تعریف علم (Science) چیست؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تعریف علم (Science) چیست؟

سلام

بسیاری از روشنفکران غربی علم (Science) را چیزی کاملا مجزا از دین می دانند.
می خواستم بدانم که تعریف علم (Science) چیست؟ منظورم از کلمه "علم" چیزی است که مردم در صحبتهایشان بصورت روزمره استفاده می کنند. منظورم علم خداشناسی و چیزهای معنوی نیست.
لطفا بگویید به چه چیزی "علم" گفته می شود.

[=arial]

با نام الله


[=arial]


کارشناس بحث: استاد کریم


Hrm;514928 نوشت:
بسیاری از روشنفکران غربی علم (Science) را چیزی کاملا مجزا از دین می دانند.
می خواستم بدانم که تعریف علم (Science) چیست؟ منظورم از کلمه "علم" چیزی است که مردم در صحبتهایشان بصورت روزمره استفاده می کنند. منظورم علم خداشناسی و چیزهای معنوی نیست.
لطفا بگویید به چه چیزی "علم" گفته می شود.

با سلام وعر ض ادب
در تعریف علم گفته اند یعنی حضور صورة شئ عند الذهن، وقتی صورت چیزی در ذهن ما با دیدن آن نقش می بندد وزمانی هم که در نزد ما نیست صورت ونقشی در ذهن ما دارد به آن علم می گویند. مثلا شما وقتی شهر تهران را می بینید یا ساختمانی را مشاهده می کنید شکل وقیافه آن در ذهن شما می بندد که این تصوری که ما از این شهر یا ساختمان ویا هر چیز دیگری که داریم علم می گویند.
اما در باب برداشت غربیان هم باید توضیح داد. این صورتی که به ذهن ما می آید یا با دیدن چیزی است مانند مثالهای بالا ویا اینکه از آثار چیزی وهنرهایی که از او می بینیم به شان وجایگاه شخصیتی وعلمی او پی می بریم واین هم علم است ویا اینکه شما دیده خود را برای دیگری نقل می کند وبرا یاو هم تصوری از آن آنچه شما دارید بوجود می آید. که همه اینها راههایی است برای دست یابی به علم.
در غرب وبعد از رنسانس تنها راه کسب علم را به مادیات محدود کردند وبه تعبیر دیگر ما تنها از طریق آزمایشهای تجربی وحواس خمسه می توانیم علم بدست بیاوریم وغیر این راه درست نیست که این هم از تبعات قرون وسطی بوده است.
ولی سخن ما این است که بله تجربه وماده یک یاز راههای کسب علم است ولی تنها راه نیست بلکه راههای دیگری هم وجود دارد وغیر از تجربه وحی وشهود هم راههایی برای علم هستند که دست ماده از اینها کوتاه است ودر مورد آنها نفیا واثباتا نمی تواند قضاوت کند. لذا آنچا از طریق وحی وشهود البته برای اهل آن محقق می شود هم علم است. سخنان دین هم که عمدتا از طریق وحی با شواهدی مادی موجود در برخی موادر دال بر امکان کسب علم از این طرق است.

سلام

بسیار ممنون. دو نکته را اگر می شود بیشتر توضیح دهید.

1- گفتید"این هم از تبعات قرون وسطی بوده است." لطفا بگویید که چه شد و تاریخ این داستان چیست؟ منظورم اینست که قرون وسطی چگونه باعث چنین چیزی شد.
2- شهود که فرمودید چیست؟

بسیار ممنون

Hrm;518360 نوشت:
گفتید"این هم از تبعات قرون وسطی بوده است." لطفا بگویید که چه شد و تاریخ این داستان چیست؟ منظورم اینست که قرون وسطی چگونه باعث چنین چیزی شد.

سلام علیکم
قرون وسطی به دوران قرن 5تا 15 میلادی گفته می شود که در طول این هزاره حومت اروپا وغرب بدست کلیسا بوده است ومتاسفانه کلیسا یک حکومت دیکتاتوری واستبدادی عجیبی حاکم کرد که توضیح آن بیشتر است بنده خلاصه عرض می کنم که از جمله اقدامات کلیسا تقدس دادن به آموزه های کلیسا ورد هر چیز مخالف با آن بود وگوینده را مثل گالیله تا پای اعدام می کشاندند. مثلا طبق هیئت بطلمیوسی مرکز منظومه شمسی زمین بود وخورشید بود که بدور زمین می چرخید وکلیسا این نظریه را پذیرفته بود وزمانی که این نظریه رد شد وگفته شد که نه زمین است که بدور خورشید می چرخد گفتند این در تعارض با اشرفیت وبرتری مقام انسان د رعالم هستی است لذا نمی شود که زمین بدور خورشید بچرخد. وسر همین قضیه گالیله را محکوم وبعد از توبه اجباری برای رهای از مرگ تا آخر عمر زندانی خانگی کردند.
انحصار علم در کلیسا وعدم آزادی اظهار نظر علمی موجب بدبینی اندیشمندان به کلیسا شده ودر کنار آن سختی هایی که بر مردم بود وتفتیش عقایدی که صورت می گرفت واقدامات دیگر باعث شد غرب علیه کلیسا بپا خیزد ونظام حکومت دینی را به نظامی سکولار ومادی گرایانه تبدیل کند. در این رابطه می توانید به دو کتاب زیر مراجعه کنید:
1- علل گرایش گری به مادی گری از شهید مطهری.
2- علم ودین با ترجمه خرمشاهی از ایان باربور
وقتی نظام حکومتی کلیسا بر داشته شد ودریچه های علم وپیشرفت در غرب گشوده شد. چون آنها از کلیسا نسبت به رشد علمی خاطره خوشی نداشتند وکلیسا میدان به اندیشمندان نداده واظهار نظر علمی را محدود به نظام کلیسا ومطابق با آموزه های کلیسا کرده بود لذا اینها بطور کلی دین را مخالف با علم دانستند وچون به مرور قائل شدند که تنها راه کشف حقیقت وعلم ماده وتجربه حسی است ودین را هم فقط در قابل وحی والهام می دانستند پس گفتند دین به درد علم نمی خورد وامری شخصی است. واین سرآغاز مساله بوده که در دورانی هم اشتداد یافت مثل دوران هیوم ونظرات او که اصل دین ووحی وغیره را زیر سوال برد.
این کلیت ماجرا است که اگر لازم شد توضیحات بیشتر نیز خدمتتان عرض می کنم.

Hrm;518360 نوشت:
شهود که فرمودید چیست؟

انسان چشم ظاهری دارد که با آن می بیند وقلبی هم دارد که درون سینه است ودارای روح عظیم است. خیلی از حقایق است در عالم هستی وعوالم دیگر مثل فرشتگان، حقیقت اعمال انسانها، حقیقت وباطن اشیاء، همه ظواهر باطنی هم دارند. مثلا قرآن می فرماید: یسبح لله ما في السموات والارض، هر ه روی زمین است خدا را تسبیح می کند هرچند ما تسبیح آنها ا متوجه نمی شویم. اما حقیقتی است که وجود دارد.
شهور یعنی اینکه چشم قلب انسان باز شود وآنچه را که با چشم ظاهری نمی توان دید با قلب ببیند. عرفا واهل کرامتی بودند که تسبیح سنگریزه ها وگلها را می شنیدند. یا بان غذای حرام ومال یتیم که به فرموده قرآن آتش است اینرا می دیدند. این می شود شهود. که اگر کسی در نزد استاد وعالم ربانی سالها شاگری کند وتهذیب نفس را سرلوحه کا رخود قرار دهد چه بسا به درجاتی از این مقامات برسد وآنوقت آن حقایق واقعی را ببیند نه این ظواهر را. که در عصر ما بزرگانی چون علامه طباطبایی وآیت الله بهجت از این دست بودند.
موضوع قفل شده است