غضب چیست ؟ اقسام و مراتب آن کدام است ؟( مباحث غضب شناسی)

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
غضب چیست ؟ اقسام و مراتب آن کدام است ؟( مباحث غضب شناسی)

تعریف غضب :
غضب در لغت به معنای تندخویی و خشم است و در اصطلاح اخلاقی هیجان و حرکت خاصی هست از روح انسان به منظور غلبه و شکست دادن و خرد کردن .

منشأ غضب :
قوّه غضبیه ، همان محرّک و قوّه ای که مربوط به دفع ضرر می باشد مانند : دفاع از جان و مال و ناموس و آبرو و آن چه متعلق به اوست .


مراتب غضب :
1 – مرتبه افراط : که غضب نابجا و مذموم نامیده میشود و آن عبارتند از غلبه این صفت و حاکم گشتن آن بر انسان به نحوی که از حدود عقل و شرع بگذرد و از موازین آنها تجاوز نماید و به هنگام برخورد با مسائل و مواجهه با بعضی برخوردها این صفت یا این حالت همانند یک حالت خارج از اختیار به شخص هجوم بیاورد و در ابطن وی شعله ور شود و تمام وجود او را بگیرد و او را تحت سیطره قرار دهد . این مرتبه از افراط به دوگونه رخ می نماید :
الف – به مقتضای برخی جهات و علل در باطن می ماند و در عمل به ظهور نمیرسد .
ب – علاوه بر غلبه سخت بر باطن در عمل و گفتار نیز ظاهر گشته موجبات جنایات و گناهان بزرگ و تبعات ناشی آنها می شود . بعضاَ شقاوت ابدی انسان را رقم میزند در این حالت عقل و فکر و تمام قوای روحی و جسمی شخص تحت تأثیر غضب مغلوب گشته نوعی دیوانگی دفعی بر شخص غضب کننده عارض می شود و در این حالت فرامین عقل و حدود شرع تعطیل می گردد .
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود :
الحدّة ضرب من الجنون لانّ صاحبها یندم فان لم یندم مجنونة مستحکم . ( جامع السعادات ج1 ص289)
تندی و زود به خشم آمدن نوعی از جنون است زیرا صاحب آن از کار خود پشیمان میشود و اگر پشیمان نشود جنون او بسیار ریشه دار و محکم است .


2 – مرتبه تفریط :
در این مرتبه شخص نه تنها فاقد غضب نابجا و مذموم است بلکه فاقد غضب ممدوح و بجاست ، در جایی که عقل و شرع حکم به غضب می کنند شخص غضب نمی کند و بی تفاوت می ماند مانند غضب در برابر کفّار ، معاندین ، مشرکین ، ستمگران ، مفسدین ، اهل طغیان و کسانی که حرمات الهی را هتک می کنند . برای چنین شخصی جنگ بین ایمان و کفر ، مؤمن و کافر ، صالح و طالح و نظایر این ، معنی و مفهومی ندارد . این مرتبه را نوعی جبن و مهانت دانست که از رذائل اخلاقی است .


3 – مرتبه اعتدال غضب :
این مرتبه عبارتست از غضب داشتن درجای غضب و اجتناب نمودن و پاک بودن از غضب نابجا . به عبارتی دیگر در جایی که شرعاَ و عقلاَ با ید غضب داشت > این نوع غضب نه تنها رذیله نیست بلکه از فضائل صفات و کرایم خصال و از علائم ایمان و توحید و نشانه صدق و اخلاص در عبودیت و از لوازم حبّ خداوند متعال است مانند غضب حضرات معصومین علیهم السلام در جنگها و در مقابل ظالمین و مفسدین .


قال الله تعالی :
« مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سيماهُمْ في‏ وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ..» ( فتح آیه 29)
محمّد (صلی الله علیه و آله) فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود مى‏بينى در حالى كه همواره فضل خدا و رضاى او را مى‏طلبند نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است‏ .


این مبحث همچنان ادامه دارد...
و من الله التوفیق

با سلام

اگر اراده و اختیار انسان در مواجهه با امور، سختی و آسایش و خوشی و ناخوشی، تحت اداره و حاکمیت عقل سلیم باشد، به عبارتی عقل، بر دیگر قوای نفسانی (شهوت و غضب و توهم) سلطه و حاکمیت داشته باشد. حالت اعتدال و حرکت تکاملی و آرامش روحی و روانی برقرار است.

اما اگر انسان، بدلیل میدان دادن به دیگر قوای نفسانی، از حالت حکومت عقل خارج شود، گرفتار سلطۀ قوای شهویه، غضبیه و وهمیه می شود، و آنجاست که در مقام خروج از حالت انسانی قرار می گیرد، به جائی می رسد که به فرمودۀ قرآن: "اولئک کالانعام بل هم اضل" می شود.

و از آنجا که ایمان در پرتو عقل سلیم از طریق تعقل و تدبر حاصل شده، به محض آنکه عقل، جایگاه خود را از دست بدهد و به اسارت شهوت یا غضب در آید، به فساد و تباهی کشیده می شود. البته این حالت بسته به میزان اسارت و سقوط عقل و به تعبیری به تشکیک مراتب است.

لذا در روایت آمده که: "الغضب یفسد الایمان؛ غضب، ایمان را فاسد می کند."؛ چنانکه عقل ایمان را بارور نموده، حیات می بخشد.

پس، مراقب باشیم که با چه ویروس خطرناکی مواجه هستیم ...

موفق باشید ...:Gol:

امروزه هر کسی در زندگی خود به گونه ای با مسئله« خشم و خشونت» درگیر است و این درگیری در رده های گوناگون جامعه، از دولتمردان و مصلحان اجتماعی تا اهل خانه و خانواده را به خود مشغول کرده است. اگر انسان آگاهی و شناخت کافی از خشم و گستره اثرگذاری و اثرپذیری آن داشته باشد، در پرتو ایمان و توکل بر خداوند متعال و رهنمودهای تربیتی اهل بیت علیه السلام ، می تواند به رویارویی و کنترل بهتر آن بپردازد و در مسیر کمال و تکامل، گام های بلندتر و مؤثرتری بردارد. در این نوشتار تلاش می شود به اختصار، به تعریف خشم و فلسفه وجودی آن اشاره شود و پس از ذکر مراتب آن، به خشم نابه جا و شیوه های رویارویی با آن پرداخته شود.
در تعریف خشم آمده است: «هیجان و حرکت خاصی است از روح انسان، به منظور غلبه و شکست فرد مقابل.» با تعریف خشم این بحث پیش می آید که آیا خشم در ذات و فطرت هرفردی وجود دارد یا اینکه ارمغان اجتماع و جامعه برای اوست؟

دیدگاه ها

عده ای خشم را معلول تقلید و یادگیری می دانند؛ آنها معتقدند که مشاهده رفتار خشونت آمیز دیگران، اعم از انسان ها یا حیوانات در این تقلید نقش دارد.آنها اعتقاد دارند که خشم ریشه اجتماعی دارد و کاملاً تابع الگوها و قوانین یادگیری است.
برخی روان پزشکان نیز بر این ادعا هستند که گاهی ریشه خشم در اختلالات و امراض جسمی است. همچنین، بیماری هایی چون سوءتغذیه، اختلال در سیستم مغزی، نقص عضو، کاهش قند خون و... بر افزایش شدت خشم افراد اثرگذار هستند.
عده ای دیگر که خشم را غریزی و فطری می دانند، معتقدند که حالت هیدرولیکی دارد و کم کم و خود به خود در آدمی جمع می شود تا به آستانه تخلیه برسد، در این صورت است که حتی بدون تحریک عامل خارجی، تخلیه می شود. در نتیجه پیش از آنکه خشم فرد به این درجه برسد، باید نیروی آن را به زمینه های سازنده؛ مانند ورزش و غیره هدایت کرد.
دیدگاه اسلام

در متون دینی اسلام خشم را به «غضب و غیظ» تعبیر می کنند. دانشمندان و علمای اسلامی خشم را یکی از نعمت های بزرگ خداوند می دانند که در وجود انسان ها به ودیعه نهاده است و به واسطه آن، انسان برای بقای خویش، در برابر ناملایمات طبیعت تلاش می کند و به کمک آن به بازسازی و آبادی دنیا و آخرتش مشغول می شود. جهاد با دشمنان، حفظ نظام بشر، امر به معروف و نهی از منکر، اجرای تعزیرات، دفاع از جان و مال و جهاد با نفس فقط به کمک و یاری این غریزه ممکن می گردد و اگر غریزه خشم نبود، بشر رو به نابودی و تباهی می گذاشت. همچنین خداوند در قرآن کریم می فرماید: «و الکاظمین الغیظ؛ و کسانی که خشم خود را فرو می خورند.» (آل عمران: 134) و نفرموده کسانی که فاقد خشم و غضب هستند.
مراتب خشم

عملکرد انسان ها در برابر نیروی خشم، بر سه نوع است: تفریط، افراط و میانه روی.
تفریط: عبارت است از ضعف یا نداشتن نیروی خشم که پسندیده نیست. نتیجه ضعف این قوه؛ عدم حساسیت به امور نامشروع، پستی و حقارت نفس و سکوت در برابر زشتی هاست. خداوند متعال در قرآن، بهترین اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله را به استواری و مردانگی بسیار، وصف کرده است: «اشدّاء علی الکفّار؛ بر کافران بسیار سخت گیر هستند.» (فتح: 29) و نیز می فرماید: «ای رسول خدا! با کافران و منافقان، جهاد و مبارزه کن و بر آنان سخت گیری نما». (توبه: 73)

اعتدال

در این حالت، خشم به جا و به موقع از انسان صادر می شود به گونه ای که از حد شرع و عقل خارج نمی شود، بلکه تابع آنهاست. بی گمان این میزان از خشم نه تنها نکوهیده نیست، بلکه پسندیده و مورد تأکید دین نیز هست و نوعی شجاعت به شمار می رود. حضرت علی علیه السلام می فرماید:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هرگز برای دنیا خشمگین نمی شد، ولی هرگاه برای حق خشمگین می شد، هیچ کس نمی توانست او را منصرف کند و هیچ چیز در برابر خشم او پایداری نمی کرد تا حق را یاری کند.
آورده اند: زنی اشراف از خاندان قریش مرتکب سرقت شد. هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور داد حد الهی را درباره او اجرا کنند، قبیله بنی مخزوم از این جریان به شدت ناراحت شدند و کوشیدند به هر وسیله ای که می شود، مانع اجرای این حد شوند، بدین جهت از اسامة بن زید که مورد توجه و عنایت رسول خدا صلی الله علیه و آله بود تقاضا کردند که با آن حضرت در این باره گفت وگو و از ایشان تقاضای عفو کند. هنگامی که اسامه با رسول خدا صلی الله علیه و آله صحبت کرد، حضرت سخت ناراحت شد و فرمود: «آیا درباره حدی از خدا شفاعت می کنی؟» و سپس مجرم را به مجازات عملش رساندند.
افراط

در این وضعیت، خشم بر انسان غلبه می کند، تا آنجا که اعمال و کردار فرد از کنترل عقل و دین و تبعیت از آنها خارج می شود. شخصی که در این حالت است، بینش درستی ندارد و فکر و نظر و تصمیم مناسبی نیز نخواهد داشت، در ضمن، هیچ گونه پند و نصیحتی بر او اثر نخواهد کرد. پی آمدهای این نوع خشم عبارتند از: رنگ پریدگی، لرزش اندام ها، خارج شدن اعمال از مدار نظم و ترتیب، تشویش در حرکات و گفتار، ناسزا گویی و حالت تهاجم.
امام صادق علیه السلام از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل کرده است که ایشان فرمود: «غضب ایمان را تباه می سازد، آن چنان که سرکه، عسل را فاسد می کند.» بنابراین، این مرتبه از خشم ناپسند است و در آیات و روایت ها سرزنش شده است و انسان نیز باید همواره در کنترل آن بکوشد.
تفاوت واکنش افراد در برابر خشم

رسول خدا صلی الله علیه و آله ، در حدیثی می فرماید:
انسان ها در برابر خشم و غضب گوناگون هستند: بعضی دیر به خشم می آیند و زود آرام می گیرند. عده ای زود به خشم می آیند و زود برمی گردند، گروهی نیز زود به خشم می آیند و دیر آرام می گیرند. برخی دیگر، دیر به خشم می آیند و دیر آرام می شوند. بهترین اینان، کسانی هستند که دیر به خشم می آیند و زود آرام و راضی می شوند و بدترین ایشان، کسانی هستند که زود به خشم می آیند و دیر آرام و راضی می شوند.

آتشی در درون

با آنکه آتش برای زندگی بشر مفید و لازم است، زیان هایی نیز دارد و با کمترین غفلت و بی توجهی ممکن است آتش سوزی به بار آید و جان و مال افراد طعمه حریق شود. غریزه خشم نیز مانند آتشی است سوزان و برای حیات انسان ها ضروری، با این حال حتما باید تحت کنترل و مراقبت شدید قرار بگیرد. اگر این غریزه رها و بی قید بماند و بی رویه بروز کند، ریشه های سعادت فرد و اجتماع را می سوزاند و دین و دنیای او را به تباهی می کشاند. حضرت علی علیه السلام می فرماید:
خشم، آتشی است مشتعل، کسی که آن را در باطن خود محبوس دارد، با این عمل شراره اش را فرو نشانده است و آن کسی که آزادش گذارد، خود او، اولین کسی است که در شعله اش می سوزد.
خشم؛ ریشه انحرافات

گاهی خشم انسان خشمگین، سبب می شود او به گناهان دیگری چون انتقام خواهی، کینه جویی، حسد و... کشیده شود. چنان که حضرت علی علیه السلام می فرماید: «آگاه باش که خشم و غضب تو را به ارتکاب گناه وادار نکند؛ چرا که در نتیجه خشمت شفا می یابی، ولی دینت بیمار می گردد».
اگر انسان از کسی ناراحت می شود، نباید به خاطر آرامش و تسکین دل خود، به دیگری تهمت ناروا بزند؛ زیرا فرد در این حالت گاهی گناهان بزرگی را نیز مرتکب می شود: « چه چیز از خشم و غضب سخت تر است؟ همانا مرد غضب می کند و بر اثر آن مرتکب قتل می شود و یا زن پاکدامنی را متهم می سازد.» در همین زمینه آورده اند: «کشتی ای که به گرداب افتاده و گرفتار توفان های شدید و وحشتناک و امواج هول انگیز شده است، به خلاص و نجات نزدیک تر است از کسی که شعله خشمش برافروخته گشته است».
خشونت؛ عاملی برای خروج از اعتدال

گاهی ممکن است انسان خشمگین به دلیل شدت خشم، از دین خدا برگردد و به مقدسات آن، از جمله قرآن و پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام توهین و اهانتی بکند و بر اثر این جهل و ناسپاسی، نور ایمان در ضمیرش بی فروغ گردد و به وادی کفر و پرتگاه هلاکت و نیستی روی نهد. این شخص زمانی متوجه خطا و اشتباهش می شود که دیگر پشیمانی سودی ندارد.
مرحوم کلینی رحمه الله از امام محمد باقر علیه السلام روایت می کند که ایشان فرمود: «انسان به خشم می آید و در آن پیش می رود، راضی نمی شود تا آنکه داخل آتش شود».

نسبت خشم و شیطان

امام محمد غزالی در کیمیای سعادت می گوید:
اصل خشم و غضب از آتش است که زخم آن به دل می رسد و نسبت آتش با شیطان است، آنجا که گفت: «خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ»(اعراف: 12) و کار آتش حرکت و ناآرامی است، در حالی که کار گل و خاک س*** و آرامش است و هر کس خشم بر او غالب شود، نسبت و شباهت او با شیطان بیش از آدم است.
شریک خشم

توجه داشتن به انگیزه و سبب خشم و دریافتن اینکه شیطان در ایجاد و شعله ور شدن آن سهیم است، انسان را از هر گونه حرکت نا به جا و ناشایست که نشان دهنده عجز و درماندگی او در برابر شیطان است، بازمی دارد. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در همین زمینه می فرماید: «خشم، شراره ای است از سوی شیطان».
حکایت می کنند: روزی شیطان در نظر عبد اللّه بن حنظله آمد و گفت: می خواهم چیزی به تو بیاموزم! عبداللّه گفت: من هیچ نیازی به آموختن از تو ندارم. شیطان گفت: عبداللّه ! دقت کن اگر حرفم خیر بود، قبول کن وگرنه، از خود بران. سپس گفت:ای پسر حنظله! از غیر خدا تقاضا و تمنا نداشته باش و به هنگام خشم مراقب باش که به کجا کشیده می شوی.
مبارزه با نفس

گاهی خشم انسان، معلول احساس غرور و تکبر، حسادت، طمع، سرزنش و... است. برای مقابله با خشم و پی آمدهای ناخوشایند آن باید با این صفات و رذایل اخلاقی مبارزه کنی. افراد متکبر و خود خواه در ذهنیت خویش تصوری ایدئال، از خود و به تبع آن،توقعات بالایی از اطرافیان خود دارند. در نتیجه، با کوچک ترین ناکامی و بی احترامی، احساس می کنند که هویت ایدئال آنها نادیده گرفته شده است. ازاین رو در مقام دفاع از آن هویت جعلی و خود ساخته برمی تابند، توده خشمشان تحریک می شود و به صورت اهانت و پرخاشگری نمایان می گردد.
بنابراین برای از بین بردن این رذایل اخلاقی باید سریع اقدام کرد و اولین گام برای تحقق این تصمیم، عمل به فضایل اخلاقی است که کم کم صفات ناشایست را در انسان محو و کم رنگ می سازد، به عنوان نمونه برای مبارزه با کبر و غرور باید فروتنی را در خود پرورش داد.
البته درمان هر یک از این منش ها، نیازمند مراقبت و تحمل سختی های بسیار است و لازمه مراقبت، شناخت زشتی این صفات ناپسند است تا فرد همواره حس تنفر از آنها را در خود حفظ کند و در مرحله بعد برای کسب فضایل، زمان زیادی را صرف کند تا نیکی ها در وجود وی به صورت عادت و ملکه درآیند و بدین ترتیب پذیرش آنها آسان شود. هنگامی که انسان از صفات پلید و زشت رها شود، از خشم و غضب نیز که زاییده آنهاست، آزاد خواهد شد.

خشم، نشانه شجاعت نیست

خشم، از ضعف نفس و ضعف عاطفی انسان خشمگین حکایت دارد و به هیچ وجه نشانه توان مندی و نیرومندی نیست. بنابراین، کسانی که می خواهند احساس غرور و عزت و ارزشمندی داشته باشند و قدرتمند و شجاع تلقی شوند، شایسته نیست به امری که نشانه عجز و ناتوانی است روی آورند. این آگاهی سبب می شود فرد هنگام خشم، خود را از درون کنترل کند. سعدی می گوید:
یکی از صاحب دلان، پهلوان وزنه برداری را دید که در وزنه برداری بی نظیر بود ولی از نظر روحی به قدری ضعیف و عاجز بود که روزی شخصی یک بار به او ناسزا گفته بود و او آن چنان خشمگین شده بود که از شدت خشم، کف از دهانش خارج می شد و به خود می پیچید. صاحب دل از شخص پرسید: چرا این پهلوان این گونه بی تاب شده است؟ او در پاسخ گفت: به خاطر اینکه یک نفر به او دشنام داده است. صاحب دل گفت: این فرومایه هزار من سنگ برمی دارد و طاقت یک بار سخن ندارد.
;لاف سر پنجگی و دعوی مردی بگذار ;عاجز نفس، فرومایه، چه مردی، چه زنی؟ ;گرت از دست برآید دهنی شیرین کن ;مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی تأثیر هم نشین در خشم

دوری از مصاحبت افراد خشمگین و عصبانی و هم نشینی با افراد بردبار و صبور، به عنوان یک عامل اخلاقی ـ اجتماعی، نقش بازدارنده ای در برابر خشم دارد؛ زیرا تجربه ثابت کرده است که هم نشینی با انسان های خشمگین و پرخاشگر سبب اثرپذیری فرد از گفتار و کردار ایشان و بروز احساسات همانند آنان می شود و برعکس، دوستی و هم صحبتی با افراد صبور و دارای طمأنینه، افراد خشمگین و عصبانی را آرام و تعدیل می کند.
در حدیثی آمده است: « هر گاه بر یکی از برادران دینی ات سه بار خشم بگیری و او خویشتن داری کند و بر تو بی ادبی نکند، او را به عنوان دوست خود انتخاب کن».

رویارویی با شعله های خشم

سرکوبی و فرو بردن خشم در زمان شروع آن آسان تر است و هنگامی که شدت پیدا کند و شعله ور شود، از کنترل و اختیار فرد خارج می شود. بنابراین پیش از آنکه این حالت در فرد شدت یابد و آتش آن، نور ایمان و عقل را خاموش سازد، باید به رویارویی با آن پرداخت.
پیش از بروز خشم، با استفاده از روش های زیر می توان آن را کنترل کرد و در اختیار گرفت:
1. به هنگام خشم، ذکر خدا بگویید و از شر شیطان به خدا پناه ببرید.
2. اگر هنگام خشم ایستاده اید، بنشینید و اگر نشسته اید، بخوابید. علت این امر، جلب توجه فرد به این نکته است که انسان از خاک آفریده شده و موجودی ذلیل و حقیر است و سرانجام روزی نیز به خاک باز خواهد گشت، در این صورت از غرور و تکبر او کاسته می شود.
3. هنگام مواجهه با خشم، با آب سرد وضو بگیرید یا غسل کنید؛ زیرا خشم برخاسته از حرارت درون است و آب سرد این حرارت را فرو می نشاند.
4. سکوت کنید، چون ممکن است در این حالت، فرد حرف هایی بزند که بعدا پشیمان شود. حضرت علی علیه السلام می فرماید: « خشم خود را با سکوت و هوای نفس را با خرد درمان کنید».
5. جا به جایی محل نیز در کاهش خشم مؤثر است.
در این حالت پند و نصیحت اثر بخش نخواهد بود و اگر بخواهند جلوی خشم او را بگیرند، باید از فردی که از او حساب می برد و روی او نفوذ دارد، طلب کمک کنند.
بنابراین با توجه به پی آمدهای زیان بار و ناپسند خشم و دشواری کنترل و ایستادگی در برابر آن، عامل دیگری که در این باره مطرح می شود، تقویت تمایلات فطری و عواطف والای انسانی است که نقش مهمی در کاهش تأثیر ناکامی ها و پرخاشگری ها دارد. از طریق آموزش های تربیتی و مذهبی و پای بندی وجدانی و اخلاقی به وظایف اجتماعی، این فضائل در فرد به صورت عادت و ملکه درمی آید و فرد و جامعه را از آثار ناخوشایند خشم، دور نگاه می دارد. عفو و گذشت و کظم غیظ، از جمله ارزش هایی هستند که در اخلاق اسلامی به عنوان روش های رویارویی با خشم مطرح است.

به نام خدا
همیشه نقطه قوت ما در مسائل توجه وتلاش وبرنامه ریزی برای حل یا ترقیست اما در این پازل یک قطعه کم است وگم.
و آن مهمترین قطعه وتیر آخر است بنده به نوبه خود شما را به این اصل مهم با یک سوال دعوت می کنم:
:Gol:روش راهبردی در حل این مسائل چیست؟:Gol:
********************آیا کم بودند کسانیکه در پی کنترل غضب بودند؟چرا موفق نشدند؟****************
آیا تئوری پرداری در زمینه کم بوده است؟
اساسی ترین جوابی که در آسیب شناسی این مسئله به این جواب داده می شود این است که:
راهبرد عمل باید پیدا شود،دستورالعملی که بالفعل قابل اجراست ، برای همه ، در هر شرائطی.
آیا اسلام در این زمینه حرفی برای گفتن دارد؟
آیا این راه حل هایی که در اینجا ارائه شده در جهت ریشه کن کردن غضب است؟یا در جهت کنترل آن؟

مرحوم آیت الله سید عبدالله شبر در کتاب الاخلاق خود انگیزه های غضب و درمان آن را اینگونه بیان نموده است ( قسمت اول ) :

بدان عمده ی علل تهییج غضب ، عبارت است از : کبر و غرور ، عجب ، شوخیهای نا بجا ، تمسخر ، ذلت ، سرزنش ، جدال ، مخالفت ، عذر تراشی ، طمع بر زیادی مال و ....که تمام اینها از خلقیات ناپسند بوده و در شرع ، از آنها سرزنش شده است .
با وجود این علل ، انسان از غضب در امان نیست . بنابر این لازم است این علتها را با به کار بردن حالات مخالف رفع نماید . بدین ترتیب که مثلا :
کبر و غرور را با فروتنی بمیراند .
خود بزرگ بینی را ( عجب ) را با شناخت نفس خویش جبران کند .
تفاخر را با آگاهی به این که فخر فروشی از امور پست است و برتری انسان ، به کسب علم و فضیلت است ، از بین برد .
شوخی بی جا را با کوشش در فراگیری فضائل و اخلاق نیکو نابود سازد .
مسخره کردن را با خود داری از آزار مردم ، و مراقبت نفس از این که مورد تمسخر دیگران واقع شود ، کنترل نماید .
سر زنش را با پرهیز از گفتار زشت و خویشتن داری از پاسخ های تند و تلخ مانع شود .
حرص و رفاه طلبی را با رضایت و قناعت به حداقل لازم زندگی و این که بداند با قناعت کردن ، از ذلت نیازمندی به دور می ماند ، مهار نماید .

البته علاج هر یک از این منشها ، نیازمند ریاضتها و تحمل سختیهای بسیار است . و لازمه ی ریاضت کشیدن برای پاک نمودن نفس از این پلید یها ، شناخت زشتی آن صفات ناپسند است تا نفس به طور دائم در حالت مراقبه و تنفر از آن پلید یها قرار بگیرد . سپس لازم است مه انسان بر کسب صفات مخالف این امور ناپسند ، مدت زمکانی طولانی مواظبت نماید ، تا آن صفات پسندیده ، به صورت عادت انسان در آید و پذیرش آن آسان شود .
هنگامی که نفس از این پلیدیها رهایی یافت ، طبعاَ از خشم و غضب که زائیده آنهاست نیز آزاد خواهد شد .
ترجمه الاخلاق : حسین بهجو و علی مشتاق عسکری

خشم رفتاري مي تواند شامل موارد زير باشد:
رفتار حمله اي: يک حمله مخرب فيزيکي روي منبع درک شده خشم است.
رفتار پرخاشگري: مي تواند کلام يا نمونه اي از انتقاد باشد؛ مانند عيبجويي، خرده گيري و سرزنش، ناليدن، طعنه، تعصب و سنت هاي غيراخلاقي و تهمت.
رفتارهاي مخرب: نمونه اي از هرزه گويي و هتاکي، دزدي، مشکل سازي و نظاير آن است.
رفتارهاي متمردانه: نشانه مقاومت، خودداري از گفتگو و حمله مقتدرانه است. علائم و نشانه هاي شناختي و کلامي خشم شامل آسيب مشخص و حالت توهين است و ابزار آن توهين، تحقير، انتقاد، عذر و بهانه و به کار بردن واژه هاي زشت، رفتارهايي که باعث رنجش، رشک بردن و غبطه خوردن است، مي باشد.
خشم و غضب اجتماعي: خشم و غضب اجتماعي موضوعي است که مي تواند افراد و يا گروه ها را برانگيزاند. درک خشم اجتماعي، در درک تعارض ها بسيار مهم است. خشم اجتماعي نظير خشم فردي است، اما به وسيله مسائل اجتماعي تعميم يافته و براي گروه هاي اجتماعي تعريف شده است. مانند خشم در جرايم، هراس ها و ... بسياري از عواملي که در خشم هاي شخصي دخيلند، در خشم اجتماعي نيز نقش دارند؛ مانند تحقير، توهين و حس تجاوز به حقوق ديگران.
خشم چه موقع خوب است؟ خشم وقتي مناسب و بجا اعمال شود، يک عملکرد مثبت تلقي مي شود. مطالعات نشان داده است که خشم مي تواند تاثيرات مفيد و سودمندي در سلامت و ارتباطات و کار افراد داشته باشد. در مسائل اجتماعي خشم تغييرات مثبتي را ايجاد مي کند؛ مانند تظاهرات زنان در قرن بيستم. دانشمندان نشان داده اند که خشم مقطعي در نيمي از اوقات باعث افزايش ارتباطات شخصي افراد مي گردد. آيا خشم حق مسلم است؟ (پاسخ آلن وا لاس)
بله خشم حق مسلم ماست، البته اين به معناي آن نيست که هيچ اقدامي بر عليه پرخاشگري صورت نگيرد، بلکه به معني سعي در آرام شدن و کنار آمدن با موقعيت هايي است که سبب بروز خشم مي شود

جمع بندي

غضب چيست ؟ منشا و مراتب آن كدام اند؟ راه درمان چيست؟

تعریف غضب

غضب در لغت به معنای تندخویی و خشم است و در اصطلاح اخلاقی هیجان و حرکت خاصی هست از روح انسان به منظور غلبه و شکست دادن و خرد کردن.

منشأ غضب
قوّه غضبیه ، همان محرّک و قوّه ای که مربوط به دفع ضرر می باشد مانند : دفاع از جان و مال و ناموس و آبرو و آن چه متعلق به اوست .

مراتب غضب

1. مرتبه افراط
اين رتبه که غضب نابجا و مذموم نامیده میشود و آن عبارتند از غلبه این صفت و حاکم گشتن آن بر انسان به نحوی که از حدود عقل و شرع بگذرد و از موازین آنها تجاوز نماید و به هنگام برخورد با مسائل و مواجهه با بعضی برخوردها این صفت یا این حالت همانند یک حالت خارج از اختیار به شخص هجوم بیاورد و در ابطن وی شعله ور شود و تمام وجود او را بگیرد و او را تحت سیطره قرار دهد . این مرتبه از افراط به دوگونه رخ می نماید :
الف – به مقتضای برخی جهات و علل در باطن می ماند و در عمل به ظهور نمی رسد .
ب – علاوه بر غلبه سخت بر باطن در عمل و گفتار نیز ظاهر گشته موجبات جنایات و گناهان بزرگ و تبعات ناشی آنها می شود. بعضاَ شقاوت ابدی انسان را رقم می زند در این حالت عقل و فکر و تمام قوای روحی و جسمی شخص تحت تأثیر غضب مغلوب گشته نوعی دیوانگی دفعی بر شخص غضب کننده عارض می شود و در این حالت فرامین عقل و حدود شرع تعطیل می گردد .
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود:
الحدّة ضرب من الجنون لانّ صاحبها یندم فان لم یندم مجنونة مستحکم (1) تندی و زود به خشم آمدن نوعی از جنون است زیرا صاحب آن از کار خود پشیمان می شود و اگر پشیمان نشود جنون او بسیار ریشه دار و محکم است .

2. مرتبه تفریط
در این مرتبه شخص نه تنها فاقد غضب نابجا و مذموم است بلکه فاقد غضب ممدوح و بجاست ، در جایی که عقل و شرع حکم به غضب می کنند شخص غضب نمی کند و بی تفاوت می ماند مانند غضب در برابر کفّار ، معاندین ، مشرکین ، ستمگران ، مفسدین ، اهل طغیان و کسانی که حرمات الهی را هتک می کنند . برای چنین شخصی جنگ بین ایمان و کفر ، مؤمن و کافر ، صالح و طالح و نظایر این ، معنی و مفهومی ندارد . این مرتبه را نوعی جبن و مهانت دانست که از رذائل اخلاقی است .

3. مرتبه اعتدال غضب
این مرتبه عبارتست از غضب داشتن درجای غضب و اجتناب نمودن و پاک بودن از غضب نابجا . به عبارتی دیگر در جایی که شرعاَ و عقلاَ با ید غضب داشت. این نوع غضب نه تنها رذیله نیست بلکه از فضائل صفات و کرایم خصال و از علائم ایمان و توحید و نشانه صدق و اخلاص در عبودیت و از لوازم حبّ خداوند متعال است مانند غضب حضرات معصومین علیهم السلام در جنگ ها و در مقابل ظالمین و مفسدین.خداوند مي فرمايد:
« مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سيماهُمْ في‏ وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ»(2) محمّد(صلی الله علیه و آله) فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند پيوسته آنها را در حال ركوع و سجود مى‏بينى در حالى كه همواره فضل خدا و رضاى او را مى‏طلبند نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است‏ .

راه كار هاي درمان غضب:
اگر اراده و اختیار انسان در مواجهه با امور، سختی و آسایش و خوشی و ناخوشی، تحت اداره و حاکمیت عقل سلیم باشد، به عبارتی عقل، بر دیگر قوای نفسانی (شهوت و غضب و توهم) سلطه و حاکمیت داشته باشد. حالت اعتدال و حرکت تکاملی و آرامش روحی و روانی برقرار است.
اما اگر انسان، بدلیل میدان دادن به دیگر قوای نفسانی، از حالت حکومت عقل خارج شود، گرفتار سلطۀ قوای شهویه، غضبیه و وهمیه می شود، و آنجاست که در مقام خروج از حالت انسانی قرار می گیرد، به جائی می رسد که به فرمودۀ قرآن: أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ (3) می شود.
و از آنجا که ایمان در پرتو عقل سلیم از طریق تعقل و تدبر حاصل شده، به محض آنکه عقل، جایگاه خود را از دست بدهد و به اسارت شهوت یا غضب در آید، به فساد و تباهی کشیده می شود. البته این حالت بسته به میزان اسارت و سقوط عقل و به تعبیری به تشکیک مراتب است.
لذا در روایت آمده که: "الغضب یفسد الایمان؛ غضب، ایمان را فاسد می کند."؛ چنانکه عقل ایمان را بارور نموده، حیات می بخشد.
با توجه به اين نكته، حال برانيم به يك پرسش مهم پاسخ دهيم كه بسياري از افراد مي خواهند بر غضب خود غلبه كنند اما نمي توانند. روش راهبردی در حل این مسئله چیست؟
گام اول درحل مشكل، آگاهي نسبت به زشتي و آثار رذايل اخلاقي است.
انسان‌ طبق‌ فطرتش‌ همواره‌ به‌ چيزي ‌که ‌برايش ‌اهميت‌ دارد، توجه ‌و اهتمام ‌مي‌ورزد. يکي ‌از دلائل ‌مهم بي توجهي به ترك رذايل اخلاقي، عدم‌ آگاهي فرد از زشتي و آثارآن رذيله است‌. امام‌ علي‌ (ع)مي‌فرمايد: "الناس‌أعداء ما جهلوا؛ (4) انسان ها ‌دشمن‌ چيزي ‌هستند که ‌به ‌آن‌ جهل ‌دارند". از اين‌ رو لازم است فرد با مطالعه كتاب هاي اخلاقي چون معراج السعاده و اخلاق شبر و .... به زشتي و آثار سوء رفتار خود پي ببرد تا ا نگيزه ترك را پيدا نمايد.
گام دوم : شناخت عوامل واسباب زمينه ساز رذيله و آگاهي از راهكار هاي مبارزه با آنهاست.آیت الله سید عبدالله شبر در کتاب الاخلاق خود انگیزه های غضب، و راهكار هاي درمان را اینگونه بیان نموده است :
بدان عمده ی علل تهییج غضب ، عبارت است از:
کبر و غرور ، عجب ، شوخی های نا بجا ، تمسخر ، ذلت ، سرزنش ، جدال ، مخالفت ، عذر تراشی ، طمع بر زیادی مال و ....که تمام اینها از خلقیات ناپسند بوده و در شرع ، از آنها سرزنش شده است .با وجود این علل ، انسان از غضب در امان نیست.
بنابر این لازم است این علت ها را با به کار بردن حالات مخالف رفع نماید بدین ترتیب که مثلا :کبر و غرور را با فروتنی بمیراند. خود بزرگ بینی را ( عجب ) را با شناخت نفس خویش جبران کند.
تفاخر را با آگاهی به این که فخر فروشی از امور پست است و برتری انسان ، به کسب علم و فضیلت است ، از بین برد .
شوخی بی جا را با کوشش در فراگیری فضائل و اخلاق نیکو نابود سازد .
مسخره کردن را با خود داری از آزار مردم ، و مراقبت نفس از این که مورد تمسخر دیگران واقع شود ، کنترل نماید .
سر زنش را با پرهیز از گفتار زشت و خویشتن داری از پاسخ های تند و تلخ مانع شود .
حرص و رفاه طلبی را با رضایت و قناعت به حداقل لازم زندگی و این که بداند با قناعت کردن ، از ذلت نیازمندی به دور می ماند ، مهار نماید .
گام سوم : استقامت و مداومت در مبارزه با رذايل اخلاقي
درمان هر یک از این اسباب زمينه ساز غضب نياز به اراده قوي و مقاومت در برابر نفس است. آیت الله سید عبدالله شبر در خصوص مي فرمايد:
علاج هر یک از این منشأ ها ، نیازمند ریاضت ها و تحمل سختی های بسیار است و لازمه ی ریاضت کشیدن برای پاک نمودن نفس از این پلیدی ها، شناخت زشتی آن صفات ناپسند است تا نفس به طور دائم در حالت مراقبه و تنفر از آن پلیدی ها قرار بگیرد . سپس لازم است مه انسان بر کسب صفات مخالف این امور ناپسند ، مدت زمکانی طولانی مواظبت نماید ، تا آن صفات پسندیده ، به صورت عادت انسان در آید و پذیرش آن آسان شود .
هنگامی که نفس از این پلیدی ها رهایی یافت، طبعاَ از خشم و غضب که زائیده آنهاست نیز آزاد خواهد شد .

پي نوشت ها:
1. علامه مجلسي ،بحارالانوار، مؤسسه الوفا ، بيروت ، 1404 ه ق، ج : 70 ص : 26 .
2. فتح(48) آیه 29 .
3. اعراف (7) آيه 179
4. علامه مجلسي ، بحارالانوار ، ج1 ، ص 219 .

موضوع قفل شده است