امانتی که پس از شهادت بازگردانده شد
تبهای اولیه
شهید علیرضا اثنیعشری به شرط قبولی با نمرات بالا توانست پدر را برای عزیمت به جبهه راضی کند و شاید همین شرط وی را دانشجوی رشته برق دانشگاه تهران کرد. تاکید بر امانتداری و بازگرداندن جزوه دوستش یکی از بندهای وصیتنامه این شهید است.
علیرضا اثنیعشری ۲۶ بهمن ماه سال ۱۳۴۵ در تهران دیده به جهان گشود، سالهای کودکی خود را در قم سپری کرد، شوق زیادی برای آموختن علم داشت و برهمین اساس هر سال به عنوان شاگرد ممتاز معرفی میشد. در کودکی به کلاس قرآن رفت و خیلی زود قرائت کلام وحی را فرا گرفت.
سال ۱۳۵۸ در هنرستان صنعتی شهید بهشتی در تهران ثبتنام کرد و در رشته برق به تحصیل پرداخت.
چندی بعد عضو انجمن اسلامی دانشجویان شد. سال ۱۳۵۹ با شروع جنگ و تشکیل بسیج روزهای شنبه در آخر شب همراه با برادران بسیج به مسجد امام حسین(ع) میرفت و به پاسداری از دستاوردهای انقلاب مشغول بود.
علیرضا سال دوم هنرستان بود که تمنای جبهه داشت اما پدر مخالف بود.
مادر به اصرار علیرضا، رضایتنامه را امضا کرد اما قامت کوچکش سدی شد برای پرواز به جبهه، به رغم رضایتنامه مادر مسئولان بسیج به علت قامت کوچکش با اعزامش مخالفت کردند.
مدتی بعد پدر اجازه عزیمت داد به شرط اینکه فقط تابستان به جبهه برود و هر سال با نمرات عالی قبول شود، علیرضا پذیرفت و مشتاقانه به سوی جبهه حق علیه باطل شتافت.
پاک سازی مینهای اراضی فتح شده اولین مسئولیت علیرضا در جبهه بود، شوقش برای ماندن در جبهه و تنفس هوای معطر آنجا توصیف نشدنی بود.
امتحانات سال آخر دبیرستان را شهریورماه داد تا بیشتر در جبهه بماند و همان سال نیز در رشته برق و قدرت دانشگاه تهران پذیرفته شد.
سال اول دانشگاه را تا پایان ترم اول درس خواند؛ سپس آرپیچی زن عملیات والفجر ۸ شد.
یکشنبه ۸ تیرماه ۱۳۶۵ باری دیگر به سوی میدان رزم شتافت، به گفته اطرافیانش این بار رفتنش حال و هوای دیگری داشت، گویی برای پرواز لحظهشماری میکرد.
یازدهم تیر وصیتنامهاش را نوشت و ۱۰ صبح ۱۴ تیر ۱۳۶۵ در سن ۲۰ سالگی در عملیات کربلای یک در مهران جام شهادت نوشید.
علیرضا در قسمتی از وصیتنامهاش به نمازهای قضا شده و امانتی که در دست دارد اشاره میکند، ۲ هفته و ۵ روز نماز قضای شکسته و جزوات مجید، دوستی که باید استرداد شود.