبت نشود چون دشمن آنقدر سر آن مسائل القاء شبهه و حق و حقوق سازی کرده و آنقدر فطرت مورد نظر خودش را به صورت مجازی در ما پیاده کرده که اگر بگویند فطرت تو این است جا میخورم و ترس برم می‌دارد که نه من کس دیگری هستم و انسانیت چیز دیگری است و اینها دروغ است و باور نمی‌کنم (یاد فیلم ماتریکس افتادم اون موقع که میخواستند بهش حالی کنند که این دنیا یک تخیل است و همه‌اش خطای ذهنی است و برنامه‌نویسی شده و ... و ما چند نفر فقط می‌دانیم و هیچ کس نمی‌داند و دل خوش کرده‌اند به بازیچه بودن و ...، البته خود این فیلم هم صهیونیستی از آب درآمد بگذریم).
از یک طرف شاید نباید به این شبهات دامن زد، مردم هم همین دیدی که به اسلام دارند را داشته باشند و لااقل اصول اسلام را حفظ کنند و با وجود تناقض در اعتقاداتشان که آنها را معرض القاء شبهات جدید قرار می‌دهد خودمان هم تحریک اضافه‌اشان نکنیم.
از یک طرف هم اگر خداوند بخواهد خوب است که در این دوران که دیگر دشمن اسلام پرده‌های حیله‌گری را انداخته و علناً ترویج فساد می‌کند (... عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ ...) کاری کنم و اسلام را آنطور که خداوند نازل فرموده است بفهمیم و خودمان را برای ظهور آماده کنیم، با شبهات آنها هم نه با تعصب که ان شاء الله با استدلالهای عقلی و نقلیو اصولی باید قیام کرد و اشکال در استدلال‌های آنها را هم باید با همین روش شناخت و برملا کرد.

با این وجود اگر کارشناس محترم استحباب چندهمسری را تأیید کردند و مدیران تشخیص دادند که این تاپیک می‌تواند دست‌افزار جدید دشمن قرار بگیرد حقیر از پاک شدن آن گلایه‌ای ندارم.
یا علی

بن موسی;517158 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
بله درست می فرمایید.در آن روایت هم گفته شده که از سنت های رسولان است که البته با شرایطش باید باشد و شرایطش همانطور که شما گفتید و حقیر هم اشاره ای کردم،عدالت در نفقه است و نیز تقسیم شب ها که تقسیم شب ها هم به طور مساوی نیست.برای مثال مردی که سه زن دارد می تواند دو شب را از چهار شب نزد دو تن از همسرانش باشد و دو شب دیگر را نزد آن دیگری (یعنی نزد یک زن دو شب باشد و نزد دو زن دیگر،هر کدام یک شب که یعنی سهم یک زن از دو زن دیگر یک شب بیشتر است).بقیه موارد مانند عدالت در احترام و دوست داشتن و ... مستحب هستند،نه واجب (برخلاف تصور دوستان).

لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق

سلام علیکم

درمورد عدالت ، در آیه شریفه میفرماید:

[=arial] وَلَن تَسْتَطِيعُواْ أَن تَعْدِلُواْ بَيْنَ النِّسَاء وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِيلُواْ كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَإِن تُصْلِحُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا


[]

  • [=arial] ترجمه مشکینی و شما هر چند هم كه حرص بورزيد هرگز نمى‏توانيد ميان زن‏ها (در ميل باطنى) عدالت كنيد، پس (حد اقل در وظايف ظاهرى) يكسره از يكى از آنها روى نگردانيد تا او را همانند زنى بلاتكليف رها نماييد. و اگر صلح و سازش كنيد و تقوا ورزيد مسلّما خداوند همواره آمرزنده و مهربان است

    [/]

    کلمه "فلاتمیلوا "پس میل نکنید بیانگر وجوب عدالت عملی است. یعنی احترام بین همسران را هم شامل میشود. آن چیزی که منظور آیه هست محبت قلبی هست که اختیارش دست خود انسان نیست.

    [=arial]منظور از عدالت در باره همسران چيست ؟
    [=arial]
    [=arial]اكنون پيش از آن كه فلسفه حكم تعدد زوجات را در اسلام بدانيم لازم است اين موضوع بررسى شود كه منظور از عدالت كه جزو شرائط تعدد همسر ذكر شده است چيست ؟ آيا اين عدالت مربوط به امور زندگى از قبيل هم‏خوابگى و وسايل زندگى و رفاه و آسايش است يا منظور عدالت در حريم قلب و عواطف انسانى نيز هست ؟ شك نيست كه عدالت در محبت‏هاى قلبى خارج از قدرت انسان است چه كسى ميتواند محبت خود را كه عواملش در بيرون وجود اوست از هر نظر تحت كنترل درآورد ؟ بهمين دليل رعايت اين نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آيه 129 همين سوره نساء ميفرمايد و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم : شما هر قدر كوشش كنيد نميتوانيد در ميان همسران خود ( از نظر تمايلات قلبى ) عدالت و مساوات برقرار سازيد .

    [=arial]بنا بر اين محبت‏هاى درونى مادامى كه موجب ترجيح بعضى از همسران بر بعضى ديگر از جنبه‏ هاى عملى نشود ممنوع نيست ، آنچه مرد موظف به آن است رعايت عدالت در جنبه‏ هاى عملى و خارجى است.

    [=arial]از اين بيان روشن ميشود : كسانى كه خواسته‏اند از ضميمه كردن آيه فوق ( و ان خفتم الا تعدلوا فواحدة ) به آيه 129 ( و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم ) چنين نتيجه بگيرند كه تعدد زوجات در اسلام مطلقا ممنوع است ، زيرا در آيه نخست آنرا مشروط به عدالت كرده ، و در آيه دوم عدالت را براى مردان در اين مورد امرى محال دانسته است ، سخت در اشتباهند .
    [=arial]
    [=arial]زيرا همانطور كه اشاره شد عدالتى كه مراعات آن از قدرت انسان بيرون است
    [=arial]
    [=arial]تفسير نمونه ج : 3ص :256
    [=arial]
    [=arial]عدالت در تمايلات قلبى است ، و اين از شرائط تعدد زوجات نيست و آنچه از شرائط است عدالت در جنبه ‏هاى عملى است.

    [=arial]گواه بر اين موضوع ذيل آيه 129 همين سوره ميباشد آنجا كه ميگويد : فلا تميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقه يعنى : اكنون كه نميتوانيد مساوات كامل در محبت ميان همسران خود رعايت كنيد لا اقل تمام تمايل قلبى خود را متوجه يك نفر از آنان نسازيد كه ديگرى را به صورت بلا تكليف در آوريد .

    منبع:
    http://www.andisheqom.com/Files/quranshenasi.php?idVeiw=28368&level=4&subid=28368
    [=arial]
    [=arial]مقصود از عدالت در چند همسری که در آیه «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُواْ» آمده، چیست؟

    [=arial]پرسش

    [=arial]بارها از سوی برخی در تلویزیون، رادیو معارف و ... شنیده شده است که چون مردان نمی‌‌توانند عدالت بین همسرانشان برقرار کنند، در نتیجه نمی‌‌توانند همسر دوم اختیار کنند!... اما متأسّفانه هیچ‌‌گاه شرح و توضیح مناسبی داده نشده است. سؤال این است که، چطور خداوند در قرآن، حکم به چیزی داده که هیچ مردی از انجام آن بر نمی‌‌آید؟! و دقیقاً منظور از رعایت عدالت بین همسران چیست؟

    [=arial] پاسخ اجمالی
    [=arial]

    [=arial] از جمله احکام الهی که مورد اتفاق شیعه و سنی می‌‌باشد؛ تجویز تعدّد زوجات و چند همسری است که به طور یقین خداوند حکیم، با در نظر گرفتن تفاوت ساختمان بدن و نیازهاى جسمی و روانى مردان و زنان و ارگانیسم بدنی و روانی دو طرف، آن‌را تشریع نموده و در قرآن کریم فرموده است: «‏و اگر می‌‌ترسید که (به هنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشم‌‌پوشى کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمایید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر می‌‌ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانى که مالک آنهائید استفاده کنید. این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى می‌‌کند».

    مقصود از این عدالت -که شرط گرفتن چهار زن می‌باشد- این است: دادن نفقه به هر یک از همسران در حدّ شأن آنها، رعایت مساوات در مسائل زناشویی و هم‌‌خوابی و رفتار نیکو و گشاده‌‌رویی به همه همسران بدون فرق گذاشتن بین آنها، نه این‌که نسبت به برخی ابراز احساسات و محبّت نماید و نسبت به برخی دیگر کاملاً بی‌‌اعتنا یا کم توجّه باشد.

    [=arial] پاسخ تفصیلی

    [=arial] برنامه‌ها و احکام الهی، منطبق با فطرت و احتیاجات و نیازهای واقعی بشر جعل شده است که اگر انسان خردمند با دقت نظر در آن اندیشه کند قطعاً به بسیاری از آنها پی می‌برد. از جمله این احکام که مورد اتفاق شیعه و سنی می‌باشد؛ تجویز تعدّد زوجات و چند همسری است که به طور یقین خداوند حکیم، با در نظر گرفتن تفاوت ساختمان بدن و نیازهاى جسمی و روانى مردان و زنان و ارگانیسم بدنی و روانی دو طرف، آن را تشریع نموده و در قرآن کریم فرموده است: «‏وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُواْ فىِ الْیَتَامَى فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنىَ‏ وَ ثُلَاثَ وَ رُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَالِکَ أَدْنىَ أَلَّا تَعُولُوا»؛[1] و اگر می‌ترسید که (به هنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشم‌پوشى کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر می‌ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانى که مالک آنهائید استفاده کنید. این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى می‌کند.
    کلمه «مَثنى» بر وزن «مفعل» است و کلمه «ثُلاث» و «رُباع»، بر وزن «فعال» است، و این دو وزن (مفعل و فعال) در باب اعداد، دلالت بر تکرار ماده می‌کند. در نتیجه، معناى «مثنى»، دو تا دو تا و معناى «ثلاث»، سه تا سه تا و معناى «رباع» چهار تا چهار تا است و چون خطاب در آیه به تمامى مردم است، نه به یک نفر، لذا هر یک از این سه کلمه را با حرف «واو»، از دیگرى جدا کرد تا تخییر را برساند و این معنا را افاده کند که هر یک از مؤمنان اختیار دارند در این‌که دو یا سه و یا چهار نفر همسر براى خود انتخاب کنند، از آن‌جا که تمام مردم در این‌جا مخاطب مى‏باشند، عددهاى «دو»، «سه» و «چهار» باید در قالب کلماتى ادا شوند که بیانگر تکرار است که آن کلمات عبارتند از: «مثنى»، «ثلاث» و «رباع».[2]
    البته قرآن کریم، گرفتن چند همسر را مشروط به رعایت عدالت، بین همسران قرار داده است و با جمله «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً»، آن را تعدیل نموده و در محور اعتدال، و میانه‌روى در زندگى قرار داده است، چنان‌چه بیم آن رود که نتوانند به این شرط عمل نمایند، تنها باید به یک همسر اکتفا کنند.[3]
    بدون تردید «عدالت» در محبت‌هاى قلبى خارج از قدرت انسان است، چه کسى می‌تواند محبت خود را که عواملش در بیرون وجود او است از هر نظر تحت کنترل درآورد؟ به همین دلیل، رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آیه دیگر می‌فرماید: «شما هر قدر کوشش کنید نمی‌توانید در میان همسران خود (از نظر تمایلات قلبى) عدالت و مساوات برقرار سازید».[4] زیرا محرّک و انگیزه‌های تمایل قلبی؛ مانند زیبایی، کمالات دینی و شخصیتی یک زن همگی بیرونی و خارج از اختیار مرد است و چیزی که خارج از اختیار انسان باشد مورد تکلیف واقع نمی‌شود.

    بنا بر این، محبت‌هاى درونى مادامى که موجب ترجیح بعضى از همسران بر بعضى دیگر از جنبه‌هاى عملى نشود ممنوع نیست، آنچه مرد موظّف به آن است رعایت عدالت در جنبه‌هاى عملى و خارجى است.[5]

    از این بیان روشن می‌شود: کسانى که خواسته‌اند از ضمیمه کردن آیه «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً» به آیه «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ» چنین نتیجه بگیرند که تعدّد زوجات در اسلام مطلقاً ممنوع است؛ زیرا در آیه نخست آن را مشروط به عدالت کرده، و در آیه دوم عدالت را براى مردان در این مورد امرى محال دانسته است، سخت در اشتباهند؛ زیرا همان‌طور که اشاره شد عدالتى که مراعات آن از قدرت انسان بیرون است، عدالت در تمایلات قلبى است، و این از شرایط تعدّد زوجات نیست و آنچه از شرایط است عدالت در جنبه‌هاى عملى است.[6] گواه بر این موضوع ادامه آیه است: «تمام تمایل قلبى خود را متوجه یک نفر از آنان نسازید که دیگرى را به صورت بلا تکلیف در آورید»؛[7] یعنى اکنون که نمی‌توانید مساوات کامل در محبت میان همسران خود رعایت کنید لا اقل تمام تمایل قلبى خود را متوجه یک نفر از آنان نسازید که دیگرى را به صورت بلا تکلیف در آورید.[8]

    با توجه به مطالبی که ذکر شد؛ مقصود از این عدالت -که شرط گرفتن چهار زن می‌باشد- این است: دادن نفقه به هر یک از همسران در حدّ شأن آنها، رعایت مساوات در مسائل زناشویی و هم‌خوابگی[9] و رفتار نیکو و گشاده‌رویی[10] به همه همسران بدون فرق گذاشتن بین آنها، نه این‌که نسبت به برخی ابراز احساسات و محبّت نماید و نسبت به برخی دیگر کاملاً بی‌اعتنا یا کم توجّه باشد.


    [/HR] [1]. نساء، 3.
    [2]. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 4، ص 167 - 168، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417ق.

    [3]. حسینى همدانى، سید محمد حسین، انوار درخشان، محقق: بهبودی، محمد باقر، ج 3، ص 332، کتابفروشى لطفى، تهران، چاپ اول، 1404ق.
    [4]. «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ»؛ نساء، 129.
    [5]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 255، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
    [6]. همان، ص 255 – 256؛ و ر.ک: موسوی خویی، سید ابو القاسم، موسوعة الإمام الخوئی، ج 1، ص 212 – 213، مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئی، قم، چاپ اول، 1418ق.
    [7]. «فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ»؛ نساء، 129.
    [8]. تفسیر نمونه، ج 3، ص 256.
    [9]. ر.ک: موسوی خویی، سید ابو القاسم، صراط النجاة (المحشّٰی)، گردآورنده: عاصی عاملی، موسی مفید الدین، ‌ج 3، ص 253، مکتب نشر المنتخب، قم، چاپ اول، 1416ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، استفتاءات جدید، محقق و مصحح: علیان‌نژادی‌، ابوالقاسم، ج 1، ص 246، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، قم، چاپ دوم، 1427ق.
    [10]. محدث بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، محقق و مصحح: ایروانی، محمد تقی، مقرم‌، سید عبد الرزاق، ج 24، ص 609، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1405ق؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق و مصحح: قوچانی، عباس، آخوندی، علی، ج 31، ص 182، ‌دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ هفتم، 1404ق.

    منبع:http://islamquest.net/fa/archive/question/fa27915

  • owari;517166 نوشت:
    سلام علیکم مؤمن،
    البته اینجا بررسی واجبات و محرماتی انجام نداده‌ای و رساله‌ی عملیه هم ادعای گردآوری تمامی مستحبات و مکروهات را ندارد، اینکه روز باید ایستاده آب خورد یا شب باید نشسته آب خورد یا شب جمعه باید سوره‌ی جمعه خواند و ... مستحباتی هستند که در رساله نیامده‌اند ... حالا ان شاء الله باز کارشناسان محترم اگر اشتباه برداشت کرده‌ایم تذکر دهند اگر این روایات دلیل بر استحبات نمی‌شوند و در کل اسلام توصیه به چندهمسری ندارد.
    اما در مورد آنکه قرمز کرده‌بودید که «در هر زمانی» البته اگر منظورتان اشاره به این مطلب است که همانطور که قرآن شأن نزول دارد احادیث هم شأن صدور دارند و بدون علم به آنها نباید حکم استخراج کرد حق با شماست، اما اگر منظورتان این است که در هر زمانی می‌توان احکام واجب و مستحب متفاوتی را استخراج کرد و کاری که یک زمان مستحب است ممکن است زمانی بیاید که واجب باشد یا مکروه یا حرام در حالت کلی این حرف درست نیست، حالت خاصی هم که این حرف می‌تواند درست باشد احکام ثانویه و موقتی است که تحت عنوان احکام حکومتی و برای مدیریت کردن یک وضعیت مثلا بحرانی داده می‌شود، مثل حکم حرمت تنباکو که موقتاً برای مبارزه با استعمار بود و ...
    در پناه خداوند باشید
    یا علی

    با سلام مجدد

    مشکل ماهایی که عالم دینی نیستیم اینه که در تشخیصهای خودمون دچار اشتباه میشیم. مثلا همین خوردن آب ارتباطی با احکام شرعی ندارد که شما آن را با حکم تعدد زوجات قیاس میفرمایید.

    درمورد اینهم که فرمودید اگر این روایات دلیل بر استحباب نمیشود پس اسلام درکل توصیه به چند همسری ندارد هم دچار همین اشتباه شدید.

    من نگفتم این روایات چنین توصیه ای دارد یا ندارد. صخن بنده در مورد زمان بود. آیا شما اطمینان دارید که در زمان ما هم توصیه اسلام همین هست؟ تشخیص این مساله با فقها میباشد نه من و شما و این ارتباطی با احکام حکومتی ندارد...
    همین که اکثر فقها اجازه طلاق را به همسر اول میدهند بیانگر این مطلب است که در زمان ما ضرورتی بر چنین کاری وجود ندارد.

    یک نکته را لازمه اینجا خدمت شما عرض کنم. بسیار میبینیم جوانانی که بدنبال دختری که هم کفوشان باشد میگردند اما دریغ از چندتا گزینه مناسب. آیا دلیل این امر همین اجتهادهای امثال ماها نیست که با تعدد زوجات بی رویه برای این جوانان همسری مناسب پیدا نمیشود؟ این را که عرض کردم شاهدش بودم وگرنه دلیلی بر مطرح کردنش نبود.

    owari;517054 نوشت:
    همچنین توجه کنید که فعل و ترک فعل توسط خداوند در کلام خداوند و در معصوم در قول و عملشان حجت شرعی است، بخاطر همین می‌خواهم بدانم که نیاوردن عدد «۱» در آن شمارش تا ۴ از چه بابی بوده است. اگر قرآن همین ظاهر بود به طور قطع می‌گفتم ایجاز با حذف عدد «۱» حاصل نمی‌شده و با مختصر کردن شمارش به صورت «از ۱ تا ۴» یا اصلاً «تا ۴» هم ممکن بوده است چون اتخاذ کنیز می‌شود ازدواج با هیچ زنی که عدد صفر را هم به آن شمارش اضافه می‌کند.

    سلام

    این قسمت و که چرا عدد یک را نیاورده که من کاملا توضیح دادم دقت نفرمودید

    لطفا اولین پست را دوباره بخوانید

    همچنین چرا اینکه نگفته تا چهارتا زن می توانید بگیرید باز برای همین است که اگر این بیان را بکار می برد شامل عدد یک هم می شد
    در صورتیکه برای اینکه معنای جمله درست باشد نباید عدد یک اورده شود
    لطفا اولین پست را دوباره بخوانید

    حذف عدد یک نه برای ایجاز بلکه برای درست بودن معنی جمله انجام شده است

    owari;517054 نوشت:
    حالا اگر کسی ترس ندارد که عدالت در نفقه را رعایت کند خداوند به او توصیه کرده که باز به گرفتن یک زن اکتفا کند چون برای دوری از گناه امن‌تر است؟ قاعداً باز هم نه.

    بله توصیه شده است
    به قسمت اخر ایه دقت کنید

    سلام

    طبق نظر یکی از علما منظور از عدالت همه جانبه است

    یعنی ممکن است کسی چهار زن بگیرد و با این کارش برای دیگری زن پیدا نشود
    عدالت از این نظر هم باید رعایت شود

    الان اگر در وضعیت فعلی دو میلیون طلبه تصمیم بگیرند برای ثواب هر کدام چهار زن بگیرند
    یقینا جوانان زیادی بدون زن خواهند ماند

    و این خلاف عدالت است

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام
    از آن جا که متن طولانی است و نقد آن طول می کشد،ابتدا این قسمت را نقد می کنیم.

    .امین.;517176 نوشت:
    مقصود از این عدالت -که شرط گرفتن چهار زن می‌باشد- این است: دادن نفقه به هر یک از همسران در حدّ شأن آنها، رعایت مساوات در مسائل زناشویی و هم‌‌خوابی و رفتار نیکو و گشاده‌‌رویی به همه همسران بدون فرق گذاشتن بین آنها، نه این‌که نسبت به برخی ابراز احساسات و محبّت نماید و نسبت به برخی دیگر کاملاً بی‌‌اعتنا یا کم توجّه باشد.

    اول این که بستگی دارد بخواهید مطلب را چگونه تفسیر کنید.
    اگر بحث بر سر روایات باشد،ما روایتی آوردیم که عدالت در آن پرداخت نفقه معنی شده بود.
    يستحب التسوية بين الزوجات في الانفاق وإطلاق الوجه والجماع) وغير ذلك، لأنه من كمال العدل والانصاف المرغب فيهما شرعا، مع ما في ذلك من جبر قلوبهن وحفظهن عن التحاسد والتباغض، وفي الخبر عن أمير المؤمنين صلوات الله عليه وسلامه عليه " من كان عنده امرأتان فإذا كان يوم واحدة فلا يتوضأ عند الأخرى " بل في خبر معمر بن خلاد النهي عن ذلك، فإنه سأل الرضا عليه السلام " عن تفضيل نسائه بعضهن على بعض فقال: لا " وإن كان من المعلوم عدم وجوبها، للأصل وخبر عبد الملك بن عتبة الهاشمي سأل الكاظم عليه السلام " عن الرجل يكون له امرأتان يريد أن يؤثر إحداهما بالكسوة والعطية أيصلح ذلك؟ قال: لا بأس وأجهد في العدل بينهما " وظاهر قوله تعالى " ولن تستطيعوا أن تعدلوا بين النساء ولو حرصتم فلا تميلوا كل الميل " وغير ذلك، ولذا أفتى الأصحاب باستحباب التسوية في غير ما دل الدليل على وجوبه من القسم والانفاق الواجبين ونحوهما، بل لا يبعد القول بكراهة التفاضل، لما سمعته من الخبر السابق، والله العالم.
    از جواهر الکلام

    مسئله7-رعايت مساوات بين همسران در مسئله نفقه دادن و التفات بآنان و گشاده روئى و جماع مستحب است ، و نيز مستحب است صبح آن شبى كه پيش يكى از آنان بسر برده نيز نزد او باشد، و نيز مستحب است باو اجازه دهد در هنگام موت پدر و مادرش نزد آنان حاضر شود هر چند كه حق جلوگيرى از اين كار و از عيادت آندو را دارد تا چه رسد بعيادت غير پدر و مادر، و نيز حق دارد بطور مطلق از بيرون رفتنش بجز بخاطر حقى واجب جلوگيرى نمايد.
    مسئله1-
    كسيكه يك همسر دارد آن همسر حق شبخوابى و همخوابى در همه شبها را ندارد، بلكه بنابر اقوى در چهار شب يكبارهم حق ندارد، تنها حقى كه دارد اين است كه از او دورى نكند بطوريكه معلوم نباشد او شوهر دارد يا شوهرش طلاقش داده اين آنمقدار لازم است ، بله حق جماع دارد و آن در هر چهار ماه يكبار است كه حكمش گذشت ، و اما اگر بيش از يك زن داشته باشد اگر شبى پيش يكى از آنان بماند واجب مى شود كه نزد ديگران نيز يك شب بماند، پس اگر داراى چهار همسر است اگر نزد يكى از آنها شبى را سر كند واجب است براى هر يك ديگرى شبى را اختصاص دهد و يكى از آنان را بر ديگران ترجيح و برترى ندهد، و اما اگر چهار زن نداشته باشد برترى دادن يكى بر ديگران جائز است ، پس اگر همسرانش دو نفرند مى تواند دو شب نزد يكى و يك شب نزد ديگرى باشد، و اگر سه نفرند مى تواند دو شب نزد يكى و دو شب نزد آندو نفر ديگر باشد، مشهور اين است كه اگر داراى يك همسر است در هر چهار شبش سه شب مال خود او است و يك شب مال همسرش ، و اگر همسرانى متعدد دارد واجب است هر چهار شب را بين آنها تقسيم كند، مثلا اگر همسرانش چهارنفرند هر شب نزد يكى بسر ببرد و چون يك دور چهار شنبه تمام شد دوباره از يكى ابتداء نموده دور را تمام كند، بنابراين او هيچ شبى مال خودش نيست ، بلكه همه شبهايش مال همسران او است ، و اگر همسرانش دو نفرند هر يك از آنها از چهار شب يك شب دارند، و اگر سه نفر باشند از هر چهار شب هر شبش مال يك همسرش و شب چهارمش مال خود او است ، و عمل كردن بفتواى مشهور باحتياط نزديكتر است خصوصا براى كسيكه بيش از يك همسر دارد، اما اقوى همانست كه ما گفتيم مخصوصا در همسر واحد.
    ترجمه تحریر الوسیلة،کتاب نکاح، فصل در قسمت و نشوز و شقاق.

    آنچه که دیدید حرف بنده نیست.حرف صاحب جواهر (ره) و امام خمینی (ره) است.لذا رعایت مساوات در هم‌‌خوابی و رفتار نیکو و گشاده‌‌رویی مستحب است،نه واجب.این را هم امام خمینی (ره) از فقهای قرن اخیر گفته اند نه این که مربوط به زمان دیگری باشد.
    لبیک یا مهدی
    و من الله التوفیق

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام

    دل ارام;517203 نوشت:
    طبق نظر یکی از علما منظور از عدالت همه جانبه است

    یعنی ممکن است کسی چهار زن بگیرد و با این کارش برای دیگری زن پیدا نشود
    عدالت از این نظر هم باید رعایت شود

    الان اگر در وضعیت فعلی دو میلیون طلبه تصمیم بگیرند برای ثواب هر کدام چهار زن بگیرند
    یقینا جوانان زیادی بدون زن خواهند ماند

    و این خلاف عدالت است


    ما روایت آوردیم و همچنین فتوای علما (نه علمای حقوق بشری) را هم آوردیم.حال اگر کسی نقدی دارد بسم الله.این که فلانی چنین تفسیری دارد و عالم است،می تواند علم آن عالم را زیر سوال ببرد.شاید هم حق با آن عالم باشد.به شرط آن که ادله کافی داشته باشد.لذا صرف بیان این که فلان عالم این را گفت،نتیجه نمی دهد که واقعاً اینطور است.در اینصورت ما هم می گوییم امام خمینی (ره) گفته که عدالت در این امور واجب نیست و مستحب است.
    لبیک یا مهدی
    و من الله التوفیق

    جناب بن موسی در پاسخ به این سخنان که منتسب به صاحب جواهر و امام میدانید حرف بسیار است و حوصله ورود در آن نیست. نظرات علما هم همانطور که آوردم همه یکسان نمیباشد.

    اگر اینها برای شما حجت است بسم الله عمل کنید کسی مانعتان نیست.

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام

    .امین.;517217 نوشت:
    جناب بن موسی در پاسخ به این سخنان که منتسب به صاحب جواهر و امام میدانید حرف بسیار است و حوصله ورود در آن نیست.

    متوجه منظور شما نمی شوم.یعنی می گویید این ها توسط صاحب جواهر (ره) یا امام خمینی (ره) گفته نشده است؟مثلاً افرادی این ها را وارد کتاب کرده اند و کتاب را تحریف کرده اند؟

    .امین.;517217 نوشت:
    نظرات علما هم همانطور که آوردم همه یکسان نمیباشد.

    در این خصوص می توانیم بررسی بیشتری کنیم.برای مثال نظر آیت الله مکارم:http://makarem.ir/Question/ViewQuestion.aspx?lid=0&mid=1892
    که در اینجا گفته شده است عدالت لزوماً به معنی مساوات نیست.لذا عدالت در احترام هم لزومی ندارد به معنی احترام یکسان باشد.

    .امین.;517217 نوشت:
    اگر اینها برای شما حجت است بسم الله عمل کنید کسی مانعتان نیست.

    خیر این ها برای بنده حجت نیست.ولی بنده آن چه که برایم حجت است را هم آوردم.نظر سایر علما هم سعی می کنیم بیاوریم.

    لبیک یا مهدی
    و من الله التوفیق

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام
    و اما مطلبی که از صراط النجاة در آن مقاله آمده است را عیناً می آوریم:
    هل یعنی وجوب العدالۀ بین الزوجات، التساوي الدقیق الصارم، و التشابه فی النفقۀ و الکسوة و المسکن، و هل یضر التفاوت بینهنّ إذا کان الزوج یوفّر لکل واحدة احتیاجاتها من المأکل و المشرب و الملبس، و هل ان اختلافهن من حیث السن أو المقام أو الشرف یسوغ ذلک التفاوت؟
    الخوئی: الواجب مراعاة ما یقتضیه حال أي منهن، و حاجتها من نفقة،و الله العالم.
    التبریزي: العدالة بین الزوجات انما هی فی النفقة الواجبة، و فی المبیت، و اما فی غیر ذلک فلا بأس بعدم التسویة بینهن.
    پس نظر آیت الله خویی (ره) هم تناسب است نه تساوی.یعنی آنطور که باید به نیاز های آن ها رسید،نه لزوماً تساوی در رسیدگی.

    لبیک یا مهدی
    و من الله التوفیق

    بن موسی;517230 نوشت:
    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام

    متوجه منظور شما نمی شوم.یعنی می گویید این ها توسط صاحب جواهر (ره) یا امام خمینی (ره) گفته نشده است؟مثلاً افرادی این ها را وارد کتاب کرده اند و کتاب را تحریف کرده اند؟

    سلام علیکم

    لطفا با منبع صحبت کنید. یعنی لینک این بیانات را قرار دهید

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام
    و در پایان،آن چه که از الحدائق الناضرة آورده شده:
    ومنها استحباب التسوية بين الزوجات في الانفاق وحسن المعاشرة وطلاقه الوجه والجماع ونحو ذلك، لما في ذلك من رعاية العدل والانصاف.
    اگر نظری جا مانده است بگویید تا بررسی کنیم.

    نتیجه این که نظر آن علمایی که در آن مقاله آورده شده تقریباً یکی است و آن استحباب تساوی است نه وجوب آن.
    لبیک یا مهدی
    و من الله التوفیق

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام

    .امین.;517244 نوشت:
    لطفا با منبع صحبت کنید. یعنی لینک این بیانات را قرار دهید

    لینک مربوط به تحریر الوسیلة
    لینک مربوط به جواهر الکلام

    لبیک یا مهدی
    و من الله التوفیق

    .امین.;517182 نوشت:
    با سلام مجدد
    مشکل ماهایی که عالم دینی نیستیم اینه که در تشخیصهای خودمون دچار اشتباه میشیم. مثلا همین خوردن آب ارتباطی با احکام شرعی ندارد که شما آن را با حکم تعدد زوجات قیاس میفرمایید.

    سلام علیکم برادرم،
    از نقد مشفقانه‌اتان و اطلاعاتی را که گردآوری کردید ممنونم، تذکر لازمی بود. حال چند مطلب هم حقیر اضافه کنم:
    ۱. آن مثال‌های خوردن آب البته جزء مستحباتی است که روی آن خیلی با قاطعیت سخن گفته نمی‌شود و آوردنشان به عنوان مثال برای این بود که اشاره کنم مستحبات و مکروهات در ریزترین مسائل هم هستند ولی اثری از بسیاری از آنها در رساله‌ها نیست و کار رساله هم جع‌آوری آنها نیست و اصل قضیه شناختن وظایف است که یعنی واجبات و مکروهات، حالا مثلاً یک عملی مثل عمره یا همین ازدواج هست که خودشان مستحب هستند ولی درونشان واجبات و محرماتی هم مطرح می‌شود که در رساله بیشتر به آنها پرداخته می‌شود.
    ۲. حکم ازدواج را همه قبول داریم که مستحب است، در رساله هم که آمده مستحب است گفته نشده اگر همسر اولت هست مستحب است و فقط احکام ازدواج را گفته است، البته در مورد چند همسری برخی احکام پس از ازدواج هم لازم است که چون در جامعه‌ی ما این مسأله زیاد طرفدار یا درگیر نداشته است زیاد هم به آن پرداخته نشده است ...
    ۳. اگر در قرآن توصیه‌ای شود آن توصیه یا واجب است و یا مستحب، اگر اشتباه می‌کنم لطفاً بفرمایید تصحیح کنم. حتی منسوخات قرآن که موقت بودند هم به صورت توصیه‌ای نبودند و در دوره‌ی خودشان حالت احکام اولیه (واجب و حرام، مستحب و مکروه) داشته‌اند، یعنی خود احکام به آن صورت‌ها بود و نه تبصره‌ی بر احکام. مثل اینکه در زمان حضرت مسیح علیه‌السلام هم خود احکام اسلام به آن صورت بود و به آنهایی که در اسلام منسوخ شدند نمی‌گوییم احکام ثانویه و حکومتی. آن مسأله مربوط به تکمیل دین بود. بعد که آیه نازل شد که دین شما را تکمیل کردم دیگر احکام ثابت شدند، البته باز صورت احکام با ظهور حضرت ممکن است در پاره‌ای امور عوض شود و خبر هم رسیده که می‌شود که دلیل آن هم این است که احکام در این دوره بر اساس ظاهر قرآن است و در آن موقع بر اساس ظاهر و باطن با هم خواهد بود، یعنی قرآن نازل شده و دین تکمیل شده ولی برخی احکام هنوز به صورت نهایی خود بیان نمی‌شوند و وظیفه‌ی ما هم عمل به همین احکام است که مثالش ظاهرا مثلاً برخی احکام ارث است. در هر صورت با توجه به اینکه آیه‌ی مورد نظر ما یکی از آیات احکامی قرآن است حکمی که از آن برداشت شود جنبه‌ی احکامی دارد و توصیه‌ای اگر داشته باشد هم اگر اشتباه نکنم حکم مستحب خواهد داشت.

    .امین.;517182 نوشت:
    درمورد اینهم که فرمودید اگر این روایات دلیل بر استحباب نمیشود پس اسلام درکل توصیه به چند همسری ندارد هم دچار همین اشتباه شدید.

    این بخاطر این است که در قرآن آمده است و قرآن کتاب هدایت خداست و توصیه‌های درون آن اگر منسوخ نباشند قرار است تا قیامت برقرار باشند. این توصیه‌ها اصل دین را تشکیل می‌دهند و احکام ثانویه به صورت موقتی فرع بر دین می‌شود و در شرایط خاصی تا آن شرایط برقرار باشد به دین الحاق می‌شود. اگر اشتباه نکنم؟

    .امین.;517182 نوشت:
    من نگفتم این روایات چنین توصیه ای دارد یا ندارد. سخن بنده در مورد زمان بود. آیا شما اطمینان دارید که در زمان ما هم توصیه اسلام همین هست؟ تشخیص این مساله با فقها میباشد نه من و شما و این ارتباطی با احکام حکومتی ندارد...
    همین که اکثر فقها اجازه طلاق را به همسر اول میدهند بیانگر این مطلب است که در زمان ما ضرورتی بر چنین کاری وجود ندارد.

    طبق حرفهای بالا بله اگر مستحب باشد همیشه مستحب است مگر به صورت موقتی حکم بدهند که مثلاً حرام است یا مکروه

    .امین.;517182 نوشت:
    یک نکته را لازمه اینجا خدمت شما عرض کنم. بسیار میبینیم جوانانی که بدنبال دختری که هم کفوشان باشد میگردند اما دریغ از چندتا گزینه مناسب. آیا دلیل این امر همین اجتهادهای امثال ماها نیست که با تعدد زوجات بی رویه برای این جوانان همسری مناسب پیدا نمیشود؟ این را که عرض کردم شاهدش بودم وگرنه دلیلی بر مطرح کردنش نبود.

    اینکه اجتهادهای شخصی حقیر و امثال حقیر مشکل‌آفرین می‌شوند درش بحثی نیست و خداوند خودش همه‌ی ما را هدایت کند (شما هم آمین بگویید لطفاً)، اما به نظر شما اینکه الأن همسر مناسب برای برخی پیدا نمی‌شود چندهمسری عده‌ای دیگر است؟ مگر چند درصد مردان بیش از یک همسر دارند؟
    یا علی

    دل ارام;517200 نوشت:
    سلام

    این قسمت و که چرا عدد یک را نیاورده که من کاملا توضیح دادم دقت نفرمودید

    لطفا اولین پست را دوباره بخوانید

    همچنین چرا اینکه نگفته تا چهارتا زن می توانید بگیرید باز برای همین است که اگر این بیان را بکار می برد شامل عدد یک هم می شد
    در صورتیکه برای اینکه معنای جمله درست باشد نباید عدد یک اورده شود
    لطفا اولین پست را دوباره بخوانید



    حذف عدد یک نه برای ایجاز بلکه برای درست بودن معنی جمله انجام شده است

    سلام علیکم خواهر عزیز،
    چرا خوانده بودم و خیلی هم خوشم آمد،‌ اما هنوز آنقدر که باید و شاید قانع نشده‌ام، مثلاً پیش خودم فکر میکنم اگر کسی بگوید «از یکی تا چهارتا زن می‌توانی بگیری اما اگر ترسیدی بهشان ظلم کنی فقط یکی بگیر» خوب کسی ممکن است فکر کند که «اگر یک زن گرفتم که بحث عدالت ایجاد کردن بین او با خودش بی‌معنا خواهد بود»؟ فکر می‌کنم در همان بحث «شنونده باید عاقل باشد» هر کسی متوجه می‌شود که منظور آن شخص گوینده این بوده است که اگر بیش از ۱ زن خواستی بگیری و این خطر را احساس کردی بیش از ۱ زن نگیر.
    اینطور که الأن خداوند بیان کرده است مثل این است که بخواهد بگوید اینطور زن بگیرید: یکی یا دوتا یا سه‌تا یا چهارتا، اما بعد چون «یکی» به لحاظ نزدیک‌تر بودن به عدالت بری کسانی که ترس ظالم شدن را دارند رویش حرف بود از سه گزینه‌ی دیگر جدا شد، اما جلوتر آورده نشد بلکه عقب‌تر برده شد و فعل امری «فانکحوا» برای سه گزینه‌ی «دو، سه، چهار» آورده شد و گزینه‌ی «یکی» به عنوان پاسخ یک شرط اضافه بیان گردید. اینطوری اگرچه خداوند یک را هم شمرده است ولی در داخل یک شرط و توصیه می‌شود به همان چندهمسری.
    اشتباه می‌کنم؟
    یا علی

    بن موسی;517250 نوشت:
    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام

    لینک مربوط به تحریر الوسیلة
    لینک مربوط به جواهر الکلام

    لبیک یا مهدی
    و من الله التوفیق

    جناب بن موسی اگر بنده بخواهم درباره همین دوتا مساله ای که آوردید حرف بزنم یقینا گفته میشود تو بهتر میدانی یا شخصیت بزرگی مثل امام . پس من حرف نمیزنم اما در همین دو مساله ای که آوردید حرف برای گفتن بسیار است...

    هوالناظر

    بن موسی;517206 نوشت:
    ما روایت آوردیم و همچنین فتوای علما (نه علمای حقوق بشری) را هم آوردیم.حال اگر کسی نقدی دارد بسم الله.

    عالمی بالاتر از علی بن ابی طالب؟؟؟ البته اگه شیعه امام علی و لایت اهل بیت هستید؟!

    حضرت علی علیه السلام زمانی را که نوبت همسر دیگراشان بود ؛ حتی وضو در خانه دیگری نمی گرفتند!

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام

    .امین.;517265 نوشت:
    جناب بن موسی اگر بنده بخواهم درباره همین دوتا مساله ای که آوردید حرف بزنم یقینا گفته میشود تو بهتر میدانی یا شخصیت بزرگی مثل امام . پس من حرف نمیزنم اما در همین دو مساله ای که آوردید حرف برای گفتن بسیار است...

    بحث دو وجه دارد.یکی این که نظرات گذشتگان چه بوده و نظر فقهای معاصر چیست.یکی این که چرا نظرشان این است.آن چه که در پست های آخر مطرح شد این بود که نظرات چیست.اما اگر می خواهید می توانیم بر سر این که چرا این چنین گفته شده بحث کنیم که در این صورت باید مثلاً بحث را از آن روایات که آورده شد شروع کنیم.
    اما در مورد این که "تو بهتر میدانی یا امام" بنده ان شاء الله به شخصه چنین چیزی را نخواهم گفت،مادامی که نقد ها و بررسی ها در چارچوب علمی باشند.
    لبیک یا مهدی
    و من الله التوفیق

    دل ارام;517203 نوشت:
    سلام

    طبق نظر یکی از علما منظور از عدالت همه جانبه است

    یعنی ممکن است کسی چهار زن بگیرد و با این کارش برای دیگری زن پیدا نشود
    عدالت از این نظر هم باید رعایت شود

    الان اگر در وضعیت فعلی دو میلیون طلبه تصمیم بگیرند برای ثواب هر کدام چهار زن بگیرند
    یقینا جوانان زیادی بدون زن خواهند ماند

    و این خلاف عدالت است

    سلام علیکم،
    ان شاء الله آن دو میلیون طلبه این تصمیم را بگیرند تا شما ببینید که زن کم نخواهد آمد! :Gig: مثل حساب کتاب زندگیمون! یه بنده‌ی خدایی می‌گفت من هر چی درامدهام رو حساب و کتاب می‌کنم می‌بینم مثلاً ماهی اینقدر درامد دارم و مخارجم بیشتره و نمی‌دانم اموراتم داره چطوری می‌گذره. یا آن بنده‌ی خدای دیگری که می‌گفت تعداد گوسفندهایی که مثلاً در تهران روزانه خورده می‌شوند (این قصه مال سال‌های قبل از گرانی گوشت است!) را با اطلاعاتی که داشته حساب کرده و تعداد گله‌دارها و ... و گوسفندهایشان را تخمین زده و تعداد زاد و ولدهای سالیانه‌ی آنها را هم تخمین زد ولی بعد هر طوری که حساب می‌کرد جور نمی‌شد!
    روزی رسان خداست و البته تاج‌سر رسان هم خداست، می‌رساند من حیث لایحتسب، به خداوند باید در همه حال توکل کرد و اعتماد داشت، ما نگران نیستیم شما هم نباشید. :ok:
    باب شوخی را البته شما باز کردید وقتی فرمودید که عدالت در مورد چندهمسری شامل رعایت کردن حقوق مردان دیگر هم می‌شود. اگرچه مطلبی است که تعجب‌برانگیز است ولی بعید می‌دانم هیچ عالمی چنین چیزی را در تفسیر آن آیه برداشت کند و اگر هم کرده شاید می‌خواسته همین محدودیت سقف بالای ازدواج به ۴ همسر را توضیح دهد و نه اینکه بگوید ۱ همسر کافی است. اگرچه باز ممکن است خدای نکرده یک زمانی بیماری بیاید یا اتفاقی بیفتد که تعداد انسان‌ها طوری شود که ناچارا حکم ثانویه داده شود که کسی بیش از یک زن بگیرد حرام است. اگرچه وقتی بحث ازدواج با حوریه و جن (آنطور که برای فرزندان آدم علیه‌السلام رخ داد) یا بحث ازدواج مردان کشتی حضرت نوح علیه‌السلام بعد از فرو رفتن آب پیش آمد (البته اگر درست باشد؟) را بدانید دیگر واقعاً نگران نخواهید شد ...
    یا علی

    بن موسی;517269 نوشت:
    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام
    بحث دو وجه دارد.یکی این که نظرات گذشتگان چه بوده و نظر فقهای معاصر چیست.یکی این که چرا نظرشان این است.آن چه که در پست های آخر مطرح شد این بود که نظرات چیست.اما اگر می خواهید می توانیم بر سر این که چرا این چنین گفته شده بحث کنیم که در این صورت باید مثلاً بحث را از آن روایات که آورده شد شروع کنیم.
    اما در مورد این که "تو بهتر میدانی یا امام" بنده ان شاء الله به شخصه چنین چیزی را نخواهم گفت،مادامی که نقد ها و بررسی ها در چارچوب علمی باشند.
    لبیک یا مهدی
    و من الله التوفیق

    علیک سلام
    جناب بن موسی شما دلایلتان را بیاورید ان شاءلله قانع خواهیم شد

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام

    اسماء;517268 نوشت:
    عالمی بالاتر از علی بن ابی طالب؟؟؟ البته اگه شیعه امام علی و لایت اهل بیت هستید؟!

    حضرت علی علیه السلام زمانی را که نوبت همسر دیگراشان بود ؛ حتی وضو در خانه دیگری نمی گرفتند!


    خواهر گرامی نقدی که کرده اید اشکال اساسی دارد.اشکالش هم این است که فعل معصوم (علیه السلام) ممکن است مستحب باشد و نه واجب.سخن ما درباره عدالت واجب است.نه مستحب.
    روایتی هم که دارید به آن اشاره می کنید عیناً در همان لینکی که از جواهر دادیم آمده است که مرحوم صاحب جواهر (ره) با بررسی این روایت و روایات دیگر از معصومین (علیهم السلام)،حکم به استحباب این مسائل داده اند نه وجوب آن.سخن معصومین (علیهم السلام) را باید با هم در نظر گرفت.همانطور که در جواهر این روایتی را که شما آوردید،در کنار روایات دیگر آورده اند.
    ضمناً بنده شیعه حضرت علی (علیه السلام) و اهل بیت (علیهم السلام) هستم (حداقل زبانی،شاید عملاً محب باشم نه شیعه).
    لبیک یا مهدی
    و من الله التوفیق

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام

    .امین.;517273 نوشت:
    جناب بن موسی شما دلایلتان را بیاورید ان شاءلله قانع خواهیم شد

    اولین دلیل ما همان روایتی است که در ابتدا آورده شد.
    لبیک یا مهدی
    و من الله التوفیق

    بن موسی;517275 نوشت:
    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام

    خواهر گرامی نقدی که کرده اید اشکال اساسی دارد.اشکالش هم این است که فعل معصوم (ع) ممکن است مستحب باشد و نه واجب.سخن ما درباره عدالت واجب است.نه مستحب.
    روایتی هم که دارید به آن اشاره می کنید عیناً در همان لینکی که از جواهر دادیم آمده است که مرحوم صاحب جواهر (ره) با بررسی این روایت و روایات دیگر از معصومین (ع)،حکم به استحباب این مسائل داده اند نه وجوب آن.سخن معصومین (ع) را باید با هم در نظر گرفت.همانطور که در جواهر این روایتی را که شما آوردید،در کنار روایات دیگر آورده اند.
    ضمناً بنده شیعه حضرت علی (ع) و اهل بیت (ع) هستم (حداقل زبانی،شاید عملاً محب باشم نه شیعه).
    لبیک یا مهدی
    و من الله التوفیق

    سلام

    خب جناب محب ، دلیل اینکه گفتم اگه شیعه باشید ؟ ، چون بنا به شواهدی بعضی از کینه توزان امام علی علیه السلام در جبهه شبهه پراکنی احکام شیعه فعالند ،

    بگذریم ،

    تفسیر نمونه:

    تفسیر نمونه:

    نقل قول:

    پاسخ به یک سؤ ال لازم
    همانطور که در ذیل آیه 3 همین سوره یادآور شدیم بعضی از بی خبران از ضمیمه کردن آن آیه با آیه مورد بحث چنین نتیجه میگیرند که تعدد زوجاتمشروط به عدالت است، و عدالت هم ممکن نیست ، بنابراین تعدد زوجات در اسلام ممنوع است .
    اتفاقا از روایات اسلامی بر میاید که نخستین کسی که این ایراد را مطرح کرد ابن ابی العوجاء از مادیین معاصر امام صادق (علیه السلام ) بود که این ایراد را با هشام بن حکم دانشمند مجاهد اسلامی در میان گذاشت، او که جوابی برای این سؤ ال نیافته بود از شهر خود که ظاهرا کوفه بود بسوی مدینه (برای یافتن پاسخ همین سؤ ال ) حرکت کرد، و به خدمت امام صادق (علیه السلام ) رسید، امام صادق (علیه السلام ) از آمدن او در غیر وقت حج و عمره به مدینه تعجب کرد، ولی او عرض کرد که چنین سوالی پیش آمده است، امام (علیه السلام ) در پاسخ فرمود: منظور از عدالت در آیه سوم سوره نساء عدالت در نفقه (و رعایت حقوق همسری و طرز رفتار و کردار) است و اما منظور از عدالت در آیه 129 (آیه مورد بحث ) که امری محال شمرده شده ، عدالت در تمایلات قلبی است (بنابراین تعدد زوجات با حفظ شرائط اسلامی نه ممنوع است و نه محال ) هنگامی که هشام از سفر، بازگشت ، و این پاسخ را در اختیار ابن ابی العوجاء گذاشت ، او سوگند یاد کرد که این پاسخ از خود تو نیست .

    معلوم است که اگر کلمه عدالت را در دو آیه به دو معنی تفسیر می کنیم به خاطر قرینه روشنی است که در هر دو آیه وجود دارد، زیرا در ذیل آیه مورد بحث ، صریحا می گوید: تمام تمایل قلبی خود را متوجه به یک همسر نکنید، و به این ترتیب انتخاب دو همسر مجاز شمرده شده منتها به شرط اینکه عملا درباره یکی از آن دو ظلم نشود اگر چه از نظر تمایل قلبی نسبت به آنها تفاوت داشته باشد، و در آغاز آیه 3 همین سوره صریحا اجازه تعدد را نیز داده است .
    سپس در آیه بعد اشاره به این حقیقت میکند: اگر ادامه همسری برای طرفین طاقت فرسا است، و جهاتی پیش آمده که افق زندگی برای آنها تیره و تار است و به هیچوجه اصلاحپذیر نیست، آنها مجبور نیستند چنان ازدواجی را ادامه دهند، و تا پایان عمر با تلخکامی در چنین زندگی خانوادگی زندانی باشند بلکه میتوانند از هم جدا شوند و در این موقع باید شجاعانه تصمیم بگیرند و از آینده وحشت نکنند، زیرا (اگر با چنین شرائطی از هم جدا شوند خداوند بزرگ هر دو را با فضل و رحمت خود بی نیاز خواهد کرد و امید است همسران بهتر و زندگانی روشنتری در انتظار آنها باشد.
    (و ان یتفرقا یغن الله کلا من سعته ).
    زیرا خداوند فضل و رحمت وسیع آمیخته با حکمت دارد.
    (و کان الله واسعا حکیما)

    اگه دقت کنید عدالت رو در نتنها نفقه بلکه رفتار هم میدونه!

    تفسیر المیزان:

    نقل قول:
    و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم ...
    این جمله حکم عدالت در بین زنان که خدای عزّوجلّ در اول سوره تشریع کرده و به مردان حکم کرده بود که: (اگر می ترسید نتوانید عدالت بر قرار کنید به یک زن اکتفا کنید)
    را بیان می کند و نیز جمله : (و ان تحسنوا و تتقوا...) که در آیه قبلی بود، به این معنا اشاره دارد، چون آن جمله خالی از بوئی از تهدید نیست و این تهدید باعث می شود که شنونده در تشخیص حقیقت عدل در بین زنان دچار حیرت شود و کلمه : (عدل ) به معنای حد وسط در بین افراط و تفریط است و تشخیص این حد وسط از امور صعب و بسیار دشوار است و مخصوصا از این جهت که ارتباط با دلها دارد، چون رعایت دوستی عادلانه در بین زنان و اینکه یک مرد به اندازه مساوی زنان خود را دوست بدارد، امری ناشدنی است ، چون بطور دائم از حیطه اختیار آدمی بیرون است.

    لذا خدای تعالی بیان می کند که رعایت عدالت به معنای حقیقی آن در بین زنان و اینکه یک مرد حد وسط حقیقی دوستی را در بین زنان خود رعایت کند چیزی است که هیچ انسانی قادر بر آن نیست، هر قدر هم که در تحقق دادن آن حرص بورزد، پس آنچه در این باب بر مرد واجب است این است که یکسره از حد وسط به یکی از دو طرف افراط و تفریط منحرف نشود و تا آنجا که برایش ‍ ممکن است رعایت عدالت را بکند و مخصوصا مراقب باشد که به طرف تفریط یعنی کوتاهی در ادای حق همسر خود منحرف نگردد و زن خود را بلاتکلیف و مانند زن بی شوهر نگذارد که نه شوهر داشته باشد و از شوهرش بهره مند شود و نه نداشته باشد تا بتواند همسری دیگر اختیار نموده، و یا پی کار خود برود.

    پس، از عدالت در بین زنان آن مقداری که بر مردان واجب است این است که در عمل و سلوک بین آنان مساوات و برابری را حفظ کند، اگر حق یکی را می دهد حق دیگری را نیز بدهد و دوستی و علاقمندی به یکی از آنان وادارش نکند که حقوق دیگران را ضایع بگذارد، این آن مقدار واجب از عدالت است و اما مستحب از عدالت این است که به همه آنان احسان و نیکی کند و از معاشرت با هیچ یک از آنان اظهار کراهت و بی میلی نکند و به هیچ یک بد اخلاقی روا ندارد، همچنانکه سیره و رفتار رسول خدا (صلی اللّه علیه وآله و سلم ) با همسرانش اینطور بود.

    سئوال ابن ابی العوجاء و پاسخ امام صادق:

    نقل قول:
    امام صادق (علیه السلام ) فرمود: اما آیه: (فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم ان لا تعدلوا فواحده )، مربوط به نفقه است می فرماید: اگر نمی توانید نفقه چند همسر را بطور مساوی بدهید به یک زن اکتفا کنید و اما آیه شریفه: (و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم فلا تمیلوا کل المیل فتذروها کالمعلقه )، مربوط به میل درونی و محبت به زنان است که هیچکس نمی‌تواند محبت درونی خود را بین چند همسر بطور مساوی تقسیم کند و چنین چیزی در شرع واجب هم نشده است تا با آیه قبلی منافات داشته باشد.

    این هم همینطور....

    و من الله التوفیق

    اسماء;517268 نوشت:
    هوالناظر

    عالمی بالاتر از علی بن ابی طالب؟؟؟ البته اگه شیعه امام علی و لایت اهل بیت هستید؟!

    حضرت علی علیه السلام زمانی را که نوبت همسر دیگراشان بود ؛ حتی وضو در خانه دیگری نمی گرفتند!

    سلام علیکم،
    در تأیید حرفهای برادرمان «بن موسی» اینکه مثلاً رسول خدا صل‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند برای نماز مسواک بزنید، همه می‌زدند تا اینکه یک نفر رسید خدمت رسول خدا که من وقت نشد مسواک بزنم نمازم باطل است؟ پیامبر خدا گفتند که مهم نیست و فمیدند که این عمل مستحب بوده است. یا اینکه پیامبر خدا همیشه برای تک‌تک نمازها وضو می‌گرفتند تا اینکه یک روز دو نماز را با یک وضو خواندند، با تعجب پرسیدند که چرا؟ پیامبر خدا فرمودند که از عمد این کار را کرده‌اند. آنها با فعلشان واجب و حرام و مستحب و مکروه را به مردم می‌شناساندند و البته بر منبر هم می‌رفتند احتمالاً ...
    حالا شما فکر کنید ان حدیثی که پیامبر خدا فرمودند برای نماز مسواک بزنید به ما می‌رسید ولی آن حدیث بعدی که فرمودند اشکالی ندارد اگر برای نمازی مسواک نزنی به ما نمی‌رسید، مثلاً در کتابی ثبت شده بود که به دست ما نمی‌افتاد! آن وقت حکم مستحب خدا برای ما می‌شد واجب. این احکامی که برخی می‌گویند مثلاً تسبیحات اربعه در رکعت سوم و چهارم سه بارش واجب است و برخی می‌گویند یک بارش لازم است و سه بار مستحب است و ... همه می‌توانند مشابه همین تاریخچه را داشته باشند و یک نفر باید واقعاً فقیه در دین باشد (دین را فهمیده باشد) که بتواند با قرآن و روایات و عقل و اجماع حکم استخراج کند. یک مثال از معصومین علیهم‌السلام حتماً کافی نیست برای استخراج حکم.
    یا علی

    سلام
    دوستان دقت کنید که تاپیک ها به درازا کشیده نشود
    شاید خیلی از دوستان بخواهند تازه تاپیک رو بخونند اما به علت وجود 47 پست(تا الان) از آن صرف نظر میکنند.
    سوال تاپیک این هست که طبق آیه قرآن آیا توصیه در صورت رعایت عدالت ، به چند همسری است یا لینکه به تک همسری؟
    کاری به روایات نداریم هرچند احتمالا روایلتی که در باب تفسیر این آیه باشند کمک کننده خواهند بود
    مساله بعدی هم اینکه به نظر شخصی بنده ، قرآن خیلی مواقع بر اساس ویژگی های شخصیتی پیامبر و جامعه ان روز ارسال شده است.اینکه توصیه قرآن به تک همسری آن هم با وجود رعایت عدالت باشه(جدای از بحث و وجود آیه و روایات) یه مقدار با توجه به جامعه اون زمان عجیب خواهد بود.

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام
    اول این که مطالبی که آوردید جنبه فقهی ندارند و تفسیری هستند.با این حال آن ها را بررسی می کنیم.

    اسماء;517285 نوشت:
    اگه دقت کنید عدالت رو در نتنها نفقه بلکه رفتار هم میدونه!

    بنده مطلبی دال بر این که عدالت واجب در آن امور خاص هم هست در اینجا ندیدم.شاید عمیق مطالعه نکرده باشم.با این حال لینک استفتائی از آیت الله مکارم هم قرار دادیم.

    اسماء;517285 نوشت:
    پس، از عدالت در بین زنان آن مقداری که بر مردان واجب است این است که در عمل و سلوک بین آنان مساوات و برابری را حفظ کند، اگر حق یکی را می دهد حق دیگری را نیز بدهد و دوستی و علاقمندی به یکی از آنان وادارش نکند که حقوق دیگران را ضایع بگذارد، این آن مقدار واجب از عدالت است و اما مستحب از عدالت این است که به همه آنان احسان و نیکی کند و از معاشرت با هیچ یک از آنان اظهار کراهت و بی میلی نکند و به هیچ یک بد اخلاقی روا ندارد، همچنانکه سیره و رفتار رسول خدا (صلی اللّه علیه وآله و سلم ) با همسرانش اینطور بود.

    این که مساوات در عمل به چه معناست و چه حدی دارد در اینجا مشخص نشده است.به خصوص که در زیر درباره احسان و نیکی گفته شده است مستحب است.لذا اگر گزاره اول کلیه باشد،از آنجا که احسان و نیکی و معاشرت و سایر موارد استحبابی عمل محسوب می شوند،این ها را نباید مستحب،که باید واجب دانست.لذا رعایت مساوات در عمل کلیه نیست (به علت آن چه که در قسمت مستحبات گفته شده) و علامه (ره) معیاری برای آن ارائه نداده اند.لذا این هم بر ادعای شما ناتمام است.

    اسماء;517285 نوشت:
    این هم همینطور....

    آن روایت هم خودمان آوردیم که حضرت (علیه السلام) می گویند عدالت در آن آیه معروف عدالت در نفقه است نه عدالت در سایر امور.یعنی وجوب عدالتی که در آیه 3 سوره نساء مطرح شده،طبق تفسیر معصوم (علیه السلام) وجوب در نفقه است.

    لبیک یا مهدی
    و من الله التوفیق

    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام
    یک نقد احتمالی:
    چندهمسری مربوط به زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است و اکنون نسخ شده است.
    پاسخ به آن:
    طبق اصل "اصالة العدم" و اصل عدم نسخ در اصول فقه،این نقد وارد نیست.

    لبیک یا مهدی
    و من الله التوفیق

    موضوع قفل شده است