جمع بندی خدایان باستانی و بیان نظریه ای جدید

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خدایان باستانی و بیان نظریه ای جدید

با سلام قسمت اول حرفم خبریه و اگه کسی نقدی داره بگه تا بحث کنیم ولی قسمت دوم حرفم سواله خودمه(قسمت اول اعتقادات من نیست و بیشتر نقل قول از برنامه هاست):ok:
متاسفانه بعضی از
مستندای شبکه های ماهواره ای جدا از ظاهر هیجان انگیزشون خیلی ظریف دارن یه سری اعتقادات جدیدیو به مردم تزریق میکنن که به نظر خودم بیشتر ادامه ی کتاب ایات شیطانیه , کل حرفشون اینه :چیزی که ما به نام خدایان و الله میشناسیم در واقع یک بازیگر در دو نقش هستند در مواقعی نقش خدایان و در مواقعی برای منافع بیشتر نقش الله رو بازی میکنن و برای نیل به این هدف ایاتی رو به پیامبر ص القا میکردند!خوب حالا اون منافع چیه؟ یکی از دلایلی که من بین برنامه هاشون دیدم مساله قربانی برای خدایانه!مثلا در صحنه ای مراسم قربانی شدن ده ها نفر از سرخپوستان برای خدای خورشید رو نشون میده و در صحنه بعد به دوران جنگ های صلیبی میره و کشتار فجیعی کی طی این جنگها اتفاق افتاد رو نشون میده.در این دو صحنه یک نکته قابل تامل دیده میشه اونم اینه که تمام این قربانی ها, خونریزی ها و کشتار ها تماما بر سر یک چیزه , مفهومی به نام خدا!! ایمان به حق بودن اعتقادات به شخص اجاره هر عمل وحشیانه ای رو میده بدون این که ذره عذاب وجدان ایجاد کنه .خوب قطعا اون خدایان دیگه نیازی به ساده لوحانی مثل سرخپوستان نداشتند. کافیه ببینید که با ورود مسیحیت به قاره امریکا چند میلیون نفر کشته شدند! ضمن اینکه مردم کشته شدن در راه خدارو بسیار راحت تر میپذیرن تا برای خدایان , این طور نیست؟در بسیاری از سایت ها و وبلاگ های ضد ماسونری مقاله ای وجود داره (به این لینک مراجعه شود) به نام قربانی کردن در ایین های راز الود و نقل قولی از الیستر کراولی به این شرح بیان میکنه:او درباره قربانی انسان در کتاب ۱۹۲۹ (البته فکر کنم اشتباهه در مشابه انگلیسی این مقاله اسم این کتاب Magick in Theory and Practice عنوان شده)خود چنین نوشت:
«ساحران باستان باور داشتند که هر موجود زنده‌ای انباری از انرژی است که کمیت آن بسته به اندازه و سلامتی آن موجود و کیفیت آن بسته به شخصیت ذهنی و روحی اوست. هنگام مرگ حیوان این انرژی ناگهان آزاد می‌شود. برای بهترین عمل “روحانی” شخص می‌بایست قربانی‌ای انتخاب کند که دارای عظیم‌ترین و خالص‌ترین نیرو است.
جالب اینجاست که ورژن ساده تر این نظریه موجوات فضایی و یوفولوژیه که اینروزا بسیار داغ شده.
خوب حالا نوبت سوالای خودم شد:ایا خدایان وجود خارجی داشتند؟ از نظر خودشون و اسلام چرا الان خبری از اون ها نیست؟
ممنون

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد شعیب

دانش;512022 نوشت:
خوب حالا نوبت سوالای خودم شد:ایا خدایان وجود خارجی داشتند؟ از نظر خودشون و اسلام چرا الان خبری از اون ها نیست؟
ممنون

با سلام خدمت شما دوست گرامی
آنچه که انسانها در طول تاریخ دچار آن بوده اند دوری از توحید و گرفتاری به دام ثنویت و بت پرستی و توهم خدایان متعدد بوده است.
آنها آثار مختلفی در عالم می دیدند و برای هر کدام خدایی و ربی را فرض می کردند و یا خالق را واحد ولی رب هایی برای اجزای مختلف عالم از مخلوقات خدا فرض می کردند و به آن امید انجام کارهای الوهی داشته و آن را می پرستیدند.
برای باران خدای باران برای کشاورزی خدای کشاورزی برای شب خدای شب و برای روز خدای روز و...
گاه خوبی ها را به یک خدا و بدی ها را به منشا دیکری نسبت می دادند.
این ها همه برای این بود که خدا را نشناخته و در گیر و دار مادی گرایی خود گیر می افتادند.
ادیان الهی یک به یک آمدند تا مردم را از این توهم خدایان نجات دهد و به آنها بفهماند که در عالم یک موثر مستقل بیش نیست او بی نیاز از همه و همه نیازمند درگاه اویند " الله الصمد" بزرگترین رسالت پیامبر های الهی برافراشتن پرچم توحیذ و ندای لا اله الا الله است.
آنکس که تاثیرش در عالم اصالت دارد و از خود اوست فقط خداست و بقیه مخلوقات اویند و تاثیرشان از خدا است

دانش;513729 نوشت:
فرض میکردند؟این اعتقاد شماست. دلیلتان چیست؟

با سلام
بله فرض می کردند
چرا که خدا در جهان یکی بیش نیست و او همان خدای عالمیان است و هیچ شریکی ندارد و هیچ همتایی ندارد.
برای این که دلیل خود را بیان کنم ابتدا تعریفی از خدا ارائه کنیم
خدا یا همان الله در دین اسلام ، و یهوه در یهود،اهورا مزدا در زرتشت ،و واجب الوجود در فلسفه
آن موجودی است که وجودش از خودش است و به کسی نیازمند نیست و دیگران به او نیازمند اند. او خالق و بقیه مخلوق اویند . هیچ نقصی در او نیست که نیازمند به دیگری باشد . در فعل و عملش مستقل است.
با فرض همچین خدایی دیگر فرض دویت یا چند خدایی امکان پذیر نیست.
وقتی می گوییم او وجودش از خودش است و نیازی ندارد پس وجودش محدود به حد خاصی نیست پس وجودش بسیط است و مرکب نیست که جزء داشته باشد و " واجب الوجود صرف الوجود من کل جهات" است یعنی محدود به حدی نیست چرا که محدودیت فرض نیازمندی است و خدا بی نیاز است پس کسی نمی تواند او را محدود کند او تمامی کمالات را باید داشته باشد و الا در آن کمال نیازمند غیر است.
پس در عرض خدا وجود مستقلی نمی تواند باشد که یک سری کمالات داشته باشد که خدا نداشته باشد.
و این یعنی خدا واحد و احد است و شریکی را بر نمی تابد و همتایی ندارد.

دانش;513729 نوشت:
ایتزامنا نام بزرگترین خدا در سلسله خدایان مایایی خدای برتر و افریدگار جهان است ولی دارای کالبد جسمانی بوده و مشاهده میشده که به نظر میرسد ساخته و پرداخته خود همان خدایان است

موجودی که شما به عنوان خدا مطرح می کنید یا ساخته خدای اصلی است یا نیست
اگر ساخته خدای اصلی نباشد و این یعنی دو واجب الوجود که عرض شد که محال است.
اگر ساخته خدای اصلی باشد یا مستقل در تاثیر نیست که این هیچ اشکالی ندارد و می شود یکی از مخلوقات خدا که تحت اراده او به فعالیت می پردازد.
یا مستقل در تاثیر است که این با مخلوقیتش نمی سازد.

دانش;513781 نوشت:
خوب فکر میکنم برای ادامه دادن بحث باید اول به این موضوع پرداخته بشه که ایا این موجودات وجود داشتند و این تمدن ها ان ها را به عنوان خدای سازنده ان ماده مپرستیدند ؟. این موضوع رو میشه با بعضی شواهد بدست امده بررسی کرد
1:شواهد عینی و مشترک بدست امده از اکثر کتیبه ها این ر نشان میدهد که کاهنان بت پرست با خدایانشان، به عنوان موجوداتی که تجسم می یافتند و گاهی به بلاد انسانها رفت و آمد میکردند، ارتباط داشتند
در اساطیر یونان و مصر و الواح باستانی گزارشات رسیده از بین النهرین باستان (بابل و سومر و...) و...، خدایان گاهی رفتاری مانند انسانها دارند، در مکان های خاصی سکونت دارند و برای بعضی افراد ظاهر میشند و با اونها ارتباط برقرار میکنند
در تمدنهای باستانی که هیچ راه ارتباطی با هم نداشتند باور های شبیه به هم وجود داشتند این چه طور ممکن است؟
2:چه طور میشود ماه در بین سرخپوستان نماد خداست؟در بین النهرین نماد خداست در چین نماد خداست در اروپا هم نماد خداست؟ و یا خورشید در اکثر نقاط نماد خداست؟ این اقوام با هم چه ارتباطی داشتند؟ چه دلیل موجهی جز اینکه از طرف موجودی یا موجوداتی مشترک یاد گرفتند؟
به قول استاد رائفی پور اینا که نمیدونستن خسوف کسوف چیه خسوف یا کسوف که میشد میومدن میگفتن این کار منه ها من خدای ماهم البته به نظر خودم تصرف در خیال اون ها هم به کرات صورت میگرفته
جالب اینجاست که به اعتقاد مایایی ها خدایان میتوانند تغییر شکل بدهند و در یونان نیز بر همین اعتقاد بودند. که البته وجود خدایان به اشکال مختلف در بین تمدن های مختلف خود تایید کننده این اعتقاد است
3:
چه طور میشود در بین سرخپوستان برای عبادات مذهبی و اغلب قربانی کردن هرم میساختند و در تمدن های دوردست هم هرم میساختند؟ مثلا در کشور ما ایران نزدیک به 3000 سال پیش از میلاد مسیح زیگورات چغازنبیل که در واقع نوعی هرم است جهت عبادت خدایان ساخته شده است. نمونه های هرم از چین جاوه هند تا یونان ایتالیا اتیوپی و امریکا مشاهده شده است
ایا میتوان چنین مشابهاتی را نادیده گرفت؟


بشر با دیدن تاثیر برخی از اجزاء طبیعت آنگاه که نمی توانست تاثیر آنها را و علت این تاثیر ها را دریابد آنها را واجد تاثیرات مهمی در زندگیشان می یافتند و برای آنها جنبه الوهی و تقدیس قایل می شدند.
این اجزاء طبیعت از آنجا که در زندگی همه بشر ها در طول زمانها و مکانها جاری بود عده کثیری را بر این می داشت که که آن را تقدیس کنند.
ساختن معبد برای خدایان و جایگاهی برای پرستش آنها برخواسته از طبیعت انسانی است که برای هر کاری مکانی را بنا می کرده است و این طبیعت مشترک در همه باعث ساخت این معابد می شده است.

دانش;514030 نوشت:
بله من هم در این نظریه واجب الوجود را قبول دارم, ولی به هیچ وجه ثابت نشده که واجب الوجود همان الله در اسلام و یهوه در یهود... است بلکه همواره ان را نیروی طبیعت و بی اثر میدانند
در این گفتار قصد دارم به جهان بینی جدیدی بپردازم که به نظرم بی شباهت به جهان بینی ماسونی نیست

با سلام و عرض ادب
خدای دادیان ابراهیمی همان خدای حی عالم قادر بی نیازی است که همه صفات کمالیه را دارد و هیچ همتایی ندارد.
و این تعاریف بر واجب متعال نظر فلاسفه منطبق است. بر خلاف طبیعت که مرده بی شعور نیازمند تغیرات است.

دانش;514030 نوشت:
فکر میکنم جوابتان کمی بی ربط است من حرفم این بود که این خدایان در اقوام مختلف دیده شده ان چه طور میشود این اشتراک را نادیده گرفت؟و ان را به پای نادانی ان اقوام گذاشت؟

اشتراک در نوع پرستش به اشتراک عوامل طبیعی بین اقوام برمی گردد مثلا اقوام مختلفی بر اثر جهل و نادانی خورشید را می پرستیدند یا ستارگان را می پرستیدند این به خاطر آن بوده که خورشید و ماه از اجزاء طبیعت است که همه انسانها با آن سر و کار داشتند.

دانش;514030 نوشت:
بله درست است که این اجزائ در زندگی تمام بشر جاری بوده ولی من میگویم چرا همه این اقوام پاگانیست برای خدای خود قربانی میکردند؟قربانی دادن مساله ساده ای نیست که مردم بخواهند به عنوان تقدیس از ان بهره ببرند . اما حرف من این است چه طور میشود تمام این تمدن ها به قربانی دادن مشغول بودند؟ جز این که توسط همان موجودات یاد گرفته اند؟

قربانی دادن نماد گذشتن از تعلقات است و این نماد نه تنها در پاگانیست ها بلکه در ادیان ابراهیمی هم مکان ویژع ای دارد تا جایی که اولین قربانی را (فدا را) اولین انسانها روی زمین یعنی هابیل و قابیل برای خدا تقدیم کردند.

دانش;514030 نوشت:
جناب شعیب حرف من فقط ساختن معبد نبود این بود که چرا شکل هرمی ان برای این مکان های مذهبی ساخته میشده؟

معماری ها در ادوار مختلف زندگی بشر متفاوت بوده است و این در ساخت معابد هم متجلی است.
البته نکته ای را ابتدای بحث تذکر دهم:
بنده با این تفکر که بخواهد همه اینها را به یک جریان به نام فراماسونری و .... نسبت بدهد زیاد موافق نیستم و خیلی از این بیانات که توسط برخی از اساتید بیان می شود را فاقد دلایل کافی می دانم.

دانش;512022 نوشت:
خوب حالا نوبت سوالای خودم شد:ایا خدایان وجود خارجی داشتند؟ از نظر خودشون و اسلام چرا الان خبری از اون ها نیست؟
ممنون

سلام علیکم،
الأن هم خبری از آنها هست ولی دیگر می‌دانیم که خدای حقیقی نیستند و همه مخلوقات خداوند هستند، هر خدایی جز خدای أحد و صمد (صمدیت یعنی واجب‌الوجود بودن) خدای باطل است، یعنی خدا بودنش باطل است مگرنه آن هم برای خودش حقیقتی دارد که قابل شناسایی است. هیچ تفکری از تفکرات باستانی نیست که رگه‌هایی از حقیقت درشان هست، لااقل تاجایی که حقیر دیدم، چه بحث خدایان متعدد و چه بحث خیر و شر به عنوان دو نیروی اصلی عالم.
آنچه که مثلاً در یونان باستان معروف بوده که خدایان متعددی داشته‌اند، خدای جنگ و خدای باران و ... اینها در معرفت‌شناسی شیعه بیان نادرستی از وضعیت ملائکه‌ای هستند که هر کدام بر اموری از امور دنیا وکیل هستند، در قرآن هم آمده که برخی مشرکان ملائکه را نعوذ بالله دختران الله می‌شمردند. در همان یونان باستان هم صحبت از زئوس می‌شود که خدای خدایان بوده است، البته خدای خدایان باید خالق آن خدایان باشد ولی آنها که ملائکه را خدا می‌دانسته‌اند نمی‌توانستند این مسأله را درک کنند و اگر اشتباه نفهمیده باشم خدای خدایان را چیزی در حد رئیس خدایان و پادشاه خدایان قلمداد کرده‌اند، خدایی که قابل عزل و شکست دادن هم هست ...
اگرچه ظاهراً زردشتیان هم موحد هستند و بحث ایزد (خیر) و اهریمن (شر) در آنها دون اهورامزدا (خدای واحد) معرفی می‌شود، ولی در هر صورت اینکه ساختار جهان را بر دو نیروی خیر و شر استوار می‌دانند باز در معرفت‌شناسی شیعه شکل صحیح آن معرفی شده است که اهل بیت علیهم‌السلام منبع و مصدر خیر هستند و دشمنان ایشان لعنهم‌الله منبع و مصدر تمام شروری‌ها.
بحث پرستش آتش (که خواستگاه خلقت ابلیس بوده است) بنا بر روایات از همان بعد از زمان حضرت آدم علیه‌السلام آغاز شد. هابیل علیه‌السلام و قابیل لعنه‌الله قربانی آماده کردند و آتشی از آسمان آمد که ملاک پذیرش یا عدم پذیرش قربانی ایشان باشد، قربانی هابیل پذیرفته شد و قربانی قابیل پذیرفته نشد، قابیل هابیل را کشت، ابلیس نزد قابیل آمد و گفت آیا می‌دانی چرا آتش به نفع قابیل عمل کرد؟ بلکه هابیل به جای خداوند آتش را می‌پرستیده است. به همین دلیل همان زمانی که شیث هبة‌الله خانه‌ی کعبه را برای پرستش خداوند واحد بنا کرد (بیت‌الله) قابیل هم نخستین آتشکده را بنا کرد (بیت‌النار) تا آتش یا در اصل ابلیس در کنار خداوند پرستیده شود و این روحیه‌ی کفر و شرک در نسل‌های بعدی ادامه یافت و گسترده‌تر شد. آتش به خودی خود باطل نیست و حتی در آن ماجرای قربانی مأمور از طرف خداوند بوده است اما با جعل اسم خدا برای آن آتش تبدیل شد به خدای باطل، خدایی که خدا نیست. (هر مفهوم خودمتناقضی باطل است و غیرممکن).
البته به قول کارشناس محترم بدون سند محکم نمی‌شود زیاد جلو رفت ولی در حد نظریه‌پردازی اینکه برخی علما معتقد هستند که کابالا از نام قابیل گرفته شده و دین اوست یا شیطان‌پرستی زاده‌ی صهیونیسم و کابالا است، یا اینکه قربانی سنت قابیل باشد در کشتن هابیل یا ... اینها همگی می‌توانند درست باشند، اما ممکن هم هست که درست نباشند
یا علی

[="Tahoma"][="Navy"]

دانش;512022 نوشت:
با سلام قسمت اول حرفم خبریه و اگه کسی نقدی داره بگه تا بحث کنیم ولی قسمت دوم حرفم سواله خودمه(قسمت اول اعتقادات من نیست و بیشتر نقل قول از برنامه هاست)
متاسفانه بعضی از
مستندای شبکه های ماهواره ای جدا از ظاهر هیجان انگیزشون خیلی ظریف دارن یه سری اعتقادات جدیدیو به مردم تزریق میکنن که به نظر خودم بیشتر ادامه ی کتاب ایات شیطانیه , کل حرفشون اینه :چیزی که ما به نام خدایان و الله میشناسیم در واقع یک بازیگر در دو نقش هستند در مواقعی نقش خدایان و در مواقعی برای منافع بیشتر نقش الله رو بازی میکنن و برای نیل به این هدف ایاتی رو به پیامبر ص القا میکردند!خوب حالا اون منافع چیه؟ یکی از دلایلی که من بین برنامه هاشون دیدم مساله قربانی برای خدایانه!مثلا در صحنه ای مراسم قربانی شدن ده ها نفر از سرخپوستان برای خدای خورشید رو نشون میده و در صحنه بعد به دوران جنگ های صلیبی میره و کشتار فجیعی کی طی این جنگها اتفاق افتاد رو نشون میده.در این دو صحنه یک نکته قابل تامل دیده میشه اونم اینه که تمام این قربانی ها, خونریزی ها و کشتار ها تماما بر سر یک چیزه , مفهومی به نام خدا!! ایمان به حق بودن اعتقادات به شخص اجاره هر عمل وحشیانه ای رو میده بدون این که ذره عذاب وجدان ایجاد کنه .خوب قطعا اون خدایان دیگه نیازی به ساده لوحانی مثل سرخپوستان نداشتند. کافیه ببینید که با ورود مسیحیت به قاره امریکا چند میلیون نفر کشته شدند! ضمن اینکه مردم کشته شدن در راه خدارو بسیار راحت تر میپذیرن تا برای خدایان , این طور نیست؟در بسیاری از سایت ها و وبلاگ های ضد ماسونری مقاله ای وجود داره (به این لینک مراجعه شود) به نام قربانی کردن در ایین های راز الود و نقل قولی از الیستر کراولی به این شرح بیان میکنه:او درباره قربانی انسان در کتاب ۱۹۲۹ (البته فکر کنم اشتباهه در مشابه انگلیسی این مقاله اسم این کتاب Magick in Theory and Practice عنوان شده)خود چنین نوشت:
«ساحران باستان باور داشتند که هر موجود زنده‌ای انباری از انرژی است که کمیت آن بسته به اندازه و سلامتی آن موجود و کیفیت آن بسته به شخصیت ذهنی و روحی اوست. هنگام مرگ حیوان این انرژی ناگهان آزاد می‌شود. برای بهترین عمل “روحانی” شخص می‌بایست قربانی‌ای انتخاب کند که دارای عظیم‌ترین و خالص‌ترین نیرو است.
جالب اینجاست که ورژن ساده تر این نظریه موجوات فضایی و یوفولوژیه که اینروزا بسیار داغ شده.
خوب حالا نوبت سوالای خودم شد:ایا خدایان وجود خارجی داشتند؟ از نظر خودشون و اسلام چرا الان خبری از اون ها نیست؟
ممنون

سلام
خدایان نوعی تکثر گرایی همراه با تنزل در امر ربوبیت است
یعنی انسان به حسب ویژگی تکثرگرایی مادی خود می خواهد که امر ربوبیت را نیز با یک تحلیل عقلی تنزل داده تا آنرا بهتر یافته و با آن ارتباط برقرار کند چون جمع کردن ابعاد مختلف و مرتبط ساختن آن به یک حقیقت برای انسانی که شاهد چنین وحدتی در فضای زندگی خود نیست همیشه مشکل بوده و هست لذا مساله خدایان در حقیقت به نوعی بشری شدن امر الهی است
ادیان الهی با تاکید بر توحید و تنظیم برنامه های متنوع متناسب با این حقیقت انسان را تعالی بخشیده و اورا از این تکثرگرایی بی اساس نجات می دهند
البته لازم به ذکر است که امر ربوبیت هم به یک اعتبار متکثر است چه اینکه در امر ربوبیت حق تعالی اسباب زیادی دخیل هستند اما در نگاه توحیدی همه این اسباب عالی و نازل مستهلک در حقیقت توحید میشوند
و اما قضیه شباهت برخی مناسک در ادیان و مکاتب
اول اینکه ادیان آسمانی دارای تشریعات شبیه هم بوده و هستند . مکاتب بشری هم با نوعی گرته برداری از مکاتب آسمانی در صدد جذب مخاطب می باشند چه اینکه خود می دانند حقیقتی در آنها نیست لذا نیازمند شبیه سازی از مکتب حقیقی هستند
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

دانش;515101 نوشت:
با سلام

گفته هاتون متین . ولی به نظر من حقیقت ورای این حرف هاست ,چرا عادت داریم قدما را احمق یا متوهم فرض کنیم؟ان ها خدایان را میدیدند!


سلام
می دیدند ؟ یعنی خدای باد ، باران وووو را می دیدند
اونوقت چه شکلی بودند ؟
اینطور نیست آنها برای توهماتشان مجسمه می ساختند تا بهتر بتوانند به آن توجه کنند
البته این را هم فراموش نکنیم که انسان اگر روی توهمی بسیار تاکید و توجه کند چه بسا آنرا در قوه خیالش ببیند یعنی یک صورتسازی خیالی برایش صورت میگیرد
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

دانش;515249 نوشت:
بله میدیدند اگر نگاهی به هیکل ها و مجسمه های مصر. مایا .بین النهرین و و و بیندازید خدایانی به شکل نیمه انسان نیمه لک لک و ... دیده میشوند
حرف شما مانند نظر اتئیست ها به موجودات ماورایی در اسلام است اگر کمی عینک تعصب را بردارید شاید این حرف درون شما هم بوجود بیاید که :((بابا شاید حقیقت باشد !!))
موفق باشید

سلام
ما با شاید و اگر کاری نداریم
این چیزهایی که شما هم میگویید هیچیک مثبت حقیقتی نیست
وقتی با برهان عقلی یگانگی خدای جهان ثابت میشود چه شکی در بطلان این اندیشه ها هست ؟
البته همیشه حقایق تنزل داده و عرفی و بشری شده و چهره های غیر واقعی مثل تعدد خدایان به خود می گیرند
یک نکته هم بگویم که اجنه هم جزء خدایان مشترک این مکاتب هستند و اینکه این خدای ادعایی را دیده باشند بعید نیست
یا علیم[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

دانش;515277 نوشت:
سلام

جناب محی الدین به نظر میرسد تاپیک را دنبال نکرده باشید بحث ما و جناب شعیب هم به اینجا رسید که ایا واجب الوجود خداست یا خیر(پست 11)؟ که تا کنون نظری ندادند

ماشا الله شما هم محرم راز این مکاتب شده اید مبارک باشد


سلام
اگر دلیل عقلی برای واجب بودن خدایان دارید بیاوردید
فعلا که بیش از شاید و اگر چیزی ارائه نفرموده اید
یا علیم[/]

دانش;514742 نوشت:
با سلام و احترام


در تاپیک زیر به همین موضوع پرداخته شده که ایا واجب الوجود خداست یا برای نسبت دادن واجب الوجود به خدا به طوری که ان خدا شایسته پرستش بشود ویزگی های دیگری را نیز باید اثبات کرد؟(
خالق بودن. هوشیار بودن. یگانه بودن. مختار بودن. نامحدود بودن. بینیاز بودن. ....)
و ان چیزی که بنده از نتیجه این گفتگو استنباط کردم این بود که واجب بودن خدا اثبات نشد .تقاضا دارم مرهمت بفرماید و تاپیک را مطالعه کنید اگر به نتیجه دیگری رسیدید اعلام کنید و ما را از گمراهی نجات دهید

چرا واجب الوجود خداست؟ (از صفحه ۲۰ به بعد کافیه)

هر چند کم کم دارم میپذیرم که اثبات عقلی وجود این موجودات محال است ولی باز هم به گفته های شما ایراداتی وارد است

سلام علیکم مؤمنن،
در این پست گفته شده که واجب‌الوجود نمی‌تواند داخل مجموعه‌ی جهان هستی یا خود مجموعه‌ی جهان هستی باشد و باید موجودی فرای آنچه ما می‌شناسیم یا می‌توانیم به طور معمول بشناسیم باشد، بعد می‌توان اثبات کرد که مجموعه‌ی تمامی واجب‌الوجودها یک مجموعه‌ی تک‌عضوی است. همچنین از روی خود تعریف واجب‌الوجود بودن (صمدیت و غنی بودن) صفاتی مانند ازلیت و ابدیت و بسیط بودن و ثابت و بدون تغییر و تحول بودن اثبات می‌شود. از اینکه تمامی وجودها از او نشأت می‌گیرد خالقیت واجب‌الوجود و بلافاصله علم او به خلقتش و علم همزمان او به تمام جهان آفرینش بلافاصله حکمت او را اثبات می‌کند و ...، شما اسم چنین موجودی را غیرخدا می‌توانید بگذارید؟ حتماً وجود دارد، واحد و بلکه أحد است، غنی و صمد است، خالق است (و منشأ و فاطر) و قادر، عالم است و حکیم است و ...، ازلی و ابدی است، بسیط است و جزء ندارد، خوب خداست دیگر ... شما حدس دیگری هم می‌توانید بزنید؟
یا علی

بله درست توجه نکرده بودم و البته کامل هم نخونده بودم به طبع برداشتم نادرست بود
در این صورت من دیگر حرفی ندارم
ممنون

[="Tahoma"][="Navy"]

دانش;515293 نوشت:
البته هنوز کارشناس بحث نیامده اند و خودم هم در شک هستم ولی
جناب محی الدین وقتی تاپیک را مطالعه نکرده نظر میگزارید همین میشود
باز هم میگویم: حقیر خدایان را به معنای واقع کلمه خدایان این دنیا نمیدانم بلکن گفتم که موجوداتی ذیشعور(به عنوان مثال جن در اسلام) به جهت کسب منافعی خود را الله و یا خدایان معرفی میکنند
البته درستی حرفم وابسته اثبات شدن یا نشدن واجب بودن خداست
سربلند باشید

سلام
این موضوع به نظر بنده نیاز به بحث هم ندارد یعنی اگر یک نفر بیاید برای کسب منفعتی خودش را بعنوان خدا معرفی کند ما باید در خدایی او تحقیق کنیم در حالیکه ادله عقلی و نقلی بر نفی این موضوع داریم ؟
یا علیم[/]

يه جورايي طاس شبهه جفت6 مياد

براي مثال وقتي ميبينيد كه نام يكي از بتهاي داخل كعبه الله بوده ، از اون حالتهاي بد بهتون دست ميده

moaqfe;518076 نوشت:
يه جورايي طاس شبهه جفت6 مياد

براي مثال وقتي ميبينيد كه نام يكي از بتهاي داخل كعبه الله بوده ، از اون حالتهاي بد بهتون دست ميده


با سلام
با کمی تفکر و مقداری مطالعه این تاس شبهه شما یک هم نیست چه برسد به شش( ببخشید از باب مزاح )
مشرکان بت‌پرست معتقد به خداوند نیز بوده‌اند. از این رو به آن ها مشرک گفته می‌شود. به خداوند به عنوان ربّ الارباب معتقد بودند . خالقیت را به او نسبت می‌دادند، ولی از آن رو که معتقد بودند راه‌یابی به پیشگاه او و برقراری ارتباط با او برای انسان‌ها امکان ندارد، و باید با واسطه‌ای با خداوند ارتباط برقرار کنند، اشیائی از قبیل ماه، ستارگان و بت‌ها را می‌پرستیدند، ولی در عین حال به الوهیت خداوند (الله) نیز معتقد بودند، همان گونه که این مطلب در قرآن آمده:
«وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى».(1)
همه مشرکان به خدا(الله) به عنوان‌ آفریدگار تمام عالم هستی(آسمان و زمین) اعتقاد داشتند .این صریحاً‌ در یکی از آیات قرآن آمده :
و لئن سألتهم من خلق السموات والارض لیقولنّ الله؛(2)
اگر از ایشان سؤال کنید که چه کسی آسمان ها و زمین را خلق کرده است، در پاسخ می گویند خدا (الله) .
بنابراین باور و اعتقاد به خدای عالم هستی داشتند، اما بت ها را واسطه و نماینده پروردگار عالم می دانستند.
در قرآن نه تنها الله به عنوان نام بت بیان نشده و نه تنها در هیچ کجا اشاره ای به نام بت نیست، بلکه نشان می دهد که الله به عنوان‌آفریدگار عالم هستی مورد پذیرش همه بوده است . روشن است که آفریدگار عالم(آسمان و زمین) بت و سنگ و چوب و... نیست .‌آنها نیز آفریده و ساخته دست آفریده الهی هستند.
بنابراین روشن است چرا نام پدر پیامبر عبدالله است.
الله چیز نامعلومی برای عرب قبل از اسلام نبود. او پرودگار تمام عالم هستی بود . همان خدای آفریدگار بود . چون خاندان پیامبر بر دین حنیف و یکتاپرست بودند، کم کم که عقاید بت پرستی در آنها رسوخ کرد برای هر کدام از اسماء خدا بتی ساخته و آن را پرستش می کردند و به قولی برای خدای بزرگ که از دین ابراهیم اخذ کرده بودند و برای آن شان خالقی همه اشیاء را هم قایل بودند بتی ساخته و آن را نماد الله می دانستند.
تازه این نشان از همه گیر بودن توحید و الله پرستی در ادیان سابقه بوده و باعث تقویت دین داری است

پی‌نوشت‌ها:

شعیب;518934 نوشت:
با سلام
با کمی تفکر و مقداری مطالعه این تاس شبهه شما یک هم نیست چه برسد به شش( ببخشید از باب مزاح )
مشرکان بت‌پرست معتقد به خداوند نیز بوده‌اند. از این رو به آن ها مشرک گفته می‌شود. به خداوند به عنوان ربّ الارباب معتقد بودند . خالقیت را به او نسبت می‌دادند، ولی از آن رو که معتقد بودند راه‌یابی به پیشگاه او و برقراری ارتباط با او برای انسان‌ها امکان ندارد، و باید با واسطه‌ای با خداوند ارتباط برقرار کنند، اشیائی از قبیل ماه، ستارگان و بت‌ها را می‌پرستیدند، ولی در عین حال به الوهیت خداوند (الله) نیز معتقد بودند، همان گونه که این مطلب در قرآن آمده:
«وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى».(1)
همه مشرکان به خدا(الله) به عنوان‌ آفریدگار تمام عالم هستی(آسمان و زمین) اعتقاد داشتند .این صریحاً‌ در یکی از آیات قرآن آمده :
و لئن سألتهم من خلق السموات والارض لیقولنّ الله؛(2)
اگر از ایشان سؤال کنید که چه کسی آسمان ها و زمین را خلق کرده است، در پاسخ می گویند خدا (الله) .
بنابراین باور و اعتقاد به خدای عالم هستی داشتند، اما بت ها را واسطه و نماینده پروردگار عالم می دانستند.
در قرآن نه تنها الله به عنوان نام بت بیان نشده و نه تنها در هیچ کجا اشاره ای به نام بت نیست، بلکه نشان می دهد که الله به عنوان‌آفریدگار عالم هستی مورد پذیرش همه بوده است . روشن است که آفریدگار عالم(آسمان و زمین) بت و سنگ و چوب و... نیست .‌آنها نیز آفریده و ساخته دست آفریده الهی هستند.
بنابراین روشن است چرا نام پدر پیامبر عبدالله است.
الله چیز نامعلومی برای عرب قبل از اسلام نبود. او پرودگار تمام عالم هستی بود . همان خدای آفریدگار بود . چون خاندان پیامبر بر دین حنیف و یکتاپرست بودند، کم کم که عقاید بت پرستی در آنها رسوخ کرد برای هر کدام از اسماء خدا بتی ساخته و آن را پرستش می کردند و به قولی برای خدای بزرگ که از دین ابراهیم اخذ کرده بودند و برای آن شان خالقی همه اشیاء را هم قایل بودند بتی ساخته و آن را نماد الله می دانستند.
تازه این نشان از همه گیر بودن توحید و الله پرستی در ادیان سابقه بوده و باعث تقویت دین داری است

پی‌نوشت‌ها:

باور كنيد جفت 6 مياد

1- با تفسير كنوني شما ، ميشه نتيجه گرفت متهمين بت پرستي به نشانه اي مثل كعبه ، سجده ميكردند و قرباني ميدادند ( كاري كه ما براي كعبه ميكنيم )

2- و واسطه سازي هم شكر خدا در حال حاضر در دين مبين اسلام كم نيست

پس با اين حساب و فقط اسم و شحص اون تغيير كرده وگرنه آداب سرجاش هست

moaqfe;519056 نوشت:
- با تفسير كنوني شما ، ميشه نتيجه گرفت متهمين بت پرستي به نشانه اي مثل كعبه ، سجده ميكردند و قرباني ميدادند ( كاري كه ما براي كعبه ميكنيم )

با سلام
شما از تمامی حاجیان یا نه از هر کسی که به طرف کعبه نماز می خواند یا اصلا از یک بچه پنج شش ساله هم اگر سوال کنید که آیا شما به کعبه سجده می کنید؟؟
از شما بعید است این حرف ها!!

با سلام

شعیب;519289 نوشت:
شما از تمامی حاجیان یا نه از هر کسی که به طرف کعبه نماز می خواند یا اصلا از یک بچه پنج شش ساله هم اگر سوال کنید که آیا شما به کعبه سجده می کنید؟؟
از شما بعید است این حرف ها!!

در عربستان پیش از اسلام خدایان (مذکر یا مؤنث) به عنوان محافظین قبایل مختلف در نظر گرفته می‌شدند. اعتقاد بر این بود که روح این خدایان ارتباطی با درختان، سنگ‌ها، چشمه‌ها و چاه‌های مقدس دارد. آنچه امروزه کعبه خوانده می‌شود پیش از اسلام یک صحن مهم در عربستان در شهر مکه بود که شامل بت‌های مربوط به ۳۶۰ خدای محافظ قبایل مختلف می‌شد و هر سال اعراب برای به‌جا آوردن حج به مکه می‌آمدند. به غیر از خدایان قبیله‌ای، همه اعراب اعتقاد به یک خدای مشترک برتر به نام «الله» داشتند. بر اساس اعتقاد آنها، «الله» توجهی به زندگی روزمره آنها نداشت و در نتیجه خدای یک گروه خاص نبوده و هم چنین تشریفات مذهبی برای آن انجام نمی‌شد. اعراب اعتقاد داشتند که الله سه دختر دارد که آنها نیز به نوبه خود خدا هستند. نام این سه لات، منات و عُزّی بود. قبیله قریش، قبیله بسیار مهم و حاکم در مکه بود که پرده‌داری و کلیدداری کعبه را به‌عهده داشت. مکه و کعبه در آن زمان نیز مکانی مقدس در نزد اعراب بود. اگرچه جایگاه بت‌ها و بت پرستانی بود که مسلمانان معتقدند یکتاپرستی و آیین حنیف ابراهیم را نادیده گرفته بودند، اما همه ساله یکتاپرستان (حنفا) و بت پرستان برای مراسم حج یا تقدیم قربانی، از دور و نزدیک به زیارت کعبه می‌آمدند.

یونانیان نیز گرچه برای خدایان خود جسم و روح معتقد بودند اما بت‌هایی از زئوس، هرا، آتنا، آرتمیس و هرکول ساخته و به ستایش آن پرداخته‌اند. مصریان نیز بت‌هایی همچون رع، آمون، اوزیریس، ایزیس، ست و آنوبیس را می‌پرستیدند. رومیان هم از ژوپیتر، جونو، دیانا وونوس مجسمه‌هایی ساخته و به عبادت آن می‌پرداختند. در آیین میترائیسم نیز که در ایران شکل گرفت، بعدها تندیس‌هایی از آناهیتا و میترا ساخته شد و مورد ستایش قرار گرفت.
در آیین برهمایی هم بت‌هایی چون شیواجلوه گری می‌کنند. بت پرستی در قالب آیین شینتو و سایر ملل آسیای جنوب شرقی به وفور دیده می‌شود. عیلامیان باستان نیز که درمیان رودان ساکن بودند پیرو توتم پرستی بوده و خدایانی مانند مردوک، بعل، انلیل و ائا داشتند.
حوبل و لات و منات و عزی و ود و یغوث و یعوق و نصر نیز از بت‌های اعراب بودند. ولی اعراب برای ان ها تجسمی قایل نبودند. چرا؟
به نظر میرسد که علت ان وارداتی بودن عقاید انان است برخى از مورخین نقل کرده اند: زمانى عمرو بن لحى براى انجام کارى از مکه به شام رفت و چون به سرزمین بلقاء و شهر «مآب» رسید، مردم آنجا را که از عمالقه بودند دید که بتهائى را مى‏پرستند، پرسید: اینها چیست که شما آنها را مى‏پرستید؟ گفتند: اینها بتهائى است که ما هر گاه باران بخواهیم از آنها در خواست می کنیم و اینها براى ما باران مى‏فرستند، و هر گاه کمک بخواهیم آنها را بمدد مى‏طلبیم و یاری مان می کنند! عمرو بن لحى گفت: اگر ممکن است یکى از آنها را به من بدهید تا به سرزمین عرب ببرم و آنان نیز مانند شما آن را پرستش کنند. عمالقه بت هبل را به او دادند، و عمرو آن را به مکه آورده مردم را بپرستش و تعظیم آن وادار کرد
پس گرچه اعراب خود بت را عبادت میکردند و برای ان روحی قایل بودند اما در تمدن های دیگر ان ها خود بت را نیمیپرستیند بلکه بت را نماد خدایان خویش میپنداشتند

دانش;519463 نوشت:
پس گرچه اعراب خود بت را عبادت میکردند و برای ان روحی قایل بودند اما در تمدن های دیگر ان ها خود بت را نیمیپرستیند بلکه بت را نماد خدایان خویش میپنداشتند

در هر صورت مردم با فاصله گرفتن از تعالیم انبیاء و فطرت توحیدی خود رو به بت پرستی آوردند و تعالیم انبیاء به خاطر سازگاری با فطرت آنها حتی در حین بت پرستی گاها خود نمایی می کرده و بر زبان آنها جاری می شده تا جایی که قرآن کریم می فرماید وقتی از مشرکان سوال می کنی که چه کسی شما را خلق کرده می گویند الله.
وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ(61 عنکبوت)
از همه این ها گذشته انسان با استدلال های عقلی خود می تواند بیابد که خدای او کیست صفات و کمالاتی که این خدای اثبات شده دارد منطبق بر خدای دین اسلام است که شناسنامه الله در سوره توحید کاملا بیان شده است:
[=Times New Roman]قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ (3) وَلَمْ يَكُن لَّهُ [=Times New Roman]كُفُـواً أَحَدٌ (4)
[=Times New Roman]بگو: «او خداوند، يكتا و يگانه است; (1) خداوندى بى نياز است كه همه نيازمندان قصد او مى كنند; (2) (هرگز) نزاد، و زاده نشد; (3) و براى او هيچ گاه شبـيه [=Times New Roman]و مانندى نبوده است.» (4)

شعیب;519289 نوشت:

با سلام
شما از تمامی حاجیان یا نه از هر کسی که به طرف کعبه نماز می خواند یا اصلا از یک بچه پنج شش ساله هم اگر سوال کنید که آیا شما به کعبه سجده می کنید؟؟
از شما بعید است این حرف ها!!

فكر ميكنم يه سوء تفاهم شد

منظور من اينه كه كعبه نماد خدايي است كه بايد پرستش شود
اما در مورد سوال از از حاجيان ، والا من از خيلي از حاجيان پرسيدم و همه به سجده به كعبه اعتراف دارند تا مقام الهي ، مگر اينكه حاجي با اطلاعات و فهميده باشه كه به عمق موضوع اشراف داشته باشه

moaqfe;521660 نوشت:
فكر ميكنم يه سوء تفاهم شد

منظور من اينه كه كعبه نماد خدايي است كه بايد پرستش شود
اما در مورد سوال از از حاجيان ، والا من از خيلي از حاجيان پرسيدم و همه به سجده به كعبه اعتراف دارند تا مقام الهي ، مگر اينكه حاجي با اطلاعات و فهميده باشه كه به عمق موضوع اشراف داشته باشه


کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود
حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست

آخ از اون موقعي كه زمان پاسخ منطقي ، جواب عارفانه و ادبي يا فلسفي بگيري

سوال:

ایا خدایان وجود خارجی داشتند؟ از نظر خودشون و اسلام چرا الان خبری از اون ها نیست؟


چواب:
با سلام خدمت شما دوست گرامی
آنچه که انسانها در طول تاریخ دچار آن بوده اند دوری از توحید و گرفتاری به دام ثنویت و بت پرستی و توهم خدایان متعدد بوده است.
آنها آثار مختلفی در عالم می دیدند و برای هر کدام خدایی و ربی را فرض می کردند و یا خالق را واحد ولی رب هایی برای اجزای مختلف عالم از مخلوقات خدا فرض می کردند و به آن امید انجام کارهای الوهی داشته و آن را می پرستیدند.
برای باران خدای باران برای کشاورزی خدای کشاورزی برای شب خدای شب و برای روز خدای روز و...
گاه خوبی ها را به یک خدا و بدی ها را به منشا دیکری نسبت می دادند.
این ها همه برای این بود که خدا را نشناخته و در گیر و دار مادی گرایی خود گیر می افتادند.
ادیان الهی یک به یک آمدند تا مردم را از این توهم خدایان نجات دهد و به آنها بفهماند که در عالم یک موثر مستقل بیش نیست او بی نیاز از همه و همه نیازمند درگاه اویند " الله الصمد" بزرگترین رسالت پیامبر های الهی برافراشتن پرچم توحیذ و ندای لا اله الا الله است.
آنکس که تاثیرش در عالم اصالت دارد و از خود اوست فقط خداست و بقیه مخلوقات اویند و تاثیرشان از خدا است .

خدا یا همان الله در دین اسلام ، و یهوه در یهود،اهورا مزدا در زرتشت ،و واجب الوجود در فلسفه
آن موجودی است که وجودش از خودش است و به کسی نیازمند نیست و دیگران به او نیازمند اند. او خالق و بقیه مخلوق اویند . هیچ نقصی در او نیست که نیازمند به دیگری باشد . در فعل و عملش مستقل است.
با فرض همچین خدایی دیگر فرض دویت یا چند خدایی امکان پذیر نیست.
وقتی می گوییم او وجودش از خودش است و نیازی ندارد پس وجودش محدود به حد خاصی نیست پس وجودش بسیط است و مرکب نیست که جزء داشته باشد و " واجب الوجود صرف الوجود من کل جهات" است یعنی محدود به حدی نیست چرا که محدودیت فرض نیازمندی است و خدا بی نیاز است پس کسی نمی تواند او را محدود کند او تمامی کمالات را باید داشته باشد و الا در آن کمال نیازمند غیر است.
پس در عرض خدا وجود مستقلی نمی تواند باشد که یک سری کمالات داشته باشد که خدا نداشته باشد.
و این یعنی خدا واحد و احد است و شریکی را بر نمی تابد و همتایی ندارد.

سوال:آیا وجود بتی به نام الله در خانه کعبه در زمان جاهلیت نشانه ای برای موهوم بودن خدای مسلمانان نیست؟؟؟

جواب:
مشرکان بت‌پرست معتقد به خداوند نیز بوده‌اند. از این رو به آن ها مشرک گفته می‌شود. به خداوند به عنوان ربّ الارباب معتقد بودند . خالقیت را به او نسبت می‌دادند، ولی از آن رو که معتقد بودند راه‌یابی به پیشگاه او و برقراری ارتباط با او برای انسان‌ها امکان ندارد، و باید با واسطه‌ای با خداوند ارتباط برقرار کنند، اشیائی از قبیل ماه، ستارگان و بت‌ها را می‌پرستیدند، ولی در عین حال به الوهیت خداوند (الله) نیز معتقد بودند، همان گونه که این مطلب در قرآن آمده:

«وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى».(1)
همه مشرکان به خدا(الله) به عنوان‌ آفریدگار تمام عالم هستی(آسمان و زمین) اعتقاد داشتند .این صریحاً‌ در یکی از آیات قرآن آمده :
و لئن سألتهم من خلق السموات والارض لیقولنّ الله؛(2)
اگر از ایشان سؤال کنید که چه کسی آسمان ها و زمین را خلق کرده است، در پاسخ می گویند خدا (الله) .
بنابراین باور و اعتقاد به خدای عالم هستی داشتند، اما بت ها را واسطه و نماینده پروردگار عالم می دانستند.
در قرآن نه تنها الله به عنوان نام بت بیان نشده و نه تنها در هیچ کجا اشاره ای به نام بت نیست، بلکه نشان می دهد که الله به عنوان‌آفریدگار عالم هستی مورد پذیرش همه بوده است . روشن است که آفریدگار عالم(آسمان و زمین) بت و سنگ و چوب و... نیست .‌آنها نیز آفریده و ساخته دست آفریده الهی هستند.
بنابراین روشن است چرا نام پدر پیامبر عبدالله است.
الله چیز نامعلومی برای عرب قبل از اسلام نبود. او پرودگار تمام عالم هستی بود . همان خدای آفریدگار بود . چون خاندان پیامبر بر دین حنیف و یکتاپرست بودند، کم کم که عقاید بت پرستی در آنها رسوخ کرد برای هر کدام از اسماء خدا بتی ساخته و آن را پرستش می کردند و به قولی برای خدای بزرگ که از دین ابراهیم اخذ کرده بودند و برای آن شان خالقی همه اشیاء را هم قایل بودند بتی ساخته و آن را نماد الله می دانستند.
تازه این نشان از همه گیر بودن توحید و الله پرستی در ادیان سابقه بوده و باعث تقویت دین داری است.


سوال:آیا سجده به طرف کعبه نمونه ای از شرک بت پرستان نیست؟
جواب:
در مورد طواف دور کعبه با اين عمل سنگ و گل را نمي پرستيم، زيرا هرگز در سنگ و گل کوچک ترين نفع و ضرري نمي بينيم. اگر اين اعمال را با اعتقاد به اين که سنگ و گل و کعبه، مبدأ آثار خدايي هستند، انجام مي داديم، در رديف بت پرستان قرار مي گرفتيم، ولي براي مسلمانان طواف کعبه يک نوع احترام و ارزش گذاشتن است. نيز اجابت دعوت خدا و لبيک فرمان اوست که به طواف و عبادت خدا در اين مکان فرمان داده است. يک مسلمان در مقابل خانه کعبه براي سنگ و چوب سجده نمي کند، بلکه براي خداوند بزرگ که به ساخن کعبه براي عبادت فرمان داده است، سجده مي کند و تنها عبادت خدا به جا مي آورد ، نه عبادت و پرستش سنگ و چوب.
كعبه محور عبادت مسلمانان معين شده است به خاطر مصالحي كه در پي مي آيد :
قرآن كريم مى‏فرمايد: « فولّ وجهك شطر المسجد الحرام و حيث ما كنتم فولوا وجوهكم شطره ؛ پس روى كن به طرف مسجدالحرام و شما مسلمانان نيز هر كجا باشيد در نماز روى بدان جانب كنيد. "(3) نيز مى‏فرمايد: «و من حيث خرجت فول وجهك شطر المسجدالحرام و حيث ماكنتم فولوا وجوهكم شطره؛ اى رسول !از هر جا و به هر ديار بيرون شدى ،روى به جانب كعبه كن . شما مسلمانان هم به هر كجا بوديد، روى بدان جانب كنيد."(4)
با توجه به اين آيات، مى‏توان برداشت‏هاى زير را به دست آورد:
1- همان خدايى كه فرموده به هر طرف رو كنيد ،آن جا وجه خدا است و اين كه او از رگ گردن به انسان نزديك‏تر است، همو دستور داده است كه به هنگام نماز به طرف مسجدالحرام نماز بخوانيد.
2- «شطر» در آيه شريفه (شطر المسجد الحرام) به معناى سمت و جانب است. البته ايستادن دقيق در محاذات خانه كعبه و حتى مسجدالحرام براى كسانى كه از دور نماز مى‏خوانند، بسيار مشكل است، اما ايستادن به سمت آن براى همه آسان است. همين دستور قرآنى موجب پيشرفت علوم جغرافيا، هيئت، هندسه و رياضى در بين مسلمانان گرديد. زيرا براى قبله‏يابى و تشخيص جهت آن، نيازمند اين علوم بودند.
3- اين كه «خدا همه جا هست و به هر طرف كه رو كنى ،روى او و سوى او است» اين نتيجه را نمى‏دهد كه پس به هر طرف مى‏توان نماز خواند. در همه جا بودن خداوند يك مطلب است و جهت نماز مطلب ديگر. خدا همه زبان‏ها را مى‏داند ، ولى بايد نماز را به زبان عربى خواند و يا اين كه خدا موجودى زمانى نيست، ولى نماز بايد در زمان خاص خودش خوانده شود. حق‏تعالى به علل گوناگون، دستور داده است كه به طرف قبله واحد، به زبان واحد، و با شرايط مشترك ديگرى نماز گزارده شود . اين دستور علاوه بر پيشرفت و پيشبرد علم و دانش بشرى، مايه وحدت و هماهنگى بين مسلمانان نيز مى‏باشد . تأثيرات و آموزش‏هاى فرهنگى ديگرى نيز به دنبال دارد. از طرف ديگر در هر يك از اين دستورات اسرار عرفانى بزرگ نهفته است.

منابع
1.سبا 37
2.لقمان 25
3. بقره(2)، آيه 144.
4.همان، آيه150.
موضوع قفل شده است