با چه دلایلی باید بپذیریم نسل کشی ایرانیان در یکی از دوره های هخامنشی توسط قوم یهود رخ داده؟

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
با چه دلایلی باید بپذیریم نسل کشی ایرانیان در یکی از دوره های هخامنشی توسط قوم یهود رخ داده؟

بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام خدمت کاربران محترم
با نیم نگاهی به موضوعات ومباحث انجمن تا جایی که مشاهده کردم در مورد ایرانی کشی قوم یهود در یکی از دوره های هخامنشی تقریبا فقط کلیت بیان شده واینکه به استناد چه دلایلی میتوان این واقع را پذیرفت ؟در تاپیک سیزده بدر هم کسی جوابی نداده است و تقرببا مطالبی که در بحث ها گفته شد بیشتر جنبه کپی پیست از سایت های خبری بوده .

آیا کتاب استر ، کتاب موثق و مورد اعتمادی است؟ و آیا منبع و سند قابل توجهی در مورد این جریان وجود دارد ؟

با تشکر

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد عماد

از تاخیر در جواب پوزش می طلبم
در سفر زیارتی دعا گوی دوستان بودم

در مورد سوال شما، تاریخ دقیقی از زمان خشایار شاه در درست نیست، ولی قاعده عقلی وجود دارد که می گوید اقرار العقلا علی انفسهم جایز
یعنی اگر کسی علیه خود حرفی زد از او پذیرفته میشود،
وقتی در عهد عتیق که کتاب مقدس یهودیان است، کتابی مخصوص این جریان آمده ،، بنام کتاب استر در باب 9 ایه 26 به تعداد 77000کشته اشاره شده است، و در باب 11ایه 9 نیز به این جریان مفصل اشاره شده است
گیرم که تعداد 77000هزار مبالغه باشد ولی نمی شود با بعید دانستن عدد اصل قضیه را بعید دانست،
به هر حال اگر چه بسیاری از افراد این قضیه را زیر سوال برده اند، ولی وقتی در کتاب مقدسی که خود یهودیان آن را قبول دارند چنین جریانی به تفصیل آمده باشد، نمی توان به راحتی آن را زیر سوال برد.

عماد;513584 نوشت:
از تاخیر در جواب پوزش می طلبم
در سفر زیارتی دعا گوی دوستان بودم

در مورد سوال شما، تاریخ دقیقی از زمان خشایار شاه در درست نیست، ولی قاعده عقلی وجود دارد که می گوید اقرار العقلا علی انفسهم جایز
یعنی اگر کسی علیه خود حرفی زد از او پذیرفته میشود،
وقتی در عهد عتیق که کتاب مقدس یهودیان است، کتابی مخصوص این جریان آمده ،، بنام کتاب استر در باب 9 ایه 26 به تعداد 77000کشته اشاره شده است، و در باب 11ایه 9 نیز به این جریان مفصل اشاره شده است
گیرم که تعداد 77000هزار مبالغه باشد ولی نمی شود با بعید دانستن عدد اصل قضیه را بعید دانست،
به هر حال اگر چه بسیاری از افراد این قضیه را زیر سوال برده اند، ولی وقتی در کتاب مقدسی که خود یهودیان آن را قبول دارند چنین جریانی به تفصیل آمده باشد، نمی توان به راحتی آن را زیر سوال برد.

سلام ! التماس دعا

تشکر بابت نظر تون . ولی بنده به دنبال دلیل قانع کننده هستم . بنده خودم از موافقین این جریان بودم و الان هم تاحدود زیادی هستم اما مواردی هست که جای تامل دارد
اول اینکه همه میدانیم کتاب تورات تحریف شده است .

نکته دوم اینکه نسخه کتاب استر به عقیده خیلی از یهودیان در دانش نامه بریتانیکا _گرچه هستند کسانی (عمدتا ارتودکس ها) که به این کتاب اعتقاد دارند_ اما بر اساس نظر فرهنگ نامه (دانش نامه بریتانیکا ) عمده افراد معتقد هستند کهاین کتاب یکجعل خالص هست!

The vast majority of modern expositors have reached the conclusion that the book is a piece of pure fiction


بر اساس ادعا های مطرح شده Ahasuresrus که در این کتاب عنوان شده همان خشایارشاه است.


الف - اما هیچ منبع تاریخی دیده نشده که از شخصیت های کتاب نام برده باشد .

ب - بعضی تلاش کرده اند عنوان کنند، استر، احتمالا همان آماسترس است که در تاریخ هرودت نام او آورده شده. اما آماستریس دختر یک فرمانده ایرانی بوده و یهودی نبوده است. همینطور از نظر تاریخی این دو فرد نمی توانستند یک نفر باشند و در ضمن از نظر اتیمولوژی هم هیچ شباهتی بین این دو نیست.


این مطلب در هیچ کتاب موثق تاریخی تائید نشده.
چطور باید تاریخ هرودت که در همان زمان ها می زیسته_ البته هرودت چند سالی بعد از این اتفاق به دنیا می اید_ اما خب به عنوان یک مورخ قطعا از گذشته واتفاقات گذشته باید مطلبی داشته باشد . یا حتی ویل دورانت که اتفاقا تمایلات یهودی دارد در این باره چیزی نگفته باشد حتی یک اشاره!

2- فرهنگامه بریتانیکا هم باز با اشاره به تنها منبع این داستان ، حقیقت داستان رو مورد سوال می دونه و منبع اون رو نامشخص ارزیابی کرده:

The historical reality of this biblical episode has often been questioned, and the actual origins of the Purim festival, which was already long established by the 2nd century ad, remain unknown

منبع :
http://www.jewishencyclopedia.com/articles/5872-esther
دانش نامه یهود


3- در کتاب پیامبر آریایی هم از قول بعضی مورخین اساس وجود شخصی به اسم استر مورد سوال واقع شده و اون رو به افسانه های آشوری نسبت دادند

بنا براین دلایل میشود گفت که ممکن هست این افسانه در بابل پرداخته شده و شواهد تاریخی و زبانی آشکار میدارد که عید پوریم به احتمال قوی از بابل سرچشمه گرفته است.
به نظر میرسد اگر بپذیریم که این افسانه بوده ، غرض ظاهری این افسانه آن بوده است که برای جشن گرفتن عید پوریم یک حقانیت و واقعیت تاریخی ذکر شود.

خب واقعا جای تامل هست که چطور این اتفاق تاریخی رخ بدهد ولی در هیچ سند تاریخی این ماجرا یا حتی ماجرای مشابه ان ذکر نشود .
والبته می دانیم که این اتفاق در هیچ سند یا سنگ نوشته تا کتب تاریخی ذکر نشده .


حالا سوال مهم اینجاست ما کتاب تحریف شده یهود رو باید بپذیریم بنا بر قاعده "اقرار العقلا علی انفسهم جایز "؟
که گروهی از یهودیان هم کتاب استر رو مورداعتماد نمیدونند
یا دانش نامه بریتانیکا رو طبق همین قاعده ؟ چون هر دو نظر خود یهود هست .

کاربران محترم! اگر کسی نظری در این باره دارد ممنون میشوم نظر بدهد .

تشکر

زهرا";513928 نوشت:
اول اینکه همه میدانیم کتاب تورات تحریف شده است .

بلکه کتاب فعلی یهودیان تحریف شده است، اما در بحث همانطور که عرض کردم ، مسئله اقرار العقلا علی انفسهم جاری میشود
مثلا ما کتاب صحیح بخاری را قبول نداریم، و استنادات آن را نیز نمی پذیریم ولی اگر در همین کتاب نکته ای علیه سقیفه پیدا شود، با آنکه نویسنده سعی بر عدم بیان آن دارد ، می تواند به عنوان پایه استدالال قرار گیرد،
کتاب عهد عتیق مورد اعتماد ما نیست، ولی شما می بینید در جریان بنی قریظه سعد بن معاذ به همین کتاب استناد می کند (1)و طبق همین کتاب دستور کشتن جنگوجویان ( نه همه مردان) بنی قریظه را صادر می کند(2)، و اتفاقا پیامبرصلی الله علیه واله وسلم نیز آن را تایید می کند(3)

1.کتاب مقدس،سفر تثنیه ، باب، فقره ۱۴-۱۳
2.الصحیح،علامه سید جعفر مرتضی ، ج۱۲ص 88
3.طبری، سلسلة اول، ص۱۴۹۳؛ ابن هشام، ج۳، ص۲۶۵-۲۶۶؛ ابن سعد، ج۲، ص۷۵. ۸۸

زهرا";513928 نوشت:
نکته دوم اینکه نسخه کتاب استر به عقیده خیلی از یهودیان در دانش نامه بریتانیکا _گرچه هستند کسانی (عمدتا ارتودکس ها) که به این کتاب اعتقاد دارند_ اما بر اساس نظر فرهنگ نامه (دانش نامه بریتانیکا ) عمده افراد معتقد هستند کهاین کتاب یکجعل خالص هست! The vast majority of modern expositors have reached the conclusion that the book is a piece of pure fiction[/quote]

کتاب مقدس یهودیان یعنی عهد عتیق در بین بسیاری از یهودیان معتبر است، و عقب کشیدن یهودیان از آن به منزله عقب نشینی مسلمانان از قران است، اینکه یک نفر یا یک موسسه نسبت به آن تردید وارد کند، به منزله تردید در بین همه یهودیان نیست.


زهرا";513928 نوشت:
اما هیچ منبع تاریخی دیده نشده که از شخصیت های کتاب نام برده باشد .

شخصیتهای باستان، چه ایرانی ، چه غیر ایرانی، چه مقدس چه غیر مقدس ، تاریخ معتبری که بتوان صد در صد به آن اعتماد کرد وجود ندارد، اگر در تاریخ هردوت به تصریح هم می آمد نمی توانست قطعیت را برساند ، مگر در تاریخ هرودت خود حضرت موسی آمده، پس باید آن را کنار بگذاریم، مگر در تاریخ هرودت ، حضرت ابراهیم و حضرت موسی و ..... آمده اند پس باید این شخصیتها را کنار بگذاریم .

زهرا";513928 نوشت:
حالا سوال مهم اینجاست ما کتاب تحریف شده یهود رو باید بپذیریم بنا بر قاعده "اقرار العقلا علی انفسهم جایز "؟
که گروهی از یهودیان هم کتاب استر رو مورداعتماد نمیدونند
یا دانش نامه بریتانیکا رو طبق همین قاعده ؟ چون هر دو نظر خود یهود هست .

هر دو قابل اعتماد نیست، نه کتاب تحریف شده یهودیان و نه دانش نامه بریتانیکا
در باب اقرار العقلا علی انفسهم کتاب تحریف شده یهودیان را معتبر تر از دانش نامه بریتانیکا می کند، چرا ؟
چون روزی کشتار ایرانیان یک فخر بوده، وبا آب و تاب بیان شده ، اما امروز یک لکه ننگ شده، و باید توجیج شود، و اصل داستان زیر سوال برود
بنده داعیه ندارم که اثبات کنم این قضیه حتمی بوده یا نبوده
ولی رد یهودیان امروز نمی تواند اقرارالعقلا علی انفسهم کتاب یهودیان باستان را زیر سوال ببرد، چون شرایط زمان ممکن است یک داستان را نیاز به توجیه سازد
مثلا : دو گروه هستند که نسبت به هم فخر می فروشند، هر کس نکات قوت خود را بیان می دارد ، یکی از آنها می گوید ، من ده نفر را تا بحال کشته ام ، اینجا جای فخر فروشی است
چند روز دیگر دادگاه تشکیل میشود ، و ان بدبختی که گفته بود ده نفر را کشته ام محاکمه میشود در دادگاه حرف خود را توجیه می کند.
اینجا دیگر قاعده اقرار العقلا جاری نمی شود
قضیه کشتار ایرانیان نیز چنین است ، البته ممکن است کسی به مدرک و سند اثبات کند این قضیه دورغ بوده ولی حرف کسی پذیرفته است که در انکار قضیه ذی نفع نباشد، متاسفانه الان کسانی که رد می کنند در معرض اتهام هستند و از انکار این قضیه نفع می برند، ولی اگر کسی در فضای سالمی این قضیه را با سند و مدرک رد کرد قابل قبول است .

عماد;513981 نوشت:
زهرا";513928 نوشت:
نکته دوم اینکه نسخه کتاب استر به عقیده خیلی از یهودیان در دانش نامه بریتانیکا _گرچه هستند کسانی (عمدتا ارتودکس ها) که به این کتاب اعتقاد دارند_ اما بر اساس نظر فرهنگ نامه (دانش نامه بریتانیکا ) عمده افراد معتقد هستند کهاین کتاب یکجعل خالص هست! The vast majority of modern expositors have reached the conclusion that the book is a piece of pure fiction

کتاب مقدس یهودیان یعنی عهد عتیق در بین بسیاری از یهودیان معتبر است، و عقب کشیدن یهودیان از آن به منزله عقب نشینی مسلمانان از قران است، اینکه یک نفر یا یک موسسه نسبت به آن تردید وارد کند، به منزله تردید در بین همه یهودیان نیست.[/]
[/quote[=113]]

مسئله بر سر تایید یا رد کتاب استر است . این کتاب هیچ جلوه الهی ندارد . که بتوان آنرا ملحق به تورات کرد . فقط یک جا در مورد روزه گرفتن استر صحبت کرده است.

این کتاب بی شباهت به یک کتاب داستان نیست که نویسنده آنرا از یک داستان مربوط به دوران آشوری گرفته است . وگویا این اسامی هم فقط در افسانه آشوری بیان شده .ودر هیچ سندی بیان نشده.
شاید بتوان گفت این کتاب بیشتر جهت گیری یهود را نشان میدهد یعنی نوعی نژاد پرستی و حس افزایش قدرت نسبت به حقارتی که کسب کرده بودند ؛ بوده .برای اضافه شدن بر مطلب، مارتین لوتر ( شاعر و کشیش نواندیش مسیحی) دقیقا این کتاب رو یک کتاب با جهت گیری یهودی می دونه. دقیقا لغت (جودایسم) رو بکار می بره.

والبته دانش نامه بریتانیکا نظر یک نفر نیست . فعلا که رد این حادثه توسط برخی یهودیان انجام شده و در واقع کتاب استر را جعل و داستان میدانند. والبته جالب است یعنی اطلاع ندارند که سندیت و اعتبار کتاب خودشون رو دارن زیر سوال میبرن ؟ ؟ ؟ اگر این گونه است ؛ دو وجه دارد از جهتی هم کتاب خودشون رو زیر سوال بردن و از طرفی هم مثل این است که خطاهای کتاب و اسنادشون رو اصلاح میکنند.

نکته مهمتر این است که نسخه فارسی این کتاب با متن انگلیسی اون کمی مغایرت دارد و در نسخه انگلیسی اون تعداد افراد کشته شده بیان نشده کتاب به طور مشخص فقط به هامان و فرزندانش اشاره شده.

این هم اصل کتاب:

[/B]

14 And the king commanded it so to be done; and a decree was given out in Shushan; and they hanged Haman's ten sons

15 And the Jews that were in Shushan gathered themselves together on the fourteenth day also of the month Adar, and slew three hundred men in Shushan; but on the spoil they laid not their hand.

16 And the other Jews that were in the king's provinces gathered themselves together, and stood for their lives, and had rest from their enemies, and slew of them that hated
them seventy and five thousand--but on the spoil they laid not their hand--



والبته من نمیدونم چه کسی ترجمه کتاب استر را از عبری به انگلیسی و بعد به فارسی انجام داده . تا جایی که اطلاع دارم اولین کسی که ادعای این جریان را داشته اقای ناصرپورپیرار که تفکرات کمونیستی وتوده ای هم داشته این موضوع رو بیان کرده کسی که نسبت هایی رو به حضرت مولا علی علیه السلام وسلمان علیه الرحمه داده .
ادعای ایشون هم تا جایی که خوندم بنابر اسنادی هست که مورد اعتماد نیست.و این جمعیت رو هم بنابر کتیبه ای که از داریوش هخامنشی بدست امده گفته که جمعیت ایران در آن زمان داریوش سه نسل بوده وبعد طبق اون ادعای ایرانی کشی را بیان کرده.

نکته آخر هم بر فرض اگر بپذیریم که کتاب استر مورد اعتماد است و کشتار فرزندان هامان و تعداد دیگری از مردم رخ داده است همه آنها عمالیقی بودند و عمالیقی ها هم بنابرگفته کتاب تورات و کتب دیگر ساکنان ارض موعود بوده اند که توسط حکومت هخامنشی به استعمار درآمده بودند.
نمیدونم باید اونها را ایرانی بنامیم یا نه که بنابراین فرض بتوانیم بگوییم ایرانی کشی رخ داده است یا خیر .

سلام علیکم،
البته حقیر اطلاعات کافی برای شرکت در بحث شما را ندارم و فقط آن را دنبال می‌کنم، فقط خواستم یکی دو نکته بگویم که شاید کمکی کند:
۱. تورات فقط بخشی از کتاب‌های یهودیان است و یهودیان رخدادهای سالها و قرن‌های بعدی را هم نوشته و به ان اضافه کرده‌اند و به همین دلیل هم هست که مثلاً در مسأله‌ی اصحاب کهف نظراتی می‌دادند مثل اینکه در کتاب ما آمده که ایشان ۳۰۰ سال خواب بودند و در قرآن آمده که ۳۰۰ سال و ۹ سال هم بیشتر. اصحاب کهف در دوره‌ی بعد از حضرت مسیح علیه‌السلام بوده‌اند و نه در زمان حضرت موسی علیه‌السلام یا قبل از آن. ماجرای استر هم به زمان هخامنشیان نسبت داده می‌شود که قرن‌ها بعد از زمان حضرت موسی علیه‌السلام بوده‌اند و در نتیجه اینکه کتاب استر جز> کتب اصلی ایشان نباشد اصلاً عجیب نباید باشد. به راحتی می‌توانند درستی آن را در دوره‌ای بپذیرند و در دوره‌ای دیگر انکارش کنند.
۲. وقتی داستان به کوه طور رفتن حضرت موسی علیه‌السلام به همراه برگزیدگان قومشان را از قرآن و احادیث شیعه برای یک یهودی می‌گفتم تعجب می‌کرد که شما اینها را از کجا می‌دانید اینها بخشی در تورات است که همه بر درستی آن اقرار دارند و بخشی در احادیث ایشان است که روی آنها اتفاق نظری بین علمایشان نیست و می‌خواست نتیجه‌گیری کند که آغازکننده‌های شیعه (به زعم او عبدالله سلام و ...) همه یهودی بوده‌اند که این مطالب را می‌دانستند ولی وقتی فهمید که رؤسای شیعه همه از نوادگان رسول خاتم صل‌الله‌علیه‌و‌آله هستند که سابقه‌ی دینی او مشخص است حاضر نبود قبول کند که همان خدایی که شاهد آن وقایع و بلکه خالق آن وقایع بوده است اینها را به رسولش در آخرالزمان گفته باشد. غرض اینکه بسیاری از اطلاعات حتی حدیثی یهودیان مورد اتفاق یهود نیست و آنچه آنها روی صحتش اصرار دارند فقط خود تورات است که آن را منزل می‌دانند از جانب خدا و تحریفش را هم قبول ندارند چون می‌گویند بر هر یهودی از همان ابتدا واجب بوده که در طول عمرش حداقل یک‌بار کل تورات را بنویسد، آن هم بر روی پوست و اگر یک اشتباه در آن باشد چون قابل تصحیح نیست کل آن پوست دارای غلط باید سوزانده می‌شده است. با این حال طبق روایات ما نزدیک به یک قرن یا کمتر یا بیشتر تورات از میان ایشان گم شده است و دوباره توسط حضرت عزیر علیه‌السلام به ایشان رسیده است واینطور نبوده که همیشه این توالی نوشتن‌ها حفظ شده باشد. با این وجود چون بازگرداننده‌ی تورات هم یکی از پیامبران خدا بوده است نمی‌توان آن گم شدن تورات را مسبب تحریف آن دانست. در قرآن هم حقیر ندیدم جایی صحبت از تحریف تورات شود و بحث از تحریف اوامر خداست:

... يُحَرِّ‌فُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ ... [النساء، ۴۶]
... حقایق [کتاب آسمانی] را [با تفسیرهای نابجا و تحلیل های غلط و ناصواب] از جایگاه های اصلی و معانی حقیقی اش تغییر می دهند ...

یعنی چیزی شبیه اینکه برادران اهل سنت در متشابهات به بیراهه می‌روند، آیات قرآن را به نفع خود مصادره به مطلوب می‌کنند و تأویل می‌کنند که برخی از این تأویل‌ها هم به قصد فتنه‌گری است چنانکه در آیه‌ی ۷ سوره‌ی آل‌عمران آمده است.
اگر این درست باشد و دلیلی برای تحریف متن تورات --و نه برداشت از تورات-- نداشته باشیم احتمالاً بتوانید بحث‌های خود را بر روی خود تورات متمرکز کنید تا حواشی آن از کتب متأخر یا حدیث و ...

البته درستش این است که حقیر سوادی نسبت به تورات ندارم که بتوانم راحت بگویم این کتاب تحریف شده یا نشده، ولی اینکه یهودیان بتوانند به راحتی کتاب‌های استر و ... را فاقد منبع بدانند مطرح است. با تمام این اوصاف کتاب‌های استر و مشابه آن را می‌توان کتبی تاریخی و نه دینی در نظر گرفت و از آنها به عنوان منبع تاریخی استفاده نمود. اینکه کارشناس بحث هم از انها استفاده نمایند می‌تواند در همین راستا باشد و نیازی هم به تأیید یهود امروز نخواهد داشت، چنانکه سایر کتب تاریخی هم موافق و مخالف‌های خود را دارند، همینکه یهود دیروز ان را قبول داشته است قابل استناد است وقتی بر علیه خودشان حرف زده باشند.
یا علی

سلام علیکم و رحمه الله

حال باید دید بریتانیکا چطور به ین نتیجه رسیده . گذشته از مساله جعل تاریخی و یا صحت آن

این کتاب مورد اعتماد و اعتقاد اکثر یهودیان و مسیحیان است . یعنی اگر اثبات شود که جعل هم هست باید به عده ای اثبات کنید که عقیده شما هم بر پایه یک جعل تاریخی است.

یا آنها می پذیرند و پای لرزش می نشینند یا نمی پذیرند و برای جشن پوریم سال بعد تصمیم میگیرند.

پس در این مقوله صرفا تاریخ دخیل نیست و مساله اعتقادی دو دین هم مطرح است.

در مورد هرودوت استاد توضیح دادند اما در مورد گزنفون , تاریخ حضور گزنفون ( البته بشرطی که آنهم جعلی نباشد ) در دوره نبرد اردشیر درازدست و کوروش سوم است . ایشان در زمان کشتار مذکور در ایران نبوده و بنا بر دعوت کوروش سوم و در درگیریهای جانشینی خشایار وارد ایران شده. لذا اینکه در آن شرایط به این مساله بپردازد بعید به نظر میرسد

یاحق

عماد;513981 نوشت:

شخصیتهای باستان، چه ایرانی ، چه غیر ایرانی، چه مقدس چه غیر مقدس ، تاریخ معتبری که بتوان صد در صد به آن اعتماد کرد وجود ندارد، اگر در تاریخ هردوت به تصریح هم می آمد نمی توانست قطعیت را برساند ، مگر در تاریخ هرودت خود حضرت موسی آمده، پس باید آن را کنار بگذاریم، مگر در تاریخ هرودت ، حضرت ابراهیم و حضرت موسی و ..... آمده اند پس باید این شخصیتها را کنار بگذاریم .
[=12]

در رابطه با شخصیت های باستان وتاریخ معتبر اونها لااقل عنوان آن در چند کتاب میتواند حدود اعتبار وزمان دقیق را مشخص کند .
در مورد حضرت موسی و حضرت ابراهیم بحث جداست ، قطعا اگردر قرآن چیزی در مورد حضرت ابراهیم و حضرت موسی علیهم السلام نوشته نشده بود اینقدر ما با صراحت و قاطعیت نمیتونستیم در مورد این انبیاء سخن بگوییم . پس تایید کتاب بزرگ ما حجت را برما تمام کرده.

عماد;513981 نوشت:


در باب اقرار العقلا علی انفسهم کتاب تحریف شده یهودیان را معتبر تر از دانش نامه بریتانیکا می کند، چرا ؟
چون روزی کشتار ایرانیان یک فخر بوده، وبا آب و تاب بیان شده ، اما امروز یک لکه ننگ شده، و باید توجیج شود، و اصل داستان زیر سوال برود .

البته این یک ادعا است که نیاز به اثبات دارد. البته فرضیه دیگر هم قابل بیان است . اینکه در دوره ای خاص بخاطر حقارت و حس خفقانی که قوم یهود داشتند ، نیاز به ایجاد یک باور قومی و حس حماسی احساس میشده ، به همین دلیل چنین داستانی شکل میگیرد . مثل اینکه بنده در دوره ای زندگی کنم و در اثرکینه ، تنگی و حقارتی که توسط استعمار برای قومم ایجاد شده شروع به نوشتن یک کتاب شوم ودر آن به انتقام گرفتن از دشمن و بیان قدرت خود بنمایم . بگونه ای که همیشه درآرزوی آن بوده ام .
پس این هم میتواند یک ادعا باشد.
اساسا کتب یهود بخاطر تحریفاتی که در آن شده ، نمیتوانند مورد اعتماد باشند . بخصوص کتاب استر که کتاب الحاقی به تورات بوده .
و مهمتر همانطور که عرض شد با فرض پذیرش کتاب ،هامان وفرزندان هامان و افرادی که کشته شدند همه عمالیقی بودند نه آریایی.

کتاب مقدس یهودیان یعنی عهد عتیق در بین بسیاری از یهودیان معتبر است، و عقب کشیدن یهودیان از آن به منزله عقب نشینی مسلمانان از قران است،

br />

البته جعل دانستن کشتار ایرانی ها در کتاب استر به معنای رد کل تورات نیست . چرا که تورات دارای کتب بسیار و استر یک بخش الحاقی وداستانی به این کتب عهد عتیق هست . پس حتی عقب کشیدن از آن به معنای عقب کشیدن از کل کتاب نیست .

ذکر این نکته اینجا لازم است که بنده به هیچ عنوان داعیه دار پذیرش یا رد این جریان نیستم و فقط هدف باز کردن مطالب و ادعاهایی است که بیان شده .

سوال: ادعای ایرانی کشی اقای ناصرپورپیرار توده ای را چگونه تعبیر میکنید ؟
چرا نامه او به روزنامه کیهان و بیان این ادعا هیچگاه چاپ نشد؟ چرا در صداوسیما مستند او هیچگاه پخش نشد ؟
اگر این جریان حقیقت داشته باشد چرا در برنامه های تاریخی صداوسیما هم این موضوع مورد بحث قرار نمیگیرد
آیا این نشان دهنده ی یک ادعا_ یی که بی شباهت به جعل تاریخی است_ نیست ؟

زهرا";514356 نوشت:
البته فرضیه دیگر هم قابل بیان است . اینکه در دوره ای خاص بخاطر حقارت و حس خفقانی که قوم یهود داشتند ، نیاز به ایجاد یک باور قومی و حس حماسی احساس میشده ، به همین دلیل چنین داستانی شکل میگیرد . مثل اینکه بنده در دوره ای زندگی کنم و در اثرکینه ، تنگی و حقارتی که توسط استعمار برای قومم ایجاد شده شروع به نوشتن یک کتاب شوم ودر آن به انتقام گرفتن از دشمن و بیان قدرت خود بنمایم . بگونه ای که همیشه درآرزوی آن بوده ام .
پس این هم میتواند یک ادعا باشد.

سلام علیکم خواهر،
این فرضیه‌ی شما هم تا حد فرضیه قابل قبول است، اما بعد می‌توان به صحت‌سنجی هردو فرضیه پرداخت، مثلاً بر اساس تاریخی که در مورد کوروش به عنوان ناجی یهود مورد اتفاق حتی یهود امروز است این حس حقارت و دشمنی با ایرانی‌ها که ایشان را به لحاظ روانی وادار به نوشتن چنان کتاب افسانه‌ای بکند نبوده است. البته اگر قرار باشد افسانه باشد هم باید متأخر از دوره‌ی استر باشد وگرنه مردم معاصر که حقیقت را کم و بیش می‌دانسته‌اند. در بعد از آن دوران شما سراغ از چنان حقارت و دشمنی‌ای بین یهود و ایرانی‌ها دارید؟در عوض اینکه یهود از زمان کوروش در رجال نزدیک به پادشاه نفوذ کرده باشند و بعد به نیات متفاوت چنان کشتاری را به راه بیاندزند منطقی‌تر به نظر می‌رسد. با این وجود این هم فرضیه است و کسی رویش قسم نمی‌خورد. استدلال استاد این بوده که ادعای یک قوم (نه یک شخص که شاید افسرده و دیوانه و ... باشد) بر علیه خودش به لحاظ عقلی قابل استناد است. حالا شما بفرمایید که آن اتفاق افسانه‌سرایی است، به شما می‌گویند این چه قومی است که برای آرامش روان خودشان چنان افسانه‌ی خونباری را به اجداد خود نسبت داده‌اند تا با آن دلشان خنک شود، ایشان اگر آن کار را نکرده باشند هم به آن راضی بوده‌اند که مطابق قرآن از نظر خداوند فاعل آن کار به حساب خواهند آمد.
بحث تاریخی است، ما که نمی‌گوییم یهودیان امروز این کار را کرده‌آند که شما بفرمایید نه ایشان نکرده‌اند، بحث سر اجداد این قوم است که یا این کار را واقعاً کرده‌اند و یا آرزویش را داشته‌اند و در هر دو صورت خباثت و دشمنی ایشان را نشان می‌دهد ...

اشتباه می‌کنم؟
یا علی

زهرا";514390 نوشت:
سوال: ادعای ایرانی کشی اقای ناصرپورپیرار توده ای را چگونه تعبیر میکنید ؟
چرا نامه او به روزنامه کیهان و بیان این ادعا هیچگاه چاپ نشد؟ چرا در صداوسیما مستند او هیچگاه پخش نشد ؟
اگر این جریان حقیقت داشته باشد چرا در برنامه های تاریخی صداوسیما هم این موضوع مورد بحث قرار نمیگیرد
آیا این نشان دهنده ی یک ادعا_ یی که بی شباهت به جعل تاریخی است_ نیست ؟

سلام علیکم،
حقیر فکر می‌کنم علت نپرداختن به صحبت‌های ایشان این باشد که در زمان حاضر ضررش بیشتر از سودش باشد. نه اینکه بگویم هرچه ایشان گفته‌اند درست است، ولی خوب برخی از استدلال‌هایشان هم درست است و برخی جای تأمل و تحقیق بیشتر دارد، برخی هم زنجیره‌ی استدلالی ایشان نقص دارد، قبول ندارید؟ اما به شخصه واکنش برخی افراد از عامه‌ی مردم را به مستند او دیده‌ام که بدون لحظه‌ای تفکر در باره‌ی حرفهایش شروع کرده‌اند به فحاشی به ایشان و بعد افتخار کردن به ایران باستان و نژاد آریایی، بدون اینکه برایشان مهم باشد که اصلاً شجره‌نامه‌ی خودشان به این قوم برمی‌گردد یا خیر، بعد هم انگشت اتهامشان به سمت مسلمین دراز شد که شما می‌خواهید هرچه داریم از ما بگیرید!

قَالُوا إِنْ هَـٰذَانِ لَسَاحِرَ‌انِ يُرِ‌يدَانِ أَن يُخْرِ‌جَاكُم مِّنْ أَرْ‌ضِكُم بِسِحْرِ‌هِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِ‌يقَتِكُمُ الْمُثْلَىٰ [طه، ۶۳]
گفتند: مسلماً این دو نفر (حضرات موسی و هارون علیهماالسلام) جادوگرند، می خواهند شما را با جادویشان از سرزمینتان بیرون کنند و آیین برتر شما را از بین ببرند.
وَكَذَٰلِكَ مَا أَرْ‌سَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي قَرْ‌يَةٍ مِّن نَّذِيرٍ‌ إِلَّا قَالَ مُتْرَ‌فُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَىٰ أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَىٰ آثَارِ‌هِم مُّقْتَدُونَ / قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُم بِأَهْدَىٰ مِمَّا وَجَدتُّمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ ۖ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْ‌سِلْتُم بِهِ كَافِرُ‌ونَ [الزخرف، ۲۳ و ۲۴]
[پیروی کورکورانه و جاهلانه مخصوص اینان نیست] و به همین گونه پیش از تو در هیچ شهری بیم دهنده ای نفرستادیم، مگر آنکه سران خوشگذران و مست و مغرورش گفتند: ما پدرانمان را بر آیینی یافتیم و ما هم حتماً به آثارشان اقتدا می کنیم. / [بیم دهنده] گفت: آیا هر چند من آیینی هدایت کننده تر از آیینی که پدرانتان را بر آن یافته اید، برایتان بیاورم؟ گفتند: ما به آیینی که به آن فرستاده شده اید، کافریم!

مردم دوره‌ی ما هم افتخارشان به آریایی بودنشان است، به تاریخ باستانشان و جدیداً دارد به دین زردشت و خط میخی و ... هم متمایل می‌شوند و همه جا می‌نویسند گفتار نیک و پندار نیک و رفتار نیک، نه اینکه به خودی خود بد باشد ولی اگر جلوی اسلام بخواهند علمش کنند یعنی یک جای کار می‌لنگد و مشکوک است دیگر. آنها که متعصبانه عکس‌العمل نشان می‌دهند خیلی از وقتها نه از ایران باستان اطلاع درستی دارند و نه برایشان مهم است که چیز زیادی بدانند. اینکه امروز افتخار به نژاد آریایی و تمدن چندهزارساله در بسیاری از اوقات مقابل دعوت به اسلام علم می‌شود اما سبک زندگی به صورت غربی دنبال می‌شود نشان می‌دهد که تحریف تاریخ کارکردش تنها مقاوت در مقابل پذیرش هدایت خداست و نه اینکه ایشان واقعاً ایران باستان را دوست داشته باشند یا برایشان مهم باشد که در تاریخ چه کسی چه کاری انجام داده است.
فعلاً هم برای اینکه این جبهه‌گیری‌ها زیاد نشود شاید بهتر باشد که طرح این مسائل علنی انجام نگیرد، متخصصان البته حتماً به آن می‌پردازند، ولی صدا و سیما وارد گود شود خدا می‌داند که عاقبت کار به کجا بکشد، از طرفی هم بروز آن تعصبات و دشمنی‌ها مورد نظر تحریف‌کنندگان تاریخ است، البته باز با تأکید بر این فرض که صحبت‌های آن آقا ولو اندکی قابل پذیرش یا تأمل باشد.

این یک تحلیل شخصی بود روی درست بودنش اصراری ندارم، حقیر همچنان مطلع و متخصص نیستم.
یا علی

owari;514410 نوشت:
سلام علیکم خواهر،
این فرضیه‌ی شما هم تا حد فرضیه قابل قبول است، اما بعد می‌توان به صحت‌سنجی هردو فرضیه پرداخت، مثلاً بر اساس تاریخی که در مورد کوروش به عنوان ناجی یهود مورد اتفاق حتی یهود امروز است این حس حقارت و دشمنی با ایرانی‌ها که ایشان را به لحاظ روانی وادار به نوشتن چنان کتاب افسانه‌ای بکند نبوده است. البته اگر قرار باشد افسانه باشد هم باید متأخر از دوره‌ی استر باشد وگرنه مردم معاصر که حقیقت را کم و بیش می‌دانسته‌اند. در بعد از آن دوران شما سراغ از چنان حقارت و دشمنی‌ای بین یهود و ایرانی‌ها دارید؟در عوض اینکه یهود از زمان کوروش در رجال نزدیک به پادشاه نفوذ کرده باشند و بعد به نیات متفاوت چنان کشتاری را به راه بیاندزند منطقی‌تر به نظر می‌رسد. با این وجود این هم فرضیه است و کسی رویش قسم نمی‌خورد.

علیکم السلام !
بهترین دلیل برای اینکه ثابت شود یهودیان کینه ودشمنی داشته اند ؛ همین ادعای کشتار 77هزار ایرانی درکتاب استراست که نویسنده آن هم یک یهودی است (البته بافرض اینکه اگر ما بپذیریم عمالیقی ها ایرانی بودند .)
اگر دوره هخامنشی با این قوم به مساوات و نیکویی رفتار میشده یا بقول تورات، کوروش مسیح معرفی شده .و قوم یهود دارای ارزش واهمیت بوده اند ؛ چرا باید یهودیان در دوره های بعد حتی در زمان خشایار شا که دست یهودیان آنقدر باز بوده که وزیر خشایارشا هم یهودی بوده .(بنابرکتاب استر) دست به کشتار یا نسل کشی این چنینی بزنند ؟
یعنی ببخشید یهودیان آزار داشتند یا احیانا بیمار بودند که بخواهند جان این همه مردم را بگیرند ؟ قطعا کینه و آزاری از این مردم دیده بودند که این موضوع را چه بصورت ادعا یا داستان وافسانه ویا حقیقت بیان کنند .
اما تورات بیان میکند کینه ودشمنی یهودیان با عمالیقی ها بوده است که این موضوع به گذشته برمیگشته .

"عماليق به عنوان اولين كساني هستند كه بعد از خروج از مصر، قوم اسرائيل را مورد تهاجم خود قرار دادند و از نظر نويسنده کتاب استر تجسم تمامي قدرت‏هايي است كه در مقابل قوم خدا صف‏ آرايي نظامي كردند"
(اعداد 20:24؛ 1 سموئيل 1:15-3؛18:28)

نکته مهم : اصلا اینها به کنار . برفرض که بپذیریم این تعداد انسان که از قوم هامان و عمالیقی بودند_ (بنابرگفته خود کتاب) _توسط یهودیان کشته شده باشند .
اول اینکه چطور ثابت شده که اینها ایرانی بودند در صورتی که عمالیقی ها بنابر گفته تورات ساکنان ارض موعود محسوب میشدند .
بنابرلغت نامه دهخدا عمالیقی ها قوم باستانی اعراب بائده بودند. (اعراب بادیه نشین)
اگر در دوره هخامنشی این سرزمین ها تسخیر شدن و زیر سایه حکومت هخامنشی رفتند که ثابت نمیکند آنها ایرانی بوده اند .
حالا ما میتوانیم بیاییم وادعا کنیم که شما نسبت ما ایرانی ها نسل کشی کردید وباید خون بها بپردازید ؟ یاغرامت بدهید؟
اگر بنا این باشد پس باید نسبت به حوادثی که در افغانستان و پاکستان وآذربایجان و... هم افتاده بگوییم چون زمانی اینها جزو خاک ایران بوده اند و هر اتفاقی در آنجا افتاده باید از مسببین آن خون بها وغرامت طلب کنیم !

موضوع قفل شده است