همسرم به وجود خدا ایمان ندارد و نمی توانم سوالاتش را پاسخ گویم

تب‌های اولیه

33 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
همسرم به وجود خدا ایمان ندارد و نمی توانم سوالاتش را پاسخ گویم

سلام.
من امروز عضو شدم.
ممنون از سایت بسیار زیباتون.
خواهش میکنم کمکم کنید.
همسرم به طور محکمی میگه خدا وجود نداره و دلایلی هم داره.
من خیلی تو سایت شما مطالعه کردم اما بازم کمک میخوام.

قانون علیتو قبول نداره و میگه لازم نیست لقمه رو دور سرمون بگردونیم تکامل ایجاد شده و ما از اینده خبر نداریم
و شاید همانطور که تکامل در میلیاردها سال مارو ساخته در میلیاردها سال دیگه هم ما تکامل بیشتری حاصل کنیم و موجودات دیگه ای بجای ما ایجاد شن.

چندین تا موضوع دیگه هم در ذهنش عبثی خلقت رو ایجاد کرده.میگه کار خیلی بیخودیه که خدا انسانو از نیستی بیافرینه که حالا بعد بخواد به تکاملش برسونه.چون اگر عدم باشه دیگه نیازی هم به تکامل و بهشت و ... نیست.

میگه این فقط اسباب بازی بودن ادم و قدرت نمایی خدا میشه.یک کار الکی میشه و اگه ادم و حوا اشتباه کردن چه دلیلی برای ازمایش و عذاب این میلیاردها انسان بعدیه؟ و این بی عدلیه. و خدا که میداند هرکی افریده شده میخواد چکار تو دنیا بکنه و جهنمی یا بهشتیه پس چه کار باطلی این همه وقت و عمر که بیای به دنیا.

میترسم از تاثیر پذیری فرزند اینده هامون.چه بکنم؟

با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد هادی

با سلام و عرض ادب
ضمن خیر مقدم و خوش آمدگویی، امیدوارم لحظات پر بار و شادی رو در این انجمن داشته باشید .
متأسفانه این نوع تفکرات، دامن گیر اکثریت است و باید در اولین فرصت پاسخ منطقی به نفس داد تا دست از القائات شیطانی بردارد.
وجود، امر بدیهی است معنی ندارد در وجودِ وجود شک کنیم، خداوند وجود صرف و هستی محض است لذا شک در وجود خدا یعنی شک در امر بدیهی.
برای توضیح بیشتر عرض می شود: موجود بنا به فرض عقلي از دو حالت نمي تواند خارج باشد؛ يا وجود صرف است و وجود عين ذات آن است يا وجود داراي ماهيت است و وجود عين ذات آن نيست لذا ذاتا اقتضاي وجود ندارد. به عبارت ساده تر مي تواند باشد و مي تواند نباشد. فلاسفه قسم اول را واجب الوجود و قسم دوم را ممكن الوجود ناميدند و موجودات ممكن- چه مادي و چه مجرد، چه داراي سابقه عدم زماني و چه ازلي و ابدي و قديم زماني- ذاتا اقتضاي موجود بودن ندارد بلكه ذاتا امكان وجود دارد و امكان ملاك احتياج به علت است. لذا هر ممكن الوجودي محتاج به علت است.(همه موجودات عالم هستی این چنین هستند یعنی می توانند باشند و می توانند نباشند، مثلا وجود انسان برایش ذاتی نیست لذا می تواند باشد و می تواند نباشد، همچنین وجود دیو هفت سر ذاتی نیست لذا می توند باشد و می تواند نباشد منهتی در اولی چون علت موجِده «بوجود آورنده» دارد موجود است، ولی دیو هفت سر چون علت موجِده ندارد وجودی هم ندارد) پس همه موجودات عالم- چه مادي و چه مجرد- محتاج علتند و محال است علتِ ممكن الوجود، خودش باشد. پس علت هر ممكني يا واجب الوجود است يا ممكن الوجود ديگري و اگر علت آن ممكن الوجودي ديگر باشد آن ممكن نيز خود علتي خواهد داشت.
علت آن ممكن الوجود دوم نيز يا واجب الوجود است يا ممكن الوجودي سوم اين روند ادامه پيدا مي كند تا در نهايت به واجب الوجود ختم شود، چون تسلسل علل محال است. بنابراين فراتر از موجودات ممكن بايد موجودي باشد كه عين وجود باشد تا وجود را به ماهيات(وجودات امكاني) عطا كند.
اساسا اگر مفهوم درست واجب الوجود و ممکن الوجود فهمیده شود، حتّی فرض وجود ممکن الوجود بدون واجب الوجود نیز محال خواهد بود؛ چون فرض وجود ممکن الوجود بدون واجب الوجود یعنی فرض وجود معلول بدون علّت ؛ و فرض وجود معلول بدون وجود علّت محال است.

بالاتر از اینها اساسا فرض نبود واجب الوجود محال است. اینکه برخی به راحتی نبود واجب الوجود را تصوّر می کنند ناشی از این است که واجب الوجود را درست تصوّر نمی کنند، یعنی به جای واجب الوجود یک ممکن الوجود را تصوّر می کنند؛ مثلا به جای واجب الوجود یک موجود سازنده یا نظم دهنده را تصوّر می کنند. در حالی که واجب الوجود یعنی خود وجود ، بدون هیچ قید دیگری؛ یعنی وجود صرف، واجب الوجود یعنی وجودی که عین وجوب است؛ یعنی بودی که عین بودن است؛ بنا بر این فرض نبود واجب الوجود یعنی فرض نبودِ بودی که عین بودن است؛ و فرض عدم واجب الوجود یعنی فرض عدم وجودی که عین موجودیّت است ؛ و چنین فرضی ذاتا متناقض است. اگر بخواهیم با مثالی این تناقض را ملموس تر کنیم می گوییم فرض نبود واجب الوجود مثل فرض مثلث چهار گوش یا مثل فرض قرمز آبی رنگ یا مثل عدد پنج زوج است.
اینکه قانون علیت رو قبول ندارند، چون تصور درستی از خدا (واجب الوجود) ندارند، اگر همسر شما بتواند تصور درستی از واجب الوجود داشته باشد یقینا به لحاظ عقلی به وجود موجود واجب یعنی خدا یقین خواهد کرد.
« اللَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ــــ خداوند آفرينش را آغاز مى‏كند، سپس آن را بازمى‏گرداند، سپس شما را به سوى او باز مى‏گردانند.» ( الروم:11)
در پندار اكثر مردم مخلوقات، خارج از وجود خدا و غير اويند ولي در انديشه ي اينان مخلوقات نه در خارج خدا هستند و نه در داخل او ؛ چرا كه خدا نامحدود است و آنكه را حدّ نيست خارج نيست ؛ و بسيط بوده مركّب نيست و بسيط را داخل نباشد. همچنين مخلوقات نه غير او هستند و نه عين او و نه جزء او ؛ چون او وجود محض است و وجود محض را نه غير است نه دومي بر مي دارد و نه تركيب مي پذيرد.
طبق فرمایش مولی علی علیه السلام:
«هُوَ فِی الْأَشْیَاءِ عَلَى غَیْرِ مُمَازَجَةٍ خَارِجٌ مِنْهَا عَلَى غَیْرِ مُبَایَنَةٍ » (التوحيد للصدوق، ص: 306 )
‏ خداوند داخل در اشیا است ولی ممزوج با آنها نیست و خارج از آنهاست ولی مباین با آنها نیست
«داخلٌ فی الأشیاءِ لا کَشَیءٍ داخلٍ فی شیءٍ، و خارجٌ منَ الأشیاءِ لا کَشیءٍ خارجٍ من شَیءٍ»
( الكافي، ج‏1، ص: 86)
اگر بخواهیم در ضمن مثالی تقریب به ذهن کنیم ، گوییم: نسبت خدا (وجود) به مخلوقات (ماهیّات) ، مثل نسبت آب است به موج و قطره و دریا و برف و یخ و آبشار و باران و بخار و ... . هیچکدام این امور آب نیستند بلکه هر کدام خودشانند ، لکن همه ی آنها ظهورات گوناگون آب می باشند ؛ که ما هیچگاه آب را نمی توانیم ببینیم مگر در کنه همین امور. لذا اینها آیات و مظاهر و تجلّیّات آب هستند نه خود آب. چون آب یک حقیقت بیشتر نیست ؛ حال آنکه این امور اوّلاً فراوانند ؛و ثانیاً غیر از یکدیگرند.

در رابطه با قسمت دوم پرسش عرض می شود:

اولا خداوند انسان رو از نیستی نیافرید،
موجودات عالم هستی تجلی ذات، صفات و اسمای الاهی هستند؛ هیچ موجودی از عدم آفریده نمی شود و چنین امری از محالات است.
ثانیا: عرفا بر اساس آیه شریفه « إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون‏» (بقره 156) معتقند انسان دو نوع سیر دارد، سیر نزولی « إِنَّا لِلَّهِ » و سیر صعودی «وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون » ما از خداییم و به خدا باز می گردیم؛ یعنی انسان، ابتدا در فوق عرش آفریده گشت و مراتب را طیّ نمود تا به دنیا رسید و بدین سان تمام قوس نزول هستی را دارا گشت؛ حال باید از دنیا ( اسفل سافلین) شروع نموده قوس صعود را طیّ نماید تا تمام دایره ی هستی را زیر چتر وجودی خود درآورد.(بر گرفته از: امام خمینى، سید روح‏الله، شرح دعاى سحر، ص 102. جوادى آملى، عبدالله، تحریر تمهید القواعد، صص 621 - 566، انتشارات الزهراء)
لذا هیچ موجودی از عدم خلق نشده است، همه موجودات تجلی ذات پروردگار عالمیان هستند. اگر انسان سیر نزولی را نداشت و در عالم ماده نمی آمد خلیفه الله نمی شد، برای خلیفه الله شدن و مسجود ملائک شدن، ریاضت در زمین مادی لازم و ضروری بود لذا اراده خداوند بر این بود آدم علیه السلام در زمین باشد و نسل وی زیاد شود تا در عالم ماده که جایگاه پرواز به ملکوت است انسان به کسب کمالات پرداخته و خلیفه الله پرورش یابد.

بگو یه درصد احتمال بده که این حرفا درست باشه اونوقت چی میکنی ؟؟؟عقل حکم میکنه برای دفع اون ضرر محتمل کاری کنیم

سلام بر کارشناس محترم تاپیک

هادی;536804 نوشت:
ب موجودات ممكن- چه مادي و چه مجرد،

این دو چه تفاوتی با هم میکنند؟

هادی;536806 نوشت:
در رابطه با قسمت دوم پرسش عرض می شود:

اولا خداوند انسان رو از نیستی نیافرید،
موجودات عالم هستی تجلی ذات، صفات و اسمای الاهی هستند؛ هیچ موجودی از عدم آفریده نمی شود و چنین امری از محالات است.

میشه یه مقدار این قسمت رو واضح تر و بسیط تر توضیح بدید؟

lale;510789 نوشت:
همسرم به طور محکمی میگه خدا وجود نداره و دلایلی هم داره.

سلام

اعتقاد به وجود خدا یک امر فطریست و اون فقط میخواد خودش و شاید شما رو فریب بده که البته نمیتونه زیاد پی این کارو نگیر .

lale;510789 نوشت:
قانون علیتو قبول نداره و میگه لازم نیست لقمه رو دور سرمون بگردونیم تکامل ایجاد شده و ما از اینده خبر نداریم
و شاید همانطور که تکامل در میلیاردها سال مارو ساخته در میلیاردها سال دیگه هم ما تکامل بیشتری حاصل کنیم و موجودات دیگه ای بجای ما ایجاد شن.

چندین تا موضوع دیگه هم در ذهنش عبثی خلقت رو ایجاد کرده.میگه کار خیلی بیخودیه که خدا انسانو از نیستی بیافرینه که حالا بعد بخواد به تکاملش برسونه.چون اگر عدم باشه دیگه نیازی هم به تکامل و بهشت و ... نیست.

نیست معنی نداره فقط هست برتر میشود یا پست تر و این هست است که به خدا معنی میدهد و تا هست نباشد تکامل معنی ندارد یعنی جوهری بوده تا تکامل پیدا کرده .

lale;510789 نوشت:
میگه این فقط اسباب بازی بودن ادم و قدرت نمایی خدا میشه.یک کار الکی میشه و اگه ادم و حوا اشتباه کردن چه دلیلی برای ازمایش و عذاب این میلیاردها انسان بعدیه؟ و این بی عدلیه. و خدا که میداند هرکی افریده شده میخواد چکار تو دنیا بکنه و جهنمی یا بهشتیه پس چه کار باطلی این همه وقت و عمر که بیای به دنیا.

ادم اسباب بازی نیست ادم مسجود ملائکه است نهایت خلقت خداست حال بدست اوست که خود را به خدا نزدیک کند و لایق بهشت شود یا خود را از خدا دور کند و لایق جهنم شود این داشتن اختیار کم لیاقتی نیست .

lale;510789 نوشت:
میترسم از تاثیر پذیری فرزند اینده هامون.چه بکنم؟

با تشکر

زیاد نگران فرزندانتان نباشید اعتقاد به وجود خدا یک امر فطری است ضمن اینکه فرزند بیشتر از مادر تاثیر میپذیرد تا پدر کما اینکه فرزند نوح از مادرش تاثیر پذیرفت و گمراه شد و موسی گرچه در خانواده فرعون بزرگ شد از مادرش و مادر خوانده اش تاثیر پذیرفت و پیامبری بزرگ گردید .

به امید اعتقادی محکم و سست نگشتنی .

سلام من هنوز نظرکاربرا رو نخوندم.بنظرمن بیایید بش بگید:توتمام تکنولوژی ساخت بشررو بیاروتمام مردم دننیارو جمع کن هیچ کاربزرگی هم نمیخواد بکنی فقط یکارکن فلان هسته میوه ریشه بزنه طوری که تغذیه سلول هاشم به عهده خودت باشه.وقتی رفت توفکرازش بپرسیددنیا باین پیچیدگی هاش من وتویی که عاقل ترین موجودشیم میتونیم اداره کنیم؟مایی که هنوز باتمام پیشرفت علم قادرنیستیم بطورکامل بدنمون رو تحت کنترل خودمون بگیریم؟مثلا فکرکن خلقت این همه چیز ازاول دست یکی مثل ما بوده اصلا همون کائناتم تشکیل نمیشده.
بعد چندثانیه بش زمان بدید فکر کنه بعد ازش بپرسید:
دنیاروباریزکاریش کی جلو میبره؟ازاون نظم کهکشانهاتاحتی حالت انجمادومایع بودن مواد که چقدرتاثیر داره ومطابق بدن ماست.
حالا بگید:
دلیلتو بیارکه دنیا خودش ساخته شده(بلافاصله بدون وقفه بگید:)من تمام قطعات کامپیوتررو برات میارم میذارم اینجابیاباهم بشینیم نگاش کنیم تاببینیم کی خودش درست میشه یانه کامپیوتر نه یچیز زنده مثلا مرغ سرش وپاشو ...بدنش توفاصله1سانتی ازهم میذاریم تاخودش بشه یه مرغ سالم
(چندثانیه مکث بعد:)
راستی همینجور که داری فکرمیکنی دنبال یراهم باش تامحبتو بم نشون بدی ومن بتونم لمسش کنم وببینمش
(حالا یروز بذارید فکرکنه)
وقتی اومدازتون رباره خدا سوال کنه باملایمت وخونسردی جوابشو بدید خودتون رو زیاد شگفت زده نشون ندید.درضمن همه چیزو یجانگید.ذره ذره بگید تاتشنه بمونه.اینطوری بیشترروش فکرمیکنه ولی وقتی همه رو بگید نمیتونه تو عمق مساله رو جست وجو کنه.فکرنکنم بیشتراز1هفته طول بکشه.جواب میده ان شاءالله.یا حق

راستی وقتی خواستید ازخدابگید سریع نرید سراغ اسلام و...اول یواش یواش طوری ازخدا بگید که مهرخدا تودلش جون بگیره.مثلا وقتی توچشماش اشتیاق دوستنو دیدید بگیدحالا فکرکن دوست داشتنمون چجوری رفته توقلبمون.مااین محبتوگرفتیم بادستامون گذاشتیم توقلبمون؟(ببخشید یکم مساله روباز میکنم)بگید:چراوقتی من بتو فکر میکنم (مثلا)قلبم تندتر میزنه؟خودم احساس قلبمو زیادمیکنم؟این دست کیه؟بعددوباره مهلت هضم این حرفو بدیدحداقل5 دقیقه.من مطمئنم هم توزندگیتون تاثیرشو میبینید هم تورابطه اوشون باخدا.همینه دیگه ازعشق زمینی الهی شدن.درسته؟فقط این جز مراحل اولیه اس.وقتی خداروباور کردگام به گام بامشورت یه پیش بریدتامعجزه روببنید.من نیستم زیادتوسایت اگرنه درخدمتتون بودم.قطعاباوجود کارشناساوکاربرای اسک دین تنها نخواهید بود.:ok:

lale;510789 نوشت:
چندین تا موضوع دیگه هم در ذهنش عبثی خلقت رو ایجاد کرده.میگه کار خیلی بیخودیه که خدا انسانو از نیستی بیافرینه که حالا بعد بخواد به تکاملش برسونه.چون اگر عدم باشه دیگه نیازی هم به تکامل و بهشت و ... نیست.

میگه این فقط اسباب بازی بودن ادم و قدرت نمایی خدا میشه.یک کار الکی میشه و اگه ادم و حوا اشتباه کردن چه دلیلی برای ازمایش و عذاب این میلیاردها انسان بعدیه؟ و این بی عدلیه. و خدا که میداند هرکی افریده شده میخواد چکار تو دنیا بکنه و جهنمی یا بهشتیه پس چه کار باطلی این همه وقت و عمر که بیای به دنیا.

میترسم از تاثیر پذیری فرزند اینده

سلام مجدد.چراترس؟شماالان بایدنیمه پرلیوان رو ببینید وخوشحال باشید که همسرتون دنبال یه ایمان ریشه ای هست ونمیخواد مثل خیلی از افراد جامعه الکی یچیزی روقبول کنه.متاسفانه هستند کسانی که بخاطرهمین سطحی نگری یا ازدین جلوترحرکت میکنن یاعقب ترکه تعدادشون کمم نیست.خب این سوالیه که توذهن هممون پیش میادوخیلیا بخاطررودرواسی یاترس یاهردلیل دیگه ای که دارن حتی ازاینکه باخودشونم این موضوع رو حل کنن کناره گیری میکنن که مبادا شرک نشه(جلوترازدین رفتن)خب این حق هرانسانیه برای این چراها جواب پیدا کنه.حالا وظیفه مایی که به جواب رسیدیم چیه؟کمک به این افراد.
حالا برای جواب سوالات همسرتون ازسوالاشون معلومه همسرتون که ازبحثای فلسفی چندان خوششون نمیاد.خب بهترم هست باسادگی براشون بگید.منم خودم بشینن سه ساعت جلوم کلمه های قلنبه سلنبه بگن وباگیج کردن ادم به جواب برسن خوشم نمیاد.اگه جواب جوابه باید ساده باشه(البته این نظر منه هرکسی یه نظری داره).
برای جواب این سوالشون که ادم وحوا اشتباه کردن چراماروزمینیم:بگید خداونداونارو برای ما مثال زده تازه آدمی که پیامبربود.مثال زده که ضعف مارو بگه وبگه باید برای این مقام تلاش کنیدوپاک بودنتون رو نشون بدید.بشون بگید:فرض کن همه یجا بهشتی میشدن .ازهمون اول توبهشت بودیم.حالا جای یکی مثل قابیل باهایبل باید یکی باشه؟ماباید بیایم رو زمین تابخودمونم ثابت بشه کی مرد میدونه ومیمونه وبهشت حقشه.اگه ازروز اول هرکی تو بهشت وجهنم خودش بود خود مابهشتی هم که بودیم اولین نفری بودیم که به عدالت خدا معترض میشدیم که چراایناالکی رفتن جهنم یاجهنمیا میگفتن چراایناتو بهشت وماتوجهنم باشیم؟پس مابایدخودمون باچشم خودمون ببینیم واین اتفاقا عدالت خداست که به هرکی فرصت اثبات پاکیش داده.
واینکه چه کارباطلیه آدم بیاد تواین دنیا تلاش کنه:باید جواب این سوالو بعد حرفای بالا بگید.:ماتلاش میکنیم که باتلاش وارادمون به بهشت برسیم.ماکه الکی نشدیم اشرف مخلوقات.اون دنیا بهشتیا میگن مااختیارانجام گناه داشتیم قدرتشو داشتیم وانجام ندادیم.واین مرد این میدونو مشخص میکنه.واین میشه که خدابه آفرینش من وشمابخودش میباله وبه ملائکه میگه به بندم سجده کنید.(توپرانتز هم بعداین صحبتابگید که بهشت وجهنم چیه.آخه خیلیا فکرمیکنن بهشت وجهنم مثلا جهنم یه جاپرآتیشه ومیبرن ادمو می اندازن توش درصورتی که این عذابا برای کسایی هست که حق الناس یاظلم کردن.ماگناهایی که درحق خودمون کریم اینجوریه که اون دنیا وقتی آدم میفهمه چقدرخوبیها خوب بوده وبدی ها پوچ والکی ازحسرت وپشیمانی جهنمی میشه براش که بیاوببین.که آدم اگه دین رو عمیقا بشناسه تاحدودی به واقعیت عملهاوعمق دین پی میبره وکسی که بدونه اساسا چراما فلان گناه روانجام نمیدیم وفلان خوبی رو انجام میدیم هیچ وقت گناه نمیکنه انگار ناخوداگاه ادم ضبط میشه.این گناه وثواب یه معیاره که مابدونیم باید باهرموضوع چطور برخورد کنیم وبش فکرکنیم.این کارادمای خیلی سطحی نگره که گناه رو بخاطر گناه بودن انجام نمیدن یاثواب روبرای ثواب بودن انجام میدن.)مثلا کسی که حجابشو رعایت میکنه که گناه نکنه جهنم نره و...بنظرتون دید بهتری داره یا کسی که میگه من حجابمو رعایت میکنم چون اون جوونی که به هر دلیلی ازدواج نکرده بخاطرخودنمایی من زجرنکشه واون مرد زندگی بخاطر خودنمایی من بجز زنش به کس دیگه ای نگاه کنه.من ایمان دارم اگه ماتک تکمون بااین دید انسانیت به دین میرسیدیم(عمیقا دین روبشناسیم)لذت دین اسلام رو باهمه وجودمون احساس میکنیم ودچارافسردگی های پیش روی یاپس روی ازدین نمیشیم.بنظرمن بایدقدراین درگیری عمیق ذهنی همسرتون رو بدونید وباصبروحوصله بش پاسخ بدید.ببخشید خیلی حرف زدم ولی حس کردم لازمه.

من توی چندین انجمن به افرادی با این باورهای غلط برخوردم که اکثرا در آخر که نمیتونستن جوابی بدن میگفتن جهان از ماده بوجود اومده و ماده خاصیتش اینه که نه بوجود میاد نه از بین میره.
من سوالی ازشون کردم که در تمام موارد پاسخی داده نشد و دیگه ادامه ندادن.البته من درمورد اتمها این خاصیت رو خونده بودم
پرسیدم همین خاصیت ماده به چه شکلی درش گنجانده شده؟اصلا هر چیزی که این افراد دلیل بر بودن این دنیا بیارن یک خاصیتی داره این خاصیت رو نمیتونن بگن از اول بوده چون باز برمیگردیم به همون خاصیتی ماده که باز این خاصیت باید به نوعی در اون عامل گنجونده شده باشه.و همین گنجاندن باید قدرتی بالاتر از این دنیا و قدرت تفکر یک انسان در تشخیصش باشه.
حالا اگر ایشونم میگه جهان از اول بوده پس برمیگرده به خاصیت ماده بهتره بهشون بگین که خوده این خاصیتها و برنامه ریزی در کارکردشون تحت نظارت و قدرت خالقی هست که از ذهن ما خارجه.
خالق میتونه پدیده ای به نام خلق کردن و خلق شدن رو فقط در این بعد قرار داده باشه.چرا باید خودمون رو داناتر از اون چیزی که در دنیاست بدونیم درصورتی که قطره ای از دانش خدارو هم نداریم.
با عذرخواهی بعضی دوستان دقیقا حرفهای تلویزیون رو تکرار میکنن درصورتی که همسر ایشون اینها رو شنیدن ولی باز باور نکردن.
دوست عزیز شما باید این رو هم بعد از رد شدن دلایلشون بهشون متذکر بشین که خالقی به این عظمتی برای مخلوقاتش برنامه ای قرار داده و او آگاه بر این برنامست نه ما.
و اگر چیزی غیر از برنامه ی خداوند در راه سعادت انجام بشه حتما به نیستی و تباهی کشیده میشیم.
ما تمام کارها و اعمال دنیا رو و اثراتش رو میتونیم در دو گروه تقسیم کنیم خوب و بد,یا همون خیر و شر.
خداوند با اینکه خالق تمام هستی هست در برنامه ای آگاهانه و از سر دانایی خودش سمت خیر رو گرفته و شیطانی که در مقابل فرمان خداوند سر باز زد سمت مخالف یعنی شر رو گرفت.
اینجاست باید شما هنری که خداوند در دوستدارانش قرار داده بکار بگیری.از ایشون دلیل بخواه و دلیلش رو در هر مرحله با دلایل قویتر رد کن.اونقدر دلیل بیار تا دیگه دلیلی جز دلایل شما نداشته باشه.
به واسطه ی همسری با ایشون شما مسئولیتت بیشتره.باید تمام سعیت رو کنی.اینجا دوستان عزیزی هستن که میتونید در همین تاپیک دلایلشون رو بگین تا به کمک هم با دلایل قویتری از سمت خودمون ردش کنیم.
من به شما قول میدم دلیلی محکمتر از دلایل ما نمیتونن بیارن من با خیلی از این نوع افراد سروکله زدمو تهش رفتارشون نه خیلی بهتر ولی عوض شد و در اینگونه مباحث ترجیح بر سکوت داشتن.
موفق باشید

hhosseinn;536846 نوشت:
با عذرخواهی بعضی دوستان دقیقا حرفهای تلویزیون رو تکرار میکنن درصورتی که همسر ایشون اینها رو شنیدن ولی باز باور نکردن.
نمیدونم منظورتون من هم بودم یانه ولی من خودم این سوالا داشتم وباکلی فکرکردن وریشه یابی مسائل بهش رسیدم که احتمال90%برای ایشونم جواب میده

نه منظورم رو بعضی از نوشته ها بود منظورم فرد خاصی هم نبود.
درکل باید مسائلی که کمتر دربارش در تلویزیون صحبت شده بگیم چون این نوع تفکراتو این نوع افراد جز تلویزیون و بعضی مطالب عمومی در دنیای مجازی مرجع دیگه ای برای مطالعه ندارن.
چون ایشون خیلی از مطالب رو میدونه ولی باید فهمید بیشتر چه چیزی اذیتشون میکنه.احتمالا تاثیرات حرفهای انسانهایی به ظاهر روشن فکر که کلا دنیا رو از ابتدا بوده میدونستن و خاصیت ماده رو بهونه کردن.که خداروشکر به کمک خدا دلایلی محکمتر برای رد افکار غلطشون پیداست.

lale;510789 نوشت:
سلام.
من امروز عضو شدم.
ممنون از سایت بسیار زیباتون.
خواهش میکنم کمکم کنید.
همسرم به طور محکمی میگه خدا وجود نداره و دلایلی هم داره.
من خیلی تو سایت شما مطالعه کردم اما بازم کمک میخوام.

قانون علیتو قبول نداره و میگه لازم نیست لقمه رو دور سرمون بگردونیم تکامل ایجاد شده و ما از اینده خبر نداریم
و شاید همانطور که تکامل در میلیاردها سال مارو ساخته در میلیاردها سال دیگه هم ما تکامل بیشتری حاصل کنیم و موجودات دیگه ای بجای ما ایجاد شن.

چندین تا موضوع دیگه هم در ذهنش عبثی خلقت رو ایجاد کرده.میگه کار خیلی بیخودیه که خدا انسانو از نیستی بیافرینه که حالا بعد بخواد به تکاملش برسونه.چون اگر عدم باشه دیگه نیازی هم به تکامل و بهشت و ... نیست.

میگه این فقط اسباب بازی بودن ادم و قدرت نمایی خدا میشه.یک کار الکی میشه و اگه ادم و حوا اشتباه کردن چه دلیلی برای ازمایش و عذاب این میلیاردها انسان بعدیه؟ و این بی عدلیه. و خدا که میداند هرکی افریده شده میخواد چکار تو دنیا بکنه و جهنمی یا بهشتیه پس چه کار باطلی این همه وقت و عمر که بیای به دنیا.

میترسم از تاثیر پذیری فرزند اینده هامون.چه بکنم؟

با تشکر

بسمه تعالی سلام علیکم به شما توصیه میکنم که خودتان و همسرتان کتاب کم حجم اما عمیق (آفریدگار و آفریده) نوشته آیت الله صادقی تهرانی که توسط انتشارات شکرانه چاپ شده است(که مباحثات و مناظراتی است بین خدا پرستان و مادی گرایان درباره خدای متعال) را مطالعه کنید ان شا الله مشکلتان برطرف میشود با تشکر و السلام علی عباد الله الصالحین

با سلام
به نظر حقیر باید همسرتان را متقاعد کنید که برای روشن شدن حقیقت به یک کارشناس مذهبی مراجعه کنند چون ایفاء نقش وساطت در پاسخگویی خیلی کارساز نیست خصوصا در میان بسیاری از مردان که با توجه به وجود نوعی غرور، و خود برتر بینی نسبت به همسرشان به ندرت حق را از او می پذیرند.
ضمن اینکه نظریه تکامل بر فرض صحت و پذیرش آن، با وجود خدا در تضاد نیست بلکه با استقلال انسان در نوعیت و ظاهر آیات خلقت انسان و از این دست امور تعارض دارد که البته قابل رفع است اما در مورد وجود یا عدم خالق حرفی ندارد، چرا که در نقطه شروع، بالاخره باید چیزی باشد تا شروع به تکامل کند، وگرنه خلأ هرگز تکامل نمی یابد، از او بپرسید خالق آن نقطه شروع کیست؟

[="Navy"]

lale;510789 نوشت:
سلام.
من امروز عضو شدم.
ممنون از سایت بسیار زیباتون.
خواهش میکنم کمکم کنید.
همسرم به طور محکمی میگه خدا وجود نداره و دلایلی هم داره.
من خیلی تو سایت شما مطالعه کردم اما بازم کمک میخوام.

قانون علیتو قبول نداره و میگه لازم نیست لقمه رو دور سرمون بگردونیم تکامل ایجاد شده و ما از اینده خبر نداریم
و شاید همانطور که تکامل در میلیاردها سال مارو ساخته در میلیاردها سال دیگه هم ما تکامل بیشتری حاصل کنیم و موجودات دیگه ای بجای ما ایجاد شن.

چندین تا موضوع دیگه هم در ذهنش عبثی خلقت رو ایجاد کرده.میگه کار خیلی بیخودیه که خدا انسانو از نیستی بیافرینه که حالا بعد بخواد به تکاملش برسونه.چون اگر عدم باشه دیگه نیازی هم به تکامل و بهشت و ... نیست.

میگه این فقط اسباب بازی بودن ادم و قدرت نمایی خدا میشه.یک کار الکی میشه و اگه ادم و حوا اشتباه کردن چه دلیلی برای ازمایش و عذاب این میلیاردها انسان بعدیه؟ و این بی عدلیه. و خدا که میداند هرکی افریده شده میخواد چکار تو دنیا بکنه و جهنمی یا بهشتیه پس چه کار باطلی این همه وقت و عمر که بیای به دنیا.


سلام
از ایشان دعوت کنید به سایت اسک دین بیاید و دلایل خودش را اینجا مطرح کند.[/]

سلام لاله جان ...

بحثهایی که به وجود خدا یا عدم وجود خدا برمیگردن .... معمولا به نتیجه نمیرسن ... چون اساسا آدمها با عقلشون وارد مساله نمیشن .... حتی اگر بخوان با عقلشون وارد مساله بشن عقلشون در بند احساسات و عواطف و هیجانات و ... هست . پس بنابراین فکر نکنم بتونی از طریق بحث کردن شوهرت رو قانع کنی که خدایی وجود داره ... کاره اشتباهی هم هست ... بهت رک بگم چون آقایون تو محیط کار بیشتر هستند ادبیات بهتری دارند و راحت تر میتونن استدلال بافی کنن ... پس بحث کردن باهاش موفقیت آمیز نخواهد بود ...

روشی که به نظره من باید شما از خودتون بروز بدین ... اینه که تا میتونی به ایدیولوژی که نسبت بهش باور داری پایبند باشی ... با شور و شوق کله صبح برای نماز پاشی .... به سختی دروغ بگی ... مهربان و با شخصیت باشی ... به همسرت مهربانی کنی ... وقتی ماهها اینجوری بگذره ... همسرت با خودش میگه چه ایدیولوژی بوده که تونسته اینقدر تغییبرات خوب بوجود بیاره ... پس مسیر خوبی هست ... بزرا من هم امتحانش کنم ...

اینو مطمئن باش ... اگر خوب باشی ... اگر نمازات سر وقت باشن ... مهربون باشی و سعی کنی به دیگران کمک کنی ... و نشون بدی که تو زندگیت خدا داری ... به مروز زمان یه هارمونی و نظمی تو زندگیت بوجود میاد ... اعضای تنت با هم هماهنگ تر کار میکنن ... زندگیت گرم تر میشه ... و اینقدر این گرما و نظم و هماهنگی زیاد میشه که ناخودآگاه همسرت میگه مسیرت مسیری درست هست ....

اگر ایدیولوژی رو قبول داری ... و میخوای به همسرت بقبولونی که مسیر خوبی هست ... نمونه کامل اون مسیر باش .

نفرنفر;538054 نوشت:
سلام لاله جان ...

بحثهایی که به وجود خدا یا عدم وجود خدا برمیگردن .... معمولا به نتیجه نمیرسن ... چون اساسا آدمها با عقلشون وارد مساله نمیشن .... حتی اگر بخوان با عقلشون وارد مساله بشن عقلشون در بند احساسات و عواطف و هیجانات و ... هست . پس بنابراین فکر نکنم بتونی از طریق بحث کردن شوهرت رو قانع کنی که خدایی وجود داره ... کاره اشتباهی هم هست ... بهت رک بگم چون آقایون تو محیط کار بیشتر هستند ادبیات بهتری دارند و راحت تر میتونن استدلال بافی کنن ... پس بحث کردن باهاش موفقیت آمیز نخواهد بود ...

روشی که به نظره من باید شما از خودتون بروز بدین ... اینه که تا میتونی به ایدیولوژی که نسبت بهش باور داری پایبند باشی ... با شور و شوق کله صبح برای نماز پاشی .... به سختی دروغ بگی ... مهربان و با شخصیت باشی ... به همسرت مهربانی کنی ... وقتی ماهها اینجوری بگذره ... همسرت با خودش میگه چه ایدیولوژی بوده که تونسته اینقدر تغییبرات خوب بوجود بیاره ... پس مسیر خوبی هست ... بزرا من هم امتحانش کنم ...

اینو مطمئن باش ... اگر خوب باشی ... اگر نمازات سر وقت باشن ... مهربون باشی و سعی کنی به دیگران کمک کنی ... و نشون بدی که تو زندگیت خدا داری ... به مروز زمان یه هارمونی و نظمی تو زندگیت بوجود میاد ... اعضای تنت با هم هماهنگ تر کار میکنن ... زندگیت گرم تر میشه ... و اینقدر این گرما و نظم و هماهنگی زیاد میشه که ناخودآگاه همسرت میگه مسیرت مسیری درست هست ....

اگر ایدیولوژی رو قبول داری ... و میخوای به همسرت بقبولونی که مسیر خوبی هست ... نمونه کامل اون مسیر باش .

سلام
اگر بنا باشه یه اعتقاد به خاطر رفتار دیگری به وجود بیاد ، فردا هم به خاطر رفتار یکی دیگه از بین میره
من اگر امروز یه مسلمون رو دیدم که خیلی خوب بود ، میگم پس چقدر اسلام خوبه
فردا میرم توی گروه داعش یا القاعده یا طالبان یا ..... میگم چقدر اسلام وحشیه و بده.

lale;510789 نوشت:
سلام.
من امروز عضو شدم.
ممنون از سایت بسیار زیباتون.
خواهش میکنم کمکم کنید.
همسرم به طور محکمی میگه خدا وجود نداره و دلایلی هم داره.
من خیلی تو سایت شما مطالعه کردم اما بازم کمک میخوام.

قانون علیتو قبول نداره و میگه لازم نیست لقمه رو دور سرمون بگردونیم تکامل ایجاد شده و ما از اینده خبر نداریم
و شاید همانطور که تکامل در میلیاردها سال مارو ساخته در میلیاردها سال دیگه هم ما تکامل بیشتری حاصل کنیم و موجودات دیگه ای بجای ما ایجاد شن.

چندین تا موضوع دیگه هم در ذهنش عبثی خلقت رو ایجاد کرده.میگه کار خیلی بیخودیه که خدا انسانو از نیستی بیافرینه که حالا بعد بخواد به تکاملش برسونه.چون اگر عدم باشه دیگه نیازی هم به تکامل و بهشت و ... نیست.

میگه این فقط اسباب بازی بودن ادم و قدرت نمایی خدا میشه.یک کار الکی میشه و اگه ادم و حوا اشتباه کردن چه دلیلی برای ازمایش و عذاب این میلیاردها انسان بعدیه؟ و این بی عدلیه. و خدا که میداند هرکی افریده شده میخواد چکار تو دنیا بکنه و جهنمی یا بهشتیه پس چه کار باطلی این همه وقت و عمر که بیای به دنیا.

میترسم از تاثیر پذیری فرزند اینده هامون.چه بکنم؟


شما مطمئنی مشکل همسرت استدلال و برهان نداشتنه؟!!
چون اینایی که نوشتین به نظر من قانع کننده نیس
یه وقتایی ادم میخوا یه سری کاراشو توجیه کنه و سر وجدانش صدا خفه کن بذاره بعد چون یه سری موانع میبینه سر راش مثل دینووووو کلا همشو انکار میکنه که وجدان درد نگیره و بزنه به بیخیالیو خلاصه شب راحت خوابش ببره!
یه وقتایی هم یه حاجتی از خدا میخواسته بهش نداده یا یکی سرش کلا گذاشته یا..... سر همین کلا بیخیال وود خدا میشه

شما ببین مشکل اصلی همسرت چیه

lale;510789 نوشت:
سلام.
من امروز عضو شدم.
ممنون از سایت بسیار زیباتون.
خواهش میکنم کمکم کنید.
همسرم به طور محکمی میگه خدا وجود نداره و دلایلی هم داره.
من خیلی تو سایت شما مطالعه کردم اما بازم کمک میخوام.

قانون علیتو قبول نداره و میگه لازم نیست لقمه رو دور سرمون بگردونیم تکامل ایجاد شده و ما از اینده خبر نداریم
و شاید همانطور که تکامل در میلیاردها سال مارو ساخته در میلیاردها سال دیگه هم ما تکامل بیشتری حاصل کنیم و موجودات دیگه ای بجای ما ایجاد شن.

چندین تا موضوع دیگه هم در ذهنش عبثی خلقت رو ایجاد کرده.میگه کار خیلی بیخودیه که خدا انسانو از نیستی بیافرینه که حالا بعد بخواد به تکاملش برسونه.چون اگر عدم باشه دیگه نیازی هم به تکامل و بهشت و ... نیست.

میگه این فقط اسباب بازی بودن ادم و قدرت نمایی خدا میشه.یک کار الکی میشه و اگه ادم و حوا اشتباه کردن چه دلیلی برای ازمایش و عذاب این میلیاردها انسان بعدیه؟ و این بی عدلیه. و خدا که میداند هرکی افریده شده میخواد چکار تو دنیا بکنه و جهنمی یا بهشتیه پس چه کار باطلی این همه وقت و عمر که بیای به دنیا.

میترسم از تاثیر پذیری فرزند اینده هامون.چه بکنم؟

با تشکر

درك وجود خداوند قلبي هست و شما نميتونيد با اما و اگرهاي خودتون به اون خدا رو بقبولانيد

همانطور كه اون مزاحم زندگي كردن شما نيست ، شما هم مزاحم زندگي اون نشيد بلكه زمينه رو براي اينكه اون دائما" در حال تعقل باشه فراهم كنيد

شما ضامن خدا پرستي اون نيستيد

از بابت اثر روي اولاد و اين مسائل هم غصه نخوريد ، مگر اينكه خودتون هم توانائيهاي خدا رو قبول نداشته باشيد

humanbeing;536818 نوشت:
این دو چه تفاوتی با هم میکنند؟

با سلام و عرض ادب

به غیر از وجود خداوند سبحان (که واجب الوجود بالذات است)، تمامی موجودات ممکن الوجود هستند یعنی برای به وجود امدن نیازمند علت موجِده می باشند(توضیحش گذشت)
حال خود موجودات ممکن الوجود، به مادی و مجرد تقسیم می شود، موجودات مادی همین موجوداتی هستند که در عالم طبیعت وجود دارند و دارای مکان و زمان بوده و قابل اشاره می باشند مانند، انسان، درخت، کوه و هر آنچه در زمین وجود دارد و قابل اشاره و دیدن با چشم هستندهمه مادی می باشند؛ اما موجودات مجرد همچنانچه از خود واژه مجرّد روشن است مجرد از مادّه می باشند یعنی ویژگی های موجودات مادی را ندارند، برای مثال موجودات مادی فضا اشغال می کنند، قابل اشاره و لمس هستند، داخل در زمان هستند؛ اما موجودات مجرد از قبیل ملائک، روح و ... مجرد از ماده می باشند، یعنی هیچکدام از ویژگی های موجودات مادی را ندارند، مثلا روح مکاندار نیست، داخل در زمان نیست، قابل اشاره نمی باشد و ...
برای مطالعه بیشتر در این زمینه مراجعه کنید به:
(آیت الله مصباح یزدی، آموزش فلسفه، چاپ نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، چاپخانه سپهر، سال 1378 چاپ اول ج 2 ص133- 132)

humanbeing;536818 نوشت:
میشه یه مقدار این قسمت رو واضح تر و بسیط تر توضیح بدید؟

این بحث دامنه دار و مفصلی است که حکمای الهی سخن ها در این رابطه فرمودند، با توجه درخواستی کردید اشاره ای هر چند اجمالی به این بحث می کنم:
تعبیری که حضرت زهرا (سلام الله عیلها) فرمودند؛ که موجودات نه « من شیء» آفریده شده اند و نه « من لاشیء » بلکه « لا من شیء » خلق شده اند،(الاحتجاج، ج 1، ص 133.نشر مرتضی مشهد 1403 ق) این معنی را القاء می کند که موجودات از عدم خلق نشده اند بلکه خلقت «لا من شیء» است. معنی «لا من شیء» به اختصار این است که موجودات عالم، نه از عدم حقیقی آفریده شده اند نه از وجود بلکه حدود عدمی اند که وجود نمایند. جناب مولوی نیز فرمود: « ما عدم هاییم هستی ها نما ــ تو وجود مطلق و هستیّ ما »
همانند تصورات ذهنی انسان که تجلی و ظهور قوه خیال انسان هستند، موجودات ذهنی نه خارج از وجود انسان هستند و نه داخل وجود انسان، بلکه ظهور وجود انسان می باشند، موجودات عالم هستی نیز چنین نسبتی به خداوند دارد؛ یعنی موجودات نه از عدم خلق شده اند و نه خود وجود هستند بلکه ظهور و تجلی وجود واحد و احد می باشند.
برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به :

http://www.pasokhgoo.ir/node/64745
صادقی، آموزه‌های عرفانی از منظر امام علی (علیه السلام)

بسم الله
سلام لاله جان
اول:خودت رو اذیت نکن راحت باش عزیزم. شما فقط وظیفتون اینه که هرچه بلدید ویا میتونید یاد بگیرید انجام بدید بیشترین وظیفتون هم اینه که همسرخوبی براشون باشیدودوستش داشته باشید وقتی همسرخوبی باشید ورابطتون خوب باشه فرزندی که در همچین خانواده ای تربیت بشه متعادل واخلاقی بار میاد واصلا نگرانش نباش خداوند که فرای طاقتتون چیزی نمیخواد.
دوم:بنده این دوران رو داشتم ورفته بودم تو فاز افسردگی حتی بااینکه دلم میخواست حرف دیگران قانعم کنه وقتی باهام حرف میزدن ودلیل میاوردن فایده ای نداشت در این حالت آدم حرفای فلسفی به دردش نمیخوره شاید کلا هیچ حرفی به دردش نخوره باید بشینه خودش با خودش خلوت کنه وعمیقا ازخدا بخواد بگیرتش .شاید بگی وقتی خداروقبول نداره چطوری باید ازخدابخواد اما من که به خدا گفتم اگر هستی نشونم بده!!!!!اینم که بشینه خلوت کنه فکرکنم خودش باید به این حالت برسه.
سوم:حالا اینکه چکار میشه کرد بنظرم شما خوب باشید شما رابطتون با خدا عالی باشه طوری که ایشون که با خدا رابطه نداره نقصی رو در وجودش حس کنه قطعاً ویقیناً اگر خدابخواد این راه بسیار موثر است او باید به رابطه شما وخدا حسادت کند!!!باید نبود خدا در زندگی ش براش اذیت کننده بشه تا خودش بره به سمت آب ...
چهارم:به نظرم اگر این حالت که به خدا بی اعتقاد شده اند تازگی ایجاد شده واز اول نبوده ممکنه بر اثر گذر زمان خود ایشون تشنه بشن وبرگردن وبه حالت قبلشون برسن.
پنجم:نگران نباشی ها:) :Kaf:

سلام علیکم،
نمی‌دونم ... یعنی نمی‌فهمم چرا تعدادی از کاربران دارند سعی می‌کنند به سرکار لاله که دغدغه‌ای مقدس دارند بگویند که دغدغه نداشته باش و مثل خیلی‌های دیگر بی‌خیال باش ...
نمی‌دانم ... ولی می‌ترسم که این حکم فقهی چه وضعی خواهد داشت در جامعه‌ی ما اگر پیاده شود که کسی که مرتد می‌شود همسرش بر او حرام می‌شود، مالش هم بر او حرام می‌شود و ...
اینها ترس ندارد؟ به خواهرمان بگوییم زندگیت را بکن و آرامش داشته باش و خداوند خودش مراقب بچه‌هایت و تربیتشان خواهد بود؟
سبحان الله زندگی تو این دوره زمونه خیلی سخت شده ...

سرکار لاله، ان شاء الله حکم فقهی که حقیر گفتم (و البته حقیر متخصص امور دینی هم نیستم) برای شما صادق نباشه ...
ولی در هر صورت شما وظیفه دارید که سعی کنید که شوهرتان را سر عقل بیاورید ... شوهر شما از سران کفر که نیستند، ایشان فقط زخم‌خورده‌ی جریان شبهه‌سازی کفر شده‌اند و البته ماهواره و اینترنت و ... برای افراد مذهبی جامعه هم دین و ایمان و غیرت و شرم و حیاء زیادی باقی نگذاشته ...
هر کاری کردید بی‌خیال نشوید ...
اما از آنجا که زنان در حوزه‌ی سیاست داخلی منزل تبحر دارند اگر تظاهر به همراهی کنید و سعی کنید کم‌کم شوهرتان را به راه برگردانید این کار آخرت خودتان و شوهرتان و بچه‌هایتان را تا حدودی تضمین می‌کند ...
در حدیثی از معصوم علیه‌السلام داریم در سفارشی به این مضمون به مردان که موقع ازدواج دقت کنید که افسار زندگیتان را به کدام زن خواهید سپرد و تربیت فرزندانتان را به کدام مادر خواهید سپرد. شکر خدا شوهر شما افسار زندگیش را به همسر دلسوز و مؤمنی سپرده است، شما هم این افسار را به باد نسپرید، سفت بچسبید و درست هدایتش کنید تا کارها از دستتان در نرفته است ...

اولین کاری هم که باید بکنید این است که اگر پاسخ شبهات شوهرتان را نمی‌دانید اول به خودتان با تحقیقات دینی واکسن بزنید که قربانی بعدی شبهات خودتان نباشید ... بعد سعی کنید برای هر پاسخ شوهرتان با توجه به شناختی که از او دارید (که به چه مسائلی گیر خواهد داد) پاسخی شسته‌رفته و دندان شکن مهیا کنید و البته با لطافت و نرمی زنانه و کوتاه و قاطع هر وقت چیزی گفت جوابش را بدهید ... کسی که کوتاه و قاطع حرف می‌زند بدیهی بودن مطلب برای خودش را می‌رساند و کسی که اعتراض می‌کند و باد در گلویش می‌اندازد هم معمولاً دنبال هم‌مسلک و تعریف هم‌مسلک‌های خودش است، یکی این بگوید دیگری تأیید کند و یکی دیگری بگوید و این تأیید کند، اما اگر کسی با این استحکام مقابلش بود امید است که در دلش لرزه بیفتد که یعنی من دارم اشتباه می‌کنم؟ ...

قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَـٰذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَ‌اهِيمُ / قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُ‌هُمْ هَـٰذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ / فَرَ‌جَعُوا إِلَىٰ أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ [الأنبیاء، ۶۲ - ۶۴]
گفتند: «اى ابراهيم، آيا تو با خدايان ما چنين كردى؟» / گفت: «[نه‌] بلكه آن را اين بزرگترشان كرده است، اگر سخن مى‌گويند از آنها بپرسيد.» / پس به خود آمده و [به يكديگر] گفتند: «در حقيقت، شما ستمكاريد.»

اما اینها که گفتم را به کار نبندید مگر آنکه قبلش با کارشناس فقه و روان‌شناسی و ... مشورت کرده باشید، اینها که گفتم شاید درست نباشند و نظر شخصی حقیر است اما در جایگاه شما یک قدم اشتباه شاید اثر قدم‌های بعدی‌اتان را کم کند.
یا علی

lale;510789 نوشت:
همسرم به طور محکمی میگه خدا وجود نداره و دلایلی هم داره.

سلام بر شما

هیچ کس به طور مطلق نمیتونه خودش رو مستقل تصور کنه ... یعنی بگه که من معبودی ندارم . سرگردانم

خداشناسی یه نیرو و گرایش ذاتی و فطری هست و در همه انسان ها هست .

حالا ممکنه در یه فردی رشد صحیح داشته باشه و در فرد دیگر رشد ناصحیح .

پس هیچ انسانی نمیتونه به طور مطلق خودش رو مستقل تصور کنه . در طول تاریخ هم شاهد بوده ایم .

حالا دلیل کار ایشون میتونه عوامل مختلفی داشته باشه :

1 . فرار از مسئولیتی که خدا در دوش انسان قرار داده ...

2. اطرافیان و دوستان خیلی تاثیر گذار هستن .

3. گاهی هم انسان از روبرو شدن با خدا ترس داره و با انکار خودش رو از ترس رها میکنه .

باید ریشه یابی بشه که مشکل از کجاست .

یکی ار عجیب ترین چیزهایی که تو عمرم دیدم این استدلال هست که چون بدن امسان خیلی پیچیده است و خیلی خفنه و کسی نتونسته مثلش رو درست کنه ، پس حتما خدایی هست

muiacir;538811 نوشت:
یکی ار عجیب ترین چیزهایی که تو عمرم دیدم این استدلال هست که چون بدن امسان خیلی پیچیده است و خیلی خفنه و کسی نتونسته مثلش رو درست کنه ، پس حتما خدایی هست

یکی از مضحک ترین و مسخره ترین حرف هایی هم که من شنیدم این است که که اگر به یک ملحد عکسش را نشان دهی و از تو بپرسد چه کسی این عکس را گرفته؟ بگویی طی فرآیندی پیچیده روی کاغذ قرار گرفته به تو خواهد خندید در حالی که خودش می گوید صاحب عکس همینگونه به وجود آمده و خالقی ندارد اما نمی تواند بپذیرد عکس خودش بدون خالق و تصادفا به وجود آمده باشد.

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

muiacir;538811 نوشت:
یکی ار عجیب ترین چیزهایی که تو عمرم دیدم این استدلال هست که چون بدن امسان خیلی پیچیده است و خیلی خفنه و کسی نتونسته مثلش رو درست کنه ، پس حتما خدایی هست

پس عجیب تر از اون رو ندیدید!!؟؟
حضرت علی(ع) با دیدن خاک هم خدا را ستایش میکرد.

درضمن بنده هم نگفتم چون بدن انسان پیچیده است و کسی نتوانست همانندش بسازد پس خدا وجود دارد. هرچند استدلال خوبی است برای اثبات وجودی خدا.
اما بنده گفتم مهندس الکترونیکی که به خودش اجازه میدهد از خلقت خدا ایراد بگیرد چرا خودش در ساختن یک موتور معمولی عاجز و درمانده است!!؟؟؟

امام عشق;538798 نوشت:
اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم


و در ضمن در همان لینکی که ارائه کرده اید یک موتور باعث چرخش پره ها و تسمه شده است.
که ادعای دومتان نیز مبنی بر اینکه گفته اید بدون هیچ انرژی مردود است.
و همان موتوری که در تصویر نمایان بود بعد از 5 سال کار مستمر سیم پیچیش داغ میشود و باید عوض بشود.

امام عشق;538818 نوشت:
اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

اما بنده گفتم مهندس الکترونیکی که به خودش اجازه میدهد از خلقت خدا ایراد بگیرد چرا خودش در ساختن یک موتور معمولی عاجز و درمانده است!!؟؟؟

سلام ....
ببینید جناب امام عشق وقتی شما فرق میان موتور و دینام رو نمیدونین .... وقتی تعریف موتور رو نمیدونین چی هست .... بعدش دیگران رو محکوم میکنین که کم سواد هستن و برن مطالعاتشون رو زیاد کنن ... چاره ای جز سکوت ندارم ...
اون چرخ فلزی بدون هیچ نیرویی حرکت میکنه .... علتش هم فرم و هندسه طراحی شده اون هستش ... چون وزنه ها وقتی دارن به سمت بالا حرکت میکنند کمترین گشتاور رو به مرکز حلقه وارد میکنند و وقتی دارند به سمت پایین حرکت میکنند بیشترین گشتاور رو به محور موتور وارد میکنند ... خدمتتون هم عرض کردم علتش هندسه ای هست که بر اساس اون این موتور طراحی شده ....

اون چیزی هم که میبینین بهش وصل کردن موتور نیست .... دینام هست .... تا از چرخش این موتور گرانشی انرژی رایگان برق بگیرن ....

من بهتون پیشنهاد نمیکنم که مطالعه کنین .... اتفاقا به نظره من بزرگترین آسیبی که خوردین از زیاد مطالعه کردن بوده .... تعطیلشون کنین ... بزارین عقلتون رشد کنه ...

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

نفرنفر;538824 نوشت:
سلام ....
ببینید جناب امام عشق وقتی شما فرق میان موتور و دینام رو نمیدونین .... وقتی تعریف موتور رو نمیدونین چی هست .... بعدش دیگران رو محکوم میکنین که کم سواد هستن و برن مطالعاتشون رو زیاد کنن ... چاره ای جز سکوت ندارم ...
اون چرخ فلزی بدون هیچ نیرویی حرکت میکنه .... علتش هم فرم و هندسه طراحی شده اون هستش ... چون وزنه ها وقتی دارن به سمت بالا حرکت میکنند کمترین گشتاور رو به مرکز حلقه وارد میکنند و وقتی دارند به سمت پایین حرکت میکنند بیشترین گشتاور رو به محور موتور وارد میکنند ... خدمتتون هم عرض کردم علتش هندسه ای هست که بر اساس اون این موتور طراحی شده ....

اون چیزی هم که میبینین بهش وصل کردن موتور نیست .... دینام هست .... تا از چرخش این موتور گرانشی انرژی رایگان برق بگیرن ....

من بهتون پیشنهاد نمیکنم که مطالعه کنین .... اتفاقا به نظره من بزرگترین آسیبی که خوردین از زیاد مطالعه کردن بوده .... تعطیلشون کنین ... بزارین عقلتون رشد کنه ...

در زاویه بقل سیم برق سفید رنگی که به موتور یا دینام تفکر شما هست نشان میدهید که فراتر از یک دینام معمولی است.اما بازهم یک دینام معمولی را قبول میکنیم!!؟

یک دینام ساده هم بیشتر از 5 سال کار 24 ساعته دوام ندارد.و بازهم وجود یک دینام هم خلاف ادعای شماست که بدون هیچ انرژی حرکت میکند را ثابت میکند.

بازهم در حالت قبول کردن دینام ،

تسمه دچار خردگی میشود.و نیاز به تعویض دارد.

بازهم در حالت دینام بودن

پلاستیک بیش از 5 سال دوام ندارد.

سرکار نفرنفر جزء جزء کلیپی که ارائه داده اید بیش از 10 سال در حالت کاملا ایده آل دوام نمی آورد.و ادعای شما که 100 سال 24 ساعته کار میکند پوچ و بی اساس است.

زیرا هرچند سال یک قطعه باید جایگزین قطعه قبلی بشود.

و درضمن وزنه با نیروی جاذبه پایین می آید که خودش یک انرژی به حساب می آید.انرژی که بشر به وجود نیاورده است.


بی ادبی شما هم نشان دهنده ضعف 100 % علمی شماست.

و بازهم میگویم تخصص دینی شما صفر است.شایدهم منفی باشد.

هو الحکیم المتعال

باسلام خدمت دوستان به خصوص آیدی محترم لاله

در مورد مطلبی که پرسیدید نکاتی به نظرم می رسه که اگر همچنان مشکلتان پابرجاست و به صفحه سر می زنید بفرمایید عرض کنم. چون بعد از صفحه ی اول به نظرم رسید دیگر پیگیر مطالب صفحه نبوده اید. اما به طور خلاصه عرض می کنم که یک مدل بحث در مورد وجود خدا، شیوه ی بحث علمی و کلامی هست مشابه مطالبش در این صفحات ذکر شده. این نوع مطالب گرچه خوب و برخیش قابل توجه است ولی عموما ما را به نتیجه قطعی نمی رسونه. معمولا این نوع دلایل آمیخته ای از مشاهدات و تجربیات علمی به علاوه ی برخی پیش فرض ها و قوانین عقلی مثل علیت است که منجر به ادله ای مثل برهان نظم و... می شه. یک سری ادله ی قابل توجه تر هم هست مثل براهین فلسفی مثل برهان صدیقین با تقریرهای مختلفش که محکم تر هست ولی مشکل اینه که فهمیدنش سخته و اولا همسر شما باید حوصله و زمینه ی شنیدن و فهمیدنش را داشته باشه و هم شما تسلط به دلیل و مقدماتش داشته باشید که بتونید بیان کنید و ازش دفاع کنید.

اما راه بهتری هم هست که خیلی کوتاه عرض می کنم و اگر بودید و مشکلتان پارجا بود مفصل تر بهش می پردازیم. راه دیگر نوعی رویکرد فلسفی-عرفانی است. ببینید اگر این حرف ها و دلایل همسرتون رو بشکافیم و پیش فرض هاش رو ببینیم، متوجه می شیم که اصل طرح مسئله مشکل داره و اصل موضوع بین آنچه که هست و آنچه ایشان فکر می کنه یا بین آنچه در ذهن ایشون و در ذهن شماست فرق داره. مثلا حرف های ایشون بیش از اینکه متمرکز به وجود خدا باشه به نسبت خدا با انسان و جهان ربط داره. اون پیش فرض اساسی تر که باید پرداخت این هست:

اولا تا وقتی وجود خدا ثابت نشده، صحبت از نسبت و رابطه ی خدا با انسان و جهان معنی نداره. برخی از اشکالات ایشون مربوط به رابطه ی انسان و فلسفه ی وجودی انسان و جهان با خداوند و وجود او هست. این بحث بعد ازوجود خداست. یعنی فرض کنید ما اول ثابت می کنیم خدایی هست، بعد حالا فرد مقابل می گه اگر خدایی هست، پس نسبت و رابطه ی او و فلسفه ی وجودیش با انسان و جهان و فلسفه ی وجودی اونها چی می شه؟ مضحک و بی معنا نمی شه؟ اونوقت می آییم به اون می پردازیم.

ثانیا حالا بیایید ما هم مسیر همسرتون رو به نحوی دیگه بریم. ایشون اومده اول فرض کرده اگر خدایی باشه، نسبت و رابطش با انسان و جهان اینطور می شه و این نسبت و رابطه بی معناست پس خدایی نیست. حالا ما هم بیاییم فرض کنیم خدایی هست و انسان و جهان هم که می دونیم هست. حالا واقعا نسبت بین اینها چطوری است؟ چه حالت هایی می تونه داشته باشه؟ البته انسان هم جزو جهان محسوب می شه پس سوال رو به این شکل کوتاه می کنیم: نسبت خدا و فلسفه ی وجودی او با جهان و فلسفه ی وجود آن چگونه است؟ این حالت ها به لحاظ عقلی قابل تصور هست:

خدا در جهان و جزئی از جهان است.
خدا بیرون از جهان بوده و بر آن مسلط است ولی به هر حال خدا و جهان دو چیز مختلف هستند.
جهان جزئی از خداست.
خدا و جهان یکی هستند. (البته این حالت شکل ها و تقریرهای مختلفی از کفر تا توحید می تونه داشته باشه که یعنی چی و چجوری خدا و جهان یکی باشند؟ یعنی جهان خداست یا خدا همین جهان است یا جهان جلوه ای از وجود نامحدود خداست یا....)

کاری که همسر شما دانسته یا ندانسته کرده اینه که بدون تصریح به این مسئله یک جوابی برای این در نظر گرفته و اون اینه که خدا و جهان از هم جدا و دو چیز هستند که خدا مسلط است بر این جهان، حالا بر اساس این دوئیت و دوگانگی اشکالاتی مطرح کرده. شما باید ابتدا این مسئله را مطرح کنید که این دوگانگی را ایشون از کجا آورده؟ آیا واقعا دوتاست که حالا بگیم نسبت اینها اشکال داره؟

اونوقت از این گذرگاه می شه رفت به این سمت که خدا به معنای وجود مطلق، اصلا ممکن است نباشد؟ خدایی که همسر شما می گه نیست، اگر درست تحلیل بشه یک خدای محدود و البته خالق است که در مقابل مخلوق قرار می گیره. چنین خدایی معلومه که به راحتی وجودش رد می شه. اما اگر ما خدا را، صرف هستی و مطلق وجود بدونیم در مقابل عدم محض، آیا اساسا به این معنا ممکن است خدا نباشه؟ قرآن کریم می فرماید: أ فی الله شک؟ در وجود خدا شک می کنید؟ چرا قرآن از شک در وجود خدا تعجب می کند؟ چون اگر خداوند را هستی محض بدانیم، اصلا فرض نبودن دقت کنید حتی فرض ذهنی نبودنش هم ممکن نیست چه رسد که واقعا در خارج بشه در وجودش شک کرد. اما لازمه ی این نگاه این است که بدانیم هستی یعنی چه؟ مطلق یعنی چه؟ اینکه چیزی مطلق هست و هیچ حدی نداره، پس حتما یکی است و چیزی در مقابلش قابل تصور نیست و اینکه نبودنش یعنی جمع دو نقیض چون نبودن و عدم نقیض خود این هست که وجود مطلق است، کمی دقت و تامل می خواد. این روکیرد فلسفی-عرفانی از اون رویکرد کلامی-علمی کاراتر هست.

رسائل التوحیدیه و رساله ی انسان علامه طباطبایی، تبیین خدا و جهان و انسان بر همین مبناست که خیلی می تونه کمکتون کنه. اصل رساله ها عربی است ولی ترجمه اش هست. کسی به نام استاد رحیمی هم به سادگی و با بیانی شیوا این رسائل را توضیح هم دادن که صوت اونها هم قابل استفاده است.

پیوسته متعادل و متعالی

موضوع قفل شده است