جمع بندی آیا عمل زشت لواط از نام حضرت لوط گرفته شده؟چراخدااکنون برای اقوام گناهکار عذاب عبرت آور نمی آورد؟

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا عمل زشت لواط از نام حضرت لوط گرفته شده؟چراخدااکنون برای اقوام گناهکار عذاب عبرت آور نمی آورد؟

بسم الله الطیف الخبیر......با سلام...آیا این مطلب درسته که کلمه شرم آور لواط از اسم مبارک حضرت لوط(ع) گرفته شده است؟ آیا در قرآن هم به کلمه لواط اشاره شده است؟ فکر نکنم در قرآن باشه چون واقعا بنظر من خیلی زشته عمل به این زشتی اسمش از ریشه نام یک پیامبر باشه بسبب اینکه پیامبر آن قوم بوده.....از طرفی خداوند قوم لوط رو بخاطر عمل زشتشان سنگ باران کرد....امروزه هزاران برابر گناهان بدتر جنسی خیلی خیلی بدتر از لواط در جهان رایج است...چرا خداوند عذاب سنگباران رو نازل نمی کنه؟ واین همه در قرآن می فرماید عبرت بگیرید از سرگذشت قوم عاد و ثمود و لوط وووو مگر عذاب مختص همه مردم دوران نیست؟ این سوال چند روزی در ذهنم بود تا اینکه یه حدیث از امام صادق(ع) دیدم که فرمودند: کسی که لواط می کند از دنیا نمی رود مگر اینکه سنگی از آن سنگهای قوم لوط بر سر او خواهد خورد ولی شما آن سنگ ها را نمی بینید....این حدیث کمی جوابمو داد اما چرا ما نباید سنگها رو ببینیم چرا درس عبرت عذاب های واضح و وحشتناک و عبرت آور اقوام مختص دوران قبل است؟ من بشخصه حس می کنم گناهکاران آخر الزمان بقدری گناهاشون سنگینه که خدا در دنیا رهاشون کرده و منتظر عذاب آخرته.......با تشکر

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد صادق

nothing;512957 نوشت:
بسم الله الطیف الخبیر......با سلام...آیا این مطلب درسته که کلمه شرم آور لواط از اسم مبارک حضرت لوط(ع) گرفته شده است؟ آیا در قرآن هم به کلمه لواط اشاره شده است؟ فکر نکنم در قرآن باشه چون واقعا بنظر من خیلی زشته عمل به این زشتی اسمش از ریشه نام یک پیامبر باشه بسبب اینکه پیامبر آن قوم بوده.....از طرفی خداوند قوم لوط رو بخاطر عمل زشتشان سنگ باران کرد....امروزه هزاران برابر گناهان بدتر جنسی خیلی خیلی بدتر از لواط در جهان رایج است...چرا خداوند عذاب سنگباران رو نازل نمی کنه؟ واین همه در قرآن می فرماید عبرت بگیرید از سرگذشت قوم عاد و ثمود و لوط وووو مگر عذاب مختص همه مردم دوران نیست؟ این سوال چند روزی در ذهنم بود تا اینکه یه حدیث از امام صادق(ع) دیدم که فرمودند: کسی که لواط می کند از دنیا نمی رود مگر اینکه سنگی از آن سنگهای قوم لوط بر سر او خواهد خورد ولی شما آن سنگ ها را نمی بینید....این حدیث کمی جوابمو داد اما چرا ما نباید سنگها رو ببینیم چرا درس عبرت عذاب های واضح و وحشتناک و عبرت آور اقوام مختص دوران قبل است؟ من بشخصه حس می کنم گناهکاران آخر الزمان بقدری گناهاشون سنگینه که خدا در دنیا رهاشون کرده و منتظر عذاب آخرته.......با تشکر

باسلام وتشکر از شما :
پاسخ در دو محمور بیان می شود :
الف_ واژه"لوط" لغت سریانی است(1) که دقیقاً معنای آن معلوم نیست، ولی از نظر لغت عرب به معنای چسبیدن، محبت و بوی خوش می‌باشد.(2) از نظر اصطلاح لوط اسم یکی از پیامبران الهی است که بیست و هفت بار در قرآن به کار رفته است.(3) بر این اساس لوط معنای خوبی دارد امروزه این اسم از آن جهت معنای زشت به خود گرفته است که قوم حضرت لوط گناه بزرگ همجنس گرایی را مرتکب شدند. خداوند آنان را عذاب سخت نمود.(4) اگر قوم حضرت لوط مرتکب آن گناه نمی‌شدند، اسم لوط در عرف امروزه زشت نبود؛ یعنی معنای زشت واژه لوط و لواط بعد از جریان و عملکرد قوم لوط بر این اسم بار شد. بدیهی است که اسم گذاری از امور اعتباری است، بدین معنا که والدین با در نظر گرفتن برخی از شرایط و عوامل، اسم فرزندان خویش را انتخاب می‌کنند.
معمولاً در گزینش اسم، شرایط و عوامل زمان گزینش اسم مدّ نظر قرار می‌گیرد.
اگر در زمان اسم‌گذاری اسم زیبا بود، والدین آن را انتخاب می‌کنند، گر چه به مرور زمان به خاطر به وجود آمدن شرایط ، ممکن است اسم آن زیبایی خویش را از دست بدهد و عرف جامعه بعدی آن را نپذیرد.
واژ؟"لوط" نیز از همین مقوله است.
در ابتدا این واژه معنای زشتی نداشت و معنای زیبایی داشته است. بر همین اساس نیز این اسم برای حضرت لوط انتخاب شده است، ولی در مرور زمان به خاطر عملکرد قوم لوط این اسم در افکار عمومی خوشایند نیست.
ب_این گونه نیست که هر نادانی و هر مغرضی که اقدام به عملی در جهت مقابله با دین خدا انجام دهد و یا اقدام به هتاکی نسبت به مقدسات دین نماید، خدای متعال بلافاصله با یک عذاب دنیوی و نزول سریع عذاب دنیوی جواب او را بدهد:« وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجاءَهُمُ الْعَذابُ وَ لَیَأْتِیَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ؛ آنان با شتاب از تو عذاب را مى‏طلبند و اگر موعد مقرّرى تعیین نشده بود، عذاب (الهى) به سراغ آنان مى‏آمد. سرانجام این عذاب به طور ناگهانى بر آن ها نازل مى‏شود در حالى که نمى‏دانند (و غافلند)». (5)
اگر این گونه خدای متعال اقدام به پاسخگوئی به هر نادانی می کرد، اصل هدف از وجود دین و فرستاده شدن قرآن و کتب آسمانی دیگر از بین می رفت :« وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ ؛ اگر خداوند مردم را به خاطر ظلم شان مجازات مى‏کرد، جنبنده‏اى را بر پشت زمین باقى نمى‏گذارد، ولى آن ها را تا زمان معیّنى به تأخیر مى‏اندازد. هنگامى که اجل شان فرا رسد، نه ساعتى تأخیر مى‏کنند، و نه ساعتى پیشى مى‏گیرند». (6)
در مواردی هم از تاریخ که ما شاهد نزول عذاب هائی از جانب خدای متعال بر فرد یا افرادی بوده ایم و در قرآن نیز به آن ها برخورده ایم ، عذاب ها و بلایا طبق همان ضوابط و شرائط بعد از قطع امید از هدایت افرادی بوده که عالمانه و عامدانه در مقابل حق می ایستادند .برای عبرت گرفتن دیگران و اتمام حجت صورت می گرفته، بر افرادی که از روی جهل و نادانی به انکار پیامبران و یا به توهین به آن ها دست می زدند ، عذابی نازل نمی شد.
به علاوه در بعضي از تفاسير در تفسير رحمه للعالمين بودن حضرت رسول اكرم (ص) آمده است كه خداوند به جهت آن حضرت چنين عذاب هايي(مثل ریزش عذاب از آسمان) كه براي انكار كنندگان انبياء در امت هاي پيشين اتفاق افتاده بود را حتي از كافران بعد از بعثت حضرت رسول برداشته است؛ چه برسد به خود امت ايشان. (7)
لذااین گونه عذاب ها از امت حضرت رسول برداشته شده و امكان وقوع آن در اين زمان وجود ندارد.

پی نوشت:
1. آتور جعفری، واژه‌های دخیل در قرآن مجید ، ص 367 - 368.
2. المنجد، ص 739 .واژه، لوط.
3.دانشنامه قرآن، بهاء‌الدين خرمشاهي،، نشر ناهيد، تهران1377 ش، ج 2، واژه، لوط.
4. تفسیر نمونه، ج 16 ، ص 260.
5. عنكبوت(29) آيه53.
6. نحل(16) آيه61.
7. طبري، محمد بن جرير، جامع البيان في تفسير القرآن، دارالمعرفه، بيروت، 1412ق، ج17، ص84.

سلام علیکم،
شخصاً تا قبل از اینکه پاسخ کارشناس محترم را بخوانم فکر می‌کردم نام لوط به حضرت لوط علیه‌السلام اطلاق می‌شده چون پیامبر قوم لوط بودند و این قوم را لوط می‌گفتند چون عمل لواط را انجام می‌داده‌اند، یعنی فکر نمی‌کردم است خودشان باشد همانطور که مثلاً نوح یا ادریس لقب پیامبران بزرگ خدا بوده است و نه اسم ایشان، علیهما السلام.
البته نامگذاری یک قوم به یک عمل لزوماً در زمان همان قوم هم نبوده است، مثل اصحاب رسّ که نام رسّ بعد از آنکه پیامبرشان را دفن کردند (رسّوا ...) بر آنها ماند، آن زمانی که دیگر عذاب خدا بر ایشان نازل شد و آنها خود متوجه ماندن این نام بر خود نشدند و تنها سایر امت‌ها که بعد از ایشان از آنها یاد می‌کردند آنها را اینطور خطاب می‌کرده‌اند احتمالا. البته در همان روایتی که ذکر حال آنها را می‌گوید حتی به رودخانه‌ای به نام رس هم اشاره شده (ارس امروزی؟) که احتمالاً نام آن هم در زمان زندگی اصحاب رس چیز دیگری بوده و بعدها برای آنکه آن را با ان قوم صنوبرپرست آدرس دهند کم‌کم نام رس بر روی ان مانده باشد. با این حساب ممکن است قوم لوط در زمان خودشان حتی عنوان دیگری هم داشته بوده‌اند۷ مثل قوم بنی‌فلان، بعد که این عمل از آنها صادر شد و مثلاً دیگر کسی جرلت نداشت از نزدیکی آبادی ایشان عبور کند آنها را با عنوان قوم لوط به هم آدرس می‌دادند و طبیعی است که پیامبرشان هم پیامبر قوم لوط لقب گرفته و کم‌کم تصور شود که نام خود ایشان لوط بوده است. البته این‌ها همه‌اش حدس است، اعتباری ندارد، حاشیه‌ای بر پاسخ کارشناس محترم.
در مورد عذاب الهی که چرا آشکار نیست هم توجه کنید که وقتی شهید سوره‌ی یس نزد خداوند برده شد گفت ای کاش قوم من می‌دانستند که خداوند مرا چقدر گرامی داشته است، اما خداوند می‌فرماید که اینطور نبود که بر آنها ارتشی از آسمان بفرستم و سنت ما اینگونه نیست. در جای دیگر می‌فرماید که زمانی که ایشان عذاب را ببینند دیگر مهلتی نخواهند یافت و همان عذاب ایشان را سقط خواهد کرد. با این حساب طبیعی است که برای اینکه دنیا محل آزمایش باشد هر کسی باید خودش را آزاد احساس کند (البته مختار در واقع و نه واقعاً آزاد) و دیدن چنان عذاب‌هایی مانع از این می‌شود. در این دنیا عقل در مقابل حواس پنجگانه قرار می‌گیرد و جنگ میان عقل و نفس اماره است، اما اگر چشم‌ها هم آنچه عقل گفت را تصدیق کردند که دیگر جنگی نخواهد بود که اگر پیروزش عقل بود رستگاری و اگر پیروزش نفس بود خسران را برای شخص به ارمغان آورد. با این وجود اگر مؤمنی در میان ایشان نماند و همه یا گناهکار باشند و یا رضای به گناه دیگر دلیلی ندارد که عذاب برای هر کدام به صورت انفرادی باشد و همه طعم آنرا خواهند چشید. اگرچه این عذاب‌های متفرقه مانند سیل و طوفان و ... که البته خاص کفار با جرم خاص نیست و در جامعه‌ی مسلمین هم می‌تواند رخ دهد کمی مردم (بازماندگان یا عبرت‌گیرندگان) را به خود می‌آورد که ولو به صورت موقت توبه کنند و بازگردند به فطرت خود.
و البته حقیقت را خدا داند و خلفای او و نواب عام و خاصش از علمای دین
یا علی

nothing;512957 نوشت:
بسم الله الطیف الخبیر......با سلام...آیا این مطلب درسته که کلمه شرم آور لواط از اسم مبارک حضرت لوط(ع) گرفته شده است؟ آیا در قرآن هم به کلمه لواط اشاره شده است؟ فکر نکنم در قرآن باشه چون واقعا بنظر من خیلی زشته عمل به این زشتی اسمش از ریشه نام یک پیامبر باشه بسبب اینکه پیامبر آن قوم بوده.....از طرفی خداوند قوم لوط رو بخاطر عمل زشتشان سنگ باران کرد....امروزه هزاران برابر گناهان بدتر جنسی خیلی خیلی بدتر از لواط در جهان رایج است...چرا خداوند عذاب سنگباران رو نازل نمی کنه؟ واین همه در قرآن می فرماید عبرت بگیرید از سرگذشت قوم عاد و ثمود و لوط وووو مگر عذاب مختص همه مردم دوران نیست؟ این سوال چند روزی در ذهنم بود تا اینکه یه حدیث از امام صادق(ع) دیدم که فرمودند: کسی که لواط می کند از دنیا نمی رود مگر اینکه سنگی از آن سنگهای قوم لوط بر سر او خواهد خورد ولی شما آن سنگ ها را نمی بینید....این حدیث کمی جوابمو داد اما چرا ما نباید سنگها رو ببینیم چرا درس عبرت عذاب های واضح و وحشتناک و عبرت آور اقوام مختص دوران قبل است؟ من بشخصه حس می کنم گناهکاران آخر الزمان بقدری گناهاشون سنگینه که خدا در دنیا رهاشون کرده و منتظر عذاب آخرته.......با تشکر

نقل قول:

ان چه که خداوند در کتاب خویش تحریم فرموده همجنس بازی هست نه همجنس گرایی ! بین این دو مقوله فرق از زمین تا اسمان هست ! قوم لوط لعنت الله علیهم افرادی همجنس باز بودند که با قدرت وجود بر رابطه با زنان ولی باز هم میل خودشان را تغییر داده و اسراف کرده بودند و پیامبر خدا را تکذیب میکردند و در ملا عموم دست به چنین کاری میزدند ! ولی همجنس گرایی یک حس واقعی موجود بین افراد قلیلی در جهان هست و دست خودشان هم نیست و هرگز قابل انکار نیست و امید است خداوند این عده را رحمت کند و عذر ایشان را بپذیرد !

عالم مقدس ملکوت;513917 نوشت:
ولی همجنس گرایی یک حس واقعی موجود بین افراد قلیلی در جهان هست و دست خودشان هم نیست و هرگز قابل انکار نیست
منظور شمما رو دقیق نفهمیدم....یعنی شما می گید که برخی هستند که خلقت آنها به گونه ای است که نا خود آگاه دوست دارند و تمایل دارند به همجنس گرایی؟...منظور شما از واقعی این بود؟ منظورتان افراد دو جنسه هست؟

nothing;513934 نوشت:
منظور شمما رو دقیق نفهمیدم....یعنی شما می گید که برخی هستند که خلقت آنها به گونه ای است که نا خود آگاه دوست دارند و تمایل دارند به همجنس گرایی؟...منظور شما از واقعی این بود؟ منظورتان افراد دو جنسه هست؟

سبحان الله...
همجنس گرایی به دوجنسه ها اطلاق نمیشود بلکه عوامل هورمونی و مغزی باعثش میشود...همچنین مشکلات ژنتیکی در این افراد موجب همجس گرایی میشود و یک نوع بیماریست که میل به همجنس خود پیدا میکند و همجسن بازی نمونه ای از همجنس گراییست...یعنی هر فرد همجنس باز همجنس گراست ولی هر فرد همجنس گرا همجنس باز نیست و این دو متفاوت اند

nothing;513934 نوشت:
منظور شمما رو دقیق نفهمیدم....یعنی شما می گید که برخی هستند که خلقت آنها به گونه ای است که نا خود آگاه دوست دارند و تمایل دارند به همجنس گرایی؟...منظور شما از واقعی این بود؟ منظورتان افراد دو جنسه هست؟

نقل قول:


بله بزرگوار ! ربطی به دو جنسه بودن و این چیزها ندارد بلکه تمایلات و گرایشات جنسی یک چیز درونی و باطنی و به عقیده تحقیق پزشکان به علل عوامل تخلل هورمونی هست ! دو جنسه که ما در فقه اسلامی از ان به عنوان خنثی یاد میکنیم از لحاظ ظاهر دچار مشکلات جنسی هست و اون بحثش جداست ! بحث من سر همجنس گرایان هست که حقیقتا هیچ تمایل و میلی به جنس مخالف ندارند و راه صواب الهی که ازدواج با جنس مخالف باشد بر ایشان ممتنع هست و ایشان چاره ای جز تماس با هم ندارند و بی شک خداوند ظالم نبوده و عذر ایشان را میپذیرد و مورد عقوبت ان شا الله قرار نخواهد داد .... طرف از نظر ظاهر کاملا مرد یا زن هست ولی هیچ تمایلی به جنس مخالف ندارد و ارضای جنسی نمیشود و دست خودش هم نیست ! و از سویی غریزه جنسی هم یک مسئله ضروری و فطری هست لذا لزومی نداره ایشان خود را رنج دهند پس بهتره به رحمت پروردگارشان امیدوار باشند .... یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر : البقره
185

عالم مقدس ملکوت;514051 نوشت:

بله بزرگوار ! ربطی به دو جنسه بودن و این چیزها ندارد بلکه تمایلات و گرایشات جنسی یک چیز درونی و باطنی و به عقیده تحقیق پزشکان به علل عوامل تخلل هورمونی هست ! دو جنسه که ما در فقه اسلامی از ان به عنوان خنثی یاد میکنیم از لحاظ ظاهر دچار مشکلات جنسی هست و اون بحثش جداست ! بحث من سر همجنس گرایان هست که حقیقتا هیچ تمایل و میلی به جنس مخالف ندارند و راه صواب الهی که ازدواج با جنس مخالف باشد بر ایشان ممتنع هست و ایشان چاره ای جز تماس با هم ندارند و بی شک خداوند ظالم نبوده و عذر ایشان را میپذیرد و مورد عقوبت ان شا الله قرار نخواهد داد .... طرف از نظر ظاهر کاملا مرد یا زن هست ولی هیچ تمایلی به جنس مخالف ندارد و ارضای جنسی نمیشود و دست خودش هم نیست ! و از سویی غریزه جنسی هم یک مسئله ضروری و فطری هست لذا لزومی نداره ایشان خود را رنج دهند پس بهتره به رحمت پروردگارشان امیدوار باشند .... یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر : البقره
185

باسلام وتشکر از شما .
آن عمل با هر منشا وانگیزه بر خلاف حکم شرع است وبر خلاف فطرت انسانی ومسیر انحرافی است مرتکبین آن مورد کیفر الهی خواهند بود .
بر خلاف گفتهی شما معمولاً عوامل تمایل به هم جنس بازی و هم‏جنس گرایی را مي‏توان چنين برشمرد:
1 - روابط غلط خانوادگي كه در نتيجه آن، پسر با پدر و دختر با مادر انطباق نمي‏يابد و الگوي رفتاري مناسب كسب نمي‏كند.
2 - تجارب غلط هم جنس خواهي در اثر برخورد با دوستان ناباب و همجنس گرایان و همجنس بازان و ارتباط با شبکه ها و سایت هایی که در خصوص همجنس گرایی فعالیت می کنند و تبلیغات گسترده ای دارند.
3 - احساس بي ارزشي و سرخوردگي در تلاش براي ايجاد رابطه مشروع با جنس مخالف.
4 - محدوديت‏هاي محيطي (مثلاً محل خواب پسرها از يكديگر جدا نيست و يا اهل خانواده مجبورند با هم در يك اتاق زندگي كنند).
5 - ضعف مباني مذهبي و اعتقادي.(1)
6- دسترسی آسان به جنس موافق بدون این که فرد در معرض اتهام قرار بگیرد.
اساساً همجنس گرايي خروج از مسير فطرت و نظام آفرينش است. چرا که خالق آفرینش و نظام هستی که به ساختار وجودی مخلوقاتش کاملاً آشناست، به گونه ای انسان را خلق نموده است که به صورت طبيعي تمايل و میل و کشش به جنس مخالف دارد. خداوند فطرت انسان ها و دیگر حیوانات را به گونه ای خلق نموده است که آنها به صورت طبیعی میل و کشش به جنس مخالف خود دارند. هرگونه كاري كه تمايل طبيعي انسان را منحرف سازد، يك نوع بيماري و انحراف و اختلال روانی تلقي مي‏گردد. به هر حال، همجنس­گرایی، عملی خارج از فطرت طبیعی انسان و از لحاظ آموزه ها و تعالیم دینی و اسلامی، عملی کاملاً مذموم و تحریم شده است.
توجه داشته باشيد که همجنس گرايي دو گونه است:
الف) برخي از همجنس گرايان از ابتدا اين گونه نبوده و در اثر نوعي اختلال در روند طبيعي خود كه عوامل متعدد جنسيتي، رواني، تربيتي، خانوادگي، فرهنگي، تربيت هاي ناصحيح، محيط ناسالم و عوامل ديگر که در آن نقش دارد، به همجنس خود تمايل بيشتري پيدا کرده اند. بيشتر کساني که از آنان به عنوان همجنسگرا نام برده مي شود از اين دسته بوده و مي توانند با کمک روان شناس و روان پزشک و بکار بستن راهکارهايي از اين تمایل و خوي ناپسند جدا شده و همانند ديگر انسانها زندگي سالم و معقولي را داشته باشند و با ازدواج به زندگي عادي برگردند.
ب) عده کمي از همجنس گرايان بدون اين که عوامل ذکر شده در اين گرايش دخيل باشد، به جنس مخالف تمايلي نداشته و بيشتر به همجنس خود علاقه نشان مي دهند. درباره تمايل همجنسگرايانه در این نوع، متخصصان پزشکي و روانپزشکي دو نظر متفاوت دارند. برخي اين گرايش را نوعي بيماري دانسته و برخي ديگر آن را نه يک بيماري بلکه يک خصوصيت ژنتيکی و ذاتي مي دانند. طبيعي است اگر نظر گروه اول را بپذيريم، بايد بگوييم اين نوع همجنس گرايان نيز بايد مانند هر بيمار ديگر، به درمان خود اقدام نمايند و بيمار بودن دليل بر تجويز تمایلات همجنس گرایانه آنان نمي گردد. اين اشخاص با استفاده از داروهايي که براي آنها تجويز مي شود و استفاده از هورمون هاي مخصوص به تدريج تمايلشان به همجنس از بين رفته و به زندگي عادي بر مي گردند.
اما اگر نظر دسته دوم را بپذيریم و همجنسگرايي را نه بيماري، بلکه يک واکنش طبيعي از طرف فردي بدانيم که از طريق ژنتيک اين خصوصيت را به ارث برده، در اين جا چاره اي نيست تا براي همجنس گرايي که در اديان مختلف مذموم شمرده شده، يک استثنا زده و اين عده بسيار کم را از بقيه مردم جدا کنيم و بگوييم براي اين عده گرايش و تمايل به همجنس ايرادي ندارد.
اما توجه داشته باشيد که اين نظر دوم هم هنوز در حد يک نظريه است که مخالفان زيادي داشته و خیلی از دانشمندان و پزشکان آنان را رد می کنند و تا کنون به عنوان يک قانون و قاعده علمي صد در صد مطرح نيست. البته مجامع همجنسگرا و انجمن هاي همجنس بازي با تبلغات زياد مي خواهند وانمود کنند که اين گرايش طبيعي و ژنتيکی بوده و به انتخاب شخص اصلاً بستگي نداشته و اين هم سبکي از زندگي است. ولي بايد توجه داشت که با تبليغات و هياهو نمي توان قاعده علمي را به اثبات رساند. بنابراين تا زماني که اين قضيه به اثبات نرسد، همجنس گرايي و همجنس بازي مذموم بوده و کساني که رفتاري در اين زمينه از خود بروز دهند گناهکار و خلافکار شمرده می شوند که می بایست در درجه اول در صدد درمان خود بر بیایند.

پي نوشت ها:
1.دكتر احمد احمدي، روان‏شناسي نوجوانان و جوانان، ص 4.

سلام علیکم،
در تکمیل فرمایش‌های کارشناس محترم حدیث نبوی داریم که:

«كلّ مولود يولد على الفطرة، و إنّما أبواه يهوّدانه و ينصّرانه و يمجّسانه»
هر مولدی بر فطرت یه دنیا می‌آید و همانا والدینش او را یهودی و نصرانی و مجوس تربیتش می‌کنند.

و در قرآن هم داریم که:

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَ‌تَ اللَّـهِ الَّتِي فَطَرَ‌ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّـهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ‌ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ [الروم، ۳۰]
خالصانه توجهت به دین باشد، [این دین همان] فطرتى است كه خداوند مردم را بر آن خلق نموده است، در خلقت خداوند تبدیل [و تحولی] نیست [رخ نداده و نخواهد داد]، این است دین استوار [چون بر اساس فطرت ثابت و تغییرناکردنی است]، ولیکن بيشتر مردم نمى‌دانند.

یعنی مرض جسم اگر ابتلاء است، می‌توان به رضای خدا در این ابتلاء راضی بود و گفت که «یکی درد و یکی درمان پسندد ... یکی وصل و یکی هجران پسندد ... من از درمان و درد و ول و هجران ... پسندم آنچه را جانان پسندد» یا راضی نشد، اما در مورد بیماری روح و روان دیگر این بیماری ابتلا نیست و باید درمان شود و تکامل انسان در همین درمان است. با همین دیدگاه خلقت انسان بر بیماری جسم، چه ناشی از دوران رشد جنین در رحم مادر بشود و چه ریشه در نطفه (ژنتیک) داشته باشد، دور از عدالت خدا نیست ولی خلقت انسان بر بیماری روح مشکوک است که باید دقیق‌تر بررسی گردد. دو مثال معروف در این میان به صورت زیر است:
۱. لقمه‌ی حرام تا ۴۰ نسل را متأثر می‌کند
۲. در ولدالزنا هیچ خیری نیست
در مورد نخست هیچ مشکل ژنتیکی دخیل نیست، لقمه به طور مستقیم روی نطفه اثر خواهد داشت و روح در ۴ ماهگی به جنین ملحق می‌شود، با این حال به طور غیرمستقیم روی روح هم اثر دارد، نه اینکه واقعاً اثر داشته باشد بلکه روحی به آن بدن ملحق خواهد شد که با آن بدن سازگاری داشته باشد. این بحث در بحث اهمیت نامگذاری فرزند حتی قبل از بسته شدن نطفه در احادیث طرح شده و توسط علما توضیح داده شده است که ارواح از ابتدا نام دارند و کسی که برای فرزند خود نامی می‌گذارد عملاً از میان ارواح با آن نام به جنین در رحم خانم وارد خواهد شد. به همین دلیل هم مثلاً داریم که ابتدا برای پسرها همگی نیت اسم محمد را داشته باشید و تا ۷ روز بعد از تولد او هم به همین نام صدایش کنید و بعد هر نام دیگری که خواستید روی آن بگذارید، و ... در نتیجه تأثیر لقمه‌ی حرام نطفه را خراب می‌کند که بعد روح با ظرفیت کمتر استفاده از رحمت خداوند به جنین ملحق می‌شود. باز این روح بیماری و نقص فطری ندارد بلکه ظرفیت وجودی‌اش کوچکتر است.
در مورد دوم هم که از فرزند زنا فقط نفی خیر شده است و نه اضافه‌ی شرّ به او، یعنی او کار سخت‌تری به سوی تکامل خواهد داشت و با توجه به اینکه هر کسی اهل خودسازی نیست احتمال به قهقرا کشیده شدن فرزند زنا از فرزندان با نطفه‌ی پاک بیشتر خواهد بود.

اگر اشتباه نکنم.
یا علی

http://www.askdin.com/thread39226.html
جمع بندی 1
سوال : آیا عمل زشت لواط از نام حضرت لوط گرفته شده؟چراخدااکنون برای اقوام گناهکار عذاب عبرت آور نمی آورد؟

پاسخ در دو محمور بیان می شود :
الف_ واژه"لوط" لغت سریانی است(1) که دقیقاً معنای آن معلوم نیست، ولی از نظر لغت عرب به معنای چسبیدن، محبت و بوی خوش می‌باشد.(2) از نظر اصطلاح لوط اسم یکی از پیامبران الهی است که بیست و هفت بار در قرآن به کار رفته است.(3) بر این اساس لوط معنای خوبی دارد امروزه این اسم از آن جهت معنای زشت به خود گرفته است که قوم حضرت لوط گناه بزرگ همجنس گرایی را مرتکب شدند. خداوند آنان را عذاب سخت نمود.(4) اگر قوم حضرت لوط مرتکب آن گناه نمی‌شدند، اسم لوط در عرف امروزه زشت نبود؛ یعنی معنای زشت واژه لوط و لواط بعد از جریان و عملکرد قوم لوط بر این اسم بار شد. بدیهی است که اسم گذاری از امور اعتباری است، بدین معنا که والدین با در نظر گرفتن برخی از شرایط و عوامل، اسم فرزندان خویش را انتخاب می‌کنند.
معمولاً در گزینش اسم، شرایط و عوامل زمان گزینش اسم مدّ نظر قرار می‌گیرد.
اگر در زمان اسم‌گذاری اسم زیبا بود، والدین آن را انتخاب می‌کنند، گر چه به مرور زمان به خاطر به وجود آمدن شرایط ، ممکن است اسم آن زیبایی خویش را از دست بدهد و عرف جامعه بعدی آن را نپذیرد.
واژ؟"لوط" نیز از همین مقوله است.
در ابتدا این واژه معنای زشتی نداشت و معنای زیبایی داشته است. بر همین اساس نیز این اسم برای حضرت لوط انتخاب شده است، ولی در مرور زمان به خاطر عملکرد قوم لوط این اسم در افکار عمومی خوشایند نیست.
ب_این گونه نیست که هر نادانی و هر مغرضی که اقدام به عملی در جهت مقابله با دین خدا انجام دهد و یا اقدام به هتاکی نسبت به مقدسات دین نماید، خدای متعال بلافاصله با یک عذاب دنیوی و نزول سریع عذاب دنیوی جواب او را بدهد:« وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجاءَهُمُ الْعَذابُ وَ لَیَأْتِیَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ؛ آنان با شتاب از تو عذاب را مى‏طلبند و اگر موعد مقرّرى تعیین نشده بود، عذاب (الهى) به سراغ آنان مى‏آمد. سرانجام این عذاب به طور ناگهانى بر آن ها نازل مى‏شود در حالى که نمى‏دانند (و غافلند)». (5)
اگر این گونه خدای متعال اقدام به پاسخگوئی به هر نادانی می کرد، اصل هدف از وجود دین و فرستاده شدن قرآن و کتب آسمانی دیگر از بین می رفت :« وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ ؛ اگر خداوند مردم را به خاطر ظلم شان مجازات مى‏کرد، جنبنده‏اى را بر پشت زمین باقى نمى‏گذارد، ولى آن ها را تا زمان معیّنى به تأخیر مى‏اندازد. هنگامى که اجل شان فرا رسد، نه ساعتى تأخیر مى‏کنند، و نه ساعتى پیشى مى‏گیرند». (6)
در مواردی هم از تاریخ که ما شاهد نزول عذاب هائی از جانب خدای متعال بر فرد یا افرادی بوده ایم و در قرآن نیز به آن ها برخورده ایم ، عذاب ها و بلایا طبق همان ضوابط و شرائط بعد از قطع امید از هدایت افرادی بوده که عالمانه و عامدانه در مقابل حق می ایستادند .برای عبرت گرفتن دیگران و اتمام حجت صورت می گرفته، بر افرادی که از روی جهل و نادانی به انکار پیامبران و یا به توهین به آن ها دست می زدند ، عذابی نازل نمی شد.
به علاوه در بعضي از تفاسير در تفسير رحمه للعالمين بودن حضرت رسول اكرم (ص) آمده است كه خداوند به جهت آن حضرت چنين عذاب هايي(مثل ریزش عذاب از آسمان) كه براي انكار كنندگان انبياء در امت هاي پيشين اتفاق افتاده بود را حتي از كافران بعد از بعثت حضرت رسول برداشته است؛ چه برسد به خود امت ايشان. (7)
لذااین گونه عذاب ها از امت حضرت رسول برداشته شده و امكان وقوع آن در اين زمان وجود ندارد.

پی نوشت:
1. آتور جعفری، واژه‌های دخیل در قرآن مجید ، ص 367 - 368.
2. المنجد، ص 739 .واژه، لوط.
3.دانشنامه قرآن، بهاء‌الدين خرمشاهي،، نشر ناهيد، تهران1377 ش، ج 2، واژه، لوط.
4. تفسیر نمونه، ج 16 ، ص 260.
5. عنكبوت(29) آيه53.
6. نحل(16) آيه61.
7. طبري، محمد بن جرير، جامع البيان في تفسير القرآن، دارالمعرفه، بيروت، 1412ق، ج17، ص84.

http://www.askdin.com/thread39226.html
جمع بندی 2
سوال : آیا عمل زشت لواط از نام حضرت لوط گرفته شده؟چراخدااکنون برای اقوام گناهکار عذاب عبرت آور نمی آورد؟

آن عمل با هر منشا وانگیزه بر خلاف حکم شرع است وبر خلاف فطرت انسانی ومسیر انحرافی است مرتکبین آن مورد کیفر الهی خواهند بود .
بر خلاف گفتهی شما معمولاً عوامل تمایل به هم جنس بازی و هم‏جنس گرایی را مي‏توان چنين برشمرد:
1 - روابط غلط خانوادگي كه در نتيجه آن، پسر با پدر و دختر با مادر انطباق نمي‏يابد و الگوي رفتاري مناسب كسب نمي‏كند.
2 - تجارب غلط هم جنس خواهي در اثر برخورد با دوستان ناباب و همجنس گرایان و همجنس بازان و ارتباط با شبکه ها و سایت هایی که در خصوص همجنس گرایی فعالیت می کنند و تبلیغات گسترده ای دارند.
3 - احساس بي ارزشي و سرخوردگي در تلاش براي ايجاد رابطه مشروع با جنس مخالف.
4 - محدوديت‏هاي محيطي (مثلاً محل خواب پسرها از يكديگر جدا نيست و يا اهل خانواده مجبورند با هم در يك اتاق زندگي كنند).
5 - ضعف مباني مذهبي و اعتقادي.(1)
6- دسترسی آسان به جنس موافق بدون این که فرد در معرض اتهام قرار بگیرد.
اساساً همجنس گرايي خروج از مسير فطرت و نظام آفرينش است. چرا که خالق آفرینش و نظام هستی که به ساختار وجودی مخلوقاتش کاملاً آشناست، به گونه ای انسان را خلق نموده است که به صورت طبيعي تمايل و میل و کشش به جنس مخالف دارد. خداوند فطرت انسان ها و دیگر حیوانات را به گونه ای خلق نموده است که آنها به صورت طبیعی میل و کشش به جنس مخالف خود دارند. هرگونه كاري كه تمايل طبيعي انسان را منحرف سازد، يك نوع بيماري و انحراف و اختلال روانی تلقي مي‏گردد. به هر حال، همجنس­گرایی، عملی خارج از فطرت طبیعی انسان و از لحاظ آموزه ها و تعالیم دینی و اسلامی، عملی کاملاً مذموم و تحریم شده است.
توجه داشته باشيد که همجنس گرايي دو گونه است:
الف) برخي از همجنس گرايان از ابتدا اين گونه نبوده و در اثر نوعي اختلال در روند طبيعي خود كه عوامل متعدد جنسيتي، رواني، تربيتي، خانوادگي، فرهنگي، تربيت هاي ناصحيح، محيط ناسالم و عوامل ديگر که در آن نقش دارد، به همجنس خود تمايل بيشتري پيدا کرده اند. بيشتر کساني که از آنان به عنوان همجنسگرا نام برده مي شود از اين دسته بوده و مي توانند با کمک روان شناس و روان پزشک و بکار بستن راهکارهايي از اين تمایل و خوي ناپسند جدا شده و همانند ديگر انسانها زندگي سالم و معقولي را داشته باشند و با ازدواج به زندگي عادي برگردند.
ب) عده کمي از همجنس گرايان بدون اين که عوامل ذکر شده در اين گرايش دخيل باشد، به جنس مخالف تمايلي نداشته و بيشتر به همجنس خود علاقه نشان مي دهند. درباره تمايل همجنسگرايانه در این نوع، متخصصان پزشکي و روانپزشکي دو نظر متفاوت دارند. برخي اين گرايش را نوعي بيماري دانسته و برخي ديگر آن را نه يک بيماري بلکه يک خصوصيت ژنتيکی و ذاتي مي دانند. طبيعي است اگر نظر گروه اول را بپذيريم، بايد بگوييم اين نوع همجنس گرايان نيز بايد مانند هر بيمار ديگر، به درمان خود اقدام نمايند و بيمار بودن دليل بر تجويز تمایلات همجنس گرایانه آنان نمي گردد. اين اشخاص با استفاده از داروهايي که براي آنها تجويز مي شود و استفاده از هورمون هاي مخصوص به تدريج تمايلشان به همجنس از بين رفته و به زندگي عادي بر مي گردند.
اما اگر نظر دسته دوم را بپذيریم و همجنسگرايي را نه بيماري، بلکه يک واکنش طبيعي از طرف فردي بدانيم که از طريق ژنتيک اين خصوصيت را به ارث برده، در اين جا چاره اي نيست تا براي همجنس گرايي که در اديان مختلف مذموم شمرده شده، يک استثنا زده و اين عده بسيار کم را از بقيه مردم جدا کنيم و بگوييم براي اين عده گرايش و تمايل به همجنس ايرادي ندارد.
اما توجه داشته باشيد که اين نظر دوم هم هنوز در حد يک نظريه است که مخالفان زيادي داشته و خیلی از دانشمندان و پزشکان آنان را رد می کنند و تا کنون به عنوان يک قانون و قاعده علمي صد در صد مطرح نيست. البته مجامع همجنسگرا و انجمن هاي همجنس بازي با تبلغات زياد مي خواهند وانمود کنند که اين گرايش طبيعي و ژنتيکی بوده و به انتخاب شخص اصلاً بستگي نداشته و اين هم سبکي از زندگي است. ولي بايد توجه داشت که با تبليغات و هياهو نمي توان قاعده علمي را به اثبات رساند. بنابراين تا زماني که اين قضيه به اثبات نرسد، همجنس گرايي و همجنس بازي مذموم بوده و کساني که رفتاري در اين زمينه از خود بروز دهند گناهکار و خلافکار شمرده می شوند که می بایست در درجه اول در صدد درمان خود بر بیایند.

پي نوشت ها:
1.دكتر احمد احمدي، روان‏شناسي نوجوانان و جوانان، ص 4.

موضوع قفل شده است