جمع بندی اگر متاهلی عاشق شود، چه راهکاری برای او سراغ دارید؟

تب‌های اولیه

63 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اگر متاهلی عاشق شود، چه راهکاری برای او سراغ دارید؟

با سلام

عشق دست خود انسان نیست و از اختیار انسان خارج است

حال اگر فرد متاهلی ( زن یا مرد ) عاشق شود به نحوی که خوف به گناه افتادنش باشد راهکار برای او چیست؟
و نیز در صورتی که فرد متاهل هم به خانواده اش علاقمند باشد هم به معشوقه اش باید چکار کند؟
با توجه به تاپیک های موجود در این زمینه بنده متوجه تضاد بین راه حلی که به زن و مرد متاهل میدهند شدم طوری که حس میکنم عاشق شدن مرد متاهل نه تنها هیچ پیامدی به دنبال ندارد بلکه حتی برای به گناه نیفتادن وی پیشنهاد ازدواج مجدد و صیغه را می دهند و حتی در برخی تاپیک ها چنین افرادی را تشویق به این کاز نیز میکنند در حالی که عاشق شدن یک زن متاهل رو به پای هوا و هوس می گذارند و به شدت با آن برخورد میکنند آیا این تضاد باعث نمیشه زنان متاهل سردرگم شوند.
حال چه فرقی بین این دو وجود دارد؟
از نظر اخلاقی راهکار برای او چیست ؟؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

شبـنم;511573 نوشت:
با سلام

عشق دست خود انسان نیست و از اختیار انسان خارج است

حال اگر فرد متاهلی ( زن یا مرد ) عاشق شود به نحوی که خوف به گناه افتادنش باشد راهکار برای او چیست؟
و نیز در صورتی که فرد متاهل هم به خانواده اش علاقمند باشد هم به معشوقه اش باید چکار کند؟
با توجه به تاپیک های موجود در این زمینه بنده متوجه تضاد بین راه حلی که به زن و مرد متاهل میدهند شدم طوری که حس میکنم عاشق شدن مرد متاهل نه تنها هیچ پیامدی به دنبال ندارد بلکه حتی برای به گناه نیفتادن وی پیشنهاد ازدواج مجدد و صیغه را می دهند و حتی در برخی تاپیک ها چنین افرادی را تشویق به این کاز نیز میکنند در حالی که عاشق شدن یک زن متاهل رو به پای هوا و هوس می گذارند و به شدت با آن برخورد میکنند آیا این تضاد باعث نمیشه زنان متاهل سردرگم شوند.
حال چه فرقی بین این دو وجود دارد؟
از نظر اخلاقی راهکار برای او چیست ؟؟

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر جنابالی

در ابتدا لازم است به چند نکته اشاره شود؛

1- احکام شرعی یا همان فروع دین بر خلاف اصول، اموری تعبدی هستند، لذا فلسفه احکام و از جمله جواز ( برخی ممکن است جواز را با وجوب اشتباه بگیرند!!) تعدد زوجات تنها می تواند بیانگر حکمت احکام باشد و نه علت احکام.

2- ممکن است فعلی به حکم اولیه مباح باشد، اما به حکم ثانوی ( مانند ظلم و آزار به دیگران و از جمله خانواده ) حرام و یا واجب ( مانند خوف از گناه) شود.

3- در تزاحم بین حرمت یا وجوب، طرفی مقدم می شود که از ملاک قویتری برخوردار باشد.

4- غیرت ورزی جنس مذکر نسبت به مونث موضوعی است که نه تنها در میان انسانها بلکه در دنیای حیوانات نیز مشهود است. لذا نمی توان منکر تفاوتهای جنسیتی و روان شناختی در این خصوص شد و به تعبیری مقایسه زن با مرد در این موضوع به معنی نادیده گرفتن تفاوتهای جنسیتی است.

5- زن این اجازه را دارد تا با شرط ضمن عقد، مانع ازدواج مجدد همسر خود گردد

6- عاشق شدن یک مرد متاهل نیز بدون پیامد و هزینه نیست و گاه ممکن است به قیمت پاشیده شدن زندگی مشترک رقم بخورد. پس در این خصوص تفاوتی میان زن و مرد نیست.

با لحاظ این مقدمات چه زن و چه مرد متاهل در صورتی که عاشق فرد دیگری باشند لازم است شرایط خود را مد نظر بگیرند، در قدم اول با کمک گرفتن از یک روانشناس سعی در مدیریت هیجانی و فراموشی موضوع داشته باشند و در صورتی که به هر دلیل این امر کارگر نباشد، مرد یا باید همسر خویش را برای ازدواج مجدد راضی کند و یا اینکه منتظر پیامدهای بعدی آن باشد. یک زن نیز با پذیرفتن هزینه ها می تواند برای رسیدن به معشوق خویش درخواست طلاق دهد.
بنابراین چه زن و چه مرد در ابتلاء به پیامدها مشترک هستند تنها تفاوت در این است که از لحاظ شرعی اگر مردی موفق به کسب رضایت همسر گردد، این رضایت مشروع است اما اگر زنی در این راه رضایت شوهر خود را جلب کند چنین رضایتی مشروع نیست.

در پناه خدای متعال موفق باشید

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

اميدوار;515971 نوشت:
5- زن این اجازه را دارد تا با شرط ضمن عقد، مانع ازدواج مجدد همسر خود گردد

سلام
ظاهرا طبق نظر مشهور فقها زن چنین اجازه ای را ندارد.
فتاوای مراجع محترم آیات عظام امام خمینی،آیت الله بهجت،آیت الله خامنه‏ اى،آیت الله فاضل،آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله نورى همدانی در مورد این که آیا زن اول می تواند شرط کند که : برای ازدواج مجدد اجازه زن لازم است، یا شرط کند که در صورت ازدواج مجدد، زن وکیل باشد که خودش را طلاق بدهد، بدین قرار است

[HL]خیر، این شرط صحیح و نافذ نیست[/HL] ولى اگر شرط کند که: «زن وکیل شوهر باشد، چنانچه شوهر ازدواج مجدد نماید، خود را طلاق دهد»، صحیح است. ( امام، استفتاءات، ج3، احکام ازدواج، س 55 آیت‏الله مکارم، استفتاءات، ج 2، س 907 آیت ‏الله خامنه‏اى، استفتاء، س 7 آیت‏الله فاضل، جامع‏المسائل، ج 1، س 1533 آیت‏الله نورى، استفتاءات، ج 2، س 637 و توضیح‏المسائل، م 2534 دفتر آیت‏الله بهجت. با استفاده از نرم افزار پرسمان)

ملاصدرا;516001 نوشت:
سلام
طبق نظر مشهور فقها زن چنین اجازه ای ندارد.
فتاوای مراجع محترم آیات عظام امام خمینی،آیت الله بهجت،آیت الله خامنه‏ اى،آیت الله فاضل،آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله نورى همدانی در مورد این که آیا زن اول می تواند شرط کند که : برای ازدواج مجدد اجازه زن لازم است، یا شرط کند که در صورت ازدواج مجدد، زن وکیل باشد که خودش را طلاق بدهد، بدین قرار است

خیر، این شرط صحیح و نافذ نیست ولى اگر شرط کند که: «زن وکیل شوهر باشد، چنانچه شوهر ازدواج مجدد نماید، خود را طلاق دهد»، صحیح است. ( امام، استفتاءات، ج3، احکام ازدواج، س 55 آیت‏الله مکارم، استفتاءات، ج 2، س 907 آیت ‏الله خامنه‏اى، استفتاء، س 7 آیت‏الله فاضل، جامع‏المسائل، ج 1، س 1533 آیت‏الله نورى، استفتاءات، ج 2، س 637 و توضیح‏المسائل، م 2534 دفتر آیت‏الله بهجت. با استفاده از نرم افزار پرسمان)


بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت
ضمن تشکر و قدردانی بابت دقت و نکته سنجی حضرتعالی
صرف نظر از اختلاف فتاوا ( عوائدالایام نراقی ص 43، امام خمینی ره البیع ج5 ص186، سیستانی؛ منهاج الصالحین ج3ص 102) و روایات (وسائل ج15، باب 20 از ابواب المهور)، در هر دو فرض دایره این اختیار برای زن باز است هر چند که نوع شرط تفاوت داشته باشد. بنابراین در اصل بحث ایرادی نیست تفاوت تنها در نوع شرط است.

با تشکر

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

سلام علیکم،
هرچقدر هم که کسی بالا رود و پایین بیاید چاره‌ای نخواهد داشت از پذیرش این مطلب که زن و مرد اگرچه هر دو انسان هستند ولی تفاوت‌های بزرگی دارند، چه در جسم خود و چه در روان و سلایق و عواطف و ... . این دو موجود را یکطور نگاه کردن، یک وظیفه ار از ایشان انتظار داشتن، یک مجموعه حقوق را برای ایشان در نظر گرفتن خلاف عدالت است. بچه‌ای که استعدادش (امکانات و توانایی‌ها و سلیقه‌اش) در یک چیز است را عیناً مثل بچه‌ای که استعدادش در چیز دیگری است یکسان بگیرند و با آنها یکسان برخورد شود و از آنها انتظار یکسان داشته باشند ظلم به یکی یا به هر دوست. زن و مرد اگرچه در انجام برخی کارها هم‌امکانات و هم‌سلیقه هستند و خطری هم برای هیچ کدام وجود ندارد (سود و ضررهای یکسانی برایشان قابل تصور است در انجام آن کار) اما این موضوع در همه‌ی موارد نیست.
ازدواج مستقیماُ هم به اختلاف جسم زن و مرد مرتبط است و هم به اختلاف در روان آنها، در چنین مسأله‌ای انکار تفاوت بین زن و مرد حتماً به مشکل خواهد خورد. اصل زندگی زناشویی اختلاف در زن و مرد و تکیمل آنها با هم است، دو مهره‌ی یکسان در ازدواج دو مهره‌ی ناجور هستند که با هم جور نخواهند شد.
در احکام مربوط به مرد خانه هم استعداها و امکانات داده شده به او به عنوان یک انسان از صنف مرد مورد نظر خالق او قرار گرفته و هم خطراتی که سلامت جسم یا روان او را تهدید می‌کند و هم مصالح دیگر از اقتصادی گرفته تا حفظ نسب و ...، در مورد زن خانه نیز هم استعداد و امکاناات و داده شده به او به عنوان یک انسان از صنف زن مورد نظر خالقش قرار گرفته و هم خطراتی که سلامت جسم یا روان او را تهدید می‌کند و هم مصالح دیگر از اقتصادی تا حفظ نسب و ... . این احکام اگر یکسان می‌بود خداوند عادل می‌شد که شما این سؤال را طرح کنید که چرا احکام آنها یکی نیست؟
اینکه عاشق شدن دست انسان نیست جمله‌ی غلطی هست که فرض تمام صحبت‌های بعدش شما هم قرار گرفته است. در مورد زنا در قرآن حرف سنگینی آمده و آن اینکه لاتقربوا الزنا، نه اینکه زنا نکنید بلکه به زنا نزدیک هم نشوید. در مستی انسان هر کاری که کند به پایش نوشته نمی‌شود چون عقلش پوشیده شده و در دسترسش نیست اما برای مست شدن گناهی نوشته شده که در حد انجام تمام گناهانی است که یک نفر مست ممکن است انجام دهد، اگرچه هزار بار هم مست کند و یک اشتباه هم در مستی از او سر نزند. خطر که بزرگ است نه تنها ترک خودش واجب است که ترک شرایط بروزش هم واجب است. کسی که از حدود اسلام تبعیت می‌کند معنی ندارد همینطور الکی عاشق شود؟
اما اگر عاشقی پیش آمد برای زن پیش از هر چیز دیگر بلاست و برای مرد می‌تواند بلا باشد یا نباشد، برای زن یا باید بسوزد و بسازد و یا باید این ناهنجاری در زنان را با رفتن پیش مشاور و ... ترک کند و یا اگر خیلی تحت فشار است مثلاً به پزشک قانونی یا جایی مراجعه کند و بگوید تحمل روانی این درد برایم ممکن نیست و آنها اگر تأیید کردند مراجع را در جریان بگذارند که به ایشان اجازه‌ی گرفتن طلاق بدهند. به هر حال یک خانم با دو مرد نمی‌تواند رابطه داشته باشد. این مطابق با فطرتی است که خداوند در وجود او گذاشته، ما و شما نمی‌دانیم و خدا می‌داند:

هَا أَنتُمْ هَـٰؤُلَاءِ حَاجَجْتُمْ فِيمَا لَكُم بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيمَا لَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ ۚ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ [آل‌عمران، ۶۶]

اما یک آقا با توجه به تفاوت‌های دنیایی که به خانم‌ها دارد این اجازه بهش داده شده است که با سنجیدن شرایط و حکم عقلش، با تأکید دوباره بر سنجیدن شرایط و حکم عقلش، چه ازدواج مجدد و چه متعه را انتخاب کند. سنجیدن شرایط اما یعنی چه؟ یعنی اینکه در این ازدواج به صورت فطری برای او و خانم او و خانواده‌ی او و جایگاه او در اجتماع نباید مشکلی پیش بیاید که نشود حلش کرد، اما گاهی شرایط که عوض می‌شود و مثلاً فرهنگ غربی در ذهن مردم جامعه رسوخ می‌کند که دل یکی و عشق هم یکی، همین آقا که خودش با کمال تعجب هنوز افکارش اسلامی باقی مانده است اگر بخواهد به حلال خدا برسد سرافکنده‌ی عام و خاص خواهد شد، کسانی که دوست‌دختر گرفتن را متمدنانه و ارزش می‌دانند به او خواهند گفت شهوت‌باز و فاسد یا لاابالی! خانواده‌اش طردش خواهند کرد، دوستانش دیگر تحویلش نخواهند گرفت، شاید در محل کارش به مشکل بخورد و البته خانم اول هم یا قصد جان خودش یا شوهرش یا زن دوم شوهرش را بکند و یا افسرده شود و یا طلاق بخواهد و بچه‌ها هم به پدرشان به چشم آدم بی‌قید‌وبند نگاه کنند و ... بله درست حدس زدید ما در دوره‌ی جاهلیت دوم زندگی می‌کنیم که در احادیث آمده از جاهلیت اول سخت‌تر و شدیدتر است، آنجا ملاک عقایدشان پدرانشان بود و بر بی‌سوادی خودشان اذعان داشتند و اینجا پدر و مادر خود که هیچ خود خدا را هم با سوادشان دارند رد می‌کنند و ادعای سواد داشتن و تحصیل‌کرده و متمدن بودنشان گوش فلک را کر کرده است. در چنین شرایطی بعید نیست به عنوان تقیه هم که باشد برای حفظ جان و مال و آبروی این مرد مؤمن (که جرمش چیزی نیست مگر اعتقاد به درستی احکام خداوند و اینکه حکم تنها از آن خداست) ازدواج و یا علنی کردن ازدواج دوم یا متعه حرام شرعی باشد همانطور که برای خانمها حرام شرعی است. آقا یا می‌تواند خودش را کنترل کند که دیگر عاشق نشود یا خیر، در صورت عاشق شدن یا میتواند خودش را کنترل کند یا خیر، در صورت نتوانستن یا باید خانواده و اطرافیانش را آماده کند که حلال خداوند را بدتر از حرام ندانند یا باید خانمش را طلاق دهد (مثل طلاقی که در بالا خانم درخواست داده بود) و یا مخفیانه ازدواج مجدد یا متعه کند و پی همه چیز را هم به تنش بمالد که ممکن است اگر قضیه لو رود زندگی خودش و جمع زیادی از اطرافیانش کن فیکون شود، قضیه‌ی حق‌السکوت گرفتن زن متعه الی ما شاء الله مشکل دیگر شاید پیش بیاید و همه‌اش ناشی از این است که در جامعه‌ی ما احکام زمینی بر احکام آسمانی ترجیح داده می‌شود و همه هم متوجه شده‌اند که باید در مقابل خداوند از حق و حقوق خود دفاع کنند، پس به موازات احکام خداوند احکام حقوق بشر جدیدی تدوین شده و همه متفق شده‌اند که در قوانین آن حقوقشان بهتر رعایت می‌شود، هم خانم‌ها به چیزی که به دست آورده‌اند راضی هستند و هم آقایان از حقوقی که گذشته‌اند راضی هستند چون اینطور معشوقه‌اشان هم بیشتر تحویلشان می‌گیرد، می‌مانند یک عده مرد که از نظر جامعه متحجر هستند و در دل خودشان مانده‌اند که چه کنند با این یک آیه‌ی قرآن که
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّ‌مُ مَا أَحَلَّ اللَّـهُ لَكَ ۖ تَبْتَغِي مَرْ‌ضَاتَ أَزْوَاجِكَ ۚ وَاللَّـهُ غَفُورٌ‌ رَّ‌حِيمٌ [التحریم، ۱]
بسم الله الرحمن الرحيم ای پیامبر! چرا آنچه را که خدا بر تو حلال کرده برای به دست آوردن خشنودی همسرانت بر خود حرام می کنی؟ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

والسلام
یا علی

به این فک کنه که اگه زنشم عاشق یکی دیگه شه چه حالی بهش دست میده؟؟؟

به نظر بنده عاشق شدن فقط مختص افراد مجرد است
اگر متاهلی عاشق شود باید فاتحه ی اون زندگی رو خوند باید یا به زندگی با همسرش ادامه دهد یا زندگی با عشق جدید
حال اینکه گفته می شود در این موارد مردان نسبت به زنان غیرتی تر هستن اشتباهه ولا در این دوره زنان هم مثل مردان نسبت به همسرانشان غیرتی میشن و اصلا چیز بدی نیست که برخی ها می گن غیرت بر زن کفر است اگه این غیرت نباشه که باید بزاره شوهرش روزی صد بار عاشق شود اگر هم می بینید زنان در صورت خیانت شوهرانشان باز هم به زندگی به اونا ادامه میدن فقط و فقط به خاطر اینه که زنان در جامعه موقعیتی مثل مردان ندارند پشتوانه ای ندارند که جدا شوند به خاطر همین است اگر مردی خیانت کند ممکن است همسرش جدا نشود ولی اگر زنی خیانت کند همسرش جدا میشود
یعنی در کل فرقی بین خیانت زن و مرد نیست هر دو انسانند اگر دل مرد از خیانت شکسته میشه زن هم انسانه
چطور بعضی ها خیلی راحت حکم صادر میکنند که خیانت مرد رو به خاطر تفاوت در خلقت نمیشه خیانت دانست :Ghamgin:

اميدوار;515971 نوشت:
با لحاظ این مقدمات چه زن و چه مرد متاهل در صورتی که عاشق فرد دیگری باشند لازم است شرایط خود را مد نظر بگیرند، در قدم اول با کمک گرفتن از یک روانشناس سعی در مدیریت هیجانی و فراموشی موضوع داشته باشند و در صورتی که به هر دلیل این امر کارگر نباشد، مرد یا باید همسر خویش را برای ازدواج مجدد راضی کند و یا اینکه منتظر پیامدهای بعدی آن باشد. یک زن نیز با پذیرفتن هزینه ها می تواند برای رسیدن به معشوق خویش درخواست طلاق دهد.

با سلام
عاشق شدن مرد و زن در دین ما خیلی فرق میکنه در دین ما به زن اجازه چنین عشقی بخاطر همسر داده نشده و اگر خانمی دچار چنین عشقی شود
چنانچه طلاق هم بگیرد و به وصال معشوقش برسد با دیده نفرت به او نگاه میکنن حکم فاسد و زناکار پیدا میکنه
ولی مرد نه، متاسفانه تا اونجایی که از دین برمیاد عاشق شدن مرد بعد از ازدواج نه تنها اشکالی ندارد مستحب بوده و ثواب هم دارد!!!!!!
این عشق از سوی مرد نه تنها باید سرزنش نشود بلکه اگر همسرش آن را نپذیرد با حکم خدا مخالفت کرده و کافر شده است میگید طلاق بگیره باز اون دنیا این خانم باید جوابگو هم باشه چرا غیرت ورزیده!!!!!!!!
حرفهای شما درسته، شما مشاورید و همه تلاش خودتون رو میکنید مانع فروپاشی زندگی کس دیگه ایی شوید ولی آیا راهکاری که شما میدید مورد قبول یک فرد مذهبی است؟
یه مرد مذهبی که چنین حقی برای خودش قائله، دلیل نمی بینه خودش رو متعهد به همسر کنه چنانچه که دیدید برخی دوستان بلافاصله به شرط عدم تعدد زوجات زن حین عقد هم ایراد گرفتند
سئوال من اینه؟ اگر این عشقه برای هر دو عشقه اگر هوسه باید به دیده هوس برای هر دو در نظر گرفته شه نه یکی مجاز باشه دیگری نه

شبـنم;516069 نوشت:
با سلام
عاشق شدن مرد و زن در دین ما خیلی فرق میکنه در دین ما به زن اجازه چنین عشقی بخاطر همسر داده نشده و اگر خانمی دچار چنین عشقی شود
چنانچه طلاق هم بگیرد و به وصال معشوقش برسد با دیده نفرت به او نگاه میکنن حکم فاسد و زناکار پیدا میکنه
ولی مرد نه، متاسفانه تا اونجایی که از دین برمیاد عاشق شدن مرد بعد از ازدواج نه تنها اشکالی ندارد مستحب بوده و ثواب هم دارد!!!!!!
این عشق از سوی مرد نه تنها باید سرزنش نشود بلکه اگر همسرش آن را نپذیرد با حکم خدا مخالفت کرده و کافر شده است میگید طلاق بگیره باز اون دنیا این خانم باید جوابگو هم باشه چرا غیرت ورزیده!!!!!!!!

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر جنابعالی
1- ضمن پوزش، به نظر می رسد حضرتعالی با یک پیش داوری مسئله را تحلیل میکنید و گرنه در دین مبین هیچگونه توصیه ای به عاشق شدن مرد نشده چه رسد به اینکه این امر مستحب دانسته شده باشد. به هر حال اگر حضرتعالی دلیلی در این خصوص دارید اقامه بفرمایید.
2- عدم رضایت زن در ازدواج مجدد همسرش مخالفت با حکم خدا نیست و مذمومیت عرفی ارتباطی با شرع ندارد.

با تشکر

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

اگرمتاهلي عاشق شد
بايد ديد چرا تو خونه ارضاء نشده....
همين

اینکه محدودیت برای زنها در این خصوص هست طبیعیه ؛ چون زنها آسیب پذیرتر هستند .اما همیشه ایثارگر تر هم بودند . زنها اگر هم

در زندگی به همسرشون عشق هم نورزند برای فرار از خیلی ازآسیب های اجتماعی مجبورند بسازند وبسوزن . درواقع زندگی به اسم

طلاق خاموش رو ادامه دهند . اینطور زنها وقتی عاشق هم شوند سعی میکنند عشق رو در خودشون خفه کنند چون گذشته از محدودیتهای

دینی , مسائل اخلاقی و اجتماعی نیز برای آنها سدی محکم هست . به نظر من زنها بهتره خودشونو سبک نکنند و سعی کنند باسرگرم کردن

خودشون فکرشونو از این مسائل دور نگهدارند . که شیطان درکمین است و هرلحظه ممکنه به ذهن آنها یورش بیاورد .

مرد های متاهلی را دیدم که ازدواج دوباره کردند . ازدواج دوباره مرد با شرط پذیرفتن زن اول چیزی از مرد کم نمیکنه . ازدواج دوباره اگر با رضایت همسرش باشه مجبور به خیانت و گناه نمیشه. خیلی از مردها هستند که از همسرشون راضی نیستند . اینکه چشم چرانی کنه یا گناه کنه بهتره؟؟؟ حداقل با زن دوم دیگه مرد تنوع طلب نمیشه و رویه دوست دختر را در پیش نمی گیره . یکم منطقی باشید .
تعداد زوجات برای زن هم ازاد بود فکر کنید چه فاجعه ای می شد. اختلاط نسل بشر ... برای اینکه بفهمن پدرو مادر ی بچه کدوم اند جه دردسری بود !!!!!!!!! حتی از نظر روحی زن ی موجود حسود هست و به نظر من بین غیرت و حسادت فرق هست زن بیشتر به شوهرش حسود هست یعنی ان فقط برای خودش میخوادو...

زن ی موجود عاطفی , و سراسر احساس هست اینکه خیانت مرد و زن هیچ تفاوتی نیست درسته . اما چی را خیانت بدونیم هم متفاوته. من زنی را دیدم که بار اولی که شوهرش با ی خانم تو خونشون دیده بود تونست شوهرش را از صمیم قلب ببخشه چون دوستش داشت و فهمیده بود براش کم گذاشته . اما ی زن خیلی خیانتش سخته !! زن گل هست وقتی بگن فلانی پاش لغزیده میدونید چی میشه؟؟ چقد مزاحم و پیشنهاد واسه ... پیدا میکنه؟؟؟ ی مرد وقتی هم خیانت کنه کسی جرات اذیت کردنش را نداره اما ی زن اینجور نیست . ابروریزی ی زن خیلی بیشتر از ی مرد هست.

چرا انقدر شلوغش می کنید! چرا حکم از خودتون صادر میکنید و تفیسر می کنید...

کی گفته اسلام برای مرد متاهلی که عاشق شده!(شما بخونید شهوت برش غلبه کرده!!) مجوز ازدواج مجدد داده؟!؟!!؟!؟ اول برید شان ازدواج موقت رو بخونید موارد اجازه ش رو بخونید بعد حکم بکنید... ازدواج مجدد برای موارد خاصی مثل مرد مجردی که امکان ازدواج نداره یا مردی که برای مدت طولانی از همسرش دوره تجویز میشه نه که هرکی یهو دلش به یکی رفت بره ازدواج موقت بکنه!!! شاید اصلا اون طرف هم متاهل بود اونوقت چی؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟

در حدیث داریم اگر مرد متاهلی چشمش به خانمی افتاد که نفسش رو تحریک کرد باید استغفار بکنه و به فوریت با همسر خودش ارتباط برقرار بکنه و دفع شهوت بکنه!
من واقعا متعجب شدم از برخی دفاعیات دوستان و اساتید ... چرا سعی میکنیم توجیه وتفسیرهای غیرمنطقی و غیرعقلانی ارائه بدیم و اوضاع رو بدتر از چیزی که هست بکنیم!!!!
اگر چیزی رو نمی دونمی از اهلش بپرسیم جای اینکه از خودمون تفسیر وتوجیه بکنیم...

یاعلی

با سلام
saj همه چیز رو تموم کرد دقیقا تنها دلیل این موضوع کمبود روانی و عاطفی هست
مرد غیر ممکنه خانوادشو دوست داشته باشه بعد عاشق بشه
در این مورد مولی الموحدین امیرالمومنین عین الله اسدالله حبل الله المتین ابا الحسن حضرت علی ابن ابی طالب (علیه لاسلام) با مثالی می فرمایند :
روزی چند زن در حضور جانشین بر حق پیامبر امام اول حضرت علی ابن طالب حیدر کرار چنین سوال رو پرسیدند ایشان فرمودند تشتی بیاورید و از هر زن خواست
کاسه ای آب در داخل تشت آب بریزید سپس از هر زن خواست تا دستان خود را در آب ریخته ی خود بریزند ( که امری محال است ) بدین صورت انها
متوجه شدند که چنین امری ممکن نیست و هرزن فقط برای یک مرد است.
هر چند من معتقدم که هر مرد هم برای سک زن است مگر کمبودی در میان باشد.

متحیر";516335 نوشت:
چرا انقدر شلوغش می کنید! چرا حکم از خودتون صادر میکنید و تفیسر می کنید...

کی گفته اسلام برای مرد متاهلی که عاشق شده!(شما بخونید شهوت برش غلبه کرده!!) مجوز ازدواج مجدد داده؟!؟!!؟!؟ اول برید شان ازدواج موقت رو بخونید موارد اجازه ش رو بخونید بعد حکم بکنید... ازدواج مجدد برای موارد خاصی مثل مرد مجردی که امکان ازدواج نداره یا مردی که برای مدت طولانی از همسرش دوره تجویز میشه نه که هرکی یهو دلش به یکی رفت بره ازدواج موقت بکنه!!! شاید اصلا اون طرف هم متاهل بود اونوقت چی؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟

سلام علیکم،
مجوز داده ولی تجویز نکرده تا جایی که حقیر دیده‌ام، ازدواج با زن متأهل البته دیگر نه جزء اجازه‌ی داده شده نیست ... این هم که چرا در حالت عمومی مجازه ولی همیشه توصیه نمی‌شود می‌تواند بخاطر مفسده‌های احتمالی‌اش باشد. مثلاً از آیت‌الله بهجت پرسیدند آیا در متعه مفسده نیست؟ پاسخ دادند احتمال مفسده هست. اینکه اجازه‌ی پدر برای دختر باکره لازم هست هم مقداری یا شاید کامل برای تقلیل احتمال همین مفسده باشد که عموماً دختر را دچار گرفتاری‌های بعدی می‌کند ... دختری که باکره نباشد اما دردسرهای بعدی کمتری دارد و نیازی به اجازه‌ی ولی ندارد ...

متحیر";516335 نوشت:
در حدیث داریم اگر مرد متاهلی چشمش به خانمی افتاد که نفسش رو تحریک کرد باید استغفار بکنه و به فوریت با همسر خودش ارتباط برقرار بکنه و دفع شهوت بکنه!
من واقعا متعجب شدم از برخی دفاعیات دوستان و اساتید ... چرا سعی میکنیم توجیه وتفسیرهای غیرمنطقی و غیرعقلانی ارائه بدیم و اوضاع رو بدتر از چیزی که هست بکنیم!!!!
اگر چیزی رو نمی دونمی از اهلش بپرسیم جای اینکه از خودمون تفسیر وتوجیه بکنیم...
یاعلی

بله حدیث خیلی قشنگی است ممنون که یادآوری کردید به کار این بحث هم خیلی می‌خورد ...
یا علی

از نظر اسلام شوهر می تواند ازدواج موقت نماید و یا چند همسر اختیار کند. [1] و اسلام برای استفاده شوهر از این حق، اجازه دادن همسر را لحاظ نکرده است؛ [2] لذا این عمل شوهر خیانت محسوب نشده و همچنین زن پس از مسجل شدن آن حق طلاق ندارد؛ زیرا از نظر اسلام حق طلاق به دست مرد است، البته زن می تواند به هر دلیلی تقاضای طلاق دهد اما تقاضای طلاق غیر از داشتن حق طلاق است .

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت هه دوستان عزیز
من فکر می کنم کمی موضوع بحث به انحراف کشیده شد .اینطور که من فهمیدم بحث اصلی ، ارائه ی راهکار برای خانم متاهلی که عاشق شده، بود اما در ادامه می بینیم که جنجال بر سر ازدواج دوم یا موقت آقایون است.
اگه بخوایم به مساله اصلی بپردازیم باید اینو در نظر گرفت که همونطور که یکی از دوستان اشاره کرده بود، باید غیر از اینکه مرتکب حرام نشد ، باید از بوجود آمدن شرایط اون هم جلوگیری کرد.
من با خوندن تاپیک اصلی احساس کردم که ایشون به دنبال راه حلی برای مساله هست و به نوعی این مساله با باورهای خودش هم جور درنمیاد.
چیزی که به ذهن من می رسه اینه:
1- اینکه عاشق شدن دست خود آدم نیست تا حدودی درسته و نمیشه خیلی قاطع گفت خب نباید عاشق بشی!
2- نکته مهم اینه که چه رفتارهایی باعث بروز این مشکل میشه ؟
به نظر من اختلاط زن و مرد در جامعه (در غیر موارد ضروری) و در محیط های خانوادگی و دوستان و اقوام خییییییییییییلی خیییییییییییییلی تاثیر
بدی داره . مثل این می مونه که در یه خونه نیمه باز باشه و بگن داخل اونو نگاه نکنید . خب این خیلی سخت تر از اونیه که در خونه کاملا بسته باشه و داخلش دیده نشه.
وقتی در جمع دوستان و حتی اقوام، زنان و مردان نامحرم کنار هم می شینن ( ولو با رعایت حجاب اسلامی و ... ) بالاخره زمینه ی ارتباط پیش
میاد و خواسته و ناخواسته افراد به هم علاقمند می شن ، چون خوبیها و زیباییهای (ظاهری و اخلاقی) دیگران برای انسان برجسته تر می شه و حس می کنه این چقدر از همسر من بهتره. شوخی و حرف های طنز آمیز هم که خود باعث جذب انسان به سوی دیگران هست.
پس چه بهتر که اصولا پیشگیری کنیم تا اینکه مجبور بشیم به درمان واقعه بپردازیم. یعنی با جدا بودن مجالس خانمها و آقایون بسیاری از زمینه های ابتلا به گناه از بین میره . ( این کار هم شدنیه و فکر نکنید که اصلا امکان پذیر نیست و خیلی از خانواده هایی که اهمیت این مساله رو درک می کنن حتی با نزدیکترین افراد فامیل مثل برادر شوهر و ... هم سر یک سفره نمی شینن)

3- اما وقتی یا با ندانم کاری یا به هر علت دیگه ای این مساله خدای نکرده پیش اومد چه باید کرد؟
به نظر می رسه انسان باید به درون و وجود خودش مراجعه کنه و ببینه واقعا چه چیزی باعث این احساس شده ؟ آیا یک کمبود و یک کم فروشی! از همسر خودش اینو بوجود آورده ؟ و یا اینکه فقط یک هوس نفسانی زمینه رو مهیا کرده؟
در چنین مواقعی میشه با مشاوره و صحبت کردن با همسر و خلاصه یه تغییر و تحول در زندگی این مساله رو بهبود بخشید.
بعد از اون از خودش بپرسه آیا حقیقتا میخواد که این حس از بین بره یا نه دوست داره ادامه اش بده؟
من فکر می کنم اگه انسان خودش واقعا به بدی این حس پی ببره و بدونه که باید هر طور شده از بینش ببره یه " یا الله " دستش رو می گیره!
اگه به جملات زیبای دعای کمیل کمی دقت و تامل کنیم و حقیقتا با تمام وجود از خدا بخوایم که شر این نفس رو از ما دور کنه و محبت اون نامحرم رو از دل ما پاک کنه ، یقینا به دستگیره ی محکمی چنگ زدیم :

اللهم مولای کم من قبیح سترته و کم من فادح من البلاء اقلته
و کم من عثار وقیته و ...
خداوندا ای مولای من چه بسا کارهای زشتم را پرده پوشیدی و چه بسا بلای سنگینی را از من بگردانیدی
و چه بسا از لغزش ها نگاه داشتی!

یقینا خداوند بنده ای رو که بخاطر نیفتادن در گناه بهش پناه برده ، از خودش دور نمیکنه و دستش رو میگیره .

خداوندا دل های همه ما رو از محبت خودت سیراب کن و دلی رو که حرم توست جای غیر نکن ! آمین یا رب العالمین.

[="Indigo"]اگر متاهلی عاشق شد ( به قول دوستمون متحیر : شما بخونید شهوت بهش غلبه کرد ) بهتره خودش سرشو بزاره بمیره . . .والا

شبـنم;511573 نوشت:
عشق دست خود انسان نیست و از اختیار انسان خارج است

الله اکبر .... مگه شب ادراریه ؟؟ مسخره است ... ادمی به عقل و اختیارشه ...

شبـنم;511573 نوشت:
نیز در صورتی که فرد متاهل هم به خانواده اش علاقمند باشد هم به معشوقه اش باید چکار کند؟

باید یه جا بشینه و ببینه با خودش چند چنده ... یه نوشابه هم بخوره یه وخ رو دل نکنه ...

...

بدم میاد هر حسی که طرف خودش نمیدونه چیه ؟ تاثیر هورمون هاست یا عذایی که خورده ! اسمشو میزاره عشق ...

این عشق و یکی درست حسابی معنی کنه برا من واقعا ممنون میشم ...

اگه منظور از عشق ... عشقای افسانه ای تو کتاباست که چشمای ادم کور میشه ... نشونه ی بی عقلیه طرفه ...

اگه عشقای امروزیه که طرف یه بار با عشقش بره یه جای خلوت ... عشقه فرو کش میکنه ...

**

من کاری به راهکار های متفاوتی که به مردا و زنا داده میشه ندارم ...

ولی اگه کسی به قول شما عاشقم شد .... یه ماه با عشقش بره زیر یه سقف عشقش میخوابه و حرص و طمعش کم میشه ....

...[/]

راجعون;516351 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت هه دوستان عزیز
من فکر می کنم کمی موضوع بحث به انحراف کشیده شد .اینطور که من فهمیدم بحث اصلی ، ارائه ی راهکار برای خانم متاهلی که عاشق شده، بود اما در ادامه می بینیم که جنجال بر سر ازدواج دوم یا موقت آقایون است.
اگه بخوایم به مساله اصلی بپردازیم باید اینو در نظر گرفت که همونطور که یکی از دوستان اشاره کرده بود، باید غیر از اینکه مرتکب حرام نشد ، باید از بوجود آمدن شرایط اون هم جلوگیری کرد.
من با خوندن تاپیک اصلی احساس کردم که ایشون به دنبال راه حلی برای مساله هست و به نوعی این مساله با باورهای خودش هم جور درنمیاد.
چیزی که به ذهن من می رسه اینه:
1- اینکه عاشق شدن دست خود آدم نیست تا حدودی درسته و نمیشه خیلی قاطع گفت خب نباید عاشق بشی!
2- نکته مهم اینه که چه رفتارهایی باعث بروز این مشکل میشه ؟
به نظر من اختلاط زن و مرد در جامعه (در غیر موارد ضروری) و در محیط های خانوادگی و دوستان و اقوام خییییییییییییلی خیییییییییییییلی تاثیر
بدی داره . مثل این می مونه که در یه خونه نیمه باز باشه و بگن داخل اونو نگاه نکنید . خب این خیلی سخت تر از اونیه که در خونه کاملا بسته باشه و داخلش دیده نشه.
وقتی در جمع دوستان و حتی اقوام، زنان و مردان نامحرم کنار هم می شینن ( ولو با رعایت حجاب اسلامی و ... ) بالاخره زمینه ی ارتباط پیش
میاد و خواسته و ناخواسته افراد به هم علاقمند می شن ، چون خوبیها و زیباییهای (ظاهری و اخلاقی) دیگران برای انسان برجسته تر می شه و حس می کنه این چقدر از همسر من بهتره. شوخی و حرف های طنز آمیز هم که خود باعث جذب انسان به سوی دیگران هست.
پس چه بهتر که اصولا پیشگیری کنیم تا اینکه مجبور بشیم به درمان واقعه بپردازیم. یعنی با جدا بودن مجالس خانمها و آقایون بسیاری از زمینه های ابتلا به گناه از بین میره . ( این کار هم شدنیه و فکر نکنید که اصلا امکان پذیر نیست و خیلی از خانواده هایی که اهمیت این مساله رو درک می کنن حتی با نزدیکترین افراد فامیل مثل برادر شوهر و ... هم سر یک سفره نمی شینن)

3- اما وقتی یا با ندانم کاری یا به هر علت دیگه ای این مساله خدای نکرده پیش اومد چه باید کرد؟
به نظر می رسه انسان باید به درون و وجود خودش مراجعه کنه و ببینه واقعا چه چیزی باعث این احساس شده ؟ آیا یک کمبود و یک کم فروشی! از همسر خودش اینو بوجود آورده ؟ و یا اینکه فقط یک هوس نفسانی زمینه رو مهیا کرده؟
در چنین مواقعی میشه با مشاوره و صحبت کردن با همسر و خلاصه یه تغییر و تحول در زندگی این مساله رو بهبود بخشید.
بعد از اون از خودش بپرسه آیا حقیقتا میخواد که این حس از بین بره یا نه دوست داره ادامه اش بده؟
من فکر می کنم اگه انسان خودش واقعا به بدی این حس پی ببره و بدونه که باید هر طور شده از بینش ببره یه " یا الله " دستش رو می گیره!
اگه به جملات زیبای دعای کمیل کمی دقت و تامل کنیم و حقیقتا با تمام وجود از خدا بخوایم که شر این نفس رو از ما دور کنه و محبت اون نامحرم رو از دل ما پاک کنه ، یقینا به دستگیره ی محکمی چنگ زدیم :

اللهم مولای کم من قبیح سترته و کم من فادح من البلاء اقلته
و کم من عثار وقیته و ...
خداوندا ای مولای من چه بسا کارهای زشتم را پرده پوشیدی و چه بسا بلای سنگینی را از من بگردانیدی
و چه بسا از لغزش ها نگاه داشتی!

یقینا خداوند بنده ای رو که بخاطر نیفتادن در گناه بهش پناه برده ، از خودش دور نمیکنه و دستش رو میگیره .

خداوندا دل های همه ما رو از محبت خودت سیراب کن و دلی رو که حرم توست جای غیر نکن ! آمین یا رب العالمین.

من با نظر شما به صورت کلی موافقم و بسیار زیبا تبیین کردید فقط یک مساله هست که شما فرمودید:"اینکه عاشق شدن دست خود آدم نیست تا حدودی درسته و نمیشه خیلی قاطع گفت خب نباید عاشق بشی!" اول باید عاشق شدن رو معنی کرد که اگه بخوایم طوری که خودتون شرح دادید این طوری در نظر بگیریم که طرف وقتی به خاطر اختلاط بیش از اندازه زن و مرد نامحرم در جامعه یا در جمع دوستان میبینه که محبت نامحرم در دلش جا باز می کنه از همون ابتدا باید به خودش تلنگر بزنه و شیطان رو از دلش بیرون بندازه نه اینکه اجازه بده عاشق بشه و بعد تازه فکر درمان باشه و اون محبت اولیه که کاملا از طرف شیطانه اسمش رو نمی شه عاشقی گذاشت .پس به نظر من خییییییلی قاطع می شه گفت : نباید عاشق بشی

سلام بر دوستان گرامی:Gol:
یک جنگل وقتی آتش بگیره خیلیها باید شبانه روز سخت زحمت بکشن تا آتش را مهار کنن ولی اولین چوب کبریتی که این آتش را راه انداخت با فوت یه بچه هم خاموش می شد!
آدم متاهل که یه دفعه عاشق نمیشه ، به قول دوستان از یک سری مکروهات و شاید هم افعال حرام ناپرهیزی کرده و نتیجه اون چیزی شده که نباید میشد!
"تکرار هر عمل غیر طبیعی (فکر به نامحرم،شوخی،در خلوت سخن گفتن و...) یک نتیجه طبیعی (عاشق شدن) داره واگر این عاشقی ادامه داشته باشه فاجعه رخ می ده (دعوا و طلاق و قتل و...بچه های طلاق و....)"
موفق باشید:Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم

javad_joon;516339 نوشت:
با سلام
saj همه چیز رو تموم کرد دقیقا تنها دلیل این موضوع کمبود روانی و عاطفی هست

سلام و عرض ادب

این مطلب هست ولی موارد دیگری هم هست از جمله حالات روانی شخص ، تقیدات شخصی به دین و عرف ...

بطور مثال خانم یا آقایی به تماشای فیلم هایی مینشینند که نباید بنشینند ، و در اجتماع و تحریکات اجتماع ، و عدم خویشتن داری دینی و عرفی ، منجر به آنچه نباید می شود.

راستش نشد همه صفحات رو بخونم ..

به نظر حقیر اگه واقعاً متاهلی فکر کنه عاشق شده، چه زن و چه مرد .. همه چیز اول به خودش برمیگرده .. ! که بخواد تصمیم بگیره چطور پیش بره و چه تصمیمی بگیره !!
اگه خودش نخواد نمیشه راهکار بهش داد .. پی این حسش پیش خواهد رفت !!! و ...

اما فکر میکنم نمیشه اسم هر کششی رو عشق گذاشت !
و اگر فرد اهل مشورت و تعقل باشه، باید ریشه یابی کنه این کشش به چه علت صورت گرفته .. !
دلایل زیادی برای ایجاد این حس وجود داره ..! از داشتن ایده آل های ظاهری که همسرش فاقد اون هست بگیر تا اخلاق و منش و شیوه زندگی اون فرد ..
یا یه عشق قدیمی که دوباره خاکسترش رو شده !

بعد که دلیلش پیدا شد بهتر میشه ادامش داد ..
همیشه شناخت درد خیلی بهتر و بیشتر به درمان کامل کمک میکنه ..
در کل نمیشه یه نسخه رو واسه همه پیچید و همون وسط کار گفت رهاش کن یا باهاش ازدواج کن !
بعدشم شروع به بحث جنجال آفرین تفاوت راهکار بین زن متاهل و مرد متاهل کرد !!!!

شبـنم;511573 نوشت:
با سلام

عشق دست خود انسان نیست و از اختیار انسان خارج است



سلام علیکم
درسته که احساساتی مثل محبت و نفرت دست خود انسان نیست ، اما بدست گرفتن افسار آن دست خود انسان هست تا این احساسات به حالت لجام گسیختگی درنیایند و تا بدانجا پیش نروند که برخلاف اوامر الهی باشد.

شبـنم;511573 نوشت:

حال اگر فرد متاهلی ( زن یا مرد ) عاشق شود به نحوی که خوف به گناه افتادنش باشد راهکار برای او چیست؟

و نیز در صورتی که فرد متاهل هم به خانواده اش علاقمند باشد هم به معشوقه اش باید چکار کند؟
با توجه به تاپیک های موجود در این زمینه بنده متوجه تضاد بین راه حلی که به زن و مرد متاهل میدهند شدم طوری که حس میکنم عاشق شدن مرد متاهل نه تنها هیچ پیامدی به دنبال ندارد بلکه حتی برای به گناه نیفتادن وی پیشنهاد ازدواج مجدد و صیغه را می دهند و حتی در برخی تاپیک ها چنین افرادی را تشویق به این کاز نیز میکنند در حالی که عاشق شدن یک زن متاهل رو به پای هوا و هوس می گذارند و به شدت با آن برخورد میکنند آیا این تضاد باعث نمیشه زنان متاهل سردرگم شوند.
حال چه فرقی بین این دو وجود دارد؟
از نظر اخلاقی راهکار برای او چیست ؟؟

درمورد مردان متاهل حرفی نمیزنم چون در این سایت در اینباره بسیار صحبت شده و همه با دلایل و شرایط آن آشنا هستند و از طرفی به نظر میاد بیشتر مقصود شما از این سوال راهکاری هست برای زنان(متاهل).

راهکار چنین زنانی پایبندی به اعتقادات و رعایت تقوای الهی و اعتماد به خداوند و در نظر داشتن اینکه در قوانین شرعی مصالح فردی و اجتماعی افراد نهفته است....

اما در صورتیکه کار از کار گذشت و هیچ راه چاره ای نبود راهکار همان هست که جناب کارشناس فرمودند. درسته که اکثریت خانمها سراغ چنین کاری نمیروند ولی متاسفانه جدیدا چنین کاری بسیار رسم شده.

مشخصه الان پاسخ شما به بنده این هست که دلیل این طلاقها هوسرانی و خیانت مرد به همسرشه،

اما سوال اینجاست که چرا باید در جامعه امروزی آقایان اینقدر بدنبال تنوع طلبی باشند؟

بهتر نیست این مساله رو ریشه ای دنبال کنید؟

آیا بهتر نیست وجدانا بپذیرید که اکثرا همین خانمهایی که مخالف تعدد زوجات هستند خود بدست خود مشوق آقایان به چنین کاری هستند؟

وقتی بعضی از زنان جامعه ما نمیخواهند به هیچ نحوی بپذیرند که در اجتماع باید رعایت پوشش و ظاهر مناسب را داشته باشند چگونه است که با تعدد زوجات مخالفت میکنند؟

اینجا ما با تناقضی روبرو میشویم که جز یک سری توجیهات زنانه چیزی پاسخگوی آن نیست.....

دوستان مگه معنی خیانت این نیست که متاهلی بعد از ازدواج دوباره عاشق شود
خوب وقتی مردی بخواد همسر دیگری اختیار کنه و شرع گفته نیازی به اجازه زن اولش نیست دیگه خیانتی صورت نمیگیره
این بنده خداها دیگه خیانتی مرتکب نمیشن تازه زن اولش هم اگه مخالفت کنه اینجوری محکوم میشه
به نظر میاد خیانت مختص مردان نیست بلکه فقط در مورد زنان است
بهتر نبود اسم تاپیک این بود : اگر زن متاهلی عاشق میشد راهکار برای او چیست ؟؟؟ :Gig:

.امین.;516735 نوشت:

اما سوال اینجاست که چرا باید در جامعه امروزی آقایان اینقدر بدنبال تنوع طلبی باشند؟

بهتر نیست این مساله رو ریشه ای دنبال کنید؟

آیا بهتر نیست وجدانا بپذیرید که اکثرا همین خانمهایی که مخالف تعدد زوجات هستند خود بدست خود مشوق آقایان به چنین کاری هستند؟

وقتی بعضی از زنان جامعه ما نمیخواهند به هیچ نحوی بپذیرند که در اجتماع باید رعایت پوشش و ظاهر مناسب را داشته باشند چگونه است که با تعدد زوجات مخالفت میکنند؟

اینجا ما با تناقضی روبرو میشویم که جز یک سری توجیهات زنانه چیزی پاسخگوی آن نیست.....


سلام
چرا توجیهات زنونه؟؟:Moteajeb!::Moteajeb!:
اگر مشکل فقط از طرف خانم ها بود همه اقایون باید اینجوری باشند چون شرایط برای همه یکی هست.پس چرا خیلی ها نیستند؟؟؟؟ یا حتی اندکی نیستند؟؟؟
از این مردهای بزک کرده که بگذریم خیلی از اقایون تو خونه اخلاق بدی دارند اما بیرون خونه با همکار و .... به بهترین اخلاق می شناسند؟؟؟ جامعه ما به تظاهر و تعریف بیشتر اهمیت میده.
مشکل مرد ها هم هستن اگر به خانم هایی که بدحجاب هستند اهمیت نمی دادند وقتی با خانمشون هستند چشمشون این طرف و ان طرف نمیرفت یا تو جمع فامیل با توجه به بذله گویی ها مورد توجه قرارنمیگرفتن و.... اینقد تشویق های پنهون برای انها نبود دیگه اینقد رواج پیدا نمی کرد

(نگین);516788 نوشت:
دوستان مگه معنی خیانت این نیست که متاهلی بعد از ازدواج دوباره عاشق شود
خوب وقتی مردی بخواد همسر دیگری اختیار کنه و شرع گفته نیازی به اجازه زن اولش نیست دیگه خیانتی صورت نمیگیره
این بنده خداها دیگه خیانتی مرتکب نمیشن تازه زن اولش هم اگه مخالفت کنه اینجوری محکوم میشه
به نظر میاد خیانت مختص مردان نیست بلکه فقط در مورد زنان است
بهتر نبود اسم تاپیک این بود : اگر زن متاهلی عاشق میشد راهکار برای او چیست ؟؟؟ :Gig:

این حرفا اینجا طرفدار ندارم خواهرم......باور کنید خیلی از خانمهای این انجمنم درست و عادلانه بودن این تفاوت ارزشهای بین زنو مرد در جامعه رو کاملا قبول دارن و تاییدش میکنن.....

(نگین);516788 نوشت:
دوستان مگه معنی خیانت این نیست که متاهلی بعد از ازدواج دوباره عاشق شود

سلام علیکم،
خیر به آن معنی نیست، خیانت در مقابل تعهد مطرح می‌شود، نه خانم و نه آقا هیچ‌کدام متعهد نیستند که فقط همسرشان را دوست داشته باشند، وظایف و حقوق اسلامی بین زن و شوهر شرط واجبی بر روی محبت ندارد، دارد؟ توصیه اما دارد که بحثش جداست. در اینجا هم اگر محبت خانم به سمت کس دیگری او را از تعهدش نسبت به همسرش خارج کند می‌شود خیانت، در مورد مرد هم اگر عاشق کس دیگری شود و او را به زنی بگیرد و حقوق زنش را نادیده بگیرد باز در ارتباط با همسرش خیانت کرده است، اما اگر آن زن دوم را گرفت و حقوق زن اولش را هم رعایت کرد دیگر اسمش خیانت نیست. زنی که در کنار شوهرش برود و دوست پسر یا شوهر دوم موقت یا دائم بگیرد اما از خطوط قرمز تعهدات ازدواج اولی خارج شده است و به عهدش با خداند خیانت کرده است، اگر صریحا هم حقوق شوهرش را زیر پا نگذارد که البته بعید است و خارج شدن از خانه به قصد بودن با شوهر دوم ولو در نبود شوهر اول (که خواستار تمکین جنسی باشد) قاعدا اجازه‌ی شوهر اول را نخواهد داشت. حتی اگر شوهر اول هم آنقدر بی‌غیرت باشد که اجازه بدهد زنش دوست پسر بگیرد باز این کار خانم خیانت به خودش و خداوند است.
یا علی

سلام
خوشحالم که بعد از چند وقت دوباره در محضر دوستان عزیز هستم و مطالب جدیدی رو از شما یاد می گیرم.
و اما بریم سراغ اصل مطلب:
1-اینکه در شرایط ایده آل افراد متاهل اصلا عاشق نمیشند چون کاملا از لحاظ عاطفی و جنسی کاملا ارضا می شن خوب اینکه کاملا عقلانی هست.
2-و اما در شرایطی یکی از زوجین به لحاظ عاطفی یا جنسی ارضا نمیشه که ما به دلیلش فعلا نمی پردازیم و اما راهکارهای موجود:
1-2- کنار اومدن با شرایط موجود و به قولی سوختن و ساختن که قدیمیا زیاد تو این شرایط استفاده می کردن ولی نسل جدید بابای اون یکی رو درمیاره!!!
2-2- طلاق چیزی که تو این جامعه خیلی رایجه مثل هلو هم دادگاهها حکم میدن و خانواده ها هم باهاش کنار میان!!!
3-2- بعضی ها هم به خیانت های عاطفی و جنسی روی میارن و بعضی ها هم که خودشونو روشنفکر!!! میدونن از روابط ضربدری و ... سر در میارن!!!
4-2- بعضی آقایون هم که دیدگاه دینی و مذهبی دارن وارد مباحث تعدد زوجین با رعایت حقوق عادلانه میشن.
5-2- ولی دوستان چرا در پی درمان این درد نباشیم و فقط به خوردن مسکن بسنده کنیم؟ چرا نحوه صحیح همسرداری رو به مرد و زن یاد ندیم که دچار کمبودهای عاطفی نشن و طرف رو هم کامل ارضای جنسی کنن و خودشون هم کامل ارضا بشن؟
و اما وقتی اتفاقی میوفته چرا پیش مشاورهای کاربلد و خبره نریم تا با مشاوره و حتی درمان دارویی مشکل رو حل کنیم؟ فقط میگیم این اتفاق افتاده حالا احمقانه ترین(ساده ترین) راه چیه؟ به این سایتها هم بسنده نکنید و برید تحقیق کنید که چطور همسرداری کنید. واقعا مسائل جنسی رو به جوانها و مردم یاد بدید نه اینکه وقتی راجع بهش چه در سطح جامعه و چه تو این سایت صحبت میشه به عنوان هنجار شکن معرفیش کنیم.
من خودم یه فرد متاهل هستم و خیلی اتفاقات در زندگیم افتاده و اون موقع همچین تفکری نداشتم اما خیلی گذشت که به این نتایج رسیدم. واقعا نیازی نیست تجربه دیگران رو تجربه کنید و بابتش هزینه های سنگینی بپردازید. می تونید از تجربه دیگران با پرسش و تحقیق استفاده کنید.
ببخشید اگه طولانی شد.
اگه سوالی یا ابهامی بود در خدمتم.

(نگین);516788 نوشت:
دوستان مگه معنی خیانت این نیست که متاهلی بعد از ازدواج دوباره عاشق شود
خوب وقتی مردی بخواد همسر دیگری اختیار کنه و شرع گفته نیازی به اجازه زن اولش نیست دیگه خیانتی صورت نمیگیره
این بنده خداها دیگه خیانتی مرتکب نمیشن تازه زن اولش هم اگه مخالفت کنه اینجوری محکوم میشه
به نظر میاد خیانت مختص مردان نیست بلکه فقط در مورد زنان است
بهتر نبود اسم تاپیک این بود : اگر زن متاهلی عاشق میشد راهکار برای او چیست ؟؟؟

سلام مجدد
خدمت دوستان عارضم که :
ببینید یک زن نمیتونه در مورد احساس و شرایط یک مرد نظر بده و بالعکس.
تنها خداوند که خالق هر دو می باشد از روی حکمتی که دارد , میتواند احکام, حدود, نیازهای جسمانی و عاطفی هر دو را بیان فرمایند.
در مورد عشق افراد متاهل هم به نظرم یه موضوع ناجوریه , چه برای زن و چه برای مرد.
یه مثال می زنم.
عشق و کلا ازدواج طبق غریزه , فطرت, عرف ,شرع و فرهنگ هر کشوری یه دوره خاص خودش رو داره ولی تقریبا همه جا بین 18 تا 30 هستش, و کمتر یا بیشتر از این در قسمتهای پائینی منحنی (مثلا منحنی نرمال که تقریبا شبیه یک کله قند باز یا سهمی وارون هستش).این بعید نیست که برخی در خارج از این محدوده مذکور ازدواج کنند و خیلی موفقتر از افرادی باشند که مثلا در وسط منحنی (بیشترین مورد ازدواج در جامعه) باشند.
خوب انسان ممکنه عاشق بشه, ادامه بده و به ازدواج ختم کنه ویا ممکنه بدون عشق و عاشقی یه ازدواج را شروع کنند و به یک عشق دو طرفه برسن و ادامه بدن و یا ممکنه فقط کنار هم باشن و همدیگرو دوست داشته باشند....و یا ممکنه فقط کنار هم زندگی کنن-طبق وظیفه!
نکته ای که اینجا مهمه اینه که هرچیزی دوران خودشو داره...یه زمانی انسان مجرده , جوانه و.....و طبق فطرت جنس مخالفو میبینه, صحبت میکنه و عاشق میشه و.....
ولی انسانی که یک پروسه رو طی کرده, ازدواج کرده, بچه داره یا نداره....مثل یه کارخونه که مواد خام واردش شده, سیستم داره کار میکنه و یک دفعه یکی دوباره مواد خام بریزه تو سیستم, یا مثلا مثل آشپزی , دو ساعته قرمه سبزی رو گذاشتید تا جا بیفته بعدش یه دفعه 200 گرم گوشت بریزید توش و انتظار داشته باشید 10 دقیقه دیگه یه غذای مناسب رو بخورید.
مسلماً خوردن همان و دل درد همان....
این که موضوع تاپیک را گذاشتید عشق یک متاهل (زن یا مرد) فرق نمیکنه, کلا عشق اشکال داره و به قولی همون مشکلات غذای ناجور را ایجاد خواهد کرد.
و افرادی که (زن یا مرد) دچار این معزل میشن در واقع اون عشق نیست و یک هوسه!
اینجا من در مورد زنها نمیتونم نظر بدم, ولی در مورد مردها :وقتی یک مرد متاهل دنبال یک خانم دیگه ای میره 99% اون نیاز جنسی هستش و ممکنه شخص دنبال مخفی کردن این مورد باشه و اسم نیاز عاطفی یا عشق روی اون بذاره و لی به فرض محال هم که اینطور باشه, بی برو برگرد این ارتباط "باید" به یک تماس جنسی برسه وگرنه ارتباط قطع میشه(دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره)
اینکه در پیام قبلی عرض کردم که شعله کبریت با فوت خاموش میشه ولی.........
حالا این نیاز جنسی به خاطر چی پیش اومده یه بحث دیگست, همسر آقا ناتوانه, آقاهه تنوع طلبه, برای ثوابشه(مثلا از نظر شرعی شرایطشو داره), در سفره .......چه و چه ..من نمی دونم ولی چیزی که هست شرعا به برخی از اونها مجوز داده شده!
اینکه عنوان تاپیک "عشق ....." هستش, مطمئن باشید شرع در مورد عشق به کسی نظر نداده, حالا مرد باشه یا زن فرق نداره, شما میتونید از هر مرجع و غیر مرجعی سوال کنید که "آیا یک انسان متاهل مجاز هستش عاشق بشه؟", پاسخ "خیر" هستش.
ولی اینکه اگر بپرسیم"مرد متاهل میتونه زن دوم بگیره (که دلیل آن همانطور که گفتم نیاز جنسی هستش)؟", پاسخ همانی هستش که دوستان در تاپیکهای دیگه مفصل درمورد اون صحبت کرده اند.(یعنی مرد میتونه و زن نمیتونه....که صحبت در مورد اون موضوع این تاپیک نیست).
(نگین);516788 نوشت:
خوب وقتی مردی بخواد همسر دیگری اختیار کنه و شرع گفته نیازی به اجازه زن اولش نیست دیگه خیانتی صورت نمیگیره

چرا خیانت صورت میگیره ولی این چیزی نیست که شرعا بخوان اون رو محکوم کنن.
اینجا یک پیوند مقدس هستش که بین دو انسان به لجن کشیده شده.مرد یا زن فرق نداره خائن خائنه!
یه دوست ممکنه پیش شما اسراری رو بگه و شما موظف به رازداری باشید, بعدش شما راز ایشان را پیش کس و ناکس برملا کنید, اینجا هم شرع در مورد شما حکمی (حداقل دنیوی) جاری نمیکنه ولی هم از نظر شرع و هم از نظر عرف و انسانیت این کار بدی هستش!
حتی یک سگ که در قبال کمی غذا و جای خواب تا آخر عمرش خوش را موظف میدونه که خیانت نکنه و مثلا به گرگ محله اجازه نده که به مرغ و خروسهای صاحبخانه تجاوز کنه!چه برسه به انسان که به دوستش خیانت کنه و چه برسه به زنو شوهری که پیوند مقدسی رو شروع کردن, حرف زدن, عقدنامه ای رو امضا کردن و.....
باز تاکید میکنم , اینکه شرع به ازدواج دوم مرد مجوز داده, مفهوم این عدم خیانت نیست!
و دلیل این مجوز در تاپسکهای دیگه بیان شده.
یه مورد هم هست که شرایط جوریه که واقعا مرد باید زن دوم بگیره و زن اول هم ناراحت نمیشه و خیانت هم نیست مثلا ناتوانی زن در بارداری یا سفر زن یا مرد به مدت خیلی طولانی و....

NaKayama;516820 نوشت:
باور کنید خیلی از خانمهای این انجمنم درست و عادلانه بودن این تفاوت ارزشهای بین زنو مرد در جامعه رو کاملا قبول دارن و تاییدش میکنن.....

بله متاسفانه خانم های اینجا هم این چیزها رو قبول دارند منم قبلا از ترس اینکه نکنه در برابر حکم خدا مخالفت کنم میگفتم شاید حق با اونا باشه و واقعا مردان و زنان اینقدر با هم تفاوت دارند که خیانت مردان خیانت حساب نمیشه

کاش حداقل موقع تولد انتخاب جنسیت با خودمون بود اون موقع هرگز زن بودن رو نمی پذیرفتم و الان مشکلی در رابطه با احکام نداشتم

owari;516838 نوشت:
خیر به آن معنی نیست، خیانت در مقابل تعهد مطرح می‌شود، نه خانم و نه آقا هیچ‌کدام متعهد نیستند که فقط همسرشان را دوست داشته باشند، وظایف و حقوق اسلامی بین زن و شوهر شرط واجبی بر روی محبت ندارد، دارد؟ توصیه اما دارد که بحثش جداست. در اینجا هم اگر محبت خانم به سمت کس دیگری او را از تعهدش نسبت به همسرش خارج کند می‌شود خیانت، در مورد مرد هم اگر عاشق کس دیگری شود و او را به زنی بگیرد و حقوق زنش را نادیده بگیرد باز در ارتباط با همسرش خیانت کرده است، اما اگر آن زن دوم را گرفت و حقوق زن اولش را هم رعایت کرد دیگر اسمش خیانت نیست

اشتباه میکنی دوست عزیز در ازدواج هم تعهد وجود داره وقتی زن و مرد به عقد هم در میان نسبت به هم مسئولند حق ندارند به هم خیانت کنند حق ندارند باعث ناراحتی همدیگه بشن اینجوری که شما میگی مردی که ازدواج کنه بهتره قبل از ازدواجش به همسرش بگه تا زمانی که احساس میکنم بهت نیاز دارم بهت وفادار خواهم ماند هر زمان ممکنه یکی دیگه جاتو بگیره

اگر مردی در راه خدا بخواد با زنان بی سرپرست ازدواج کند و همسرش هم راضی باشد که خیانت نیست حتی اگر همسرش هم راضی نباشد کسی که قصدش رضای خداست یا همسرش رو راضی میکنه یا از خیرش میگذره
ولی اگر تعدد زوجات برای رسیدن به خواسته خودش باشه چی؟ زنی که با عشق ازدواج میکنه بعد از ازدواج همسرش عاشق فرد دیگری می شود باید به خیال اینکه شرع این اجازه رو به مرد داده به زندگی با چنین مردی ادامه دهد؟؟
یه سوال هیچ مردی حاضر میشه با زنی که نمیتونه احساساتش رو کنترل کنه و با حرفهای عاشقانه عاشق میشود ازدواج کند؟؟
وقتی آقایون به خانم ها توصیه میکنن با چند همسری مردان کنار بیان برای یک ثانیه هم شده خودتون رو جای کسی که نصیحتش میکنید بزارید
در تاپیک های مختلفی که اخریش ازدواج موقت با شرایط خاص بود گفته شد مردان حتی به خاطر شهوتشون هم ازدواج موقت کنند خیانت حساب نمیشه
والا چنین به نظر میرسه که مرد اصلا گناهی مرتکب نمیشه و زن در تمام این موارد گناهکاره حتی اگر با ازدواج مجدد همسرش مخالف کنه بازم میگم کاش حداقل موقع تولد انتخاب جنسیت با خودمون بود :Ghamgin:

(نگین);516900 نوشت:
اشتباه میکنی دوست عزیز در ازدواج هم تعهد وجود داره وقتی زن و مرد به عقد هم در میان نسبت به هم مسئولند حق ندارند به هم خیانت کنند حق ندارند باعث ناراحتی همدیگه بشن اینجوری که شما میگی مردی که ازدواج کنه بهتره قبل از ازدواجش به همسرش بگه تا زمانی که احساس میکنم بهت نیاز دارم بهت وفادار خواهم ماند هر زمان ممکنه یکی دیگه جاتو بگیره

اگر مردی در راه خدا بخواد با زنان بی سرپرست ازدواج کند و همسرش هم راضی باشد که خیانت نیست حتی اگر همسرش هم راضی نباشد کسی که قصدش رضای خداست یا همسرش رو راضی میکنه یا از خیرش میگذره
ولی اگر تعدد زوجات برای رسیدن به خواسته خودش باشه چی؟ زنی که با عشق ازدواج میکنه بعد از ازدواج همسرش عاشق فرد دیگری می شود باید به خیال اینکه شرع این اجازه رو به مرد داده به زندگی با چنین مردی ادامه دهد؟؟
یه سوال هیچ مردی حاضر میشه با زنی که نمیتونه احساساتش رو کنترل کنه و با حرفهای عاشقانه عاشق میشود ازدواج کند؟؟
وقتی آقایون به خانم ها توصیه میکنن با چند همسری مردان کنار بیان برای یک ثانیه هم شده خودتون رو جای کسی که نصیحتش میکنید بزارید
در تاپیک های مختلفی که اخریش ازدواج موقت با شرایط خاص بود گفته شد مردان حتی به خاطر شهوتشون هم ازدواج موقت کنند خیانت حساب نمیشه
والا چنین به نظر میرسه که مرد اصلا گناهی مرتکب نمیشه و زن در تمام این موارد گناهکاره حتی اگر با ازدواج مجدد همسرش مخالف کنه بازم میگم کاش حداقل موقع تولد انتخاب جنسیت با خودمون بود :Ghamgin:

خواهر عزیزم سلام علیکم،
پاسخ حقیر چیزی که شما ازش برداشت کرده‌اید نبوده است، زن و مرد در ازدواج متعهد می‌شوند و خروج از این تعهد و فقط همین تعهد هم هست که سبب خوردن برچسن خیانت بر پیشانی این افراد می‌شود. شما یک دستور شرعی بیاورید که زن واجب است که عاشق شوهرش باشد یا فقط عاشق شوهرش باشد و مرد واجب است که عاشق زنش باشد یا فقط عاشق زنش باشد تا حقیر دستانم را به نشانه‌ی تسلیم بالا بیاورم و به اشتباه بودن آن پست از شما سایرین عذرخواهی کنم.
کسی که عاشق شوهرش است عاشق مادرش نتواند باشد؟ عاشق کارش نتواند باشد؟ عاشق خدا و پیامبر و امامش نتواند باشد؟ می‌دانم که سریع می‌فرمایید این عشق‌ها متفاوت هستند، حقیر هم قبول دارم، پس لطف کنید متن دستور شرعی که بر اساس آن عاشق شدن به دیگری با عشق از جنس شهوت را حرام اعلام کرده است بیاورید.
اما پیدا نخواهید کرد. یاد آن حدیث افتادم که امام صادق علیه‌السلام بودند و یکی از یارانشان، آن گوشه هم دو پرنده‌ی کوچک. صدای پرندگان بلند بود، امام لبخندی زدند، آن یار اما پرسید که فدایتان شوم علت این لبخندتان چیست؟ امام فرمودند آیا ندانستی که آن پرنده به جفت خود چه گفت؟ آن مرد گفت من زبان پرندگان نمی‌فهمم!؟ امام فرمودند که به جفت خود گفت بعد از خدا و این آقا (امام زمانش) هیچ کسی را به اندازه‌ی تو دوست ندارم. بعد امام اضافه کردند که چند نفر را می‌شناسی ادب این پرنده را داشته باشد؟
محبت درست همان محبت به خداست که محبت به خدا هم بدون محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام دست‌یافتنی نیست (من احبکم فقد احب الله ...). آن محبت زمینی که شما اسمش را عشق می‌گذارید و در درونش انحصارطلبی را دارد محیت کثیفی است که در راستای حب نفس است که در راستای آن حب دنیاست برای خواهش‌های نفس و حب زن و حب شوهر هم آنطور که عشق بیانش می‌کنند از همین محبت‌هاست که قبلاً جای دیگر مطرح کرده بودیم. خدا کند که خداوند لذت محبت خودش را به ما بچشاند که از این مبحت‌های دنیایی کنده شویم و سریع بحث وفا و خیانت را در چیزی که خداوند اجازه‌ی آن را داده به پیش نکشیم.
در حکومت خداوند آنطور که حقیر دیدم داشتن شهوت مرد به زنان به خودی خود حرام نیست و فقط باید کنترلش کرد و در زمان ما هم تنها راه کنترلش بعد از کنترل‌های سرکوبی مثل حفظ نگاه و حفظ گوش و حفظ حریم در ارتباط‌ها همین ازدواج است، چه دائم و چه متعه، چه تک‌همسری و چه چندهمسری. اصل جواز متعه هم لااقل تا جایی که دیدم برای کنترل همین شهوت است، راهی حلال برای کنترل شهوتی که اگر کنترل نشود خانمان سوز و بلکه جامعه‌سوز می‌تواند باشد.
اینکه ما و شما به توافق سر این مسائل نرسیم تأثیری در احکام خداوند ندارد. باور و بلکه یقین دارید که اینها غلط هستند به صورت شرعی اثبات بفرمایید. اینکه من فکر نمی‌کنم این درست باشد و خواهرم هم همینطور و پدر و مادرم هم همینطور و دوستانم هم همینطور و اکثر روان‌شناسان بزرگ غرب و شرق عالم هم همینطور ... اینها هیچ کدام دلیل عقلی و نقلی نیست و حجیت ندارد، ممکن است خیلی از آن روان‌شناس‌ها کلام خداوند بر ایشان نرسیده باشد و اگر برسد سر تعظیم فرود آورند ولی کلام خدا به شما که رسیده، برای رد کردنش یا رد کردن تفسیرش توسط علمای امروز لازم نیست دلیل و مدرک داشته باشید؟ برای اینکه صصحبت علما را نپذیرید نزد خداوند نیاز به حجت شرعی ندارید؟
یا علی

(نگین);516895 نوشت:
بله متاسفانه خانم های اینجا هم این چیزها رو قبول دارند منم قبلا از ترس اینکه نکنه در برابر حکم خدا مخالفت کنم میگفتم شاید حق با اونا باشه و واقعا مردان و زنان اینقدر با هم تفاوت دارند که خیانت مردان خیانت حساب نمیشه ولی الان هر کاری میکنم نمیتونم بپذیرم خداوند اینقدر برای مردان احکام راحتی گذاشته از چهار همسر تا بی نهایت صیغه و در عوض زنان حتی اگر با ازدواج مجدد همسرشان مخالفت هم کنند بهشون میگن ضد دینن
خوب اگر قرار بود بین زن و مرد اینقدر تفاوت باشه
کاش حداقل موقع تولد انتخاب جنسیت با خودمون بود اون موقع هرگز زن بودن رو نمی پذیرفتم و الان مشکلی در رابطه با احکام نداشتم

ببینید سرکار نگین, اینجا یک فروم هستش و ما با هم دور هم جمع شده ایم که از هم چیزی باد بگیریم.
من خودم خیلی زیاد وارد مسائل فقهی نمیشم و اینکه اینجا نظری دادم دلیلش این بود که شما دو موضوع عشق و خیانت را مطرح کرده بودید که فقه در مورد اونها البته طبق نظر خودم که در پیامهای قبلی عرض کردم, حرفی نداره.
اینطور مباحث فقهی هیچ اثری نداره,چرا که مسلمانان یا اعتقاد به تقلید دارند یا ندارند و در هر دو مورد به رای گیری و مذاکره گذاشتن یک حکم فقهی (و نه خود تقلید به طور کل) هیچ سودی ندار ه جز وقت کشی!
ولی اینکه شما بخواهید در چند تاپیک با وجود اینکه خیلی از دوستان با طول و تفسیر پاسخهائی به شما داده اند , محکم روی حرف خودتان بایستسد , آنهم با جملاتی نظیر :جملات قرمز رنگ
که کلا حاکی از احساسی برخورد کردن با احکام اسلام هستش, فکر نکنم اثر مفیدی برای شما و دیگران داشته باشه, به جز.....اینکه واقعا برای ما مسجل بشه که واقعا زنها با مردها فرق دارن!
در ضمن شما فکر می کنید که تا حالا چند نفر تا بینهایت ازدواج موقت داشته اند.
مطمئن باشید که در جامعه امروزی حتی اگر یک مردی بخواهد به جز همسر اول خود با یکی دو نفر دیگه هم عقد دائم یا موقت داشته باشه, مشکلات زیادی رو باید تحمل کنه و اینگونه نیست که شما می فرمائید " خدا براشون خیلی راحتی خواسته" و کسانی که با بیش از 2-3 نفر در کل عمرشون ارتباط جنسی داشته اند معمولا اهل دین, اسلام و....نیستند و معمولا دچار زنا شده اند (البته این چیزی بوده که من تا حالا دیدم و حتی از دوستان هم تا حالا کسی ندیده که فلانی با ده ها نفر صیغه بوده ..مگر اینکه اهل زنا بودن .
در ثانی اگر واقعا به اسلام و خدا و قرآن اعتقاد دارید, فکر می کنید در مورد اون جمله اول قرمز الآن که دارید با حکم خدا مخالفت می کنید, نمی ترسید؟! چرا؟! چون براتون عادی شده؟!

موفق باشید.

.امین.;516939 نوشت:
بعضی از خانمها نفسشان از جای گرم بلند میشه که اینقدر دنبال دادن نسبت تبعیض جنسیتی به اسلام هستند، گویا اطلاع ندارند که در دنیا زنان چه مقدار ارزش دارند.

دوست عزیز اگه منم مرد بودم الان میگفتم بله خانم ها نفسشون از جای گرم بلند میشه
ببین بزرگوار اینکه نمیشه هر وقت ما در مورد مسئله ای صحبت کردیم شما زود این غرب رو وسط بکشید یا اینکه بگیم در اون زمان زنان زنده به گور میشدن برین خدا رو شکر کنین که اسلام نجاتتون داد
برای یه ثانیه هم شده این غرب و زنده به گور شدن زنان رو فراموش کنید ما داریم در مورد عصر کنونی صحبت میکنم اگر اون زمان اسلام با دادن برخی امتیازات به زنان باعث شد ارزش زنان بالا بره دلیل نمیشه بگیم همون کافیه دیگه بیشتر از این لازم نیست اگر زمانی زنی با سه زن دیگر زیر یه سقف زندگی میکرد شما به شرایط زمانی اون موقع توجه کنید
الان مگه جنگی صورت گرفته که مردان همه خواستار چهار زن شدن یا اینکه تعداد جمعیت زنان دو برابر مردان شده ؟
کل صحبت من اینه اگه مردی به خاطر رضای خدا میخواد ازدواج مجدد کند اگر کارش برای رضای خداست اول رضایت زنش رو به دست بیاره اینجوری بیشتر مورد پسند خدا نیست؟؟؟

در ضمن غرب به خیلی از چیزها دست یافته که بهتر نیست به جای بدی هاش خوبی های اونا رو هم در نظر بگیریم مثلا تازه الان در کشور ما متوجه شدند زنان هم از زندگی حق و حقوقی دارند

یکی از آن شروط را از کانون انگلستان – آمریکا گرفتیم، آن هم مبنی بر این که اگر مردی زنش را طلاق داد، باید نصف دارایی خود را به زن بدهد. دراروپا این طوری است که اگر زن طلاق داد، زن باید نصف دارایی خود را به مرد بدهد و اگر هم مرد طلاق دهد، او باید نصف داراییش را به زن بدهد که ما آمدیم و تنها بخش دوم آن را گرفتیم. یعنی اگر مردی زن خود را بدون عذر موجهی طلاق داد باید نصف دارایی خود را که در زمان زناشویی تحصیل کرده است را به زن بدهد. این مطلب رو در این تاپیک میتونید مطالعه کنید

http://www.askdin.com/thread38662.html

.امین.;516735 نوشت:
بهتر نیست این مساله رو ریشه ای دنبال کنید؟

آیا بهتر نیست وجدانا بپذیرید که اکثرا همین خانمهایی که مخالف تعدد زوجات هستند خود بدست خود مشوق آقایان به چنین کاری هستند؟

وقتی بعضی از زنان جامعه ما نمیخواهند به هیچ نحوی بپذیرند که در اجتماع باید رعایت پوشش و ظاهر مناسب را داشته باشند چگونه است که با تعدد زوجات مخالفت میکنند؟

اینجا ما با تناقضی روبرو میشویم که جز یک سری توجیهات زنانه چیزی پاسخگوی آن نیست.....


خیلی از خانمهایی که ازدواج میکنند از چیزی به اسم تعدد زوجات خبر ندارند که مانعی برای شوهرانشان باشند
همیشه در جامعه افرادی هستند که از لحاظ حجاب مشکل دارند یا پای بند به پوشش و رفتار خود نیستند گناه دیگر زنان چیست ؟
چون چنین زنانی در جامعه وجود دارند باید مردان هم به تعدد زوجات روی بیارند
من منکر تعد زوجات مرد نیستم البته با رضایت زن اول
دو نفر که با عشق و علاقه ازدواج میکنند نسبت به هم تعهد دارند حالا اگر شرایط و مصلحتی به وجود آمد و قرار بر این شد زن دیگه ای وارد زندگی شود چه اشکال دارد نظر زن خانه نیز پرسیده شود
هرچند از دید من فرد متاهل چه زن و چه مرد باید هوسشون رو کنترل کنند چیزی به اسم شهوترانی مجاز وجود نداره وگرنه مفهوم تعهد و وفاداری به همسر از بین میره وقتی زنی ببینه شوهرش به چنین اموری پای بند نیست اگر زمانی در زندگی خودش با چنین معضلی روبرو شود مطمئنا او نیز خود رو پای بند به همسر نمیدونه وقتی اون نیست این چرا باشه حالا اسمش هر چی میخواد باشه

سلام علیکم،
این بحث وفاداری به همسر و خیانت در عشق و ... همه‌اشان مفاهیم غربی است و برمبنای یک‌همسری، دلی یکی معشوق هم یکی، و در این حرف محبت به خداوند هم جایی ندارد. کسی که اعتقاداتش بر این اساس است از شبیخون فرهنگی غربیها زخم برداشته است. هر کسی بهش برخورد که این حرف و غربی خواندن او یک تهمت است لطفاً اثبات کند که الأن حقیر به او تهمت زده‌ام.

[SPOILER]بحث مچ‌گیری و طعنه یا آنطور که برادرمان آقا مجید فرمودند کل‌کل و دعوا نیست، یک ادعای سنگین و بزرگ کردم و هر کس معتقده که اشتباهه و این توهین به اوست و قضاوت عجولانه است ممنون میشوم از شرع خدا این وفاداری و خیانت و عشق را برایم اثبات کند. درواقع لطفاً مبانی فکری این اعتقاد را بیان بفرماید و اینکه رد پای شرع خداوند در این افکار از کجا وارد میشود که بعد مانند وحی منزل با آن برخورد بشود.[/SPOILER]

*عارف*;516953 نوشت:
در ثانی اگر واقعا به اسلام و خدا و قرآن اعتقاد دارید, فکر می کنید در مورد اون جمله اول قرمز الآن که دارید با حکم خدا مخالفت می کنید, نمی ترسید؟! چرا؟! چون براتون عادی شده؟!

ببینید دوست عزیز در تاپیک های مختلف که در مورد تعدد زوجات صحبت میکردیم گفته شد مرد حتی در سفر هم میتونه ازدواج موقت کنه و یه جورایی تعدد زوجات به شهوت و تنوع طلبی مردان ربط پیدا کرد بعدا هم گفتند که اجازه زن لازم نیست یعنی باور کردیم که مرد اصلا نیاز به کنترل شهوت نداره ولی زن فرق میکنه در تاپیک ها صحبت از شهوت رانی های حلال میشد
در تاپیک نمیتونم به زندگی با همسرم ادامه بدم شما هم خودت بودی چقدر به خانم توصیه میشد که با زندگی همسر و فرزندش بازی نکنه و با وجود اینکه نمی تونست به زندگی ادامه بده مجبور بود به خاطر اینکه زندگی دو نفر دیگه از هم پاشیده نشه پا روی احساسش بزاره
حالا شما تاپیک هایی که ما شرکت کردیم در مورد تعدد زوجات سر بزنید که چقدر این حرفها رو ما میزدیم برای مردان که اگر زندگی همسر و فرزندانش نابود شود چی ؟ ولی از کارشناسان تا نود درصد آقایون علیه ما جبهه میگرفتن
نمونه اش این تاپیک http://www.askdin.com/thread36932.html
حالا دوست عزیز من باید بپذیرم خداوند چنین چیزی رو خواسته ؟؟
منظورم از اون نوشته ای که قرمز کردی اینه که باور نمیکنم خداوند چنین دستوراتی رو داده باشه من تعدد زوجات رو قبول دارم ولی به شرطی که ظلمی در حق کسی نشه خانواده ای از هم پاشیده نشود و ...
منم خیلی سعی کردم مثل برخی خانم های دیگه به راحتی بگذرم و در دیگه در این تاپیک ها شرکت نکنم تا تاثیری در اعتقاداتم نزاره ولی واقعا نشد :Gol::Gol::Gol:

1-اینکه در شرایط ایده آل افراد متاهل اصلا عاشق نمیشند چون کاملا از لحاظ عاطفی و جنسی کاملا ارضا می شن خوب اینکه کاملا عقلانی هست.
2-و اما در شرایطی یکی از زوجین به لحاظ عاطفی یا جنسی ارضا نمیشه که ما به دلیلش فعلا نمی پردازیم و اما راهکارهای موجود:
1-2- کنار اومدن با شرایط موجود و به قولی سوختن و ساختن که قدیمیا زیاد تو این شرایط استفاده می کردن ولی نسل جدید بابای اون یکی رو درمیاره!!!
2-2- طلاق چیزی که تو این جامعه خیلی رایجه مثل هلو هم دادگاهها حکم میدن و خانواده ها هم باهاش کنار میان!!!
3-2- بعضی ها هم به خیانت های عاطفی و جنسی روی میارن و بعضی ها هم که خودشونو روشنفکر!!! میدونن از روابط ضربدری و ... سر در میارن!!!
4-2- بعضی آقایون هم که دیدگاه دینی و مذهبی دارن وارد مباحث تعدد زوجین با رعایت حقوق عادلانه میشن.
5-2- ولی دوستان چرا در پی درمان این درد نباشیم و فقط به خوردن مسکن بسنده کنیم؟ چرا نحوه صحیح همسرداری رو به مرد و زن یاد ندیم که دچار کمبودهای عاطفی نشن و طرف رو هم کامل ارضای جنسی کنن و خودشون هم کامل ارضا بشن؟
و اما وقتی اتفاقی میوفته چرا پیش مشاورهای کاربلد و خبره نریم تا با مشاوره و حتی درمان دارویی مشکل رو حل کنیم؟ فقط میگیم این اتفاق افتاده حالا احمقانه ترین(ساده ترین) راه چیه؟ به این سایتها هم بسنده نکنید و برید تحقیق کنید که چطور همسرداری کنید. واقعا مسائل جنسی رو به جوانها و مردم یاد بدید نه اینکه وقتی راجع بهش چه در سطح جامعه و چه تو این سایت صحبت میشه به عنوان هنجار شکن معرفیش کنیم.
من خودم یه فرد متاهل هستم و خیلی اتفاقات در زندگیم افتاده و اون موقع همچین تفکری نداشتم اما خیلی گذشت که به این نتایج رسیدم. واقعا نیازی نیست تجربه دیگران رو تجربه کنید و بابتش هزینه های سنگینی بپردازید. می تونید از تجربه دیگران با پرسش و تحقیق استفاده کنید.

بیش از یک سال در تاپیک های دیگه درباره تعدد زوجات بحث کردیم به نتیجه نرسیدیم بعدش فکر کردیم حداقل در تاپیک مشاوره نظرات فرق میکنه ولی هیچ فرقی نکرد
هر زمان که می پرسیدیم چرا اسلام اینو گفته میگفتن برین خدا رو شکر کنین زنده به گور نمیشین یا اینکه فکر میکردند ما مامور غربیم فساد در غرب رو به رخ ما می کشیدند
:Moteajeb!:
یکی میومد حدیث میزاشت که در زن و عطر اسراف نیست
یه روز کارشناس به خاطر ناراحتی خانم ها حرفهاش منعطف میشد روز بعد همه حرفاش رو پس میگرفت
خانم هایی هم که مخالف ما بودن ازشون میپرسیدیم شما خودت میزاشتی همسرت ازدواج مجدد کنه میگفتن ما چنین چیز ی رو قبول نمی کنیم ولی با حکم شرعی همه مخالفت نمی کنیم
:Moteajeb!:
الانم که اومدم میگم کاش پسر بودم دوستان ناراحت شدن خوب این دیگه به خودم مربوط بود!!!!
:Moteajeb!: :Moteajeb!:
ان شاء الله این آخرین تاپیکی باشه که در مورد چند همسری بحث کردیم گرچه یکی از دوستانم همون روزهای اول گفت همه جوابها رو گرفتیم دیگه واسه چی داریم بحث میکنیم و اینجا موندیم ولی ما نشستیم یک سال تکرار مکرارت کردیم به امید اینکه نظر تازه ای ببینیم ولی نتیجه بحث بنده :
هر چی عقل و احساست میگه درسته

کاربر گرامی نگین
در بحث تعدد زوجین دو مورد مطرح میشه اول نظر فقهی و شرعی اونه که باید علما درباره ش نظر بدن و ظاهرا زیاد درباره اون بحث شده...
و دوم اینکه چطور از وقوع اون جلوگیری کنیم اونم نه با زور بلکه بوسیله رفتارهای درست که در
اسلام واقعی خیلی رهنمودهای جامع و کاملی داریم. مثلا چگونه محبت کردن، چگونگی صحبت کردن با همسر، نحوه همکاری در منزل، نحوه صحیح عشق بازی و مسائل زناشویی که باعث استحکام خانواده هاست و عدم رعایت اون باعث بوجود آمدن جامعه ای منحط مانند جامعه امروزی ماست!!!( الان میان می خورنم!!!)
ما اگه اینها رو رعایت کنیم اصلا دچار اینگونه رفتارها و مشکلات نمیشیم.
اون آقایی که رعایت حریم ها رو نمی کنه خوب اگه رعایت کنه دیگه شهوت غیر محرم برش حاکم نمیشه که بخواد دوباره ازدواج کنه.
اون خانمی که با همه شوخی میکنه و حدود رفتارش رو نمیشناسه و از همه دلبری می کنه خوب معلومه عاشق پیشه! میشه.
اون آقا یا خانمی که مشکل جنسی داره و نمی تونه طرفش رو ارضا کنه و حاضر نیست دکتر بره و خودش رو درمان کنه باید منتظر عواقبش هم باشه...
اون آقا و خانمی که نحوه صحیح عشق بازی و مسائل زناشویی رو نه یادگرفته و نه دنبال یادگیریشه باید منتظر خیلی پیامدها باشه که چه بسا باب میلش نیست.
البته استثنا هم همیشه داریم ولی خوب استثناست دیگه...
و در پایان از مسئولین محترم سایت تقاضا دارم قسمتی مخصوص آموزش مسائل جنسی و زناشویی در سایت قرار بدن تا شیوه صحیح و اسلامی این رفتارها رو زوجین یاد بگیرن و دست به دامن ماهواره ها و سایتهای غیر اسلامی و غیر علمی نشن. خواهشا مسئولین جدی بگیرن...

(نگین);517002 نوشت:
نتیجه بحث بنده :
هر چی عقل و احساست میگه درسته

سلام علیکم،
آرزو می‌کنم خداوند بر خانم‌های که احساسات زیادشان مانع از یافتن حجت شرعی در ایشان می‌شود متفاوت از آنطوری که قرار است از ما حساب‌کشی کند حساب و کتاب کند، چون خودش اینقدر احساسات به آنها داده است. خدا می‌داند که این آرزوی به جایی است یا نابجا، حقیر نمی‌دانم ...
یا علی

majid-torabi;517013 نوشت:
اون آقایی که رعایت حریم ها رو نمی کنه خوب اگه رعایت کنه دیگه شهوت غیر محرم برش حاکم نمیشه که بخواد دوباره ازدواج کنه.

مسئله فقط شهوت نیست اونطور که گفته شد ازدواج مجدد مستحبه، ثواب داره، اصلا هم چیز بدی نیست

owari;517021 نوشت:
آرزو می‌کنم خداوند بر خانم‌های که احساسات زیادشان مانع از یافتن حجت شرعی در ایشان می‌شود متفاوت از آنطوری که قرار است از ما حساب‌کشی کند حساب و کتاب کند، چون خودش اینقدر احساسات به آنها داده است. خدا می‌داند که این آرزوی به جایی است یا نابجا، حقیر نمی‌دانم ...

خداوند از هر کس به اندازه توانایی و دانشش بازخواست میکنه مصلحت های تعدد زوجات خارج از درک ماست پس عیبی بر ما نیست که نپذیریم تقاصی هم نداره

کاربر عزیز شبنم
با توجه به اینکه بنده تمامی پست ها رو خوندم، مورد مستدل و محکمی مبنی بر اینکه کارشناسی گفته باشه که ازدواج مجدد استحباب داره و یا ثواب داره ندیدم.
شاید شما مباح رو با مستحب اشتباه گرفتید که باید در توضیح عرض کنم که مباح یعنی امری که براش نه ثواب نوشته میشه و نه گناه (البته داستان داره ها...)
اما اگر برخی دوستان فرمودند که باید عرض کنم هر کسی در ابراز عقاید شخصی خودش آزاده!!! و از هر نوشته ای میشه چند نوع برداشت کرد که معمولا برمی گرده به نوع تفکر انسانها و این جور حرفا!!!
ولی اگر بعد از خوندن مطالب کارشناسان و برخی دوستان به چنین نتیجه ای رسیدید باید عرض کنم که خوب این نوع برداشت شماست ولی بنده به این نتیجه رسیدم:
ازدواج مجدد امریست مباح که در شرایط مختلف اشکال دیگری داره(مثل خیلی چیزای دیگه) که بهتره انجام نشه ولی اگر باید انجام شه! باید خیلی شرایط مختلفی رو رعایت کرد.
ولی بهتر از ازدواج مجدد پیشگیری از اونه که در بالا درباره ش صحبت کردم...

lili66;516816 نوشت:
سلام
چرا توجیهات زنونه؟؟:Moteajeb!::Moteajeb!:
اگر مشکل فقط از طرف خانم ها بود همه اقایون باید اینجوری باشند چون شرایط برای همه یکی هست.پس چرا خیلی ها نیستند؟؟؟؟ یا حتی اندکی نیستند؟؟؟
از این مردهای بزک کرده که بگذریم خیلی از اقایون تو خونه اخلاق بدی دارند اما بیرون خونه با همکار و .... به بهترین اخلاق می شناسند؟؟؟ جامعه ما به تظاهر و تعریف بیشتر اهمیت میده.
مشکل مرد ها هم هستن اگر به خانم هایی که بدحجاب هستند اهمیت نمی دادند وقتی با خانمشون هستند چشمشون این طرف و ان طرف نمیرفت یا تو جمع فامیل با توجه به بذله گویی ها مورد توجه قرارنمیگرفتن و.... اینقد تشویق های پنهون برای انها نبود دیگه اینقد رواج پیدا نمی کرد

سلام

الان منظور شما این بود که از بدحجابی زنان دفاع کنید؟

شبـنم;516945 نوشت:

با سلام و عرض ادب
دوست عزیز سوال من ربطی به کشته شدن زنان در انگلیس نداشت الان در کشورهای اسلامی نیز زنان کشته میشن قربانی خشونت شوهرانشان میشن
در همه جای جهان جنایت وجود داره همیشه هم قربانی وجود داره . سوال من راهکاری برای عاشق شدن فرد متاهل است چه زن و چه مرد

سلام و تشکر

اکثر کشورهای اسلامی، فقط نامی از اسلام را یدک میکشند و اسلام واقعی در آنها پیاده نمیشود .

اما اینکه شما خشونت با زنان را بدلیل وجود خشونت در همه جای جهان میدانید نمیتواند چیزی از اهمیت مساله کم کند.

ما میگوییم به دلیل اینکه جنس مرد از زن قویتر و خشنتر هست ، زن را مملوک خود و گاهی پست تر از آن میداند و برای رسیدن به او دست به هرکاری ممکن است بزند.

وگرنه چرا نباید این خشونتها از سوی زنان نسبت به مردان صورت بگیرد؟

حال اگر این تفاوت اساسی بین زنان و مردان به وسیله دین تعدیل و در چارچوب صحیح قرار نگیرد ، از مسیر اصلی منحرف شده و خارج از دین و با ستمگری نسبت به زنان اعمال میشود.

در مورد عاشق شدن زن متاهل هم اینکار مورد تایید شرع دین اسلام نیست. چون اگر به خلاف شرع منجر شود کیفر شدید در پی دارد.

هو الناظر

(نگین);516895 نوشت:
بله متاسفانه خانم های اینجا هم این چیزها رو قبول دارند منم قبلا از ترس اینکه نکنه در برابر حکم خدا مخالفت کنم میگفتم شاید حق با اونا باشه و واقعا مردان و زنان اینقدر با هم تفاوت دارند که خیانت مردان خیانت حساب نمیشه ولی الان هر کاری میکنم نمیتونم بپذیرم خداوند اینقدر برای مردان احکام راحتی گذاشته از چهار همسر تا بی نهایت صیغه و در عوض زنان حتی اگر با ازدواج مجدد همسرشان مخالفت هم کنند بهشون میگن ضد دینن
خوب اگر قرار بود بین زن و مرد اینقدر تفاوت باشه
کاش حداقل موقع تولد انتخاب جنسیت با خودمون بود اون موقع هرگز زن بودن رو نمی پذیرفتم و الان مشکلی در رابطه با احکام نداشتم

سلام نگین خانم

سوال":

شما حرفهای جناب عارف رو قبول دارید....؟

اگه آره خب پس دیگه من و شما هر دومون موافقیم....میمونه نه موافق نیستید اگه خودتون قاضی بشید با توجه به تمام مطالبی که شنیدید از همه نظر چی میگید؟

اسماء;517074 نوشت:
شما حرفهای جناب عارف رو قبول دارید....؟

اگه آره خب پس دیگه من و شما هر دومون موافقیم....میمونه نه موافق نیستید اگه خودتون قاضی بشید با توجه به تمام مطالبی که شنیدید از همه نظر چی میگید؟

سلام اسما جان
ببینید ما هر دو موافقیم که اگر مردی به هر دلیلی ( مثلا نتوانست شهوتش را کنترل کند یا به خاطر مصالح جامعه ) سراغ تعدد زوجات رفت شرع راهی براش در نظر گرفته تا اینجا رو هر دو موافقیم ولی اگر آن مرد بدون اجازه همسرش و بدون در نظر گرفتن فروپاشی خانواده ش سراغ اینکار رفت از نظر بنده خیانت کرده و گناهش کمتر از زن شوهرداری که خیانت میکند نیست

دوست عزیز به نظر من اگر جنگی پیش بیاد و تعداد زنان دویست برابر مردان شدند یا اینکه مردی سفر هزار ساله بره و نتونه توی سفر شهوتش رو کنترل کند و بدون اجازه همسر و بدون در نظر گرفتن فروپاشی زندگی خانوده اش سراغ تعدد زوجات رفت وفادار موندن و ادامه زندگی با این مرد به تصور اینکه شرع بهش اجازه داده خود رو گول زدنه :Gol::Gol:

شمعی در تاریکی;517089 نوشت:
سلام خواهر خوبم
چرا اینقدر مسأله را سختش میکنید اینکه زن و مرد باید یا هم تو اجتماع هیچ اختلاطی نداشته باشند از ترس اینکه خدا نکرده عاشق هم بشن به نظرم اصلا درست نیست البته باید روابط در چارچوب مشخصی باشه البته حدود این چارچوب بستگی به خود ادما داره به عقاید و افکارشون پس اول باید خودمون را درست کنیم.اینکه دوستان گفتند عاشقی دست خود ادم نیست هم درسته خوب مگه چه اشکالی داره مگه عشق چیز بدیه عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست اصلا مگه بدون عشق هم میشه زندگی کرد فقط مشکل مااینه که همیشه بین عشق و ملکیت خلط میکنیم اخه مگه از هرچی که توی این دنیا خوشمون اومد باید مال ما باشه؟! خوب همه ی ما وقتی زیبایی را می بینیم تحسینش میکنیم فتبارک الله احسن الخالقین این زیبایی میتونه توی قالب یک شخص باشه یا یک روح زیبا یا منش زیبا اما قرار نیست همه ی زیبا ییهای دنیا مال ما باشه پس اول باید روی خودمون کار کنیم و قدر چیزهایی را که داریم بدونیم و هیچ وقت داشته هایمان را با داشته های دیگران مقایسه نکنیم .اگر متاهلی عاشق شد چرا این عشق را صرف خانواده ی خود نکنه .اگر زندگی افرادی را که بعد از ازدواج به خاطر عشقی دیگر از همسرشون جدا شدند را بررسی کنیم میبینیم که وقتی اتش عشق خاموش میشه و شخص دوم هم مثل اولی عادی میشه تازه به مقایسه ی زندگی اولشون می پردازند اما دیگه خیلی دیره وراه باز گشتی نیست ویک عمر باید در اتش حسرت سوخت.عزیزانم بیایید کمی واقع بین باشیم واگر خودمون را دوست داریم بی خودی دنبال دردسر نگردیم.

ببین دوست خوبم من هم قبول دارم که عاشقی گذراست و قابل اطمینان نیست

و هر دو زن و مرد نباید بخاطر عاشقی زندگیشون رو خراب کنند

ولی برای مرد عاشقی راحتتره
با اجازه ای که اسلام بهش داده می تونه عقد موقت کنه و بعد از اینکه تب عشقش فروکش کرد ولش کنه بره
و زندگیشم اب از اب تکان نخوره

ولی زن این امکان و نداره و باید بسوزه و بسازه

خوب این بخاطر زن بودن اوست
کسی گناهی نکرده
گناه زن بودن اوست
پس خود زن بودن جرم و گناه است

با سلام
مرد يا زن متاهل فقط در صورتي عاشق ميشود كه البته خيلي پسنديده است كه معشوق او همسر شرعي او باشد
وگرنه مطمئن باشيد عشق نيست بلكه هوس است و شهوت و يا وسوسه
داستان يوسف پيامبر را بخوانيد قطعا كمك خواهد كرد

ویستا مرجع مهمترین عناوین خبری / شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۳ /

قانون از ازدواج مجدد می‌گوید

در اجراء این شرایط لازم نیست زوجه حقوق مالی خویش از جمله مهریه مافی‌الغباله را بذل نماید.از سوی دیگر، با استناد به حدیث نبوی ”الطلاق بید من اخذ بالساق“ حق طلاق منحصربه زوج است. اما طبق ماده ۸ قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۵۱ در صورت ازدواج مجدد زوج، در شرایطی به زن اجازه درخواست صدور گواهی عدم امکان سازش از دادگاه داده می‌شود. مفاد ماده مذکور به‌صورت شروط دوازده‌گانه ضمن عقد نکاح با کمی تغییرات در عقدنامه‌های نکاحیه درج شده و مطابق آن زوجه می‌تواند درخواست صدور گواهی عدم امکان سازش کند تا بتواند با وکالت اعطائی از جانب زوج، با انتخاب نوع طلاق و درصورت انتخاب طلاق خلع، با بذل تمام یا قسمتی از مهریه یا نفقه معوقه به زوج، به وکالت از مرد به یکی از دفترخانه‌های رسمی طلاق مراجعه نموده خود را مطلقه کند.حال این سئوال پیش می‌آید که آیا زوجه در صورت ازدواج غیردائم با دیگری، می‌تواند با استفاده از وکالت اعطائی در ضمن عقد نکاح، خود را مطلقه کند یا اینکه شرط مندرج در نکاحیه‌ها فقط شامل عقد دائم است؟

در این‌باره دو نظر متفاوت وجود دارد. یکی اینکه با توجه به عقد منقطع که برای مدت معینی واقع می‌شود و از جهت حقوق وظایف زوجین با عقد دائم تفاوت‌هائی دارد مانند ماده ۱۱۳ قانون مدنی در عقد انقطاع، زن حق نفقه ندارد مگر اینکه شرط شده باشد، و ماده ۹۴۰ قانون مدنی که زوجین غیردائم از یکدیگر ارث نمی‌برند، در خصوص قلمرو شمول شرط باید تفسیر مضیق صورت گیرد و فقط در صورتی زوجه می‌تواند با استناد به شرط، خود را مطلقه کند که زوج اقدام به ازدواج مجدد به‌صورت دائم کرده باشد. دوم اینکه در شرط مندرج در عقدنامه نکاحیه فقط لفظ ازدواج به‌طور عام به‌کار برده شده و ازدواج شامل دو نوع دائم و موقت است، محدود کردن حق مشروط به ازدواج دائم صحیح نیست.

بدین ترتیب ازدواج موقت زوج نیز می‌تواند چنین حقی را برای زوجه به همراه داشته باشد.با مقایسه دو نظر بیان شده می‌توان گفت از آنجائی‌که منظور از لفظ ”ازدواج“ جاری کردن صیغه عقد نکاح بین زن و مرد به‌گونه‌ای است که روابط زناشوئی فی‌مابین برقرار گردد و فرق نمی‌کند که این رابطه دائم باشد یا موقت، پس محدود کردن حق زوجه به تحقق ازدواج مجدد زوج به‌طور دائم، خلاف موازین حقوقی و انصاف قضائی بوده و رویه قضائی موجود نیز در حال حاضر به همین نظر استوار است.آیا ازدواج مجدد زوج، باید به‌طور رسمی باشد یا ازدواج با سند عادی نیز موجد حق وکالت اعطائی از ناحیه زوج براساس عقدنامه نکاحیه برای مطلقه کردن خود می‌شود؟مطابق ماده ۱۲۸۴ قانونی مدنی، سند عبارت است از هر نوشته‌ای که در مقام دعوی یا دفاع، قابل استناد باشد و وفق ماده ۱۲۸۶ همان قانون، سند بر دو نوع رسمی و عادی است.
مطابق ماده یک قانون ازدواج مصوب سال ۱۳۱۰ در نقاطی که وزارت عدلیه، معین و اعلام می‌کند هر ازدواج، طلاق و رجوع باید در یکی از دفاتری که مطابق نظام‌نامه‌های وزارت عدلیه تنظیم می‌شود، واقع شود و به ثبت برسد. هر مردی که در غیر از دفاتر رسمی ازدواج و طلاق، مبادرت به ازدواج، طلاق و رجوع کند، به یک تا شش‌ماه حبس تأدیبی محکوم می‌شود. اما اثبات ازدواج مجدد زوج براساس سند عادی و اجراء چنین حقی برای زوجه اول سنگین است و مطابق ماده ۱۲۹۱ قانون مدنی با اقرار زوج یا با تنفیذ سند عادی ازدواج در محکمه صورت می‌پذیرد.هرگاه اجازه ازدواج مجدد از جانب دادگاه برای زوج صادر شود و برمبنای حکم صادره از دادگاه، زوج مبادرت به ازدواج مجدد کند، آیا زوجه اول حق اجراء شرط ضمن عقد نکاح را دارد یا خیر؟!

ـ طبق ماده ۱۶ قانون حمایت خانواده، مصوب ۱۳۵۳، مرد نمی‌تواند با داشتن زن، همسر دوم اختیار کند مگر به شروط ذیل:

۱ـ رضایت همسر اول
۲ـ عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشوئی
۳ـ عدم تمکین زن از شوهر
۴ـ ابتلاء زن به جنون با امراض صعب‌العلاج موضوع بندهای ۵ و ۶ ماده ۸
۵ـ محکومیت زن وفق بند ۸ ماده ۸
۶ـ ابتلاء زن به هرگونه اعتیاد مضر برابر بند ۹ ماده ۸
۷ـ ترک زندگی خانوادگی از طرف زن
۸ـ غایب یا مفقودالاثر شدن زن برابر بند ۱۴ ماده ۸

بنابراین چنانچه مردی با داشتن همسر، مبادرت به ازدواج مجدد کند، عمل خلاف قانون و شرع انجام نداده است.چنانچه عامل روی آوردن مرد به ازدواج مجدد، زوجه مشروطه‌له بوده باشد، بدین صورت که با در پیش گرفتن رفتارسوء، نشوز و عدم تمکین یا اعلام رضایت با ازدواج مجدد، مرد مجوز تجدید فراش را از دادگاه کسب کرده باشد، آیا پس از ازدواج مجدد زوج، زوجه اول باز هم می‌تواند از شرط ضمن عقد نکاح برای مطلقه کردن خود به وکالت از زوج اقدام کند.در این خصوص دو نظر وجود دارد. مطابق نظر اول، قراردادن چنین شرطی در عقدنامه‌ها به‌طور عام و بدون هیچ قیدی، حق طلاق را به زن اعطاء کرده است، چنانچه مرد به‌دلیل سوءرفتار زوجه و عدم تمکین وی، یا با اجازه ازدواج از دادگاه صالح یا بدون صدور چنین مجوزی اقدام به ازدواج کند، باید به زوجه اول حق استفاده از وکالت اعطائی ضمن عقد نکاح داده شود.

نظر دیگر که منطقی‌تر به‌نظر می‌رسد چنین استدلال می‌کند: مسلم است که در هنگام انعقاد عقد نکاح و امضاء شروط ضمن عقد، قصد بر اعطاء وکالت به زوجه به شرط انجام وظایف و تکالیف شرعی، قانونی و عرفی وی به‌عنوان یک همسر بوده است و در هر عقدی زوجه وقتی می‌تواند به شروط ضمن عقد متمسک شود که خود، عامل به‌وجود آورنده زمینه تخلف نباشد. در مورد ازدواج مجدد زوج نیز باید به این مسئله پرداخت که آیا زوجه کلیه وظایف شرعی و قانونی خود را به‌عنوان یک همسر انجام داده و با این وصف زوج مبادرت به ازدواج مجدد کرده است یا خیر.
فرهاد اسماعیلی

منبع : روزنامه اعتماد

منبع:http://vista.ir/article/214425/

موضوع قفل شده است