نقش هنر در تربیت(لطایف روان شناختی در برخورد با مخاطب)

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نقش هنر در تربیت(لطایف روان شناختی در برخورد با مخاطب)

هنر را از جهتی می توان به کار دقیق و ظریف که با نوعی نازک بینی و نازک اندیشی عجین است تعریف می کنیم.
مربی اگر به ابزار هنر مجهز نباشد هم خود را ضایع کرده و هم متربی را. :Gol:

:Gol:افرادی که می خواهند به شکل کلاسیک تربیت کنند از جهات زیادی موفق نیستند
چون تربیت شان از دل نمی جوشد و لاجرم بر دل نمی نشیند
تربیت امری تصنعی نیست بلکه امری نامحسوس است.:Sham:

نباید به زور الگو معرفی کنیم باید زمینه الگو گیری و الگویابی مطابق با فطرت را رشد دهیم

تربیت امری تدریجی است با استبداد و تعجیل مجانست ندارد
برای نمونه به شاهد عینی زیر بنگرید:

آيا میتوان نماز را به فارسى خواند؟
آقاى دكتر محمد جواد شريعت كه با جمعى از دانشجويان با مرحوم حاج آقا رحيم ارباب اصفهانى ديدار كرده است، خاطره آن ملاقات را چنين باز می‏گويد: سال يكهزار و سيصد و سى و دو شمسى بود، من و عده ‏اى از جوانان پر شور آن روزگار، پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره، به اين نتيجه رسيده بوديم كه چه دليلى دارد نماز را به عربى بخوانيم؟ چرا نماز را به زبان فارسى نخوانيم؟ عاقبت تصميم گرفتيم نماز را به فارسى بخوانيم و همين كار را هم كرديم خانواده هایمان كم كم از اين موضوع آگاهى يافتند و به فكر چاره افتادند . آن‏ها، پس از تبادل نظر با يكديگر، تصميم گرفتند با نصيحت ، ما را از اين كار باز دارند و اگر مؤثر نیفتاد، راهى ديگر برگزينند . چون پند دادن آن‏ها مؤثر نيفتاد; ما را نزد يكى از روحانيان آن زمان بردند . آن روحانى وقتى فهميد ما به زبان فارسى نماز می ‏خوانيم، به شيوه ‏اى اهانت ‏آميز ، نجس و كافرمان خواند . اين عمل او ما را در كارمان راسخ‏تر ساخت . عاقبت‏ يكى از پدران، افراد را به اين فكر انداخت كه ما را به محضر حضرت آيت الله حاج آقا رحيم ارباب ببرند و اين فكر مورد تأييد قرار گرفت . آن‏ها نزد حاج آقا ارباب شتافتند و موضوع را با وى در ميان نهادند . او دستور داد در وقتى معين ما را خدمتش رهنمون شوند . در روز موعود ما را كه تقريبا پانزده نفر بوديم، به محضر مبارك ايشان بردند . در همان لحظه اول، چهره نورانى و خندان وى ما را مجذوب ساخت، آن بزرگ مرد را غير از ديگران يافتيم و دانستيم كه با شخصيتى استثنايى روبه رو هستيم . آقا در آغاز دستور پذيرايى از همه ما را صادر فرمود . سپس به والدين ما فرمود: شما كه به فارسى نماز نمی خوانيد، فعلاً تشريف ببريد و ما را با فرزندانتان تنها بگذاريد . وقتى آن‏ها رفتند، به ما فرمود: بهتر است ‏شما يكى يكى خودتان را معرفى كنيد و بگوييد در چه سطح تحصيلى و چه رشته ‏اى درس می ‏خوانيد . آنگاه، به تناسب رشته و كلاس ما، پرسش‏هاى علمى مطرح كرد و از درس‏هايى مانند جبر و مثلثات و فيزيك و شيمى و علوم طبيعى مسائلى پرسيد كه پاسخ اغلب آن‏ها از توان ما بيرون بود . هر كس از عهده پاسخ بر نمی ‏آمد، با اظهار لطف وى و پاسخ درست پرسش رو به رو می ‏شد . پس از آن كه همه ما را خلع سلاح كرد، فرمودند : والدين شما نگران شده ‏اند كه شما نمازتان را به فارسى مى ‏خوانيد، آن‏ها نمى ‏دانند من كسانى را مى ‏شناسم كه - نعوذبالله - اصلاً نماز نمى‏ خوانند . شما جوانان پاك اعتقادى هستيد كه هم اهل دين هستيد و هم اهل همت . من در جوانى مى ‏خواستم مثل شما نماز را به فارسى بخوانم; ولى مشكلاتى پيش آمد كه نتوانستم . اكنون شما به خواسته دوران جوانى ‏ام جامه عمل پوشانيده ‏ايد، آفرين به همت ‏شما . در آن روزگار، نخستين مشكل من ترجمه صحيح سوره حمد بود كه لابد شما آن را حل كرده ‏ايد . اكنون يكى از شما كه از ديگران مسلطتر است، بگويد بسم الله الرحمن الرحيم را چگونه ترجمه كرده است . يكى از ما به عادت دانش ‏آموزان دستش را بالا گرفت و براى پاسخ دادن داوطلب شد . آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه ما يك نفر است; زيرا من از عهده پانزده جوان نيرومند بر نمى‏ آمدم . بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرماييد بسم الله را چگونه ترجمه كرديد؟ آن جوان گفت: طبق عادت جارى به نام خداوند بخشنده مهربان . حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نكنم ترجمه درست ‏بسم الله چنين باشد . در مورد «بسم‏» ترجمه «به نام‏» عيبى ندارد . اما «الله‏» قابل ترجمه نيست; زيرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمى ‏توان ترجمه كرد; مثلا اگر اسم كسى «حسن‏» باشد، نمى ‏توان به آن گفت «زيبا» . ترجمه «حسن‏» زيبا است; اما اگر به آقاى حسن بگوييم آقاى زيبا، خوشش نمى ‏آيد . كلمه الله اسم خاصى است كه مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق مى ‏كنند . نمى ‏توان «الله‏» را ترجمه كرد، بايد همان را به كار برد . خوب «رحمن‏» را چگونه ترجمه كرده ‏ايد؟ رفيق ما پاسخ داد: بخشنده . حضرت ارباب فرمود: اين ترجمه بد نيست، ولى كامل نيست; زيرا «رحمن‏» يكى از صفات خدا است كه شمول رحمت و بخشندگى او را مى ‏رساند و اين شمول در كلمه بخشنده نيست; «رحمن‏» يعنى خدايى كه در اين دنيا هم بر مؤمن و هم بر كافر رحم مى‏ كند و همه را در كنف لطف و بخشندگى خود قرار مى ‏دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن عطا مى‏ فرمايد . در هر حال، ترجمه بخشنده براى «رحمن‏» در حد كمال ترجمه نيست . خوب، رحيم را چطور ترجمه كرده‏ ايد؟ رفيق ما جواب داد: «مهربان‏» . حضرت آيت الله ارباب فرمود: اگر مقصودتان از رحيم من بودم - چون نام وى رحيم بود - بدم نمى ‏آمد «مهربان‏» ترجمه كنيد; اما چون رحيم كلمه ‏اى قرآنى و نام پروردگار است، بايد درست معنا شود . اگر آن را «بخشاينده‏» ترجمه كرده بوديد، راهى به دهى مى ‏برد; زيرا رحيم يعنى خدايى كه در آن دنيا گناهان مؤمنان را عفو مى ‏كند . پس آنچه در ترجمه «بسم الله‏» آورده ‏ايد، بد نيست; ولى كامل نيست و اشتباهاتى دارد . من هم در دوران جوانى چنين قصدى داشتم; اما به همين مشكلات برخوردم و از خواندن نماز فارسى منصرف شدم . تازه اين فقط آيه اول سوره حمد بود، اگر به ديگر آيات بپردازيم، موضوع خيلى پيچيده ‏تر مى ‏شود . اما من معتقدم شما اگر باز هم بر اين امر اصرار داريد، دست از نماز خواندن به فارسى برنداريد; زيرا خواندنش از نخواندن نماز به طور كلى بهتر است .
در اين‏جا، همگى شرمنده و منفعل و شكست‏ خورده از وى عذرخواهى كرديم و قول داديم، ضمن خواندن نماز به عربى، نمازهاى گذشته را اعاده كنيم . ايشان فرمود: من نگفتم به عربى نماز بخوانيد، هر طور دلتان مى ‏خواهد بخوانيد . من فقط مشكلات اين كار را براى شما شرح دادم . ما همه عاجزانه از وى طلب بخشايش و از كار خود اظهار پيشمانى كرديم . حضرت آيت الله ارباب، با تعارف ميوه و شيرينى، مجلس را به پايان برد . ما همگى دست مباركش را بوسيديم و در حالى كه ما را بدرقه مى ‏كرد، خدا حافظى كرديم . بعد نمازها را اعاده كرديم و از كار جاهلانه خود دست ‏برداشتيم . بنده از آن به بعد گاه به حضور آن جناب مى ‏رسيدم و از خرمن علم و فضيلت وى خوشه‏ ها بر مى ‏چيدم . وقتى در دوره دكتراى‏ زبان و ادبيات فارسى دانشگاه تهران به تحصيل مشغول بودم، گاه نامه ‏ها و پيغام‏هاى استاد فقيد مرحوم بديع الزمان فروزانفر را براى وى مى‏ بردم و پاسخ‏هاى كتبى و شفاهى حضرت آيت الله را به آن استاد فقيد مى ‏رساندم . و اين افتخارى براى بنده بود . گاه ورقه‏ هاى استفتايى كه به محضر آن حضرت رسيده بود، روى هم انباشته مى ‏شد . آن جناب دستور مى ‏داد آن‏ها را بخوانم و پاسخ را طبق نظر وى بنويسم . پس از خواندن پاسخ، اگر اشتباهى نداشت، آن را مهر مى ‏كرد . در اين مرحله با بزرگواریهاى بسيار آن حضرت رو به رو بودم كه اكنون مجال بيان آن‏ها نيست . خدايش بيامرزد و در درياى رحمت‏ خويش غرقه سازد; «انه كريم رحيم‏»
[=Times New Roman]http://takhtefoulad.org/mashahir/hekayat/arbab.htm

به ظرافت هایی ارتباطی در برخورد این عالم بزرگ توجه نمودید که چه ظرافت هایی در کار او بود.
در ادامه به این ظرافت ها می پردازم

:Moshtagh:

حامی;16639 نوشت:
به ظرافت هایی ارتباطی در برخورد این عالم بزرگ توجه نمودید که چه ظرافت هایی در کار او بود.
در ادامه به این ظرافت ها می پردازم

:Moshtagh:

حامی;16573 نوشت:
در همان لحظه اول، چهره نورانى و خندان وى ما را مجذوب ساخت، آن بزرگ مرد را غير از ديگران يافتيم و دانستيم


با سلام


و اجازه استاد حامی

آدم اگه با اون طرف حسابش را صاف کنه بین ادم های روی زمین فرق پیدا می کنه

اون وقته که از اول که با کسی رودرو می شه با دیکران فرق می کنه

این فرق را طرف های ادم می فهمه چه جوری نمی دونم!!!!

نمی دونم این از ظرافت های ارتباطی است یا نه؟؟؟ ----به نظر بنده که هست

سلام دوستان
برای این که با ظرافت های ارتباطی این عالم بزرگوار آشنا شویم داستان را بار دیگر مرور می کنیم .
ادامه دارد....

لطایف روان شناختی در برخورد با مخاطب
آيا میتوان نماز را به فارسى خواند؟
آقاى دكتر محمد جواد شريعت كه با جمعى از دانشجويان با مرحوم حاج آقا رحيم ارباب اصفهانى ديدار كرده است، خاطره آن ملاقات را چنين باز می‏گويد: سال يكهزار و سيصد و سى و دو شمسى بود، من و عده ‏اى از جوانان پر شور آن روزگار، پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره، به اين نتيجه رسيده بوديم كه چه دليلى دارد نماز را به عربى بخوانيم؟ چرا نماز را به زبان فارسى نخوانيم؟ عاقبت تصميم گرفتيم نماز را به فارسى بخوانيم و همين كار را هم كرديم خانواده هایمان كم كم از اين موضوع آگاهى يافتند و به فكر چاره افتادند . آن‏ها، پس از تبادل نظر با يكديگر، تصميم گرفتند با نصيحت ، ما را از اين كار باز دارند و اگر مؤثر نیفتاد، راهى ديگر برگزينند . چون پند دادن آن‏ها مؤثر نيفتاد; ما را نزد يكى از روحانيان آن زمان بردند . آن روحانى وقتى فهميد ما به زبان فارسى نماز می ‏خوانيم، به شيوه ‏اى اهانت ‏آميز ، نجس و كافرمان خواند . اين عمل او ما را در كارمان راسخ‏تر ساخت . عاقبت‏ يكى از پدران، افراد را به اين فكر انداخت كه ما را به محضر حضرت آيت الله حاج آقا رحيم ارباب ببرند و اين فكر مورد تأييد قرار گرفت . آن‏ها نزد حاج آقا ارباب شتافتند و موضوع را با وى در ميان نهادند . او دستور داد در وقتى معين ما را خدمتش رهنمون شوند . در روز موعود ما را كه تقريبا پانزده نفر بوديم، به محضر مبارك ايشان بردند . در همان لحظه اول، چهره نورانى و خندان وى ما را مجذوب ساخت، آن بزرگ مرد را غير از ديگران يافتيم و دانستيم كه با شخصيتى استثنايى روبه رو هستيم . آقا در آغاز دستور پذيرايى از همه ما را صادر فرمود . سپس به والدين ما فرمود: شما كه به فارسى نماز نمی خوانيد، فعلاً تشريف ببريد و ما را با فرزندانتان تنها بگذاريد . وقتى آن‏ها رفتند، به ما فرمود: بهتر است ‏شما يكى يكى خودتان را معرفى كنيد و بگوييد در چه سطح تحصيلى و چه رشته ‏اى درس می ‏خوانيد . آنگاه، به تناسب رشته و كلاس ما، پرسش‏هاى علمى مطرح كرد و از درس‏هايى مانند جبر و مثلثات و فيزيك و شيمى و علوم طبيعى مسائلى پرسيد كه پاسخ اغلب آن‏ها از توان ما بيرون بود . هر كس از عهده پاسخ بر نمی ‏آمد، با اظهار لطف وى و پاسخ درست پرسش رو به رو می ‏شد . پس از آن كه همه ما را خلع سلاح كرد، فرمودند : والدين شما نگران شده ‏اند كه شما نمازتان را به فارسى مى ‏خوانيد، آن‏ها نمى ‏دانند من كسانى را مى ‏شناسم كه - نعوذبالله - اصلاً نماز نمى‏ خوانند . شما جوانان پاك اعتقادى هستيد كه هم اهل دين هستيد و هم اهل همت . من در جوانى مى ‏خواستم مثل شما نماز را به فارسى بخوانم; ولى مشكلاتى پيش آمد كه نتوانستم . اكنون شما به خواسته دوران جوانى ‏ام جامه عمل پوشانيده ‏ايد، آفرين به همت ‏شما . در آن روزگار، نخستين مشكل من ترجمه صحيح سوره حمد بود كه لابد شما آن را حل كرده ‏ايد . اكنون يكى از شما كه از ديگران مسلط تر است، بگويد بسم الله الرحمن الرحيم را چگونه ترجمه كرده است . يكى از ما به عادت دانش ‏آموزان دستش را بالا گرفت و براى پاسخ دادن داوطلب شد . آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه ما يك نفر است; زيرا من از عهده پانزده جوان نيرومند بر نمى‏ آمدم . بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرماييد بسم الله را چگونه ترجمه كرديد؟ آن جوان گفت: طبق عادت جارى به نام خداوند بخشنده مهربان . حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نكنم ترجمه درست ‏بسم الله چنين باشد . در مورد «بسم‏» ترجمه «به نام‏» عيبى ندارد . اما «الله‏» قابل ترجمه نيست; زيرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمى ‏توان ترجمه كرد; مثلا اگر اسم كسى «حسن‏» باشد، نمى ‏توان به آن گفت «زيبا» . ترجمه «حسن‏» زيبا است; اما اگر به آقاى حسن بگوييم آقاى زيبا، خوشش نمى ‏آيد . كلمه الله اسم خاصى است كه مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق مى ‏كنند . نمى ‏توان «الله‏» را ترجمه كرد، بايد همان را به كار برد . خوب «رحمن‏» را چگونه ترجمه كرده ‏ايد؟ رفيق ما پاسخ داد: بخشنده . حضرت ارباب فرمود: اين ترجمه بد نيست، ولى كامل نيست; زيرا «رحمن‏» يكى از صفات خدا است كه شمول رحمت و بخشندگى او را مى ‏رساند و اين شمول در كلمه بخشنده نيست; «رحمن‏» يعنى خدايى كه در اين دنيا هم بر مؤمن و هم بر كافر رحم مى‏ كند و همه را در كنف لطف و بخشندگى خود قرار مى ‏دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن عطا مى‏ فرمايد . در هر حال، ترجمه بخشنده براى «رحمن‏» در حد كمال ترجمه نيست . خوب، رحيم را چطور ترجمه كرده‏ ايد؟ رفيق ما جواب داد: «مهربان‏» . حضرت آيت الله ارباب فرمود: اگر مقصودتان از رحيم من بودم - چون نام وى رحيم بود - بدم نمى ‏آمد «مهربان‏» ترجمه كنيد; اما چون رحيم كلمه ‏اى قرآنى و نام پروردگار است، بايد درست معنا شود . اگر آن را «بخشاينده‏» ترجمه كرده بوديد، راهى به دهى مى ‏برد; زيرا رحيم يعنى خدايى كه در آن دنيا گناهان مؤمنان را عفو مى ‏كند . پس آنچه در ترجمه «بسم الله‏» آورده ‏ايد، بد نيست; ولى كامل نيست و اشتباهاتى دارد . من هم در دوران جوانى چنين قصدى داشتم; اما به همين مشكلات برخوردم و از خواندن نماز فارسى منصرف شدم . تازه اين فقط آيه اول سوره حمد بود، اگر به ديگر آيات بپردازيم، موضوع خيلى پيچيده ‏تر مى ‏شود . اما من معتقدم شما اگر باز هم بر اين امر اصرار داريد، دست از نماز خواندن به فارسى برنداريد; زيرا خواندنش از نخواندن نماز به طور كلى بهتر است . ......

با توجه به نکات لطایف روان شناختی بالا باید مراقب باشیم که مباد به اسم تربیت سبب گریز دیگران از تربیت شویم.
بله بزرگ ترین هنر یک مربی خودسازی است

حامی;16567 نوشت:
مربی اگر به ابزار هنر مجهز نباشد هم خود را ضایع کرده و هم متربی را.

با سلام

جناب حامي مهمتر از ان اگر به نام دين مي خواهد كاري بكند و تربيت ديني داشته باشد دين و معارف ديني را هم نزد متربي ضايع مي كند و در طولاني مدت دين نزد مربي هم ارزش اش را از دست مي دهد

بند سوم اساسي ترين و مهم ترين مشكل شايد باشد زيرا در دو صورت اول ضرر به فرد مي رسد كه با مربي ديگري قابل جبران
ولي اگر دين و معارف ديني لطمعه اي نزد افراد بخورد جبرانش سخت است و دشوار

سلام
از اول تاپیک رو بخونید جالبه
علت جالب بودنش هم اینه که این روزا همه میخواییم بقیه رو هدایت کنیم ولی ظرایفشو بلد نیستیم
بیشتر قابل توجه دوستانی که امسال در آزمون ورودی حوزه های علمیه پذیرفته شده اند

حامی;17272 نوشت:
لطایف روان شناختی در برخورد با مخاطب
آيا میتوان نماز را به فارسى خواند؟
آقاى دكتر محمد جواد شريعت كه با جمعى از دانشجويان با مرحوم حاج آقا رحيم ارباب اصفهانى ديدار كرده است، خاطره آن ملاقات را چنين باز می‏گويد: سال يكهزار و سيصد و سى و دو شمسى بود، من و عده ‏اى از جوانان پر شور آن روزگار، پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره، به اين نتيجه رسيده بوديم كه چه دليلى دارد نماز را به عربى بخوانيم؟ چرا نماز را به زبان فارسى نخوانيم؟ عاقبت تصميم گرفتيم نماز را به فارسى بخوانيم و همين كار را هم كرديم خانواده هایمان كم كم از اين موضوع آگاهى يافتند و به فكر چاره افتادند . آن‏ها، پس از تبادل نظر با يكديگر، تصميم گرفتند با نصيحت ، ما را از اين كار باز دارند و اگر مؤثر نیفتاد، راهى ديگر برگزينند . چون پند دادن آن‏ها مؤثر نيفتاد; ما را نزد يكى از روحانيان آن زمان بردند . آن روحانى وقتى فهميد ما به زبان فارسى نماز می ‏خوانيم، به شيوه ‏اى اهانت ‏آميز ، نجس و كافرمان خواند . اين عمل او ما را در كارمان راسخ‏تر ساخت . عاقبت‏ يكى از پدران، افراد را به اين فكر انداخت كه ما را به محضر حضرت آيت الله حاج آقا رحيم ارباب ببرند و اين فكر مورد تأييد قرار گرفت . آن‏ها نزد حاج آقا ارباب شتافتند و موضوع را با وى در ميان نهادند . او دستور داد در وقتى معين ما را خدمتش رهنمون شوند . در روز موعود ما را كه تقريبا پانزده نفر بوديم، به محضر مبارك ايشان بردند . در همان لحظه اول، چهره نورانى و خندان وى ما را مجذوب ساخت، آن بزرگ مرد را غير از ديگران يافتيم و دانستيم كه با شخصيتى استثنايى روبه رو هستيم . آقا در آغاز دستور پذيرايى از همه ما را صادر فرمود . سپس به والدين ما فرمود: شما كه به فارسى نماز نمی خوانيد، فعلاً تشريف ببريد و ما را با فرزندانتان تنها بگذاريد . وقتى آن‏ها رفتند، به ما فرمود: بهتر است ‏شما يكى يكى خودتان را معرفى كنيد و بگوييد در چه سطح تحصيلى و چه رشته ‏اى درس می ‏خوانيد . آنگاه، به تناسب رشته و كلاس ما، پرسش‏هاى علمى مطرح كرد و از درس‏هايى مانند جبر و مثلثات و فيزيك و شيمى و علوم طبيعى مسائلى پرسيد كه پاسخ اغلب آن‏ها از توان ما بيرون بود . هر كس از عهده پاسخ بر نمی ‏آمد، با اظهار لطف وى و پاسخ درست پرسش رو به رو می ‏شد . پس از آن كه همه ما را خلع سلاح كرد، فرمودند : والدين شما نگران شده ‏اند كه شما نمازتان را به فارسى مى ‏خوانيد، آن‏ها نمى ‏دانند من كسانى را مى ‏شناسم كه - نعوذبالله - اصلاً نماز نمى‏ خوانند . شما جوانان پاك اعتقادى هستيد كه هم اهل دين هستيد و هم اهل همت . من در جوانى مى ‏خواستم مثل شما نماز را به فارسى بخوانم; ولى مشكلاتى پيش آمد كه نتوانستم . اكنون شما به خواسته دوران جوانى ‏ام جامه عمل پوشانيده ‏ايد، آفرين به همت ‏شما . در آن روزگار، نخستين مشكل من ترجمه صحيح سوره حمد بود كه لابد شما آن را حل كرده ‏ايد . اكنون يكى از شما كه از ديگران مسلط تر است، بگويد بسم الله الرحمن الرحيم را چگونه ترجمه كرده است . يكى از ما به عادت دانش ‏آموزان دستش را بالا گرفت و براى پاسخ دادن داوطلب شد . آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه ما يك نفر است; زيرا من از عهده پانزده جوان نيرومند بر نمى‏ آمدم . بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرماييد بسم الله را چگونه ترجمه كرديد؟ آن جوان گفت: طبق عادت جارى به نام خداوند بخشنده مهربان . حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نكنم ترجمه درست ‏بسم الله چنين باشد . در مورد «بسم‏» ترجمه «به نام‏» عيبى ندارد . اما «الله‏» قابل ترجمه نيست; زيرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمى ‏توان ترجمه كرد; مثلا اگر اسم كسى «حسن‏» باشد، نمى ‏توان به آن گفت «زيبا» . ترجمه «حسن‏» زيبا است; اما اگر به آقاى حسن بگوييم آقاى زيبا، خوشش نمى ‏آيد . كلمه الله اسم خاصى است كه مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق مى ‏كنند . نمى ‏توان «الله‏» را ترجمه كرد، بايد همان را به كار برد . خوب «رحمن‏» را چگونه ترجمه كرده ‏ايد؟ رفيق ما پاسخ داد: بخشنده . حضرت ارباب فرمود: اين ترجمه بد نيست، ولى كامل نيست; زيرا «رحمن‏» يكى از صفات خدا است كه شمول رحمت و بخشندگى او را مى ‏رساند و اين شمول در كلمه بخشنده نيست; «رحمن‏» يعنى خدايى كه در اين دنيا هم بر مؤمن و هم بر كافر رحم مى‏ كند و همه را در كنف لطف و بخشندگى خود قرار مى ‏دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن عطا مى‏ فرمايد . در هر حال، ترجمه بخشنده براى «رحمن‏» در حد كمال ترجمه نيست . خوب، رحيم را چطور ترجمه كرده‏ ايد؟ رفيق ما جواب داد: «مهربان‏» . حضرت آيت الله ارباب فرمود: اگر مقصودتان از رحيم من بودم - چون نام وى رحيم بود - بدم نمى ‏آمد «مهربان‏» ترجمه كنيد; اما چون رحيم كلمه ‏اى قرآنى و نام پروردگار است، بايد درست معنا شود . اگر آن را «بخشاينده‏» ترجمه كرده بوديد، راهى به دهى مى ‏برد; زيرا رحيم يعنى خدايى كه در آن دنيا گناهان مؤمنان را عفو مى ‏كند . پس آنچه در ترجمه «بسم الله‏» آورده ‏ايد، بد نيست; ولى كامل نيست و اشتباهاتى دارد . من هم در دوران جوانى چنين قصدى داشتم; اما به همين مشكلات برخوردم و از خواندن نماز فارسى منصرف شدم . تازه اين فقط آيه اول سوره حمد بود، اگر به ديگر آيات بپردازيم، موضوع خيلى پيچيده ‏تر مى ‏شود . اما من معتقدم شما اگر باز هم بر اين امر اصرار داريد، دست از نماز خواندن به فارسى برنداريد; زيرا خواندنش از نخواندن نماز به طور كلى بهتر است . ......

با سلام و احترام

نكات ريز و كليدي بسيار جالبي در اين تاپيك اشاره شده حيفم اومد مورد مطالعه ي كاربران قرار نگيره .

داستان هم بسيار زيبا بود . :Gol:

با تشكر ؛

موضوع قفل شده است